سعید نفیسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
|نام = سعید نفیسی | |نام = سعید نفیسی | ||
|تصویر = Nafisi.jpg | |تصویر = Nafisi.jpg | ||
|توضیح تصویر | |توضیح تصویر = '''«تا عاشق نباشد{{سخ}}کسی، شادکام و نیکنام در جهان نمیزید{{سخ}}و نامش پس از مرگ جاودان نمیماند.»'''<ref name= ''اتحاد''/> | ||
|نام اصلی = | |نام اصلی = | ||
|زمینه فعالیت | |زمینه فعالیت = تاریخنگاری، تصحیح متون کهن، نقد ادبی، نمایشنامهنویسی، سرایش، داستاننویسی، ترجمه و...<ref name= ''اتحاد''/> | ||
|ملیت = | |ملیت = | ||
|تاریخ تولد | |تاریخ تولد = ۱۸خرداد۱۲۷۴<ref name= ''فرازها''/> | ||
|محل تولد | |محل تولد = تهران<ref name= ''فرازها''/> | ||
|والدین | |والدین = علیاکبر نفیسی (ناظمالاطباء)و جلیله جمالالدوله خواجه نوری<ref name= ''فرازها''/> | ||
|تاریخ مرگ | |تاریخ مرگ = ۲۲آبان۱۳۴۵<ref name= ''سالشمار''/> | ||
|محل مرگ | |محل مرگ = تهران، بیمارستان شوروی<ref name= ''سلیمی''/> | ||
|علت مرگ = | |علت مرگ = | ||
|آخرین محل زندگی = تهران<ref name= ''سالشمار''/> | |آخرین محل زندگی = تهران<ref name= ''سالشمار''/> | ||
|مختصات محل زندگی = | |مختصات محل زندگی = | ||
|مدفن | |مدفن = سر قبر آقا، جنوب تهران<ref name=''یغمایی''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= یغمایی|عنوان= به یاد مردی صمیم و پاکدل|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|صفحات=۳۰۸تا۳۱۰}}</ref> | ||
|تقارن زندگی با نظامهای سیاسی= | |تقارن زندگی با نظامهای سیاسی= | ||
|اتفاقات مهم = | |اتفاقات مهم = | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|لقب = | |لقب = | ||
|بنیانگذار = | |بنیانگذار = | ||
|پیشه | |پیشه = مورخ، مصحح، مترجم، نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و...<ref name= ''اتحاد''/> | ||
|سالهای نویسندگی = | |سالهای نویسندگی = ۱۲۹۰تا۱۳۴۵<ref name= ''سالشمار''/> | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها | |کتابها = «احوال و اشعار رودکی»، «تاریخ ادبیات روسی»، «ماه نخشب»، «مسیحیت در ایران تا صدر اسلام»، «فرهنگ فرانسه به فارسی»، تصحیح «تاریخ مسعودی» و...<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
|مقالهها | |مقالهها = چندصد مقاله در موضوعات گوناگون پژوهشی و ایرانشناسی<ref name= ''اتحاد''/> | ||
|نمایشنامهها | |نمایشنامهها = «آخرین یادگار نادرشاه» و...<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
|فیلمنامهها = | |فیلمنامهها = | ||
|دیوان اشعار | |دیوان اشعار = گلچینی از دیوان سعید نفیسی<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
|تخلص = | |تخلص = | ||
|فیلم ساخته براساس اثر = | |فیلم ساخته براساس اثر = | ||
|همسر | |همسر = پریمرز نفیسی<ref name= ''عمری''/> | ||
|شریک زندگی = | |شریک زندگی = | ||
|فرزندان | |فرزندان = دو دختر و دو پسر<ref name= ''یغمایی''/> | ||
|تحصیلات = دبیرستان کلژلاتن نوشاتل سوئیس و ادامهٔ تحصیلات در دورهٔ لیسه(سیکل دوم) در پاریس<ref name= ''امیدسالار''/> | |تحصیلات = دبیرستان کلژلاتن نوشاتل سوئیس و ادامهٔ تحصیلات در دورهٔ لیسه(سیکل دوم) در پاریس<ref name= ''امیدسالار''/> | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
|جوایز جشن سینمای ایران = | |جوایز جشن سینمای ایران = | ||
|جوایز حافظ = | |جوایز حافظ = | ||
|جوایز | |جوایز = نشان لژیون دونور، نشان پالم آکادمیک و...<ref name=''یاد یاران''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= ذوالفقاری|عنوان= یاد یاران: استاد سعید نفیسی|ژورنال= رشد آموزش زبان و ادب و فارسی|شماره= ۷۵|صفحات=۲۴تا۳۱}}</ref> | ||
|گفتاورد = | |گفتاورد = | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:Nafisiii.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> چند تن از نویسندگان و | [[پرونده:Nafisiii.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>چند تن از نویسندگان و ادبا، ۱۳۰۵خورشیدی{{سخ}}ایستاده از راست: سیدرضا هنری، محمود عرفان،{{سخ}} یحیی ریحان، رضا شهرزاد، سعید نفیسی{{سخ}}وسط از راست: رشید یاسمی، زینالعابدین رهنما، [[ملکالشعرا بهار]]، [[علیاکبر دهخدا]]،{{سخ}} [[علی دشتی]]، حیدرعلی کمالی، سر کشیکزاده اتحاد، لطفالله ترقی{{سخ}}<center/>]] | ||
[[پرونده:P-103.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:P-103.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>بالا از راست: نصرالله فلسفی، [[علی دشتی]] مدیر روزنامۀ شفق سرخ، رضا شهرزاد{{سخ}}پایین از راست: میرزاآقاخان مدیر روزنامه عصر انقلاب،{{سخ}} رشید یاسمی، یحیی ریحان،سعید نفیسی و محمود عرفان<center/>]] | ||
[[پرونده:Nafisiodigaran.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Nafisiodigaran.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>از چپ به راست: علیاکبر افشار، هادی اشتری، محمود افشار،{{سخ}} میرزا محمدعلی تربیت، ساسان کیارش، سعید نفیسی و نصرالله فلسفی<center/>]] | ||
[[پرونده:2135.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>سعید نفیسی | [[پرونده:2135.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>سعید نفیسی بههمراه همسر و پزشک معالج{{سخ}}۱۳۴۵، یالتا<center/>]] | ||
[[پرونده:Kodakinafisi.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> نفیسی | [[پرونده:Kodakinafisi.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> کودکیِ سعید نفیسی<center/>]] | ||
[[پرونده:Oropanafi.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> سعید نفیسی و برادرش حسن مشرف | [[پرونده:Oropanafi.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> سعید نفیسی و برادرش حسن مشرف نفیسی، دوران تحصیل در اروپا<center/>]] | ||
[[پرونده:Dahechel.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>نفیسی در اواخر دههٔ | [[پرونده:Dahechel.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>نفیسی در اواخر دههٔ چهل<center/>]] | ||
'''سعید نفیسی''' مورخ، منتقد، نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر، لغتنویس، زبانشناس، مترجم، پژوهشگر و روزنامهنگار بود که تسلطش بر تاریخ ادبیات باعث شد بسیاری از متنهای منثور و منظوم فارسی را بهشیوهٔ علمی منتشر کند.<ref name=''اتحاد''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ج= ۴|ص= ۳۵۱تا۴۲۳}}</ref> | '''سعید نفیسی''' مورخ، منتقد، نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر، لغتنویس، زبانشناس، مترجم، پژوهشگر و روزنامهنگار بود که تسلطش بر تاریخ ادبیات باعث شد بسیاری از متنهای منثور و منظوم فارسی را بهشیوهٔ علمی منتشر کند.<ref name=''اتحاد''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ج= ۴|ص= ۳۵۱تا۴۲۳}}</ref> | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
سعید نفیسی از | سعید نفیسی از ادبا و محققان است که [[جلالالدین همایی]] او را در تعدد تألیفهایش، تالی «جلالالدین سیوطی» شمرده است.<ref name= ''امیدسالار''/> گرچه، فرهنگ و ادب فارسی از همان ایام جوانی، نفیسی را مسحور کرده بود، سیر فعالیتهای او نشان از گرایش به ساختن پلی بین شرق و غرب دارد که شرق، بیآنکه از سیل تمدن غرب ویران شود، بتواند از برکت هدیهٔ آن بهره گیرد. بههمینسبب نفیسی هم ادبیات اروپایی را ترجمه میکرد و هم به تدوین و احیای متون قدیمی میپرداخت. درواقع از یک سو، شیوهٔ اروپایی را در تاریخنویسی، داستاننویسی و لغتنویسی پیروی کرد و از سوی دیگر، به تحقیق در سنتهای ادبی و در احوال و آثار شاعران و نویسندگان قدیم ایران همت گماشت. بهعلاوه، بررسیِ تاریخ خاندانها، تاریخ اجتماعی ادوار مختلف و حتی تاریخ عمومی نیز از حوزهٔ وسیع علایق و پژوهش او دور نماند.<ref name=''زرینکوب''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= زرینکوب|عنوان= دربارهٔ سعید نفیسی|ژورنال= پیام نوین|شماره= ۱|صفحات= ۴۴تا۵۳}}</ref>{{سخ}} | ||
درنتیجه آنچه بحث دربارهٔ سعید نفیسی و ارزیابی آثار وی را دشوار میکند، علاوهبر تعدد آثار و تألیفهایش در حوزههای مختلف، شخصیت چندبعدی اوست که از وی مورخ، ادیب، منتقد و نویسنده ساخته است، آنهم نه ادیب و منتقدی ساده و نه مورخ و نویسندهای معمولی. نفیسی هم داستان کوتاه مینوشت، هم رمان، هم نمایشنامه و هم شاعر بود. او منتقدی بود که هم از ادبیات فارسی سخن میراند، هم از ادبیات روسی و فرانسوی. ضمناً در تاریخنویسی، نه گذشتههای باستانی و روزگاران پیش از تاریخ از قلمرو علاقهٔ او بیرون میماند و نه تاریخ معاصر ایران و جهان. آثار سعید نفیسی بهقدری متنوع و متعدد است که فهرست آنها خود، مقالهای مستقل است، بهویژه آنکه بهجز آثار منتشرشده، نوشتههای چاپنشده بسیار و کتب استنساخشدهای نیز از او بهجای مانده است که مقدارش کمتر از آثار چاپشدهٔ او نیست.<ref name= ''اتحاد''/>{{سخ}} | |||
سعید نفیسی از بدو | سعید نفیسی از بدو تأسیس دانشگاه تهران، تاریخ ادبیات، تاریخ تمدن و تاریخ تصوف را در آنجا تدریس میکرد. در آخرین سمتش، وی مدرس ادبیات فارسیِ دورهٔ دکتری بود. همزمان در مؤسسهٔ مطالعات اجتماعی دانشگاه نیز درس میداد. نفیسی از اعضای اولیهٔ و پیوستهٔ [[فرهنگستان زبان و ادب فارسی|فرهنگستان]] بود و عضویت شورای فرهنگی سلطنتی را داشت. او مدتها در دانشگاههای هند، پاکستان، افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی، سوئد، دانمارک، بلژیک، آلمان، اتریش، سوئیس، چکسلواکی، رومانی، بلغارستان، فرانسه، ایتالیا، انگلیس، ایالات متحدهٔ آمریکا، سوریه و مصر تدریس کرد و با دانشمندان فرانسه، شوروی و هند رابطهٔ نزدیک داشت.<ref name= ''سلیمی''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= مشیر سلیمی|عنوان= شمهای از زندگانی استاد سعید نفیسی|ژورنال= مجلهٔ آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)|شماره= ۶|صفحات= ۶تا۸}}</ref> | ||
[[پرونده:Khater.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> خاطرات استاد<center/>]] | |||
==از میان یادها== | ==از میان یادها== | ||
===[[محمد قزوینی|قزوینی]]، مرزبان رازی و نفیسی=== | ===[[محمد قزوینی|قزوینی]]، مرزبان رازی و نفیسی=== | ||
{{گفتاورد تزیینی|دوست من [[علی دشتی]] در روزنامهٔ «شفق سرخ» موضوعی را با عنوان «طرز نگارش فارسی» طرح کرده بود. من سلسله مقالات در آن روزنامه بهامضای «مرزبان رازی» نوشتم و در آن عقایدی را که امروز [برای همه] طبیعی شده است و در آن زمان بسیار تند و تیز بود بیان کرده بودم... آقای تقیزاده در سلسله مقالهای بهامضای «مرزبانبنرستم باوندی» بر تندرویهای من خرده گرفته بودند.{{سخ}} | |||
{{گفتاورد تزیینی|دوست من [[علی دشتی]] در روزنامهٔ «شفق سرخ» موضوعی را | عدهای از جوانان ایرانی که پس از جنگ جهانی به آلمان رفته بودند، در برلن «مجلهٔ فرنگستان» را چاپ میکردند. مرحوم قزوینی در آن مجله مقالهای انتشار داد و در اختلافی که در میان من و آقای تقیزاده بود و بعد کاملاً به یکدیگر رسیدیم، قهراً جانب آقای تقیزاده را گرفته بود و درضمن، در پای صفحه، همان جایی که به «مرزبان رازی» یعنی من، تاخته بود، چند تن از نویسندگان را نام برده و به «مرزبان رازی» توصیه کرده بود که نوشتن را از این چند تن و از جمله از من یاد بگیرد!{{سخ}} | ||
عدهای از جوانان ایرانی که پس از جنگ جهانی به آلمان رفته بودند، در برلن «مجلهٔ فرنگستان» را چاپ میکردند. مرحوم قزوینی در آن مجله مقالهای انتشار داد و در اختلافی که در میان من و آقای تقیزاده بود و بعد | به اینجا که رسیدم خندهام گرفت و نامهای به مرحوم قزوینی نوشتم و این تضاد عجیب را بهمیان آوردم. این مرد بزرگ از این کاری که کرده بود سخت نگران شد و فوراً جوابی مفصل برای من نوشت و از این اشتباهی که کرده بود عذر خواست و حتی در نامهٔ خود نوشته بود از «کفو کریمی» مانند شما طلب عفو دارم.<ref name= ''خاطرات''/>}} | ||
به | |||
[[پرونده:Khanenafisi.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>همراهبا پریمرز و فرزندانشان، نوشین و بابک<center/>]] | |||
===شب اول زندگی مشترک=== | ===شب اول زندگی مشترک=== | ||
خاطرهای از پریمرز، همسر سعید: | |||
:<font color=DarkGreen>از آخرین شبهای بلند | :<font color=DarkGreen>از آخرین شبهای بلند آذر۱۳۰۸شمسی بود. تنها در اتاق کوچک گرم منزلی که برای زندگی مشترکمان تهیه شده بود، زیر کرسی، بلاتکلیف نشسته بودم... انتظارم طولانی نشد. با یک جلد کتاب لغت قطور فرانسه، پتی لاروس و چند فرم چاپشدهٔ مطبعه و مقداری صفحات نیمهچاپ برای غلطگیری داخل شد و آنها را روی کرسی گذاشت و با چشمان مردد و نگران و لحنی خجالتزده که تقریباً بهزحمت شنیده میشد، گفت: اول این غلطگیریها را میکنیم و بعد میخوابیم... این نگرانی از طرف او کاملاً طبیعی بود؛ زیرا اولین شب آشنایی ما بود که میخواست زیر یک سقف بگذرد. گرچه عقد ازدواج ما چند ماه قبل بسته شده بود، تا آن روزی که در آن خانه قدم گذاشتیم باهم کوچکترین آشنایی نداشتیم، حتی، بهرسم زمان، داماد سر عقد هم نیامده بود که لااقل نگاهی بههم در آیینه انداخته باشیم... . با کنجکاوی به اینکه یک نسخهٔ غلطگیری چاپ چگونه باید باشد و همچنین رهایی از دست بلاتکلیفی، با خوشحالی از پیشنهادش استقبال کردم. او میخواند و تصحیح میکرد و من مقابله میکردم... . این برنامه مدتها سرگرمیِ شبهای ماه عسل ما بود. متأسفانه من همراه چندان خوبی نبودم و بعد از یکی دو ساعت خوابم درمیربود؛ ولی او تا ساعتها بعد از نیمهشب به کار یا سرگرمی ذوقیاش ادامه میداد... به این ترتیب کار مداوم و طاقتفرسا بهتدریج موجب ضعف جسمانی نفیسی شد...</font><ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= نفیسی|نام= پریمرز|عنوان= آغاز و پایان یک زندگی|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|صفحات= ۲۲۴تا۲۲۹}}</ref> | ||
[[پرونده:Ketabnafisi.jpg|220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>نفیسی در کتابخانهٔ شخصی<center/>]] | |||
===کتاببازی نفیسی=== | ===کتاببازی نفیسی=== | ||
[[ایرج افشار]] مینویسد: | |||
[[ایرج افشار]] | {{گفتاورد تزیینی|سعید نفیسی دانشمند و نویسندهٔ شهیر ما از کتاببازانِ(Bibliophile) نامیِ ایران بود. او در جمعکردن کتاب حریص بود... در سفرها هم فرصت را از دست نمیداد و هر وقت مسافرتی میکرد بستههای کتاب همراه میآورد. یادم است در تابستان۱۹۵۷م(۱۳۳۶ش) که از کنگرهٔ خاورشناسان در مونیخ، به ژنو آمده بود، از من پرسید: تو که چندی است در این شهر بودهای، در کدام کتابفروشی، کتابهای قدیم مربوط به ایران دیدهای؟... او را به کتابفروشیِ [خاصی] بردم که در انبارش مقادیری کتاب دربارهٔ شرق دیده بودم. کتابها در زیرزمینی که حدود ۲۰ پله میخورد قرار داشت. غباری که سالیان دراز لابهلای کتابها خفته بود از میان آنها برمیخواست. نفیسی یکییکی را زیرورو میکرد و بعضی را کنار میگذاشت. عاقبت به کتابفروش گفت: این کتابها را جدا کردم، چند میشود؟ کتابفروش صورت برداشت و حساب کرد و گفت: دوهزار و یکصد فرانک. نفیسی اینقدر پول نداشت، همهٔ سرمایهٔ جیبش تا به تهران برسد حدود هزار فرانک بود؛ اما نمیتوانست دل از این کتابها بردارد. گفت: من پول کافی همراه ندارم، پانصد فرانک بیعانه میدهم. شما کتابها را مدت یک هفته نگه دارید تا پول برایم برسد و حسابم را صاف کنم. همان جا کاغذی به برادرش در پاریس نوشت که من اینجا احتیاج به پول پیدا کردهام... .<ref name= ''اتحاد''/>}} | ||
{{گفتاورد تزیینی|سعید نفیسی دانشمند و نویسندهٔ شهیر ما از | |||
===حریص در احیای متون کهن=== | ===حریص در احیای متون کهن=== | ||
[[عیسی | [[عیسی صدیقاعلم]] در سال۱۳۲۸، در سفری به هندوستان چندی با سعید نفیسی همراه بود. نفیسی مطلع میشود که نزدیک شهر علیگره، در قصبهای به نام حبیبگنج، کتابخانهای با چندهزار جلد کتاب خطی و چاپی بهفارسی از آنِ فردی ایرانی است که در قدیم از شیروان به هندوستان رفته و در آنجا سکنی گزیده است. اعلم مینویسد: | ||
{{گفتاورد تزیینی|در اثر تمایل شدید | {{گفتاورد تزیینی|در اثر تمایل شدید نفیسی، بدانجا رفتیم. در اطراف حیاطی که مبدل به اصطبل و سرگینزار شده بود. چند اتاق مملو از کتاب بود؛ ولی هوای سوزان و گزنده و میلیونها مگس و پشه توقف در آن محل را غیرممکن میساخت. معذلک، عشق سعید نفیسی باعث شد که مدتی تمام مشقّات طاقتفرسا را تحمل کند تا از یک کتاب خطی نسخه بردارد.<ref name= ''اتحاد''/>}} | ||
===ادبای سبعه و ادبای ربعه=== | ===ادبای سبعه و ادبای ربعه=== | ||
نفیسی روایت میکند: | نفیسی روایت میکند: | ||
:«[[ | :«[[دهخدا]] پس از سفر مهاجرت، در بازگشت روبهروی خانهٔ پدر من در کوچهٔ ناظمالاطباء در خیابان اکباتان که آن روزها خیابان پستخانه میگفتند خانهای اجاره کرد و بهزودی پدرم را پزشک معالج خود قرار داد. هنگامی که برخی از دروس مدرسهٔ سیاسی را که او رئیس آن بود به من دادند، آشنایی ما بیشتر شد و هر هفته یک شب، چند تن در خانهٔ آن مرحوم که بعداً در خیابان خانقاه بود جمع میشدیم. مرحوم [[عباس اقبال آشتیانی|عباس اقبال]]، مرحوم [[غلامرضا رشید یاسمی|رشید یاسمی]]، مرحوم [[عبدالحسین هژیر]] و آقایان [[نصرالله فلسفی]] و [[مجتبی مینوی]] و من و دهخدا بودیم. در همان زمان آقایان [[مسعود فرزاد]]، [[بزرگ علوی]]، دکتر [[پرویز ناتل خانلری]] و مرحوم [[صادق هدایت]] نیز با یکدیگر محشور بودند و حلقهای داشتند. آنها نام ما را گذاشته بودند گروه «ادبای سبعه» و چون ایشان چهار تن بودند نام گروه خود را گذاشته بودند «ادبای ربعه»، کلمهای جعلی از ربع.»<ref name= ''بهزادی''/> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
* ۱۲۸۹: سفر به پاریس و ادامهٔ تحصیل در یکی از دبیرستانهای پاریس بهمدت سه سال<ref name=''امیدسالار''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= امیدسالار|عنوان= دو نکته در شرحِحال مرحوم سعید نفیسی|ژورنال= بخارا|شماره= ۱۰۰|صفحات= ۱۱۵تا۱۲۴}}</ref> | * ۱۲۸۹: سفر به پاریس و ادامهٔ تحصیل در یکی از دبیرستانهای پاریس بهمدت سه سال<ref name=''امیدسالار''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= امیدسالار|عنوان= دو نکته در شرحِحال مرحوم سعید نفیسی|ژورنال= بخارا|شماره= ۱۰۰|صفحات= ۱۱۵تا۱۲۴}}</ref> | ||
* ۱۲۹۰: انتشار اولین اثر (ترجمهٔ کتابی با موضوع دندانپزشکی)<ref name=''کتابشناسی''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ج= ۴|ص= ۴۳۷تا۴۴۰}}</ref> | * ۱۲۹۰: انتشار اولین اثر (ترجمهٔ کتابی با موضوع دندانپزشکی)<ref name=''کتابشناسی''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ج= ۴|ص= ۴۳۷تا۴۴۰}}</ref> | ||
* ۱۲۹۲تا۱۲۹۹: بازگشت به ایران<ref name= ''امیدسالار''/>؛ تدریس زبان فرانسه در «دبیرستان اقدسیه» و «مدرسهٔ سنلویی»<ref name= ''فرازها''/>؛ استخدام در وزارت داخله بهسمت | * ۱۲۹۲تا۱۲۹۹: بازگشت به ایران<ref name= ''امیدسالار''/>؛ تدریس زبان فرانسه در «دبیرستان اقدسیه» و «مدرسهٔ سنلویی»<ref name= ''فرازها''/>؛ استخدام در وزارت داخله بهسمت مترجمِ مستشار فرانسوی<ref name= ''امیدسالار''/>؛ تدریس رایگان به سالمندان در منزل شخصی<ref name= ''فرازها''/>؛ آشنایی با [[محمدتقی بهار]] و عضویت در انجمن ادبی «دانشکده»؛ همکاری با [[محمدتقی بهار]]، [[غلامرضا رشید یاسمی]] و [[عباس اقبال آشتیانی]] در مجلهٔ «دانشکده»(۱۲۹۸ش)؛ ورود به محافل ادبی تهران نظیر «انجمن ادبی ایران»<ref name= ''اتحاد''/>؛ مدیریت «مجلهٔ فلاحت و تجارت» بهدرخواست «حسین علا» (وزیر فلاحت و تجارت و فواید عامه در حکومت صمصامالسلطنهٔ بختیاری)؛ ریاست «ادارهٔ فلاحت» در وزارتخانه با حکم وزیروقت؛ تدریس در مدارس مختلف مانند «مدرسهٔ نظام»<ref name= ''فرازها''/> | ||
