ویکی‌ادبیات:بیان حداکثری دیدگاه‌ها

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۷ توسط طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

Page الگو:Ombox/styles.css must have content model "شیوه‌نامه آبشاری تمیز" for TemplateStyles (current model is "ویکی‌متن").

بیان حداکثری دیدگاه‌ها یعنی ارائه تمام دیدگاه‌های برجستهٔ منتشرشده در منابع معتبر، به‌طور منصفانه، متناسب و تا حد ممکن به‌دور از تعصب. تمام مقاله‌های ویکی‌ادبیات و تمام متون دانشنامه‌های دیگر باید با سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها نوشته شوند. بیان حداکثری دیدگاه‌ها یکی از اصول اساسی ویکی‌ادبیات و دیگر پروژه‌های ویکی‌مدیا است. این سیاست مناقشه‌‌پذیر نیست و تمام ویراستاران باید از آن پیروی کنند و همۀ مقاله‌ها باید بر پایۀ همین سیاست باشد.

«بیان حداکثری دیدگاه‌ها» یکی از سه سیاست محتوایی اصلی ویکی‌ادبیات است. دو سیاست دیگر منبع دست‌اول نیست و تأییدپذیری است. این سه سیاست اصلی با ترکیب‌هم، نوع و کیفیت محتوای پذیرفته‌شده در مقاله‌ها را مشخص می‌کنند. چون این سیاست‌ها به‌طور هماهنگ به‌کار می‌روند، نباید جدا از یکدیگر بررسی و تفسیر شوند و ویراستاران باید سعی کنند که با هر سهٔ آن‌ها آشنا شوند. اصولی که این سیاست بر آن استوار شده با اجماع کاربران یا هیچ سیاست و رهنمود دیگری، ممکن نیست که نقض شود.

توضیحی دربارۀ بیان حداکثری دیدگاه‌ها

در ویکی‌ادبیات اصل بر اثبات‌پذیری نوشتار است. برای اثبات‌پذیر کردن مطالب باید دلیل آورد. دلایل معمولاً دارای گسترهٔ اعتبار است. این گسترهٔ اعتبار بستگی به دلیل‌‌خواهنده دارد.

مثال: اخوان ثالث

فرد شمارهٔ ۱ می‌گوید: «ملک‌الشعار بهار هم‌تراز با علی‌اکبر دهخدا است.»

فرد شمارهٔ ۲ می‌پرسد: «چطور چنین چیزی امکان دارد؟»

حال فرد شمارهٔ ۱ می‌تواند دلیل بیاورد که: «این مهم از آثارشان هویداست.»

این حرف در صورتی می‌تواند دلیل خوبی باشد که فرد شمارهٔ ۲ به تمام آثار هر دو ادیب آشنا باشد:

ویکی‌ادبیات دانشنامه‌ای برای تمام مفاخر ادبی و دوست‌داران ادبیات منظوم و منثور، با تمام گرایش‌ها و مشترکات است. مطالب باید به گونه‌ای بی‌طرفانه اثبات‌پذیر باشد. مثلاً اگر مطلبی مربوط به سبک خاصی در شعر باشد، بهتر است قبل از مطالب این‌ گونه نوشت «شعر آزاد را باور بر این است که...» یا «شاعران سپید عقیده دارند که...». همچنین بهتر است حوزه‌های بحث نیز مشخص شود. مثلاً اگر از منظر سبک‌شناسی دربارۀ موضوعی بحث درمی‌گیرید، بهتر است گفته شود: «دیدگاه نیمایی چنین است که...».

به‌طورکلی، دستیابی به آنچه اجتماع ویکی‌ادبیات به‌عنوان «بیان حداکثری دیدگاه‌ها» می‌شناسد به‌معنی تحلیل با دقت و نقادانهٔ منابع مختلف و سپس تلاش برای نقل نتایج به خواننده به شکلی واضح و دقیق است. ویکی‌ادبیات تلاش می‌کند که اختلاف نظرها را توضیح دهد؛ اما در آن‌ها دخالت نکند. قوانین ساده و محکم در این باره محدودند و رعایت رویکرد بیان حداکثری دیدگاه‌ها عمدتاً وابسته به حسن نیت ویراستاران است که باید تلاش کنند تا اطلاعات ارائه کنند، نه اینکه یک دیدگاه خاص را ترویج کنند. بااین‌حال، رعایت اصول زیر همراه‌با اصول اثبات‌پذیری برای دستیابی به سطحی از سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها که برای هر دانشنامه‌ای مناسب است کمک می‌کند.

  • عقاید را به‌عنوان حقیقت ارائه نکنید. معمولاً مقاله‌ها اطلاعاتی دربارۀ اهمیت دیدگاه‌های ارائه‌شده درخصوص موضوع مقاله را دربردارند. این دیدگاه‌ها نباید به‌عنوان نظر ویکی‌ادبیات در زمینۀ آن موضوع بیان شوند. برعکس، این دیدگاه‌ها باید در متن به منابع مرتبط منتسب شوند یا در نمونه‌های مناسب، به‌عنوان «دیدگاه عموم» مطرح شوند. مثلاً، یک مقاله نباید بگوید که «شعر کلاسیک دیگر به تاریخ انقضای خود رسیده است»، بلکه باید بگوید که «در آثار فلان شاعران، به‌نظر می‌رسد که دیگر ردپایی از شعر کلاسیک دیده نمی‌شود».
  • از ارائهٔ دیدگاه‌هایی که به‌شدت جدل‌آمیزند به‌عنوان حقایق خودداری کنید. اگر منابع معتبر گوناگونی نظرات متناقضی دربارۀ یک موضوع ارائه می‌کنند، این نظرات را به‌عنوان دیدگاه‌های مختلف در مقاله بیان کنید و نه به‌عنوان حقایق و هرگز آن‌ها را به‌صورت عبارات مستقیم ارائه نکنید.
  • دیدگاه‌های به‌چالش کشیده‌نشده را فقط به‌عنوان یک نظر ارائه نکنید. دیدگاه‌های به‌چالش کشیده‌نشده که بر سر آن‌ها اختلاف نظری نیست و با استناد به منابع معتبر مطرح شده‌اند معمولاً باید به‌عنوان دیدگاه ویکی‌ادبیات ارائه شوند. مگر در مواقعی که موضوعی مطرح می‌شود که به‌طور خاص به اختلاف نظر درخصوص یک دیدگاه می‌پردازد که عموماً مورد چالش نیست، در سایر مواقع نیازی نیست که منابع خاصی برای آن دیدگاه ارائه شود اگرچه ارائهٔ منبع به حفظ اثبات‌پذیری کمک می‌کند. به‌علاوه، متن نباید به‌نحوی نوشته شود که القا کند که آن دیدگاه زیرسؤال است.
  • زبان قضاوت‌گرانه نداشته باشید. رویکرد بیان حداکثری دیدگاه‌ها نسبت به موضوع مقاله (و آنچه منابع معتبر دربارهٔ موضوع مقاله گفته‌اند) نه ابراز علاقه می‌کند نه بی‌توجهی، گرچه این مسئله گاهی باید با شفافیت در تعادل قرار بگیرد. دیدگاه‌ها و یافته‌های ناسازگار را با لحنی خنثی بنویسید.
  • به دیدگاه‌های مخالف وزن متناسبی بدهید. اطمینان حاصل کنید که گزارش دیدگاه‌های مختلف دربارۀ مقاله متناسب است با میزان حمایتی که از این دیدگاه‌ها می‌شود و درنتیجه باعث تصور نادرست برابری دیدگاه‌ها یا وزن‌دادن بیش از اندازه به یکی از دیدگاه‌ها نمی‌شود. برای مثال، اینکه بنویسید «از نظر سهراب سپهری که شاعری است از جنس ذکور، ذات آشتی‌مدار طبیعت، تنها الهام‌بخش هر سروده‌ای است؛ ولی سپیده کاشانی همشهری او با آنکه زن است از دل جنگ و خونریزی، سوژه‌هایش را می‌یابد.» باعث می‌شود این تصور غلط ایجاد شود که این دو دیدگاه (که یکی متعلق به مردان صلح‌طلب در اقلیت است و دیگری متعلق به زنانی با گرایش به جنگ که بسیار کمیاب‌اند،) وزنی بسیار نامتعادل پیدا کنند؛ درحالی‌که هر دو شاعرند و تحت تأثیر زمان خود سروده‌اند.

