علیاکبر دهخدا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
[[پرونده:شناسنامه.jpg|jpg|180px|بندانگشتی|چپ|<center>'''تصویری از شناسنامه دهخدا که در آن ایام به سند اظهارنامه ولادت معروف بود''']] | [[پرونده:شناسنامه.jpg|jpg|180px|بندانگشتی|چپ|<center>'''تصویری از شناسنامه دهخدا که در آن ایام به سند اظهارنامه ولادت معروف بود''']] | ||
==زندگی و تراث== | ==زندگی و تراث== | ||
===سوانح عمر=== | ===سوانح عمر<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =شهناز | نام = مرادی کوچکی| نام خانوادگی۲ = فتحالله | نام۲ = اسماعیلی گلهرانی| پیوند نویسنده = | عنوان =[[معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا]] | ترجمه = | جلد = | سال = ۱۳۸۲| ناشر = نشر قطره |مکان = | شابک = | صفحه =۱۴-۱۰ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}}</ref>=== | ||
* ۱۲۵۸: تولد در کوچه قاسم علیخان محله سنگلج | |||
* ۱۲۵۸: تولد در کوچه قاسم | * ۱۲۶۸: فوت پدر؛ قرارگرفتن تحت سرپرستی یوسفخان قزوینی | ||
* ۱۲۶۸: فوت | * ۱۲۷۱: آموزش صرفونحو عربی واصول فقهوکلام اسلامی زیرنظر حاجشیخ [[هادی نجمآبادی]] و شیخ [[غلامحسین بروجردی]]، به مدت هفت سال | ||
* ۱۲۷۱: آموزش صرفونحو عربی | * ۱۲۷۸: تحصیل در مدرسه علومسیاسی و کنارگذاشتن درس بهمدت دو سال | ||
* ۱۲۷۸: تحصیل در مدرسه | * ۱۲۸۰: دستیار [[محمدحسین فروغی]] در تدریس ادبیات فارسی | ||
* ۱۲۸۰: دستیار [[محمدحسین فروغی]] | * ۱۲۸۲: مأموریت در سفارت ایران در بالکان بهعنوان منشی معاونالدوله غفاری؛ اقامت در وین و سفر به رم، بخارست و پاریس | ||
* ۱۲۸۲: | * ۱۲۸۴: بازگشت به ایران | ||
* ۱۲۸۴: بازگشت به ایران | * ۱۲۸۵: استخدام بهعنوان معاون و مترجم در راه شوسه خراسان؛ انتشار شبنامههایی ضد جهل و خرافات استبداد قاجارها | ||
* ۱۲۸۵: استخدام | * ۱۲۸۶: دعوت به همکاری در تحریریه [[صوراسرافیل]]؛ انتشار نخستین شماره در دهم خرداد؛ تهدید به مرگ و محاکمه در مجلس شورای ملی (دوره اول) بهدلیل قلمفرسایی در صوراسرافیل | ||
* ۱۲۸۶: دعوت به همکاری | * ۱۲۷۸: انتشار سیودومین شماره صوراسرافیل؛ به توپ بستن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه قاجار؛ دستگیری میرزا جهانگیرخان شیرزای و گروهی از روشنفکران و مشروطهخواهان و اعدام آنها؛ پناهندهشدن به سفارت انگلیس و دستور محمدعلیشاه به تبعید آنها؛ عزیمت دهخدا به پاریس و سپس ایوردون سوییس | ||
* ۱۲۷۸: انتشار سیودومین شماره | * ۱۲۸۸: انتشار سه شماره از روزنامه صوراسرافیل در تبعید با کمک معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا)، میرزا قاسمخان تبریزی و علامه [[محمد قزوینی]]؛ سفر به استانبول برای تقویت [[انجمن سعادت ایران]] و انتشار نشریهٔ سروش در استانبول | ||
* ۱۲۸۸: انتشار سه شماره از روزنامه صوراسرافیل در تبعید با کمک معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا)، میرزا | * ۱۲۸۹: بازگشت به ایران از راه رشت؛ نمایندگی در دوره دوم مجلس شورای ملی به وکالت مردم کرمان و تهران؛ عضویت در حزب اعتدال | ||
* ۱۲۸۹: | * ۱۲۹۰: انحلال مجلس دوم | ||
* ۱۲۹۲: سفر به چهارمحال به دعوت و مصلحتاندیشی خوانین بختیاری بهسبب آغاز جنگ جهانی اول و التیماتوم روسیه تزاری و پارهای عوامل دیگر؛ پناهندگی و سکونت در روستای دزک تا پایان جنگ؛ طرح اولیه برای تدوین لغتنامه و امثالوحکم؛ ریاست دفتر وزارت معارف؛ ریاست تفتیش در وزارت عدلیه | |||
* ۱۲۹۰: انحلال مجلس دوم | * ۱۲۹۹: فیشبرداریِ لغتنامه و امثالوحکم | ||
* ۱۲۹۲: | * ۱۳۰۰: دریافت امتیاز مجلهٔ هفتگی فردا در شهریور و منتشرکردن آن | ||
* ۱۳۰۴: نگارش حاشیههایی بر دیوان [[ناصر خسرو]] بهتصحیح [[نصرالله تقوی]] و [[مجتبی مینوی]] | |||
* ۱۲۹۹: | * ۱۳۰۶: پذیرش ریاست مدرسه علومسیاسی؛ نگارش حاشیههایی بر دیوان [[حافظ]] تصحیح [[عبدالرحیم خلخالی]] | ||
* ۱۳۰۰: دریافت امتیاز | * ۱۳۰۸تا۱۳۱۱: انتشار دوره چهارجلدی امثالوحکم | ||
* ۱۳۰۴: حاشیههایی بر دیوان [[ناصر خسرو]] | * ۱۳۱۳: تغییر نام مدرسه علومسیاسی به مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی؛ تصویب رساله ''تحقیقات درباره فرهنگنویسی فارسی'' و کسب رتبه استادی از سوی شورای دانشگاه. | ||
* ۱۳۰۶: | * ۱۳۱۸: چاپ جلد اول لغتنامه | ||
* | * ۱۳۲۰: بازنشستگی از ریاست مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی | ||
* ۱۳۱۳: تغییر نام مدرسه | * ۱۳۲۴: تصویب مجلس شورای ملی برای چاپ لغتنامه به پیشنهاد عبدالحمید اعظم زنگنه و حمایت [[محمد مصدق]] و چند تن دیگر؛ تألیف و انتشار شرح حال [[ابوالریحان بیرونی]] | ||
* ۱۳۱۸: چاپ جلد اول | * ۱۳۲۵: ریاست کنگره نویسندگان ایران بهابتکار هیئتمدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی با حضور[[صادق هدایت]]، [[نیما یوشیج]]، [[عبدالحسین نوشین]]، [[بدیعالزمان فروزانفر]]، [[پرویز ناتل خانلری]]، [[کریم کشاورز]]، [[علی شایگان]]، [[علیاصغر حکمت]]، [[احسان طبری]]، عباس میلانی، بانو محصصی و فاطمه سیاح | ||
* ۱۳۲۰: بازنشستگی از ریاست مدرسه عالی حقوق و | |||
* ۱۳۲۴: تصویب مجلس شورای ملی برای چاپ | |||
* ۱۳۲۵: ریاست کنگره نویسندگان ایران | |||
* ۱۳۲۸: تعلیقات بر دیوان [[سیدحسن غزنوی]] (اشرف) چاپ [[محمدتقی مدرس رضوی]] | * ۱۳۲۸: تعلیقات بر دیوان [[سیدحسن غزنوی]] (اشرف) چاپ [[محمدتقی مدرس رضوی]] | ||
* ۱۳۲۹: تشکیل جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت، حاشیههایی بر [[فرهنگ فرس اسدی]] طوسی تصحیح [[عباس اقبالآشتیانی]] | * ۱۳۲۹: تشکیل جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت، حاشیههایی بر [[فرهنگ فرس اسدی]] طوسی تصحیح [[عباس اقبالآشتیانی]] | ||
* ۱۳۳۰: عضویت در انجمن هواداران | * ۱۳۳۰: عضویت در انجمن هواداران صلح؛ تألیف و انتشار مقاله منشا لغات مجعول فرهنگ فارسی پس از دساتیر؛ انتشار مجموعه مقالات چرندوپرند بههمت [[سعید نفیسی]] | ||
* ۱۳۳۲: | * ۱۳۳۲: نگارش مقاله و انجام گفتوگوی رادیویی در دفاع از دولت ملی دکتر محمد مصدق؛ شایعه پذیرفتن ریاست شورای سلطنتی پس از خروج محمدرضا پهلوی؛ بازرسی منزل دهخدا پس از کودتای ۲۸مرداد برای کشف محل اختفای دکتر [[حسین فاطمی]]؛ بازجویی در دادستانی ارتش و رهاکردنش بعد از نیمهشب در منزل مسکونیاش | ||
* ۱۳۳۴: انتشار مجموعه اشعار دهخدا | * ۱۳۳۴: انتشار مجموعه اشعار دهخدا بهکوشش [[محمد معین]]؛ وصیت دهخدا به معین برای ادامه انتشار لغتنامه (آبانماه)؛ وخامت وضع جسمانی (آذرماه)؛ نامه به رییس مجلس شورای ملی درخصوص بخشش حقالتألیف لغتنامه به ملت ایران (دیماه)؛ وفات در ۷اسفند | ||
===نامهای مستعار=== | ===نامهای مستعار=== |
نسخهٔ ۸ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۶
علیاکبر دهخدا | |
---|---|
پرونده:D01.jpg | |
نام اصلی | میرزا علیاکبر خان قزوینی |
زمینهٔ کاری | لغت شناس، شاعر و ادیب، روزنامه نگار و سیاست مدار |
زادروز | ۱۲۵۷ تهران، محله سنگلج |
مرگ | ۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | تهران |
جایگاه خاکسپاری | شهرری، گورستان ابن بابویه |
کتابها | لغت نامه، امثال و حکم، ... |
تخلص | دخو |
دانشگاه | مدرسه علوم سیاسی |
حوزه | ده سال |
استاد | غلامحسین بروجردی، حسن پیرنیا، محمدحسین فروغی |
دلیل سرشناسی | تالیف لغت نامه |
امضا | [[پرونده:|frameless|upright=0.72|alt=]] |
علیاکبر دهخدا لغت شناس، ادیب، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و طنزنویس، مترجم، فعال سیاسی و نماینده چند دوره مجلس شورای ملی و استاد دانشگاه بود.
