بدیع‌الزمان فروزانفر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
|زمینه فعالیت          =  
|زمینه فعالیت          =  
|ملیت                  =  
|ملیت                  =  
|تاریخ تولد            = ۱۴ شهریور ۱۲۷۶ه‍
|تاریخ تولد            = ۱۴شهریور۱۲۷۶ه‍
|محل تولد              = بُشرویه
|محل تولد              = بُشرویه
|والدین                = '''''آقا شیخ علی بُشرویه‌ای'''''
|والدین                = '''''آقا شیخ علی بُشرویه‌ای'''''
|تاریخ مرگ              = ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ (۷۳سالگی)
|تاریخ مرگ              = ۱۶اردیبهشت۱۳۴۹ (۷۳سالگی)
|محل مرگ                = تهران
|محل مرگ                = تهران
|علت مرگ                =  
|علت مرگ                =  
خط ۲۰: خط ۲۰:
|نام دیگر              =  
|نام دیگر              =  
|لقب                    = '''شیخ عبدالجلیل'''{{سخ}}'''ضیاء'''<ref>
|لقب                    = '''شیخ عبدالجلیل'''{{سخ}}'''ضیاء'''<ref>
{{یادکرد وب|نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/search/keywords:FORUZ%C4%80NFAR ‏|عنوان = آشنایی با بدیع‌الزمان فروزانفر}}</ref>
{{یادکرد وب|نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/search/keywords:FORUZ%C4%80NFAR ‏|عنوان= آشنایی با بدیع‌الزمان فروزانفر}}</ref>
|بنیان‌گذار              =
|بنیان‌گذار              =
|پیشه                  = پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی، عضو [[فرهنگستان زبان‌وادب ایران]]
|پیشه                  = پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی، عضو [[فرهنگستان زبان‌وادب ایران]]
خط ۵۰: خط ۵۰:
|امضا                  =  
|امضا                  =  
}}
}}
[[پرونده:فروزانفر.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' نشسته از چپ بدیع‌الزمان فروزانفر به همراه دخترش، شیخ علی بشرویه‌ای (احمدی) پدر بدیع‌الزمان، سید ابوالمکارم نجفی، احمد نویم''']]
[[پرونده:فروزانفر.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' نشسته از چپ بدیع‌الزمان فروزانفر به‌همراه دخترش، شیخ علی بشرویه‌ای (احمدی) پدر بدیع‌الزمان، سید ابوالمکارم نجفی، احمد نویم''']]
[[پرونده:در کنار دانشجویان.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''فروزانفر در کنار دانشجویانش در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۱۳۲۲''']]
[[پرونده:در کنار دانشجویان.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''فروزانفر در کنار دانشجویانش در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال۱۳۲۲''']]
[[پرونده:بدیع الزمان فروزانفر.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''استاد فروزانفر، [[عبدالحسین زرین‌کوب]]، یحیی ماهیار نوابی در مؤسسهٔ طبی «همدرد» در پاکستان''']]
[[پرونده:بدیع‌الزمان فروزانفر.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''استاد فروزانفر، [[عبدالحسین زرین‌کوب]]، یحیی ماهیار نوابی در مؤسسهٔ طبی «همدرد» در پاکستان''']]
[[پرونده:Asated va daneshgoyan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''جمعی از اساتید و دانشجویان دانشکده معقول و منقول. از راست ردیف جلو: بدیع‌الزمان فروزانفر'''</center>]]
[[پرونده:Asated va daneshgoyan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''جمعی از اساتید و دانشجویان دانشکده معقول و منقول. از راست ردیف جلو: بدیع‌الزمان فروزانفر'''</center>]]
[[پرونده:Badiozzaman.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''از چپ بدیع الزمان فروزانفر،؟،علی اصغر حکمت،؟،؟،سیدجواد ضهیرالاسلام (نایب‌التولیه مدرسه)'''</center>]]
[[پرونده:Badiozzaman.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''از چپ بدیع‌الزمان فروزانفر،؟،علی اصغر حکمت،؟،؟،سیدجواد ضهیرالاسلام (نایب‌التولیه مدرسه)'''</center>]]


'''بدیع‌الزمان فروزانفر''' مولو‌ی‌پژوه برجسته، منتقد و پژوهشگر ادبی، مصحح، مترجم، شاعر، استاد دانشگاه تهران، عضو فرهنگستان زبان و سیاست‌ورز معاصر بوده که عمدهٔ شهرت او به‌سبب آثار درخشانش در حوزه مولوی‌شناسی است.
'''بدیع‌الزمان فروزانفر''' مولو‌ی‌پژوه برجسته، منتقد و پژوهشگر ادبی، مصحح، مترجم، شاعر، استاد دانشگاه تهران، عضو فرهنگستان زبان و سیاست‌ورز معاصر بوده که عمدهٔ شهرت او به‌سبب آثار درخشانش در حوزه مولوی‌شناسی است.
خط ۶۶: خط ۶۶:
در کودکی قرآن را ازبر می‌کند. پس از فراگیری مقدمات علوم قدیم نزد پدر، به حوزه درس ادیب نیشابوری استادِ به‌نام مشهد راه می‌یابد و پس از مدتی در شمار شاگردان برجستهٔ او درمی‌آید. در سن شانزده‌سالگی است که برای همیشه راهی تهران می‌شود. در آغاز با اشعاری که سروده بود آوازه شاعری‌اش در همه جا می‌پیچد تا جایی که گفته شده با سرودن قطعه‌ای در وصف بهار و مدح قوام‌السطه والی خراسان عنوان '''«بدیع‌الزمان»‌''' را از او دریافت می‌کند.<ref name=''فروزانفر''>{{یادکرد|نویسنده=زرین‌کوب|مقاله= بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|شماره= ۷|صفحه= ۳۵۷تا۳۶۰}}</ref>
در کودکی قرآن را ازبر می‌کند. پس از فراگیری مقدمات علوم قدیم نزد پدر، به حوزه درس ادیب نیشابوری استادِ به‌نام مشهد راه می‌یابد و پس از مدتی در شمار شاگردان برجستهٔ او درمی‌آید. در سن شانزده‌سالگی است که برای همیشه راهی تهران می‌شود. در آغاز با اشعاری که سروده بود آوازه شاعری‌اش در همه جا می‌پیچد تا جایی که گفته شده با سرودن قطعه‌ای در وصف بهار و مدح قوام‌السطه والی خراسان عنوان '''«بدیع‌الزمان»‌''' را از او دریافت می‌کند.<ref name=''فروزانفر''>{{یادکرد|نویسنده=زرین‌کوب|مقاله= بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|شماره= ۷|صفحه= ۳۵۷تا۳۶۰}}</ref>


فروزانفر در تهران آشنایی با اهالی علم و فضل چون علامه «محمد قزوینی»، «شمس‌العلماء گرکانی»،‌ «ذکاء‌الملک فروغی»، «میرزا رضاخان نائینی» و شماری دیگر را غنیمت می‌شمرد و از محضرشان بهره‌ها می‌برد. او که به سیاست علاقه‌مند و بعدها وارد این عرصه ‌می‌شود دیگر شعر و شاعری را کنار می‌گذارد. خوش نداشت که او را به شاعری بشناسند. «او جز در مواقع لزوم شعر نمی‌گفت و چون دوست هم نمی‌داشت که به شاعری مشتهر شود بدون هیچ اجباری شاعری نمی‌کرد.»<ref name=''استاد استادان''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۱۶}}</ref> در اثر همین علاقه به سیاست بود که در سال ۱۳۲۸ به‌عنوان نمایند وارد «مجلس سنا» و سپس «مجلس موسسان» می‌شود.
فروزانفر در تهران آشنایی با اهالی علم و فضل چون علامه «محمد قزوینی»، «شمس‌العلماء گرکانی»،‌ «ذکاء‌الملک فروغی»، «میرزا رضاخان نائینی» و شماری دیگر را غنیمت می‌شمرد و از محضرشان بهره‌ها می‌برد. او که به سیاست علاقه‌مند و بعدها وارد این عرصه ‌می‌شود دیگر شعر و شاعری را کنار می‌گذارد. خوش نداشت که او را به شاعری بشناسند. «او جز در مواقع لزوم شعر نمی‌گفت و چون دوست هم نمی‌داشت که به شاعری مشتهر شود بدون هیچ اجباری شاعری نمی‌کرد.»<ref name=''استاد استادان''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۱۶}}</ref> در اثر همین علاقه به سیاست بود که در سال۱۳۲۸ به‌عنوان نمایند وارد «مجلس سنا» و سپس «مجلس موسسان» می‌شود.


فروزانفر به‌گواه اساتید، همکاران و شاگردانش، استادی بی‌بدیل بود که در کنار علم و دانش فراگیر و کم‌نظیرش در حوزه ادبیات فارسی و عربی، هوش سرشار و حافظه فوق‌العاده‌ای و شخصیتی مطبوع و شوخ‌‌طبع داشت. او که از زمان تأسیس دانشگاه تهران، استاد دانشکده ادبیات شد، نخستین اثرش با عنوان «سخن‌ و سخنوان» را در دو جلد به سال ۱۳۱۲ منشر کرد که [[عبدالحسین زرین‌کوب]] این اثر تحقیقی در زمینه شعر و شعرا را '''«یک حادثه ادبی عصر»''' توصیف می‌کند.<ref name=''حادثه عصر''>{{پک|دهباشی|۱۳۹۰|ک= یادنامهٔ بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۰۶}}</ref>
فروزانفر به‌گواه اساتید، همکاران و شاگردانش، استادی بی‌بدیل بود که در کنار علم و دانش فراگیر و کم‌نظیرش در حوزه ادبیات فارسی و عربی، هوش سرشار و حافظه فوق‌العاده‌ای و شخصیتی مطبوع و شوخ‌‌طبع داشت. او که از زمان تأسیس دانشگاه تهران، استاد دانشکده ادبیات شد، نخستین اثرش با عنوان «سخن‌ و سخنوان» را در دو جلد به سال۱۳۱۲ منشر کرد که [[عبدالحسین زرین‌کوب]] این اثر تحقیقی در زمینه شعر و شعرا را '''«یک حادثه ادبی عصر»''' توصیف می‌کند.<ref name=''حادثه عصر''>{{پک|دهباشی|۱۳۹۰|ک= یادنامهٔ بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۰۶}}</ref>


فروزانفر بیش از شاعری به محقق و پژوهشگری نستوه در عالم مولوی‌پژوهی مشهور است. عشق و علاقه به مولانا و آثارش چنان شوق و اشتیاقی در نهادش شعله‌ور کرد که عمری را در تحقیق و تدقیق در حوزه عرفان‌پژوهی گذراند . اساتید او به‌ویژه ادیب پیشاوری که خود دل‌سوخته مولانا بود، در ایجاد این شیفتگی و عشق تأثیر بسزایی داشت.<ref name=''ادیب پیشاوری''/> حاصل سال‌های شوریدگی و حشرونشر با آثار مولانا، تألیف آثاری چون '''«شرح مثنوی شریف»'''، تألیف '''«خلاصه مثنوی»'''، '''«احادیث و قصص مثنوی»'''، تصحیح '''«کلیات دیوان شمس»''' و ... است.  
فروزانفر بیش از شاعری به محقق و پژوهشگری نستوه در عالم مولوی‌پژوهی مشهور است. عشق و علاقه به مولانا و آثارش چنان شوق و اشتیاقی در نهادش شعله‌ور کرد که عمری را در تحقیق و تدقیق در حوزه عرفان‌پژوهی گذراند . اساتید او به‌ویژه ادیب پیشاوری که خود دل‌سوخته مولانا بود، در ایجاد این شیفتگی و عشق تأثیر بسزایی داشت.<ref name=''ادیب پیشاوری''/> حاصل سال‌های شوریدگی و حشرونشر با آثار مولانا، تألیف آثاری چون '''«شرح مثنوی شریف»'''، تألیف '''«خلاصه مثنوی»'''، '''«احادیث و قصص مثنوی»'''، تصحیح '''«کلیات دیوان شمس»''' و ... است.  
خط ۷۴: خط ۷۴:
استاد سفرهای علمی زیادی نیز به کشورهای چون آمریکا،‌ انگلیس، هندوستان، پاکستان، عراق، سوریه و... داشته و در کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی به‌عنوان نماینده ایران، سخنرانی کرده و خوش درخشیده است.
استاد سفرهای علمی زیادی نیز به کشورهای چون آمریکا،‌ انگلیس، هندوستان، پاکستان، عراق، سوریه و... داشته و در کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی به‌عنوان نماینده ایران، سخنرانی کرده و خوش درخشیده است.


آثار استاد فروزانفر پیوسته از سوی نشرهای مختلف تجدیدچاپ می‌شود. به‌گواه داده‌های وب‌سایت [http://www.ketab.ir/ خانه کتاب] «شرح مثنوی شریف» در سه جلد در سال ۱۳۹۰ به چاپ پانزدهم، «احادیث و قصص مثنوی» در سال ۱۳۹۳ به چاپ هفتم و «زنده بیدار» در سال ۱۳۸۹ به چاپ ششم رسید.
آثار استاد فروزانفر پیوسته از سوی نشرهای مختلف تجدیدچاپ می‌شود. به‌گواه داده‌های وب‌سایت [http://www.ketab.ir/ خانه کتاب] «شرح مثنوی شریف» در سه جلد در سال۱۳۹۰ به‌چاپ پانزدهم، «احادیث و قصص مثنوی» در سال۱۳۹۳ بهچاپ هفتم و «زنده بیدار» در سال۱۳۸۹ به‌چاپ ششم رسید.
   
   
تاکنون چهار جشنواره «جایزه بدیع‌الزمان فروزانفر» برگزار شده که نخستین آن با شعار «از قونیه به بشرویه» در سال ۱۳۹۲ در تهران و آخرین جشنواره در سال ۱۳۹۵ در بشرویه زادگاه استاد برگزار شده است.<ref name=''جایزه فروزانفر''>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.irna.ir/news/3426202/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1|عنوان= جشنواره جایزه بدیع‌الزمان فروزانفر|ناشر =ایرنا|تاریخ =|تاریخ بازدید= ۲۳ تیر ۱۳۹۸}}</ref>  
تاکنون چهار جشنواره «جایزه بدیع‌الزمان فروزانفر» برگزار شده که نخستین آن با شعار «از قونیه به بشرویه» در سال۱۳۹۲ در تهران و آخرین جشنواره در سال۱۳۹۵ در بشرویه زادگاه استاد برگزار شده است.<ref name=''جایزه فروزانفر''>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.irna.ir/news/3426202/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1|عنوان= جشنواره جایزه بدیع‌الزمان فروزانفر|ناشر =ایرنا|تاریخ =|تاریخ بازدید= ۲۳ تیر ۱۳۹۸}}</ref>  


====تشبیه به فروزانفر====
====تشبیه به فروزانفر====
[[نصرالله فلسفی]] می‌گفت: اول بار، که عیسی صدیق‌اعلم، وزیر فرهنگ شد، با [[سعید نفیسی]] و بدیع‌الزمان فروزانفر و [[عباس اقبال]] برای تبریک‌گویی به منزلش رفتیم. پاییز بود و هوا کمی سرد و فروزانفر پالتو داشت. موقع خداحافظی، صدیق‌اعلم به احترام مقام علمی فروزانفر پالتوی او را برداشت تا بر او بپوشاند. فروزانفر، که از وزرای پیش از صدیق چنین ادبی ندیده بود، از پوشیدن پالتو اِبا و خود را کج و دور می‌کرد و می‌کوشید که پالتو را از صدیق بگیرد و شخصا بر تن کند. صدیق برای آرام کردنِ فروزانفر گفت: اشکالی ندارد، بگذارید بر شما بپوشانم. این‌کار از آدابِ جدید است و وظیفۀ میزبان. من هم وقتی به آمریکا رفته بودم، به دیدن فورد متمول رفتم. او، با وجود تفاوت سن و مقام خود، پالتوی مرا گرفت و من پوشیدم.
[[نصرالله فلسفی]] می‌گفت: اول بار، که عیسی صدیق‌اعلم، وزیر فرهنگ شد، با [[سعید نفیسی]] و بدیع‌الزمان فروزانفر و [[عباس اقبال]] برای تبریک‌گویی به منزلش رفتیم. پاییز بود و هوا کمی سرد و فروزانفر پالتو داشت. موقع خداحافظی، صدیق‌اعلم به‌احترام مقام علمی فروزانفر پالتوی او را برداشت تا بر او بپوشاند. فروزانفر، که از وزرای پیش از صدیق چنین ادبی ندیده بود، از پوشیدن پالتو اِبا و خود را کج و دور می‌کرد و می‌کوشید که پالتو را از صدیق بگیرد و شخصا بر تن کند. صدیق برای آرام کردنِ فروزانفر گفت: اشکالی ندارد، بگذارید بر شما بپوشانم. این‌کار از آدابِ جدید است و وظیفۀ میزبان. من هم وقتی به آمریکا رفته بودم، به دیدن فورد متمول رفتم. او، با وجود تفاوت سن و مقام خود، پالتوی مرا گرفت و من پوشیدم.
پس از خروج از خانۀ صدیق، فروزانفر گفت: رفقا دیدید که صدیق چه بدجنسی‌ای کرد. پرسیدیم: مگر چه کرد؟ گفت: مرا به خودش تشبیه کرد و خودش را به فورد[!]
پس از خروج از خانۀ صدیق، فروزانفر گفت: رفقا دیدید که صدیق چه بدجنسی‌ای کرد. پرسیدیم: مگر چه کرد؟ گفت: مرا به خودش تشبیه کرد و خودش را به فورد[!]


====چه نوع شعری بخوانم؟====
====چه نوع شعری بخوانم؟====
پسری سیزده یا چهارده ساله به همراه پدرش به محفلی از بزرگان فضل و ادب مشهد می‌رود؛ به خانه میرزا آقای جواهری پدر محمود فرخِ شاعر از رجال سرشناس مشهد که منزلش محط بزرگان ادب خراسان بود.  
پسری سیزده یا چهارده‌ساله بههمراه پدرش به محفلی از بزرگان فضل و ادب مشهد می‌رود؛ به خانه میرزا آقای جواهری پدر محمود فرخِ شاعر از رجال سرشناس مشهد که منزلش محط بزرگان ادب خراسان بود.  
:پدر در مجلس می‌گوید: «این آقا جلیل پسر من هم شعر می‌گوید». میرزا آقا جواهری و دیگران از او خواستند از اشعارش چیزی بخواند. پسر با همان لحن مخصوص به خودش گفت:‌ <font color=green>'''«چه نوع شعری بخوانم؟ قصیده؟ غزل؟ قطعه؟ مثنوی؟ کدام‌یک؟»'''</font> حاضران حیر‌ت‌زده شدند که این نوجوان در چنین سن و سالی با همه قوالب شعری ٱشناست. یکی از حاضران گفت: قصیده بخوان. آن پسر گفت: <font color=green>'''«از قصاید عربی‌ام بخوانم یا فارسی‌ام؟»'''</font> حیرت حاضران صدچندان شد و با ناباوری گفتند: «از هر دو بخوان!» او در آن مجلس دو قصیده از قصایدش یکی را به زبان فارسی و دیگری را به زبان عربی خواند. فرخ می‌گوید:‌ «پدرم روی به من کرد و گفت: بیین این بچهٔ سیزده ‌چهارده‌ساله چه طبع شعری دارد و چه مقامی در ادب یافته و تو در سن بیست‌و چهارسالگی چنین و چنانی». باز می‌گوید:‌ «تا سال‌های پدرم سرکوفتِ این نوجوان را به من‌ می‌زد.» این نوجوان کسی جز بدیع‌الزمان نبود.<ref name=''قصیده‌خوانی بدیع‌الزمان''/>
:پدر در مجلس می‌گوید: «این آقا جلیل پسر من هم شعر می‌گوید». میرزا آقا جواهری و دیگران از او خواستند از اشعارش چیزی بخواند. پسر با همان لحن مخصوص به خودش گفت:‌ <font color=green>'''«چه نوع شعری بخوانم؟ قصیده؟ غزل؟ قطعه؟ مثنوی؟ کدام‌یک؟»'''</font> حاضران حیر‌ت‌زده شدند که این نوجوان در چنین سن و سالی با همه قوالب شعری ٱشناست. یکی از حاضران گفت: قصیده بخوان. آن پسر گفت: <font color=green>'''«از قصاید عربی‌ام بخوانم یا فارسی‌ام؟»'''</font> حیرت حاضران صدچندان شد و با ناباوری گفتند: «از هر دو بخوان!» او در آن مجلس دو قصیده از قصایدش یکی را بهزبان فارسی و دیگری را به‌زبان عربی خواند. فرخ می‌گوید:‌ «پدرم روی به من کرد و گفت: بیین این بچهٔ سیزده ‌چهارده‌ساله چه طبع شعری دارد و چه مقامی در ادب یافته و تو در سن بیست‌و چهارسالگی چنین و چنانی». باز می‌گوید:‌ «تا سال‌های پدرم سرکوفتِ این نوجوان را به من‌ می‌زد.» این نوجوان کسی جز بدیع‌الزمان نبود.<ref name=''قصیده‌خوانی بدیع‌الزمان''/>


====به بُشرویه پشت نمی‌کرد====
====به بُشرویه پشت نمی‌کرد====
فروزانفر ارادت و علاقهٔ خاصی به بُشرویه زادگاهش داشت و همیشه از صفای مردان و بزرگان آن تعریف می‌کرد. وقتی در کلاس درس می‌گفت، سعی می‌کرد صندلی‌اش رو به بشرویه (از شهرستان‌های خراسان جنوبی) باشد. در یکی از روزها که کلاس درس به علت برخی تعمیرات تغییر کرده بود، استاد به‌محض ورود به کلاس به این طرف و آن طرف نگاه کرد و جای صندلی خود را تغییر داد. وقتی دانشجویان علت را پرسیدند. گفت: «من هیچ‌وقت پشت به بشرویه نمی‌نشینم».<ref>{{پک|انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|۱۳۸۸|ک= زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۳}}</ref>
فروزانفر ارادت و علاقهٔ خاصی به بُشرویه زادگاهش داشت و همیشه از صفای مردان و بزرگان آن تعریف می‌کرد. وقتی در کلاس درس می‌گفت، سعی می‌کرد صندلی‌اش رو به بشرویه (از شهرستان‌های خراسان جنوبی) باشد. در یکی از روزها که کلاس درس بهعلت برخی تعمیرات تغییر کرده بود، استاد به‌محض ورود به کلاس، این طرف و آن طرف را نگاه کرد و جای صندلی خود را تغییر داد. وقتی دانشجویان علت را پرسیدند. گفت: «من هیچ‌وقت پشت به بشرویه نمی‌نشینم».<ref>{{پک|انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|۱۳۸۸|ک= زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۳}}</ref>


====آب و جارو کردن برای علم====
====آب و جارو کردن برای علم====
{{گفتاورد تزیینی|ادیب نیشابوری استاد فروزانفر شاگردانی داشت. هر روز صبح تاریک‌روشن هر یک از شاگردها به‌نوبت موظف بود حجره را آب و جارو کند. استاد دو سیر گوشت هم داشت. آن شاگرد باید پس از نظافت، برای استاد آبگوشتی بار می‌گذاشت و چای دم می‌کرد تا ادیب بیدار شود. بیدار بود، بلند شود. یک چای مایه‌دار بهش می‌دادند تا حالش جا بیاید و آماده شود برای درس‌دادن. از وقتی که فروزانفر شاگردش می‌شود، می‌گوید: «نوبت این خدمت را دیگر به هیچ‌کس ندادم». هر روز می‌رفت و حجره را آب و جارو می‌کرد و به کارهای دیگر می‌رسید. او با این کار به خودش احترام نمی‌گذاشته، برای این‌که استاد  می‌زده پس گردنِ یکی دیگر از شاگردان، که نوبتش بوده، بیاید کار کند؛ بدیع‌الزمان با این کار به خودش احترام می‌گذاشته. روزهای پنجشنبه و جمعه که تعطیل بود طلبه‌ها می‌رفتند تفریح، می‌رفتند به کوه سنگی و این‌طرف و آن‌طرف. اما فروزانفر این روزها دورهٔ معلقات سبع را در خدمت ادیب می‌خواند و می‌گذراند.<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک=پژوهشگران معاصر ایران|ص=۲۴۸}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|ادیب نیشابوری استاد فروزانفر شاگردانی داشت. هر روز صبح تاریک‌روشن هر یک از شاگردها به‌نوبت موظف بود حجره را آب و جارو کند. استاد دو سیر گوشت هم داشت. آن شاگرد باید پس از نظافت، برای استاد آبگوشتی بار می‌گذاشت و چای دم می‌کرد تا ادیب بیدار شود. بیدار بود، بلند شود. یک چای مایه‌دار بهش می‌دادند تا حالش جا بیاید و آماده شود برای درس‌دادن. از وقتی که فروزانفر شاگردش می‌شود، می‌گوید: «نوبت این خدمت را دیگر به هیچ‌کس ندادم». هر روز می‌رفت و حجره را آب و جارو می‌کرد و به کارهای دیگر می‌رسید. او با این کار به خودش احترام نمی‌گذاشته، برای این‌که استاد  می‌زده پس گردنِ یکی دیگر از شاگردان، که نوبتش بوده، بیاید کار کند؛ بدیع‌الزمان با این کار به خودش احترام می‌گذاشته. روزهای پنجشنبه و جمعه که تعطیل بود طلبه‌ها می‌رفتند تفریح، می‌رفتند به کوه سنگی و این‌ طرف و آن‌ طرف. اما فروزانفر این روزها دورهٔ معلقات سبع را در خدمت ادیب می‌خواند و می‌گذراند.<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک=پژوهشگران معاصر ایران|ص=۲۴۸}}</ref>}}


====شب‌های محرم====
====شب‌های محرم====
فروزانفر یک‌بار به‌شکل خصوصی به یکی از دوستانش که برای مقابلهٔ ''رسالهٔ قشیریه'' پیش او رفته بود، گفت: من شب‌های محرم به دربار می‌روم و وقایع تاریخی کربلا را برای اعلی‌حضرت و درباریان شرح می‌دهم.<ref name=''شاگرد استاد''/> پس از کودتای ۲۸ مرداد شاه به‌سبب شعری که بدیع‌الزمان برای مصدق سروده بود، با او سرد شده بود.
فروزانفر یک‌بار به‌شکل خصوصی به یکی از دوستانش که برای مقابلهٔ ''رسالهٔ قشیریه'' پیش او رفته بود، گفت: من شب‌های محرم به دربار می‌روم و وقایع تاریخی کربلا را برای اعلی‌حضرت و درباریان شرح می‌دهم.<ref name=''شاگرد استاد''/> پس از کودتای ۲۸مرداد شاه به‌سبب شعری که بدیع‌الزمان برای مصدق سروده بود، با او سرد شده بود.