دستیابی به بیان حداکثری دیدگاه‌ها

به‌عنوان یک قانون کلی، مطالب منبع‌دار را فقط با این استدلال که جانب‌دارانه به‌نظر می‌رسند از دانشنامه حذف نکنید. برعکس، تلاش کنید که آن متن یا بخش را به‌شکلی بازنویسی کنید که دیدگاه بی‌طرفانه‌تری پیدا کند. مطالب جانب‌دارانه را غالباً می‌توان با ارائه مطالبی از منابع دیگر به تعادل رساند تا رسالت بیان حداکثری دیدگاه‌ها اجرایی شود؛ لذا چنین مشکلاتی را باید تاحدامکان با استفاده از روال عادی ویرایش حل کرد. اساس ویکی‌ادبیات، ارائۀ اطلاعات با استناد به منابع موجود است و نویسندگان نباید نظرات شخصی خود را در مقالات منتشر کنند. قضاوت دربارۀ اختلاف نظرها و دیدگاه‌های گوناگون درخصوص موضوع‌های مختلف، به خواننده واگذار می‌شود و ویکی‌ادبیات در این گونه اختلاف‌نظرها مداخله نمی‌کند. درعین‌حال، ویکی‌ادبیات از انتشار هرگونه محتوایی که گرایش‌های نژادپرستانه دارد یا اهانت به اقوام و فرهنگ‌های گوناگون می‌کند یا منطبق با یکی از مصادیق محتوای مجرمانه است، جلوگیری می‌کند. فقط زمانی محتوایی را حذف کنید که باتوجه‌به اصل ویکی‌ادبیات، دلیل خوبی دارید که آن مطلب باعث ارائه اطلاعات غلط یا گمراه کردن خواننده‌ها می‌شود به شکلی که با بازنویسی متن نمی‌توان جلوی آن را گرفت. بخش‌های زیر راهنمایی کلی برای مشکلات متداول ارائه می‌کنند.

نام‌گذاری

در برخی مطالب، ممکن است نامی که برای یک موضوع انتخاب می‌شود ظاهر جانب‌دارانه‌ای به آن بدهد. درحالی‌که عبارت‌های خنثی عموماً ترجیح داده می‌شوند؛ اما باید آن را به تناسب شفاف‌بودن متوازن کرد. اگر نامی به‌طور گسترده در منابع معتبر (به‌خصوص آن‌هایی که به فارسی نوشته شده‌اند) استفاده شده است و به این علت محتمل‌تر است که خوانندگان آن نام را به‌خوبی بشناسند، می‌توان از آن استفاده کرد هرچند که شاید جانب‌دارانه تلقی شود. برای مثال، نام‌های پراستفاده دهخدای خستگی‌ناپذیر، اخوان منزوی و فروغ رهایی‌طلب نام‌های درست برای اشاره به موضوعاتی همراه‌با چون‌وچرایی است، گرچه ممکن است به‌نظر برسد که به قضاوت گذاشته شده‌اند. بهترین نام برای نامیدن برخی افراد، ممکن است به مضامین آثارشان وابستگی داشته باشد؛ اشاره به نام‌های جایگزین و اختلاف‌نظر دربارۀ استفاده از آن ممکن است مناسب باشد، مخصوصاً زمانی که عنوان مورد بحث، موضوع اصلی مقاله باشد. برخی از عناوین مقاله‌ها توصیفی هستند و نه اسمی خاص برای یک شخص یا اثری. عناوین توصیفی باید بی‌طرفانه انتخاب شوند تا دیدگاه یک طرف، منازعه‌ای را پیش نبرد. مثلاً، عنوان «نقد X » بهتر است به «نظرات اجتماعی دربارهX» تغییر نام یابد. عناوین خنثی مشوقی است برای وجود نظرات متعدد و مقاله‌نویسی متعهدانه.

ساختار مقاله

چرا حذف شده

ارزش ناحق

اینک یک شرط مهم صلاحیت. مقاله‌هایی که به مقایسهٔ دیدگاه‌های مختلف می‌پردازند، نباید همان اندازه به دیدگاه‌های مقبول اقلیت بپردازند که به دیدگاه غالب و پذیرفته‌شده موجود می‌پردازند. حتی ممکن است که اصلاً به دیدگاه‌های کاملاً در اقلیت نپردازند. درواقع نباید سعی کنیم به گونه‌ای بنویسیم که گویی دیدگاه‌های در اقلیت همان‌قدر شایستهٔ توجه‌اند که دیدگاه‌های غالب. حتی نظریه‌های خیلی در اقلیت نباید در مقالهٔ اصلی مطرح شوند و فقط در مقاله‌ای مربوط به خودشان، بیان می‌شوند. دادن ارزش بیش‌ازحد به نظریهٔ یک اقلیت برجسته یا گنجاندن آرای یک اقلیت بسیار کوچک، ممکن است در توضیح وضعیت مناقشه، گمراه‌کننده باشد. اگر می‌خواهیم مناقشه را منصفانه کنیم باید دیدگاه‌های رقیب و متخاصم را به نسبت میزان مقبولیتشان در میان اهل فن یا طرف‌های مربوط (درگیر) مطرح کنیم. هیچ‌کدام از این حرف‌ها به این معنی نیست که نظرات اقلیت‌های کوچک نباید در مقاله‌های مربوط به خودشان پرداخته شود. در ویکی‌ادبیات مشکل "جا" نیست. اما حتی در آن صفحات، آن دیدگاه‌ها نباید به گونه‌ای بیان شوند که گویی حقیقت‌اند! گرچه ممکن است به تفصیل دربارۀ آن‌ها سخن برود.

