علیاکبر دهخدا: تفاوت میان نسخهها
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) جز طراوت بارانی صفحهٔ دهخدا را به علیاکبر دهخدا منتقل کرد |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|سالهای نویسندگی = | |سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها = [[لغتنامه]]، [[امثال و حکم]] | |کتابها = [[لغتنامه]]، [[امثال و حکم]]، [[چرندوپرند]] و... | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات = | ||
|دانشگاه = مدرسه علومسیاسی | |دانشگاه = مدرسه علومسیاسی | ||
|حوزه = | |حوزه = ۱۰ سال | ||
|شاگرد = | |شاگرد = | ||
|استاد = غلامحسین بروجردی، حسن پیرنیا، محمدحسین فروغی | |استاد = غلامحسین بروجردی، حسن پیرنیا، محمدحسین فروغی | ||
|علت شهرت = | |علت شهرت = [[لغتنامه]] | ||
|تأثیرگذاشته بر = | |تأثیرگذاشته بر = | ||
|تأثیرپذیرفته از = | |تأثیرپذیرفته از = | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
'''علیاکبر دهخدا''' لغتشناس، مصحّح، شاعر، نویسنده، مترجم، روزنامهنگار و طنزنویس، فعال سیاسی و نماینده چند دورهٔ مجلس شورای ملی بود. | '''علیاکبر دهخدا''' لغتشناس، مصحّح، شاعر، نویسنده، مترجم، روزنامهنگار و طنزنویس، فعال سیاسی و نماینده چند دورهٔ مجلس شورای ملی بود. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
نام علیاکبر دهخدا همواره با اثر عظیمش [[لغتنامه]] همراه است. ضمناینکه دهخدا را پیشتاز طنزنویسی مدرن در زبان فارسی امروزی میشناسند. علاوهبر حضور پررنگش در عرصه ادبیات، تأثیرگذار وی در رخدادهای مشروطه و دگرگونیهای پس از آن بر کسی پوشیده نیست. دهخدا با خلاقیت ادبی خود و آموختهٔ اندیشه مدرن توانست روزنامه «صوراسرافیل» را به سرحد محبوبترین و کاراترین رسانهٔ عصر مشروطه برساند. یادداشتهای طنز [[چرندوپرند]] او در این روزنامه، شاهکار تاریخ طنز ادبیات فارسی، محسوب میشود.<ref name=''زندگی''>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر|ص= ۱۷تا۹۴}}</ref> دهخدا طبع شاعرانهای داشت که در حافظهٔ جمعی ایرانیان از یک صد سال پیش تاکنون به ثبت رسیده و زنده است. | |||
دهخدا پس از ورود نیرویهای نظامی روس در جنگ جهانی اول به ایران به ایل بختیاری پناه میبرد که از آن میتوان به «فصل جدید زندگی دهخدا» نام برد. پس از آن دهخدا دیگر | دهخدا پس از ورود نیرویهای نظامی روس در جنگ جهانی اول به ایران به ایل بختیاری پناه میبرد که از آن میتوان به «فصل جدید زندگی دهخدا» نام برد. پس از آن دهخدا دیگر بهطورجدی در عرصهٔ سیاسی حضور نیافت و چهل سال عمر خود را به تألیف لغتنامه صرف کرد. بهتعبیر دهخدا شناخت لغت دریچه علوم و فلسفه مدرن و تمدنسازی و لغتنامه عامل حیاتی در پاسداری از زبان و هویت جمعی است و بههمینعلت برخی او را معمار ادبیات فارسی معاصر میدانند. دهخدا اعتبار و شهرت سیاسی خود را در خانه محبوس کرد و با تحمل فقر و سختی بسیار، پایههای تألیف لغتنامه را گذاشت و تنها زمانی مورد حمایت قرار گرفت که سالها از آغاز این راه گذشته بود. <ref name=''زندگی''/> | ||
تألیف «امثال و حکم» اثر دیگر دهخداست که خود، آن را تکمیلکننده لغتنامه میداند. «امثال و حکم» و مجلدات اول «لغتنامه» با نظارت مستقیم دهخدا چاپ و منتشر شد و آثار دیگر او نظیر چرندوپرند و دیوان اشعار یا توسط دیگران گردآوری شده یا مانند ترجمهها و تصحیحات وی، بهدلایلی هنوز انتشار نیافته است. او در سن ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.<ref name=''زندگی''/> | تألیف «امثال و حکم» اثر دیگر دهخداست که خود، آن را تکمیلکننده لغتنامه میداند. «امثال و حکم» و مجلدات اول «لغتنامه» با نظارت مستقیم دهخدا چاپ و منتشر شد و آثار دیگر او نظیر چرندوپرند و دیوان اشعار یا توسط دیگران گردآوری شده یا مانند ترجمهها و تصحیحات وی، بهدلایلی هنوز انتشار نیافته است. او در سن ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.<ref name=''زندگی''/> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
{{گفتاورد تزیینی|پس از دومین توقیف روزنامه صوراسرافیل، دهخدا برای پاسخ به سؤالات نمایندگان به مجلس رفت: | {{گفتاورد تزیینی|پس از دومین توقیف روزنامه صوراسرافیل، دهخدا برای پاسخ به سؤالات نمایندگان به مجلس رفت: | ||
:''«جوان بودم و حاضرالذهن و با مطالعه و آگاه بهدلایل و براهین مخالفان و حاضر به گفتن پاسخهای منطقی به اعتراضهای ایشان، هر مسئلهای را که طرح میکردند و هر نکتهای را که بر من و نوشتهٔ من گرفتند، با دلایل محکم، جوابها از سنخ سخن خودشان قاطع و مقنع گفتم، آیه را به آیه و حدیث را به حدیث و روایت را به روایت رد کردم و سپس با همان منطق و ابزار به اثبات و صحت مسائل طرح شده در خود پرداختم و کار بدانجا رسید که همه مجاب شدند و به برائت من و حقانیت سخنانم رأی دادند.»''{{سخ}} | :''«جوان بودم و حاضرالذهن و با مطالعه و آگاه بهدلایل و براهین مخالفان و حاضر به گفتن پاسخهای منطقی به اعتراضهای ایشان، هر مسئلهای را که طرح میکردند و هر نکتهای را که بر من و نوشتهٔ من گرفتند، با دلایل محکم، جوابها از سنخ سخن خودشان قاطع و مقنع گفتم، آیه را به آیه و حدیث را به حدیث و روایت را به روایت رد کردم و سپس با همان منطق و ابزار به اثبات و صحت مسائل طرح شده در خود پرداختم و کار بدانجا رسید که همه مجاب شدند و به برائت من و حقانیت سخنانم رأی دادند.»''{{سخ}} | ||
نائبرئیس مجلس به دهخدا میگوید: «... رفیق در مجلس همه حرفهای خودت را زیرکانه تکرار که کردی هیچ، اثبات هم کردی و مانند گالیله سرانجام گفتی که | نائبرئیس مجلس به دهخدا میگوید: «... رفیق در مجلس همه حرفهای خودت را زیرکانه تکرار که کردی هیچ، اثبات هم کردی و مانند گالیله سرانجام گفتی که «بااینحال زمین میچرخد».<ref>{{پک|سیاقی|۱۳۷۹|ک= خاطرات دهخدا از زبان دهخدا|ص=۹تا۱۰}}</ref>}} | ||
[[پرونده:دهخدا.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دهخدا در حیاط منزل، سال۱۳۰۵'''</center>]] | [[پرونده:دهخدا.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دهخدا در حیاط منزل، سال۱۳۰۵'''</center>]] | ||
[[پرونده:دانشگاه.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دهخدا (رئیس دانشکده حقوق و علومسیاسی) و تاگور (شاعر و فیلسوف هندی) و استادان و دانشجویان حقوق اردیبهشت۱۳۱۱'''</center>]] | [[پرونده:دانشگاه.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دهخدا (رئیس دانشکده حقوق و علومسیاسی) و تاگور (شاعر و فیلسوف هندی) و استادان و دانشجویان حقوق اردیبهشت۱۳۱۱'''</center>]] | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
===دوره گردی=== | ===دوره گردی=== | ||
کتابفروش دورهگرد پیری برای دهخدا کتاب میآورد. او کتابها را معمولا به بهای گرانتر میخرید، زیرا که آن کتابفروش جز خورجین کتابش سرمایهای نداشت. سالها پیرمرد به استاد کتاب میفروخت تا روزی از روزها رفت و دیگر بازنیامد، دهخدا به جستجوی او برخاست و دریافت که کتابفروش درگذشته است. و چون بیشتر جست خانواده او را یافت در نهایت عسرت و تنگدستی، زنی با دو فرزند صغیر: یک پسر و یک دختر. بیآنکه بگوید کیست و چه آشنایی و نسبتی با آن پیر درگذشته دارد وظیفهای برای آن خانواده کوچک معین کرد. مادر خانواده هر ماه به در خانه استاد میآمد، سهمش را میگرفت و میرفت. سالها از پی هم گذشت، پسر در پرتو این کمک بزرگ شد و از آنجا که مایهای | کتابفروش دورهگرد پیری برای دهخدا کتاب میآورد. او کتابها را معمولا به بهای گرانتر میخرید، زیرا که آن کتابفروش جز خورجین کتابش سرمایهای نداشت. سالها پیرمرد به استاد کتاب میفروخت تا روزی از روزها رفت و دیگر بازنیامد، دهخدا به جستجوی او برخاست و دریافت که کتابفروش درگذشته است. و چون بیشتر جست خانواده او را یافت در نهایت عسرت و تنگدستی، زنی با دو فرزند صغیر: یک پسر و یک دختر. بیآنکه بگوید کیست و چه آشنایی و نسبتی با آن پیر درگذشته دارد وظیفهای برای آن خانواده کوچک معین کرد. مادر خانواده هر ماه به در خانه استاد میآمد، سهمش را میگرفت و میرفت. سالها از پی هم گذشت، پسر در پرتو این کمک بزرگ شد و از آنجا که مایهای بسزا داشت، بعد از تحصیلات خوب، رهسپار دیار فرنگ گردید و استاد، دختر را با جهیزیه مختصری به خانه شوهر فرستاد.<ref>{{پک|دامادی|۱۳۸۴|ک= فارسی عمومی|ص= ۶۴}}</ref> | ||
===ترانه تبسم=== | ===ترانه تبسم=== | ||
[[رعدی آذرخشی]] میگوید: «دهخدا را سر حوصله دیدم گفتم شما سالهاست که شعر نگفته اید، آیا اجازه میدهید استدعا کنم که در این باب آزمایش بفرمایید؟ دهخدا اول بر این حرف من خندید و بعد گفت چنین خواهشی از من نکنید؛ زیرا از چند سال به این طرف هر وقت خواستهام شعری بگویم خندهام گرفته است. زیرا این سوال به خاطرم رسیده است که چرا گاهی انسان به جای اینکه مطلب و مقصود خود را نثر بیان کند خود را مقید به وزن و قافیه میسازد و به شعر روی میآورد.»<ref>{{پک|مازیار|۱۳۶۲|ک= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|ص=۴۴۸}}</ref> | |||
===روحالقوانین دهخدا=== | ===روحالقوانین دهخدا=== | ||
در مجلس اول حقوقی برای نمایندگان تحت عنوان «مزد وکالت عامه» تصویب شد. تعدادی از وکلا از دریافت پول خودداری و آن را در صندوقی در مجلس واریز کردند. در دوره نمایندگی مصدق، با هدف «روشنی فکر و افزایش معلومات عمومی» پیشنهاد چاپ کتبی را از وجوه این صندوق دادند. مرحوم مصدق، محمد پرویز را دو بار به نزد دهخدا فرستاد تا ترجمه کتاب روحالقوانین او را از طریق این سپرده چاپ کند. دهخدا هر دو بار مخالفت کرد. بار سوم مصدق به پرویز گفت به نزد دهخدا برو، یا رضایت او را با چاپ ترجمه خود جلب کن یا موافقت او را بگیر که ترجمه این اثر را به دیگری بسپارند. دهخدا که این پیغام را شنید بسیار برافروخت و گفت: «کار غلط بیجایی میکنید که ترجمه چنین کتابی را میخواهید چاپ کنید. من الان برمیخیزم و به رضاشاه تلفون میکنم و میگویم چاپ این کتاب بر ضد تاجوتخت تست و برای همین بود که من ترجمه خود را تاکنون انتشار نداده بودم.» این کتاب سالها تنها مورد استفاده فرانسهدانان بود تا اینکه در | در مجلس اول حقوقی برای نمایندگان تحت عنوان «مزد وکالت عامه» تصویب شد. تعدادی از وکلا از دریافت پول خودداری و آن را در صندوقی در مجلس واریز کردند. در دوره نمایندگی مصدق، با هدف «روشنی فکر و افزایش معلومات عمومی» پیشنهاد چاپ کتبی را از وجوه این صندوق دادند. مرحوم مصدق، محمد پرویز را دو بار به نزد دهخدا فرستاد تا ترجمه کتاب روحالقوانین او را از طریق این سپرده چاپ کند. دهخدا هر دو بار مخالفت کرد. بار سوم مصدق به پرویز گفت به نزد دهخدا برو، یا رضایت او را با چاپ ترجمه خود جلب کن یا موافقت او را بگیر که ترجمه این اثر را به دیگری بسپارند. دهخدا که این پیغام را شنید بسیار برافروخت و گفت: «کار غلط بیجایی میکنید که ترجمه چنین کتابی را میخواهید چاپ کنید. من الان برمیخیزم و به رضاشاه تلفون میکنم و میگویم چاپ این کتاب بر ضد تاجوتخت تست و برای همین بود که من ترجمه خود را تاکنون انتشار نداده بودم.» این کتاب سالها تنها مورد استفاده فرانسهدانان بود تا اینکه در سال۱۳۲۶ علیاکبر مهتدی کتاب را ترجمه و چاپ کرد.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۵۵۷تا۵۶۱}}</ref> | ||
[[پرونده:دهخدا و آذر.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دهخدا و مهدی آذر وزیر فرهنگ دولت محمد مصدق در مهمانی'''</center>]] | |||
===خانه [[لغتنامه]]=== | ===خانه [[لغتنامه]]=== | ||
مهدی آذر وزیر فرهنگ وقت نقل می کند «یکی دیگر از خدماتی که مرحوم دهخدا به من پیشنهاد کرد ساختن ساختمان تالار درازی در حیاط منزل او بود. من معاون و معمار اداره ساختمان وزارت فرهنگ را به نزد دهخدا بردم تا بار دیگر درباره نحوه ساخت تبادل نظر کرده و هزینه آن را برآورد نمایند. من قسمتی از هزینه را به مناسبت آنکه خانه مسکونی مرحوم دهخدا موقوفه وزارت فرهنگ بود از محل درآمد اوقاف و محلهای ساختمانی دیگر وزارت فرهنگ | مهدی آذر وزیر فرهنگ وقت نقل می کند «یکی دیگر از خدماتی که مرحوم دهخدا به من پیشنهاد کرد ساختن ساختمان تالار درازی در حیاط منزل او بود. من معاون و معمار اداره ساختمان وزارت فرهنگ را به نزد دهخدا بردم تا بار دیگر درباره نحوه ساخت تبادل نظر کرده و هزینه آن را برآورد نمایند. من قسمتی از هزینه را به مناسبت آنکه خانه مسکونی مرحوم دهخدا موقوفه وزارت فرهنگ بود از محل درآمد اوقاف و محلهای ساختمانی دیگر وزارت فرهنگ تأمین کردم و ساختمان شروع شد. به واسطع کودتا ۲۸ مرداد و زندانی شدنم از عاقبت آن بیخبر ماندم. بعد از آزاد شدنم دیدم که ساختمان تالار تمام نشده است. بهانه ناتمام ماندن هم کسر بودجه بود. شاه به واسطه کینهای که نسبت به یاران و همکاران مرحوم مصدق داشت، دستور تخلیه آنجا را صادر کرده بود ولی ماموران این کار نظر به بیماری مرحوم دهخدا مسامحه کرده بودند تا زمانی که او فوت کرد.»<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۴۵}}</ref> | ||
===تفتیش منزل=== | ===تفتیش منزل=== | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
===عشق پیری گر بجنبد=== | ===عشق پیری گر بجنبد=== | ||
یکی از همکاران دهخدا در سازمان [[لغتنامه]] خاطرهای از | یکی از همکاران دهخدا در سازمان [[لغتنامه]] خاطرهای از عاشقشدن دهخدا در سن ۶۸سالگی میگوید «خانم... که دورهٔ پزشکاری را گذارنده بود به خواست دکتر سرپرست بخش که برای دهخدا احترام فراوانی قائل بود، تزریقات روزانهی استاد را به عهده میگیرد. مهربانی و بیمارداری این دوشیزه که دختر ۱۸یا۱۹ساله بود، کم کم سبب میشود که استاد بزرگوار دلباخته شود و محبتی پاک و انسانی و دور از هر نوع شائبه و هوسهای جسمی و زمینی بینشان ایجاد میشود که آن دختر نیز با فداکاری و خدمتکاری بیشتر نسبت به استاد، این عشق مقدس را به مرحله اعلا میرساند. این خدمت از شهریور۱۳۲۹ شروع شده و تا سال۱۳۳۱ که استاد به پرستاری و تزریق نیاز داشته، ادامه پیدا میکند.»<ref>{{پک|درودیان|۱۳۸۳|ک= دهخدا، مرغ سحر در شب تار|ص=۷۲}}</ref> | ||
===کاغذ سیگار=== | ===کاغذ سیگار=== | ||
دهخدا برای [[لغتنامه]] چهار میلیون فیش نوشت.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۶۷}}</ref>از عجایب این بود که قلم و دوات مرتبی نداشت و بارها شد که با سر سوختهی کبریت چیزی نوشت و یادداشت کرد. روی هر کاغذ پارهای که مییافت یادداشت میکرد. مکرر روی پاکت شیرینی یا میوه و روی کاغذ پارهای که سیگار در آن پیچیده بودند چیزی مینوشت. گاهی قوطی خالی کبریت را پاره میکرد و روی چوب سفید آن یادداشتی میکرد. <ref>{{پک|درودیان|۱۳۸۳|ک= دهخدا، مرغ سحر در شب تار|ص=۱۷۴}}</ref>وصیتنامه او با دستی لرزان بر پشت کاغذ سیگار هما نوشته شده بود. دهخدا ذیل این وصیتنامه نوشته است:«حال دوباره نوشتن ندارم و وصیت من درباره | دهخدا برای [[لغتنامه]] چهار میلیون فیش نوشت.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۶۷}}</ref>از عجایب این بود که قلم و دوات مرتبی نداشت و بارها شد که با سر سوختهی کبریت چیزی نوشت و یادداشت کرد. روی هر کاغذ پارهای که مییافت یادداشت میکرد. مکرر روی پاکت شیرینی یا میوه و روی کاغذ پارهای که سیگار در آن پیچیده بودند چیزی مینوشت. گاهی قوطی خالی کبریت را پاره میکرد و روی چوب سفید آن یادداشتی میکرد. <ref>{{پک|درودیان|۱۳۸۳|ک= دهخدا، مرغ سحر در شب تار|ص=۱۷۴}}</ref>وصیتنامه او با دستی لرزان بر پشت کاغذ سیگار هما نوشته شده بود. دهخدا ذیل این وصیتنامه نوشته است:«حال دوباره نوشتن ندارم و وصیت من درباره «لغتنامه» همین است»<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۴۷}}</ref> | ||
===واپسین نوا=== | ===واپسین نوا=== | ||
دهخدا با صورت متورم و چشمان برآمده دو زانو نشسته بود، بیماری و خستگی ۴۸ سال کار او را از پای درآورده بود. سنگینی ۴۸ سال مطالعه و تحقیق و جستجو شانههای ناتوان او را خرد میکرد. هزاران جلد کتاب که در مدت ۴۸ سال با او سخن گفته و گفتگو کرده بودند، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا میکردند. در این هنگام | دهخدا با صورت متورم و چشمان برآمده دو زانو نشسته بود، بیماری و خستگی ۴۸ سال کار او را از پای درآورده بود. سنگینی ۴۸ سال مطالعه و تحقیق و جستجو شانههای ناتوان او را خرد میکرد. هزاران جلد کتاب که در مدت ۴۸ سال با او سخن گفته و گفتگو کرده بودند، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا میکردند. در این هنگام [[محمد معین]] و سیدجعفر شهیدی همکاران صمیمی و مهربان او به عیادتش آمدند. دهخدا در همان حال گفت: پوست بر استخوان ترنجیده، لحظاتی چند به سکوت گذشت. استاد پیر هر چند لحظه یکبار به حالت اغما فرو میرفت و باز به حالت عادی برمیگشت. در یکی از این لحظات لبان دهخدا سکوت سنگین را شکست و گفت «که مپرس» باز چند لحظه سکوت برقرار شد و دهخدا مجددا گفت: «که مپرس» در این موقع معین پرسید: منظورتان شعر حافظ است: دهخدا جواب داد: بله. معین گفت: «مایل هستید برایتان بخوانم؟» دهخدا گفت: بله. آنگاه معین دیوان حافظ را برداشت و غزل را خواند. از آن لحظه به بعد دهخدا به حالت اغما فرورفت و روز بعد جان سپرد.<ref>{{یادکرد ژورنال|ژورنال= مجلهٔ آینده|شماره=۷تا۹|صفحات= ۴۷۶و۴۷۷}}</ref> | ||
[[پرونده:عضوفرهنگستان.jpg|170px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''حکم انتصاب علیاکبر دهخدا به عضویت پیوسته فرهنگستان ایران'''</center>]] | |||
[[پرونده:لغت نامه.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شکستگی پیکر نحیف دهخدا زیر بار ۴۰ سال کار بر روی [[لغتنامه]]'''</center>]] | |||
[[پرونده:کنگره نویسندگان.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''کنگره نویسندگان ایران، در تصویر [[صادق هدایت]] و علی شایگان و دهخدا (باعلامت مشخص است) دیده میشود'''</center>]] | |||
==زندگی و تراث== | ==زندگی و تراث== | ||
===سوانح عمر<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۱۰تا۱۴}}</ref>=== | ===سوانح عمر<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۱۰تا۱۴}}</ref>=== | ||
* ۱۲۵۸: تولد در کوچه قاسم علیخان محله سنگلج | * ۱۲۵۸: تولد در کوچه قاسم علیخان محله سنگلج | ||
* ۱۲۶۸: فوت پدر؛ قرارگرفتن تحت سرپرستی یوسفخان قزوینی | * ۱۲۶۸: فوت پدر؛ قرارگرفتن تحت سرپرستی یوسفخان قزوینی | ||
* ۱۲۷۱: آموزش صرفونحو عربی واصول فقهوکلام اسلامی زیر نظر حاجشیخ هادی نجمآبادی و شیخ غلامحسین بروجردی، | * ۱۲۷۱: آموزش صرفونحو عربی واصول فقهوکلام اسلامی زیر نظر حاجشیخ هادی نجمآبادی و شیخ غلامحسین بروجردی، بهمدت هفت سال | ||
* ۱۲۷۸: تحصیل در مدرسه علومسیاسی و کنارگذاشتن درس بهمدت دو سال | * ۱۲۷۸: تحصیل در مدرسه علومسیاسی و کنارگذاشتن درس بهمدت دو سال | ||
* ۱۲۸۰: دستیار محمدحسین فروغی در تدریس ادبیات فارسی | * ۱۲۸۰: دستیار محمدحسین فروغی در تدریس ادبیات فارسی | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۹: | ||
* ۱۲۹۰: انحلال مجلس دوم | * ۱۲۹۰: انحلال مجلس دوم | ||
* ۱۲۹۲: سفر به چهارمحال به دعوت و مصلحتاندیشی خوانین بختیاری بهسبب آغاز جنگ جهانی اول و التیماتوم روسیه تزاری و پارهای عوامل دیگر؛ پناهندگی و سکونت در روستای دزک تا پایان جنگ؛ طرح اولیه برای تدوین [[لغتنامه]] و امثالوحکم؛ ریاست دفتر وزارت معارف؛ ریاست تفتیش در وزارت عدلیه | * ۱۲۹۲: سفر به چهارمحال به دعوت و مصلحتاندیشی خوانین بختیاری بهسبب آغاز جنگ جهانی اول و التیماتوم روسیه تزاری و پارهای عوامل دیگر؛ پناهندگی و سکونت در روستای دزک تا پایان جنگ؛ طرح اولیه برای تدوین [[لغتنامه]] و امثالوحکم؛ ریاست دفتر وزارت معارف؛ ریاست تفتیش در وزارت عدلیه | ||
* ۱۲۹۹: فیشبرداریِ لغتنامه و امثالوحکم | * ۱۲۹۹: فیشبرداریِ لغتنامه و امثالوحکم | ||
* ۱۳۰۰: دریافت امتیاز مجلهٔ هفتگی فردا در شهریور و | * ۱۳۰۰: دریافت امتیاز مجلهٔ هفتگی فردا در شهریور و منتشرنکردن آن | ||
* ۱۳۰۴: نگارش حاشیههایی بر دیوان ناصر خسرو بهتصحیح نصرالله تقوی و [[مجتبی مینوی]] | * ۱۳۰۴: نگارش حاشیههایی بر دیوان ناصر خسرو بهتصحیح نصرالله تقوی و [[مجتبی مینوی]] | ||
* ۱۳۰۶: پذیرش ریاست مدرسه علومسیاسی؛ نگارش حاشیههایی بر دیوان حافظ تصحیح عبدالرحیم خلخالی | * ۱۳۰۶: پذیرش ریاست مدرسه علومسیاسی؛ نگارش حاشیههایی بر دیوان حافظ تصحیح عبدالرحیم خلخالی | ||
* ۱۳۰۸تا۱۳۱۱: انتشار دوره چهارجلدی امثالوحکم | * ۱۳۰۸تا۱۳۱۱: انتشار دوره چهارجلدی امثالوحکم | ||
* ۱۳۱۳: تغییر نام مدرسه علومسیاسی به مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی؛ تصویب رساله ''تحقیقات درباره فرهنگنویسی فارسی'' و کسب | * ۱۳۱۳: تغییر نام مدرسه علومسیاسی به مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی؛ تصویب رساله ''تحقیقات درباره فرهنگنویسی فارسی'' و کسب رتبهٔ استادی از سوی شورای دانشگاه. | ||
* ۱۳۱۸: چاپ جلد اول لغتنامه | * ۱۳۱۸: چاپ جلد اول لغتنامه | ||
* ۱۳۲۰: بازنشستگی از ریاست مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی | * ۱۳۲۰: بازنشستگی از ریاست مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی | ||
* ۱۳۲۴: تصویب مجلس شورای ملی برای چاپ لغتنامه به پیشنهاد عبدالحمید اعظم زنگنه و حمایت محمد مصدق و چند تن دیگر؛ تألیف و انتشار شرح حال ابوالریحان بیرونی | * ۱۳۲۴: تصویب مجلس شورای ملی برای چاپ لغتنامه به پیشنهاد عبدالحمید اعظم زنگنه و حمایت محمد مصدق و چند تن دیگر؛ تألیف و انتشار شرح حال ابوالریحان بیرونی | ||