====حافظه بی‌بدیل استاد====
====حافظه بی‌بدیل استاد====
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:


====یو آر وری ماچ بیزی====
====یو آر وری ماچ بیزی====
علی‌اشرف صادقی شاگرد فروزانفر ندانستن زبان‌های خارجی را تنها نقص استاد کم‌نظیر و دانشمندِ خود می‌داند و می‌گوید استاد ده پانزده سال آخر عمرش مشغول آموختن انگلیسی شده بود و کم‌وبیش می‌توانست از تحقیقات غربی‌ها درباره مثنوی استفاده کند. گاه‌گاه سر کلاس یک جمله انگلیسی با لهجه فارسی می‌پراند. یک‌بار با لهجه جذاب و شیرنش گفت،‌ استاد فرنگی به من نوشته است: می دانم که «یو آر وری ماچ (با آی بسیار کشیده) بیزی (با ای کشیده)».<ref name=''شاگرد استاد''/>
علی‌اشرف صادقی شاگرد فروزانفر ندانستن زبان‌های خارجی را تنها نقص استاد کم‌نظیر و دانشمندِ خود می‌داند و می‌گوید استاد ده پانزده سال آخر عمرش مشغول آموختن انگلیسی شده بود و کم‌وبیش می‌توانست از تحقیقات غربی‌ها درباره مثنوی استفاده کند. گاه‌گاه سر کلاس یک جمله انگلیسی با لهجه فارسی می‌پراند. یک‌بار با لهجه جذاب و شیرنش گفت،‌ استاد فرنگی به من نوشته است: می‌دانم که «یو آر وری ماچ (با آی بسیار کشیده) بیزی (با ای کشیده)».<ref name=''شاگرد استاد''/>


====مایهٔ تحسین رئیس‌جمهوری عراق شد====   
====مایهٔ تحسین رئیس‌جمهوری عراق شد====   
{{گفتاورد تزیینی|زرین‌کوب که وسعت آگاهی و دانش عمیق فروزانفر را مایه اعجاب بزرگان می‌داند، تجربه یک سفر را در کنار استاد داشته و در یک مسافرت علمی به عراق با او همراه شده بود. در این سفر شاهد علاقه ادبا و بزرگان عرب به شخصیت و سخنان فروزانفر بود. اطلاعات استاد درباره اخبار و اشعار عرب حتی «عبدالکریم قاسم» رئیس‌جمهوری وقت عراق را به شدت‌ تحت تأثیر قرار داده بود. در یک مهمانی رسمی بود که استاد حتی بیش از ادباء سوریه و مغرب برای قاسم مایهٔ تحسین و اعجاب شد. به‌گفتهٔ زرین‌کوب در دهلی، کلکته، لاهور و در کراچی درخشندگی شخصیت او نام‌آوران سیاست را مجذوب می‌کرد.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۵۱|ک= مجموعه مقالات و اشعار|ص=۱۰ و ۱۱}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|زرین‌کوب که وسعت آگاهی و دانش عمیق فروزانفر را مایه اعجاب بزرگان می‌داند، تجربه یک سفر را در کنار استاد داشته و در یک مسافرت علمی به عراق با او همراه شده بود. در این سفر شاهد علاقه ادبا و بزرگان عرب به شخصیت و سخنان فروزانفر بود. اطلاعات استاد درباره اخبار و اشعار عرب حتی «عبدالکریم قاسم» رئیس‌جمهوری وقت عراق را به‌شدت‌ تحت تأثیر قرار داده بود. در یک مهمانی رسمی بود که استاد حتی بیش از ادباء سوریه و مغرب برای قاسم مایهٔ تحسین و اعجاب شد. به‌گفتهٔ زرین‌کوب در دهلی، کلکته، لاهور و در کراچی درخشندگی شخصیت او نام‌آوران سیاست را مجذوب می‌کرد.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۵۱|ک= مجموعه مقالات و اشعار|ص=۱۰ و ۱۱}}</ref>}}


====پیراهن سبز====
====پیراهن سبز====
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


====پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی====
====پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی====
[[فتح‌الله مجتبایی]] بنیان‌گذار مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی در ایران که روزگاری شاگرد استاد فروزانفر بود، می‌گوید: از او پرسیدم. استاد ظاهرا [کلمهٔ] خاموش به‌معنای کنونی آن قبل از قرن ششم به‌کار نرفته است. استاد دستی به ریش خود کشید و در همان حال که مشغول حرکت به سوی درب خروجی دانشکده بود، شروع به خواندن شواهدی از شعرای قبل از قرن ششم کرد که «خاموش» را به این معنی به‌کار برده بودند و آن‌قدر شاهد نقل کرد کرد تا به سه‌راه ژاله رسیدیم. آن‌گاه پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی.<ref name=''شاگرد استاد''/>  
[[فتح‌الله مجتبایی]] بنیان‌گذار مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی در ایران که روزگاری شاگرد استاد فروزانفر بود، می‌گوید: از او پرسیدم. استاد ظاهرا [کلمهٔ] خاموش به‌معنای کنونی آن قبل از قرن ششم به‌کار نرفته است. استاد دستی به ریش خود کشید و در همان حال که مشغول حرکت به‌سوی درب خروجی دانشکده بود، شروع به خواندن شواهدی از شعرای قبل از قرن ششم کرد که «خاموش» را به این معنی به‌کار برده بودند و آن‌قدر شاهد نقل کرد کرد تا به سه‌راه ژاله رسیدیم. آن‌گاه پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی.<ref name=''شاگرد استاد''/>  
   
   
====بعضی‌ها صد رو هستند====
====بعضی‌ها صد رو هستند====
[[پرویز ناتل خانلری]] در جایی نقل می‌کند: زمانی که شاه پس از بازگشت به ایران برای برگزاری جشن اول مهر به دانشگاه تهران آمده بود، هنگام گذشتن از مقابل صف رؤسای دانشکده‌ها وقتی به فروزانفر در کنار دکتر «احمد فرهاد» رئیس وقت دانشگاه تهران می‌رسد، رویش را برمی‌گرداند و می‌گوید: '''«بعضی‌ها دورو هستند، سه‌رو هستند، صدرو هستند»''' و می‌گذرد. فروزانفر پس از گذشتن شاه با زیرکی معهود خود خطاب به دکتر فرهاد می‌گوید: «دکتر فرهاد اعلی‌حضرت با شما بی‌مهری کردند؟»<ref name=''شاگرد استاد''/>
[[پرویز ناتل خانلری]] در جایی نقل می‌کند: زمانی که شاه پس از بازگشت به ایران برای برگزاری جشن اول مهر به دانشگاه تهران آمده بود، هنگام گذشتن از مقابل صف رؤسای دانشکده‌ها وقتی به فروزانفر در کنار دکتر «احمد فرهاد» رئیس وقت دانشگاه تهران می‌رسد، رویش را برمی‌گرداند و می‌گوید: '''«بعضی‌ها دورو هستند، سه‌رو هستند، صدرو هستند»''' و می‌گذرد. فروزانفر پس از گذشتن شاه با زیرکی معهود خود خطاب به فرهاد می‌گوید: «دکتر فرهاد اعلی‌حضرت با شما بی‌مهری کردند؟»<ref name=''شاگرد استاد''/>


====ذکر خیر فروزانفری====
====ذکر خیر فروزانفری====
پروین گنابادی نقل می‌کند که فروزانفر در مشهد ساکن بود که روزی در منزل او را می‌زنند. از اهل منزل به دم در می‌رود و می‌آید به فروزانفر می‌گوید: آقای فلان (یکی از شعرای مشهد) آمده است. فروزانفر شروع به بدگویی می‌کند که این مردکهٔ‌ احمق می‌آید و وقت ما را می‌گیرد. سرانجام می‌گوید که بگو بیاید داخل. به محض ورود مهمان، فروزانفر از جا برمی‌خیزد و می‌گوید آقا چقدر لطف کردید تشریف آوردید، خیلی مسرور شدم. همین‌الان ذکرخیر جناب‌عالی بود. این نوع ذکر خیر نزد هم‌قطاران فروزانفر به '''«ذکر خیر فروزانفری»''' معروف شده بود.<ref name=''شاگرد استاد''/>
پروین گنابادی نقل می‌کند که فروزانفر در مشهد ساکن بود که روزی در منزل او را می‌زنند. از اهل منزل به دم در می‌رود و می‌آید به فروزانفر می‌گوید: آقای فلان (یکی از شعرای مشهد) آمده است. فروزانفر شروع به بدگویی می‌کند که این مردکهٔ‌ احمق می‌آید و وقت ما را می‌گیرد. سرانجام می‌گوید که بگو بیاید داخل. به‌محض ورود مهمان، فروزانفر از جا برمی‌خیزد و می‌گوید آقا چقدر لطف کردید تشریف آوردید، خیلی مسرور شدم. همین‌الان ذکرخیر جناب‌عالی بود. این نوع ذکر خیر نزد هم‌قطاران فروزانفر به '''«ذکر خیر فروزانفری»''' معروف شده بود.<ref name=''شاگرد استاد''/>


====مملکت را باش!====
====مملکت را باش!====
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
[[پرونده:Sange ghabr.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''سنگ قبر استاد فروزانفر'''</center>]]
[[پرونده:Sange ghabr.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''سنگ قبر استاد فروزانفر'''</center>]]
====ماجرای سنگ قبر بدیع‌الزمان====
====ماجرای سنگ قبر بدیع‌الزمان====
سنگ قبر استاد نیز خود ماجرایی دارد. [[شفیعی کدکنی]] در مقاله‌ای می‌نویسد: «اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی‌ سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیع‌الزمان فروزانفر، بزرگ‌ترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، به مبلغ یک میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند».<ref name=''قبر استاد''>{{یادکرد وب|نشانی =http://tarikhirani.ir/fa/news/4/bodyView/998/%D8%A7%D8%B2.%DA%86%D9%86%DB%8C%D9%86.%D9%85%D9%84%D8%AA%DB%8C.%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87.%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF.%D8%AA%D9%88%D9%82%D8%B9.%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8%D9%87.%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C.%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%9F.%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C.%D8%A7%D8%B2.%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF.%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C.%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C.%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87.%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC.%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1.html|عنوان= از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟|ناشر = تاریخ ایرانی|تاریخ بازدید =|تاریخ =}}</ref>  
سنگ قبر استاد نیز خود ماجرایی دارد. [[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]] در مقاله‌ای می‌نویسد: «اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی‌ سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیع‌الزمان فروزانفر، بزرگ‌ترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، بهمبلغ یک‌میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند».<ref name=''قبر استاد''>{{یادکرد وب|نشانی =http://tarikhirani.ir/fa/news/4/bodyView/998/%D8%A7%D8%B2.%DA%86%D9%86%DB%8C%D9%86.%D9%85%D9%84%D8%AA%DB%8C.%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87.%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF.%D8%AA%D9%88%D9%82%D8%B9.%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8%D9%87.%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C.%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%9F.%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C.%D8%A7%D8%B2.%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF.%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C.%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C.%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87.%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC.%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1.html|عنوان= از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟|ناشر = تاریخ ایرانی|تاریخ بازدید =|تاریخ =}}</ref>  


وی در ادامه می‌گوید: «قصه ازین قرار بود که روزی خانمی به منزل ما زنگ زدند و گفتند: «من الان در روزنامه اطلاعات مشغول خواندن مقاله شما درباره استاد بدیع‌الزمان فروزانفر هستم.» به ایشان عرض کردم که من در هیچ روزنامه‌ای مقاله نمی‌نویسم حتی «اطلاعات»، حتماً از کتابی نقل شده است. ایشان، آن‌گاه خودشان را معرفی کردند: خانم دکتر گل گلاب، استاد دانشگاه تهران، به نظرم دانشکده علوم. پس ازین معرفی دانستم که ایشان دختر مرحوم دکتر حسین گل گلاب استاد برجسته دانشگاه تهران هستند که عمّه ایشان ـ خواهر مرحوم دکتر گل گلاب ـ همسر استاد فروزانفر بود. آن‌گاه خانم دکتر گل گلاب با لحن سوگوار مُصرّی خطاب به من گفتند: «آیا شما می‌دانید که قبر استاد فروزانفر را، اولیای حضرت عبدالعظیم به یک نفر تاجر به مبلغ یک میلیون تومان فروخته‌اند؟» من در آن لحظه، به دست و پای بمردم. ولی باور نکردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم. در کجای دنیا چنین واقعه‌ای، آن‌هم در پایان قرن بیستم، امکان‌پذیر است؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟» <ref name=''قبر استاد''/>  
وی در ادامه می‌گوید: «قصه ازین قرار بود که روزی خانمی به منزل ما زنگ زدند و گفتند: «من الان در روزنامه اطلاعات مشغول خواندن مقاله شما درباره استاد بدیع‌الزمان فروزانفر هستم.» به ایشان عرض کردم که من در هیچ روزنامه‌ای مقاله نمی‌نویسم حتی «اطلاعات»، حتماً از کتابی نقل شده است. ایشان، آن‌گاه خودشان را معرفی کردند: خانم دکتر گل گلاب، استاد دانشگاه تهران، به‌نظرم دانشکده علوم. پس ازین معرفی دانستم که ایشان دختر مرحوم دکتر حسین گل گلاب استاد برجسته دانشگاه تهران هستند که عمّه ایشان ـ خواهر مرحوم دکتر گل گلاب ـ همسر استاد فروزانفر بود. آن‌گاه خانم دکتر گل گلاب با لحن سوگوار مُصرّی خطاب به من گفتند: «آیا شما می‌دانید که قبر استاد فروزانفر را، اولیای حضرت عبدالعظیم به یک نفر تاجر به‌مبلغ یک‌میلیون تومان فروخته‌اند؟» من در آن لحظه، به دست و پای بمردم؛ ولی باور نکردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم. در کجای دنیا چنین واقعه‌ای، آن‌هم در پایان قرن بیستم، امکان‌پذیر است؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟» <ref name=''قبر استاد''/>  
   
   
==زندگی و تراث==
==زندگی و تراث==
===زیر و بم زندگی<ref>{{پک|رفعتی|۱۳۸۷|ک= احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۷ و ۱۸}}</ref>===
===زیر و بم زندگی<ref>{{پک|رفعتی|۱۳۸۷|ک= احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۷ و ۱۸}}</ref>===
* '''۱۲۷۶''' ه.ش: در بشرویه‌، یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی، در خانواده‌ای از اهل علم، دیده به جهان گشود. (سال ۱۲۸۳ هم به‌عنوان سال تولد وی ذکر شده است.)
* '''۱۲۷۶''' ه.ش: در بشرویه‌، یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی، در خانواده‌ای از اهل علم، دیده به‌جهان گشود. (سال۱۲۸۳ هم به‌عنوان سال تولد وی ذکر شده است.)
*'''۱۲۹۷''':  در ۲۴ سالگی (به روایتی ۱۶ سالگی) به مشهد رفت و از محضر درس [[ادیب نیشابوری]] و دیگر علما بهره برد.
* '''۱۲۹۷''':  در ۲۴سالگی (به‌روایتی ۱۶سالگی) به مشهد رفت و از محضر درس [[ادیب نیشابوری]] و دیگر علما بهره برد.
* '''۱۲۹۸''': قصیدۀ بهاریه‌ای در مدح احمد قوام، والی خراسان سرود و صله و پاداش به همراه لقب «[[بدیع‌الزمان فروزانفر| بدیع‌الزمان]]» از وی دریافت کرد.
* '''۱۲۹۸''': قصیدۀ بهاریه‌ای در مدح احمد قوام، والی خراسان سرود و صله و پاداش به‌همراه لقب «[[بدیع‌الزمان فروزانفر| بدیع‌الزمان]]» از وی دریافت کرد.
* '''۱۳۰۳''': آغاز اقامت در تهران.
* '''۱۳۰۳''': آغاز اقامت در تهران.
* '''۱۳۰۵''': به سمت معلمی مدرسه دارالفنون منصوب شد و به تدریس فقه و عربی پرداخت.
* '''۱۳۰۵''': به‌سمت معلمی مدرسه دارالفنون منصوب شد و به تدریس فقه و عربی پرداخت.
* '''۱۳۱۲''': اولین اثر خود را با عنوان [[سخن و سخنوران]] در دو جلد تالیف کرد.
* '''۱۳۱۲''': اولین اثر خود را با عنوان [[سخن و سخنوران]] در دو جلد تالیف کرد.
* '''۱۳۱۸تا۱۳۱۳''': معاونت دانشکده معقول و منقول (الهیات) را بر عهده گرفت.
* '''۱۳۱۸تا۱۳۱۳''': معاونت دانشکده معقول و منقول (الهیات) را بر عهده گرفت.
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
* '''۱۳۱۵''': ریاست موسسۀ وعظ و خطابه را بر عهده گرفت و سالیان دراز این مسئولیت را عهده‌دار بود؛ وفات مادر فروزانفر.
* '''۱۳۱۵''': ریاست موسسۀ وعظ و خطابه را بر عهده گرفت و سالیان دراز این مسئولیت را عهده‌دار بود؛ وفات مادر فروزانفر.
* '''۱۳۱۷''': با خانم «رخشنده گل‌گلاب» ازدواج کرد که حاصل آن، سه فرزند به نام‌های «نوشین»، «فرانک» و «شیرین» شد؛ شیرین فرزند خردسال فروزانفر در پنج‌سالگی دار فانی را وداع گفت.
* '''۱۳۱۷''': با خانم «رخشنده گل‌گلاب» ازدواج کرد که حاصل آن، سه فرزند به نام‌های «نوشین»، «فرانک» و «شیرین» شد؛ شیرین فرزند خردسال فروزانفر در پنج‌سالگی دار فانی را وداع گفت.
* '''۱۳۱۸''': به رتبۀ استادی دانشگاه ارتقاء پیدا کرد؛ کتاب '''خلاصۀ مثنوی''' را تالیف و شرح نمود.
* '''۱۳۱۸''': به‌رتبۀ استادی دانشگاه ارتقاء پیدا کرد؛ کتاب '''خلاصۀ مثنوی''' را تالیف و شرح نمود.
* '''۱۳۲۳تا۱۳۲۶''': ریاست دانشکدۀ معقول و منقول (الهیات).
* '''۱۳۲۳تا۱۳۲۶''': ریاست دانشکدۀ معقول و منقول (الهیات).
* '''۱۳۲۷''': کتاب '''دستور زبان فارسی''' را به همراه چهار تن از استادان برجستۀ دانشگاه نوشت.
* '''۱۳۲۷''': کتاب '''دستور زبان فارسی''' را به‌همراه چهار تن از استادان برجستۀ دانشگاه نوشت.
* '''۱۳۲۸تا۱۳۳۱''': نمایندۀ انتصابی مجلس سنا و سپس مجلس موسسان گردید.
* '''۱۳۲۸تا۱۳۳۱''': نمایندۀ انتصابی مجلس سنا و سپس مجلس موسسان گردید.
* '''۱۳۳۳''': کتاب ''مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی'' را نوشت.
* '''۱۳۳۳''': کتاب ''مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی'' را نوشت.
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
* '''۱۳۴۶''': عنوان استاد ممتاز دانشگاه به وی اعطا شد.
* '''۱۳۴۶''': عنوان استاد ممتاز دانشگاه به وی اعطا شد.
* '''۱۳۴۶''': بعد از عمری فعالیت علمی از دانشگاه بازنشسته شد.
* '''۱۳۴۶''': بعد از عمری فعالیت علمی از دانشگاه بازنشسته شد.
* '''۱۳۴۶''': جلد اول '''مثنوی شریف''' را تالیف کرد. جلد دوم و سوم آن را هم تا سال ۱۳۴۹ نوشت که مجموعاً شرح ۳۰۱۲ بیت از دفتر اول مثنوی است.  
* '''۱۳۴۶''': جلد اول '''مثنوی شریف''' را تالیف کرد. جلد دوم و سوم آن را هم تا سال۱۳۴۹ نوشت که مجموعاً شرح ۳۰۱۲ بیت از دفتر اول مثنوی است.  
* '''۱۳۴۶ تا ۱۳۴۹''': ریاست کتابخانۀ سلطنتی را برعهده داشت.
* '''۱۳۴۶ تا ۱۳۴۹''': ریاست کتابخانۀ سلطنتی را برعهده داشت.
* '''۱۳۴۹''': پس از یک عمر تلاش و کوشش، دار فانی را وداع گفت.
* '''۱۳۴۹''': پس از یک عمر تلاش و کوشش، دار فانی را وداع گفت.
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
==زندگی و تراث==
==زندگی و تراث==
===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری===
===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری===
محمدحسین در سال ۱۲۷۶ شمسی در آبادی «زیرک» در شهرستان «بشرویه» از توابع «طبس» به‌دنیا آمد.<ref name=''فروزانفر''/>  
محمدحسین در سال۱۲۷۶ شمسی در آبادی «زیرک» در شهرستان «بشرویه» از توابع «طبس» به‌دنیا آمد.<ref name=''فروزانفر''/>  


نام اصلی‌اش محمدحسین بود و فامیلش بُشرویه‌ای؛ بعدها خود را «جلیل ضیاء بشرویه‌ای و کمی بعد «جلیل فروزانفر» نام نهاد. تخلص شعری‌اش در ابتدا '''«ضیاء»''' بود. در سال ۱۲۹۹ ش، قوام‌السلطنه استاندار وقت خراسان، به سبب سرودن قصیده‌ای در وصف بهار، لقبی افتخاری به وی اعطا می‌کند به‌نام: '''«بدیع‌الزمان»'''.<ref name=''فروزانفر''/>
نام اصلی‌اش محمدحسین بود و فامیلش بُشرویه‌ای؛ بعدها خود را «جلیل ضیاء بشرویه‌ای و کمی بعد «جلیل فروزانفر» نام نهاد. تخلص شعری‌اش در ابتدا '''«ضیاء»''' بود. در سال۱۲۹۹ ش، قوام‌السلطنه استاندار وقت خراسان، به‌سبب سرودن قصیده‌ای در وصف بهار، لقبی افتخاری به وی اعطا می‌کند به‌نام: '''«بدیع‌الزمان»'''.<ref name=''فروزانفر''/>


بدیع‌الزمان در خانواده‌ای مذهبی به‌دنیا می‌آید. قرآن و مقدمات عربی را نزد پدر و برادرش می‌آموزد. در زندگی‌ خودنوشت فروزانفر آمده است: «خانواده‌ام اهل علم بودند. پدرم «آقا شیخ‌علی»، پسر آخوند «ملامحمدحسن قاضی»، که هر دو شاعر، فقیه و طبیب بودند و نسب آنها به «ملااحمد تونی»، از علمای معاصر «شاه عباس صفوی»، می‌رسد. مقدمات علوم قدیمه و تحصیلات اولیه را در بشرویه نزد «ملامحمدحسین» آموختم که مردی صاحب فضل بود و هنرهای جلدسازی و صحافی و آهانر، مهره کردن کاغذ و ساختن مرکب را نیک می‌دانست و خط را نیکو می‌نوشت.<ref>{{پک|دهباشی|۱۳۹۰|ک= بخارا|ص=۵۶}}</ref>
بدیع‌الزمان در خانواده‌ای مذهبی به‌دنیا می‌آید. قرآن و مقدمات عربی را نزد پدر و برادرش می‌آموزد. در زندگی‌ خودنوشت فروزانفر آمده است: «خانواده‌ام اهل علم بودند. پدرم «آقا شیخ‌علی»، پسر آخوند «ملامحمدحسن قاضی»، که هر دو شاعر، فقیه و طبیب بودند و نسب آنها به «ملااحمد تونی»، از علمای معاصر «شاه عباس صفوی»، می‌رسد. مقدمات علوم قدیمه و تحصیلات اولیه را در بشرویه نزد «ملامحمدحسین» آموختم که مردی صاحب فضل بود و هنرهای جلدسازی و صحافی و آهانر، مهره کردن کاغذ و ساختن مرکب را نیک می‌دانست و خط را نیکو می‌نوشت.<ref>{{پک|دهباشی|۱۳۹۰|ک= بخارا|ص=۵۶}}</ref>


از همان کودکی سودای شعر سرودن دارد و نبوغش مایه اعجاب همگان است تا جایی در سن سیزده‌ چهارده‌سالگی در محفلی از شاعران و استادان عصر چنان هنرنمایی می‌کند که میرزا آقای جواهری پدر [[محمود فرخ]] به طنعه به پسر می‌گوید: «ببین این بچهٔ سیزده چهارده‌سالگی چه طبع شعری دارد و چه مقامی در ادب یافته و تو در سن بیست و چهارسالگی چنین و چنانی». <ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۹}}</ref> با چنین ذوق و نبوغی و مقام بلندی که در شعر یافته بود، در همان سن نوجوانی راهی مشهد می‌شود تا از محضر ادیب نیشابوری بهره بگیرد. در حلقه درس ادیب که به گفته [[کدکنی]] «پرورشگاه ذوق و طبع همه صاحبان استعداد بود»، فروزانفر نسبت به اقران خویش، بیشترین درخشش را داشت و سرآمد جملهٔ همدرسان خویش بود چه در شاعری و چه در آگاهی از ادیبات فارسی و عربی.  
از همان کودکی سودای شعر سرودن دارد و نبوغش مایه اعجاب همگان است تا جایی در سن سیزده‌ چهارده‌سالگی در محفلی از شاعران و استادان عصر چنان هنرنمایی می‌کند که میرزا آقای جواهری پدر [[محمود فرخ]] به طنعه به پسر می‌گوید: «ببین این بچهٔ سیزده چهارده‌سالگی چه طبع شعری دارد و چه مقامی در ادب یافته و تو در سن بیست و چهارسالگی چنین و چنانی». <ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۹}}</ref> با چنین ذوق و نبوغی و مقام بلندی که در شعر یافته بود، در همان سن نوجوانی راهی مشهد می‌شود تا از محضر ادیب نیشابوری بهره بگیرد. در حلقه درس ادیب که به‌گفته [[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]] «پرورشگاه ذوق و طبع همه صاحبان استعداد بود»، فروزانفر نسبت به اقران خویش، بیشترین درخشش را داشت و سرآمد جملهٔ همدرسان خویش بود چه در شاعری و چه در آگاهی از ادیبات فارسی و عربی.  


سال ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ شمسی راهی تهران می‌شود و در مدرسهٔ سپهسالار حجره‌ای می‌گیرد و به ادامه تحصیل در زمینه‌های گوناگون به‌ویژه فلسفه می‌پردازد. در تهران است که پس از مدتی نام‌خانوادگی '''«فروزانفر»'''<ref name=''فروزانفر''/>را برای خود انتخاب می‌کند. در سال ۱۳۰۵ به‌عنوان معلم در دارالفنون تدریس می‌کند و از تاریخ ۱۳۰۷ تدریس ادبیات فارسی و عربی دارالمعلمین عالی را نیز به‌عهده می‌گیرد.
سال۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ شمسی راهی تهران می‌شود و در مدرسهٔ سپهسالار حجره‌ای می‌گیرد و به ادامه تحصیل در زمینه‌های گوناگون به‌ویژه فلسفه می‌پردازد. در تهران است که پس از مدتی نام‌خانوادگی '''«فروزانفر»'''<ref name=''فروزانفر''/>را برای خود انتخاب می‌کند. در سال۱۳۰۵ به‌عنوان معلم در دارالفنون تدریس می‌کند و از تاریخ ۱۳۰۷ تدریس ادبیات فارسی و عربی دارالمعلمین عالی را نیز به‌عهده می‌گیرد.


[[پرونده:برگه گواهی دکتری.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مدرک دکترای استاد''']]
[[پرونده:برگه گواهی دکتری.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مدرک دکترای استاد''']]
====دکتریِ استاد فروزانفر====
====دکتریِ استاد فروزانفر====
فروزانفر در سال ۱۳۱۰ استاد تفسیر قرآن و ادبیات عرب در «مدرسهٔ عالی سپهسالار» می‌شود. پس از تشکیل دانشکده معقول و منقول در سال ۱۳۱۳ به سمت معاونت آنجا انتخاب می‌شود. با تأسیس دانشگاه تهران، بهعنوان استاد تاریخ ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و استاد تصوف اسلامی در دانشکدهٔ معقول و منقول شروع به تدریس می‌کند. در سال ۱۳۱۴ هیأت ممیزهٔ دانشگاه تهران متشکل از نصرالله تقوی، [[علی‌اکبر دهخدا]] و ولی‌الله نصر، رساله دکتری بدیع‌الزمان به‌نام «تحقیق در زندگانی مولانا جلال‌الدین بلخی» را ارزیابی و با توجه به دانش و علم وسیع و عمیق استاد در خرداد ۱۳۱۵ به او مدرک دکتری می‌دهد.
فروزانفر در سال۱۳۱۰ استاد تفسیر قرآن و ادبیات عرب در «مدرسهٔ عالی سپهسالار» می‌شود. پس از تشکیل دانشکده معقول و منقول در سال۱۳۱۳ به‌سمت معاونت آنجا انتخاب می‌شود. با تأسیس دانشگاه تهران، بهعنوان استاد تاریخ ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و استاد تصوف اسلامی در دانشکدهٔ معقول و منقول شروع به‌تدریس می‌کند. در سال۱۳۱۴ هیأت ممیزهٔ دانشگاه تهران متشکل از نصرالله تقوی، [[علی‌اکبر دهخدا]] و ولی‌الله نصر، رساله دکتری بدیع‌الزمان به‌نام «تحقیق در زندگانی مولانا جلال‌الدین بلخی» را ارزیابی و با توجه به دانش و علم وسیع و عمیق استاد در خرداد ۱۳۱۵ به او مدرک دکتری می‌دهد.


