جایزه ادبی جلال آلاحمد
جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد | |
---|---|
آرم جایزه | |
لوحهای تقدیر دورهٔ یازدهم | |
وضعیت | پایان دورهٔ چهاردهم |
نوع | ادبیات داستانی |
بنانهاده | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (معاونت فرهنگی) |
وضعیت حقوقی | براساس آییننامه جایزه[۱] |
هدف | ارتقای زبان و ادبیات ملی و دینی و نیز تشویق نوشتههایی با هویت و خاستگاه ایرانی |
مقر | بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان |
مکان دبیرخانه | خیابان انقلاب، خیابان فلسطین، خانهٔ کتاب |
مکان برگزاری | تالار وحدت، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و معماری، کتابخانه ملی |
نقشآفرینان داخلی | تمام کتابهای ادبیِ منتشرشدهٔ داخل کشور را دربرمیگیرد |
گستره | ملی |
بازدیدکنندگان | اهالی ادبیات و عامه مردم. |
برنامههای جنبی | «ادبیات داستانی افغانستان»، «یک دههٔ ادبیات اقتصاد و پیامدهای اجتماعی کار» و «آتیهٔ ادبیات ایرانی» |
ریاست | وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی |
دبیر | غلامرضا طریقی |
ساختار | منطبق بر آییننامهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد |
وبگاه | http://jalal.adabiatirani.com |
جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد مهمترین جایزهٔ ملی در ادبیات داستانی ایران است که اسم آن به نام بزرگمردِ روشنفکر معاصر، جلال آلاحمد مهمور شده است. نخستین دورهٔ جایزه جلال در سال۱۳۸۷ با مصوبهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی و همزمان با زادروز آلاحمد برگزار شد.[۲] |
سُنت اهدای جایزه به پدیدآورانِ آثار ادبی، در ایران سابقهٔ طولانی ندارد. ظاهراً نخستین بار این سنت را مجلهٔ سخن در سال۱۳۳۲ یا ۱۳۳۳ باب کرد. در سالهای اخیر ایندست جوایز بهطور چشمگیری تعدد یافته و برخی برگزارکنندگان، جوایز گرانقیمتی به برندگان خود اهدا کردهاند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در پانصدونودوسومین جلسهٔ خود برآن شد تا همهساله در گردهماییِ ویژهای با نام و یاد جلال آلاحمد از اهل ادب و نویسندگان ایرانی تجلیل کند.[۳] ازاینرو «جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد» که از جوایز بسیار ارزشمند کشور است،[۴] شکل گرفت تا با هدف ارتقای زبان و ادبیات ملی و دینی و نیز تشویق نوشتههایی با هویت و خاستگاه ایرانی، به بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبیِ برجسته و پیشرو، بپردازد. این جایزه کتابهای منتشرشدهٔ یک سال قبل از هر دوره را در چهار حوزۀ «رمان و داستان بلند»، «مجموعهداستان»، «مستندنگاری و تاریخنگاری» و «نقد ادبی» بررسی و داوری میکند.[۲]
فصل نخست این جایزه را معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگوارشاد اسلامی با همکاری خانهٔ کتاب ایران برگزار کرد که شش دورهٔ کامل بود. ازآنپس، یگانه برگزارکننده، بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان بود که تمام شش سال بعد، دبیریِ جایزه را بهدست گرفته است. تصمیم اهدای ۱۱۰ سکهٔ طلا به نفر برگزیده در شش سال اول، جایزهٔ جلال را به گرانترین جایزهٔ ادبی کشور بدل کرده بود[۴] و در کنار دیگر عوامل، این تصمیم نیز در انتخابنشدن اثر برگزیده، نقش داشت. لیکن در فصل دوم علاوهبر ارتقای سطح علمی، رقم هدیهٔ نفرات برگزیده تعدیل شد و جایزه جلال از سال۱۳۹۳ بهبعد هرساله برگزیده یا برگزیدگانی را به جامعهٔ ادبی معرفی کرده است.
«بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان» مؤسسهای بود که بازوی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگوارشاد اسلامی در ادبیات خلاقه شناخته میشود. در گسترهٔ مأموریتهایش، برگزاریِ جشنوارهٔ شعر فجر در کنار سه جایزهٔ ادبی دیگر گنجانده شده است: جلال آلاحمد، ملکالشعرا بهار و پروین اعتصامی
درپی تغییرات ساختاری معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سه مؤسسهٔ زیر نظر این معاونت ادغام شد و در ساختار جدید مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران دفتری با عنوان دفتر گسترش شعر و ادبیات داستانی راهاندازی شد که بهلحاظ بدنه، کوچکتر بود و البته غیرمستقل؛ اما همان شرحوظایف و همان رسالتهای بنیاد سابق را داشت. بدینترتیب دبیرخانه جایزه، برگشت به فصل اول و در دفتر گسترش خانه کتاب مستقر شد. مدیر دفتر را نیز دبیر اجرایی جایزه جلال معرفی کردند.
قلمرویی که این جایزه تعریف کرده، نهتنها محدود نیست که تمام کتابهای ادبیِ منتشرشدهٔ داخل کشور را دربرمیگیرد و دبیرخانهٔ جایزه، در را بهروی تمام نویسندگان ادبیِ دغدغهمند، باز گذاشته است. تاریخچهٔ دورههای جایزهٔ جلال از منظر هیئتعلمی و داوران آن، رنگینکمانی است از طیفهای مختلف ادبیات داستانی ایران. روند برگزاری دورههای مختلف، خصوصاً از دورهٔ هفتم تا کنون، گویای تغییراتی است که بیشتر بر محور افزودن استوار بوده تا حذفکردن. مصداق این حذف و اضافه، کنارگذاشتن حوزهٔ «تاریخنگاری» و اضافهکردن سه حوزهٔ مجزا با این نامهاست: «ادبیات داستانی افغانستان»، «یک دههٔ ادبیات اقتصاد و پیامدهای اجتماعی کار» و «آتیهٔ ادبیات ایرانی»
متن و حاشیهٔ جایزهٔ جلال
نام جلال آلاحمد خیلی دیر برای عنوان جایزهٔ ادبی مطرح شد؛ یعنی نزدیک به چهل سال بعد از فوت او اما سریع بر سر زبانها افتاد و از آن زودتر، توقع تشکیل سازوکاری اساسی و درخور نام آن نویسندهٔ جدی بود که در میان مخاطبان و نویسندگان شکل گرفت و جایزهٔ جلال درپی مصوبهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال۸۵ راه افتاد.
سال اول: برگزیده نداشت
سال اول، پاییز۸۶، برنامهای برگزار نشد و به سال بعد افتاد. پاییز۸۷ داوران هیچ کتابی را «برگزیده» نخواندند و فقط چند کتاب را شایسته تقدیر دانستند. به «شایستگان تقدیر»، لوح تقدیر، تندیس، نشان ادبی و ۲۵ سکه بهار آزادی اهدا شد.
سه انصراف، یک اعتراض، در سال دوم
غیر از دا که مستندی است از خاطرات سیدهزهرا حسینی درباب مقاومت خرمشهر بهکوشش سیدهاعظم حسینی، بخش داستانِ دومین دورهٔ جایزهٔ جلال نیز آثاری دریافت کرد با این عناوین: بیوتن بهقلم رضا امیرخانی، من گنجشک نیستم نوشتهٔ مصطفی مستور، آوای نهنگ داستانی از احمد بیگدلی، شماس شامی اثری از مجید قیصری، صورتکهای تسلیم بهقلم محمد ایوبی و هجوم آفتاب نوشتهٔ قباد آذرآیین.
اولین واکنش به جایزه، جملههایی بود که امیرخانی در صفحهٔ شخصیاش هنگام انتشار خبر، نوشت:
- «آوردن نام کتاب من در میان شش کتاب برگزیده جایزه جلال، درحالیکه این «بیوتن»، حتی در میان نامزدهای «کتاب فصل» هم نبوده است، از بازیهای ژورنالیستی ارشاد است.»
نظرش را چنین تیتر زده بود: «بازی ارشاد و معرفی بیوتن برای برگزیدهنشدن در بین شش کتاب!»
گرچه این حرفهای امیرخانی بهمعنی کنارهگیری از حضور در این جایزه نیست، مصطفی مستور، قباد آذرآیین و مجید قیصری را به این جمعبندی رساند که از ماجرا کنار بکشند و از جایزه انصراف دهند.[۵]
ترجیح میدهم سکوت کنم
« | مصطفی مستور در گفتگو با مجلهٔ همشهری داستان:
|
» |
از حاشیه خوشم نمیآید
مجید قیصری همشهری داستان را تریبون گفتههایش کرد؛ هرچند چندان حرفی نزد:
- «از حاشیه خوشم نمیآید. سال گذشته حرفها و دلایل من برای انصراف از جایزهٔ ادبی جلال در رسانهها منتشر شد. حرف جدیدی ندارم تا وقتی این دوره از جلال هم برگزار شود. برخلاف عدهای که میگویند جایزههای ادبی تأثیری در فروش کتاب ندارند، معتقدم اهدای یک جایزه ادبی به هر کتاب، شأن ویژهای به آن میدهد.»[۷]
پرویز اما به او و دیگر انصرافیها حق داد. معاون فرهنگی وزارت ارشاد دولت دهم، هم کنارهگیری، هم اظهارنظر و هم اعلام موضعِ این نویسندگان را که دو نفرشان همزمان از بخش نهایی جایزهٔ کتاب سال نیز انصراف داده بودند، حق آنان دانست و درخواستش چنین بود: «شأن داوران و هیئتعلمی حفظ شود.» بهگفتهٔ محسن پرویز، اصل نامزدی در جایزهٔ ملی، افتخاری است برای هر نویسنده.[۵]
«شرح اسم» برگزیده بود نه شایستهٔ تقدیر
ماجرا از اعتراضنامهای شروع شد که داوران مستندنگاریِ دورهٔ پنجم به دبیرعلمی فرستادند. مصطفی رحیمی، کامران پارسینژاد و سیدهاعظم حسینی نوشتند که شرح اسم برگزیده شناخته شده بود؛ اما هیئتعلمی نظر داوران را تقلیل داد و این اثرِ هدایتالله بهبودی را شایسته تقدیر تلقی کرد، آنهم بهصورت مشترک با کتابی دیگر.[۸]
- جواد محقق، عضو هیئتعلمی، نخستین واکنش را نشان داد: «هیئتعلمی توان تغییر نتایج جایزهٔ جلال را دارد.»[۸]
- نگارنده کتاب، بهبودی چنین گفت: «مجموعهای از شنیدههای موثق و مشاهداتی که حین برگزاری مراسم به چشم دیدم، این احساس را در من ایجاد کرد که حرمت کتاب «شرح اسم» نگه داشته نشده است. این حرمت جنبهٔ شخصی ندارد؛ بلکه حیثیت ملی که کتاب «شرح اسم» دارد بیشتر مرا ترغیب کرد که جایزه را پس دهم. ولی چون ناشر، شریک معنوی این جایزه است به خودم اجازه ندادم که مستقل اقدام کنم. جایزه را بههمراه نامهای به ناشر دادم تا به وزیر ارشاد پس دهد.»[۸]
- محمدرضا سرشار، دیگر عضو هیئتعلمی، در این باره نامهای نوشت: «در جلسهٔ نهایی، از ۹ عضو هیئتعلمی فقط ۴ نفر حضور داشتند؛ بنابراین جلسه رسمیت نداشته و نتیجهٔ نهایی جایزه باطل شد.»[۸]
البته این ادعا از سوی دبیرعلمی جایزه رد شد.[۸]
سال هفتم: داستان یک دگردیسی
هفتمین دوره از جایزهٔ جلال را بهباور گروهی از منتقدان و اهالی ادبیات باید دورهٔ دگردیسی این جایزه دانست.[۹] درواقع جایزهٔ جلال متحول شد چون:
- تا قبل از این دوره متولی «خانه کتاب» بود بااینکه بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان تأسیس شده بود و برگزاری این جایزه در وظایف ذاتیاش میگنجید.
- هیئتعلمی و داوران طی سه دوره از ۶ سال قبل بر انتخابنکردن نفر برگزیده در بخش رمان، اصرار میورزیدند و شائبههای زیادی بر روند برگزاری جایزه وارد آمده بود.
- یکی از شایستگان تقدیر در سال۸۹ ادعا کرد که پیش از اختتامیه به وی اعلام شده بود، برگزیده جایزه است، درحالیکه نتیجه را بهشکلی دیگر اعلام کردند. این ادعا پس از آن سال نیز بهنقل از گوینده، انتشار یافت.
- مجموعه سیاستگذاران به این نتیجه رسیدند که همزمان با تحویل و تحولات در مؤسسه خانه کتاب و بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، این جایزه که مهمترین و البته گرانترین جایزه ادبی کشور است به نهاد متولی ادبیات و شعر در بدنهٔ معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد سپرده شود.[۹]
آموزش همگانیِ داستاننویسیِ ملی
دورهٔ آلجلال برنامهٔ آموزشیِ بنیاد است که با هدف تربیت و تقویت مهارت جوانان نویسندهٔ سراسر کشور برگزار میشود. کارگاههای داستانی و متمرکز که از هشتمین دورهٔ جایزهٔ جلال و در آستانهٔ مراسم اختتامیه با حضور بیش از ۱۵۰ داستاننویس جوان، ۱۳ داستاننویس صاحبنام و ۳ ناشر مطرح کشور برگزار شد، ابتکار درخور توجهی بود. ابراهیم زاهدیمطلق معاون بخش داستانِ در بیناد، این دورهها را چنین تشریح میکند:
- «در این فکر بودیم که برنامهای کاربردی به جایزه پیوست کنیم و درپی اینکه چطور میتوانیم مردم را در چنین جشن و جایزهای مشارکت دهیم. مردم که میگویم منظورمان قصابها و پزشکها و مهندسها نبود که البته از این قشرها نیز میتواند باشد؛ اما از نوع نویسندهاش. نمیخواستیم جایزه جلال فقط به یکونیم ساعت، مراسم اختتامیه محدود شود. وقتی به فکر برگزاری دورهها افتادیم، اصلاً نمیدانستیم چه خواهد شد. طرح درسیِ دوره را با همفکری دوستان در بنیاد تهیه کردیم. تمام تلاشمان هم این بود که از این دورهها عدهای کارشناس داستان بیرون نیاید؛ بلکه گروهی نویسنده خارج شوند. هدف این بود که افرادی با موتورهای آماده برای روشنشدن و نوشتن داستان، جذب کنیم، بهخصوص بچههای شهرستان را. پیکان سرمایهگذاریمان سمت مستعدان خارج از تهران بود. باید اینطور بگویم که ما یارانه فرهنگی و داستانی مردم را مستقیم به اهلش رساندیم. سعی کردیم امانتدار باشیم و سهمیهٔ نویسندگان جوان کشور را از طرف دولت به آنها بدهیم. معلمان خوب و باسواد برای آنها آوردیم، از وقت مدرسان، خوب بهره گرفتیم و از استادان خواستیم دربارهٔ تجربههایشان حرف بزنند نه ترجمهها، درواقع از اجتهادهایشان بگویند نه، جز آن. نتیجه و خروجی این دورهها ۳۵ داستان کوتاه بود که داوود غفارزادگان خطبهخطش را ویراستاری کرد. ویژگی بارز مجموعهای که ساختیم این است که از چهارگوشه کشور داستان دارد. درحقیقت این دورهها آموزش همگانی داستاننویسی ملی بود.[۱۰]
دورهٔ نهم: نقد ادبی، غیرمنتقدانه
بخش نقد ادبی در نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد هیچ نامزدی نداشت. بررسی کتابهای حوزهٔ نقد ادبی برای جایزهٔ جلال آلاحمد از اوایل آبانماه۱۳۹۵ با حضور در محل بنیاد آغاز شد. بهرغماینکه در جلسهٔ نخست برخی کتابها برای داوری انتخاب شدند، پس از مطالعه و بررسی روشن شد که هیچیک از آثاری که به دست داوران رسیده بود ارزش معرفی ندارند. در چنین وضعیتی اعضا به شور نشستند و نتیجه این شد که اعضای گروه خود به پرسش و تحقیق دربارهٔ کتابهایی دیگر در حوزه نقد بپردازند که معرفی نشده است. کتابهایی را انتخاب کردند و بنیاد ادبیات داستانی تهیه کرد. اما همچنان هیچ کتابی شرایط لازم برای بالاآمدن و حتی در سطح تشویق را هم نداشت. درنهایت اعضا مصلحت چنین است در این دوره هیچ کتابی برگزیده یا شایستهٔ تقدیر معرفی نشود. هیئت داوران بخش نقد ادبی جایزه ادبی جلال در بیانیهای موضع خود را در این باره چنین بیان کردند:
- «مایه تأسف است که در میان صدها کتابی که با عنوانهای نقد و نقد ادبی منتشر میشود، حتی آثاری در حد معرفی وجود نداشته باشند. با وجودی که در میان آثار ترجمهشده از زبانهای دیگر میتوان کتابهای خوبی را یافت. البته آثار برجستهای در حوزهٔ تألیف هم منتشر شدهاند که پس از بررسی روشن میشود بیش از دوسوم کتاب ترجمه و سهم ناچیزی ار آن معمولاً به کاربرد نظریه در متن پرداخته شده است. مشکل بزرگتری که داوران با آن مواجه بودند اینکه گاه آثاری منتشر میشود که تحت حاکمیت ذهنی تکبُعدی و غیرمنتقدانه نوشته شده است که اثر را خالی از فایده میکند. انتشار برخی آثار با مشکلات فراوان ویرایشی و نگارشی معضل دیگرِ آثارمنتشره در این حوزه است. انتشار عجولانه و بیدقت نویسندگان در انتخاب اصطلاح و معادل مناسب فارسی در برخی آثار، زیان مضاعفی است که کتابهای این حوزه از آن رنج میبرند.»[۱۱]
دورهٔ دهم: در ادبیات برای همهٔ افراد جا هست
هرساله با نزدیک شدن به موعد جایزه ادبی جلال آلاحمد، بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در سالن جلال آلاحمد خود، با خبرنگاران و اصحاب رسانه جهت مشخص شدن و شفافسازی روند کار جایزه و پاسخ به سؤال آنها جلسهای برگزار میکند. در میان همه خبرهایی که خبرنگارن از این اتفاق فرهنگی پوشش میدادند، متن سایت روزنامه کیهان، بیشتر از باقی خبرها در دیدرس اصحاب ادبیات قرار گرفت.