جیمبو ویلز در سپتامبر ۲۰۰۳ در یک mailing list:
  • اگر دیدگاهی در اکثریت است پس خیلی ساده می‌توان با ارجاع به منابع معروف و معتبر آن را مستدل کرد.
  • اگر دیدگاهی مقبول اقلیتی قوی است آنگاه می‌توان از طرف‌داران مطرح و معروف آن نام برد.
  • اگر دیدگاهی مورد قبول اقلیتی فوق‌العاده کوچک است، در آن صورت به ویکی‌پدیا تعلق ندارد (مگر شاید در یک مقالهٔ فرعی) چه روا باشد و چه ناروا، چه بتوانید اثباتش کنید و چه نه.

همیشه به یاد داشته باشید که برای تشخیص ارزش یک دیدگاه، در ویکی‌ادبیات آن مطلبی را که در منابع معتبر، پوشش گسترده‌ای دارد، دانشنامه‌ای می‌دانیم و نه آنچه در نظر ویرایشگران یا از نظر عموم، دانشنامه‌ای به‌حساب بیاید.

اگر شما موضوعی را به‌اثبات رسانده‌اید که مطلبی است تنها مورد تأیید گروهی بسیار کوچک یا اصلاً از نظر کسی پذیرفتنی نیست ویکی‌ادبیات جای مطلب شما نیست؛ اما اگر آن مطلب در منابع معتبر ارائه و مطرح شده‌ باشد در آن‌ صورت می‌توان آن‌ را در ویکی‌ادبیات نیز ارائه‌ کرد. برای روشن‌تر شدن موضوع دست‌اول نیست و تأییدپذیری را ببینید.

انصاف و لحن مشفقانه

اگر قرار است که مناقشات را منصفانه پیش ببریم باید دیدگاه‌های متخاصم را همواره با لحنی مثبت و مشفقانه بیان کنیم. خیلی از مقاله‌ها به‌رغم اینکه هر دو دیدگاه را بیان کرده‌اند باز به‌صورت یک نوشتار متعصبانه درمی‌آیند. حتی هنگامی که یک مقاله براساس واقعیات و نه عقاید نوشته می‌شود باز ممکن است از آن بوی جانب‌داری به مشام برسد. این امر می‌تواند از طریق انتخاب واقعیات ارائه‌شده (بخشی از واقعیات به‌جای همهٔ واقعیات) یا حتی زیرکانه‌تر، یعنی شیوهٔ بخش‌بندی مقاله باشد.

در توضیح دومی، مثلاً آوردن استدلال‌ها در رد دیدگاه مخالف در جای‌جای متن می‌تواند دیدگاه طرف مقابل را خیلی بدتر از حالتی که در آن دیدگاه مخالفان در بخشی جداگانه آمده‌ است، جلوه دهد.

ما باید مقاله‌ها را با لحنی بنویسیم که با آن تمام مواضع دست‌کم به‌نظر امکان‌پذیر و منطقی بیایند. البته باید نکات مربوط به اقلیت‌های خیلی کوچک را هم درنظر گرفت. پس بیاییم مقاله‌هایی بنویسیم که نظریه‌های متخاصم پراهمیت را مشفقانه بیان کنند. می‌توانیم با این رویکرد بنویسیم که فلان و فلان، نظر خوبی است جز اینکه مخالفان آن می‌گویند، موافقان این عقیده بهمان نکته‌ها را نادیده گرفته‌اند.

پژوهش خوب

نوشتن یک پژوهش خوب و به‌دور از تعصب، برپایۀ بهترین و مشهورترین منابع معتبر موجود، از بروز اختلاف در باب بیان حداکثری دیدگاه‌ها جلوگیری می‌کند. در کتابخانه‌ها دنبال مشهورترین کتاب‌ها، پایان‌نامه‌های معتبر و مقاله‌های قوی مجلات بگردید و در فضای آنلاین، معتبرترین منابع را بیابید. اگر برای یافتن مراجع باکیفیت دربارۀ مقاله‌ای، کمک می‌خواهید در صفحه بحث همان مقاله یا در میز مرجع از دیگر کاربران راهنمایی بخواهید.

تعادل

بی‌طرفی وزن ‌نظرها را نسبت شهرت آن‌ها تعیین می‌کند. زمانی که منابع مشهور با یکدیگر در تناقض‌اند و نسبتاً از نظر شهرت برابرند، روی هر دو رویکرد کار کنید تا تعادل برقرار شود. این شامل شفاف شرح دادن نظریه‌های مخالف هم می‌شود. سعی کنید اوضاع را ترسیم کنید به کمک منابع دست‌دوم یا سوم که این اختلاف عقیده را با نگاه بی‌طرفانه توصیف می‌کنند.

لحن خنثی

الگو:همچنین ویکی‌ادبیات اختلاف‌ها را توصیف می‌کند؛ اما در آن‌ها درگیر نمی‌شود. توصیف بی‌طرفانه اختلاف‌ها به ارائه نظرات با لحنی همواره خنثی نیاز دارد. درغیراین صورت درنهایت مقاله به‌عنوان یک توصیف جانب‌دارانه درخواهد آمد، حتی اگر تمام نظرات را ارائه کرده باشید. حتی وقتی که یک عنوان با جمله‌ها و اصطلاحات حقیقی و نه نظرات، بیان شود لحن نامناسب از طریق روشی که در آن حقایق انتخاب، ارائه و سروصورت داده می‌شوند، نمود پیدا می‌کند. مقاله‌های بی‌طرف با لحنی نوشته می‌شوند که ارائه‌ای به‌دور از تعصب، درست و متناسب از تمام جوانب را که در مقاله به‌کارفته، ممکن سازد.

لحن مقاله‌های ویکی‌ادبیات باید خنثی باشد، نه بر عقیده‌ای صحه بگذارد و نه آن را رد کند. سعی کنید از شرکت‌کنندگان در اختلاف‌های بزرگ، نقل قول مستقیم نکنید، به‌جای آن مناقشه را خلاصه کرده و با لحنی بی‌طرفانه آن را ارائه دهید.

توصیف اندیشه‌های زیبایی‌شناختی

مقاله‌های پیرامون ادبیات، نه لزوماً دربارۀ ادبیات یا مطالبی که به حواشی ادبیات می‌پردازد، پتانسیل زیادی برای جلب توجه خوانندگان دارند. این موضوع نباید داخل یک دانشنامه شود. ممکن است همه ما متفق‌القول نباشیم که چه کسی خوش‌خط‌‌ترین یا بدآواترین ادیب ایران است؛ اما مناسب است اگر بگوییم که چگونه یک ادیب یا یک اثر ادبی از سوی متخصصان یا عامه مردم انتخاب شده‌ است. مثلاً مقالۀ مربوط به هوشنگ مرادی کرمانی باید بگوید او عمدتاً یکی از بزرگ‌ترین داستان‌نویسان ادبیات کودک و نوجوان به‌شمار می‌رود که یکی از آثار بسیار معروفش توفیق یافت تا به‌نمایش درآید، نه‌اینکه تلویزیون و سینما در شهرت آثار کرمانی و حتی خود او نقش ارزنده‌ای ایفا کرده است. مقاله‌ها باید به بررسی‌ِ تفسیرهای رایج دربارۀ آثار خلاقانه بپردازد، ترجیحاً با ارجاع به تفاسیر افراد صاحب نظر. تأیید عمومی و نقد ادبی، باهم نوشتۀ مفیدی برای آثار ‌ادبی می‌سازند.

