جایزه ادبی جلال آل‌احمد

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو

جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد مهم‌ترین جایزهٔ دولتی در حوزهٔ ادبیات داستانی ایران است که اسم آن مهر و ممهور شده به نام یکی از بزرگترین روشنفکران معاصر ایران؛ جلال آل‌احمد. نخستین دورهٔ این جایزه در سال ۱۳۸۷ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصادف با سالروز تولد جلال آل‌احمد برگزار شده است.[۱]

* * * * *
برگزارکننده جایزه ادبی جلال آل‌احمد
تندیس جایزهٔ ادبی جلال
یازدهمین دوره جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد

سنت اهدای جایزه به پدیدآورندگان آثار ادبی در ایران سابقه‌ای طولانی ندارد. ظاهرا نخستین بار این سنت از طرف مجلهٔ سخن در سال ۱۳۳۲ یا ۱۳۳۳ شمسی باب شد. در سال‌های اخیر عده این جوایز به‌طور چشمگیری افزایش یافته است و برخی از آنها نیز جوایز ارزنده‌ای به برندگان خود اهدا کرده‌اند. جایزه ادبی جلال آل‌احمد یکی از چندین جایزه‌ ادبی کشور است که هر ساله در آذرماه، همزمان با سالروز تولد جلال آل‌احمد برگزار می‌شود.[۲]

جایزه ادبی جلال آل‌احمد جایزه‌ای است که براساس مصوبۀ جلسۀ شمارۀ ۵۹۳ مورخ ۲۳/۰۸/۸۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی، با هدف ارتقاء زبان و ادبیات ملی و دینی و تشویق نوشته‌ها با هویت و خاستگاه ایرانی، از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته و پیشرو است که به کتب منتشرشده در چهار حوزۀ رمان و داستان بلند، مجموعۀ داستان، نقد ادبی و مستندنگاری و تاریخ‌نگاری اهداء می‌شود.[۱]

اولین دوره این جایزه توسط معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری خانهٔ کتاب ایران ۲ آذر ۱۳۸۷ برگزار شد و به هر یک از برندگانش ۲۵ سکه طلا اعطا گردید. در دوره‌های بعدی این جایزه که بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان مسئولیت برگزاری و مدیریت دبیرخانۀ این جایزه را برعهده داشت، این جایزه با قرار دادن ۱۱۰ سکه طلا برای برنده، به گران‌ترین جایزه ادبی بدل شد.[۲]

روند شکل‌گیری جایزه جلال

چیستی و چرایی

جایزه جلال در گذر زمان

در جلسات شورای عالی عالی انقلاب در آخرین روزهای سال ۱۳۸۴ و در واپسین روزهای فعالیت دولت هشتم که سکان‌دار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن، احمد مسجدجامعی بود، مصوبه‌ای از دل نشست بیرون می‌آید که پایه‌گذار برگزاری جایزه‌ای ادبی جلال آل‌احمد به عنوان بزرگترین جایزه ادبی ایران و با ارزشی حتی بیش از جایزه کتاب سال می‌شود که در آن دوران نزدیک به بیست دوره از برگزاری آن می‌گذشت.

این مصوبه با این مقدمه که: «نظر به اینکه برگزاری جشنواره‌ها و اهدای جوایز، عامل مؤثری در مراسم ارتقای کیفی و کمی فعالیت‌های ادبی به‌شمار می‌آیند و با توجه به فقدان یک جشنواره ادبی متمرکز و ملی در کشور، طرح اهدای جایزه ملی جلال آل‌احمد، در عرصه ادبیات فارسی به شرح ذیل تصویب می‌شود»، عنوان داشته: «جایزه ملی جلال آل‌احمد با هدف ارتقای زبان و ادبیات ملی- دینی از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو» اهدا خواهد شد و جالب اینکه در آن مصوبه بخش‌های این جایزه شامل داستان‌نویسی، سرایش شعر و مستندنگاری می‌شد و برای اهدای آن ارکانی از جمله هیئت امنا، هیئت علمی و دبیرخانه در نظر گرفته شده بود.

