کتاب «همپای صاعقه» همپای صاعقه، کتابی تاریخی و شرحی مستند از نحوه تشکیل لشکر ۲۷ محمد رسولالله که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدهاست. نویسندگان این کتاب حسین بهزاد و گلعلی بابایی، از رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسولالله بودهاند. این اثر در قالب ۹۱۲ صفحه سال ۱۳۷۹ منتشر شد و تاکنون به چاپ بیست و پنجم رسیده است. «همپای صاعقه» این اثر در سال ۱۳۸۶ مورد تقریظ رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفت. ششمین جشنواره بهترین کتاب دفاع مقدس در رشته پژوهش آن را برگزیده است.
*****
«همپای صاعقه» کارنامهای تاریخی و مستند از شکل گیری لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) است که روایتی از یک مقطع زمانی شش ماهه از جنگ تحمیلی، یعنی از ابتدای دی ماه ۱۳۶۰ تا اواخر تیر ماه گرم سال ۱۳۶۱ را بازگو میکند. موضوع اصلی اثر، شرح مستند مراحل آغازین تاسیس تیپ نظامی محمد رسول الله (ص) است و نقش این تیپ را در دو عملیات بزرگ فتح المبین، بیت المقدس و لبنان بیان میکند. وجه تمایز اصلی کتاب با سایر کتاب های دفاع مقدس که در حوزه مستندنگاری نوشته شدهاند، روایتگری شهدا از قصه جنگ است و نویسندهی کتاب راوی نیست.
«همپای صاعقه» ۱۴ فصل دارد که در آنها اشخاص مهمی در سمتهای مهم فرماندهی و مسئول عملیاتی اشاره شده است. اين كتاب منبع بسيار غني و ارزشمندی از دفاع مقدس است كه از آن ميتوان دهها كتاب و فيلمنامه و زندگينامه استخراج كرد. این کتاب مورد بیمهری سازمانی قرار گرفت و دستور خمیر شدن آن آمده بود که با تقریظ رهبر انقلاب نجات یافت.
«همپای صاعقه» نام اثری از نویسندگان، حسین بهزاد و گلعلی بابایی با موضوع دفاع مقدس و جلد اول از مجموعهای به نام حماسه ۲۷ است. این کتاب که جنبه پژوهشی آن در ارائهی محتوا پررنگ بوده، راوی سرگذشت پرماجرای کار و پیکار جوانمردان راستین گرد آمده در زیر درفش سبزفام لشکر مقدس حضرت محمد رسولالله (ص) است. لشگری که از دوران دفاع مقدس و در مجموعه عملیات مهمی چون بدر و بیتالمقدس و والفجر ۸ جانفشانی کرد تا اینکه در سال ۱۹۸۲ میلادی عازم کرانههای مهگرفته لبنان شد.[۱]
دو همرزم، شریک در خلق آثاری مشترک
نویسندگان كتاب كه خود از رزمندگان لشگر بیست و هفتم محمد رسول الله (ص) بوده و هستند، بیآنكه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصهی جنگ پرداختهاند. بهزاد و بابایی در یك تلاش مشترك چهار ساله نخستین كتاب از مجموعه پژوهشی ـ تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه ۲۷» را به بازشناسی دوران فرماندهی زندهیاد حاج احمد متوسلیان اختصاص دادهاند. فارغ از وجود مصاحبه و ثبت خاطرات كمتر شنیده شدهی رزمندگان، متن مكالمات رودروی فرماندهان و خواندن متن مكالمه شهید همت با حاج احمد متوسلیان، متن مذاكرات و تماسهای مخابراتی و بیسیم كه جذابیت درخوری برای مخاطب رقم زده است. متن روایی و داستانی كتاب و كنار هم قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی میكند. «همپای صاعقه» در ۱۴ فصل غیر از موارد پیشگفته اسناد و عكسهایی را هم به ضمیمه خود دارد.[۲]
در تألیف این کتاب، تحقیقات گسترده و متمرکزی انجام گرفته که، گردآوری، دستهبندی، ضبط و برگزیدن نوشتاری از ۵۳۰۰ دقیقه نوار صوتی و مکالمات بیسیم و نشستها و مذاکرات ردههای گوناگون عملیاتی، نمونههایی از آن بوده است. تفاوت اصلی «همپای صاعقه» با سایر کتابهای مشابه که به صورت مستند نوشته شدهاند در این است که، شهیدان و رزمندگان به جای نویسنده داستان جنگ را روایت میکنند.[۳] فارغ از وجود مصاحبه و ثبت خاطرات کم تر شنیده شده رزمندگان، مکالمات رودرروی فرماندهان و متن مکالمه شهید همت با حاج احمد متوسلیان، متن مذاکرات و تماس های مخابراتی و بی سیمی، کتاب را جذاب و خواندنی کرده است. شیوه روایی و داستانی کتاب و قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی می کند.[۴]
«كمیته تدوین و انتشار حماسه ۲۷» عنوان مجموعهای در دل لشگر بیست و هفت محمد رسول الله (ص) است كه قرار گذاشته بودند كل كارنامه عملیاتی لشگرشان را در ۸ جلد تدوین و منتشر كنند. جلد اول این مجموعه عظیم همین كتاب «همپای صاعقه» است. جلد دوم «ضربت متقابل» نام گرفت كه چند ماه بعد از جلد یك منتشر شد. جلد سوم «زمینهای مسلح» باشد نیز در سال ۱۴۰۱ به بازار نشر عرضه شد. [۲]این کتاب به دستور سازمان مربوطه قرار بود از بازار جمع شده و خمیر بشود ولی با تقریظ مقام معظم رهبری نجات یافت.[۵]
محققان كتاب در پیشگفتار، كل محتوا را در پنچ محور خلاصه كردهاند:
نگاهی گذرا به حوادث و اتفاقات ایران در یك سال اول جنگ تحمیلی؛
تغییر استراتژی دفاعی قوای انقلاب و اتخاذ تاكتیكها و تجدید سازمان رزم مدافعان میهن اسلامی در پایان سال نخست جنگ تحمیلی؛
عملیات كوهستانی تیپ محمد رسول الله (ص) در كردستان؛
چگونگی تشكیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در بهمن ۱۳۶۰؛
بازنگری تفصیلی عملكرد تیپ ۲۷ از بدو تاسیس، شركت در عملیات بزرگ فتح المبین و پیكار پیروزمند الی بیت المقدس تا اعزام قوای محمد رسول الله (ص) به سوریه و بازگشت آن به تهران در تابستان سال ۱۳۶۱.[۲]
فصلبندی «همپای صاعقه» به ترتیب زیر است:
روایت از متوسلیان در صفحهٔ ۷۶۰
پیشگفتار
فصل یکم؛ جنگ در سال نخست
فصل دوم؛ نبرد محمد رسولالله (ص)
فصل سوم؛ تیپ ۲۷
فصل چهارم؛ شناسایی
فصل پنجم؛ نبرد فتح
فصل ششم؛ از دشت عباس تا سایتها
فصل هفتم؛ برقازه
فصل هشتم؛ پیش از توفان
فصل نهم؛ آغاز نبرد الی بیتالمقدس
فصل دهم؛ مصاف در دژهای مرزی
فصل یازدهم؛ به سوی خرمشهر
فصل دوازدهم؛ پایان راه؛ پیکار در شلمچه و خین
فصل سیزدهم؛ سپاه محمد (ص) میآید
فصل آخر؛ نقشآفرینان
اسناد و عکسها
فهرست منابع و ماخذ
وجه تمایز همپای صاعقه با آثار مشابه
گروه همرزمان شریک در اثری رزمی
«همپای صاعقه» دو مشخصهٔ ویژه دارد:
اول آنكه نام دو شهید هنوز در سیاههٔ همکاران این اثر باقی است: شهید سعید جانبزرگی كه عكسها و خدمات لابراتواری كتاب را دردست داشت و شهید سعید سلیمانی كه مدیریت طرح و نظارت پروژه را برعهده او بود.