* ۱۳۲۵: ریاست کنگره نویسندگان ایران بهابتکار هیئتمدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی با حضور [[صادق هدایت]]، [[نیما یوشیج]]، [[عبدالحسین نوشین]]، [[بدیعالزمان فروزانفر]]، [[پرویز ناتل خانلری]]، کریم کشاورز، علی شایگان، [[علیاصغر حکمت]]، [[احسان طبری]]، عباس میلانی، بانو محصصی و فاطمه سیاح | |||
* ۱۳۲۵: ریاست کنگره نویسندگان ایران بهابتکار هیئتمدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی با حضور[[صادق هدایت]]، [[نیما یوشیج]]، [[عبدالحسین نوشین]]، [[بدیعالزمان فروزانفر]]، [[پرویز ناتل خانلری]]، کریم کشاورز، علی شایگان، [[علیاصغر حکمت]]، [[احسان طبری]]، عباس میلانی، بانو محصصی و فاطمه سیاح | |||
* ۱۳۲۸: تعلیقات بر دیوان سیدحسن غزنوی (اشرف) چاپ محمدتقی مدرس رضوی | * ۱۳۲۸: تعلیقات بر دیوان سیدحسن غزنوی (اشرف) چاپ محمدتقی مدرس رضوی | ||
* ۱۳۲۹: تشکیل جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت، حاشیههایی بر فرهنگ فرس اسدی طوسی تصحیح عباس اقبالآشتیانی | * ۱۳۲۹: تشکیل جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت، حاشیههایی بر فرهنگ فرس اسدی طوسی تصحیح عباس اقبالآشتیانی | ||
* ۱۳۳۰: عضویت در انجمن هواداران صلح؛ تألیف و انتشار مقاله | * ۱۳۳۰: عضویت در انجمن هواداران صلح؛ تألیف و انتشار مقاله منشأ لغات مجعول فرهنگ فارسی پس از دساتیر؛ انتشار مجموعه مقالات [[چرندوپرند]] بههمت [[سعید نفیسی]] | ||
* ۱۳۳۲: نگارش مقاله و انجام گفتوگوی رادیویی در دفاع از دولت ملی | * ۱۳۳۲: نگارش مقاله و انجام گفتوگوی رادیویی در دفاع از دولت ملی محمد مصدق؛ شایعه پذیرفتن ریاست شورای سلطنتی پس از خروج محمدرضا پهلوی؛ بازرسی منزل دهخدا پس از کودتای ۲۸مرداد برای کشف محل اختفای حسین فاطمی؛ بازجویی در دادستانی ارتش و رهاکردنش بعد از نیمهشب در منزل مسکونیاش | ||
* ۱۳۳۴: انتشار مجموعه اشعار دهخدا بهکوشش [[محمد معین]]؛ وصیت دهخدا به معین برای ادامه انتشار لغتنامه (آبانماه)؛ وخامت وضع جسمانی (آذرماه)؛ نامه به رییس مجلس شورای ملی درخصوص بخشش حقالتألیف لغتنامه به ملت ایران (دیماه)؛ وفات در ۷اسفند | * ۱۳۳۴: انتشار مجموعه اشعار دهخدا بهکوشش [[محمد معین]]؛ وصیت دهخدا به معین برای ادامه انتشار لغتنامه (آبانماه)؛ وخامت وضع جسمانی (آذرماه)؛ نامه به رییس مجلس شورای ملی درخصوص بخشش حقالتألیف لغتنامه به ملت ایران (دیماه)؛ وفات در ۷اسفند | ||
[[پرونده:شناسنامه.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تصویری از شناسنامه دهخدا که در آن ایام به سند اظهارنامه ولادت معروف بود'''</center>]] | |||
===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری=== | ===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری=== | ||
علیاکبر دهخدا در تاریخ ۱۲۵۸ در تهران به دنیا آمد. پدر او خانباباخان قزوینی، خان دو روستا در حوالی قزوین بود که پیش از تولد علیاکبر مایملک خود در دو روستا یعنی خانه و زمین و آب را فروخته و به تهران آمد. علیاکبر در نه سالگی پدر خود را از دست داد و چیزی نگذشت که دامادهای قیم او داراییهای خانواده دهخدا را تصاحب کردند و خانواده دهخدا فقیر شد. | علیاکبر دهخدا در تاریخ ۱۲۵۸ در تهران به دنیا آمد. پدر او خانباباخان قزوینی، خان دو روستا در حوالی قزوین بود که پیش از تولد علیاکبر مایملک خود در دو روستا یعنی خانه و زمین و آب را فروخته و به تهران آمد. علیاکبر در نه سالگی پدر خود را از دست داد و چیزی نگذشت که دامادهای قیم او داراییهای خانواده دهخدا را تصاحب کردند و خانواده دهخدا فقیر شد. | ||
دهخدا ده سال نزد غلامحسین بروجردی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت.<ref>{{پک|دهخدا|۱۳۵۸|ک= مجموعه مقالات|ص=۵}}</ref> سپس در | دهخدا ده سال نزد غلامحسین بروجردی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت.<ref>{{پک|دهخدا|۱۳۵۸|ک= مجموعه مقالات|ص=۵}}</ref> سپس در آذر۱۲۷۸ش به مدرسه علوم سیاسی رفت و دیپلم گرفت. علیاکبر جزو دانش آموختگان و یکی از هفت نفری بود که برای اولین بار وارد اولین محیط آکادمیک مدرن ایران میشدند، جایی که در سال ۱۳۱۳ ش نام دانشگاه تهران به خود گرفت. دهخدا پس از به پایان رسانیدن مدرسه علوم سیاسی به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و آنگاه که مرحوم معاونالدولهی غفاری به سفارت بالکان میرفت، دهخدا نیز به همراه او شد و مدت دو سال در اروپا و بیشتر در وین، پایتخت اتریش اقامت کرد. | ||
[[پرونده:مدرسه.jpg|170px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شاگردان کلاس هشتم مدرسه سن لویی در حوالی ۱۲۹۰ ش در کنار دهخدا(شماره۹)'''</center>]] | [[پرونده:مدرسه.jpg|170px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شاگردان کلاس هشتم مدرسه سن لویی در حوالی ۱۲۹۰ ش در کنار دهخدا(شماره۹)'''</center>]] | ||
بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز فرایند مشروطیت در سال ۱۲۸۵ بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسهی خراسان که در مقاطعهی حاج حسینآقا امینالضرب بود، با عنوان معاون و مترجم مسیودوبروک، مهندس بلژیکی استخدام شد.<ref>{{پک|درودیان|۱۳۸۳|ک= دهخدا، مرغ سحر در شب تار|ص=۸}}</ref> | بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز فرایند مشروطیت در سال ۱۲۸۵ بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسهی خراسان که در مقاطعهی حاج حسینآقا امینالضرب بود، با عنوان معاون و مترجم مسیودوبروک، مهندس بلژیکی استخدام شد.<ref>{{پک|درودیان|۱۳۸۳|ک= دهخدا، مرغ سحر در شب تار|ص=۸}}</ref> | ||
در همین ایام و پس از نه ماه از صدور فرمان مشروطیت میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسمخان تبریزی در جستوجوی کسی بودند که در قامت سردبیری روزنامه صوراسرافیل باشد. دهخدا کار سردبیری روزنامه را برعهده گرفت.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۸۳|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۷ }}</ref> او در هر شماره از صوراسرافیل یک سرمقاله سیاسی و یک [[چرندوپرند]] مینوشت و گاهی هم شعر میسرود.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۳}}</ref> بنا بر شواهد دهخدا در همین حوالی در مدرسه سن لویی تدریس داشته است.<ref>عکسی از دهخدا با دانش آموزان مدرسه سن لویی وجود دارد. زندگینامه نویسان این عکس را تفسیر نکردهاند اما به راحتی میتوان جایگاه شاگرد و استادی را از آن تصویر استنباط کرد.</ref> | در همین ایام و پس از نه ماه از صدور فرمان مشروطیت میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسمخان تبریزی در جستوجوی کسی بودند که در قامت سردبیری روزنامه صوراسرافیل باشد. دهخدا کار سردبیری روزنامه را برعهده گرفت.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۸۳|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۷ }}</ref> او در هر شماره از صوراسرافیل یک سرمقاله سیاسی و یک [[چرندوپرند]] مینوشت و گاهی هم شعر میسرود.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۳}}</ref> بنا بر شواهد دهخدا در همین حوالی در مدرسه سن لویی تدریس داشته است.<ref>عکسی از دهخدا با دانش آموزان مدرسه سن لویی وجود دارد. زندگینامه نویسان این عکس را تفسیر نکردهاند اما به راحتی میتوان جایگاه شاگرد و استادی را از آن تصویر استنباط کرد.</ref> | ||
دهخدا در جهت احقاق مشروطیت به عضویت کمیته انقلاب که زیرمجموعه اجتماعیون عامیون جبهه تندرو سیاسی بود، درآمد. سپس در پی درخواست محمدعلیشاه مبنی بر تبعید و تسلیم سران آزادیخواه، همراه با گردانندگان صوراسرافیل و برادرش در مجلس متحصن شد. او در روز به توپ بستن مجلس و آغاز کودتا و استبداد صغیر با کمک سیدحسن تقیزاده به سفارت انگلیس در تهران پناه برد و توانست جان سالم به در برد. این دوران ۲۵ روز طول کشید و در نهایت شاه به یک سال تبعید آنها رضایت داد.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۳۱تا۴۳}}</ref> «همگی در کالسکههای دولتی نشسته همراه با غلامان سفارت از راه گیلان روانه قفقاز شدند و چون به باکو رسیدند هر یکی به سوی دیگری رفتند».<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =کسروی | نام =احمد| پیوند نویسنده = | عنوان = تاریخ مشروطه ایران | ترجمه = | جلد = | سال = | ناشر = |مکان = | شابک = | صفحه = ۶۵۶-۶۵۵ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}} احمد کسروی در همین جا ذکر میکند «سیدحسین بروجردی گفت: بنا شده است شش نفر از مفسدین که در سفارتخانه انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی ۱۵۰ تومان پول بدهند. جز تقیزاده که بینیازی نموده، پولی نگرفت، دیگران گرفتند. </ref> | دهخدا در جهت احقاق مشروطیت به عضویت کمیته انقلاب که زیرمجموعه اجتماعیون عامیون جبهه تندرو سیاسی بود، درآمد. سپس در پی درخواست محمدعلیشاه مبنی بر تبعید و تسلیم سران آزادیخواه، همراه با گردانندگان صوراسرافیل و برادرش در مجلس متحصن شد. او در روز به توپ بستن مجلس و آغاز کودتا و استبداد صغیر با کمک سیدحسن تقیزاده به سفارت انگلیس در تهران پناه برد و توانست جان سالم به در برد. این دوران ۲۵ روز طول کشید و در نهایت شاه به یک سال تبعید آنها رضایت داد.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۳۱تا۴۳}}</ref> «همگی در کالسکههای دولتی نشسته همراه با غلامان سفارت از راه گیلان روانه قفقاز شدند و چون به باکو رسیدند هر یکی به سوی دیگری رفتند».<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =کسروی | نام =احمد| پیوند نویسنده = | عنوان = تاریخ مشروطه ایران | ترجمه = | جلد = | سال = | ناشر = |مکان = | شابک = | صفحه = ۶۵۶-۶۵۵ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}} احمد کسروی در همین جا ذکر میکند «سیدحسین بروجردی گفت: بنا شده است شش نفر از مفسدین که در سفارتخانه انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی ۱۵۰ تومان پول بدهند. جز تقیزاده که بینیازی نموده، پولی نگرفت، دیگران گرفتند. </ref> | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۸: | ||
دهخدا در هنگامه جنگ اول جهانی با نزدیک شدن قوای روس به تهران به همراه بسیاری از سیاسیون دیگر از تهران خارج و به قم و اصفهان رفت و از آنجا به ایل بختیاری پناهنده شد. او ۲۸ ماه در میان ایل بختیاری مهمان لطفعلیخان امیر مفخم ایلخانی و پسرش فتحعلیخان سردار معظم بود. دومین تکانه روحی دهخدا در اینجا حادث میشود و او با استفاده از کتابخانه رییس ایل، مقدمات لغتنامه را پیریزی میکند. پس از بازگشت به تهران جز مدت کوتاهی در دوران نخستوزیری محمد مصدق کار فرهنگی را برگزید و از عرصه سیاست کنار گرفت.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۸۲تا۸۵}}</ref> | دهخدا در هنگامه جنگ اول جهانی با نزدیک شدن قوای روس به تهران به همراه بسیاری از سیاسیون دیگر از تهران خارج و به قم و اصفهان رفت و از آنجا به ایل بختیاری پناهنده شد. او ۲۸ ماه در میان ایل بختیاری مهمان لطفعلیخان امیر مفخم ایلخانی و پسرش فتحعلیخان سردار معظم بود. دومین تکانه روحی دهخدا در اینجا حادث میشود و او با استفاده از کتابخانه رییس ایل، مقدمات لغتنامه را پیریزی میکند. پس از بازگشت به تهران جز مدت کوتاهی در دوران نخستوزیری محمد مصدق کار فرهنگی را برگزید و از عرصه سیاست کنار گرفت.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۸۲تا۸۵}}</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
او برای مدت کوتاهی ریاست دفتر کابینه وزارت معارف و ریاست اداره تفتیش در وزارت عدلیه را عهدهدار بود. پس از آن به مدت ۱۷ سال ریاست مدرسه علوم سیاسی را داشت. او از این زمان تا پایان عمر، مشغول | او برای مدت کوتاهی ریاست دفتر کابینه وزارت معارف و ریاست اداره تفتیش در وزارت عدلیه را عهدهدار بود. پس از آن به مدت ۱۷ سال ریاست مدرسه علوم سیاسی را داشت. او از این زمان تا پایان عمر، مشغول تألیف لغتنامه بوده است. دهخدا در دوران نخستوزیری مصدق از جبهه ملی حمایت کرد و آن را جنبشی هم عرض مشروطه دانست. گفته شده است که مصدق پیشنهاد ریاست شورای سلطنتی را پس از خروج شاه از ایران را داده و وی پذیرفته است. | ||
[[پرونده:بالین مرگ.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دهخدا در بستر مرگ'''</center>]] | [[پرونده:بالین مرگ.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دهخدا در بستر مرگ'''</center>]] | ||
درنهایت علیاکبر دهخدا در ۱۳۳۴ به مرگ طبیعی و براثر سکته درگذشت. برخی در پی آن بودهاند که مرگ دهخدا را به عوامل حکومت وقت نسبت دهند.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۴۶۴}}</ref> | |||
===بنیان گذاری=== | ===بنیان گذاری=== | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۷: | ||
====روزنامه صوراسرافیل==== | ====روزنامه صوراسرافیل==== | ||
دهخدا از بنیان گذاران روزنامه صوراسرافیل بود. او به پیشنهاد میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی به سردبیری این مجموعه با حقوق ۴۰ تومان ماهانه منصوب شد. صوراسرافیل با بیش از ۲۴ هزار تیراژ پرمخاطبترین جریده وقت بود. مقالات طنز [[چرندوپرند]] و سبک عامیانهای که در بطن خود مفاهیم و اندیشه مدرن داشت و بار انتقادی زیاد مطالب، با جامعه شهری آن روز ارتباط برقرار میکرد و این روزنامه را به اثربخش ترین رسانه عصر مشروطه تبدیل کرده بود. | دهخدا از بنیان گذاران روزنامه صوراسرافیل بود. او به پیشنهاد میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی به سردبیری این مجموعه با حقوق ۴۰ تومان ماهانه منصوب شد. صوراسرافیل با بیش از ۲۴ هزار تیراژ پرمخاطبترین جریده وقت بود. مقالات طنز [[چرندوپرند]] و سبک عامیانهای که در بطن خود مفاهیم و اندیشه مدرن داشت و بار انتقادی زیاد مطالب، با جامعه شهری آن روز ارتباط برقرار میکرد و این روزنامه را به اثربخش ترین رسانه عصر مشروطه تبدیل کرده بود. | ||
این روزنامه در مجموع پنج بار تعطیل شد. بار اول در شماره ۶ به مدت یک ماه و به علت اعتراض روحانیون به مقالات چرندوپرند بود. بار دوم در شماره ۱۴ به حکم مجلس شش هفته متوقف شد و دهخدا را برای محاکمه فراخواندند. سومین توقف در شماره ۱۹ به علت حمله به دفتر روزنامه بود. چهارمین توقف بعد از شماره ۲۵ بود که علت آن را بیماری دهخدا مطرح کردند. و آخرین تعطیلی سه روز پیش از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر بود. پس از به توپ بستن مجلس و شهادت میرزا جهانگیرخان سه شماره درسوییس منتشر شد و پس از آن این روزنامه برای همیشه بسته و تعطیل شد. | این روزنامه در مجموع پنج بار تعطیل شد. بار اول در شماره ۶ به مدت یک ماه و به علت اعتراض روحانیون به مقالات چرندوپرند بود. بار دوم در شماره ۱۴ به حکم مجلس شش هفته متوقف شد و دهخدا را برای محاکمه فراخواندند. سومین توقف در شماره ۱۹ به علت حمله به دفتر روزنامه بود. چهارمین توقف بعد از شماره ۲۵ بود که علت آن را بیماری دهخدا مطرح کردند. و آخرین تعطیلی سه روز پیش از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر بود. پس از به توپ بستن مجلس و شهادت میرزا جهانگیرخان سه شماره درسوییس منتشر شد و پس از آن این روزنامه برای همیشه بسته و تعطیل شد. | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
دهخدا مطالب خود را در روزنامه با اسامی مستعار چاپ میکرد و تنها در صورتی که مایل بود که مطلبی با امضای خود به چاپ برسد از نام مستعار دخو استفاده میکرد. چنانچه میبینید در تمام فراز و نشیبهای این روزنامه علیاکبر دهخدا نقش اساسی و حیاتی داشته است. <ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۷تا۲۵}}</ref> | دهخدا مطالب خود را در روزنامه با اسامی مستعار چاپ میکرد و تنها در صورتی که مایل بود که مطلبی با امضای خود به چاپ برسد از نام مستعار دخو استفاده میکرد. چنانچه میبینید در تمام فراز و نشیبهای این روزنامه علیاکبر دهخدا نقش اساسی و حیاتی داشته است. <ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۷تا۲۵}}</ref> | ||
====حوزه مخفی اجتماعیون عامیون==== | ====حوزه مخفی اجتماعیون عامیون==== | ||
دهخدا همزمان با روزنامهنگاری به کمیته انقلاب که خود شاخه و شعبهای از حوزه اجتماعیون عامیون بود، پیوست و تلاش برای حفظ مشروطیت و نگهبانی از این نهال نوپا را آغاز کرد. برخی از «کمیته انقلاب»، | دهخدا همزمان با روزنامهنگاری به کمیته انقلاب که خود شاخه و شعبهای از حوزه اجتماعیون عامیون بود، پیوست و تلاش برای حفظ مشروطیت و نگهبانی از این نهال نوپا را آغاز کرد. برخی از «کمیته انقلاب»، بهعنوان «کمیته سری انقلاب ملی» یا «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون» نام بردهاند. | ||
در این کمیته دو نفر ناطق درجه اول تهران، یعنی آقا سیدجمالالدین اصفهانی و ملکالمتکلمین و سه نفر نویسنده و روزنامهنگار درجه اول تهران، یعنی میرزاجهانگیرخان شیرازی، میرزاعلیاکبر دهخدا و سیدمحمدرضا مساوات و چند نفر از وکلای آزادیطلب فعالیت داشتند. این کمیته | در این کمیته دو نفر ناطق درجه اول تهران، یعنی آقا سیدجمالالدین اصفهانی و ملکالمتکلمین و سه نفر نویسنده و روزنامهنگار درجه اول تهران، یعنی میرزاجهانگیرخان شیرازی، میرزاعلیاکبر دهخدا و سیدمحمدرضا مساوات و چند نفر از وکلای آزادیطلب فعالیت داشتند. این کمیته علاوهبر اتخاذ سیاستهای تعیینکننده در پیشبرد اهداف مشروطه، در شکلگیری نیروهای نظامی که به مجاهدین شهرت داشتند و در کودتای محمدعلیشاه از مدافعان مشروطیت و مجلس محسوب میشدند، نقش مهمی داشت. <ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =عمواوغلی | نام =حیدر|عنوان = چکیده انقلاب | ترجمه = رضازاده ملک| صفحه = ۴۳تا۲۵}}</ref> | ||
[[پرونده:دانش اصفهانی دهخدا.jpg|170px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''علیاکبر دهخدا و حسین دانش اصفهانی نویسنده و از اساتید وقت زبان و ادبیات فارسی دانشگاه استانبول'''</center>]] | [[پرونده:دانش اصفهانی دهخدا.jpg|170px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''علیاکبر دهخدا و حسین دانش اصفهانی نویسنده و از اساتید وقت زبان و ادبیات فارسی دانشگاه استانبول'''</center>]] | ||
====نشریه سروش==== | ====نشریه سروش==== | ||
در سال ۱۲۸۸ ش نشریه سروش به مدیرمسئولی محمد توفیق و سردبیری علیاکبر دهخدا تاسیس شد. سروش مروج افکار و دیدگاههای اعضای انجمن سعادت ایران به ریاست معاضدالسلطنه بود.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۹۳}}</ref> هدف از انتشار این نشریه، تقویت رابطه ایران و عثمانی در برابر روس و انگلیس بود. خط سیاسی که پس از عزیمت مشروطه خواهان و دهخدا به ایران، همچنان دنبال میشد. نشریه سروش ۱۴ شماره در استانبول منتشر شد و پس از وقفهای کوتاه انتشار خود را در تهران از ادامه داد.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۶۳تا۶۵}}</ref>مقالات دهخدا در سروش عمدتا سرمقالههای سیاسی هستند و از مقالههای طنزآمیز [[چرندوپرند]] در آنها نشانی نیست.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۴۰}}</ref> با توجه به موضوع نگارش چرندوپرند تردیدی باقی نمیماند که رهبر واقعی و اصلی سروش تهران نیز مرحوم دهخدا بوده و در بین هیات تحریریه آن سمت مرشدی داشته است. <ref>رضوانی، محمداسماعیل، مجله آینده، شماره ۹تا۷، ص ۵۰۷</ref> | در سال ۱۲۸۸ ش نشریه سروش به مدیرمسئولی محمد توفیق و سردبیری علیاکبر دهخدا تاسیس شد. سروش مروج افکار و دیدگاههای اعضای انجمن سعادت ایران به ریاست معاضدالسلطنه بود.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۹۳}}</ref> هدف از انتشار این نشریه، تقویت رابطه ایران و عثمانی در برابر روس و انگلیس بود. خط سیاسی که پس از عزیمت مشروطه خواهان و دهخدا به ایران، همچنان دنبال میشد. نشریه سروش ۱۴ شماره در استانبول منتشر شد و پس از وقفهای کوتاه انتشار خود را در تهران از ادامه داد.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۶۳تا۶۵}}</ref>مقالات دهخدا در سروش عمدتا سرمقالههای سیاسی هستند و از مقالههای طنزآمیز [[چرندوپرند]] در آنها نشانی نیست.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۴۰}}</ref> با توجه به موضوع نگارش چرندوپرند تردیدی باقی نمیماند که رهبر واقعی و اصلی سروش تهران نیز مرحوم دهخدا بوده و در بین هیات تحریریه آن سمت مرشدی داشته است. <ref>رضوانی، محمداسماعیل، مجله آینده، شماره ۹تا۷، ص ۵۰۷</ref> | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۵: | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[پرونده:دهخدا معین.jpg|170px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''پاسداران ادب فارسی در کنار یکدیگر. محمد معین و علیاکبر دهخدا'''</center>]] | [[پرونده:دهخدا معین.jpg|170px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''پاسداران ادب فارسی در کنار یکدیگر. محمد معین و علیاکبر دهخدا'''</center>]] | ||
====سازمان لغتنامه دهخدا==== | ====سازمان لغتنامه دهخدا==== | ||
