مهدی قزلی
مهدی قزلی | |
---|---|
زمینهٔ کاری | نویسندگی |
زادروز | ۲۳فروردین۱۳۵۹ تهران[۱] |
محل زندگی | تهران |
پیشه | مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان |
کتابها | جای پای جلال، پنجرههای تشنه، روزی روزگاری جنگی و... |
همسر(ها) | دارد |
فرزندان | فاطمه و نرگس |
مدرک تحصیلی | مهندسی مکانیک گرایش ساخت و تولید کارشناسی ارشد تاریخ اسلام گرایش تشیع |
دانشگاه | روزانهٔ امیرکبیر پیام نور |
امضا |
مهدی قِزِلّی نویسنده، مستندنگار، روزنامهنگار و مدیر فرهنگی است. مسئولیتهایی همچون مدیریت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و دبیری اجرایی جشنواره و جایزههای ملی برعهدهٔ اوست.[۲]
مهدی قزلی جزو نویسندههای مستندنویس شناخته میشود. برخی قزلی را روزنامهنگاری میدانند که با فعالیت در ماهنامههای «داستان» و «آیه» از گروه مجلات همشهری و «نگارستان» در ژورنالیسم ادبی پیشینه دارد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مهدی قزلی فروردینماهِ آخرین سال از دههٔ۵۰ در شهرک ولیعصر تهران زاده شد و از تبار ایلیاتهای شاهسون است. کلاسهای اول و دوم ابتدایی را در یک سال خواند و از همان کودکی به مطالعه علاقه داشت. بهسبب شغل پدر که نظامی بود، مدتی را در شهر بهبهان، مدتی را نیز در بابلسر اقامت داشت و دوباره به پایتخت بازگشت. او در دبیرستان نمونهدولتی امام صادق در سهراه آذری رشتهٔ ریاضیفیزیک را خواند و در دانشگاه امیرکبیر در رشتهٔ مهندسی مکانیک گرایش ساخت و تولید پذیرفته شد. مقطع کارشناسی ارشد را نیز با فاصلهای اندک در رشتهٔ تاریخ تشیعِ دانشگاه پیام نور گذراند.
وی از همان جوانی کلاسهای نویسندگی برگزار میکرد و بهسفارش اتحادیهٔ انجمنهای اسلامی دانشآموزی کتابی با عنوان داستاننویسی از صفر را نوشت.[۳]
او برندهٔ بخش جنبی جایزهٔ ادبی اصفهان و بهعنوان جوان نمونهٔ سال در حوزهٔ ادبیات برگزیده شده است.
از میان یادها
ماجرای کتاب داستاننویسی از صفر
مجمع کانونهای ادبی در دانشگاه امیرکبیر میخواست جزوهای دربارهٔ داستاننویسی بنویسد. آنها از قزلی خواستند تا این جزوه را بنویسد. قزلی پذیرفت. زبان نوشتاری این جزوه ساده و قابلِفهم بود و توجه کانون را بهسوی خود جلب کرد. بعدها این جزوه به کتاب داستاننویسی از صفر تبدیل و منتشر شد و با تیراژ دههزار نسخه در مدت کوتاهی بهفروش رفت.[۴]
نُه روز مشهد تا قصهٔ کربلا
قزلی وقتی میخواست کتاب قصهٔ کربلا را بنویسد، تحقیقاتی انجام داده، اطلاعاتش را کامل کرده و آمادهٔ نوشتن بود. ولی کار شروع نمیشد و او کلافه شده بود. به مشهد رفت و نه روز در جوار علیبن موسی اقامت کرد. چهارپنج روز اول را از هتل بیرون نرفت، شروع نوشتهها در ذهنش نشست و روی کاغذ آورد و کار روی سراشیبی افتاد. در همان مدتی که مشهد بود قسمت زیادی از کار را پیش بُرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
حالوهوای پنجرههای تشنه
اطراف ضریح کاملاً خلوت بود. مرد تعمیرکاری، که مغازهٔ مکانیکیاش همانجا بود، با تعجب بیرون آمد و ماتمات کمی نگاه کرد و وقتی فهمید ماجرا چیست، دوید توی خیابان. صورتش را ششتیغه کرده بود و تمام لباسهایش روغنی بود. خواست دستهایش را بگذارد روی شیشههای جلوی ضریح که خودش هم متوجه سیاهی و روغن روی دستهایش شد. دستهایش را پشت کمرش بُرد و صورت خیسش را گذاشت روی شیشه. آنطرفتر، دو آشپز از رستوران کنار خیابان بیرون آمده بودند، با لباسهای سفیدِ کار و یکیشان فرصت نکرده بود کلاهش را هم بردارد. کمکم مردم جمع شدند. تعمیرکار برای اینکه مردم به لباسهایش برخورد نکنند و روغنی نشوند، عقبتر ایستاده بود. حال خوبی پیدا کرده بود. روزیِ تعمیرکار از خیلیها مثل من بیشتر بود آن روز.
پاییز بود و هوا کمی سرد. تلفنِ قزلی زنگ خورد، جواب داد، رضا امیرخانی بود. بعد از سلام و احوالپرسی به قزلی گفت: «در قم گروهی برای انتقال ضریح حسینبنعلی تشکیل شده که میخواهند یک نویسنده همراهشون باشه و ماجراها رو بنویسه. تو بیا و بالای سر این کار باش. با مسئولهای انتقال ضریح تماس بگیر.» قزلی تماس گرفت و در دیدارشان قرار بر این شد که قزلی نویسندهٔ این سفر باشد. آغاز سفر روز عاشورا و پایانش یکم ماه صفر بود. قزلی در این سفر دفترچه یادداشتی دستش بود و تُندوتُند مینوشت. او سه دفترچه پُر کرد که حاصلش پنجرههای تشنه شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بهدنبال جای پای جلال
فرشاد مهدیپور در خبرگزاری مهر به قزلی پیشنهاد داد به جاهایی از ایران برود که جلال حدود پنجاه تا هفتاد سال پیش رفته و سفرنامهاش را نوشته بود و دوباره دربارهٔ آن مکانها بنویسد. حاصلْ کتاب «جای پای جلال» بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی داردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
یک کرسی گرم با انار قندهار
هوا سرد بود، قزلی قدمزنان در کابل ویترین مغازهها را دید میزد، به یک کتابفروشی رسید و کتاب خودش را در مغازه دید. ذوق کرده بود و در پوست خودش نمیگنجید، کتابفروش هم همینطور. فروشنده با مهربانی، قزلی را به یک کرسی گرم و کاسهای انار قندهار دعوت کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
...بچههای کوچکتر با ذوق خودشان از دشت شقایق چیده بودند و دستهگل درست کرده بودند. وقتی مینیبوس رهبر نزدیک میشد، دستهگل را پرت میکردند سمت ماشین و اگر دستهگل میخورد به شیشهٔ جلوی مینیبوس، گلبرگهای قرمز پخش میشد در هوا. دختر نوجوانی کار بامزهای کرد. دستهگل را نشان رهبر داد و کمی مانده که مینیبوس برسد به او، دستهگل را جلوی چرخ ماشین گذاشت.
رفتوآمد به حوزهٔ هنری
روزهایی که قزلی در دانشگاه امیرکبیر درس میخواند، بهدلیل نزدیک بودن دانشگاه به حوزهٔ هنری، وقتهایی که کلاس نداشت به آنجا میرفت و در جلسات داستانخوانی شرکت میکرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ماجرایی دلخواه از کتاب روزگاری جنگی بود
در بندرعباس جلسهای بود و شخصی در سخنانش بخشی از کتاب روزگاری جنگی بود را استفاده کرد. موقع شام، قزلی بدون اینکه خود را معرفی کند کنار آن شخص نشست و پرسید: «اون حرفهایی رو که توی جلسه گفتی از کجا آورده بودی؟» شخص جواب داد: «کتابی خواندم به اسم روزگاری جنگی بود. این کتاب معروف نیست؛ ولی مطالب خوبی دارد.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
هنوز حدود دو ساعت مانده بود به افطار. من در راه بودم و تهران طوفان شده بود. باد، باران را به رقص گرفته و درختها را پریشاناحوال کرده بود...
