تاریخ تحلیلی شعر نو

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تاریخ تحلیل شعر نو
نویسندهشمس لنگرودی
ناشرمرکز
محل نشرتهران
شابک۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱
تعداد صفحات۲۸۰۳
موضوعشعر آزاد ـ تاریخ نقد/ شعر فارسی قرن ۱۴
زبانفارسی
طراح جلدابراهیم حقیقی
  کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، اثر شمس لنگرودی، شاعر، نویسنده و محقق معاصر، تاریخ جامعه‌شناختی یک ‌دوره از شعر نوین ایران است که کتاب‌ها و نشریات حاوی شعر نو هفتاد و اندی سال را مورد بررسی قرار داده است.[۱] 
* * * * * * * *
  کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، تاریخ جامعه‌شناختی یک دوره از شعر نوین ایران (۱۲۸۴-۱۳۵۷) است که با استناد به قریب به تمام کتاب‌ها و نشریات حاوی شعر نو هفتاد و اندی سال مورد بررسی گرفته است. تقسیم‌بندی کتاب در چهار جلد، تقسیمی است تاریخی، مبتنی بر سه مقطع از تاریخ شعر نو ایران، که در این سه دوره، تحولی رخ داده است. تدوین کتاب بر اساس سال است، و در بررسی وضع شعر نو هر سال، نخست فهرستی از کتاب‌های منتشره و نشریات شعر نو آن سال داده شده است؛ سپس مهم‌ترین کتاب‌ها، همراه با نقدهای مطرح، ذیل «نقد و نظر» آن کتاب آورده شده است. بدین ترتیب، مجموعهٔ حاضر اگرچه تاریخ تحلیلی شعر نو در ایران است، ولی سه مجموعه دیگر، یعنی کتاب‌شناسیِ شعر نو، نشریات هفتاد سال شعر نو، و فهرست هفتاد سال نقد بر شعر نو فارسی را شامل می‌شود که جای نسبتا خالی آن‌ها نیز احساس می‌شد.
کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، نخستین‌ تاریخ شعر نو در زبان فارسی است. فهرست: جلد اول ۱۲۸۴ تا ۱۳۳۲، جلد دوم ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱، جلد سوم ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۹ و جلد چهارم ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷.[۱]

مؤلف کتاب

  محمدتقی جواهری گیلانی؛ مشهور به شمس لنگرودی، شاعر و پژوهشگر، در سال ۱۳۲۹ در محلهٔ آقاسیدعبداللهٔ لنگرود به‌دنیا آمد.
وی در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شد. پدرش آیت‌الله جعفر شمس لنگرودی از روحانیان مشهور و امام‌جمعهٔ لنگرود بود. این شاعر پرکار، سرودن شعر را از دههٔ ۵۰ آغاز و نخستین‌دفتر شعرش را در سال ۱۳۵۵ با نام رفتار تشنگی منتشر کرد. وی پس از انتشار مجموعه‌های خاکستر و بانو و جشن ناپیدا در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ به شهرت رسید.
او پس از حدود ۱۰ سال سکوت، در سال ۱۳۷۹، با چاپ دفتر نت‌هایی برای بلبل چوبی، دیگرباره فعال شد و در دههٔ ۱۳۸۰ هشت مجموعه‌شعر منتشر ‌کرد که برخی از آن‌ها عبارتند از: پنجاه‌وسه ترانهٔ عاشقانه، رسم‌کردن دست‌های تو و شبونقاب عمومی است. [۲]

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

داستانک

معلم جوان خوش‌سیمای نوپرداز

  حبیب ساهر، شاعر معاصر آذربایجان، در مقدمهٔ «کتاب شعر ماهر» نوشته: 
معلم جوان خوش‌سیمای ما به زبان‌های فارسی، فرانسه و ترکی شعر می‌گفت و ما اشعارش را در مجلهٔ ادب و روزنامهٔ تجدد می‌خواندیم. از میان شاعران مدرسهٔ مبارکهٔ تبریز، احمد خرم، تقی برزگر و آرین‌پور که از چهره‌های شعر نو آن‌زمان شدند، از پیروان او بودند.
مدیر مدرسه، امیر خیزی، بچه‌ها را به سرودن اشعار کلاسیک تشویق می‌کرد و به اشعار جدید به چشم حقارت می‌نگریست. اما آوازهٔ نوپردازی معلم جدید ما دیگر از مرزهای مدرسه و شهر تبریز گذشته، غوغایی در تهران و شیراز و جاهای دیگر برانگیخته بود. نام معلم جدید ما میرزا‌تقی‌خان رفعت بود؛ بنیانگذار «مکتب رفعت»؛ نخستین‌شاعر نوپردازی که سنگ بنای شعر نو را بنا گذاشت.[۳]

تصویری از یک شعرخوانی رسمی

  زین‌العابدین مراغه‌ای در تصویر از یک شعرخوانی رسمی می‌نویسد:
یکی از حضار، به آواز بلند یکی از مهمانان را صدا زد و گفت: «جناب شمس‌الشعرا! به تازگی چیزی انشاء فرموده‌اید؟» گفت: «بلی، و کاغذی درآورد و بنا کرد به خواندن و در اتمام هر بیتی از آن.... گفتم: «بنده از این‌ها چیزی نمی‌فهمم!» گفت: «چطور نمی‌فهمی؟ کلامی است که سراپا روح است.» گفتم: «هیچ روحی ندارد، این شیوه کهن شده... به بهای این سخنان دروغ در هیچ جای دنیا دیناری نمی‌دهند. مگر در این ملک که سبب آن به‌جز بیکاری و بیماری و بی‌عملی و غفلت و دنائت نفس نیست، که ظالمی را دانسته و فهمیده به عدالت و جاهلی را به فضیلت و لئیمی را به سخاوت ستایش کنی... امروز موی میان در میان نیست؛ کمان ابرو شکسته؛ چشم آهو از بیم آن رسته است؛ به‌جای خال لب، از زغال معدنی باید سخن گفت... از دامن سیمبران دست بکش و بر سینهٔ معادن نقره و آهن بیاویز. بساط عیش را برچین و دار قالی را پهن کن. امروز استماع سمع راه‌آهن در کار است، نه نوای عندلیب گلزار. حکایت شمع و پروانه کهنه شده، از ایجاد کارخانهٔ شمع سخن ساز کن...» [۳]