دوم آنکه در تحقیقات این كتاب، كار فشرده و حجیمی صورت گرفته كه یك قلمش گردآوری، دستهبندی، استماع، پیادهكردن و فیش برداری پنج هزار و سیصد دقیقه نوار صوتی و مكالمات بیسیم، جلسات و مشروح مذاكرات ردههای عملیاتی بوده است.
«همپای صاعقه» با سایر مستندنگاریهای مشابه، یک تفاوت بارز نیز دارد: اینکه روایت قصهٔ جنگ از زبان شهیدان و رزمندگان است، نه از زبان نویسندگان.
افراد شاخص در کتاب
در کتاب «همپایه صاعقه» به نام اشخاص مهمی در سمتهای مهم فرماندهی و مسئول عملیاتی اشاره شده است و این کتاب امروزه مرجع مهمی برای چگونگی ایفای نقش و فعالیتهای این افراد در زمان جنگ ایران و عراق است. تمامی این افراد شهید شدهاند یا جزو ۴ نفر ربوده شدگان ایرانی در لبنان هستند. [۶]
محسن وزوانی
○احمد متوسلیان؛فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله
○علی صیاد شیرازی؛ از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران
○محمدابراهیم همت؛ از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران
○محمد بروجردی؛ از فرماندهان سپاه پاسداران ایران
○حسن باقری؛ قائممقام فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران ایران
○علیرضا موحد دانش؛ از فرماندهان سپاه پاسداران ایران
○عباس کریمی؛ از فرماندهان سپاه پاسداران ایران
○حسین قجهای؛ از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله
○محمود شهبازی؛ جانشین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله
○محسن وزوایی؛ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر از تیپ محمد رسولالله
○تقی رستگار مقدم؛ مسئول آموزش و تاکتیک لشکر ۲۷ محمد رسولالله
○سید محسن موسوی؛ کاردار سفارت ایران در لبنان
○کاظم اخوان؛ خبرنگار و عکاس خبرگزاری ایرنا
○هوشنگ عطاریان؛ از فرماندهان نیروی زمینی ارتش ایران
درباره نویسنده
گلعلی آقابابایی
گلعلی آقاباباییپور
گلعلی آقاباباییپور معروف به گلعلی بابایی پژوهشگر و مستندنگار دفاع مقدس است او بهعنوان یکی از پرکارترین و مؤثرترین چهرههای ادبیات پایداری و مقاومت شناخته میشود. بابایی و حسین بهزاد دو پدیدآور همپای صاعقه هستند. این کتاب باعث ایجاد تحول در گونهٔ مستندنگاری دفاع مقدس شد. گلعلی بابایی در سال ۱۳۳۹ در روستای برار شهرستان چالوس به دنیا آمد. تحصیلات خود را ابتدا در مکتب خانهٔ آشیخ میرزا آقا حسن نعیمی و سپس تا چهارم ابتدایی را در دبستان روستای برار گذراند.
سال ۱۳۴۸ خانوادهاش روستا را ترک گفته و به محلهی امامزاده عبدالله در غرب تهران مهاجرت کردند. کلاس پنجم را در دبستان «مظفر امیری» واقع در محلهی ۱۳ متری حاجیان، نزدیک مسجد جوادالائمه گذراند و سپس برای کمک به معاش خانواده روزها در یک کارگاه تراشکاری کار میکرد و شبها در مدارس شبانه درس میخواند. تا سوم دبیرستان با همین وضعیت به تحصیل خود ادامه داد. در وقایع دوران انقلاب، همراه مردم محلهی «جي» و مسجد جوادالائمه برای پیشبرد نهضت امام خميني (ره) در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد.
بعد از انقلاب، مسجد «جوادالائمه(ع)» پایگاهی برای گذران اوقات فراغت او شد. پانزده ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی، برای نخستین بار در زمستان سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شد و تا پايان جنگ، به صورت متناوب، به مدت پنجاه و پنج ماه در مناطق عملیاتی ماند. در طول اين مدت؛ سه بار نیز مجروح شده است. سال ۱۳۶۹ به همراه تعدادی از پیشکسوتان جنگ گروه تفحص شهدا را در لشکر۲۷ تشکیل داد. بابایی زمانی که در جبهه بود، همه رویدادهای اطراف خودش را در دفترچههای خاطراتش ثبت ميكرد كه تا آخر جنگ تعداد آنها به هفت دفترچه رسيده بود. اين هفت دفتر او سال ۱۳۶۹، در قالب دو كتاب به نامهای نقطه رهايي و غربت هور چاپ شدهاند.