* ۱۳۰۰تا۱۳۰۷: ریاست «ادارهٔ امتیازات»؛ ریاست «راهداری تهراندماوند»؛ تدریس در مدارس مختلف<ref name= ''فرازها''/>؛ مدیریت روزنامهٔ «عهد انقلاب» با همکاری «میرزاآقاخان فریور تهرانی» و | * ۱۳۰۰تا۱۳۰۷: ریاست «ادارهٔ امتیازات»؛ ریاست «راهداری تهراندماوند»؛ تدریس در مدارس مختلف<ref name= ''فرازها''/>؛ مدیریت روزنامهٔ «عهد انقلاب» با همکاری «میرزاآقاخان فریور تهرانی» و تأسیس نشریهٔ سیاسی و اجتماعی «امید»(۱۳۰۲ ش)<ref name=''بهزادی''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= بهزادی|عنوان= سعید نفیسی؛ روزنامهنگار و...|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|صفحات= ۲۷۷تا۲۹۷}}</ref>؛ تأسیس مجلهٔ «شرق»(۱۳۰۳ش)<ref name=''سالشمار''>{{یادکرد ژورنال|عنوان= زندگانی سعید نفیسی در چند سطر|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران|شماره= ۳|صفحات= ۲۵۹تا۲۶۴}}</ref>؛ ریاست «ادارهٔ کارگزینی (پرسنل)» در وزارت فواید عامه؛ ریاست «مدرسهٔ عالی تجارت»؛ انصراف از کار اداری<ref name= ''فرازها''/>؛ انتشار آثاری چون «هدیهٔ دوستانه»، نمایشنامهٔ «آخرین یادگار نادرشاه»، «نخلبند شعرا (احوال و منتخب اشعار خواجوی کرمانی» و...<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
* ۱۳۰۸تا۱۳۱۲: تدریس تاریخ در «مدرسهٔ علوم سیاسی» و تاریخ ادبیات در «مدرسهٔ دارالفنون»؛ تدریس در «مدرسهٔ عالی تجارت» و «مدرسهٔ صنعتی»<ref name= ''فرازها''/>؛ انتشار آثاری | * ۱۳۰۸تا۱۳۱۲: تدریس تاریخ در «مدرسهٔ علوم سیاسی» و تاریخ ادبیات در «مدرسهٔ دارالفنون»؛ تدریس در «مدرسهٔ عالی تجارت» و «مدرسهٔ صنعتی»<ref name= ''فرازها''/>؛ انتشار آثاری چون «فرهنگ فرانسه به فارسی» و «احوال و اشعار رودکی»؛ تصحیح جلد اول «شاهنامه»، «رباعیات باباافضل کاشانی» و...<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
* ۱۳۱۳: تدریس در دانشگاه تهران از بدو تأسیس دانشگاه (ابتدا در دانشکدهٔ حقوق و بعد در دانشکدهٔ ادبیات)<ref name= ''فرازها''/>؛ انتشار «مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد»<ref name= ''کتابشناسی''/> | * ۱۳۱۳: تدریس در دانشگاه تهران از بدو تأسیس دانشگاه (ابتدا در دانشکدهٔ حقوق و بعد در دانشکدهٔ ادبیات)<ref name= ''فرازها''/>؛ انتشار «مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد»<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
* ۱۳۱۴: برگزیدهشدن در سمت عضو پیوستهٔ فرهنگستان ایران (فرهنگستان اول) و آغاز سفرهای متعدد به ممالک دیگر؛ شرکت در کنگرههای شرقشناسی و ایرانشناسی؛ تدریس در دانشگاههای مختلف دنیا بهمدت سه دهه<ref name= ''فرازها''/> | * ۱۳۱۴: برگزیدهشدن در سمت عضو پیوستهٔ فرهنگستان ایران (فرهنگستان اول) و آغاز سفرهای متعدد به ممالک دیگر؛ شرکت در کنگرههای شرقشناسی و ایرانشناسی؛ تدریس در دانشگاههای مختلف دنیا بهمدت سه دهه<ref name= ''فرازها''/> | ||
* ۱۳۱۵: خدمت در بانک ملی ایران؛ صدور گواهی استادی در رشتهٔ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ سفر به مسکو<ref name= ''سالشمار''/>؛ انتشار «آثار گمشدهٔ ابوالفضل بیهقی»؛ پایان انتشار شاهنامهٔ چاپ بروخیم که جلد ۷تا۱۰ آن | * ۱۳۱۵: خدمت در بانک ملی ایران؛ صدور گواهی استادی در رشتهٔ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ سفر به مسکو<ref name= ''سالشمار''/>؛ انتشار «آثار گمشدهٔ ابوالفضل بیهقی»؛ پایان انتشار شاهنامهٔ چاپ بروخیم که جلد ۷تا۱۰ آن بهتصحیح سعید نفیسی بود.<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
* ۱۳۱۶: انتشار «احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی»، «سامنامهٔ خواجوی کرمانی»، «سیرالعباد الی المعاد سنایی» و...<ref name= ''کتابشناسی''/> | * ۱۳۱۶: انتشار «احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی»، «سامنامهٔ خواجوی کرمانی»، «سیرالعباد الی المعاد سنایی» و...<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
* ۱۳۱۷تا۱۳۲۰: دریافت نشان اول علمی<ref name= ''سالشمار''/>؛ انتشار آثاری مانند تصحیح «تاریخ گیتیگشا»، «دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری» و...؛ آغاز تصحیح «تاریخ مسعودی» و اتمام آن در سه جلد بهسال۱۳۳۲<ref name= ''کتابشناسی''/> | * ۱۳۱۷تا۱۳۲۰: دریافت نشان اول علمی<ref name= ''سالشمار''/>؛ انتشار آثاری مانند تصحیح «تاریخ گیتیگشا»، «دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری» و...؛ آغاز تصحیح «تاریخ مسعودی» و اتمام آن در سه جلد بهسال۱۳۳۲<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
* ۱۳۵۳: انتشار «گفتوگوی خانوادگی دربارهٔ تهران قدیم»<ref name= ''کتابشناسی''/> | * ۱۳۵۳: انتشار «گفتوگوی خانوادگی دربارهٔ تهران قدیم»<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
===فرازهایی از زندگی | [[پرونده:Nazemolat.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> علیاکبرخان نفیسی (ناظمالاطبا)، پدر سعید نفیسی<center/>]] | ||
===فرازهایی از زندگی و روزگار=== | |||
====تولد و تحصیلات ابتدایی==== | ====تولد و تحصیلات ابتدایی==== | ||
از چهار پسر و سه دختر که حاصل ازدواج علیاکبر نفیسی | از چهار پسر و سه دختر که حاصل ازدواج علیاکبر نفیسی ناظمالاطبا با جلیله جمالالدولهٔ خواجهنوری بود، سعید نفیسی پیش از همه بهتاریخ ۱۸خرداد۱۲۷۴شمسی در تهران دیده به جهان گشود. ناظمالاطبا پزشک معروف روزگار خود، از ارکان اصلی «انجمن معارف» بود. در این انجمن هریک از اعضای برجسته متعهد شده بود که مدرسهای بهروش اروپایی در تهران تأسیس کند و ناظمالاطبا «مدرسهٔ شرف» را در خیابان «چراغ گاز» بنا نهاد. سعید نفیسی سه سال اول ابتدایی را در همین مدرسه تحصیل کرد. از سال چهارم ابتدایی تا سال سوم متوسطه را هم در «مدرسهٔ علمیه» گذراند که بعد از [[مدرسه دارالفنون|دارالفنون]]، تنها مدرسهٔ دارای دورهٔ اول متوسطه در تهران بود.<ref name= ''فرازها''/> | ||
====سفر به اروپا برای ادامه تحصیل==== | ====سفر به اروپا برای ادامه تحصیل==== | ||
بعد از اتمام دورهٔ اول متوسطه، | بعد از اتمام دورهٔ اول متوسطه، علیاصغر مودبالدولهٔ نفیسی، فرزند بزرگتر ناظمالاطبا از زنی دیگر، سعید نفیسی و برادرش، حسن مشرف نفیسی را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. در پاییز۱۲۸۸، سعید نفیسی دورهٔ دوم متوسطه را در «دبیرستان کلژلاتن» در نوشاتل سوئیس آغاز کرد. بعد از یک سال، خانوادهٔ نفیسی مناسبتر دانست که این دو برادر برای ادامهٔ تحصیلات به پاریس بروند.<ref name= ''فرازها''/> طبق گفتهٔ محمود امیدسالار، شرححالنویسان سعید نفیسی بهاشتباه تحصیلات سعید نفیسی را در پاریس، تحصیلات دانشگاهی دانسته و سال برگشت او به ایران را هم ۱۲۹۷شمسی درج کردند؛ اما با دقت در خاطرات و نوشتههای مختلف سعید نفیسی درمییابیم که احتمالاً او پس از سه سال، سرانجام سال۱۲۹۲شمسی به تهران بازمیگردد. بدین ترتیب، احتمال بیشتر این است که او دورهٔ سیکل دوم (لیسه) را در یکی از دبیرستانهای پاریس بهاتمام رسانده باشد.<ref name= ''امیدسالار''/> | ||
[[پرونده:Tahsilnafisi.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> سعید نفیسی در دوران تحصیل<center/>]] | [[پرونده:Tahsilnafisi.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> سعید نفیسی در دوران تحصیل<center/>]] | ||
====بازگشت به ایران و ورود به محافل ادبی==== | ====بازگشت به ایران و ورود به محافل ادبی==== | ||
سعید نفیسی پس از بازگشت به ایران، | سعید نفیسی پس از بازگشت به ایران، تدریس زبان فرانسه را در دو دبیرستان «اقدسیه» و «سنلویی» آغاز کرد. درضمن آن زمان معمول بود کسانی که چیزی میدانستند در خانهٔ خود به سالمندان درس میدادند. او نیز از این سُنت پسندیده پیروی کرد. در این سالها سعید نفیسی در یکی از جلسات درس فیزیک که برادرش، اکبر مودب نفیسی، در خانهٔ پدری برگزار میکرد، با [[محمدتقی بهار]] که از شاگردان برادرش بود آشنا شد. این آشنایی بعدها به همکاری آنها در انجمن ادبی و مجلهٔ «دانشکده» انجامید. نفیسی از طریق رفتوآمد پدرش با رجال ادبی عصر، به محیط ادبی تهران وارد شد و بهقول خودش، ذوق فطریاش کمکم پرورش یافت و بر تجاربش افزود.<ref name= ''فرازها''/> در سال ۱۲۹۹ «انجمن ادبی ایران» بههمت [[حسن وحید دستگردی]]، محمدعلی عبرت نایینی و... تشکیل شد که نفیسی از اعضای بسیار جوان آن بود.<ref name= ''اتحاد''/> | ||
[[پرونده:Pamenarnafisi.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> سعید نفیسی در دوران تدریس{{سخ}} در دبیرستان اقدسیه پامنار (دوران جنگ جهانی اول)<center/>]] | [[پرونده:Pamenarnafisi.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> سعید نفیسی در دوران تدریس{{سخ}} در دبیرستان اقدسیه پامنار (دوران جنگ جهانی اول)<center/>]] | ||
[[پرونده:Favaedame.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center>نفیسی در دوران مراجعت از اروپا و کار در وزارت فوائد عامه<center/>]] | |||
====اشتغال به کار اداری و تدریس==== | ====اشتغال به کار اداری و تدریس==== | ||
در | در ۱۲۹۷شمسی، حسین علا که مأمور تشکیل وزارتخانهٔ فلاحت و تجارت و فواید عامه شده بود، از نفیسی خواست که مدیریت مجلهٔ «فلاحت و تجارت» را برعهده گیرد. موفقیت نفیسی در چند شماره از مجله باعث شد که وی برای دو سال به ریاست «ادارهٔ فلاحت» برگزیده شود. از دیگر فعالیتهای اداری نفیسی در این سالها ریاست «ادارهٔ امتیازات»، ریاست «راهداریِ تهراندماوند»، ریاست «ادارهٔ کارگزینی(پرسنل)» و ریاست «مدرسهٔ عالی تجارت» است که همگی را وزارتخانه فلاحت و تجارت برعهدهٔ او محول کرده بود؛ تااینکه پس از مدتی، بهدلایل متعدد، طبعش از کار دولتی رمیده شد.<ref name= ''فرازها''/>{{سخ}} | ||
در تمام مدت اشتغال به کار اداری، نفیسی در مدارس مختلف تهران همچون «مدرسهٔ نظام» مشغول بود و پس از آن نیز در «مدرسهٔ عالی تجارت»، «مدرسهٔ علوم سیاسی» و «مدرسهٔ صنعتی» در حوزههای مختلفی چون تاریخ و تاریخ ادبیات درس میداد. با تأسیس دانشگاه تهران، نفیسی به دانشگاه منتقل شد و ابتدا در دانشکدهٔ حقوق و سپس در دانشکدهٔ ادبیات به تدریس پرداخت.<ref name= ''فرازها''/> | |||
در تمام مدت اشتغال به کار اداری، نفیسی در مدارس مختلف تهران | |||
====استادی دانشگاه و سفرهای فرهنگی==== | ====استادی دانشگاه و سفرهای فرهنگی==== | ||
بعد از رسیدن به استادی دانشگاه و عضویت فرهنگستان، نفیسی سفرهای | بعد از رسیدن به استادی دانشگاه و عضویت فرهنگستان، نفیسی سفرهای فراوانی به خارج از ایران کرد و در جشنها و کنگرههای ادبی و علمی بسیاری در سراسر جهان حاضر شد. از نمونه فعالیتهای او در این سفرها تدریس در دانشگاههای مختلف همچون دانشگاه قاهره و کابل، تأسیس شعبهٔ ادبیات فارسی در انستیتوی مطالعات اسلامی دانشگاه علیگره و... است.<ref name= ''فرازها''/> {{سخ}} | ||
سعید نفیسی در همهٔ این سالها با پشتکاری بینظیر، آثار متعددی را در زمینههای تاریخ، | سعید نفیسی در همهٔ این سالها با پشتکاری بینظیر، آثار متعددی را در زمینههای تاریخ، جستوجو در احوال شعرا و نویسندگان، تصحیح متون و آثار کهن، فرهنگنویسی، ترجمه، رمان، داستان، نمایشنامه و... منتشر کرد. سرانجام در شامگاه یکشنبه ۲۲آبان۱۳۴۵، دست روزگار او را درربود و در بیمارستان شوروی تهران درگذشت. پیکرش از مدرسهٔ عالی سپهسالار تشییع و در آرامگاه خانوادگیاش «سر قبر آقا» واقع در جنوب تهران به خاک سپردند.<ref name= ''اتحاد''/> | ||
===شخصیت و اندیشه=== | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
نفیسی به زبان و ادب فارسی عشق | نفیسی به زبان و ادب فارسی عشق میورزید و در راه نشر فرهنگ و تمدن ایران و آثار ادبیِ فارسی، عاشقانه میکوشید. همین عشق و شور، نیرو و تواناییِ خاص و فوقالعادهای به او داده بود طوریکه هرگز از کار بازنماند و خسته نشود. گاهی حتی خواب و خوراک را بر خود حرام میکرد و هرجا لازم بود در زمینهٔ شناساندن فرهنگ ایران و رواج زبان و ادب فارسی، سخن بگوید یا بنگارد، با کمال علاقه و بدون تأمل آغاز بهکار میکرد و نیکو انجامدادن آن را بر خود فرض میدانست.<ref name=''سجادی''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= سجادی|عنوان= سعید نفیسی و شناساندن فرهنگ ایران |ژورنال= دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران|شماره= ۳|صفحات= ۳۶۱تا۳۶۴}}</ref>{{سخ}} | ||
گرایشی مردمی و انسانی در | گرایشی مردمی و انسانی در قریببهاتفاقِ آثار نفیسی که بهنحوی با ایران و ایرانی مرتبط است بهوضوح دیده میشود. او با باور به شعور اجتماعی و عقل و درایت تودهها معتقد بود که خرد جمعی، صبر و استقامت مردم در درازمدت بر مستبدان و ستمگران و خرافهپرستان غلبه خواهد کرد.<ref name=''اصغری''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= اصغری|عنوان= سرچشمهها (بهمناسبت یکصدمین سال تولد سعید نفیسی)|ژورنال= چیستا|شماره= ۱۲۸و۱۲۹|صفحات= ۶۴۸تا۶۵۶}}</ref>{{سخ}} | ||
نفیسی به ادبیات معاصر توجه خاص داشت | نفیسی به ادبیات معاصر توجه خاص داشت و بارها از ادبیات معاصر و ضرورت توجه به آن سخن گفت و در ردیفهای نخست فهرست پژوهشگرانی بود که با مقالهای، بر لزوم گنجاندن ادبیات معاصر در برنامههای آموزشی مدارس و دانشگاهها تأکید کرد. درواقع نفیسی بیشتر طرفدار مطرحکردن ادبیات معاصر بود نه نقد و بررسی آن. ظاهراً استنباطش این بود که ادبیات معاصر نخست باید مجال بروز و ظهور یابد و آنگاه به ترازوی نقد کشیده شود.<ref name= ''اتحاد''/>{{سخ}} | ||
با نگاهی به آثار نفیسی | با نگاهی به آثار نفیسی در تألیف و تصحیح و ترجمه، مشخص میشود که بیشتر کارهای وی مطالب تاریخی و ادبی است؛ بااینحال در نوشتههای او کمتر مطلبی یافت میشود که با نقد ادبی در ارتباط باشد و آنجا هم که سخنی در این باره میآورد، متأسفانه اغلب چندان استوار نیست که بتواند توجهی را برانگیزد. نفیسی معتقد است که هر زبانی، خواه مرده یا زنده در سه مرحله از تکامل سیر کرده است: | ||
* زبان محاوره: | * زبان محاوره: کاربردش در گفتوگوهای روزمرهٔ مردم است. | ||
* زبان نثر: شامل لغات و | * زبان نثر: شامل لغات و ترکیبهای مخصوص که در زبان محاوره بهکار نمیروند و گاهی صنایع لفظی و معنوی و فراتر از همه، تشبیهها و کنایهها و استعارها را در خود میپذیرد و بهطورکلی «علم معانی و بیان» را پدید میآورد. | ||
* زبان نظم: | * زبان نظم: صنایع لفظی و معنوی را بهکمال میرساند و اصول قوافی و عروض و نقدالشعر را نیز بر آن میافزاید.{{سخ}} | ||
با | با تأملی در این تقسیمبندی چنین فهم میشود که او دیدگاهی کلی دربارهٔ ادبیات و نقد ادبی ندارد. همین که او از سه زبان محاوره، نظم و نثر یاد میکند، نشاندهندهٔ این است که ادبیات را پیکرهای واحد نمینگرد و بهدنبال اصولی کلی نیست که بتوان آن را به همهٔ بخشهای ادبیات، اعم از شعر و نثر، تسری داد.<ref name= ''اتحاد''/> | ||
===زمینهٔ فعالیت=== | ===زمینهٔ فعالیت=== | ||
====روزنامهنگاری و مقالهنویسی==== | ====روزنامهنگاری و مقالهنویسی==== | ||
اولین مقالههای نفیسی بعد از بازگشت به ایران در روزنامهٔ «ارشاد» با امضای | اولین مقالههای نفیسی بعد از بازگشت به ایران در روزنامهٔ «ارشاد» با امضای «سعیدبنناظمالاطبا» منتشر شد. وی بعد از فعالیت در مجلهٔ دولتی «فلاحت و تجارت»، در سال۱۳۰۱ سردبیرِ نشریهٔ ادبی «پرتو» شد که «میرزامحمدعلی واله خراسانی» در تهران مدیریت و منتشر میکرد؛ اما این هفتهنامه خیلی زود تعطیل شد و نفیسی در سال۱۳۰۲ پیشنهاد «میرزاآقاخان فریور تهرانی» را پذیرفت و مدیریت نشریهٔ «عهد انقلاب» را برعهده گرفت. با توقیف عهد انقلاب، نفیسی امتیاز نشریهٔ سیاسی و اجتماعی «امید» را گرفت. شمارهٔ اول امید بهصورت مستقل و شمارهٔ دوم آن بهجای عهد انقلاب منتشر شد که آنهم توقیف شد. با توقیف دورهٔ اول امید، در سال۱۳۰۳ «محمد رمضانی» بهتشویق نفیسی، مجلهٔ ادبیِ «شرق» را منتشر کرد. مدیریت این مجله را که تا سال۱۳۱۰ منتشر میشد، سعید نفیسی عهدهدار بود. در سال۱۳۱۳ موسسهٔ اطلاعات، تصمیم به انتشار روزنامهای بهزبان فرانسه به نام «ژورنال دو تهران» گرفت که قسمت ادبی آن را به نفیسی واگذار کرد. از دیگر فعالیتهای نفیسی در زمینهٔ روزنامهنگاری، همکاری دائم او با مجلهٔ «پیام نو» در سالهای ۱۳۲۳تا۱۳۳۶ بود که انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منتشر میکردند. این همکاری بعد از تغییر نام مجله به «پیام نوین» در سال۱۳۳۷ نیز ادامه یافت و البته باعث سوءظن دستگاههای امنیتی به نفیسی شد. علاوهبر این، مقالههای نفیسی در نشریههای متعدد دیگری همچون «ارمغان»، «[[مجله یغما|یغما]]»، «[[مجله سخن|سخن]]»، «سپیدوسیاه» و... چاپ میشد.<ref name= ''بهزادی''/> | ||
====[[تصحیح متون]]==== | ====[[تصحیح متون]]==== | ||
سعید نفیسی از پیشروان احیای متون فارسی است و | سعید نفیسی از پیشروان احیای متون فارسی است و طی حیات پراثر خود، ۳۸ متن از متون ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کرد. کارهای او در زمینهٔ تصحیح متون متنوع است و متون منظوم و منثور را دربرمیگیرد. اولین شاعری که توجه نفیسی را به خود جلب کرد، حکیم عمر خیام نیشابوری بود که نفیسی مجموعهای از رباعیات وی را فراهم کرد. چاپ نفیسی از دیوان رشید وطواط که اولین تصحیح از این اثر است، نکاتی را در احوال و آثار این شاعر تبیین کرد که در پژوهشهای محققان قبل، نظیر [[عباس اقبال آشتیانی]] و [[قاسم تویسرکانی]] بهنتیجهٔ قطعی نرسیده بود. از نمونه کارهای نفیسی در متون منثور، معرفی و تصحیح «گشایش و رهایش» برای اولین بار (و اثبات تعلق آن به ناصرخسرو) و نیز تصحیح «تاریخ بیهقی» است که تعلیقات مفصل ادبی و تاریخی او بر آن نکات زیادی را روشن ساخت.<ref name=''نقد تصحیح''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= نیکوبخت؛ رنجبران|عنوان= نقد و تحلیل شیوه سعید نفیسی در تصحیح متون ادبی کلاسیک فارسی|ژورنال= زبان و ادبیات فارسی|شماره= ۶۰|صفحات= ۱۳۱تا۱۵۴}}</ref> | ||
====شعر، رمان، داستان و نمایشنامه==== | ====شعر، رمان، داستان و نمایشنامه==== | ||
نفیسی گاهی از باب تفنن و رفع خستگی شعر میگفت که البته در مقابل نثر او جلوه و جلایی | نفیسی گاهی از باب تفنن و رفع خستگی شعر میگفت که البته در مقابل نثر او جلوه و جلایی ندارد؛ ولی در بین آنها اشعار خوب با مضامین بکر و اغلب طنزآمیز هم بهچشم میخورد.<ref name= ''عمری''/> خود در این باره میگوید: | ||
{{گفتاورد تزیینی|«روزی که قلم بر کاغذ گذاشتم... گمان میبردم که شاعر میشوم. میکوشیدم چند مصراع در آن وزن و قافیهای که به دلم نشسته بود بسازم... از | {{گفتاورد تزیینی|«روزی که قلم بر کاغذ گذاشتم... گمان میبردم که شاعر میشوم. میکوشیدم چند مصراع در آن وزن و قافیهای که به دلم نشسته بود بسازم... از ۱۲۹۵تا۱۳۰۲ بیش از هشتهزار بیت شعر گفتم؛ چون بازهم کتاب میخواندم، خود میدانستم که بهتر از دیگران شعر نگفتهام. همان حس برتریجویی مرا برانگیخت که دست از این کار بیهوده بردارم.»<ref name= ''اتحاد''/>}}{{سخ}} | ||
نفیسی از اولین کسانی است که در زمینهٔ داستان کوتاه در فارسی اثر | نفیسی از اولین کسانی است که در زمینهٔ داستان کوتاه در فارسی اثر درخور ملاحظهای نگاشت. اولین نمونهای را که وی عرضه کرد، «خانهٔ پدری» نام نهاد که بعدها در مجموعهٔ «ستارگان سیاه» منتشر شد و در اصل مربوط به ۱۲۹۵ است. اولین تجربهاش در رماننویسی، «فرنگیس» بود. از دیگر آثار او در این حوزهها اثری رمانگونه به نام «نیمهٔ راه بهشت» و مجموعهای از داستانهای کوتاه تاریخی با عنوان «ماه نخشب» است که چیزی بین مقالهٔ تاریخی و داستان کوتاه بود.<ref name= ''زرینکوب''/>{{سخ}} | ||
نفیسی در زمینهٔ نمایشنامهنویسی هم آثاری | نفیسی در زمینهٔ نمایشنامهنویسی هم آثاری دارد: «قاضی واقواق» و «آخرین یادگار نادرشاه». ابوالقاسم جنتی عطایی از نمایشنامهٔ دیگری بهقلم نفیسی با عنوان «قربانی یک دختر» هم نام میبرد و نفیسی را از منتقدانی میشمارد که پس از جنگ جهانی اول در کنار افرادی چون [[خانملک ساسانی]]، [[مرتضی مشفق کاظمی]] و [[علی دشتی]]، به رشد و توسعهٔ نمایشنامهنویسی و استحکام بنیاد نمایشی ایران کمک بسزایی کردند.<ref name= ''اتحاد''/> | ||