پس از پایان دولت هشتم و با روی کارآمدن دولت نهم و نزدیک به پانزده‌ماه پس از این مصوبه، شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبه دیگری در آبان‌ماه سال ۸۵ که با عنوان آئین‌نامه جایزه جلال آل‌احمد مصوب شد که تبصره‌ای به هدف کلی از اهداف این جایزه افزود که بر اساس آن تنظیم ضوابط و ارائه مشوق‌های مربوط به جایزه مزبور باید در راستای تولید فکر ادبی- هنری اسلام‌گرا و تقویت روحیه انتقادی- علمی نسبت به ترجمه‌های موجود ادبی و هنری باشد. از سوی دیگر این مصوبه تازه برای محدوده بررسی آثار، بخش شعر را از این جایزه خارج و دو بخش نقد ادبی و تاریخ‌نگاری را به آن افزود.

براساس این مصوبه اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی عضو شورای هنر نیز هیئت امنای جایزه را شکل داده و ریاست این هیئت نیز بر عهده وزیر ارشاد قرار داده شد. همچنین معاون فرهنگی او نیز بدون حق رأی دبیر این هیئت به‌شمار می‌رفت که باید اعضای هیئت علمی را برای تصویب به هیئت امنای معرفی می‌کرد. این مصوبه زمان اهدای جایزه را در ایام تولد جلال آل‌احمد تعیین کرده و مسئولیت دبیرخانه را نیز به انتخاب دبیر هیئت امنا منوط کرده بود. مصوبه اهدای ۱۱۰ سکه طلا برای برگزیدگان این جایزه نیز از مصوبات این جلسه بوده است. با چنین رویکردی این جایزه ادبی با اجرای ادبی با اجرای مؤسسه خانه کتاب و قرار گرفتن دبیرخانه در این مؤسسه کار خود را آغاز کرد.

این جایزه تا دوره ششم با اجرای مؤسسه خانه کتاب برگزار و برگزیدگان و شایستگان تقدیر خود را معرفی کرد که با حواشی زیادی نیز مواجه بود و با روی کار آمدن دولت یازدهم و تغییر مدیدریت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و مؤسسه خانه کتاب، اجرای این جایزه نیز به بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان واگذار و تغییراتی نیز در اجرای آن پدید آمد.

جایزه جلال تا دوره پنجم روند برگزاری آرامی را سپری کرد. هرچند که خست داوران در اهدای جایزه به بخش داستان را می‌شد کم‌وبیش در میان نظرات و نکات مطرح شده در رسانه‌ها دید، اما حواشی چیزی نبود که بتوان به آن اطلاق کرد.

اما در دوره پنجم اتفاقی در بخش تاریخ‌نگاری رخ داد که شامل انتخاب دو کتاب به صورت مشترک به‌عنوان شایسته تقدیر بود. پس از اعلام نتایج در اختتامیه این جایزه بود که داوران بخش مستندنگاری شامل آقایان مصطفی رحیمی و کامران پارسی‌نژاد و خانم سیده‌اعظم حسینی بود، در نامه‌ای که به دبیر علمی جایزه جلال نوشتند، اعتراض خود را نسبت به تغییر نتایج داوری در این بخش اعلام کردند. به گفته داوران نظر آنها انتخاب کتاب شرح اسم به‌عنوان برگزیده بوده است، اما هیئت علمی نظر آنها را با تقلیل عنوان کتاب به شایسته تقدیر آن هم به صورت مشترک با کتابی دیگر تغییر داده است.