از سال ۱۳۷۲ به طور جدي كارهاي پژوهشي مربوط به دفاع مقدس را در پیش گرفت. نخست با زندگینامه نويسي شروع كرد و بعد هم به فعالیت قلمی در حوزهی یگاننویسی و نگارش کارنامه عملیاتی پرداخت.[۷] در سال ۱۴۰۳ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور، مدرک دکترای افتخاری را به گلعلی بابایی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس اعطا کرد.[۸] در سال ۱۴۰۲ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی حکمی گلعلی بابایی را بهعنوان دبیر علمی شانزدهمین دوره «جایزه ادبی جلال آلاحمد» منصوب کرد.[۹]
نمیتوان نام گلعلی بابایی را از دوست، همراه و همکار دیرینهاش، حسین بهزاد جدا کرد. مهمترین همکاری این دو نویسنده در دو کتاب مشهور همپای صاعقه و ضربت متقابل بوده است. کتابهای همپای صاعقه، ضربت متقابل، از الوند تا قراویز، ققنوس فاتح، کالکهای خاکی و گردان نهم مورد تقریظ، تفقد و توجه مقام معظم رهبری قرار گرفتهاند.[۷]
حسین بهزاد
حسین بهزاد، نویسنده اثر
حسین بهزاد مستندنگار، پژوهشگر و تاریخنگار دفاع مقدس بوده و بهعنوان یکی از چهرههای مؤثر و پرکار در حوزهٔ ادبیات مقاومت و پایداری شناخته میشود. او در تهران زندگی میکند. حسین بهزاد نویسنده و محقق دفاع مقدس به دلیل روحیات خاصی که دارد از او اطلاعات شخصی کمی در دست است. [۱۰]او در هنگام نگارش کتاب همپای صاعقه دچار سکتهی قلبی شد. دلیل این سکته بهخاطر پیادهکردن یکی از نوارها بود. نوار مورد اشاره ساعاتی از مرحله دوم عملیات بیتالمقدس را شامل میشد.[۱۱]
ایده اولیه کتاب
جلد قدیمی کتاب
هنگامی که تصمیم گرفته شد، کنگره ۳۶هزار شهید استان تهران دربهار۱۳۷۶ برگزار شود، مقرر کردند کتابهایی هم در ارتباط با فرماندهان شهید لشکر۲۷ به چاپ برسد. اما واقعیت این بود که با توجه به تعداد زیاد شهدایی که ظرفیتهای بزرگی برای نوشتن کتاب در باره آنها وجود داشت، امکان نوشتن انفرادی در مورد تکتک آنان را نداشتیم. بر همین مبنا بود که آقای حسین بهزاد پیشنهاد داد، بیاییم و به جای نوشتن کتاب برای تکتکِ افراد، کتابهایی با محوریت لشکر، تیپ یا گردانهای عملیاتی بنویسیم که به طور طبیعی به شخصیت، عملکرد و اقدامات فرماندهان شهید میپردازد. همانها که محور اصلی یگانهای عملیاتی و موتور محرکه جنگ بودند، پرداخته میشد. حاصل اولین تلاش ما در این جهت، کتاب همپای صاعقه بود.[۱۲]
نام کتاب
کلنگ اولیهی نگارش کتابی با عنوان «حماسه ۲۷» در اواسط پاییز ۱۳۷۵ زده شد. البته در اواسط کار بودیم که سردار محقق خواستار تعویض نام کتاب شدند. در نتیجه، حسین بهزاد اسم«همپای صاعقه» را پیشنهاد داد و این اسم تصویب شد و رفت روی جلد کتاب. علیای حال، جمعآوری سوابق و اطلاعات مربوط به این کار را ما از پاییز ۱۳۷۵شروع کردیم. مرحلهی پژوهش؛ شامل گردآوری، بازخوانی، دستهبندی و فیشبرداری مستندات مربوط به این کتاب، نزدیک به سه سال طول کشید و از بهار سال ۱۳۷۸ تا آبان ۱۳۷۹ هم این کتاب تألیف و آماده چاپ شد. آن را به « دفتر ادبیات حوزه هنری» ارائه دادیم که پس از توافق، چاپ اول کتاب همپای صاعقه را مشترکاً با آرم لشکر۲۷ و حوزه هنری چاپ کردیم.[۱۳]
نظر حسین بهزاد درباره اثر
حسین بهزاد، نویسنده اثر
بیست و هفتی هستیم
ما ابا نداریم بگوییم ما دو نفر تا زندهایم بیست و هفتی هستیم. تا آن طرف قبرمان هم بیست و هفتمی هستیم و فرمانده ما هم، احمد متوسلیان است. [۱۰]
سینماگران به گوش
ما سالها پژوهش و بررسی دقیق نکردیم تا صرفا مورد تایید بزرگان باشد. ما پژوهش کردیم تا مورد استفاده قرار بگیرد. ما پژوهش کردیم تا با بیان دراماتیک توسط یک سینماگر حرفهای که نسبت به جنگ دغدغه دارد، بیان بشود.[۱۴]
ضرورت مستندسازی
اگر مركز اسناد و تحقيقات دفاعمقدس نبود، قادر به نوشتن كتابهاي «همپاي صاعقه» و «ضربت متقابل» نبوديم. براي مثال، يك بار عمليات بيت المقدس (آزادسازي خرمشهر) را از آغاز تا پايان با صداي بيسيم ها مرور كردم. ساعت به ساعت اين عمليات در نوار ضبط شده است. ۱۴ گردانِ تيپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) در عمليات بيتالمقدس حضور داشته و همزمان در حال جنگ بودهاند و بين خطوط خود و گردانهاي همجوارشان و مركز پيام (شهيد همت و احمد متوسليان) مشغول تبادل اطلاعات و مكالمه بودهاند.