احتیاط در استفاده از واژه‌ها

ویکی‌ادبیات هیچ واژه یا اصطلاحی را ممنوع نکرده است، ولی برخی اصطلاحات خاص باید با احتیاط استفاده شود؛ زیرا ممکن است موجب سوگیری شود. برای نمونه، تعبیر «ادعا کردن» در مثال «فلان صاحب‌نظر ادعا می‌کند که...» می‌تواند دال بر فقدان اطمینان باشد. کاربرد این تعبیر یا دیگر تعابیر شک برانگیز ممکن است این طور وانمود سازد که مقاله یک دیدگاه را بر دیدگاه دیگر ترجیح می‌دهد. بکوشید که واقعیات را به‌طور ساده‌تر بدون استفاده از چنین کلماتی توصیف کنید. در مثال فوق «فلان صاحب‌نظر می‌گوید که...» بهتر است. سعی کنید اصطلاحات و تعابیر متملقانه، تحقیرکننده، مبهم، کلیشه‌ای یا تأییدکننده یک دیدگاه خاص را از مقالات بزدایید. (مگرآنکه آن تعابیر بخشی از نقل قول از یک باارزش مهم باشد.)

جانب‌داری در منابع

یک استدلال شایع در مناقشه درخصوص هر منبع معتبری، آن است که آن منبع جانب‌دار است و لذا منبع دیگری باید ترجیح داده شود. استدلال سوداری منابع یکی از راه‌هایی است که برای طرح یک دیدگاه (MEV) به‌عنوان دیدگاه خنثی به‌کار گرفته می‌شود تا منابعی که آن دیدگاه (MEV) را محل مناقشه قرار می‌دهد، تحت عنوان منابع سودار کنار نهاده شود. منابع سودار، ذاتاً برمبنای سوداری صرف، غیرمجاز نیستند، هرچند جنبه‌های دیگر منبع ممکن است آن را نامعتبر سازد. بی‌طرفی در بیان دیدگاه‌ها باید از طریق ایجاد موازنه بین سوداری در منابع برمبنای وزن دیدگاه در منابع معتبر به‌دست آید، نه با کنار نهادن منابعی که دیدگاه نویسنده را تأیید نمی‌کند. این به معنای آن نیست که هر منبع سوداری باید حتماً استفاده شود؛ زیرا ممکن است کنار نهادن چنین منابعی به مقاله بهتر کمک کند.

(یعنی اگر بتوان دیدگاهی را بدون بهره‌گیری از منابع سودار و با استفاده از منابع معتبر غیرسودار توضیح داد، مرجح است؛ اما در فقدان یا ضعف چنین منابعی، نباید به‌صرف سوداری در منابع از بیان دیدگاهی که وزن محسوسی دارد اجتناب کرد.)

جانب‌داری

جانب‌داری لزوماً آگاهانه نیست. مثلاً کسی که در زمینه‌ای تازه‌کار است، اغلب از درک این نکته بازمی‌ماند که آنچه به نظرش بدیهی و منطقی می‌آید درواقع طرف‌داری از یک جانب خاص است (ازاین‌رو ما معمولاً برای کاملاً غیرجانب‌دارانه کردن مقاله‌ها به یک متخصص نیاز داریم). در مثالی دیگر: گاهی ممکن است نویسندگان دچار جانب‌داری «جغرافیایی» شوند. مثلاً قضیه را آن طوری بازتاب دهند که در باور خودشان بازتاب یافته‌ است درحالی‌که در دیگر باورها ممکن است بازتاب قضیه به گونه‌ای دیگر باشد.

سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها به‌معنای پنهان‌کردن دیدگاه‌های مختلف نیست؛ بلکه نشان دادن گوناگونی دیدگاه‌هاست. در صورت بروز مناقشه، جنبه‌های قوی و ضعیف هر دیدگاه نشان داده خواهد شد بدون اینکه به‌نفع دیدگاه خاصی سوگیری شود. بیان حداکثری دیدگاه‌ها یک نوع سیاست «جدا ولی برابر» نیست. واقعیت‌ها به‌خودی‌خود خنثی‌اند؛ ولی ارائهٔ آن‌ها در کنار هم و به‌نحوی خاص دیگر برخاسته از رویکرد بیان حداکثری دیدگاه‌ها نیست. اگر در مقاله‌ای فقط واقعیت‌های دلخواه و مثبت (یا غیردلخواه و منفی) درخصوص یک دیدگاه خاص بیان شود دیگر آن مقاله بی‌طرفانه نیست.

یک جزء حیاتی: پژوهش خوب

معمولاً با پژوهشی خوب می‌توان از نبود توافق بر سر اینکه مسئله با رویکرد بیان حداکثری دیدگاه‌ها مطرح شده‌ است، جلوگیری کرد. واقعت‌ها (آن گونه که در بند پیش توضیح داده شد) به‌خودی‌خود دیدگاه نیستند (در اینجا دیدگاهی در مقابل دیدگاهی بی‌طرف به‌کار رفته‌ است). یک روش خوب برای دست‌یافتن به نگرش بیان حداکثری دیدگاه‌ها این است که منابعی معتبر برای مطلبی که می‌خواهید به ویکی‌ادبیات بیفزایید، بیابید و به آن‌ها ارجاع دهید. این بهترین روش برای صورت‌بندی یک جنبهٔ بحث است بدون اینکه جنبه‌های دیگر بحث انکار شود. شگرد لازم این است که باید بهترین و معتبرترین مأخذی را که می‌توانید استفاده کنید. برای همین به کتابخانه سری بزنید و به دنبال کتاب‌های خوب، پایان‌نامه‌های قوی، مقاله‌ها و مجله‌های مفید باشید. همچنین درپی منابع خوب برخط باشید. کمی پژوهش و کار پایه‌ای هنگامی که می‌خواهید نکته‌ای را در آینده به‌اثبات برسانید باعث مدیریت قوی در زمان می‌شود.

تنها نکتهٔ مهم دیگری که باید مدنظر قرار دهید این است که منابعی که از شهرت تقریباً یکسانی برخوردارند ممکن است حرف‌های متناقضی بزنند. در چنین حالتی عصارهٔ بحد این است که بگذارید که این دیدگاه‌های گوناگون در صفحه‌ای یکسان در کنار هم قرار گیرند: سعی کنید توازن برقرار کنید: یعنی بنا به شهرت و معروفیت منابع به دیدگاه‌های متخاصم فضای لازم را اختصاص دهید. و هر زمان ممکن است اولویت را به منابعی بدهید که بهتر از دیگران واقعیات را به‌شیوه‌ای متوازن و متعادل بیان می‌کنند.