این ادعا در آن دوران، نخست با اظهار نظر جواد محقق، از اعضای هیئت علمی این جایزه، مبنی بر اینکه «هیئت علمی توان تغییر نتایج جایزه جلال را دارد» مواجه شد. از سوی دیگر هدایت‌الله بهبودی نویسنده این کتاب نیز با نگارش نامه‌ای در اعتراض به آنچه برای این کتاب رخ داده بود، جایزه خود را به وزیر وقت ارشاد بازگرداند. بهبودی در آن‌زمان در این باره گفت: «مجموعه‌ای از شنیده‌های موثق و مشاهداتی که حین برگزاری مراسم به چشم دیدم، این احساس را در من به‌وجود آورد که حرمت کتاب شرح اسم پاس داشته نشده است. این حرمت جنبه شخصی ندارد، بلکه حیثیت ملی که کتاب شرح اسم دارد، بیشتر مرا ترغیب کرد که جایزه را پس دهم. ولی چون ناشر شریک معنوی این جایزه هست، به خودم اجازه ندادم که مستقل اقدام کنم. به‌همین‌خاطر جایزه را به‌همراه یک نامه به ناشر دادم تا وزیر ارشاد پس دهد.» در ادامه نیز محمدرضا سرشار، عضو هیئت علمی این جایزه با نگارش نامه‌ای عنوان کرد که در جلسه نهایی جایزه، نُه عضو هیأت علمی تنها چهارنفر حضور داشتند، بنابراین جلسه رسمیت نداشته و نتیجه نهایی جایزه باطل شود. که البته این ادعا از سوی دبیر علمی جایزه رد شد.

پس از این اتفاقات و از دوره هفتم و با روی کارآمدن دولت یازدهم، اهدای این جایزه بار دیگر دستخوش تحولاتی شد که نخستینش را باید تغییر میزان بخش مادی این جایزه دانست. گویا فشار مالی اهدای این جایزه از سویی و فرار برای خارج شدن از فشار افکار عمومی مبنی بر ندادن جایزه در بخش‌های مختلف جایزه در نهایت وزارت ارشاد را به این نتیجه رساند که این جایزه با وجود اینکه یک رویداد ادبی مستقل به‌شمار می‌آید، ارزشی بیش از جایزه‌ای موسوم به بخش ادبیات جایزه کتاب سال ندارد و نباید برای آن بیش از جایزه کتاب سال مبلغی در نظر گرفت. از سوی دیگر این تفسیر که مبلغ این جایزه بیش از مبلغ نقدی جایزه نشان ملی جمهوری اسلامی است که توسط رئیس جمهور اهدا می‌شد. در نهایت جایزه جلال را با سقوطی عجیب به میزان ۳۰ سکه تقلیل داد.

این جایزه در نهایت در دوره‌های اخیر، آخرین تغییرات را با حذف بخش تاریخ‌نگاری از بخش‌های جایزه، در چهار حوزۀ رمان و داستان بلند، مجموعۀ داستان، نقد ادبی و مستندنگاری به حیات خود تا اکنون ادامه داده است.[۳]

پرونده:13961125-Jalal-Al-e-Ahmad-Literary-Awards-02.jpg
دوره دهم به روایت تصویر

گردش مالی

میزان اهمیت در جامعه و مقایسه با برنامه‌های مشابه

دلایل مانایی و اثرات ملی و کشوری آن

گرفتن جوایز ادبی چه نقشی در فروش و استقبال مخاطبان ادبیات دارد؟

شاید در جهان، کمتر نویسنده‌ یا شاعری را بیابیم در زمره ثروتمندان جامعه باشد. نویسنده یا شاعر در این نوشته به معنای کسی است که داستان و رمان می‌نویسد، شعر می‌سراید و از این راه امرار معاش می‌کند. پر واضح است اینکه اعتبار در جهان هنر و ادبیات با دیگر مقوله‌های اجتماعی و سیاسی در مؤلفه‌های درونی و بیرونی شباهت‌ها و تفاوت‌های معناداری دارد. بی‌تردید نویسندگان اعتبار و شهرت خود را مدیون کلام‌اند.