نوارهاي بي سيم موجود در مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس كه به نام «با فرماندهي» موسوماند، حاصل حضور راوي در كنار فرماندهان تيپها بوده كه ساعت به ساعت عملياتها را ضبط كردهاند. همچنين مكالمات فرماندهان ردههاي بالاتر از تيپ، يعني شهيد حسن باقري با فرماندهان ردههاي قرارگاهي مانند غلامعلي رشيد و حتي يك پله بالاتر، مكالمات شهيد صيادشيرازي با محسن رضايي و جلسات اضطراري فرماندهان در يك سنگر توپ خورده! هم در ميان اين نوارها در دسترساند. بخشي از نوارها، قبل و بعد و حين عمليات ضبط شدهاند كه شامل توجيه گردانها، هدايت آنها در حين عمليات و جمعبندي عمليات بوده كه فرمانده گردانها دور هم جمع ميشدند و گزارش تحركات خود را ارايه ميدادند
. وقتي اين نوارها را پيگيري ميكنيم، تصوير روشني از هر عمليات به دست ميآيد. نميتوان اين جور اطلاعات را جعل كرد! براي مثال در عمليات بيتالمقدس، برخي گردانهاي ما تا پاي انهدام پيش رفتند. يك گردان به استعداد ۴۰۰ نفر داشتيم كه ۵۰ نفر از آنها زنده برميگردند و تنها دو فرمانده گروهان از اين گردان زنده مانده بودند كه راويان درباره اتفاق رخ داده براي گردان، بعد از عمليات بيتالمقدس با آنها مصاحبه كردهاند. اين دو نفر هم در نهايت در عمليات رمضان، مفقود الجسد ميشوند. اگر نوار راويان نبود، حماسه مقاومت اين رزمندگان را چطور ميخواستيم روايت كنيم.[۱۵]
نظر گلعلی آقا باباییپور درباره اثر
کتاب را خمیر کنید
من مکتوب سازمانی را که به ما ابلاغ شد هنوز دارم. در آن نوشته بودند که در اسرع وقت، کتاب «همپای صاعقهها» را جمعآوری و خمیر کنید. پیگیر بودند که به دلیل مسائل امنیتی کتاب توزیع نشود تا اینکه کتاب به دست مقام معظم رهبری رسید و ایشان تقریظ بلندبالایی بر آن نوشتند. حتی جمله خمیر کنید هم در این ابلاغ آمده است. وقتی این دستور ابلاغ شد، شانسی که داشتیم کتاب را دو ناشر چاپ کرده بودند؛ یکی لشکر ۲۷ و دیگری دفتر ادبیات حوزه هنری. در آن زمان شمارگان کتاب ۵ هزار نسخه و تقریباً هزار و ۵۰۰ نسخه از آن دست ما باقیمانده بود، اما ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه حوزه هنری پخش شده بود. ما میخواستم آنها را خمیر کنیم، بقیه را چه میکردیم؟ عملاً اقدامی صورت نگرفت، اما پیگیر بودند که کتاب توزیع نشود تا اینکه کتاب به دست مقام معظم رهبری رسید و ایشان تقریظ بلندبالایی بر آن نوشتند. بعد از آن، همه کسانی که فشار آوردند که چرا کتاب اینطوری و آنطوری شده است، به دنبال خرید این کتاب افتادند. باید اعتراف کرد؛ انتشار تقریظ مقام معظم رهبری بود که این کتاب را از نابودی نجات داد.[۵]
آقا کتاب را نیوشیدند
بعدها وقتی یکی از فرزندان حضرت آقا برای تماشای نمایش شبهای آفتابی به پادگان امام حسن(ع) تشریف آورده بود، از زبان ایشان شنیدم که گفت: طی آن دوماهه پاییز ۸۶ حضرت آقا علاوه بر مطالعه کتاب در خلوت خودشان، هنگام حضور در جمع خانوادگی هم به یکی از ماها میفرمودند: مثلا شما این فراز کتاب را با صدای بلند بخوانید و دیگران هم گوش کنند. شاید منظور از نیوشیدم همین شنیدن با لذت باشد. به هر حال این تعبیر «نیوشیده شد» معنای ژرف و عمیقی دارد که حاکی از رضایت درونی حضرت آقاست و برای ما خیلی انگیزاننده و ارزشمند بود. همپای صاعقه؛ جلد اول از مجموعه ۱۰جلدی «حماسه۲۷؛ کارنامه عملیاتی لشکر۲۷ در دوران جنگ» بود. بعد از آن «ضربت متقابل» بهعنوان جلد دوم آن مجموعه تدوین و منتشر شد. سپس کتابهای «شرارههای خورشید»، «کوهستان آتش» و «زمینهای مسلح» چاپ شدند.[۱۲]
فصلی نو در پایداری
واقعیتش این است که قبل از آن هم در مورد دفاعمقدس و جنگ کتابهای زیادی نوشته شده بود اما هرگز کتابی که موضوع آن به جای شخص، یک یگان رزم باشد، تالیف نشده بود. از زمان شروع نگارش مجموعه ۱۰جلدی «حماسه ۲۷»، تلاش کردیم استفاده از اطلاعات دستاول، صحیح و مستند را مبنای کار خودمان در نگارش این آثار که در حقیقت، آینه بازتابدهنده و حقیقت دفاع هشتساله ملت ما هستند، قرار دهیم. یعنی ماجراهای شگفتانگیزهشت سال دفاعمقدس رابه شکلی خواندنی وجذاب برای خوانندگان آثار از هر قشر و دستهای که هستند کتابت کنیم. کاری که با افزودن خمیرمایه ادبی، نثر روان و استفاده از آرشیوهای غنی جنگ کمک کرده تا به اذعان بسیاری از صاحبنظران و منتقدان ادبی وفرهنگی، این آثار بتوانند نمونههایی موفق را در زمینه ادبیات و تاریخ دفاعمقدس در اختیار مخاطب قرار دهند.[۱۲]
میزگرد بیست سالگی کتاب همپای صاعقه. دفتر مؤسسه پژوهشی نشر ۲۷ بعثت. ۱۲ مهر ۱۳۹۹
سکته کرد
حسین حدود پانصد کاست صوتی؛ اعم از بیسیم، جلسه، با فرماندهی و مصاحبه را گوش کرده و آنها را پیاده کرد. نوارهایی که در زمان عملیات توسط راویان اعزامی از سپاه به یگانهای رزم تهیه میشد.
