شهرزاد، دختر شهریار، از زبان پدرش، خاطرات کودکی او را از سالهای آغازین شعرسرایی میگوید: «روزی با بچههای محل مشغول بازی بودم. بعد از برگشت به خانه به درخت بزرگی که در وسط حیات خانه بود خیره شدم و شروع به خواندن شعر کردم؛ سخنان موزونی که نمیدانستم چگونه به مغز و زبان من میآمدند! ناگهان پدرم مرا صدا کرد. با صدای پدر به طرف او برگشتم، با حالتی تعجبآمیز پرسید: این اشعار را کجا یاد گرفتی؟ گفتم: کسی اینها را به من یاد نداده. خودم میگویم! اول باور نکرد، ولی بعد از این که مطمئن شد، در حالی که صدایش از شوق میلرزید، با صدای بلند مادرم را صدا کرد و گفت: «کوکب بیا ببین چه پسری دارم...». [۱]
داستانک عشق
داستانک استاد
داستانک شاگرد
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
سالشمار زندگی
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
تولد مبهم!
.........شهریار خود در این باره میگوید: «تولد من تحقیقاً معلوم نیست، ولی اواخر۲۴ یا اوایل۲۵ قمری است. در سال ۱۳۰۲ در تهران ادارهٔ آمار تشکیل شده بود که رفتیم شناسنامه گرفتیم. آن روز هم نمیشد تحقیقاً سال قمری را با شمسی تطبیق کرد که ۲۵ قمری با چه سال شمسی مطابق میشود. بعدها فهمیدیم ۱۲۸۵ است و من تولدم را۸۳ گرفتم در صورتی که۸۵ شمسی بود. مخصوصا دو سال بیشتر میگرفتیم که بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
کودکی
دورهٔ کودکی شهریار مصادف با انقلاب تبریز علیه حکومت استبدادی محمدعلیشاه و طرفداری از مشروطه بود و درنتیجه در شهر تبریز درگیریهایی رخ میداد. پدر استاد شهریار برای در امان ماندن جان خانوادهاش، آنها را به زادگاهش، «خشگناب» فرستاد. بدینترتیب شهریار دورهٔ کودکی را بیشتر در روستاهای «شَنْگُولْآباد»، «قِیشْ قُرشاقْ» و «خُشْگِنابْ» سپری کرد. او تحصیلات مقدماتی را با قرائت گلستان سعدی و نِصابُالصِبْیان در مکتبخانهٔ روستا، یا در نزد پدر فرزانهاش آموخت. شهریار دراینباره میگوید: «اوّلین استاد و مربی من پدرم بود. او طلبهای بود خیلی نورانی... که نجف هم رفته بود [و] اجتهاد داشت».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
بزرگ علوی در کتاب تاریخ و تحول ادبیات جدید ایران در خصوص شهریار مینویسد:
«محمدحسین شهریار یکی از خوشطبعترین سرایندگان سالهای بیست، ستاره درخشانی است که در جور پرفشار استبداد پدید آمد. همزمان با اینکه نیما یوشیج، شاعر پراستعداد با هستی شایستگی، در گزارهٔ واژگانی واپسین و لطیفترین پنداشتهایش دچار لغزش میشد، ما شهریار را در پیشروی خود داریم، مردی با شایستگی بیرون از اندازه و استعداد سرایندگی بسیار بالا و استعداد زبانی چندینسویه و چندینگونه، که البته به خاطر شرایط اجتماعی نمیتوانست شایندگیهایش را بهخوبی ببالانند و در خدمت میهنش بکار گیرد.» [۲]
در نیمههای قرن بشرسوزان اشک مجسمی بود، در چشم روزگار جانمایهٔ محبت و رقت ای وای شهریارخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
شهریار در دورهای از تاریخ معاصر ایران ظهور نمود، که اختناق ناشی از کودتای نظامی «سیدضیاء» و توافق استعمار بریتانیا و آمریکا بر سر قدرتگیری «رضاخان میرپنج» بر جامعهٔ ایران سایه افکنده بود. فضای ادبی و فرهنگی ایران در آن سالها در ادامهٔ مسیر سلطهٔ جریان روشنفکری پس از مشروطه قرار داشت، سلطهای که خواهان ایجاد نوعی ادبیات شبهمدرن متأثر از ادبیات مدرن غرب بهویژه در ادامهٔ روند نهضت ترجمه بود. اکثریت روشنفکران ظهوریافته در این سالها، همچون ملکالشعرای بهار، ابولقاسم لاهوتی، سعید نفیسی، محمدعلی فروغی و... یا با دربار رابطه داشتند و یا در محافل زرسالار پنهان در غرب عضو بودند، این اتفاق فرهنگ ایرانزمین را در سالهای ابتدایی قرن سیزدهم خورشیدی گرفتار پروژهٔ مدرنیزاسیون کرده بود که مستقیم خواهان احیای مبانی فکری ایران باستان و ارائهٔ چهرهای مرتجع از اسلام و پیرو آن عرفان اسلامی بود.
شعر فارسی در این سالها شاعران تندمزاج و منتقدی همچون محمد فرخییزدی، میرزاده عشقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا را به خود دید. مهمترین ویژگی اشعار این شاعران توجه آنان به مضامین اجتماعی و تاریخی بود که میراث ادبیات عرفانی پیش از آن را نادیده میانگاشت. حتی پس از ظهور غزلسرایانی همچون رهی معیری و ه.ا.سایه، غزل همچنان در حیطهای ناسوتی در نسبتی کاملا فردی و متوجه مضامینی تاریخی بود و غفلت از پیشینهٔ عرفانی آن کاملا محسوس بود. با ظهور شعر نو این غفلت مضاعف شد، دراینمیان دو شاعر احیاگر میراث ادبیات عرفانی-اسلامی بودند که با اشعار خود توصل به عالم لاهوتی را عیان ساختند و غزلهایی را در حمد و ستایش ذات حقتعالی سرودند؛ پروین اعتصامی و شهریار. اهمیت شهریار و جایگاه او در شعر، در توجه به این نقش مهم در تاریخ ادبیات ایران نهفته است. شاید پس از او و متأثر از او بود که ابتهاج نیز مسیری بدیع در مناجاتنامههایش طی نمود و این تأثیرپذیری از شهریار در جملگی شاعران این دوره مشهود است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایاننامه)
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)