مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج
نویسندهسیروس طاهباز
ناشرنگاه
محل نشرتهران
تاریخ نشرچاپ اول ۱۳۷۰
چاپ شانزدهم ۱۳۹۷
شابک۹۷۸-۹۶۴-۶۱۷۴-۰۲-۳
تعداد صفحاترقعی ۹۰۶
زبانفارسی
سریاشعار گویش فارسی


مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج را می‌توان تمام آنچه نیما سرود، نامید. مخزنی لبالب از اشعار نیما که سیروس طاهباز به گردآوری آن همت گمارد و سرانجام سال۱۳۷۰، نگاه چاپش کرد.

* * * * *

«مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج» یادداشت‌هایی در صفحات آغازین خود جای داده است به‌قلم محمد معین و جلال آل‌احمد. طاهباز خود نیز درباب کوشش‌هایش برای گردآوری و چاپ اشعار نیما طی سالیان مختلف، نوشته‌هایی در این صفحات آورده و درادامه همایش دارد از اشعار نیما که به‌ترتیب تاریخ نوشته است، به‌جز رباعیات و پاره‌ای از قطعات پایان کتاب. فرهنگ لغاتِ اشعار نیما نیز بخش پایانیِ کتاب را تشکیل می‌دهد.

قبل از خواندن اثر، بدانیم

داستانک خواندنی

قصهٔ اشعار نیما

قصهٔ رنگ‌پریدهٔ نیما، مُهر خورد ۱۲۹۹ و ۱۰ سال بعد رسید به دست خواننده، آن‌هم با دستْ بر جیبِ خود بردن نیما. شب همه شب پدیدار شد در روزی از سال۱۳۳۷ و ۱۳۷۰ بین آن اولی تا این آخری هرچه شاعر سروده بود، همگی در برگ‌برگ اثری گردهم آمد به نام مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج. مجوزش را نیما فقط به معین داده بود؛ درنتیجه طاهباز برای خلق این اثر، درست سه سال پس از آخرین شعر نیما از معین اجازه گرفت، آن‌هم بی‌آنکه بداند اغمایی طولانی درانتظار معین جوان است. شراگیم فرزند نیما سیروس طاهباز را یاری داد و کار نرم‌نرم رسید به تکامل.

حاضران در کتاب

مرا به خط شاعری انداخت.
یوشیج جوان طی نه سالِ ۱۳۰۱تا۱۳۰۹ شعرهای دیگری چون «خانوادهٔ سرباز» ۱۳۰۴، «محبس» ۱۳۰۳، «سرباز فولادین» ۱۳۰۶ و... را نیز سراید. زبان و صورت و سبک این اشعار با سنت شعر کلاسیک بیگانه نبود. این شعرها آبی بر التهاب انتشار پیش از وقت «افسانه» بود و تدارک زمینه‌ای مناسب برای شعرهایی که باید از مرز صورت و قالب سنت‌آشنای «افسانه» نیز بگذرد. در حکایت‌های طنز این دوره تأثیر مخزن‌الاسرار نظامی که از کهن‌سرایان طرف توجه نیماست پنهان نیست.[۱] نیما همچنین شعر «دود» را در سال۱۳۱۳ و بلندترین مثنوی داستانی خود به نام «قلعهٔ سقریم» را نیز در همین سال می‌سراید که به‌گفتهٔ پورنامداریان این قطعه، داستان شاه سیاه‌پوشِ هفت پیکر نظامی را به‌یاد می‌آورد. بی‌تردید ققنوس به‌سال۱۳۱۶ اولین شعر آزاد نیماست.