در سال۱۳۲۳ نیز به ریاست دانشکده معقول و منقول تعیین می‌شود. با تأسیس فرهنگستان ایران نیز به عضویت آن در می‌آید. از سال ۱۳۱۳تا۱۳۳۲ نیز عضویت در شورای عالی معارف (فرهنگ)را می‌پذیرد.
در ۱۳۲۳ نیز به ریاست دانشکده معقول و منقول تعیین می‌شود. با تأسیس فرهنگستان ایران نیز به عضویت آن در می‌آید. از ۱۳۱۳تا۱۳۳۲ نیز عضویت در شورای عالی معارف (فرهنگ)را می‌پذیرد.


====شعر و شاعری‌اش====
====شعر و شاعری‌اش====
فروزانفر قریحه سرشاری داشت. از همان چهارده پانزده‌‌سالگی شعر سرود. <ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۳۰}}</ref> در همه قوالب شعری چون قصیده، غزل، قطعه، مثنوی طبع‌آزمایی کرد. هم به فارسی سرود و هم به عربی. اشعارش در نهایت استواری و استحکام بود و مایهٔ حیرت بزرگان عصر.<ref name=''قصیده‌خوانی بدیع‌الزمان''/> شعرهایش نمونه‌هایی است از استوارترین وجوه زبان شعر کلاسیک فارسی در عصر حاضر.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۱}}</ref> دیوان استاد با '''۱۰۷''' عنوان شعر و با مقدمه [[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]] و به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی در ۳۷۶ صفحه در بهار ۱۳۸۲ منتشر شد.
فروزانفر قریحه سرشاری داشت. از همان چهارده پانزده‌‌سالگی شعر سرود. <ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۳۰}}</ref> در همه قوالب شعری چون قصیده، غزل، قطعه، مثنوی طبع‌آزمایی کرد. هم به‌فارسی سرود و هم به‌عربی. اشعارش در نهایت استواری و استحکام بود و مایهٔ حیرت بزرگان عصر.<ref name=''قصیده‌خوانی بدیع‌الزمان''/> شعرهایش نمونه‌هایی است از استوارترین وجوه زبان شعر کلاسیک فارسی در عصر حاضر.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۱}}</ref> دیوان استاد با '''۱۰۷''' عنوان شعر و با مقدمه [[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]] و به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی در ۳۷۶ صفحه در بهار۱۳۸۲ منتشر شد.


'''می‌ باستانی'''، '''وصف بهار و مدح والی خراسان'''، '''در ستایش ادیب نیشابوری'''، قصیدهٔ  '''«ایران دیروز، ایران فردا»'''، '''فتنه آخر زمان'''، '''کوی عشق'''، '''در ستایش مصدق'''، '''نیک و بد روزگار در گذر است'''، '''در رثای نیکلسون'''، '''میوه صلح و جنگ''' از عناوین اشعار اوست.
'''می‌ باستانی'''، '''وصف بهار و مدح والی خراسان'''، '''در ستایش ادیب نیشابوری'''، قصیدهٔ  '''«ایران دیروز، ایران فردا»'''، '''فتنه آخر زمان'''، '''کوی عشق'''، '''در ستایش مصدق'''، '''نیک و بد روزگار در گذر است'''، '''در رثای نیکلسون'''، '''میوه صلح و جنگ''' از عناوین اشعار اوست.


=====خوش نداشت او را شاعر بدانند!=====
=====خوش نداشت او را شاعر بدانند!=====
بیش از شاعری او را محققی دانشمند و عالمی بزرگ در عرصه تحقیقات ادبی و عرفانی می‌شناسند. از همان دوران کودکی و نوجوانی طبعی سرشار داشت و شعر می‌گفت. اما پس از ورود به دنیای سیاست، آن را کنار گذاشت. به‌گفتهٔ [[شفیعی کدکنی]] «از اینکه به‌عنوان شاعر از او سخن بگویند، یا در محافلِ  ادبی به‌عنوان شاعر حاضر شود و یا شعری به مطبوعات عرضه کند، پرهیزی عجیب داشت». نیز می‌گوید وقتی کتاب '''''شعر امروز خراسان''''' را که در آن نمونه‌ها‌ی شعر او نیز چاپ شده بود در پاییز ۱۳۴۴ تقدیم محضر او کردم، هفته بعد در کلاس درس با همان لحن مخصوص روی به من کرد و گفت: {{گفتاورد تزیینی| ''''''«شفیعی! دی‌شب تا صبح، سرم درد می‌کرد. این کتاب مرا به گذشته‌های دور برد. با دیدن شعرهای خودم به عالمی رفتم. ما می‌توانستیم شاعر بزرگی شویم، اما تحقیقات و گرفتاری‌ها ما را از آن بازداشت. با ما از گذشته سخن مگوی!»'''<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۲}}</ref>}}
بیش از شاعری او را محققی دانشمند و عالمی بزرگ در عرصه تحقیقات ادبی و عرفانی می‌شناسند. از همان دوران کودکی و نوجوانی طبعی سرشار داشت و شعر می‌گفت. اما پس از ورود به دنیای سیاست، آن را کنار گذاشت. به‌گفتهٔ [[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]] «از اینکه به‌عنوان شاعر از او سخن بگویند، یا در محافلِ  ادبی به‌عنوان شاعر حاضر شود و یا شعری به مطبوعات عرضه کند، پرهیزی عجیب داشت». نیز می‌گوید وقتی کتاب '''''شعر امروز خراسان''''' را که در آن نمونه‌ها‌ی شعر او نیز چاپ شده بود در پاییز۱۳۴۴ تقدیم محضر او کردم، هفته بعد در کلاس درس با همان لحن مخصوص روی به من کرد و گفت: {{گفتاورد تزیینی|'''''«شفیعی! دی‌شب تا صبح، سرم درد می‌کرد. این کتاب مرا به گذشته‌های دور برد. با دیدن شعرهای خودم به عالمی رفتم. ما می‌توانستیم شاعر بزرگی شویم، اما تحقیقات و گرفتاری‌ها ما را از آن بازداشت. با ما از گذشته سخن مگوی!»'''''<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۱۲}}</ref>}}
دکتر مهدی حمیدی شیرازی استاد دانشکده الهیات تهران نیز می‌گوید: هنر قابل ستایش فروزانفر در شاعری این بود که او برخلاف بسیاری از شاعران هر زمان کلمات را به حکم معانی می‌راند نه معانی را به حکم کلمات.<ref name=''استاد استادان''/>
دکتر مهدی حمیدی شیرازی استاد دانشکده الهیات تهران نیز می‌گوید: هنر قابل ستایش فروزانفر در شاعری این بود که او برخلاف بسیاری از شاعران هر زمان کلمات را به حکم معانی می‌راند نه معانی را به حکم کلمات.<ref name=''استاد استادان''/>


خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:


====مولوی‌پژوهی====
====مولوی‌پژوهی====
استاد بدیع‌الزمان چهل سال از عمر خود را صرف تحقیق و تدقیق در آثار مولانا می‌کند که نتیجه آن خلق کتاب‌ها و مقالاتی است که در زمرهٔ بهترین منابع در باب مولوی‌شناسی به‌شمار می‌رود. '''«رساله در تحقیق احوال زندگی مولانا»''' که اولین اثر استاد درباره مولاناست در واقع رسالهٔ دکتری اوست. [[عبدالحسین زرین‌کوب]] پس از گذشت شصت و پنج‌سال از تألیف این اثر می‌گوید: «هنوز چنان رساله‌ای با آن اندازه عمق و لطف و دقت در دانشگاه به‌وجود نیامده است».<ref name=''ادیب پیشاوری''>{{یادکرد|نویسنده=عظیمی|مقاله=فروزانفر و ادیب پیشاوری |ترجمه=|ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|تاریخ=۱۳۸۰|دوره=|شماره= ۴۶ و ۴۷|صفحه= ۵۸تا۶۱}}</ref>
استاد بدیع‌الزمان چهل سال از عمر خود را صرف تحقیق و تدقیق در آثار مولانا می‌کند که نتیجه آن خلق کتاب‌ها و مقالاتی است که در زمرهٔ بهترین منابع در باب مولوی‌شناسی به‌شمار می‌رود. '''«رساله در تحقیق احوال زندگی مولانا»''' که اولین اثر استاد درباره مولاناست درواقع رسالهٔ دکتری اوست. [[عبدالحسین زرین‌کوب]] پس از گذشت شصت و پنج‌سال از تألیف این اثر می‌گوید: «هنوز چنان رساله‌ای با آن اندازه عمق و لطف و دقت در دانشگاه به‌وجود نیامده است».<ref name=''ادیب پیشاوری''>{{یادکرد|نویسنده= عظیمی|مقاله= فروزانفر و ادیب پیشاوری |ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|تاریخ=۱۳۸۰|شماره= ۴۶و۴۷|صفحه= ۵۸تا۶۱}}</ref>


بدیع‌الزمانِ جوان در دورانی که در مشهد بود، چند سالی در محضر ادیب نیشابوری علم و ادب آموخت. همو  که آتش علاقه به مولانا را در نهاد فروزانفر برافروخت. ادیب نیشابوری که فروزانفر نزد او «علوم ادبی و منطق» آموخت، شیفته سبک شاعران خراسان بود<ref name=''ادیب پیشاوری''/> و بدیع‌الزمان نیز به پیروی از استاد خویش، دل در گِرو سبک و سیاق شعری شاعران خراسان نهاد.
بدیع‌الزمانِ جوان در دورانی که در مشهد بود، چند سالی در محضر ادیب نیشابوری علم و ادب آموخت. همو  که آتش علاقه به مولانا را در نهاد فروزانفر برافروخت. ادیب نیشابوری که فروزانفر نزد او «علوم ادبی و منطق» آموخت، شیفته سبک شاعران خراسان بود<ref name=''ادیب پیشاوری''/> و بدیع‌الزمان نیز به پیروی از استاد خویش، دل در گِرو سبک و سیاق شعری شاعران خراسان نهاد.


اما ادیب پیشاوری دیگر استادِ دانشمندِ بدیع‌الزمان است که تأثیری بس عمیق‌تر در جان شاگردش گذاشت. ادیب پیشاوری <font color=purple>'''«دست فروزانفر را گرفت و پا به پا برد و کم‌کم او را وارد دنیای عرفان و مثنوی کرد».'''</font> بدیع‌الزمان از آغاز ورود به تهران با ادیب پیشاوری معاشرت و ارتباط علمی و ادبی پیدا کرد و شرح چغمینی را نزد او تلمذ کرد. زین رو استاد پیشاوری در به وجود آمدن فروزانفرِ مولوی‌شناس و تغییر و تحول اندیشه‌های او نقش بسزایی داشت.<ref name=''ادیب پیشاوری''/>
اما ادیب پیشاوری دیگر استادِ دانشمندِ بدیع‌الزمان است که تأثیری بس عمیق‌تر در جان شاگردش گذاشت. ادیب پیشاوری <font color=purple>'''«دست فروزانفر را گرفت و پابه‌پا برد و کم‌کم او را وارد دنیای عرفان و مثنوی کرد».'''</font> بدیع‌الزمان از آغاز ورود به تهران با ادیب پیشاوری معاشرت و ارتباط علمی و ادبی پیدا کرد و شرح چغمینی را نزد او تلمذ کرد. زین رو استاد پیشاوری در به‌وجودآمدن فروزانفرِ مولوی‌شناس و تغییر و تحول اندیشه‌های او نقش بسزایی داشت.<ref name=''ادیب پیشاوری''/>


بدیع‌الزمان با غرق‌ شدن در عالم جذبه مولانا و مثنوی توانست آثار ارزشمندی چون '''''احادیث مثنوی'''''، '''''شرح مثنوی شریف'''''، '''''معارف بهاءولد'''''، '''''معارف برهان محقق''''' و... را در عرصه مولوی‌پژوهی به ثمر رساند. به‌عقیده «احمدعلی رجائی» استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، کار فروزانفر در باب مولوی به کار یک عاشق شبیه است نه کسی‌ که تنها در یک زمینه تحقیق می‌کند؛ زیرا بدون چشمداشت مادی نزدیک چهل سال عمر صرف این کار کرد. او معنی و حقیقت مثنوی را در ادب فارسی جست‌وجو کرد و بیرون آورد. باین ترتیب بود که کتاب ''مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی'' را نوشت. بعد ''احادیث مثنوی'' را استخراج کرد و با معانی آن‌ها را در اختیار گذاشت...<ref name= ''بزرگداشت استاد''/> اهل ادب و شعر فروزانفر را به‌سبب تصحیح و تألیف آثار ارزشمندی درباره مولانا، هم‌ردیف نیکسلون پایه‌گذاری "مولوی‌شناسی علمی" در جهان عرفان و ادب فارسی می‌دانند.
بدیع‌الزمان با غرق‌ شدن در عالم جذبه مولانا و مثنوی توانست آثار ارزشمندی چون '''''احادیث مثنوی'''''، '''''شرح مثنوی شریف'''''، '''''معارف بهاءولد'''''، '''''معارف برهان محقق''''' و... را در عرصه مولوی‌پژوهی به‌ثمر رساند. به‌عقیده «احمدعلی رجائی» استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، کار فروزانفر در باب مولوی به کار عاشقی شبیه است نه کسی‌ که تنها در یک زمینه تحقیق می‌کند؛ زیرا بدون چشمداشت مادی نزدیک چهل سال عمر صرف این کار کرد. او معنی و حقیقت مثنوی را در ادب فارسی جست‌وجو کرد و بیرون آورد. باین ترتیب بود که کتاب ''مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی'' را نوشت. بعد ''احادیث مثنوی'' را استخراج کرد و با معانی آن‌ها را در اختیار گذاشت...<ref name= ''بزرگداشت استاد''/> اهل ادب و شعر فروزانفر را به‌سبب تصحیح و تألیف آثار ارزشمندی درباره مولانا، هم‌ردیف نیکسلون پایه‌گذاری "مولوی‌شناسی علمی" در جهان عرفان و ادب فارسی می‌دانند.


====شعر خودش هم اگر خوب نبود نمی‌پسندید====
====شعر خودش هم اگر خوب نبود نمی‌پسندید====
فروزانفر به‌عنوان منتقدی ادبی، فردی واقع‌بین، بی‌طرف و دقیق بود. او در میان هم‌عصران خود به تهور و رک‌گویی در نقد شعر کلاسیک مشهور بود.<ref name=''فروزانفر''/> او نخستین بار، نقد را از تعارف‌های رایج تذکره‌ها که غالبا براساس شهرت‌های غلط استوار شده است، رها ساخت و هر شاعری را در پایگاه مناسب خویش قرار داد و این ارزیابی علمی را به قیمت مطالعه سطر به سطر مجموعه آثار هرکدام از شاعران و تأمل در یک‌یک کلمات ایشان به‌دست‌ آورد.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۲و۲۳}}</ref> قدرت انتقادی عجیبی داشت همین قدرت او را گوهرشناس بار آورده بود. <font color=purple>'''شعر خودش هم اگر خوب نبود نمی‌پسندید درست مثل حافظ.'''</font> <ref name=''به‌یاد استاد''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۱۹}}</ref>
فروزانفر به‌عنوان منتقدی ادبی، فردی واقع‌بین، بی‌طرف و دقیق بود. او در میان هم‌عصران خود به تهور و رک‌گویی در نقد شعر کلاسیک مشهور بود.<ref name=''فروزانفر''/> او نخستین بار، نقد را از تعارف‌های رایج تذکره‌ها که غالبا براساس شهرت‌های غلط استوار شده است، رها ساخت و هر شاعری را در پایگاه مناسب خویش قرار داد و این ارزیابی علمی را به‌قیمت مطالعه سطر به سطر مجموعه آثار هرکدام از شاعران و تأمل در یک‌یک کلمات ایشان به‌دست‌ آورد.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۲و۲۳}}</ref> قدرت انتقادی عجیبی داشت همین قدرت او را گوهرشناس بار آورده بود. <font color=purple>'''شعر خودش هم اگر خوب نبود نمی‌پسندید درست مثل حافظ.'''</font> <ref name=''به‌یاد استاد''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۱۹}}</ref>


====قرآنِ فروزانفر====
====قرآنِ فروزانفر====
استاد فروزانفر، ترجمه‌ای از قرآن نیز دارد که مفقود شده است. یک روز در کلاس درس گفت: «من مدت‌ها بود که مشغول ترجمهٔ قرآن بودم. خوشبختانه پریروز از کار آن فارغ شدم». سال‌ها گذشته اما این کتاب رنگ چاپ به خود ندیده است. استاد قرارداد چاپ کتاب را همان زمان با وزات فرهنگ و هنر بسته بود. پس از انقلاب، آقای «عنایت‌الله مجیدی» متصدی کارهای خانواده مرحوم فروزانفر برای  گرفتن این کتاب به متصدی کتاب‌ها در وزارت‌خانه مراجعه می‌کند؛ اما تنها پوشه‌ای حاوی مکاتبات فروزانفر با وزارت فرهنگ برای ترجمه و چاپ این قرآن در اختیارش می‌گذارند بدون هیچ نسخه‌ای از آن. پس از مدت‌ها جست‌وجو به محمدامین ریاحی مدیر کل نگارش وقت وزارت فرهنگ می‌رسد که دستور داده بود از روی اصل نسخهٔ کتاب، چهار نسخه ماشین شود. بنابرین کتاب منحصر به یک نسخه نبوده که مفقود شود!<ref name=''شاگرد استاد''/>
استاد فروزانفر، ترجمه‌ای از قرآن نیز دارد که مفقود شده است. روزی در کلاس درس گفت: «من مدت‌ها بود که مشغول ترجمهٔ قرآن بودم. خوشبختانه پریروز از کار آن فارغ شدم». سال‌ها گذشته اما این کتاب رنگ چاپ به‌خود ندیده است. استاد قرارداد چاپ کتاب را همان زمان با وزات فرهنگ و هنر بسته بود. پس از انقلاب، آقای «عنایت‌الله مجیدی» متصدی کارهای خانواده مرحوم فروزانفر برای  گرفتن این کتاب به متصدی کتاب‌ها در وزارت‌خانه مراجعه می‌کند؛ اما تنها پوشه‌ای حاوی مکاتبات فروزانفر با وزارت فرهنگ برای ترجمه و چاپ این قرآن در اختیارش می‌گذارند بدون هیچ نسخه‌ای از آن. پس از مدت‌ها جست‌وجو به محمدامین ریاحی مدیرکل نگارش وقت وزارت فرهنگ می‌رسد که دستور داده بود از روی اصل نسخهٔ کتاب، چهار نسخه ماشین شود. بنابرین کتاب منحصر به یک نسخه نبوده که مفقود شود!<ref name=''شاگرد استاد''/>


====خوی و خصلت‌های استاد====
====خوی و خصلت‌های استاد====
جوشش و رابطه گرمش با دانشجویان، عدم تکبر با زیردستان، نکته‌بینی، حاضرجوابی، متلک گویی، ظرافت کلام توصیف بسیاری از شاگردان و هم‌عصران فروزانفر از این استاد است.
جوشش و رابطه گرمش با دانشجویان، عدم تکبر با زیردستان، نکته‌بینی، حاضرجوابی، متلک گویی، ظرافت کلام توصیف بسیاری از شاگردان و هم‌عصران فروزانفر از این استاد است.{{سخ}}
حاضرجوابی، لطیفه‌گویی، حافظهٔ قوی، وسعت اطلاعات و اشعار فراوانی که به‌ویژه از قدما ازبر داشت، از فروزانفر شخصیتی جذاب و فوق‌العاده‌ای فروزانفر ساخته بود.
حاضرجوابی، لطیفه‌گویی، حافظهٔ قوی، وسعت اطلاعات و اشعار فراوانی که به‌ویژه از قدما ازبر داشت، از فروزانفر شخصیتی جذاب و فوق‌العاده‌ای فروزانفر ساخته بود.{{سخ}}
 
به‌اعتقاد همکاران و اساتید و شاگردان، استاد حافظه‌ای بس نیرومند و توانا داشت. «فروزانفر به‌سبب داشتن حافظهٔ بسیار نیرومند اهل یادداشت و فیش‌بردای منظم به‌سبک محققان امروز نبود و از او یادداشت‌های مهمی مانند یادداشت‌های قزوینی یا مینوی باقی نمانده است».<ref name=''شاگرد استاد''>{{یادکرد|نویسنده= صادقی|مقاله= استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم|ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|شماره= ۷|صفحه= ۳۴۹تا۳۵۶}}</ref> یک بار در کلاسِ درس گفته بود:
به اعتقاد همکاران و اساتید و شاگردان، استاد حافظه‌ای بس نیرومند و توانا داشت. «فروزانفر به‌سبب داشتن حافظهٔ بسیار نیرومند اهل یادداشت و فیش‌بردای منظم به سبک محققان امروز نبود و از او یادداشت‌های مهمی مانند یادداشت‌های قزوینی یا مینوی باقی نمانده است».<ref name=''شاگرد استاد''>{{یادکرد|نویسنده= صادقی|مقاله= استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم|ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|شماره= ۷|صفحه= ۳۴۹تا۳۵۶}}</ref> یک بار در کلاسِ درس گفته بود:
{{گفتاورد تزیینی| '''من یک سوم شاهنامه و بخش بزرگی از مثنوی را در حافظه دارم'''.<ref name=''شاگرد استاد''/>}}
{{گفتاورد تزیینی| '''من یک سوم شاهنامه و بخش بزرگی از مثنوی را در حافظه دارم'''.<ref name=''شاگرد استاد''/>}}
 
دقت و انصاف و حق‌گویی از ویژگی‌های فروزانفر است که به‌وضوح می‌توان به این خصائص در مقدمه‌ای او در تصحیح دیوان شمس پی‌برد. آنجا که می‌گوید: «من بعد از اینکه یازده سال وقت صرف تصحیح این دیوان کردم، فهمیدم که خیلی اشتباه کرده‌ام. بین دو چیز مردّد بودم. اعتراف به‌اشتباه یا روپوشاندنش. دیدم شأن یک انسان علمی نیست که بخواهد هیچ خلافی را روپوش کند. بهتر اینست که به‌اشتباه خود اعتراف بکنم، دوباره دیوان را به‌همین قصد خواندم و تصحیح مجدد کردم و بازهم ناقص است.»<ref name=''بزرگداشت استاد''/>
دقت و انصاف و حق‌گویی از ویژگی‌های فروزانفر است که به‌وضوح می‌توان به این خصائص در مقدمه‌ای او در تصحیح دیوان شمس پی‌برد. آنجا که می‌گوید: «من بعد از اینکه یازده سال وقت صرف تصحیح این دیوان کردم، فهمیدم که خیلی اشتباه کرده‌ام. بین دو چیز مردّد بودم. اعتراف به اشتباه یا روپوشاندنش. دیدم شأن یک انسان علمی نیست که بخواهد هیچ خلافی را روپوش کند. بهتر اینست که به اشتباه خود اعتراف بکنم، دوباره دیوان را به‌همین قصد خواندم و تصحیح مجدد کردم و بازهم ناقص است.»<ref name=''بزرگداشت استاد''/>


====فعالیت‌های سیاسی و اداری استاد====
====فعالیت‌های سیاسی و اداری استاد====
بدیع‌الزمان از سال۱۳۱۳ که دانشکده معقول و منقول (الهیات) تشکیل شد، به‌عنوان معاون دانشکده و در سال۱۳۲۳ به ریاست آنجا انتخاب شد تا ۱۳۴۶ که بازنشست شد در این سمت باقی ماند. او از همان ۱۳۴۶ تا پایان زندگی‌اش در سال ۱۳۴۹ نیز ریاست '''کتابخانهٔ سلطنتی''' را به‌عهده داشت. فروزانفر علاقه زیادی به سیاست و نزدیکی به مراکز قدرت و مقامات رسمی داشت. او به شاه و دربار نزدیک بود.<ref name=''شاگرد استاد''/>
بدیع‌الزمان از سال۱۳۱۳ که دانشکده معقول و منقول (الهیات) تشکیل شد، به‌عنوان معاون دانشکده و در سال۱۳۲۳ به ریاست آنجا انتخاب شد تا ۱۳۴۶ که بازنشست شد در این سمت باقی ماند. او از همان ۱۳۴۶ تا پایان زندگی‌اش در سال۱۳۴۹ نیز ریاست '''کتابخانهٔ سلطنتی''' را به‌عهده داشت. فروزانفر علاقه زیادی به سیاست و نزدیکی به مراکز قدرت و مقامات رسمی داشت. او به شاه و دربار نزدیک بود.<ref name=''شاگرد استاد''/>


یک دوره از ۱۳۲۸تا۱۳۳۱ به نمایندگی انتصابی مجلس سنا انتخاب شد. در این سال بود که دکتر '''«مصدق»''' مجلس سنا را منحل کرد و فروزانفر شعر معروف خود را در ستایش از او سرود:
یک دوره از ۱۳۲۸تا۱۳۳۱ به‌نمایندگی انتصابی مجلس سنا انتخاب شد. در این سال بود که دکتر '''«مصدق»''' مجلس سنا را منحل کرد و فروزانفر شعر معروف خود را در ستایش از او سرود:
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: darkred}}{{ب|'''ای مصدق ثنا سزاست تو را '''|''' همت اندر خور ثناست تو را'''}}
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: darkred}}{{ب|'''ای مصدق ثنا سزاست تو را '''|''' همت اندر خور ثناست تو را'''}}
{{ب|'''زانکه زین سرزمین بحول‌الله '''|'''دست بیگانه از تو شد کوتاه'''}}  
{{ب|'''زانکه زین سرزمین بحول‌الله '''|'''دست بیگانه از تو شد کوتاه'''}}  
{{ب|'''نفتخواران حیله‌آور پست '''|'''رشتهٔ چاره‌شان ز تو بگسست'''}}  
{{ب|'''نفتخواران حیله‌آور پست '''|'''رشتهٔ چاره‌شان ز تو بگسست'''}}  
{{ب|'''راستی را که مردِ مرد تویی'''|'''زانکه با دیو در نبرد توی'''}}  
{{ب|'''راستی را که مردِ مرد تویی'''|'''زانکه با دیو در نبرد توی'''}}  
{{ب|'''گرچه انگیخت او را به حیله سپاه'''|'''یک سر مو دلت نگشت از راه'''}}  
{{ب|'''گرچه انگیخت او را به‌حیله سپاه'''|'''یک سر مو دلت نگشت از راه'''}}  
{{ب|'''سخنی مختصر بگویمت من'''|'''در دلت نیست جز که حبّ وظن'''}}  
{{ب|'''سخنی مختصر بگویمت من'''|'''در دلت نیست جز که حبّ وظن'''}}  
{{ب|'''عید نوروز بر تو فرخّ باد'''|''' هر چه پرسی ز بخت پاسخ باد'''}}{{پایان شعر}}'''<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۳۴۵}}</ref>
{{ب|'''عید نوروز بر تو فرخّ باد'''|''' هر چه پرسی ز بخت پاسخ باد'''<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۳۴۵}}</ref>}}
 
{{پایان شعر}}
====ید طولایی در ترجمه داشت====
====ید طولایی در ترجمه داشت====
قلمرو ترجمه از دیگر عرصه‌های جولان فروزانفر بوده است. در مطالعه ترجمه‌های او هرگز احساس نمی‌کنید که ترجمهٔ یک اثر را در اختیار دارید. '''زندهٔ بیدار''' ترجمه‌ای است از او که نمونه‌ای است از یک متن ادبی و فلسفی کهن با ترجمه‌ای به شیواترین اسلوب به فارسی. '''شاهکار فروزانفر در ترجمه، ترجمه قرآنی است که از وی برجا مانده است.'''<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۴}}</ref>
قلمرو ترجمه از دیگر عرصه‌های جولان فروزانفر بوده است. در مطالعه ترجمه‌های او هرگز احساس نمی‌کنید که ترجمهٔ یک اثر را در اختیار دارید. '''زندهٔ بیدار''' ترجمه‌ای است از او که نمونه‌ای است از یک متن ادبی و فلسفی کهن با ترجمه‌ای به شیواترین اسلوب به‌فارسی. '''شاهکار فروزانفر در ترجمه، ترجمه قرآنی است که از وی برجا مانده است.'''<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۴}}</ref>


====فقط بهار را می‌پسندید====
====فقط بهار را می‌پسندید====
خط ۲۷۴: خط ۲۷۲:


===یادمان و بزرگداشت‌ها===
===یادمان و بزرگداشت‌ها===
* برگزاری چهارمین جشنواره جایزه بدیع‌الزمان فروزانفر در ۱۹اسفند۱۳۹۵ در شهرستان بشرویه زادگاه او.
* چهارمین جشنواره جایزهٔ بدیع‌الزمان فروزانفر در ۱۹اسفند۱۳۹۵ در شهرستان بشرویه زادگاه او.
* برگزاری مراسم سومین جشنواره جایزه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر در ۲۴آذر۱۳۹۴ در باغ‌موزه نگارستان.
* مراسم سومین جشنواره جایزه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر در ۲۴آذر۱۳۹۴ در باغ‌موزه نگارستان.
* برگزاری همايش دو روزه بزرگداشت علامه «بديع‌الزمان فروزانفر» در بشرویه در سال۱۳۸۳.
* همايش دو روزه بزرگداشت علامه «بديع‌الزمان فروزانفر» در بشرویه در سال۱۳۸۳.