پسازآنکه سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دهمین دورۀ جایزۀ ادبی جلال آلاحمد شهریار عباسی را به دبیری جشنواره منصوب کرد، انجمن قلم ایران بهریاست محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) در نامهای خطاب به وزیر وقت از انتخاب وی انتقاد کردند. متن این نامه بدین شرح است:
« | بسمه تعالی
|
» |
مهدی قزلی دبیر اجرایی جایزه در واکنش به نامهٔ محمدرضا سرشار در نشست خبری جایزۀ جلال گفت: اعلام هیئتعلمی و دبیر جایزهٔ جلال، در تمام دورهها با واکنشهای مثبت و منفی همراه بوده است. البته ما هم انتظار نداریم تا انتخابهای اینچنینی در وزارت ارشاد، هیچکس را به واکنش وا ندارد. جناب آقای سرشار هم مُحقاند نظرشان را بدهند؛ اما نباید منتظر باشند تا مجموعۀ وزارت ارشاد مطابق نظر ایشان عمل کند. وی در ادامه با دفاع از شهریار عباسی و تلویحاً خطاب به سرشار افزود: کارنامۀ آقای عباسی، کارنامۀ روشنی است؛ ایشان ۱۰تا۱۱ کتاب گردنکلفت دارند که برخی از نویسندگان ما این روزها با داشتن یکی دو نمونه از آنها پادشاهی میکنند. ایشان جوایز ادبی متعددی را کسب کردهاند که اگر بخواهیم آنها را بشماریم، باید انگشتان دوستانتان هم در کنار انگشتان دست خود استفاده کنیم. دیگر باید چه چیزی باشد تا یک نفر وزانت دبیری جایزۀ ما را داشته باشد؟[۱۳]
شهریار عباسی نیز در پاسخ فقط به این جمله اکتفا کرد: «در ادبیات برای همهٔ افراد جا هست؛ بنابراین نباید با چنین نگاهی به ادبیات نگریست. به اعتقاد من جایزهٔ جلال دولتی نیست، بلکه جایزهای ملی است؛ چراکه دولت، من نویسنده را انتخاب کرده است تا با کمک همکارانم یک جایزه را برگزار کنیم. بنابراین نمیتوان این جایزه را دولتی دانست. ما در این جایزه نگاه کلی به تمام آثار خواهیم داشت؛ چراکه معتقدیم آدمها شبیه آنچه ما از دور میبینیم نیستند و وقتی به آنها نزدیک شویم، متوجه خواهیم شد که چقدر تفکر ما به این افراد نزدیک است. ما باید همگی به این نتیجه برسیم که ادبیات افراد را بههم نزدیکتر میکند.»[۱۴]
دورهٔ دوازدهم: انصراف قباد آذرآیین
انصرافی که بالاخره با ارسال نامه، رسمی شد
- «دبیرخانه محترم جایزه جلال آلاحمد
- با سلام و احترام
- ضمن پوزش فراوان از اعضای محترم آن دبیرخانه بهویژه جناب آقای قزلی، همچنین داوران شایسته و گرامی جایزه، بدینوسیله کنارهگیری خود را از نامزدی جایزه بهاطلاع میرساند.»
- با احترام و پوزش مجدد
- قباد آذرآیین
مروری بر سیزدهمین دوره
اختتامیهای متفاوت
معرفی برگزیدگان و شایستگان تقدیر سیزدهمین دوره جایزهٔ جلال آلاحمد، دوشنبهشبِ ۱۵دی در قالب برنامهٔ تلویزیونی «شب روایت» از سری شبهای هنر که روزهای دوشنبه به کتاب و کتابخوانی اختصاص دارد، انجام شد.
نکته جالب درباره اینشیوه از اختتامیه این است که طی روزهای کرونایی که بسیاری از برنامههای مختلف فرهنگی با رعایت پروتکلهای بهداشتی مربوط به کرونا برگزار میشوند، چرا جایزه جلال آلاحمد بهعنوان مهمترین جایزه ادبی کشور باید اختتامیه خود را در قالب یک برنامه زنده تلویزیونی در ساعات پایانی روز برگزار کند. البته صرفهجویی در هزینههایی گزافی که برخی جوایز فرهنگی کشور در سالهای گذشته داشتهاند، میتواند دلیل خوبی برای برگزاری اینگونه اختتامیه سیزدهمین جایزه جلال باشد.
در برنامه تلویزیونی مذکور، محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ابراهیم محمدحسن بیگی، مرتضی سرهنگی، نماینده هیئتعلمی در هیئتداوران بخش ویژه دفاع مقدس و مصطفی راضی جلالی دبیر اجرایی سیزدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد، به بحث و گفتوگو درباره اجرا و برگزاری ایندوره از جایزه جلال پرداختند.
بخش ویژه دورهٔ سیزدهم
معرفی چهرههای داستاننویسی و مستندنگاری دفاع مقدس
«بخش ویژه؛ پاسداشت چهلمین سال آغاز جنگ تحمیلی و آغاز دفاع مقدس» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد در دو بخش «معرفی چهرههای داستاننویسی و مستندنگاری دفاع مقدس» به انتخاب رسانهها و تجلیل از «پایاننامههای دانشگاهی با موضوع ادبیات داستانی دفاع مقدس» آثار برتر را معرفی کرد.
در بخش «معرفی چهرههای داستاننویسی و مستندنگاری دفاع مقدس» به انتخاب اهالی رسانه، محمدرضا بایرامی، احمد دهقان، مجید قیصری، حبیب احمدزاده، داوود امیریان، قاسمعلی فراست، داوود غفارزادگان، گلعلی بابایی، حمید حسام، اکبر صحرایی، علی مؤذنی و رحیم مخدومی بهعنوان چهرههای برتر معرفی شدند.
پایاننامههای دانشگاهی
در بخش «پایاننامههای دانشگاهی با موضوع ادبیات داستانی دفاع مقدس» در مقطع دکترا، محمود رنجبر برکادهی با رسالهٔ «نقد و تحلیل روایی-محتوایی داستانهای کوتاه دفاع مقدس، مرضیه آتشیپور با رسالهٔ «بررسی سبکشناسانه نثر داستانی ادبیات انقلاب اسلامی با تکیه بر رمانهای شاخص دفاع مقدس» و فریبا نظری پورکیایی با رسالهٔ «تفسیر فرهنگی-احساسی خاطرات جنگ ایران و عراق با تاکید بر خاطرات عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه» بهعنوان رسالههای برتر انتخاب شدند.
در مقطع کارشناسی ارشد، سیدمحمدعلی صحفی با پایاننامه «نحوه خوانش رمانهای جنگ در میان دانشجویان و طلاب»، کوثر اولیایی با پایاننامه «بازتاب جنگ هشتساله در خاطرات زنان ایرانی در دوره پساجنگ بر مبنای رویکرد شناختی لیکاف» و مهشید دلبری با پایاننامه «تحلیل گفتمان وصیتنامههای شهدای هشتسال جنگ تحمیلی» معرفی شدند.
تجلیل از استادان راهنما
دبیرخانه جایزه جلال آلاحمد همچنین عبدالله حسنزاده میرعلی از دانشگاه سمنان با ۲۱ پایاننامه، مهدی خادمی کولایی از دانشگاه مازندران با ۱۲ پایاننامه، اسماعیل صادقی دهچشمه از دانشگاه شهرکرد با ۱۲ پایاننامه و محمدرضا سنگری از دانشگاههای مختلف با ۱۲ پایاننامه را بهعنوان استادان راهنما و مشاور شاخص پایاننامههای دانشگاهی حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس معرفی و از آنان تجلیل کرد.
رونمایی از یک کتاب
در برنامه اختتامیه تلویزیونی جایزه جلال، همچنین از کتاب «جمال جلال» (برگردان گزیدهای از داستانهای جلال آلاحمد به زبان اردو) ترجمه احمد شهریار، نویسنده، شاعر و مترجم پاکستانی رونمایی شد. معرفی طرح پدید (پژوهشی در آثار داستانی منتشر شده در سال ۹۸) از دیگر بخشهای این برنامه بود.[۱۵]
انتقاد از بخش ویژه
احمد شاکری در اینباره با اشاره به انتقاداتی که به جایزه جلال میشود گفت: اشکالاتی که مطرح میشود مربوط به بخش ویژه این جشنواره است که به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس برگزار شده و در این بخش جمعی از اهالی رسانه تلاش کردند تا چهرههای برتر ادبیات دفاع مقدس را معرفی کنند و آنطور که در رسانهها اعلام شد، ۱۲ چهره به انتخاب رسانهها که ۱۹ نماینده از ۱۹ رسانه بود. منظور از رسانه هم مطبوعات، خبرگزاریها، نمایندهای از صدا و سیما، بنیاد شهید و دیگر مراکز این دعوت را اجابت کردند و این دوازده چهره را معرفی کردند.
بین شهرت، چهره شاخص، چهره مشهور و چهره برتر خیلی تفاوت است. بیش از اینکه در اینجا چهره شاخص مطرح باشد، چهرهای مشهور که همواره خود رسانهها آن را بازتولید میکنند و بازمصرف میکنند، انتخاب شدند. اگرچه در بین این دوازده چهره، اینگونه نیست که همه چهرهها محل سؤال باشند. برخی از چهرهها درست انتخاب شدند. در جایزه جلال، هیئتعلمی که نظارت میکنند داوران کاملا متخصصی را در رشتههای خاص انتخاب میکنند که یا اثر دارند و یا اهل نقد و نظر هستند. به نظر میرسد در بین کسانی که بهعنوان داور بخش ویژه انتخاب شدند، نه اینکه همه ولی برخی از این چهرهها توانایی علمی کافی را برای این انتخاب ندارند.[۱۶]
انصراف فلامینگوهای بختگان
علی صالحی بافقی نویسنده مجموعهداستان «فلامینگوهای بختگان» یکی از دو نامزد نهایی بخش مجموعهداستان سیزدهمین جایزه جلال آلاحمد است که در صفحه مجازی خود از نامزدی در این جایزه اعلام انصراف کرد. مصطفی رازی جلالی، دبیر اجرایی جایزه جلال در توضیح بیشتر گفت: اگر آقای صالحی بافقی برنده جایزه باشد، نامشان بهعنوان برگزیده اعلام میشود؛ مگر اینکه از پیش به دبیرخانه جایزه نامه بزند و بهطور رسمی اعلام کند که بررسی نهایی اثرش را خواستار نیست. چون انصراف از نامزدی، معنای حقوقی ندارد. تا زمانی که ایشان به دبیرخانه جایزه جلال، اعلام رسمی ندهد، نمیتوان ایشان اثرش را از چرخه داوری خارج دانست.[۱۷]
دورهٔ چهاردهم
تأخیر جایز نیست
کامران پارسینژاد درباره برگزاری دوره چهاردهم گفت: اینکه تاکنون فراخوان این دوره منتشر نشده است، یک زنگ خطر است. احتمالاً مدیران هنوز درباره برگزاری یا عدم برگزاری این دوره در بلاتکلیفی به سر میبرند. عقب انداختن تاریخ برگزاری جشنواره راهکار مناسبی نیست. این جایزه به نام جلال است و باید مصادف با سالروز تولد جلال در دوم آذر برگزار شود.[۱۸]
مبلغ جایزه افزایش یافت
با توجه به اینکه میزان جایزه ادبی جلال آلاحمد در دورههای پیشین کاهش پیدا کرده بود، در چهاردهمین دوره این جایزه به پیشنهاد یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأیید محمدمهدی اسماعیلی رئیس هیئتامنای جایزه ادبی جلال آلاحمد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ارتقا پیدا کرد. از این رو مبلغ جایزه برگزیدگان چهاردهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد از ۱۵۰ میلیون تومان در دوره پیش، به ۲۵۰ میلیون تومان و مبلغ جایزه شایستگان تقدیر این دوره نیز از ۳۰ میلیون به ۵۰ میلیون تومان افزایش یافت.[۱۹]
نشست خبری
علت تعویق در روند داوری از زبان غلامرضا طریقی، دبیر اجرایی
یکی از دلایل تعویق در روند داوری و برگزاری اختتامیه، تغییرات مدیریتی بوده که البته به دلیل حساسیتها و تأکیدهای ویژه مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، هیئتداوران تمام تلاش خود را کرد تا کمترین تأخیر رخ دهد و در عین حال داوری در روال صحیح انجام شود.[۲۰]
یک بخش جدید
در این دوره علاوه بر چهار بخش اصلی رمان و داستان بلند، داستان کوتاه، مستندنگاری و نقد ادبی، بهترین ویراستاران نیز در این بخشها انتخاب شدند و نیز بخشی به نام «نگاه دیگر» بهعنوان بخش ویژه در نظر گرفته شد که شامل انتخاب پنج کتاب با نگاهی متفاوت در بخشهای مختلف است.[۲۰]
برگزیدگان بخش ویژه (نگاهی دیگر)
در این بخش کتابهای «تشریف» نوشته علیاصغر عزتیپاک ، «حاججلال» نوشته لیلا نظری گیلانده ، «سبز-آبی» نوشته سعید تشکری، «سلولهای بهاری» نوشته بهنام باقری و «کوهستان آتش» نوشته گلعلی بابایی که هرکدام از منظری خلاقانه و خاص بودند بهعنوان برگزیدگان این بخش معرفی شدند.[۲۱]
برگزیدگان بخش جنبی (جایزه ویرایش کتاب)
در این بخش اندیشه قدیریان برای ویرایش «آلبر کامو در ایران» اثر شایسته تقدیر بخش نقد ادبی، حسین علینقی برای ویرایش «بابارجب» نامزد بخش مستندنگاری، اکرم دژهوست گنک برای ویرایش «ساعت دَنگی» اثر شایسته تقدیر بخش مجموعه داستان کوتاه و مجتبی موحدیان برای ویرایش «سلولهای بهاری» اثر برگزیده بخش نگاهی دیگر هستند.[۲۱]
تنزل داستان کوتاه، پویایی مستندنگاری
در این دوره در بخش رمان ۹۱۰عنوان، در بخش مجموعه داستان کوتاه ۲۶۰عنوان، در بخش مستندنگاری ۳۶۱عنوان و در بخش نقد ادبی ۴۸عنوان به دبیرخانه ارسال شده است. تعداد آثار دریافتی نشان میدهد که داستان کوتاه از جایگاه دوم به جایگاه سوم تنزل پیدا کرده اما مستندنگاری پویاتر شده است. همچنین شاهد کاهش آثار دریافتی در بخش نقد ادبی هستیم.[۲۲]
دبیر علمی چهاردهمین دوره جایزه جلال، از کمبود آثار در حوزه نقد ادبی انتقاد کرد
مریم بصیری، دبیر علمی جایزه جلال با انتقاد از پایین بودن کمیت آثار در برخی بخشها از جمله نقد ادبی گفت: بخش نقد ادبی در حوزه نشر مغفول است که دلیل این امر، کمبودن تعداد منتقدان خوب و نیز کمتربودن میزان اقبال عمومی به این آثار است. ناشران نیز برای سود بیشتر کتابهای حوزه داستان و رمان را میپذیرند و از کتابهای نقد ادبی چندان استقبالی نمیکنند و عوامل مختلف دست به دست هم دادهاند تا با کم بودن تعداد آثار نقد ادبی روبهرو باشیم.[۲۰]
یک اعتراض
مصطفی جمشیدی، داستاننویس با نوشتن یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته، نسبت به داوری این جایزه اعتراض کرد.