اصرار داشتهام همیشه سفرهٔ افطار آقا را بکاوم و بنویسم چگونه بود: سبزی، نان، پنیر، خرما، حلوا، چای، آب، پلو و مرغ. در این ده سالی که توانستهام افطار بروم بیت رهبری، همین بوده. فقط یک سال مرغ گران شده بود و جای مرغ را خورشت سیب گرفت. یک زمانی هم دوغ سر سفره بود که دیگر نیست.
آقای قَزَلی!
در یکی از جلسههای دیدار همیشگی رهبر با شاعران در ماه رمضان که مهدی قزلی هم حضور داشته، سر سفرهٔ افطار به آقا سلام کرده و او هم برخلاف همیشه که سلامی میداده و رد میشده، اینبار اسمش را هم گفته: «سلام آقای قَزَلی.» قزلی هم جواب داده: «قِزِلی هستم آقا، مخلصیم.» رهبر گفته: «من این کتاب شما را خواندم، الحمدلله کتاب خوبی شده است.» قزلی هول شده بوده: «خیلی لطف کردید آقا، بهزحمت افتادید.» او گفته: «کتابخواندن زحمت نیست.»
آقا بعد از افطار به قزلی اشاره کرد که نزدش برود. او پرسید: «شما اهل کجایید؟ فامیلی شما که به تُرکها میخورد.» قزلی هم جواب داد: «بله، من تُرک هستم.» سپس نکاتی دربارهٔ کتاب به قزلی گفت که نشان میداد کتاب را بادقت خوانده است.
وقت خداحافظی قزلی به او گفت: «آقا ما را هم دعا کنید.» آقا گفت: «بله آقای قِزِلی، حتماً.» وقتی که او گفت «آقای قِزِلی» قزلی متوجه شد آقا فامیلیاش را بلد بوده و به شوخی گفته «آقای قَزَلی» و درحقیقت به یکی از شخصیتهای کتاب پنجرههای تشنه اشاره میکرده است که «قِزِلی» را «قَزَلی» صدا میکرده است و قزلی در اواخر کتاب نوشته «سفر تمام شد اما حاجمحمود هنوز من را «قَزَلی» صدا میکند.»[۸]
نقدِ راست و درست با چاشنی فلفل
قزلی، دانشجوی رشتهٔ مهندسی مکانیک، آن روزها با پسری همرشتهٔ خودش در دانشگاه آشنا شده بود. آنها در گروه تئاتر نیز یکدیگر را میدیدند. اسمش حسین بهدوج بود و از نظر قزلی چیزهای خوبی دربارهٔ داستان میدانست. قزلی یکی از داستانهایش را که بر اساس خوابش در برگههای یک تقویم قدیمی با حاشیهٔ بُریدهبُریده نوشته بود به او داد تا برایش نقد کند. چند هفتهای گذشت و خبری از نقد نشد و هر بار که حسین را میدید، احوال داستانش را میپرسید، ولی جوابی نمیگرفت. یک روز قزلی در راهپلهٔ دانشکده جلوی حسین را گرفت، بادی توی گلویش انداخت و گفت: «حسینآقا چی شد این داستان ما، اصلاً نخواستیم، داستانم رو پس بده. فکر میکنی چون توی گروه تئاتر قدیمیتری و استادت اصغر فرهادی هست و من تازهواردم و استادم مهدی مُکاری هست؛ میتونی من رو بکشونی دنبال خودت برای داستان سهچهار صفحهای. نمیخوام، نه راهنماییت رو و نه کممحلیت رو. داستان رو بده.» لبخند حسین گوشههای سبیلش را که برای نقشِ جدیدِ تئاتر بلند کرده بود، کمی بالا برد. کیفش را باز کرد، سهچهار برگهٔ تقویم با حاشیهٔ بریدهبریده را بههمراه چند کاغذ آ۴ تایپشده درآورد و مقابل مهدی نگهداشت و گفت: «همون روزی که داستان رو دادی نقدش رو نوشتم، بهحرمت سلاموعلیکِ بینمون نقدِ راست و درست نوشتم، فلفلی شد و من نگران این گرمی سلام بودم که سرد نشود. حالا که سلام از کلامت رفت، دیگه نگران نیستم. بفرما این هم داستانت.» قزلی کاغذها را گرفت و بیآنکه چیزی بگوید رفت. نقد را خواند و فهید داستانش با داستانشدن فاصلهها دارد. دانست که او کجاست و داستان کجا و البته خیلی هم از داستان دور نیست و میتواند نوشتههایش را به داستان برساند. فردای همان روز روی پلههای دانشکده منتظر حسین نشست، وقتی حسین آمد، بلند شد و گفت: «سلام حسینآقا.» ویرایش جدید داستان را جلویش گرفت و گفت: «ببین بهتر شده.» قزلی نگران بود که حسین ناراحتی کند و پس بزند؛ ولی حسین کاغذها را گرفت، گوشههای سبیلش بالا آمد و لبخندش پیدا شد. کتابی را از کیفش درآورد، «من، بانو و آقای نویسنده»، جلوی مهدی گرفت و گفت:«دیروز این کتاب رو خریدم، بهخاطر گرمای سلاموعلیک بینمون گفتم اگر برگشتی تُندی نقد رو با این کتاب برایت شیرین کنم.»[۹]
دعوت از نویسنده
عماد افروغ، نویسندهٔ کتاب روزنگاشت تنهایی فریادهای خاموش با قزلی تماس گرفت و از او خواست تا برای رونمایی از کتابش حاضر شود و صحبت کند. قزلی جواب داد: «من نسبتی با کتاب ندارم و ربطی با خودم در آن نمیبینم.» افروغ گفت: «رونمایی از روزنگاشت بنده است و من در این اثر از کتاب جای پای جلال شما یاد کردم.» نویسندهٔ جای پای جلال خوشحال شد؛ چون در این روزگار که کسی کتاب نمیخواند یک نفر پیدا شده و کتابش را مطالعه کرده بود و او این اتفاق را مهم و مبارک تلقی میکرد. قزلی همانجا فوراً گفت: «خدمت شما میرسم.»[۱۰]
راستهٔ کتابفروشها در دهافغانان
قزلی در سفری که به افغانستان داشته؛ در دهافغانانِ کابل، مغازهٔ کتابفروشی ندیده است و فروشندهها کتابهایشان را در راستهٔ کتابفروشها کنارِ خیابان میفروختند و شبها هم کتابها را همانجا در کُمد نگه میداشتند. او دلش میخواهد در تهران هم در پیادهروها راستهٔ کتابفروشی باشد.[۱۱]
داستانهایی که فیلم شدند
قزلی داستانی با عنوان «یک فانوس روشن» دارد. این داستان در مسابقهٔ مهر هشتم برگزیده شد و بههمراه چند داستان برگزیدهٔ دیگر در کتابی با نام همین داستان چاپ شد.[۱۲] روحالله حجازی تلهفیلمی از این داستان ساخت. در نوزدهمین جشنوارهٔ بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری نیز بانویی این اثر را اجرا کرد.[۱۳]
نامهای به یک دوست عنوان فیلم کوتاهی است که قزلی فیلمنامهاش را نوشت و مسعود اطیابی آن را کارگردانی کرد. همچنین داستان «آخرین نامه» او به فیلم کوتاهی تبدیل شد که فیلمنامه را خودش نوشت.
حاشیهنویسشدنش
در سال۱۳۸۸ سیدعلی خامنهای رهسپار کردستان بود. یکی از افراد مجموعهٔ حفظ و نشر آثار رهبری از پیش با قزلی و نوشتههایش آشنا بود و او را برای نوشتنِ این سفر دعوت کرد. قزلی که ذهنیتش به این کار مثبت بود و میدانست این نوشتار میتواند برای افراد جامعه و مجموعهٔ حفظ آثار مفید باشد و سفر با رهبر تجربهٔ جذابی خواهد بود، کار را پذیرفت. حاصل کار هنوز منتشر نشده است.