دریافت یک یا چند جایزه ادبی برای هر نویسنده و شاعری این امکان را ایجاد می‌کند که حضور رسانه‌ای مداوم پیدا کند و در نوشتن و آفرینش اثر بعدی‌اش دست‌کم بهانه‌ای برای اقناع ناشر در دست داشته باشد. پرسش‌هایی از این دست که دریافت جوایز ادبی آیا می‌تواند ضامن فروش اثر باشد؟ آیا خوانندگان سراغ آثاری را در کتابفرو‌شی‌ها می‌گیرند که در جشنواره‌ها برگزیده شده و جوایز ادبی را دریافت کرده‌اند؟ آیا هیأت داوران هر جایزه‌ای با معیارهای پرفروش بودن، می‌توانند و یا می‌خواهند اثری را انتخاب کنند که می‌ دانند اقبال عمومی در پی خواهد داشت؟

برندگان و نامزدهای جایزه ادبی جلال آل‌احمد نظرهای متفاوتی نسبت به موضوع دارند.

خام‌فروشی

حسن کرمی قراملکی نویسنده کتاب رکاب‌زنان در پی شمس که در بخش مستندنگاری جایزه جلال به‌طور مشترک با هدایت‌الله بهبودی برای کتاب الف لام خمینی برگزیده شد، درباره تأثیرگذاری جایزه‌ جلال این‌طور می‌گوید:

«مشکلی که هنوز با آن مواجه هستم، پخش کتابم است. پخش‌های معروف با نویسنده‌ کار نمی‌کنند و روند کارشان به این صورت شده که حتی حالا با ناشران هم کمتر کار می‌کنند. پخش معضلی شده که من نمی‌توانم به‌تنهایی آن را حل کنم. اما حتما این جایزه می‌تواند تأثیر مثبتی در این وضعیت داشته باشد و اگر بتواند مشکل پخش را برایم حل کند، قدم بزرگی برداشته است.

ما به خام‌فروشی، هم در صنعت و هم در فرهنگ عادت کرده‌ایم. نفت را خام می‌فروشیم. فرهنگ، شمس و مولانا را هم عمده‌فروشی کرده‌ایم و روی آنها خوب کار نکرده‌ایم. من یک هفته به ترکیه رفتم. آن‌جا در حالی‌که نمی‌توانستند کتاب من را بخوانند و فقط نوشته پشت جلد ترجمه شده بود،خیلی از روزنامه‌ها و مجلات با شور و شوق دنبالم می‌آمدند، در حالی‌که هیچ جایزه‌ای هم نبرده بودم. اما در ایران خصوصا تبریز، هیچ‌کس پیگیر من و کتابم حتی در حد یک معرفی کتاب نشد. در ایران حتما باید جایزه «جلال» را ببری تا معرفی شوی!»[۴]

بی‌کتابی

محمدرضا شرفی خبوشان که رمان بی‌کتابی او در بخش رمان دوره دهم جایزه جلال آل‌احمد برگزیده شده است، درباره تأثیر جایزه‌های ادبی بر معرفی و استقبال بیشتر از آثار برگزیده شده، چنین عنوان کرد: «جوایز مهمی مثل جایزه جلال آل‌احمد که جایزه کتاب سال در بخش رمان هم محسوب می‌شود، قطعا خیلی در معرفی و فروش اثر تأثیرگذار است. برای کتاب من هم مؤثر بود. امسال هم چاپ پنجم کتاب بی‌کتابی در نمایشگاه عرضه شده و با استقبال خوبی از طرف مخاطبین مواجه شده است. قطعا یکی از دلایل این استقبال، دیده شدن در جایزه جلال آل‌احمد است.[۵]

کتاب‌ها مؤثرند، نه جوایز

محمدرضا بایرامی دبیر علمی دوره یازدهم جایزه ادبی جلال آل‌احمد درباره این موضوع که جوایز ادبی تا چه اندازه در معرفی و افزایش فروش آثار برگزیده نقش داشته و دارند، می‌گوید: «به‌نظرم اینجا خود کتاب تعیین‌کننده است در درجه اول و بعد خود نویسنده و گاهی هم ناشر. جوایز چندان نقشی ندارند.»[۶]