علی اکبر دهخدا در تاریخ ۱۲۵۸ در تهران به دنیا آمد. پدر او خانباباخان قزوینی، خان دو روستا در حوالی قزوین بود که پیش از تولد علیاکبر مایملک خود در دو روستا یعنی خانه و زمین و آب را فروخته و به تهران آمد. علیاکبر در نه سالگی پدر خود را از دست داد و چیزی نگذشت که دامادهای قیم او داراییهایی خانواده دهخدا را تصاحب کردند و فقیر شدند.
او ده سال در نزد غلامحسین بروجردی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت.[۱] سپس در آذر 1278 ش به مدرسه علوم سیاسی رفت و دیپلم گرفت. او جزو دانش آموختگان و یکی از هفت نفری بود که برای اولین بار وارد اولین محیط آکادمیک مدرن ایران میشدند، جایی که در سال 1313 ش نام دانشگاه تهران به خود گرفت.
دهخدا پس از به پایان رسانیدن مدرسه علوم سیاسی به خدمت وزارت امور خارجه در آمد و آن گاه که مرحوم معاون الدوله ی غفاری به سفارت بالکان می رفت، دهخدا نیز به همراه او شد و مدت دو سال در اروپا و بیشتر در وین، پایتخت اتریش اقامت کرد. بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز فرایند مشروطیت در سال 1285 بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسه ی خراسان که در مقاطعه ی حاج حسین آقا امین الضرب بود، با عنوان معاون و مترجم مسیودوبروک، مهندس بلژیکی استخدام شد.[۲] در همین ایام و پس از نه ماه از صدور فرمان مشروطیت میرزا جهانگیر خان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی در جستجو کسی بودند که در قامت سردبیری روزنامه صوراسرافیل باشد. دهخدا کار سردبیری روزنامه را برعهده گرفت.[۳] او در هر شماره از صوراسرافیل یک سرمقاله سیاسی و یک چرند پرند مینوشت و گاهی هم شعر میسرود.[۴]
او در جهت احقاق مشروطیت به عضویت کمیته انقلاب که زیرمجموعه اجتماعیون عامیون جبهه تندرو سیاسی بود، درآمد. سپس در پی درخواست محمدعلیشاه مینی بر تبعید و تسلیم سران آزادیخواه همراه با گردانندگان صوراسرافیل و برادرش در مجلس متحصن شد. او در روز به توپ بستن مجلس و آغاز کودتا و استبداد صغیر با کمک سیدحسن تقیزاده به سفارت انگلیس در تهران پناه برد و توانست جان سالم به در برد. این دوران ۲۵ روز طول کشید و در نهایت شاه به یک سال تبعید آنها رضایت داد.[۵] «همگی در کالسکه های دولتی نشسته همراه با غلامان سفارت از راه گیلان روانه قفقاز شدند و چون به باکو رسیدند هر یکی به سوی دیگری رفتند».[۶]
دهخدا به پاریس رفت. در پاریس، فقر مالی، چندان دهخدا را دچار استیصال میکند که وی پانسیون را رها کرده و به منزل شیخ محمد قزوینی پناه میبرد. این در حالی است که حتی پولی در بساط برای سیر کردن شکم خود نیز ندارد. او بی پول، فقیر، شکست خورده و تنهاست. غم غربت، بیکفایتی هموطنان، پریشانی خانوادهاش در ایران، دو چهرگی دوستان، دست به دست هم میدهد تا او را به سوی یاس و نومیدی هدایت کند، تا آنجا که حتی به خودکشی فکر میکند.[۷] اولین تکانه روحی برای دوری گزیدن از عرصه سیاسی در اینجا رخ میدهد. دهخدا در این شرایط کم کم روحیات مبارزهطلبی خود را از دست میدهد.
او سپس با هماهنگی اعتضادالسلطنه به جهت انتشار دوباره صوراسرافیل و پایین بودن هزینه زندگی از پاریس به ایوردون سوییس میرود.در آنجا سه شماره از صوراسرافیل را منتشر می کند که در اولین شماره آن شعر یادآر را با نام و یاد جهانگیرخان شیرازی شهید مشروطه و مدیرمسئول روزنامه سرود و چاپ کرد. با مهاجرت دوباره مشروطهخواهان از اروپا به ترکیه، او نیز به ترکیه میرود. او در ۱۰ تیر ۱۲۸۸ ش در تاسیس نشریه سروش با فعالان سیاسی مشارکت میکند که به فاصله سه ماه ۱۴ شماره به مدیرمسپولی محمد توفیق و سردبیری علیاکبر دهخدا منتشر شد.[۸] او بعدها در دوران نمایندگی با روزنامههایی مانند «مجلس»، «آفتاب»، «شورا»، «ایران کنونی»، «پیکار» و «شفق سرخ» همکاری داشت اما این همکاری موجب خلق آثار برجستهای نشد.[۹]
دهخدا بعد از بازگشت به ایران وارد دنیای سیاست عملی شد و به نمایندگی مجلس از سوی مردم کرمان انتخاب شد. البته دهخدا در مجلس دوم برخلاف انتظار به حزب محافظهکار اعتدالیون پیوست و مواضعی کاملا خلاف گذشته خود اتخاذ کرد. او تا پیش از نمایندگی از جمله تندروترین چهرههای سیاسی بود، اما از این پس از همدلی با شاه و اصلاح گام به گام صحبت میکرد.[۱۰] مواضع و رویکرد سیاسی او دگرگون شده بود. بهار که در حزب مخالف (عامیون) فعالیت داشت، او را جزو رهبران حزب اعتدالیون معرفی میکند.[۱۱] بدین ترتیب می توان کنش سیاسی او را در حوادث بعدی از جمله برچیده شدن نهاد مجلس و روی کار آمدن رضاخان بسیار موثر دانست.[۱۲]
دهخدا در هنگامه جنگ اول جهانی با نزدیک شدن قوای روس به تهران به همراه بسیاری از سیاسیون دیگر از تهران خارج و به قم و اصفهان رفت و از آنجا به ایل بختیاری پناهنده شد. او ۲۸ ماه در میان ایل بختیاری مهمان لطفعلیخان امیر مفخم ایلخانی و پسرش فتحعلیخان سردار معظم بود. دومین تکانه روحی دهخدا در اینجا حادث میشود و او با استفاده از کتابخانه رییس ایل، مقدمات لغتنامه را پیریزی میکند. پس از بازگشت به تهران جز مدت کوتاهی در دوران نخستوزیری محمد مصدق کار فرهنگی را برگزید و از عرصه سیاست کنار گرفت.[۱۳]
او برای مدت کوتاهی ریاست دفتر کابینه وزارت معارف و ریاست اداره تفتیش در وزارت عدلیه را عهده دار بود. پس از آن به مدت ۱۷ سال ریاست مدرسه علوم سیاسی را داشت. او از این زمان تا پایان عمر، مشغول تالیف لغتنامه بوده است. دهخدا در دوران نخستوزیری مصدق از جبهه ملی حمایت کرد و آن را جنبشی هم عرض مشروطه دانست. گفته شده است که مصدق پیشنهاد ریاست شورای سلطنتی را پس از خروج شاه از ایران را داده و وی پذیرفته است.