مشروح متنی که جمشیدی منتشر کرده، به اینترتیب است:
بابت دیده نشدن رمانهای «عاشقانه از میان مردگان مصری، گمشدگی و همهچیز درباره نهال دختر طرخان از این قلم در جایزه جلال آلاحمد متاسفم.....
در این نامه سرگشاده اعلام میدارم
در اعتراض به این ناداوری و صبغهای که متولیان در امور پیشه کردهاند و ناباورانه سلایق رنجآوری را اعمال کرده و موجبات سردی صاحبان قلم را فراهم میآوردند و تا لحظهای که چنین مسئولانی در بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان هستند شرکتدادن رمانهای خود را در امر داوری را جایز نمیدانم و میخواهم که هرگز اگر رمانی از من منتشر شد تا لحظهای که این مسئولان در خانه کتاب و جایزه جلال هستند، این داوری و بلکه بگویم ناباوری صورت نگیرد.[۲۳]
حواشی مطرح شده در خصوص کتاب «آلبر کامو در ایران»
آلبر کامو در ایران رونویسی اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران است
عیسی امنخانی، نویسنده «اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران» مدعی است کتاب «آلبر کامو در ایران» اثر محمدرضا فارسیان و فاطمه قادری، که در بخش نقد ادبی جایزه «جلال» شایسته تقدیر شناخته شده، رونویسی از کتاب اوست. این استاد دانشگاه و نویسنده کتاب در یادداشتی نوشته است: «جایزه «جلال آلاحمد» (حداقل در حوزه پژوهش و نقد ادبی) امسال سر و صدای چندانی به پا نکرد و برخلاف سالهای گذشته آنگونه که باید و شاید مورد توجه اهالی ادبیات قرار نگرفت. بیگمان یکی از دلایل این بیحاشیه بودن، ناشناخته بودن نامزدهای نهایی این جایزه بوده است. نه آلبر کامو در ایران، نه «پایداری خاموش» و نه «روایتشناسی و نقد روایت در داستانهای انتخابی معاصر»، آثار برجستهای نبودند و در زمان انتشارشان نیز با اقبال پژوهشگران مواجه نشدند. با این حال گویا تقدیر جایزه جلال این است که همیشه حرف و حدیثهایی درباره آن و برندگان آن وجود داشته باشد. حدیث امسال جایزه جلال هم این است: بخشهای قابلتوجهی از کتاب انتخابشده از سوی داوران یعنی آلبر کامو در ایران، رونویسی از کتاب اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران (عیسی امنخانی، نشر علمی، ۱۳۹۲) است.
اگر بخش سوم فصل دوم کتاب آلبر کامو در ایران را با بخش افسانه «سیزیف» و انعکاس آن بر شعر شاعران معاصر ایرانی کتاب اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران مقایسه کنید، خواهید دید که نویسندگان کتاب آلبر کامو در ایران (دکتر محمدرضا فارسیان و فاطمه قادری) کلمه به کلمه و حتی به قول عوام واو به واو از کتاب «اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران» رونویسی کردهاند و اینگونه رونویسی را به جای پژوهش جا زدهاند.[۲۴]
واکنش دبیرخانهٔ جایزهٔ جلال به این اعتراض
پیرو مباحثی که اخیراً در مورد تقدیر از کتاب «آلبر کامو در ایران» (نوشتۀ محمدرضا فارسیان و فاطمه قادری) در چهاردهمین دوره مطرح شده است، نکاتی را به استحضار میرساند. از ابتدای طرح موضوع، دبیرخانه هم خود به بررسی ادعاهای مطرحشده پرداخت و هم موضوع را با نویسندگان کتاب در میان گذاشت. کتاب «آلبر کامو در ایران» سال۱۳۹۹ در یک نشر دانشگاهی معتبر (انتشارات دانشگاه فردوسی) منتشرشده و در طول یک سالی هم که از انتشارش گذشته، هیچ ادعایی در مورد آن مطرح نشده بود. بررسی اجمالی این کتاب هم نشان میدهد نویسندگان در تمام موارد استفاده از منابع مختلف، در پاورقی صفحات به منبع اصلی با قید شمارۀ صفحه ارجاع دادهاند و در کتابنامه پایانی هم فهرست تمام منابع آمده است. این روشی است که در سایر کتابهای پژوهشی (از جمله کتاب مورد ادعا) هم رایج است که از منابع و مراجع متعدد استفاده کردهاند.
بنابراین در حد بررسیهای دبیرخانه، در این کتاب امانتداری علمی و اخلاق پژوهش رعایت شده است. ضمناً بر خلاف ادعاهای مطرحشده، نه پیش از برگزاری اختتامیۀ جایزه جلال آلاحمد و نه پس از آن، تاکنون هیچ تماسی با دبیرخانه جایزه گرفته نشده و فقط در شبکههای اجتماعی و به دنبالش در برخی خبرگزاریها این مطالب مطرح شده است. در حالی که برای بررسی چنین ادعای بزرگی باید نظر اساتید و کارشناسان را با مقایسه و بررسیِ همزمانِ هر دو متن جویا شد.[۲۵]
پاسخ نویسنده «آلبرکامو در ایران» به حواشی مطرح شده در خصوص این کتاب
به نام خدا
مسئولین محترم جایزه جلال آلاحمد،
با سلام و احترام
و با تقدیم صمیمانهترین سپاسها برای حسن نظر شما و داوران محترم در انتخاب اثر اینجانبان بهعنوان اثر شایستۀ تقدیر، در پاسخ به ادعاهای مطرحشده توسط آقای عیسی امنخانی، مواردی چند تقدیم میگردد. پیش از اشاره به نکات مورد نظر لازم به ذکر میدانم که اعتراضی اینچنینی روش و مجرای قانونی خود را دارد و فرد باید جهت اجتناب از تهمت و افترا، به دنبال حقیقت باشد. تحریک احساسات و تشویش اذهان عمومی، ایراد افترا، زیر سوال بردن جایزهای دولتی و معتبر و... به جز ایجاد جوی ناامن برای جوانان و آیندهسازان این مملکت، حاصل دیگری برای ایشان به همراه ندارد.
- ادعای اینکه سه نامزد نهایی معرفی شده توسط نهاد متبوع، «آثار برجستهای» نبودهاند، از حوزۀ حرفهای آقای امنخانی خارج است و بهگواهی فرایندهای شفاف در اختیار همگان، آثار یادشده چندین مرحله داوری را گذراندهاند، حتی در هنگام انتشار. در عین حال، به یقین پاسخ مبسوط و شایسته به این ادعای ایشان از عهدۀ اینجانبان خارج بوده و احتمالا خود شما بزرگواران در صورت صلاحدید به آن واکنش درخور نشان خواهید داد.
- ادعای دیگر آقای امنخانی مبنی بر استفاده «بخشهای قابل توجهی از کتاب انتخابشدۀ داوران»، از اثر ایشان، نیز ادعایی است در حد ادعاهای دیگر. مقیاس ایشان برای عبارت «بخشهای قابل توجهی» چیست؟! کتاب آلبر کامو در ایران مجموعا دارای ۳۲۰ صفحه و چهار فصل مختلف است که هر فصل، بخشها و زیر بخشهای خود را داراست. «بخشهای قابل توجه» آقای امنخانی چنانچه خود نیز اقرار کردهاست، از صفحۀ ۲۵۴ تا صفحۀ ۲۶۸ یعنی مجموعا ۱۴ صفحه از مجموع ۳۲۰ صفحه کتاب است!
- پاسخ به ادعای نویسنده مبنی بر رونویسی : در سطر هشتم خبرِ منتشرشده در خبرگزاری تسنیم چنین آمدهاست: «عیسی امنخانی مدعی است که کتاب آلبر کامو در ایران عینا بخشهایی از کتاب او را رونویسی کردهاست؛ بیآنکه نامی از منبع ذکر کرده باشد.» این ادعا کاملا «دروغ» و برساخته آقای امنخانی است. کافی است خوانندۀ جستجوگر نسخهای از کتابهای مورد بحث را تهیه کرده و تطبیق دهد. نقلقول یا وامگیری از آثار دیگران برای تولید یک اثر موفق جزء جدانشدنی فرآیند پژوهشی است. پژوهشگر به خوبی واقف است که اگر عین جملۀ منبع بدون کوچکترین تغییر، حتی در علائم نگارشی در متن بیاید، نقلقول مستقیم محسوب شده و در گیومه قرار میگیرد؛ اما کوچکترین تغییر در متن، نقلقول مستقیم را به غیرمستقیم تبدیل میکند که لزوم در گیومه قرار گرفتن را منتفی میسازد. آقای امنخانی اما خود در بخش پایانی مطلب صریحا اقرار میکند که نویسندگان اثر اصول پژوهشی را رعایت کردهاند؛ آنجا که میگوید: «نویسندگان امانتدارِ آلبر کامو در ایران البته همواره به کتاب اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران ارجاع میدهند.»
- در زمینۀ مثالهای این ۱۴ صفحه از مجموع ۳۲۰ صفحه، آقای امنخانی ادعا کردهاست که نویسندگان «همان نمونهها را در کتاب خویش آوردهاند» آنگاه دو مثال از مصطفی رحیمی و اخوان ثالث آوردهاند تا به خواننده اینگونه القا کنند که راقمان این سطور نامی از ایشان نیاوردهاند! این نیز ادعایی کذب است. کافیست به صفحۀ ۲۵۶ کتاب آلبر کامو در ایران مراجعه کنید و پاراگراف دوم از بالا را بخوانید و آنگاه رفرنس را مشاهده نمایید. به روشنی خواهید دید که نویسندگان با نقلقول از جناب آقای امنخانی، مستقیما اشاره کردهاند که شعر یادهشده توسط ایشان معرفی شدهاست نه توسط نویسندگان کتاب. در مورد مثال دوم نیز وضعیت به همین ترتیب است؛ یعنی شعر کتیبه از زبان ایشان معرفی گردیدهاست. اینکه نویسندگان به سراغ منبع اصلی رفتهاند و شعر را از منبع اصلی ذکر کردهاند، اصلی است پذیرفتهشده در پژوهش که در صورت وجود منبع اصلی، استفاده از منبع دستدوم مناسب نیست (به سیستمهای رفرنسدهی مراجعه شود). لذا چنانچه ذکر شد نویسندگان با اعلام اینکه شواهد شعری توسط آقای امنخانی صورت گرفته، به اصل منبع شعر رجوع کردهاند.
- در همین بخش نمونهها، آقای دکتر امنخانی به صورتی توهینآمیز نویسندگان را مورد خطاب قرار دادهاست. استفاده از چنین واژگانی از یک استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه موردانتظار نیست! هرچند که اصل نامۀ ایشان که در کانال «گاهنامۀ ادبی» منتشر شدهاست حاوی توهینهای بیشتری است! در خبرگزاری این واژهها را حذف نموده ولی بر واژه «پختهخوار» اصرار داشتند! در مقام پاسخ، لازم به ذکر است که این واژه بیشتر برازندۀ کسی است که کتابی دربارۀ ادبیات و فلسفۀ غرب مینویسد بدون اینکه حتی یک منبع به زبان اصلی را مطالعه کرده باشد! (رجوع شود به کتابنامۀ کتاب اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران). اگر کسی که با ذکر منبع نقلقول میکند، پختهخوار است، کسی که دسترنج مترجمان زباندان را در اثر خود میآورد و به عبارت آقای امنخانی «از سفرۀ دیگران به عاریت میگیرد» لایق چه صفتی است؟!
- آخرین ادعای آقای امنخانی که نویسندگان این سطور را به تعجب واداشت به عبارت زیر است: این ۱۴ صفحه «مهمترین بخش و نقطۀ ثقل کتاب» میباشد!!! خوانندگان آشنا با ادبیات تطبیقی و مکتب پذیرش نیک میدانند که مبحث «تاثیر و تاثر» یکی از مباحث فرانسوی ادبیات تطبیقی میباشد که در جای خود بسیار حائز اهمیت است؛ اما در نظریۀ پذیرش یک «فرع» محسوب میشود. لذا «حذف این ۱۴ صفحه» هیچگونه خللی به اصل کتاب وارد نمیکند؛ چنانکه در سایر آثار نیز مباحث فرعی وجود دارند تا به فهم بهتر مبحث اصلی کمک کنند. لذا به صراحت اعلام میداریم که مباحث اصلی نظریۀ پذیرش در بخشهای دیگر آمدهاست و در صورت درخواست آقای امنخانی، مباحث منتسب به ایشان در چاپ آتی از کتاب آلبر کامو در ایران حذف خواهد شد.