دلیل شهرت

تقدیم‌شده به

مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس

چرا باید خواند

تأمل در شعر نیما برای کسی مطرح است که با فکری به‌دور از تعصب، آمادهٔ پذیرش تحول مطلوب در شعر و ادب باشد. خاصه‌آنکه زندگانی پرتلاطم و تحول امروز، ناگزیر برخی دگرگونی‌ها را در همهٔ زمینه‌ها پدید می‌آورد...، شاعر امروز اگر بخواهد آثارش نمودار احوال انسان عصر او باشد نمی‌تواند به این عوالم بی‌اعتنا بماند.[۲]
اهمیت اشعار نیما را باید در گفته‌های خود او یافت. نیما مایهٔ اصلی اشعارش را رنج معرفی می‌کند و می‌گوید به عقیدهٔ من گوینده واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود و دیگران شعر می‌گویم و کلمات و وزن و قافیه در همه‌وقت برای من ابزارهایی بوده‌اند که مجبور به عوض کردن آن‌ها بوده‌ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.[۳]
تنوع در آثار نیما چه از نظر شکل و چه از نظر مضمون به قدری است که در نظر اول خواننده را گمراه می‌کند؛ از شعر موزون و مقفی تا شعر سفید، از رئالیسم تا سمبولیسم، از بدبینی تا امید. به‌گفته خودش: من به رودخانه‌ای شبیه هستم که از هر کجای آن لازم باشد بدون سروصدا می‌توان آب برداشت.[۴]
شعر نیما مثل پروانه‌ای است که از همان پیله‌ها و کارگاه‌های ابریشمین، مستحکم، لطیف و سودمند قدیم برآمده است و همه چیزش خلقاً و خلقاً با گذشته متفاوت است.[۵]
به‌گفتهٔ سعید نفیسی جنبهٔ مهم شعر او پیوستگی و تسلسل و انسجام و صراحت بیان اوست. در توصیف محیط فکر خود بسیار تواناست. اشعار وی آهنگ موزون طبیعی دارد و از آغاز تا پایان هر منظومه‌ای آن آهنگ را با قدرت خاصی نگاه می‌دارد. موسیقی مخصوصی در شعر او هست که با مضامین وی تناسب کامل دارد.[۶]

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

داستانک‌ها

نیما در سال۱۳۲۵ جزو شرکت‌کنندگان نخستین کنگره نویسندگان ایران بود که از سوی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی برگزار شده بود.

معرفی در دو بند

مجموعه‌ای که گردآوردنده‌اش آن را مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج نام نهاده است تمام اشعار نیما از اولین تا آخرین را دربردارد. سیروس طاهباز به‌رسم تکریم وصیت نیما، سال ۱۳۴۰ از محمد معین کسب اجازه کرد و با همراهی شراگیم یوشیج، فرزند نیما، برخی از اشعار را در مجموعه‌های جداگانه به‌چاپ رساند؛ اما مجموعهٔ نسبتاً کامل اشعار نیما به‌صورت یکجا برای اولین بار با عنوان مجموعه آثار نیما یوشیج، دفتر اول، شعر به‌کوشش طاهباز و با نظارت شراگیم، سال ۱۳۶۴ در ۷۲۲ صفحه بههمت نشر «ناشر» به‌طبع رسید و سرانجام «مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج» در سال۱۳۷۰ از سوی انتشارات «نگاه» منتشر شد. طی سال‌های متمادی پیوسته تجدید چاپ خورد تااینکه سال۱۳۹۷ به چاپ شانزدهم رسید.

مجوز

نشر و تغییر نام

جوایز

جلسات نقد و بررسی

اهدا

بازتاب در توئیت‌ها و نوشته‌های مجازی

اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور

تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب

هوادری

استحال و اقتباس

جای پای شاعران رمانتیک فرانسه به‌خصوص لامارتین و آلفرد دوموسه در منظومهٔ افسانه نمایان است.[۸] از نظر شهریار نیما پس از خواندن اهریمن، اثر میخائیل لرمانتوف شاعر روس، تحت تأثیر آن واقع شد و منظومهٔ افسانه را ساخت.[۹]