در نهایت علیاکبر دهخدا در ۱۳۳۴ براثر درگذشت. برخی در پی آن بودهاند که مرگ دهخدا به عوامل حکومت وقت نسبت دهند و در مرگش
زندگی و تراث
سوانح عمر[۱۴]
- ۱۲۵۸: تولد در کوچه قاسم علیخان محله سنگلج
- ۱۲۶۸: فوت پدر؛ قرارگرفتن تحت سرپرستی یوسفخان قزوینی
- ۱۲۷۱: آموزش صرفونحو عربی واصول فقهوکلام اسلامی زیرنظر حاجشیخ هادی نجمآبادی و شیخ غلامحسین بروجردی، به مدت هفت سال
- ۱۲۷۸: تحصیل در مدرسه علومسیاسی و کنارگذاشتن درس بهمدت دو سال
- ۱۲۸۰: دستیار محمدحسین فروغی در تدریس ادبیات فارسی
- ۱۲۸۲: مأموریت در سفارت ایران در بالکان بهعنوان منشی معاونالدوله غفاری؛ اقامت در وین و سفر به رم، بخارست و پاریس
- ۱۲۸۴: بازگشت به ایران
- ۱۲۸۵: استخدام بهعنوان معاون و مترجم در راه شوسه خراسان؛ انتشار شبنامههایی ضد جهل و خرافات استبداد قاجارها
- ۱۲۸۶: دعوت به همکاری در تحریریه صوراسرافیل؛ انتشار نخستین شماره در دهم خرداد؛ تهدید به مرگ و محاکمه در مجلس شورای ملی (دوره اول) بهدلیل قلمفرسایی در صوراسرافیل
- ۱۲۷۸: انتشار سیودومین شماره صوراسرافیل؛ به توپ بستن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه قاجار؛ دستگیری میرزا جهانگیرخان شیرزای و گروهی از روشنفکران و مشروطهخواهان و اعدام آنها؛ پناهندهشدن به سفارت انگلیس و دستور محمدعلیشاه به تبعید آنها؛ عزیمت دهخدا به پاریس و سپس ایوردون سوییس
- ۱۲۸۸: انتشار سه شماره از روزنامه صوراسرافیل در تبعید با کمک معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا)، میرزا قاسمخان تبریزی و علامه محمد قزوینی؛ سفر به استانبول برای تقویت انجمن سعادت ایران و انتشار نشریهٔ سروش در استانبول
- ۱۲۸۹: بازگشت به ایران از راه رشت؛ نمایندگی در دوره دوم مجلس شورای ملی به وکالت مردم کرمان و تهران؛ عضویت در حزب اعتدال
- ۱۲۹۰: انحلال مجلس دوم
- ۱۲۹۲: سفر به چهارمحال به دعوت و مصلحتاندیشی خوانین بختیاری بهسبب آغاز جنگ جهانی اول و التیماتوم روسیه تزاری و پارهای عوامل دیگر؛ پناهندگی و سکونت در روستای دزک تا پایان جنگ؛ طرح اولیه برای تدوین لغتنامه و امثالوحکم؛ ریاست دفتر وزارت معارف؛ ریاست تفتیش در وزارت عدلیه
- ۱۲۹۹: فیشبرداریِ لغتنامه و امثالوحکم
- ۱۳۰۰: دریافت امتیاز مجلهٔ هفتگی فردا در شهریور و منتشرکردن آن
- ۱۳۰۴: نگارش حاشیههایی بر دیوان ناصر خسرو بهتصحیح نصرالله تقوی و مجتبی مینوی
- ۱۳۰۶: پذیرش ریاست مدرسه علومسیاسی؛ نگارش حاشیههایی بر دیوان حافظ تصحیح عبدالرحیم خلخالی
- ۱۳۰۸تا۱۳۱۱: انتشار دوره چهارجلدی امثالوحکم
- ۱۳۱۳: تغییر نام مدرسه علومسیاسی به مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی؛ تصویب رساله تحقیقات درباره فرهنگنویسی فارسی و کسب رتبه استادی از سوی شورای دانشگاه.
- ۱۳۱۸: چاپ جلد اول لغتنامه
- ۱۳۲۰: بازنشستگی از ریاست مدرسه عالی حقوق و علومسیاسی
- ۱۳۲۴: تصویب مجلس شورای ملی برای چاپ لغتنامه به پیشنهاد عبدالحمید اعظم زنگنه و حمایت محمد مصدق و چند تن دیگر؛ تألیف و انتشار شرح حال ابوالریحان بیرونی
- ۱۳۲۵: ریاست کنگره نویسندگان ایران بهابتکار هیئتمدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی با حضورصادق هدایت، نیما یوشیج، عبدالحسین نوشین، بدیعالزمان فروزانفر، پرویز ناتل خانلری، کریم کشاورز، علی شایگان، علیاصغر حکمت، احسان طبری، عباس میلانی، بانو محصصی و فاطمه سیاح
- ۱۳۲۸: تعلیقات بر دیوان سیدحسن غزنوی (اشرف) چاپ محمدتقی مدرس رضوی
- ۱۳۲۹: تشکیل جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت، حاشیههایی بر فرهنگ فرس اسدی طوسی تصحیح عباس اقبالآشتیانی
- ۱۳۳۰: عضویت در انجمن هواداران صلح؛ تألیف و انتشار مقاله منشا لغات مجعول فرهنگ فارسی پس از دساتیر؛ انتشار مجموعه مقالات چرندوپرند بههمت سعید نفیسی
- ۱۳۳۲: نگارش مقاله و انجام گفتوگوی رادیویی در دفاع از دولت ملی دکتر محمد مصدق؛ شایعه پذیرفتن ریاست شورای سلطنتی پس از خروج محمدرضا پهلوی؛ بازرسی منزل دهخدا پس از کودتای ۲۸مرداد برای کشف محل اختفای دکتر حسین فاطمی؛ بازجویی در دادستانی ارتش و رهاکردنش بعد از نیمهشب در منزل مسکونیاش
- ۱۳۳۴: انتشار مجموعه اشعار دهخدا بهکوشش محمد معین؛ وصیت دهخدا به معین برای ادامه انتشار لغتنامه (آبانماه)؛ وخامت وضع جسمانی (آذرماه)؛ نامه به رییس مجلس شورای ملی درخصوص بخشش حقالتألیف لغتنامه به ملت ایران (دیماه)؛ وفات در ۷اسفند
نامهای مستعار
دخو پرکاربردترین نام مستعار دهخداست. دخو، دخوعلی، خرمگس، رزنومه چی، غلام گدا، آزادخان علی اللهی، خادم الفقرا، دخوعلی شاه، نخود همه آش، برهنه خوشحال،[۱۵] سگ حسن دله، اسیرالجوال [۱۶] نامهای مستعار دیگری است که دهخدا مقالات چرند پرند را امضا کرده است. او در سرمقالههای صوراسرافیل را که جنبه سیاسی داشتند ع.ا.دهخدا امضا می کرد و تنها در شماره آخر نام کامل او به صورت میرزاعلیاکبرخان قزوینی با عنوان دبیر و نگارنده درج شده است.[۱۷]
حکایتوارهها
جلسه استیضاح دهخدا روزنامهنگار در مجلس
پس از دومین توقیف روزنامه صوراسرافیل، دهخدا برای پاسخ به سوالات نمایندگان به مجلس رفت «جوان بودم و حاضرالذهن و با مطالعه و آگاه به دلایل و براهین مخالفان و حاضر به گفتن پاسخهای منطقی به اعتراضات ایشان، هر مساله را که طرح میکردند و هر نکتهای را که بر من و نوشته من گرفتند، با دلایل محکم، جوابها از سنخ سخن خودشان قاطع و مقنع گفتم، آیه را به آیه و حدیث را به حدیث و روایت را به روایت رد کردم و سپس با همان منطق و ابزار به اثبات و صحت مسائل طرح شده در خود پرداختم و کار بدان جا رسید که همه مجاب شدند و به برائت من و حقانیت سخنانم رای دادند» نائب رییس مجلس به دهخدا میگوید «... رفیق در مجلس همه حرفهای خودت را زیرکانه تکرار که کردی که هیچ، اثبات هم کردی و مانند گالیله سرانجام گفتی که "با این حال زمین میچرخد"»[۱۸]