====پژوهشهای ادبی و تاریخی==== | ====پژوهشهای ادبی و تاریخی==== | ||
پژوهش در تاریخ ادبی ایران برای سعید | پژوهش در تاریخ ادبی ایران برای سعید نفیسی که به متون کهن و میراث تاریخ ایران عشق میورزید، جاذبهٔ خاصی داشت. نفیسی نهفقط «احوال و اشعار رودکی» و بهمناسبت بحث در احوال شاعران عهد رودکی، احوال و اشعار تمام گویندگان قدیم ایران را تحقیق و تدقیق میکرد؛ بلکه در «سالنامهٔ پارس» هم نشر یک دوره تاریخ ادبیات ایران را بهسبک دایرةالمعارف و برحسب ترتیب عصر شاعران و نویسندگان، برعهده گرفت که چندین سال ادامه یافت و چون ناتمام مانده بود، بعدها در اواخر عمر، آن را تکمیل کرد و با عنوان «تاریخ نظم و نثر در ایران تا قرن دهم هجری» در دو جلد منتشر کرد.<ref name= ''زرینکوب''/>{{سخ}} | ||
از | از پژوهشهای تاریخی سعید نفیسی، «تاریخ مسیحیت در ایران» است که توجه دربار واتیکان را جلب کرد. اهمیت این کتاب در این است که اروپاییان دربارهٔ اسلام و شرق زیاد نوشتهاند؛ ولی از شرَق مسلمان دربارهٔ مسیحیت چندان منبعی در دست نیست و این کتاب را باید یکی از منابع دستاول دانست.<ref name= ''عمری''/> بهعلاوه، نفیسی آثار متعدد دیگری نیز درباب تاریخ گذشته و معاصر ایران نوشته است؛ نظیر: «بابک خرمدین، دلاور آذربایجان» و «تاریخ تمدن ایران ساسانی»<ref name= ''کتابشناسی''/> | ||
====فرهنگنگاری==== | ====فرهنگنگاری==== | ||
فرهنگ دوجلدیِ «فرانسه به فارسی» با دوهزار صفحه اثری از نفیسی است که وی را به عضویت فرهنگستان فرانسه درآورد و نشانهای «لژیون دونور» و «پالم آکادمیک» را نصیبش کرد. «فرهنگنامهٔ پارسی» دیگر کوشش سعید نفیسی است. از وی «فرهنگ ناظمالاطبا» در پنج جلد با عنوان «فرهنگ نفیسی» و با مقدمهٔ [[محمدعلی فروغی]] نیز بهچاپ رسیده است.<ref name= ''یاد یاران''/> | |||
====ترجمه==== | ====ترجمه==== | ||
نفیسی | نفیسی که از نوجوانی ترجمه متون فرانسوی را آغاز کرده بود؛ بهجز آن، زبانهای روسی، عربی و انگلیسی را هم خوب میدانست.<ref name= ''یاد یاران''/> «ایلیاد» و «ادیسه» اثر هومر و «آرزوهای بربادرفته» اثر بالزاک از ترجمههای نفیسی است که نثر روان و شیوای او به این آثار، چاشنی ملایمی از شعر بخشید.<ref name= ''اتحاد''/> | ||
===نفیسی از نگاه صاحبنظران=== | ===نفیسی از نگاه صاحبنظران=== | ||
====[[عبدالحسین زرینکوب]]==== | ====[[عبدالحسین زرینکوب]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|نمیتوان نادیده گرفت که | {{گفتاورد تزیینی|نمیتوان نادیده گرفت که آثار نفیسی، بهقول ادیبان، غث و سمین (خوب و بد) دارد. بعضی حاصل اندیشهای زودگذر و شتابکارانه است و پارهای نتیجهٔ تأملات دور و دراز و درنگآمیز. ازاینروست که در مجموعهٔ این آثار، از حیث عمق و دقت، تفاوتهای بارز دیده میشود. نفیسی البته انسان بود و نمیتوانست از خطا مصون باشد؛ بهعلاوه، کارْ زیاد میکرد و کسی که کار میکند و خوب کار میکند، خطا و اشتباه از دستش درمیرود. بهاقتضای همین امر بود که نفیسی گهگاه شتابکاریهایی نیز در اظهار بعضی عقاید که خلاف دریافت همگان بود، داشت. حتی پارهای از سخنانش مبنیبر تجرید و تصمیم ناسنجیده میشد؛ لیکن این عیبها را که هیچ نویسندهای از آنها عاری نیست، بعضی ستیزهجویان از آنچه بود بزرگتر جلوه میدادند و به این بهانه بر وی میتاختند.<ref name= ''زرینکوب''/>}} | ||
====[[ایرج افشار]]==== | ====[[ایرج افشار]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|نفیسی از وجودهای گرانقدر و بامایهای بود که جوهر حیات را از آغاز جوانی تا دم آخر زندگی بر زادبوم خود موقوف ساخته بود و ایران از قلمش و پندارش دور نمیشد و اگر بر صدر داستانی از داستانهای ملی خود نوشته است: «به ایرانم، به ایران گرامیم، به ایران | {{گفتاورد تزیینی|نفیسی از وجودهای گرانقدر و بامایهای بود که جوهر حیات را از آغاز جوانی تا دم آخر زندگی بر زادبوم خود موقوف ساخته بود و ایران از قلمش و پندارش دور نمیشد و اگر بر صدر داستانی از داستانهای ملی خود نوشته است: «به ایرانم، به ایران گرامیم، به ایران جاودانیم»، گزافهسخن نیست. ایران را دوست میداشت. به فرهنگ و تاریخ و زبان کشورش خدمت بسیار کرد، آنچنان که یادش همیشه در دل دوستان و شاگردانش بهجا و در صحایف کتب زبان فارسی و تحقیقات ایرانی جاودان خواهد ماند و آیندگان بیش از همزمانان او بر آثارش خواهند نگریست.<ref name=''آواز افشار''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= افشار|عنوان= آوازی که از دل میآید (سیری در زندگی و آثار سعید نفیسی)|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|صفحات= ۲۶۲تا۲۷۶}}</ref>}} | ||
====[[حبیب یغمایی]]==== | ====[[حبیب یغمایی]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|نفیسی پرکارترین و معروفترین نویسندگان این عصر است، | {{گفتاورد تزیینی|نفیسی پرکارترین و معروفترین نویسندگان این عصر است، تألیفات او به دویستوپنجاه کتاب و رساله میرسد و مقالاتش را نمیتوان تحدید کرد و اوراقی را که بهخط خود نوشته شاید از میلیونها سطر بهدر گذرد. بسیاری از دواوین شاعران قدیم را بهخط خود نوشته و همچنین اشعار بسیاری از شاعران معروف و غیرمعروف معاصر را فراهم آورده و کتابت فرموده که اگر آن همه یکجا شود، تذکرهای از تمامی و کمال بیمانند خواهد بود. نفیسی در فارسینویسی مهارتی شگفتانگیز داشت. از نویسندگان معاصر کسی را نمیشناسم که به شتاب و سرعت چیز بنویسد، بیهیچ اشتباه و بیقلمخوردگی و درنهایت سادگی و روانی. هنرمندیِ نفیسی در این بود که یک بار مینوشت و روان و بیغلط مینوشت و اگر گاهی تساهلی در موضوعهایی معدود در نوشتههایش دیده شود، بهعلت شتاب و حرارت و زبردستی اوست در نوشتن.<ref name= ''یغمایی''/>}} | ||
===از نگاه نفیسی=== | ===از نگاه نفیسی=== | ||
==== | ====[[علامه قزوینی]]==== | ||
نفیسی در خاطرات خود دربارهٔ علامه قزوینی میگوید: | نفیسی در خاطرات خود دربارهٔ علامه محمد قزوینی میگوید: | ||
{{گفتاورد تزیینی|«اصول انتقاد و تحقیق درست و تتبع را ما همه از تصحیحات و مقدمههای چند کتابی که مرحوم قزوینی نوشته بودند، مانند | {{گفتاورد تزیینی|«اصول انتقاد و تحقیق درست و تتبع را ما همه از تصحیحات و مقدمههای چند کتابی که مرحوم قزوینی نوشته بودند، مانند «چهارمقاله» و «مرزباننامه» و یکی از مجلدات لبابالالباب و تذکرهالاولیا و... فرامیگرفتیم...{{سخ}} | ||
دو صفت مردانهٔ بسیار بزرگ در او بود. یکی | دو صفت مردانهٔ بسیار بزرگ در او بود. یکی آنکه در دوستی بسیار باوفا و راسخ و حقشناس بود. دیگر آنکه به دانش و هنر احترام بسیار میگذاشت و گاهی هم معایب برجستهٔ دانشمندان و هنرمندان را چشمپوشی میکرد و نام ایشان را همیشه با کمال ادب و احترام میبرد. در تسلط او در تاریخ و ادب و مخصوصاً صرفونحو زبان عرب و اشعار بزرگان زبان تازی چیزی نمینویسم؛ زیرا آثار وی بهترین معرف احاطهٔ کامل او در این رشتهها بود. بیشتر مطالبی را که در کتابها خوانده بود، در ذهن داشت و کمتر خطا میکرد...{{سخ}} | ||
این جزو طبیعت او بود که بسیار زود مشتعل و برافروخته میشد و همان تعصبی را که در نیکخواهی داشت در بدبینی نیز | این جزو طبیعت او بود که بسیار زود مشتعل و برافروخته میشد و همان تعصبی را که در نیکخواهی داشت در بدبینی نیز بهکار میبرد. به همین جهت گاهی که چیزی نادر خوانده در حاشیهٔ کتاب و گاهی هم مجله و روزنامه با بیان بسیار زننده، تند و گاهی هم ناسزاهای رکیک آن خطا را متذکر شده است.»<ref name=''خاطرات''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= آزاده تفرشی|عنوان= خاطرات سیاسی، ادبی، جوانی بهروایت سعید نفیسی|ژورنال= پیام بهارستان|شماره= ۴۷|صفحات= ۲۰تا۲۲}}</ref>}} | ||
====[[احمد کسروی]]==== | ====[[احمد کسروی]]==== | ||
:«این مرد، اگر خود را بدین سرکشیها آلوده نکرده بود، | :«این مرد، اگر خود را بدین سرکشیها آلوده نکرده بود، حتماً یکی از بزرگترین دانشمندان کشور ما میشد. قطعاً تا امروز زنده مانده بود. عوام او را از پای درنیاورده و جرئت نکرده بودند درخت تناور دانش او را به بادی ریشهکن کنند. از همه گذشته، آنهمه وقتی را که صرف کارهایی در حاشیهٔ علم کرد، اگر در همان راهی که در روز نخست با آنهمه اندوختهٔ فراوان با آن گام برداشته بود صرف کرده بود، امروز، بسیاری از مسائل علمی به نام او در جهان مانده بود و کوهی در برابر جهانیان گذاشته بود که هیچ بادی آن را نمیلرزاند... . | ||
:کاری که با او | :کاری که با او کردند زشتتر از کاری بود که با سقراط و حسینبنمنصور حلاج و دیگران که در راه عقیدهشان کشته شدند، کردند؛ زیراکه در آن زمانها دیگر به قانون و دادگستری، آنهمه که امروز مینازیدند، نمینازیدند.»<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= نفیسی|عنوان= خیمه شببازی|ژورنال= سپید و سیاه|شماره= ۲۴|صفحات= ۱۲و۱۳}}</ref> | ||
====[[نیما یوشیج|نیما]] و دیگران==== | ====[[نیما یوشیج|نیما]] و دیگران==== | ||
در روزهایی که در محافل ادبی ایران، بین | در روزهایی که در محافل ادبی ایران، بین طرفداران شعر نو و هواداران شعر قدیم مبارزه، شدت گرفته بود، از نفیسی خواسته شد که نظر خود را در این باره ابراز دارد. او ضمن بحث مفصلی باتوجهبه پیشینهٔ شعر فارسی در تمدنهای کهن، نه قافیه و نه وزن عروضی را از شرایط اساسی شعر فارسی نمیداند و با این استدلال، ملامت نوسرایان را جایز نمیداند. البته بهنظر او، باتوجهبه سابقهٔ شعر عروضی، اگر شاعری بخواهد سخنش در دل مردم بنشیند بهتر است وزن عروضی را از دست ندهد. اگر قافیه را رعایت نکرد، باز چندان ماخوذ نخواهد بود و اگر شاعری، جسورتر بود و خواست وزن عروضی را رعایت نکند، باز بهنظر نفیسی میتواند شعر هجایی بگوید؛ اما نفیسی شعری را که نه وزن عروضی داشته باشد و نه وزن هجایی، شعر نه، بلکه نثر مقطع یا موزون میداند.<ref name= ''اتحاد''/> او در ادامه میگوید:{{سخ}} | ||
<font color=DarkGreen> | :<font color=DarkGreen>«این روزها چند تن از گویندگان هستند که شعر نو میسرایند، مانند آقایان [[شین.پرتو]]، [[تندرکیا]]، [[منوچهر شیبانی]]، شوریده، شرنگ، آرزو، [[نیما یوشیج]]، کولی، آریا، [[هوشنگ ابتهاج|سایه]]، ا.صبحیاب، غروب و [[گلچین گیلانی]] که بیشتر از دیگران، آثارشان را در مطبوعات دیدهام. برخی از ایشان اصولی را که نوشتم رعایت میکنند و به همین جهت، گاهی شاهکارهای جالبی بیرون دادهاند و این پسند و اقبال مردم خود بهترین میزان و معیار کار هنری است؛ زیرا مقصود از هنر تأثیر در ذهن و احساسات و اندیشهٔ مردم است. اگر اثری که هنرمند میخواهد نکند، رنج هنرمند بیهوده خواهد ماند و هنر بیاثر، کالای بیخریدار است.»<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= نفیسی|عنوان= شعر نو و کهن|ژورنال= اطلاعات ماهانه|شماره= ۶۱|صفحات= ۳۹تا۴۱}}</ref></font> | ||
===خلقیات=== | ===خلقیات=== | ||
{{گفتاورد تزیینی|آشنایی با او زود | {{گفتاورد تزیینی|آشنایی با او زود میسّر است و بهسادگی دل در مهر او میتوان بست. شیرینسخن است و همصحبت خود را از گفتارهای ملیح خویش لذت میبخشد. او زمان را در میان کتابها از دست میدهد و با آنها بام را به شام میرساند. از دیدار یاران خود سخت خوشنود میشود. محضرش هیچگاه سرد و ناراحت نیست. از هر دری میگوید و بسیار میخندد. از طعنهزدن بر کار جهان، باکی ندارد.{{سخ}} | ||
شناسایی او زود | شناسایی او زود میسّر نیست و بهسادگی به کمال خلق و علم او پی نمیتوان برد. بیننده به یک بار او را نمیشناسد. هرکس مدتها با او ننشسته و سالها با قلم او همآواز نبوده باشد، نمیداند که در اندرون جسم نحیف او چه نهفته است. او هیچگاه چشمداشت به تعلقات دنیا ندارد. در خانهای پیگسسته مینشیند؛ چون میداند که اگر به کاخی هم درمینشست بهجز این نبود.<ref name= ''آواز افشار''/>}}{{سخ}} | ||
اینها توصیفهایی است که [[ایرج افشار]] از منش سعید نفیسی میکند. بهنظر او نفیسی مرد مادی نبود. برای مال دنیا ارزشی قائل نبود. گشادهدست بود. کتب عزیز و نفیس خود را بیهیچ نگرانی و خستی به دوست و آشنا میسپرد و کم اتفاق میافتاد که خواستار برگرداندنش باشد؛ مگراینکه بدان نیازمند شود. مادی نبود. در گرفتن حق تألیف سختگیر نبود. بهآسانی و ارزانی قبول طبع کتاب برای هر ناشر و کتابفروش میکرد. بدان حد که حیرت رقیبان را برمیانگیخت و غالباً او را سرزنش میکردند؛ ولی نفیسی را عقیدتی دیگر و اندیشههایی بلندتر در سر بود.<ref name= ''آواز افشار''/> | |||
===گزارشی از سفرهای فرهنگی نفیسی به قلم خودش=== | ===گزارشی از سفرهای فرهنگی نفیسی به قلم خودش=== | ||
مرا جزو نخستین اعضای پیوستهٔ فرهنگستان انتخاب کردند و سفرهای متعدد در خارج از ایران برای من پیش آمد، چنانکه تاکنون | مرا جزو نخستین اعضای پیوستهٔ فرهنگستان انتخاب کردند و سفرهای متعدد در خارج از ایران برای من پیش آمد، چنانکه تاکنون نُه بار برای شرکت در جشنها و عضویت در کنگرههای ادبی به خاک شوروی رفتهام.<ref name= ''فرازها''/>{{سخ}} | ||
در سفر اول | * در سفر اول هندوستان، مهمان دوازده دانشگاه مهم آن کشور یعنی دانشگاههای اللهآباد و بمبئی و کلکته و پنته و دهلی و علیگره و بنارس و مدراس و ناگپور و تریواندروم و حیدرآباد دکن و لکنهو بودم.<ref name= ''فرازها''/> | ||
در سفر اول | * در سفر دوم بهدعوت دانشگاه علیگره برای تأسیس شعبهٔ ادبیات فارسی در انستیتوی مطالعات اسلامی آن دانشگاه رفتم و دو سال به این کار مشغول بودم.<ref name= ''فرازها''/> | ||
در سفر افغانستان مهمان دانشگاه کابل بودم و چهار | * در سفر اول پاکستان، نخست مهمان آکادمی اقبال و سپس مهمان دانشگاههای کراچی و لاهور و حیدرآباد سند و ملتان و کویته و پیشاور بودم و انجمنهای ادبی سیالکوت و وزیرآباد و جهلم و راولپندی نیز از من پذیراییهای بسیار گرم کردند و در کنگرهٔ فلسفهٔ شرق در پیشاور شرکت کردم.<ref name= ''فرازها''/> | ||
در سفر مصر یک دورهٔ تاریخ ادبیات ایران | * در سفر دوم به کنگرهٔ اسلامی در لاهور دعوت شده و در سفر دوم مهمان دانشگاه لاهور بودم.<ref name= ''فرازها''/> | ||
در همان سفر نمایندهٔ دولت ایران در کمیتهٔ فنی وحدت نامهای جغرافیایی در سازمان ملل متحد بودم. در سفر آلمان برای شرکت در کنگرهٔ بیستوچهارم خاورشناسان مهمان دولت آلمان بودم | * در سفر افغانستان مهمان دانشگاه کابل بودم و چهار ماه، استاد افتخاری، در آن دانشگاه تدریس کردم و در شهرهای هرات و شنیدن (اسفزار) و فراه و گرشک و قندهار و غزنین و جلالآباد و بامیان و پلخمری و بغلان و قندز و... مهمان دولت افغانستان بودم.<ref name= ''فرازها''/> | ||
* در سفر مصر یک دورهٔ تاریخ ادبیات ایران را در دانشگاه قاهره تدریس کردم.<ref name= ''فرازها''/> | |||
* در سفر لبنان چهار ماه مهمان دانشگاه سنژوزف بودم.<ref name= ''فرازها''/> | |||
* در سفر بلژیک مهمان دانشگاه بروکسل و دانشگاه گان بودم.<ref name= ''فرازها''/> | |||
* در سفر آمریکا چندی مهمان دانشگاه معروف هاروارد در ناحیهٔ ماساچوست بودم و دانشگاههای کلمبیا را در نیویورک و دانشگاه پرینستون را در نیوجرسی دیدم و در چهارمین کنگرهٔ باستانشناسی و هنر ایران در نیویورک و فیلادلفیا و واشنگتن شرکت کردم. در همان سفر نمایندهٔ دولت ایران در کمیتهٔ فنی وحدت نامهای جغرافیایی در سازمان ملل متحد بودم.<ref name= ''فرازها''/> | |||
* در سفر آلمان برای شرکت در کنگرهٔ بیستوچهارم خاورشناسان مهمان دولت آلمان بودم.<ref name= ''فرازها''/> | |||
* در یکی از سفرهای انگلستان نیز مهمان دانشگاه کمبریج بودم.<ref name= ''فرازها''/> | |||
==آثار و کتابشناسی== | ==آثار و کتابشناسی== | ||
===شیوهٔ نثر سعید نفیسی=== | ===شیوهٔ نثر سعید نفیسی=== | ||
از دیدگاه [[صادق رضازادهٔ شفق]]، شیوهٔ فارسی سعید نفیسی بسیار شیرین و نغز بود. او در این باره مینویسد:{{سخ}} | از دیدگاه [[صادق رضازادهٔ شفق]]، شیوهٔ فارسی سعید نفیسی بسیار شیرین و نغز بود. او در این باره مینویسد:{{سخ}} | ||
:<font color=darkblue>«ما در وصف سبکهای مختلف از طرز انشای ابوالمعالی نصرالله در «کلیله» و بیهقی در «تاریخ مسعودی» و سعدی در «گلستان» نام میبریم. اینان بیتردید استادان نثر بدیع فارسی | :<font color=darkblue>«ما در وصف سبکهای مختلف از طرز انشای ابوالمعالی نصرالله در «کلیله» و بیهقی در «تاریخ مسعودی» و سعدی در «گلستان» نام میبریم. اینان بیتردید استادان نثر بدیع فارسی هستند؛ اما سبک هیچیک در زمان حاضر قابلِپیروی نیست. از آن سوی هم نویسندگان تازیمنش یعنی «قلمبهنویسان» از طرفی و سرهنویسان و فرنگیمآبان از آن سوی، حق انشایی را که هم بیان مقصود کند و هم زیبایی و لحن و آهنگ جملهبندی زبان را نگه دارد و درعینحال از افراط و تفریط بپرهیزد و سره را از ناسره بشناسد، نمیتوانند ادا کنند. شیوهٔ نفیسی در نتیجهٔ نیمقرن آزمایش دمادم و نویسندگی پیاپی توام با مطالعه و مقایسهٔ سبکهای گوناگون ادوار مختلف در نغزنگاری و تنسیق لغات و عبارات به مرحلهای رسیده که میتوان آن را بیاغراق بهترین نمونهٔ نثر فارسی شمرد.»</font><ref name=''شفق''>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= رضازاده شفق|عنوان= به یاد سعید نفیسی|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|صفحات= ۳۱۱تا۳۱۶}}</ref>{{سخ}} | ||
[[عبدالحسین زرینکوب]] نیز وجه مشترک تمام آثار سعید نفیسی را، به رغم تنوع و پراکندگی آنها، شیوایی و دلاویزی انشای او میداند که حتی فنیترین و پیچیدهترین تحقیقات او نیز با لطافت بیان همراه است. او سعید نفیسی را از معماران واقعی نثر جدید ایران میشمارد.<ref name= '' | [[عبدالحسین زرینکوب]] نیز وجه مشترک تمام آثار سعید نفیسی را، به رغم تنوع و پراکندگی آنها، شیوایی و دلاویزی انشای او میداند که حتی فنیترین و پیچیدهترین تحقیقات او نیز با لطافت بیان همراه است. او سعید نفیسی را از معماران واقعی نثر جدید ایران میشمارد.<ref name= ''زرینکوب''/>{{سخ}} | ||
از منظر [[نادر نادرپور]] نیز، سعید نفیسی از بنیادگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از | از منظر [[نادر نادرپور]] نیز، سعید نفیسی از بنیادگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از ویژگیهای این نثر، پیراستگی عبارات در لفظ و معنی بود، به طوری که نویسنده میکوشید اندیشهٔ خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هرگونه پیچش و پیرایهای دور باشد و به جای آرایههای بیهودهٔ لفظی، از استحکام دستوری برخوردار باشند.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= نادرپور|عنوان= خانلری و نثر جدید دبیری|ژورنال= دنیای سخن|شماره= ۳۴|صفحات= ۱۹و۲۰}}</ref> | ||
===کتابشناسی | ===کتابشناسی و فهرست آثار=== | ||
====تألیف و تصحیح<ref name= ''کتابشناسی''/><ref name= ''ملی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.nlai.ir/|عنوان= آثار سعید نفیسی از سایت کتابخانه ملی ایران}}</ref>==== | ====تألیف و تصحیح<ref name= ''کتابشناسی''/><ref name= ''ملی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.nlai.ir/|عنوان= آثار سعید نفیسی از سایت کتابخانه ملی ایران}}</ref>==== | ||