بلیطی که هنوز مانده است
زمانیکه قزلی مدیر آفرینشهای ادبی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود به رئیس سازمان و فدراسیون فوتبال پیشنهاد داد درباره جام جهانی که اتفاق مهمی است، کتابی بنویسند تا از جزئیات این رفتوآمدها چیزی بیشتر از چند عکس و خبر باقی بماند. آنها نیز پذیرفتند. نامهنگاریها با فدراسیون و ارگانهای مربوطه انجام شد. ویزا و بلیط پرواز را هم گرفتند. سفر به برزیل برای جام جهانی با معارفهٔ قزلی برای مدیریت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان همزمان شد، او برای اینکه حاشیهای پیش نیاید از رفتن به این سفر صرفِنظر کرد و بلیطش هنوز در کشوی میزش باقی مانده است.
زندگی و یادگار
زماننگارِ زندگی
- ۱۳۵۹: تولد، ۲۳فروردین، تهران
- ۱۳۶۶: کوچ به بهبهانِ خوزستان و اقامت بهمدت ۲ سال[۱۵]
- ۱۳۶۸: نقلِ مکان به بابلسر و زیستن بهمدت دو سال
- ۱۳۷۶: آغاز تحصیل در دانشگاه امیرکبیر با رشتهٔ مهندسی مکانیک گرایش ساخت و تولید
- ۱۳۸۸: نگارش نخستین حاشیه از سفر رهبر به کردستان
- ۱۳۹۲: انتشار کتاب پنجرههای تشنه
- ۱۳۹۳: انتخاب بهعنوان مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان؛ انتشار کتاب جای پای جلال
- ۱۳۹۹: کناررفتن از مدیریت بنیاد ادبیات در پیِ ادغام مؤسسهها، انتخاب از جانب وزارت ارشاد بهعنوان مشاور معاونت امور فرهنگی در امور ادبیات و پاسداشت زبان فارسی[۱۶]
گریزی بر زندگی
کودکیها: علاقهٔ قزلی در کودکی برای خواندن و نوشتن در کنار مادربزرگش ننهشاهسون شکل گرفت. همان روزهایی که با ننه به نهضت سوادآموزی میرفت. ننه و پدر و مادرش بهعنوان جایزه برایش مداد، پاککن و تراش میخریدند و او توانست سال اول و دوم ابتدایی را در یک سال بخواند.[۱۷] وقتی کلاس سوم ابتدایی بود، کتاب سیمون بولیوار آزادیبخش آمریکای جنوبی را با پولتوجیبی خودش خرید. علاقهٔ بسیاری به کتابخواندن داشت، بههمینسبب موردتوجه والدین و معلمانش قرار گرفته بود و آنها کتابها و مجلههای زیادی را برایش تهیه میکردند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد سالهای سوم و چهارم ابتدایی که در شهر بهبهان ساکن بودند، مجلههای «سورهٔ بچههای مسجد» و «کیهان بچهها» را میخواند.
نوجوانیها: مهدی از همان نوجوانی به داستاننویسی علاقه داشت. او داستانی نوشت و به یک مسابقهٔ داستاننویسی در بابلسر فرستاد و برنده شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جوانیها: مهدی زمانیکه دانشجو بود در همان مدرسهای که تحصیل کرده بود، هندسه تدریس میکرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد او در نشریهٔ دانشجویی «مجال» و نشریهٔ «نقطهسرخط» قلم میزد، در مجموعهٔ «کفا» نویسنده و بعدتر عضو شورای سردبیری مجلهٔ «نگارستان» بود. وی «همشهری داستان» را راه انداخت و بهعنوان سردبیر در «همشهری آیه» فعالیت میکرد.[۱۸] مدتی هم در پایگاه لوح داستان کوتاه مینوشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تکاپوی ادبی
مهدی قزلی که مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان است، دبیر اجرایی جایزههای ادبی جلال آلاحمد[۱۹]، پروین اعتصامی[۲۰]، ملکالشعرای بهار[۲۱] و جشنواره شعر فجر[۲۲] را نیز در دورههای متوالی از سال۱۳۹۳ تا کنون بر عهده داشته است.
در چهل سالگی انقلاب، قزلی بخشی بهعنوان «آتیهٔ داستان ایرانی» را در حاشیهٔ جایزهٔ جلال قرار داد، در این بخش بهانتخاب مردم از نویسندگانی که بعد از انقلاب زاده شدهاند و در حوزهٔ انقلاب کتابی نوشتهاند تجلیل شد.[۲۳]
قزلی برای ارتقای سطح نویسندگان جوان کشور، «دورههای متمرکز آموزش داستاننویسی آلجلال» را برگزار کرد. این دورهها بهمنظور تمرکززدایی غیر از تهران در شهرهای دیگر ازجمله اندیمشک، مشهد مقدس و پارسآبادِ مُغان برگزار شده است.[۲۴] او بهنمایندگی از طرف معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد با هدف همراهی طرح «عید و داستان»، داستانخوانی جایگزین تکالیف نوروزی، بیستوپنجهزار عنوان کتاب برای فرستادن به مناطق محروم در اختیار آموزش و پرورش قرار داده است.[۲۵]
قزلی که رئیس کارگروه اجرای آییننامهٔ امور انجمنهای ادبی است. در دوره مدیریت قزلی بیش از هزار انجمن ادبی از سراسر کشور با بنیاد مرتبط شدهاند و سه دو دوره جایزه ملی بهار ویژه انجمنهای برتر ادبی و دو دروه مجمع انجمنهای ادبی برگزار شده است.[۲۶] بهمنظور پرورش شاعران و نویسندگان مستعد جوان سراسر کشور، دهها بار دورههای آموزشی «کلک خیال» و «آل جلال » هر بار با حضور صدها ادبجو برگزار شده است. در دوره مدیریت قزلی صدها شاعر و نویسنده جوان از راهنماییهای اختصاصی و دورههای پیشرفته و پیوسته در بنیاد استفاده کردهاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
وی پیش از منسوبشدن به مدیریت بنیاد ادبیات ایرانیان، مدیر آفرینشهای ادبی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و پیش از آن موسس و سردبیر هفت شمارهٔ مجلهٔ «داستان» و چند شماره از ماهنامهٔ «آیه» از گروه مجلات همشهری بود.[۲۷]
قزلی که از مدرسان دورهٔ آموزشی مستندنگاریِ بنیاد ادبیات ایرانیان است[۲۸]، حاشیهٔ دیدارها و بازدیدهای سیدعلی خامنهای را از سال۱۳۸۸تا۱۳۹۷ قلم زده است.[۲۹]
قزلی محافل جشنواره شعر فجر را در سراسر ایران همچون کاشان، البرز، مشهد، تهران، ری، هرمزگان، جزیرهٔ هرمز و... برگزار کرده است.[۳۰]
قزلی به گستره ایران فرهنگی معتقد است و بر این باور است مرزهای فرهنگی ایران پنهاورتر از مرزهای سیاسیاش است و باید آن را به رسمیت شناخت و آن را توسعه بخشید. او برای تحقق این هدف، بخش ویژهٔ افغانستان را در نهمین دورهٔ جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد گُنجاند و در یازدهمین دورهٔ جشنوارهٔ شعر فجر نیز محمدکاظم کاظمی شاعر افغانستانی را برای سِمت دبیری جشنواره به وزیر ارشاد پیشنهاد کرد.[۳۱]
ترجمهٔ کتابهای برگزیدهٔ جایزهٔ جلال به زبان روسی، از فعالیتهای قزلی است.[۳۲]
او ده هزار جلد کتاب با محوریت ادبیات از سوی بنیاد ادبیات ایرانیان به کتابخانهٔ خلیل عمرانی هدیه کرد.[۳۳]
تارنماهای اینترنتی «پایگاه نقد شعر» و «پایگاه نقد داستان» ازسوی قزلی برای کمک به هزاران شاعر و نویسنده جوان راهاندازی شده است.
این پایگاهها با چندین هزار عضو بهدبیریِ غلامرضا طریقی در شعر و احسان رضایی و یزدان سلحشور در داستان، بیش از دههزار شعر و داستان را منتشر و نقد کرده است. قزلی همینطور بهمنظور دسترسی درست و معتبر به اطلاعات ادبیات معاصر ایران، دانشنامهٔ مجازی شعر و ادبیات داستانی ایرانیان با نام مختصر «ویکیادبیات» را راهاندازی کرده است. این پایگاه با بیش از دویست مدخل، سال نخست کار خود را پیش میبرد و بیش از دو میلیون واژه دربارهٔ شعر و ادبیات معاصر، دادههای دانشنامهای در استاندارهای ویکی منتشر کرده است.