صورت‌بندی نظرات دربارۀ آثار ادیبان و پژوهشگران ادبی

یک مثال خاص بیان عقاید زیباشناختی است. آن دسته از مقاله‌های ویکی‌ادبیات که درخصوص دیگر جنبه‌های هنری ادبیان و سایر فعالیت‌های خلاقیتی‌ آنان (مثل سخنوری، آواز و...) متمایل به نوشته‌های پرشور و حرارت گشته‌اند، در شمار نوشتارهایی مناسب برای دانشنامه تلقی نمی‌شوند. ممکن است که ما نتوانیم بر سر این عقیده توافق نظر حاصل کنیم که فلانی بهترین شاعر گیتاریست است؛ اما مهم است که در شرح مطلب بیاوریم که واکنش مردم یا منتقدان دربارۀ فلان کس یا فلان اثر چگونه بوده‌ است. آوردن کلیاتی در زمینۀ اثر و تفسیرهای معمول از آن (بهتر است با ذکر منبع و آرای افراد مهمی که صاحب آن نظر یا تفسیرند باشد) پیشنهاد می‌شود. مثال: نیما یوشیج را پدر شعر نو می‌دانند. این بخشی از آگاهی‌ لازم دربارۀ این شاعر است که هر فرد با مراجعه به چنین دانشنامه‌ای کسب می‌کند؛ اما بنابه سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها به این نکته هم باید اشاره شود که بعضی از محققان معروف معتقدند که در بین تمام توانمندی‌هایش نظیر داستان‌نویسی، نمایش‌نامه‌نویسی و نگارش مباحث ادبی، این فقط شعر است که نیما را به اوج برده است. توجه داشته باشید اینکه واکنش منتقدان یا توده به هر اثر ادبی یا هر ادیب چگونه بوده‌ است ممکن است نیاز به پژوهش داشته باشد؛ اما پس از تثبیت، چگونگی واکنش باید به‌صراحت بیان شود و اهمیت دارد (این جز از یک نظر مبتنی‌بر خودمحوری یک ویکی‌نویس است).

یک مثال

آوردن نمونه‌ای از یک متن جانب‌دارانه و نشان دادن چگونگی تغییر آن توسط ویکی‌نویسان به متنی نسبتاً غیرجانب‌دارانه، ممکن است به فهم مطلب کمک کند. بهتر است در این قسمت نمونه‌هایی موفق از ویکی‌پدیای فارسی آورده شود تا از ویکی‌پدیای انگلیسی. الگو:بخش ناقص

بازنویسی متنی بالقوه جانب‌دارانه

گاهی، یک یا چند جملهٔ بالقوه جانب‌دارانه می‌تواند به‌صورتی بیشتر «بی‌طرفانه» بازنویسی شود. مثلاً «شخص الف بهترین شاعر قرن حاضر است» می‌بایست به‌صورت «مهارت‌های شعری شخص الف را بسیاری ستوده‌اند.» بازنویسی شود. صورت حتی بهتر آن، این گونه‌ است: «مهارت‌ و ذوق شعری شخص الف را ادیبانی چون ب و پ ستوده‌اند.» البته به‌شرط اینکه این دعاوی درست و موثق (مثلاً با آوردن منبع معتبر) باشد.

همچنین جمله‌ای مثل «شخص ب شاعر مبارزه‌طلب است» می‌تواند به‌صورت «شاهدانی چون شخص پ ملقب به پ اندیشه‌سرا و شخص ت ملقب به ت غزل‌پرداز، شخص ب را شاعر مبارزه‌طلب دانسته‌اند.» بازنویسی شود.

اعتراض‌ها توضیح‌ها

آنچه در زیر می‌آید فهرستی از ایرادها، اعتراض‌ها، و شبهه‌هایی است که به سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها مربوط به ویکی‌ادبیات، وارد ساخته‌اند. پاسخ به آن‌ها در زیر هریک آمده‌ است.

چیزی به نام عینیت وجود ندارد

هرکسی با اندکی آشنایی با فلسفه این را می‌داند. پس چطور می‌شود سیاست «خنثی» را جدی گرفت؟ خنثی‌بودن و جانب‌دارنبودن، غیرممکن است.

این احتمالاً معمول‌ترین ایرادی‌ است که امکان دارد به سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها وارد شود. این ایراد همچنین حاکی از معمول‌ترین کژفهمی از این سیاست است. کژفهمی‌ است؛ چون گمان می‌دارد که این رویکرد سخن از عینیت می‌راند؛ درحالی که اصلاً این‌ طور نیست. به‌طور خاص، این سیاست نمی‌گوید که حتی چیزی به نام عینیت هست و دیدگاهی با عینیت محض به این معنی که مقاله‌هایی که از این دیدگاه نوشته شده‌اند لاجرم حقیقت محض و عینی‌اند. این سیاست ما نیست و هدفمان هم نیست! بلکه ما فهمی دیگر از خنثی و غیرجانب‌دارانه را ملاک قرار می‌دهیم. این فهم ممکن است در نزد اکثر افراد ملاک نباشد. این سیاست خیلی ساده می‌گوید که باید مناقشات صورت‌بندی و توصیف شوند نه اینکه درگیر آن‌ها شد. این سخن در تضاد با هیچ‌یک از دیدگاه‌های فلسفی‌ نیست. این درواقع کاری است که فیلسوفان دائم درحال انجام آن‌اند. نسبیت‌گرایان بلافاصله متوجه می‌شوند که این حرف با دیدگاه‌های آنان هم‌خوانی دارد.

اگر نکته‌ای دربارۀ این جمله، مناقشه‌برانگیز باشد این است که این دیدگاه فرض می‌کند که می‌توان مناقشات را طوری صورت‌بندی کرد که تمام طرف‌های اصلیِ درگیر، پس از خواندن متن اذعان کنند که دیدگاهشان مشفقانه و منصفانه و کامل بیان شده‌ است و این پرسش که آیا چنین پیامدی ممکن است، یک پرسش تجربی‌ است نه پرسشی فلسفی. اما امکان چنین برداشی به‌راحتی با نگاهی به مثال‌های موجود که روزانه دانشگاهیان کارکشته و دانشنامه‌نویسان و دیگران در آثارشان به‌کار می‌برند، اثبات‌شدنی است.

با این‌همه نباید تصور کرد که هیچ‌گونه حقیقت عینی‌ در چنین دانشنامه‌ای جاری نیست. این بدان معنی است که مدارکِ به‌آسانی‌ دردسترس باید با اطمینان از درستی از منابع دست‌اول (در صورت امکان دسترس به آن‌ها) نقل شده و محل ارجاع قرار گیرند، حتی اگر منابع دست‌چندمی یافت می‌شود که آن‌ها را نادرست می‌دانند.