# هدیهٔ دوستانه، از طرف حیدرعلی کمالی، محمدحسین حسابی و سعید نفیسی، تهران: مطبعهٔ فاروس، ۱۳۰۴. این کتاب به یادگار کنسرتهای بزرگ ۱۷، ۲۰، ۲۳ و ۲۴تیرماه۱۳۰۴ به علینقی وزیری تقدیم شد. | # هدیهٔ دوستانه، از طرف حیدرعلی کمالی، محمدحسین حسابی و سعید نفیسی، تهران: مطبعهٔ فاروس، ۱۳۰۴. این کتاب به یادگار کنسرتهای بزرگ ۱۷، ۲۰، ۲۳ و ۲۴تیرماه۱۳۰۴ به علینقی وزیری تقدیم شد. | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۸۳: | ||
# آتشهای نهفته: حسابها درنیامد، تهران، ۱۳۳۰. تجدیدچاپها تهران: پرسمان، ۱۳۸۵ و سمیر، ۱۳۸۶ با عنوان «آتشهای نهفته: حسابها درست درنیامد» و پر، ۱۳۸۹ با عنوان «آتشهای نهفته: حسابهای درست درنیامده» | # آتشهای نهفته: حسابها درنیامد، تهران، ۱۳۳۰. تجدیدچاپها تهران: پرسمان، ۱۳۸۵ و سمیر، ۱۳۸۶ با عنوان «آتشهای نهفته: حسابها درست درنیامد» و پر، ۱۳۸۹ با عنوان «آتشهای نهفته: حسابهای درست درنیامده» | ||
# نثر فارسی معاصر: منتخباتی از بهترین آثار مورخان و محققان نامی ایران از صدر مشروطیت تا معاصر، تدوین ایرج افشار، با مقدمهٔ سعید نفیسی، تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۰ | # نثر فارسی معاصر: منتخباتی از بهترین آثار مورخان و محققان نامی ایران از صدر مشروطیت تا معاصر، تدوین ایرج افشار، با مقدمهٔ سعید نفیسی، تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۰ | ||
# روزگار | # روزگار ابنسینا، تهران، ۱۳۳۲. تجدیدچاپها تهران: دانش، سعدی، ۱۳۵۵ با عنوان «زندگی و کار و اندیشه و روزگار پور سینا»، انتشارات کتابخانهٔ دانش، ۱۳۳۳ و ۱۳۸۳ با عنوان «زندگی و کار و اندیشهٔ پور سینا»، اساطیر، ۱۳۸۴ با عنوان «زندگی و کار و اندیشه و روزگار پور سینا»، کتاب پارسه، ۱۳۸۸تا۱۳۹۱ با عنوان «ابنسینا: زندگی، آثار و افکار حکیم ایرانی»، هرمس، ۱۳۸۹ با عنوان «پور سینا: زندگی، کار، اندیشه و روزگار»، نشر دف، ۱۳۸۹ با عنوان «ابوعلی سینا» | ||
# شاهکارهای نثر فارسی معاصر، (۲ج)، تالیف و تدوین، تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۰تا۱۳۳۲. تجدیدچاپ تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۶تا۱۳۴۰ بهضمیمهٔ مقدمهٔ جامع و تاریخچهٔ مبسوطی از تحول و تکامل نثر فارسی از آغاز ادبیات کنونی تا زمان حاضر و تعریف سبکهای ادبی به روش اروپایی و... | # شاهکارهای نثر فارسی معاصر، (۲ج)، تالیف و تدوین، تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۰تا۱۳۳۲. تجدیدچاپ تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۶تا۱۳۴۰ بهضمیمهٔ مقدمهٔ جامع و تاریخچهٔ مبسوطی از تحول و تکامل نثر فارسی از آغاز ادبیات کنونی تا زمان حاضر و تعریف سبکهای ادبی به روش اروپایی و... | ||
# تاریخ تمدن ایران ساسانی، (۲ج)، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۱تا۱۳۴۴. تجدیدچاپها تهران: افسون، ۱۳۸۰، دنیای کتاب، ۱۳۸۱، اساطیر، مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، ۱۳۸۳، اساطیر، ۱۳۸۴، کتاب پارسه، ۱۳۸۸ و نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «تاریخ تمدن ساسانی» | # تاریخ تمدن ایران ساسانی، (۲ج)، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۱تا۱۳۴۴. تجدیدچاپها تهران: افسون، ۱۳۸۰، دنیای کتاب، ۱۳۸۱، اساطیر، مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، ۱۳۸۳، اساطیر، ۱۳۸۴، کتاب پارسه، ۱۳۸۸ و نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «تاریخ تمدن ساسانی» | ||
# نیمهٔ راه بهشت (داستان)، تهران، ۱۳۳۲. تجدیدچاپها تبریز: ستاره، ۱۳۳۶؛ تهران: گوهرخای، امیرکبیر، ۱۳۴۴، ماهریس، ۱۳۹۷ و نشر دف، ۱۳۹۸ | # نیمهٔ راه بهشت (داستان)، تهران، ۱۳۳۲. تجدیدچاپها تبریز: ستاره، ۱۳۳۶؛ تهران: گوهرخای، امیرکبیر، ۱۳۴۴، ماهریس، ۱۳۹۷ و نشر دف، ۱۳۹۸ | ||
# | # ابنسینا در اروپا، تهران، ۱۳۳۳ | ||
[[پرونده:Maktabeosta.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> <center/>]] | [[پرونده:Maktabeosta.jpg |220px|thumb|بند انگشتی|چپ|<center> <center/>]] | ||
# بابک خرمدین دلاور آذربایجان، تهران: | # بابک خرمدین دلاور آذربایجان، تهران: ابنسینا، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: با عنوان «بابک خرمدین» در تهران: عطار، ۱۳۸۴، کتاب پارسه، ۱۳۸۸، دنیای کتاب، ۱۳۸۹، یاقوت کویر، ۱۳۹۵، نیلوفر نقرهای، ۱۳۹۷، آوینا، ۱۳۹۸، نشر دف، ۱۳۹۸ و... و با عنوان اصلی در تهران: فروغی، ۱۳۴۲ و ۱۳۴۸، اساطیر، ۱۳۸۴، معین، ۱۳۸۵، ثالث، ۱۳۸۷ و... | ||
# بحرین: حقوق ۱۷۰۰ سالهٔ ایران، تهران: طهوری، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: اساطیر، ۱۳۹۴ | # بحرین: حقوق ۱۷۰۰ سالهٔ ایران، تهران: طهوری، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: اساطیر، ۱۳۹۴ | ||
# زینالاخبار (شامل تاریخ ساسانیان تا پایان دورهٔ صفاری)، ابوسعید عبدالحی گردیزدی، تصحیح، تهران: چاپخانهٔ رنگین، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: اساطیر، ۱۳۸۴ | # زینالاخبار (شامل تاریخ ساسانیان تا پایان دورهٔ صفاری)، ابوسعید عبدالحی گردیزدی، تصحیح، تهران: چاپخانهٔ رنگین، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: اساطیر، ۱۳۸۴ | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۹۷: | ||
# تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهٔ معاصر، (۲ج)، تهران: شرق، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها تهران: بنیاد، ۱۳۴۴(اولین چاپ جلد۲)، ۱۳۴۵، ۱۳۷۲ و ۱۳۷۶، افسون، ۱۳۸۰، شهر کتاب، ۱۳۸۱، دنیای کتاب، ۱۳۸۲ اساطیر، ۱۳۸۳، اهورا، ۱۳۸۴، آسمان نیلگون، ۱۳۹۳ و ارس، ۱۳۹۷ | # تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهٔ معاصر، (۲ج)، تهران: شرق، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها تهران: بنیاد، ۱۳۴۴(اولین چاپ جلد۲)، ۱۳۴۵، ۱۳۷۲ و ۱۳۷۶، افسون، ۱۳۸۰، شهر کتاب، ۱۳۸۱، دنیای کتاب، ۱۳۸۲ اساطیر، ۱۳۸۳، اهورا، ۱۳۸۴، آسمان نیلگون، ۱۳۹۳ و ارس، ۱۳۹۷ | ||
# کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص به عراقی، تصحیح، تهران، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها تهران: سنایی، ۱۳۳۸، ۱۳۶۸ و ۱۳۷۲، گلشایی، ۱۳۶۲، جاویدان، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۶، شهر کتاب، هرمس، ۱۳۸۱ و بدرقهٔ جاویدان، ۱۳۸۱ | # کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص به عراقی، تصحیح، تهران، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها تهران: سنایی، ۱۳۳۸، ۱۳۶۸ و ۱۳۷۲، گلشایی، ۱۳۶۲، جاویدان، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۶، شهر کتاب، هرمس، ۱۳۸۱ و بدرقهٔ جاویدان، ۱۳۸۱ | ||
# لبابالالباب، محمد عوفی، | # لبابالالباب، محمد عوفی، بهتصحیح ادوارد جی. براون و تصحیحات جدید و حواشی و تعلیقات سعید نفیسی؛ با مقدمهٔ محمد قزوینی. تهران، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها فخر رازی، ۱۳۶۱، هرمس، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۹ و پیامبر، ۱۳۸۹ | ||
# دیوان ازرقی هروی، تصحیح، تهران: زوار، ۱۳۳۶ | # دیوان ازرقی هروی، تصحیح، تهران: زوار، ۱۳۳۶ | ||
# زندگی و کار و هنر ماکسیم گورکی(با چند داستان دیگر)، تالیف و ترجمه، تهران، ۱۳۳۶. تجدیدچاپ تهران: نشر دف، ۱۳۹۸ | # زندگی و کار و هنر ماکسیم گورکی(با چند داستان دیگر)، تالیف و ترجمه، تهران، ۱۳۳۶. تجدیدچاپ تهران: نشر دف، ۱۳۹۸ | ||
خط ۳۰۸: | خط ۳۲۷: | ||
====ترجمه<ref name= ''کتابشناسی''/><ref name= ''ملی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.nlai.ir/|عنوان= آثار سعید نفیسی از سایت کتابخانه ملی ایران}}</ref>==== | ====ترجمه<ref name= ''کتابشناسی''/><ref name= ''ملی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.nlai.ir/|عنوان= آثار سعید نفیسی از سایت کتابخانه ملی ایران}}</ref>==== | ||
# معالجهٔ تازه برای دندانهای طبیعی و دهان، گریگوریان، تهران، ۱۲۹۰ | # معالجهٔ تازه برای دندانهای طبیعی و دهان، گریگوریان، تهران، ۱۲۹۰ | ||
# صنعت تخم نوغان در ایران، ف. د. لافن و ه. ل. رابینو، تهران، ۱۲۹۸ | # صنعت تخم نوغان در ایران، ف. د. لافن و ه. ل. رابینو، تهران، ۱۲۹۸ | ||
# نمونهای از آثار پوشکین، تهران: بروخیم، ۱۳۱۵ | # نمونهای از آثار پوشکین، تهران: بروخیم، ۱۳۱۵ | ||
# تاریخ ترکیه، لاموش، تهران: کمیسیون معارف، | # تاریخ ترکیه، لاموش، تهران: کمیسیون معارف، ۱۳۱۶؛ تجدیدچاپها تهران: دنیای کتاب، ۱۳۸۳، اساطیر، ۱۳۸۴ و نشر دف، ۱۳۹۸ | ||
# سرانجام آلمان، ۱۳۲۶ | # سرانجام آلمان، ۱۳۲۶ | ||
# نایب چاپارخانه، الکساندر سرگییویچ پوشکین، تهران، ۱۳۲۶. | # نایب چاپارخانه، الکساندر سرگییویچ پوشکین، تهران، ۱۳۲۶. | ||
# عشق چگونه زایل میشود؟ (مجموعه داستان)، لئون تولستوی، تهران، | # عشق چگونه زایل میشود؟ (مجموعه داستان)، لئون تولستوی، تهران، ۱۳۳۱؛ تجدیدچاپها تهران: کتاب پارسه، ۱۳۸۸، آتیلا، ۱۳۹۴ با عنوان «عشق چنین زایل میشود»، نشر باهم، ۱۳۹۷، نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «زوال عشق و چند داستان دیگر»؛ قم: نوید ظهور، ۱۳۹۱ با عنوان «عشق چنین زایل میشود»، سرای کتاب، ۱۳۹۷ و گوهر ماندگار، ۱۳۹۷ | ||
# یادبود هزارهٔ ابنسینا، طباطبایی ذوالمجد، با مقدمهٔ محمود تفضلی، ترجمهٔ سعید نفیسی، تهران: کمیتهٔ ملی هزارهٔ | # یادبود هزارهٔ ابنسینا، طباطبایی ذوالمجد، با مقدمهٔ محمود تفضلی، ترجمهٔ سعید نفیسی، تهران: کمیتهٔ ملی هزارهٔ ابنسینا. [[هوشنگ اتحاد]] در کتابشناسی نفیسی از ترجمهای با عنوان «جشننامهٔ ابنسینا» نام میبرد که احتمالاً همین اثر است. | ||
# سرگذشت | # سرگذشت ابنسینا بهقلم خود او و شاگردش ابوعبید عبدالواحد جوزجانی، با ترجمهٔ فارسی بهقلم سعید نفیسی، تهران: دانش. | ||
# فهرست آثار اروپایی دربارهٔ | # فهرست آثار اروپایی دربارهٔ ابنسینا، تهران | ||
# آدام متیسکیه ویچ، میچیسلاو یاسترون، تهران، ۱۳۳۴ | # آدام متیسکیه ویچ، میچیسلاو یاسترون، تهران، ۱۳۳۴ | ||
# ایلیاد، هومر، تهران، ۱۳۳۴. تجدیدچاپها تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷، ۱۳۴۲ و ۱۳۴۹، شهرکتاب، هرمس، ۱۳۸۰، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، ۱۳۶۴، ۱۳۷۳، ۱۳۷۵، ۱۳۷۸، ۱۳۷۹، ۱۳۸۰، ۱۳۸۳، ۱۳۸۵، ۱۳۸۶، و ۱۳۸۹، دنیای کتاب، ۱۳۸۳، ۱۳۸۵، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹، جامی، ۱۳۸۵، زوار، ۱۳۸۷، الهام، ۱۳۸۹، ارمغان، ۱۳۹۱، پر، ۱۳۹۵، یاقوت کویر، ۱۳۹۵، نشر عقیل، ۱۳۹۶، نیکفرجام، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶، آهنگ فردا، ۱۳۹۷ نشر دف، ۱۳۹۸ و...؛ قم: آوای ماندگار، ۱۳۹۵ و... | # ایلیاد، هومر، تهران، ۱۳۳۴. تجدیدچاپها تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷، ۱۳۴۲ و ۱۳۴۹، شهرکتاب، هرمس، ۱۳۸۰، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، ۱۳۶۴، ۱۳۷۳، ۱۳۷۵، ۱۳۷۸، ۱۳۷۹، ۱۳۸۰، ۱۳۸۳، ۱۳۸۵، ۱۳۸۶، و ۱۳۸۹، دنیای کتاب، ۱۳۸۳، ۱۳۸۵، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹، جامی، ۱۳۸۵، زوار، ۱۳۸۷، الهام، ۱۳۸۹، ارمغان، ۱۳۹۱، پر، ۱۳۹۵، یاقوت کویر، ۱۳۹۵، نشر عقیل، ۱۳۹۶، نیکفرجام، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶، آهنگ فردا، ۱۳۹۷ نشر دف، ۱۳۹۸ و...؛ قم: آوای ماندگار، ۱۳۹۵ و... | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۵۰: | ||
* عضویت فرهنگستان فرانسه | * عضویت فرهنگستان فرانسه | ||
* نشان پالم آکادمیک | * نشان پالم آکادمیک | ||
* نشان لژیون دونور برای فرهنگ | * نشان لژیون دونور برای فرهنگ فرانسهفارسی | ||
* جایزهٔ سلطنتی برای ترجمهٔ «آرزوهای بربادرفته» اثر بالزاک | * جایزهٔ سلطنتی برای ترجمهٔ «آرزوهای بربادرفته» اثر بالزاک | ||
===سیری در آثار سعید نفیسی=== | ===سیری در آثار سعید نفیسی=== | ||
====«شاهکارهای نثر فارسی معاصر» ( | ====«شاهکارهای نثر فارسی معاصر» (۱۳۳۰تا۱۳۳۲)==== | ||
این اثر شامل بهترین نمونههای نثر معاصر به انتخاب سعید نفیسی است و آثاری از [[عبدالرحیم طالبوف]]، [[علیاکبر دهخدا]]، [[محمدعلی جمالزاده]] و [[صادق هدایت]] را | این اثر شامل بهترین نمونههای نثر معاصر به انتخاب سعید نفیسی است و آثاری از [[عبدالرحیم طالبوف]]، [[علیاکبر دهخدا]]، [[محمدعلی جمالزاده]] و [[صادق هدایت]] را دربرمیگیرد. نفیسی مقدمهای مبسوط نیز بر این اثر نگاشته است.<ref name= ''ملی''/> چاپ این کتاب در سالیانی که از ادبیات معاصر در مجامع ادبی و آموزشی خبری نبود، کاری درخور توجه است.<ref name= ''یاد یاران''/> سعید نفیسی خود در این باره مینویسد:{{سخ}} | ||
{{گفتاورد تزیینی|«در نظر بسیاری که من میشناسم، | {{گفتاورد تزیینی|«در نظر بسیاری که من میشناسم، اصلاً ادبیات معاصری نیست. گویا سالهاست که ایرانیان لب از سخن گفتن و دست از نوشتن بستهاند. همچنان که امروز کسی تاج اسماعیل سامانی را بر سر نمیگذارد و جامهٔ احمد بن حسن میمندی را نمیپوشد و...، قهراً به زبان گذشتگان هم سخن نمیگوید. در کتابهای درسی سخن از فارسی امروز نیست. در دانشکدهٔ ادبیات، یگانه کالای معرفت، مردهپرستی است.»<ref name= ''یاد یاران''/>}}{{سخ}} | ||
نفیسی با چاپ این اثر جریان تاریخ ادبیات را تا امروز کشاند و ادبیات معاصر را شناساند.<ref name= ''یاد یاران''/> البته، مقدمهٔ نفیسی بر این اثر، خالی از اشکال نیست. نفیسی در سی صفحه از مقدمهٔ این اثر، «تاریخچهای از تکامل نثر فارسی» بیان میکند که در آن نکتهٔ تازهای دیده نمیشود. در ادامه بحث مفصلی ذیل عنوان «روشهای ادبی اروپا در زبان فارسی» پیش میآورد و در آن سراسر از شعر سنتی فارسی سخن میگوید تا آن را با چهار مکتب رئالیسم، ناتورالیسم، سمبولیسم و امپرسیونیسم تطبیق دهد و در این راه، سخت خود را به تکلف میافکند. او معتقد است این چهار مکتب | نفیسی با چاپ این اثر جریان تاریخ ادبیات را تا امروز کشاند و ادبیات معاصر را شناساند.<ref name= ''یاد یاران''/> البته، مقدمهٔ نفیسی بر این اثر، خالی از اشکال نیست. نفیسی در سی صفحه از مقدمهٔ این اثر، «تاریخچهای از تکامل نثر فارسی» بیان میکند که در آن نکتهٔ تازهای دیده نمیشود. در ادامه بحث مفصلی ذیل عنوان «روشهای ادبی اروپا در زبان فارسی» پیش میآورد و در آن سراسر از شعر سنتی فارسی سخن میگوید تا آن را با چهار مکتب رئالیسم، ناتورالیسم، سمبولیسم و امپرسیونیسم تطبیق دهد و در این راه، سخت خود را به تکلف میافکند. او معتقد است این چهار مکتب بهترتیب در تاریخ ادبیات ایران ظاهر شدهاند. به نظر او در حقیقت مراد از سبک خراسانی همان سبک رئالیسم و مراد از سبک عراقی همان ناتورالیسم و مراد از سبک هندی همان امپرسیونیسم است. او شاعران صوفی را بیشتر پیرو سمبولیسم میداند و کوشش میکند سبک دیگر شاعران را هم بر این اساس دستهبندی کند. این نتیجهگیری شگفتانگیز از برداشت ساده و ناقص او از مکاتب اروپایی و البته درآمیختن آنها با دو مبحث بلاغی تشبیه و استعاره برمیآید. به این صورت که تشبیه را مهمترین چیز در ادبیات میداند و عقیده دارد در رئالیسم و ناتورالیسم، هر چهار رکن تشبیه موجود است ، در سمبولیسم تنها مشبهبه و وجهشبه باقی میماند و در امپرسیونیسم تنها وجهشبه.<ref name= ''اتحاد''/> | ||
====نگاهی به رویکرد نفیسی در [[تصحیح متون]]==== | ====نگاهی به رویکرد نفیسی در [[تصحیح متون]]==== | ||
بررسی متون تصحیحشده به وسیلهٔ نفیسی نشان میدهد که وی در تصحیح متونی که در ایام جوانی و بعد از آن تا سالهای ۱۳۲۰ تصحیح کرده، از شیوهٔ متداول خاورشناسان، یعنی تصحیح بر پایهٔ اصول انتقادی پیروی کرده است. نفیسی سالها بعد، شیوهٔ متداول مستشرقان را کافی ندانست و به انتقاد از آن پرداخت. او در مقدمهٔ تصحیح خود از «دیوان انوری» ضبط نسخهبدلها در شیوهٔ مستشرقان را بیهوده و باعث افزایش حجم کتاب و سرگردانی خواننده میداند. به نظر او در تصحیح اشعار، آگاهی کامل مصحح از زبان هر شاعر و انس وی با کلمات و ترکیبات و اصطلاحات، لازمتر از هر چیزی است و اگر هم همهٔ نسخهها نادرست باشد، مصحح میتواند و باید کلمهٔ درست را، با توجه به پیش و پس آن و مناسبات آن با معنی شعر و لطایف و صنایع متکی به آن کلمه، از ذهن خود و انس و عادت خود و عرف زبان به دست آورده و به جای کلمهٔ نادرست بگذارد.<ref name= ''نقد تصحیح''/>{{سخ}} | بررسی متون تصحیحشده به وسیلهٔ نفیسی نشان میدهد که وی در تصحیح متونی که در ایام جوانی و بعد از آن تا سالهای ۱۳۲۰ تصحیح کرده، از شیوهٔ متداول خاورشناسان، یعنی تصحیح بر پایهٔ اصول انتقادی پیروی کرده است. نفیسی سالها بعد، شیوهٔ متداول مستشرقان را کافی ندانست و به انتقاد از آن پرداخت. او در مقدمهٔ تصحیح خود از «دیوان انوری» ضبط نسخهبدلها در شیوهٔ مستشرقان را بیهوده و باعث افزایش حجم کتاب و سرگردانی خواننده میداند. به نظر او در تصحیح اشعار، آگاهی کامل مصحح از زبان هر شاعر و انس وی با کلمات و ترکیبات و اصطلاحات، لازمتر از هر چیزی است و اگر هم همهٔ نسخهها نادرست باشد، مصحح میتواند و باید کلمهٔ درست را، با توجه به پیش و پس آن و مناسبات آن با معنی شعر و لطایف و صنایع متکی به آن کلمه، از ذهن خود و انس و عادت خود و عرف زبان به دست آورده و به جای کلمهٔ نادرست بگذارد.<ref name= ''نقد تصحیح''/>{{سخ}} | ||
دربارهٔ اشعار مشکوک در نسخهبدلها یا اشعار منسوب به شاعران، نفیسی در تصحیحهای خود دیدگاه انتقادی را از دست نمیدهد و در اکثر متونی که تصحیح کرده، با ارائهٔ استدلالهایی از تاریخ و سبک و سیاق اشعار و زندگی شعرا، انتساب برخی از اشعار را از شاعری سلب میکند و به دیگری منسوب میدارد و تا حد امکان با جستجو در منابع، به همهٔ آنچه دیگر منابع به نام دیگری ضبط کردهاند اشاره میکند. با این همه هنوز ظرفیت انتساب برخی از این اشعار به دیگران وجود دارد و گاهی ملاکهای نفیسی برای درج یک شعر در دیوان یک شاعر، در متون مختلف یکدست نیست.<ref name= ''نقد تصحیح''/>{{سخ}} | |||
با توجه به اینکه نفیسی در صورت اشکال نسخهها، به مصحح اجازهٔ دخالت میدهد، در تصحیحات وی گاه افتادگی نسخ در قلاب آمده و موارد تصحیح قیاسی به علامت خاص خود (ظ) مشخص شدهاند. در متون منظوم مورد تصحیح او، نمونههایی از ذوقیات را با مقایسهٔ کتاب «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» (که بدون نسخه بدل است)، با کتاب «احوال و اشعار رودکی» (که مشتمل بر نسخهبدل است)، میتوان دید. در متون نثر، از جمله «لبابالالباب»، نفیسی تصحیحاتی اعمال میکند که برخی از آنها به اصلاح متن میانجامد و برخی از آنها که تفاوتّهای عمدهای با کار [[محمد قزوینی]] دارد، بدون اشاره رها میشود. تاریخ بیهقی چاپ نفیسی نیز نسبت به چاپ غنی و فیاض در برخی موارد ضبطهای مناسبتری دارد و دقتهای تحقیقی نفیسی قابل توجه است؛ ضمن اینکه تعلیقات مفصل نفیسی بر این کتاب نیز | با توجه به اینکه نفیسی در صورت اشکال نسخهها، به مصحح اجازهٔ دخالت میدهد، در تصحیحات وی گاه افتادگی نسخ در قلاب آمده و موارد تصحیح قیاسی به علامت خاص خود (ظ) مشخص شدهاند. در متون منظوم مورد تصحیح او، نمونههایی از ذوقیات را با مقایسهٔ کتاب «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» (که بدون نسخه بدل است)، با کتاب «احوال و اشعار رودکی» (که مشتمل بر نسخهبدل است)، میتوان دید. در متون نثر، از جمله «لبابالالباب»، نفیسی تصحیحاتی اعمال میکند که برخی از آنها به اصلاح متن میانجامد و برخی از آنها که تفاوتّهای عمدهای با کار [[محمد قزوینی]] دارد، بدون اشاره رها میشود. تاریخ بیهقی چاپ نفیسی نیز نسبت به چاپ غنی و فیاض در برخی موارد ضبطهای مناسبتری دارد و دقتهای تحقیقی نفیسی قابل توجه است؛ ضمن اینکه تعلیقات مفصل نفیسی بر این کتاب نیز درخصوص خاندانهای مختلف و...، خود اثر جداگانهای است.<ref name= ''نقد تصحیح''/>{{سخ}} | ||
در کل میتوان گفت گرچه شیوههای تصحیح نفیسی در برخی متون با شیوههای رایج عصر کاملا مطابقت ندارد، با توجه به نسخههای در دسترس او، اکثر ضبطهای او روایتهایی مناسباند و نیامدن نسخهبدلها نمیتواند ایرادی اساسی بر آنها باشد. در متون منثور تصحیحشده توسط او نیز، با وجود برخی ضعفها، چون نسخهها معدود بوده است، نسخهبدلها مشخص است و برای منتقدان، ظرفیت بحثهای انتقادی را فراهم میآورد. با وجود تصحیحات جدید از برخی از این آثار(و البته نه همهٔ آنها)، متون مصحح نفیسی را نمیتوان یکباره کنار نهاد و وقتی قلمرو زمانی این کارها را در نظر میگیریم، اهمیت آنها بیشتر روشن میشود.<ref name= ''نقد تصحیح''/> | در کل میتوان گفت گرچه شیوههای تصحیح نفیسی در برخی متون با شیوههای رایج عصر کاملا مطابقت ندارد، با توجه به نسخههای در دسترس او، اکثر ضبطهای او روایتهایی مناسباند و نیامدن نسخهبدلها نمیتواند ایرادی اساسی بر آنها باشد. در متون منثور تصحیحشده توسط او نیز، با وجود برخی ضعفها، چون نسخهها معدود بوده است، نسخهبدلها مشخص است و برای منتقدان، ظرفیت بحثهای انتقادی را فراهم میآورد. با وجود تصحیحات جدید از برخی از این آثار(و البته نه همهٔ آنها)، متون مصحح نفیسی را نمیتوان یکباره کنار نهاد و وقتی قلمرو زمانی این کارها را در نظر میگیریم، اهمیت آنها بیشتر روشن میشود.<ref name= ''نقد تصحیح''/> | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۹۴: | ||