جا دارد در همین جا از راویان اعزامی به تیپ ۲۷ در عملیاتهای «فتحمبین» و «الی بیت المقدس» آقایان: حسین داورزنی، اسدالله توفیقی و امیر رزاقزاده کمال تشکر را داشته باشم که این گنجهای گرانبها را تهیه و برای ماندگاری تاریخ جنگ برای آیندگان به ارث گذاشتند.[۱۳]
حسین موقع پیادهسازی یکی از عملیات ها سکته کرد. نوار در مورد همانشبی که فرمانده گردان عمار شهید علیاصغر بشکیده بود. فرمانده اصلی این گردان، شهید حاجیپور بود که در مرحله اول مجروح شد و رفت. در مرحله دوم شهید بشکیده فرمانده گردان بود. اینها داشتند به سمت دژ مرزی میرفتند. همانمقطعی هم بود که آتش دشمن خیلی زیاد بود. چون دشمن فهمیده بود از کجا میخورد. آن شب بهقدری آتش زیاد بوده که بچهها کُپ میکنند. محمود شهبازی که جانشین تیپ بوده، پشت بیسیم به بشکیده تشر میزند که «چرا بچههایت را نمیفرستی بروند؟» بشکیده هم گفته بود «چه جوری بفرستم؟ این بچه کُپ کرده! چسبیده به زمین! با تیر بزنمش؟»
بهزاد وقتی داشت این دیالوگها را با این شور و حرارتشان پیاده میکرد، به قول خودش دچار یکحالت سکته شد. او معمولاً شبها کار میکرد و صبح که من میآمدم، نتیجه را با هم کنترل میکردیم. صبحش آمدم، دیدم سیگارش را روی دستش گذاشته است. گفتم «عه! چرا دستت را میسوزانی؟» گفت «نه. نمیسوزد!» گفتم «بابا، دستت!» گفت: «نه نمیسوزد!» و ماجرا را گفت. دستش حس نداشت. و در ادامه گفت «دیشب یکطرف بدنم بیحس شد.» تا مدتها این وضعیت را داشت و به مرور بهتر شد. [۱۱]
قرار نبود من باشم
اصلاً قرار نبود من باشم. من بهعنوان مسئول کار در لشگر فعالیت میکردم. بهزاد کارها را با من هماهنگ میکرد. مثلاً وقتی طرح میداد، با هم پیش آقایان محقق یا کوثری میرفتیم؛ تا مقطعی که یکی از گوشههایش همیناتفاق پیادهکردن مکالمه بیسیم و بیحسی دستش بود. در آن مقطع گفت «من دیگر نیستم!». به بهزاد گفتم «بابا، حداقل بیا این بخش را تمام کن، بعد برو!» او هم وقتی حرفی میزند، دیگر دوم ندارد. من از اینجا به بعد وارد شدم و کار را تا پایان ادامه دادم.[۱۱]
اقتباس ایستاده در غبار
آنطور که مورد انتظار ما بوده است، اقتباسی از کتاب صورت نگرفته است! اما فیلم «ایستاده در غبار» اقتباس و برداشتی آزاد از کتابهای همپای صاعقه و «در هالهای از غبار» است. علاوه بر آن حضرت آقا در مورد همپای صاعقه و ضربت متقابل فرمودهاند: این کتابها قابلیت تبدیل به فیلم و آثار هنری را دارند. میتوان گفت همه این آثار در مجموع قابلیت و ظرفیت تبدیل به فیلم و دیگر گونههای هنری و نمایشی را دارند. ضمن آنکه امسال از جمله برنامههای کنگره شهدای پایتخت که در بهمن برگزار میشود، رونمایی از فیلمنامهای برای ساخت سریال همپای صاعقه است.[۱۲]
من در طول مدت ساخت فیلم «ایستاده در غبار» به صورت مشاور با عوامل فیلم همکاری داشتم. همانطور که میدانید اتکای این فیلم بر مستند است. ما اسناد مورد نیاز را در اختیار عوامل فیلم قرار دادیم و زمانی که فیلم نامهی اولیه نوشته شد. پس از مطالعه، قسمتهایی از آن را به جهت انطباق با مستندات موجود، اصلاح کردیم. میتوان گفت ایدهی اولیه برای ساخت فیلم «ایستاده در غبار» برگرفته شده از این کتاب است.
این فیلم همانند کتاب «همپای صاعقه » یک ابتدا و انتها دارد. بخشی از فیلم که شامل کودکی و نوجوانی حاج احمد متوسلیان میشود خیلی کوتاه در کتاب «همپای صاعقه» آمده است. اما در این کتاب از زمانی که حاج احمد متوسلیان وارد کردستان میشود یک روایت خطی وجود که به عوامل و دست اندرکاران فیلم کمک کرد تا به عنوان نقشه راه از آن بهرهمند شوند.[۱۶]
میزگرد بیست سالگی کتاب همپای صاعقه. دفتر مؤسسه پژوهشی نشر ۲۷ بعثت. ۱۲ مهر ۱۳۹۹
گلایه از صدا و سیما
حرفم با بزرگواران متولی اداره رسانهملی است. از نگاه من رسالت و ماموریت صداوسیما برای حمایت،تبلیغ ومعرفی کتابهابهخصوص آثاری که مرزهای جغرافیایی را درنوردیدهاند و قابلیت ترجمه به زبانهای مختلف را دارند، بیشتر توجه کنند تا هم در توزیع و هم ترویج آنها تسهیل شود. ضمن آنکه جهت اقتباس از این کتابها برای ساخت فیلم و سریال هم مورد توجه قرار بگیرد. در همین ارتباط و در جلساتی که با مسئولان صداوسیما داشتهایم، یکی از مطالبات همین موضوع بوده است که وقتی برای یک واقعه تاریخی هزار سال پیش مثل سلمان فارسی، هزینه و سرمایهگذاری میکنید و سریال الف میسازید ــ که در جای خودش لازم و شایسته تشکر است ــ چرا حاضر نیستید برای اتفاقات تاریخ معاصر که موجب اعتلای نام اسلام و ایران شده است برنامهریزی و سرمایهگذاری کنید؟! امثال بنده با همه سختیها، مشکلات، محدودیتها و حتی توقیفهای بعد از چاپ، بازهم از پا نمینشینیم، چون به کاری که انجام میدهیم تعهد و اعتقاد داریم.[۱۲]
سپاه همدان مغفول ماند
وقتی «همپای صاعقه» درآمد، رزمندههای قدیمی سپاه همدان از ما گله کردند و گفتند شما ما را ندید گرفتهاید و حق ما را در کتاب همپای صاعقه ادا نکردید. این شد که ما آمدیم و آن جناح مغفول مانده«همپای صاعقه» را با مصاحبههایی که از بچههای «همدان» گرفتیم تکمیلش کردیم و نشان دادیم که این دو خط موازی هستند که همپای یکدیگر دارند جلو میروند. در همپای صاعقه «حاج احمد و همت» را دیدیم و با آنها جلو رفتیم تا به فتح خرمشهر رسیدیم، در بهار ۸۲ داریم با بچههای سپاه استان همدان میرویم جلو و راویان ما، همه همدانی هستند که دارند کارهای انجام شده توسط خودشان را بازگو میکنند. این توضیح را هم بدهم که هر سه کتاب؛ یعنی «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل» و «بهار ۸۲» در دورههای مختلف «جشنواره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس» مقام آوردهاند و در عرصهی پژوهش، کتاب برتر شناخته شدند.[۱۳]
اقتباس سینمایی «ایستاده در غبار»
پوستر فیلم ایستاده در غبار
فیلم سینمایی ایستاده در غبار به کارگردانی محمدحسین مهدویان از مجموعه پراکنده و نامنسجم خاطرات و روایات افراد مختلف شکل گرفته است. نویسنده کتاب «همپای صاعقه» به صورت مشاور با عوامل فیلم همکاری داشته است. و ایدهی اولیه این فیلم را بر أساس کتابش میداند. [۱۶]
اقبال در مسابقه سراسری کتابخوانی
کتابی میان مردم
خانمی میگفت که همپای صاعقه را ظرف ۵۰ ساعت خوانده است و دیگری میگفت دلش نمیآید تمامش کند و هر شب ۵۰ صفحه جلو میرود. در بندر گناوه معلمی بود که همپای صاعقه و ضربت متقابل را برای تمام دانشآموزان تهیّه کرده بود و در هر جلسه چند صفحه از این کتاب را میخواندند.