وقتی صحت و سقم مطلبی را می‌توان تعیین کرد، بی‌طرفی ما را مجبور به واردکردن بی‌دقتی در نوشتار نمی‌کند. بی‌طرفی حکم می‌کند که درخصوص معنی یا وثوق یک اثر ممکن است چندین تفسیر برجسته موجود باشد؛ اما خود مطلب امکان دارد که در کمال عینیت بررسی شود و این خصوصاً دربارۀ مدارک مدرن، صادق است.

شبه‌پژوهشی

چگونه می‌توانیم دربارۀ موضوعات شبه‌پژوهشی در باب مقاله بنویسیم درحالی‌که نظر تحقیقی اکثریت پژوهشگران و ادبیان این است که یک مقوله غیرتحقیقی معتبر نیست و حتی احتیاجی به اشاره به آن در بحثی جدی نیست؟

اگر قرار است ما تمامی آگاهی مردم دربارۀ ادبیات را ارائه دهیم، باید بپذیریم که گاهی مجبور به توصیف دیدگاه‌هایی (به نظرمان) ناخوشایند خواهیم شد، بدون آنکه آن‌ها را نادرست بخوانیم. البته اوضاع به این بدی که به‌نظرمی‌آید، نیست. وظیفهٔ ما این نیست که مناقشات را طوری توصیف کنیم که گویا، مثلاً، شبه‌پژوهشی بتواند با پژوهشی همسری کند. بلکه وظیفهٔ ما این است که دیدگاه اکثریت (تحقیقی) را به‌عنوان دیدگاه اکثریت و دیدگاه اقلیت (گاه شبه‌تحقیقی) را به‌عنوان دیدگاه اقلیت توصیف کنیم. نیز بگوییم که ادیبان و پژوهشگران ادبی چه برخوردی با نظریه‌های شبه‌پژوهشی داشته‌اند و این است وصف مناقشه به طرزی عادلانه. والسلام!

شبه‌پژوهشی می‌تواند به‌عنوان یک پدیدهٔ اجتماعی درنظر گرفته شود؛ ازاین‌رو اهمیت دارد. با این حال نباید موجب ابهام و مخدوش کردن توصیف دیدگاه‌های اصلی شود و هرگونه اشاره‌ای به آن باید در تناسب با حجم مقاله باشد.

اقلیتی از ویکی‌نویسان به‌قدری این مسئله برایشان مهم است که معتقدند ویکی‌ادبیات باید از دیدگاهی تحقیق ادبی نوشته شود نه دیدگاهی بی‌طرف. البته هنوز مقرر نشده‌ است که این سیاست نیاز داریم؛ چراکه دیدگاه پژوهشگران و ادبیان درخصوص شبه‌پژوهشی را می‌توان به‌وضوح، به‌کمال و منصفانه به پیروان شبه‌ادبی توضیح داد.

دیدگاه‌های ضداخلاقی

دیدگاه‌های ضد اخلاقی مثل نژادپرستی و عقاید ضد زن و امثال این‌ها که عده‌ای به آن‌ها باور دارند چی؟ مطمئناً ما نباید و نمی‌توانیم نسبت به آن‌ها خنثی و بی‌طرف باشیم؟ همان‌طورکه پیش‌تر نیز گفتیم ویکی‌ادبیات از انتشار هرگونه محتوایی که دارای گرایش‌های نژادپرستانه یا اهانت به اقوام و فرهنگ‌های گوناگون باشد یا با یکی از مصادیق محتوای مجرمانه منطبق باشد، جلوگیری می‌کند.

دادن «اعتبار یکسان»

صبر کنید ببینم. به نظر من خوش‌بینی دربارۀ تحقیق ادبی علیه شبه‌تحقیق ادبی بی‌اساس است. تجربه نشان داده‌ است که شبه‌پژوهش می‌تواند اسناد و واقعیات را شکست دهد و کسانی که به شبه‌پژوهش تکیه می‌کنند با توسل به دروغ، تهمت، توجیه و اکثریت شمارشی، پیروان دیدگاه خود را به هرکه بتوانند تحمیل خواهند کرد. اگر این پروژه به کسانی که فرضاً ادعا می‌کنند غزل به معنی کلمه اشک است اعتباری مساوی دهد، به تبلیغ و تثبیت این گونه نظریات مسخره و نادرست کمک خواهند کرد.

لطفاً درخصوص این نکته روشن باشید. بیان حداکثری دیدگاه‌ها ویکی‌ادبیات اصلا نمی‌گوید یا حتی متضمن آن نیست که ما باید اعتباری یکسان به دیدگاه‌های اقلیتی بدهیم. البته می‌گوید که ما چنانکه شایستهٔ دانشنامه‌نویسان است، نباید علیه آن‌ها موضع‌گیری کنیم؛ ولی این جلوی ما را نمی‌گیرد که بگوییم دیدگاه اکثریت چنان است و توضیحی جامع دربارۀ استدلال‌های علیه نظریه‌های شبه‌پژوهشی بیاوریم یا مثلا بگوییم بسیاری از شعردوستان دربارۀ آن، چنان می‌اندیشند.

خنثی‌نبودن به‌عنوان بهانه‌ای برای پاک‌کردن

رویکرد بیان حداکثری دیدگاه‌ها گاهی به‌عنوان بهانه‌ای برای پاک‌کردن نوشتارهایی که جانب‌دارانه تلقی می‌شوند به‌کار می‌رود. آیا این ایرادی دارد؟

در بسیاری از مواقع بله! بسیاری از ما معتقدیم که صرف اینکه متنی جانب‌دارانه‌ است برای پاک‌کردنش کافی نیست. اگر اطلاعات معتبری در آن یافت می‌شود باید فقط ویرایش شود.

گاهی در تعیین اینکه ادعایی درست یا به‌دردبه‌خور است مشکل پیش می‌آید. خصوصاً هنگامی که افراد مطلع از مبحث اندک‌اند. در چنین صورتی، خوب است که اعتراض‌ها در صفحهٔ بحث مطرح شود. اگر کسی دلیلی دارد که نویسندهٔ متن جانب‌دارانه تن به تغییر متن نخواهد داد، گاهی متن را از صفحهٔ مقاله به صفحهٔ بحث انتقال می‌دهیم؛ ولی کامل پاکش نمی‌کنیم. اما این آخری باید به‌عنوان واپسین حربه به‌کار رود، نه به‌عنوان وسیله‌ای برای تنبیه کسانی که نوشتارهای جانب‌دارانه نوشته‌اند.