توفانی در تهِ دواتِ نوجوانان تهران

  حادثهٔ اصلی در بیرونِ شعر رسمی داشت اتفاق می‌افتاد. عده‌ای از روشنفکران آشنا به زبان فرانسه، کل شعر فارسی را از بیرون زیر بمباران گرفته بودند. رهبر انقلابیون، اندیشمند بزرگ، تقی رفعت بود... جنگ بزرگ و علنی بین او (در رهبری نوپردازان) و محمدتقی بهار (در رهبری محافظه‌کاران) در زمستان ۱۲۹۴ هجری شمی به‌وقوع پیوست. مطلب از این قرار بود که بهار در دی‌ماه ۱۲۹۴ هجری شمسی انجمن ادبی کوچکی (که بعدها مجلهٔ دانشکده را منتشر می‌کرد) تاسیس کرد و در مرام‌نامه‌اش اعلام داشت که قصد و مشی انجمن در ترویج معانی جدید در لباس شعر و نثر قدیمی و ضرورت اقتباس محاسن نثر اروپایی است.» بعد هم یکی از اعضای انجمن دانشکده ظاهرا محض نمونه بر اساس اصول پذیرفته‌شدهٔ انجمن، غزلی به اقتباس سعدی در روزنامه‌ای به‌نام زبان آزاد نشر کرد. تقی رفعت که در این موقع  سردبیر نشریه‌ی نوگرای تجدد چاپ تبریز بود در جوابشان به طنز و کنایه در شمارهٔ ۶۶ نشریه‌اش نوشت:
«عزیز من! کلاه سرخ ویکتور هوگو را در سرِ قاموسِ دانشکده مجوی، توفانی در تهِ دواتِ نوجوانان تهران هنوز برنخاسته است.» [۴]

خلاصهٔ کتاب

  هدف کتاب حاضر، تاریخ جامعه‌شناختیِ شعر نو در ایران، از آغاز تا سال ۱۳۵۷ است. و شعر نو اصطلاحا به اشعاری گفته می‌شود که آزاد از تعهدات سنتی باشد؛ شعر نویی که بهانه‌اش شکستن اوزان عروضی نیست که در تاریخ شعر فارسی نمونه‌هایی از آن موجود است؛ بلکه پدیده‌ای است که آغازش با رشد و تحول و پیشروندگی همراه است؛ پدیده‌ای که تسری می‌یابد و به عرصه‌ها و پدیده‌های دیگر نفوذ می‌کند و عوامل اجتماعی دیگر را تحت تاثیر و تغییر قرار می‌دهد.
در کتاب حاضر، در پاره‌ای از موارد، از شاعرانی نام برده شده و یا مجموعه‌هایی مورد بررسی قرار گرفته است که شاید امروز از کوچک‌ترین ارزشی برخوردار نیستند، ولی خارج از علایق ما، آن‌ها جزیی از تاریخ‌اند که از شعر امروز ایران در آن تاریخ محافظت کرده‌اند، و توجه به این امر، به‌ویژه تا سال‌های ۲۸ ـ ۱۳۲۹ بسیار درخور اهمیت است. از این سال‌ها به بعد، بر تعداد نشریات افزوده می‌شود؛ کیفیت کار بالا می‌رود، و شعر نو بر سر پا می‌ایستد، که با این وصف، دیگر بررسی همهٔ مجموعه‌ها و نشریات و استخراج تمام اشعار نو، کاری غیرضروری و بیهوده است؛ چرا که اکنون دیگر همه نیستند که پرچمدار و پیشبرندهٔ شعر نوین‌اند. از این سال‌ها، شعر نو در دست معدودی مجله و روزنامه و شاعر پیگیر و آگاه‌تر متمرکز می‌شود. این‌ها هستند که نمایندگان شعر نوین‌اند و در تحلیل و تطور تاریخ شعر نو، فقط آثار اینان است که می‌بایست مورد بررسی قرار گیرد. و چنین است که کتاب حاضر از صورت تذکره و تاریخ مطبوعات و کتاب‌شناسی صرف خارج می‌شود.[۵]

چهار فصل‌ کتاب

  در جلد اول کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، موضوع اصلی تاریخ تحلیلی شعر نو را با رویارویی دو جریان سنت‌گرا و تجددخواه در اوان مشروطیت آغاز کرده است و با معرفی و تجزیه و تحلیل آثاری از هوشنگ ابتهاج و دیگران... و شعر نو در سال کودتای ۱۳۳۲ به پایان می‌برد.
جلد دوم کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱ را دربرمی‌گیرد. نویسنده پس از بررسی مستند اوضاع سیاسی ایران در سال‌های پس از کودتا ـ که مربوط به ذکر وقایع و تحلیل آن‌هاست ـ به ظهور جریانات و شخصیت‌های جدید در فضای ادبی، به‌ویژه شعری، آن هم از مقولهٔ شعر نو مستدل و مستند می‌پردازد؛ شخصیت‌ها و جریاناتی که در مجلات خود به مسایل روز می‌پردازند. در کنار ایشان و مشکلات برآمده از کودتا، نویسنده از جریان شعر ضد سیاسی، ضد تعهد، ضد سمبولیسم نیز که سربرآورده و رشد کرده است، می‌گوید، و این بخش نیز با شعر احمدرضا احمدی، یدالله رویایی و سهراب سپهری پایان می‌گیرد.
جلد سوم کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو با نقد و نظری بر گسترش شهرنشینی، انقلاب سفید، تعارض مدرنیسم و سنت، موج نو، شعر چریکی شروع می‌شود. سال‌های بررسی این جلد از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۹ است. جلد سوم در واقع معرفی مقطع مهمی از تاریخ شعر نو در ایران است که ستارگان تابناک شعر امروز ایران، نشریات و جریانات فکری هنری فرانسوی و فرهنگی و نقد و نظر در آن درخشیدن گرفته‌اند. مباحث پایانی به نقد و بررسی شعر حجم و بیانیهٔ شعر حجم می‌پردازد.
جلد چهارم کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو نیز باعنوان گسترش مدرنیسم در زندگی سنتی و رفاه نسبی اقتصادی آغاز می‌شود و...»[۶]

بازتاب کتاب و دلیل شهرت

  کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو موجب دعوت‌شدن شمس لنگرودی به دانشگاه‌های آمریکا و اروپا پیرامون توضیح و بحث در مورد این اثر شد.[۷]
  کارگاه «تاریخ تحلیلی شعر نو» با حضور شمس لنگرودی، از ۱۲ شهریور ۱۳۹۱ هر یکشنبه‌ در موسسهٔ مطالعاتی «رخداد تازه» برگزار می‌شود.
چهار جلسهٔ نخست این کارگاه به موضوع «معنای شعر و شعر مدرن» اختصاص دارد.[۸][۹]

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

داستانک

زندان و جرقهٔ یادگیری

  شمس لنگرودی می‌گوید: «در زندان، کتاب و روزنامه نبود. برای همین بعد از مدتی با سه‌ چهار نفر از هم‌بندی‌ها قرار گذاشتیم هر کسی هر چه بلد است به دیگران یاد دهد. یکی فیزیک بلد بود، یکی شیمی، یکی از گیاهان دارویی خبر داشت. من هم قرار بود از ادبیات فارسی بگویم. شروع کردم، دیدم از دوره‌هایی، اطلاعات چندانی ندارم و عجیب این که یکی از این دوره‌ها، تاریخ دقیق شعر نو در ایران بود، در حالی که قبلا تصور می‌کردم، بلدم. همین مساله باعث شد تصمیم بگیرم آزاد که شدم، اطلاعاتم را در زمینه‌ی تاریخ شعر نو کامل کنم.»[۱۰][۱۱]

۱۲ سال، روزی ۱۰ ساعت کار!