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= یغمایی|نام= حبیب|عنوان= به یاد مردی صمیم و پاکدل|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|سال= مرداد و شهریور۱۳۹۰|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | # {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= یغمایی|نام= حبیب|عنوان= به یاد مردی صمیم و پاکدل|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|سال= مرداد و شهریور۱۳۹۰|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= ذوالفقاری|نام= حسن|عنوان= یاد یاران: استاد سعید نفیسی|ژورنال= رشد آموزش زبان و ادب فارسی|شماره= ۷۵|سال= پاییز ۱۳۸۴|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | # {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= ذوالفقاری|نام= حسن|عنوان= یاد یاران: استاد سعید نفیسی|ژورنال= رشد آموزش زبان و ادب فارسی|شماره= ۷۵|سال= پاییز ۱۳۸۴|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= بهزادی|نام= علی|عنوان= سعید نفیسی؛ روزنامهنگار و ...|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|سال= مرداد و شهریور۱۳۹۰|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | # {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= بهزادی|نام= علی|عنوان= سعید نفیسی؛ روزنامهنگار و...|ژورنال= بخارا|شماره= ۸۲|سال= مرداد و شهریور۱۳۹۰|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= اصغری|نام= حسن|عنوان= سرچشمهها(به مناسبت یکصدمین سال تولد سعید نفیسی)|ژورنال= چیستا|شماره= ۱۲۸ و ۱۲۹|سال= اردیبهشت و خرداد ۱۳۷۵|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | # {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= اصغری|نام= حسن|عنوان= سرچشمهها(به مناسبت یکصدمین سال تولد سعید نفیسی)|ژورنال= چیستا|شماره= ۱۲۸ و ۱۲۹|سال= اردیبهشت و خرداد ۱۳۷۵|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= سجادی|نام= ضیاءالدین|عنوان= سعید نفیسی و شناساندن فرهنگ ایران|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران|شماره= ۳|سال= بهمن۱۳۴۵|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} | # {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= سجادی|نام= ضیاءالدین|عنوان= سعید نفیسی و شناساندن فرهنگ ایران|ژورنال= دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران|شماره= ۳|سال= بهمن۱۳۴۵|تاریخ بازبینی= ۱۰دی۱۳۹۸}} |
نسخهٔ ۲۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۲
سعید نفیسی | ||||
---|---|---|---|---|
«تا عاشق نباشد کسی، شادکام و نیکنام در جهان نمیزید و نامش پس از مرگ جاودان نمیماند.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| ||||
زمینهٔ کاری | تاریخنگاری، تصحیح متون کهن، نقد ادبی، نمایشنامهنویسی، سرایش، داستاننویسی، ترجمه و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
زادروز | ۱۸خرداد۱۲۷۴خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردتهرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
پدر و مادر | علیاکبر نفیسی (ناظمالاطباء)و جلیله جمالالدوله خواجه نوریخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
مرگ | ۲۲آبان۱۳۴۵خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردتهران، بیمارستان شورویخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
جایگاه خاکسپاری | سر قبر آقا، جنوب تهران[۱] | |||
پیشه | مورخ، مصحح، مترجم، نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
سالهای نویسندگی | ۱۲۹۰تا۱۳۴۵خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
کتابها | «احوال و اشعار رودکی»، «تاریخ ادبیات روسی»، «ماه نخشب»، «مسیحیت در ایران تا صدر اسلام»، «فرهنگ فرانسه به فارسی»، تصحیح «تاریخ مسعودی» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
نوشتارها | چندصد مقاله در موضوعات گوناگون پژوهشی و ایرانشناسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
نمایشنامهها | «آخرین یادگار نادرشاه» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
دیوان سرودهها | گلچینی از دیوان سعید نفیسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
همسر(ها) | پریمرز نفیسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
فرزندان | دو دختر و دو پسرخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
مدرک تحصیلی | دبیرستان کلژلاتن نوشاتل سوئیس و ادامهٔ تحصیلات در دورهٔ لیسه(سیکل دوم) در پاریسخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
| |||
|
سعید نفیسی مورخ، منتقد، نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر، لغتنویس، زبانشناس، مترجم، پژوهشگر و روزنامهنگار بود که تسلطش بر تاریخ ادبیات باعث شد بسیاری از متنهای منثور و منظوم فارسی را بهشیوهٔ علمی منتشر کند.[۲]
سعید نفیسی از ادبا و محققان است که جلالالدین همایی او را در تعدد تألیفهایش، تالی «جلالالدین سیوطی» شمرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد گرچه، فرهنگ و ادب فارسی از همان ایام جوانی، نفیسی را مسحور کرده بود، سیر فعالیتهای او نشان از گرایش به ساختن پلی بین شرق و غرب دارد که شرق، بیآنکه از سیل تمدن غرب ویران شود، بتواند از برکت هدیهٔ آن بهره گیرد. بههمینسبب نفیسی هم ادبیات اروپایی را ترجمه میکرد و هم به تدوین و احیای متون قدیمی میپرداخت. درواقع از یک سو، شیوهٔ اروپایی را در تاریخنویسی، داستاننویسی و لغتنویسی پیروی کرد و از سوی دیگر، به تحقیق در سنتهای ادبی و در احوال و آثار شاعران و نویسندگان قدیم ایران همت گماشت. بهعلاوه، بررسیِ تاریخ خاندانها، تاریخ اجتماعی ادوار مختلف و حتی تاریخ عمومی نیز از حوزهٔ وسیع علایق و پژوهش او دور نماند.[۳]
درنتیجه آنچه بحث دربارهٔ سعید نفیسی و ارزیابی آثار وی را دشوار میکند، علاوهبر تعدد آثار و تألیفهایش در حوزههای مختلف، شخصیت چندبعدی اوست که از وی مورخ، ادیب، منتقد و نویسنده ساخته است، آنهم نه ادیب و منتقدی ساده و نه مورخ و نویسندهای معمولی. نفیسی هم داستان کوتاه مینوشت، هم رمان، هم نمایشنامه و هم شاعر بود. او منتقدی بود که هم از ادبیات فارسی سخن میراند، هم از ادبیات روسی و فرانسوی. ضمناً در تاریخنویسی، نه گذشتههای باستانی و روزگاران پیش از تاریخ از قلمرو علاقهٔ او بیرون میماند و نه تاریخ معاصر ایران و جهان. آثار سعید نفیسی بهقدری متنوع و متعدد است که فهرست آنها خود، مقالهای مستقل است، بهویژه آنکه بهجز آثار منتشرشده، نوشتههای چاپنشده بسیار و کتب استنساخشدهای نیز از او بهجای مانده است که مقدارش کمتر از آثار چاپشدهٔ او نیست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سعید نفیسی از بدو تأسیس دانشگاه تهران، تاریخ ادبیات، تاریخ تمدن و تاریخ تصوف را در آنجا تدریس میکرد. در آخرین سمتش، وی مدرس ادبیات فارسیِ دورهٔ دکتری بود. همزمان در مؤسسهٔ مطالعات اجتماعی دانشگاه نیز درس میداد. نفیسی از اعضای اولیهٔ و پیوستهٔ فرهنگستان بود و عضویت شورای فرهنگی سلطنتی را داشت. او مدتها در دانشگاههای هند، پاکستان، افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی، سوئد، دانمارک، بلژیک، آلمان، اتریش، سوئیس، چکسلواکی، رومانی، بلغارستان، فرانسه، ایتالیا، انگلیس، ایالات متحدهٔ آمریکا، سوریه و مصر تدریس کرد و با دانشمندان فرانسه، شوروی و هند رابطهٔ نزدیک داشت.[۴]
از میان یادها
قزوینی، مرزبان رازی و نفیسی
« | دوست من علی دشتی در روزنامهٔ «شفق سرخ» موضوعی را با عنوان «طرز نگارش فارسی» طرح کرده بود. من سلسله مقالات در آن روزنامه بهامضای «مرزبان رازی» نوشتم و در آن عقایدی را که امروز [برای همه] طبیعی شده است و در آن زمان بسیار تند و تیز بود بیان کرده بودم... آقای تقیزاده در سلسله مقالهای بهامضای «مرزبانبنرستم باوندی» بر تندرویهای من خرده گرفته بودند. عدهای از جوانان ایرانی که پس از جنگ جهانی به آلمان رفته بودند، در برلن «مجلهٔ فرنگستان» را چاپ میکردند. مرحوم قزوینی در آن مجله مقالهای انتشار داد و در اختلافی که در میان من و آقای تقیزاده بود و بعد کاملاً به یکدیگر رسیدیم، قهراً جانب آقای تقیزاده را گرفته بود و درضمن، در پای صفحه، همان جایی که به «مرزبان رازی» یعنی من، تاخته بود، چند تن از نویسندگان را نام برده و به «مرزبان رازی» توصیه کرده بود که نوشتن را از این چند تن و از جمله از من یاد بگیرد! |
» |
شب اول زندگی مشترک
خاطرهای از پریمرز، همسر سعید:
- از آخرین شبهای بلند آذر۱۳۰۸شمسی بود. تنها در اتاق کوچک گرم منزلی که برای زندگی مشترکمان تهیه شده بود، زیر کرسی، بلاتکلیف نشسته بودم... انتظارم طولانی نشد. با یک جلد کتاب لغت قطور فرانسه، پتی لاروس و چند فرم چاپشدهٔ مطبعه و مقداری صفحات نیمهچاپ برای غلطگیری داخل شد و آنها را روی کرسی گذاشت و با چشمان مردد و نگران و لحنی خجالتزده که تقریباً بهزحمت شنیده میشد، گفت: اول این غلطگیریها را میکنیم و بعد میخوابیم... این نگرانی از طرف او کاملاً طبیعی بود؛ زیرا اولین شب آشنایی ما بود که میخواست زیر یک سقف بگذرد. گرچه عقد ازدواج ما چند ماه قبل بسته شده بود، تا آن روزی که در آن خانه قدم گذاشتیم باهم کوچکترین آشنایی نداشتیم، حتی، بهرسم زمان، داماد سر عقد هم نیامده بود که لااقل نگاهی بههم در آیینه انداخته باشیم... . با کنجکاوی به اینکه یک نسخهٔ غلطگیری چاپ چگونه باید باشد و همچنین رهایی از دست بلاتکلیفی، با خوشحالی از پیشنهادش استقبال کردم. او میخواند و تصحیح میکرد و من مقابله میکردم... . این برنامه مدتها سرگرمیِ شبهای ماه عسل ما بود. متأسفانه من همراه چندان خوبی نبودم و بعد از یکی دو ساعت خوابم درمیربود؛ ولی او تا ساعتها بعد از نیمهشب به کار یا سرگرمی ذوقیاش ادامه میداد... به این ترتیب کار مداوم و طاقتفرسا بهتدریج موجب ضعف جسمانی نفیسی شد...[۵]
کتاببازی نفیسی
ایرج افشار مینویسد:
« | سعید نفیسی دانشمند و نویسندهٔ شهیر ما از کتاببازانِ(Bibliophile) نامیِ ایران بود. او در جمعکردن کتاب حریص بود... در سفرها هم فرصت را از دست نمیداد و هر وقت مسافرتی میکرد بستههای کتاب همراه میآورد. یادم است در تابستان۱۹۵۷م(۱۳۳۶ش) که از کنگرهٔ خاورشناسان در مونیخ، به ژنو آمده بود، از من پرسید: تو که چندی است در این شهر بودهای، در کدام کتابفروشی، کتابهای قدیم مربوط به ایران دیدهای؟... او را به کتابفروشیِ [خاصی] بردم که در انبارش مقادیری کتاب دربارهٔ شرق دیده بودم. کتابها در زیرزمینی که حدود ۲۰ پله میخورد قرار داشت. غباری که سالیان دراز لابهلای کتابها خفته بود از میان آنها برمیخواست. نفیسی یکییکی را زیرورو میکرد و بعضی را کنار میگذاشت. عاقبت به کتابفروش گفت: این کتابها را جدا کردم، چند میشود؟ کتابفروش صورت برداشت و حساب کرد و گفت: دوهزار و یکصد فرانک. نفیسی اینقدر پول نداشت، همهٔ سرمایهٔ جیبش تا به تهران برسد حدود هزار فرانک بود؛ اما نمیتوانست دل از این کتابها بردارد. گفت: من پول کافی همراه ندارم، پانصد فرانک بیعانه میدهم. شما کتابها را مدت یک هفته نگه دارید تا پول برایم برسد و حسابم را صاف کنم. همان جا کاغذی به برادرش در پاریس نوشت که من اینجا احتیاج به پول پیدا کردهام... .خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
حریص در احیای متون کهن
عیسی صدیقاعلم در سال۱۳۲۸، در سفری به هندوستان چندی با سعید نفیسی همراه بود. نفیسی مطلع میشود که نزدیک شهر علیگره، در قصبهای به نام حبیبگنج، کتابخانهای با چندهزار جلد کتاب خطی و چاپی بهفارسی از آنِ فردی ایرانی است که در قدیم از شیروان به هندوستان رفته و در آنجا سکنی گزیده است. اعلم مینویسد:
« | در اثر تمایل شدید نفیسی، بدانجا رفتیم. در اطراف حیاطی که مبدل به اصطبل و سرگینزار شده بود. چند اتاق مملو از کتاب بود؛ ولی هوای سوزان و گزنده و میلیونها مگس و پشه توقف در آن محل را غیرممکن میساخت. معذلک، عشق سعید نفیسی باعث شد که مدتی تمام مشقّات طاقتفرسا را تحمل کند تا از یک کتاب خطی نسخه بردارد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
ادبای سبعه و ادبای ربعه
نفیسی روایت میکند:
- «دهخدا پس از سفر مهاجرت، در بازگشت روبهروی خانهٔ پدر من در کوچهٔ ناظمالاطباء در خیابان اکباتان که آن روزها خیابان پستخانه میگفتند خانهای اجاره کرد و بهزودی پدرم را پزشک معالج خود قرار داد. هنگامی که برخی از دروس مدرسهٔ سیاسی را که او رئیس آن بود به من دادند، آشنایی ما بیشتر شد و هر هفته یک شب، چند تن در خانهٔ آن مرحوم که بعداً در خیابان خانقاه بود جمع میشدیم. مرحوم عباس اقبال، مرحوم رشید یاسمی، مرحوم عبدالحسین هژیر و آقایان نصرالله فلسفی و مجتبی مینوی و من و دهخدا بودیم. در همان زمان آقایان مسعود فرزاد، بزرگ علوی، دکتر پرویز ناتل خانلری و مرحوم صادق هدایت نیز با یکدیگر محشور بودند و حلقهای داشتند. آنها نام ما را گذاشته بودند گروه «ادبای سبعه» و چون ایشان چهار تن بودند نام گروه خود را گذاشته بودند «ادبای ربعه»، کلمهای جعلی از ربع.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زندگی و یادگار
دفتر ایام
- ۱۲۷۴: تولد در تهران، ۱۸خرداد[۶]
- ۱۲۷۹تا۱۲۸۲: تحصیلات ابتدایی در «مدرسهٔ شرف» تأسیسشده بههمت پدرش، علیاکبر نفیسی ناظمالاطباخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۲۸۲تا۱۲۸۷: ادامهٔ تحصیلات ابتدایی و دورهٔ متوسطهٔ اول در مدرسهٔ علمیه؛ فراگیری زبان فرانسهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۲۸۸تا۱۲۸۹: سفر به اروپا همراهِ برادرش (حسن مشرف نفیسی)؛ آغاز تحصیلات دورهٔ متوسطهٔ دوم در «دبیرستان کلژلاتن» در نوشاتل سوییس؛ شروع فراگیری زبان یونانی و لاتینخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۲۸۹: سفر به پاریس و ادامهٔ تحصیل در یکی از دبیرستانهای پاریس بهمدت سه سال[۷]
- ۱۲۹۰: انتشار اولین اثر (ترجمهٔ کتابی با موضوع دندانپزشکی)[۸]
- ۱۲۹۲تا۱۲۹۹: بازگشت به ایرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ تدریس زبان فرانسه در «دبیرستان اقدسیه» و «مدرسهٔ سنلویی»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ استخدام در وزارت داخله بهسمت مترجمِ مستشار فرانسویخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ تدریس رایگان به سالمندان در منزل شخصیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ آشنایی با محمدتقی بهار و عضویت در انجمن ادبی «دانشکده»؛ همکاری با محمدتقی بهار، غلامرضا رشید یاسمی و عباس اقبال آشتیانی در مجلهٔ «دانشکده»(۱۲۹۸ش)؛ ورود به محافل ادبی تهران نظیر «انجمن ادبی ایران»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ مدیریت «مجلهٔ فلاحت و تجارت» بهدرخواست «حسین علا» (وزیر فلاحت و تجارت و فواید عامه در حکومت صمصامالسلطنهٔ بختیاری)؛ ریاست «ادارهٔ فلاحت» در وزارتخانه با حکم وزیروقت؛ تدریس در مدارس مختلف مانند «مدرسهٔ نظام»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۰۰تا۱۳۰۷: ریاست «ادارهٔ امتیازات»؛ ریاست «راهداری تهراندماوند»؛ تدریس در مدارس مختلفخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ مدیریت روزنامهٔ «عهد انقلاب» با همکاری «میرزاآقاخان فریور تهرانی» و تأسیس نشریهٔ سیاسی و اجتماعی «امید»(۱۳۰۲ ش)[۹]؛ تأسیس مجلهٔ «شرق»(۱۳۰۳ش)[۱۰]؛ ریاست «ادارهٔ کارگزینی (پرسنل)» در وزارت فواید عامه؛ ریاست «مدرسهٔ عالی تجارت»؛ انصراف از کار اداریخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار آثاری چون «هدیهٔ دوستانه»، نمایشنامهٔ «آخرین یادگار نادرشاه»، «نخلبند شعرا (احوال و منتخب اشعار خواجوی کرمانی» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۰۸تا۱۳۱۲: تدریس تاریخ در «مدرسهٔ علوم سیاسی» و تاریخ ادبیات در «مدرسهٔ دارالفنون»؛ تدریس در «مدرسهٔ عالی تجارت» و «مدرسهٔ صنعتی»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار آثاری چون «فرهنگ فرانسه به فارسی» و «احوال و اشعار رودکی»؛ تصحیح جلد اول «شاهنامه»، «رباعیات باباافضل کاشانی» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۳: تدریس در دانشگاه تهران از بدو تأسیس دانشگاه (ابتدا در دانشکدهٔ حقوق و بعد در دانشکدهٔ ادبیات)خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار «مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۴: برگزیدهشدن در سمت عضو پیوستهٔ فرهنگستان ایران (فرهنگستان اول) و آغاز سفرهای متعدد به ممالک دیگر؛ شرکت در کنگرههای شرقشناسی و ایرانشناسی؛ تدریس در دانشگاههای مختلف دنیا بهمدت سه دههخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۵: خدمت در بانک ملی ایران؛ صدور گواهی استادی در رشتهٔ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ سفر به مسکوخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار «آثار گمشدهٔ ابوالفضل بیهقی»؛ پایان انتشار شاهنامهٔ چاپ بروخیم که جلد ۷تا۱۰ آن بهتصحیح سعید نفیسی بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۶: انتشار «احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی»، «سامنامهٔ خواجوی کرمانی»، «سیرالعباد الی المعاد سنایی» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۱۷تا۱۳۲۰: دریافت نشان اول علمیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار آثاری مانند تصحیح «تاریخ گیتیگشا»، «دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری» و...؛ آغاز تصحیح «تاریخ مسعودی» و اتمام آن در سه جلد بهسال۱۳۳۲خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۱تا۱۳۲۳: انتشار آثاری مانند «در پیرامون احوال و اشعار حافظ»، «افسانهٔ کریلوف» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۴: تأسیس مجلهٔ «پیام نو»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۵: تدریس تمدن ساسانیان و مقایسه ادبیات ایرانی و خارجیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار «پوشکین»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۶: عضویت در انجمن تألیف و ترجمهٔ دانشگاهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار تصحیح «مواهب الهی: در تاریخ آل مظفر» و زندگینامهٔ عبدالعظیم قریبخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۷: شرکت در جشن پانصدمین سال ولادت «امیر علیشیر نوایی» در اتحاد جماهیر شوروی؛ شرکت در هیئت عالی برنامهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۸: بازنشستگی از تدریس دانشگاهی بهدرخواست خودشخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار تصحیح «گشایش و رهایش» ناصرخسرو، «ماه نخشب» (مجموعه داستان) و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۲۹تا۱۳۳۳: انتشار آثاری مانند «تاریخ بیمارستانهای ایران»، «آتشهای نهفته»، «شاهکارهای نثر فارسی معاصر» و...؛ آغاز تألیف «تاریخ تمدن ایران ساسانی» و تکمیل آن بعد از حدود یک دهه.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۳۴: دیدار از پاکستان به دعوت آکادمی اقبالخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار «سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۳۵تا۱۳۳۶: تقاضای علیاکبر سیاسی رئیس دانشکدهٔ ادبیات از ریاست دانشگاه تهران برای تجدید درس نفیسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار آثاری مانند «پل و ویرژینی»(ترجمه)، «دیوان ازرقی هروی»، «کلیات عراقی» و «لبابالالباب»(تصحیح) و «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهٔ معاصر»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۳۷: تصویب لایحهٔ خاص مجلس برای بازگشت سعید نفیسی به دانشگاه و تدریس در دانشکدهٔ ادبیاتخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار ترجمهٔ «آرزوهای بربادرفته» اثر بالزاک و تصحیح «دیوان انوری» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۳۸: مسافرت یکماهه به مشهد و کنفرانس در دانشکدهٔ ادبیات مشهدخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ دریافت جایزهٔ سلطنتی دربار ایران برای ترجمهٔ «آرزوهای بربادرفته» اثر بالزاک[۱۱]؛ انتشار «دیوان قصاید و غزلیات نظامی» بهتصحیح نفیسیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۳۹تا۱۳۴۱: انتشار آثاری مانند «ابنخلدون و تیمور لنگ» (ترجمه)، «کلیات اوحدی مراغی» (تصحیح) و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۴۱: شروع تدریس منابع تاریخ ایران در مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات تاریخیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۴۲تا۱۳۴۳: انتشار آثاری مانند «تاریخ اجتماعی در ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان»، «در پیرامون تاریخ بیهقی»، «فرهنگ فارسی جیبی» و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۴۴: مسافرت به اتحاد جماهیر شوروی؛ بازگشت به ایرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد؛ انتشار «تاریخ ادبیات روسی»، «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۴۵: درگذشت در تهران، ۲۲آبانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۵۳: انتشار «گفتوگوی خانوادگی دربارهٔ تهران قدیم»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فرازهایی از زندگی و روزگار