تقدیرها و تجلیلها
مدیر کل کتابخانههای عمومی استان فارس در مجتمع شهر کاغذی در شهر شیراز بههنگام نقد کتاب پنجرههای تشنه از مهدی قزلی تجلیل و تقدیر کرد.[۳۴]
در همایش فرهنگی «روایت همدلی» که بهابتکار خانهٔ ادبیات افغانستان در حوزهٔ هنری برگزار شد، از مهدی قزلی بهعنوان چهرهٔ خادم فرهنگی تجلیل بهعمل آمد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد در مراسمی که برای تودیع قزلی در ساختمان بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد، نهادهای مختلف فرهنگی با اهدای لوح سپاس و هدیه از تلاشها و زحمات وی در طول شش سال مدیریت بنیاد ادبیات تجلیل کردند.[۳۵]
خودش و آرزوهایش را میگوید
قزلی توجه فراوان و صرف انرژی زیاد برای برگزاری سه جایزهٔ ادبی شعر فجر، جلال و پروین را چنین بیان میکند:[۳۶]
« | ما از بستر این جوایز استفاده کردیم که فضای ادبیات و حاکمیت بتوانند بههم بیشتر اعتماد کنند. ما از این فرصت جوایز حُسن استفاده را کردیم که بتوانیم با تعداد بیشتری آدم صحبت کنیم که اگر دشمن هستند بیطرفشان کنیم، اگر بیطرف هستند دوستشان کنیم و اگر دوست هستند همکارشان کنیم. در این حوزه بهنظرم از توفیق نسبی برخوردار بودهایم... . | » |
قزلی آرزوهای کتابی دارد:[۳۷]
« | پخشکردن کتاب در روستاها و مناطق محروم از فعالیتهای کتابی مورد علاقهٔ من است. | » |
از نگاه دیگران
شهریار عباسی
« | ...همیشه دوست داشتم با مهدی قزلی کار کنم، صداقتش را دوست دارم، جدیت در کار و احترام به کسانی که داور و اعضای علمی بودند را همواره با کسانی که به بنیاد میآمدند رعایت میکرد، اعضای هیئتعلمی جوایز را بدون دخالت همراهی میکرد.
...مهدی قزلی بسیار خوشسفر است؛ چراکه در بخش آموزشی داستاننویسی چند سفر همراهش بودم. او فرد بسیار زحمتکشی است، یادم هست در سفر به بلوچستان کمکهایی برای کودکان مهیا کرده و در فرودگاه مرتب کارتنهای آن را جابهجا میکرد. من چهرهٔ مدیر کلاسیک را در او ندیدم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ |
» |
نگاه او به دیگران
جلال آلاحمد
« | جلال آلاحمد بهخاطر شخصیت خود، بنای تارکدنیاشدن داشت، یک سال در نجف درس خواند، تودهای شد، خط سومی شد و دوست داشت چیزهایی که شنیده و بحث کرده برای جامعه بهعنوان نسخه و کلید از آن استفاده کند؛ اما کارساز نبود. بهزعم من جلال متوجه شد نسخههایی که برای مردم میخواهد با آنها وضعشان را بهتر کند، نسخههایی عملی نیست؛ پس وارد جامعه شد و کوشید از جایی درون آنها برگشت به آنها را شروع کند. او سفر در حاشیهٔ کویر را آغاز کرد. از یزد و کرمان به سیستان رفت. همهٔ نقاط بهشکلی انتخاب شده بود که به آنجا تکنولوژی ورود نکرده باشد؛ ولی من فکر میکنم جلال میگشت تا متوجه شود چرا کلیدش بهدرد مردم نمیخورد؛ بنابراین متوجه شد باید بهمیان مردم رفته و از آنجا به میان خودشان بازگردد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
سیمین دانشور
« | سیمین دانشور خانم آرامی بود که خروج از معیارش در مقایسه با جلال کم بود؛ بهعنوان مثال جلال یک بار داستان نوشت، بار دیگر سفرنامه و سایر انواع ادبی را نیز نوشت، در گروههای مختلف عضو میشد و خارج میشد؛ ولی سیمین در نوشتن داستان پایمرد باقی ماند، رفتار مشخصی داشت، درس خواند و استاد دانشگاه شد. | » |
احمد محمود
« | احمد محمود صاحب و دارندهٔ افتخاری به نام «اولین روایتگر» از جنگ تحمیلی بهعنوان رویدادی مهم و قابلاعتنا در تاریخ ایرانزمین است. وقتی احمد محمود کتاب «زمین سوخته» را مینوشت، نویسندگان دیگری هم بودند که میتوانستند راوی جنگِ ما باشند؛ ولی این افتخار نصیب محمود شد که در آن بحبوحهٔ جنگ و تردیدی که به قلب و قلم برخی نویسندگان و روشنفکران در دفاع از ایران افتاده بود، باجسارت، زمانمند و مکانمند، این اولین رمان جنگ را نوشت... .[۳۸] | » |
حسین منزوی
« | حسین منزوی در میان غزلسرایانِ بعد از نیما چهرهای متمایز است که ویژگی بارزش تفاخر درعین تعادل است. به این معنا که در تمام ویژگیهای شعر تا حدّ قابلقبولی توانایی داشته و نوآوریهایش ریشه در سنت داشته. بههمیندلیل بدون افتادنازیکطرفبام درخشیده. وجود حسین منزوی و اقبال به غزلش در سالهای پس از او نشاندهندهٔ این است که شعر اگر قابلیت داشته باشد، راه خود را پس به دل مخاطبان پیدا میکند... .[۳۹] | » |
میرزاحسین کریمی مراغهای
« | ایشان بیش از پنجاه سال است که با سرودن اشعار ترکی و فارسی به دل و جان مردم این سرزمین راه یافتهاند. بسیاری از شاعران خطهٔ آذربایجان در استقبال از اشعار استاد کریمی مراغهای اشعار فراوانی سرودهاند. با اینکه بیشتر اشعار این استاد به زبان ترکی سروده شده و محدودهٔ شعری ایشان مخصوص تمدن شیعه و ایرانی است و اقبال یک شعر این است که پس از سرودهشدن در زبان مردم زمزمه شود، اشعار ایشان بیش از نیمقرن است در میان مردم زمزمه میشود.[۴۰] | » |
دربابِ آثارش میگوید
- جای پای جلال
« | جلال بهطور معمول از نگاه روشنفکران روایت شده است و تلاش من در این کتاب بر این بود که جلال را از دریچه چشمهای مردمان عادی نشان دهم و در قسمت سفرنامهٔ اسالم نیز صحبتهای مردم محلی که جلال مدتی را ساکن آن منطقه بوده ذکر شده است. | » |
- پنجرههای تشنه
« | معمولاً وقتی نویسنده کتابی را مینویسد، باید دنبالش راه بیفتد و برای کتاب کار کند و آن را معرفی کند تا کتاب دیده شود؛ اما این کتاب مرا دنبال خودش میکشاند و از ابتدای چاپ این کتاب این من هستم که بهدنبال ماجراهای کتاب کشیده میشوم و آن هم از برکت حسینبنعلی است.[۴۱] در انتقال ضریح جدید حسینبنعلی مردم هر شهر با آداب خودشان از کاروان استقبال میکردند و بسیاری از تصاویر و رویدادها را تلویزیون نتوانست نمایش دهد. آنچه سعی کردم در این اثر بنویسم واقعیتهایی بود که در قالب داستان بیان کردم.[۴۲] |
» |
- قصهٔ کربلا
« | ...یکوقتی دغدغهٔ حسینبنعلی برایم مهمتر بوده است و همین باعث شده دربارهٔ آن بنویسم. اتفاقاً اینها سبب شده که خیلی توجهها به من زیاد شود... .خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
- حاشیههایی که نوشته است
« | حاشیهنویسی چیزی جز گزارش و یا سفرنامه نیست؛ این نوشتهها از این بابت حاشیه نام گرفت که متن اصلی را در بر نمیگیرد و به موضوعاتی میپردازد که پیرامون دیدارهای سیدعلی خامنهای پیش میآید. من میخواستم چیزی را بگویم که همه نمیگویند و در گزارشها و خبرها دیده نمیشود. | » |
نامهها
درخواست نامگذاری خیابانی به نام ابوالفضل زرویی نصرآباد[۴۳]
« | همانطورکه مستحضر هستید عالیجناب ابوالفضل زرویی نصرآباد، شاعر، طنزپرداز، پژوهشگر و از بزرگان ادبیات امروز بود که بهگفتهٔ مرحوم کیومرث صابری فومنی، پدر طنز معاصر ایران، قلمِ عبید و دهخدا را در دست داشت تا کار ایشان زمین نمانده باشد. ابوالفضل زرویی کمحرف، بیادعا، دور از حاشیه و البته مظلوم بود. هر آنچه بهدست آورد، با تلاش بود و از ادبیات، نه با زدوبند و توصیه و معامله. شایستهٔ شهر ادیبپروری مثل یزد است که یکی از خیابانها یا میادین مهمش را به نام این افتخار ملی ثبت کند تا نامش بر سر زبان مردم بماند؛ آنچنان که در دل و دیدهٔ اهل ادب و فرهنگ ماندگار است. |
» |
خلقوخو
حرفهایش صریح، بیپرده و تند است و صادقانه انتقاد میکند. شور و هیجانی بر کلامش حاکم است که گفتوگو را جذاب میکند.[۴۴] او به کتابخواندن علاقهٔ بسیار دارد و عاشق سفر، کوه و بیرونزدن از شهر است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
او در روز دو یا سه ساعت مینویسد و بیشتر از این انرژی ندارد. خودش میگوید: «بعدش باید بروم کلهمعلق بزنم تا حالم برای نوشتن فرداش خوب بشود.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سفرها
قزلی به سفر بسیار علاقه دارد و به هر بهانهای از شهر بیرون میزند. این علاقه به جابهجایی بخشی از شخصیت او و از حس ماجراجویانهای که در وجود اوست سرچشمه گرفته. به تعبیر خودش: «حس ماجراجویی بهکمک داستاننویس میآید و حسّ مشترکی بین بیشتر نویسندگان است؛ حتی اگر امکان سفرکردن نباشد نویسنده میکوشد تا با خلق دنیای جدید، حس ماجراجویی خود را کنترل کند.»