===در نگاه دیگران===
===در نگاه دیگران===
خط ۲۸۳: خط ۲۸۱:


====[[صادق هدایت]]: '''سخن و سخنوان چیز مزخرفی است'''====
====[[صادق هدایت]]: '''سخن و سخنوان چیز مزخرفی است'''====
هدایت در یکی از نامه‌هایش نظرش را درباره کتاب ''«سخن و سخنوران»'' فروزانفر چنین می‌نویسد: «اخیرا کتاب سخن و سخنوران در تاریخ ادبیات ایران، تألیف بدیع‌الزمان چاپ شده، اما حالا که خودمانیم، چیز مزخرفی است و به تقلید سایرین، با شرح حال خیلی مختصر، اشعارِ شعر را انتخاب کرده»<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ص=۲۸۳}}</ref>
هدایت در یکی از نامه‌هایش نظرش را درباره کتاب ''«سخن و سخنوران»'' فروزانفر چنین می‌نویسد: «اخیراً کتاب سخن و سخنوران در تاریخ ادبیات ایران، تألیف بدیع‌الزمان چاپ شده، اما حالا که خودمانیم، چیز مزخرفی است و به تقلید سایرین، با شرح حال خیلی مختصر، اشعارِ شعر را انتخاب کرده»<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ص=۲۸۳}}</ref>


====[[عبدالحسین زرین‌کوب]]: '''درسش هم تهذیب بود هم تفریح'''====
====[[عبدالحسین زرین‌کوب]]: '''درسش هم تهذیب بود هم تفریح'''====
فروزانفر معلم و استادی دلسوز و صمیمی بود. درس او تنها تعلیم نبود، هم تهذیب بود و هم در عین حال تفریح... فروزانفر در شمار آن‌گونه دانشمندان بود که آنچه از آن‌ها به‌عنوان آثار علمی باقی می‌ماند، نسبت به دانش وسیع و پرمایه آن‌ها اصلا قابل ملاحظه نیست. در تاریخ ادیبات با اینکه از تئوری‌ها و روش‌های امروزی اروپایی آن، چنان‌که باید آگاهی نداشت، طرز کارش چنان دقیق و محتاطانه بود که حتی حاصل کار شرق‌شناسان اروپایی از حیث عمق و دقت علمی به پای کار او نمی‌رسید. در نقد متون و آنچه امروز در ایران «تصحیح» می‌خوانند هنوز شیوهٔ کار درست را باید از او آموخت.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۵۱|ک= مجموعه مقالات و اشعار|ص=۸ و ۹}}</ref>
فروزانفر معلم و استادی دلسوز و صمیمی بود. درس او تنها تعلیم نبود، هم تهذیب بود و هم در عین حال تفریح... فروزانفر در شمار آن‌گونه دانشمندان بود که آنچه از آن‌ها به‌عنوان آثار علمی باقی می‌ماند، نسبت به دانش وسیع و پرمایه آن‌ها اصلاً درخور ملاحظه نیست. در تاریخ ادیبات با اینکه از تئوری‌ها و روش‌های امروزی اروپایی آن، چنان‌که باید آگاهی نداشت، طرز کارش چنان دقیق و محتاطانه بود که حتی حاصل کار شرق‌شناسان اروپایی از حیث عمق و دقت علمی به پای کار او نمی‌رسید. در نقد متون و آنچه امروز در ایران «تصحیح» می‌خوانند هنوز شیوهٔ کار درست را باید از او آموخت.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۵۱|ک= مجموعه مقالات و اشعار|ص=۸ و ۹}}</ref>


====[[سیمین دانشور]]: '''استادی بی‌بدیل بود'''====
====[[سیمین دانشور]]: '''استادی بی‌بدیل بود'''====
خط ۲۹۲: خط ۲۹۰:


====[[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]]: '''حتی شوخی‌هایش آموزنده بود'''====
====[[محمدرضا شفیعی کدکنی|شفیعی کدکنی]]: '''حتی شوخی‌هایش آموزنده بود'''====
طی قریب پنج سال شاگرد او بودم؛ اما هرگز درسش را ترک نگفتم. یک مطلب مکرر یا مبتذل که از همگنان بتوان شنید، از او  نشنیدم. حتی شوخی‌های او، احوال‌پرسی‌های او چیزی به دانشجو می‌آموخت. حضور ذهن شگفت‌آور و تسخیرکنندهٔ‌ او به‌حدی بود که در مراحل نخست آشنایی و اولین‌ دیدارها، بعضی افراد تصور می‌کردند که فروزانفر مدت‌ها قبل، در نهان هدیه‌ای، رشوه‌ای به شخص پُرسنده داده و از او خواسته که در «فلان مجلس یا در فلان کلاس، این سوال را مطرح کن» و خود از قبل پاسخ آن را آماده کرده است... دانش و اطلاع عمیق و وسیعی درباره تاریخ ادب فارسی و تاریخ ایران دوره اسلامی و تمام قلمرو عرفان ایرانی داشت اما می‌گفت: «من از حمله مغول به این سوی را نمی‌شناسم»<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۳}}</ref>
طی قریب پنج سال شاگرد او بودم؛ اما هرگز درسش را ترک نگفتم. یک مطلب مکرر یا مبتذل که از همگنان بتوان شنید، از او  نشنیدم. حتی شوخی‌های او احوال‌پرسی‌های او چیزی به دانشجو می‌آموخت. حضور ذهن شگفت‌آور و تسخیرکنندهٔ‌ او به‌حدی بود که در مراحل نخست آشنایی و اولین‌ دیدارها بعضی افراد تصور می‌کردند که فروزانفر مدت‌ها قبل، در نهان هدیه‌ای، رشوه‌ای به شخص پُرسنده داده و از او خواسته که در «فلان مجلس یا در فلان کلاس، این سؤال را مطرح کن» و خود از قبل پاسخ آن را آماده کرده است... دانش و اطلاع عمیق و وسیعی درباره تاریخ ادب فارسی و تاریخ ایران دوره اسلامی و تمام قلمرو عرفان ایرانی داشت اما می‌گفت: «من از حمله مغول به این سوی را نمی‌شناسم»<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۸۲|ک= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۳}}</ref>


====احمدعلی رجایی: '''فروزانفر کلاس‌داری یگانه بود'''====
====احمدعلی رجایی: '''فروزانفر کلاس‌داری یگانه بود'''====
وقتی تاریخ اسلام یا تاریخ ادیبات درس می‌داد هدفش این نبود که بگوید چه کسی کِی به‌دنیا آمده است و کِی در گذشته است. او سعی داشت روابط انسان‌ها را در هر عصر و محیط بیان کند و علل و وقایع و درون انسان‌ها را که نمی‌تواند از تأثیر جامعه برکنار باشد، نشان بدهد. او معانی کلی را ریزه‌ریزه و جزء‌جزء در قالب الفاظ می‌ریخت و همانطور جزءجزء در ذهن شنونده جای می‌داد. به‌همین دلیل کسی که در کلاس فروزانفر می‌نشست، گذشت زمان را نمی‌فهمید و از بیان شیوا و عمیق و مستند فروزانفر لذت می‌برد. شاگردان را بیدار می‌کرد و به ضعف و نقص خودشان آگاه‌شان می‌ساخت تا بدانند وسعت دریای علم چقدر است. بدین طریق ذوق طلب را در آنان بیدار می‌کرد.<ref name=''بزرگداشت فروزانفر''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|دوره=|شماره= ۱|صفحه= ۱۸}}</ref>
وقتی تاریخ اسلام یا تاریخ ادیبات درس می‌داد هدفش این نبود که بگوید چه کسی کِی به‌دنیا آمده است و کِی در گذشته است. او سعی داشت روابط انسان‌ها را در هر عصر و محیط بیان کند و علل و وقایع و درون انسان‌ها را که نمی‌تواند از تأثیر جامعه برکنار باشد، نشان بدهد. او معانی کلی را ریزه‌ریزه و جزء‌جزء در قالب الفاظ می‌ریخت و همانطور جزءجزء در ذهن شنونده جای می‌داد. به‌همین دلیل کسی که در کلاس فروزانفر می‌نشست، گذشت زمان را نمی‌فهمید و از بیان شیوا و عمیق و مستند فروزانفر لذت می‌برد. شاگردان را بیدار می‌کرد و به ضعف و نقص خودشان آگاه‌شان می‌ساخت تا بدانند وسعت دریای علم چقدر است. بدین طریق ذوق طلب را در آنان بیدار می‌کرد.<ref name=''بزرگداشت فروزانفر''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۱۸}}</ref>


===وقت خود را در  کارهای اداری تلف کردیم===
===وقت خود را در  کارهای اداری تلف کردیم===
خط ۳۰۷: خط ۳۰۵:


===خلقیات===
===خلقیات===
لطف محضر، ادب فوق‌العاده، نکته‌سنجی‌های او با چاشنی ظرافت و شوخی باعث شده بود که در هر محفلی مقبول و مطلوب گردد. وسعت اطلاعات او حتی تقی‌زاده و محمد قزوینی را به اعجاب واداشت. عربی را به لغت فصیح تکلم می‌کرد؛ اما کلام خود را چنان با اشعار و امثال و حکایات می‌‌آراست که برای ادبای عرب هم سخن گفتنش جالب بود.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۵۱|ک= مجموعه مقالات و اشعار|ص=۱۰}}</ref>  
لطف محضر، ادب فوق‌العاده، نکته‌سنجی‌های او با چاشنی ظرافت و شوخی باعث شده بود که در هر محفلی مقبول و مطلوب گردد. وسعت اطلاعات او حتی تقی‌زاده و محمد قزوینی را به اعجاب واداشت. عربی را به‌لغت فصیح تکلم می‌کرد؛ اما کلام خود را چنان با اشعار و امثال و حکایات می‌‌آراست که برای ادبای عرب هم سخن گفتنش جالب بود.<ref>{{پک|فروزانفر|۱۳۵۱|ک= مجموعه مقالات و اشعار|ص=۱۰}}</ref>
 
===چهاردیواری ماندگار===
خانه بدیع‌الزمان در شهر بشرویه توسط شورای شهر این منطقه در آذر۱۳۹۴ به هیئت امنای انتشار آثار فروزانفر واگذار شد.<ref name=''خانه فروزانفر''>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.mehrnews.com/news/3001285/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF‏|عنوان= خانهٔ فروزانفر|ناشر = مهرنیوز}}</ref>


===منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)===
[[پرونده:Kongreh mostashrghin.jpg|330px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''کنگره مستشرقین، ۱۳۴۴ش(۱۹۶۵م)، دهلی{{سخ}}ایستاده از راست: داریوش شایگان، بهرام فره‌وشی، شجاع‌الدین شفا، جعفر جعفری،۲ناشناس، حافظ فرمانفرماییان، سیدحسین نصر و [[عبدالحسین زرین‌کوب]]{{سخ}}نشسته از راست: مهدی بیانی،ناشناس، مجید موقر، ابراهیم پورداوود، بدیع‌الزمان فروزانفر و [[سعید نفیسی]]'''</center>]]
خانه بدیع‌الزمان در شهر بشرویه توسط شورای شهر این منطقه در آذر۱۳۹۴ به هیئت امنای انتشار آثار فروزانفر واگذار شد. <ref name=''خانه فروزانفر''>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.mehrnews.com/news/3001285/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF‏|عنوان= خانهٔ فروزانفر|ناشر = مهرنیوز|تاریخ بازدید =|تاریخ =}}</ref>


[[پرونده:Kongreh mostashrghin.jpg|330px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''کنگره مستشرقین، ۱۳۴۴ش(۱۹۶۵م)، دهلی{{سخ}}ایستاده از راست: داریوش شایگان، بهرام فره‌وشی، شجاع‌الدین شفا، جعفر جعفری،۲ناشناس، حافظ فرمانفرماییان، سیدحسین نصر و [[عبدالحسین زرین‌کوب]]{{سخ}}نشسته از راست: مهدی بیانی،ناشناس، مجید موقر، ابراهیم پورداوود، بدیع‌الزمان فروزانفر و سعید نفیسی'''</center>]]
===گزارش سفرها===
===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)===
لبنان، پاکستان، ترکیه (دو بار)، افغانستان (سه بار)، عربستان، سوریه، اردن، عراق، کویت، هند، آمریکا، انگلیس، شوری از کشورهایی است که فروزانفر برای کارهای علمی و تحقیقی به آن‌ها سفر کرده است.
لبنان، پاکستان، ترکیه (دو بار)، افغانستان (سه بار)، عربستان، سوریه، اردن، عراق، کویت، هند، آمریکا، انگلیس، شوری از کشورهایی است که فروزانفر برای کارهای علمی و تحقیقی به آن‌ها سفر کرده است.


===برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است===
===برنامه‌های برون‌مرزی===
بدیع‌الزمان در مجالس و کنگره‌های علمی بسیاری به‌عنوان نمایندهٔ ایران شرکت و سخنرانی کرده است:<ref>{{پک|انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|۱۳۸۸|ک= زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۲۹}}</ref>
بدیع‌الزمان در مجالس و کنگره‌های علمی بسیاری به‌عنوان نمایندهٔ ایران شرکت و سخنرانی کرده است:<ref>{{پک|انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|۱۳۸۸|ک= زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر|ص=۲۲۹}}</ref>
* کنگره اسلامی پاکستان (لاهور، ۱۳۳۶)
* کنگره اسلامی پاکستان (لاهور، ۱۳۳۶)
خط ۳۳۴: خط ۳۳۳:
[[پرونده:Tandis.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تندیس استاد فروزانفر'''<ref name=''تندیس استاد''>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.irna.ir/news/3426202/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1|عنوان= رونمایی از تندیس استاد فروزانفر|ناشر =ایسنا|تاریخ =|تاریخ بازدید=}}</ref>]]
[[پرونده:Tandis.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تندیس استاد فروزانفر'''<ref name=''تندیس استاد''>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.irna.ir/news/3426202/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1|عنوان= رونمایی از تندیس استاد فروزانفر|ناشر =ایسنا|تاریخ =|تاریخ بازدید=}}</ref>]]


===نام جاهایی که به اسم این فرد است===
===مکان‌های به نام===
در منطقه دو تهران، در محدوده پل گیشا و خیابان نصر، بلواری است به نام فروزانفر.
در منطقه دو تهران، در محدوده پل گیشا و خیابان نصر، بلواری است به نام فروزانفر.


خط ۳۴۱: خط ۳۴۰:


==آثار و کتاب‌شناسی==
==آثار و کتاب‌شناسی==
از بدیع‌الزمان فروزانفر '''۳۷''' عنوان کتاب (اعم از تألیف، تصحیح و ترجمه) و '''۱۰۶''' عنوان مقاله و اشارات باقی مانده است. این مقاله‌ها در کتاب '''مقاله‌های فروزانفر''' و کتاب '''از خاطر و خط استاد''' گردآوری و چاپ شده است.  
از بدیع‌الزمان فروزانفر '''۳۷''' عنوان کتاب (تألیف، تصحیح و ترجمه) و '''۱۰۶''' عنوان مقاله و اشارات باقی مانده است. این مقاله‌ها در کتاب '''مقاله‌های فروزانفر''' و کتاب '''از خاطر و خط استاد''' گردآوری و چاپ شده است.  


آثار قلمی او به‌ترتیب تاریخ انتشار آورده می‌شود:
===سیاههٔ آثار===
* '''۱۲۹۶''': [صرف و نحو عربی] خطی. موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ۱۰۴ ص. (به‌شماره ۸۸۰۴)
* '''۱۲۹۶''': [صرف‌ونحو عربی] خطی، ۱۰۴ص (به‌شماره ۸۸۰۴)
* '''۱۲۹۹''': [شعر و شاعری]. خطی. موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ۸۴ ص. (ضمن یادداشت‌ها)
* '''۱۲۹۹''': [شعر و شاعری]. خطی، ۸۴ص (ضمن یادداشت‌ها)
* '''۱۳۰۶''': منتخبات شاهنامه، تهران، ۷۲ ص، سربی، جیبی.
* '''۱۳۰۶''': منتخبات شاهنامه، تهران، ۷۲ص، سربی، جیبی
*'''۱۳۰۸تا۱۳۱۲''': سخن و سخنوران (شرح‌حال و منتخب اشعار شعرای خراسان و ماوراءالنهر از ابتدای قرن سوم تا اواخر قرن ششم). تهران، شرکت سهامی طبع کتاب، ۲ جلد، ح+ ۳۹۰+۷+۴+۴۲۷ ص؛‌ چاپ ۴ [دو جلد در یک جلد]، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۹، ۷۱۳ص.
* '''۱۳۰۸تا۱۳۱۲''': سخن و سخنوران (شرح‌حال و منتخب اشعار شعرای خراسان و ماوراءالنهر از ابتدای قرن سوم تا اواخر قرن ششم). تهران، شرکت سهامی طبع کتاب، ۲جلد، ح+ ۳۹۰+۷+۴+۴۲۷ص؛‌ چاپ چهارم [دو جلد در یک جلد]، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۹، ۷۱۳ص
* '''۱۳۱۳''': آیات منتخبه از کلام‌الله مجید، مخصوص سال‌های پنجم و ششم دبستان‌ها. تهران، شرت مطبوعات و شرکت محدود طبع کتاب (مصوب شورای عالی فرهنگ)، چاپ اول، ۱۳۱۳، چاپ ۵، ۱۳۲۸.
* '''۱۳۱۳''': آیات منتخبه از کلام‌الله مجید، مخصوص سال‌های پنجم و ششم دبستان‌ها. تهران، شرت مطبوعات و شرکت محدود طبع کتاب (مصوب شورای عالی فرهنگ)، چاپ اول، ۱۳۱۳، چاپ پنجم، ۱۳۲۸
* '''۱۳۱۵''': ''رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی''. تهران، چاپخانه مجلس، ۱۹۲ ص. چاپ ۴، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۶۱، س+۲۳۶ ص. این اثر به ترکی ترجمه و چاپ شده است.
* '''۱۳۱۵''': ''رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی''. تهران، چاپخانه مجلس، ۱۹۲ص. چاپ ۴، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۶۱، س+۲۳۶ ص. این اثر به‌ترکی ترجمه و چاپ شده است.
* '''۱۳۱۷''': مباحثی از ''تاریخ ادبیات ایران، از سامانیان تا سلجوقیان، تهران''، سلسله انتشارات دانشکده معقول و منقول، ۱۷۹ ص؛‌ چاپ دوم، از طاهریان تا سلجوقیان، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، ۱۳۵۴، ۲۷+ ۴۱۲ص؛‌ چاپ سوم، با عنوان ''تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا پایان تیموریان''، تهران، انتشارت سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، ۱۳۸۳، ۶۳۶ص.
* '''۱۳۱۷''': مباحثی از ''تاریخ ادبیات ایران، از سامانیان تا سلجوقیان، تهران''، سلسله انتشارات دانشکده معقول و منقول، ۱۷۹ ص؛‌ چاپ دوم، از طاهریان تا سلجوقیان، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، ۱۳۵۴، ۲۷+ ۴۱۲ص؛‌ چاپ سوم، با عنوان ''تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا پایان تیموریان''، تهران، انتشارت سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، ۱۳۸۳، ۶۳۶ص
* '''۱۳۱۷''': ''تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا دوره مغول'' (تقریر کلاسی، ۱۳۱۶)، چاپ نشده است.
* '''۱۳۱۷''': ''تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا دوره مغول'' (تقریر کلاسی، ۱۳۱۶)، چاپ نشده است.
* '''۱۳۱۸تا۱۳۱۹''': واژه‌های نو فرهنگستان. [تألیف و تصویب فروزانفر و اعضاء فرهنگستان ایران]. تهران، شماره ۷.
* '''۱۳۱۸تا۱۳۱۹''': واژه‌های نو فرهنگستان. [تألیف و تصویب فروزانفر و اعضاء فرهنگستان ایران]. تهران، شماره ۷
* '''۱۳۱۹''': ''فرهنگ تازی به پارسی''. جلد اول [الف-د]. تهران، فرهنگستان ایران، ۳۶۶ ص.
* '''۱۳۱۹''': ''فرهنگ تازی به پارسی''. جلد اول [الف تا د]. تهران، فرهنگستان ایران، ۳۶۶ص
* '''۱۳۲۱''': ''خلاصه مثنوی، به‌انتخاب و انضمام تعلیقات و حواشی''. [تهران] وزارت فرهنگ، یج+ ۲+ ۳۰۱ ص.
* '''۱۳۲۱''': ''خلاصه مثنوی، به‌انتخاب و انضمام تعلیقات و حواشی''. [تهران] وزارت فرهنگ، یج+ ۲+ ۳۰۱ص
چاپ دوم، تهران، دانشگاه سپاهیان انقلاب ایران، [بی‌تاریخ].
چاپ دوم، تهران، دانشگاه سپاهیان انقلاب ایران، [بی‌تاریخ]
* '''۱۳۲۷''': ''اشعار مثنوی متضمن آیات قرآنی به اشارت یا تضمین''. [شامل ۶۲۱ مورد] ۱۳۱ ص، چاپ نشده است.
* '''۱۳۲۷''': ''اشعار مثنوی متضمن آیات قرآنی به اشارت یا تضمین''. [شامل ۶۲۱ مورد] ۱۳۱ ص، چاپ نشده است.
* '''۱۳۲۸''': ''دیوان اشرف غزنوی ملقب به اشرف''. تصحیح محمدتقی مدرس‌رضوی [با اصلاحات دهخدا و فروزانفر] تهران، دانشگاه تهران، ش ۷۳، عب+ ۳۸۴ ص.
* '''۱۳۲۸''': ''دیوان اشرف غزنوی ملقب به اشرف''. تصحیح محمدتقی مدرس‌رضوی [با اصلاحات دهخدا و فروزانفر] تهران، دانشگاه تهران، ش ۷۳، عب+ ۳۸۴ص
* '''۱۳۲۸تا۱۳۲۹''': ''دستور زبان فارسی'' [دستور پنج‌استاد، برای مدارس]. تهران، ناشر: علی‌اکبر علمی، ۲ جلد. ۱۵۰+۱۳۵ ص. [تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان].
* '''۱۳۲۸تا۱۳۲۹''': ''دستور زبان فارسی'' [دستور پنج‌استاد، برای مدارس]. تهران، ناشر: علی‌اکبر علمی، ۲ جلد. ۱۵۰+۱۳۵ص. [تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان]
* '''۱۳۳۰''': ''فیه ما فیه''. از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ش ۱۰۵، یج+ ۳۸۵ ص؛ چاپ ۲، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۸.
* '''۱۳۳۰''': ''فیه‌مافیه''. از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ش ۱۰۵، یج+ ۳۸۵ص؛ چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۸
* '''تا۱۳۳۸۱۳۳۳''': معارف. (مجموعه مواعظ و سخنان سلطان‌العلماء بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد). [تهران] وزارت فرهنگ، اداره کل انطباعات، ما + ۵۰۱ + یج+ ۴۱۶ ص. چهار جلد در دو جلد؛ چاپ افست. تهران، طهوری، ۱۳۵۲.
* '''۱۳۳۳تا۱۳۳۸''': معارف. (مجموعه مواعظ و سخنان سلطان‌العلماء بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد). [تهران] وزارت فرهنگ، اداره کل انطباعات، ما + ۵۰۱ + یج+ ۴۱۶ص. چهار جلد در دو جلد؛ چاپ افست. تهران، طهوری، ۱۳۵۲
* '''۱۳۳۳''': ''مآخذ قصص تمثیلات مثنوی''. [تهران]. دانشگاه تهران (ش ۲۱۴)، د+ ۲۶۵ ص؛ چاپ ۲، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۷.
* '''۱۳۳۳''': ''مآخذ قصص تمثیلات مثنوی''. [تهران]. دانشگاه تهران (ش ۲۱۴)، د+ ۲۶۵ص؛ چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۷
* '''۱۳۳۴''': ''زنده بیدار (حی بن یقظان)''. اثر ابن‌طفیل، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۸ – مجموعه آثار فلسفی، ۱۸۴ ص؛ چاپ ۳، ۱۳۵۱ [مشتمل بر ترجمه متن زنده بیدار، ترجمه قصه حی بن یقظان ابن‌سینا، ترجمه قصه غربة‌الغربیة سهروردی].
* '''۱۳۳۴''': ''زنده بیدار (حی بن یقظان)''. اثر ابن‌طفیل، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۸، مجموعه آثار فلسفی، ۱۸۴ص؛ چاپ سوم، ۱۳۵۱ [مشتمل بر ترجمه متن زنده بیدار، ترجمه قصه حی بن یقظان ابن‌سینا، ترجمه قصه غربة‌الغربیة سهروردی]
*‌ '''۱۳۳۴''': ''احادیث مثنوی''. تهران، دانشگاه تهران، (ش ۲۸۳)، یب+ ۲۷۴ ص؛ چاپ ۳، امیرکبیر، ۱۳۶۱.
*‌ '''۱۳۳۴''': ''احادیث مثنوی''. تهران، دانشگاه تهران، (ش ۲۸۳)، یب+ ۲۷۴ص؛ چاپ ۳، امیرکبیر، ۱۳۶۱.
* '''۱۳۳۵''': فارسی (قرائت فارسی و دستور زبان). برای سال اول دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان. تهران، اقبال.
*'''۱۳۳۵''': فارسی (قرائت فارسی و دستور زبان). برای سال اول دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان. تهران، اقبال
*‌ '''۱۳۳۵''': قرائت فارسی و دستورزبان. برای سال سوم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۰۰ ص.
*‌ '''۱۳۳۵''': قرائت فارسی و دستورزبان. برای سال سوم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۰۰ص
* '''۱۳۳۶''': قرائت فارسی و تاریخ ادبیات. برای سال چهارم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۱۲ ص.
* '''۱۳۳۶''': قرائت فارسی و تاریخ ادبیات. برای سال چهارم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۱۲ص
* '''۱۳۳۶تا۱۳۴۸''': ''کلیات شمس'' یا ''دیوان کبیر''. از گفتار جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ده جلد [تصحیح فروزانفر با مشارکت امیرحسین یزدگردی و حسین کریمان]، چاپ ۴، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷.
* '''۱۳۳۶تا۱۳۴۸''': ''کلیات شمس'' یا ''دیوان کبیر''. از گفتار جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ده جلد [تصحیح فروزانفر با مشارکت امیرحسین یزدگردی و حسین کریمان]، چاپ چهارم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷
* '''۱۳۳۹''': معارف، ''مجموعه مواعظ و کلمات سید برهان‌الدین محقق ترمذی''. به همراه تفسیر سوره محمد و فتح. تهران، وزارت فرهنگ، اداره کل نگارش، کو+ ۲۳۵ص؛ چاپ دوم. تهران، سروش، ۱۳۷۷.
* '''۱۳۳۹''': معارف، ''مجموعه مواعظ و کلمات سیدبرهان‌الدین محقق ترمذی''. به‌همراه تفسیر سوره محمد و فتح. تهران، وزارت فرهنگ، اداره‌کل نگارش، کو+ ۲۳۵ص؛ چاپ دوم. تهران، سروش، ۱۳۷۷
* '''۱۳۳۹تا۱۳۴۰''': ''شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری''. تهران، انجمن آثار ملی (ش ۴۱)، هشت+ ۵۴۰+۱۳۴ ص؛ چاپ افست، تهران، دهخدا، ۱۳۵۳.
* '''۱۳۳۹تا۱۳۴۰''': ''شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری''. تهران، انجمن آثار ملی (ش ۴۱)، هشت+ ۵۴۰+۱۳۴ص؛ چاپ افست، تهران، دهخدا، ۱۳۵۳
* '''۱۳۳۹''': استنساخ مقالات شمس تبریزی. خطی. موجود در کتاب‌خانه مرکزی دانشگاه تهران، در دو جلد. (به شماره ۸۷۹۸).
* '''۱۳۳۹''': استنساخ مقالات شمس تبریزی. خطی. موجود در کتاب‌خانه مرکزی دانشگاه تهران، در دو جلد. (به‌شماره ۸۷۹۸)
* '''۱۳۴۳''': ترجمه کامل قرآن مجید. چاپ نشده است.
* '''۱۳۴۳''': ترجمه کامل قرآن مجید. چاپ نشده است.
* '''۱۳۴۵''': ''ترجمه رساله قشریه''. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۲۶۳ مجموعه متون فارسی، ش ۳۳، ۸۴+ ۸۳۸ ص؛ چاپ دوم، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱.
* '''۱۳۴۵''': ''ترجمه رساله قشریه''. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۲۶۳ مجموعه متون فارسی، ش ۳۳، ۸۴+ ۸۳۸ص؛ چاپ دوم، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱
* '''۱۳۴۶تا۱۳۴۸''': ''شرح مثنوی شریف''. تهران، دانشگاه تهران (ش ۱۱۴۶)، گنجینه تحقیقات ایرانی، ش ۳، ۳ جلد، [مشتمل بر شرح ابیات از ۱ تا ۳۰۱۲]؛ چاپ سوم، زوار، ۱۳۶۷.
* '''۱۳۴۶تا۱۳۴۸''': ''شرح مثنوی شریف''. تهران، دانشگاه تهران (ش ۱۱۴۶)، گنجینه تحقیقات ایرانی، ش ۳، ۳ جلد، [مشتمل بر شرح ابیات از ۱تا۳۰۱۲]؛ چاپ سوم، زوار، ۱۳۶۷
* '''۱۳۴۷''': ''مناقب اوحدالدین حامدبن ابی‌الفخر کرمانی''. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۳۰۲- مجموعه متون فارسی، ش ۳۸، ۳۱۶ص.
* '''۱۳۴۷''': ''مناقب اوحدالدین حامدبن ابی‌الفخر کرمانی''. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۳۰۲، مجموعه متون فارسی، ش ۳۸، ۳۱۶ص
* '''۱۳۴۹''': ''مصباح‌الارواح''.اثر شمس‌الدین محمد بردسیری کرمانی. با مقدمه ایرج افشار. [تهران]. دانشگاه تهران، ش ۱۲۸۶، گنجینه متون ایرانی – ش ۷۰، ۱۲۴ص.
* '''۱۳۴۹''': ''مصباح‌الارواح''.اثر شمس‌الدین محمد بردسیری کرمانی. با مقدمه ایرج افشار. [تهران]. دانشگاه تهران، ش ۱۲۸۶، گنجینه متون ایرانی، ش ۷۰، ۱۲۴ص
* '''۱۳۵۱''': ''مجموعه مقالات و اشعار استاد بدیع‌الزمان فروزانفر''. با مقدمه عبدالحسین زرین‌کوب، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، جلد اول، بیست و پنج+ ۴۷۶ ص؛ چاپ دوم، با عنوان مقاله‌های فروزانفر  با افزودن ۲۸ مقاله جدید، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۶۰۲ ص.
* '''۱۳۵۱''': ''مجموعه مقالات و اشعار استاد بدیع‌الزمان فروزانفر''. با مقدمه عبدالحسین زرین‌کوب، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، جلد اول، بیست و پنج+ ۴۷۶ص؛ چاپ دوم، با عنوان مقاله‌های فروزانفر  با افزودن ۲۸ مقاله جدید، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۶۰۲ص.
* '''۱۳۶۸''': بدیع‌الزمان فروزانفر- مجموعه اشعار. با مقدمه شفیعی‌کدکنی. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. تهران، طهوری، ۱۸۸ ص.
* '''۱۳۶۸''': بدیع‌الزمان فروزانفر، مجموعه اشعار. با مقدمه شفیعی‌کدکنی. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. تهران، طهوری، ۱۸۸ص
* '''۱۳۷۴''': فرهنگ فروزانفر، شامل اصطلاحات عرفانی، کلام، طب، نجوم، فقه، موسیقی. تدوین مریم‌السادات رنجبر. تهران، نشر پرسش، ۷۰۲ ص.
* '''۱۳۷۴''': فرهنگ فروزانفر، شامل اصطلاحات عرفانی، کلام، طب، نجوم، فقه، موسیقی. تدوین مریم‌السادات رنجبر. تهران، نشر پرسش، ۷۰۲ص
* '''۱۳۸۳''': دیوان فروزانفر. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، با مقدمه دکتر شفیعی‌کدکنی، تهرانز سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۳۶۶ ص.
* '''۱۳۸۳''': دیوان فروزانفر. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، با مقدمه دکتر شفیعی‌کدکنی، تهرانز سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۳۶۶ص
* '''۱۳۸۴''': از خاطر و خط استاد (تقریرات کلاسی). به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. با گفتاری از دکتر حسینعلی هروی، جلد اول، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳، ۴۵۲ص.
* '''۱۳۸۴''': از خاطر و خط استاد (تقریرات کلاسی). به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. با گفتاری از دکتر حسینعلی هروی، جلد اول، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳، ۴۵۲ص