در پایان نویسندگان کتاب آلبر کامو در ایران ضمن تأکید بر این نکته که هیچ اثری بیعیب نیست، آمادگی خود را برای دریافت هرگونه نقطهنظر سازنده اعلام میدارند. اما از خود میپرسند که قصد آقای امنخانی از ایجاد هیاهو و افترا بستن آنهم در این زمان بخصوص چیست؟ و چرا برای طرح ادعای خود از مجاری قانونی وارد نشدهاند؟ همچنین از خوانندگان فهیم درخواست دارند که هیچگاه دربارۀ آثار براساس نوشتههای اینچنینی قضاوت ننمایند، اثر زنده است و میتواند در کنار مولفین پاسخگو باشد. اینجانبان ضمن محفوظ دانستن حقوق خود در مراجعه به مراجع قانونی، اول خود، سپس آقای امنخانی و آنگاه همۀ خوانندگان را به تقوای الهی و علمی دعوت میکنیم و آرزومند سرافرازی و سربلندی برای کشور عزیزمان ایران هستیم.[۲۵]
چیستی و چرایی
جایزه جلال در گذر زمان
- در جلسات شورای عالی انقلاب در آخرین روزهای سال۱۳۸۴ و در واپسین روزهای فعالیت دولت هشتم که سکاندار وزارت فرهنگوارشاد اسلامی آن، احمد مسجدجامعی بود، مصوبهای از دل نشست بیرون میآید که پایهگذار برگزاری جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد بهعنوان بزرگترین جایزه ادبی ایران و با ارزشی حتی بیش از جایزه کتاب سال میشود که در آن دوران نزدیک به بیست دوره از برگزاری آن میگذشت.[۸]
- مصوبهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی با این مقدمه آغاز میشود: «نظر به اینکه برگزاری جشنوارهها و اهدای جوایز، عامل مؤثری در مراسم ارتقای کیفی و کمی فعالیتهای ادبی بهشمار میآیند و باتوجهبه فقدان یک جشنواره ادبی متمرکز و ملی در کشور، طرح اهدای جایزه ملی جلال آلاحمد، در عرصه ادبیات فارسی بهشرح ذیل تصویب میشود»، عنوان داشته: «جایزه ملی جلال آلاحمد با هدف ارتقای زبان و ادبیات ملیدینی از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو» اهدا خواهد شد و جالباینکه در آن مصوبه بخشهای این جایزه شامل داستاننویسی، بخش شعر و مستندنگاری میشد و برای اهدای آن ارکانی چون هیئت امنا، هیئتعلمی و دبیرخانه درنظر گرفته شده بود.[۸]
- با روی کارآمدن دولت نهم و نزدیک به پانزدهماه پس از شروع کار جایزه، شورای عالی انقلاب فرهنگی در آبانماه سال۸۵ مصوبه دیگری در آئیننامه جایزه جلال آلاحمد تصویب کرد. براساس آن، ارائه مشوقهای مربوط به جایزه باید «در راستای تولید فکر ادبیهنری اسلامگرا و تقویت روحیه انتقادیعلمی» نسبت به ترجمههای موجود ادبی و هنری باشد. از سوی دیگر، بخش شعر از این جایزه خارج و دو بخش نقد ادبی و تاریخنگاری به آن افزوده شد.[۸]
- براساس این مصوبه اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی عضو شورای هنر نیز هیئت امنای جایزه را شکل داده و ریاست این هیئت نیز بر عهده وزیر ارشاد قرار داده شد. همچنین معاون فرهنگی او نیز بدون حق رأی دبیر این هیئت بهشمار میرفت که باید اعضای هیئتعلمی را برای تصویب به هیئت امنا معرفی میکرد. این مصوبه زمان اهدای جایزه را در ایام تولد جلال آلاحمد تعیین کرده و مسئولیت دبیرخانه را نیز به انتخاب دبیر هیئت امنا منوط کرده بود.[۸]
- مصوبه اهدای ۱۱۰ سکه طلا برای برگزیدگان این جایزه نیز از مصوبات این جلسه بوده است. با چنین رویکردی این جایزه ادبی با اجرای مؤسسه خانه کتاب و قرارگرفتن دبیرخانه در این مؤسسه کار خود را آغاز کرد.[۸]
- این جایزه تا دورهٔ ششم با اجرای مؤسسه خانه کتاب برگزار و برگزیدگان و شایستگان تقدیر خود را معرفی کرد که با حواشی زیادی نیز مواجه بود و با رویکارآمدن دولت یازدهم و تغییر مدیریت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و مؤسسه خانه کتاب، اجرای این جایزه نیز به بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان واگذار و تغییراتی نیز در اجرای آن پدید آمد.[۸]
- از دورهٔ هفتم و با روی کارآمدن دولت یازدهم، اهدای این جایزه بار دیگر دستخوش تحولاتی شد که نخستین تحول را باید تغییر میزان بخش مادی این جایزه دانست. گویا فشار مالی اهدای این جایزه از سویی و فرار برای خارج شدن از فشار افکار عمومی مبنی بر ندادن جایزه در بخشهای مختلف جایزه درنهایت وزارت ارشاد را به این نتیجه رساند که این جایزه با وجود اینکه یک رویداد ادبی مستقل بهشمار میآید، ارزشی بیش از جایزهای موسوم به بخش ادبیات جایزه کتاب سال ندارد و نباید برای آن بیش از جایزه کتاب سال مبلغی در نظر گرفت. از سوی دیگر این تفسیر که مبلغ این جایزه بیش از مبلغ نقدی جایزه نشان ملی جمهوری اسلامی است که توسط رئیس جمهور اهدا میشد. در نهایت جایزه بخش مادی جلال به میزان ۳۰ سکه تقلیل داد.[۸]
- در نهمین دورهٔ جایزه جلال بخش ویژهای به اسم بخش افغانستان به این جایزه اضافه شد. مرحلهٔ اول داوری و انتخاب نامزدهای بخش افغانستان به عهده اتحادیه ناشران و نویسندگان افغانستان است.[۲۶]
- در دهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال نیز، دبیرخانه بهپاس بزرگداشت یک دهه پویایی اقتصادی مقاومتی، طرحی در حوزه ادبیات با عنوان «یک دهه ادبیات اقتصادی و پیامدهای اجتماعی کار»، به بخشهای اصلی مسابقه اضافه کرده بود.[۲۷]
- در دورهٔ یازدهم و همزمان با چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، دبیرخانه جایزه ادبی جلال آلاحمد بخش ویژهای با نام «آتیه داستان ایرانی» به جایزه اضافه کرده بود. در این بخش ۲۰ نویسنده زیر ۴۰ سالی که در رمانهایشان هویت دینیملی متبلور بود، توسط مخاطبان ادبیات داستانی بهصورت رأیگیری برگزیده میشدند.
- نویسندگان عبارتاند: ابراهیم اکبریدیزگاه، سیداحمد بطحایی، محمدعلی جعفری، محمداسماعیل حاجیعلیان، هادی حکیمیان، مصطفی رضایی، محمدعلی رکنی، محمد رودگر، محمد سرشار، سیدعلی شجاعی، محمدرضا شرفیخبوشان، آرش صادقبیگی، محمد طلوعی، سارا عرفانی، علی غبیشاوی، الهام فلاح، مهدی کرد فیروزجایی، حسامالدین مطهری، سیدمیثم موسویان و مهدی نورمحمدزاده.[۲۶]
- این جایزه در نهایت در دورههای اخیر، آخرین تغییرات را با حذف بخش تاریخنگاری از بخشهای جایزه، در چهار حوزۀ رمان و داستان بلند، مجموعۀ داستان، نقد ادبی و مستندنگاری به حیات خود تا اکنون ادامه داده است.[۸]
گردش مالی
برگزاری جوایز ادبی در ایران بهطور معمول چقدر هزینهبردار است؟
داستان جوایز ادبی در ایران همواره با مشکلات و داستانهای پرفراز و نشیبی همراه بوده است. از جوایزی که توسط ناشران و انجمنهای ادبی و اشخاص دوستدار ادبیات در چند سال اخیر بهوجود آمدهاند تا جوایزی که سالهای سال و با مشقت فراوان و حتی برگزاری بهصورت خصوصی در یک دفتر به حیات خود ادامه دادهاند. از برگزاری مراسمهای اختتامیه در بزرگترین تالارهای شهر تهران تا سالن کوچک یک کافیشاپ در یکی از خیابانهای فرعی مرکز شهر. از ناشرانی که اسپانسر برگزاری یک جایزه میشوند تا جوایز دولتی که برای تجلیل از مقام ادبیات به کار جایزه ادبی نیز آمده است.
اما برگزاری جوایز ادبی در ایران بهطورمعمول چقدر هزینهبردار است؟
محمدرضا سرشار نویسنده و رئیس انجمن قلم ایران در مراسم پایانی شانزدهمین دورهٔ جایزه قلم زرین هزینه برگزاری این جایزه را ۹۰میلیون تومان اعلام کرد. انجمن قلم ایران برای برگزاری این جایزه از حمایت نهاد کتابخانههای عمومی کشور و بنیاد خاتم برخوردار بوده است. این جایزه به برگزیدگان خود سالانه ۸ سکه و به شایستگان خود نیز ۴ سکه بهار آزادی هدیه میدهد.[۲۸]
جایزه ادبی مهرگان بهعنوان قدیمیترین جایزهٔ ادبی بخش خصوصی در ایران که هجده دوره سابقه ادبی دارد با رقمی معادل سالانه پنجاه میلیون تومان در دست برگزاری است. علیرضا زرگر دبیر جایزه مهرگان در خصوص هزینههای برگزاری این جایزه ادبی میگوید:
- «جایزهٔ ما برای نفر برگزیده در سال۷۷ یک میلیون تومان بود. در کنار این مسئله، یعنی مبلغ هفت هشت میلیون تومانی که مبلغ نقدی جایزه مهرگان را شکل میدهد هزینههای دیگری از جمله حقالمشاوره داوریهای، پاداش برخی عوامل اجرایی، هزینه سالن و تهیه هدایای غیرنقدی و نیز هزینههای دبیرخانه دائمی جایزه در سال که تنها دو کارمند دارد را نیز باید اضافه کنیم که در مجموع چیزی در حدود ۵۰ میلیون تومان را در بر میگیرد. هزینه برگزاری این جایزه جز چند سال ابتدایی آن که حامی مالی داشت، از سوی علیرضا زرگر و نهاد جایزه مهرگان تأمین میشود. از سوی دیگر این هزینهها هر ساله ۳۰درصد بیشتر میشود.»[۲۸]
مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان دربارهٔ هزینه جایزه ادبی جلال آلاحمد میگوید:
- «جایزه جلال طبق آییننامه برای برگزیدگان ۳۰ سکه و برای شایستگان ۱۰ سکه جایزه اهدا میکند، اما در کنار موضوع مسئله تقدیر از برخی از افراد در مراسم پایانی و نیز برگزاری دورههای ادبی همچون آل جلال در حاشیه مراسم اختتامیه جایزه و نیز داوری و برگزاری بخشهای ویژه را نیز برای هزینههای برگزاری این جایزه لحاظ کرد. در جایزه جلال در مدتی که من در بنیاد عهدهدار برگزاریاش بودهام، سعی کردهایم که با وجود تورم متغیر در کشور، هزینهها دستخوش تغییر نشود و بنای ما بر صرفهجویی بوده است. بههمیندلیل هزینه برگزاری ما در این سالها تقریباً ثابت بوده است.
برای برگزاری این جایزه، برخی از آثار مورد نیاز داوران تهیه میشوند و برخی نیز بهصورت هدیه در اختیار دبیرخانه قرار میگیرد. همچنین حدود دوازده نیروی انسانی درگیر در اجرای این جایزه نیز بهدلیل فعالیت فوق برنامه و سنگینکاری خود نیز پاداشی دریافت میکنند. این درحالیست که بنیاد در سالهای اخیر با وجود اضافه شدن مأموریهایت جدید اجرایی خود نظیر جوایز شعر فجر و جایزهٔ پروین و انجمنهای ادبی، افزایش نیروی انسانی نداشته است.»[۲۸]
دلایل مانایی و اثرات ملی و کشوری آن
جلال در پی ماجراجویی فکری به این شاخه و آن شاخه میپرید و جایزهاش هم چنین بود؛ اگر اغراق نکنیم. حاشیههای این جایزه مثل قلم صاحبش، تند و تیزیای دارد که هیچوقت هم کسی آن را بر گردن نمیگیرد و مدام این حاشیهها دستبهدست میچرخند تا نکند وزنه طرفی، سنگینی کند. سیمین دانشور هم که با حال ناخوشش در خانه نشسته بود، از همان روز اول خطی کشید بر همه این حاشیهها و در گفتوگوهای این طرف آن طرف شنیده میشد که هیچوقت پا به چنین محفلی نمیگذارد و این سوی مصاحبهها هم اعلام شد بهدلیل وضعیت جسمانی اصلا دعوتی از سیمین نشده است. روزنامه جام جم هم در نقلقولی از بانو نوشت: «من اصلاً در جریان تصویب جایزه ادبی جلال آلاحمد نبودهام؛ اما خیلی خوشحال میشوم جایزهای به نام جلال ایجاد شود. عقیده دارم جایزه ملی جلالآلاحمد به تمام هنرمندان و ادیبان تعلق گیرد و محدود به داستاننویسان و شاعران نشود.» بااینحال این جایزه آدمهای مختلفی با گستره ذهنی متفاوت به خود دیده است؛ چه در سطح هیئتعلمی و داوران و چه برگزیدگان بخشهای مختلف. نقلقولهایی که در پایین آورده شده است، روایتهای معتبر از برگزارکنندگان، هیئتعلمی و داوران و برندگان و شایستگان تقدیر این جایزه و اهل ادبیات است درباره آقای خاص و جایزهاش.
بلقیس سلیمانی
هر جایزهای جهت ترغیب و تشویق نویسندگان و بهوجودآوردن فضای فعال و آزاد خوب است؛ اما نباید دغدغهٔ ایجاد الگوی واحد داشت، جایزه جلال باید در کنار دیگر جوایز باشد. هر فضای ادبی متکثر، کمک به فضای باز فرهنگی میکند. بهعبارتی الگوسازی بهمعنای اینکه جریانی سریدوزی راه انداخت، بسیار بد است. جایزه باید به بالندگی فضای ادبی کمک کند به پرورش ذوق ادبی یاری رساند و به جوانان امید دهد.[۲۹] بعد اینکه جایزه جلال وقتی میتواند روی ادبیات داستانی تأثیرگذار باشد که اول برادریاش را ثابت کند؛ یعنی گزینشهایش عادلانه و ادبی باشد یا به تعبیری دغدغه ادبیات و به طیفهای مختلف نظر واحدی داشته باشد. آثار بیخاصیت را انتخاب نکند، شجاعت داشته باشد و پشت انتخابهایش بایستد. در اینصورت میتواند جریانساز باشد و البته به این جایزه برای رسیدن به این موقعیت باید فرصت داد.[۳۰]
ابوتراب خسروی
جایزه جلال آلاحمد قطعاً در رشد فضای ادبی تأثیر دارد. ما در دورهای زندگی میکنیم که ادبیات داستانی در حال تبدیلشدن به جریان است. جایزهای مانند جایزه جلال میتواند تأثیرگذار باشد. این جایزه میتواند برای ادبیات داستانی ما متر و معیار باشد. اساساً این نوع جوایز و بهخصوص جایزه جلال شرایطی را ایجاد میکند که در آن استعدادها دیده میشود. بهغیر از این مسئله، انتخاب یک اثر در این چنین جشنوارهای باعث دیده شدن کتاب و رونق کتابخوانی میشود. به عبارتی چنین جوایزی میتواند باعث مفاهمه جمعی و ملی شود.[۲۹]
صادق کرمیار
ترکیب هیئتعلمی دورهٔ هفتم باتوجه به چینشی که صورت گرفته ترکیب متخصص و متنوعی است. من معتقدم دیدگاههای اعضای هیئتعلمی این دوره دیدگاههای مترقی و متعادلی است که به رشد ادبیات داستانی ما کمک میکند. برتری اعضای هیئتعلمی در ملاکهایی که برای انتخاب آثار تدوین کردهاند خودش را نشان میدهد و این ملاکها میتواند سمتوسوی سلیقه مخاطب را جهت دهد. چون بخشی از مخاطبان دوست دارند کتابهای خوبی به آنها معرفی شود. جایزه میتواند معرف خوبی برای کتابهای ارزشمند باشد. ملاکهایی هم که در نظر گرفتهشده، ملاکهای ارزشمندی است برای یک اثر داستانی. آنچه هیئتعلمی باید بهعنوان ملاک در اختیار داوران قرار دهد، ورای عناصر داستانی است که البته در هیئتعلمی این دوره این اتفاق افتاده است. قطعا این روند به انتخاب آثاری که برای نویسندگان دیگر میتواند منشأ تأثیر باشد، کمک خواهد کرد و انتخاب آثار برگزیده از یکسری کتابهای محدود و مشخص شده که قابل پیشبینی هم هست خارج خواهد شد.[۲۹]
محمدرضا جوادی یگانه
کتاب و قصه جلال آلاحمد امروز به کار ما نمیآید. او حرف زمانه خودش را زد و رفت. جلالیت جلال به درد ما میخورد. این که بخشی از افکار و آثار جلال را بگیریم و بگوییم جلال در زمان خود چه کرده است، مسئله ما نیست. جلال بهعنوان یک شیوه زندگی که امروز بسیار کمیاب است، مطرح میشود. جایی جلال میگوید: «من در سیاست به دنبال معصوم میگشتم که پیدا نمیشود.» ما در ادبیات باید به دنبال جلال بگردیم که امیدوارم پیدا شود.[۲۹]
احمد دهقان
جایزه ادبی جلال از سالی که برپا شد، توانست شور و تحرکی در بین ادبدوستان بهوجد بیاورد. حداقل اینکه، در دورهای بحث درباره بایدها و نبایدها و انتخابهای آن، بحث روز جامعه کتابخوان شد؛ اما مشکلی که در سالهای اولیه نمود پیدا کرد، انتخابنکردن اثر برتر بود. هرچند ممکن است در سالهایی اثر برتر وجود نداشته باشد؛ اما عدم انتخاب کتاب در سالهای متوالی، این شائبه را بهوجود آورد که جایزه جلال، قرار نیست به کسی تعلق بگیرد. ابتدا رویکردی اینچنینی برای جایزه جلال قائل بودند که بتواند بر روند داستاننویسی کشور تأثیر مثبت بگذارد. این جایزه میتوانست موجآفرین باشد، اما عدم انتخاب کتاب در سالهای اولیه و متوالی و انتخابهای یکسویه که همهجانبهنگر نبودند، از دست داده است. بهنظر میرسد بیطرفی در انتخابها، فراگیربودن و برگزیدن آثاری که نخبگان و مخاطبان ادبی نیز بر بهترینبودن آنها صحه بگذارند، این حاشیهها را بهتدریج از بین میبرد.[۳۱]
محسن کاظمی
مهمترین ویژگی هیئتعلمی این دوره (هفتمین دوره) تعادلی است که در حوزه نظر از آنها تا به امروز بهثبت رسیده است و به آن شهرت دارند. این هیئتعلمی قرار است که کمکاریهای دورههای قبلی را با یک کار مضاعف و در جهت ارتقای ادبیات کشور اصلاح کند. تمام این دوستان در حوزه ادبی صاحب تخصص هستند. این ترکیب بهدلیل وجه ادبی جایزه که باید قوی و معتبر باشد انتخاب شدهاند.[۲۹]
منیژه آرمین
«پروسهای که این جایزه طی کرده تا به امروز، آن را از جایزهای صرفاً دولتی درآورده است. اگر شما به چینش اعضای هیئتعلمی و داوران این دورهٔ جایزه ادبی جلال نگاه کنید، متوجه این موضوع میشوید. دلیل هم دارد چون کل فرآیند داوری و برگزاری دست اهالی قلم و نویسندگان است و این اتفاق میمونی است. ترکیب هیئتعلمی یک ترکیب معقول و آدمهای متخصص در جای خودش درست نشستهاند. فرآیند تصمیمگیریها در هیئتعلمی و با حضور این اشخاص کاملا دموکراتیک بود. جایزه جلال برخلاف دیگر جشنوارهها، چند بُعدی است و چهار بخش مختلف حوزه ادبیات را شامل میشود. همچنین بهدلیل اینکه تصمیمات با خرد جمعی اتخاذ شده است، ضریب خطا بسیار پایین بوده و داوران نهایت دقت را بهخرج دادهاند و تفکرات شخصی را در انتخاب خودشان دخالت ندادهاند.»[۳۲]
عباس عبدی
اکنون که از نزدیک شاهد برگزاری نهمین دورهٔ جدیترین جایزه انتخاب کتاب در حوزه ادبیات داستانی هستم که به نام جلال آلاحمد نامگزاری شده، از این بابت احساس خوبی دارم. برگزاری جایزهای برای داستان و رمان، با مشخصات جلال همچون سالهای گذشته درخور توجه منتقدان و نویسندگان و علاقهمندان کتاب قرار خواهد داشت. درخصوص سلامت کامل مراحل داوری که هر سال به ایدهآلها و آرمانهای بزرگ فرهنگی و ادبی ملی نزدیک شده، جای ابهام باقی نمیگذارد که اکنون و در این دوره نیز مثل چند دورهٔ اخیر با نگاهی فراگیر و ملی و همهشمول روبرو هستیم که به سلیقههای مختلف ادبی و هنری طیفهای مختلف نویسندگان و ارزشهای اساساً ادبی و هنری آثار توجه میکند.[۳۳]
قاسمعلی فراست
انتخاب سخت و دشوار و تعدد کتابهای قوی و خوشقلم در این دوره که کار داوری آثار را با دشواری روبرو میکرد، نویددهنده یک اتفاق خوب در ادبیات داستانی ایران است و آن هم بالا رفتن کیفیت آثار است. در کتابهای بخش رمان نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد ما شاهد رشد کیفی، چه در حوزه فرم و چه در حوزه مضمون بودهایم. جدای تمام این مسائل باید به بحث ظهور و بروز نویسندگان جدید در عرصه رمان هم توجه کنیم. چیزی که در این دوره بهعینه در بین آثار ارسالی به دبیرخانه جایزه جلال دیده میشد، ظهور نویسندگان جوانی بود که قلم خوب و قویای داشتند. بهطوریکه نویسندگانی که نام و آثار آنها معروف است را پشت سر گذاشتهاند و حتی یک سر و گردن از آنها بالاتر ایستادهاند![۳۳]
شهریار عباسی
دهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد یکی از برگزیدگان دورههای قبلی خودش را در کسوت دبیر علمی خود برگزید. شهریار عباسی نویسنده رمان دختر لوتی که در هشتمین دوره عنوان رمان برگزیده را به خود اختصاص داد. او دومین دبیر علمی مستقل این جایزه است و البته اولین دبیری که خود از برگزیدگان آن است.