مهدی قزلی تعدادی از شاعران را به شهر بصرهٔ عراق برای شرکت در جلسهٔ شعرخوانی بُرد.
او برای نشستهای ادبی به آستراخان روسیه، افغانستان و باکو سفر کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد وی در آستراخان که از سوی وزیر فرهنگ و گردشگری استان آستراخان دعوت شده بود؛ در نشست «چالشهای ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر کودکان و نوجوانان» شرکت کرد. در این نشست نمایندگانی از ایران، اُکراین، بلاروس، آذربایجان، قزاقستان و روسیه حضور داشتند و قزلی دربابِ ادبیات و مسئولیتهای نویسندگان سخنرانی کرد.[۴۵]
قزلی بههمراه ده نفر از نویسندگان و شاعران به کشور بوسنی و هرزهگوین سفر کرده و در راهپیمایی «مارشمیرا»، مراسم یادبود قربانیان نسلکشی سربرنیتسا، شرکت کرده است.[۴۶]
قزلی بههمراه رایزن فرهنگی ایران در سفر به مسکو، با الکساندر اشکولنیک دیدار کرده و پیشنهاد ایجاد یک پل ادبی بهمعنای ترجمهٔ سالانهٔ آثار روسی و ایرانی با موضوع جنگ و وطندوستی را داده است. او در این سفر از موزهٔ جنگ روسیه نیز بازدید کرد.[۴۷]
در دانشگاه دولتی زبانشناسی مسکو جلسهای با حضور الکساندر پالیشوک، رئیس بخش زبان فارسی دانشگاه، ماریا گِن، فارغالتحصیل دکترای ادبیاتِ دانشگاه تهران و استادِ دانشگاه زبانشناسی بههمراه دانشجویانش برگزار شد و مهدی قزلی دربارهٔ اعتبار و غنای زبان فارسی صحبت کرد.[۴۸]
قزلی ردّپای جلال را گرفته و به همهٔ شهرهایی که او سر زده بود، سفر کرده که حاصلش کتاب جای پای جلال شده است.
او با کاروان جابهجایی ضریح حسینبنعلی از قم تا کربلا همراه شده و شیوهٔ برخورد مردم را با ضریح دیده و در کتاب پنجرههای تشنه بهقلم آورده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
قزلی در کارگاه نویسندگی «الرسالات» شهر بیروت در لبنان جزو جوانترین استادها بوده است.[۴۹]
بنیانگذاری
قزلی در گروه مجلات همشهری، «همشهری داستان» را راهاندازی کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
او برای کمک به نویسندگان و شاعران جوان «پایگاه نقد داستان» و «پایگاه نقد شعر» را پِیریزی کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
علت شهرت
مهدی قزلی داستاننویس، اهل مطبوعات، سفرنامهنویس و تکنگار است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد او در حوزۀ تألیفات فعالیتهای چشمگیری دارد با ادبیات آشناست و در کارنامۀ خود تجربههای مدیریتی دارد.[۵۰] وی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، دبیر اجرایی جشنوارههای بزرگ ادبی و فعال در امور اجرایی ادبیات خلّاقه است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قزلی در جعبهٔ جادویی
مهدی قزلی با حضور در برنامهٔ «چهلچراغ» از شبکهٔ سه سیما دربابِ ترویج کتاب و کتابخوانی صحبت کرده است.[۵۱]
یک قسمت از مجموعهٔ مستند «فیروزه» به زندگی و آثار قزلی از زبان خودش اختصاص دارد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در برنامهٔ «با کاروان» که در ایام اربعینِ حسینبنعلی در شهر کربلا ضبط و از شبکهٔ یک سیما پخش شده؛ از تقریظ سیدعلی خامنهای بر کتاب پنجرههای تشنه با حضور قزلی رونمایی شده است.[۵۲]
قزلی در برنامهٔ «کتابباز» که از شبکهٔ نسیم پخش میشود، حضور پیدا کرده است.[۵۳]
او با حضور در برنامه «هفت» با سایر کارشناسان دو مستند درباره جلال آلاحمد که سازنده یکی مصطفی آلاحمد، برادرزاده جلال، به نام «نویسندهبودن» و سازنده دیگری بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و براساس سفرنامه اسالم قزلی با نام «جلال در اسالم» است را بررسی کردهاند.
قزلی در برنامه شب روایت نیز شرکت کرد و پرسشها دربارهٔ جایزهٔ جلال در دوره دوازدهم پاسخ داد.