ــگلعلی آقابابایی
مسابقه كتابخواني «همپاي صاعقه» با هدف ترويج مطالعه كتابهاي مرتبط با دفاعمقدس و آشنايي نسل جوان با تاریخ اين حوزه در سال ۸۸ با همکاری سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس سپاه و بسيج و روزنامه كيهان برگزار شد. انتشار متن كتاب در روزنامه كيهان به صورت روزانه، از هفته بسيج آغاز شد و تا سوم خرداد ادامه یافت. سوالات این مسابقه هم در روزنامه های کثیر الانتشار منتشر گردید. این مسابقه با اقبال بسیار خوبی مواجه شد.[۱۷]
جوایز و افتخارات
اثر برگزیده ششمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در رشته پژوهش در بهمن ۱۳۸۰[۲]
تقریظ مقام معظم رهبری
سید علی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی پس از مطالعه ویراست دوم این کتاب در سال ۱۳۸۶ ضمن تمجید، تقریظی بر این کتاب نوشت:
”
این یک کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان دهها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبتشده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرتانگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتحالمبین و بیتالمقدس پدید آمده و برترینهای هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه نمایشگاه بینظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان میدهد... در روز و شبهایی از آبان و آذر ۸۶ صفحه به صفحه و سطر به سطر مطالعه و نیوشیده شد.
نشست نقد کتاب همپای صاعقه در کتابخانه پایداری در ۱۲ مرداد ۱۳۸۷ این کتاب در دومين نشست نقد «يك كتاب يك نويسنده» در كتابخانه پايداري نقد شد.[۱۹]
نشست جهاد تبیین با محوریت کتاب همپای صاعقه. تهران. ۷ خرداد ۱۴۰۲میزگرد بیست سالگی «همپای صاعقه» در دفتر مؤسسه پژوهشی نشر ۲۷ بعثت در ۱۲ مهر ۱۳۹۹. میزگرد «جنگ بیتعارف» به مناسبت بیست سالگی کتاب «همپای صاعقه» با حضور جواد کلاته عربی مدیر بخش ادبیات نشر ۲۷، عصرگاه ۱۲ مهر در دفتر مؤسسه پژوهشی نشر ۲۷ بعثت انجام شد. میزگرد جنگ بدون تعارف یکی از پروندههایی بود که سال ۹۷ در سرویس فرهنگ خبرگزاری مهر باز شد و تا امروز ادامه داشته است.[۱۱]
میزگرد تحلیل کتابهای فاخر دفاع مقدس، با محوریت کتاب «همپای صاعقه» در مشهد در ۱خرداد ۱۳۹۴. بهمنظور هماندیشی با استادان، پژوهشگران و نویسندگان استان خراسان رضوی و بررسی راهکارهای نگارش آثار فاخر پژوهشی دربارة عملکرد یگانهای خراسان در دوران دفاع مقدس، میزگرد «تحلیل کتابهای فاخر دفاع مقدس» با محوریت کتاب «همپای صاعقه» برگزار شد. در آغاز این میزگرد که با حضور جمعی استادان دانشگاه، پژوهشگران، نویسندگان و نمایندگان لشکرهای استان خراسان رضوی برگزار شد، سردار اکبر نجاتی، مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی سخنرانی کرد.[۲۰]
نشست جهاد تبیین با محوریت کتاب همپای صاعقه. تهران. ۷ خرداد ۱۴۰۲
نشست جهاد تبیین به میزبانی کتابشهر بهارستان در تهران در ۰۷ خرداد ۱۴۰۲. به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، نشست جهاد تبیین با محوریت کتاب «همپای صاعقه» و به نویسندگی حسین بهزاد و گلعلی بابایی در کتابشهر ایران شعبه بهارستان برگزار شد.[۲۱]
اظهارنظرها درباره اثر
حجتالاسلام دانایی؛ فعال فرهنگی، دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی تهران
درمان دردها
«
در کل بهنظرم در مصاحبهها و مطالبی که منتشر میشوند، باید کتاب «همپای صاعقه» را بهعنوان درمان دردها و از همه مهمتر درمان درد منّیت و خودخواهی معرفی کنیم. این درد مهمی است که گریبان من و امثال من را میگیرد و زمینگیرمان میکند. این درد ما را از اخلاص دور میکند و نمیگذارد در بزنگاهها عمل کنیم. ما در جنگمان با سلاح نظامی نجنگیدیم. واقعاً با سلاح ایمان جنگیدیم. بنابراین بهخاطر آن اخلاص خاصی که در وجود شهدا بود، درمان بیماریهای روحی و اخلاقی را میتوان در «همپای صاعقه» پیدا کرد. رهبر انقلاب هم فرمودند این کتاب باید جز کتاب دمدستی پاسدارها و خانوادههایشان باشد.