===سبک و لحن و ویژگی آثار===
===سبک و لحن و ویژگی آثار===
===نمونه‌ای از نثرش===
===نمونه‌ای از نثرش===
'''«سبب اصلی عدم پیشرفت فرودسی در دربار غزنه»'''{{سخ}}
'''«سبب اصلی عدم پیشرفت فرودسی در دربار غزنه»'''{{سخ}}
پس از هجوم تازیان به کشور آباد و پهناور ایران و بر باد رفتن پادشاهی سلسلهٔ ساسانی ملت ایران قریب صد سال به مقاومت جدی و جنگ و آشوب و سرپیچی از حکومت تازی گذرانید و پس از آزمایش صدساله دانست که حکومت مذهبی عربی را که بر اعتقاد و ایمان قلبی مبتنی است به وسیلهٔ‌ شمشیر و زور سست و ضعیف نتوان ساخت. بدین جهت از آغاز قرن دوم هجری کارآزمودگان ایران به وسائیل تبلیغی بیشتر متشبث شدند. هرچند در گوشه و کنار دلیرانی بودند که با کمال رشادت و شهامت از آئین و فرمانروائی تازی سرپیچی داشتند و جان و مال و خاندان خود را برای نگهداشت ایران از تعرض بیگانه فدا می‌کردند ولی نقشهٔ ‌سیاسی به دست آن عاقبت‌سنجان اجرا می‌شد که از روی بینش و مدارا و حوصله با دلی از مهر ایران پر شور و سری از کینهٔ عرب آشفته، رشتهٔ عقل و تدبیر را از دست نداده با کمال نرمی و ملایمت رشته‌های نفوذ حکومت وقت را قطع می‌کردند. «سخنگوی رازدان و بلندفکر طوس در ضمن شاهنامه با بیان فصیح و شورانگیز خود غیرت و جوانمردی پدران ما را در حفظ تاج و تخت و استقلال ایران مجسم نموده و اوصاف وطن‌خواهی و ازخودگذشتگی و اخلاق پاک اسلاف ما را در پیشانی پهلوانانی مانند رستم و اسفندیار رسم نموده و به‌خوبی نشان داده است که ایرانیان پیشین در حفظ نژاد و سرزمین نیاکان خویش جانباز و فداکار بوده و در دفاع از گاه و دیهیم ایران و حقوق خود بیش از حد اندیشه جهد نموده و برای خون‌خواهی یک شاهزادهٔ ایرانی قرن‌ها دست از رزم و آشوب نکشیده تا کشندگان او را به‌چنگ نیاورده‌اند از پای ننشسته‌اند. <ref name=''ارج‌نامه استاد''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر |ترجمه=|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۲۲}}</ref>  
پس از هجوم تازیان به کشور آباد و پهناور ایران و بر باد رفتن پادشاهی سلسلهٔ ساسانی ملت ایران قریب صد سال به مقاومت جدی و جنگ و آشوب و سرپیچی از حکومت تازی گذرانید و پس از آزمایش صدساله دانست که حکومت مذهبی عربی را که بر اعتقاد و ایمان قلبی مبتنی است به‌وسیلهٔ‌ شمشیر و زور سست و ضعیف نتوان ساخت. بدین‌جهت از آغاز قرن دوم هجری کارآزمودگان ایران به وسایل تبلیغی بیشتر متشبث شدند. هرچند در گوشه و کنار دلیرانی بودند که با کمال رشادت و شهامت از آئین و فرمانروایی تازی سرپیچی داشتند و جان و مال و خاندان خود را برای نگهداشت ایران از تعرض بیگانه فدا می‌کردند ولی نقشهٔ ‌سیاسی به دست آن عاقبت‌سنجان اجرا می‌شد که از روی بینش و مدارا و حوصله با دلی از مهر ایران پرشور و سری از کینهٔ عرب آشفته، رشتهٔ عقل و تدبیر را از دست نداده با کمال نرمی و ملایمت رشته‌های نفوذ حکومت وقت را قطع می‌کردند. «سخنگوی رازدان و بلندفکر طوس در ضمن شاهنامه با بیان فصیح و شورانگیز خود غیرت و جوانمردی پدران ما را در حفظ تاج و تخت و استقلال ایران مجسم نموده و اوصاف وطن‌خواهی و ازخودگذشتگی و اخلاق پاک اسلاف ما را در پیشانی پهلوانانی مانند رستم و اسفندیار رسم نموده و به‌خوبی نشان داده است که ایرانیان پیشین در حفظ نژاد و سرزمین نیاکان خویش جانباز و فداکار بوده و در دفاع از گاه و دیهیم ایران و حقوق خود بیش از حد اندیشه جهد نموده و برای خون‌خواهی یک شاهزادهٔ ایرانی قرن‌ها دست از رزم و آشوب نکشیده تا کشندگان او را به‌چنگ نیاورده‌اند از پای ننشسته‌اند. <ref name=''ارج‌نامه استاد''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۲۲}}</ref>  


===جوایز و افتخارات===
===جوایز و افتخارات===
خط ۳۹۶: خط ۳۹۵:
آثار فروزانفر بارها توسط ناشرین مختلف تجدید چاپ شده است.
آثار فروزانفر بارها توسط ناشرین مختلف تجدید چاپ شده است.
* شرح مثنوی شریف (دوره سه جلدی)،۱۳۹۰، '''چاپ پانزدهم'''، ۱۱۰۰ نسخه، نشر زوار.
* شرح مثنوی شریف (دوره سه جلدی)،۱۳۹۰، '''چاپ پانزدهم'''، ۱۱۰۰ نسخه، نشر زوار.
* شرح مثنوی: جزو نخستین و دوم از دفتر اول مشتمل بر شرح ابیات از ۱ تا ۱۹۱۲ (جلد اول)، ۱۳۹۱، '''چاپ سیزدهم'''، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی؛ شرح مثنوی: جزء سوم از دفتر اول مشتمل بر شرح ابیات از ۱۹۱۳ تا ۳۰۱۲ (جلد اول)، ۱۳۹۱، '''چاپ سیزدهم'''، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
* شرح مثنوی: جزو نخستین و دوم از دفتر اول مشتمل بر شرح ابیات از ۱تا۱۹۱۲ (جلد اول)، ۱۳۹۱، '''چاپ سیزدهم'''، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی؛ شرح مثنوی: جزء سوم از دفتر اول مشتمل بر شرح ابیات از ۱۹۱۳تا۳۰۱۲ (جلد اول)، ۱۳۹۱، '''چاپ سیزدهم'''، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
* کلیات شمس تبریزی: بر اساس تصحیح و طبع شادروان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۳۹۲، '''چاپ ششم'''، ۲۰۰۰ نسخه، نشر دوستان.
* کلیات شمس تبریزی: بر اساس تصحیح و طبع شادروان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۳۹۲، '''چاپ ششم'''، ۲۰۰۰ نسخه، نشر دوستان.
* زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، ۱۳۹۷، '''چاپ چهارم'''، ۱۰۰۰ نسخه، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.
* زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، ۱۳۹۷، '''چاپ چهارم'''، ۱۰۰۰ نسخه، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.
* ساخت‌واژه‌های مولوی در غزل‌ها، ۱۳۹۷، چاپ اول، ۱۰۰۰ نسخه، آینده دانش.
* ساخت‌واژه‌های مولوی در غزل‌ها، ۱۳۹۷، چاپ اول، ۱۰۰۰ نسخه، آینده دانش.
* فیه ما فیه: با ویراستار بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۳۹۴، '''چاپ پنجم'''، ۵۰۰ نسخه، نگاه. ۱۳۹۰، چاپ ششم، نشر نامک.
* فیه ما فیه: با ویراستار بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۳۹۴، '''چاپ پنجم'''، ۵۰۰ نسخه، نگاه. ۱۳۹۰، چاپ ششم، نشر نامک.
* احادیث و قصص مثنوی: تلفیقی از دو کتاب «احادیث مثنوی» و «مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی»، ۱۳۹۳، '''چاپ هفتم'''، ۱۰۰۰ نسخه، مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
* احادیث و قصص مثنوی: تلفیقی از دو کتاب «احادیث مثنوی» و «مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی»، ۱۳۹۳، '''چاپ هفتم'''، ۱۰۰۰ نسخه، مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
* دیوان حکیم سنایی غزنوی بر اساس معتبرترین نسخه‌ها، پرویز بابایی و محمدحسن فروزانفر، ۱۳۹۱، '''چاپ چهارم'''، ۲۰۰۰،‌ نشر نگاه.
* دیوان حکیم سنایی غزنوی بر اساس معتبرترین نسخه‌ها، پرویز بابایی و محمدحسن فروزانفر، ۱۳۹۱، '''چاپ چهارم'''، ۲۰۰۰،‌ نشر نگاه.
* زنده بیدار (حی بن یقظان)، محمدبن‌عبدالمک ابن‌طفیل، مترجم: محمدحسن فروزانفر، ۱۳۸۹، '''چاپ ششم'''، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارت علمی و فرهنگی.
* زنده بیدار (حی‌بن‌یقظان)، محمدبن‌عبدالمک ابن‌طفیل، مترجم: محمدحسن فروزانفر، ۱۳۸۹، '''چاپ ششم'''، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارت علمی و فرهنگی.
* تاریخ ادبیات ایران (بعد از اسلام تا پایان تیموریان)، عنایت‌الله مجیدی، عبدالحسین زرین‌کوب و محمدحسن فروزانفر، ۱۳۸۸، '''چاپ دوم'''، ۱۰۰۰ نسخه، نشر طبع و نشر.
* تاریخ ادبیات ایران (بعد از اسلام تا پایان تیموریان)، عنایت‌الله مجیدی، [[عبدالحسین زرین‌کوب]] و محمدحسن فروزانفر، ۱۳۸۸، '''چاپ دوم'''، ۱۰۰۰ نسخه، نشر طبع‌ونشر.


==منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)==
==منبع‌شناسی==
کتاب‌ها و مقالات فراوانی در سال‌های اخیر درباره زندگی، احوال استاد فروزانفر و آثار برجسته‌ او نوشته شده است که به برخی از آنها نظری می‌کنیم:
=== کتاب‌ها===
=== کتاب‌ها===
# '''حکایت زندگی بدیع‌الزمان فروزانفر'''، علی رزاقی شأنی، ۱۳۹۷، نشر واش.
# '''حکایت زندگی بدیع‌الزمان فروزانفر'''، علی رزاقی شأنی، ۱۳۹۷، نشر واش.
خط ۴۱۹: خط ۴۱۷:


===مقاله‌ها===
===مقاله‌ها===
ده‌ها مقاله درباره احوال، شخصیت و آثار استاد فروزانفر کار شده است:
* '''استاد استادان، بدیع‌الزمان فروزانفر'''، [[احمد سمیعی گیلانی]]، زیباشناخت، ۱۳۸۱، ش ۷، ص ۳۴۱تا۳۴۸.
* '''استاد استادان، بدیع‌الزمان فروزانفر'''، احمد سمیعی، زیبا شناخت، ۱۳۸۱، ش ۷، ص ۳۴۱ تا ۳۴۸.
* '''دو نسل تربیت شده بدیع‌الزمان فروزانفر'''، [[مهدی محقق]]، بخار، ۱۳۹۰، ش ۸۴، ص ۱۲۸تا۱۳۰.
* '''دو نسل تربیت شده بدیع‌الزمان فروزانفر'''، مهدی محقق، بخار، ۱۳۹۰، ش ۸۴، ص ۱۲۸ تا ۱۳۰.
* '''یادگارهایی از بدیع‌الزمان فروزانفر'''، [[ایرج افشار]]، کلک، ۱۳۷۵، ش ۷۳ و ۷۴ و۷۵، ص ۲۶۶تا۲۷۴.
* '''یادگارهایی از بدیع‌الزمان فروزانفر'''، ایرج افشار، کلک، ۱۳۷۵، ش ۷۳ و ۷۴ و۷۵، ص ۲۶۶ تا ۲۷۴.
* '''نگاهی دوباره به‌رابطه بدیع‌الزمان فروزانفر و دکتر مصدق'''، علی میرانصاری، بخارا، ۱۳۸۳، ش ۳۷، ص ۱۹۷تا۲۰۶.
* '''نگاهی دوباره به رابطه بدیع الزمان فروزانفر و دکتر مصدق'''، علی میرانصاری، بخارا، ۱۳۸۳، ش ۳۷، ص ۱۹۷ تا ۲۰۶.
* '''چهره شاعری یک ادیب برجسته؛ نگاهی به سروده‌های بدیع‌الزمان فروزانفر'''، کامیار عابدی، زیباشناخت، ۱۳۸۱، ش ۷، ۳۶۱تا۳۷۰.
* '''چهره شاعری یک ادیب برجسته؛ نگاهی به سروده های بدیع الزمان فروزانفر'''، کامیار عابدی، زیباشناخت، ۱۳۸۱، ش ۷، ۳۶۱ تا ۳۷۰.
* '''دیدگاه‌های انتقادی بدیع‌الزمان فروزانفر در سخن و سخنوران'''، نصرالله امامی، پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، ۱۳۸۸، ش ۱، ۱تا۱۶.
* '''دیدگاه های انتقادی بدیع الزمان فروزانفر در سخن و سخنوران'''، نصرالله امامی، پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، ۱۳۸۸، ش ۱، ۱ تا ۱۶.


===پایان‌نامه‌ها===
===پایان‌نامه‌ها===
بسیاری از محققان و پژوهشگران برجسته معاصر شاگرد فروزانفر بوده و رساله خود را با او گذرانده اند. '''۴۱''' عنوان رساله فوق‌لیسانس و دکتری با راهنمایی استاد، به‌ثمر رسیده است که برخی از آن‌ها از نظر گذرانده می‌شود:
از '''۴۱''' عنوان رساله فوق‌لیسانس و دکتری با راهنمایی وی برخی به این قرار است:
* '''تصحیح و بررسی تذکره‌الأولیاء عطار'''، محمد استعلامی، ۱۳۴۵.
* '''تصحیح و بررسی تذکره‌الأولیاء عطار'''، محمد استعلامی، ۱۳۴۵.
* '''تصحیح دیوان کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی'''، حسین بحرالعلومی، ۱۳۳۹.
* '''تصحیح دیوان کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی'''، حسین بحرالعلومی، ۱۳۳۹.
خط ۴۴۴: خط ۴۴۱:


===='''دیوان اشعار'''====
===='''دیوان اشعار'''====
مجموعه اشعار فروزانفر که به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی در سال ۱۳۸۲ منتشر شد، ۳۷۶ صفحه است. دیوان استاد، شامل قصاید فارسی، غزل، قطعه، رباعی، تک‌بیتی، ترجمه‌های منظوم، مثنویات و قصیده‌های عربی می‌شود. ''طریق مِهتری''، ''وصف بهار و مدح والی خراسان''، ''لشگر سرما''، ''راه‌آهن''، ''هوا''، ''یار آمد''،  ''فتنهٔ آخر زمان''، ''در رثای ادیب نیشابوری''، ''دهقان پیر''، ''یادگار غم''، ''در رثای نیکلسن''، ''هواپیما''، ''مقام فردوسی'' و ... از اشعارهای اوست.
مجموعه اشعار فروزانفر که به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی در سال۱۳۸۲ منتشر شد، ۳۷۶ صفحه است. دیوان استاد، شامل قصاید فارسی، غزل، قطعه، رباعی، تک‌بیتی، ترجمه‌های منظوم، مثنویات و قصیده‌های عربی می‌شود. ''طریق مِهتری''، ''وصف بهار و مدح والی خراسان''، ''لشگر سرما''، ''راه‌آهن''، ''هوا''، ''یار آمد''،  ''فتنهٔ آخر زمان''، ''در رثای ادیب نیشابوری''، ''دهقان پیر''، ''یادگار غم''، ''در رثای نیکلسن''، ''هواپیما''، ''مقام فردوسی'' و ... از اشعارهای اوست.


===='''شرح مثنوی شریف'''====
===='''شرح مثنوی شریف'''====
شرح مثنوی شریف در سه جلد مهم‌ترین اثر فروزانفر به‌شمار می‌رود. استاد در مقدمهٔ جلد اول این کتاب درباره مقابلهٔ مثنوی شریف نسخهٔ علاءالدوله با مثنوی خطی تصحیحِ «عبداللطیف عباسی» و مثنوی چاپ لیدن به‌اهتمام «رینولد نیکلسون» توضیحاتی داده است و در ادامه درباره نحوهٔ فهرست‌نوسی از مطالب مثنوی و کتاب‌هایی سخن گفته که سرچشمه‌های اصلی افکار مولاناست. مؤلف در شرح این مثنوی از ''فیه‌مافیه'' و ''دیوان کبیر'' بهره جسته است. همچنین به‌طور دقیق و مفصل از آثاری که از آن در شرح و تفسیر مثنوی استفاده کرده، سخن گفته است.
شرح مثنوی شریف در سه جلد مهم‌ترین اثر فروزانفر به‌شمار می‌رود. استاد در مقدمهٔ جلد اول این کتاب درباره مقابلهٔ مثنوی شریف نسخهٔ علاءالدوله با مثنوی خطی تصحیحِ «عبداللطیف عباسی» و مثنوی چاپ لیدن به‌اهتمام «رینولد نیکلسون» توضیحاتی داده است و در ادامه درباره نحوهٔ فهرست‌نوسی از مطالب مثنوی و کتاب‌هایی سخن گفته که سرچشمه‌های اصلی افکار مولاناست. مؤلف در شرح این مثنوی از ''فیه‌مافیه'' و ''دیوان کبیر'' بهره جسته است. همچنین به‌طور دقیق و مفصل از آثاری که از آن در شرح و تفسیر مثنوی استفاده کرده، سخن گفته است. روش فرورانفر در شرح مثنوی:{{سخ}}
روش فرورانفر در شرح مثنوی بدین قرار است:
{{بلی}} مؤلف در آغاز هریک از حکایات مثنوی، مقدمه‌ای شبیه مَدخل به‌عنوان (مأخذ و نقد و تحلیل داستان) آورده تا خوانند بداند که قصهٔ موردبحث پیش از مولانا وجود داشته و آن بزرگوار آن را از پیش خود نساخته است.{{سخ}}
 
{{بلی}} فهرستی از لغات و تعبیرات و مصطلحات فلسفی و فقهی و کلامی و عرفانی آورده تا معلوم کند که در هر قصه چه اندازه از الفاظ، تفسیر و تعریف شده است.{{سخ}}
{{بلی}} مؤلف در آغاز هریک از حکایات مثنوی، مقدمه‌ای شبیه مَدخل به‌عنوان (مأخذ و نقد و تحلیل داستان) آورده تا خوانند بداند که قصهٔ موردبحث پیش از مولانا وجود داشته و آن بزرگوار آن را از پیش خود نساخته است.
{{بلی}} مباحث کلی و اصول فکر مولانا در هر قصه به‌صورت فهرست نوشته شده تا خواننده متوجه شود با چه نوع مطلبی سروکار دارد.{{سخ}}
 
{{بلی}} در شرح ابیات، نخست لغات و مصطلحات فنی را تفسیر کرده و تا توانسته یک یا چند شاهد از گفتهٔ پیشینیان و یا مولانا آورده و اگر بیتی متضمّن اشارتی به‌حدیث یا آیتی از قرآن کریم بوده، مآخذ آن حدیث یا موضع آن آیت را در قرآن کریم با بیان عقاید مفسرین، آورده است.
{{بلی}}فهرستی از لغات و تعبیرات و مصطلحات فلسفی و فقهی و کلامی و عرفانی آورده تا معلوم کند که در هر قصه چه اندازه از الفاظ، تفسیر و تعریف شده است.
 
{{بلی}}مباحث کلی و اصول فکر مولانا در هر قصه به صورت فهرست نوشته شده تا خواننده متوجه شود با چه نوع مطلبی سروکار دارد.
 
{{بلی}}در شرح ابیات، نخست لغات و مصطلحات فنی را تفسیر کرده و تا توانسته یک یا چند شاهد از گفتهٔ پیشینیان و یا مولانا آورده و اگر بیتی متضمّن اشارتی به‌حدیث یا آیتی از قرآن کریم بوده، مآخذ آن حدیث یا موضع آن آیت را در قرآن کریم با بیان عقاید مفسرین، آورده است.