آثار و منبعشناسی
بسماللهالرحمنالرحیم
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
ای شعلهٔ فروزان، ای فروغ تابان، ای گرمابخش دلهای خلایق! تو کیستی با این شکوه و جلال، با این شیرینی و دلنشینی، با این هیبت و اقتدار، با اینهمه لشکر دلبههمراه، با غلغلهٔ فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت میکنند؟ تو کیستی ای نورِ خدا، ای ندای حقیقت، ای فرقان و ای سفینةالنجاة؟ چه کردهای در راه خدایت که پاداشِ آن خداییشدنِ هر آن چیزی است که به تو نسبت میرساند؟ بنفسی انت، بروحی انت، بِمُهجَةِ قلبی انت، و سلام الله علیکَ یومَ وُلِدتَ و یوم اُستُشهِدتَ مظلوماً و یوم تُبعَثُ فاخراً و مَفخَراً. ۲۹اردیبهشت۱۳۹۳
کارنامه و فهرست آثار
آثار ادبی
- «آخرین امتحان» ۱۳۸۲
- «امتحان نهایی» ۱۳۸۲
- «اصول داستاننویسی» ۱۳۸۲
- «روزگاری جنگی بود» ۱۳۸۴
- «کتاب نوجوانان» ۱۳۸۶
- «کتاب یادها» ۱۳۸۶
- «کتاب دانشآموزان» ۱۳۸۶
- «کتاب دانشآموز» ۱۳۹۰
- «کتاب نوجوان» ۱۳۹۰
- «جای پای جلال» ۱۳۹۳
- «روزی روزگاری جنگی» ۱۳۹۶
- «اصول داستاننویسی از صفر» ویراست جدیدی از «اصول داستاننویسی» ۱۳۹۷
آثار مذهبی
- پیامبر صلیاللهعلیهوآله» ۱۳۸۲
- یادش» ۱۳۸۴، خاطرات زندگی [حجتالاسلام] اسکندری
- آفتاب آخرین» ۱۳۸۵، روایت داستانی زندگی محمدبنعبدالله، پیامبر اسلام
- یک جرعه تا زیارت» ۱۳۸۶
- کتاب آسمانیها» ۱۳۸۶
- محمد آفتاب آخرین» ۱۳۸۶، نگاهی به زندگی پیامبر اسلام
- علیاکبر پیامبر حسین بود» ۱۳۸۶، گذری بر زندگی علیاکبر
- آخرین پیامبر خدا» ۱۳۸۸، کوتاهههایی از زندگانی رسول اکرم
- فصل اسارت» ۱۳۸۸
- فصل امام» ۱۳۸۸
- فصل انتقام» ۱۳۸۸
- فصل پیامبر دوباره» ۱۳۸۸
- فصل دشمنان» ۱۳۸۸
- فصل صبر» ۱۳۸۸
- «فصل عاشقی» ۱۳۸۸
- «فصل علمدار» ۱۳۸۸
- «فصل کوفه» ۱۳۸۸
- «فصل باران» ۱۳۸۸
- «سکاندار بر کرانه خلیج فارس» ۱۳۸۸، بیانات فرماندهی کل قوا در خلیج فارس
- «بهانه خلقت» ۱۳۸۹، کوت اهههایی از زندگانی فاطمه بنت رسول
- «تنهاتر از تنها» ۱۳۸۹، کوتاهههایی از زندگانی حسن مجتبی
- «طلایهدار ولایت» ۱۳۸۹، کوتاهههایی از زندگانی علیبنابیطالب
- «خون خدا» ۱۳۸۹، کوتاهههایی از زندگانی حسینبنعلی
- «غریب قریب» ۱۳۹۰، کوتاهههایی از زندگانی علیبنموسی(رضا)
- «ماه در محاق» ۱۳۹۰، کوتاهههایی از زندگانی موسوی کاظم
- «مکتبدار» ۱۳۹۰، کوتاهههایی از زندگانی جعفر صادق
- «نگین حلقه بندگی» ۱۳۹۰، کوتاهههایی از زندگانی علیبنحسین(سجاد)
- «تیری به جان عالم» ۱۳۹۰، کوتاهههایی از زندگانی محمد باقر
- «هادی امت» ۱۳۹۱، کوتاهههایی از زندگانی علیالنقی(هادی)
- «بخشنده غریب» ۱۳۹۱، کوتاهههایی از زندگانی محمدتقی(جواد)
- «پنجرههای تشنه» ۱۳۹۲، روزنوشتهای انتقال ضریح حسینبنعلی از قم به کربلا
- «ماه در میان نیزهها» ۱۳۹۲، کوتاهههایی در زندگانی حسن عسکری
- «امام امروز» ۱۳۹۲، کوتاهههایی از زندگانی حجتبنحسن(مهدی)
سبک، لحن و ویژگی آثار
مهدی قزلی بیش از سی اثر دارد. قلمش زیبا، روان و جذاب است و اغلب آثار وی در حوزۀ مستندنویسی است.[۵۴] منتقدی بر این باور است که شاید قزلی نخستین کسی باشد که در زمینهٔ جنگ مینیمال نوشته است. او حدود بیستوپنج کتاب در رابطه با اهل بیت را بهشکل مینیمال نوشته و در این نوع نوشتن تبحّر پیدا کرده است.[۵۵]
قزلی که مجموعهمینیمالهای خوبی دارد، با نوشتن کتاب پنجرههای تشنه نشان داد که روایتنویس ماهری است و قلم روایتهایش گیراتر از قلم داستاننویسیاش است.[۵۶]
جوایز و افتخارات
مهدی قزلی زمانیکه نوجوان بود در مسابقۀ داستاننویسی شهر بابلسر شرکت کرد و برنده شد. در یک دوره نیز جایزهٔ جنبی ادبی اصفهان را از آنِ خود کرد و یک سال نیز بهعنوان جوان نمونهٔ سال در حوزهٔ ادبیات شناخته شد. کتاب پنجرههای تشنه از وی در یک دوره نامزد جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد شد؛ ولی بهدلیل مسئولیتهای اجرایی در آن روزگار، از این جایزه انصراف داد.
منتقدان آثارش را اینچنین میبینند
جای پای جلال
جای پای جلال فقط یک سفرنامۀ شخصی نیست؛ بلکه سفرنامهای است که گویا بر مسیر واژههای مسافری دیگر گام مینهد. مسافری که همین مکانها را در سالهای دور سیر کرده و آنچه را دیده نوشته است و اکنون مسافر دیگری نیز همین مکانها را بار دیگر مشاهده میکند و مینویسد. نویسنده رهسپار شهرهایی که جلال آلاحمد به آن جاها سفر کرده بود شده و تفاوتهای چهرهٔ شهرها، جغرافیا و مردمان را در زمان جلال با امروز بهقلم درآورده است. البته قزلی مکانهای دیگری را نیز علاوهبر جاهایی که جلال رفته، به سفر خود افزوده است؛ بهعنوان مثال قزلی دو روز روی سکوی نفتی در خارگ خوابیده است.[۵۷] او برای نوشتن این سفرنامه بیش از پنجاههزار کیلومتر سفر کرده و نگارش آن بیش از یک سال طول کشیده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد بنا به گفتهٔ منتقدی یکی از ضعفهای این اثر، نقد نشدنِ رویکردِ جلال است و نقد تنها در جاهایی صورت گرفته که جلال ندیده است.[۵۸]
پنجرههای تشنه
این کتاب انتقال ضریح حسینبنعلی را از شهر قم تا کربلا روایت میکند و ارادت مردم ایران را به سرور و سالار شهیدان نشان میدهد. پنجرههای تشنه در یک صفحه صحنهٔ روبهرو شدن یک پیرمرد و پیرزن روستایی را با ضریح بهتصویر میکشد و در صفحهای دیگر احساسات مردم را به خادمان و بانیان ساخت ضریح نمایان میکند و در صفحههای دیگر نیز... .[۵۹]
عنوان کتاب پیشنهاد یکی از دوستان نویسنده بوده است و نویسنده وجهتسمیه آن را اینگونه بیان میکند:[۶۰]
« | پنجره در فرهنگ ایران دریچهای بهسوی نور است و تشنه هم اشارهای به لب عطشان حسینبنعلی و یاران باوفای ایشان در هنگام شهادت دارد. | » |
مخاطب از همان ابتدا متوجه میشود نویسنده این اثر را با درخواست دیگران و بهصورت قراردادی نوشته؛ ولی با مهارت زیادی وجه سفارشیبودن کتاب را کمرنگ کرده است و تبلیغ در کتاب دیده نمیشود. البته در برخی قسمتها سفارشی و ساختگی بودن کتاب کمی نمایان میشود. نویسنده ماجرای حمل یک شیء مقدس یعنی ضریح ساختهشده را نه بهصورت گزارش بلکه بهشکل روایی نوشته و داستان خود را از زمانیکه پذیرفته تا بهعنوان نویسنده ضریح را همراهی کند بهزیبایی در دلِ روایت نشانده است. قزلی در نوشتن پنجرههای تشنه از مؤلفههای داستانی مثل شخصیتپردازی و کنشگری بهره گرفته و داستان را با نثری ساده همراه با خردهروایتهایی بهجا نوشته است. نویسنده بهاندازهٔ کتابهای سفرنامه به توصیف مکانها و شیوهٔ زندگی مردم نپرداخته و در توصیف مکانی و زیستی صرفجویی کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کتاب زبانی شیوا دارد، صادقانه و شفاف روایت شده، بهسادگی فضای معنوی حاکم بر ایران را نشان داده و نویسنده با استفاده از ابزار نویسندگی، اطلاعات را برطبق رویدادهای روز عاشورا نوشته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
روزی روزگاری جنگی
این کتاب حاوی خاطرات واقعی از جنگ است که قزلی آنها را مطالعه کرده، بخشهای اضافی را تراش داده و بهصورت مینیمال نوشته است. برخی از خاطرات این کتاب مدتی در سایت لوح منتشر میشد و بازدید خوبی هم داشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ناشرانی که با او کار کردهاند
انتشارات سورهٔ مهر، امیرکبیر، آیندهسازان، فراندیش، مرکز نشر انقلاب اسلامی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ مؤسسهٔ نشر شهر، کتاب یوسف، عماد فردا، قدس رضوی، سپیدهٔ باوران، شهید کاظمی و... .