«من همیشه گفتهام که کار یک قاضی سختتر است چون از دادگاه او یک نفر راضی بیرون میرود و یک نفر ناراضی. اما در هر جشنواره ادبی یک نفر از مراسم اختتامیه راضی بیرون میرود و صدها نفر ناراضی و همین است که کار را بسیار سخت میکند و قضاوت را حساس. با اینهمه داوران ما از نظر علمی صلاحیت و رزومه کاری شایسته برای این کار را دارند و هم تجربه داوری را دارند و درنهایت نیز با قاطعیت میگویم که داوران برآیند ادبیات ایران هستند. ما به دنبال این هستیم کسانی که برگزیده میشوند در آثارشان جستوجوی حقیقت، شجاعت، صراحت و سالمی وجود داشته باشد. ادبیات، یک جهان بزرگ است که همه را دربرمیگیرد. باید فرهنگ را به اهالی فرهنگ بسپاریم. فکر میکنم در جایزه جلال چنین اتفاقی افتاده است. الان جایزه جلال نه دولتی است، نه خصوصی، بلکه ملی است. هیچ کاری یکروزه انجام نمیشود و همه کارها به مرور صورت میگیردو فکر میکنم جایزه جلال در حال واگذاری به اهل فرهنگ است. با این نگاه و روند، تمام طیفها در جایزه حضور دارند. امسال در بین نامزدهای نهایی اسامی و چهرههایی را میبینیم که گاهی جوان و اصطلاحاً کتاب اولی هستند. دلیل این اتفاق چیست؟ و چرا نویسندگان جوان توانستهاند به این حد برسند که بتوانند نویسندگان با تجربهتر را پشت سر بگذارند؟ ما در جایزه جلال تحت تأثیر نامها نبودهایم. برای داوران جایزه جلال فقط کیفیت اثر مهم است. بنابراین بهطور طبیعی در بین نامزدها نامهایی هست که در جای دیگر دیده نشدهاند.»[۳۴]
مجید قیصری
مجید قیصری از داوران دورهٔ قبل جایزه جلال هم با بیان اینکه رویکردها در دورهٔ هفتم و هشتم برگزاری جایزه جلال تغییرات اساسی دارد، چنین میگوید:
- «در این دو دوره همه کتابها دیده شده و نگاهها وسیعتر شده است و البته نگاههای ایدئولوژیک هم نسبت به قبل کمتر شده است. اتفاقاتی که در این دوره و دورهٔ قبل در جایزه جلال افتاده نشان میدهد که مسیر گذشته در حال بازسازی است و جایزه جلال میتواند جایگاه جدیدی برای خود تعریف کند.[۳۵]
فرزانه طاهری
« | «حتی جایزههای دولتی هم تا زمانی که برگزارکنندگان آنها به دنبال تحمیل خط فکری خود نباشند میتوانند بدرخشند و به اعتلای ادبیات فارسی بیانجامد.»[۳۵] | » |
محمدعلی گودینی
جایزه ادبی جلال آلاحمد عنوان جشنوارهای ملی را یدک میکشد که در ابتدا گمان میرفت این مهم، نقطه عطفی در تحولات ادبیات داستانی معاصر ایران باشد. ولی در طی شش دوره برگزاری این جایزه ملی، عملا هیچ اثری بهلحاظ محتوایی موفق به برگزیدهشدن و کسب جایزه ۱۱۰ سکه بهار آزادی آن، که البته دورادور بسیار وسوسهانگیز هم بهنظر میرسد، نشده است! مگر در یک دوره که اثر برگزیده شده در آن، شاید تنها از لحاظ کمیت کار، موفق به این مهم شده است. در این آشفته بازار فرهنگی، آنچه آزاردهنده است، برگزیده نداشتن جشنوارههای مختلف، بهویژه مهمترین آنها، یعنی جایزه ادبی جلال است که یک دهنکجی آشکار به ارزش اهل قلم است که شاید از بدِ حادثه، گام بدین وادی پرسراب نهاده باشند. اگر بهعلت میزان ارزش جایزه ادبی باشد، بهواقع خود افتضاحی باید تلقی شود که گریبان متولیان فرهنگی را گرفته. ارزش جایزه جلال، در برابر همایشسازیهای تکراری و بدون بازده، هیچ بهحساب میآید.[۳۶]
حسن میرعابدینی
«برای سنجش تأثیرگذاری این جایزه ادبی گذر زمان نیاز است و تماشای رویدادهای این جایزه برای تعیین این جایزه مؤثر است.»[۳۵]
کامران پارسی نژاد
به دلیل اهمیت جایزه جلال متولیان فرهنگی نباید نسبت به برگزاری این جشنواره و این جایزه نگاه یکسویهای داشته باشند و در برگزاری آن تردید کنند و همچنین نباید برگزاری این جشنواره صرفاً برای رفع مسئولیت باشد. باید حداکثر استفاده را از جشنوارههایی مثل جایزه جلال برد. جایزه جلال هم از نظر اعتبار معنوی و از نظر مبلغ مادی جایزه، بسیار معتبر است و برنده و برگزیده آن قطعاً سالها تلاش کرده تا به چنین جایگاهی برسد، به هر حال داوریها در این جایزه بسیار قوی است و میتوان گفت که اثر برگزیده در این جایزه از مهمترین اتفاقات ادبی سال انتشارش بوده است. در طی سالهای مختلف، جایزه جلال فراز و فرودهایی داشته است. این جایزه چهار عنصر اصلی دارد که مهمترین بخش آن اعضای هیأت علمی است. اینکه این گروه متشکل از چه افراد و چه شخصیتهایی باشند و چگونه انتخاب شوند، مهم است. در دورههایی دیده شده که در این بخش نقصهای وجود داشته است. هیأت علمی، دبیر علمی جایزه را انتخاب میکند و دبیر علمی نیز به تعیین هیأت داوران میپردازند. کلیت روند ماجرای این جایزه را این سه عنصر تشکیل میدهند و اگر نقصهایی هم در ادوار مختلف وجود داشته مربوط به این سه بخش است. در طول سالهای اخیر و با توجه به اینکه خودم در چند دوره از داورهای بخش پژوهش و نقد ادبی بودم متوجه شدم که در حوزه اجرایی و کار دبیر اجرایی هیچ نقصی وجود نداشته و این باعث شگفتی من بوده است. من در جشنوارههای مختلفی داوری کردهام و تاکنون ندیدهام که بهخوبی نظم و درستکاری حوزه اجرا در جایزه جلال، جایزه یا جشنواره دیگری وجود داشته باشد. جایزه جلال در دورههای گذشته در تمامی موارد حوزه اجرا از پرکردن فرمها گرفته تا در اختیار گذاشتن کتابها و… واقعاً هیچ نقصی نداشت و به همین دلیل این یکی از ارکان مهم این جشنواره است و باید از دبیران اجرایی ادوار گذشته تشکر کرد.[۱۸]
جواد محقق
جایزههای معروف جهانی، مثل بوکر یا نوبل الزاماً در فروش کتابهای برگزیده تأثیرگذار نیستند. بسیاری از برگزیدگان جایزه نوبل نویسندگان گمنامی هستند و در کشور ما اسم و رسمی ندارند. شما اگر به فهرست برگزیدگان جایزه نوبل نگاه کنید، نهتنها در زمینه ادبیات، حتی در شاخههای دیگر هم آدمهای مطرحی را نمییابید. این نقدها و نظرهایی که در مورد جایزه جلال وجود دارد، در مورد جایزه نوبل هم وجود داشته. بزرگانی بودهاند که اصلا این جایزه را دریافت نکردهاند و حتی آن را به نشانه اعتراض پس زدهاند؛ مثل سارتر. بعضیهای دیگر هم این جایزه را گرفتهاند که در روزگار خودشان لزوما بهترینها نبودهاند. بههرحال هر جایزهای برآمده از گروهی از داوران است و داوران هم بر اساس چینشی که شدهاند، کتابی را انتخاب میکنند که به نظرشان، کتاب خوبی است. در دراز مدت البته میشود فهمید که این انتخابها چقدر به صحت نزدیک بوده؛ اما درکل همهٔ جوایز تأثیرگذاری کمی و کیفی روی آثار بعدی دارند. اینکه کیفیت اینها چقدر جدی باشد یا چقدر در جامعه مخاطب خود دیده شود، البته جای بحث دارد.[۳۷]
جواد جزینی
جایزههای ادبی به دو دسته تقسیم میشوند؛ بخشی از این جایزهها را نهادهای دولتی ترویج و هدایت میکنند، تعدادی را نهادهای خصوصی و غیردولتی. عمر جایزههای خصوصی در کشور ما بهدلیل نبود امکانات مالی، بسیار کوتاه است. گاهی توان ادامه کار از دستاندرکاران جایزههای خصوصی گرفته میشود؛ اما در مقابل برگزارکنندگان جایزههای دولتی با ترویج نوعی از ادبیات که ما آن را ادبیات رسمی مینامیم، پا در میدان میگذارند. گاهی این ادبیات با سلیقه و علاقه مردم فاصله دارد. در مقابل نهادهای خصوصی هم که جایزه برگزار میکنند، کارشان بیعیب و نقص نیست. اما گاهی در جشنوارههای ادبی دولتی انتخابهایی صورت میگیرد که قابل توجیه نیست و براساس سلیقهها و تمایلهای خصوصی است. جایزه جلال، جایزهٔ پروین و دهها جایزه دیگر که نهادهای دولتی برگزار میکنند از همین سری هستنند. اعتقاد دارم اگر دولت روزی یکبار یا هر روز دو کتاب را انتخاب کند و جایزه دهد، تعداد جایزهها تأثیری ندارد، چون دلیل انتخابها شفاف نیست و انتخاب کتابها معیار درستی ندارد. بهنظرم بَرج اصلی این جایزهها با چیزی که به نویسنده میدهند اصلا قابل مقایسه نیست. داوری کتابها در سالهای اولیه جایزه نشان میدهد، کتابهایی وجود دارد که چند جایزه دولتی گرفتهاند؛ اما میان مردم جایگاهی ندارند. [۳۸] جزینی در دورههای هفتم و هشتم داور بخش داستانکوتاه این رویداد ادبی بوده است.