سازمان [[لغتنامۀ]] دهخدا نخستین سازمان در ایران است که برای تألیف فرهنگ لغت یا واژهنامه تأسیس شده است. حیات این سازمان در | سازمان [[لغتنامۀ]] دهخدا نخستین سازمان در ایران است که برای تألیف فرهنگ لغت یا واژهنامه تأسیس شده است. حیات این سازمان در دیماه۱۳۲۴ خورشیدی، حدود ۳۰ سال پس از آنکه دهخدا طرح تألیف لغتنامه را ریخت، با تصویب مجلس شورای ملی، در خانۀ دهخدا در خیابان ایرانشهر تهران آغاز شد. در سال۱۳۳۴ با درگذشت دهخدا این سازمان به دو اتاق در کنار عمارت مجلس در میدان بهارستان منتقل گردید. بنابر وصیت دهخدا [[محمد معین]] سرپرستی ادارۀ را برعهده گرفت و دیگر یاران دهخدا، سید[[محمد دبیرسیاقی]] و سید[[جعفر شهیدی]] او را یاری دادند. در آذر۱۳۳۶ بنابر مصوبۀ مجلس این سازمان با بودجۀ پیشبینی شده به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد. در سال۱۳۵۳ شادروان محمود افشار، ساختمانی در محل موقوفات خود به سازمان لغتنامه دهخدا اهدا کرد. از سال۱۳۸۳ سازمان لغتنامۀ دهخدا و اعضا و کارکنان آن در ساختمان بزرگی که توسط دانشگاه تهران در محل موقوفات دکتر محمود افشار ساخته شد مستقر شدهاند.<ref>{{پک|دهخدا|ک= مقدمه لغتنامه دهخدا|ص=۴۰۷}}</ref> | ||
[[پرونده:دهخدا بختیار.jpg|160px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تصویر دهخدا در روزگاری که به ایل بختیاری پناهنده شده بود.'''</center>]] | [[پرونده:دهخدا بختیار.jpg|160px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تصویر دهخدا در روزگاری که به ایل بختیاری پناهنده شده بود.'''</center>]] | ||
با آغاز استبداد صغیر و تبعید دهخدا فصل دوم اندیشه سیاسی وی در حال شکلگیری است. او به فرانسه میرود و با اندیشههای جاری در آن دیار | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
اندیشه سیاسی دهخدا سه فصل دارد و دارای تلاطمها و تغییر نگرشهای بسیاری است. فصل اول مربوط به دوران پیشا مشروطه و نقش سردبیری دهخدا در روزنامه صوراسرافیل است. اعضای روزنامه صوراسرافیل بیشتر مشی سوسیالیستی داشتند و سیدحسن تقیزاده در جایگاه نماینده اندیشه سوسیال دموکراسی با این مجموعه در رفت و آمد بود. دهخدا «ياری به روستائيان و ضعفا و فقرا و مظلومين» را سرلوحه قرار داده و مسائلی مانند واگذاری زمین به کشاورزان را مطرح میکرد. در آن زمان ایران هنوز صنعتی نشده بود و عموم روشنفکران بیشتر با پدیده استبداد مبارزه میکردند و سخنها بیشتر بر حول شعار حریت میگردید.{{سخ}} | |||
با آغاز استبداد صغیر و تبعید دهخدا فصل دوم اندیشه سیاسی وی در حال شکلگیری است. او به فرانسه میرود و با اندیشههای جاری در آن دیار روبهرو میشود. فقر و مشکلات شدید روحی، روند تغییر بنیادهای فکری را در وی تسریع میبخشد، به طوری که پس از بازگشت به ایران دقیقا رودررو دوستان سابق خود میایستد و با همان اشخاصی که روزی در چرندوپرند به بار انتقاد میگرفت هم پیمان میشود. دهخدا که روزی به معاضدالسلطنه نامه نوشت و گفت «می خواهم محمدعلیشاه را از سلطنت خلع کرده و مشروطه را به ایران عودت دهم» از شاه و درباریان، اشراف و خانزادگان حمایت و از اصلاحات ذیل شاه صحبت میکرد. | |||
دهخدا در زمان جنگ جهانی اول و یورش ارتش روس به ایران، به نزد مخالفان مشروطه پناه میبرد. در این زمان او به ترجمه آثار منتسکیو میپردازد و به فکر اجرای مشروطه به سبک مشروطهخواهی فرانسه است. ترجمههایی که پس از بازگشت از تبعید و حمایت از رضاشاه به پستوخانه میریزد و هیچگاه اجازه انتشار آن را نمیدهد. روزگار دهخدا در ایل بختیاری و بیپناهی وی بار دیگر بر روحیات او غالب میشود و اینبار روح گریز از فعالیت سیاسی را در او زنده میکند. این عهد تا واپسین روزهای زندگی وی باقی میماند و تنها در دورهای از نخستوزیری محمد مصدق در پی تحقق رویای اجرای مشروطه به سبک فرانسه تلاشهایی میکند که به سرعت با کودتای ۲۸ مرداد خاموش میشود.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۶تا۹۴}}</ref> | دهخدا در زمان جنگ جهانی اول و یورش ارتش روس به ایران، به نزد مخالفان مشروطه پناه میبرد. در این زمان او به ترجمه آثار منتسکیو میپردازد و به فکر اجرای مشروطه به سبک مشروطهخواهی فرانسه است. ترجمههایی که پس از بازگشت از تبعید و حمایت از رضاشاه به پستوخانه میریزد و هیچگاه اجازه انتشار آن را نمیدهد. روزگار دهخدا در ایل بختیاری و بیپناهی وی بار دیگر بر روحیات او غالب میشود و اینبار روح گریز از فعالیت سیاسی را در او زنده میکند. این عهد تا واپسین روزهای زندگی وی باقی میماند و تنها در دورهای از نخستوزیری محمد مصدق در پی تحقق رویای اجرای مشروطه به سبک فرانسه تلاشهایی میکند که به سرعت با کودتای ۲۸ مرداد خاموش میشود.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۶تا۹۴}}</ref> | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
=== در هنرهای هفتگانه === | === در هنرهای هفتگانه === | ||
نقاشیها، مجسمهها و آثار سمعیوبصری هنرمندان نشان میدهد که دهخدا تنها در میان اهالی ادب مورد توجه نبوده است. درباره علیاکبر دهخدا فیلم سینمایی با نام زندگی دهخدا به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی علی لدنی در سال ۱۳۸۶ ساخته شد و در صدا و سیما و شبکه خانگی انتشار یافت.<ref> | نقاشیها، مجسمهها و آثار سمعیوبصری هنرمندان نشان میدهد که دهخدا تنها در میان اهالی ادب مورد توجه نبوده است. درباره علیاکبر دهخدا فیلم سینمایی با نام زندگی دهخدا به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی علی لدنی در سال ۱۳۸۶ ساخته شد و در صدا و سیما و شبکه خانگی انتشار یافت. | ||
{{ | <ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://tv2.ir/News/30574.html|عنوان= سیمای دهخدا در فیلم سینمایی}}</ref> بخشهای درخورتوجهی از مستند شناسای سخن بهکارگردانی منوچهر مشیری به شخصیت ادبی دهخدا اختصاص یافته است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.mehrnews.com/news/4235354/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B4%D8%AF|عنوان= مستند پرتره «شناسای سخن» آماده نمایش شد}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.aftabir.com/news/view/2007/dec/02/c5c1196596566_art_culture_media_serial.php/%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%83%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AF|عنوان= سیمای دهخدا در فیلم تلویزیونی}}</ref>{{سخ}} | ||
https://www.aftabir.com/news/view/2007/dec/02/c5c1196596566_art_culture_media_serial.php/ | هادی حیدری و بهمن عبدی دو کاریکاتوریست از شمایل دهخدا، سوژه کارتن ساختند. علیاکبر صنعتی نقاش و مجسمهساز نامی نیز دو پرتره نقاشی و یک مجسمه از دهخدا ساخته است. مجسمه با همکاری شخص دهخدا و کار ماسک برداری از چهره ایشان انجام شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی www.instagram.com/aliakbarsanati_foundation|عنوان= صفحه اینستاگرام مربوط به علیاکبر صنعتی}}</ref> | ||
{{سخ}} | |||
هادی حیدری و بهمن عبدی | |||
<gallery widths="150px" heights="170px" perrow="5"> | <gallery widths="150px" heights="170px" perrow="5"> | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۵: | ||
از سال ۱۳۹۴ جایزه کتاب سال اعضای هیات علمی دانشگاههای سراسر کشور ویژه علوم انسانی با عنوان نشان دهخدا به قلم برتر اهدا میشود.این نشان طی برگزاری جشنوارهای و سه دوره داوری آثار نویسندگان برگزار میشود. شورای سیاستگذاری جشنواره از نمایندگان وزارت علوم، وزارت کار، وزارت فرهنگ و ارشاد، نهاد کتابخانههای عمومی کشور، خانه کتاب، اداره کل ارشاد استان تهران و انتشارات علمی فرهنگی است.<ref>[https://www.farsnews.com/news/13970822000580/جایزه-جشنواره-نشان-دهخدا-آب-رفت-تقدیر-از-استاد-پیشکسوت-علوم-انسانی خبرگزاری فارس]، جایزه جشنواره نشان دهخدا آب رفت!/ تقدیر از استاد پیشکسوت علوم انسانی.</ref> | از سال ۱۳۹۴ جایزه کتاب سال اعضای هیات علمی دانشگاههای سراسر کشور ویژه علوم انسانی با عنوان نشان دهخدا به قلم برتر اهدا میشود.این نشان طی برگزاری جشنوارهای و سه دوره داوری آثار نویسندگان برگزار میشود. شورای سیاستگذاری جشنواره از نمایندگان وزارت علوم، وزارت کار، وزارت فرهنگ و ارشاد، نهاد کتابخانههای عمومی کشور، خانه کتاب، اداره کل ارشاد استان تهران و انتشارات علمی فرهنگی است.<ref>[https://www.farsnews.com/news/13970822000580/جایزه-جشنواره-نشان-دهخدا-آب-رفت-تقدیر-از-استاد-پیشکسوت-علوم-انسانی خبرگزاری فارس]، جایزه جشنواره نشان دهخدا آب رفت!/ تقدیر از استاد پیشکسوت علوم انسانی.</ref> | ||
====به نام دهخدا==== | ====به نام دهخدا==== | ||
تلاش فرهنگی دهخدا از چشم و نظر صاحبان و اهالی فرهنگ دور نبوده و مراکز علمی و فرهنگی بسیاری به نام وی نهاده شده است. دانشگاه غیرانتفاعی دهخدا قزوین و مرکز آموزش علمی و کاربردی دهخدا تکاب آذربایجان غربی، کتابخانه عمومی دهخدا در تهران ( | تلاش فرهنگی دهخدا از چشم و نظر صاحبان و اهالی فرهنگ دور نبوده و مراکز علمی و فرهنگی بسیاری به نام وی نهاده شده است. دانشگاه غیرانتفاعی دهخدا قزوین و مرکز آموزش علمی و کاربردی دهخدا تکاب آذربایجان غربی، کتابخانه عمومی دهخدا در تهران (شهر ری و مجیدیه) چهارمحال بختیاری، بجنورد،ایلام، نجف آباد، سیستان و بلوچستان، همدان، شهرکرد و تعداد بیشماری مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و فنی و حرفهای در سراسر کشور به نام دهخدا وجود دارد. علاوهبر مراکز علمی و فرهنگی خیابانهایی نیز به نام وی در اصفهان و تهران و... نامگذاری شده است. | ||
===در ذهن و ضمیر دیگران=== | ===در ذهن و ضمیر دیگران=== | ||
<center><span style="color:DarkBlue{{{1|}}};background:lime{{{2|}}}">'''[[محمد قزوینی]]: «جای افسوس خواهد بود که ذوالفقار علی در نیام و زبان آقای دهخدا در کام باشد.»''<ref>{{پک|مازیار|۱۳۶۲|ک= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|ص=۲۱۸}}</ref>'''</span><noinclude></center> | |||
<center><span style="color:DarkBlue{{{1|}}};background:lime{{{2|}}}">'''محمد قزوینی: «جای افسوس خواهد بود که ذوالفقار علی در نیام و زبان آقای دهخدا در کام باشد.»''<ref>{{پک|مازیار|۱۳۶۲|ک= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|ص=۲۱۸}}</ref>'''</span><noinclude></center> | |||
====[[پرویز ناتل خانلری]]==== | ====[[پرویز ناتل خانلری]]==== | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۵: | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۴%|رنگ پسزمینه=#c0fcd6}} | </span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۴%|رنگ پسزمینه=#c0fcd6}} | ||
====[[ابوالقاسم پاینده]]==== | ====[[ابوالقاسم پاینده]]==== | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۸۳: | ||
====[[ایرج پزشکزاد]]==== | ====[[ایرج پزشکزاد]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:ایرج پزشکزاد.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]] ''«شاید | {{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:ایرج پزشکزاد.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]] ''«شاید آنهایی که لغتنامهاش را نشناخته بودندبهتر و روشنتر میتوانستند راجع به چرندوپرندش قضاوت کنند. آن موقع دهخدا هنوز آخرین پرده نقش باشکوه خود را بازی نکرده بود؛ ولی با همه اینها اگر بخواهیم هنر دهخدا را براساس مقالات انتقادی [[چرندوپرند]] قضاوت و بررسی کنیم، و اگر در همان اثر انسانیت و نوعدوستی و هدفهای عالی او را کنار بگذاریم باز سبک و شیوه نوشتهاش را هزلنویسی و طنزنویسی فوقالعاده مییابیم.»'' <ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۹۳}}</ref>}} | ||
====[[منوچهر آتشی]]==== | ====[[منوچهر آتشی]]==== | ||
خط ۳۰۶: | خط ۲۹۸: | ||
====[[غلامحسین یوسفی]]==== | ====[[غلامحسین یوسفی]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:غلامحسین یوسفی.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]] ''«دهخدا در زندگی ادبی مردی پرتلاش و با پشتکاری شگفتانگیز بود. در سراسر عمر خود از کار و کوشش باز نایستاد. چنانکه حتی در ایام عزلت در چهارمحال بختیاری به | {{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:غلامحسین یوسفی.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]] ''«دهخدا در زندگی ادبی مردی پرتلاش و با پشتکاری شگفتانگیز بود. در سراسر عمر خود از کار و کوشش باز نایستاد. چنانکه حتی در ایام عزلت در چهارمحال بختیاری به تألیف فرهنگ فرانسه به فارسی دست زد و روحالقوانین منتسکیو را ترجمه کرد. آثار معروف و گرانقدر او از جمله امثال و حکم و [[لغتنامه]] و متون متعددی از شعر و نثر فارسی که تصحیح کرده و مقالات تحقیقی که نوشته، حاصل مطالعه و تتبع چهل و پنج ساله او در ادب فارسی است و نمودار عشقی سرشار به زبان و فرهنگ ایران زمین.»''<ref>{{پک|مازیار|۱۳۶۲|ک= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|ص=۲۴۵}}</ref>}} | ||
====[[یحیی آرینپور]]==== | ====[[یحیی آرینپور]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:یحیی آرین پور.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]]''«دهخدا گاهی به تفنن شعر میسرود. اما شاعری صفت اصلی او نیست. این منظومههای | {{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:یحیی آرین پور.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]]''«دهخدا گاهی به تفنن شعر میسرود. اما شاعری صفت اصلی او نیست. این منظومههای معدود که محمد معین در مجموعهای گردآورده، به واسطه ممارسمت او در کتب متقدمان و تسلط وی بر لغات کهن غالبا چنان با کلمات مهجور و نامانوس و اصطلاحات کهنه و قدیمی و امثال و شواهد و کنایات پر است که کلام او را واقعاً بهسبک و شیوه گویندگان نخستین همانند و فهم و درک آن را برای پارسیزبانان امروز دشوار میسازد.»''<ref>{{پک|مازیار|۱۳۶۲|ک= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|ص=۷۶}}</ref>}} | ||
====[[عمران صلاحی]]==== | ====[[عمران صلاحی]]==== | ||
خط ۳۲۷: | خط ۳۱۹: | ||
====[[محمد معین]]==== | ====[[محمد معین]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:محمد معین.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]] ''«مسلم است که به نسبت عظمت [[لغتنامه]] اشتباهات و خطایای بسیار در آن راه یافته و هیچ کس بیش از مرحوم دهخدا و اعضای لغتنامه از این لغزشها آگاه نیستند. مرحوم دهخدا میفرمود در | {{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:محمد معین.jpg|40px|بیقاب|راست|هیچ]] ''«مسلم است که به نسبت عظمت [[لغتنامه]] اشتباهات و خطایای بسیار در آن راه یافته و هیچ کس بیش از مرحوم دهخدا و اعضای لغتنامه از این لغزشها آگاه نیستند. مرحوم دهخدا میفرمود در تألیف عظیمی مانند لغتنامه تا ده هزار اشتباه معفو است.»''<ref>{{پک|مازیار|۱۳۶۲|ک= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|ص=۷۳}}</ref>}} | ||
====[[صادق هدایت]]==== | ====[[صادق هدایت]]==== | ||
خط ۳۳۷: | خط ۳۲۹: | ||
«در زمانی که دولت مصدق تحت فشار اقتصادی بود، علیاکبر دهخدا مبلغ ده هزار تومان بلاعوض همراه با نامهای برای مصدق فرستاد. مصدق ضمن قدردانی این مبلغ را بازگرداند تا در ایام انتشار اوراق بهادار قرضه ملی از آن اوراق خریداری کند. دهخدا در بخشی از این نامه نوشت: «قربانت شوم، اگر دل یک کتاب چند هزار صفحه بود، دلم میخواست آن کتاب را به ضمیمه این نامه برای شما بفرستم تا معلوم شود همه صفحات آن مشحون از ذکر جمیل و تمجید و تجلیل بشردوستی و وطنپرستی و شجاعت و فداکاری شخص شخیص شما است.»<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۱۰۶}}</ref> | «در زمانی که دولت مصدق تحت فشار اقتصادی بود، علیاکبر دهخدا مبلغ ده هزار تومان بلاعوض همراه با نامهای برای مصدق فرستاد. مصدق ضمن قدردانی این مبلغ را بازگرداند تا در ایام انتشار اوراق بهادار قرضه ملی از آن اوراق خریداری کند. دهخدا در بخشی از این نامه نوشت: «قربانت شوم، اگر دل یک کتاب چند هزار صفحه بود، دلم میخواست آن کتاب را به ضمیمه این نامه برای شما بفرستم تا معلوم شود همه صفحات آن مشحون از ذکر جمیل و تمجید و تجلیل بشردوستی و وطنپرستی و شجاعت و فداکاری شخص شخیص شما است.»<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۱۰۶}}</ref> | ||
===دهخدا از زبان دهخدا=== | ===دهخدا از زبان دهخدا=== | ||
* «بسیاری برآنند که اگر [[لغتنامه]] بدون اعلام طبع میشد، بهتر بود. بالعکس معتقدیم چون در عصر ما فرهنگ اعلامی به زبان فارسی، آن هم بدین تفصیل، تدوین و طبع نشده است و ما این کار را هم ضمن | * «بسیاری برآنند که اگر [[لغتنامه]] بدون اعلام طبع میشد، بهتر بود. بالعکس معتقدیم چون در عصر ما فرهنگ اعلامی به زبان فارسی، آن هم بدین تفصیل، تدوین و طبع نشده است و ما این کار را هم ضمن تألیف و تدوین لغتنامه انجام دادهایم، دریغ است بخش اعلام را جدا کرده و دور بیندازیم. نویسنده یقین دارد که محققان به مرور به لزوم طبع اعلام توجه بیشتری خواهند فرمود و نقایص آنها را رفع خواهند نمود.»<ref>{{پک|مازیار|۱۳۶۲|ک= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|ص=۷۵}}</ref> | ||
* «اگر قائد و باعث من نام و نان بود و اگر کتاب لغتنامه برای پول و کسب شهرت نوشته میشد این نبود، مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین و ستمکاران غربی وانداشت. میدیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد و آن آموختن علوم امروز بود. پس بایستی آن علوم و فنون را ترجمه کنیم. و این میسر نمیسود جز بدینگونه که اول لغت را بدانیم.»<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۴۴}}</ref> | * «اگر قائد و باعث من نام و نان بود و اگر کتاب لغتنامه برای پول و کسب شهرت نوشته میشد این نبود، مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین و ستمکاران غربی وانداشت. میدیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد و آن آموختن علوم امروز بود. پس بایستی آن علوم و فنون را ترجمه کنیم. و این میسر نمیسود جز بدینگونه که اول لغت را بدانیم.»<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۴۴}}</ref> | ||
خط ۳۴۳: | خط ۳۳۵: | ||
===آثارمنتشر شده=== | ===آثارمنتشر شده=== | ||
====کتب برجسته==== | ====کتب برجسته==== | ||
* ''' | * '''[[لغتنامه]]''': عظیمترین فرهنگ فارسی است که تألیف آن مدت چهلوپنج سال بهدرازا کشید. چاپ لغتنامه نخستین بار در سال ۱۳۱۹ در چاپخانه بانک ملی آغاز شد و جلد اول آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسید و سپس به دلیل شروع جنگ جهان دوم چاپ آن متوقف ماند تا مجلس شورای ملی در ۲۵ دی ۱۳۲۴ طرح پیشنهادی تعدادی از نمایندگان را برای تأمین هزینههای چاپ لغتنامه تصویب کرد. طبق وصیت دهخدا محمدمعین و سیدمحمد هاشمی بر چاپ مجلدات کتاب از حیث علمی و فنی مامور شدند. کار چاپ و انتشار مجلدات مختلف لغتنامه، پس از مرگ دهخدا، تا سال ۱۳۵۹ ادامه یافت.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۴۵تا۴۸}}</ref> | ||
* '''امثال و حکم''': دهخدا، چنان که خود روایت کرده، مواد کتاب امثال و حکم را ضمن آنکه کتابها و آثار ادبی زبان فارسی را به قصد تحقیق در لغت برای فرهنگ بزرگ خود، لغتنامه، مطالعه میکرد، گرد آورد؛ به عبارت دیگر این کار عظیم خود فرع کار بزرگتری بود که لغتنامه است و به سالهای ۱۳۱۱-۱۳۰۸ در چهار جلد چاپ شد. | * '''امثال و حکم''': دهخدا، چنان که خود روایت کرده، مواد کتاب امثال و حکم را ضمن آنکه کتابها و آثار ادبی زبان فارسی را به قصد تحقیق در لغت برای فرهنگ بزرگ خود، لغتنامه، مطالعه میکرد، گرد آورد؛ به عبارت دیگر این کار عظیم خود فرع کار بزرگتری بود که لغتنامه است و به سالهای ۱۳۱۱-۱۳۰۸ در چهار جلد چاپ شد. | ||
* '''چرندوپرند''': مقالات طنز اجتماعی و سیاسی دهخدا با نام [[چرندوپرند]] که یادداشتهای روزنامه صوراسرافیل تهران و ایوردون (سوییس) و روزنامههای سروش و ایران کنونی و آفتاب بود، جمعآوری و منتشر شده است. سعید نفیسی مقالات چرندوپرند وی را از روزنامه صوراسرافیل تهران برای اولین بار استخراج کرد و در کتاب شاهکارهای نثر فارسی معاصر در تهران در سال ۱۳۳۰ به طبع رسانید. | * '''چرندوپرند''': مقالات طنز اجتماعی و سیاسی دهخدا با نام [[چرندوپرند]] که یادداشتهای روزنامه صوراسرافیل تهران و ایوردون (سوییس) و روزنامههای سروش و ایران کنونی و آفتاب بود، جمعآوری و منتشر شده است. سعید نفیسی مقالات چرندوپرند وی را از روزنامه صوراسرافیل تهران برای اولین بار استخراج کرد و در کتاب شاهکارهای نثر فارسی معاصر در تهران در سال ۱۳۳۰ به طبع رسانید. | ||
* '''مقالات دهخدا''': تاکنون کتب متفاوتی در بررسی و گردآوری مقالات دهخدا چاپ و منتشر شده است که میتوان به کوششهای محمد معین و محمد دبیر سیاقی و دیگران اشاره کرد. | * '''مقالات دهخدا''': تاکنون کتب متفاوتی در بررسی و گردآوری مقالات دهخدا چاپ و منتشر شده است که میتوان به کوششهای محمد معین و محمد دبیر سیاقی و دیگران اشاره کرد. | ||
* '''دیوان اشعار''' دیوان اشعار دهخدا نخستین بار، در زمان حیات دهخدا، | * '''دیوان اشعار''' دیوان اشعار دهخدا نخستین بار، در زمان حیات دهخدا، بههمت عالی عبدالغفار طهوری، مدیر انتشارات طهوری و سپس محمد معین به ترتیب در سالهای ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ شمسی منتشر شد. | ||