بهانه‌ای برای دیده شدن

صمد طاهری که در دوره یازدهم جایزه جلال آل‌احمد موفق به کسب عنوان شایسته بخش داستان کوتاه برای کتاب زخم شیر شده است، درباره میزان تأثیرگذاری جوایز ادبی گفت: «به گمان من مهم‌ترین تأثیر این رویدادهای ادبی در کمک به معرفی کتاب‌های برگزیده به مخاطبان است. شاید شدت این مسأله در ایران با کشورهای اروپایی و آمریکایی نباشد، اما همین که بهانه‌ای برای توجه اهالی رسانه به کتاب مذکور می‌شود، اتفاق خوبی است. همین که در میان برگزیدگان دوره‌های مختلف جایزه جلال نام افرادی همچون ابوتراب خسروی هم دیده می‌شود، اتفاق خوبی است که نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد.»[۷]

جایزه دادن و جایزه گرفتن

مصطفی رحماندوست که در دوره‌هایی از برپایی جایزه ادبی جلال آل‌احمد در هیأت علمی آن حضور داشته، درباره اینکه چرا جوایزی همچون جلال تأثیر فراوانی در فروش کتاب‌های منتخب برجای نمی‌گذارند، چنین می‌گوید: «کل نتیجه برگزاری جوایز دولتی و خصوصی به جایزه دادن و گرفتن ختم می‌شود. این درحالی است که جوایز جهانی اعتباری فراتر از بحث مادی‌شان میان اهالی کتاب و حتی مردم دارند. اتفاقی که در اتباط با جوایز خارجی رخ می‌دهد، اما درباره جوایز دولتی و خصوصی ما نه، این است که آنها نه‌تنها منجر به جلب توجه مردم به خرید کتاب‌ها می‌شوند، بلکه بواسطه آنها به‌یکباره موجی از ترجمه آثار مذکور به زبان‌های دیگر و خرید و فروش و رایت آنها هم رخ می‌دهد. بیش از سی‌و‌پنج سال است که شاهد برگزاری جایزه کتاب سال هستیم، ولی برای خود من حتی یک بار هم پیش نیامده کتابی را ببینم که پشت آن نوشته باشد: برگزیده کتاب سال! جایزه‌ای که اعتبار اجتماعی به‌بار نیاورد، به‌طور قطع منجر به اعتبار اقتصادی برای برندگان آن هم نخواهد شد. جوایز ما هنوز از چنین جایگاهی برخوردار نشده‌اند و عمده اثرگذاری آن به گروه‌های محدودی ختم می‌شود.»[۷]

جایزه جلال آل‌احمد یک جایزه محفلی است

احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی، در برنامه شب روایتی که از شبکه چهار صداوسیما پخش می‌شد و به بررسی یازدهمین جشنواره ادبی جایزه جلال آل‌احمد پرداخته بود، نظرات خود را اینگونه درباره جایزه جلال آل‌احمد بیان کرد: «تأکید بر جوایز، باب میل مدیرانی است که می‌خواهند یک برنامه زودبازده و ساده داشته باشند و همیشه در ویترین باشند. مدیر بلنداندیش دنبال جشنواره نیست. جشنواره‌ای مثل جلال دنباله‌ای ندارند، چون مؤید به هیچ تئوری نیستند. این جایزه محفلی است چون سلایق ملی در آن در نظر گرفته نمی‌شود. جایزه جلال تاحدودی آینه کار ما در این ۴ دهه است. مسأله ساختارهای کلانی است که ما را به اینجا می‌رساند. به‌نظر می‌رسد ما ۴ دهه است که سیاست‌ها را اشتباه دنبال می‌کنیم. خطر را باید در جایی که دیده نمی‌شود، در اندیشه‌ای که در چینش و انتخاب داوران و هیأت علمی یک فکر مشخص را ترزیق می‌کند، جست. جایزه جلال در هیچ دوره‌ای جریان‌ساز نبوده است.»[۸] احمد شاکری، عضو هیأت مدیره انجمن قلم ایران است. او از برندگان جایزهٔ ادبی قلم زرین است که توسط انجمن قلم ایران برگزار می‌شود.