نان و نمک و جان
امیر اعظم با پهلوانان رفاقتی داشت، روزی افصح المتکلمین مدیر روزنامه خیرالکلام رشت را به استناد عدم رعایت موازین قانون مطبوعات چوب میزند، روزنامههای تهران از آن جمله صوراسرافیل، از این رخداد مطلع میشوند و دهخدا در شماره ۱۷ روزنامه در بخش چرندوپرند، به سختی به امیراعظم انتقاد میکند و او را ریاکار و دورو مینامد. امیراعظم از این مقاله ناراحت میشود و به «آقا عزیز» که پهلوانی به نامی بود متوسل میشود تا دهخدا را سر جای خود بنشاند. دهخدا از ماجرا باخبر میشود و بطور ناشناس به دیدن آقا عزیز میرود و با خوردن نان و نمک او، جان خود را میخرد.[۱۹]
روزی که مجلس به توپ بسته شد
عصر روزی که فردای آن جنگ شد تقیزاده به من گفت شما امشب بیایید منزل من، میخواهم یک لایحه مفصل و جامع از اعمال ناشایست و کردار ناپسندیده محمد علیشاه تهیه کنم و مواردی را که او برخلاف مشروطیت و قانون اساسی رفتار کرده یک به یک شرح بدهم و خیانت او به ملک و ملت ثابت کنم، تا فردا آن لایحه را در مجلس قرائت نموده و کار او را یکسره کنیم. من شب را منزل تقیزاده رفتم و پس از صرف شام چون هوا گرم بود، روی پشت بام رفتم و روی فرشی که گسترده بودم نشستم و قلم در دست گرفتم و تا نزدیک طلوع صبح مشغول به نگارش لایحه مذکور بودم. هوا داشت روشن میشد که لایحه را تمام کردم و چون بسیار خسته بودم خوابم برد تا صدای توپ و شلیک تفنگ مرا از خواب بیدار کرد[۲۰]
پناهنده سیاسی
الان بدون هیچ خجلت، چون چیزی از شما پنهان ندارم عرض میکنم سه روز است که با نان و شاهبلوط میگذرانم... با ۵\۳ فرانک پول که الان در کیف دارم، میخواهم محمدعلیشاه را از سلطنت خلع کرده و مشروطه را به ایران عودت دهم» [۲۱]
ملاقات با استبداد
رضاخان در سالهای اولیه حکومت خود از دهخدا تقاضای تحریر مقالاتی از نوع چرندپرند را داشته است. دهخدا که تمایلی به این کار نداشته است با تجدید چاپ بخشی از مقالات قدیمی خود در «شفق سرخ» هم از خود رفع تکلیف میکند، هم از گزند رضاخان در امان میماند. البته بنا به گفته خود دهخدا، وی یکی دو دیدار با رضاخان داشته است.[۲۲]
دوره گردی
کتابفروش دورهگرد پیری برای دهخدا کتاب میآورد. او کتابها را معمولا به بهای گرانتر میخرید، زیرا که آن کتابفروش جز خورجین کتابش سرمایهای نداشت. سالها پیرمرد به استاد کتاب میفروخت تا روزی از روزها رفت و دیگر بازنیامد، دهخدا به جستجوی او برخاست و دریافت که کتابفروش درگذشته است. و چون بیشتر جست خانواده او را یافت در نهایت عسرت و تنگدستی، زنی با دو فرزند صغیر: یک پسر و یک دختر. بیآنکه بگوید کیست و چه آشنایی و نسبتی با آن پیر درگذشته دارد وظیفهای برای آن خانواده کوچک معین کرد. مادر خانواده هر ماه به در خانه استاد میآمد، سهمش را میگرفت و میرفت. سالها از پی هم گذشت، پسر در پرتو این کمک بزرگ شد و از آنجا که مایهای به سزا داشت، بعد از تحصیلات خوب، رهسپار دیار فرنگ گردید و استاد، دختر را با جهیزیه مختصری به خانه شوهر فرستاد.[۲۳]
روحالقوانین دهخدا
در مجلس اول حقوقی برای نمایندگان تحت عنوان «مزد وکالت عامه» تصویب شد. تعدادی از وکلا از دریافت پول خودداری و آن را در صندوقی در مجلس واریز کردند. در دوره نمایندگی مصدق، با هدف «روشنی فکر و افزایش معلومات عمومی» پیشنهاد چاپ کتبی را از وجوه این صندوق دادند. مرحوم مصدق، محمد پرویز را دو بار به نزد دهخدا فرستاد تا ترجمه کتاب روحالقوانین او را از طریق این سپرده چاپ کند. دهخدا هر دو بار مخالفت کرد. بار سوم مصدق به پرویز گفت به نزد دهخدا برو، یا رضایت او را با چاپ ترجمه خود جلب کن یا موافقت او را بگیر که ترجمه این اثر را به دیگری بسپارند. دهخدا که این پیغام را شنید بسیار برافروخت و گفت: «کار غلط بیجایی میکنید که ترجمه چنین کتابی را می خواهید چاپ کنید. من الان برمیخیزم و به رضاشاه تلفون میکنم و میگویم چاپ این کتاب بر ضد تاجوتخت تست و برای همین بود که من ترجمه خود را تاکنون انتشار نداده بودم.» این کتاب سالها تنها مورد استفاده فرانسهدانان بود تا اینکه در سال ۱۳۲۶ علیاکبر مهتدی کتاب را ترجمه و چاپ کرد. [۲۴]
کاغذ سیگار
دهخدا برای لغتنامه چهار میلیون فیش نوشت.[۲۵] اما وصیتنامه او با دستی لرزان بر پشت کاغذ سیگار هما نوشته شده بود. دهخدا ذیل این وصیتنامه نوشته است:«حال دوباره نوشتن ندارم و وصیت من درباره لغتنامه همین است»[۲۶]
واپسین نوا
دهخدا با صورت متورم و چشمان برآمده دو زانو نشسته بود، بیماری و خستگی ۴۸ سال کار او را از پای درآورده بود. سنگینی ۴۸ سال مطالعه و تحقیق و جستجو شانههای ناتوان او را خرد میکرد. هزاران جلد کتاب که در مدت ۴۸ سال با او سخن گفته و گفتگو کرده بودند، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا میکردند. در این هنگام دکتر معین و سیدجعفر شهیدی همکاران صمیمی و مهربان او به عیادتش آمدند. دهخدا در همان حال گفت: پوست بر استخوان ترنجیده، لحظاتی چند به سکوت گذشت. استاد پیر هر چند لحظه یکبار به حالت اغما فرو میرفت و باز به حالت عادی برمیگشت. در یکی از این لحظات لبان دهخدا سکوت سنگین را شکست و گفت «که مپرس» باز چند لحظه سکوت برقرار شد و دهخدا مجددا گفت: «که مپرس» در این موقع آقای دکتر معین پرسید: منظورتان شعر حافظ است: دهخدا جواب داد: بله. دکتر معین گفت: «مایل هستید برایتان بخوانم؟» دهخدا گفت: بله. آنگاه دکتر معین دیوان حافظ را برداشت و غزل را خواند. از آن لحظه به بعد دهخدا به حالت اغما فرو رفت و روز بعد جان سپرد. [۲۷]