==نوا، نما، نگاه==
==نوا، نما، نگاه==
خط ۴۶۸: خط ۴۶۰:


==منابع==
==منابع==
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =فروزانفر| نام =بدیع‌الزمان | پیوند نویسنده =بدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان = دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر |سال = ۱۳۸۲| ناشر = انتشارات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی| شابک = ۹۶۴-۴۲۲-۵۸۱-۳}}
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= فروزانفر|نام= بدیع‌الزمان |پیوند نویسنده= بدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان= دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر|سال= ۱۳۸۲|ناشر= انتشارات وزرات فرهنگ‌وارشاد اسلامی|شابک= ۹۶۴-۴۲۲-۵۸۱-۳}}
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =فروزانفر| نام =بدیع‌الزمان|پیوند نویسنده= بدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان = سخن و سخنوران | ترجمه = | جلد = | سال = ۱۳۸۷| ناشر = زورا| شابک = ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۱-۳۱۶-۴}}
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی =فروزانفر| نام=دبدیع‌الزمان|پیوند نویسنده= بدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان = سخن و سخنوران |سال= ۱۳۸۷|ناشر= زورا|شابک= ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۱-۳۱۶-۴}}
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =فروزانفر| نام =بدیع‌الزمان|پیوند نویسنده = بدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان =مجموعه مقالات و اشعار استاد بدیع‌الزمان فروزانفر|سال = ۱۳۵۱| ناشر= کتاب‌فروشی دهخدا| شابک }}
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= فروزانفر|نام =بدیع‌الزمان|پیوند نویسنده = بدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان =مجموعه مقالات و اشعار استاد بدیع‌الزمان فروزانفر|سال= ۱۳۵۱| ناشر= کتاب‌فروشی دهخدا| شابک }}
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =فروزانفر| نام =بدیع‌الزمان | پیوند نویسنده=دبدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان =زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر |سال= ۱۳۸۸| ناشر=دانجمن آثار و مفاخر فرهنگی| شابک = ۹۷۸-۹۶۴-۵۲۸-۱۴۵-۶}}
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=دفروزانفر|نام= بدیع‌الزمان|پیوند نویسنده= بدیع‌الزمان فروزانفر|عنوان =زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر|سال= ۱۳۸۸|ناشر= انجمن آثار و مفاخر فرهنگی| شابک = ۹۷۸-۹۶۴-۵۲۸-۱۴۵-۶}}
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی =اتحاد| نام =هوشنگ| پیوند نویسنده =هوشنگ اتحاد|عنوان =پژوهشگران معاصر ایران| ترجمه = | جلد = | سال = ۱۳۸۷| ناشر =فرهنگ معاصر| شابک =۹۷۸- ۹۶۴-۵۵۴۵-۷۲-۵}}
# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی =اتحاد|نام =هوشنگ| پیوند نویسنده =هوشنگ اتحاد|عنوان =پژوهشگران معاصر ایران|سال= ۱۳۸۷|ناشر= فرهنگ معاصر|شابک= ۹۷۸- ۹۶۴-۵۵۴۵-۷۲-۵}}
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =رفعتی| نام= علیرضا| پیوند نویسنده =علیرضا رفعتی|عنوان =احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر| ترجمه = | جلد = | سال= ۱۳۸۳| ناشر =انجمن آثار و مفاخر فرهنگی| شابک = }}
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی =رفعتی|نام= علیرضا|پیوند نویسنده =علیرضا رفعتی|عنوان =احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر|سال= ۱۳۸۳|ناشر =انجمن آثار و مفاخر فرهنگی| شابک= }}
# {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =دهباشی| نام =علی| پیوند نویسنده =علی دهباشی|عنوان = یادنامهٔ بدیع‌الزمان فروزانفر|سال= ۱۳۹۰| ناشر = بخارا| شابک = }}
# {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی =دهباشی|نام =علی|پیوند نویسنده =علی دهباشی|عنوان= یادنامهٔ بدیع‌الزمان فروزانفر|سال= ۱۳۹۰|ناشر = بخارا|شابک = }}
# {{یادکرد|نویسنده=عبدالحسین زرین‌کوب|مقاله= بدیع‌الزمان فروزانفر|ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|دوره=|شماره= ۷|صفحه= ۳۵۷تا۳۶۰}}
# {{یادکرد|نویسنده=عبدالحسین زرین‌کوب|مقاله= بدیع‌الزمان فروزانفر|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|شماره= ۷|صفحه= ۳۵۷تا۳۶۰}}
# {{یادکرد|نویسنده=میلاد عظیمی|مقاله= فروزانفر و ادیب پیشاوری|ترجمه=|ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|تاریخ=۱۳۸۰|دوره=|شماره= ۴۶و۴۷|صفحه= ۵۸تا۶۱}}
# {{یادکرد|نویسنده=میلاد عظیمی|مقاله= فروزانفر و ادیب پیشاوری|ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|تاریخ=۱۳۸۰|دوره=|شماره= ۴۶و۴۷|صفحه= ۵۸تا۶۱}}
# {{یادکرد|نویسنده=علی‌اشرف صادقی|مقاله= استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم|ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|دوره=|شماره= ۷|صفحه= ۳۴۹تا۳۵۶}}
# {{یادکرد|نویسنده= علی‌اشرف صادقی|مقاله= استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|شماره= ۷|صفحه= ۳۴۹تا۳۵۶}}
# {{یادکرد|نویسنده=محمدحسن گنجی|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر|ترجمه=|ژورنال= مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|دوره=|شماره= ۱|صفحه= ۱تا۳۰}}
# {{یادکرد|نویسنده=محمدحسن گنجی|مقاله= به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر|ترجمه=|ژورنال= مجلهٔ دانشکده ادبیات و علوم انسانی|تاریخ=۱۳۵۴|شماره= ۱|صفحه= ۱تا۳۰}}
# مجله آینده، سال۱۳۶۲،ش ، ص۴۳۳.
# مجله آینده، سال۱۳۶۲،ش ، ص۴۳۳.



نسخهٔ ‏۲۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۵

بدیع‌الزمان فروزانفر

نام اصلی محمدحسین بُشرویه‌ای
زادروز ۱۴شهریور۱۲۷۶ه‍.خ
بُشرویه
پدر و مادر آقا شیخ علی بُشرویه‌ای
مرگ ۱۶اردیبهشت۱۳۴۹ (۷۳سالگی)
تهران
جایگاه خاکسپاری باغ طوطی (صحن شاه عبدالعظیم)
لقب شیخ عبدالجلیل
ضیاء[۱]
پیشه پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی، عضو فرهنگستان زبان‌وادب ایران
استاد ادیب نیشابوری
دلیل سرشناسی استاد برجستهٔ زبان و ادبیات فارسی
نشسته از چپ بدیع‌الزمان فروزانفر به‌همراه دخترش، شیخ علی بشرویه‌ای (احمدی) پدر بدیع‌الزمان، سید ابوالمکارم نجفی، احمد نویم
فروزانفر در کنار دانشجویانش در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال۱۳۲۲
پرونده:بدیع‌الزمان فروزانفر.jpg
استاد فروزانفر، عبدالحسین زرین‌کوب، یحیی ماهیار نوابی در مؤسسهٔ طبی «همدرد» در پاکستان
جمعی از اساتید و دانشجویان دانشکده معقول و منقول. از راست ردیف جلو: بدیع‌الزمان فروزانفر
از چپ بدیع‌الزمان فروزانفر،؟،علی اصغر حکمت،؟،؟،سیدجواد ضهیرالاسلام (نایب‌التولیه مدرسه)

بدیع‌الزمان فروزانفر مولو‌ی‌پژوه برجسته، منتقد و پژوهشگر ادبی، مصحح، مترجم، شاعر، استاد دانشگاه تهران، عضو فرهنگستان زبان و سیاست‌ورز معاصر بوده که عمدهٔ شهرت او به‌سبب آثار درخشانش در حوزه مولوی‌شناسی است.

* * * * *

جملهٔ بزرگانِ علم و ادب، فروزانفر را محقق و دانشمندی نستوه در عرصهٔ تحقیقات ادبی و عرفانی می‌دانند. او را به‌سبب دانش عمیق و پر مایه‌اش در زبان و ادبیات فارسی و عربی و احاطه‌ای که در حوزه‌های عرفان، منطق و حکمت داشت، «استاد استادان»[۲] لقب داده‌اند. نیز او را که عمری در راه مولاناپژوهی با مثنوی و دیگر آثار مولانا حشرونشر داشته، هم‌پایهٔ مصحح برجسته مثنوی «رینولد نیکلسون» سوئدی می‌دانند. آثار قلمی‌ استاد فروزانفر در حوزه مولوی‌شناسی هنوز از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مرجع و مأخذ پژوهشگران کنونی است.

نام فروزان‌فر یادآور اثر ارزشمند «شرح مثنوی شریف» است که حاصل چهل سال تحقیق و پروهش راستین او در حوزه عرفان است.

بدیع‌الزمان مولوی‌شناسِ برجسته معاصر در خانواده‌ای مذهبی و اهل دانش تربیت می‌یابد. از همان دوران کودکی و نوجوانی نبوغش در شعر و شاعری مایه اعجاب صاحبدلان و اهالی شعر بود. همان‌ زمان که در منزلِ «میرزا آقای جواهری» پدر «محمود فرخِ» شاعر، که دیدارگاه اهل ادب و فضل بود، در پاسخ به حاضران گفت:‌ «چه نوع شعری بخوانم؟ قصیده؟ غزل؟ قطعه؟ مثنوی؟ کدام یک». گفتند قصیده؛ زیرا دشوارترین قالب شعری است. بدیع‌الزمان گفت: «از قصاید عربی‌‌ام بخوانم یا از قصاید فارسی‌ام» [۳] حاضران با شنیدن این سخن در شگفت شدند و حیر‌ت‌زده به دو قصیده عربی و فارسی او گوش سپردند.

در کودکی قرآن را ازبر می‌کند. پس از فراگیری مقدمات علوم قدیم نزد پدر، به حوزه درس ادیب نیشابوری استادِ به‌نام مشهد راه می‌یابد و پس از مدتی در شمار شاگردان برجستهٔ او درمی‌آید. در سن شانزده‌سالگی است که برای همیشه راهی تهران می‌شود. در آغاز با اشعاری که سروده بود آوازه شاعری‌اش در همه جا می‌پیچد تا جایی که گفته شده با سرودن قطعه‌ای در وصف بهار و مدح قوام‌السطه والی خراسان عنوان «بدیع‌الزمان»‌ را از او دریافت می‌کند.[۴]

فروزانفر در تهران آشنایی با اهالی علم و فضل چون علامه «محمد قزوینی»، «شمس‌العلماء گرکانی»،‌ «ذکاء‌الملک فروغی»، «میرزا رضاخان نائینی» و شماری دیگر را غنیمت می‌شمرد و از محضرشان بهره‌ها می‌برد. او که به سیاست علاقه‌مند و بعدها وارد این عرصه ‌می‌شود دیگر شعر و شاعری را کنار می‌گذارد. خوش نداشت که او را به شاعری بشناسند. «او جز در مواقع لزوم شعر نمی‌گفت و چون دوست هم نمی‌داشت که به شاعری مشتهر شود بدون هیچ اجباری شاعری نمی‌کرد.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه در اثر همین علاقه به سیاست بود که در سال۱۳۲۸ به‌عنوان نمایند وارد «مجلس سنا» و سپس «مجلس موسسان» می‌شود.

فروزانفر به‌گواه اساتید، همکاران و شاگردانش، استادی بی‌بدیل بود که در کنار علم و دانش فراگیر و کم‌نظیرش در حوزه ادبیات فارسی و عربی، هوش سرشار و حافظه فوق‌العاده‌ای و شخصیتی مطبوع و شوخ‌‌طبع داشت. او که از زمان تأسیس دانشگاه تهران، استاد دانشکده ادبیات شد، نخستین اثرش با عنوان «سخن‌ و سخنوان» را در دو جلد به سال۱۳۱۲ منشر کرد که عبدالحسین زرین‌کوب این اثر تحقیقی در زمینه شعر و شعرا را «یک حادثه ادبی عصر» توصیف می‌کند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

فروزانفر بیش از شاعری به محقق و پژوهشگری نستوه در عالم مولوی‌پژوهی مشهور است. عشق و علاقه به مولانا و آثارش چنان شوق و اشتیاقی در نهادش شعله‌ور کرد که عمری را در تحقیق و تدقیق در حوزه عرفان‌پژوهی گذراند . اساتید او به‌ویژه ادیب پیشاوری که خود دل‌سوخته مولانا بود، در ایجاد این شیفتگی و عشق تأثیر بسزایی داشت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه حاصل سال‌های شوریدگی و حشرونشر با آثار مولانا، تألیف آثاری چون «شرح مثنوی شریف»، تألیف «خلاصه مثنوی»، «احادیث و قصص مثنوی»، تصحیح «کلیات دیوان شمس» و ... است.

استاد سفرهای علمی زیادی نیز به کشورهای چون آمریکا،‌ انگلیس، هندوستان، پاکستان، عراق، سوریه و... داشته و در کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی به‌عنوان نماینده ایران، سخنرانی کرده و خوش درخشیده است.

آثار استاد فروزانفر پیوسته از سوی نشرهای مختلف تجدیدچاپ می‌شود. به‌گواه داده‌های وب‌سایت خانه کتاب «شرح مثنوی شریف» در سه جلد در سال۱۳۹۰ به‌چاپ پانزدهم، «احادیث و قصص مثنوی» در سال۱۳۹۳ بهچاپ هفتم و «زنده بیدار» در سال۱۳۸۹ به‌چاپ ششم رسید.

تاکنون چهار جشنواره «جایزه بدیع‌الزمان فروزانفر» برگزار شده که نخستین آن با شعار «از قونیه به بشرویه» در سال۱۳۹۲ در تهران و آخرین جشنواره در سال۱۳۹۵ در بشرویه زادگاه استاد برگزار شده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

تشبیه به فروزانفر

نصرالله فلسفی می‌گفت: اول بار، که عیسی صدیق‌اعلم، وزیر فرهنگ شد، با سعید نفیسی و بدیع‌الزمان فروزانفر و عباس اقبال برای تبریک‌گویی به منزلش رفتیم. پاییز بود و هوا کمی سرد و فروزانفر پالتو داشت. موقع خداحافظی، صدیق‌اعلم به‌احترام مقام علمی فروزانفر پالتوی او را برداشت تا بر او بپوشاند. فروزانفر، که از وزرای پیش از صدیق چنین ادبی ندیده بود، از پوشیدن پالتو اِبا و خود را کج و دور می‌کرد و می‌کوشید که پالتو را از صدیق بگیرد و شخصا بر تن کند. صدیق برای آرام کردنِ فروزانفر گفت: اشکالی ندارد، بگذارید بر شما بپوشانم. این‌کار از آدابِ جدید است و وظیفۀ میزبان. من هم وقتی به آمریکا رفته بودم، به دیدن فورد متمول رفتم. او، با وجود تفاوت سن و مقام خود، پالتوی مرا گرفت و من پوشیدم. پس از خروج از خانۀ صدیق، فروزانفر گفت: رفقا دیدید که صدیق چه بدجنسی‌ای کرد. پرسیدیم: مگر چه کرد؟ گفت: مرا به خودش تشبیه کرد و خودش را به فورد[!]

چه نوع شعری بخوانم؟

پسری سیزده یا چهارده‌ساله بههمراه پدرش به محفلی از بزرگان فضل و ادب مشهد می‌رود؛ به خانه میرزا آقای جواهری پدر محمود فرخِ شاعر از رجال سرشناس مشهد که منزلش محط بزرگان ادب خراسان بود.

پدر در مجلس می‌گوید: «این آقا جلیل پسر من هم شعر می‌گوید». میرزا آقا جواهری و دیگران از او خواستند از اشعارش چیزی بخواند. پسر با همان لحن مخصوص به خودش گفت:‌ «چه نوع شعری بخوانم؟ قصیده؟ غزل؟ قطعه؟ مثنوی؟ کدام‌یک؟» حاضران حیر‌ت‌زده شدند که این نوجوان در چنین سن و سالی با همه قوالب شعری ٱشناست. یکی از حاضران گفت: قصیده بخوان. آن پسر گفت: «از قصاید عربی‌ام بخوانم یا فارسی‌ام؟» حیرت حاضران صدچندان شد و با ناباوری گفتند: «از هر دو بخوان!» او در آن مجلس دو قصیده از قصایدش یکی را بهزبان فارسی و دیگری را به‌زبان عربی خواند. فرخ می‌گوید:‌ «پدرم روی به من کرد و گفت: بیین این بچهٔ سیزده ‌چهارده‌ساله چه طبع شعری دارد و چه مقامی در ادب یافته و تو در سن بیست‌و چهارسالگی چنین و چنانی». باز می‌گوید:‌ «تا سال‌های پدرم سرکوفتِ این نوجوان را به من‌ می‌زد.» این نوجوان کسی جز بدیع‌الزمان نبود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

به بُشرویه پشت نمی‌کرد

فروزانفر ارادت و علاقهٔ خاصی به بُشرویه زادگاهش داشت و همیشه از صفای مردان و بزرگان آن تعریف می‌کرد. وقتی در کلاس درس می‌گفت، سعی می‌کرد صندلی‌اش رو به بشرویه (از شهرستان‌های خراسان جنوبی) باشد. در یکی از روزها که کلاس درس بهعلت برخی تعمیرات تغییر کرده بود، استاد به‌محض ورود به کلاس، این طرف و آن طرف را نگاه کرد و جای صندلی خود را تغییر داد. وقتی دانشجویان علت را پرسیدند. گفت: «من هیچ‌وقت پشت به بشرویه نمی‌نشینم».[۵]

آب و جارو کردن برای علم

شب‌های محرم

فروزانفر یک‌بار به‌شکل خصوصی به یکی از دوستانش که برای مقابلهٔ رسالهٔ قشیریه پیش او رفته بود، گفت: من شب‌های محرم به دربار می‌روم و وقایع تاریخی کربلا را برای اعلی‌حضرت و درباریان شرح می‌دهم.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه پس از کودتای ۲۸مرداد شاه به‌سبب شعری که بدیع‌الزمان برای مصدق سروده بود، با او سرد شده بود.

حافظه بی‌بدیل استاد

شفیعی کدکنی شاگرد استاد فروزانفر درباره حافظه کم‌نظیر استاد در دوران کهنسالی می‌گوید: در زمانی که استاد فروزانفر به تألیف شرح مثنوی شریف اشتغال داشتند، روزی برای دیدنشان به منزلشان رفتم. فروزانفر مشغول نوشتن بود. می‌دیدم که استاد عبارات طولانی کتاب‌هایی مانند احیاء در تفسیر امام فخر و ... را عینا از حافظه نقل می‌کنند. مثلا بدون رجوع به اصل کتاب، می‌نوشت که در جلد فلان احیاء، صفحهٔ فلان، چاپ فلان چنین آمده است و بعد تمام آن مطلب را از روی حافظهٔ خویش نقل می‌کرد. البته استاد پس از نوشتن، مطالب را با اصل کتاب مقابله می‌کرد و هرگز احتیاط علمی را ترک نمی‌گفت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

دوشیزهٔ مشکین شیرازی

سیمین دانشور سال‌ها شاگرد فروزانفر بود. در کلاس‌ها غرق تدریس استاد و علم‌ کم‌نظیرش می‌شد. مولوی که تدریس می‌کرد، سیمین گمان می‌کرد که تازه از قونیه آمده است. روزی از او می‌پرسد: استاد!‌ شما عارفید؟

فروازنفر می‌گوید: نه دوشیرهٔ مِشکین شیرازی!

سیمین را به‌علت پوست سبزه‌ای که داشت، مِشکین خطاب می‌کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

قاطرهای دماوندی

روزی ایرج افشار به همراه ستوده پس از گردش کوهستانیِ چند روزه به دیدن فروزانفر می‌روند. به آن‌ها می‌گوید کجا بودید که چهر‌ه‌هایتان تافته و سوخته شده است؟ می‌گویند: از این کوه به آن کوه و از این دره به آن دره و از این آبادی به آن آبادی رفته بودیم. فروزانفر نگاهی تابناک به‌ آن‌ها می‌کند و می‌گوید: حقا روی قاطرهای دماوندی را سیاه کردید.[۷]

یو آر وری ماچ بیزی

علی‌اشرف صادقی شاگرد فروزانفر ندانستن زبان‌های خارجی را تنها نقص استاد کم‌نظیر و دانشمندِ خود می‌داند و می‌گوید استاد ده پانزده سال آخر عمرش مشغول آموختن انگلیسی شده بود و کم‌وبیش می‌توانست از تحقیقات غربی‌ها درباره مثنوی استفاده کند. گاه‌گاه سر کلاس یک جمله انگلیسی با لهجه فارسی می‌پراند. یک‌بار با لهجه جذاب و شیرنش گفت،‌ استاد فرنگی به من نوشته است: می‌دانم که «یو آر وری ماچ (با آی بسیار کشیده) بیزی (با ای کشیده)».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

مایهٔ تحسین رئیس‌جمهوری عراق شد

پیراهن سبز

دکتر صادق‌کیا از قدرت‌نمایی حافظه فروزانفر می‌گوید. در زمان دانشجویی یک روز که در کلاس نشسته بودند، استاد تدریس را شروع می‌کند. دختری با پیراهن سبز وارد کلاس می‌شود. استاد که فردی ظریف‌بین و دقیق است، سبزی پیراهن شاگرد را دستمایه قرار می‌دهد و بلافاصله ابیاتی از شعرای قدیم درباره پیراهن سبز می‌خواند؛ چون بیت زیر:

پیراهن سبز بر درختانچون جامهٔ عید نیک‌بختان

آنقدر می‌خواند تا به چهل بیت می‌رسد. چهل بیت از شاعران مختلف دربارهٔ پیراهن سبز.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی

فتح‌الله مجتبایی بنیان‌گذار مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی در ایران که روزگاری شاگرد استاد فروزانفر بود، می‌گوید: از او پرسیدم. استاد ظاهرا [کلمهٔ] خاموش به‌معنای کنونی آن قبل از قرن ششم به‌کار نرفته است. استاد دستی به ریش خود کشید و در همان حال که مشغول حرکت به‌سوی درب خروجی دانشکده بود، شروع به خواندن شواهدی از شعرای قبل از قرن ششم کرد که «خاموش» را به این معنی به‌کار برده بودند و آن‌قدر شاهد نقل کرد کرد تا به سه‌راه ژاله رسیدیم. آن‌گاه پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

بعضی‌ها صد رو هستند

پرویز ناتل خانلری در جایی نقل می‌کند: زمانی که شاه پس از بازگشت به ایران برای برگزاری جشن اول مهر به دانشگاه تهران آمده بود، هنگام گذشتن از مقابل صف رؤسای دانشکده‌ها وقتی به فروزانفر در کنار دکتر «احمد فرهاد» رئیس وقت دانشگاه تهران می‌رسد، رویش را برمی‌گرداند و می‌گوید: «بعضی‌ها دورو هستند، سه‌رو هستند، صدرو هستند» و می‌گذرد. فروزانفر پس از گذشتن شاه با زیرکی معهود خود خطاب به فرهاد می‌گوید: «دکتر فرهاد اعلی‌حضرت با شما بی‌مهری کردند؟»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

ذکر خیر فروزانفری

پروین گنابادی نقل می‌کند که فروزانفر در مشهد ساکن بود که روزی در منزل او را می‌زنند. از اهل منزل به دم در می‌رود و می‌آید به فروزانفر می‌گوید: آقای فلان (یکی از شعرای مشهد) آمده است. فروزانفر شروع به بدگویی می‌کند که این مردکهٔ‌ احمق می‌آید و وقت ما را می‌گیرد. سرانجام می‌گوید که بگو بیاید داخل. به‌محض ورود مهمان، فروزانفر از جا برمی‌خیزد و می‌گوید آقا چقدر لطف کردید تشریف آوردید، خیلی مسرور شدم. همین‌الان ذکرخیر جناب‌عالی بود. این نوع ذکر خیر نزد هم‌قطاران فروزانفر به «ذکر خیر فروزانفری» معروف شده بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

مملکت را باش!

مرحوم دکتر «جمال رضایی» استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و از شاگردان سابق فروزانفر گرچه نامش جمال بود اما بهره چندانی از زیبایی و جمال نداشت، نقل می‌کند که روزی برای انجام کاری به وزارت فرهنگ سابق (آموزش و پروزش کنونی) در خیابان اکباتان می‌رود. استاد فروزانفر را هم در آنجا می‌بیند. یکی از اعضای عالی‌رتبهٔ وزارت‌خانه نیز به‌نام زین‌العابیدن سلامت (قمی) هم نفس‌‌زنان وارد اطاق می‌شود و شروع می‌کند به نالیدن از سلامتی خود خود. فروزانفر که خوش‌طبع و بذله‌گوست با دیدن این دو فرد همزمان سلامتی و زیبایی را کنار هم جمع می‌کند و می‌گوید: «مملکت را باش! این سلامتش است و این یکی هم جمالش».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

علاقه شاه به فروزانفر

علاقه و توجه شاه و دربار به فروزانفر تاحدی بود که روز تشیع جنازه او در مسجد سپهسالار اسد‌الله علم وزیر دربار و مهرداد پهلند وزیر فرهنگ و هنر و شوهرخواهر شاه و بعضی دیگر از وزرا و درباریان در راهروی مسجد و جلوی در ورودی شبستان صاحب‌عزایی می‌کردند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه دانشجویان و اهالی علم و ادب نیز حضور وسیعی در این مراسم داشتند.

سنگ قبر استاد فروزانفر

ماجرای سنگ قبر بدیع‌الزمان

سنگ قبر استاد نیز خود ماجرایی دارد. شفیعی کدکنی در مقاله‌ای می‌نویسد: «اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی‌ سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیع‌الزمان فروزانفر، بزرگ‌ترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، بهمبلغ یک‌میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

وی در ادامه می‌گوید: «قصه ازین قرار بود که روزی خانمی به منزل ما زنگ زدند و گفتند: «من الان در روزنامه اطلاعات مشغول خواندن مقاله شما درباره استاد بدیع‌الزمان فروزانفر هستم.» به ایشان عرض کردم که من در هیچ روزنامه‌ای مقاله نمی‌نویسم حتی «اطلاعات»، حتماً از کتابی نقل شده است. ایشان، آن‌گاه خودشان را معرفی کردند: خانم دکتر گل گلاب، استاد دانشگاه تهران، به‌نظرم دانشکده علوم. پس ازین معرفی دانستم که ایشان دختر مرحوم دکتر حسین گل گلاب استاد برجسته دانشگاه تهران هستند که عمّه ایشان ـ خواهر مرحوم دکتر گل گلاب ـ همسر استاد فروزانفر بود. آن‌گاه خانم دکتر گل گلاب با لحن سوگوار مُصرّی خطاب به من گفتند: «آیا شما می‌دانید که قبر استاد فروزانفر را، اولیای حضرت عبدالعظیم به یک نفر تاجر به‌مبلغ یک‌میلیون تومان فروخته‌اند؟» من در آن لحظه، به دست و پای بمردم؛ ولی باور نکردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم. در کجای دنیا چنین واقعه‌ای، آن‌هم در پایان قرن بیستم، امکان‌پذیر است؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟» خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

زندگی و تراث

زیر و بم زندگی[۹]

  • ۱۲۷۶ ه.ش: در بشرویه‌، یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی، در خانواده‌ای از اهل علم، دیده به‌جهان گشود. (سال۱۲۸۳ هم به‌عنوان سال تولد وی ذکر شده است.)
  • ۱۲۹۷: در ۲۴سالگی (به‌روایتی ۱۶سالگی) به مشهد رفت و از محضر درس ادیب نیشابوری و دیگر علما بهره برد.
  • ۱۲۹۸: قصیدۀ بهاریه‌ای در مدح احمد قوام، والی خراسان سرود و صله و پاداش به‌همراه لقب « بدیع‌الزمان» از وی دریافت کرد.
  • ۱۳۰۳: آغاز اقامت در تهران.
  • ۱۳۰۵: به‌سمت معلمی مدرسه دارالفنون منصوب شد و به تدریس فقه و عربی پرداخت.
  • ۱۳۱۲: اولین اثر خود را با عنوان سخن و سخنوران در دو جلد تالیف کرد.
  • ۱۳۱۸تا۱۳۱۳: معاونت دانشکده معقول و منقول (الهیات) را بر عهده گرفت.
  • ۱۳۱۴: کتاب رساله در تحقیق احوال زندگانی مولانا جلال‌الدین‌محمد، مشهور به مولوی را نوشت که در حکم رساله‌ای برای ورود به کار علمی دانشگاه‌ها بود؛ به اخذ گواهینامۀ دکتری از دانشگاه نائل آمد.
  • ۱۳۱۵: ریاست موسسۀ وعظ و خطابه را بر عهده گرفت و سالیان دراز این مسئولیت را عهده‌دار بود؛ وفات مادر فروزانفر.
  • ۱۳۱۷: با خانم «رخشنده گل‌گلاب» ازدواج کرد که حاصل آن، سه فرزند به نام‌های «نوشین»، «فرانک» و «شیرین» شد؛ شیرین فرزند خردسال فروزانفر در پنج‌سالگی دار فانی را وداع گفت.
  • ۱۳۱۸: به‌رتبۀ استادی دانشگاه ارتقاء پیدا کرد؛ کتاب خلاصۀ مثنوی را تالیف و شرح نمود.
  • ۱۳۲۳تا۱۳۲۶: ریاست دانشکدۀ معقول و منقول (الهیات).
  • ۱۳۲۷: کتاب دستور زبان فارسی را به‌همراه چهار تن از استادان برجستۀ دانشگاه نوشت.
  • ۱۳۲۸تا۱۳۳۱: نمایندۀ انتصابی مجلس سنا و سپس مجلس موسسان گردید.
  • ۱۳۳۳: کتاب مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی را نوشت.
  • ۱۳۳۴: کتاب احادیث مثنوی را تالیف کرد.
  • ۱۳۳۵: پدر فروزانفر، «آقا شیخ‌علی احمدی» دار فانی را وداع گفت.
  • ۱۳۳۶تا۱۳۴۶: کتاب ده جلدی کلیات شمس را تصحیح کرد.
  • ۱۳۳۸: قصیده‌ای ۳۲ بیتی در مدح امام رضا(ع) با عنوان «باغ رضوان» سرود.
  • ۱۳۴۰: کتاب شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ‌ فریدالدین عطار نیشابوری را نوشت.
  • ۱۳۴۶: عنوان استاد ممتاز دانشگاه به وی اعطا شد.
  • ۱۳۴۶: بعد از عمری فعالیت علمی از دانشگاه بازنشسته شد.
  • ۱۳۴۶: جلد اول مثنوی شریف را تالیف کرد. جلد دوم و سوم آن را هم تا سال۱۳۴۹ نوشت که مجموعاً شرح ۳۰۱۲ بیت از دفتر اول مثنوی است.
  • ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۹: ریاست کتابخانۀ سلطنتی را برعهده داشت.
  • ۱۳۴۹: پس از یک عمر تلاش و کوشش، دار فانی را وداع گفت.