حتی اگر مخالف باشیم

علی خدایی که او هم در داوری جوایزی همچون سیامک گلشیری حضور داشه است و از سوی موفق به کسب عنوان برگزیده همین جایزه شده، درباره اثرگذاری جوایز ادبی کشورمان گفته است: «ترجیح می‌دهم به‌جای گلایه به نکات مثبت برگزاری این جوایز نگاه کنم. بعد از اعلام نتایج جایزه جلال وقتی به کانال‌های مختلف ادبی سر زدم، با تبریک دوستان متعددی روبه‌رو شدم که خطاب آنان به برگزیدگان و شایستگان تقدیر این دوره بود، از رضا امیرخانی گرفته تا لیلا سیدقاسم و صمد طاهری. همین تبریک‌ها نشان‌دهنده این است که حتی اگر مخالف باشیم هم نتیجه این جوایز تا حدی دیده می‌شود. بخشی از دیده‌نشدن نتیجه داوری جایزه‌ها به وضعیت بازار نشرمان هم باز می‌گردد، به اینکه سران مطالعه آنقدر پایین است که نمی‌توان منتظر وقوع معجزه‌ای از سوی برپاکنندگان جوایز دولتی و خصوصی شد. انتخاب رضا امیرخانی و لیلا سیدقاسم به‌عنوان برگزیده و شایسته تقدیر این دوره اتفاق خوبی است که قادر به جلب افزایش اعتماد مردم و اهالی ادبیات به این قبیل رویدادهای ادبی خواهد شد.»[۷]

خوش‌بینم

مهشید میرمعزی، مترجم آثار ادبی به‌وجود برخی اسامی همچون رضا امیرخانی درمیان برگزیدگان دوره یازدهم جایزه جلال آل‌احمد اظهاار خوشبینی کرده بود: «هنوز رمان جدید آقای امیرخانی را که منجر به کسب عنوان برگزیده ربای او شده نخوانده‌ام، با این‌حال می‌دام قلم بسیار خوبی دارد و از انتخاب او خوشحال هستم. بخشی از اینکه چا جوایز دولتی یا حتی خصوصی‌مان تأثیر چندانی بر بازار نشر و مخاطبان باقی نمی‌گذارند ناشی از وضعیت بازار نشرمان نیز هست. گاه از کتاب‌هایی، تبلیغ‌های آن‌چنانی می‌شود که ارزش چندانی ندارند و این منجر به بی‌اعتمادی مخاطبان شده.»[۷]

عنوان جایزه، خواننده را ترغیب به خواندن می‌کند

مریم جهانی، برنده بخش رمان دهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد به‌خاطر رمان این خیابان سرعت‌گیر ندارد، درباره اینکه جوایز ادبی در روند فروش و دیده‌شدن کتاب‌ها و نویسنده‌ها تأثیر دارد، نظرش را چنین ابزار می‌دارد: «جویز ادبی را که در سال‌های اخیر برگزار شده است، دنبال کرده‌ام. مجموعه داستان‌ها و کتاب‌هایی که اسم جایزه روی‌شان است را همیشه خریده و خوانده‌ام و فکر می‌‌کنم اینکه روی کتابی عنوان برگزیده بودن برای جایزه‌ای باشد،خواننده را ترغیب به خرید و خواندن آن می‌کند. به‌نظرم این جوایز تأثیر خودش را می‌گذارد.»[۹]

جایزه جلال، یک جایزه ملی است!