  شمس لنگرودی می‌گوید: این که من چگونه به کتاب‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و گاهنامه‌های هفتاد سالهٔ گمشده در غبار دست یافته‌ام؟، باید بگویم، در هیچ یک از کتابخانه‌های رسمی کشور (کتابخانهٔ ملی و مجلس) هیچ‌کدام از نشریات نوپرداز دروهٔ پهلوی موجود نیست (یا برای همه موجود نیست). من پاره‌ای از مجلات... هفتاد سالهٔ گذشته را به‌طور پراکنده و به‌مرور و طی سالیان دراز در منابع مختلف یافته و دیده‌ام و مرا به کتابخانه‌های قفل‌شدهٔ بسیاری از نشریه‌داران و مجموعه‌داران راهی نبود؛ بخشی از منابع را نیز دوستانم احمدرضا احمدی، بیژن جلالی، فیروزه میزانی، علیرضا میرزاخانی، محمد اسدیان خرم‌آبادی، محمد بیگلری و حافظ موسوی در اختیارم گذاشته‌اند.
کتاب حاضر که طی دوازده سال، با احتساب متوسط ده ساعت کار روزانه، در روزگاری دشوار نوشته شده است؛ بی‌گمان دشوارتر به سرانجامی می‌رسید، اگر همدلی و همکاری این دوستان نبود.[۱۲]

نیما، رهبر و تئوریسین شعر مدرن ایران

  تنها شاعری که زیر سلطهٔ جو مسلط بر شعر دورانش باقی نماند، و با شناخت دقیق قانونمندی‌های حاکم بر تاریخ و شعر، و کالبدشکافی شعر فارسی، به مرور توانست با تئوریزه‌کردن دست‌آوردهای هنریش به استحکام و استقرار شعر مدرن یاری رساند، نیمایوشیج بود. اگرچه نیما نیز چون رودکی آغازکنندهٔ شعر نوین فارسی ایران نبود، و پیش از او شاعران باقریحه و آگاهی چون تقی رفعت، ابوالقاسم لاهوتی، جعفر خامنه‌ای، شمس کسمایی و دیگران و دیگران که با ادبیات اروپایی و تُرک آشنایی یافته بودند، به همین سبک و سیاق نیما شعر سروده بودند؛ ولی فرق نیما با دیگر نوپردازان پیش از خود و دیگر شاعران بزرگ شعر فارسی در این بود که او با آشنایی وسیع با تاریخ و ادبیات فارسی و اروپایی، و با آگاهی از حمیات تغییر و تحول، و با انگیزهٔ شور و ایمانی تمامی‌ناپذیر، کوشید و توانست تحت یک تئوری، و به‌عنوان یک تئوریسین، شتاب فوق‌العاده‌ای به شعر مدرن بدهد، چندان که این نوپای نوراه، ره صدساله را یک‌شبه طی کرد. راز عظمت و مبدأ شناخته‌شدن نیما در همین نکته است. و این مهم هم چیزی نبوده که از چشم نیما (برخلاف بسیاری از طرفدارانش) پنهان بماند. او با آگاهی کامل بدین نکته و با اعتمادبه‌نفسی که درخور چنین رهبری است می‌نویسد: «اسلوب‌های هنری که توسط شخصیت‌های بزرگ‌تر (قوی‌تر) به روی کار می‌آید نتیجهٔ شخصیت‌های کوچک است» و راجع به کیفیت شکل‌گیری ادبیات جدید می‌نویسد: «در ادبیات و آثار دیگر هنری ما، نفوذ و ذوق و سلیقهٔ خارجی از نیمهٔ دوم سدهٔ حاضر، تحول بیشتری به‌واسطهٔ آشنایی زیادتر با آثار اروپایی در ذوق و احساسات ما به‌وجود آمد.» ولی تاثیر آثار اروپایی در ادبیات و طرز و اسلوب شعر ما، به‌طور غیرِمنظم و ناقص بوده است. پیش از همه‌چیز ترجمهٔ کمدی‌های مولیر است که در آثار شعری ما روی خود را به ما نشان می‌دهد... و جلوهٔ با قوت این تحول در اشعار علی‌اکبر دهخداست که در روزنامهٔ صوراسرافیل انتشار یافته است.» و نیما در ادامه می‌نویسد: «در هیچ جای دنیا آثار هنری و احساسات نهفته و تضمین‌شده در آن عوض ‌نشده‌اند مگر در دنبالهٔ عوض‌شدن شکل زندگانی‌های اجتماعی... هر یک از شخصیت‌ها هم، نتیجهٔ تحولات تاریخی، بر اثر تغییر اساسِ زندگی ( کار یا ماشین) هستند.»
یعنی نیما می‌گوید: «شکل تولید، زندگی را عوض می‌کند؛ زندگی جدید، اسلوب هنری جدیدی طلب می‌کند؛ عده‌ای از هنرمندان کوچک (به‌علت ناکافی‌بودن شرایط کار، و ابتدایی‌بودن امکانات کار) اسلوب جدید هنری را پی می‌ریزند، و زمینه را برای ظهور شخصیت بزرگ و هنر مدرن آماده می‌کنند.»
اما چه تغییری در مناسبات تولیدی جامعهٔ زایندهٔ شعر نو در عصر نیما پیدا شده بود؟ زندگی اجتماعی چه صورت جدیدی یافته بود و چه اسلوبی می‌طلبید؟ پیشگامان این اسلوب جدید هنری (شعر نو) چه کسانی بودند؟[۱۳]

داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)