زندگی و تراث

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

محمدحسین در سال۱۲۷۶ شمسی در آبادی «زیرک» در شهرستان «بشرویه» از توابع «طبس» به‌دنیا آمد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

نام اصلی‌اش محمدحسین بود و فامیلش بُشرویه‌ای؛ بعدها خود را «جلیل ضیاء بشرویه‌ای و کمی بعد «جلیل فروزانفر» نام نهاد. تخلص شعری‌اش در ابتدا «ضیاء» بود. در سال۱۲۹۹ ش، قوام‌السلطنه استاندار وقت خراسان، به‌سبب سرودن قصیده‌ای در وصف بهار، لقبی افتخاری به وی اعطا می‌کند به‌نام: «بدیع‌الزمان».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

بدیع‌الزمان در خانواده‌ای مذهبی به‌دنیا می‌آید. قرآن و مقدمات عربی را نزد پدر و برادرش می‌آموزد. در زندگی‌ خودنوشت فروزانفر آمده است: «خانواده‌ام اهل علم بودند. پدرم «آقا شیخ‌علی»، پسر آخوند «ملامحمدحسن قاضی»، که هر دو شاعر، فقیه و طبیب بودند و نسب آنها به «ملااحمد تونی»، از علمای معاصر «شاه عباس صفوی»، می‌رسد. مقدمات علوم قدیمه و تحصیلات اولیه را در بشرویه نزد «ملامحمدحسین» آموختم که مردی صاحب فضل بود و هنرهای جلدسازی و صحافی و آهانر، مهره کردن کاغذ و ساختن مرکب را نیک می‌دانست و خط را نیکو می‌نوشت.[۱۰]

از همان کودکی سودای شعر سرودن دارد و نبوغش مایه اعجاب همگان است تا جایی در سن سیزده‌ چهارده‌سالگی در محفلی از شاعران و استادان عصر چنان هنرنمایی می‌کند که میرزا آقای جواهری پدر محمود فرخ به طنعه به پسر می‌گوید: «ببین این بچهٔ سیزده چهارده‌سالگی چه طبع شعری دارد و چه مقامی در ادب یافته و تو در سن بیست و چهارسالگی چنین و چنانی». [۱۱] با چنین ذوق و نبوغی و مقام بلندی که در شعر یافته بود، در همان سن نوجوانی راهی مشهد می‌شود تا از محضر ادیب نیشابوری بهره بگیرد. در حلقه درس ادیب که به‌گفته شفیعی کدکنی «پرورشگاه ذوق و طبع همه صاحبان استعداد بود»، فروزانفر نسبت به اقران خویش، بیشترین درخشش را داشت و سرآمد جملهٔ همدرسان خویش بود چه در شاعری و چه در آگاهی از ادیبات فارسی و عربی.

سال۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ شمسی راهی تهران می‌شود و در مدرسهٔ سپهسالار حجره‌ای می‌گیرد و به ادامه تحصیل در زمینه‌های گوناگون به‌ویژه فلسفه می‌پردازد. در تهران است که پس از مدتی نام‌خانوادگی «فروزانفر»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردرا برای خود انتخاب می‌کند. در سال۱۳۰۵ به‌عنوان معلم در دارالفنون تدریس می‌کند و از تاریخ ۱۳۰۷ تدریس ادبیات فارسی و عربی دارالمعلمین عالی را نیز به‌عهده می‌گیرد.

مدرک دکترای استاد

دکتریِ استاد فروزانفر

فروزانفر در سال۱۳۱۰ استاد تفسیر قرآن و ادبیات عرب در «مدرسهٔ عالی سپهسالار» می‌شود. پس از تشکیل دانشکده معقول و منقول در سال۱۳۱۳ به‌سمت معاونت آنجا انتخاب می‌شود. با تأسیس دانشگاه تهران، بهعنوان استاد تاریخ ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و استاد تصوف اسلامی در دانشکدهٔ معقول و منقول شروع به‌تدریس می‌کند. در سال۱۳۱۴ هیأت ممیزهٔ دانشگاه تهران متشکل از نصرالله تقوی، علی‌اکبر دهخدا و ولی‌الله نصر، رساله دکتری بدیع‌الزمان به‌نام «تحقیق در زندگانی مولانا جلال‌الدین بلخی» را ارزیابی و با توجه به دانش و علم وسیع و عمیق استاد در خرداد ۱۳۱۵ به او مدرک دکتری می‌دهد.

در ۱۳۲۳ نیز به ریاست دانشکده معقول و منقول تعیین می‌شود. با تأسیس فرهنگستان ایران نیز به عضویت آن در می‌آید. از ۱۳۱۳تا۱۳۳۲ نیز عضویت در شورای عالی معارف (فرهنگ)را می‌پذیرد.

شعر و شاعری‌اش

فروزانفر قریحه سرشاری داشت. از همان چهارده پانزده‌‌سالگی شعر سرود. [۱۲] در همه قوالب شعری چون قصیده، غزل، قطعه، مثنوی طبع‌آزمایی کرد. هم به‌فارسی سرود و هم به‌عربی. اشعارش در نهایت استواری و استحکام بود و مایهٔ حیرت بزرگان عصر.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد شعرهایش نمونه‌هایی است از استوارترین وجوه زبان شعر کلاسیک فارسی در عصر حاضر.[۱۳] دیوان استاد با ۱۰۷ عنوان شعر و با مقدمه شفیعی کدکنی و به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی در ۳۷۶ صفحه در بهار۱۳۸۲ منتشر شد.

می‌ باستانی، وصف بهار و مدح والی خراسان، در ستایش ادیب نیشابوری، قصیدهٔ «ایران دیروز، ایران فردا»، فتنه آخر زمان، کوی عشق، در ستایش مصدق، نیک و بد روزگار در گذر است، در رثای نیکلسون، میوه صلح و جنگ از عناوین اشعار اوست.

خوش نداشت او را شاعر بدانند!

بیش از شاعری او را محققی دانشمند و عالمی بزرگ در عرصه تحقیقات ادبی و عرفانی می‌شناسند. از همان دوران کودکی و نوجوانی طبعی سرشار داشت و شعر می‌گفت. اما پس از ورود به دنیای سیاست، آن را کنار گذاشت. به‌گفتهٔ شفیعی کدکنی «از اینکه به‌عنوان شاعر از او سخن بگویند، یا در محافلِ ادبی به‌عنوان شاعر حاضر شود و یا شعری به مطبوعات عرضه کند، پرهیزی عجیب داشت». نیز می‌گوید وقتی کتاب شعر امروز خراسان را که در آن نمونه‌ها‌ی شعر او نیز چاپ شده بود در پاییز۱۳۴۴ تقدیم محضر او کردم، هفته بعد در کلاس درس با همان لحن مخصوص روی به من کرد و گفت:

دکتر مهدی حمیدی شیرازی استاد دانشکده الهیات تهران نیز می‌گوید: هنر قابل ستایش فروزانفر در شاعری این بود که او برخلاف بسیاری از شاعران هر زمان کلمات را به حکم معانی می‌راند نه معانی را به حکم کلمات.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

ملامتش کردند

مشغله‌های سیاسی و اداری و «عناوین»، مانع اصلی در مسیر شاعری فروزانفر بود؛ تا جایی‌که ورود او به مجلس سنا و درگیر شدن با عالم سیاست، مایه اعتراض هم‌نسلان و همکاران او چون عباس اقبال آشتیانی می‌شود. او قطعه شعری در ملامت فروزان‌فر سرود که در سفینه فرخ آمده و در مجلهٔ‌ یغما چاپ شد:

استاد یگانه، ای فروزانفر!
رفتی به سنا چه کار بد کردی
بودی تو کسی که فضل عالم را
پیوسته به خلق گوشزد کردی
با خیل فرشته همنشین بودی
چون شد که هوای دیو و دَد کردی؟
عاقل به خدا نکردی این سودا
کردی و زیان صد به صد کردی
آخر ز چه جفتِ نغمهٔ خربط
الحانِ لطیفِ باربد کردی
از دانش و از خِرد شکستی پُشت
تا پُشت به دانش و خرد کردی
چون بافتی از هنر همی دیبا
دیبای چنین چرا نمد کردی؟
«خود کردن و عیب دوستان دیدن
کاری‌ست که تو به دستِ خود کردی»[۱۵]

به‌سبک ناصرخسرو و خاقانی شعر می‌سرود

فروزانفر به‌مناسبت همان دغدغه‌های اداری و سیاسی، نخواست یا نتوانست شعرش را با جریان‌های اصلی زندگی و سرنوشت مردم ایران بیامیزد و در دایرهٔ همان پند و اندرزهای زیبای موروثی باقی ماند و البته بسیار هم سنجینده و سخته سخن می‌گفت. ویژگی شعر و زندگی فروزانفر در این بود که او مثلاً اعلای زندگی و هنر را در گذشته می‌جست و به ‌اکنون و آینده کم‌تر اعتقاد داشت.[۱۶] شعر را به‌سبک قدما محکم و متین می‌گفت و مخصوصا به‌شیوه ناصرخسرو و خاقانی علاقه داشت.[۱۷]

نمونه‌از اشعار فروزانفر:

'***«حسن بی‌زوال»***'
چون شکرینْ لبانت شیرن بود مَقالتخواهم که بوسمت لبْ می‌ترسم از مَلالت
هرچند دولت حسن آخر زوال گیردایزد نگاهدارد این حسن بی‌زوالت
آشوب و فتنه می‌خواست خود نیز فتنه گردیدچون آفرید ایزد با این همه جمالت
روزی که بود رویت در حُسن چون هلالیگیتی فروز گردد می‌گفتم این هلالت
آیم شبی به سویت جویم نشان کویتناگه درافگنم دست در دامن وصالت
دل بردی و شکستی جانا حلال کردمخونم اگر بریزی آن نیز هم حلالت
آمد به نزد من دوش تا حال من بپرسددستم به‌ناز بگرفت چونست گفت حالت؟
گفتم بتا وفا کن دل زین قفس رها کن گفتا خموش ورنه سوزیم پروبالت
نالیدم از فراقش درهم کشید رُخ گفترو آه و ناله کم کن ورنه کنیم لالت[۱۸]

مولوی‌پژوهی

استاد بدیع‌الزمان چهل سال از عمر خود را صرف تحقیق و تدقیق در آثار مولانا می‌کند که نتیجه آن خلق کتاب‌ها و مقالاتی است که در زمرهٔ بهترین منابع در باب مولوی‌شناسی به‌شمار می‌رود. «رساله در تحقیق احوال زندگی مولانا» که اولین اثر استاد درباره مولاناست درواقع رسالهٔ دکتری اوست. عبدالحسین زرین‌کوب پس از گذشت شصت و پنج‌سال از تألیف این اثر می‌گوید: «هنوز چنان رساله‌ای با آن اندازه عمق و لطف و دقت در دانشگاه به‌وجود نیامده است».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

بدیع‌الزمانِ جوان در دورانی که در مشهد بود، چند سالی در محضر ادیب نیشابوری علم و ادب آموخت. همو که آتش علاقه به مولانا را در نهاد فروزانفر برافروخت. ادیب نیشابوری که فروزانفر نزد او «علوم ادبی و منطق» آموخت، شیفته سبک شاعران خراسان بودخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه و بدیع‌الزمان نیز به پیروی از استاد خویش، دل در گِرو سبک و سیاق شعری شاعران خراسان نهاد.

اما ادیب پیشاوری دیگر استادِ دانشمندِ بدیع‌الزمان است که تأثیری بس عمیق‌تر در جان شاگردش گذاشت. ادیب پیشاوری «دست فروزانفر را گرفت و پابه‌پا برد و کم‌کم او را وارد دنیای عرفان و مثنوی کرد». بدیع‌الزمان از آغاز ورود به تهران با ادیب پیشاوری معاشرت و ارتباط علمی و ادبی پیدا کرد و شرح چغمینی را نزد او تلمذ کرد. زین رو استاد پیشاوری در به‌وجودآمدن فروزانفرِ مولوی‌شناس و تغییر و تحول اندیشه‌های او نقش بسزایی داشت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

بدیع‌الزمان با غرق‌ شدن در عالم جذبه مولانا و مثنوی توانست آثار ارزشمندی چون احادیث مثنوی، شرح مثنوی شریف، معارف بهاءولد، معارف برهان محقق و... را در عرصه مولوی‌پژوهی به‌ثمر رساند. به‌عقیده «احمدعلی رجائی» استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، کار فروزانفر در باب مولوی به کار عاشقی شبیه است نه کسی‌ که تنها در یک زمینه تحقیق می‌کند؛ زیرا بدون چشمداشت مادی نزدیک چهل سال عمر صرف این کار کرد. او معنی و حقیقت مثنوی را در ادب فارسی جست‌وجو کرد و بیرون آورد. باین ترتیب بود که کتاب مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی را نوشت. بعد احادیث مثنوی را استخراج کرد و با معانی آن‌ها را در اختیار گذاشت...خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه اهل ادب و شعر فروزانفر را به‌سبب تصحیح و تألیف آثار ارزشمندی درباره مولانا، هم‌ردیف نیکسلون پایه‌گذاری "مولوی‌شناسی علمی" در جهان عرفان و ادب فارسی می‌دانند.

شعر خودش هم اگر خوب نبود نمی‌پسندید

فروزانفر به‌عنوان منتقدی ادبی، فردی واقع‌بین، بی‌طرف و دقیق بود. او در میان هم‌عصران خود به تهور و رک‌گویی در نقد شعر کلاسیک مشهور بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد او نخستین بار، نقد را از تعارف‌های رایج تذکره‌ها که غالبا براساس شهرت‌های غلط استوار شده است، رها ساخت و هر شاعری را در پایگاه مناسب خویش قرار داد و این ارزیابی علمی را به‌قیمت مطالعه سطر به سطر مجموعه آثار هرکدام از شاعران و تأمل در یک‌یک کلمات ایشان به‌دست‌ آورد.[۱۹] قدرت انتقادی عجیبی داشت همین قدرت او را گوهرشناس بار آورده بود. شعر خودش هم اگر خوب نبود نمی‌پسندید درست مثل حافظ. [۲۰]

قرآنِ فروزانفر

استاد فروزانفر، ترجمه‌ای از قرآن نیز دارد که مفقود شده است. روزی در کلاس درس گفت: «من مدت‌ها بود که مشغول ترجمهٔ قرآن بودم. خوشبختانه پریروز از کار آن فارغ شدم». سال‌ها گذشته اما این کتاب رنگ چاپ به‌خود ندیده است. استاد قرارداد چاپ کتاب را همان زمان با وزات فرهنگ و هنر بسته بود. پس از انقلاب، آقای «عنایت‌الله مجیدی» متصدی کارهای خانواده مرحوم فروزانفر برای گرفتن این کتاب به متصدی کتاب‌ها در وزارت‌خانه مراجعه می‌کند؛ اما تنها پوشه‌ای حاوی مکاتبات فروزانفر با وزارت فرهنگ برای ترجمه و چاپ این قرآن در اختیارش می‌گذارند بدون هیچ نسخه‌ای از آن. پس از مدت‌ها جست‌وجو به محمدامین ریاحی مدیرکل نگارش وقت وزارت فرهنگ می‌رسد که دستور داده بود از روی اصل نسخهٔ کتاب، چهار نسخه ماشین شود. بنابرین کتاب منحصر به یک نسخه نبوده که مفقود شود!خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

خوی و خصلت‌های استاد

جوشش و رابطه گرمش با دانشجویان، عدم تکبر با زیردستان، نکته‌بینی، حاضرجوابی، متلک گویی، ظرافت کلام توصیف بسیاری از شاگردان و هم‌عصران فروزانفر از این استاد است.
حاضرجوابی، لطیفه‌گویی، حافظهٔ قوی، وسعت اطلاعات و اشعار فراوانی که به‌ویژه از قدما ازبر داشت، از فروزانفر شخصیتی جذاب و فوق‌العاده‌ای فروزانفر ساخته بود.
به‌اعتقاد همکاران و اساتید و شاگردان، استاد حافظه‌ای بس نیرومند و توانا داشت. «فروزانفر به‌سبب داشتن حافظهٔ بسیار نیرومند اهل یادداشت و فیش‌بردای منظم به‌سبک محققان امروز نبود و از او یادداشت‌های مهمی مانند یادداشت‌های قزوینی یا مینوی باقی نمانده است».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه یک بار در کلاسِ درس گفته بود:

دقت و انصاف و حق‌گویی از ویژگی‌های فروزانفر است که به‌وضوح می‌توان به این خصائص در مقدمه‌ای او در تصحیح دیوان شمس پی‌برد. آنجا که می‌گوید: «من بعد از اینکه یازده سال وقت صرف تصحیح این دیوان کردم، فهمیدم که خیلی اشتباه کرده‌ام. بین دو چیز مردّد بودم. اعتراف به‌اشتباه یا روپوشاندنش. دیدم شأن یک انسان علمی نیست که بخواهد هیچ خلافی را روپوش کند. بهتر اینست که به‌اشتباه خود اعتراف بکنم، دوباره دیوان را به‌همین قصد خواندم و تصحیح مجدد کردم و بازهم ناقص است.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

فعالیت‌های سیاسی و اداری استاد

بدیع‌الزمان از سال۱۳۱۳ که دانشکده معقول و منقول (الهیات) تشکیل شد، به‌عنوان معاون دانشکده و در سال۱۳۲۳ به ریاست آنجا انتخاب شد تا ۱۳۴۶ که بازنشست شد در این سمت باقی ماند. او از همان ۱۳۴۶ تا پایان زندگی‌اش در سال۱۳۴۹ نیز ریاست کتابخانهٔ سلطنتی را به‌عهده داشت. فروزانفر علاقه زیادی به سیاست و نزدیکی به مراکز قدرت و مقامات رسمی داشت. او به شاه و دربار نزدیک بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

یک دوره از ۱۳۲۸تا۱۳۳۱ به‌نمایندگی انتصابی مجلس سنا انتخاب شد. در این سال بود که دکتر «مصدق» مجلس سنا را منحل کرد و فروزانفر شعر معروف خود را در ستایش از او سرود:

ای مصدق ثنا سزاست تو را همت اندر خور ثناست تو را
زانکه زین سرزمین بحول‌الله دست بیگانه از تو شد کوتاه
نفتخواران حیله‌آور پست رشتهٔ چاره‌شان ز تو بگسست
راستی را که مردِ مرد توییزانکه با دیو در نبرد توی
گرچه انگیخت او را به‌حیله سپاهیک سر مو دلت نگشت از راه
سخنی مختصر بگویمت مندر دلت نیست جز که حبّ وظن
عید نوروز بر تو فرخّ باد هر چه پرسی ز بخت پاسخ باد[۲۱]

ید طولایی در ترجمه داشت

قلمرو ترجمه از دیگر عرصه‌های جولان فروزانفر بوده است. در مطالعه ترجمه‌های او هرگز احساس نمی‌کنید که ترجمهٔ یک اثر را در اختیار دارید. زندهٔ بیدار ترجمه‌ای است از او که نمونه‌ای است از یک متن ادبی و فلسفی کهن با ترجمه‌ای به شیواترین اسلوب به‌فارسی. شاهکار فروزانفر در ترجمه، ترجمه قرآنی است که از وی برجا مانده است.[۲۲]

فقط بهار را می‌پسندید

او در قلمرو شعر معاصر، فقط بهار را می‌پسندید و تا حدی ادیب پیشاوری را. دیگران را دوستانه و در محافل «مشافهه» می‌ستود و یا در خلال «اخوانیات» و از طریقِ «تعارفات‌های متقابل». دکتر صورتگر از این خوی و خصلت فروزانفر سخت دل‌آزرده بود و با خشم می‌گفت: «بدیع‌الزمن یک‌بار به من نگفت شعرت خوب است». همیشه می‌گوید: «جناب آقای دکتر صورتگر، مرد موجهی هستند».[۲۳]

چهارمین جشنواره جایزه بدیع‌الزمانخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

یادمان و بزرگداشت‌ها

  • چهارمین جشنواره جایزهٔ بدیع‌الزمان فروزانفر در ۱۹اسفند۱۳۹۵ در شهرستان بشرویه زادگاه او.
  • مراسم سومین جشنواره جایزه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر در ۲۴آذر۱۳۹۴ در باغ‌موزه نگارستان.
  • همايش دو روزه بزرگداشت علامه «بديع‌الزمان فروزانفر» در بشرویه در سال۱۳۸۳.

در نگاه دیگران

محمدعلی اسلامی ندوشن: لایق‌ترین راوی مولانا بود

صادق هدایت: سخن و سخنوان چیز مزخرفی است

هدایت در یکی از نامه‌هایش نظرش را درباره کتاب «سخن و سخنوران» فروزانفر چنین می‌نویسد: «اخیراً کتاب سخن و سخنوران در تاریخ ادبیات ایران، تألیف بدیع‌الزمان چاپ شده، اما حالا که خودمانیم، چیز مزخرفی است و به تقلید سایرین، با شرح حال خیلی مختصر، اشعارِ شعر را انتخاب کرده»[۲۵]

عبدالحسین زرین‌کوب: درسش هم تهذیب بود هم تفریح

فروزانفر معلم و استادی دلسوز و صمیمی بود. درس او تنها تعلیم نبود، هم تهذیب بود و هم در عین حال تفریح... فروزانفر در شمار آن‌گونه دانشمندان بود که آنچه از آن‌ها به‌عنوان آثار علمی باقی می‌ماند، نسبت به دانش وسیع و پرمایه آن‌ها اصلاً درخور ملاحظه نیست. در تاریخ ادیبات با اینکه از تئوری‌ها و روش‌های امروزی اروپایی آن، چنان‌که باید آگاهی نداشت، طرز کارش چنان دقیق و محتاطانه بود که حتی حاصل کار شرق‌شناسان اروپایی از حیث عمق و دقت علمی به پای کار او نمی‌رسید. در نقد متون و آنچه امروز در ایران «تصحیح» می‌خوانند هنوز شیوهٔ کار درست را باید از او آموخت.[۲۶]

سیمین دانشور: استادی بی‌بدیل بود

شفیعی کدکنی: حتی شوخی‌هایش آموزنده بود

طی قریب پنج سال شاگرد او بودم؛ اما هرگز درسش را ترک نگفتم. یک مطلب مکرر یا مبتذل که از همگنان بتوان شنید، از او نشنیدم. حتی شوخی‌های او احوال‌پرسی‌های او چیزی به دانشجو می‌آموخت. حضور ذهن شگفت‌آور و تسخیرکنندهٔ‌ او به‌حدی بود که در مراحل نخست آشنایی و اولین‌ دیدارها بعضی افراد تصور می‌کردند که فروزانفر مدت‌ها قبل، در نهان هدیه‌ای، رشوه‌ای به شخص پُرسنده داده و از او خواسته که در «فلان مجلس یا در فلان کلاس، این سؤال را مطرح کن» و خود از قبل پاسخ آن را آماده کرده است... دانش و اطلاع عمیق و وسیعی درباره تاریخ ادب فارسی و تاریخ ایران دوره اسلامی و تمام قلمرو عرفان ایرانی داشت اما می‌گفت: «من از حمله مغول به این سوی را نمی‌شناسم»[۲۷]

احمدعلی رجایی: فروزانفر کلاس‌داری یگانه بود

وقتی تاریخ اسلام یا تاریخ ادیبات درس می‌داد هدفش این نبود که بگوید چه کسی کِی به‌دنیا آمده است و کِی در گذشته است. او سعی داشت روابط انسان‌ها را در هر عصر و محیط بیان کند و علل و وقایع و درون انسان‌ها را که نمی‌تواند از تأثیر جامعه برکنار باشد، نشان بدهد. او معانی کلی را ریزه‌ریزه و جزء‌جزء در قالب الفاظ می‌ریخت و همانطور جزءجزء در ذهن شنونده جای می‌داد. به‌همین دلیل کسی که در کلاس فروزانفر می‌نشست، گذشت زمان را نمی‌فهمید و از بیان شیوا و عمیق و مستند فروزانفر لذت می‌برد. شاگردان را بیدار می‌کرد و به ضعف و نقص خودشان آگاه‌شان می‌ساخت تا بدانند وسعت دریای علم چقدر است. بدین طریق ذوق طلب را در آنان بیدار می‌کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

وقت خود را در کارهای اداری تلف کردیم

فروزانفر در جایی می‌گوید: از ادب بعد از اسلام چیزی نیست که ندانم و از پیش از اسلام چیزی نیست که بدانم.[۲۸] فروزانفر که در کنار کارهای تحقیقاتی‌اش، سال‌ها در دستی در سیاست و امور اداری داشته، روزی خارج از کلاس درس به دانشجویانش درباره خود می‌گوید: «ما متأسفانه وقت خود را در کارهای اداری تلف کردیم و گرفتار کمیسیون‌های اداری شدیم و دیگران به کارهای‌ علمی پرداختند و کار کردند.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

لُبّ مطلب را گفته‌ام

استاد درباره شرح مثنوی خود که تنها یک‌دهم مثنوی را دربرمی‌گیرد، نیز جایی گفت:

من لبّ مطلب راجع به مولوی و مثنوی را در این سه جلد گفته‌ام و چیز زیادی باقی نمانده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

جمله‌ای از ایشان

خلقیات

لطف محضر، ادب فوق‌العاده، نکته‌سنجی‌های او با چاشنی ظرافت و شوخی باعث شده بود که در هر محفلی مقبول و مطلوب گردد. وسعت اطلاعات او حتی تقی‌زاده و محمد قزوینی را به اعجاب واداشت. عربی را به‌لغت فصیح تکلم می‌کرد؛ اما کلام خود را چنان با اشعار و امثال و حکایات می‌‌آراست که برای ادبای عرب هم سخن گفتنش جالب بود.[۲۹]

چهاردیواری ماندگار

خانه بدیع‌الزمان در شهر بشرویه توسط شورای شهر این منطقه در آذر۱۳۹۴ به هیئت امنای انتشار آثار فروزانفر واگذار شد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

پرونده:Kongreh mostashrghin.jpg
کنگره مستشرقین، ۱۳۴۴ش(۱۹۶۵م)، دهلی
ایستاده از راست: داریوش شایگان، بهرام فره‌وشی، شجاع‌الدین شفا، جعفر جعفری،۲ناشناس، حافظ فرمانفرماییان، سیدحسین نصر و عبدالحسین زرین‌کوب
نشسته از راست: مهدی بیانی،ناشناس، مجید موقر، ابراهیم پورداوود، بدیع‌الزمان فروزانفر و سعید نفیسی

گزارش سفرها

لبنان، پاکستان، ترکیه (دو بار)، افغانستان (سه بار)، عربستان، سوریه، اردن، عراق، کویت، هند، آمریکا، انگلیس، شوری از کشورهایی است که فروزانفر برای کارهای علمی و تحقیقی به آن‌ها سفر کرده است.