سال‌شمار کتاب

بازخوانی برخی اشعار مهم‌تر کتاب

برای دل‌های خونین

مثنوی قصهٔ رنگ پریده جزو استوارترین و زیباترین اشعار نیما به شیوهٔ کلاسیک است. وی این شعر را که می‌بایست برای نخستین بار او را به جامعهٔ ادبی معرفی کند با تأمل بسیار سروده است و نشان می‌دهد که نیما اگر می‌خواست همین شیوه را ادامه دهد می‌توانست در کنار کهن سرایان دیگر چهرهٔ برجسته پیدا کند. در این مثنوی تأثیر زبان و وزن و تا حدودی معنی مثنوی مولوی آشکار است.[۱۰] فضای معنوی شعر که به‌هرحال تازگی دارد چهرهٔ شاعر متعهدی را می‌نماید که عشق به حق و حقیقت و تحمل رنج‌ها و مصیبت‌های ناشی از آن را تقدیر جبری و ناخواسته خود می‌داند.[۱۱]

افسانه

افسانه از نظر محتوا به‌طورکلی با اشعار کلاسیک فارسی متفاوت است و در آن نوع نگاه شاعر به محیط اطرافش با نوع نگاه شاعران گذشته فرق اساسی دارد؛ ولی صورت و قالب آن با وجود تازگی به‌شیوهٔ کلاسیک است. آنچه در افسانه تغییر عمیق‌تری را نسبت به سنت می‌نماید تا حدودی خروج از اصل معنی‌داری آشکار شعر است. مضامین شعر قصهٔ رنگ پریده در این شعر به‌شیوهٔ جدیدی مطرح شده است.[۱۳] افسانه به‌لحاظ آهنگ هم نوعی تازگی دارد. وزنی مترنم و خوش که قبل از نیما فقط دو شاعر ادیب نیشابوری و حبیب خراسانی از آن استفاده کرده بودند و از قدما در شعر رسمی کسی به آن توجه نکرده بود شاید در میان نوحه‌های عوام بتوان نمونه‌هایی از عروض افسانه را یافت.[۱۴] توصیف‌ها در این منظومه گاهی به‌قدری موجز و جاافتاده است که مثل یک مرمر تراشیده شده و به‌صورت یک پیکر زیبا درآمده است:

یک گوزن فراری در آنجا
شاخه ای را ز برگش تهی کرد...
گشت پیدا صداهای دیگر...
شکل مخروطی خانه‌ای فرد...
گله‌ای چند بز در چراگاه...[۱۵]

ققنوس

شعر ققنوس اولین شعر آزاد نیمایی است که در سال۱۳۱۶ سروده شده است. نیما پس از حدود سه سال خاموشی یعنی بعد از تمام کردن مثنوی قلعه سقریم در آذرماه۱۳۱۳، در سال۱۳۱۶ تنها دو شعر سروده است: یکی مرثیهً کوتاه و سنتی در رثاء اعتصام‌الملک و دیگری اولین شعر آزاد خود ققنوس. کنار هم قرار گرفتن این دو شعر چنان می‌نماید که سال۱۳۱۶ پایان شعر کلاسیک و آغاز شعر نوین است. یوسف اعتصام‌الملک با آن متانت‌ها که بودش در قلم به سوی بالا می‌رود و ققنوس تن به آتش می‌سپارد و از خاکستر او ققنوس‌های دیگر سر برمی‌آورد.[۱۶] ققنوس وصف سمبولیکی از خود نیماست و موقع و مقام او به‌عنوان شاعر سنت‌شکن و نیز نسبت او با شاعران دیگر و پیش‌بینی سرنوشتی که در انتظار اوست. حکایت ققنوس در منطق‌الطیر عطار الهام‌بخش اوست.[۱۷]