  شمس لنگرودی می‌گوید: «وقتی از زندان بیرون آمدم شروع کردم. دیدم برای دوره‌ی آغازین شعر فارسی، محمدتقی بهار مطلب خوبی نوشته که آقای محمد گلبن در مجموعهٔ «بهار و ادب فارسی» جمع‌آوری کرده است. خواندم و خواندم تا رسیدم به تاریخ شعر نو. دیدم قصه، خیلی مفصل‌تر از این‌هاست که فکر می‌کردم. شروع کردم به جمع‌آوری مدارک. دیدم دارد زیاد می‌شود. به فکرم رسید که فیش‌ها را به‌صورت کتابی تدوین کنم تا همه استفاده کنند. البته تصورم این بود که کتابی می‌شود بین صد تا صد و پنجاه صفحه. اما جلوتر که رفتم دیدم دریا ژرف‌تر شده است‌. ده سال طول کشید تا تدوین مطالب جمع‌آوری شده و تحقیقاتی‌ام به پایان برسد و به‌صورت این کتابی که می‌بینید درآید.»[۱۰][۱۱]	

سبک کتاب، پیشینه و ویژگی‌های مهم کتاب

  کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو شاید یکی از جدی‌ترین و گسترده‌ترین پژوهش‌های تحلیلی و تاریخی در حوزهٔ شعر فارسی از ۱۲۸۴ هجری شمسی تا سقوط پهلوی دوم و وقوع انقلاب اسلامی ایران است؛ یعنی یک‌سال قبل از صدور فرمان مشروطیت در ایران عصر قاجار تا  ۱۳۵۷  هجری شمسی. در واقع، موضوع چهارجلد کتاب در خصوص تحولات و زمینه‌های دگرگونی شعر فارسی از وقوع انقلاب مشروطه تا وقوع انقلاب اسلامی است.
از امتیازات شکلی کتاب نیز می‌توان به نثر ساده و روان آن اشاره کرد.[۱۴] شمس لنگرودی در پیش‌سخن کتاب، برای تفکیک کامل تالیف خود از تذکره‌نویسی و شرح‌حال‌نویسی و نیز بیان بخشی از سبک کار پژوهش خود، می‌نویسد:
«حال که سخن از تذکره و شرح‌حال‌نویسی پیش آمد، ضرورت دارد گفته شود که در کتاب حاضر، شرح حال همهٔ کسانی که در آغاز نوخواهی و نوپردازی، دست به قلم برده و برای ترویج و تثبیت شعر نو تلاش کرده‌اند، آمده است، ولی بعد که شعر نو تثبیت می‌شود، فقط شرح حال کسانی می‌آید که شعرشان در مقطع معینی از تاریخ در تحول شعر نو موثر بوده است.»[۱۵]

اظهارنظرها

نقدهای مثبت

نظر عباس مخبر
  «در ایران نقد ادبی نداریم، هرچه هست یا تعریف و تمجید است، یا غرض‌ورزی. نوشته‌های تحلیلی و نظری صرفاً با تكیه بر داده‌های كافی در حوزه‌های مورد بحث امكان بروز و ظهور پیدا می‌كند. در حوزهٔ ادبیات و نقد ادبی، در سال‌های اخیر، دو سه كار اساسی صورت گرفته است. در زمینهٔ داستان‌نویسی: كتاب صدسال داستان نویسی در ایران، اثر حسن عابدینی و در حوزهٔ شعر كارهای محمد حقوقی کتاب شعر نو از آغاز تا امروز و محمد شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو قابل ذكر هستند. آثار یادشده جدا از ارزش‌های دیگرشان، به‌لحاظ گردآوری انبوهی از داده‌ها، راه تحقیق در این حوزه را هموارتر كرده‌اند و نگارنده نیز از آن‌ها بهرهٔ فراوان برده است.»[۱۶][۱۷][۱۸]
نظر محمد زمان چوبندیان
  اگرچه کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو به شیوهٔ تاریخ ادبیات‌نویسی است که دیگران و بهتر از همه شادروان استاد ذبیح‌الله صفا نوشته‌اند؛ اما امتیازهایی که کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو بر دیگر تاریخ ادبیات‌ها دارد، یکی بیان روان و جذاب و دلنشینی است که آن را شبیه یک رمان تاریخی پرجذبه کرده است و یکی نظم و روش هنری علمی و امروزی آن است...
دادن اطلاعات از یک واقعه یا یک اثر و آوردن نظریه‌های چند سویه دربارهٔ واقعه و اثر از طرف دیگر ـ که خواننده را کاملا در متن واقعه قرار می‌دهد ـ و بعد با آوردن سخن اثر هنری ـ مثلا شعر ـ و در نهایت نقد بی‌غرضانه و بی‌طرفانهٔ محقق که با آن، خواننده کاملا در جریان قضاوت اصولی قرار می‌گیرد، از ویژگی‌های بارز این کتاب است.
از طرفی، انتشار کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، مهر تایید و حسن ختامی است بر یک دوره‌ی تاریخی مشخص در فرایند شعر فارسی. یعنی نقطه‌ی عطفی که تاریخ شعر نو فارسی را به پیش از این و پس از آن می‌توان تقسیم کرد.
اینک تاریخ تحلیلی شعر نو مورد قبول، توجه و استناد اغلب پژوهشگران و مولفین نکته‌سنج قرار گرفته و این به خودیِ خود عیار این اثر را نشان می‌دهد.[۶]
نظر دکتر محمود بشیری و دکتر مریم صادقی
  از امتیازات شکلی و محتوایی کتاب، نثر ساده و روان آن است و قواعد نگارشی و ویرایشی که در آن تا حد امکان رعایت شده است. طرح روی جلدها هم مناسب با موضوع کتاب است.
محتوای اثر بسیار جامع است و می‌تواند جزء کتاب‌های مرجع در زمینهٔ ادبیات معاصر باشد. کتاب از نظم منطقی برخوردار است و مطالب هر فصل با فصل دیگر پیوسته است. مولف از همهٔ منابع مرتبط با حیطهٔ تحقیق از جمله نشریات هردوره استفاده کرده است و بحث جامعی در ارتباط با تاثیر نشریات در گسترش شعر نو انجام داده است. هم‌چنین اطلاعات مفیدی دربارهٔ جریان‌های شعر نو دارد. اصطلاحات تخصصی خوب و درست بیان شده است و زمینه‌ها و مبانی بحث و هدف از تدوین اثر در پیشگفتار به‌خوبی تشریح شده است. در استنادات و ارجاعات دقت لازم را داشته است و دربارهٔ مسایل و جریان‌های سیاسی با دیدگاهی علمی قضاوت کرده است.»[۱۴]
نظر حافظ موسوی
  حق اين کتاب آن‌طور که بايد ادا نشده است. در هر کجای ديگر دنيا مولف چنين کتابی آن هم به‌عنوان اولين‌کتاب و شايد هنوز هم تنها کتاب در اين زمينه می‌توانست يک کرسی معتبر دانشگاهی را در عالی‌ترين سطح تصاحب کند، می‌توانست در سايهٔ‌ حق‌تأليف و امتيازهای جانبی آن بقيهٔ عمر را بياسايد. اگرچه چنين نشد، اما چه باک، چون همين يک کتاب، حتی اگر شمس هيچ کار ديگری نکرده بود و نکند، برای ماندگاری نام او در تاريخ ادبيات ايران کفايت می‌کند.[۱۹][۲۰]