برنامه‌های برون‌مرزی

بدیع‌الزمان در مجالس و کنگره‌های علمی بسیاری به‌عنوان نمایندهٔ ایران شرکت و سخنرانی کرده است:[۳۰]

  • کنگره اسلامی پاکستان (لاهور، ۱۳۳۶)
  • افتتاح کرسی زبان فارسی دانشگاه لبنان (بیروت، ۱۳۳۵)
  • یادبود هفتصدمین سال وفات مولوی (قونیه، ۱۳۳۷)
  • نهصدمین سال وفات خواجه عبدالله انصار (کابل، ۱۳۴۱)
  • کنگرهٔ‌ بنیاد شهر بغداد و یک‌هزاروصدمین سال وفات کَندی (بغداد، ۱۳۴۱)
  • کنگرهٔ‌ اتحاد اسلامی (بغداد، ۱۳۴۱)
  • کنگرهٔ یادبود مولانا جامی (شوروی، ۱۳۴۳)

استادان

ادیب نیشابوری در مشهد و ادیب پیشاوری در تهران.

شاگردان

بدیع‌الزمان با سال‌ها تدریس و تألیفاتش، در عرصه ادب و عرفان و فرهنگ نسل دانشمند و محققی را تربیت کرد و چند نسل از استادان نسل ادبیات فارسی جمگلی از شاگردان به‌نام او هستند.

عبدالحسین زرین‌کوب، منوچهر مرتضوی، محمدرضا شفیعی کدکنی، فتح‌الله مجتبایی، ذبیح‌الله صفا، غلام‌حسین یوسفی، محمدامین ریاحی، محمد استعلامی و ... از شاگردان فروزانفر هستند که در ردیف محققان و پژوهشگران برجسته عصر معاصر قرار دارند.

تندیس استاد فروزانفرخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

مکان‌های به نام

در منطقه دو تهران، در محدوده پل گیشا و خیابان نصر، بلواری است به نام فروزانفر.

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

طی مراسمی در آبان‌۱۳۸۳ از تندیس استاد فروزانفر در زادگاه او رونمایی شد.

آثار و کتاب‌شناسی

از بدیع‌الزمان فروزانفر ۳۷ عنوان کتاب (تألیف، تصحیح و ترجمه) و ۱۰۶ عنوان مقاله و اشارات باقی مانده است. این مقاله‌ها در کتاب مقاله‌های فروزانفر و کتاب از خاطر و خط استاد گردآوری و چاپ شده است.

سیاههٔ آثار

  • ۱۲۹۶: [صرف‌ونحو عربی] خطی، ۱۰۴ص (به‌شماره ۸۸۰۴)
  • ۱۲۹۹: [شعر و شاعری]. خطی، ۸۴ص (ضمن یادداشت‌ها)
  • ۱۳۰۶: منتخبات شاهنامه، تهران، ۷۲ص، سربی، جیبی
  • ۱۳۰۸تا۱۳۱۲: سخن و سخنوران (شرح‌حال و منتخب اشعار شعرای خراسان و ماوراءالنهر از ابتدای قرن سوم تا اواخر قرن ششم). تهران، شرکت سهامی طبع کتاب، ۲جلد، ح+ ۳۹۰+۷+۴+۴۲۷ص؛‌ چاپ چهارم [دو جلد در یک جلد]، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۹، ۷۱۳ص
  • ۱۳۱۳: آیات منتخبه از کلام‌الله مجید، مخصوص سال‌های پنجم و ششم دبستان‌ها. تهران، شرت مطبوعات و شرکت محدود طبع کتاب (مصوب شورای عالی فرهنگ)، چاپ اول، ۱۳۱۳، چاپ پنجم، ۱۳۲۸
  • ۱۳۱۵: رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، چاپخانه مجلس، ۱۹۲ص. چاپ ۴، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۶۱، س+۲۳۶ ص. این اثر به‌ترکی ترجمه و چاپ شده است.
  • ۱۳۱۷: مباحثی از تاریخ ادبیات ایران، از سامانیان تا سلجوقیان، تهران، سلسله انتشارات دانشکده معقول و منقول، ۱۷۹ ص؛‌ چاپ دوم، از طاهریان تا سلجوقیان، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، ۱۳۵۴، ۲۷+ ۴۱۲ص؛‌ چاپ سوم، با عنوان تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا پایان تیموریان، تهران، انتشارت سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، ۱۳۸۳، ۶۳۶ص
  • ۱۳۱۷: تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا دوره مغول (تقریر کلاسی، ۱۳۱۶)، چاپ نشده است.
  • ۱۳۱۸تا۱۳۱۹: واژه‌های نو فرهنگستان. [تألیف و تصویب فروزانفر و اعضاء فرهنگستان ایران]. تهران، شماره ۷
  • ۱۳۱۹: فرهنگ تازی به پارسی. جلد اول [الف تا د]. تهران، فرهنگستان ایران، ۳۶۶ص
  • ۱۳۲۱: خلاصه مثنوی، به‌انتخاب و انضمام تعلیقات و حواشی. [تهران] وزارت فرهنگ، یج+ ۲+ ۳۰۱ص

چاپ دوم، تهران، دانشگاه سپاهیان انقلاب ایران، [بی‌تاریخ]

  • ۱۳۲۷: اشعار مثنوی متضمن آیات قرآنی به اشارت یا تضمین. [شامل ۶۲۱ مورد] ۱۳۱ ص، چاپ نشده است.
  • ۱۳۲۸: دیوان اشرف غزنوی ملقب به اشرف. تصحیح محمدتقی مدرس‌رضوی [با اصلاحات دهخدا و فروزانفر] تهران، دانشگاه تهران، ش ۷۳، عب+ ۳۸۴ص
  • ۱۳۲۸تا۱۳۲۹: دستور زبان فارسی [دستور پنج‌استاد، برای مدارس]. تهران، ناشر: علی‌اکبر علمی، ۲ جلد. ۱۵۰+۱۳۵ص. [تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان]
  • ۱۳۳۰: فیه‌مافیه. از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ش ۱۰۵، یج+ ۳۸۵ص؛ چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۸
  • ۱۳۳۳تا۱۳۳۸: معارف. (مجموعه مواعظ و سخنان سلطان‌العلماء بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد). [تهران] وزارت فرهنگ، اداره کل انطباعات، ما + ۵۰۱ + یج+ ۴۱۶ص. چهار جلد در دو جلد؛ چاپ افست. تهران، طهوری، ۱۳۵۲
  • ۱۳۳۳: مآخذ قصص تمثیلات مثنوی. [تهران]. دانشگاه تهران (ش ۲۱۴)، د+ ۲۶۵ص؛ چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۷
  • ۱۳۳۴: زنده بیدار (حی بن یقظان). اثر ابن‌طفیل، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۸، مجموعه آثار فلسفی، ۱۸۴ص؛ چاپ سوم، ۱۳۵۱ [مشتمل بر ترجمه متن زنده بیدار، ترجمه قصه حی بن یقظان ابن‌سینا، ترجمه قصه غربة‌الغربیة سهروردی]
  • ۱۳۳۴: احادیث مثنوی. تهران، دانشگاه تهران، (ش ۲۸۳)، یب+ ۲۷۴ص؛ چاپ ۳، امیرکبیر، ۱۳۶۱.
  • ۱۳۳۵: فارسی (قرائت فارسی و دستور زبان). برای سال اول دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان. تهران، اقبال
  • ۱۳۳۵: قرائت فارسی و دستورزبان. برای سال سوم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۰۰ص
  • ۱۳۳۶: قرائت فارسی و تاریخ ادبیات. برای سال چهارم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۱۲ص
  • ۱۳۳۶تا۱۳۴۸: کلیات شمس یا دیوان کبیر. از گفتار جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ده جلد [تصحیح فروزانفر با مشارکت امیرحسین یزدگردی و حسین کریمان]، چاپ چهارم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷
  • ۱۳۳۹: معارف، مجموعه مواعظ و کلمات سیدبرهان‌الدین محقق ترمذی. به‌همراه تفسیر سوره محمد و فتح. تهران، وزارت فرهنگ، اداره‌کل نگارش، کو+ ۲۳۵ص؛ چاپ دوم. تهران، سروش، ۱۳۷۷
  • ۱۳۳۹تا۱۳۴۰: شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری. تهران، انجمن آثار ملی (ش ۴۱)، هشت+ ۵۴۰+۱۳۴ص؛ چاپ افست، تهران، دهخدا، ۱۳۵۳
  • ۱۳۳۹: استنساخ مقالات شمس تبریزی. خطی. موجود در کتاب‌خانه مرکزی دانشگاه تهران، در دو جلد. (به‌شماره ۸۷۹۸)
  • ۱۳۴۳: ترجمه کامل قرآن مجید. چاپ نشده است.
  • ۱۳۴۵: ترجمه رساله قشریه. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۲۶۳ مجموعه متون فارسی، ش ۳۳، ۸۴+ ۸۳۸ص؛ چاپ دوم، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱
  • ۱۳۴۶تا۱۳۴۸: شرح مثنوی شریف. تهران، دانشگاه تهران (ش ۱۱۴۶)، گنجینه تحقیقات ایرانی، ش ۳، ۳ جلد، [مشتمل بر شرح ابیات از ۱تا۳۰۱۲]؛ چاپ سوم، زوار، ۱۳۶۷
  • ۱۳۴۷: مناقب اوحدالدین حامدبن ابی‌الفخر کرمانی. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۳۰۲، مجموعه متون فارسی، ش ۳۸، ۳۱۶ص
  • ۱۳۴۹: مصباح‌الارواح.اثر شمس‌الدین محمد بردسیری کرمانی. با مقدمه ایرج افشار. [تهران]. دانشگاه تهران، ش ۱۲۸۶، گنجینه متون ایرانی، ش ۷۰، ۱۲۴ص
  • ۱۳۵۱: مجموعه مقالات و اشعار استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. با مقدمه عبدالحسین زرین‌کوب، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، جلد اول، بیست و پنج+ ۴۷۶ص؛ چاپ دوم، با عنوان مقاله‌های فروزانفر با افزودن ۲۸ مقاله جدید، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۶۰۲ص.
  • ۱۳۶۸: بدیع‌الزمان فروزانفر، مجموعه اشعار. با مقدمه شفیعی‌کدکنی. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. تهران، طهوری، ۱۸۸ص
  • ۱۳۷۴: فرهنگ فروزانفر، شامل اصطلاحات عرفانی، کلام، طب، نجوم، فقه، موسیقی. تدوین مریم‌السادات رنجبر. تهران، نشر پرسش، ۷۰۲ص
  • ۱۳۸۳: دیوان فروزانفر. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، با مقدمه دکتر شفیعی‌کدکنی، تهرانز سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۳۶۶ص
  • ۱۳۸۴: از خاطر و خط استاد (تقریرات کلاسی). به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. با گفتاری از دکتر حسینعلی هروی، جلد اول، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳، ۴۵۲ص

سبک و لحن و ویژگی آثار

نمونه‌ای از نثرش

«سبب اصلی عدم پیشرفت فرودسی در دربار غزنه»
پس از هجوم تازیان به کشور آباد و پهناور ایران و بر باد رفتن پادشاهی سلسلهٔ ساسانی ملت ایران قریب صد سال به مقاومت جدی و جنگ و آشوب و سرپیچی از حکومت تازی گذرانید و پس از آزمایش صدساله دانست که حکومت مذهبی عربی را که بر اعتقاد و ایمان قلبی مبتنی است به‌وسیلهٔ‌ شمشیر و زور سست و ضعیف نتوان ساخت. بدین‌جهت از آغاز قرن دوم هجری کارآزمودگان ایران به وسایل تبلیغی بیشتر متشبث شدند. هرچند در گوشه و کنار دلیرانی بودند که با کمال رشادت و شهامت از آئین و فرمانروایی تازی سرپیچی داشتند و جان و مال و خاندان خود را برای نگهداشت ایران از تعرض بیگانه فدا می‌کردند ولی نقشهٔ ‌سیاسی به دست آن عاقبت‌سنجان اجرا می‌شد که از روی بینش و مدارا و حوصله با دلی از مهر ایران پرشور و سری از کینهٔ عرب آشفته، رشتهٔ عقل و تدبیر را از دست نداده با کمال نرمی و ملایمت رشته‌های نفوذ حکومت وقت را قطع می‌کردند. «سخنگوی رازدان و بلندفکر طوس در ضمن شاهنامه با بیان فصیح و شورانگیز خود غیرت و جوانمردی پدران ما را در حفظ تاج و تخت و استقلال ایران مجسم نموده و اوصاف وطن‌خواهی و ازخودگذشتگی و اخلاق پاک اسلاف ما را در پیشانی پهلوانانی مانند رستم و اسفندیار رسم نموده و به‌خوبی نشان داده است که ایرانیان پیشین در حفظ نژاد و سرزمین نیاکان خویش جانباز و فداکار بوده و در دفاع از گاه و دیهیم ایران و حقوق خود بیش از حد اندیشه جهد نموده و برای خون‌خواهی یک شاهزادهٔ ایرانی قرن‌ها دست از رزم و آشوب نکشیده تا کشندگان او را به‌چنگ نیاورده‌اند از پای ننشسته‌اند. [۳۱]

جوایز و افتخارات

در آذر۱۳۴۲ عالی‌ترین نشان علمی دولت مراکش طی تشریفاتی به فروزانفر اهدا شد.

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

نشرهای متعددی تاکنون آثار استاد فروزانفر را بارها منتشر کرده‌اند: زوار، امیرکبیر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، آینده دانش، نامک، دانشگاه تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، نشر نگاه و... .

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

آثار فروزانفر بارها توسط ناشرین مختلف تجدید چاپ شده است.

  • شرح مثنوی شریف (دوره سه جلدی)،۱۳۹۰، چاپ پانزدهم، ۱۱۰۰ نسخه، نشر زوار.
  • شرح مثنوی: جزو نخستین و دوم از دفتر اول مشتمل بر شرح ابیات از ۱تا۱۹۱۲ (جلد اول)، ۱۳۹۱، چاپ سیزدهم، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی؛ شرح مثنوی: جزء سوم از دفتر اول مشتمل بر شرح ابیات از ۱۹۱۳تا۳۰۱۲ (جلد اول)، ۱۳۹۱، چاپ سیزدهم، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  • کلیات شمس تبریزی: بر اساس تصحیح و طبع شادروان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۳۹۲، چاپ ششم، ۲۰۰۰ نسخه، نشر دوستان.
  • زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، ۱۳۹۷، چاپ چهارم، ۱۰۰۰ نسخه، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.
  • ساخت‌واژه‌های مولوی در غزل‌ها، ۱۳۹۷، چاپ اول، ۱۰۰۰ نسخه، آینده دانش.
  • فیه ما فیه: با ویراستار بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۳۹۴، چاپ پنجم، ۵۰۰ نسخه، نگاه. ۱۳۹۰، چاپ ششم، نشر نامک.
  • احادیث و قصص مثنوی: تلفیقی از دو کتاب «احادیث مثنوی» و «مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی»، ۱۳۹۳، چاپ هفتم، ۱۰۰۰ نسخه، مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
  • دیوان حکیم سنایی غزنوی بر اساس معتبرترین نسخه‌ها، پرویز بابایی و محمدحسن فروزانفر، ۱۳۹۱، چاپ چهارم، ۲۰۰۰،‌ نشر نگاه.
  • زنده بیدار (حی‌بن‌یقظان)، محمدبن‌عبدالمک ابن‌طفیل، مترجم: محمدحسن فروزانفر، ۱۳۸۹، چاپ ششم، ۲۰۰۰ نسخه، شرکت انتشارت علمی و فرهنگی.
  • تاریخ ادبیات ایران (بعد از اسلام تا پایان تیموریان)، عنایت‌الله مجیدی، عبدالحسین زرین‌کوب و محمدحسن فروزانفر، ۱۳۸۸، چاپ دوم، ۱۰۰۰ نسخه، نشر طبع‌ونشر.

منبع‌شناسی

کتاب‌ها

  1. حکایت زندگی بدیع‌الزمان فروزانفر، علی رزاقی شأنی، ۱۳۹۷، نشر واش.
  2. آشنایی با بدیع‌الزمان فروزانفر، سیدزهرا میرحسینی مطلق، ۱۳۹۳، نشر تیرگان.
  3. بدیع‌الزمان فروزانفر، زکیه احمدی، ۱۳۹۱، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی.
  4. ستون علم و ادب «آشنایی با زندگی استاد بدیع‌الزمان فروزانفر»، حسین اسدی‌مقدم، سپهر اندیشه، ۱۳۹۱.
  5. زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد بدیع‌الزمان فروزان‌فر، ۱۳۸۶، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  6. از خاطر و خط استاد (درس‌ها و چند سخنرانی فروزانفر)، عنایت‌الله مجیدی، ۱۳۸۴، طبع و نشر.
  7. سخن آشنا (یاد‌نامه بدیع‌الزمان فروزانفر)، محمدجعفر یاحقی، ۱۳۸۳، نشر داستان‌سرا.
  8. احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر، علیرضا پوررفعتی، ۱۳۸۳، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

مقاله‌ها

  • استاد استادان، بدیع‌الزمان فروزانفر، احمد سمیعی گیلانی، زیباشناخت، ۱۳۸۱، ش ۷، ص ۳۴۱تا۳۴۸.
  • دو نسل تربیت شده بدیع‌الزمان فروزانفر، مهدی محقق، بخار، ۱۳۹۰، ش ۸۴، ص ۱۲۸تا۱۳۰.
  • یادگارهایی از بدیع‌الزمان فروزانفر، ایرج افشار، کلک، ۱۳۷۵، ش ۷۳ و ۷۴ و۷۵، ص ۲۶۶تا۲۷۴.
  • نگاهی دوباره به‌رابطه بدیع‌الزمان فروزانفر و دکتر مصدق، علی میرانصاری، بخارا، ۱۳۸۳، ش ۳۷، ص ۱۹۷تا۲۰۶.
  • چهره شاعری یک ادیب برجسته؛ نگاهی به سروده‌های بدیع‌الزمان فروزانفر، کامیار عابدی، زیباشناخت، ۱۳۸۱، ش ۷، ۳۶۱تا۳۷۰.
  • دیدگاه‌های انتقادی بدیع‌الزمان فروزانفر در سخن و سخنوران، نصرالله امامی، پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، ۱۳۸۸، ش ۱، ۱تا۱۶.

پایان‌نامه‌ها

از ۴۱ عنوان رساله فوق‌لیسانس و دکتری با راهنمایی وی برخی به این قرار است:

  • تصحیح و بررسی تذکره‌الأولیاء عطار، محمد استعلامی، ۱۳۴۵.
  • تصحیح دیوان کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی، حسین بحرالعلومی، ۱۳۳۹.
  • تحقیق در احوال و آثار نجم‌الدین رازی و تصحیح متن مرصاد‌العباد و سبک و خصوصیات دستوری آن، محمدامین ریاحی، ۱۳۳۹.
  • نقد الشعر، عبدالحسین زرین‌کوب، ۱۳۳۴.
  • قلاع اسماعیلیه، منوچهر ستوده، ۱۳۳۹.
  • حماسه‌سرائی در ایران، ذبیح‌الله صفا، ۱۳۲۲.
  • وصف طبیعت در شعر فارسی تا حمله مغول، غلام‌حسین یوسفی، ۱۳۳۵.
  • بحثی درباره آثار منثور دورهٔ سامانی، ازلحاظ سبک و نوادر لغات و قواعد دستوری، جلال متینی، ۱۳۳۴.
  • نقد نثر در دورهٔ‌ مغول، حسین میرفخرائی، ۱۳۴۸.

بررسی چند اثر

سخن و سخنوران

این کتاب شامل منتخباتی از اشعار و شرح حال شاعران است. مؤلف در آن به بررسی ادوار تاریخی شعر فارسی و تحولات و سیر تاریخی زبان و شیوه نظم آن پرداخته است. در ابتدا منتخباتی از شعر شعرایی که تا حدی از مشاهیر عصر خود بودند، آورده است و سپس سعی کرده اشعار سهل و فصیح را که خالی از پیچیدگی و عاری از کلمات مشکل است، بیاورد. برخی لغات و واژگان نامأنوس را نیز در پاورقی توضیح و شرح داده است.[۳۲]

دیوان اشعار

مجموعه اشعار فروزانفر که به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی در سال۱۳۸۲ منتشر شد، ۳۷۶ صفحه است. دیوان استاد، شامل قصاید فارسی، غزل، قطعه، رباعی، تک‌بیتی، ترجمه‌های منظوم، مثنویات و قصیده‌های عربی می‌شود. طریق مِهتری، وصف بهار و مدح والی خراسان، لشگر سرما، راه‌آهن، هوا، یار آمد، فتنهٔ آخر زمان، در رثای ادیب نیشابوری، دهقان پیر، یادگار غم، در رثای نیکلسن، هواپیما، مقام فردوسی و ... از اشعارهای اوست.

شرح مثنوی شریف

شرح مثنوی شریف در سه جلد مهم‌ترین اثر فروزانفر به‌شمار می‌رود. استاد در مقدمهٔ جلد اول این کتاب درباره مقابلهٔ مثنوی شریف نسخهٔ علاءالدوله با مثنوی خطی تصحیحِ «عبداللطیف عباسی» و مثنوی چاپ لیدن به‌اهتمام «رینولد نیکلسون» توضیحاتی داده است و در ادامه درباره نحوهٔ فهرست‌نوسی از مطالب مثنوی و کتاب‌هایی سخن گفته که سرچشمه‌های اصلی افکار مولاناست. مؤلف در شرح این مثنوی از فیه‌مافیه و دیوان کبیر بهره جسته است. همچنین به‌طور دقیق و مفصل از آثاری که از آن در شرح و تفسیر مثنوی استفاده کرده، سخن گفته است. روش فرورانفر در شرح مثنوی:
YesY مؤلف در آغاز هریک از حکایات مثنوی، مقدمه‌ای شبیه مَدخل به‌عنوان (مأخذ و نقد و تحلیل داستان) آورده تا خوانند بداند که قصهٔ موردبحث پیش از مولانا وجود داشته و آن بزرگوار آن را از پیش خود نساخته است.
YesY فهرستی از لغات و تعبیرات و مصطلحات فلسفی و فقهی و کلامی و عرفانی آورده تا معلوم کند که در هر قصه چه اندازه از الفاظ، تفسیر و تعریف شده است.
YesY مباحث کلی و اصول فکر مولانا در هر قصه به‌صورت فهرست نوشته شده تا خواننده متوجه شود با چه نوع مطلبی سروکار دارد.
YesY در شرح ابیات، نخست لغات و مصطلحات فنی را تفسیر کرده و تا توانسته یک یا چند شاهد از گفتهٔ پیشینیان و یا مولانا آورده و اگر بیتی متضمّن اشارتی به‌حدیث یا آیتی از قرآن کریم بوده، مآخذ آن حدیث یا موضع آن آیت را در قرآن کریم با بیان عقاید مفسرین، آورده است.

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

شعر استاد فروزانفر در نوروز ۱۳۲۲ برای دکتر محمد مصدق
یادنامهٔ استاد بدیع‌الزمان فروزانفر
نامه استاد فروزانفر به رئیس وقت دانشگاه تهران دربارهٔ کارنامه درخشان ایرج افشار

پانویس

  1. ‏ «آشنایی با بدیع‌الزمان فروزانفر». 
  2. به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. . دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش. ۱ (۱۳۵۴): ۱. 
  3. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۸.
  4. زرین‌کوب. بدیع‌الزمان فروزانفر. . زیباشناخت، ش. ۷ (۱۳۸۱): ۳۵۷تا۳۶۰. 
  5. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر، ۲۳.
  6. اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۲۴۸.
  7. اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۲۴۶.
  8. فروزانفر، مجموعه مقالات و اشعار، ۱۰ و ۱۱.
  9. رفعتی، احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۷ و ۱۸.
  10. دهباشی، بخارا، ۵۶.
  11. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۹.
  12. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۳۰.
  13. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۲۱.
  14. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۲.
  15. به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. . دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش. ۱ (۱۳۵۴): ۱۵. 
  16. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۶.
  17. فروزانفر، مجموعه مقالات و اشعار، ۸.
  18. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۱۸۴.
  19. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۲۲و۲۳.
  20. به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. . دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش. ۱ (۱۳۵۴): ۱۹. 
  21. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۳۴۵.
  22. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۲۴.
  23. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۲۶.
  24. اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۲۵۳.
  25. اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۲۸۳.
  26. فروزانفر، مجموعه مقالات و اشعار، ۸ و ۹.
  27. فروزانفر، دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ۲۳.
  28. اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۲۴۵.
  29. فروزانفر، مجموعه مقالات و اشعار، ۱۰.
  30. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر، ۲۲۹.
  31. به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. . دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش. ۱ (۱۳۵۴): ۲۲. 
  32. فروزانفر، سخن و سخنوران، ۹.

منابع

  1. فروزانفر، بدیع‌الزمان (۱۳۸۲). دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر. انتشارات وزرات فرهنگ‌وارشاد اسلامی. شابک ۹۶۴-۴۲۲-۵۸۱-۳.
  2. فروزانفر، دبدیع‌الزمان (۱۳۸۷). سخن و سخنوران. زورا. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۱-۳۱۶-۴.
  3. فروزانفر، بدیع‌الزمان (۱۳۵۱). مجموعه مقالات و اشعار استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. کتاب‌فروشی دهخدا.
  4. دفروزانفر، بدیع‌الزمان (۱۳۸۸). زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۲۸-۱۴۵-۶.
  5. اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۷). پژوهشگران معاصر ایران. فرهنگ معاصر. شابک ۹۷۸- ۹۶۴-۵۵۴۵-۷۲-۵.
  6. رفعتی، علیرضا (۱۳۸۳). احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  7. دهباشی، علی (۱۳۹۰). یادنامهٔ بدیع‌الزمان فروزانفر. بخارا.
  8. عبدالحسین زرین‌کوب. بدیع‌الزمان فروزانفر. . زیباشناخت، ش. ۷ (۱۳۸۱): ۳۵۷تا۳۶۰. 
  9. میلاد عظیمی. فروزانفر و ادیب پیشاوری. . کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۴۶و۴۷ (۱۳۸۰): ۵۸تا۶۱. 
  10. علی‌اشرف صادقی. استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم. . زیباشناخت، ش. ۷ (۱۳۸۱): ۳۴۹تا۳۵۶. 
  11. محمدحسن گنجی. به‌یاد استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. . مجلهٔ دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش. ۱ (۱۳۵۴): ۱تا۳۰. 
  12. مجله آینده، سال۱۳۶۲،ش ، ص۴۳۳.

پیوند به بیرون