* '''شرح حال ابوریحان بیرونی''' این رساله نخستین بار در مهرماه ۱۳۲۴ با نام شرح حال نابغه شهیر ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی بیرونی در ۸۴ صفحه توسط انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ منتشر و سپس در لغتنامه تجدید چاپ شد. | * '''شرح حال ابوریحان بیرونی''' این رساله نخستین بار در مهرماه ۱۳۲۴ با نام شرح حال نابغه شهیر ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی بیرونی در ۸۴ صفحه توسط انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ منتشر و سپس در لغتنامه تجدید چاپ شد. | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
====تصحیحات و دواوین==== | ====تصحیحات و دواوین==== | ||
* '''تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو''' دیوان قصاید و مقطعات ناصر خسرو قبادیانی به تصحیح نصرالله تقوی و مقدمه سیدحسن تقیزاده و تعلیقات مجتبی مینوی در سالهای | * '''تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو''' دیوان قصاید و مقطعات ناصر خسرو قبادیانی به تصحیح نصرالله تقوی و مقدمه سیدحسن تقیزاده و تعلیقات مجتبی مینوی در سالهای ۱۳۰۴تا۱۳۰۷ به ضمیمه روشنایینامه و سعادتنامه به طبع رسید. یادداشتهای دهخدا در تصحیح اشعار در مقدمهای مفید و سودمند در همین کتاب درج است. پس از آنکه نسخه قدیمی دیوان ناصر خسرو متعلق بهسال ۷۳۶ه.ق پیدا شد و مجتبی مینوی و مهدی محقق به تصحیح دیوان پرداختند که بسیاری از تصحیحهای قیاسی دهخدا درست بوده است. | ||
* '''تصحیح صحاح الفرس''' از صحاح الفرس، که دومین کتاب لغت فارسی کهن موجود است، تاکنون سه نسخه به دست آمده است که یک نسخه متعلق به کتابخانه استاد دهخداست. استاد آن را تصحیح کرده و | * '''تصحیح صحاح الفرس''' از صحاح الفرس، که دومین کتاب لغت فارسی کهن موجود است، تاکنون سه نسخه به دست آمده است که یک نسخه متعلق به کتابخانه استاد دهخداست. استاد آن را تصحیح کرده و مقدمهای بر آن نوشتهاند. عبدالعلی طاعتی تصحیح این کتاب را برای پایاننامه دکتری ادبیات فارسی بهعهده گرفته و یادداشتهای دهخدا را طی کتاب خود با ماخذ وارد کرده است. این کتاب در سال۱۳۵۵ توسط انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شده است. | ||
* '''تصحیح دیوان سیدحسن غزنوی''' این دیوان در اختیار دهخدا قرار گرفت و او تصحیحاتی نوشت که به اهتمام مدرس رضوی در | * '''تصحیح دیوان سیدحسن غزنوی''' این دیوان در اختیار دهخدا قرار گرفت و او تصحیحاتی نوشت که به اهتمام مدرس رضوی در سال۱۳۲۸ به طبع رسید. | ||
* '''تصحیح دیوان حافظ''' دهخدا بر دیوان حافظ چاپ خلخالی (۱۳۰۶) و دیوان حافظ چاپ [[محمد قزوینی]] (۱۳۲۰) تحشیه نوشته است. بعدها | * '''تصحیح دیوان حافظ''' دهخدا بر دیوان حافظ چاپ خلخالی (۱۳۰۶) و دیوان حافظ چاپ [[محمد قزوینی]] (۱۳۲۰) تحشیه نوشته است. بعدها معین تعلیقات او بر نسخه طبع قزوینی را در مجله دانش منتشر کرد.<ref>مجله دانش، سال دوم، شماره هشتم</ref> | ||
* '''تصحیح لغت فرس اسدی''' تصحیحات لغت فرس اسدی به قلم استاد دهخدا در طی سالهای متمادی در حواشی دو نسخه چاپ هرن و چاپ مرحوم عباس اقبال یادداشت شده است. قسمتی از این تصحیحات در مجله یغما و مجله دانش به طبع رسیده است. | * '''تصحیح لغت فرس اسدی''' تصحیحات لغت فرس اسدی به قلم استاد دهخدا در طی سالهای متمادی در حواشی دو نسخه چاپ هرن و چاپ مرحوم عباس اقبال یادداشت شده است. قسمتی از این تصحیحات در مجله یغما و مجله دانش به طبع رسیده است. | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۶۷: | ||
====لغتنامه==== | ====لغتنامه==== | ||
* دهخدا تا روزهایی که زنده بود در خانه خود سرپرستی اداره سازمان [[لغتنامه]] را برعهده داشت. هر روز صبح از ساعت ۸ تا اذان ظهر و از ۳ بعدظهر تا پاسی از شب روی زمین مینشست و فیش مینوشت. صبح روز بعد فیشها را برداشته و مرتب میکردند و باز روز از نو. لغتنامه مشتمل بر ۲۰۰ هزار واژه اصلی، حدود ۶۰۰ هزار ترکیب و قریب ۸۰ هزار اعلام اشخاص و اعلام جغرافیایی، ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار شاهد منثور و منظوم برای معنی واژهها و ترکیبها است.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۴۳}}</ref> | * دهخدا تا روزهایی که زنده بود در خانه خود سرپرستی اداره سازمان [[لغتنامه]] را برعهده داشت. هر روز صبح از ساعت ۸ تا اذان ظهر و از ۳ بعدظهر تا پاسی از شب روی زمین مینشست و فیش مینوشت. صبح روز بعد فیشها را برداشته و مرتب میکردند و باز روز از نو. لغتنامه مشتمل بر ۲۰۰ هزار واژه اصلی، حدود ۶۰۰ هزار ترکیب و قریب ۸۰ هزار اعلام اشخاص و اعلام جغرافیایی، ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار شاهد منثور و منظوم برای معنی واژهها و ترکیبها است.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۴۳}}</ref> | ||
* با تصویب مجلس شورای ملی در | * با تصویب مجلس شورای ملی در ۲۵دی۱۳۲۴ و تأیید دهخدا گروه وسیعی از دانشمندان و محققان به کمک دهخدا شتافتند تا کار تهیه و تنظیم فیشها را سروسامان دهند.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۴۴}}</ref> | ||
* دهخدا در تهیه و تنظیم لغتنامه، بنا به گفته سیدجعفر شهیدی سه دسته همکار داشت. دسته اول معمولا دانشجویان مدرسههای عالی بودند که کار فیشبرداری را انجام میدادند. دسته دوم مترجمین زبردستی بودند که برای تکمیل کار مطالبی را از زبانهای دیگر به فارسی برگرداندند و دسته سوم استادانی بودند که در کار | * دهخدا در تهیه و تنظیم لغتنامه، بنا به گفته سیدجعفر شهیدی سه دسته همکار داشت. دسته اول معمولا دانشجویان مدرسههای عالی بودند که کار فیشبرداری را انجام میدادند. دسته دوم مترجمین زبردستی بودند که برای تکمیل کار مطالبی را از زبانهای دیگر به فارسی برگرداندند و دسته سوم استادانی بودند که در کار تألیف لغتنامه زیرنظر دهخدا با وی همکاری داشتند. از جمله این استادان میتوان به [[محمد معین]]، خانبابا بیانی، [[غلامحسین صدیقی]]، ذبیحالله صفا، [[سیدجعفر شهیدی]]، [[سیدمحمد دبیرسیاقی]]، عبدالحمید اعظم زنگنه اشاره کرد.<ref>{{پک|سلیمانی|۱۳۷۹|ک= همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا|ص=۱۴۶}}</ref> | ||
====امثال و حکم==== | ====امثال و حکم==== | ||
* دهخدا در امثال و حکم و حکایتهای بازنویسی شده آن به همان سبک پر تکلف قدما بازگشت و راهی را که با درخشش آغاز کرده بود، ادامه نداد.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۱۹۷}}</ref> | * دهخدا در امثال و حکم و حکایتهای بازنویسی شده آن به همان سبک پر تکلف قدما بازگشت و راهی را که با درخشش آغاز کرده بود، ادامه نداد.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۱۹۷}}</ref> | ||
خط ۳۸۴: | خط ۳۷۶: | ||
* چرندوپرندها زبانی گزنده و لحنی شوخ داشت، آنطور که مردم کوچه و بازار از هر قشر و طبقه میپسندیدند. به تعبیری جملات و ترکیبات ادبی دهخدا در [[چرندوپرند]]، به خلاف شیوه رایج ادبی، به زبان جاری تودههای مردم نزدیک است و کوشش شده در شیوه بیان خارق عادت عمل شود. نثر دهخدا از زبان زنده و جاری مردم، مثلها و متلها، کنایهها و متلکها، تکیهکلامها و اصطلاحها، دشنامها، شوخیها و اعتقادها و خرافههای مردم مدد میگیرد.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۵تا۲۶}}</ref> | * چرندوپرندها زبانی گزنده و لحنی شوخ داشت، آنطور که مردم کوچه و بازار از هر قشر و طبقه میپسندیدند. به تعبیری جملات و ترکیبات ادبی دهخدا در [[چرندوپرند]]، به خلاف شیوه رایج ادبی، به زبان جاری تودههای مردم نزدیک است و کوشش شده در شیوه بیان خارق عادت عمل شود. نثر دهخدا از زبان زنده و جاری مردم، مثلها و متلها، کنایهها و متلکها، تکیهکلامها و اصطلاحها، دشنامها، شوخیها و اعتقادها و خرافههای مردم مدد میگیرد.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۵تا۲۶}}</ref> | ||
* پیدایش عامل لحن زبان، تغییر زاویه دید، شکست زمان، نقش گفتگو در پیشبرد روایت و به کارگیری زبان توصیفی متفاوت برای تیپهای مختلف اجتماعی، برخی از ویژگیهای مقالات دهخدا در صوراسرافیل است. | * پیدایش عامل لحن زبان، تغییر زاویه دید، شکست زمان، نقش گفتگو در پیشبرد روایت و به کارگیری زبان توصیفی متفاوت برای تیپهای مختلف اجتماعی، برخی از ویژگیهای مقالات دهخدا در صوراسرافیل است. | ||
* چرندوپرند | * چرندوپرند شاخصی است از آغاز دوره جدید ادبی با ارزش و اعتبار ویژه که اهل نظر جملگی آن را تأیید میکند و آن را سنگبنای سبکی در نثر فارسی میدانند که بعدها در [[یکی بود یکی نبود]] [[محمدعلی جمالزاده|جمالزاده]] که اولین داستاننویس نوین است تبلور پیدا کرد.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۱۹۷}}</ref> | ||
* دهخدا برای هر چرندوپرند و بیان هر ایده و مطلب تازهای که به ذهنش میرسید سبک و شیوهای تر و تازه انتخاب میکرد. گاهی مطالبش را | * دهخدا برای هر چرندوپرند و بیان هر ایده و مطلب تازهای که به ذهنش میرسید سبک و شیوهای تر و تازه انتخاب میکرد. گاهی مطالبش را بهصورت نامه یا پاسخ آنها و عریضه و شکواییه مینوشت و گاهی هم به صورت مقالهای که گردهای شبیه داستانهای کوتاه و نمایشنامههای نویسندگان نسل پس از خود داشت.<ref>{{پک|شهناز|۱۳۸۲|ک= معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا|ص=۲۵تا۲۶}}</ref> | ||
* این مقالات را با آثار عبیدزاکانی مقایسه کرده اند. | * این مقالات را با آثار عبیدزاکانی مقایسه کرده اند. | ||
خط ۳۹۱: | خط ۳۸۳: | ||
Charand-o Parand, Revolutionary Satire from Iran, Ali Akbar Dehkhoda, 1907-1909, Janet Afary, John R. Perry, Yale University Press | Charand-o Parand, Revolutionary Satire from Iran, Ali Akbar Dehkhoda, 1907-1909, Janet Afary, John R. Perry, Yale University Press | ||
[[پرونده:دخوی نابغه.jpg|120px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجموعه مقالات دهخدا که توسط انتشارات گل آقا منتشر شده است'''</center>]] | [[پرونده:دخوی نابغه.jpg|120px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجموعه مقالات دهخدا که توسط انتشارات گل آقا منتشر شده است'''</center>]] | ||
[[پرونده:نامههای سیاسی دهخدا.jpg|120px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نامههای سیاسی دهخدا به کوشش ایرج افشار'''</center>]] | [[پرونده:نامههای سیاسی دهخدا.jpg|120px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نامههای سیاسی دهخدا به کوشش ایرج افشار'''</center>]] | ||
[[پرونده:محمد دبیر سیاقی.jpg|120px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''پیش از محمد دبیرسیاقی دیوان اشعار دهخدا راعبدالغفار طهوری و محمد معین منتشر کرده بودند'''</center>]] | [[پرونده:محمد دبیر سیاقی.jpg|120px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''پیش از محمد دبیرسیاقی دیوان اشعار دهخدا راعبدالغفار طهوری و محمد معین منتشر کرده بودند'''</center>]] | ||
==منبع شناسی== | |||
* | آمیختگی شخصیت ادبی و سیاسی ممتاز علیاکبر دهخدا او را به زندهترین چهرهٔ ادبی در میان پژوهشگران و بالاخص زندگینامهنویسان بدل کرده است. [[ولیالله درودیان]] با ۵ اثر دربارهٔ دهخدا یکی از این محققان است: | ||
* '''دهخدای شاعر''' (نقد و بررسی) بهسال۱۳۶۲ با نشر «امیرکبیر» | |||
* '''برگزیده و شرح آثار دهخدا''' (مجموعه ادب جوان) بهسال۱۳۷۴ با نشر «فروزانروز» | |||
* | * '''دهخدا مرغ سحر در شب تار''' بهسال۱۳۸۳ با نشر «اختران» | ||
* | * '''دخوی نابغه''' بهسال۱۳۸۴ با نشر «گلآقا»: گزیدهای از مقالات چاپنشده یا کمتر دیدهشده علیاکبر دهخدا. گردآورنده در نخستین بخش کتاب، اظهارنظرها و بازتابهای چاپ اول این کتاب را همراهبا زندگینامهای از دهخدا نگاشته و طبع کرده است. آثار و تألیفاتی که از دهخدا در این کتاب درج شده عبارت است از نگاهی به «ترجمه عظمت و انحطاط رومیان و ترجمه روحالقوانین اثر منتسکیو»، «فرهنگ فرانسه به فارسی»، «شرححال ابوریحان محمدبن احمد خوارزمی بیرونی» و تصحیح و تحشیه دیوانهای ناصرخسرو، سیدحسن غزنوی، حافظ، منوچهری، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، سوزنی سمرقندی، ابن یمین، یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی، صحاحالفرس، لغت فرس اسدی، [[امثال و حکم]]، مجموعه مقالات و دیوان اشعار. | ||
* | * '''بازخوانی چرندوپرند دهخدا''' بهسال۱۳۸۸ با نشر «سورهٔ مهر»{{سخ}} | ||
از دیگر پژوهشگرانی که دربارهٔ دهخدا قلم زده [[محمد دبیرسیاقی]] همکار دهخدا در سازمان [[لغتنامه]] است وی بهسبب همین همکاری و صمیمیت و شناخت بیواسطه بسیاری از اسناد دست اول و دستنوشتههای منتشرنشده از دهخدا را دردست داشت. دبیرسیاقی راه دهخدا را ادامه داد و در کنار [[محمد معین]] مُبلغ معتمد کارنامه دهخدا بود. | |||
* '''مجموعهمقالات دهخدا''' بهسال۱۳۵۸ با نشر «گلشن» | |||
* '''خاطرات دهخدا''' از زبان دهخدا، بهسال۱۳۵۹ با نشر «کتاب پایا» | |||
* '''دیوان اشعار دهخدا''' بهسال۱۳۶۶ با نشر «تیراژه»{{سخ}} | |||
آثار دیگر نویسندگان و پژوهشگران فعال دربارهٔ دهخدا: | |||
* '''احوال و افکار علیاکبر دهخدا''' بهقلم عباس قنبرزاده، بهسال۱۳۵۵ با نشر «پویش»: نمونهای است از شرحِحالنویسی و جمعآوری خاطراتی از دهخدا | |||
* '''نامههای سیاسی دهخدا''' نوشتهٔ [[ایرج افشار]]، بهسال۱۳۵۸ با نشر «روزبهان»: ایرج افشار در مقدمه کتاب مینویسد «در این دفتر، آن مقدار از نامههای علیاکبر دهخدا که جنبه سیاسی و اجتماعی دارد و به دست من افتاده است بهچاپ میرسد تا علاقمندان نسبت به احوال او بتوانند از این نوشتهها در نگارش و تحقیق آنچه درباره او نوشته میشود بهره درست ببرند و دهخدا را از روی نوشتههای دوستانه و سیاسیاش بیشتر و بهتر بشناسند.» در این کتاب نامههای دهخدا به سیدنصرالله تقوی، سیدمحمد صراف، ابوالحسن معاضدالسلطنه، [[محمد قزوینی]] و نامههای اداری وی در زمان راهسازی خراسان چاپ شده است. | |||
* '''علامه علیاکبر دهخدا''' نوشتهٔ علی جانزاده، بهسال۱۳۶۲ با نشر «جانزاده» | |||
* '''گزیده آثار دهخدا''' نوشتهٔ حسن احمدی گیوی، بهسال۱۳۷۵ با نشر «قطره» | |||
* '''زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا''' (با تأکید بر جنبه سیاسی آن) نوشتهٔ رضا یعقوبی، بهسال۱۳۷۷ با نشر «زهد»: سعی رضا یعقوبی بر آن بوده است تاحدامکان، با استفاده از مدارک و مستندات موجود به جمعبندی و تنظیم خلاصهای از زندگی آن بزرگوار با تأکید بر جنبههای مختلف فعالیتهای سیاسی وی بپردازد. وی در مقدمه کتاب مینویسد: «علت عمده شهرت و برجستگی علیاکبر دهخدا فعالیتهای سیاسی وی است و همین امر ما را بر آن داشت که با انتشار کتاب حاضر قسمتی از دین خویش را به یکی از عناصر فرهنگساز این سامان ادا کنیم.»<ref>{{پک|یعقوبی|۱۳۷۷|ک= زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا|ص=۱۸تا۱۹}}</ref> | |||
* '''مسافر روشنی''' (رمانی مستند براساس زندگی دهخدا) نوشتهٔ میترا بیات، بهسال۱۳۷۸ با نشر «سروش»: این رمان را سال۱۳۹۶ محمدباقر رضایی از طرف «گروه اخلاق و زندگی شهروندی» در رادیو تهران برای سلسلهٔ برنامه کتاب شب تنظیم کرد که بهروز رضوی آن را خواند. | |||
* '''حکایتهای دهخدا''' (گزیده حکایتهای ترتیبی از لغتنامه دهخدا) نوشتهٔ محمدحسین صفاخواه، بهسال۱۳۷۸ با نشر قدیانی | |||
* '''صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا''' بهقلم [[کامیار عابدی]]، بهسال۱۳۷۹ با نشر «کتاب نادر»: کامیار عابدی در این مجموعه پس از مقدمهای درباب انقلاب مشروطه و بنیادهای فرهنگی آن، نکاتی درباره روزنامه صوراسرافیل بیان میکند و درپی آن شرحی از زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی علیاکبر دهخدا همراهبا تحلیلی دربارهٔ آرای سیاسی و اجتماعی، سرودهها، آثار و پژوهشهای دهخدا بهدست میدهد. | |||
*'''همنوا با مرغ سحر''' (زندگی و شعر علیاکبر دهخدا) نوشتهٔ [[بلقیس سلیمانی]] بهسال۱۳۷۹ با نشر «ثالث» (چ.سوم:۱۳۹۸): عناوین این کتاب شامل از تولد تا مبارزه، از مبارزه تا تبعید، مبارزه در غربت، دهخدا در عرصه سیاست، قافله مرگ، علامه علیاکبر دهخدا مبتکر یا موسس نثر نوین فارسی، دهخدا و سوسیالیسم، لغتنامه بنایی سترگ، در کسوت شاعری، شعر فکاهی، اشعار متجددانه، شعر سنتی، منابع و گزیده اشعار. | |||
* '''دهخدا''' بهکوشش مهناز بهمنی بهسال۱۳۸۲ با نشر «مؤسسهٔ فرهنگی مدرسه برهان» | |||
* '''معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا'''، شهناز مرادیکوچی و فتحالله اسماعیلیگلهرانی، بهسال۱۳۸۲: آنچه در این کتاب عرضه میشود کوششی است برای نشاندادن و ارزیابی کم و کیف فعالیت ادبی و فرهنگی و سیاسی دهخدا، از طریق ثبت پارهای از آثار وی و نیز آرا و نظراتی که نویسندگان، شاعران، محققان، منتقدان دربارهٔ حیات سیاسی و اجتماعی و آثار ادبی و فرهنگی او نوشتهاند. شهناز مرادیکوچی و فتحالله اسماعیلیگلهرانی علاوهبر گردآوری مقالات و هماهنگی موضوعی بین آنان، زندگینامه مفصلی از دهخدا نوشتند که گویی کاملترین و مستندترین اثر در معرفی دهخدا دانست. | |||
* '''یاد آر ز شمع مرده یاد آر''' (زندگی، نقد و تحلیل اشعار دهخدا) نوشتهٔ سحر مازیار، بهسال۱۳۹۰ با نشر «سخن»: در ابتدای کتاب آمده «گردآوری این کتاب تلاشی است در جهت شناساندن دهخدا با تمرکز بر وجه شاعرانه او و اشعارش. از آن رو که کتابها و مقالات بسیاری در باب زندگی سیاسی او نوشته شده، ما در این کتاب به وجه سیاسی او کمتر پرداختهایم و در کنار وجه شاعریش تا حدودی نیز به جنبه طنزپردازی او توجه نشان دادهایم؛ چراکه بسیاری از اشعار مهم او در قالب طنز سراییده شده است. درمجموع باید گفت که این کتاب مجموعهای است از جستارهایی که درباب شعر دهخدا و جنبه شاعری او نگاشته شده است.» مقالات این کتاب شامل عناوین طنز دهخدا، دهخدای شاعر، یاد و خاطرات، گزیده اشعار و کتابشناسی است. | |||
* کتابچه '''علیاکبر دهخدا''' نوشتهٔ حسن سالاری، بهسال۱۳۹۲ با نشر «محراب قلم»: از مجموعهٔ دانشوران دیروز و امروز برای گروه سنی کودک و نوجوان | |||
* ''' علیاکبر دهخدا''' بهقلم علیاکبر ولایتی، بهسال۱۳۹۳ با نشر «امیرکبیر»: جلد هشتم از مجموعه آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران است. این کتاب در ۹ فصل دارد. فصل اول «اوضاع سیاسیاجتماعی ایران در دوران قاجار» را بازگو میکند. فصل دوم «تولد در عصر استبداد» نام دارد و در فصل سوم که نامش «دمیدن صور اسرافیل» است، چگونگی بهراهافتادن نشریه صور اسرافیل روایت میشود. فصل چهارم «اندیشههای سیاسیاقتصادی» دهخداست. فصل پنجم به «لغتنامه دهخدا» میپردازد. «امثال و حکم دهخدا» هم در فصل ششم کتاب بررسی شده است. نمونههایی از شعر دهخدا در فصل هفتم کتاب با عنوان «دهخدای شاعر» آمده است. در فصل هشتم آثار دهخدا تجزیه و تحلیل شده و فصل نهم به سالشمار زندگی دهخدا اختصاص دارد که کتابنامه را دربرمیگیرد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.mehrnews.com/news/1562834/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF|عنوان= علیاکبری دبارهٔ علیاکبر دیگری نوشت}}</ref> | |||
=== | === مقالهشناسی=== | ||
دربارهٔ دهخدا و بررسی اندیشهٔ سیاسی و نقد ادبی وی صدها مقالهٔ ژورنالیستی و علمی نوشته شده است که نمونههای چند در اینجا آورده میشود: | |||
* چرندوپرند دهخدا و مکان در طنزنویسی فارسی نوشته [[ایرج افشار]] | |||
* دهخدا، شاعر یا استاد شعر؟ نوشته [[عبدالحسین زرینکوب]] | |||
* درباره اثر بزرگ علیاکبر دهخدا: امثال و حکم نوشته [[احسان طبری]] | |||
* سرمقالههای سروش استانبول نوشته مهرداد سلیمی | |||
* دهخدا آغازگر تحول نوشته [[مهدی اخوانثالت]] | |||
* دخو نوشته [[غلامحسین یوسفی]] | |||
=== پایاننامههای مرتبط با دهخدا === | === پایاننامههای مرتبط با دهخدا<ref> {{یادکرد وب|نشانی= https://ganj-beta.irandoc.ac.ir/#/search?basicscope=1&keywords|عنوان= فهرست پایاننامههای مرتبط با زندگی و آثار دهخدا}}</ref>=== | ||
* زمینههای استبدادستیزی و استبدادپذیری در امثال و حکم دهخدا، مصطفا قهرمانی ارشد، کارشناسی ارشد، ۱۳۸۹ | |||
* رویکرد چندرشتهای به وجوه طنز در امثال و حکم دهخدا، حمیده مظفری، کارشناسی ارشد، ۱۳۸۹ | |||
* کتاب شناسی توصیفیانتقادی دهخدا، محترم قربانی، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۰ | |||
* صور خیال در اشعار دهخدا، مجتبی نعیمی، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۰ | |||
* تحلیل و نقد نکات دستوری لغتنامه دهخدا، شهرزاد نیازی، دکتری تخصصی، ۱۳۹۱ | * تحلیل و نقد نکات دستوری لغتنامه دهخدا، شهرزاد نیازی، دکتری تخصصی، ۱۳۹۱ | ||
* بررسی شعر «یاد آر ز شمع مرده یادآر» دهخدا و مقلدان آن، محمدمهدی منصور، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۱ | * بررسی شعر «یاد آر ز شمع مرده یادآر» دهخدا و مقلدان آن، محمدمهدی منصور، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۱ | ||
* بازتاب اندیشههای سیاسیاجتماعی علیاکبر دهخدا بر تحولات سیاسی دوران مشروطه، محمد قدمگاهی، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۲ | |||
* بررسی و تحلیل شگردهای طنزآفرینی علیاکبر دهخدا در چرندوپرند و دیوان اشعارش، سیداحمد پارسا، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۵ | * بررسی و تحلیل شگردهای طنزآفرینی علیاکبر دهخدا در چرندوپرند و دیوان اشعارش، سیداحمد پارسا، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۵ | ||
===ناشران آثار دهخدا=== | ===ناشران آثار دهخدا=== | ||
خط ۴۲۹: | خط ۴۳۷: | ||
==نوا و نگاه== | ==نوا و نگاه== | ||