اولین کتاب این مجموعه «همپای صاعقه» است و موفقیتهای این کتابها آن را تبدیل به جریانی که کرده که آخرینش کوهستان آتش است. کتابهای مذکور به شکل مشترک بین مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شدهاند.
حسین قرایی؛ فعال رسانه و نویسنده حوزه شعر و دفاع مقدس
لشکر نویسی
«
گلعلی بابایی در لشکرنویسی به نظرم علمدارم است. اگر کتاب همپای صاعقه و ضربت متقابل او را که مشترکاً با حسین بهزاد نوشته شده را بخوانید، نثر او را متوجه میشوید. او هنرمندانه مینویسد و یک ژانر خاص ادبی بهعنوان لشکر نویسی را علمداری میکند. وقتی «همپای صاعقه» را مینویسد، یعنی روایت لشکر محمد رسول الله (ص) را مینویسد. در این کتابها خیلی کم خودش را ارائه میکند و این مستندات است که ارائه میشوند. اتفاقاً این کتابها منابعی خواهند شد تا دیگران بیایند و رمان بنویسند. و و حسین بهزاد دو پدیدآور همپای صاعقه هستند که این کتاب باعث ایجاد تحوّل در گونهٔ مستندنگاری دفاع مقدّس شد.
علی اکبریمزدآبادی؛ نویسنده و مدیر انتشارات یازهرا(س)
عمق کتاب
«
درباره حاج احمد کتاب زیاد چاپ شده است اما جز کتاب همپای صاعقه که به دوره فرماندهی ایشان در عملیات بیتالمقدس و فتحالمبین میپردازد، کتاب خاصی درباره ایشان که دارای عمق باشد نداریم.
كتاب «همپاي صاعقه» قابليت بسياري براي فكر اوليه نگارش داستان دارد. اي كاش جشنواره داستاني به نام و براساس اين اثر برگزار شود. اين كتاب خاطره برخاسته از مستندات جنگ، از نظر محتوا غني و از نظر تكنيك، نثر سادهاي دارد. اي كاش متوليان فرهنگي كشور جشنوارهاي داستاني را به نام و برپایه اين اثر طراحي كنند.
حسن باقری - فرمانده قرارگاه عملیاتی نصر - در خصوص اقدام نیروهای تیپ ۲۷ در این مرحله از عملیات میگوید:
نیروهای ما، با استعداد خیلی زیادی توانستند واحدهای خودی را از رودخانهی کارون عبور بدهند و همزمان با تاریکی هوا، بلافاصله حرکتشان را شروع کنند. این پیادهروی به مسافت بیش از سی کیلومتر در غرب کارون که طی مرحلهی اول عملیات انجام گرفت، از جمله معجزات و امدادهای غیبی این مرحله از حمله بود. انسان اگر در روز بخواهد در این دشت صاف و فاقد عارضه فاصلهی ده کیلومتر را بدون داشتن نقطه و نشانی معین برود، راه را گم میکند. روزها که ما در این حد فاصل تردد میکنیم، برادرانی هستند که با وجود اشراف بر نقشه گم میشوند؛ ولی خداوند لطف کرد که برادران رزمنده ما توانستند آن شب در دل تاریکی با شناساییهای دقیقی که قبلا انجام داده بودند، حتی از جادهی آسفالت اهواز - خرمشهر هم رد بشوند و در آن جا با لشکر عراق که نیروی احتیاط بود، درگیر شده، بیش از پنجاه درصد واحدهای آن را منهدم کنند. این از نظر نظامی خیلی حایز اهمیت است و شاید مستشاران نظامی خارجی هم نتوانند توان و جرأت طرحریزی چنین عملیاتی را تحلیل کنند.
□□□
شاهد عینی که با متوسلیان همسلولی بود.
باقری در خصوص واکنش دشمن در قبال تصرف جادهی اهواز - خرمشهر توسط نیروهای ایرانی میگوید:
از آن جا که عراق فکر نمیکرد ما بتوانیم هر دو مرحلهی عبور از کارون و رسیدن به جاده را در یک شب انجام بدهیم، نتوانست به سرعت از خودش عکسالعمل نشان بدهد. در این مرحله از عملیات، رزمندگان ما، بیشتر وقتشان را به تثبیت جادهی آسفالت اهواز - خرمشهر معطوف کرده بودند؛ هر چند که قسمتهایی از خط ما بر روی این جاده خالی مانده بود و زمان میخواست که ما بتوانیم این نقاط خالی را با یک سری عملیات محدود ترمیم کنیم؛ خصوصا که عراق فشار زیادی به نیروهایش وارد میآورد، برای این که جاده را از ما پس بگیرد.
اهمیت این جاده برای عراق به قدری زیاد بود که در طول چند ماهی که این جاده در اشغال آنها قرار داشت، در کنار جاده خاکریزی درست کرده بودند که دو متر از سطح جاده بالاتر بود و دشمن سنگرهایی را بر روی این جاده احداث کرد که مانند دژهای اطراف پادگانهای نظامی بود و تعداد زیادی سنگر تانک بر روی این دژ به چشم میخورد.
عراق با توجه به این که در غرب کارون نیروهای کمی در اختیار داشت، ضد حملههای زیادی انجام میداد برای اینکه به هر قیمت ممکن، بتواند دوباره این جاده را به دست بگیرد؛ زیرا هر کس که این جاده را تصرف میکرد، طرف مقابل به علت کفی بودن زمین و فقدان کوچکترین مانع طبیعی و مصنوعی در منطقه، مجبور بود که چندین کیلومتر از این جاده دور بشود تا از تیررس واحدهای مستقر بر روی جاده در امان باشد. بعد از این که ما توانستیم جاده را تثبیت کنیم، عراق تا مسافت زیادی ناچار شد از جاده عقب بکشد و فاصله بگیرد.