دینگ دانگ

سال‌های پس از ۱۳۲۰ ظاهراً مهم‌ترین دوران خلاقیت نیماست. در این سال‌ها احساسات و حتی ساختمان شعرهای او دگرگون می‌شود. این سال‌ها دوران شور و شوق و هیجان در زندگی شاعر است و شاعر روشنایی دنیای پرامید آینده را به‌چشم می‌بیند.[۱۸]در سال ۱۳۲۳ بانگ دلاویز ناقوس می‌رود تا خفتگان را بیدار کند و صبح تازه را خبر آورد و دورنمای جهانی دیگر را تصویر کند. صدای دینگ دانگ ناقوس در بخش‌های شعر چون ترجیع تکرار می‌شود و چون ضربه فرود می‌آید، ضربه‌ای بیدارکننده.

بانگ بلند دلکش ناقوس
در خلوت سحر
بشکافته است خرمن خاکستر هوا
وز راه هر شکافته با زخمه‌های خود
دیوارهای سرد سحر را
هر لحظه می‌درد
مانند مرغ ابر
در فضای خاموش مرداب‌های دور
آزاد می‌پرد
او می‌پرد به هردم با نکته‌ای که در
طنین او به‌جاست
پیچیده با طنینش در نکته‌ٔ دگر
کز آن طنین به‌پاست
دینگ دانگ... چه صداست
ناقوس!
کی مرده؟ کی به‌جاست؟...

محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم‌بودن این امر)

داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)

سبک کتاب

پیشینهٔ کتاب

پیرنگ

شخصیت‌پردازی

ویژگی‌های مهم کتاب

الهام از شخصیت‌ها

شخصیت‌های اصلی

شخصیت‌های فرعی

گزارشی از فروش کتاب

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نیما طی زندگی خود به حزب سیاسی خاصی وابسته نبود ولی عشق به حق و حقیقت‌خواهی‌اش، باعث شده بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی در اشعارش منعکس شود. از سال ۱۳۰۶ به بعد با تحکیم پایه‌های قدرت رضاخانی و تنگ‌تر شدن جو اختناق و ارعاب، حکایت‌های تمثیلی جای شعرهای سیاسی و اجتماعی نیما را می‌گیرد. بعد از سال ۱۳۱۶ و شعر ققنوس، دورهٔ حکایت‌های کوتاه تمثیلی پایان می‌گیرد. از اواخر سال ۱۳۱۸ با شروع جنگ جهانی و به‌خطرافتادن قدرت رضاخانی، شعرهای سیاسی و اجتماعی دوباره در زبان سمبولیک ظاهر می‌شوند.[۱۹]
شعر مرغ آمین در زمستان سال۱۳۳۰ سروده شده است که سالی پیشتر از آن روزهای مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت به رهبری مصدق و نمایندگان اقلیت در مجلس شانزدهم بود که سرانجام در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹، مادهٔ واحدهٔ ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی به‌تصویب می‌رسد. سال۱۳۳۰، سال نخست وزیری مصدق و ادامه مبارزات اوست به‌همین‌دلیل مرغ آمین زمینه‌ا‌ی سرشار از امید و شور و شوق دارد.[۲۰]
رنج‌ها و گرفتاری‌ها و کارشکنی‌های بعد از پیروزی، از سال ۱۳۳۱ به بعد سایهً یأس و ملال را دوباره به شعرهای نیما بازمی‌گرداند. شعر بسیار موجز و عمیق ری را در همین سال سروده شده است. نیما در این شعر به‌درستی، فریب و گمراهی مردم را در تبلیغات و تظاهرات مصدق‌ستیزی که حزب توده به راه انداخته است، به تصویر می‌کشد.[۲۱]