قطعه نوار مغناطیسی که دقایقی صدای ضبط شده از علامه دهخدا است را | قطعه نوار مغناطیسی که دقایقی صدای ضبط شده از علامه دهخدا است را حسن رهارود به کتابخانه مجلس اهدا نمود. علی ططری نقل میکند «به اتفاق چند تن از دوستان به منزل ایشان رفته بودیم. در بین اوراق و کتابهای کتابخانه به ناگاه چشمانم به جعبهای فلزی افتاد که در لابلای کتابها افتاده بود، جعبه را بیرون آوردم که روی آن نوشته بود صدای دهخدا. از رهاورد پرسیدم، وی تأیید کرد که تنها صدای بازمانده از دهخدا همین است و آن را از دهخدا گرفته است. البته بعدها یعنی تقریباً دو سه هفته بعد متوجه شدم قرینه همین نوار را مؤسسه دهخدا در اختیار دارد که آنها از دستیار دهخدا یعنی دبیر سیاقی گرفته بودند.» <ref>[http://tehranshenasi.com/1396/11/08/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/ تهران شناسی]، روایت تنها صدای موجود و ضبط شده از علیاکبر دهخدا.</ref> | ||
<gallery widths="170px" heights="180px" perrow="4"> | <gallery widths="170px" heights="180px" perrow="4"> | ||
خط ۴۴۹: | خط ۴۵۷: | ||
# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= مازیار|نام= سحر|عنوان= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|سال= ۱۳۶۲|ناشر= سخن|مکان= تهران|شابک= }} | # {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= مازیار|نام= سحر|عنوان= یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا|سال= ۱۳۶۲|ناشر= سخن|مکان= تهران|شابک= }} | ||
# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= افشار|نام= ایرج|عنوان= نامههای سیاسی دهخدا|سال= ۱۳۵۸|ناشر= روزبهان |مکان= تهران| شابک= }} | # {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= افشار|نام= ایرج|عنوان= نامههای سیاسی دهخدا|سال= ۱۳۵۸|ناشر= روزبهان |مکان= تهران| شابک= }} | ||
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی =دامادی|نام= سیدمحمد|عنوان = فارسی عمومی|سال= ۱۳۸۴|ناشر = نشر دانشگاه تهران |مکان= تهران|شابک = ۹۶۴-۰۳-۴۹۳۴-۸-}} | |||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* {{یادکرد وب|نشانی =https://www.farsnews.com/news/13970822000580/جایزه-جشنواره-نشان-دهخدا-آب-رفت-تقدیر-از-استاد-پیشکسوت-علوم-انسانی|عنوان= جایزه جشنواره نشان دهخدا آب رفت!|ناشر= خبرگزاری فارس|تاریخ انتشار= ۲۲آبان۱۳۹۱|تاریخ بازدید= ۵مهر۱۳۹۸}} | * {{یادکرد وب|نشانی =https://www.farsnews.com/news/13970822000580/جایزه-جشنواره-نشان-دهخدا-آب-رفت-تقدیر-از-استاد-پیشکسوت-علوم-انسانی|عنوان= جایزه جشنواره نشان دهخدا آب رفت!|ناشر= خبرگزاری فارس|تاریخ انتشار= ۲۲آبان۱۳۹۱|تاریخ بازدید= ۵مهر۱۳۹۸}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی =https://www.mehrnews.com/news/4235354/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B4%D8%AF|عنوان= مستند پرتره «شناسای سخن» آماده نمایش شد|ناشر= خبرگزاری مهر|تاریخ انتشار= ۵اسفند۱۳۹۶|تاریخ بازدید= ۲شهریور۱۳۹۸}} | * {{یادکرد وب|نشانی =https://www.mehrnews.com/news/4235354/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B4%D8%AF|عنوان= مستند پرتره «شناسای سخن» آماده نمایش شد|ناشر= خبرگزاری مهر|تاریخ انتشار= ۵اسفند۱۳۹۶|تاریخ بازدید= ۲شهریور۱۳۹۸}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی =https://www.mehrnews.com/news/1562834/ | * {{یادکرد وب|نشانی= https://www.mehrnews.com/news/1562834/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF|عنوان= علیاکبری دبارهٔ علیاکبر دیگری نوشت|ناشر= خبرگزاری مهر|تاریخ انتشار= ۲فروردین۱۳۹۱|تاریخ بازدید= ۳شهریور۱۳۹۸}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی =http://book.iranseda.ir/DetailsAlbum/?VALID=TRUE&g=124756|عنوان= فایل صوتی مسافر روشنی|ناشر= ایران صدا|تاریخ بازدید= ۸شهریور۱۳۹۸}} | * {{یادکرد وب|نشانی =http://book.iranseda.ir/DetailsAlbum/?VALID=TRUE&g=124756|عنوان= فایل صوتی مسافر روشنی|ناشر= ایران صدا|تاریخ بازدید= ۸شهریور۱۳۹۸}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی =http://radiotehran.ir/NewsDetails/?m=104124&n=207393|عنوان= داستان زندگی علیاکبر دهخدا یک هفته در کتاب شب رادیو تهران|ناشر= صدای جمهوری اسلامی ایران|تاریخ انتشار= ۵اسفند۱۳۹۶|تاریخ بازدید= ۸شهریور۱۳۹۸}} | * {{یادکرد وب|نشانی =http://radiotehran.ir/NewsDetails/?m=104124&n=207393|عنوان= داستان زندگی علیاکبر دهخدا یک هفته در کتاب شب رادیو تهران|ناشر= صدای جمهوری اسلامی ایران|تاریخ انتشار= ۵اسفند۱۳۹۶|تاریخ بازدید= ۸شهریور۱۳۹۸}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی =http://tehranshenasi.com/1396/11/08/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/|عنوان= روایت تنها صدای موجود و ضبط شده از علیاکبر دهخدا|ناشر= تهرانشناسی|تاریخ انتشار= ۸بهمن۱۳۹۶|تاریخ بازدید= ۴مهر۱۳۹۸}} | * {{یادکرد وب|نشانی =http://tehranshenasi.com/1396/11/08/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/|عنوان= روایت تنها صدای موجود و ضبط شده از علیاکبر دهخدا|ناشر= تهرانشناسی|تاریخ انتشار= ۸بهمن۱۳۹۶|تاریخ بازدید= ۴مهر۱۳۹۸}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی =https://ganj-beta.irandoc.ac.ir/#/search?basicscope=1&keywords=علی%20اکبر%20دهخدا|عنوان= | * {{یادکرد وب|نشانی =https://ganj-beta.irandoc.ac.ir/#/search?basicscope=1&keywords=علی%20اکبر%20دهخدا|عنوان= فهرستی از پایاننامه مرتبط با زندگی و آثار دهخدا|ناشر= ایرانداک|تاریخ بازدید= ۲۰شهریور۱۳۹۸}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی= https://tv2.ir/News/30574.html|عنوان= سیمای دهخدا در فیلم سینمایی|ناشر= شبکه دوم سیما|تاریخ انتشار= ۱۵مرداد۱۳۹۵|تاریخ بازدید= ۱۷دی۱۳۹۸}} |
نسخهٔ ۱۷ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۲۱
علیاکبر دهخدا | |
---|---|
پرونده:D01.jpg | |
نام اصلی | میرزاعلیاکبر خانقزوینی |
زمینهٔ کاری | لغتشناس، شاعر و ادیب، روزنامه نگار و سیاست مدار |
زادروز | ۱۲۵۸ تهران، محلهٔ سنگلج |
مرگ | ۷اسفند۱۳۳۴ تهران |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | تهران |
جایگاه خاکسپاری | شهرری، گورستان ابنبابویه |
کتابها | لغتنامه، امثال و حکم، چرندوپرند و... |
تخلص | دخو |
دانشگاه | مدرسه علومسیاسی |
حوزه | ۱۰ سال |
استاد | غلامحسین بروجردی، حسن پیرنیا، محمدحسین فروغی |
دلیل سرشناسی | لغتنامه |
امضا | پرونده:امضای دهخدا.jpg |
علیاکبر دهخدا لغتشناس، مصحّح، شاعر، نویسنده، مترجم، روزنامهنگار و طنزنویس، فعال سیاسی و نماینده چند دورهٔ مجلس شورای ملی بود.
نام علیاکبر دهخدا همواره با اثر عظیمش لغتنامه همراه است. ضمناینکه دهخدا را پیشتاز طنزنویسی مدرن در زبان فارسی امروزی میشناسند. علاوهبر حضور پررنگش در عرصه ادبیات، تأثیرگذار وی در رخدادهای مشروطه و دگرگونیهای پس از آن بر کسی پوشیده نیست. دهخدا با خلاقیت ادبی خود و آموختهٔ اندیشه مدرن توانست روزنامه «صوراسرافیل» را به سرحد محبوبترین و کاراترین رسانهٔ عصر مشروطه برساند. یادداشتهای طنز چرندوپرند او در این روزنامه، شاهکار تاریخ طنز ادبیات فارسی، محسوب میشود.[۱] دهخدا طبع شاعرانهای داشت که در حافظهٔ جمعی ایرانیان از یک صد سال پیش تاکنون به ثبت رسیده و زنده است.
دهخدا پس از ورود نیرویهای نظامی روس در جنگ جهانی اول به ایران به ایل بختیاری پناه میبرد که از آن میتوان به «فصل جدید زندگی دهخدا» نام برد. پس از آن دهخدا دیگر بهطورجدی در عرصهٔ سیاسی حضور نیافت و چهل سال عمر خود را به تألیف لغتنامه صرف کرد. بهتعبیر دهخدا شناخت لغت دریچه علوم و فلسفه مدرن و تمدنسازی و لغتنامه عامل حیاتی در پاسداری از زبان و هویت جمعی است و بههمینعلت برخی او را معمار ادبیات فارسی معاصر میدانند. دهخدا اعتبار و شهرت سیاسی خود را در خانه محبوس کرد و با تحمل فقر و سختی بسیار، پایههای تألیف لغتنامه را گذاشت و تنها زمانی مورد حمایت قرار گرفت که سالها از آغاز این راه گذشته بود. خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تألیف «امثال و حکم» اثر دیگر دهخداست که خود، آن را تکمیلکننده لغتنامه میداند. «امثال و حکم» و مجلدات اول «لغتنامه» با نظارت مستقیم دهخدا چاپ و منتشر شد و آثار دیگر او نظیر چرندوپرند و دیوان اشعار یا توسط دیگران گردآوری شده یا مانند ترجمهها و تصحیحات وی، بهدلایلی هنوز انتشار نیافته است. او در سن ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
حکایتوارهها
استیضاح دهخدای روزنامهنگار
« | پس از دومین توقیف روزنامه صوراسرافیل، دهخدا برای پاسخ به سؤالات نمایندگان به مجلس رفت:
نائبرئیس مجلس به دهخدا میگوید: «... رفیق در مجلس همه حرفهای خودت را زیرکانه تکرار که کردی هیچ، اثبات هم کردی و مانند گالیله سرانجام گفتی که «بااینحال زمین میچرخد».[۲] |
» |
شأن نزول چرندوپرند
دهخدا جز بهندرت و جز بهحکم ضرورت، شعر نمیگفت و حتی چرندوپرند را هم در ساعات آخری که روزنامه صوراسرافیل بایستی زیر چاپ میرفت، مینوشت. دهخدا برای رعدی آذرخشی نقل میکند که هر وقت مرحوم میرزاجهانگیرخان و مرحوم میرزاقاسمخان با اصرار از من میخواستند که برای صوراسرافیل مقاله و چرندوپرند بنویسم، مخصوصاً اینکه شعر بگویم و من طفره میرفتم، در آخرین ساعات پیش از چاپ روزنامه مرا در اتاقی محبوس میکردند و مقدار زیادی سیگار در دسترسم میگذاشتند و من ناچار به نوشتن و سرودن میپرداختم.[۳]
نان و نمک و جان
امیراعظم با پهلوانان رفاقتی داشت. روزی افصحالمتکلمین مدیر روزنامه خیرالکلام رشت را به استناد رعایتنکردن موازین قانون مطبوعات چوب میزند. روزنامههای تهران مانند صوراسرافیل، از این رخداد مطلع میشوند و دهخدا در چرندوپرند شماره ۱۷، بهسختی به امیراعظم انتقاد میکند و او را ریاکار و دورو مینامد. امیراعظم از این مقاله ناراحت میشود و به «آقا عزیز» که پهلوان بنامی بود متوسل میشود تا دهخدا را سر جای خود بنشاند. دهخدا از ماجرا باخبر میشود و بهطور ناشناس به دیدن آقا عزیز میرود و با خوردن نان و نمک او جان خود را میخرد.[۴]
روزی که مجلس به توپ بسته شد
عصر روزی که فردای آن جنگ شد تقیزاده به من گفت شما امشب بیایید منزل من، میخواهم یک لایحه مفصل و جامع از اعمال ناشایست و کردار ناپسندیده محمدعلیشاه تهیه کنم و مواردی را که او برخلاف مشروطیت و قانون اساسی رفتار کرده یک به یک شرح بدهم و خیانت او به ملک و ملت ثابت کنم، تا فردا آن لایحه را در مجلس قرائت نموده و کار او را یکسره کنیم. من شب را منزل تقیزاده رفتم و پس از صرف شام چون هوا گرم بود، روی پشت بام رفتم و روی فرشی که گسترده بودم نشستم و قلم در دست گرفتم و تا نزدیک طلوع صبح مشغول به نگارش لایحه مذکور بودم. هوا داشت روشن میشد که لایحه را تمام کردم و چون بسیار خسته بودم خوابم برد تا صدای توپ و شلیک تفنگ مرا از خواب بیدار کرد.[۵]
پناهنده سیاسی
الان بدون هیچ خجلت، چون چیزی از شما پنهان ندارم عرض میکنم سه روز است که با نان و شاهبلوط میگذرانم... با ۳ونیم فرانک پول که الان در کیف دارم، میخواهم محمدعلیشاه را از سلطنت خلع کرده و مشروطه را به ایران عودت دهم» [۶]
ملاقات با استبداد
رضاخان در سالهای اولیه حکومت خود از دهخدا تقاضای تحریر مقالاتی از نوع چرندوپرند را داشته است. دهخدا که تمایلی به این کار نداشته است با تجدید چاپ بخشی از مقالات قدیمی خود در «شفق سرخ» هم از خود رفع تکلیف میکند، هم از گزند رضاخان در امان میماند. البته بنا به گفته خود دهخدا، وی یکی دو دیدار با رضاخان داشته است.[۷]
دوره گردی
کتابفروش دورهگرد پیری برای دهخدا کتاب میآورد. او کتابها را معمولا به بهای گرانتر میخرید، زیرا که آن کتابفروش جز خورجین کتابش سرمایهای نداشت. سالها پیرمرد به استاد کتاب میفروخت تا روزی از روزها رفت و دیگر بازنیامد، دهخدا به جستجوی او برخاست و دریافت که کتابفروش درگذشته است. و چون بیشتر جست خانواده او را یافت در نهایت عسرت و تنگدستی، زنی با دو فرزند صغیر: یک پسر و یک دختر. بیآنکه بگوید کیست و چه آشنایی و نسبتی با آن پیر درگذشته دارد وظیفهای برای آن خانواده کوچک معین کرد. مادر خانواده هر ماه به در خانه استاد میآمد، سهمش را میگرفت و میرفت. سالها از پی هم گذشت، پسر در پرتو این کمک بزرگ شد و از آنجا که مایهای بسزا داشت، بعد از تحصیلات خوب، رهسپار دیار فرنگ گردید و استاد، دختر را با جهیزیه مختصری به خانه شوهر فرستاد.[۸]
ترانه تبسم
رعدی آذرخشی میگوید: «دهخدا را سر حوصله دیدم گفتم شما سالهاست که شعر نگفته اید، آیا اجازه میدهید استدعا کنم که در این باب آزمایش بفرمایید؟ دهخدا اول بر این حرف من خندید و بعد گفت چنین خواهشی از من نکنید؛ زیرا از چند سال به این طرف هر وقت خواستهام شعری بگویم خندهام گرفته است. زیرا این سوال به خاطرم رسیده است که چرا گاهی انسان به جای اینکه مطلب و مقصود خود را نثر بیان کند خود را مقید به وزن و قافیه میسازد و به شعر روی میآورد.»[۹]
روحالقوانین دهخدا
در مجلس اول حقوقی برای نمایندگان تحت عنوان «مزد وکالت عامه» تصویب شد. تعدادی از وکلا از دریافت پول خودداری و آن را در صندوقی در مجلس واریز کردند. در دوره نمایندگی مصدق، با هدف «روشنی فکر و افزایش معلومات عمومی» پیشنهاد چاپ کتبی را از وجوه این صندوق دادند. مرحوم مصدق، محمد پرویز را دو بار به نزد دهخدا فرستاد تا ترجمه کتاب روحالقوانین او را از طریق این سپرده چاپ کند. دهخدا هر دو بار مخالفت کرد. بار سوم مصدق به پرویز گفت به نزد دهخدا برو، یا رضایت او را با چاپ ترجمه خود جلب کن یا موافقت او را بگیر که ترجمه این اثر را به دیگری بسپارند. دهخدا که این پیغام را شنید بسیار برافروخت و گفت: «کار غلط بیجایی میکنید که ترجمه چنین کتابی را میخواهید چاپ کنید. من الان برمیخیزم و به رضاشاه تلفون میکنم و میگویم چاپ این کتاب بر ضد تاجوتخت تست و برای همین بود که من ترجمه خود را تاکنون انتشار نداده بودم.» این کتاب سالها تنها مورد استفاده فرانسهدانان بود تا اینکه در سال۱۳۲۶ علیاکبر مهتدی کتاب را ترجمه و چاپ کرد.[۱۰]
خانه لغتنامه
مهدی آذر وزیر فرهنگ وقت نقل می کند «یکی دیگر از خدماتی که مرحوم دهخدا به من پیشنهاد کرد ساختن ساختمان تالار درازی در حیاط منزل او بود. من معاون و معمار اداره ساختمان وزارت فرهنگ را به نزد دهخدا بردم تا بار دیگر درباره نحوه ساخت تبادل نظر کرده و هزینه آن را برآورد نمایند. من قسمتی از هزینه را به مناسبت آنکه خانه مسکونی مرحوم دهخدا موقوفه وزارت فرهنگ بود از محل درآمد اوقاف و محلهای ساختمانی دیگر وزارت فرهنگ تأمین کردم و ساختمان شروع شد. به واسطع کودتا ۲۸ مرداد و زندانی شدنم از عاقبت آن بیخبر ماندم. بعد از آزاد شدنم دیدم که ساختمان تالار تمام نشده است. بهانه ناتمام ماندن هم کسر بودجه بود. شاه به واسطه کینهای که نسبت به یاران و همکاران مرحوم مصدق داشت، دستور تخلیه آنجا را صادر کرده بود ولی ماموران این کار نظر به بیماری مرحوم دهخدا مسامحه کرده بودند تا زمانی که او فوت کرد.»[۱۱]
تفتیش منزل
فرهاد دهخدا برادرزاده دهخدا نقل میکند: «دوسه شب بعد از کودتای ۲۸ مرداد عده ای درجهدار و افسر پاسی از شب گذشته منزل عموجان را احاطه کردند! بعداز آنکه از بهصداآوردن کوبهٔ در نتیجه نگرفتند به سراغ ما آمدند به این نیت که از طریق خانه ما به آنجا شبیخون بزنند! آنها مدعی بودند که هم اینک به آنها راپورت داده شده که جلسهای در خانه استاد برقرار است. ما انکار کردیم؛ اما آنها نپذیرفتند. چند تن از آنان را تا پشت پنجره اتاق کار عموجان همراهی کردیم.آنها دیدند که استاد غرق در مطالعه هستند و با عذرخواهی رفتند.»[۱۲]
(انجمن) ادبای سبعه
سعید نفیسی نقل می کند که «هر هفته روزهای پنجشنبه، اول شب چند تن از ما در خانهٔ آن مرحوم جمع میشدیم. در آن زمان خانهای در خیابان خانقاه در زاویهی کوچهٔ ظهیرالاسلام کرایه کرده بود ، مرحوم عباس اقبال آشتیانی و مرحوم رشید یاسمی و مرحوم عبدالحسین هژیر و آقایان نصرالله فلسفی و مجتبی مینوی و من مدتهای مدید در همان خانه گرد میآمدیم و سه چهار ساعت اول شب را با او بودیم. بزرگ علوی و صادق هدایت نام ما را «ادبای سبعه» گذاشته بودند. پیداست که هر هفته نقل مجلس ما در خانه دهخدا مسائل ادبی بود. همین که مجلس گرم میشد پیرمرد یک سینی از تنقل که در این مورد به آن به اصطلاح «مزه» میگویند با آنچه با آن میآشامند میآورد. اقبال و یاسمی و دیگران گاهی به ندرت لب تر میکردند.[۱۳]
عشق پیری گر بجنبد
یکی از همکاران دهخدا در سازمان لغتنامه خاطرهای از عاشقشدن دهخدا در سن ۶۸سالگی میگوید «خانم... که دورهٔ پزشکاری را گذارنده بود به خواست دکتر سرپرست بخش که برای دهخدا احترام فراوانی قائل بود، تزریقات روزانهی استاد را به عهده میگیرد. مهربانی و بیمارداری این دوشیزه که دختر ۱۸یا۱۹ساله بود، کم کم سبب میشود که استاد بزرگوار دلباخته شود و محبتی پاک و انسانی و دور از هر نوع شائبه و هوسهای جسمی و زمینی بینشان ایجاد میشود که آن دختر نیز با فداکاری و خدمتکاری بیشتر نسبت به استاد، این عشق مقدس را به مرحله اعلا میرساند. این خدمت از شهریور۱۳۲۹ شروع شده و تا سال۱۳۳۱ که استاد به پرستاری و تزریق نیاز داشته، ادامه پیدا میکند.»[۱۴]
کاغذ سیگار
دهخدا برای لغتنامه چهار میلیون فیش نوشت.[۱۵]از عجایب این بود که قلم و دوات مرتبی نداشت و بارها شد که با سر سوختهی کبریت چیزی نوشت و یادداشت کرد. روی هر کاغذ پارهای که مییافت یادداشت میکرد. مکرر روی پاکت شیرینی یا میوه و روی کاغذ پارهای که سیگار در آن پیچیده بودند چیزی مینوشت. گاهی قوطی خالی کبریت را پاره میکرد و روی چوب سفید آن یادداشتی میکرد. [۱۶]وصیتنامه او با دستی لرزان بر پشت کاغذ سیگار هما نوشته شده بود. دهخدا ذیل این وصیتنامه نوشته است:«حال دوباره نوشتن ندارم و وصیت من درباره «لغتنامه» همین است»[۱۷]
واپسین نوا
دهخدا با صورت متورم و چشمان برآمده دو زانو نشسته بود، بیماری و خستگی ۴۸ سال کار او را از پای درآورده بود. سنگینی ۴۸ سال مطالعه و تحقیق و جستجو شانههای ناتوان او را خرد میکرد. هزاران جلد کتاب که در مدت ۴۸ سال با او سخن گفته و گفتگو کرده بودند، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا میکردند. در این هنگام محمد معین و سیدجعفر شهیدی همکاران صمیمی و مهربان او به عیادتش آمدند. دهخدا در همان حال گفت: پوست بر استخوان ترنجیده، لحظاتی چند به سکوت گذشت. استاد پیر هر چند لحظه یکبار به حالت اغما فرو میرفت و باز به حالت عادی برمیگشت. در یکی از این لحظات لبان دهخدا سکوت سنگین را شکست و گفت «که مپرس» باز چند لحظه سکوت برقرار شد و دهخدا مجددا گفت: «که مپرس» در این موقع معین پرسید: منظورتان شعر حافظ است: دهخدا جواب داد: بله. معین گفت: «مایل هستید برایتان بخوانم؟» دهخدا گفت: بله. آنگاه معین دیوان حافظ را برداشت و غزل را خواند. از آن لحظه به بعد دهخدا به حالت اغما فرورفت و روز بعد جان سپرد.[۱۸]
زندگی و تراث
سوانح عمر[۱۹]
- ۱۲۵۸: تولد در کوچه قاسم علیخان محله سنگلج
- ۱۲۶۸: فوت پدر؛ قرارگرفتن تحت سرپرستی یوسفخان قزوینی
- ۱۲۷۱: آموزش صرفونحو عربی واصول فقهوکلام اسلامی زیر نظر حاجشیخ هادی نجمآبادی و شیخ غلامحسین بروجردی، بهمدت هفت سال
- ۱۲۷۸: تحصیل در مدرسه علومسیاسی و کنارگذاشتن درس بهمدت دو سال
- ۱۲۸۰: دستیار محمدحسین فروغی در تدریس ادبیات فارسی
- ۱۲۸۲: مأموریت در سفارت ایران در بالکان بهعنوان منشی معاونالدوله غفاری؛ اقامت در وین و سفر به رم، بخارست و پاریس
- ۱۲۸۴: بازگشت به ایران
- ۱۲۸۵: استخدام بهعنوان معاون و مترجم در راه شوسه خراسان؛ انتشار شبنامههایی ضد جهل و خرافات استبداد قاجارها
- ۱۲۸۶: دعوت به همکاری در تحریریه صوراسرافیل؛ انتشار نخستین شماره در دهم خرداد؛ تهدید به مرگ و محاکمه در مجلس شورای ملی (دوره اول) بهدلیل قلمفرسایی در صوراسرافیل
- ۱۲۷۸: انتشار سیودومین شماره صوراسرافیل؛ به توپ بستن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه قاجار؛ دستگیری میرزا جهانگیرخان شیرزای و گروهی از روشنفکران و مشروطهخواهان و اعدام آنها؛ پناهندهشدن به سفارت انگلیس و دستور محمدعلیشاه به تبعید آنها؛ عزیمت دهخدا به پاریس و سپس ایوردون سوییس
- ۱۲۸۸: انتشار سه شماره از روزنامه صوراسرافیل در تبعید با کمک معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا)، میرزا قاسمخان تبریزی و علامه محمد قزوینی؛ سفر به استانبول برای تقویت انجمن سعادت ایران و انتشار نشریهٔ سروش در استانبول
- ۱۲۸۹: بازگشت به ایران از راه رشت؛ نمایندگی در دوره دوم مجلس شورای ملی به وکالت مردم کرمان و تهران؛ عضویت در حزب اعتدال
- ۱۲۹۰: انحلال مجلس دوم
- ۱۲۹۲: سفر به چهارمحال به دعوت و مصلحتاندیشی خوانین بختیاری بهسبب آغاز جنگ جهانی اول و التیماتوم روسیه تزاری و پارهای عوامل دیگر؛ پناهندگی و سکونت در روستای دزک تا پایان جنگ؛ طرح اولیه برای تدوین لغتنامه و امثالوحکم؛ ریاست دفتر وزارت معارف؛ ریاست تفتیش در وزارت عدلیه
- ۱۲۹۹: فیشبرداریِ لغتنامه و امثالوحکم
- ۱۳۰۰: دریافت امتیاز مجلهٔ هفتگی فردا در شهریور و منتشرنکردن آن
- ۱۳۰۴: نگارش حاشیههایی بر دیوان ناصر خسرو بهتصحیح نصرالله تقوی و مجتبی مینوی
- ۱۳۰۶: پذیرش ریاست مدرسه علومسیاسی؛ نگارش حاشیههایی بر دیوان حافظ تصحیح عبدالرحیم خلخالی
- ۱۳۰۸تا۱۳۱۱: انتشار دوره چهارجلدی امثالوحکم
- ۱۳۱۳: تغییر نام مدرسه علومسیاسی به مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی؛ تصویب رساله تحقیقات درباره فرهنگنویسی فارسی و کسب رتبهٔ استادی از سوی شورای دانشگاه.