جایزه جلال یک جایزه ملی است

سیدعباص صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در اختتامیه دهمین جشنواره جایزه ادبی جلال آل‌احمد، نظرش را درباره مؤثر بودن جایزه بر ادبیات داستانی امروز و نقشش در گفت‌گو بین فرهنگ‌ها این‌طور بیان کرد: «ادبیات داستانی برای تاریخ بشری حافظه انسانی است و با ادبیات داستانی گفت‌وگوهای فرهنگی بین فرد و جهان شکل می‌گیرد، هرچند گفت‌وگوی میان‌نسلی نیز از همین‌طریق است. بیش از یک قرن است که از طریق ادبیات، گفت‌گوهای فرهنگی برون‌مرزی و درون‌مرزی شکل گرفته است. جایزه جلال یک رویداد مهم فرهنگی و یک جایزه ملی است. طی سال‌های اخیر این جایزه چند قدم پیش گذاشته تا دایره گستره خود را با شمولیت بیشتر پیش برد و به حوزه تمدن فرهنگی توجه بیشتر کند. جایزه جلال تا مسیری که باید بپیماید راه طولانی در پیش دارد تا بتواند در مسیر داستان‌نویسی معاصر تأثیرگذار باشد.»[۱۰]

دلایل مخالفت با آن و تحریم‌کنندگان مشهور رویداد

پیوستگی افراد مشهور رویداد

مشابهت رویداد ملی با کدامین رویداد بین‌المللی یا ملی مشهور در جهان

داستانک‌ها، حواشی و اتفاقات ماندگار در گذر از دوره‌های مختلف

انتخاب مکان

انتخاب زمان

انتخاب استان

برگزیدگان

از ارشاد جایزه نمی‌گیرم!

عدم شرکت و تحریم

«جایزه» و «مجوز» هم‌خانواده نیستند

بردن جوایز ادبی و گرفتن بخش مادی‌اش برای هر نویسنده‌ای نتیجه نوشتن و آغاز دیده شده نویسنده و آن کتاب است. اما برای بعضی از نویسندگان که پیله معروفیت دور آنها و کتاب‌هایشان تنیده شده، رد و نگرفتن جوایز، امری «عادی» محسوب می‌شوند؛ چه اینکه این مسأله در جوایز ادبی جهان مثل نوبل نیز صورت گرفته است. در بخش ویژه مربوط به موضوع «کار» دهمین دوره جایز ادبی جلال آل‌احمد، رضا امیرخانی از گرفتن بخش مادی جایزه امتناع کرد. و نگرفتن جایزه از ارشاد را این‌طور شرح داد: «کلمه مجوز با کلمه جایزه هم‌خانواده نیست. من تازه زنده‌ام دنبال مجوز می‌دوم و از ارشاد وزارت ارشاد هم جایزه نمی‌گیرم. به‌همین‌خاطر هم بخش معنوی جایزه را پذیرفته و بخش مادی آن را نمی‌پذیرم.»[۱۱]

زبان فارسی در یک جغرافیای محدود تفسیر نمی‌شود

مرد ایران

در جوایز ادبی یکی از بحث‌هایی که همیشه برای برندگان جایزه حایز اهمیت است، بحث زبان فارسی و میراث آن است. میرجلال‌الدین کزازی که به‌خاطر کتاب آنک پاریس در بخش مستندنگاری دهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد برنده شده بود، بعد از گرفتن جایزه، طی صحبتی کوتاه، اعتراضش را به وضعیت زبان و فرهنگ امروزه ایران، صریح بیان کرد: «آقای وزیر فرهنگ، من خوش نمی‌دارم دنباله این نامه فرهنگ را به زبان برانم. زیرا بر این باورم ایرانیان مردمانی فرهیخته، اندیشه‌ورز و خردورز بوده‌اند. حتی آنانکه دانش نیاموخته‌اند. سرزمین ما همواره سرزمین فر و فرزانگی بوده. آوازهٔ ما در پهنه گیتی به‌پاس فرهنگ است. پس شما چونان وزیر فرهنگ باریک‌ترین و ستوهنده‌ترین کار را در میان دولتمردان دارید. شما اگر مرد فرهنگ باشید، مرد ایران هستید، در شگفتم که گاهی در چنین بزمی سخن می‌رود که ما در کار ادب و داستان و اندیشه فروتر از دیگرانیم. در حالی‌که تنها یک داستان کهن ایرانی که در ایران ساسانی پدید آمده، با نام هزار افسان با دگرگونی که در ایران می‌یابد، با نام هزار و یک شب جهانی می‌شود و امروز باختریان توده، مردم خاور زمین را با این کتاب می‌شناسند. کدام کتاب را در خاور سراغ دارید که چنین بوده باشد.»[۱۱]