چاپها و تجدید چاپها
از مجموعهٔ ده جلدی فصلهای کربلا که توسط خانم یوریانو به زبان روسی ترجمه شده؛ فصل صبر که دربارهٔ حضرت زینب(س) است در سیصد نسخه چاپ شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نوا، نما و نگاه
فعالیتهای ادبی داخل ایران:
-
قزلی در میان طنزپردازانِ سیزدهمین جشنواره شعر فجر در قم -
محفل شاعران رسانه از سلسلهمحافل سیزدهمین جشنوارهٔ شعر فجر -
قزلی در جشنواره شعر فجر در شهر گُتوند استان خوزستان -
انجمن ادبی «ورقهای خاموش» در پارسآباد مُغان -
دیدار با شاعر، محمود سجادی، در شیراز -
دیدار با سیمیندخت وحیدی، شاعر پیشکسوت انقلاب
فعالیتهای ادبی در سفرهای خارجه:
-
درس شیرین ادبیات فارسی از زبان قزلی در دانشگاه مسکو -
سخنرانی در نشست «چالشهای ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر کودکان و نوجوانان» در آستراخانِ روسیه -
قزلی در محفل ادیبان افغانستان در کابل -
پیشکش دو کتاب به الکساندر پالیشوک، مدرس زبان فارسی دانشگاه مسکو -
دیدار با الکسی وارلاموف، نویسنده و رئیس انستیتو ادبیات ماکسیم گورکی، در مسکو
پانویس
- ↑ «گفتوگو با مهدی قزلی».
- ↑ «دربارهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد».
- ↑ «مدیون کسی نیستم؛ اما مدهوش جلالم».
- ↑ «مستند فیروزه؛ مهدی قزلی».
- ↑ قزلی، پنجرههای تشنه، ۱۰۵.
- ↑ «حاشیهنگاری سفر رهبر به کردستان».
- ↑ «دوست داریم شعر بخوانند».
- ↑ «یک کاروان موفق».
- ↑ «حالا خیالم راحت است».
- ↑ «افروغ رزمایش زهد و تجمل نمیدهد».
- ↑ «زندگی اهالی فرهنگ در «جمعههای مجازی» شمارهٔ سه».
- ↑ «یک فانوس روشن: داستانهای برگزیدهٔ مسابقهٔ مهر هشتم».
- ↑ «یک فانوس روشن».
- ↑ «کبوتر حرم؛ ماندگارترین جشنوارههای ادبی کشور».
- ↑ قزلی، جای پای جلال، ۲۱۷.
- ↑ «مهدی قزلی مشاور امور ادبیات و پاسداشت زبان فارسی شد.».
- ↑ «قزلی در پارسآبادِ مُغان».
- ↑ «محفل شاعران رسانه».
- ↑ «قزلی دبیر اجرایی جایزهٔ جلال آلاحمد شد».
- ↑ «دبیر اجرایی دهمین دورهٔ جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد».
- ↑ «همراهیِ انجمنهای ادبی».
- ↑ «محفل فارسیزبانان غیرایرانی».
- ↑ «کسانی که در جوایز بنیاد دبیر شدند».
- ↑ «برگزاری دوازدهمین دورهٔ داستاننویسی آلجلال».
- ↑ «نخستین گام برای همراهی طرح «عید و داستان»».
- ↑ «ثبت انجمنهای ادبی در سامانهٔ جامع».
- ↑ «قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی شد».
- ↑ «دورهٔ مستندنگاری با تدریس قزلی».
- ↑ «قزلی همچنان مدیرعامل بنیاد ادبیات ماند».
- ↑ «ششمین محفل شعرخوانی جشنوارهٔ شعر فجر».
- ↑ «تجلیل از مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی».
- ↑ «ترجمهٔ آثار برگزیده به زبان روسی».
- ↑ «اهدای کتاب به کتابخانهٔ خلیل عمرانی».
- ↑ ««پنجرههای تشنه» نقد شد».
- ↑ «مراسم تودیع مهدی قزلی و معارفهٔ بهروز جلالی».
- ↑ «مقدرات ادبیات».
- ↑ «خواندن قرآن با تدبر».
- ↑ «دیدار با احمد محمود».
- ↑ «جایزهٔ ادبی منزوی».
- ↑ «نکوداشت استاد کریمی مراغهای».
- ↑ ««پنجرههای تشنه» مرا دنبال خود میکشاند».
- ↑ «نقد «پنجرههای تشنه» در قم».
- ↑ «درخواست نامگذاری خیابان».
- ↑ «سفارش آگاهانه و حرفهای».
- ↑ «نشست چالشهای ادبیات در روسیه».
- ↑ «نویسندگان در بوسنی».
- ↑ «هفتهٔ هنر و ادبیاتِ جنگ ایران و روسیه».
- ↑ «آموزش زبان فارسی برابر با عشق».
- ↑ «کارگاه داستان در بیروت».
- ↑ «توصیۀ رحماندوست به قزلی».
- ↑ «قزلی در برنامهٔ چهلچراغ».
- ↑ «گزارشی از رونمایی تقریظ کتاب».
- ↑ «کتابباز، فصل دوم، مهدی قزلی».
- ↑ «رونماییِ «جای پای جلال»».
- ↑ «داستانهای واقعیِ «روزی روزگاری جنگی»».
- ↑ «روایتی از زبان «پنجرههای تشنه»».
- ↑ «معرفی کتاب: جای پای جلال».
- ↑ «نقدنشدنِ جلال ضعف کتاب است».
- ↑ «پویش مطالعاتی روشنا با «پنجرههای تشنه»».
- ↑ «نشست نقد کتاب «پنجرههای تشنه».
منابع
- قزلی، مهدی (۱۳۹۲). پنجرههای تشنه. تهران: سوره مهر. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۷۵۲۱۹۳.
- قزلی، مهدی (۱۳۹۳). جای پای جلال. تهران: سوره مهر. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۷۵۶۹۲۴.
پیوند به بیرون
- «گفتوگو با مهدی قزلی». مؤسسهٔ فرهنگی مطبوعاتی جامِجم، ۷تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۷مهر۱۳۹۸.
- «طرح دولتیبودن جایزهٔ جلال دولتیبودن». خبرگزاری مهر، ۲۰شهریور۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «مستند فیروزه؛ مهدی قزلی». تارنمای جامع فرهنگی مذهبی شهیدآوینی. بازبینیشده در ۱۸مهر۱۳۹۸.
- «حاشیهنگاری سفر رهبر به کردستان». دفتر حفظ و نشر آثار سیدعلی خامنهای، ۲۴اردیبهشت۱۳۸۸. بازبینیشده در ۲۱مهر۱۳۹۸.
- «مدیون کسی نیستم؛ اما مدهوش جلالم». خبرگزاری فارس، ۲۳آبان۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۷آبان۱۳۹۸).
- «سفارش آگاهانه و حرفهای». بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ۱شهریور۱۳۹۶. بازبینیشده در ۸مهر۱۳۹۸.
- «دوست داریم شعر بخوانند». دفتر حفظ و نشر آثار سیدعلی خامنهای، ۱۲خرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۴مهر۱۳۹۸ (۱۶اکتبر۲۰۱۹).
- «یک کاروان موفق». دفتر حفظ و نشر آثار سیدعلی خامنهای، ۱۸آذر۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۱مهر۱۳۹۸.