رضا امیرخانی
اعتبار جایزههای ادبی یا به مبلغ جایزه است یا به بازخوردی که در جامعه دارد، اما شاهدیم که جایزهها نه از لحاظ مادی در خور هستند و نه بازخوردی بین مخاطبان دارند. اگر جایزههای ادبی برای اعتبار خودشان ارزش قائل بودند، میتوانستیم از سیر طبیعیشان به صعودی بودنشان پی ببریم. هریک از جشنوارهها هر سال به تیپی خاص از آثار جایزه میدهند، معلوم نیست که این جایزهها به کدام سمت میروند. از سوی دیگر هویت جایزههای ادبی هم هر چهار سال یکبار تغییر میکند. با این اتفاق مردم هم نسبت به جایزههای ادبی بیاعتماد میشوند. باید سیاستگذاریها در قبال جایزههای ادبی واحد باشند. اگر دولت برای جایزههای ادبی سفره باز کرده، همه آدمهایی که با یک اصول به این فرهنگ نزدیک میشوند، باید از آن استفاده کنند. اگر هم سفره را جمع کنند (که از نظر من درستش هم همین است) آنوقت هر گروه بنشیند و کار خودش را بکند و اول کسی که باید پایش را از این ماجرا بیرون بکشد، خود دولت است. جایزههای موازی ارشاد را درنظر بگیرید؛ جایزهٔ پروین، جایزه جلال، جایزه کتاب سال، جایزه کتاب فصل و... وقتی بنیانگذار، رویکرد و داور یکی است، تکثر مفهومی ندارد.[۳۹]
اکبر صحرائی
زمانی در یکی از مطبوعات کشور مقالهای نوشتم با این تیتر «کتاب اول نداریم، کتاب دوم نداریم؛ با تقدیر از کتاب فلان» که نقدی بود به جشنوارهها و جوایز ادبیای که منتخبی نداشتند. چون در آن سالها جوایز ادبی زیاد بود، انگار سیاست جشنوارهها این شده بود که اثری را شایسته برگزیده شدن نمیدانستند و تنها از یک اثر تقدیر میکردند. که البته در مورد جایزه ادبی جلال هم مصداق داشته است. یکی از انتقاداتی که بنده به داوریها داشتم این بود که هیئتعلمی، معیارهایی را برای داوری انتخاب کرده بود که این معیار و ملاکها نهتنها در ایران، بلکه در جهان هم وجود ندارد و عجیب هم این بود که میگفتند ما یک ملاک ۱۰۰ میگذاریم و اگر این کتاب ۹۰ را گرفت، میشود جایزه برگزیده و اگر نگرفت، میشود تقدیری. اتفاقاً این بلا در دورهٔ پنجم سر کتاب من هم آمد. در آن دوره در بحث داوری یکسری اختلافات و مسائلی وجود داشت که سروصداهای زیادی ایجاد کرد. نقدهایی فراوانی وجود داشت، از دبیری جایزه بگیرید تا داوران. داوریها دارای اشکال بوده است و اختیارات داوران هم کم.[۴۰]
فیروز زنوزی جلالی
در بین تمام جوایز ادبی کشور وقتی صحبت از جایزه جلال میشود حساسیتها افزایش پیدا میکند که چه اثری جایزه گرفته و چرا؟ یا اینکه چرا جایزه جلال برگزیده نداشته است. پس جایزه جلال یکی از مهمترین و ضروریترین جایزههای ادبی کشور است که برگزار میشود. مسئله مهم دیگر اینکه این جشنوارهها از کارشناسان و داورانی استفاده کند که نسبت به ادبیات شناخت دقیق و روشنی داشته باشند. ما جوایزی زیادی مانند گام اول و جایزهٔ پروین اعتصامی داریم؛ ولی اهمیت جایزه جلال بسیار فراتر از دیگر جوایز ادبی است و علت آن هم در وهله بعدی اثری است که داوران آن را انتخاب میکنند. این جایزه بهقدری اهمیت دارد که داوران باید بتوانند از رأی خودشان دفاع کنند؛ به این معنی که داوران نباید در سایه باشند. بهعبارتی اینطور نباشد که گروهی بیایند و اثری در خفا انتخاب کنند و بعد هم بروند. داوران باید بهصورت شفاهی اسامیشان مشخص و اعلام شود و بعد از برگزاری اختتامیه جایزه باید پاسخگوی انتخاب خودشان باشند.[۴۱]
بردن جایزه جلال آلاحمد چه نقشی در فروش و استقبال مخاطبان ادبیات دارد؟
شاید در جهان، کمتر نویسنده یا شاعری را بیابیم که در زمره ثروتمندان جامعه باشد. نویسنده یا شاعر در این نوشته بهمعنای کسی است که داستان و رمان مینویسد، شعر میسراید و از این راه امرار معاش میکند. پر واضح است اینکه اعتبار در جهان هنر و ادبیات با دیگر مقولههای اجتماعی و سیاسی در مؤلفههای درونی و بیرونی شباهتها و تفاوتهای معناداری دارد. بیتردید نویسندگان اعتبار و شهرت خود را مدیون کلاماند.
دریافت یک یا چند جایزه ادبی برای هر نویسنده و شاعری این امکان را ایجاد میکند که حضور رسانهای مداوم پیدا کند و در نوشتن و آفرینش اثر بعدیاش دستکم بهانهای برای اقناع ناشر در دست داشته باشد. پرسشهایی از این دست که دریافت جوایز ادبی آیا میتواند ضامن فروش اثر باشد؟ آیا خوانندگان سراغ آثاری را در کتابفروشیها میگیرند که در جشنوارهها برگزیده شده و جوایز ادبی را دریافت کردهاند؟ آیا هیئت داوران هر جایزهای با معیارهای پرفروش بودن، میتوانند و یا میخواهند اثری را انتخاب کنند که میدانند اقبال عمومی درپی خواهد داشت؟
برندگان و نامزدهای جایزه ادبی جلال آلاحمد نظرهای متفاوتی نسبت به موضوع دارند.
خامفروشی
حسن کرمی قراملکی نویسنده کتاب «رکابزنان درپی شمس» که در بخش مستندنگاری جایزه جلال بهطور مشترک با هدایتالله بهبودی برای کتاب «الفلامخمینی» برگزیده شد دربارهٔ تأثیرگذاری جایزه جلال اینطور میگوید:
- «مشکلی که هنوز با آن مواجه هستم پخش کتابم است. پخشهای معروف با نویسنده کار نمیکنند و روند کارشان به این صورت شده که حتی حالا با ناشران هم کمتر کار میکنند. پخش معضلی شده که من نمیتوانم بهتنهایی آن را حل کنم؛ اما حتماً این جایزه میتواند تأثیر مثبتی در این وضعیت داشته باشد و اگر بتواند مشکل پخش را برایم حل کند، قدم بزرگی برداشته است.
ما به خامفروشی، هم در صنعت و هم در فرهنگ عادت کردهایم. نفت را خام میفروشیم. فرهنگ، شمس و مولانا را هم عمدهفروشی کردهایم و روی آنها خوب کار نکردهایم. من یک هفته به ترکیه رفتم. آنجا درحالیکه نمیتوانستند کتاب من را بخوانند و فقط نوشته پشت جلد ترجمه شده بود، خیلی از روزنامهها و مجلات با شور و شوق دنبالم میآمدند، در حالیکه هیچ جایزهای هم نبرده بودم. اما در ایران خصوصا تبریز، هیچکس پیگیر من و کتابم حتی در حد یک معرفی کتاب نشد. در ایران حتما باید جایزه «جلال» را ببری تا معرفی شوی!»[۴۲]
بیکتابی
محمدرضا شرفی خبوشان که رمان «بیکتابی» او در بخش رمان دورهٔ دهم برگزیده شده است، دربارهٔ تأثیر جایزههای ادبی بر معرفی و استقبال بیشتر از آثار برگزیده شده، چنین عنوان کرد: «جوایز مهمی مثل جایزه جلال آلاحمد که جایزه کتاب سال در بخش رمان هم محسوب میشود، قطعا خیلی در معرفی و فروش اثر تأثیرگذار است. برای کتاب من هم مؤثر بود. امسال هم چاپ پنجم کتاب «بیکتابی» در نمایشگاه عرضه شده و با استقبال خوبی از طرف مخاطبین مواجه شده است. قطعاً یکی از دلایل این استقبال، دیدهشدن در جایزه جلال آلاحمد است.[۴۳]
کتابها مؤثرند، نه جوایز
محمدرضا بایرامی دبیر علمی دورهٔ یازدهم جایزه ادبی جلال آلاحمد درباره این موضوع که جوایز ادبی تا چه اندازه در معرفی و افزایش فروش آثار برگزیده نقش داشته و دارند، میگوید: «بهنظرم اینجا خود کتاب تعیینکننده است در درجه اول و بعد خود نویسنده و گاهی هم ناشر. جوایز چندان نقشی ندارند.»[۴۴]
بهانهای برای دیدهشدن
صمد طاهری که در دورهٔ یازدهم جایزه جلال آلاحمد موفق به کسب عنوان شایسته بخش داستانکوتاه برای کتاب زخم شیر شده است، درباره میزان تأثیرگذاری جوایز ادبی گفت: «به گمان من مهمترین تأثیر این رویدادهای ادبی در کمک به معرفی کتابهای برگزیده به مخاطبان است. شاید شدت این مسئله در ایران با کشورهای اروپایی و آمریکایی نباشد؛ اما همین که بهانهای برای توجه اهالی رسانه به کتاب مذکور میشود، اتفاق خوبی است. همین که در میان برگزیدگان دورههای مختلف جایزه جلال نام افرادی همچون ابوتراب خسروی هم دیده میشود، اتفاق خوبی است که نمیتوان از آن صرفنظر کرد.»[۴۵]
جایزهدادن و جایزهگرفتن
مصطفی رحماندوست شاعر و نویسنده، درباره اینکه چرا جوایزی همچون جلال تأثیر فراوانی در فروش کتابهای منتخب برجای نمیگذارند، چنین میگوید: «کل نتیجه برگزاری جوایز دولتی و خصوصی به جایزهدادن و گرفتن ختم میشود. این درحالی است که جوایز جهانی اعتباری فراتر از بحث مادیشان میان اهالی کتاب و حتی مردم دارند. اتفاقی که در اتباط با جوایز خارجی رخ میدهد، اما درباره جوایز دولتی و خصوصی ما نه، این است که آنها نهتنها منجر به جلب توجه مردم به خرید کتابها میشوند، بلکه بواسطه آنها بهیکباره موجی از ترجمه آثار مذکور به زبانهای دیگر و خرید و فروش و رایت آنها هم رخ میدهد. بیش از سیوپنج سال است که شاهد برگزاری جایزه کتاب سال هستیم؛ ولی برای خود من حتی یک بار هم پیش نیامده کتابی را ببینم که پشت آن نوشته باشد: برگزیده کتاب سال! جایزهای که اعتبار اجتماعی بهبار نیاورد، بهطورقطع منجر به اعتبار اقتصادی برای برندگان آن هم نخواهد شد. جوایز ما هنوز از چنین جایگاهی برخوردار نشدهاند و عمده اثرگذاری آن به گروههای محدودی ختم میشود.»[۴۵]
جایزه جلال آلاحمد یک جایزه محفلی است
احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی، در برنامهای که از شبکه چهار صداوسیما پخش میشد و به بررسی یازدهمین جشنواره ادبی جایزه جلال آلاحمد پرداخته بود، نظرات خود را اینگونه درباره جایزه جلال آلاحمد بیان کرد: «تأکید بر جوایز، باب میل مدیرانی است که میخواهند یک برنامه زودبازده و ساده داشته باشند و همیشه در ویترین باشند. مدیر بلنداندیش دنبال جشنواره نیست. جشنوارهای مثل جلال دنبالهای ندارند، چون مؤید به هیچ تئوری نیستند. این جایزه محفلی است چون سلایق ملی در آن در نظر گرفته نمیشود. جایزه جلال تاحدودی آینه کار ما در این ۴ دهه است. مسئله ساختارهای کلانی است که ما را به اینجا میرساند. بهنظر میرسد ما ۴ دهه است که سیاستها را اشتباه دنبال میکنیم. خطر را باید در جایی که دیده نمیشود، در اندیشهای که در چینش و انتخاب داوران و هیئتعلمی یک فکر مشخص را ترزیق میکند، جست. جایزه جلال در هیچ دورهای جریانساز نبوده است.»[۴۶] احمد شاکری، عضو هیئتمدیره انجمن قلم ایران است. او از برندگان جایزهٔ ادبی قلم زرین است که توسط انجمن قلم ایران برگزار میشود.
حتی اگر مخالف باشیم
علی خدایی که او هم در داوری جوایزی همچون هوشنگ گلشیری حضور داشته است و از سویی موفق به کسب عنوان برگزیده همین جایزه شده، درباره اثرگذاری جوایز ادبی کشورمان گفته است: «ترجیح میدهم بهجای گلایه به نکات مثبت برگزاری این جوایز نگاه کنم. بعد از اعلام نتایج جایزه جلال وقتی به کانالهای مختلف ادبی سر زدم، با تبریک دوستان متعددی روبهرو شدم که خطاب آنان به برگزیدگان و شایستگان تقدیر این دوره بود، از رضا امیرخانی گرفته تا لیلا سیدقاسم و صمد طاهری. همین تبریکها نشاندهنده این است که حتی اگر مخالف باشیم هم نتیجه این جوایز تا حدی دیده میشود. بخشی از دیدهنشدن نتیجه داوری جایزهها به وضعیت بازار نشرمان هم باز میگردد، به اینکه سرانه مطالعه آنقدر پایین است که نمیتوان منتظر وقوع معجزهای از سوی برپاکنندگان جوایز دولتی و خصوصی شد. انتخاب رضا امیرخانی و لیلا سیدقاسم بهعنوان برگزیده و شایسته تقدیر این دوره اتفاق خوبی است که قادر به جلب افزایش اعتماد مردم و اهالی ادبیات به این قبیل رویدادهای ادبی خواهد شد.»[۴۵]
خوشبینم
مهشید میرمعزی، مترجم آثار ادبی به وجود برخی اسامی همچون رضا امیرخانی درمیان برگزیدگان دورهٔ یازدهم جایزه جلال آلاحمد اظهار خوشبینی کرده بود: «هنوز رمان جدید رضا امیرخانی را که منجر به کسب عنوان برگزیده بخش رمان شده، نخواندهام، بااینحال میدانم قلم بسیار خوبی دارد و از انتخاب او خوشحال هستم. بخشی از اینکه چرا جوایز دولتی یا حتی خصوصیمان تأثیر چندانی بر بازار نشر و مخاطبان باقی نمیگذارند ناشی از وضعیت بازار نشرمان نیز هست. گاه از کتابهایی، تبلیغهای آنچنانی میشود که ارزش چندانی ندارند و این منجر به بیاعتمادی مخاطبان شده.»[۴۵]
جشنواره سراغ من آمده!
مردعلی مرادی که در هفتمین دوره، با اولین کتابش با نام رازهای سانتیمتری در بخش داستانکوتاه، شایسته تقدیر شناخته شد بعد از دریافت جایزه، پای میکروفن سالن رفت و درباره خود، کتابش و نسبتشان با جوایز ادبی چنین گفت: «در این سالها که داستان نوشتهام، هرگز به جشنوارهها فکر نکردهام. بهنظرم این دوره بهترین دورهٔ جایزه جلال است! از این جهت که کتاب من بهعنوان شایسته تقدیر شناخته شده است! از این بابت خوشحالم که جشنواره سراغ من آمده و من سراغ جشنواره نرفتهام.»[۲۶]
جایزهها نمیفروشند
جواد جزینی داور جشنواره جلال بوده است و از جشنوارههای خصوصی هم بیخبر نیست؛ با اینحال نظرش درباره کتابهای برگزیده شده در جشنوارهها خواندنی است:
«برای بررسی تأثیر جایزهها در فروش و چاپ کتاب باید جایزههای دولتی و خصوصی را از هم جدا کنیم؛ گرچه هر دوی اینها تأثیر چندانی ندارند. برای توضیح اینکه چرا جایزههای ادبی تأثیر چندانی ندارند، برایتان یک مثال میزنم: سالها پیش کتابی از سوی یک نهاد دولتی بهعنوان کتاب سال انتخاب شد؛ ولی خود وزارت ارشاد و وزارت آموزشوپرورش اجازه فروش این کتاب را در مدرسهها و دانشگاهها نمیداد. این کجفهمیها به کمرنگ شدن تأثیر جایزههای ادبی منجر میشود.»[۳۸]
جایزهها دورهٔ چهارساله دارند
رضا امیرخانی برنده بخش رمان یازدهم دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد، استقلال جوایز ادبی و صنفیشدنشان را عامل تأثیرگذاری میداند:
- «گاهی جایزههایی به فلان کتاب دادهاند ولی ۳۰۰ نسخه از آن هم فروش نرفته است. جایزهای که ارتباطش با مخاطب تضمین شده است یا رقمش قابل ملاحظه باشد در ایران وجود ندارد. باید در نظر داشته باشیم که جایزهها در طول سالها برای خودشان اعتبار کسب میکنند. با این تغییر سیاستها و مدیریتها جایزه ادبی بیمعنی است. ما جایزه ادبیای نداریم که ده سال سابقه داشته باشد. اگر مجموعهای از نویسندگان و ناشران بتوانند با هم یک جایزه مستقل تشکیل دهند، آن جایزه در میان نویسندگان و مخاطبان مورد اقبال عمومی واقع خواهد شد، اما این اتفاق نیفتاده است.»[۳۹]
جایزه جلال، یک جایزه ملی است
سیدعباص صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه دهمین جشنواره جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد، نظرش را درباره مؤثر بودن جایزه بر ادبیات داستانی امروز و نقشش در گفتگو بین فرهنگها اینطور بیان کرد:
- «ادبیات داستانی برای تاریخ بشری حافظه انسانی است و با ادبیات داستانی گفتوگوهای فرهنگی بین فرد و جهان شکل میگیرد، هرچند گفتوگوی میاننسلی نیز از همینطریق است. بیش از یک قرن است که از طریق ادبیات، گفتگوهای فرهنگی برونمرزی و درونمرزی شکل گرفته است.