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

دیدگاه مهدی اخوان ثالث

نیما به این اعتبار که شعرش در قلمرو شعر ناب و بری از آمیختگی به زهد و فلسفه و خطابه و آلودگی به مدح است و سرشار از عصمت و صفای روستایی است، به باباطاهر می‌ماند، مخصوصا حساسیت و سوز سخنش. و به این اعتبار که در کنه اعراض تماثیل و واقعیات عینی، جوهر شعرش متکی به قائمهٔ فکری و عمق دردهای بشری است و جهان‌بینی دارد به خیام می‌ماند. البته بی قاطعیت و صراحت خیام که از لطایف هنر اوست؛ بلکه با ابهامی غالباً معتدل.[۲۲]

افسانه از نگاه جلال آل‌احمد

افسانه داستان مجادله‌ای است درونی میان شاعرِ «دیوانه» که بیشتر «عاشق» نامیده می‌شود و افسانه که از او می‌توان به خدای شور و جذبه و زیبایی تعبیر کرد. داستان بدبینی‌ها و سرخوردگی‌های شاعر ناکام جوانی است که از گول و فریب می‌پرهیزد. عاشق افسانه با اندکی تغییر و با پختگی و کارآمدی بیشتری در شعر و سرخوردگی بیشتری در زندگی همان عاشق قصهٔ رنگ‌پریده است.[۲۳] در آغاز منظومه مدتی دل عتاب است که چرا فریفتهٔ افسانه شده و بعد افسانه وارد صحنهٔ خیال می‌شود و گفت‌وگو از آن پس میان عاشق از طرفی و افسانه از طرف دیگر درمی‌گیرد و تا آخر منظومه همین گفت‌وگو است که ادامه دارد. شاعر که از عشق سرخورده و زیبایی‌های جهان را ناپایدار می‌یابد در آخر منظومه از همه چیز به خاطر افسانه، به خاطر زیبایی ابدی هنر چشم می‌پوشد.[۲۴]

تو دروغی دروغی دلاویز
تو غمی یک غم سخت زیبا
بی‌بها ماند عشق و دل من
می‌سپارم به تو عشق و دل را
که تو خود را به من واگذاری...

رضا براهنی

نیما یکی از اسطوره‌سازترین شاعران دنیاست، نمونه‌اش مرغ آمین است.

فریدون توللی

نیما یوشیج از چشم من به بت‌شکن جسوری می‌مانست که چکش بدست، اصنام دیرین بتکده‌ای کهن‌سال را بر خاک ریزد. من در آن هنگام ویرانگری نیما را که وجه اشتراکی هم با احساس من داشت کاری پر ارج می‌شمردم ولی نمونه‌های شعری او را که به کلامی سست و ابیاتی معلول و پیوندی خارج از دستور زبان سروده شده بود، شایستهٔ آن نمی‌دانستم که در برافراشتن کاخ رفیع شعر امروز، طرح تجدید بنا قرار گیرد.[۲۵]

نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون

اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها

نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب

تأثیرپذیرفته از

نیما و نظامی

یکی از تحولاتی که در نظریهٔ ادبی رمانتیک اروپایی پدید آمد نقش و تصویر تازه‌ای است که از هنرمند عرضه می‌شود. نیما هم در نوشته‌های خود کوشیده است تا در مقابل هنرمند کلاسیک که متکی بر فن و مهارت و ذکاوت بود، تصویر تازه‌ای از هنرمند خلاق ارائه دهد. نیما در جستجوی ریشه‌های بومی چنین تصویر تازه‌ای به سراغ نظامی رفته است. نیما دلبستگی خاصی به نظامی دارد گویی که شیفتهً خلاقیت، اصالت و ابداع نظامی است که در آنچه دلش گفت به او گفته است و عاریت کسی را نپذیرفته است. البته در کنار خلاقیت و تخیل تازه باید فضاهای رومانس گونه و خیال‌انگیز و رازآلود آثار نظامی را نیز در نظر داشته باشیم.[۲۶]