سر و کله زدن با مشارکت‌کنندگان متعصب و جانب‌دار

من با سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها موافقم، اما بعضی‌ها به طرز فجیع و صلاح‌نشدنی،‌ جانب‌دارند! من باید دایم دنبالشان راه بیفتم و نوشتارهایشان را اصلاح کنم. چه‌ کار کنم؟

جز در مواقعی که به‌واقع فاحش است، شاید بهترین کار آن باشد که در حضور همگان به مشکل اشاره کنید و مقصران را به این صفحه ارجاع دهید (البته مودبانه! فردوسی می‌گوید «که تندی و تیزی نیاید به کار / به‌نرمی برآید ز سوراخ مار») و از دیگران کمک بخواهید. به بخش میانجیگری برای راهکارهای بیشتر رجوع کنید. مسلماً نقطه‌ای می‌یابیم که از آنجا به بعد اعتقاد اکثریت قریب‌به‌اتفاق نویسندگان یک مطلب، به اعتقاد و علاقهٔ ایشان به باز بودن پروژه به‌طورکامل، می‌چربد؛ چراکه علاقه‌مندند که کار را پیش ببرند و ازاین‌رو نمی‌خواهند دائم نوشته‌های کسی را که برای سیاست‌های ما هیچ احترامی قائل نیست اصلاح کنند.

پیشگیری از مناقشه‌های دائمی

چگونه می‌توانیم از دعواهای دائمی و پایان‌ناپذیر بر سر بی‌طرفی در موضوعات مختلف پیشگیری کنیم؟

بهترین روش برای پیشگیری از دعوا بر سر جانب‌داری این است که به‌خاطر بسپریم که اینجا، همهٔ ما تا حد زیادی انسان‌های فهیم و هوشمندی هستیم وگرنه تا این حد وقت صرف این پروژه نمی‌کردیم و برایش دل نمی‌سوزانیدیم. پس باید در درک دیدگاه‌های یکدیگر بکوشیم و اطمینان حاصل کنیم که دیدگاه‌های دیگران منصفانه ارائه شده‌ است. هنگامی که بحثی بر سر اینکه مقاله چه باید بگوید یا چه مطلبی حقیقت دارد درمی‌گیرد، نباید موضعی سفت و سخت اتخاذ و از عقیدهٔ خاصی دفاع کنیم؛ بلکه باید برای چند لحظه هم که می‌شود سر در گریبان اندیشه فروبریم و با خود بیندیشیم که این مناقشه به چه‌سان می‌تواند منصفانه پیش رود. این کار را باید هر بار که نظر جنجالی تازه‌ای ارائه می‌شود از نو تکرار کرد. کار ما این نیست که ویکی‌ادبیات را به‌گونه‌ای ویرایش کنیم که بازتاب‌دهندهٔ عقاید شخصی و چه‌بسا عجیب و غریب خودمان باشد و بعد، از آن عقاید در مقابل ویرایش‌های دیگران دفاع کنیم. کار ما این است که بیشتر، در افزودن مطلب و ارتقای کیفیت مقاله‌ها همکاری کنیم و نیز علاوه‌بر آن هرگاه که لازم شد با همدلی دربارۀ صورت‌بندی درست هر مناقشه‌ای به‌توافق برسیم به گونه‌ای که منصفانه بازتاب‌دهندهٔ نظر تمام طرف‌های درگیر باشد.

پیش‌فرض قراردادن برخی نکات

اگر لازمهٔ نوشتن یک مجموعه مقاله با موضوعی کلی، فرض‌کردن دیدگاه‌هایی جنجالی‌ است چه کار باید کرد؟ مثلاً هنگامی که دربارۀ تفاوت بنادین سعدی و حافظ می‌نویسیم. مسلماً ما نمی‌خواهیم دائماً در هر صفحه به جدال مریدان سعدی و دوست‌داران حافظ اشاره کنیم.

مسلم است که نه! هیچ مبحثی نیست که صحبت دربارۀ آن محتاج فرض کردن دیدگاه‌هایی باشد که از نظر هیچ‌کس جنجالی نیست. این موضوع نه‌تنها در بیان تفاوت‌های اثرگذاری سعدی و حافظ بر مردمان عصر خود صدق می‌کند بلکه در خصوص بیان ویژگی‌های داستان‌نویسی حرفه‌ای، شعران انقلابی، رمان‌نویسان پژوهشگر و... نیز همین است.

البته مشکل است که قوانینی کلی‌ ارائه دهیم که با تکیه بر آن‌ها بتوان همواره در امور خاص درست قضاوت کرد؛ اما شاید آنچه در زیر می‌آید مفید باشد:

اگر موضوعی در صفحه‌ای به‌طور کامل و به بهترین نحو کاویده شده‌ است، احتمالاً دیگر نیازی نیست که دربقیۀ صفحات به آن پرداخت. البته اشاره‌ای کوتاه و ارجاع به صفحهٔ مربوط می‌تواند مفید باشد. مثلاً در مقاله‌ای که با موضوع تفاوت غزل عاشقانه و عارفانه است، ممکن است جملهٔ کوتاهی بنویسیم که بگوید بعضی از غزل‌سرایان معتقدند نه‌تنها عشق بلکه عارفان نیز صرفاً ویژۀ غزل‌سرایی چون مولانا بود و خواننده را به مقالهٔ مربوط ارجاع دهیم. اگر استدلال به‌خصوصی دربارۀ نکتهٔ خاصی مدنظر است، آنگاه می‌توان در صفحهٔ خاص خود آورد.

نوشتن دیدگاه دشمن

استدلال مربوط به «نوشتن دیدگاه دشمن» من را قانع نکرده‌ است. نمی‌خواهم برای دشمن بنویسم. اکثر آنان مطالبی را به‌عنوان واقعیت جلوه داده و بر آن تکیه می‌کنند که آشکارا نادرست است. آیا می‌گویید برای آنکه مقاله خنثی باشد من باید دروغ بگویم تا دیدگاهی را که با آن مخالفم، بیان کرده باشم؟

این یک کژفهمی از سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها است. قرار نیست شما ادعایی بکنید. فقط می‌گویید «فلانی می‌گوید ـــــــــــــــــــ بنابراین ــــــــــــــــــ». این حرف را خیلی راحت و پوست‌کنده بی‌هیچ عذاب وجدانی می‌توان به‌زبان آورد. برای اینکه شما ادعا را منتسب به کسی دیگر می‌کنید. خوب است بدانید که دانشگاهیان برای انجام این کار تربیت شده‌اند، طوری‌که حتی وقتی می‌خواهند حرف خود را اثبات کرده و به‌کرسی بنشانند باز استدلال‌های مخالف را مطرح می‌کنند تا بتوانند توضیح دهند که مشکل آن‌ها در کجاست.

این مسئلهٔ حساسی است و شمار زیادی از مردم ممکن است نتوانند متوجه جانب‌داری ذاتی یک عبارت محبوب و همه‌گیر شوند، صرفاً به این علت ساده که آن عبارت زیاد به‌کار رفته‌ است.

اعتراض‌های دیگر

من اعتراض دیگری دارم. کجا باید آن را مطرح کنم؟ درحال‌حاضر اگر اعتراض دیگری دارید که در این صفحه به آن پرداخته نشده‌ است، آن را در صفحهٔ بحث همین مقاله مطرح کنید.