- ۱۳۱۸: چاپ جلد اول لغتنامه
- ۱۳۲۰: بازنشستگی از ریاست مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی
- ۱۳۲۴: تصویب مجلس شورای ملی برای چاپ لغتنامه به پیشنهاد عبدالحمید اعظم زنگنه و حمایت محمد مصدق و چند تن دیگر؛ تألیف و انتشار شرح حال ابوالریحان بیرونی
- ۱۳۲۵: ریاست کنگره نویسندگان ایران بهابتکار هیئتمدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی با حضور صادق هدایت، نیما یوشیج، عبدالحسین نوشین، بدیعالزمان فروزانفر، پرویز ناتل خانلری، کریم کشاورز، علی شایگان، علیاصغر حکمت، احسان طبری، عباس میلانی، بانو محصصی و فاطمه سیاح
- ۱۳۲۸: تعلیقات بر دیوان سیدحسن غزنوی (اشرف) چاپ محمدتقی مدرس رضوی
- ۱۳۲۹: تشکیل جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت، حاشیههایی بر فرهنگ فرس اسدی طوسی تصحیح عباس اقبالآشتیانی
- ۱۳۳۰: عضویت در انجمن هواداران صلح؛ تألیف و انتشار مقاله منشأ لغات مجعول فرهنگ فارسی پس از دساتیر؛ انتشار مجموعه مقالات چرندوپرند بههمت سعید نفیسی
- ۱۳۳۲: نگارش مقاله و انجام گفتوگوی رادیویی در دفاع از دولت ملی محمد مصدق؛ شایعه پذیرفتن ریاست شورای سلطنتی پس از خروج محمدرضا پهلوی؛ بازرسی منزل دهخدا پس از کودتای ۲۸مرداد برای کشف محل اختفای حسین فاطمی؛ بازجویی در دادستانی ارتش و رهاکردنش بعد از نیمهشب در منزل مسکونیاش
- ۱۳۳۴: انتشار مجموعه اشعار دهخدا بهکوشش محمد معین؛ وصیت دهخدا به معین برای ادامه انتشار لغتنامه (آبانماه)؛ وخامت وضع جسمانی (آذرماه)؛ نامه به رییس مجلس شورای ملی درخصوص بخشش حقالتألیف لغتنامه به ملت ایران (دیماه)؛ وفات در ۷اسفند
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
علیاکبر دهخدا در تاریخ ۱۲۵۸ در تهران به دنیا آمد. پدر او خانباباخان قزوینی، خان دو روستا در حوالی قزوین بود که پیش از تولد علیاکبر مایملک خود در دو روستا یعنی خانه و زمین و آب را فروخته و به تهران آمد. علیاکبر در نه سالگی پدر خود را از دست داد و چیزی نگذشت که دامادهای قیم او داراییهای خانواده دهخدا را تصاحب کردند و خانواده دهخدا فقیر شد.
دهخدا ده سال نزد غلامحسین بروجردی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت.[۲۰] سپس در آذر۱۲۷۸ش به مدرسه علوم سیاسی رفت و دیپلم گرفت. علیاکبر جزو دانش آموختگان و یکی از هفت نفری بود که برای اولین بار وارد اولین محیط آکادمیک مدرن ایران میشدند، جایی که در سال ۱۳۱۳ ش نام دانشگاه تهران به خود گرفت. دهخدا پس از به پایان رسانیدن مدرسه علوم سیاسی به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و آنگاه که مرحوم معاونالدولهی غفاری به سفارت بالکان میرفت، دهخدا نیز به همراه او شد و مدت دو سال در اروپا و بیشتر در وین، پایتخت اتریش اقامت کرد.
بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز فرایند مشروطیت در سال ۱۲۸۵ بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسهی خراسان که در مقاطعهی حاج حسینآقا امینالضرب بود، با عنوان معاون و مترجم مسیودوبروک، مهندس بلژیکی استخدام شد.[۲۱] در همین ایام و پس از نه ماه از صدور فرمان مشروطیت میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسمخان تبریزی در جستوجوی کسی بودند که در قامت سردبیری روزنامه صوراسرافیل باشد. دهخدا کار سردبیری روزنامه را برعهده گرفت.[۲۲] او در هر شماره از صوراسرافیل یک سرمقاله سیاسی و یک چرندوپرند مینوشت و گاهی هم شعر میسرود.[۲۳] بنا بر شواهد دهخدا در همین حوالی در مدرسه سن لویی تدریس داشته است.[۲۴]
دهخدا در جهت احقاق مشروطیت به عضویت کمیته انقلاب که زیرمجموعه اجتماعیون عامیون جبهه تندرو سیاسی بود، درآمد. سپس در پی درخواست محمدعلیشاه مبنی بر تبعید و تسلیم سران آزادیخواه، همراه با گردانندگان صوراسرافیل و برادرش در مجلس متحصن شد. او در روز به توپ بستن مجلس و آغاز کودتا و استبداد صغیر با کمک سیدحسن تقیزاده به سفارت انگلیس در تهران پناه برد و توانست جان سالم به در برد. این دوران ۲۵ روز طول کشید و در نهایت شاه به یک سال تبعید آنها رضایت داد.[۲۵] «همگی در کالسکههای دولتی نشسته همراه با غلامان سفارت از راه گیلان روانه قفقاز شدند و چون به باکو رسیدند هر یکی به سوی دیگری رفتند».[۲۶]
دهخدا به پاریس رفت. در پاریس، فقر مالی، چندان دهخدا را دچار استیصال میکند که وی پانسیون را رها کرده و به منزل شیخ محمد قزوینی پناه میبرد. این در حالی است که حتی پولی در بساط برای سیر کردن شکم خود نیز ندارد. او بیپول، فقیر، شکست خورده و تنهاست. غم غربت، بیکفایتی هموطنان، پریشانی خانوادهاش در ایران، دو چهرگی دوستان، دست به دست هم میدهد تا او را به سوی یأس و نومیدی هدایت کند، تا آنجا که حتی به خودکشی فکر میکند.[۲۷] اولین تلنگر روحی برای دوری گزیدن از عرصه سیاسی در اینجا رخ میدهد. دهخدا در این شرایط کم کم روحیات مبارزهطلبی خود را از دست میدهد.
او سپس با هماهنگی اعتضادالسلطنه به جهت انتشار دوباره صوراسرافیل و پایین بودن هزینه زندگی از پاریس به ایوردون سوییس میرود.در آنجا سه شماره از صوراسرافیل را منتشر میکند که در اولین شماره آن شعر یادآر را با نام و یاد جهانگیرخان شیرازی شهید مشروطه و مدیرمسئول روزنامه صوراسرافیل سرود و چاپ کرد. با مهاجرت دوباره مشروطهخواهان از اروپا به ترکیه، او نیز به ترکیه میرود. او در ۱۰ تیر ۱۲۸۸ ش در تاسیس نشریه سروش با فعالان سیاسی مشارکت میکند که به فاصله سه ماه ۱۴ شماره به مدیرمسئولی محمد توفیق و سردبیری علیاکبر دهخدا منتشر شد.[۲۸] او بعدها در دوران نمایندگی با روزنامههایی مانند «مجلس»، «آفتاب»، «شورا»، «ایران کنونی»، «پیکار» و «شفق سرخ» و هفتهنامه «جنگل» همکاری داشت اما این همکاری موجب خلق آثار برجستهای نشد.[۲۹]
دهخدا بعد از بازگشت به ایران وارد دنیای سیاست عملی شد و به نمایندگی مجلس از سوی مردم کرمان انتخاب شد. البته دهخدا در مجلس دوم برخلاف انتظار به حزب محافظهکار اعتدالیون پیوست و مواضعی کاملا خلاف گذشته خود اتخاذ کرد. او تا پیش از نمایندگی از جمله تندروترین چهرههای سیاسی بود، اما از این پس از همدلی با شاه و اصلاح گام به گام صحبت میکرد.[۳۰]
مواضع و رویکرد سیاسی او دگرگون شده بود. بهار که در حزب مخالف (عامیون) فعالیت داشت، او را جزو رهبران حزب اعتدالیون معرفی میکند.[۳۱] بدین ترتیب میتوان کنش سیاسی او را در حوادث بعدی از جمله برچیده شدن نهاد مجلس و روی کار آمدن رضاخان بسیار موثر دانست.[۳۲]
دهخدا در هنگامه جنگ اول جهانی با نزدیک شدن قوای روس به تهران به همراه بسیاری از سیاسیون دیگر از تهران خارج و به قم و اصفهان رفت و از آنجا به ایل بختیاری پناهنده شد. او ۲۸ ماه در میان ایل بختیاری مهمان لطفعلیخان امیر مفخم ایلخانی و پسرش فتحعلیخان سردار معظم بود. دومین تکانه روحی دهخدا در اینجا حادث میشود و او با استفاده از کتابخانه رییس ایل، مقدمات لغتنامه را پیریزی میکند. پس از بازگشت به تهران جز مدت کوتاهی در دوران نخستوزیری محمد مصدق کار فرهنگی را برگزید و از عرصه سیاست کنار گرفت.[۳۳]
او برای مدت کوتاهی ریاست دفتر کابینه وزارت معارف و ریاست اداره تفتیش در وزارت عدلیه را عهدهدار بود. پس از آن به مدت ۱۷ سال ریاست مدرسه علوم سیاسی را داشت. او از این زمان تا پایان عمر، مشغول تألیف لغتنامه بوده است. دهخدا در دوران نخستوزیری مصدق از جبهه ملی حمایت کرد و آن را جنبشی هم عرض مشروطه دانست. گفته شده است که مصدق پیشنهاد ریاست شورای سلطنتی را پس از خروج شاه از ایران را داده و وی پذیرفته است.
درنهایت علیاکبر دهخدا در ۱۳۳۴ به مرگ طبیعی و براثر سکته درگذشت. برخی در پی آن بودهاند که مرگ دهخدا را به عوامل حکومت وقت نسبت دهند.[۳۴]
بنیان گذاری
روزنامه صوراسرافیل
دهخدا از بنیان گذاران روزنامه صوراسرافیل بود. او به پیشنهاد میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی به سردبیری این مجموعه با حقوق ۴۰ تومان ماهانه منصوب شد. صوراسرافیل با بیش از ۲۴ هزار تیراژ پرمخاطبترین جریده وقت بود. مقالات طنز چرندوپرند و سبک عامیانهای که در بطن خود مفاهیم و اندیشه مدرن داشت و بار انتقادی زیاد مطالب، با جامعه شهری آن روز ارتباط برقرار میکرد و این روزنامه را به اثربخش ترین رسانه عصر مشروطه تبدیل کرده بود.
این روزنامه در مجموع پنج بار تعطیل شد. بار اول در شماره ۶ به مدت یک ماه و به علت اعتراض روحانیون به مقالات چرندوپرند بود. بار دوم در شماره ۱۴ به حکم مجلس شش هفته متوقف شد و دهخدا را برای محاکمه فراخواندند. سومین توقف در شماره ۱۹ به علت حمله به دفتر روزنامه بود. چهارمین توقف بعد از شماره ۲۵ بود که علت آن را بیماری دهخدا مطرح کردند. و آخرین تعطیلی سه روز پیش از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر بود. پس از به توپ بستن مجلس و شهادت میرزا جهانگیرخان سه شماره درسوییس منتشر شد و پس از آن این روزنامه برای همیشه بسته و تعطیل شد.
دهخدا مطالب خود را در روزنامه با اسامی مستعار چاپ میکرد و تنها در صورتی که مایل بود که مطلبی با امضای خود به چاپ برسد از نام مستعار دخو استفاده میکرد. چنانچه میبینید در تمام فراز و نشیبهای این روزنامه علیاکبر دهخدا نقش اساسی و حیاتی داشته است. [۳۵]
حوزه مخفی اجتماعیون عامیون
دهخدا همزمان با روزنامهنگاری به کمیته انقلاب که خود شاخه و شعبهای از حوزه اجتماعیون عامیون بود، پیوست و تلاش برای حفظ مشروطیت و نگهبانی از این نهال نوپا را آغاز کرد. برخی از «کمیته انقلاب»، بهعنوان «کمیته سری انقلاب ملی» یا «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون» نام بردهاند.
در این کمیته دو نفر ناطق درجه اول تهران، یعنی آقا سیدجمالالدین اصفهانی و ملکالمتکلمین و سه نفر نویسنده و روزنامهنگار درجه اول تهران، یعنی میرزاجهانگیرخان شیرازی، میرزاعلیاکبر دهخدا و سیدمحمدرضا مساوات و چند نفر از وکلای آزادیطلب فعالیت داشتند. این کمیته علاوهبر اتخاذ سیاستهای تعیینکننده در پیشبرد اهداف مشروطه، در شکلگیری نیروهای نظامی که به مجاهدین شهرت داشتند و در کودتای محمدعلیشاه از مدافعان مشروطیت و مجلس محسوب میشدند، نقش مهمی داشت. [۳۶]
نشریه سروش
در سال ۱۲۸۸ ش نشریه سروش به مدیرمسئولی محمد توفیق و سردبیری علیاکبر دهخدا تاسیس شد. سروش مروج افکار و دیدگاههای اعضای انجمن سعادت ایران به ریاست معاضدالسلطنه بود.[۳۷] هدف از انتشار این نشریه، تقویت رابطه ایران و عثمانی در برابر روس و انگلیس بود. خط سیاسی که پس از عزیمت مشروطه خواهان و دهخدا به ایران، همچنان دنبال میشد. نشریه سروش ۱۴ شماره در استانبول منتشر شد و پس از وقفهای کوتاه انتشار خود را در تهران از ادامه داد.[۳۸]مقالات دهخدا در سروش عمدتا سرمقالههای سیاسی هستند و از مقالههای طنزآمیز چرندوپرند در آنها نشانی نیست.[۳۹] با توجه به موضوع نگارش چرندوپرند تردیدی باقی نمیماند که رهبر واقعی و اصلی سروش تهران نیز مرحوم دهخدا بوده و در بین هیات تحریریه آن سمت مرشدی داشته است. [۴۰]
جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران
این جمعیت در بهار ۱۳۳۰ با انتشار اعلامیهای اعلام موجودیت کرد. دهخدا یک هفته پس از انتشار اعلامیه در مصاحبهای با نشریه کبوترصلح میگوید:«سه ماه است جمعیت مبارزه با بیسوادی را تاسیس کردهایم. هدف ما این است که دور از کشمکشهای سیاسی برای همه امکان باسواد شدن را در مدتی کوتاه فراهم کنیم. دفتر جمعیت را دایر کردهایم. امیدواریم بتوانیم مجلهای هم داشته باشیم. برای توسعه تشکیلات خود در دهات و قصاب نقشه داریم. همه باید به ما کمک کنند از علما و روحانیون گرفته تا ارباب قلم، وعاظ، دوستاداران ادب و بالاخره همه باسوادان»[۴۱]
سازمان لغتنامه دهخدا
سازمان لغتنامۀ دهخدا نخستین سازمان در ایران است که برای تألیف فرهنگ لغت یا واژهنامه تأسیس شده است. حیات این سازمان در دیماه۱۳۲۴ خورشیدی، حدود ۳۰ سال پس از آنکه دهخدا طرح تألیف لغتنامه را ریخت، با تصویب مجلس شورای ملی، در خانۀ دهخدا در خیابان ایرانشهر تهران آغاز شد. در سال۱۳۳۴ با درگذشت دهخدا این سازمان به دو اتاق در کنار عمارت مجلس در میدان بهارستان منتقل گردید. بنابر وصیت دهخدا محمد معین سرپرستی ادارۀ را برعهده گرفت و دیگر یاران دهخدا، سیدمحمد دبیرسیاقی و سیدجعفر شهیدی او را یاری دادند. در آذر۱۳۳۶ بنابر مصوبۀ مجلس این سازمان با بودجۀ پیشبینی شده به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد. در سال۱۳۵۳ شادروان محمود افشار، ساختمانی در محل موقوفات خود به سازمان لغتنامه دهخدا اهدا کرد. از سال۱۳۸۳ سازمان لغتنامۀ دهخدا و اعضا و کارکنان آن در ساختمان بزرگی که توسط دانشگاه تهران در محل موقوفات دکتر محمود افشار ساخته شد مستقر شدهاند.[۴۲]
شخصیت و اندیشه
اندیشه سیاسی دهخدا سه فصل دارد و دارای تلاطمها و تغییر نگرشهای بسیاری است. فصل اول مربوط به دوران پیشا مشروطه و نقش سردبیری دهخدا در روزنامه صوراسرافیل است. اعضای روزنامه صوراسرافیل بیشتر مشی سوسیالیستی داشتند و سیدحسن تقیزاده در جایگاه نماینده اندیشه سوسیال دموکراسی با این مجموعه در رفت و آمد بود. دهخدا «ياری به روستائيان و ضعفا و فقرا و مظلومين» را سرلوحه قرار داده و مسائلی مانند واگذاری زمین به کشاورزان را مطرح میکرد. در آن زمان ایران هنوز صنعتی نشده بود و عموم روشنفکران بیشتر با پدیده استبداد مبارزه میکردند و سخنها بیشتر بر حول شعار حریت میگردید.
با آغاز استبداد صغیر و تبعید دهخدا فصل دوم اندیشه سیاسی وی در حال شکلگیری است. او به فرانسه میرود و با اندیشههای جاری در آن دیار روبهرو میشود. فقر و مشکلات شدید روحی، روند تغییر بنیادهای فکری را در وی تسریع میبخشد، به طوری که پس از بازگشت به ایران دقیقا رودررو دوستان سابق خود میایستد و با همان اشخاصی که روزی در چرندوپرند به بار انتقاد میگرفت هم پیمان میشود. دهخدا که روزی به معاضدالسلطنه نامه نوشت و گفت «می خواهم محمدعلیشاه را از سلطنت خلع کرده و مشروطه را به ایران عودت دهم» از شاه و درباریان، اشراف و خانزادگان حمایت و از اصلاحات ذیل شاه صحبت میکرد.