توقف و استمرار

سطح حضور مقامات ارشد نظام سیاسی و اجتماعی در رویداد

سخنرانی‌های ماندگار

اجراهای به‌یادماندنی

بازتاب رسانه‌ای و مطبوعاتی

در ادبیات برای همهٔ افراد جا هست

هرساله با نزدیک شدن به موعد جایزه ادبی جلال آل‌احمد، بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در سالن جلال آل‌احمد خود، با خبرنگاران و اصحاب رسانه جهت مشخص شدن و شفاف‌سازی روند کار جایزه و پاسخ‌ به سؤال آنها جلسه‌ای برگزار می‌کند. در میان همه خبرهایی که خبرنگارن از این اتفاق فرهنگی پوشش می‌دادند، متن سایت روزنامه کیهان، بیشتر از باقی خبرها در دیدرس اصحاب ادبیات قرار گرفت.

پس از آنکه سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دهمین دورۀ جایزۀ ادبی جلال آل‌احمد شهریار عباسی را به دبیری جشنواره منصوب کرد، انجمن قلم ایران به ریاست محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) در نامه‌ای خطاب به وزیر وقت از انتخاب وی انتقاد کردند. متن این نامه بدین شرح است:

دبیر اجرایی جایزهٔ ادبی جلال

مشارکت بین‌المللی

در نهمین دوره جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد، بخش ویژه و مجزای ادبیات افغانستان با حضور سیدرضا محمدی، رئیس اتحادیه نویسندگان افغانستان، نصیر احمد نور سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در تهران و حضور گستردهٔ نویسندگان و ادیبان و شاعران ایران و افغانستان برگزار شد.

مهدی قزلی، مدیر عامل بنیاد شعر وادبیات داستانی ایرانیان و دبیر اجرایی نهمین دوره جایزه، در نشستی خبری درباره این بخش، دلایل اضافه شدن آن را چنین بیان می‌کند: «برای پاسداشت زبان فارسی در جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد، به دنبال آن بودیم که مرزهای جغرافیای سیاسی را برداریم و به سراغ مرزهای تمدنی زبان فارسی برویم.»[۱۵]

گزارش‌های آماری و اطلاعات سال‌شماری و شناسه‌ای هر دوره به ترتیب سال

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «فراخوان یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال‌آل‌احمد». 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ محمد شریفی. فرهنگ ادبیات فارسی معاصر.
  3. «زیر و بم جایزه جلال». 
  4. ‏ «کتاب برگزیده‌ای که جایی برای عرضه ندارد». 
  5. ‏ «جوایز مهمی مثل جایزه جلال آل‌احمد قطعا در فروش اثر تأثیرگذار است». 
  6. ‏ «در ایران جایزه‌های ادبی نقشی در موفقیت اثر ندارند». 
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ‏ «رضا امیرخانی جایزه ۱۰۰ میلیون تومانی‌اش را بخشید». 
  8. ‏ «چرا جایزه جلال تاثیرگذار نیست؟». 
  9. ‏ «عنوان جایزه روی کتاب، خواننده را ترغیب به خواندن می‌کند». 
  10. «جایزه جلال برای تأثیرگذاری در داستان‌نویسی معاصر راه طولانی پیش رو دارد». 
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ‏ «امیرخانی: از ارشاد جایزه نمی‌گیرم!». 
  12. ‏ «اعتراض انجمن قلم ایران به انتخاب دبیر جایزه جلال آل‌احمد». 
  13. «پاسخ‌های دبیران جایزه «جلال» به حاشیه‌ها». 
  14. ‏ «نقد کنید اما تهمت نزنید!». 
  15. ‏ «بخش ویژه افغانستان به جایزه ادبی «جلال آل‌احمد» اضافه شد». 

منابع

پیوند به بیرون