تولد و تحصیلات ابتدایی
از چهار پسر و سه دختر که حاصل ازدواج علیاکبر نفیسی ناظمالاطبا با جلیله جمالالدولهٔ خواجهنوری بود، سعید نفیسی پیش از همه بهتاریخ ۱۸خرداد۱۲۷۴شمسی در تهران دیده به جهان گشود. ناظمالاطبا پزشک معروف روزگار خود، از ارکان اصلی «انجمن معارف» بود. در این انجمن هریک از اعضای برجسته متعهد شده بود که مدرسهای بهروش اروپایی در تهران تأسیس کند و ناظمالاطبا «مدرسهٔ شرف» را در خیابان «چراغ گاز» بنا نهاد. سعید نفیسی سه سال اول ابتدایی را در همین مدرسه تحصیل کرد. از سال چهارم ابتدایی تا سال سوم متوسطه را هم در «مدرسهٔ علمیه» گذراند که بعد از دارالفنون، تنها مدرسهٔ دارای دورهٔ اول متوسطه در تهران بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سفر به اروپا برای ادامه تحصیل
بعد از اتمام دورهٔ اول متوسطه، علیاصغر مودبالدولهٔ نفیسی، فرزند بزرگتر ناظمالاطبا از زنی دیگر، سعید نفیسی و برادرش، حسن مشرف نفیسی را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. در پاییز۱۲۸۸، سعید نفیسی دورهٔ دوم متوسطه را در «دبیرستان کلژلاتن» در نوشاتل سوئیس آغاز کرد. بعد از یک سال، خانوادهٔ نفیسی مناسبتر دانست که این دو برادر برای ادامهٔ تحصیلات به پاریس بروند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد طبق گفتهٔ محمود امیدسالار، شرححالنویسان سعید نفیسی بهاشتباه تحصیلات سعید نفیسی را در پاریس، تحصیلات دانشگاهی دانسته و سال برگشت او به ایران را هم ۱۲۹۷شمسی درج کردند؛ اما با دقت در خاطرات و نوشتههای مختلف سعید نفیسی درمییابیم که احتمالاً او پس از سه سال، سرانجام سال۱۲۹۲شمسی به تهران بازمیگردد. بدین ترتیب، احتمال بیشتر این است که او دورهٔ سیکل دوم (لیسه) را در یکی از دبیرستانهای پاریس بهاتمام رسانده باشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بازگشت به ایران و ورود به محافل ادبی
سعید نفیسی پس از بازگشت به ایران، تدریس زبان فرانسه را در دو دبیرستان «اقدسیه» و «سنلویی» آغاز کرد. درضمن آن زمان معمول بود کسانی که چیزی میدانستند در خانهٔ خود به سالمندان درس میدادند. او نیز از این سُنت پسندیده پیروی کرد. در این سالها سعید نفیسی در یکی از جلسات درس فیزیک که برادرش، اکبر مودب نفیسی، در خانهٔ پدری برگزار میکرد، با محمدتقی بهار که از شاگردان برادرش بود آشنا شد. این آشنایی بعدها به همکاری آنها در انجمن ادبی و مجلهٔ «دانشکده» انجامید. نفیسی از طریق رفتوآمد پدرش با رجال ادبی عصر، به محیط ادبی تهران وارد شد و بهقول خودش، ذوق فطریاش کمکم پرورش یافت و بر تجاربش افزود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد در سال ۱۲۹۹ «انجمن ادبی ایران» بههمت حسن وحید دستگردی، محمدعلی عبرت نایینی و... تشکیل شد که نفیسی از اعضای بسیار جوان آن بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اشتغال به کار اداری و تدریس
در ۱۲۹۷شمسی، حسین علا که مأمور تشکیل وزارتخانهٔ فلاحت و تجارت و فواید عامه شده بود، از نفیسی خواست که مدیریت مجلهٔ «فلاحت و تجارت» را برعهده گیرد. موفقیت نفیسی در چند شماره از مجله باعث شد که وی برای دو سال به ریاست «ادارهٔ فلاحت» برگزیده شود. از دیگر فعالیتهای اداری نفیسی در این سالها ریاست «ادارهٔ امتیازات»، ریاست «راهداریِ تهراندماوند»، ریاست «ادارهٔ کارگزینی(پرسنل)» و ریاست «مدرسهٔ عالی تجارت» است که همگی را وزارتخانه فلاحت و تجارت برعهدهٔ او محول کرده بود؛ تااینکه پس از مدتی، بهدلایل متعدد، طبعش از کار دولتی رمیده شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در تمام مدت اشتغال به کار اداری، نفیسی در مدارس مختلف تهران همچون «مدرسهٔ نظام» مشغول بود و پس از آن نیز در «مدرسهٔ عالی تجارت»، «مدرسهٔ علوم سیاسی» و «مدرسهٔ صنعتی» در حوزههای مختلفی چون تاریخ و تاریخ ادبیات درس میداد. با تأسیس دانشگاه تهران، نفیسی به دانشگاه منتقل شد و ابتدا در دانشکدهٔ حقوق و سپس در دانشکدهٔ ادبیات به تدریس پرداخت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
استادی دانشگاه و سفرهای فرهنگی
بعد از رسیدن به استادی دانشگاه و عضویت فرهنگستان، نفیسی سفرهای فراوانی به خارج از ایران کرد و در جشنها و کنگرههای ادبی و علمی بسیاری در سراسر جهان حاضر شد. از نمونه فعالیتهای او در این سفرها تدریس در دانشگاههای مختلف همچون دانشگاه قاهره و کابل، تأسیس شعبهٔ ادبیات فارسی در انستیتوی مطالعات اسلامی دانشگاه علیگره و... است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سعید نفیسی در همهٔ این سالها با پشتکاری بینظیر، آثار متعددی را در زمینههای تاریخ، جستوجو در احوال شعرا و نویسندگان، تصحیح متون و آثار کهن، فرهنگنویسی، ترجمه، رمان، داستان، نمایشنامه و... منتشر کرد. سرانجام در شامگاه یکشنبه ۲۲آبان۱۳۴۵، دست روزگار او را درربود و در بیمارستان شوروی تهران درگذشت. پیکرش از مدرسهٔ عالی سپهسالار تشییع و در آرامگاه خانوادگیاش «سر قبر آقا» واقع در جنوب تهران به خاک سپردند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیت و اندیشه
نفیسی به زبان و ادب فارسی عشق میورزید و در راه نشر فرهنگ و تمدن ایران و آثار ادبیِ فارسی، عاشقانه میکوشید. همین عشق و شور، نیرو و تواناییِ خاص و فوقالعادهای به او داده بود طوریکه هرگز از کار بازنماند و خسته نشود. گاهی حتی خواب و خوراک را بر خود حرام میکرد و هرجا لازم بود در زمینهٔ شناساندن فرهنگ ایران و رواج زبان و ادب فارسی، سخن بگوید یا بنگارد، با کمال علاقه و بدون تأمل آغاز بهکار میکرد و نیکو انجامدادن آن را بر خود فرض میدانست.[۱۲]
گرایشی مردمی و انسانی در قریببهاتفاقِ آثار نفیسی که بهنحوی با ایران و ایرانی مرتبط است بهوضوح دیده میشود. او با باور به شعور اجتماعی و عقل و درایت تودهها معتقد بود که خرد جمعی، صبر و استقامت مردم در درازمدت بر مستبدان و ستمگران و خرافهپرستان غلبه خواهد کرد.[۱۳]
نفیسی به ادبیات معاصر توجه خاص داشت و بارها از ادبیات معاصر و ضرورت توجه به آن سخن گفت و در ردیفهای نخست فهرست پژوهشگرانی بود که با مقالهای، بر لزوم گنجاندن ادبیات معاصر در برنامههای آموزشی مدارس و دانشگاهها تأکید کرد. درواقع نفیسی بیشتر طرفدار مطرحکردن ادبیات معاصر بود نه نقد و بررسی آن. ظاهراً استنباطش این بود که ادبیات معاصر نخست باید مجال بروز و ظهور یابد و آنگاه به ترازوی نقد کشیده شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
با نگاهی به آثار نفیسی در تألیف و تصحیح و ترجمه، مشخص میشود که بیشتر کارهای وی مطالب تاریخی و ادبی است؛ بااینحال در نوشتههای او کمتر مطلبی یافت میشود که با نقد ادبی در ارتباط باشد و آنجا هم که سخنی در این باره میآورد، متأسفانه اغلب چندان استوار نیست که بتواند توجهی را برانگیزد. نفیسی معتقد است که هر زبانی، خواه مرده یا زنده در سه مرحله از تکامل سیر کرده است:
- زبان محاوره: کاربردش در گفتوگوهای روزمرهٔ مردم است.
- زبان نثر: شامل لغات و ترکیبهای مخصوص که در زبان محاوره بهکار نمیروند و گاهی صنایع لفظی و معنوی و فراتر از همه، تشبیهها و کنایهها و استعارها را در خود میپذیرد و بهطورکلی «علم معانی و بیان» را پدید میآورد.
- زبان نظم: صنایع لفظی و معنوی را بهکمال میرساند و اصول قوافی و عروض و نقدالشعر را نیز بر آن میافزاید.
با تأملی در این تقسیمبندی چنین فهم میشود که او دیدگاهی کلی دربارهٔ ادبیات و نقد ادبی ندارد. همین که او از سه زبان محاوره، نظم و نثر یاد میکند، نشاندهندهٔ این است که ادبیات را پیکرهای واحد نمینگرد و بهدنبال اصولی کلی نیست که بتوان آن را به همهٔ بخشهای ادبیات، اعم از شعر و نثر، تسری داد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زمینهٔ فعالیت
روزنامهنگاری و مقالهنویسی
اولین مقالههای نفیسی بعد از بازگشت به ایران در روزنامهٔ «ارشاد» با امضای «سعیدبنناظمالاطبا» منتشر شد. وی بعد از فعالیت در مجلهٔ دولتی «فلاحت و تجارت»، در سال۱۳۰۱ سردبیرِ نشریهٔ ادبی «پرتو» شد که «میرزامحمدعلی واله خراسانی» در تهران مدیریت و منتشر میکرد؛ اما این هفتهنامه خیلی زود تعطیل شد و نفیسی در سال۱۳۰۲ پیشنهاد «میرزاآقاخان فریور تهرانی» را پذیرفت و مدیریت نشریهٔ «عهد انقلاب» را برعهده گرفت. با توقیف عهد انقلاب، نفیسی امتیاز نشریهٔ سیاسی و اجتماعی «امید» را گرفت. شمارهٔ اول امید بهصورت مستقل و شمارهٔ دوم آن بهجای عهد انقلاب منتشر شد که آنهم توقیف شد. با توقیف دورهٔ اول امید، در سال۱۳۰۳ «محمد رمضانی» بهتشویق نفیسی، مجلهٔ ادبیِ «شرق» را منتشر کرد. مدیریت این مجله را که تا سال۱۳۱۰ منتشر میشد، سعید نفیسی عهدهدار بود. در سال۱۳۱۳ موسسهٔ اطلاعات، تصمیم به انتشار روزنامهای بهزبان فرانسه به نام «ژورنال دو تهران» گرفت که قسمت ادبی آن را به نفیسی واگذار کرد. از دیگر فعالیتهای نفیسی در زمینهٔ روزنامهنگاری، همکاری دائم او با مجلهٔ «پیام نو» در سالهای ۱۳۲۳تا۱۳۳۶ بود که انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منتشر میکردند. این همکاری بعد از تغییر نام مجله به «پیام نوین» در سال۱۳۳۷ نیز ادامه یافت و البته باعث سوءظن دستگاههای امنیتی به نفیسی شد. علاوهبر این، مقالههای نفیسی در نشریههای متعدد دیگری همچون «ارمغان»، «یغما»، «سخن»، «سپیدوسیاه» و... چاپ میشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تصحیح متون
سعید نفیسی از پیشروان احیای متون فارسی است و طی حیات پراثر خود، ۳۸ متن از متون ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کرد. کارهای او در زمینهٔ تصحیح متون متنوع است و متون منظوم و منثور را دربرمیگیرد. اولین شاعری که توجه نفیسی را به خود جلب کرد، حکیم عمر خیام نیشابوری بود که نفیسی مجموعهای از رباعیات وی را فراهم کرد. چاپ نفیسی از دیوان رشید وطواط که اولین تصحیح از این اثر است، نکاتی را در احوال و آثار این شاعر تبیین کرد که در پژوهشهای محققان قبل، نظیر عباس اقبال آشتیانی و قاسم تویسرکانی بهنتیجهٔ قطعی نرسیده بود. از نمونه کارهای نفیسی در متون منثور، معرفی و تصحیح «گشایش و رهایش» برای اولین بار (و اثبات تعلق آن به ناصرخسرو) و نیز تصحیح «تاریخ بیهقی» است که تعلیقات مفصل ادبی و تاریخی او بر آن نکات زیادی را روشن ساخت.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شعر، رمان، داستان و نمایشنامه
نفیسی گاهی از باب تفنن و رفع خستگی شعر میگفت که البته در مقابل نثر او جلوه و جلایی ندارد؛ ولی در بین آنها اشعار خوب با مضامین بکر و اغلب طنزآمیز هم بهچشم میخورد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد خود در این باره میگوید:
« | «روزی که قلم بر کاغذ گذاشتم... گمان میبردم که شاعر میشوم. میکوشیدم چند مصراع در آن وزن و قافیهای که به دلم نشسته بود بسازم... از ۱۲۹۵تا۱۳۰۲ بیش از هشتهزار بیت شعر گفتم؛ چون بازهم کتاب میخواندم، خود میدانستم که بهتر از دیگران شعر نگفتهام. همان حس برتریجویی مرا برانگیخت که دست از این کار بیهوده بردارم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
نفیسی از اولین کسانی است که در زمینهٔ داستان کوتاه در فارسی اثر درخور ملاحظهای نگاشت. اولین نمونهای را که وی عرضه کرد، «خانهٔ پدری» نام نهاد که بعدها در مجموعهٔ «ستارگان سیاه» منتشر شد و در اصل مربوط به ۱۲۹۵ است. اولین تجربهاش در رماننویسی، «فرنگیس» بود. از دیگر آثار او در این حوزهها اثری رمانگونه به نام «نیمهٔ راه بهشت» و مجموعهای از داستانهای کوتاه تاریخی با عنوان «ماه نخشب» است که چیزی بین مقالهٔ تاریخی و داستان کوتاه بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نفیسی در زمینهٔ نمایشنامهنویسی هم آثاری دارد: «قاضی واقواق» و «آخرین یادگار نادرشاه». ابوالقاسم جنتی عطایی از نمایشنامهٔ دیگری بهقلم نفیسی با عنوان «قربانی یک دختر» هم نام میبرد و نفیسی را از منتقدانی میشمارد که پس از جنگ جهانی اول در کنار افرادی چون خانملک ساسانی، مرتضی مشفق کاظمی و علی دشتی، به رشد و توسعهٔ نمایشنامهنویسی و استحکام بنیاد نمایشی ایران کمک بسزایی کردند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پژوهشهای ادبی و تاریخی
پژوهش در تاریخ ادبی ایران برای سعید نفیسی که به متون کهن و میراث تاریخ ایران عشق میورزید، جاذبهٔ خاصی داشت. نفیسی نهفقط «احوال و اشعار رودکی» و بهمناسبت بحث در احوال شاعران عهد رودکی، احوال و اشعار تمام گویندگان قدیم ایران را تحقیق و تدقیق میکرد؛ بلکه در «سالنامهٔ پارس» هم نشر یک دوره تاریخ ادبیات ایران را بهسبک دایرةالمعارف و برحسب ترتیب عصر شاعران و نویسندگان، برعهده گرفت که چندین سال ادامه یافت و چون ناتمام مانده بود، بعدها در اواخر عمر، آن را تکمیل کرد و با عنوان «تاریخ نظم و نثر در ایران تا قرن دهم هجری» در دو جلد منتشر کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
از پژوهشهای تاریخی سعید نفیسی، «تاریخ مسیحیت در ایران» است که توجه دربار واتیکان را جلب کرد. اهمیت این کتاب در این است که اروپاییان دربارهٔ اسلام و شرق زیاد نوشتهاند؛ ولی از شرَق مسلمان دربارهٔ مسیحیت چندان منبعی در دست نیست و این کتاب را باید یکی از منابع دستاول دانست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد بهعلاوه، نفیسی آثار متعدد دیگری نیز درباب تاریخ گذشته و معاصر ایران نوشته است؛ نظیر: «بابک خرمدین، دلاور آذربایجان» و «تاریخ تمدن ایران ساسانی»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فرهنگنگاری
فرهنگ دوجلدیِ «فرانسه به فارسی» با دوهزار صفحه اثری از نفیسی است که وی را به عضویت فرهنگستان فرانسه درآورد و نشانهای «لژیون دونور» و «پالم آکادمیک» را نصیبش کرد. «فرهنگنامهٔ پارسی» دیگر کوشش سعید نفیسی است. از وی «فرهنگ ناظمالاطبا» در پنج جلد با عنوان «فرهنگ نفیسی» و با مقدمهٔ محمدعلی فروغی نیز بهچاپ رسیده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ترجمه
نفیسی که از نوجوانی ترجمه متون فرانسوی را آغاز کرده بود؛ بهجز آن، زبانهای روسی، عربی و انگلیسی را هم خوب میدانست.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه «ایلیاد» و «ادیسه» اثر هومر و «آرزوهای بربادرفته» اثر بالزاک از ترجمههای نفیسی است که نثر روان و شیوای او به این آثار، چاشنی ملایمی از شعر بخشید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نفیسی از نگاه صاحبنظران
عبدالحسین زرینکوب
« | نمیتوان نادیده گرفت که آثار نفیسی، بهقول ادیبان، غث و سمین (خوب و بد) دارد. بعضی حاصل اندیشهای زودگذر و شتابکارانه است و پارهای نتیجهٔ تأملات دور و دراز و درنگآمیز. ازاینروست که در مجموعهٔ این آثار، از حیث عمق و دقت، تفاوتهای بارز دیده میشود. نفیسی البته انسان بود و نمیتوانست از خطا مصون باشد؛ بهعلاوه، کارْ زیاد میکرد و کسی که کار میکند و خوب کار میکند، خطا و اشتباه از دستش درمیرود. بهاقتضای همین امر بود که نفیسی گهگاه شتابکاریهایی نیز در اظهار بعضی عقاید که خلاف دریافت همگان بود، داشت. حتی پارهای از سخنانش مبنیبر تجرید و تصمیم ناسنجیده میشد؛ لیکن این عیبها را که هیچ نویسندهای از آنها عاری نیست، بعضی ستیزهجویان از آنچه بود بزرگتر جلوه میدادند و به این بهانه بر وی میتاختند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
ایرج افشار
« | نفیسی از وجودهای گرانقدر و بامایهای بود که جوهر حیات را از آغاز جوانی تا دم آخر زندگی بر زادبوم خود موقوف ساخته بود و ایران از قلمش و پندارش دور نمیشد و اگر بر صدر داستانی از داستانهای ملی خود نوشته است: «به ایرانم، به ایران گرامیم، به ایران جاودانیم»، گزافهسخن نیست. ایران را دوست میداشت. به فرهنگ و تاریخ و زبان کشورش خدمت بسیار کرد، آنچنان که یادش همیشه در دل دوستان و شاگردانش بهجا و در صحایف کتب زبان فارسی و تحقیقات ایرانی جاودان خواهد ماند و آیندگان بیش از همزمانان او بر آثارش خواهند نگریست.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
حبیب یغمایی
« | نفیسی پرکارترین و معروفترین نویسندگان این عصر است، تألیفات او به دویستوپنجاه کتاب و رساله میرسد و مقالاتش را نمیتوان تحدید کرد و اوراقی را که بهخط خود نوشته شاید از میلیونها سطر بهدر گذرد. بسیاری از دواوین شاعران قدیم را بهخط خود نوشته و همچنین اشعار بسیاری از شاعران معروف و غیرمعروف معاصر را فراهم آورده و کتابت فرموده که اگر آن همه یکجا شود، تذکرهای از تمامی و کمال بیمانند خواهد بود. نفیسی در فارسینویسی مهارتی شگفتانگیز داشت. از نویسندگان معاصر کسی را نمیشناسم که به شتاب و سرعت چیز بنویسد، بیهیچ اشتباه و بیقلمخوردگی و درنهایت سادگی و روانی. هنرمندیِ نفیسی در این بود که یک بار مینوشت و روان و بیغلط مینوشت و اگر گاهی تساهلی در موضوعهایی معدود در نوشتههایش دیده شود، بهعلت شتاب و حرارت و زبردستی اوست در نوشتن.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
از نگاه نفیسی
علامه قزوینی
نفیسی در خاطرات خود دربارهٔ علامه محمد قزوینی میگوید:
« | «اصول انتقاد و تحقیق درست و تتبع را ما همه از تصحیحات و مقدمههای چند کتابی که مرحوم قزوینی نوشته بودند، مانند «چهارمقاله» و «مرزباننامه» و یکی از مجلدات لبابالالباب و تذکرهالاولیا و... فرامیگرفتیم... دو صفت مردانهٔ بسیار بزرگ در او بود. یکی آنکه در دوستی بسیار باوفا و راسخ و حقشناس بود. دیگر آنکه به دانش و هنر احترام بسیار میگذاشت و گاهی هم معایب برجستهٔ دانشمندان و هنرمندان را چشمپوشی میکرد و نام ایشان را همیشه با کمال ادب و احترام میبرد. در تسلط او در تاریخ و ادب و مخصوصاً صرفونحو زبان عرب و اشعار بزرگان زبان تازی چیزی نمینویسم؛ زیرا آثار وی بهترین معرف احاطهٔ کامل او در این رشتهها بود. بیشتر مطالبی را که در کتابها خوانده بود، در ذهن داشت و کمتر خطا میکرد... |
» |
احمد کسروی
- «این مرد، اگر خود را بدین سرکشیها آلوده نکرده بود، حتماً یکی از بزرگترین دانشمندان کشور ما میشد. قطعاً تا امروز زنده مانده بود. عوام او را از پای درنیاورده و جرئت نکرده بودند درخت تناور دانش او را به بادی ریشهکن کنند. از همه گذشته، آنهمه وقتی را که صرف کارهایی در حاشیهٔ علم کرد، اگر در همان راهی که در روز نخست با آنهمه اندوختهٔ فراوان با آن گام برداشته بود صرف کرده بود، امروز، بسیاری از مسائل علمی به نام او در جهان مانده بود و کوهی در برابر جهانیان گذاشته بود که هیچ بادی آن را نمیلرزاند... .