دهخدا در زمان جنگ جهانی اول و یورش ارتش روس به ایران، به نزد مخالفان مشروطه پناه میبرد. در این زمان او به ترجمه آثار منتسکیو میپردازد و به فکر اجرای مشروطه به سبک مشروطهخواهی فرانسه است. ترجمههایی که پس از بازگشت از تبعید و حمایت از رضاشاه به پستوخانه میریزد و هیچگاه اجازه انتشار آن را نمیدهد. روزگار دهخدا در ایل بختیاری و بیپناهی وی بار دیگر بر روحیات او غالب میشود و اینبار روح گریز از فعالیت سیاسی را در او زنده میکند. این عهد تا واپسین روزهای زندگی وی باقی میماند و تنها در دورهای از نخستوزیری محمد مصدق در پی تحقق رویای اجرای مشروطه به سبک فرانسه تلاشهایی میکند که به سرعت با کودتای ۲۸ مرداد خاموش میشود.[۴۳]
نامهای مستعار
دخو پرکاربردترین نام مستعار دهخداست. دخو، دخوعلی، خرمگس، رزنومهچی، غلام گدا، آزادخان علیاللهی، خادم الفقرا، دخوعلی شاه، نخود همه آش، برهنه خوشحال،[۴۴] سگ حسن دله، اسیرالجوال [۴۵] نامهای مستعار دیگری است که دهخدا مقالات چرندوپرند را امضا کرده است. او در سرمقالههای صوراسرافیل را که جنبه سیاسی داشتند ع.ا.دهخدا امضا میکرد و تنها در شماره آخر نام کامل او به صورت میرزاعلیاکبرخان قزوینی با عنوان دبیر و نگارنده درج شده است.[۴۶]
منزلی که زندگی میکرد
دهخدا در منزلی در خیابان طالقانی تهران زندگی میکرد. این خانه موقوفه وزارت فرهنگ بود. بعدها این خانه محل استقرار اعضای سازمان لغتنامه شد. پس از مرگ دهخدا سازمان لغتنامه به جایی دیگر منتقل شد و خانه از سوی دولت وقت ضبط شد.
در هنرهای هفتگانه
نقاشیها، مجسمهها و آثار سمعیوبصری هنرمندان نشان میدهد که دهخدا تنها در میان اهالی ادب مورد توجه نبوده است. درباره علیاکبر دهخدا فیلم سینمایی با نام زندگی دهخدا به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی علی لدنی در سال ۱۳۸۶ ساخته شد و در صدا و سیما و شبکه خانگی انتشار یافت.
[۴۷] بخشهای درخورتوجهی از مستند شناسای سخن بهکارگردانی منوچهر مشیری به شخصیت ادبی دهخدا اختصاص یافته است.[۴۸][۴۹]
هادی حیدری و بهمن عبدی دو کاریکاتوریست از شمایل دهخدا، سوژه کارتن ساختند. علیاکبر صنعتی نقاش و مجسمهساز نامی نیز دو پرتره نقاشی و یک مجسمه از دهخدا ساخته است. مجسمه با همکاری شخص دهخدا و کار ماسک برداری از چهره ایشان انجام شد.[۵۰]
-
دهخدا در قاب نقاشی، اثری از علیاکبر صنعتی، تاریخ اثر ۱۳۵۷، آبرنگ، از مجموعه خصوصی -
دهخدا در قاب نقاشی، اثری دیگر از علیاکبر صنعتی،آبرنگ، تاریخ اثر ۱۳۶۶، از مجموعه خصوصی -
مجسمه دهخدا، اثری دیگر از علیاکبر صنعتی، گچ فرنگی، تاریخ اثر ۱۳۲۸، مجموعه موزه صنعتی تهران -
دهخدا در قاب نقاشی، اثری از هادی حیدری -
دهخدا در قاب نقاشی، اثری از بهمن عبدی
یادبودها
تمبر
در سال ۱۳۵۸ به پاس خدمات دهخدا و در روزهای اتمام چاپ آخرین مجلدات لغتنامه و به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد وی، تمبری زده شد.
نشان دهخدا
از سال ۱۳۹۴ جایزه کتاب سال اعضای هیات علمی دانشگاههای سراسر کشور ویژه علوم انسانی با عنوان نشان دهخدا به قلم برتر اهدا میشود.این نشان طی برگزاری جشنوارهای و سه دوره داوری آثار نویسندگان برگزار میشود. شورای سیاستگذاری جشنواره از نمایندگان وزارت علوم، وزارت کار، وزارت فرهنگ و ارشاد، نهاد کتابخانههای عمومی کشور، خانه کتاب، اداره کل ارشاد استان تهران و انتشارات علمی فرهنگی است.[۵۱]
به نام دهخدا
تلاش فرهنگی دهخدا از چشم و نظر صاحبان و اهالی فرهنگ دور نبوده و مراکز علمی و فرهنگی بسیاری به نام وی نهاده شده است. دانشگاه غیرانتفاعی دهخدا قزوین و مرکز آموزش علمی و کاربردی دهخدا تکاب آذربایجان غربی، کتابخانه عمومی دهخدا در تهران (شهر ری و مجیدیه) چهارمحال بختیاری، بجنورد،ایلام، نجف آباد، سیستان و بلوچستان، همدان، شهرکرد و تعداد بیشماری مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و فنی و حرفهای در سراسر کشور به نام دهخدا وجود دارد. علاوهبر مراکز علمی و فرهنگی خیابانهایی نیز به نام وی در اصفهان و تهران و... نامگذاری شده است.
در ذهن و ضمیر دیگران
پرویز ناتل خانلری
« | «اگر از اهاجی رکیک بعضی از شعرا بگذریم در ادبیات قدیم ما مزاح و انتقاد طنزآمیز بسیار کم است و تنها نمونه عالی آن آثار عبید زاکانی است؛ اما در ادبیات جدید دهخدا موسس و مبتکر این نوع است. انتقادهای پر از نیش و کنایه او باب تارهای در ادبیات معاصر فارسی گشود. این مقالات دهخدا پر از کنایهها و طعنههای زیرکانه و لطیف است. دهخدا در این مقالات طبقات مختلف زمان را که سد راه پیشرفت جامعه بودند، به باد مسخره گرفته است.»[۵۳] | » |
یاد آر ز شمع مرده یار آر
ای مرغ سحر، چو این شب تار
بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفحه روح بخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گره ز زلف زر تار
محبوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده یار آر
ای مونس یوسف، اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو به کام اصحاب
رفتی بر یار و خویش و پیوند
آزاد تر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم
ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و سوری و سپرغم
آفاق نگارخانه ی چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم
تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غم
ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر».[۵۴]
ابوالقاسم پاینده
« | «مقالات طنزآمیز و فکاهی او پرمایه و غنی هستند، و خوانندگان را به حیرت وامیدارند که چگونه نویسنده آنها از خفایای زندگی طبقه ممتاز دوره خود مطلع بوده است. از نظر حالت نوشتههای دخو از چنان دقتی برخوردارند که گویی مجمع یا مجامع مخفی یا تشکیلاتی که زاییده انقلاب مشروطیت بودند او را از آن خفایا باخبر میکردند. «وابستگی به نویسنده به این مجامع با قراین قوی مسلم است و شاید تفاوت سرنوشت او با میرزاجهانگیرخان شیرازی، که یکی بیخبر به کام مرگ رفت و در زنجیر باغشاه جان داد، و یکی به وقت مناسب جیم شد، از همین جا بود.»[۵۵] | » |
محمد بهارلو
« | «دهخدا نخستین نویسنده زبانآموزی بود که نشان داد کالای مترسلان، و به تعبیر استاد بهار «مترادفبافان»، آوردن کلمات مطنطن و مزین و ذکر مترادفات و معلومات لفظی دیگر مصرف ندارد. در واقع استعداد دهخدا در قیاس با سایر نویسندگان سادهنویس معاصر او در این بود که توانست فارسی عامیانه را با نثر مرسل کلاسیک از بالای سر جماعت «مترادفباف» به یکدیگر متصل کند، اتفاق فرخندهای که مفهوم نویسندگی را از سخنپردازی متمایز ساخت.»[۵۶] | » |
ایرج پزشکزاد
« | «شاید آنهایی که لغتنامهاش را نشناخته بودندبهتر و روشنتر میتوانستند راجع به چرندوپرندش قضاوت کنند. آن موقع دهخدا هنوز آخرین پرده نقش باشکوه خود را بازی نکرده بود؛ ولی با همه اینها اگر بخواهیم هنر دهخدا را براساس مقالات انتقادی چرندوپرند قضاوت و بررسی کنیم، و اگر در همان اثر انسانیت و نوعدوستی و هدفهای عالی او را کنار بگذاریم باز سبک و شیوه نوشتهاش را هزلنویسی و طنزنویسی فوقالعاده مییابیم.» [۵۷] | » |
منوچهر آتشی
« | «شناخت دهخدای شاعر از آن رو ضرورت دارد که نه تنها شعرهای استوار و پر جان و جوهری ساخته که گاه با آثار اساتید فن پهلو میزند، بلکه هم از آن روی که دهخدا یکی از معدود کسانی است که پیش از نیمایوشیج آغاز به نوآوری در شعر فارسی کرد. نشانه نوآوری او در شعر، یا در واقع احساس نیاز به نوگرایی را میتوان از شیوه آغاز شاعری او دریافت.» [۵۸] | » |
عبدالحسین زرینکوب
« | «او از بنیادگذاران شعر و نثر فارسی محسوب میشود. حسن کار دهخدا در این بود که در دورهای از عمر - عهد جوانی خویش - برای جمعی بیشتر از عام خلق سخن گفت، و در دورهای دیگر -اوان پیری- بیشتر برای جمعی معدود، و در هیچ یک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوهای غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت.»[۵۹] | » |
مهدی اخوان ثالث
« | «نثر دهخدا راههایی گشود و در جهات مختلف پیروان و ادامهدهندگان توانایی یافت و شعرهای به زبان عامیانهاش نیز بنیاد پیگیریها و راه و روشهایی کمابیش جدید گشت زیرا مواد تازه و موجبات تحول در آنها بیشتر و ریشهدارتر بود. چنانچه میدانیم اینگونه شعر و نثر او توانست نقطه شروع و مبنای تکامل و تحولی بشود که بحثی مبسوط و معروف دارد که به آن آشناییم.» [۶۰] | » |
محمدرضا شفیعی کدکنی
« | «کار عظیم و مردانه استاد علیاکبر دهخدا درباره واژگان زبان فارسی از کارهای کارستانی است که توفیق انجام آن را باید موهبتی الهی برای زبان فارسی و برای بنیادگذار آن به شمار آورد. دهخدا در چند حوزه فرهنگ ما کارهای استثنایی و بزرگ عرضه کرده است. تنها امثال و حکم او کافی است که مولفی را در زبان پارسی جاودانگی بخشد تا چه رسد به لغتنامه بزرگ او. عظمت کار دهخدا وقتی آشکارتر میشود که میبینیم او در عرصه خلاقیت ادبی نیز در دو حوزه شعر و نثر از پیشاهنگان تجدد و تحول است.» [۶۱] | » |
غلامحسین یوسفی
« | «دهخدا در زندگی ادبی مردی پرتلاش و با پشتکاری شگفتانگیز بود. در سراسر عمر خود از کار و کوشش باز نایستاد. چنانکه حتی در ایام عزلت در چهارمحال بختیاری به تألیف فرهنگ فرانسه به فارسی دست زد و روحالقوانین منتسکیو را ترجمه کرد. آثار معروف و گرانقدر او از جمله امثال و حکم و لغتنامه و متون متعددی از شعر و نثر فارسی که تصحیح کرده و مقالات تحقیقی که نوشته، حاصل مطالعه و تتبع چهل و پنج ساله او در ادب فارسی است و نمودار عشقی سرشار به زبان و فرهنگ ایران زمین.»[۶۲] | » |
یحیی آرینپور
« | «دهخدا گاهی به تفنن شعر میسرود. اما شاعری صفت اصلی او نیست. این منظومههای معدود که محمد معین در مجموعهای گردآورده، به واسطه ممارسمت او در کتب متقدمان و تسلط وی بر لغات کهن غالبا چنان با کلمات مهجور و نامانوس و اصطلاحات کهنه و قدیمی و امثال و شواهد و کنایات پر است که کلام او را واقعاً بهسبک و شیوه گویندگان نخستین همانند و فهم و درک آن را برای پارسیزبانان امروز دشوار میسازد.»[۶۳] | » |
عمران صلاحی
« | «دهخدا اینگونه پیروزی نثر را بر نظم اعلام کرده است. آن هم در اوایل قرن بیستم. قرنی که درآن گرایش به داستان و رمان بیشتر از شعر بوده است. شعر فارسی قرنها بار مقولات مختلف را بر دوش میکشید. از جمله بار داستان و مقاله و حتی طب را. دهخدا کمک کرد تا شعر به شعریت خود برسد. او نوعی راه ظهور نیما را صاف کرده است.»[۶۴] | » |
رضا براهنی
« | «نثر دهخدا، پلی است بین قصهنویسی و روزنامهنویسی؛ نثری است روزنامهای که به جای آن که یک روزنامهنگار بنویسد، یک ادبدان واقعی مینویسد؛ نثری است که عامیانه است بدون آن که مبتذل باشد؛ و طنز است بدون آن که به هجو بیانجامد؛ و نثری انتقادی است بدون آن که فقط در سطح انتقاد بماند؛ نثری است که از طریق تصویرهای طنزآمیز انتقادی به دنبال سرگرمی نیز می گردد. و البته طنز دهخدا بهترین طنز اجتماعی است که داریم، بدون آن که آنچنان سنگین بشود که مردم نفهمند؛ و بیآن که آنقدر سبک شود که از حدود طنز خارج شود؛ و یا مثل طنزی که بعضی از این «چیچو فرانکو»های مطبوعاتی مینویسند، فقط مضحک باشد.»[۶۵] | » |
سعید نفیسی
« | «اگر مرحوم دهخدا کتابی جامع همه لغات فارسی و عربی که در زبان ما به کار میرود آماده میکرد و برای هر کلمه از نظم و نثر فصل شاهدی میآورد و بدین وسیله تاریخ همه کلمه را در این زبان معلوم میکرد حتما کاری کرده بود که هیچ جای خردهگیری نداشت و همیشه مرجع همهی دانشمندان ایران میشد و خود به تنهایی میتوانست آن را به پایان برساند و در زنده بودن خود نتیجهی بسیار مهم آن را ببیند. مولف باید تنها کلمات خودی و بیگانه را که تاکنون در زبان آمده است ضبط کند و نه اینکه هر کلمهای را از هر زبان دیگری میخواهد و عقیده دارد باید وارد زبان بشود کلمهی فارسی بشمارد و آن را هم ضبط و تعریف کند.»[۶۶] | » |
سیدابوالقاسم انجویشیرازی
« | «دهخدا بود که نخستینبار زبان محاورهی مردم را به صورت صحیح و دور از غلطهای دستوری ابداع کرد. این نکته نباید فراموش بشود که نوشتن به زبان محاوره یا به زبان مردم کوچه و بازار کاری است بسیار ظریف و دشوار، آنچه امروزه به نام زبان مردم میبینید، غالبا غلط و پر از اشتباه است.»[۶۷] | » |
غلامعلی رعدی آذرخشی
« | «اصولا ذوق و قریحه دهخدا در شعر و نثر جدی و عامیانه و حتی در مجاورت عادی بیشتر به طنز و کنایه و انتقاد از اوضاع اجتماعی رغبت داشت و چون موجبات و مقتضیات این امر در محیط صدر مشروطیت با وجود موانع و مخاطرات سیاسی مختلف آمادهتر بود طبع و استعداد پر مایه او خودبهخود به اقتضای اوضاع و احوال و یا به هر دو جهت، گرایشی به سرودن و نوشتن شعر و نثر اجتماعی و انتقادی، جدی و فکاهی پیدا کرد و نمونههایی انگشت شمار ولی بدیع، در نهایت پختگی و سلاست و سادگی و اثربخشی و مقبولیت پدیدآورد... با سپری شدن آن دوره و مقتضیات ... آن هم ناچار دم در کشید.»[۶۸] | » |
محمد معین
« | «مسلم است که به نسبت عظمت لغتنامه اشتباهات و خطایای بسیار در آن راه یافته و هیچ کس بیش از مرحوم دهخدا و اعضای لغتنامه از این لغزشها آگاه نیستند. مرحوم دهخدا میفرمود در تألیف عظیمی مانند لغتنامه تا ده هزار اشتباه معفو است.»[۶۹] | » |
صادق هدایت
« | «در نوشتن امثال و حکم دوستانش هر چه مییافتند و داشتند به او کمک میکردند، و بیش از همه، صادق هدایت به ایشان کمک کرد، و مجموعهای داشت از امثال عامیانه در یک کتاب دویست صفحهای، که در حدود دو هزار مثل در آن نوشته بود، این کتاب را بیمضایقه در اختیار دهخدا گذاشت» [۷۰] | » |
دیگران از زبان دهخدا
برای محمد مصدق
«در زمانی که دولت مصدق تحت فشار اقتصادی بود، علیاکبر دهخدا مبلغ ده هزار تومان بلاعوض همراه با نامهای برای مصدق فرستاد. مصدق ضمن قدردانی این مبلغ را بازگرداند تا در ایام انتشار اوراق بهادار قرضه ملی از آن اوراق خریداری کند. دهخدا در بخشی از این نامه نوشت: «قربانت شوم، اگر دل یک کتاب چند هزار صفحه بود، دلم میخواست آن کتاب را به ضمیمه این نامه برای شما بفرستم تا معلوم شود همه صفحات آن مشحون از ذکر جمیل و تمجید و تجلیل بشردوستی و وطنپرستی و شجاعت و فداکاری شخص شخیص شما است.»[۷۱]
دهخدا از زبان دهخدا
- «بسیاری برآنند که اگر لغتنامه بدون اعلام طبع میشد، بهتر بود. بالعکس معتقدیم چون در عصر ما فرهنگ اعلامی به زبان فارسی، آن هم بدین تفصیل، تدوین و طبع نشده است و ما این کار را هم ضمن تألیف و تدوین لغتنامه انجام دادهایم، دریغ است بخش اعلام را جدا کرده و دور بیندازیم. نویسنده یقین دارد که محققان به مرور به لزوم طبع اعلام توجه بیشتری خواهند فرمود و نقایص آنها را رفع خواهند نمود.»[۷۲]
- «اگر قائد و باعث من نام و نان بود و اگر کتاب لغتنامه برای پول و کسب شهرت نوشته میشد این نبود، مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین و ستمکاران غربی وانداشت. میدیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد و آن آموختن علوم امروز بود. پس بایستی آن علوم و فنون را ترجمه کنیم. و این میسر نمیسود جز بدینگونه که اول لغت را بدانیم.»[۷۳]
کتاب شناسی
آثارمنتشر شده
کتب برجسته
- لغتنامه: عظیمترین فرهنگ فارسی است که تألیف آن مدت چهلوپنج سال بهدرازا کشید. چاپ لغتنامه نخستین بار در سال ۱۳۱۹ در چاپخانه بانک ملی آغاز شد و جلد اول آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسید و سپس به دلیل شروع جنگ جهان دوم چاپ آن متوقف ماند تا مجلس شورای ملی در ۲۵ دی ۱۳۲۴ طرح پیشنهادی تعدادی از نمایندگان را برای تأمین هزینههای چاپ لغتنامه تصویب کرد. طبق وصیت دهخدا محمدمعین و سیدمحمد هاشمی بر چاپ مجلدات کتاب از حیث علمی و فنی مامور شدند. کار چاپ و انتشار مجلدات مختلف لغتنامه، پس از مرگ دهخدا، تا سال ۱۳۵۹ ادامه یافت.[۷۴]
- امثال و حکم: دهخدا، چنان که خود روایت کرده، مواد کتاب امثال و حکم را ضمن آنکه کتابها و آثار ادبی زبان فارسی را به قصد تحقیق در لغت برای فرهنگ بزرگ خود، لغتنامه، مطالعه میکرد، گرد آورد؛ به عبارت دیگر این کار عظیم خود فرع کار بزرگتری بود که لغتنامه است و به سالهای ۱۳۱۱-۱۳۰۸ در چهار جلد چاپ شد.
- چرندوپرند: مقالات طنز اجتماعی و سیاسی دهخدا با نام چرندوپرند که یادداشتهای روزنامه صوراسرافیل تهران و ایوردون (سوییس) و روزنامههای سروش و ایران کنونی و آفتاب بود، جمعآوری و منتشر شده است. سعید نفیسی مقالات چرندوپرند وی را از روزنامه صوراسرافیل تهران برای اولین بار استخراج کرد و در کتاب شاهکارهای نثر فارسی معاصر در تهران در سال ۱۳۳۰ به طبع رسانید.
- مقالات دهخدا: تاکنون کتب متفاوتی در بررسی و گردآوری مقالات دهخدا چاپ و منتشر شده است که میتوان به کوششهای محمد معین و محمد دبیر سیاقی و دیگران اشاره کرد.
- دیوان اشعار دیوان اشعار دهخدا نخستین بار، در زمان حیات دهخدا، بههمت عالی عبدالغفار طهوری، مدیر انتشارات طهوری و سپس محمد معین به ترتیب در سالهای ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ شمسی منتشر شد.
- شرح حال ابوریحان بیرونی این رساله نخستین بار در مهرماه ۱۳۲۴ با نام شرح حال نابغه شهیر ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی بیرونی در ۸۴ صفحه توسط انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ منتشر و سپس در لغتنامه تجدید چاپ شد.
تصحیحات و دواوین
- تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو دیوان قصاید و مقطعات ناصر خسرو قبادیانی به تصحیح نصرالله تقوی و مقدمه سیدحسن تقیزاده و تعلیقات مجتبی مینوی در سالهای ۱۳۰۴تا۱۳۰۷ به ضمیمه روشنایینامه و سعادتنامه به طبع رسید. یادداشتهای دهخدا در تصحیح اشعار در مقدمهای مفید و سودمند در همین کتاب درج است. پس از آنکه نسخه قدیمی دیوان ناصر خسرو متعلق بهسال ۷۳۶ه.ق پیدا شد و مجتبی مینوی و مهدی محقق به تصحیح دیوان پرداختند که بسیاری از تصحیحهای قیاسی دهخدا درست بوده است.
- تصحیح صحاح الفرس از صحاح الفرس، که دومین کتاب لغت فارسی کهن موجود است، تاکنون سه نسخه به دست آمده است که یک نسخه متعلق به کتابخانه استاد دهخداست. استاد آن را تصحیح کرده و مقدمهای بر آن نوشتهاند. عبدالعلی طاعتی تصحیح این کتاب را برای پایاننامه دکتری ادبیات فارسی بهعهده گرفته و یادداشتهای دهخدا را طی کتاب خود با ماخذ وارد کرده است. این کتاب در سال۱۳۵۵ توسط انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شده است.
- تصحیح دیوان سیدحسن غزنوی این دیوان در اختیار دهخدا قرار گرفت و او تصحیحاتی نوشت که به اهتمام مدرس رضوی در سال۱۳۲۸ به طبع رسید.
- تصحیح دیوان حافظ دهخدا بر دیوان حافظ چاپ خلخالی (۱۳۰۶) و دیوان حافظ چاپ محمد قزوینی (۱۳۲۰) تحشیه نوشته است. بعدها معین تعلیقات او بر نسخه طبع قزوینی را در مجله دانش منتشر کرد.[۷۵]
- تصحیح لغت فرس اسدی تصحیحات لغت فرس اسدی به قلم استاد دهخدا در طی سالهای متمادی در حواشی دو نسخه چاپ هرن و چاپ مرحوم عباس اقبال یادداشت شده است. قسمتی از این تصحیحات در مجله یغما و مجله دانش به طبع رسیده است.
آثارمنتشر نشده
- پندها و کلمات قصار مجموعهای است شامل جملههای کوتاه و حاوی مطالب فلسفی و نغز استاد دهخدا که منتشر نشده است.
- فرهنگ فرانسه به زبان فارسی این کتاب هنوز چاپ نشده است.
تصحیحات و دواوین
- تصحیح دیوان ابن یمین نسخه تصحیح شده این دیوان به دست دهخدا در کتابخانه مجلس موجود است. این اثر چاپ نشده است.
- تصحیح یوسف و زلیخا یک نسخه خطی با تصحیح دهخدا از این دیوان موجود بوده است. حاشیهنوشتههای مذکور تاکنون چاپ نشده است.
- تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی نسخه تصحیح شده دهخدا از دیوان سوزنی در کتابخانه سازمان لغتنامه موجود است. این اثر چاپ نشده است.
- تصحیح مسعود سعد بخشی از این دیوان توسط دهخدا تصحیح شده که هنوز به چاپ نرسیده است.
- تصحیح دیوان منوچهری به واسطه پاره ای از بهم ریختگیهای یادداشتهای دهخدا، تنقیح و تدوین یادداشتهای او بر دیوان منوچهری مقدور نشده و هنوز به طبع نرسیده است.
- تصحیح دیوان فرخی سیستانی دهخدا تصحیح دیوان فرخی را به کمک تعدادی از همکاران فاضل خود که با او محشور بودهاند از روی نسخ متعدد خطی و چاپی انجام داده اما تاکنون به چاپ نرسیده است.[۷۶]
ترجمهها
- ترجمه روح القوانین اثر منتسکیو این اثر تاکنون منتشر نشده است.