□□□
در پی ضربات سهمگین وارد آمده بر لشکرهای ۱۰ زرهی و ۱ مکانیزهی دشمن طی سه مرحلهی نبرد فتح، عمدهی نیروهای شکستخوردهی ارتش متجاوز بعث، خاصه لشکر ۳ زرهی، در منطقهی «چِنانه» و تپههای استراتژیک «دو سِلَک» تجمع کردند و از آنجا دسته دسته به سمت مرز بینالمللی «فکه-العماره» گریختند. در ساعت هفت بامداد روز شنبه هفتم فروردین ۱۳۶۱، شورای فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) با حضور احمد متوسلیان، محمود شهبازی، محمدابراهیم همت و تنی چند از مسؤولین ردههای ستادی تیپ، در کمپ رسولالله (ص) تشکیل جلسه داد. مبحث عمده در این نشستِ فوقالعاده، تعیین نحوهی مانور گردانها برای آغاز مرحلهی چهارم عملیات بود. در پایان جلسه، به فرمان متوسلیان مقرر گردید که رزمندگان تیپ ۲۷ در جبههی نصر از دو محور وارد عمل شوند. در محور «امامزاده عباس-عین خوش»، همزمان با شروع پیشروی نیروهای قرارگاه عملیاتی قدس (تیپ ۱۴ امام حسین (ع) و تیپ ۸۴ خرمآباد ارتش) از سمت پادگان عین خوش به طرف سهراهی امامزاده عباس، گردانهای ابوذر غفاری، مسلم بن عقیل و حمزه سیدالشهدا از تیپ ۲۷ مأموریت یافتند تا ضمن آغاز تک از خاکریز احداث شده بر روی جادهی آسفالت اندیمشک-دهلران و پاکسازی مسافت هفت کیلومتری حد فاصل این خاکریز تا امامزاده عباس، خود را به مواضع استقرار تانکهای دشمن در دامنهی ارتفاعات تینه رسانده، جَبَلِ تینه را آزاد کنند.
□□□
اطراف بنیصدر را مشاورینی گرفته بودند که به جز(ادعای داشتن) تخصص و یک مقدار آگاهیهای تئوریک، از علم نظامی چیزی سرشان نمیشد... (اینان) بنیصدر را امیدوار کرده بودند که به زودی حساب دشمن را میرسیم. با همان روحیه ناسیونالیستی، وطنپرستی و میهنپرستی که از (دوران رژیم) سابق (در ارتش) مانده بود، به او نوید داده بودند. حتی در اتاقهای جنگ، خیلی راحت، طرح نابودی یگانهای دشمن را نشان میدادند. فِلِشهای روی نقشه، نشاندهنده این بود که دشمن دور میخورد و منهدم میشود.
بنیصدر هم گمان میکرد آن فِلِشها که روی نقشه کشیده شده، در روی زمین هم راحت اجرا میشود. در دوران فرماندهی کل قوای بنیصدر، دو سه تا تک هم انجام دادند که یک مقدار در اول کار گرفت، ولی زود خنثی شد: حمله اول؛ تکی بود از اهواز، در محور جاده خرمشهر- در منطقه دبِ حَردان- که هرچند تک خوبی بود و شاید ۸۰۰ تا هم اسیر گرفتند، ولی آقایان صدایش را در نیاوردند که بعد، چه بر سرمان آمد و در پاتکی که دشمن زد، چگونه عقب زده شدیم
□□□
جلد قدیمی کتاب
رژیم عراق که از پیروزی نیروهای ایران دچار اضطراب شده بود، تصمیم گرفت در آرایش نیروهای دفاعی خود در خرمشهر تغییراتی صورت دهد و گویا ترس و نگرانی او را وادار ساخته بود ضلع غربی پل استراتژیک خرمشهر را به طور کلی منفجر کند تا نیروهای ایرانی نتوانند از آن عبور کنند. همچنین طرحی برای حراست از شهر پیریزی کرد؛ چرا که از هجوم جنگاوران ایرانی به داخل شهر، برای پاکسازی آن از وجود نیروهای بعثی اطمینان داشت. رژیم عراق برای دفاع از شهر خرمشهر، کمیتهای به ریاست مدیر سابق اطلاعات ارتش، سرلشکر جواد ذنون؛ سرتیپ ایاد شعبان رمزی؛ فرمانده تیپ ۳۳ نیرو مخصوص و سرهنگ احمد زیدان الدُلَیمی؛ فرمانده نیروهای مدافع خرمشهر تشکیل داد. این کمیته به این نتیجه رسید که نیروهای ایرانی بعد از عبور از رود کارون، به داخل شهر هجوم خواهند آورد؛ به همین سبب، تعداد زیادی حوضچهی مملو از مادهی آتشزای «ناپالم» و دیگر مواد نفتی تعبیه کرد و از این حوضچهها، لولههایی به داخل رودخانه در جهت مقابل شهر خرمشهر وصل شد تا در صورت وقوع حمله، لولهها باز شود و سطح رودخانه مشتعل گردد.
علاوه بر این، یک خط دفاعی مؤثر برای دفع هرگونه حمله به سمت رودخانه تشکیل داد؛ تا آنجا که شعاع وسیعی از اطراف رودخانه مینگذاری شد و سیمهای خاردار نصب گردید. در مورد خود شهر نیز تصمیم گرفته شد که به کلی ویران شود و به صورت موانعی دفاعی درآید؛ به طوری که فاصلهی یک موضع با موضع دیگر، یک کیلومتر باشد و از خرابهها، به عنوان خاکریز بهرهبرداری گردد.
علاوه بر حقایقی که اسرای عراقی در خصوص تمهیدات سپاه سوم ارتش عراق جهت حفظ و حراست از مواضع نیروهایش در خرمشهر بازگو کردند، گزارشهای نیروهای شناسایی و اطلاعاتی تیپ ۲۷ هم مبین این موضوع بود که دشمن تمام توانش را به کار برده تا هر طور شده، خرمشهر را از خطر سقوط حفظ کند. با مراجعه به اسناد و مدارک به دست آمده از ارتش عراق در همان برهه، میتوان به خوبی پی برد که حفظ خرمشهر برای دشمن امری بسیار حیاتی بوده است؛ به طوری که فرماندهان ارتش عراق، با ارسال دستورالعملهای مختلف، ضمن اعلام قریبالوقوع بودن حمله ی ایرانی ها به خرمشهر، نیروهای تحت امر خود را برای مقاومت در مقابل هجوم نیروهای ایرانی ترغیب میکنند.
مشخصات کتابشناختی:
مراسم تجلیل همپای صاعقه
«همپای صاعقه» نوشته حسین بهزاد و گلعلی بابایی در ۹۱۲صفحه، در قطع وزیری با جلد سخت ، برای اولین بار در سال ۱۳۷۹ توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده است. چاپ بیست و یکم این اثر در سال ۱۴۰۰ روانه بازار چاپ شد.نسخه ی الکترونیکی «همپای صاعقه» در سایت طاقچه قابل خرید و مطالعه است.