- کاری که با او کردند زشتتر از کاری بود که با سقراط و حسینبنمنصور حلاج و دیگران که در راه عقیدهشان کشته شدند، کردند؛ زیراکه در آن زمانها دیگر به قانون و دادگستری، آنهمه که امروز مینازیدند، نمینازیدند.»[۱۵]
نیما و دیگران
در روزهایی که در محافل ادبی ایران، بین طرفداران شعر نو و هواداران شعر قدیم مبارزه، شدت گرفته بود، از نفیسی خواسته شد که نظر خود را در این باره ابراز دارد. او ضمن بحث مفصلی باتوجهبه پیشینهٔ شعر فارسی در تمدنهای کهن، نه قافیه و نه وزن عروضی را از شرایط اساسی شعر فارسی نمیداند و با این استدلال، ملامت نوسرایان را جایز نمیداند. البته بهنظر او، باتوجهبه سابقهٔ شعر عروضی، اگر شاعری بخواهد سخنش در دل مردم بنشیند بهتر است وزن عروضی را از دست ندهد. اگر قافیه را رعایت نکرد، باز چندان ماخوذ نخواهد بود و اگر شاعری، جسورتر بود و خواست وزن عروضی را رعایت نکند، باز بهنظر نفیسی میتواند شعر هجایی بگوید؛ اما نفیسی شعری را که نه وزن عروضی داشته باشد و نه وزن هجایی، شعر نه، بلکه نثر مقطع یا موزون میداند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد او در ادامه میگوید:
- «این روزها چند تن از گویندگان هستند که شعر نو میسرایند، مانند آقایان شین.پرتو، تندرکیا، منوچهر شیبانی، شوریده، شرنگ، آرزو، نیما یوشیج، کولی، آریا، سایه، ا.صبحیاب، غروب و گلچین گیلانی که بیشتر از دیگران، آثارشان را در مطبوعات دیدهام. برخی از ایشان اصولی را که نوشتم رعایت میکنند و به همین جهت، گاهی شاهکارهای جالبی بیرون دادهاند و این پسند و اقبال مردم خود بهترین میزان و معیار کار هنری است؛ زیرا مقصود از هنر تأثیر در ذهن و احساسات و اندیشهٔ مردم است. اگر اثری که هنرمند میخواهد نکند، رنج هنرمند بیهوده خواهد ماند و هنر بیاثر، کالای بیخریدار است.»[۱۶]
خلقیات
« | آشنایی با او زود میسّر است و بهسادگی دل در مهر او میتوان بست. شیرینسخن است و همصحبت خود را از گفتارهای ملیح خویش لذت میبخشد. او زمان را در میان کتابها از دست میدهد و با آنها بام را به شام میرساند. از دیدار یاران خود سخت خوشنود میشود. محضرش هیچگاه سرد و ناراحت نیست. از هر دری میگوید و بسیار میخندد. از طعنهزدن بر کار جهان، باکی ندارد. شناسایی او زود میسّر نیست و بهسادگی به کمال خلق و علم او پی نمیتوان برد. بیننده به یک بار او را نمیشناسد. هرکس مدتها با او ننشسته و سالها با قلم او همآواز نبوده باشد، نمیداند که در اندرون جسم نحیف او چه نهفته است. او هیچگاه چشمداشت به تعلقات دنیا ندارد. در خانهای پیگسسته مینشیند؛ چون میداند که اگر به کاخی هم درمینشست بهجز این نبود.خطای یادکرد: برچسب |
» |
اینها توصیفهایی است که ایرج افشار از منش سعید نفیسی میکند. بهنظر او نفیسی مرد مادی نبود. برای مال دنیا ارزشی قائل نبود. گشادهدست بود. کتب عزیز و نفیس خود را بیهیچ نگرانی و خستی به دوست و آشنا میسپرد و کم اتفاق میافتاد که خواستار برگرداندنش باشد؛ مگراینکه بدان نیازمند شود. مادی نبود. در گرفتن حق تألیف سختگیر نبود. بهآسانی و ارزانی قبول طبع کتاب برای هر ناشر و کتابفروش میکرد. بدان حد که حیرت رقیبان را برمیانگیخت و غالباً او را سرزنش میکردند؛ ولی نفیسی را عقیدتی دیگر و اندیشههایی بلندتر در سر بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
گزارشی از سفرهای فرهنگی نفیسی به قلم خودش
مرا جزو نخستین اعضای پیوستهٔ فرهنگستان انتخاب کردند و سفرهای متعدد در خارج از ایران برای من پیش آمد، چنانکه تاکنون نُه بار برای شرکت در جشنها و عضویت در کنگرههای ادبی به خاک شوروی رفتهام.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- در سفر اول هندوستان، مهمان دوازده دانشگاه مهم آن کشور یعنی دانشگاههای اللهآباد و بمبئی و کلکته و پنته و دهلی و علیگره و بنارس و مدراس و ناگپور و تریواندروم و حیدرآباد دکن و لکنهو بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر دوم بهدعوت دانشگاه علیگره برای تأسیس شعبهٔ ادبیات فارسی در انستیتوی مطالعات اسلامی آن دانشگاه رفتم و دو سال به این کار مشغول بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر اول پاکستان، نخست مهمان آکادمی اقبال و سپس مهمان دانشگاههای کراچی و لاهور و حیدرآباد سند و ملتان و کویته و پیشاور بودم و انجمنهای ادبی سیالکوت و وزیرآباد و جهلم و راولپندی نیز از من پذیراییهای بسیار گرم کردند و در کنگرهٔ فلسفهٔ شرق در پیشاور شرکت کردم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر دوم به کنگرهٔ اسلامی در لاهور دعوت شده و در سفر دوم مهمان دانشگاه لاهور بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر افغانستان مهمان دانشگاه کابل بودم و چهار ماه، استاد افتخاری، در آن دانشگاه تدریس کردم و در شهرهای هرات و شنیدن (اسفزار) و فراه و گرشک و قندهار و غزنین و جلالآباد و بامیان و پلخمری و بغلان و قندز و... مهمان دولت افغانستان بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر مصر یک دورهٔ تاریخ ادبیات ایران را در دانشگاه قاهره تدریس کردم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر لبنان چهار ماه مهمان دانشگاه سنژوزف بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر بلژیک مهمان دانشگاه بروکسل و دانشگاه گان بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر آمریکا چندی مهمان دانشگاه معروف هاروارد در ناحیهٔ ماساچوست بودم و دانشگاههای کلمبیا را در نیویورک و دانشگاه پرینستون را در نیوجرسی دیدم و در چهارمین کنگرهٔ باستانشناسی و هنر ایران در نیویورک و فیلادلفیا و واشنگتن شرکت کردم. در همان سفر نمایندهٔ دولت ایران در کمیتهٔ فنی وحدت نامهای جغرافیایی در سازمان ملل متحد بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در سفر آلمان برای شرکت در کنگرهٔ بیستوچهارم خاورشناسان مهمان دولت آلمان بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در یکی از سفرهای انگلستان نیز مهمان دانشگاه کمبریج بودم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
آثار و کتابشناسی
شیوهٔ نثر سعید نفیسی
از دیدگاه صادق رضازادهٔ شفق، شیوهٔ فارسی سعید نفیسی بسیار شیرین و نغز بود. او در این باره مینویسد:
- «ما در وصف سبکهای مختلف از طرز انشای ابوالمعالی نصرالله در «کلیله» و بیهقی در «تاریخ مسعودی» و سعدی در «گلستان» نام میبریم. اینان بیتردید استادان نثر بدیع فارسی هستند؛ اما سبک هیچیک در زمان حاضر قابلِپیروی نیست. از آن سوی هم نویسندگان تازیمنش یعنی «قلمبهنویسان» از طرفی و سرهنویسان و فرنگیمآبان از آن سوی، حق انشایی را که هم بیان مقصود کند و هم زیبایی و لحن و آهنگ جملهبندی زبان را نگه دارد و درعینحال از افراط و تفریط بپرهیزد و سره را از ناسره بشناسد، نمیتوانند ادا کنند. شیوهٔ نفیسی در نتیجهٔ نیمقرن آزمایش دمادم و نویسندگی پیاپی توام با مطالعه و مقایسهٔ سبکهای گوناگون ادوار مختلف در نغزنگاری و تنسیق لغات و عبارات به مرحلهای رسیده که میتوان آن را بیاغراق بهترین نمونهٔ نثر فارسی شمرد.»[۱۷]
عبدالحسین زرینکوب نیز وجه مشترک تمام آثار سعید نفیسی را، به رغم تنوع و پراکندگی آنها، شیوایی و دلاویزی انشای او میداند که حتی فنیترین و پیچیدهترین تحقیقات او نیز با لطافت بیان همراه است. او سعید نفیسی را از معماران واقعی نثر جدید ایران میشمارد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
از منظر نادر نادرپور نیز، سعید نفیسی از بنیادگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از ویژگیهای این نثر، پیراستگی عبارات در لفظ و معنی بود، به طوری که نویسنده میکوشید اندیشهٔ خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هرگونه پیچش و پیرایهای دور باشد و به جای آرایههای بیهودهٔ لفظی، از استحکام دستوری برخوردار باشند.[۱۸]
کتابشناسی و فهرست آثار
تألیف و تصحیحخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد[۱۹]
- هدیهٔ دوستانه، از طرف حیدرعلی کمالی، محمدحسین حسابی و سعید نفیسی، تهران: مطبعهٔ فاروس، ۱۳۰۴. این کتاب به یادگار کنسرتهای بزرگ ۱۷، ۲۰، ۲۳ و ۲۴تیرماه۱۳۰۴ به علینقی وزیری تقدیم شد.
- آخرین یادگار نادرشاه (نمایشنامه)، تهران: مجلهٔ شرق، ۱۳۰۵، تجدیدچاپها تهران: فرهنگ جاوید۱۳۸۱، ۱۳۹۷ با عنوان «آخرین یادگار نادرشاه: بازی در سه پرده»
- شیخ زاهد گیلانی، رشت، ۱۳۰۶
- نخلبند شعرا (احوال و منتخب اشعار خواجوی کرمانی)، تصحیح، تهران: موسسهٔ خاور، ۱۳۰۷. تجدیدچاپ تهران: نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «نخلبند شعرا»
- رباعیات حکیم عمر خیام، با ترجمهٔ حال، تهران: کتابخانه و مطبعهٔ بروخیم، ۱۳۱۰ با ترجمهٔ شعر فرانسه اثر ابوالقاسم اعتصامزاده و دیباچهٔ فارسی بهقلم سعید نفیسی.(چاپ سربی)، تجدیدچاپها تهران، ۱۳۱۴؛ تهران: مطبعهٔ فرهومند(بدون تاریخ)؛ تهران: نامک، ۱۳۸۳، پورشاد، ۱۳۸۵ و کتاب پارسه، ۱۳۸۶ که هر سه چاپ همراهبا ترجمهٔ فرانسوی ژیلبر لازار و ترجمهٔ انگلیسی ادوارد فیتزجرالد بهخط میرجمالالدین جلالی و مقدمهٔ سعید نفیسی (ترجمهٔ مقدمه از مهدی افشار در چاپهای پورشاد و کتاب پارسه)
- فرهنگ فرانسه به فارسی، ۲ج، تهران: کتابخانهٔ بروخیم، ۱۳۰۹تا۱۳۱۰. تجدیدچاپها تهران: کتابفروشی پهودا بروخیم و پسران، ۱۳۵۲، تهران: کتابخانهٔ بروخیم، ۱۳۴۶و۱۳۵۲، تهران: صفیعلیشاه: مرکز یادگارهای سعید نفیسی، ۱۳۶۷، ۱۳۷۱، ۱۳۷۵، ۱۳۷۸ و ۱۳۸۴، تهران: فروغی، ۱۳۶۳ با عنوان «فرهنگ فروغی فرانسه به فارسی»
- احوال و اشعار رودکی، ۳ج، تصحیح، تهران: ادب، ۱۳۰۹تا۱۳۱۰. تجدیدچاپ تهران: کتابخانهٔ ترقی، ۱۳۰۹ با عنوان «احوال و اشعار ابوعبدالله جعفربنمحمد رودکی سمرقندی» (جلد۱)؛ جلد۲، ۱۳۱۰ و جلد۳ این اثر شرکت کتابفروشی ادب در سال ۱۳۱۹؛ تهران: نشر دف، ۱۳۹۸؛ تهران: ابنسینا، ۱۳۴۱، شهرکتاب، هرمس، ۱۳۸۱، امیرکبیر، ۱۳۸۲ و اهورا، ۱۳۸۲ با عنوان «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی»؛ براساس نسخهٔ سعید نفیسی از اشعار رودکی نیز چاپهای متفاوتی از «دیوان رودکی» در دست است؛ مانند مشهد: داریوش، ۱۳۹۰(براساس نسخهٔ نفیسی و براگینسکی بهکوشش علیاصغر طاهری)، تهران: نگاه، ۱۳۷۳(بر اساس نسخهٔ نفیسی و براگینسکی)، شهر کتاب، هرمس، ۱۳۸۱(براساس نسخهٔ نفیسی و برینسکی)، آرشام، ۱۳۸۸ براساس نسخهٔ نفیسی و براگینسکی)، مهرآوید، ۱۳۹۳(بهکوشش عبدالله اکبریانراد)، انتشارات فرهنگ دانشجو، ۱۳۹۵ و ۱۳۹۴(بهکوشش عباس یزدی) و نشر گویا، ۱۳۹۸
- شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی، ج۱، تصحیح، تهران: خاور، ۱۳۱۰
- فرنگیس(رمان)، تهران، ۱۳۱۰. تجدیدچاپها تهران: کتابفروشی مروج، ۱۳۲۷، بنگاه نشر اندیشه، ۱۳۳۸، امیرکبیر، گوهرخای، ۱۳۴۴، ساحل گیسوم، توساکو، ۱۳۹۷، امید فردا، ۱۳۹۸ و نشر دف، ۱۳۹۸، قم: اثر قلم، ۱۳۹۷ و گوهر ماندگار، ۱۳۹۷
- رباعیات باباافضل کاشانی، تصحیح، تهران، ۱۳۱۱. تجدیدچاپ تهران: فارابی، ۱۳۶۳ با عنوان «رباعیات باباافضل کاشانی: به ضمیمهٔ مختصری از احوال و آثار وی»
- پندنامهٔ انوشیروان، بدایعی بلخی، تصحیح، تهران، ۱۳۱۲
- نصیحتنامه معروف به قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر، با مقدمه و حواشی سعید نفیسی، تصحیح، تهران: ۱۳۱۲. تجدیدچاپها تهران: فردوس ۱۳۸۵ و دنیای کتاب، ۱۳۹۴
- مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد، تهران: مطبعهٔ مهر، ۱۳۱۳
- یزدگرد سوم، تهران، ۱۳۱۴. این کتاب شامل چهار متن از سعید نفیسی است؛ شامل: مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد(۱۳۱۳)، پندنامهٔ انوشیروان(۱۳۱۲)، مجدالدین همگر شیرازی(۱۳۱۴) و یزدگرد سوم(۱۳۱۴)
- مجدالدین همگر شیرازی، تهران، ۱۳۱۴
- نظامی در اروپا، تهران، ۱۳۱۴
- آثار گمشدهٔ ابوالفضل بیهقی، تهران: مجلهٔ مهر، ۱۳۱۵
- به یاد ماکسیم گورکی، تهران، ۱۳۱۵
- شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی، ج ۷تا۱۰، تصحیح. تهران: بروخیم، ۱۳۱۳تا۱۳۱۵. دیگر جلدهای این چاپ بههمت مجتبی مینوی، عباس اقبال آشتیانی و سلیمان حییم آمادهٔ چاپ شده بود. تجدیدچاپها طلایه، ۱۳۸۶ و ۱۳۹۳ بهاهتمام بهمن خلیفه
- احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، تصحیح، تهران: اقبال، ۱۳۱۶. تجدیدچاپها تهران: چکامه، ۱۳۷۳ و اقبال، ۱۳۸۹؛ قم: توسعهٔ قلم، ۱۳۹۲؛ چاپهایی از دیوان شیخ بهایی هم با مقدمهٔ سعید نفیسی در دست است؛ همچون: تهران: زرین، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۸ با عنوان «دیوان شیخ بهایی، با مقدمهٔ سعید نفیسی» و تهران: اکباتان، ۱۳۹۶ با عنوان «دیوان کامل شیخ بهایی، با مقدمهٔ سعید نفیسی»
- سامنامهٔ خواجوی کرمانی، ج۱. تصحیح، تهران، ۱۳۱۶
- ستارگان سیاه(مجموعه داستان)، تهران: علی جعفری، ۱۳۱۶. تجدیدچاپها تهران: علی جعفری، ۱۳۱۷، صفیعلیشاه، ۱۳۲۸، امیرکبیر، ۱۳۴۹، مجید، ۱۳۷۹، فردوس، ۱۳۹۱، پرنیان خیال، ۱۳۹۶، ساحل گیسوم، توساکو، ۱۳۹۷، اساطیر، ۱۳۹۷ و نشر دف: ۱۳۹۸؛ قم: اثر قلم، ۱۳۹۷، گوهر ماندگار، ۱۳۹۷
- سخنان سعدی دربارهٔ خودش، تهران، ۱۳۱۶
- سیرالعباد الی المعاد، سنایی غزنوی، تصحیح و مقدمه، بهکوشش حسین کرمانی، تهران: آفتاب، ۱۳۱۶. تجدیدچاپها تهران: مجلهٔ نسیم صبا، ۱۳۱۶، مانی، ۱۳۷۸، نشر دف، ۱۳۹۸
- تاریخ گیتیگشا (در تاریخ خاندان زند)، میرزا محمدصادق موسوی نامی اصفهانی، تصحیح، تهران: اقبال، ۱۳۱۷. تجدیدچاپها تهران: اقبال، ۱۳۶۳ و ۱۳۹۰ و نشر دف، ۱۳۹۸
- تاریخ خاندان طاهری، تهران: اقبال، ۱۳۱۷. تجدیدچاپها تهران: اقبال، ۱۳۳۵، اساطیر، ۱۳۸۶ و انتشارات دف، ۱۳۹۸
- دستورالوزرا، خواندمیر، تصحیح، تهران: اقبال، ۱۳۱۷. تجدیدچاپ تهران: شرکت نسبی اقبال و شرکا، ۱۳۵۵
- پیشرفتهای ایران در دورهٔ پهلوی، تهران: سازمان پرورش افکار، ۱۳۱۸
- دیوان قطعات و رباعیات ابن یمین، تصحیح، تهران: مروج، ۱۳۱۸
- دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری، تصحیح، تهران: اقبال، ۱۳۱۹. تجدیدچاپ تهران: شرکت نشر نقد افکار، ۱۳۸۸، ذهنآویز، ۱۳۹۰، آدینهٔ سبز، ۱۳۹۲، پورصائب، ۱۳۹۲، پورنگ، ۱۳۹۳، آفرینه، ۱۳۹۳، گسترش فرهنگ و مطالعات، ۱۳۹۷، کتابسرای میردشتی، ۱۳۹۷؛ قم: نگاران قلم، ۱۳۸۹، آثار قلم، ۱۳۹۲، ۱۳۹۳، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ و هنارس، ۱۳۹۷ و...؛ در برخی از تجدیدچاپ با عنوان «دیوان قصاید، ترجیعات و غزلیات عطار» ذکر شده است.
- دیوان حکیم لامعی گرگانی، تصحیح، تهران: علمی، ۱۳۱۹. تجدیدچاپها تهران: چاپخانهٔ ایران، ۱۳۱۹، شهرکتاب، هرمس، ۱۳۸۱ و نشر دف: ۱۳۹۸
- فرهنگنامهٔ پارسی، ج ۱، تهران: وزارت فرهنگ، ۱۳۱۹
- تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی، ابوالفضل بیهقی، (۳ج)، تصحیح، ج۱. تهران: ادب، ج۲ و ج۳. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۱۹تا۱۳۳۲؛ تجدیدچاپها تهران: سنایی، ۱۳۸۶ در دو جلد با عنوان «تاریخ بیهقی»
- جستوجو در احوال و آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، تهران: اقبال، ۱۳۲۰. تجدیدچاپها اقبال، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۳ با عنوان «زندگینامهٔ عطار نیشابوری» و نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «زندگینامهٔ عطار»
- دیوان قصاید و غزلیات معینالدین جنید شیرازی، تصحیح، شیراز: احمدی، ۱۳۲۰. تجدیدچاپ تهران: کتابخانهٔ مرکزی، ۱۳۲۰
- منتخب قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووسبناسکندر قابوس، تهران: وزارت فرهنگ، ۱۳۲۰. تجدیدچاپها چاپخانهٔ سپهر، ۱۳۲۰ و نشر دف، ۱۳۹۸
- در پیرامون احوال و اشعار حافظ، تهران: اقبال، ۱۳۲۱
- افسانهٔ کریلوف، تهران، ۱۳۲۳
- پیشرفتهای فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی، تهران، ۱۳۲۳
- سازمان آموزش عمومی در اتحاد جماهیر شوروی، تهران، ۱۳۲۳
- پوشکین، تهران: انتشارات انجمن روابط فرهنگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی، ۱۳۲۵
- مواهب الهی: در تاریخ آل مظفر، معینالدین بن جلالالدین محمد معلم یزدی، ج ۱، تصحیح، تهران: کتابخانه و چاپخانهٔ اقبال، ۱۳۲۶. تجدیدچاپ نشر دف، ۱۳۹۸
- هفتاد سال زندگی، پنجاه سال خدمت به دانش (زندگی عبدالعظیم قریب)، تهران: ضمیمهٔ نشریهٔ «خبرهای دانشگاه»، ادارهٔ انتشارات و روابط دانشگاهی دانشگاه تهران، ۱۳۲۶.
- گشایش و رهایش، ناصرخسرو، تصحیح، بمبئی، ۱۳۲۸. تجدیدچاپها بمبئی: انجمن اسمعیلی، ۱۳۲۸؛ تهران: سازمان چاپ کیهان، ۱۳۴۰، جامی، ۱۳۶۳، اساطیر، ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ بهاهتمام عبدالکریم جربزهدار
- درفش ایران و شیر و خورشید، تهران: زینعلی، ۱۳۲۸
- ماه نخشب(مجموعه داستان)، تهران: صفیعلیشاه، ۱۳۲۸. تجدیدچاپها تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۷، مؤسسهٔ انتشاراتی فردوسی ایران، ۱۳۷۹، افسون، ۱۳۸۰، سمیر، ۱۳۸۶، اساطیر، ۱۳۹۶، پرنیان خیال، ۱۳۹۶، ساحل گیسوم، ۱۳۹۷ و نشر دف، ۱۳۹۸
- تاریخ بیمارستانهای ایران، تهران، ۱۳۲۹
- کنجکاویهای علمی و ادبی، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۲۹
- آتشهای نهفته: حسابها درنیامد، تهران، ۱۳۳۰. تجدیدچاپها تهران: پرسمان، ۱۳۸۵ و سمیر، ۱۳۸۶ با عنوان «آتشهای نهفته: حسابها درست درنیامد» و پر، ۱۳۸۹ با عنوان «آتشهای نهفته: حسابهای درست درنیامده»
- نثر فارسی معاصر: منتخباتی از بهترین آثار مورخان و محققان نامی ایران از صدر مشروطیت تا معاصر، تدوین ایرج افشار، با مقدمهٔ سعید نفیسی، تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۰
- روزگار ابنسینا، تهران، ۱۳۳۲. تجدیدچاپها تهران: دانش، سعدی، ۱۳۵۵ با عنوان «زندگی و کار و اندیشه و روزگار پور سینا»، انتشارات کتابخانهٔ دانش، ۱۳۳۳ و ۱۳۸۳ با عنوان «زندگی و کار و اندیشهٔ پور سینا»، اساطیر، ۱۳۸۴ با عنوان «زندگی و کار و اندیشه و روزگار پور سینا»، کتاب پارسه، ۱۳۸۸تا۱۳۹۱ با عنوان «ابنسینا: زندگی، آثار و افکار حکیم ایرانی»، هرمس، ۱۳۸۹ با عنوان «پور سینا: زندگی، کار، اندیشه و روزگار»، نشر دف، ۱۳۸۹ با عنوان «ابوعلی سینا»
- شاهکارهای نثر فارسی معاصر، (۲ج)، تالیف و تدوین، تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۰تا۱۳۳۲. تجدیدچاپ تهران: کانون معرفت، ۱۳۳۶تا۱۳۴۰ بهضمیمهٔ مقدمهٔ جامع و تاریخچهٔ مبسوطی از تحول و تکامل نثر فارسی از آغاز ادبیات کنونی تا زمان حاضر و تعریف سبکهای ادبی به روش اروپایی و...
- تاریخ تمدن ایران ساسانی، (۲ج)، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۱تا۱۳۴۴. تجدیدچاپها تهران: افسون، ۱۳۸۰، دنیای کتاب، ۱۳۸۱، اساطیر، مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، ۱۳۸۳، اساطیر، ۱۳۸۴، کتاب پارسه، ۱۳۸۸ و نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «تاریخ تمدن ساسانی»
- نیمهٔ راه بهشت (داستان)، تهران، ۱۳۳۲. تجدیدچاپها تبریز: ستاره، ۱۳۳۶؛ تهران: گوهرخای، امیرکبیر، ۱۳۴۴، ماهریس، ۱۳۹۷ و نشر دف، ۱۳۹۸
- ابنسینا در اروپا، تهران، ۱۳۳۳
- بابک خرمدین دلاور آذربایجان، تهران: ابنسینا، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: با عنوان «بابک خرمدین» در تهران: عطار، ۱۳۸۴، کتاب پارسه، ۱۳۸۸، دنیای کتاب، ۱۳۸۹، یاقوت کویر، ۱۳۹۵، نیلوفر نقرهای، ۱۳۹۷، آوینا، ۱۳۹۸، نشر دف، ۱۳۹۸ و... و با عنوان اصلی در تهران: فروغی، ۱۳۴۲ و ۱۳۴۸، اساطیر، ۱۳۸۴، معین، ۱۳۸۵، ثالث، ۱۳۸۷ و...