جایزه جلال یک رویداد مهم فرهنگی و یک جایزه ملی است. طی سالهای اخیر این جایزه چند قدم پیش گذاشته تا دایره گستره خود را با شمولیت بیشتر پیش برد و به حوزه تمدن فرهنگی توجه بیشتر کند. جایزه جلال تا مسیری که باید بپیماید راه طولانی در پیش دارد تا بتواند در مسیر داستاننویسی معاصر تأثیرگذار باشد.»[۴۷]}}
روند داوری در جایزه جلال
در مرحله اول، انتخاب اولیه و دستهبندی آثار رسیده توسط دبیرخانه و زیر نظر هیئتعلمی صورت میگیرد؛ در مرحله دوم، آثار منتخب از مرحله اول، توسط هیئت داوران، داوری میشود تا آثاری که نصف بهعلاوه یک رأی مثبت کسب کنند به مرحله سوم بروند، اینجا و در مرحله دوم یک تبصره وجود دارد، که برگزیدگان و دبیر دورهٔ پیشین جایزه ادبی جلال آلاحمد میتوانند هرکدام حداکثر سه اثر در حوزه مربوطه را بهعنوان آثار منتخب مرحله دوم و آثار ارائهشده، پنج اثر را در هر بخش بهعنوان نامزد برنده جایزه انتخاب میکنند. هیئت انتخاب نهایی در هر بخش متشکل از هیئت داوران آن بخش، دبیر علمی جایزه یا نماینده وی و یک نفر از اعضای هیئتعلمی بهانتخاب همین هیئت، اثر برگزیده را تعیین و به دبیرخانه معرفی میکنند تا در مراسم اهدای جوایز اعلام شود. در هر بخش تنها به یک اثر (مگر به تشخیص هیئت انتخاب نهایی، به حداکثر دو اثر) جایزه داده میشود. آثار واجد شرایط اعضای هیئت امنا، هیئتعلمی، هیئت داوران و اعضای دبیرخانه در جایزه شرکت داده نمیشود. اعضای هیئت انتخاب نهایی و هیئت داوارن موظف به صیانت از رأی نهایی و اعضای هیئتعلمی موظف به صیانت از روند داوری و مصوبات هیئتعلمی هستند. جزئیات نتایج و جلسات داوری و نظر هریک از اعضا درباره هر اثر محرمانه تلقی شده و اعلام نمیشود.[۲۶]
انتخاب مکان
دورههای اول تا چهارم جایزه جلال آلاحمد در تالار وحدت برگزار شده بود. دورههای پنجم و ششم این جایزه به پژوهشگاه فرهنگ، هنر و معماری نقل مکان کرد، ولی از دورهٔ هفتم تا دهم دوباره در سالن اصلی تالار وحدت پیگیری شد. سرای اهل قلمِ کتابخانهٔ ملی میزبانی دورهٔ یازدهم جایزه ادبی جلال آلاحمد را برعهده داشت.
انتخاب زمان
مراسم اهدای جایزهٔ ملی جلال آلاحمد هر سال مقارن با ایام تولد این نویسنده صاحب سبک در آذرماه برگزار میشود.
انتخاب استان
استان برگزاری جایزه جلال آلاحمد از شروع تا بهامروز همواره شهر تهران بوده است.
جایزه جلال طی عمری چهاردهساله[۴۸]
دورههای برگزاری جایزه جلال را از منظر مجری به دو فصل تقسیم میشود:
فصل اولخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
« | این فصل شامل شش دورهٔ نخست است که برگزارکنندهٔ آن همواره خانهٔ کتاب و دبیر اجراییاش همیشه علی شجاعی صائین بود. | » |
دوره | شایستهٔ تقدیر | برگزیده/برگزیده مشترک | داوران | هیئتِعلمی | دبیرِعلمی |
---|---|---|---|---|---|
۱۳۸۷ |
(مؤسسه مطالعات...)
|
|
|
|
رمضانی فرانی |
۱۳۸۸ |
|
(سیدهاعظم حسینی)
(رسول جعفریان)
|
|
|
|
۱۳۸۹ |
|
|
|
|
|
۱۳۹۰ |
(مؤسسهٔ ایمان جهادی) |
(منصور انوری)
(حمیدرضا توکلی) |
|
|
|
۱۳۹۱ |
(اکبر صحرایی)
|
|
|
|
|
۱۳۹۲ |
(امیر رزاقزاده)
(محمود فتوحی) |
|
|
|
|
فصل دومخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
« | این فصل طی شش دوره برگزار شد که برگزارکنندهٔ آن بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و دبیر اجراییاش مهدی قزلی بود. از وجوه تمایز این فصل با فصل قبلی بهباور شرکتکنندگان، تخصصیشدن هیئت داوری است که در رسیدن آثار دریافتی به مرحلهٔ «اثر برگزیده» نقش اساسی داشته است. | » |
دوره | شایستهٔ تقدیر | برگزیده/برگزیده مشترک | داوران | هیئتِعلمی | دبیرِعلمی |
---|---|---|---|---|---|
۱۳۹۳ |
(مردعلی مرادی) |
(حسین پاینده) |
|
|
|
۱۳۹۴ |
(حمیدرضا صدر)
|
(حمید حسام) |
|
|
|
۱۳۹۵ |
|
(محمدرضا بایرامی)
|
|
|
|
۱۳۹۶ |
(داریوش احمدی)
(زهره شعبانی)
|
|
|
|
|
۱۳۹۷ |
(صمد طاهری)
(لیلا سیدقاسم) |
(رضا امیرخانی)
|
|
|
|
۱۳۹۸ |
(حسین لعلبذری)
(احسان نوروزی)
(احمد شاکری) |
(محسن کاظمی)
|
|
|
|
فصل سومخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
« | این فصل که درپی ادغام سه مؤسسه در یک مؤسسه، دبیرخانه را به فصل اول برگرداند و تا کنون دو دوره از جایزه را برگزار کرده است، با ورود به قرن جدید پای به دوره پانزدهم میگذارد. | » |
شرکتنکردن و تحریم
«جایزه» و «مجوز» همخانواده نیستند
بردن جوایز ادبی و گرفتن بخش مادیاش برای هر نویسندهای نتیجه نوشتن و آغاز دیده شدن نویسنده و آن کتاب است. اما برای بعضی از نویسندگان که پیله معروفیت دور آنها و کتابهایشان تنیده شده، رد و نگرفتن جوایز، امری «عادی» محسوب میشوند؛ چه اینکه این مسئله در جوایز ادبی جهان مثل نوبل نیز صورت گرفته است. در بخش ویژه مربوط به موضوع «کار» دهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد، رضا امیرخانی از گرفتن بخش مادی جایزه امتناع کرد؛ نگرفتن جایزه از ارشاد را اینطور شرح داد: «کلمه مجوز با کلمه جایزه همخانواده نیست. من تا زندهام دنبال مجوز میدَوَم و از ارشاد هم جایزه نمیگیرم. بههمینخاطر هم بخش معنوی جایزه را پذیرفته و بخش مادی آن را نمیپذیرم.»[۴۹]
مرد ایران
در جوایز ادبی یکی از بحثهایی که همیشه برای برندگان جایزه حایز اهمیت است، بحث زبان فارسی و میراث آن است. میرجلالالدین کزازی که بهخاطر کتاب آنک پاریس در بخش مستندنگاری دهمین دورهٔ جایزه جلال آلاحمد برنده شده بود، بعد از گرفتن جایزه، طی صحبتی کوتاه، اعتراضش را به وضعیت زبان و فرهنگ امروزه ایران، صریح بیان کرد:
- «آقای وزیر فرهنگ، من خوش نمیدارم دنبالهٔ کلمه فرهنگ را به زبان برانم؛ زیرا بر این باورم ایرانیان مردمانی فرهیخته، اندیشهورز و خردورز بودهاند. حتی آنانکه دانش نیاموختهاند. سرزمین ما همواره سرزمین فرّ و فرزانگی بوده. آوازهٔ ما در پهنه گیتی به پاس فرهنگ است. پس شما چونان وزیر فرهنگ باریکترین و ستوهندهترین کار را در میان دولتمردان دارید. شما اگر مرد فرهنگ باشید، مرد ایران هستید، در شگفتم که گاهی در چنین بزمی سخن میرود که ما در کار ادب و داستان و اندیشه فروتر از دیگرانیم. در حالیکه تنها یک داستان کهن ایرانی که در ایران ساسانی پدید آمده، با نام هزار افسان با دگرگونی که در ایران مییابد، با نام هزار و یک شب جهانی میشود و امروز باختریان توده، مردم خاور زمین را با این کتاب میشناسند. کدام کتاب را در خاور سراغ دارید که چنین بوده باشد.»[۴۹]
مشارکت بینالمللی
در نهمین دورهٔ جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد، بخش ویژه و مجزای ادبیات افغانستان با حضور سیدرضا محمدی، رئیس اتحادیه نویسندگان افغانستان، نصیر احمد نور، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در تهران و حضور گستردهٔ نویسندگان و ادیبان و شاعران ایران و افغانستان برگزار شد.
مهدی قزلی، مدیرعامل بنیاد شعر وادبیات داستانی ایرانیان و دبیر اجرایی نهمین دورهٔ جایزه، در نشستی خبری درباره این بخش، دلایل اضافه شدن آن را چنین بیان میکند: «برای پاسداشت زبان فارسی در جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد، بهدنبال آن بودیم که مرزهای جغرافیای سیاسی را برداریم و به سراغ مرزهای تمدنی زبان فارسی برویم.»[۵۰] گستره زبان فارسی محدود است و بهغیر از سه کشور ایران و افغانستان و تاجیکستان و البته بخشهایی از ازبکستان و ترکمنستان، این زبان در جای دیگری از دنیا استفاده نمیشود. البته در شبهقاره هم استفاده میشود؛ اما این استفاده از نوع ادبیاش بیشتر در حوزه شعر است تا داستان. ما علاوهبر کشور افغانستان، تاجیکستان را هم برای این بخش در نظر داشتیم تا گستره بینالمللی جایزه بیشتر شود، اما یک مسئله در این بین وجود داشت و آن هم این است، با وجود اینکه زبان مردم تاجیکستان فارسی است، رسمالخط آنها سیریلیک است و این خود مانعی بزرگ در افزودن آثار داستانی تاجیک به جایزه بود. البته قدم اول را با اضافه کردن بخش افغانستان برداشتهایم تا ببینیم در آینده و در مسیر این حرکت چه اتفاقی خواهد افتاد. جایزه جلال ظرفیت ملی خودش را نشان داده و حالا باید در حوزهای منطقهای و جهانی مطرح شود و جایگاه خودش را بهعنوان جایزهای مهم و تأثیرگذار در جهان زبان فارسی پیدا کند.[۵۱]
خبرهای خوش همدلی
محمدسرور رجایی، معاون خانه ادبیات افغانستان
با جایزه ادبی جلال که مهمترین فستیوال زبان فارسی در حوزه ادبیات داستانی است آشنایی دارم. همیشه هم آرزوی بینالمللیشدن آن را داشتهام. اما جایزه ادبی جلال، امسال برای مردم افغانستان طعم شیرین بینالمللی را دارد. چرا؟ چون خبرهای خوشی رسیده است که امسال در بخش جنبی این جایزه آثار داستانی نویسندگان افغانستانی داوری خواهند شد. اضافه شدن کتابهای داستانی نویسندگان افغانستانی در جایزه مهم ادبی جلال، این باور را تقویت میکند که هم زمینههای توسعهٔ فرهنگی ما در حال شکلگیری است و هم زمینههای همدلی بیشتر دو ملت فهیم افغانستان و ایران، در حال پوستانداختن فرهنگی است. ما دارای ادبیات و هنر یگانهای هستیم که بدون ترجمه مفهوم مهربانی و دوست داشتن را از آن استخراج میکنیم. این روزها چقدر خبرهای خوب همدلی میشنویم. همدلیهایی که کمکم از سیاستزدگیهای معمول سلیقهای فاصله میگیرد و همگانی میشود. شخصیتهای ادبی و هنری دو ملت صمیمانه به کشورهای هم سفر میکنند. بخشهای خصوصی علاقهمند ادبیات و هنر مشترک به میدان میآیند. سیاستهایی که کمکم درحال فرهنگیشدن هستند و فرهنگیانی که فارغ از جغرافیای سیاسی، در یک جغرافیای فرهنگی همدیگر را پیدا کرده و با هم از یگانگیها حرف میزنند. باور کنیم که ما میتوانیم در جایزه ادبی جلال در کنار هم، نویسندگان زبان فارسی را فارغ از ملیتهای ایرانی و افغانستانیشان و به احترام ریشههای مشترک فرهنگ و زبان فارسی تمامقد تشویق کنیم. آیا زمان آن نرسیده است که زبان فارسی را واحد بدانیم و با سه زبان فارسی، فارسی دری و فارسی تاجیکی نخوانیم؟[۵۲]
کشوری به گستردگی زبان فارسی
سیدرضا محمدی رئیس اتحادیه نویسندگان افغانستان
جلال آلاحمد یکی از سرهنگان درخشنده است که امروز به برکت نام و آثار او، فارسیگویان عالم میتوانند فخر بفروشند و آثار خلاقه خویش را عرضه کنند. نویسندگان فارسیزبان در افغانستان و دیگر سرزمینها، خود را بیدلیل از فرصت تجلی در این وطن مشترک مدتها محروم میدیدند که خوشبختانه امسال به عنایت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و مسئولان ارجمند آن، این نقیصه برطرف شده است و اتحادیه نویسندگان افغانستان مفتخرست که در این حرکت تاریخی، با امکانات اندکی که در اختیار داشته سهمی ایفا میکند.[۵۳]
کمال هرچه بیشتر زبان فارسی
محمدسرور مولایی، استاد دانشگاه و عضو هیئتعلمی جایزه ادبی جلال آلاحمد
خواندن داستانهای نویسندگان همزبان افغانستانی، افزونبر لذت برای فارسیخوانان و فارسیدانان، زمینههای آشنایی ایرانیان را با این آثار و دغدغههای نویسندگان افغانستان و رشد و رونق این هنر در افغانستان را نیز میسر میسازد. همزبان افغانستانی، حتی در حاشیه جایزه ادبی جلال آلاحمد، بیگمان در کمال هرچه بیشتر این نوع ادبی و توانایی زبان فارسی است.[۵۴]
شهریار عباسی: تشکیل کانون ادبیات ایران و افغانستان
زبان فارسی یکی از زبانهای کهن زبان جهان است و در محدوده مهمی از گیتی (ایران، افغانستان و تاجکستان) زبان اصلی و مورد تکلم آنهاست. بهطورطبیعی تفاوتهایی در گویش و لهجه در زبانها اجتنابناپذیر است. زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنیٰ نیست و گویش و لهجه فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان تفاوتهایی دارد. گویش فارسی دری در افغانستان یکی از شکلهای کهن و کمتر تغییریافته زبان فارسی است که مردم افغانستان توانستهاند در گذارهای سخت تاریخی آن را حفظ کنند و به ماندگاری این زبان شیرین کمک کنند. با توجه به شرایط کنونی جهان و رقابت شدید زبانها برای هژمونی بر گفتار، اندیشه و درنهایت سبک زندگی انسانها در مناطق مختلف جهان، بهنظر میرسد، فارسیزبانان در همه جای جهان، بهویژه در سه کشور مذکور باید روابط ادبی خود را بیش از پیش گسترش بدهند تا زبان شکرین فارسی همچنان به حیات خود ادامه دهد. پیشنهاد مشخص من، تشکیل «کانون ادبیات ایران و افغانستان» برای تسهیل رابطه ادبی بین دو کشور است. چنین کانونی ظرفیتهای فراوانی خواهد داشت که یکی از آنها جوایز مشترک ادبی با حضور نویسندگان دو کشور در جوایز ملی یکدیگر است.[۵۵]
در پوستر جایزه، رویداد جایزه نیست
جایزه ادبی جلال آلاحمد از جوایز بسیار مطرحی است که تمام جزئیاتش از هیئتعلمی و داوران گرفته تا مقدمه و مؤخرهاش زیر ذرهبین دوستداران این نویسنده و اهل فن است، تاجاییکه حتی بر سر پوستر نهمین دوره، بحثهایی درگرفت. محمد اردلانی از گرافیستهای باتجربه و کارشناس این حوزه درباره پوستر دورهٔ نهم و مشابهش با پوسترهای وجود داشته در فضای مجازی نکاتی میگوید:
- «برای طراحی پوستر مراحل بسیاری را باید طی کرد تا مطمئن شویم مشابهی ندارد. بعد باتوجهبه سفارشدهنده و مخاطب، تکنیک مناسب اجرا را انتخاب میکنیم و مراحل طراحی ادامه پیدا میکند. برای ارزیابی نیز نخست باید ایده کار بررسی شود. باتوجهبه حضور شاخصههای کتاب و نور و درب باز در این اثر و با جستوجوی ساده کلید واژه اولیه (door light book) در گوگل با تصاویر مشابه و بسیاری روبرو خواهید شد. برخی از این تصاویر بسیار دیده شده است و بکر بودن ایده این پوستر را زیر سؤال میبرد. این مسئله به این معنا نیست که طراح پوستر جلال آلاحمد الزاما اثری کپی ساخته باشد؛ بلکه طرح منحصربهفردی خرج این اثر نشده است. اجرای بهتر ایده جایزه جلال آلاحمد با زاویهای بهتر این امکان را ایجاد میکرد تا فضای منفی کمتری در پوستر وجود داشته باشد، ایدهها و نوشتههای خود را بروز دهد و احساس چیزی کمداشتن اثر از بین برود. متأسفانه در پوستر جایزه ادبی جلال آلاحمد، هیچ مشخصه و نشانهای از این رویداد نیست و با تغییر متن میتوان پوستر جلال آلاحمد را برای هر رویداد دیگری با عنوان کتاب استفاده کرد. ناگفته نماند با وجود مطالب گفتهشده باز پوستر جایزه ادبی جلال آلاحمد از بسیاری از بهاصطلاح پوسترهایی که هر روز در کشور منتشر میشود، استانداردتر است.»[۵۶]
اما نظر سلمان رئیس عبداللهی، طراح پوستر جایزه ادبی جلال آلاحمد درباره چگونگی از به چنین ایدهای رسیدن را بخوانیم: او به نقد محمد اردلانی از طراحی پوستر جایزه اینطور جواب میدهد:
- «روند ایدهیابی من مشخص نیست. ابتدا درباره طرح فکر میکنم و بهطور معمول به طراحی پنج تا شش ایده میپردازم. درباره این طرح پوستر جلال آلاحمد باید بگویم به کتابخانهام نگاه میکردم. نگاه به کتاب بهصورت عکس صفحات آن بهنظرم جذابتر آمد. آن را بهصورت دری نیمه باز که نوری از درونش خارج میشود، دیدم و فیالواقع کتاب نیز همینگونه است. این طرح یکدفعه بهذهنم رسید. در اتودهای دیگری که برای پوستر جایزه ادبی جلال آلاحمد زده بودم. از اِلِمانهای خود جلال آلاحمد استفاده کردم. منتها برگزارکنندگان این جایزه ادبی گفتند این مسئله باعث محدودیت میشود و اینکه هربار از اِلِمان جلال استفاده کنیم، ضرورتی ندارد. در این جایزه قرار است به کتابهای گوناگونی جایزه بدهند. اگر بخواهیم چهره جلال آلاحمد را در پوستر این جایزه ادبی داشته باشیم، امکانپذیر نیست و چهره وی را تنها با کلاه و سبیل میشناسیم. در پوستر کنونی کلماتی دیده میشود. از شاخصههای محتوایی هم استفاده کردم.»[۵۶]
پانویس
- ↑ «وضعشده در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «فراخوان یازدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلالآلاحمد».