نقدهای منفی

نظر دکتر محمود بشیری و دکتر مریم صادقی

به‌لحاظ شکلی و محتوایی، ای کتاب دارای اشکالات و ایراداتی است که البته برخی از آن‌ها تا حدودی با توجه به حجم اثر بدیهی است؛ با این حال، تعدادی از آن‌ها ذکر می‌شود:

  ۱. اثر در بعضی موارد دچار اطناب ملال‌‌آور است؛ به‌طوری که مؤلف در پاره‌ای فصول جلد اوّل فراموش می‌کند که تاریخ شعر نو می‌نویسد و آن‌قدر غرق مباحث تاریخی می‌شود و از سیاست و مسایل سیاسی سخن می‌گوید که گویی قصد نوشتن تاریخ سیاسی و اجتماعی دارد.
۲. ذکر برخی از اشعار غیرضروری بر حجم اثر افزوده است در حالی که می‌توانست با ذکر نمونه‌های دقیق و مهم از حجم اثر خصوصاً در جلد اوّل بکاهد...
۳. با این که نثر نویسنده، روان و رساست، ولیکن در مواردی آن استواری لازم و مناسب را ندارد؛ مثل صفحهٔ ۳۰ : «میرزا عبدالطیف طسوجی، هزار و یک شب... را از زبان فرانسه به فارسی فصیح ترجمه کرد، ولی داد سروش اصفهانی اشعاری بر آن بگذارد که کتاب فخیم‌تر گردد.»
و یا صفحهٔ ۲۰۹:
«... بعدها، در آبان و آذر ۱۳۲۲ ه.ش ۴۷۶ شاهین در ۲۵ تا ۳۱ صفحه منتشر شد؛ بعدترها بر تعداد آن افزود...»
۴. قضاوت‌های متناقض ادبی و سیاسی مولف نیز کم نیست؛ مثلاً در صفحهٔ ۱۵۳ جلد اول می‌نویسد:
«مطلقاً نمی‌شود بهار را نوپرداز دانست.»
ولیکن اندکی بعد می‌نویسد: «با این که بهار هیچ‌گاه شعر نویی به سبک نیما نسروده است، ولکن در نوجویی او با اشعار درخشانش نمی‌توان شک کرد.»
۵. درخصوص حوادث تاریخی نیز گاهی در نوشته‌های مؤلف محترم سهل‌انگاری و گزارش نادرست و یا متناقض دیده می‌شود. در صفحهٔ ۴۷ کتاب مؤلف تصریح می‌کند که:
«تقی رفعت پس از شکست قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز به سال ۱۲۹۹ه.ش در سن ۳۱ سالگی در مخفی‌گاه خویش در ده قزل ایزج خودکشی کرد.»
ولیکن، مؤلف در صفحهٔ ۸۸ این خودکشی را از یاد برده و نوشته است:
«رفعت کشته شد. رضاشاه به قدرت رسید.»
که مفهوم خاصی را القا می‌کند که مطابق واقعیت تاریخی نیست.
۶. قضاوت‌های ناصواب مؤلف محترم نسبت به آثار و شاعران در این کتاب کم نیست. مؤلف محترم در صفحهٔ ۳۱۶ دربارهٔ فریدون توللی می‌نویسد:
«... با انتشار دیوان‌های غزل و قصیده با نام‌های پویه، شگرف، رسماً به مرتجع‌ترین جناح‌های شعر زبان فارسی می‌پیوندد.»
لقب مرتجع‌ترین در یک اثر تحقیقی، پسندیده نیست و بیانگر نوعی تعصب خاص است. این نوع قضاوت ناصواب در صفحات دیگر کتاب دیده می‌شود از جمله در صفحهٔ ۴۵۳ کتاب که می‌نویسد:
«... کبوتر صلح که اصلاً اعتقادی به شعر نو و شعر نیمایی نداشت، وقیحانه می‌نوشت که نیما هرگز اشعار ابداعی خود را جدی نمی‌گیرد.»
۷. مولف در انتخاب اشعار شاعران می‌توانست دست به انتخاب عالمانه بزند و اشعاری را برگزیند که تا حدودی بیانگر تمام خصوصیات شعر آن شاعر باشد؛ مثلاً در خصوص نیما اگر شعرهای «قایقبان» و «شباهنگام» و …را انتخاب می‌کرد، نسبت به اشعاری که مؤلف برگزیده به‌لحاظ ویژگی‌های نیما از جامعیت برخوردار است و در عین حال، سخن مؤلف نیز کوتاه‌تر می‌شد.
۸. قضاوت مؤلف پیرامون مکتب بازگشت، ژورنالیستی- تبلیغاتی است؛ در صورتی که اگر واقع‌بینانه و بدون تعصب به این مسأله بنگریم، خواهیم دید که اگر سبک بازگشت و برخی از شاعران آن چون یغمای جندقی، فتح‌الله‌خان شیبانی، قائم‌مقام فراهانی، محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه و حتی قاآنی شیرازی نبود، شاید سبک مشروطه هیچ‌گاه شکل نمی‌گرفت. بسیاری از نوآوری‌های شاعران مشروطه چون بهار، دهخدا، ایرج، عارف، عشقی و سیداشرف‌الدین حسینی مبتنی بر اقتباسی است که از شاعران یادشدهٔ سبک بازگشت داشتند.
۹. قضاوت مؤلف درخصوص نخستین‌شاعر نوپرداز دارای مبنای درستی نیست؛ زیرا درخصوص نخستین‌شاعر نوپرداز هیچ‌گونه ملاک و نشانهٔ مشخصی ذکر نمی‌کند و به‌صورت کلی در این باره بحث و قضاوت می‌کند و گاهی جعفر خامنه‌ای را و گاه نیز تقی رفعت را به‌عنوان نخستین‌نوپرداز می‌نامد. درصورتی که اگر شعر نو را شعری بدانیم که هم به‌لحاظ شکل بیرونی مثل قالب، زبان، وزن و شگردها و تکنیک‌های ادبی و شاعرانه تازه باشد و هم به‌لحاظ شکل درونی و مضمون و معنا و جهت‌گیری‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی با شعر پیش از خود متفاوت باشد، به‌نظرم باید برخی از شعرهای دهخدا را در نظر بگیریم که حتی به‌لحاظ تاریخی نیز مقدم بر اشعار دیگران است که از جملهٔ آن شعرهای «رؤسای ملت» و خصوصاً شعر «ای خدا کسی فکر ما نیست» است. شعر اخیر یک سال قبل از صدور فرمان مشروطیت یعنی در سال ۱۲۸۴ شمسی سروده شده است که هم شعری است وطنی، اجتماعی و سیاسی و هم به‌لحاظ زبان و وزن و مضمون و جهت‌گیری کاملاً جدید است.
علاوه بر این، پیشنهاد می‌شود مولف محترم در چاپ بعد موارد زیر را در نظر داشته باشند: ۱. تلخیص جلدها در یک جلد. ۲. افزایش مباحث مرتبط با شعر دینی و سیاسی. ۳. ارائهٔ دسته‌بندی جریان‌های شعر نو. ۴. تلخیص یا حذف برخی مباحث تاریخی. ۵. ارائهٔ آمار مجموعه‌اشعار و شاعران در پایان هر فصل. ۶. بیان نتایج جزیی در پایان هر فصل و نیز نتایج کلی در بخش پایانی کتاب. ۷. جداکردن مبحث جنگ‌ها و نشریات از مجموعه‌اشعار.[۱۴]
نظر محمدتقی صالح‌پور
  محمدتقی صالح‌پور، روزنامه‌نگار بنام گیلانی، علاوه بر تعریف و تمجید از کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو و مولف آن، و نیز تاکید بر بعضی نکات منفی آن که در سخنان دکتر محمود بشیری و دکتر مریم صادقی نیز به آن‌ها اشاره شده، گفته است:
«در کار تحقیق و پژوهش طبیعی است که باید «تردید» را از میان برداشت و «یقین» را جایگزین آن کرد. به‌همین خاطر بکارگیری کلماتی چون «شاید» و «احتمالا» ـ که نشانهٔ عدم پیگیری پژوهشگر در قطعیت‌بخشیدن به مسئلهٔ مورد نظر است ـ گذشته از لطمه‌زدن به رسالت کار، خوانندهٔ علاقمند و کنجکاو را سردرگم می‌کند؛ نظیر این دو نمونه:
*«مهمترین نشریهٔ نوگرای سال ۲۷ شاید اندیشهٔ نو است.» ص‌ ۳۷۲
*«نخستین‌شعر شکستهٔ (اصطلاحا نیمایی) ماهر، احتمالا شعرِ ای اختر سپید است.» ص ۳۷۴[۲۱][۲۲]
نظر ایرج پارسی‌پور
  «در این سال‌ها که نشر کتاب‌هایی که متضمن مجموعه‌مقاله‌ها یا نوشته‌ها و آثار و اسناد گذشتگان باشد، رواج بسیار گرفته و خریداران بسیار... کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو که مولف آن را «تاریخ جامعه‌شناختی شعر نو در ایران» خوانده است، یکی از محصولات جدید صنعت کتاب‌سازی است... او بر این کشکول بریده‌های مطالب روزنامه‌ها و مجله‌ها دربارهٔ شعر نو، عنوان فریبندهٔ «تاریخ تحلیلی شعر نو» نهاده است...
مولف به ۳۰ سال مقاله‌های «مجلهٔ سخن» دربارهٔ شعر نو و نوشته‌های یکی از بزرگان و ادیبان و منتقدان ما یعنی دکتر خانلری ارجاعی نداده... از نوشته‌های پرمایهٔ کسانی چون عبدالحسین زرین‌کوب و غلامحسین یوسفی که نظریه‌ و سلیقه‌شان دربارهٔ شعر نو و شاعران نوپرداز یا دیدگاه‌های مدرن موافق نبوده نیز اثری نیست، اما تا بخواهی سرشار از نوشته‌های بی‌مایه و جنجالی روزنامه‌نویسان است که در دفاع یا مخالفت از نظریاتشان قلم‌فرسایی کرده‌اند.
اثر قلم مولف در این ۴ جلد بسیار ناچیز است و تنها در جمله‌های پیونددهنده‌ای که در خلال نقل‌قول‌ها می‌آورده، می‌توان اثر او را دید. او در مدخل هر دورهٔ تاریخی، گزارش بسیار سطحی و روزنامه‌ای از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران می‌آورد تا به‌گمان خود شعر نو را در زمینهٔ اوضاع اجتماعی بررسی کرده باشد و به‌قول خود، «تاریخ جامعه‌شناختی شعر نو ایران را از آغاز تا ‍۱۳۵۷ بنویسد.
علاوه بر این، ایرج پارسی‌نژاد همچون محمود بشیری و مریم صادقی (در نوشتهٔ بالا) بر این باور است که «قضاوت مؤلف درخصوص نخستین‌شاعر نوپرداز دارای مبنای درستی نیست و دچار سردرگمی است» که در ادامهٔ نوشته‌هایش، دلایل مفصل خود را ذکر می‌کند.[۲۳][۲۴]

نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب

  شمس لنگرودی کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو را پاسخی به نادانسته‌های خود می‌داند و می‌گوید:
یکی از خوشبختی‌های من در زندگی این است که هر کاری کرده‌ام برای خودم کرده‌ام.[۷] شمس لنگرودی: دغدغهٔ من در تالیف این کتاب، خاستگاه اجتماعی و جامعه‌شناختی شعر نو بود.[۱۴][۱۱] شمس لنگرودی: انگیزه‌ی من از تالیف این کتاب، نشان‌دادن راه پرغبار گذشته و تا حد ممکن غبارزدایی از آن بوده است.»[۲۵]

فهرست کتاب

  این كتاب با شرح مختصری از چگونگی و نتیجه ورود مجموعه‌ای از پدیده‌های اروپایی به ایران آغاز می‌شود. نویسنده در این مجموعه به شرح حال كسانی كه در آغاز نوخواهی و نوپردازی دست به قلم برده و برای ترویج و تثبیت شعر نو تلاش كرده‌اند ـ به همراه نمونه‌ای از شعر آنان ـ اشاره كرده است. این اثر در شش بخش با این عناوین سامان یافته است.
۱ ـ زمینه‌ها و مقدمات تحول اجتماعی ـ اختصاصی و پیدایش شعر نو.
۲ ـ به قدرت رسیدن رضاخان و پایان‌یافتن یك دوره از شعر نو.
۳ ـ جنگ جهانی نیمهٔ دوم، سقوط رضاشاه، آزادی و شكوفایی شعر نو.
۴ ـ كودتا، تثبیت حكومت پهلوی، خودیابی نوپردازان و تحول شعر نو.
۵ ـ گسترش شهرنشینی، انقلاب سفید، تعارض مدرنیسم و سنت، موج نو و شعر چریكی.
۶ ـ گسترش مدرنیسم در زندگی سنتی، رفاه نسبی اقتصادی، تشدید دوگانگی فرهنگی، بحران سیاسی، انقلاب.[۲۶]