- بحرین: حقوق ۱۷۰۰ سالهٔ ایران، تهران: طهوری، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: اساطیر، ۱۳۹۴
- زینالاخبار (شامل تاریخ ساسانیان تا پایان دورهٔ صفاری)، ابوسعید عبدالحی گردیزدی، تصحیح، تهران: چاپخانهٔ رنگین، ۱۳۳۳. تجدیدچاپ: اساطیر، ۱۳۸۴
- گلچینی از دیوان سعید نفیسی، تهران: طهوری، ۱۳۳۳
- سهراب و رستم شاهکار شاعر بزرگ انگلیسی ماتیو آرنولد، ترجمه و مقایسه با رستم و سهراب شاهنامهٔ فردوسی بهانضمام دیباچه و حواشی، منوچهر امیری، با مقدمهٔ سعید نفیسی، تهران: ۱۳۳۳
- سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر، تهران: شمس، ۱۳۳۴. تجدیدچاپها تهران: سنایی، ۱۳۶۹ ۱۳۷۳، ۱۳۷۶ و ۱۳۹۷، نشر دف، ۱۳۹۸
- تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهٔ معاصر، (۲ج)، تهران: شرق، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها تهران: بنیاد، ۱۳۴۴(اولین چاپ جلد۲)، ۱۳۴۵، ۱۳۷۲ و ۱۳۷۶، افسون، ۱۳۸۰، شهر کتاب، ۱۳۸۱، دنیای کتاب، ۱۳۸۲ اساطیر، ۱۳۸۳، اهورا، ۱۳۸۴، آسمان نیلگون، ۱۳۹۳ و ارس، ۱۳۹۷
- کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص به عراقی، تصحیح، تهران، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها تهران: سنایی، ۱۳۳۸، ۱۳۶۸ و ۱۳۷۲، گلشایی، ۱۳۶۲، جاویدان، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۶، شهر کتاب، هرمس، ۱۳۸۱ و بدرقهٔ جاویدان، ۱۳۸۱
- لبابالالباب، محمد عوفی، بهتصحیح ادوارد جی. براون و تصحیحات جدید و حواشی و تعلیقات سعید نفیسی؛ با مقدمهٔ محمد قزوینی. تهران، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها فخر رازی، ۱۳۶۱، هرمس، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۹ و پیامبر، ۱۳۸۹
- دیوان ازرقی هروی، تصحیح، تهران: زوار، ۱۳۳۶
- زندگی و کار و هنر ماکسیم گورکی(با چند داستان دیگر)، تالیف و ترجمه، تهران، ۱۳۳۶. تجدیدچاپ تهران: نشر دف، ۱۳۹۸
- دیوان انوری، تصحیح، تهران: پیروز، ۱۳۳۷. تجدیدچاپ: تهران: سکه، ۱۳۶۴ با عنوان «گزیدهٔ دیوان انوری شامل قصاید، قطعات و...»، نگاه، ۱۳۸۹، سنایی، ۱۳۹۷ و شهر کتاب، هرمس، ۱۳۸۱
- کلیات قاسم انوار، تصحیح، تهران: سنایی، ۱۳۳۷. تجدیدچاپ: تهران: نشر دف، ۱۳۹۸
- دیوان هلالی جغتایی، تصحیح، تهران: سنایی، ۱۳۳۷
- قاضی واقواق(نمایشنامه)، تهران: گوتنبرگ، ۱۳۳۷
- دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی، تصحیح، تهران: فروغی، ۱۳۳۸. تجدیدچاپ: تهران: فروغی، ۱۳۶۲
- قرائت فارسی و دستور زبان برای سال اول، دوم، سوم و چهارم دبیرستانها (چهار کتاب مجزا)، تألیف سعید نفیسی و دیگران، تهران: برادران علمی، ۱۳۳۸
- دیوان رشیدالدین وطواط، تصحیح، تهران: بارانی، ۱۳۳۹. چاپ اول این اثر همراهبا کتاب «حقایقالسحر فی دقایقالشعر» از روی چاپ عباس اقبال آشتیانی؛ تجدیدچاپ: نشر دف، ۱۳۹۸
- دیوان عمعق بخاری، تصحیح، تهران: فروغی، ۱۳۳۹
- کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، تصحیح، تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۰. تجدیدچاپها امیرکبیر، ۱۳۷۵، سنایی، ۱۳۹۱ و نشر دف، ۱۳۹۸
- گلستان سعدی شیرازی، تصحیح، تهران، ۱۳۴۰. تجدیدچاپ: تهران: فروغی، ۱۳۴۱ و ۱۳۴۵
- تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، (۲ج)، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۲. تجدیدچاپها تهران: اساطیر، ۱۳۸۴، کتاب پارسه، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰ و نشر دف، ۱۳۹۸
- تاریخ اجتماعی ایران در دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۲. تجدیدچاپ تهران: اساطیر، ۱۳۸۴
- در پیرامون تاریخ بیهقی: شامل آثار گمشدهٔ ابوالفضل بیهقی و تاریخ غزنویان، (۲ج)، تهران: فروغی، ۱۳۴۲. تجدیدچاپ تهران: فروغی، ۱۳۵۲ و نشر دف، ۱۳۹۸
- فرهنگ فارسی جیبی، تهران، ۱۳۴۳
- در مکتب استاد: از برنامههای رادیو ایران شامل مباحثی دربارهٔ درست گفتن، درست نوشتن و درست خواندن، تهران: عطایی، ۱۳۴۳. تجدیدچاپ تهران: عطایی، ۱۳۴۴، اساطیر، ۱۳۸۶ و نشر دف، ۱۳۹۸
- مسیحیت در ایران تا صدر اسلام، تهران: نورجهان، ۱۳۴۳. تجدیدچاپها تهران: اساطیر، ۱۳۸۳ و ۱۳۹۲ و کتاب پارسه، ۱۳۸۷
- تاریخ ادبیات روسی: تا پایان دورهٔ پیش از انقلاب، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۴. تجدیدچاپها تهران: توس، ۱۳۶۷ ؛ نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «تاریخ ادبیات روسیه»
- تاریخ شهریاری شاهنشاه رضاشاه پهلوی از ۳اسفند۱۲۹۹ تا ۲۴شهریور۱۳۲۰، تهران: شورای مرکزی جشنهای بنیادگذاری شاهنشاهی ایران، ۱۳۴۴. تجدیدچاپها تهران: فروغی، ۱۳۴۵ با عنوان «تاریخ معاصر ایران از ۴اسفند۱۲۹۹ تا ۲۴شهریور۱۳۲۰»
- تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم، تهران: فروغی، ۱۳۴۴. تجدیدچاپها تهران: کتاب هرمس، ۱۳۸۶ و نشر دف، ۱۳۹۸
- فهرست کتابخانهٔ مجلس شورای ملی: کتب خطی فارسی، ج ۶، تهران، ۱۳۴۴
- سرچشمهٔ تصوف در ایران: تأثیر تعلیمات بودایی در فرهنگ ایران و تصوف ایران از منظر فلسفی، تهران، ۱۳۴۵. تجدیدچاپها تهران: فروغی، ۱۳۴۶، ۱۳۶۸ و ۱۳۷۱، مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، ۱۳۸۳، اساطیر، ۱۳۸۵، کتاب پارسه، ۱۳۸۸ بهزاد، ۱۳۹۴ و نشر دف، ۱۳۹۸
- گفتوگوی خانوادگی دربارهٔ تهران قدیم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۳. تجدیدچاپ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲ با عنوان اصلی و ۱۳۹۴ با عنوان «تهران قدیم» و انتشارات دف، ۱۳۹۸ با عنوان «تهران قدیم»
- حماسهٔ ملی ایران، تئودور نولدکه، ترجمهٔ بزرگ علوی، با مقدمهٔ سعید نفیسی، تهران: سپهر، ۱۳۵۳. تجدیدچاپها تهران: سپهر، ۱۳۵۷، نشر جامی، ۱۳۶۹ و نگاه، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۴
- احوال و آثار نظامی گنجوی، تهران: نشر دف، ۱۳۹۸
ترجمهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد[۲۰]
- معالجهٔ تازه برای دندانهای طبیعی و دهان، گریگوریان، تهران، ۱۲۹۰
- صنعت تخم نوغان در ایران، ف. د. لافن و ه. ل. رابینو، تهران، ۱۲۹۸
- نمونهای از آثار پوشکین، تهران: بروخیم، ۱۳۱۵
- تاریخ ترکیه، لاموش، تهران: کمیسیون معارف، ۱۳۱۶؛ تجدیدچاپها تهران: دنیای کتاب، ۱۳۸۳، اساطیر، ۱۳۸۴ و نشر دف، ۱۳۹۸
- سرانجام آلمان، ۱۳۲۶
- نایب چاپارخانه، الکساندر سرگییویچ پوشکین، تهران، ۱۳۲۶.
- عشق چگونه زایل میشود؟ (مجموعه داستان)، لئون تولستوی، تهران، ۱۳۳۱؛ تجدیدچاپها تهران: کتاب پارسه، ۱۳۸۸، آتیلا، ۱۳۹۴ با عنوان «عشق چنین زایل میشود»، نشر باهم، ۱۳۹۷، نشر دف، ۱۳۹۸ با عنوان «زوال عشق و چند داستان دیگر»؛ قم: نوید ظهور، ۱۳۹۱ با عنوان «عشق چنین زایل میشود»، سرای کتاب، ۱۳۹۷ و گوهر ماندگار، ۱۳۹۷
- یادبود هزارهٔ ابنسینا، طباطبایی ذوالمجد، با مقدمهٔ محمود تفضلی، ترجمهٔ سعید نفیسی، تهران: کمیتهٔ ملی هزارهٔ ابنسینا. هوشنگ اتحاد در کتابشناسی نفیسی از ترجمهای با عنوان «جشننامهٔ ابنسینا» نام میبرد که احتمالاً همین اثر است.
- سرگذشت ابنسینا بهقلم خود او و شاگردش ابوعبید عبدالواحد جوزجانی، با ترجمهٔ فارسی بهقلم سعید نفیسی، تهران: دانش.
- فهرست آثار اروپایی دربارهٔ ابنسینا، تهران
- آدام متیسکیه ویچ، میچیسلاو یاسترون، تهران، ۱۳۳۴
- ایلیاد، هومر، تهران، ۱۳۳۴. تجدیدچاپها تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷، ۱۳۴۲ و ۱۳۴۹، شهرکتاب، هرمس، ۱۳۸۰، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، ۱۳۶۴، ۱۳۷۳، ۱۳۷۵، ۱۳۷۸، ۱۳۷۹، ۱۳۸۰، ۱۳۸۳، ۱۳۸۵، ۱۳۸۶، و ۱۳۸۹، دنیای کتاب، ۱۳۸۳، ۱۳۸۵، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹، جامی، ۱۳۸۵، زوار، ۱۳۸۷، الهام، ۱۳۸۹، ارمغان، ۱۳۹۱، پر، ۱۳۹۵، یاقوت کویر، ۱۳۹۵، نشر عقیل، ۱۳۹۶، نیکفرجام، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶، آهنگ فردا، ۱۳۹۷ نشر دف، ۱۳۹۸ و...؛ قم: آوای ماندگار، ۱۳۹۵ و...
- تاریخ اجتماعی قرون معاصر، تهران، ۱۳۳۴
- پل و ویرژینی، برناردن دو سن پیر، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۵. تجدیدچاپها تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳ و ۱۳۴۸، نشر دف، ۱۳۹۸؛ قم: سرای کتاب، ۱۳۹۸
- آرزوهای بربادرفته، بالزاک، تهران: امیرکبیر، ۱۳۳۷. تجدیدچاپها تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۵، اکباتان، ۱۳۸۲، کتاب پارسه، ۱۳۸۷، نیلوفر، ۱۳۹۵ و ۱۳۹۸، پر، ۱۳۹۶، یمام، ۱۳۹۷، باهم، ۱۳۹۷ و نشر دف، ۱۳۹۸
- ادیسه، هومر، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷. تجدیدچاپها تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۴، ۱۳۴۹ و ۱۳۵۹، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۳۷، ۱۳۶۴، ۱۳۷۰، ۱۳۷۱، ۱۳۷۵، ۱۳۷۸، ۱۳۷۹ ۱۳۸۰، ۱۳۸۲، ۱۳۸۵، ۱۳۸۶ و ۱۳۸۹، شهر کتاب، هرمس، ۱۳۸۰، دنیای کتاب، ۱۳۸۴، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹، جامی، ۱۳۸۵، بهزاد، ۱۳۸۵؛ قم: آوای ماندگار، ۱۳۹۵ و...
- ابن خلدون و تیمور لنگ، والتر ج. فیشل، ترجمه با همکاری نوشین نفیسی، تهران: زوار، ۱۳۳۹. تجدیدچاپ تهران: نشر دف، ۱۳۹۸
- ایلیاد و ادیسه، هومر، تهران: کتابهای هرمس، ۱۳۸۷. تجدیدچاپ تهران: ارس، ۱۳۹۱
جوایز و افتخاراتخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- فرمان و نشان مخصوص نمایندهٔ واتیکان برای کتاب «تاریخ مسیحیت در ایران تا صدر اسلام»
- عضویت فرهنگستان فرانسه
- نشان پالم آکادمیک
- نشان لژیون دونور برای فرهنگ فرانسهفارسی
- جایزهٔ سلطنتی برای ترجمهٔ «آرزوهای بربادرفته» اثر بالزاک
سیری در آثار سعید نفیسی
«شاهکارهای نثر فارسی معاصر» (۱۳۳۰تا۱۳۳۲)
این اثر شامل بهترین نمونههای نثر معاصر به انتخاب سعید نفیسی است و آثاری از عبدالرحیم طالبوف، علیاکبر دهخدا، محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت را دربرمیگیرد. نفیسی مقدمهای مبسوط نیز بر این اثر نگاشته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد چاپ این کتاب در سالیانی که از ادبیات معاصر در مجامع ادبی و آموزشی خبری نبود، کاری درخور توجه است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه سعید نفیسی خود در این باره مینویسد:
« | «در نظر بسیاری که من میشناسم، اصلاً ادبیات معاصری نیست. گویا سالهاست که ایرانیان لب از سخن گفتن و دست از نوشتن بستهاند. همچنان که امروز کسی تاج اسماعیل سامانی را بر سر نمیگذارد و جامهٔ احمد بن حسن میمندی را نمیپوشد و...، قهراً به زبان گذشتگان هم سخن نمیگوید. در کتابهای درسی سخن از فارسی امروز نیست. در دانشکدهٔ ادبیات، یگانه کالای معرفت، مردهپرستی است.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
نفیسی با چاپ این اثر جریان تاریخ ادبیات را تا امروز کشاند و ادبیات معاصر را شناساند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه البته، مقدمهٔ نفیسی بر این اثر، خالی از اشکال نیست. نفیسی در سی صفحه از مقدمهٔ این اثر، «تاریخچهای از تکامل نثر فارسی» بیان میکند که در آن نکتهٔ تازهای دیده نمیشود. در ادامه بحث مفصلی ذیل عنوان «روشهای ادبی اروپا در زبان فارسی» پیش میآورد و در آن سراسر از شعر سنتی فارسی سخن میگوید تا آن را با چهار مکتب رئالیسم، ناتورالیسم، سمبولیسم و امپرسیونیسم تطبیق دهد و در این راه، سخت خود را به تکلف میافکند. او معتقد است این چهار مکتب بهترتیب در تاریخ ادبیات ایران ظاهر شدهاند. به نظر او در حقیقت مراد از سبک خراسانی همان سبک رئالیسم و مراد از سبک عراقی همان ناتورالیسم و مراد از سبک هندی همان امپرسیونیسم است. او شاعران صوفی را بیشتر پیرو سمبولیسم میداند و کوشش میکند سبک دیگر شاعران را هم بر این اساس دستهبندی کند. این نتیجهگیری شگفتانگیز از برداشت ساده و ناقص او از مکاتب اروپایی و البته درآمیختن آنها با دو مبحث بلاغی تشبیه و استعاره برمیآید. به این صورت که تشبیه را مهمترین چیز در ادبیات میداند و عقیده دارد در رئالیسم و ناتورالیسم، هر چهار رکن تشبیه موجود است ، در سمبولیسم تنها مشبهبه و وجهشبه باقی میماند و در امپرسیونیسم تنها وجهشبه.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نگاهی به رویکرد نفیسی در تصحیح متون
بررسی متون تصحیحشده به وسیلهٔ نفیسی نشان میدهد که وی در تصحیح متونی که در ایام جوانی و بعد از آن تا سالهای ۱۳۲۰ تصحیح کرده، از شیوهٔ متداول خاورشناسان، یعنی تصحیح بر پایهٔ اصول انتقادی پیروی کرده است. نفیسی سالها بعد، شیوهٔ متداول مستشرقان را کافی ندانست و به انتقاد از آن پرداخت. او در مقدمهٔ تصحیح خود از «دیوان انوری» ضبط نسخهبدلها در شیوهٔ مستشرقان را بیهوده و باعث افزایش حجم کتاب و سرگردانی خواننده میداند. به نظر او در تصحیح اشعار، آگاهی کامل مصحح از زبان هر شاعر و انس وی با کلمات و ترکیبات و اصطلاحات، لازمتر از هر چیزی است و اگر هم همهٔ نسخهها نادرست باشد، مصحح میتواند و باید کلمهٔ درست را، با توجه به پیش و پس آن و مناسبات آن با معنی شعر و لطایف و صنایع متکی به آن کلمه، از ذهن خود و انس و عادت خود و عرف زبان به دست آورده و به جای کلمهٔ نادرست بگذارد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
دربارهٔ اشعار مشکوک در نسخهبدلها یا اشعار منسوب به شاعران، نفیسی در تصحیحهای خود دیدگاه انتقادی را از دست نمیدهد و در اکثر متونی که تصحیح کرده، با ارائهٔ استدلالهایی از تاریخ و سبک و سیاق اشعار و زندگی شعرا، انتساب برخی از اشعار را از شاعری سلب میکند و به دیگری منسوب میدارد و تا حد امکان با جستجو در منابع، به همهٔ آنچه دیگر منابع به نام دیگری ضبط کردهاند اشاره میکند. با این همه هنوز ظرفیت انتساب برخی از این اشعار به دیگران وجود دارد و گاهی ملاکهای نفیسی برای درج یک شعر در دیوان یک شاعر، در متون مختلف یکدست نیست.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
با توجه به اینکه نفیسی در صورت اشکال نسخهها، به مصحح اجازهٔ دخالت میدهد، در تصحیحات وی گاه افتادگی نسخ در قلاب آمده و موارد تصحیح قیاسی به علامت خاص خود (ظ) مشخص شدهاند. در متون منظوم مورد تصحیح او، نمونههایی از ذوقیات را با مقایسهٔ کتاب «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» (که بدون نسخه بدل است)، با کتاب «احوال و اشعار رودکی» (که مشتمل بر نسخهبدل است)، میتوان دید. در متون نثر، از جمله «لبابالالباب»، نفیسی تصحیحاتی اعمال میکند که برخی از آنها به اصلاح متن میانجامد و برخی از آنها که تفاوتّهای عمدهای با کار محمد قزوینی دارد، بدون اشاره رها میشود. تاریخ بیهقی چاپ نفیسی نیز نسبت به چاپ غنی و فیاض در برخی موارد ضبطهای مناسبتری دارد و دقتهای تحقیقی نفیسی قابل توجه است؛ ضمن اینکه تعلیقات مفصل نفیسی بر این کتاب نیز درخصوص خاندانهای مختلف و...، خود اثر جداگانهای است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
در کل میتوان گفت گرچه شیوههای تصحیح نفیسی در برخی متون با شیوههای رایج عصر کاملا مطابقت ندارد، با توجه به نسخههای در دسترس او، اکثر ضبطهای او روایتهایی مناسباند و نیامدن نسخهبدلها نمیتواند ایرادی اساسی بر آنها باشد. در متون منثور تصحیحشده توسط او نیز، با وجود برخی ضعفها، چون نسخهها معدود بوده است، نسخهبدلها مشخص است و برای منتقدان، ظرفیت بحثهای انتقادی را فراهم میآورد. با وجود تصحیحات جدید از برخی از این آثار(و البته نه همهٔ آنها)، متون مصحح نفیسی را نمیتوان یکباره کنار نهاد و وقتی قلمرو زمانی این کارها را در نظر میگیریم، اهمیت آنها بیشتر روشن میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
منابعی برای مطالعهٔ بیشتر
- پژوهشگران معاصر ایران، هوشنگ اتحاد، ج ۴، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۷.
- استاد سعید نفیسی بزرگمرد ادب فارسی: شرح حال و زندگی و آثار و افکار، فاطمه شیخلووند، تهران: جامی، ۱۳۸۴.
- به روایت سعید نفیسی: خاطرات سیاسی، ادبی، جوانی، به کوشش علیرضا اعتصام، تهران: مرکز، ۱۳۸۱.
- خاطرات ادبی یک استاد، سعید نفیسی، تهران: امید فردا، ۱۳۹۰.
- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی شادروان استاد سعید نفیسی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۷.
- سعید نفیسی، محمدجواد احمدینیا، تهران: خانه کتاب، ۱۳۹۴.
- سعید نفیسی: زندگی و آثار مفاخر استان کرمان، محمدصادق بصیری و نازنین غفاری، کرمان: یادگاران همایون، ۱۳۹۸.
- سعید نفیسی، فرید قاسمی، تهران: امیرکبیر، کتابهای جیبی، ۱۳۸۷.
- یادنامهٔ سعید نفیسی، گردآورنده: پریمرز نفیسی، زیر نظر دفتر امور انتشارات و مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، تهران: دانشگاه تهران، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۵۱.
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ یغمایی. «به یاد مردی صمیم و پاکدل». بخارا، ش. ۸۲، ۳۰۸تا۳۱۰.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۴: ۳۵۱تا۴۲۳.
- ↑ زرینکوب. «دربارهٔ سعید نفیسی». پیام نوین، ش. ۱، ۴۴تا۵۳.
- ↑ مشیر سلیمی. «شمهای از زندگانی استاد سعید نفیسی». مجلهٔ آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، ش. ۶، ۶تا۸.
- ↑ نفیسی، پریمرز. «آغاز و پایان یک زندگی». بخارا، ش. ۸۲، ۲۲۴تا۲۲۹.
- ↑ نفیسی، سعید. «فرازهایی از زندگی من». بخارا، ش. ۸۲، ۲۳۰تا۲۳۹.
- ↑ امیدسالار. «دو نکته در شرحِحال مرحوم سعید نفیسی». بخارا، ش. ۱۰۰، ۱۱۵تا۱۲۴.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۴: ۴۳۷تا۴۴۰.
- ↑ بهزادی. «سعید نفیسی؛ روزنامهنگار و...». بخارا، ش. ۸۲، ۲۷۷تا۲۹۷.
- ↑ «زندگانی سعید نفیسی در چند سطر». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۳، ۲۵۹تا۲۶۴.
- ↑ نفیسی، پریمرز. «عمری با سعید نفیسی». بخارا، ش. ۸۲، ۲۵۲تا۲۶۱.
- ↑ سجادی. «سعید نفیسی و شناساندن فرهنگ ایران». دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۳، ۳۶۱تا۳۶۴.
- ↑ اصغری. «سرچشمهها (بهمناسبت یکصدمین سال تولد سعید نفیسی)». چیستا، ش. ۱۲۸و۱۲۹، ۶۴۸تا۶۵۶.
- ↑ آزاده تفرشی. «خاطرات سیاسی، ادبی، جوانی بهروایت سعید نفیسی». پیام بهارستان، ش. ۴۷، ۲۰تا۲۲.
- ↑ نفیسی. «خیمه شببازی». سپید و سیاه، ش. ۲۴، ۱۲و۱۳.
- ↑ نفیسی. «شعر نو و کهن». اطلاعات ماهانه، ش. ۶۱، ۳۹تا۴۱.
- ↑ رضازاده شفق. «به یاد سعید نفیسی». بخارا، ش. ۸۲، ۳۱۱تا۳۱۶.
- ↑ نادرپور. «خانلری و نثر جدید دبیری». دنیای سخن، ش. ۳۴، ۱۹و۲۰.
- ↑ «آثار سعید نفیسی از سایت کتابخانه ملی ایران».
- ↑ «آثار سعید نفیسی از سایت کتابخانه ملی ایران».
منابع
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۷). پژوهشگران معاصر ایران. ۴. فرهنگ معاصر.
- نفیسی، سعید. «فرازهایی از زندگی من». بخارا، ش. ۸۲ (مرداد و شهریور۱۳۹۰).
- امیدسالار، محمود. «دو نکته در شرح حال مرحوم سعید نفیسی». بخارا، ش. ۱۰۰ (خرداد و تیر ۱۳۹۳).
- «زندگانی سعید نفیسی در چند سطر». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۳ (بهمن۱۳۴۵).
- نفیسی، پریمرز. «عمری با سعید نفیسی». بخارا، ش. ۸۲ (مرداد و شهریور۱۳۹۰).
- زرینکوب، عبدالحسین. «دربارهٔ سعید نفیسی». پیام نوین، ش. ۱ (۱۳۵۱).
- مشیر سلیمی، علیاکبر. «شمهای از زندگانی استاد سعید نفیسی». مجلهٔ آموزش و پرورش(تعلیم و تربیت)، ش. ۶ (آبان ۱۳۴۵).
- یغمایی، حبیب. «به یاد مردی صمیم و پاکدل». بخارا، ش. ۸۲ (مرداد و شهریور۱۳۹۰).
- ذوالفقاری، حسن. «یاد یاران: استاد سعید نفیسی». رشد آموزش زبان و ادب فارسی، ش. ۷۵ (پاییز ۱۳۸۴).
- بهزادی، علی. «سعید نفیسی؛ روزنامهنگار و...». بخارا، ش. ۸۲ (مرداد و شهریور۱۳۹۰).
- اصغری، حسن. «سرچشمهها(به مناسبت یکصدمین سال تولد سعید نفیسی)». چیستا، ش. ۱۲۸ و ۱۲۹ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۷۵).
- سجادی، ضیاءالدین. «سعید نفیسی و شناساندن فرهنگ ایران». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۳ (بهمن۱۳۴۵).
- نیکوبخت؛ رنجبران، ناصر؛ عباس. «نقد و تحلیل شیوه سعید نفیسی در تصحیح متون ادبی کلاسیک فارسی». زبان و ادبیات فارسی، ش. ۶۰ (بهار ۱۳۸۷).
- افشار، ایرج. «آوازی که از دل میآید(سیری در زندگی و آثار سعید نفیسی)». بخارا، ش. ۸۲ (مرداد و شهریور۱۳۹۰).
- رضازاده شفق، صادق. «به یاد سعید نفیسی». بخارا، ش. ۸۲ (مرداد و شهریور۱۳۹۰).
- نادرپور، نادر. «خانلری و نثر جدید دبیری». دنیای سخن، ش. ۳۴ (۱۳۶۹).
- آزاده تفرشی، فریدون. «خاطرات سیاسی، ادبی، جوانی به روایت سعید نفیسی». پیام بهارستان، ش. ۴۷ (اردیبهشت ۱۳۸۴).
- نفیسی، سعید. «خیمه شببازی». سپید و سیاه، ش. ۲۴ (۱۳۳۴).
- نفیسی، سعید. «شعر نو و کهن». اطلاعات ماهانه، ش. ۶۱ (۱۳۳۲).
- نفیسی، پریمرز. «آغاز و پایان یک زندگی». بخارا، ش. ۸۲ (مرداد و شهریور۱۳۹۰).
پیوند به بیرون
- «آثار سعید نفیسی از سایت کتابخانه ملی ایران». بازبینیشده در ۱۰دی۱۳۹۸.