- ↑ دبیرخانه جایزه جلال آلاحمد. گزارش نخستین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ محمد شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی معاصر، ۲۹۴.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ «در آرزوی جایزههای بزرگ ادبی جهان». همشهری داستان، ۴دی۱۳۸۸، ۱۸۴تا۱۸۷.
- ↑ مستور. «ترجیح میدهم سکوت کنم». همشری داستان، ۴دی۱۳۸۸، ۱۸۰.
- ↑ از حاشیه خوشم نمیآید. ۴دی۱۳۸۸. ۱۷۸.
- ↑ ۸٫۰۰ ۸٫۰۱ ۸٫۰۲ ۸٫۰۳ ۸٫۰۴ ۸٫۰۵ ۸٫۰۶ ۸٫۰۷ ۸٫۰۸ ۸٫۰۹ ۸٫۱۰ ۸٫۱۱ ۸٫۱۲ «زیروبم جایزه جلال».
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ «داستان یک دگردیسی». ماهنامه ادبیات و داستان، آبان۱۳۹۴، ۶تا۹.
- ↑ زاهدیمطلق. «آموزش همگانی داستاننویسی ملی». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۳۲و۳۳.
- ↑ «بیانه داوران بخش نقد ادبی». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۳۰.
- ↑ «اعتراض انجمن قلم ایران به انتخاب دبیر جایزه جلال آلاحمد».
- ↑ «پاسخهای دبیران جایزه «جلال» به حاشیهها».
- ↑ «نقد کنید اما تهمت نزنید!».
- ↑ «سیزدهمین جایزهٔ جلال به ایستگاه پایانی رسید».
- ↑ «اشکالات مطرحشده درباره جایزه جلال مربوط به بخش ویژه است».
- ↑ «توضیحات جلالی درباره اعلام انصراف یکی از کاندیداهای جایزه جلال».
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ «تاخیر در برگزاری جایزه جلال جایز نیست».
- ↑ «مبلغ جایزه جلال افزایش یافت».
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ «انتقاد دبیر علمی جایزه جلال از کمبود آثار نقد ادبی».
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ [https://www.mehrnews.com/news/5414766/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF «برگزیدگان چهاردهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی شدند»].
- ↑ «نامزدهای نهایی جایزه جلال این هفته مشخص میشوند/ افت در داستان کوتاه و رشد در مستندنگاری».
- ↑ «اعتراض یکداستاننویس به داوریهای جایزه جلال».
- ↑ «انتقاد به کپیکاری کتاب برگزیده در جایزه جلال».
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ «پاسخ نویسنده «آلبرکامو در ایران» به حواشی مطرح شده در خصوص این کتاب».
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ ۲۶٫۳ «فراز و فرودهای جایزه جلال».
- ↑ «منتخبین بخش ویژه کار».
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ «هزینه برگزاری جوایز ادبی در ایران چقدر است؟».
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ ۲۹٫۳ ۲۹٫۴ «روایتهایی معتبر درباره آقای خاص و جایزهاش». ماهنامه و ادبیات داستان، ۳۰آبان۱۳۹۴، ۱۰تا۱۳.
- ↑ سلیمانی. «من انتقاد دارم». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴آذر۱۳۹۳، ۳۸و۳۹.
- ↑ دهقان. «جلال زمزمه کرد تا سکوت زمانه را بشکند». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴آذر۱۳۹۳، ۴۱و۴۲.
- ↑ آرمین، منیژه. «به تعادل رسیدیم». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۱۵تا۱۹.
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ قزلی. «جایزهای برای جلال اهل قلم». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۴۴تا۴۸.
- ↑ عباسی. «جایزه جلال ملی است». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۶، ۱۲تا۱۴.
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ «گامبهگام در راه تثبیت». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۴، ۱۴تا۱۷.
- ↑ «مخدوشنمایی ادبی». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴آذر۱۳۹۳، ۶۴و۶۵.
- ↑ «خدمتگزاری به روشنفکران». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴آذر۱۳۹۳، ۵۰تا۵۳.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ جزینی. «بَرج جایزههای ادبی بیشتر است». همشهری داستان، ۴دی۱۳۸۸، ۱۷۴و۱۷۵.
- ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ امیرخانی. «جایزهها دورهٔ چهارساله دارند». همشهری داستان، ۴دی۱۳۸۸، ۱۷۶و۱۷۷.
- ↑ «جایزه جلال باید حتماً برگزیده داشته باشد». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴آذر۱۳۹۳، ۶۵و۶۶.
- ↑ زنوزی جلالی. «جایزه جلال به زیست ادبیات داستانی کمک میکند». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴آذر۱۳۹۳، ۷۰.
- ↑ «کتاب برگزیدهای که جایی برای عرضه ندارد».
- ↑ «جوایز مهمی مثل جایزه جلال آلاحمد قطعاً در فروش اثر تأثیرگذار است».
- ↑ «در ایران جایزههای ادبی نقشی در موفقیت اثر ندارند».
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ ۴۵٫۳ «رضا امیرخانی جایزه ۱۰۰ میلیون تومانیاش را بخشید».
- ↑ «چرا جایزه جلال تاثیرگذار نیست؟».
- ↑ «جایزه جلال برای تأثیرگذاری در داستاننویسی معاصر راه طولانی پیش رو دارد».
- ↑ «بررسی فراز و فرودهای جایزه جلال آلاحمد».
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ «امیرخانی: از ارشاد جایزه نمیگیرم!».
- ↑ «بخش ویژه افغانستان به جایزه ادبی «جلال آلاحمد» اضافه شد».
- ↑ قزلی. «گسترش جایزه جلال در جغرافیای جهانی زبان فارسی». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۱۱تا۱۴.
- ↑ «خبرهای خوش همدلی». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۴۹و۵۰.
- ↑ «کشوری به گستردگی زبان فارسی». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۵۲.
- ↑ «کمال هرچه بیشتر زبان فارسی». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۵۲.
- ↑ «تشکیل کانون ادبیات ایران و افغانستان». ماهنامه ادبیات و داستان، ۴دی۱۳۹۵، ۴۶و۴۷.
- ↑ ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ «مثبت و منفی پوستر نهمین جایزه جلال آلاحمد».
منابع
- محمد شریفی (۱۳۹۵). فرهنگ ادبیات فارسی معاصر. تهران: فرهنگ نشر نو. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۷۴۳۹-۹۹-۹.
- دبیرخانه جایزه جلال آلاحمد (پاییز ۱۳۸۷). گزارش نخستین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد. تهران: خانه کتاب. ص. ۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۵۳۳۶۷۵.
- جابری، ایمان. «در آرزوی جایزههای بزرگ ادبی جهان». همشهری داستان اول، ش. پنجم (۴دی۱۳۸۸): ۱۸۴تا۱۸۷.
- مستور، مصطفی. «ترجیح میدهم سکوت کنم». همشهری داستان اول، ش. پنجم (۴دی۱۳۸۸): ۱۸۰.
- قیصری، مجید. «از حاشیه خوشم نمیآید». همشهری داستان اول، ش. پنجم (۴دی۱۳۸۸): ۱۷۸.
- کاردانمنش، عبدالله. «داستان یک دگردیسی». ماهنامه ادبیات و داستان، ش. ویژه هشتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (آبان۱۳۹۴): ۶تا۹.
- مطهری، حسامالدین. «روایتهایی معتبر درباره آقای خاص و جایزهاش». ماهنامه و ادبیات داستان دوم، ش. ویژه هشتمین دورهٔ جایزه جلال آلاحمد (۳۰آبان۱۳۹۴): ۱۰تا۱۳.
- سلیمانی، بلقیس. «من انتقاد دارم». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه هفتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴آذر۱۳۹۳): ۳۸و۳۹.
- زاهدیمطلق، ابراهیم. «آموزش همگانی داستاننویسی ملی». ماهنامه ادبیات و داستان دوم (۴دی۱۳۹۵): ۳۲و۳۳.
- آرمین، منیژه. «به تعادل رسیدیم». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۱۵تا۱۹.
- قزلی، مهدی. «جایزهای برای جلال اهل قلم». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۴۴تا۴۸.
- عباسی، شهریار. «جایزه جلال ملی است». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژهٔ دهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۶): ۱۲تا۱۴.
- قزلی، مهدی. «گسترش جایزه جلال در جغرافیای جهانی زبان فارسی». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۱۱تا۱۴.
- رجایی، محمدسرور. «خبرهای خوش همدلی». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۴۹و۵۰.
- مظفری، ابوطالب. «مرزبانان زبان». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۵۰و۵۱.
- محمدی، سیدرضا. «کشوری به گستردگی زبان فارسی». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۵۲.
- مولایی، محمدسرور. «کمال هرچه بیشتر زبان فارسی». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۵۲.
- عباسی، شهریار. «تشکیل کانون ادبیات ایران و افغانستان». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۵): ۴۶و۴۷.
- دهقان، احمد. «جلال زمزمه کرد تا سکوت زمانه را بشکند». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه هفتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴آذر۱۳۹۳): ۴۰و۴۱.
- زنوزی جلالی، فیروز. «جایزه جلال به زیست ادبیات داستانی کمک میکند». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه هفتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴آذر۱۳۹۳): ۷۰.
- صحرایی، اکبر. «جایزه جلال باید حتماً برگزیده داشته باشد». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه هفتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴آذر۱۳۹۳): ۶۵و۶۶.
- گودینی، محمدعلی. «مخدوشنمایی ادبی». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه هفتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴آذر۱۳۹۳): ۶۴و۶۵.
- قیصری، مجید. «گامبهگام در راه تثبیت». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه هشتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴دی۱۳۹۴): ۱۴تا۱۷.
- حسینی، مریم. «بیانه داوران بخش نقد ادبی». ماهنامه ادبیات و داستان دوم (۴دی۱۳۹۵): ۳۰.
- محقق، جواد. «خدمتگزاری به روشنفکران». ماهنامه ادبیات و داستان دوم، ش. ویژه هفتمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد (۴آذر۱۳۹۳): ۵۰تا۵۳.
- جزینی، جواد. «بَرج جایزههای ادبی بیشتر است». همشهری داستان اول، ش. پنجم (۴دی۱۳۸۸): ۱۷۴و۱۷۵.
- امیرخانی، رضا. «جایزهها دورهٔ چهارساله دارند». همشهری داستان اول، ش. پنجم (۴دی۱۳۸۸): ۱۷۶و۱۷۷.
پیوند به بیرون
- «وضعشده در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی». بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان. بازبینیشده در ۲۰خراداد۱۳۹۸.
- «فراخوان یازدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلالآلاحمد». بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ۲۲مرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۰خرداد۱۳۹۸.
- «زیروبم جایزه جلال». خبرگزاریِ مهر، ۳دی۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۶تیر۱۳۹۸.
- «فراز و فرودهای جایزه جلال». آخرین خبر، ۱۰آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۵تیر۱۳۹۸.
- «منتخبان بخش ویژه کار». بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ۱۵آذر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۲۵تیر۱۳۹۸.
- «امیرخانی: از ارشاد جایزه نمیگیرم!». خبرگزاریِ مهر، ۱۶دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۲تیر۱۳۹۸.
- «مثبت و منفی پوستر نهمین جایزه جلال آلاحمد». باشگاه خبرنگاران جوان، ۱۷آذر۱۳۹۵. بازبینیشده در ۲۶مرداد۱۳۹۸.
- «هزینه برگزاری جوایز ادبی در ایران چقدر است؟». مشرقنیوز، ۲۴تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۶تیر۱۳۹۸.
- «کتاب برگزیدهای که جایی برای عرضه ندارد». ایسنا، ۱۹آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۹تیر۱۳۹۸.
- «در ایران جایزههای ادبی نقشی در موفقیت اثر ندارند». خبرآنلاین، ۱۹آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۹تیر۱۳۹۸.
- «جوایز مهمی مثل جایزه جلال آلاحمد قطعاً در فروش اثر تأثیرگذار است». ایبنا، ۱۰اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۱۹تیر۱۳۹۸.
- «چرا جایزه جلال تاثیرگذار نیست؟». خبرگزاری فارس، ۲۱آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۲تیر۱۳۹۸.
- «رضا امیرخانی جایزه ۱۰۰میلیون تومانیاش را بخشید». تابناک، ۱۹آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۹تیر۱۳۹۸.
- «بررسی فراز و فرودهای جایزه جلال آلاحمد». بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ۱۹آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۴تیر۱۳۹۸.
- «جایزه جلال برای تأثیرگذاری در داستاننویسی معاصر راه طولانی پیش رو دارد». ایران ایکانومیست، ۱۶دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۲۲تیر۱۳۹۸.
- «عنوان جایزه روی کتاب، خواننده را ترغیب به خواندن میکند». ایبنا، ۱۷دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۹تیر۱۳۹۸.
- «اعتراض انجمن قلم ایران به انتخاب دبیر جایزه جلال آلاحمد». روزنامهٔ کیهان، ۲۰آذر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۶تیر۱۳۹۸.
- «پاسخهای دبیران جایزه «جلال» به حاشیهها». ایسنا، ۵دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۶تیر۱۳۹۸.
- «نقد کنید؛ اما تهمت نزنید!». خبرگزاریِ مهر، ۲۹آذر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۶تیر۱۳۹۸.
- «بخش ویژه افغانستان به جایزه ادبی «جلال آلاحمد» اضافه شد». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۳آذر۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۲تیر۱۳۹۸.