در ذهن و ضمیر دیگران
پرویز ناتل خانلری
«اگر از اهاجی رکیک بعضی از شعرا بگذریم در ادبیات قدیم ما مزاح و انتقاد طنزآمیز بسیار کم است و تنها نمونه عالی آن آثار عبید زاکانی است؛ اما در ادبیات جدید دهخدا موسس و مبتکر این نوع است. انتقادهای پر از نیش و کنایه او باب تارهای در ادبیات معاصر فارسی گشود. این مقالات دهخدا پر از کنایهها و طعنههای زیرکانه و لطیف است. دهخدا در این مقالات طبقات مختلف زمان را که سد راه پیشرفت جامعه بودند، به باد مسخره گرفته است.»[۲۸]
ابوالقاسم پاینده
«مقالات طنزآمیز و فکاهی او پرمایه و غنی هستند، و خوانندگان را به حیرت وامیدارند که چگونه نویسنده آنها از خفایای زندگی طبقه ممتاز دوره خود مطلع بوده است. از نظر حالت نوشتههای دخو از چنان دقتی برخوردارند که گویی مجمع یا مجامع مخفی یا تشکیلاتی که زاییده انقلاب مشروطیت بودند او را از آن خفایا باخبر میکردند. «وابستگی به نویسنده به این مجامع با قراین قوی مسلم است و شاید تفاوت سرنوشت او با میرزاجهانگیرخان شیرازی، که یکی بیخبر به کام مرگ رفت و در زنجیر باغشاه جان داد، و یکی به وقت مناسب جیم شد، از همین جا بود.»[۲۹]
محمد بهارلو
«دهخدا نخستین نویسنده زبانآموزی بود که نشان داد کالای مترسلان، و به تعبیر استاد بهار «مترادفبافان»، آوردن کلمات مطنطن و مزین و ذکر مترادفات و معلومات لفظی دیگر مصرف ندارد. در واقع استعداد دهخدا در قیاس با سایر نویسندگان سادهنویس معاصر او در این بود که توانست فارسی عامیانه را با نثر مرسل کلاسیک از بالای سر جماعت «مترادفباف» به یکدیگر متصل کند، اتفاق فرخندهای که مفهوم نویسندگی را از سخنپردازی متمایز ساخت.»[۳۰]
ایرج پزشکزاد
«شاید آنهایی که لغتنامهاش را نشناخته بودندبهتر و روشنتر می توانستند راجع به چرندپرندش قضاوت کنند. آن موقع دهخدا هنوز آخرین پرده نقش باشکوه خود را بازی نکرده بود، ولی با همه اینها اگر بخواهیم هنر دهخدا را براساس مقالات انتقادی چرندپرند قضاوت و بررسی کنیم، و اگر در همان اثر انسانیت و نوعدوستی و هدفهای عالی او را کنار بگذاریم باز سبک و شیوه نوشتهاش را به عنوان یک هزلنویس و طنزنویس فوقالعاده مییابیم.» [۳۱]
منوچهر آتشی
«شناخت دهخدای شاعر از آن رو ضرورت دارد که نه تنها شعرهای استوار و پر جان و جوهری ساخته که گاه با آثار اساتید فن پهلو میزند، بلکه هم از آن روی که دهخدا یکی از معدود کسانی است که پیش از نیمایوشیج آغاز به نوآوری در شعر فارسی کرد. نشانه نوآوری او در شعر، یا در واقع احساس نیاز به نوگرایی را میتوان از شیوه آغاز شاعری او دریافت.» [۳۲]
علیالحسین زرینکوب
مهدی اخوانثالث
محمدرضا شفیعیکدکنی
غلامحسین یوسفی
مهدی اخوانثالث
یحیی آرینپور
ایرج افشار
عمران صلاحی
سعید نفیسی
رضا براهنی
سیدابوالقاسم انجویشیرازی
از زبان دهخدا
برای محمد مصدق
در زمانی که دولت مصدق تحت فشار اقتصادی بود، علیاکبر دهخدا مبلغ ده هزار تومان بلاعوض همراه با نامهای برای مصدق فرستاد. مصدق ضمن قدردانی این مبلغ را بازگرداند تا در ایام انتشار اوراق بهادار قرضه ملی از آن اوراق خریداری کند. دهخدا در بخشی از این نامه نوشت: «قربانت شوم، اگر دل یک کتاب چند هزار صفحه بود، دلم میخواست آن کتاب را به ضمیمه این نامه برای شما بفرستم تا معلوم شود همه صفحات آن مشحون از ذکر جمیل و تمجید و تجلیل بشردوستی و وطنپرستی و شجاعت و فداکاری شخص شخیص شما است.»[۳۳]
یادبودها
به نام دهخدا
بنیان گذاری
روزنامه صوراسرافیل
دهخدا از بنیان گذاران روزنامه صوراسرافیل بود. او به پیشنهاد میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی به سردبیری این مجموعه با حقوق ۴۰ تومان ماهانه منصوب شد. صوراسرافیل با بیش از ۲۴ هزار تیراژ پرمخاطبترین جریده وقت بود. مقالات طنز چرندوپرند و سبک عامیانهای که در بطن خود مفاهیم و اندیشه مدرن داشت و بار انتقادی زیاد مطالب، با جامعه شهری آن روز ارتباط برقرار میکرد و این روزنامه را به اثربخش ترین رسانه عصر مشروطه تبدیل کرده بود.
این روزنامه در مجموع پنج بار تعطیل شد. بار اول در شماره ۶ به مدت یک ماه و به علت اعتراض روحانیون به مقالات چرندپرند بود. بار دوم در شماره ۱۴ به حکم مجلس شش هفته متوقف شد و دهخدا را برای محاکمه فراخواندند. سومین توقف در شماره ۱۹ به علت حمله به دفتر روزنامه بود. چهارمین توقف بعد از شماره ۲۵ بود که علت آن را بیماری دهخدا مطرح کردند. و آخرین تعطیلی سه روز پیش از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر بود. پس از به توپ بستن مجلس و شهادت میرزا جهانگیرخان سه شماره درسوییس منتشر شد و پس از آن این روزنامه برای همیشه بسته و تعطیل شد.
دهخدا مطالب خود را در روزنامه با اسامی مستعار چاپ میکرد و تنها در صورتی که مایل بود که مطلبی با امضای خود به چاپ برسد از نام مستعار دخو استفاده میکرد. چنانچه میبینید در تمام فراز و نشیبهای این روزنامه علیاکبر دهخدا نقش اساسی و حیاتی داشته است. [۳۴]
حوزه مخفی اجتماعیون عامیون
دهخدا همزمان با روزنامهنگاری به کمیته انقلاب که خود شاخه و شعبهای از حوزه اجتماعیون عامیون بود، پیوست و تلاش برای حفظ مشروطیت و نگهبانی از این نهال نوپا را آغاز کرد. برخی از «کمیته انقلاب»، به عنوان «کمیته سری انقلاب ملی» یا «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون» نام بردهاند.