جمله‌های ماندگار کتاب

  شعر نو نخستين‌بار در آغاز دههٔ ۴۰ و از طريق برنامهٔ دوم راديو مجال پخش يافت. برنامهٔ دوم، راديويی بود برای مخاطبان خاص و گرايش‌های روشنفكری در ميان برنامه‌سازان آن ديده می‌شد.
در آغاز دههٔ چهل جامعهٔ ايرانی، دچار تحولات گسترش نوعی مدرنيسم شتاب‌زده و وارداتی بود. در اين ميان بخشی از حاكميت، علم هواداری از هنر و شعر مدرن را برافراخته بود و سعی می‌كرد از اين رهگذر نظر بخشی از روشنفكران ناراضی را به خود جلب كند. برپايی مراسمی چون جشن هنر و برگزاری مسابقات شعر نو- كه راديو و تلويزيون متولی آن بود- نمونه‌ای از تظاهر در سال‌های دههٔ ۴۰ و ۵۰ بود.
هفته‌نامه‌ی فردوسی سخنگوی بخشی از روشنفكران آن دوره، در ۷ ارديبهشت ماه ۱۳۴۲ با شعف فراوان نوشت:
«رابطهٔ راديو و شعر نو، تا مدت‌‌ها پيش چندان تعريفی نداشت. شعر نو را در برنامه‌های راديو علناً به مسخره می‌گرفتند و تا مدت‌ها پخش هر نوع سرود و تصنيف و ترانه كه اثری از نوپردازی در آن وجود داشت، از راديو قدغن بود. ظاهراً تحول تشكيلاتی ادارهٔ راديو با يك نوع تحول فكری و عقيدتی در زمينهٔ مسائل هنری نيز همراه بوده است: زيرا دو تن از ارجمندترين نوپردازان و شعرای طراز اول در جريان اين تحول به عضويت شورای نويسندگان راديو كه بر تهيه و تنظيم برنامه‌ها نظارت دارند، نايل آمدند. اين دو چهره را در اين‌جا به شما معرفی می‌كنيم: «نادر نادرپور و مهدی اخوان ثالث[۲۷][۲۸]

جوایز کتاب

  در دی‌ماه سال ۱۳۸۱ جايزهٔ بیژن جلالی به‌پاس زحمات و كوشش‌های منتقدان و محققان شعر معاصر به سه تن از فعالان اين عرصه از سه نسل مختلف، محمد حقوقی، شمس لنگرودی و كاميار عابدی اهدا گرديد؛ جایزه‌ای که تا کنون تداوم دارد.[۲۹]

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

  ـ کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی)؛ نویسنده: شمس لنگرودی؛ ناشر: نشر مرکز؛ قطع: رقعی؛ عرض: ۱۵.۷؛ ارتفاع: ۲۱.۸؛ نوع جلد: سخت.
ـ حروفچینی، نمونه‌خوانی، صفحه‌آرایی: بخش تولید نشر مرکز
ـ طرح جلد: ابراهیم حقیقی
ـ شابک دوره:
۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱
ـ موضوع: شعر آزاد ـ تاریخ نقد/ شعر فارسی قرن ۱۴
ـ شمارهٔ کتابشناسی ملی ۱۴۱۰۷ ـ ۷۹ م
صفحات: ۲۸۰۳ صفحه
ـ دفعات چاپ: چاپ اولِ جلد اول ۱۳۷۰/ چاپ اول دورهٔ ۴ جلدی ۱۳۷۷/ چاپ دوم ۱۳۷۹/ چاپ سوم ۱۳۸۱/ چاپ چهارم ۱۳۸۴/ چاپ پنجم ۱۳۸۷/ چاپ ششم ۱۳۹۰/ چاپ هفتم / چاپ هشتم ۱۳۹۷کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو[۳۰]

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

فهرست مقالاتی دربارهٔ کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو

  دربارهٔ کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، کتابی و پایان‌نامه‌ای نوشته نشده است؛ فهرست تعدادی از مقالات، نقدها و یادداشت‌هایی که بر این کتاب نوشته شده‌اند، در ذیل می‌آید:
ـ سخن نو و حلاوت آن، کاوه گوهرین، مجلهٔ گردون، شمارهٔ ۱۷ ، مرداد ۱۳۷۷
ـ گزارشی سال‌شمارانه، روایتی کتاب‌شناسانه، کامیار عابدی، کتاب ماه ادبیات فلسفه، شمارهٔ ۱۷ ، اسفند ۱۳۷۷
ـ ت‍اریخ ت‍ح‍ل‍ی‍ل‍ی‌ ش‍ع‍ر ن‍و، م‍هین خدیوی، مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۶، خرداد و تیر ۱۳۷۸
ـ تحلیلی بر نقدی که از سر شتابزدگی نوشته شده است، نوشتهٔ محمدعلی شاکری یکتا، مجلهٔ گزارش، شمارهٔ۱۰۴، مهر ۱۳۷۸
ـ نگاهی به تاریخ تحلیلی شعر نو، کریم رجب‌زاده، روزنامهٔ ایران، ۱۲ بهمن ۱۳۸۰
ـ چشم‌انداز پژوهش‌های بنیادی ادبیات امروز ایران، محمود معتقدی، فرهنگ و پژوهش، شمارهٔ ۱۰۰ ،۲۶ آذر ۱۳۸۱
ـ حق تاریخ تحلیلی شعر نو ادا نشده است، حافظ موسوی، روزنامهٔ شرق، ۱۸ تیر ۱۳۸۸[۳۱][۳۲]