- «حالا خیالم راحت است». بنیاد، ۱مهر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «مجموعهداستان «قرار ساعت۲۲»». بنیاد، ۱۵اردیبهشت۱۳۹۶. بازبینیشده در ۸مهر۱۳۹۸.
- «افروغ رزمایش زهد و تجمل نمیدهد». خبرگزاری مهر، ۶شهریور۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «آموزش زبان فارسی برابر با عشق». خبرگزاری مهر، ۴خرداد۱۳۹۸. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «مقدرات ادبیات». خبرگزاری مهر، ۱۸شهریور۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «کسانی که در جوایز بنیاد دبیر شدند». تارنمای فرهنگ امروز، ۱۸آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۷مهر۱۳۹۸.
- «زندگی اهالی فرهنگ در «جمعههای مجازی» شمارهٔ سه». رویداد فرهنگی، ۱اردیبهشت۱۳۹۶. بازبینیشده در ۲۰مهر۱۳۹۸.
- «یک فانوس روشن: داستانهای برگزیدهٔ مسابقهٔ مهر هشتم». کتاب گیسوم. بازبینیشده در ۲۰آبان۱۳۹۸.
- «یک فانوس روشن». کانون پرورش فکری. بازبینیشده در ۲۰آبان۱۳۹۸.
- «کبوتر حرم؛ ماندگارترین جشنوارههای ادبی کشور». خبرگزاری مهر، ۲۱مرداد۱۳۹۵. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «قزلی در پارسآبادِ مُغان». بنیاد، ۱اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۰مهر۱۳۹۸.
- «محفل شاعران رسانه». بنیاد، ۱۹دی۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۰مهر۱۳۹۸.
- «قزلی دبیر اجرایی جایزهٔ جلال آلاحمد شد». خبرگزاری مهر، ۱مهر۱۳۹۸. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «دبیر اجرایی دهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد». خبرگزاری مهر، ۲مهر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «همراهیِ انجمنهای ادبی». بنیاد، ۱۹اردیبهشت۱۳۹۷. بازبینیشده در ۸مهر۱۳۹۸.
- «محفل فارسیزبانان غیرایرانی». خبرگزاری مهر، ۲۴بهمن۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «اهدای جایزهٔ جهانی داستان ایرانی». خبرگزاری مهر، ۵دی۱۳۹۵. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸ (۲۶سپتامبر۲۰۱۹).
- «برگزاری دوازدهمین دورهٔ داستاننویسی آلجلال». بنیاد، ۱۷آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۳مهر۱۳۹۸.
- «نخستین گام برای همراهی طرح «عید و داستان»». بنیاد، ۲۲اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۶مهر۱۳۹۸.
- «ثبت انجمنهای ادبی در سامانهٔ جامع». خبرگزاری مهر، ۳آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی شد». خبرگزاری مهر، ۱۹خرداد۱۳۹۳. بازبینیشده در ۶آبان۱۳۹۸.
- «دورهٔ مستندنگاری با تدریس قزلی». بنیاد، ۱۸شهریور۱۳۹۷. بازبینیشده در ۸مهر۱۳۹۸.
- «قزلی همچنان مدیرعامل بنیاد ادبیات ماند». خبرگزاری مهر، ۱۴آذر۱۳۹۵. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «ششمین محفل شعرخوانی جشنوارهٔ شعر فجر». خبرگزاری مهر، ۲۱بهمن۱۳۹۵. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «تجلیل از مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی». بنیاد، ۱۲اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۰مهر۱۳۹۸).
- «ترجمهٔ آثار برگزیده به زبان روسی». بنیاد، ۹خرداد۱۳۹۸. بازبینیشده در ۸مهر۱۳۹۸.
- «اهدای کتاب به کتابخانهٔ خلیل عمرانی». بنیاد، ۲۰آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۳مهر۱۳۹۸.
- ««پنجرههای تشنه» نقد شد». خبرگزاری مهر، ۲۰آبان۱۳۹۵. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «تکنگاریِ جام جهانی». تیلِم، ۲خرداد۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۲آبان۱۳۹۸.
- «ادامهیافتن کارهای خوب بنیاد ادبیات». خبرگزاری مهر، ۲۱خرداد۱۳۹۳. بازبینیشده در ۸آبان۱۳۹۸.
- «خواندن قرآن با تدبر». خبرگزاری مهر، ۱۰شهریور۱۳۹۵. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- ««پنجرههای تشنه» مرا دنبال خود میکشاند». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۰اردیبهشت۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۷مهر۱۳۹۸.
- «نقد «پنجرههای تشنه» در قم». خبرگزاری ایبنا، ۱۵آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۰مهر۱۳۹۸.
- «دیدار با احمد محمود». بنیاد، ۱۲مهر۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «جایزهٔ ادبی منزوی». بنیاد، ۲۸بهمن۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۰مهر۱۳۹۸.
- «سفر شاعران و نویسندگان به گُتوند». بنیاد، ۱۵آبان۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۶مهر۱۳۹۸.
- «نکوداشت استاد کریمی مراغهای». بنیاد، ۲۹شهریور۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۶مهر۱۳۹۸.
- «درخواست نامگذاری خیابان». بنیاد، ۲۷دی۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۰مهر۱۳۹۸.
- «حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی». بنیاد، ۲۸آبان۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۴مهر۱۳۹۸.
- «نامهنگاری اکبری دیزگاه و مدیرعامل بنیاد». بنیاد، ۲۳آبان۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۴مهر۱۳۹۸.
- «نشست چالشهای ادبیات در روسیه». بنیاد، ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۱۰مهر۱۳۹۸.
- «نویسندگان در بوسنی». خبرگزاری مهر، ۲مرداد۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «هفتهٔ هنر و ادبیاتِ جنگ ایران و روسیه». بنیاد، ۸خرداد۱۳۹۸. بازبینیشده در ۱۰مهر۱۳۹۸.
- «کارگاه داستان در بیروت». خبرگزاری مهر، ۱۳آبان۱۳۹۲. بازبینیشده در ۲۲آبان۱۳۹۸.
- «توصیۀ رحماندوست به قزلی». خبرگزاری مشرق، ۲۱خرداد۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۲آبان۱۳۹۸.
- «قزلی در برنامهٔ چهلچراغ». بنیاد، ۳آبان۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «گزارشی از رونمایی تقریظ کتاب». دفتر حفظ و نشر آثار سیدعلی خامنهای، ۱۸آذر۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۴مهر۱۳۹۸.
- «کتابباز، فصل دوم، مهدی قزلی». آپارات. بازبینیشده در ۱۷آبان۱۳۹۸.
- «رونماییِ «جای پای جلال»». خبرگزاری نسیم آنلاین، ۲۲شهریور۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۲آبان۱۳۹۸.
- «داستانهای واقعیِ «روزی روزگاری جنگی»». خبرگزاری رضوی، ۳۱تیر۱۳۹۸. بازبینیشده در ۲۱مهر۱۳۹۸.
- «روایتی از زبان پنجرههای تشنه». شهرستان ادب، ۱۱آذر۱۳۹۴. بازبینیشده در ۲۱مهر۱۳۹۸.
- «پویش مطالعاتی روشنا با پنجرههای تشنه». خبرگزاری مهر، ۱۲شهریور۱۳۹۸. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «نشست نقد کتاب پنجرههای تشنه». نهاد کتابخانههای عمومی کشور، ۵آذر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۸آبان۱۳۹۸.
- «نقدنشدنِ جلال ضعف کتاب است». خبرگزاری فارس، ۲۰خرداد۱۳۹۴. بازبینیشده در ۲۱مهر۱۳۹۸.
- «معرفی کتاب: جای پای جلال». سوره مهر. بازبینیشده در ۲۲آبان۱۳۹۸.
- «مهدی قزلی مشاور امور ادبیات و پاسداشت زبان فارسی شد.». تارنمای بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ۱۳خرداد۱۳۹۹. بازبینیشده در ۲۳تیر۱۳۹۹ (۱۳جولای۲۰۲۰).
- «مراسم تودیع مهدی قزلی و معارفهٔ بهروز جلالی». تارنمای بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، ۱۳خرداد۱۳۹۹. بازبینیشده در ۲۳تیر۱۳۹۹ (۱۳جولای۲۰۲۰).