در این کمیته دو نفر ناطق درجه اول تهران، یعنی آقا سیدجمالالدین اصفهانی و ملکالمتکلمین و سه نفر نویسنده و روزنامهنگار درجه اول تهران، یعنی میرزاجهانگیرخان شیرازی، میرزاعلیاکبر دهخدا و سیدمحمدرضا مساوات و چند نفر از وکلای آزادیطلب فعالیت داشتند. این کمیته علاوه بر اتخاذ سیاستهای تعیینکننده در پیشبرد اهداف مشروطه، در شکلگیری نیروهای نظامی که به مجاهدین شهرت داشتند و در کودتای محمدعلیشاه از مدافعان مشروطیت و مجلس محسوب میشدند، نقش مهمی داشت. [۳۵]
نشریه سروش
در سال ۱۲۸۸ ش نشریه سروش به مدیرمسئولی محمد توفیق و سردبیری علیاکبر دهخدا تاسیس شد. سروش مروج افکار و دیدگاههای اعضای انجمن سعادت ایران به ریاست معاضدالسلطنه بود.[۳۶] هدف از انتشار این نشریه، تقویت رابطه ایران و عثمانی در برابر روس و انگلیس بود. خط سیاسی که پس از عزیمت مشروطه خواهان و دهخدا به ایران، همچنان دنبال میشد. نشریه سروش ۱۴ شماره در استانبول منتشر شد و پس از وقفهای کوتاه انتشار خود را در تهران از ادامه داد.[۳۷]مقالات دهخدا در سروش عمدتا سرمقالههای سیاسی هستند و از مقالههای طنزآمیز چرندپرند در آنها نشانی نیست.[۳۸] با توجه به موضوع نگارش چرندپرند تردیدی باقی نمیماند که رهبر واقعی و اصلی سروش تهران نیز مرحوم دهخدا بوده و در بین هیات تحریریه آن سمت مرشدی داشته است. [۳۹]
جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران
این جمعیت در بهار ۱۳۳۰ با انتشار اعلامیهای اعلام موجودیت کرد. دهخدا یک هفته پس از انتشار اعلامیه در مصاحبهای با نشریه کبوترصلح میگوید:«سه ماه است جمعیت مبارزه با بیسوادی را تاسیس کردهایم. هدف ما این است که دور از کشمکشهای سیاسی برای همه امکان باسواد شدن را در مدتی کوتاه فراهم کنیم. دفتر جمعیت را دایر کردهایم. امیدواریم بتوانیم مجلهای هم داشته باشیم. برای توسعه تشکیلات خود در دهات و قصاب نقشه داریم. همه باید به ما کمک کنند از علما و روحانیون گرفته تا ارباب قلم، وعاظ، دوستاداران ادب و بالاخره همه باسوادان»[۴۰]
سازمان لغتنامه دهخدا
سازمان لغتنامۀ دهخدا نخستین سازمان در ایران است که برای تألیف فرهنگ لغت یا واژهنامه تأسیس شده است. حیات این سازمان در دی ماه سال ۱۳۲۴ خورشیدی، حدود ۳۰ سال پس از آنکه دهخدا طرح تألیف لغتنامه را ریخت، با تصویب مجلس شورای ملی، در خانۀ دهخدا در خیابان ایرانشهر تهران آغاز شد. در سال ۱۳۳۴ با درگذشت دهخدا این سازمان به دو اتاق در کنار عمارت مجلس در میدان بهارستان منتقل گردید. بنابر وصیت دهخدا دکتر محمد معین سرپرستی ادارۀ را برعهده گرفت و دیگر یاران دهخدا، دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی و دکتر سیدجعفر شهیدی او را یاری دادند. در آذرماه ۱۳۳۶ بنابر مصوبۀ مجلس این سازمان با بودجۀ پیشبینی شده به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد. در سال ۱۳۵۳ شادروان دکتر محمود افشار، ساختمانی در محل موقوفات خود به سازمان لغتنامه دهخدا اهدا کرد. از سال ۱۳۸۳ سازمان لغتنامۀ دهخدا و اعضا و کارکنان آن در ساختمان بزرگی که توسط دانشگاه تهران در محل موقوفات دکتر محمود افشار ساخته شد مستقر گردیدهاند. [۴۱]
در هنرهای هفتگانه
نقاشیها، مجسمهها و آثار سمعیوبصری هنرمندان نشان می دهد که دهخدا تنها در میان اهالی ادب مورد توجه نبوده است. درباره علی اکبر دهخدا فیلم سینمایی با نام زندگی دهخدا به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی علی لدنی در سال ۱۳۸۶ ساخته شد و در صدا و سیما و شبکه خانگی انتشار یافت.[۴۲]بخش های قابل توجهی از مستند شناسای سخن به کارگردانی منوچهر مشیری به شخصیت ادبی دهخدا اختصاص یافته است.[۴۳]
کتاب شناسی
آثار
کتب برجسته
- لغت نامهلغتنامه دهخدا عظیمترین فرهنگ فارسی است که تالیف آن مدت چهل و پنج سال به درازا کشید. دهخدا تا روزهایی که زنده بود در خانه خود سرپرستی اداره سازمان لغتنامه را برعهده داشت. هر روز صبح از ساعت ۸ تا اذان ظهر و از ۳ بعدظهر تا پاسی از شب روی زمین مینشست و فیش مینوشت. صبح روز بعد فیشها را برداشته و مرتب میکردند و باز روز از نو. لغتنامه مشتمل بر ۲۰۰ هزار واژه اصلی، حدود ۶۰۰ هزار ترکیب و قریب ۸۰ هزار اعلام اشخاص و اعلام جغرافیایی، ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار شاهد منثور و منظوم برای معنی واژهها و ترکیبها است. چاپ لغتنامه نخستین بار در سال ۱۳۱۹ در چاپخانه بانک ملی آغاز شد و ک مجلد از آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسید و سپس به دلیل شروع جنگ جهان دوم چاپ آن متوقف ماند تا مجلس شورا ملی در ۲۵ دی ۱۳۲۴ طرح پیشنهادی تعدادی از نمایندگان را برای تامین هزینههای چاپ لغتنامه تصویب کرد. از آن پس با تصویب مجلس و تایید دهخدا گروه وسیعی از دانشمندان و محققان به کمک دهخدا شتافتند تا کار تهیه و تنظیم فیشها را سر و سامان دهند. طبق وصیت دهخدا محمدمعین و سیدمحمد هاشمی بر چاپ مجلدات کتاب از حیث علمی و فنی مامور شدند. کار چاپ و انتشار مجلدات مختلف لغتنامه، پس از مرگ دهخدا، تا سال ۱۳۵۹ ادامه یافت.[۴۴]
- امثال و حکم دهخدا، چنان که خود روایت کرده، مواد کتاب امثال و حکم را ضمن آنکه کتابها و آثار ادبی زبان فارسی را به قصد تحقیق در لغت برای فرهنگ بزرگ خود، لغتنامه، مطالعه میکرد، گرد آورد؛ به عبارت دیگر این کار عظیم خود فرع کار بزرگتری بود که لغتنامه است و به سالهای ۱۳۱۱-۱۳۰۸ در چهار جلد چاپ شد.
- مجموعه مقالات مقالات اجتماعی و سیاسی دهخدا به نام چرندوپرند و سرمقاله در روزنامه صوراسرافیل تهران و ایوردون (سوییس) و روزنامههای سروش و ایران کنونی و آفتاب طبع شده است. سعید نفیسی مقالات چرندوپرند وی را از روزنامه صوراسرافیل تهران برای اولین بار استخراج کرد و در شاهکارهای نثر فارسی معاصر در تهران در سال ۱۳۳۰ به طبع رسانید.
- چرند و پرند سلسله مقالات طنز دهخدا که در روزنامه صوراسرافیل چاپ شده است.
- دیوان اشعاردیوان اشعار دهخدا نخستین بار، در زمان حیات دهخدا، به همت عالی عبدالغفار طهوری، مدیر انتشارات طهوری، و سپس دکتر محمد معین به ترتیب در سالهای ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ شمسی منتشر شد.
- شرح حال ابوریحان بیرونیاین رساله نخستین بار در مهرماه ۱۳۲۴ با نام شرح حال نابغه شهیر ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی بیرونی در ۸۴ صفحه توسط انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ منتشر و سپس در لغتنامه تجدید چاپ شد.
- پندها و کلمات قصار مجموعهای است شامل جملههای کوتاه و حاوی مطالب فلسفی و نغز استاد دهخدا که منتشر نشده است.
- فرهنگ فرانسه به زبان فارسی این کتاب هنوز چاپ نشده است.
تصحیحات و دواوین
- تعلیقات بر دیوان ناصر خسرودیوان قصاید و مقطعات ناصر خسرو قبادیانی به تصحیح نصرالله تقوی و مقدمه سیدحسن تقیزاده و تعلیقات مجتبی مینوی در سالهای ۱۳۰۷-۱۳۰۴ به ضمیمه روشنایینامه و سعادتنامه به طبع رسید. یادداشتهای دهخدا در تصحیح اشعار در مقدمهای مفید و سودمند در همین کتاب درج است. پس از آنکه نسخه قدیمی دیوان ناصر خسرو متعلق به سال ۷۳۶ هجری قمری پیدا شد و مجتبی مینوی و مهدی محقق به تصحیح دیوان پرداختند که بسیاری از تصحیحهای قیاسی دهخدا درست بوده است.
- تصحیح صحاح الفرس از صحاح الفرس، که دومین کتاب لغت فارسی کهن موجود است، تاکنون سه نسخه به دست آمده است که یک نسخه متعلق به کتابخانه استاد دهخداست. استاد آن را تصحیح کرده و مقدمه ای بر آن نوشتهاند. عبدالعلی طاعتی تصحیح این کتاب را به عنوان پایاننامه دکتری ادبیات فارسی به عهده گرفته و یادداشتهای دهخدا را در طی کتاب خود با ماخذ وارد کرده است. این کتاب در سال ۱۳۵۵ توسط انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شده است.
- تصحیح دیوان سیدحسن غزنویاین دیوان در اختیار دهخدا قرار گرفت و او تصحیحاتی نوشت که به اهتمام مدرس رضوی در سال ۱۳۲۸ به طبع رسید.