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  2. «بیوگرافی شمس لنگرودی٬ همشهری آنلاین». یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۸. 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  4. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. ص. ۴۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  5. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. ص. ۱و۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ «نگاهی به کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو٬ ادای دین به شعر امروز٬ نقد و نوشته‌ای از محمد زمان چوبندیان٬ فصلنامه‌ی شعر گوهران». بهمن ۱۳۷۸. بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۸. 
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ «شمس لنگرودی، ویکی ادبیات». بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۸. 
  8. «برپايي کارگاه تحلیلی شعر نو با حضور شمس لنگرودی: ایبنا». يکشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۱. 
  9. «وبلاک شمس لنگرودی». یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۲. 
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ لنگرودی، شمس. «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران»٬ زیر نظر: محمدهاشم اکبریانی٬ گفتگو از: کیوان باژن. ثالث. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۳۲۵-۴.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ «سایت منظوم». ۱۳۹۵/۳/۱۰. بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۸. 
  12. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. ص. ۶و۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  13. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. ص. ۱۱و۱۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ «نقد کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو شمس لنگرودی منتقدان: محمود بشیری٬ مریم صادقی در شورای بررسی متون کتب علوم انسانی (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)». بازبینی‌شده در ۲۰ مرداد ۱۳۹۸. 
  15. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. ص. ۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  16. «ایران و نقد ادبی٬ عباس مخبر». مجله نگاه نو تابستان ۱۳۷۷، ش. ۳۷. 
  17. شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی.
  18. «سایت ویستا». یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  19. روزنامه شرق.
  20. «سایت شمس لنگرودی». 
  21. «تاریخ تحلیلی شعر نو، محمدتقی صالح پور». مجله کلک، ش. ۳۰ (شهریور ۱۳۷۱). 
  22. «پرتال جامع علوم انسانی». شهریور ۱۳۷۱. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  23. «از ادعا تا واقعیت، نقد کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، ایرج پارسی‌نژاد». ایران شناسی، ش. ۴۲ (سال یازدهم تابستان ۱۳۷۸). 
  24. «پرتال جامع علوم انسانی». سال یازدهم تابستان ۱۳۷۸. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  25. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. ص. ۲و۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  26. «تاریخ تحلیلی شعر نو٬ بانک اطلاعات کتاب ایران، سایت ویستا». شنبه٬ ۱ تیر ۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  27. «به نقل از شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو، نشر مركز، ج٬ ۳». شعر نو و رادیو، مجله‌ی فردوسی، دوره جدید، ش. ۱۱۷، ۱۰۲-۱۰۳. 
  28. «سایت فصل فاصله». ۱ مرداد ۱۳۸۵. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  29. «خبرگزاری مهر٬ جايزه‌ی"بيژن جلالي "به محققان و منتقدان شعر اهدا می‌شود». ۱۴ دی ۱۳۸۲. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  30. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). تهران: مرکز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  31. «سازمان اسناد کتابخانه‌ی ملی جمهوری اسلامی ایران». بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  32. «پرتال جامع علوم انسانی». بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 

منابع

  1. لنگرودی، شمس. تاریخ تحلیلی شعر نو(چهار جلدی). ۱. تهران: مرکز. ص. ۱و۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  2. لنگرودی، شمس. «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران»٬ زیر نظر: محمدهاشم اکبریانی٬ گفتگو از: کیوان باژن. ثالث. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۳۲۵-۴.
  3. «سایت منظوم». ۱۳۹۵/۳/۱۰. بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۸. 
  4. «سازمان اسناد کتابخانه‌ی ملی جمهوری اسلامی ایران». بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  5. «پرتال جامع علوم انسانی». سال یازدهم تابستان ۱۳۷۸. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  6. «نقد کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو شمس لنگرودی منتقدان: محمود بشیری٬ مریم صادقی در شورای بررسی متون کتب علوم انسانی (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)». بازبینی‌شده در ۲۰ مرداد ۱۳۹۸. 
  7. «به نقل از شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو، نشر مركز، ج٬ ۳». شعر نو و رادیو، مجله‌ی فردوسی، دوره جدید، ش. ۱۱۷، ۱۰۲-۱۰۳. </ref><ref name= "فصل فاصله">«سایت فصل فاصله». ۱ مرداد ۱۳۸۵. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  8. «سایت فصل فاصله». ۱ مرداد ۱۳۸۵. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  9. «نگاهی به کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو٬ ادای دین به شعر امروز٬ نقد و نوشته‌ای از محمد زمان چوبندیان٬ فصلنامه‌ی شعر گوهران». بهمن ۱۳۷۸. بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۸. 
  10. «تاریخ تحلیلی شعر نو، محمدتقی صالح پور». مجله کلک، ش. ۳۰ (شهریور ۱۳۷۱). 
  11. «پرتال جامع علوم انسانی». شهریور ۱۳۷۱. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  12. «ایران و نقد ادبی٬ عباس مخبر». مجله نگاه نو تابستان ۱۳۷۷، ش. ۳۷. 
  13. شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی.
  14. «سایت ویستا». یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۴. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  15. شیما بهره‌مند. «متن و این‌همه جنگ و جدل، نشست بررسی، امروز با علی باباچاهی، شمس لنگرودی و احمد غلامی». روزنامه شرق، ش. ۱۸۸۹ (۹۲/۹/۴). 
  16. «بانک اطلاعات نشریات کشور». بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  17. «شیوه‌ی جدید زندگی، شعر جدیدی می‌خواست، گفتگوکننده: مجتبا پورمحسن با شمس لنگرودی، سایت تاریخ ایرانی». بهزاد کشمیری‌پور، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  18. «بیوگرافی شمس لنگرودی٬ همشهری آنلاین». یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۸. 
  19. «شمس لنگرودی، ویکی ادبیات». بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۸. 
  20. «برپايي کارگاه تحلیلی شعر نو با حضور شمس لنگرودی: ایبنا». يکشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۱. 
  21. «وبلاک شمس لنگرودی». یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۲. 
  22. «تاریخ تحلیلی شعر نو٬ بانک اطلاعات کتاب ایران، سایت ویستا». شنبه٬ ۱ تیر ۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  23. «خبرگزاری مهر٬ جايزه‌ی"بيژن جلالي "به محققان و منتقدان شعر اهدا می‌شود». ۱۴ دی ۱۳۸۲. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 
  24. روزنامهٔ شرق، دوشنبه، ۱۸ تير ۱۳۸۶. 
  25. «سایت شمس لنگرودی». 
  26. «از ادعا تا واقعیت، نقد کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو، ایرج پارسی‌نژاد». ایران شناسی، ش. ۴۲ (سال یازدهم تابستان ۱۳۷۸). 
  27. «پرتال جامع علوم انسانی». سال یازدهم تابستان ۱۳۷۸. بازبینی‌شده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۸. 

پیوند به بیرون

  • ۱.از صبا تا نیما (۲ جلدی)، از نیما تا روزگار ما (جلد ۳)، یحیی آرین‌پور، نشر زوّار.
  • ۲.شعر نو از آغاز تا امروز (۲ جلدی)، محمد حقوقی، انتشارات ثالث.
  • ۳.شعر و شاعری، محمد حقوقی، انتشارات نگاه.
  • ۴. نامه‌های نیمایوشیج، به‌اهتمام سیروس طاهباز، انتشارات نگاه.
  • ۵. نامه‌های نیمایوشیج در شعر و شاعری، به‌اهتمام سیروس طاهباز، انتشارات نگاه.
  • ۶.برگزیدهٔ آثار نیمایوشیج (نثر)، به‌اهتمام سیروس طاهباز، انتشارات نگاه.
  • ۷.شعر زمان ۱ و ۳ و ۴ و ۵ ... محمد حقوقی، انتشارات نگاه.
  • ۸.طلا در مس، رضا براهنی، انتشارات زریاب.