تأثیرگذاشته بر

ادامهٔ راه نیما

تا شهریور ۱۳۲۰ و اندکی پس از آن کسی به اصول شعر نیما توجه نکرد و صدای نیما جز در میان گروه کمی از جوانان جستجوگر که زیر تأثیر افسانه قرار گرفته بودند پژواکی نداشت. از فریدون توللی باید به عنوان شاخص‌ترین این جوانان یاد کرد. پس از شهریور ۱۳۲۰ با از میان رفتن سانسور و آزاد شدن مطبوعات روزنه‌ای باعث شد تا جامعه بتواند هوای تازه استنشاق کند. نشریاتی نو پدیدار شد. اگر مجموعه‌ای از این نشریات ادواری را ورق بزنیم در جای‌جای آن‌ها اشعاری از نیما یوشیج و از کسانی که گوشه‌چشمی به اشعار او داشتند دیده می‌شود.[۲۷]در سال ۱۳۲۷ و سال‌های پس از آن به‌تدریج بر شمار شاعران جوانی که از شعر کهن و قالب و وزن آن به تنگ آمده بودند افزوده می‌شد و نفوذ نیما گسترش می‌یافت.[۲۸] به عقیدهٔ بعضی عشقی در کفن سیاه و تابلوی ایده آل و شهریار در افسانهٔ شب و دو مرغ بهشتی از نیما متأثر بوده‌اند.[۲۹]محمدتقی بهار نیز قطعهٔ دماوندیهٔ خود را بر وزن و آهنگ ای شب نیما سروده است.

گزارشیاز اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب

فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب

جمله‌های ماندگار کتاب

جوایز کتاب

حذف اشعار طبری
از جلد چهارم

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراژ و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

طراحی جلد و تصویرسازی

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته‌شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پورنامداریان، خانه‌ام ابری است، ۱۱.
  2. یوسفی، چشمه روشن، ۴۷۸.
  3. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۸۲.
  4. ‍‍پندری، گزینهٔ اشعار نیما یوشیج، ۷۴.
  5. اخوان ثالث، بدعت‌ها و بدایع نیما یوشیج، ۳۸.
  6. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۶۰۱.
  7. جلال آل‌احمد، ارزیابی شتابزده، ۳۷.
  8. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۸۹.
  9. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۹۱.
  10. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۵.
  11. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۵.
  12. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۸۲.
  13. پورنامداریان، خانه‌ام ابری است، ۵۵.
  14. شفیعی کدکنی، ادوار شعر فارسی، ۱۱۰ و ۱۱۱.
  15. زمانی نیا، نیما چشم جلال بود، ۱۵.
  16. پورنامداریان، خانه‌ام ابری است، ۱۳۵.
  17. پورنامداریان، خانه‌ام ابری است، ۱۳۱.
  18. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۹۸.
  19. پورنامداریان، خانه‌ام ابری است، ۱۱۰.
  20. پورنامداریان، خانه‌ام ابری است، ۱۴۲.
  21. پورنامداریان، خانه‌ام ابری است، ۱۴۶.
  22. اخوان ثالث، بدایع و بدعت‌های نیما یوشیج، ۳۴.
  23. جلال آل‌احمد، هفت مقاله، ۲۷.
  24. جلال آل‌احمد، هفت مقاله، ۲۸.
  25. فریدون توللی، شگرف، ۱۸.
  26. مسعود جعفری، سیر رمانتیسم در ایران، ۲۱۹.
  27. محمدرضا شفیعی کدکنی، ادبیات فارسی از جامی تا روزگار ما، ۹۷ و ۹۸.
  28. محمدرضا شفیعی کدکنی، ادبیات فارسی از جامی تا روزگار ما، ۹۸ و ۹۹.
  29. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ۵۹۶.

منابع

  • یوسفی، غلام‌حسین (۱۳۹۸). چشمه روشن. تهران: علمی.
  • پورنامداریان، تقی (۱۳۸۹). خانه‌ام ابری است. تهران: مروارید. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۹۱-۰۹۷-۸.

پیوند به بیرون