- تصحیح دیوان حافظدهخدا بر دیوان حافظ چاپ خلخالی (۱۳۰۶) و دیوان حافظ چاپ محمد قزوینی (۱۳۲۰) تحشیه نوشته است. بعدها دکتر معین تعلیقات او بر نسخه طبع قزوینی را در مجله دانش منتشر کرد.[۴۵]
- تصحیح لغت فرس اسدیتصحیحات لغت فرس اسدی به قلم استاد دهخدا در طی سالهای متمادی در حواشی دو نسخه چاپ هرن و چاپ مرحوم عباس اقبال یادداشت شده است. قسمتی از این تصحیحات در مجله یغما و مجله دانش به طبع رسیده است.
- تصحیح دیوان ابن یمیننسخه تصحیح شده این دیوان به دست دهخدا در کتابخانه مجلس موجود است. این اثر چاپ نشده است.
- تصحیح یوسف و زلیخایک نسخه خطی با تصحیح دهخدا از این دیوان موجود بوده است. حاشیهنوشتههای مذکور تاکنون چاپ نشده است.
- تصحیح دیوان سوزنی سمرقندینسخه تصحیح شده دهخدا از دیوان سوزنی در کتابخانه سازمان لغتنامه موجود است. این اثر چاپ نشده است.
- تصحیح مسعود سعدبخشی از این دیوان توسط دهخدا تصحیح شده که هنوز به چاپ نرسیده است.
- تصحیح دیوان منوچهریبه واسطه پاره ای از بهم ریختگیهای یادداشتهای دهخدا، تنقیح و تدوین یادداشتهای او بر دیوان منوچهری مقدور نشده و هنوز به طبع نرسیده است.
- تصحیح دیوان فرخی سیستانیدهخدا تصحیح دیوان فرخی را به کمک تعدادی از همکاران فاضل خود که با او محشور بودهاند از روی نسخ متعدد خطی و چاپی انجام داده اما تاکنون به چاپ نرسیده است. [۴۶]
ترجمه
- ترجمه روح القوانین اثر منتسکیو این اثر تاکنون منتشر نشده است.
- ترجمه عظمت و انحطاط رومیان اثر منتسکیو این کتاب نیز هنوز به چاپ نرسیده است
ویژگی چند کتاب
لغتنامه
امثال و حکم
- دهخدا در امثال و حکم و حکایتهای بازنویسی شده آن به همان سبک پر تکلف قدما بازگشت و راهی را که با درخشش آغاز کرده بود، ادامه نداد.[۴۷]
- امثال و حکم شامل امثال و حکم، قصههای کهن و اصطلاحات، اخبار و احادیث، به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده و شان نزول هر مثل ذکر شده است. روش دهخدا نوعی کار تطبیقی است و نشان میدهد که اغلب مثلهای عرب ریشه فارسی دارد. در این کتاب به نکتههای علمی و تاریخی هم توجه شده است.[۴۸]
چرندوپرند
- چرندپرندها زبانی گزنده و لحنی شوخ داشت، آنطور که مردم کوچه و بازار از هر قشر و طبقه میپسندیدند. به تعبیری جملات و ترکیبات ادبی دهخدا در چرندپرند، به خلاف شیوه رایج ادبی، به زبان جاری تودههای مردم نزدیک است و کوشش شده در شیوه بیان خارق عادت عمل شود. نثر دهخدا از زبان زنده و جاری مردم، مثلها و متلها، کنایهها و متلکها، تکیهکلامها و اصطلاحها، دشنامها، شوخیها و اعتقادها و خرافههای مردم مدد میگیرد.[۴۹]
- پیدایش عامل لحن زبان، تغییر زاویه دید، شکست زمان، نقش گفتگو در پیشبرد روایت و به کارگیری زبان توصیفی متفاوت برای تیپهای مختلف اجتماعی، برخی از ویژگیهای مقالات دهخدا در صوراسرافیل است.
- چرندوپرند به عنوان شاخصی از آغاز یک دوره جدید ادبی دارای ارزش و اعتبار ویژهای است که اهل نظر جملگی آن را تایید میکند و آن را سنگبنای سبکی در نثر فارسی میدانند که بعدها در یکی بود یکی نبود جمالزاده به عنوان اولین داستاننویس فارسی تبلور پیدا کرد.[۵۰]
- دهخدا برای هر چرندپرند و بیان هر ایده و مطلب تازهای که به ذهنش میرسید سبک و شیوهای تر و تازه انتخاب میکرد. گاهی مطالبش را به صورت نامه یا پاسخ آنها و عریضه و شکواییه مینوشت و گاهی هم به صورت مقالهای که گردهای شبیه داستانهای کوتاه و نمایشنامههای نویسندگان نسل پس از خود داشت.[۵۱]
- این مقالات را با آثار عبیدزاکانی مقایسه کرده اند.
دیوان اشعار
آثار ترجمه شده از دهخدا به زبانهای دیگر
منبع شناسی
آمیختگی شخصیت ادبی و سیاسی ممتاز علیاکبر دهخدا موجب توجه بسیاری از نویسندگان به بررسی زندگی و اندیشه وی گشته است. او را شاید بتوان به عنوان یکی از زنده ترین چهره های ایرانی در میان پژوهش ها و بالاخص سوژه زندگی نامه نویسان نامید. درباره او کتاب ها و مقالات بیشماری نوشته شده است
- دخوی نابغه[۵۲] ولیالله درودیان گزیدهای از مقالات چاپ نشده یا کمتر دیده شده علیاکبر دهخدا را در این کتاب جمع آوری کرده است. گردآورنده در نخستین بخش کتاب، اظهارنظرها و بازتابهای چاپ اول این کتاب را همراه با زندگینامهای از دهخدا نگاشته و طبع کرده است. آثار و تالیفاتی که از دهخدا در این کتاب درج شده عبارت است از «ترجمه عظمت و انحطاط رومیان و ترجمه روحالقوانین اثر منتسکیو»، «فرهنگ فرانسه به فارسی» که تاکنون طبع نشده است، «شرححال ابوریحان محمدبن احمد خوارزمی بیرونی» و تصحیح و تحشیه دیوانهای ناصرخسرو، سیدحسن غزنوی، حافظ، منوچهری، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، سوزنی سمرقندی، ابن یمین، یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی، صحاحالفرس، لغت فرس اسدی، امثال و حکم، مجموعه مقالات و دیوان اشعار.
از همین نویسنده آثار دیگری نیز در شرح دهخدا وجود دارد که می توان به سه کتاب دهخدای شاعر (نقد و بررسی)[۵۳]، برگزیده و شرح آثار دهخدا (مجموعه ادب جوان) [۵۴] و بازخوانی چرند و پرند دهخدا [۵۵]اشاره کرد.
- دهخدا مرغ سحر در شب تار
- مقالات دهخدا
به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، علمی، 1358
- خاطرات دهخدا از زبان دهخدا
به کوشش محمد دبیر سیاقی، کتاب پایا، تهران، 1359
- صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا
کامیار عابدی، چاپ اول ۱۳۷۹، نشر کتاب نادر
- دهخدای شاعر
ولی الله درودیان، چاپ اول ۱۳۵۴، انتشارات حقیقت
- گزیده آثار دهخدا
به انتخاب حسن احمدی گیوی، چاپ اول ۱۳۷۵، نشر قطره
- حکایتهای دهخدا
گزینش محمدحسین صفاخواه، چاپ دوم ۱۳۷۸، انتشارات قدیانی
- نامه های سیاسی دهخدا
ایرج افشار، تهران، روزبهان، 1358
- دیوان دهخدا
به کوشش محمد دبیر سیاقی، چاپ چهارم ۱۳۶۶، نشر تیراژه
- احوال و افکار علیاکبر دهخدا
عباس قنبرزاده، ۱۳۵۵، انتشارات پویش
- زندگینامه علیاکبر دهخدا
رضا یعقوبی، چاپ اول ۱۳۷۷، انتشارات زهد
- برگزیده و شرح آثار دهخدا
به کوشش ولی الله درودیان، چاپ اول ۱۳۷۴، انتشارات فرزان روز
- چرند و پرند
علی اکبر دهخدا، ۱۳۴۱، سازمان کتابهای جیبی
- علامه علیاکبر دهخدا
به اهتمام علی جانزاده، چاپ اول ۱۳۶۲، انتشارات جانزاده
- معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا آنچه در این کتاب عرضه میشود کوششی است برای نشان دادن و ارزیابی کردم کم و کیف فعالیت ادبی و فرهنگی و سیاسی علامه علیاکبر دهخدا، از طریق ثبت پارهای از آثار خود او و همچنین آرا و نظراتی که نویسندگان، شاعران، محققان، منتقدان درباره حیات سیاسی و اجتماعی و آثار ادبی و فرهنگی او نوشتهاند.[۵۶] شهناز مرادیکوچی و فتحالله اسماعیلیگلهرانی علاوه بر گردآوری مقالات و هماهنگی موضوعی بین آنان، زندگینامه مفصلی از دهخدا نوشتند که شاید بتوان آن را کاملترین و مستندترین اثر در معرفی دهخدا دانست.