- ترجمه عظمت و انحطاط رومیان اثر منتسکیو این کتاب نیز هنوز به چاپ نرسیده است
بررسی چند اثر
لغتنامه
- دهخدا تا روزهایی که زنده بود در خانه خود سرپرستی اداره سازمان لغتنامه را برعهده داشت. هر روز صبح از ساعت ۸ تا اذان ظهر و از ۳ بعدظهر تا پاسی از شب روی زمین مینشست و فیش مینوشت. صبح روز بعد فیشها را برداشته و مرتب میکردند و باز روز از نو. لغتنامه مشتمل بر ۲۰۰ هزار واژه اصلی، حدود ۶۰۰ هزار ترکیب و قریب ۸۰ هزار اعلام اشخاص و اعلام جغرافیایی، ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار شاهد منثور و منظوم برای معنی واژهها و ترکیبها است.[۷۷]
- با تصویب مجلس شورای ملی در ۲۵دی۱۳۲۴ و تأیید دهخدا گروه وسیعی از دانشمندان و محققان به کمک دهخدا شتافتند تا کار تهیه و تنظیم فیشها را سروسامان دهند.[۷۸]
- دهخدا در تهیه و تنظیم لغتنامه، بنا به گفته سیدجعفر شهیدی سه دسته همکار داشت. دسته اول معمولا دانشجویان مدرسههای عالی بودند که کار فیشبرداری را انجام میدادند. دسته دوم مترجمین زبردستی بودند که برای تکمیل کار مطالبی را از زبانهای دیگر به فارسی برگرداندند و دسته سوم استادانی بودند که در کار تألیف لغتنامه زیرنظر دهخدا با وی همکاری داشتند. از جمله این استادان میتوان به محمد معین، خانبابا بیانی، غلامحسین صدیقی، ذبیحالله صفا، سیدجعفر شهیدی، سیدمحمد دبیرسیاقی، عبدالحمید اعظم زنگنه اشاره کرد.[۷۹]
امثال و حکم
- دهخدا در امثال و حکم و حکایتهای بازنویسی شده آن به همان سبک پر تکلف قدما بازگشت و راهی را که با درخشش آغاز کرده بود، ادامه نداد.[۸۰]
- امثال و حکم شامل امثال و حکم، قصههای کهن و اصطلاحات، اخبار و احادیث، به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده و شان نزول هر مثل ذکر شده است. روش دهخدا نوعی کار تطبیقی است و نشان میدهد که اغلب مثلهای عرب ریشه فارسی دارد. در این کتاب به نکتههای علمی و تاریخی هم توجه شده است.[۸۱]
چرندوپرند
- چرندوپرندها زبانی گزنده و لحنی شوخ داشت، آنطور که مردم کوچه و بازار از هر قشر و طبقه میپسندیدند. به تعبیری جملات و ترکیبات ادبی دهخدا در چرندوپرند، به خلاف شیوه رایج ادبی، به زبان جاری تودههای مردم نزدیک است و کوشش شده در شیوه بیان خارق عادت عمل شود. نثر دهخدا از زبان زنده و جاری مردم، مثلها و متلها، کنایهها و متلکها، تکیهکلامها و اصطلاحها، دشنامها، شوخیها و اعتقادها و خرافههای مردم مدد میگیرد.[۸۲]
- پیدایش عامل لحن زبان، تغییر زاویه دید، شکست زمان، نقش گفتگو در پیشبرد روایت و به کارگیری زبان توصیفی متفاوت برای تیپهای مختلف اجتماعی، برخی از ویژگیهای مقالات دهخدا در صوراسرافیل است.
- چرندوپرند شاخصی است از آغاز دوره جدید ادبی با ارزش و اعتبار ویژه که اهل نظر جملگی آن را تأیید میکند و آن را سنگبنای سبکی در نثر فارسی میدانند که بعدها در یکی بود یکی نبود جمالزاده که اولین داستاننویس نوین است تبلور پیدا کرد.[۸۳]
- دهخدا برای هر چرندوپرند و بیان هر ایده و مطلب تازهای که به ذهنش میرسید سبک و شیوهای تر و تازه انتخاب میکرد. گاهی مطالبش را بهصورت نامه یا پاسخ آنها و عریضه و شکواییه مینوشت و گاهی هم به صورت مقالهای که گردهای شبیه داستانهای کوتاه و نمایشنامههای نویسندگان نسل پس از خود داشت.[۸۴]
- این مقالات را با آثار عبیدزاکانی مقایسه کرده اند.
آثار ترجمه شده از دهخدا به زبانهای دیگر
Charand-o Parand, Revolutionary Satire from Iran, Ali Akbar Dehkhoda, 1907-1909, Janet Afary, John R. Perry, Yale University Press
منبع شناسی
آمیختگی شخصیت ادبی و سیاسی ممتاز علیاکبر دهخدا او را به زندهترین چهرهٔ ادبی در میان پژوهشگران و بالاخص زندگینامهنویسان بدل کرده است. ولیالله درودیان با ۵ اثر دربارهٔ دهخدا یکی از این محققان است:
- دهخدای شاعر (نقد و بررسی) بهسال۱۳۶۲ با نشر «امیرکبیر»
- برگزیده و شرح آثار دهخدا (مجموعه ادب جوان) بهسال۱۳۷۴ با نشر «فروزانروز»
- دهخدا مرغ سحر در شب تار بهسال۱۳۸۳ با نشر «اختران»
- دخوی نابغه بهسال۱۳۸۴ با نشر «گلآقا»: گزیدهای از مقالات چاپنشده یا کمتر دیدهشده علیاکبر دهخدا. گردآورنده در نخستین بخش کتاب، اظهارنظرها و بازتابهای چاپ اول این کتاب را همراهبا زندگینامهای از دهخدا نگاشته و طبع کرده است. آثار و تألیفاتی که از دهخدا در این کتاب درج شده عبارت است از نگاهی به «ترجمه عظمت و انحطاط رومیان و ترجمه روحالقوانین اثر منتسکیو»، «فرهنگ فرانسه به فارسی»، «شرححال ابوریحان محمدبن احمد خوارزمی بیرونی» و تصحیح و تحشیه دیوانهای ناصرخسرو، سیدحسن غزنوی، حافظ، منوچهری، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، سوزنی سمرقندی، ابن یمین، یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی، صحاحالفرس، لغت فرس اسدی، امثال و حکم، مجموعه مقالات و دیوان اشعار.
- بازخوانی چرندوپرند دهخدا بهسال۱۳۸۸ با نشر «سورهٔ مهر»
از دیگر پژوهشگرانی که دربارهٔ دهخدا قلم زده محمد دبیرسیاقی همکار دهخدا در سازمان لغتنامه است وی بهسبب همین همکاری و صمیمیت و شناخت بیواسطه بسیاری از اسناد دست اول و دستنوشتههای منتشرنشده از دهخدا را دردست داشت. دبیرسیاقی راه دهخدا را ادامه داد و در کنار محمد معین مُبلغ معتمد کارنامه دهخدا بود.
- مجموعهمقالات دهخدا بهسال۱۳۵۸ با نشر «گلشن»
- خاطرات دهخدا از زبان دهخدا، بهسال۱۳۵۹ با نشر «کتاب پایا»
- دیوان اشعار دهخدا بهسال۱۳۶۶ با نشر «تیراژه»
آثار دیگر نویسندگان و پژوهشگران فعال دربارهٔ دهخدا:
- احوال و افکار علیاکبر دهخدا بهقلم عباس قنبرزاده، بهسال۱۳۵۵ با نشر «پویش»: نمونهای است از شرحِحالنویسی و جمعآوری خاطراتی از دهخدا
- نامههای سیاسی دهخدا نوشتهٔ ایرج افشار، بهسال۱۳۵۸ با نشر «روزبهان»: ایرج افشار در مقدمه کتاب مینویسد «در این دفتر، آن مقدار از نامههای علیاکبر دهخدا که جنبه سیاسی و اجتماعی دارد و به دست من افتاده است بهچاپ میرسد تا علاقمندان نسبت به احوال او بتوانند از این نوشتهها در نگارش و تحقیق آنچه درباره او نوشته میشود بهره درست ببرند و دهخدا را از روی نوشتههای دوستانه و سیاسیاش بیشتر و بهتر بشناسند.» در این کتاب نامههای دهخدا به سیدنصرالله تقوی، سیدمحمد صراف، ابوالحسن معاضدالسلطنه، محمد قزوینی و نامههای اداری وی در زمان راهسازی خراسان چاپ شده است.
- علامه علیاکبر دهخدا نوشتهٔ علی جانزاده، بهسال۱۳۶۲ با نشر «جانزاده»
- گزیده آثار دهخدا نوشتهٔ حسن احمدی گیوی، بهسال۱۳۷۵ با نشر «قطره»
- زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا (با تأکید بر جنبه سیاسی آن) نوشتهٔ رضا یعقوبی، بهسال۱۳۷۷ با نشر «زهد»: سعی رضا یعقوبی بر آن بوده است تاحدامکان، با استفاده از مدارک و مستندات موجود به جمعبندی و تنظیم خلاصهای از زندگی آن بزرگوار با تأکید بر جنبههای مختلف فعالیتهای سیاسی وی بپردازد. وی در مقدمه کتاب مینویسد: «علت عمده شهرت و برجستگی علیاکبر دهخدا فعالیتهای سیاسی وی است و همین امر ما را بر آن داشت که با انتشار کتاب حاضر قسمتی از دین خویش را به یکی از عناصر فرهنگساز این سامان ادا کنیم.»[۸۵]
- مسافر روشنی (رمانی مستند براساس زندگی دهخدا) نوشتهٔ میترا بیات، بهسال۱۳۷۸ با نشر «سروش»: این رمان را سال۱۳۹۶ محمدباقر رضایی از طرف «گروه اخلاق و زندگی شهروندی» در رادیو تهران برای سلسلهٔ برنامه کتاب شب تنظیم کرد که بهروز رضوی آن را خواند.
- حکایتهای دهخدا (گزیده حکایتهای ترتیبی از لغتنامه دهخدا) نوشتهٔ محمدحسین صفاخواه، بهسال۱۳۷۸ با نشر قدیانی
- صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا بهقلم کامیار عابدی، بهسال۱۳۷۹ با نشر «کتاب نادر»: کامیار عابدی در این مجموعه پس از مقدمهای درباب انقلاب مشروطه و بنیادهای فرهنگی آن، نکاتی درباره روزنامه صوراسرافیل بیان میکند و درپی آن شرحی از زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی علیاکبر دهخدا همراهبا تحلیلی دربارهٔ آرای سیاسی و اجتماعی، سرودهها، آثار و پژوهشهای دهخدا بهدست میدهد.
- همنوا با مرغ سحر (زندگی و شعر علیاکبر دهخدا) نوشتهٔ بلقیس سلیمانی بهسال۱۳۷۹ با نشر «ثالث» (چ.سوم:۱۳۹۸): عناوین این کتاب شامل از تولد تا مبارزه، از مبارزه تا تبعید، مبارزه در غربت، دهخدا در عرصه سیاست، قافله مرگ، علامه علیاکبر دهخدا مبتکر یا موسس نثر نوین فارسی، دهخدا و سوسیالیسم، لغتنامه بنایی سترگ، در کسوت شاعری، شعر فکاهی، اشعار متجددانه، شعر سنتی، منابع و گزیده اشعار.
- دهخدا بهکوشش مهناز بهمنی بهسال۱۳۸۲ با نشر «مؤسسهٔ فرهنگی مدرسه برهان»
- معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، شهناز مرادیکوچی و فتحالله اسماعیلیگلهرانی، بهسال۱۳۸۲: آنچه در این کتاب عرضه میشود کوششی است برای نشاندادن و ارزیابی کم و کیف فعالیت ادبی و فرهنگی و سیاسی دهخدا، از طریق ثبت پارهای از آثار وی و نیز آرا و نظراتی که نویسندگان، شاعران، محققان، منتقدان دربارهٔ حیات سیاسی و اجتماعی و آثار ادبی و فرهنگی او نوشتهاند. شهناز مرادیکوچی و فتحالله اسماعیلیگلهرانی علاوهبر گردآوری مقالات و هماهنگی موضوعی بین آنان، زندگینامه مفصلی از دهخدا نوشتند که گویی کاملترین و مستندترین اثر در معرفی دهخدا دانست.
- یاد آر ز شمع مرده یاد آر (زندگی، نقد و تحلیل اشعار دهخدا) نوشتهٔ سحر مازیار، بهسال۱۳۹۰ با نشر «سخن»: در ابتدای کتاب آمده «گردآوری این کتاب تلاشی است در جهت شناساندن دهخدا با تمرکز بر وجه شاعرانه او و اشعارش. از آن رو که کتابها و مقالات بسیاری در باب زندگی سیاسی او نوشته شده، ما در این کتاب به وجه سیاسی او کمتر پرداختهایم و در کنار وجه شاعریش تا حدودی نیز به جنبه طنزپردازی او توجه نشان دادهایم؛ چراکه بسیاری از اشعار مهم او در قالب طنز سراییده شده است. درمجموع باید گفت که این کتاب مجموعهای است از جستارهایی که درباب شعر دهخدا و جنبه شاعری او نگاشته شده است.» مقالات این کتاب شامل عناوین طنز دهخدا، دهخدای شاعر، یاد و خاطرات، گزیده اشعار و کتابشناسی است.
- کتابچه علیاکبر دهخدا نوشتهٔ حسن سالاری، بهسال۱۳۹۲ با نشر «محراب قلم»: از مجموعهٔ دانشوران دیروز و امروز برای گروه سنی کودک و نوجوان
- علیاکبر دهخدا بهقلم علیاکبر ولایتی، بهسال۱۳۹۳ با نشر «امیرکبیر»: جلد هشتم از مجموعه آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران است. این کتاب در ۹ فصل دارد. فصل اول «اوضاع سیاسیاجتماعی ایران در دوران قاجار» را بازگو میکند. فصل دوم «تولد در عصر استبداد» نام دارد و در فصل سوم که نامش «دمیدن صور اسرافیل» است، چگونگی بهراهافتادن نشریه صور اسرافیل روایت میشود. فصل چهارم «اندیشههای سیاسیاقتصادی» دهخداست. فصل پنجم به «لغتنامه دهخدا» میپردازد. «امثال و حکم دهخدا» هم در فصل ششم کتاب بررسی شده است. نمونههایی از شعر دهخدا در فصل هفتم کتاب با عنوان «دهخدای شاعر» آمده است. در فصل هشتم آثار دهخدا تجزیه و تحلیل شده و فصل نهم به سالشمار زندگی دهخدا اختصاص دارد که کتابنامه را دربرمیگیرد.[۸۶]
مقالهشناسی
دربارهٔ دهخدا و بررسی اندیشهٔ سیاسی و نقد ادبی وی صدها مقالهٔ ژورنالیستی و علمی نوشته شده است که نمونههای چند در اینجا آورده میشود:
- چرندوپرند دهخدا و مکان در طنزنویسی فارسی نوشته ایرج افشار
- دهخدا، شاعر یا استاد شعر؟ نوشته عبدالحسین زرینکوب
- درباره اثر بزرگ علیاکبر دهخدا: امثال و حکم نوشته احسان طبری
- سرمقالههای سروش استانبول نوشته مهرداد سلیمی
- دهخدا آغازگر تحول نوشته مهدی اخوانثالت
- دخو نوشته غلامحسین یوسفی
پایاننامههای مرتبط با دهخدا[۸۷]
- زمینههای استبدادستیزی و استبدادپذیری در امثال و حکم دهخدا، مصطفا قهرمانی ارشد، کارشناسی ارشد، ۱۳۸۹
- رویکرد چندرشتهای به وجوه طنز در امثال و حکم دهخدا، حمیده مظفری، کارشناسی ارشد، ۱۳۸۹
- کتاب شناسی توصیفیانتقادی دهخدا، محترم قربانی، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۰
- صور خیال در اشعار دهخدا، مجتبی نعیمی، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۰
- تحلیل و نقد نکات دستوری لغتنامه دهخدا، شهرزاد نیازی، دکتری تخصصی، ۱۳۹۱
- بررسی شعر «یاد آر ز شمع مرده یادآر» دهخدا و مقلدان آن، محمدمهدی منصور، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۱
- بازتاب اندیشههای سیاسیاجتماعی علیاکبر دهخدا بر تحولات سیاسی دوران مشروطه، محمد قدمگاهی، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۲
- بررسی و تحلیل شگردهای طنزآفرینی علیاکبر دهخدا در چرندوپرند و دیوان اشعارش، سیداحمد پارسا، کارشناسی ارشد، ۱۳۹۵
ناشران آثار دهخدا
انتشارات دانشگاه تهران و انتشارات امیرکبیر ناشر دو اثر مهم دهخدا یعنی لغتنامه و امثال و حکم است.
نوا و نگاه
قطعه نوار مغناطیسی که دقایقی صدای ضبط شده از علامه دهخدا است را حسن رهارود به کتابخانه مجلس اهدا نمود. علی ططری نقل میکند «به اتفاق چند تن از دوستان به منزل ایشان رفته بودیم. در بین اوراق و کتابهای کتابخانه به ناگاه چشمانم به جعبهای فلزی افتاد که در لابلای کتابها افتاده بود، جعبه را بیرون آوردم که روی آن نوشته بود صدای دهخدا. از رهاورد پرسیدم، وی تأیید کرد که تنها صدای بازمانده از دهخدا همین است و آن را از دهخدا گرفته است. البته بعدها یعنی تقریباً دو سه هفته بعد متوجه شدم قرینه همین نوار را مؤسسه دهخدا در اختیار دارد که آنها از دستیار دهخدا یعنی دبیر سیاقی گرفته بودند.» [۸۸]
-
نامهای به مجلس شورای ملی، نمونهای از دستخط علیاکبر دهخدا -
یاد آر ز شمع مرده یاد آر، نمونهای از دستخط علیاکبر دهخدا -
نامهای به مجلس شورای ملی، نمونهای از دستخط علیاکبر دهخدا -
شعری از دهخدا، نمونهای از دستخط علیاکبر دهخدا
پانویس
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، ۱۷تا۹۴.
- ↑ سیاقی، خاطرات دهخدا از زبان دهخدا، ۹تا۱۰.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، ۴۴۷.
- ↑ بالایی، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، ۶۹.
- ↑ یعقوبی، زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا، ۱۸تا۱۹.
- ↑ افشار، نامههای سیاسی دهخدا، ۲۵.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۸۶.
- ↑ دامادی، فارسی عمومی، ۶۴.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۴۴۸.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۵۵۷تا۵۶۱.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۱۴۵.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۱۳۲.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار، ۱۷۴.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار، ۷۲.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۶۷.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار، ۱۷۴.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۷.
- ↑ مجلهٔ آینده، ش. ۷تا۹، ۴۷۶و۴۷۷.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۱۰تا۱۴.
- ↑ دهخدا، مجموعه مقالات، ۵.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار، ۸.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۱۷.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۲۳.
- ↑ عکسی از دهخدا با دانش آموزان مدرسه سن لویی وجود دارد. زندگینامه نویسان این عکس را تفسیر نکردهاند اما به راحتی میتوان جایگاه شاگرد و استادی را از آن تصویر استنباط کرد.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۳۱تا۴۳.
- ↑ کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. ص. ۶۵۶-۶۵۵. احمد کسروی در همین جا ذکر میکند «سیدحسین بروجردی گفت: بنا شده است شش نفر از مفسدین که در سفارتخانه انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی ۱۵۰ تومان پول بدهند. جز تقیزاده که بینیازی نموده، پولی نگرفت، دیگران گرفتند.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۵۰.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۶۴.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۶۶.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۷۱تا۸۱.
- ↑ بهار، محمدتقی. تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. ص. ۱۰تا۹.
- ↑ یکی از نقش آفرینیهای حزب اعتدال در دوره مجلس دوم که تبعاتی کم و بیش منفی با خود داشت، پیروزی این حزب در انتخاب نائبالسلطنه بود که به رای مجلس واگذار شده بود. در دوران سه ساله نیابت سلطنت ناصرالملک، دموکراتها بیش از پیش در تنگنا قرار گرفتند. برخی از جراید آنها تعطیل و برخی از اعضا آن تبعید شدند. البته در نهایت نیز وی در پاسخ به التیماتوم روسیه مبنی بر اخراج مستر شوستر آمریکایی، مجلس را تعطیل و بساط هر دو گروه اعتدال و دموکرات را برچید.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۸۲تا۸۵.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۴۶۴.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۱۷تا۲۵.
- ↑ عمواوغلی، حیدر. چکیده انقلاب. ترجمهٔ رضازاده ملک. ص. ۴۳تا۲۵.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۲۹۳.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۶۳تا۶۵.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۰.
- ↑ رضوانی، محمداسماعیل، مجله آینده، شماره ۹تا۷، ص ۵۰۷
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۳.
- ↑ دهخدا، مقدمه لغتنامه دهخدا، ۴۰۷.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۱۶تا۹۴.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۲۴.
- ↑ «سیمای دهخدا در فیلم سینمایی».
- ↑ «مستند پرتره «شناسای سخن» آماده نمایش شد».
- ↑ «سیمای دهخدا در فیلم تلویزیونی».
- ↑ «صفحه اینستاگرام مربوط به علیاکبر صنعتی».
- ↑ خبرگزاری فارس، جایزه جشنواره نشان دهخدا آب رفت!/ تقدیر از استاد پیشکسوت علوم انسانی.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۲۱۸.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۲۵تا۲۶.
- ↑ رضاییان (ظریف)، عباس یمینیشریف، ۷۴.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۳۰.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۱۸۴.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۲۹۳.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۱۰.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۱۸۳.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۲۱۱.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۲۶۰.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۲۴۵.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۷۶.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۴۴۸.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار، ۱۰۰.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار، ۱۷۷.
- ↑ درودیان، دهخدا، مرغ سحر در شب تار، ۷۳.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۲۲۴.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۷۳.
- ↑ از سخنرانی مجتبی مینوی در جلسه یادبود هدایت،مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۷۴. و نیز کتاب عقاید و افکار درباره هدایت، ص ۱۰۸
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۱۰۶.
- ↑ مازیار، یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا، ۷۵.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۱۴۴.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۵تا۴۸.
- ↑ مجله دانش، سال دوم، شماره هشتم
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۵۲تا۶۸.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۳.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۴.
- ↑ سلیمانی، همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا، ۱۴۶.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۱۹۷.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۴۳.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۲۵تا۲۶.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۱۹۷.
- ↑ شهناز، معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا، ۲۵تا۲۶.
- ↑ یعقوبی، زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا، ۱۸تا۱۹.
- ↑ «علیاکبری دبارهٔ علیاکبر دیگری نوشت».
- ↑ «فهرست پایاننامههای مرتبط با زندگی و آثار دهخدا».
- ↑ تهران شناسی، روایت تنها صدای موجود و ضبط شده از علیاکبر دهخدا.
منابع
- سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علیاکبر دهخدا. تهران: ثالث.
- بالایی، کریستف (۱۳۶۶). سرچشمههای داستان کوتاه فارسی. ترجمهٔ احمد کریمی حکاک. تهران: پاپیروس.
- دبیرسیاقی، سیدمحمد. خاطرات دهخدا از زبان دهخدا. تهران: کتاب پایا.
- درودیان، ولیالله (۱۳۸۳). دهخدا مرغ سحر در شب تار. تهران: اختران.
- شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا. تهران: قطره.
- یعقوبی، رضا (۱۳۷۷). زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا با تأکید بر جنبههای سیاسی آن. تهران: زهد.
- مازیار، سحر (۱۳۶۲). یادآر ز شمع مرده یادآر، زندگی، نقد، تحلیل اشعار دهخدا. تهران: سخن.
- افشار، ایرج (۱۳۵۸). نامههای سیاسی دهخدا. تهران: روزبهان.
- دامادی، سیدمحمد (۱۳۸۴). فارسی عمومی. تهران: نشر دانشگاه تهران. شابک ۹۶۴-۰۳-۴۹۳۴-۸-.
پیوند به بیرون
- «جایزه جشنواره نشان دهخدا آب رفت!». خبرگزاری فارس، ۲۲آبان۱۳۹۱. بازبینیشده در ۵مهر۱۳۹۸.
- «مستند پرتره «شناسای سخن» آماده نمایش شد». خبرگزاری مهر، ۵اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۲شهریور۱۳۹۸.
- «علیاکبری دبارهٔ علیاکبر دیگری نوشت». خبرگزاری مهر، ۲فروردین۱۳۹۱. بازبینیشده در ۳شهریور۱۳۹۸.
- «فایل صوتی مسافر روشنی». ایران صدا. بازبینیشده در ۸شهریور۱۳۹۸.
- «داستان زندگی علیاکبر دهخدا یک هفته در کتاب شب رادیو تهران». صدای جمهوری اسلامی ایران، ۵اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۸شهریور۱۳۹۸.
- «روایت تنها صدای موجود و ضبط شده از علیاکبر دهخدا». تهرانشناسی، ۸بهمن۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹۸.
- «فهرستی از پایاننامه مرتبط با زندگی و آثار دهخدا». ایرانداک. بازبینیشده در ۲۰شهریور۱۳۹۸.
- «سیمای دهخدا در فیلم سینمایی». شبکه دوم سیما، ۱۵مرداد۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۷دی۱۳۹۸.