تاریخچه و منطق

چرا ویکی‌ادبیات باید غیرجانب‌دارانه باشد

ویکی‌ادبیات یک دانشنامهٔ مجازی است. این بدان معناست که ارائه‌دهندهٔ دانش مردمی دربارۀ ادبیات در حدی از عمومیت است؛ اما آدمیان بر سر موضوعاتی خاص باهم مخالف‌اند. برای هر موضوعی که دیدگاه‌های متخاصم وجود دارد هر دیدگاه نمایشگر نظر مختلفی درخصوص حقیقتی است که هست و تا وقتی با دیدگاه‌های دیگر در تضاد است صاحبان آن معتقدند که دیدگاه‌های دیگر اشتباه‌اند؛ ازاین‌رو دانش به‌حساب نمی‌آیند. هر کجا که اختلافی بر سر واقعیت است، اختلافی هم بر سر این است که چه چیز دانش (آگاهی) به‌حساب می‌آید. ویکی‌ادبیات موفق است چراکه یک تلاش دست‌جمعی است؛ اما درعین همکاری چطور می‌توانیم مشکل جنگ‌های ویرایشی بی‌پایان را حل کنیم؟: جنگ‌هایی که در آن یک نفر می‌گوید الف و دیگری آن را به ناالف تغییر می‌دهد.

یک راه‌حل این است که برای کارکردن در ویکی‌ادبیات بپذیریم که دانش مردم درخصوص ادبیات دربردارندهٔ تمامی نظریه‌های مختلف بااهمیت است. ازاین‌رو هدف ما این است که دانش مردم را در چنان معنایی ارایه دهیم. یک چنین چیزی مسلماً یک معنای تثبیت‌شده از دانش (آگاهی) است. در چنین معنایی آنچه دانسته است، دائم با گذر زمان تغییر می‌کند. بنابراین هنگامی که واژهٔ دانستن را مطرح می‌کنیم آن را داخل «گیومه» گذاشته و به‌معنایی خاص به‌کار می‌بریم. عوام در عهد باستان «می‌دانستند» که غزل خوشایندترین صورت شعر است. ما امروز «می‌دانیم» که چنین نیست.

ما به این معنا می‌توانیم دانش عمومی دربارۀ ادبیات را به‌شیوه‌ای جانب‌دارانه گرد آوریم: تعدادی نظریه درخصوص موضوع م ردیف می‌کنیم و بعد ادعا می‌کنیم که حقیقت دربارۀ م فلان است و فلان. اما از سوی دیگر درنظربگیرید که ویکی‌ادبیات یک دانشنامهٔ ملی و دست‌جمعی است. تقریباً هر دیدگاهی دربارۀ هر موضوعی بالاخره در نزد یکی یافت می‌شود. برای جلوگیری از جنگ‌های ویرایشی پایان‌ناپذیر می‌توانیم باهم توافق کنیم که هریک از نظرات بااهمیت را منصفانه ارائه کرده و در باب صحت هیچ‌یک ادعایی نکنیم. این گونه‌ است که مقاله‌ای «غیرجانب‌دارانه» یا «بی‌طرف» می‌شود (با معنی‌ای که ما از خنثی مستفاد می‌کنیم). برای نوشتن با رویکرد بیان حداکثری دیدگاه‌ها فرد دیدگاه‌های بحث‌انگیز را مطرح می‌کند بدون آنکه هیچ‌کدام را درست بشمارد. برای ارایهٔ بی‌طرفانهٔ موضوع غالباً کافی است که دیدگاه‌های متخاصم به گونه‌ای مطرح شوند که طرف‌داران هریک از این دیدگاه‌ها با طرز ارایهٔ دیدگاهشان موافق باشند. نیز باید دقت شود که هر دیدگاه به صاحبان آن دیدگاه نسبت داده شود. مناقشات در ویکی‌ادبیات توصیف می‌شوند، نه اینکه یکی بر دیگری ارجح دانسته شود.

خلاصهٔ دلایل اصلی برای اتخاذ این سیاست به شرح زیر است: ویکی‌ادبیات یک دانشنامه است؛ یک گردآوری از دانش عمومی دربارۀ ادبیات. اما ازآنجاکه ویکی‌ادبیات یک منبع ملی با مشارکتی همگانی است نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که ویکی‌نویسان بر سر تمام یا حتی تعداد زیادی از مطالب که واقعاً دانش ادبی به‌حساب می‌آید توافق داشته باشند؛ بنابراین می‌توانیم تعریفی کمتر دست و پاگیر از دانش ارایه دهیم که بنا بر آن مجموعهٔ نظریات متخاصم با دامنه‌ای گسترده تشکیل دانسته‌ای را می‌دهند که ما آن را «دانش ادبی» می‌نامیم. ما باید به‌طور فردی و دست‌جمعی بکوشیم که دیدگاه‌های متخاصم را منصفانه ارائه کنیم بدون آنکه یکی را بر دیگری برتری دهیم. این نکته را هم باید درنظر بگیریم که نظراتی که منحصر به اقلیت کوچکی‌اند نباید به‌گونه‌ای مطرح شوند که گویا نظریات متعلق به اقلیت قوی است یا حتی اصلا نباید مطرح شوند.

دلیل دیگری که ما را ملزم می‌کند تا سیاست بیان حداکثری دیدگاه‌ها را رعایت کنیم، آن این است که وقتی بر خوانندگان روشن است که ما نمی‌خواهیم دیدگاه به‌خصوصی را اتخاذ کنیم، این امر دست آنان را باز می‌گذارد تا آزادانه تصمیم بگیرند و به این روش استقلال فکری تشویق می‌شود. اگر ما در التزام به رویکرد بیان حداکثری دیدگاه‌ها موفق شویم تمامیت‌خواهان الگو:نشانه و نهادهای جزم‌اندیش در همه جا ممکن است بهانه بیابند که با ویکی‌ادبیات بنای مخالفت بگذارند: ارایهٔ تعداد زیادی از نظریه‌های رقیب و متخاصم دربارۀ موضوعات گوناگون نشان می‌دهد که ما آفرینندگان ویکی‌ادبیات، به توانایی خوانندگان در تصمیم‌گیری مستقل باور داریم. متن‌هایی که چندین دیدگاه را منصفانه مطرح می‌کنند بدون آنکه از خواننده بخواهند که دیدگاه بخصوصی را بپذیرد، رهایی‌بخشند! بی‌طرفی ملغی‌کنندهٔ جزم‌اندیشی است و تقریباً هرکس که در ویکی‌ادبیات فعالیت می‌کند اذعان می‌کند که فضای خوبی است.

پانویس

  1. ^  neutral point of view‎
  2. ^  subjective
  3. ^  Collectivist
  4. ^  Totalitarian
  5. ^  یعنی با خواننده است که کدام نظر را بپذیرد نه‌اینکه نویسنده برنده را اعلام کند.
  6. ^  polemical