- همنوا با مرغ سحر زندگی و شعر علیاکبر دهخدا
- یاد آر ز شمع مرده یاد آر زندگی، نقد و تحلیل اشعار دهخدا
- علامه علیاکبر دهخدا
- علیاکبر دهخدا[۵۷] جلد هشتم از مجموعه آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران که به کوشش علیاکبر ولایتی منتشر شده است. این کتاب در 9 فصل تدوین شده است. فصل اول درباره اوضاع سیاسی - اجتماعی ایران در دوران قاجار است. فصل دوم کتاب «تولد در عصر استبداد» نام دارد و در فصل سوم که «دمیدن صور اسرافیل» نام دارد، چگونگی به راه افتادن نشریه صور اسرافیل روایت میشود. فصل چهارم کتاب درباره «اندیشههای سیاسی - اقتصادی» دهخدا است. فصل پنجم این کتاب، درباره «لغتنامه دهخدا» است. «امثال و حکم دهخدا» هم در فصل ششم کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. نمونههایی از شعر دهخدا در فصل هفتم کتاب با عنوان «دهخدای شاعر» بررسی شده است. در فصل هشتم هم آثار دهخدا تجزیه و تحلیل شدهاند. فصل نهم و پایانی کتاب هم سالشمار زندگی دهخدا است که منابع و ماخذ تهیه کتاب را در برمیگیرد.[۵۸]
- مسافر روشنی[۵۹] این رمان - مستند به نویسندگی میترا بیات براساس زندگی علیاکبر دهخدا نوشته شده است. محمدباقر رضایی از طرف «گروه اخلاق و زندگی شهروندی»[۶۰] این رمان را در سال ۱۳۹۶ برای سلسله برنامه کتاب شب رادیو تهران تنظیم کرد و با صدای بهروز رضوی پخش شد.[۶۱]
علاوه بر این می توان به کتابچه علیاکبر دهخدا[۶۲] از مجموعه دانشوران دیروز و امروز انتشارات محراب قلم به کوشش حسن سالاری برای گروه سنی کودک و نوجوان و علیاکبر دهخدا[۶۳] به کوشش مهناز بهمن در ۹۹ صفحه با نشر موسسه فرهنگي مدرسه برهان اشاره کرد.
مقاله و پایاننامه شناسی
می توان به چرند و پرند دهخدا و مکان در طنزنویسی فارسی نوشته ایرج افشار علاوه بر این نام دهخدا به عنوان یک فصل در بسیاری از کتاب های تاریخی، ادبی، اجتماعی و سیاسی دیده می شود.
دهخدا در نظم دیگران
پانویس
- ↑ # دهخدا، علیاکبر (۱۳۵۸). مجموعه مقالات. به کوشش سیدمحمد دبیر سیاقی. نشر گلشن. ص. ۵.
- ↑ # درودیان، ولیالله (۱۳۸۳). دهخدا، مرغ سحر در شب تار. نشر اختران. ص. ۸.
- ↑ # سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۱۷.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۲۳.
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۴۳-۳۱.
- ↑ کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. ص. ۶۵۶-۶۵۵. احمد کسروی در همین جا ذکر میکند «سیدحسین بروجردی گفت: بنا شده است شش نفر از مفسدین که در سفارتخانه انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی ۱۵۰ تومان پول بدهند. جز تقیزاده که بینیازی نموده، پولی نگرفت، دیگران گرفتند.
- ↑ # سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۵۰.
- ↑ # سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۶۴.
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۶۶.
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۸۱-۷۱.
- ↑ بهار، محمدتقی. تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. ص. ۱۰-۹.
- ↑ یکی از نقش آفرینیهای حزب اعتدال در دوره مجلس دوم که تبعاتی کم و بیش منفی با خود داشت، پیروزی این حزب در انتخاب نایب السلطنه بود که به رای مجلس واگذار شده بود. در دوران سه ساله نیابت سلطنت ناصرالملک، دموکراتها بیش از پیش در تنگنا قرار گرفتند. برخی از جراید آنها تعطیل و برخی از اعضا آن تبعید شدند. البته در نهایت نیز وی در پاسخ به التیماتوم روسیه مبنی بر اخراج مستر شوستر آمریکایی، مجلس را تعطیل و بساط هر دو گروه اعتدال و دموکرات را برچید.
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۸۵-۸۲.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۱۴-۱۰.
- ↑ شهناز مرادی کوچکی،، فتحالله اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۸۳). دهخدا، مرغ سحر در شب تار. نشر اختران.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۲۴.
- ↑ دبیر سیاقی، سیدمحمد. خاطرات دهخدا از زبان دهخدا. نشر کتاب پایا. ص. ۱۰-۹.
- ↑ بالایی، کریستف (۱۳۶۶). سرچشمههای داستان کوتاه فارسی. ترجمهٔ احمد کریمی حکاک. تهران: نشر پاپیروس. ص. ۶۹.
- ↑ یعقوبی، رضا. زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا. نشر زهد. ص. ۱۹-۱۸.
- ↑ افشار، ایرج. نامههای سیاسی دهخدا. نشر روزبهان. ص. ۲۵.ب
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر دهخدا. تهران: نشر ثالث. ص. ۸۶.
- ↑ دامادی، سیدمحمد. فارسی عمومی. تهران: نشر دانشگاه تهران. ص. ۶۴.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۵۶۱-۵۵۷.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۶۷.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۴۷.
- ↑ مجله آینده، شماره ۹-۷ ص ۴۷۷-۴۷۶
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۲۶-۲۵.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۳۰.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۱۸۴.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۲۹۳.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۴۱۰.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۱۰۶.
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر دهخدا. تهران: نشر ثالث. ص. ۲۵-۱۷.
- ↑ عمواوغلی، حیدر. چکیده انقلاب. ترجمهٔ رضازاده ملک. ص. ۴۳-۲۵.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۴۰.
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر دهخدا. تهران: نشر ثالث. ص. ۶۵-۶۳.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۴۰.
- ↑ رضوانی، محمداسماعیل، مجله آینده، شماره ۹-۷، ص ۵۰۷
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۴۳.
- ↑ مقدمه لغتنامه دهخدا، ص ۴۰۷
- ↑ سینمایی دهخدا، شبکه دو سیما.
- ↑ مستند پرتره «شناسای سخن» آماده نمایش شد، خبرگزاری مهر.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۴۸-۴۵.
- ↑ مجله دانش، سال دوم، شماره هشتم
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۶۸-۵۲.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۱۹۷.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۴۳.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۲۶-۲۵.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۱۹۷.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۲۶-۲۵.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۸۴). دخوی نابغه. تهران: نشر گل آقا.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۶۲). دهخدای شاعر (نقد و بررسی). تهران: نشر امیرکبیر.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۷۴). برگزیده و شرح آثار دهخدا (مجموعه ادب جوان). تهران: نشر فرزان روز.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۸۸). بازخوانی چرند پرند دهخدا. تهران: نشر سوره مهر.
- ↑ شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره. ص. ۱۰-۹.
- ↑ ولایتی، علیاکبر (۱۳۹۳). علیاکبر دهخدا. تهران: نشر امیرکبیر.
- ↑ علیاکبر دهخدا به قلم علیاکبر ولایتی منتشر شد، خبرگزاری مهر.
- ↑ بیات، میترا (۱۳۸۷). مسافر روشنی. نشر سروش.
- ↑ داستان زندگی علیاکبر دهخدا یک هفته در کتاب شب رادیو تهران، صدای جمهوری اسلامی ایران.
- ↑ مسافر روشنی، ایران صدا.
- ↑ سالاری، حسن (۱۳۹۲). علیاکبر دهخدا. نشر محراب قلم.
- ↑ بهمن، مهناز (۱۳۸۲). دهخدا. نشر موسسه فرهنگي مدرسه برهان.
منابع
- درودیان، ولیالله (۱۳۸۳). دهخدا، مرغ سحر در شب تار. نشر اختران.
- شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره.
- یعقوبی، رضا (۱۳۷۷). زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا با تاکید بر جنبه های سیاسی آن. نشر زهد.
- سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث.