احمدرضا احمدی

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
احمدرضا احمدی

ساده می‌نویسم.[۱]
زمینهٔ کاری شعر، نویسندگی، تدریس، ویرایش، صداپیشگی و هنرپیشگی
زادروز ۳۰اردیبهشت۱۳۱۹[۲]
کرمان
ملیت ایرانی
محل زندگی تهران
پیشه شاعر، مدرس، نویسنده، داستان‌نویس، ویراستار، صداپیشه و بازیگر
سال‌های نویسندگی ۱۳۴۱تاکنون
سبک نوشتاری شعر سپید، شعر موج نو و نثر
نوشتارها ٰ
همسر(ها) شهره احمدی (حیدری)
فرزندان ماهور


آلن‌دلونِ عزت‌الله انتظامی[۱]
وقتی رویاها، واقعیت می‌یابند[۳]
تولدت مبارک هنرمند[۴]
احمدرضا احمدی و علاقه‌مندانش[۴]
کاروان شعر و موسیقی در نمایشگاه نقاشی[۵]
اهدای پُرتره احمدی به خودش در پایان نمایشگاهش [۶]
دیوارنوشته کیمایی بر دیوار منزل احمدرضا در کرمان[۷]

احمدرضا احمدی شاعر، نویسنده، منتقد هنری، دکلمه‌‌خوان و کارمند بازنشسته کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان است.

* * * * *

احمدرضا در خانواده‌ای نسبتاً پرجمعیت، کوچک‌ترین فرزند بود. خانواده‌اش از اهالی کرمان بودند که خیلی زود او را به تهران کوچ دادند. تهران آن زمان آماج فعالیت سیاسی و پویایی شعر نو بود و احمدی نیز مانند بسیاری دیگر از هم‌نسلانش، شعر نمیایی را برای نیل به خواست درونی خود در ساحت سرایش، به کار گرفت تا ضمن نگاهی دقیق و عمیق به ادبیات باستان، در شعر معاصر حرکتی نوین کند. حاصل یک عمر کوشش بی‌وقفه‌اش آثار متعدد منظوم و منثور است که بسیاری از آن‌ها به نزدیک ده زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
دوستی احمدی با اهالی موسیقی و سینما نیز از سنین دبیرستان آغاز و ادامه‌دار شد و لذا در کانامهٔ وی نمونه‌های متعدد از دکلمه، صداپیشگی، حضور در نمایش و فیلم‌های مستند، سینمایی و پویانمایی دیده می‌شود.
کسب جوایز متعدد داخلی و خارجی و نیز نامزدی او برای جایزهٔ هانس کریستین اندرسن نمای دیگری از ظهور و پویایی احمدی است که نامش را برای قریب هفت دهه در خاطر چندین نسل تثبیت کرده است.


داستانک

گروه ادبی طرفه

در سال ۱۳۴۳ احمدرضا احمدی به‌همراه نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری‌علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه طرفه را با هدف دفاع از هنر موج نو تأسیس کردند. آرم این گروه یک خروس بود و اعضای آن را اغلب دانشجویانی تشکیل می‌دادند که سودای انقلابی ادبی را در سر داشتند و آثار یکدیگر را در نشست‌هایی نقد و بررسی می‌کردند. با سرمایه گروه، شماری از آثار نسل جوان نیز به‌نشر رسید. اکبر رادی از نادر ابراهیمی به‌عنوان محور گروه طرفه یاد می‌کند و او را وفادارترین فرد به حلقهٔ طرفه می‌داند.[۸]

جایزهٔ اندرسن

احمدرضا احمدی در مراسم بزرگداشت خود در کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوانان درباره‌‌ٔ دریافت جایزهٔ هانس کریستین اندرسن گفت: چه این جایزه را دریافت کند و چه نکند، همیشه احمدرضا احمدی خواهد ماند و امیدوار است.[۹]

پیش‌فروش کتاب به‌عنوان آب‌معدنی

داستانک‌های مشهور ممیزی

کتاب «من حرفی دارم که فقط شما بچه‌ها باور می‌کنید.» در سال انتشار، به‌دلیل مضامین انتقادی‌اش از کتاب‌فروشی‌ها جمع شده بود و با دستور مسئولان رژیم سابق خمیر شده بود.[۱۱]


زندگی و تراث

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

احمدرضا احمدی در ساعت ۱۲ ظهر روز دوشنبه ۳۰اردیبشهت۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. پدر وی کارمند وزارت دارایی بود و ۵ فرزند داشت که احمدرضا کوچک‌ترین آن‌ها بود. جد پدری وی ثقةالاسلام کرمانی، و جد مادری‌اش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به‌پایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون گذراند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد احمدرضا در دوران پرهیجان سیاسی تهران و پویایی شعر نو فارسی در تهران بزرگ شد. روزگاری که خاطره‌هایش برای او زنده است:

«روزهای خیلی وحشتناکی بود، سرما، غربت، غریبی. ۱۳۲۷ همان سالی که شاه تیر خورد، مدرسه‌ای که من در تهران می‌رفتم، پشت مسجد سپهسالار به اسم ادب بود. در آن زمان، هر روز در جلوی مجلس تظاهرات و بزن و بکوب بود. جلوی چشم ما ملت را می‌گرفتند و می‌بردند. تنها زیبایی‌اش این بود که کنار مدرسه ما کلاس سنتور ابراهیم سلمکی بود. ظهرها که از مدرسه مرخص می‌شدیم، می‌ایستادیم و از صدای ساز لذت می‌بردیم.»


دوستی او با افرادی مانند پرویز دوایی و مسعود کیمیایی و بعدها اسفندیار منفردزاده و فرامرز قریبیان به همان زمان برمی‌گردد.[۱۲]
در سال ۱۳۴۵ دورهٔ خدمت سربازی را به‌عنوان سپاهی‌دانش در روستای ماهونک کرمان آموزگاری کرد. آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیمایی دستمایه‌ای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت در شعر معاصر آغاز کند. وی از بیست‌سالگی به‌طور جدی به سرودن شعر پرداخت و نخستین مجموعهٔ شعری‌اش را به نام «طرح» در سال ۱۳۴۱ منتشر کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


شخصیت و اندیشه

فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوانان

هنگامی که کانون پرورش فکری کودکان پایه‌گذاری شد، فیروز شیروانلو و سپس سیروس طاهباز به نویسندگان و شاعران باتجربه و جوان کار سفارش می‌دادند. در این میان کاری نیز به احمدرضا احمدی سفارش داده شد. نتیجه کار داستان «من حرفی دارم که فقط شما بچه‌ها باور می‌کنید.» بود که در سال ۱۳۴۹ منتشر شد.
احمدی در مهر۱۳۴۹ به استخدام کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوانان درآمد و تا سال ۱۳۵۸ در سمت مدیر تولید نشر آثار موسیقی برای کودکان و از آن پس تا سال ۱۳۷۳ (زمان بازنشستگی) در بخش انتشارات کانون در مقام ویراستار فعالیت می‌کرد. [۱۳]

یادمان و بزرگداشت‌ها

بزرگداشت احمدرضا احمدی با نام (خواب یک سیب) توسط کانون پرورشی فکری کودکان‌ونوجوانان ۱۳۷۸. [۱۴]


از نگاه دیگران

شمس لنگرودی

مسعود کیمیایی

احمدی از همان ابتدای راه یک «آرتیست» و «دیوانه» بود. پریشانی دوست داشتنی و غیر قابل مهاری داشت و نگاهی به شاعران اطراف خودش نداشت هرچند آنها را می‌خواند؛ اما جای دیگری اسبش را می‌تاخت. احمدی اصلاً با واژه کار دیگری داشت، او شاعر سیاسی هست؛ اما شاعر ایدئولوژیکی نیست. او فاعل فردی را به فاعل فوق فردی و اجتماعی تبدیل کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

احمد پوری

آخماتوا شاعری بود که به جریان شعر بعد از سمبلیست‌ها پیوست، جریانی که دیگر از نشان دادن سمبل هر چیز خسته شده بود و می‌خواست وقتی از چیزی سخنی می‌گوید معنای صریح آن به ذهن برسد، او تا آخر ایستاد و به راه خود ادامه داد از این جهت احمدی شبیه آخماتوا است. هر چند شعر این دو با هم فرق می‌کند، اما نکته در وفاداری این دو به تلقی‌شان از شعر است. در دههٔ ۴۰ و ۵۰ که اوج تب و تاب‌ها بود احمدی همچنان فضا و مضمون اشعار اولیه خود را دنبال می‌کند، اتاق و دنیای درون خود را پی می‌گیرد و بیرون از لابه لای شعر او پیداست در سال‌های جنگ هم او همچنان راه خود را می‌رود و از تنهایی‌اش می‌گوید. انگار کاری به هیاهوی بیرون ندارد و خودش است و شعرش.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

یزدان سلحشور

رضا ناقد

در شمارهٔ ۱۷ دوهفته‌نامه آیت می‌نویسد: (قسمتی از مقاله) اولین منتقدی که متوجه شباهت‌ها و تفاوت‌های اشعار احمدرضا احمدی و بیژن الهی شد دکتر رضا براهنی بود: «اگر اصالت بینش و اصالت استفاده از کلام، یعنی وسیلهٔ ارائهٔ جهان‌بینی را پایگاه‌های اساسی پیدایش یک شاعر بدانیم دلیلی نیست که چشم به آیندهٔ احمدرضا احمدی و بیژن الهی ندوزیم و به‌ویژه نام اولی را سرآغاز فعل خودبه‌خود نویسی شعر معاصر ندانیم.»[۱۶]
ولی دکتر براهنی اشاره نمی‌کند که این شاعر سطرهای درخشان که از همین ابتدا چنین دل‌بستهٔ کلام می‌نماید، حتی اگر شده فقط در سطح بازی‌های کلامی و سطرهای درخشان آن‌هم به روزگاری که هنوز کاریکلماتورهای پرویز شاپور نیامده بود تا بخشی از این بار را بر دوش گیرد و همه‌اش به‌پای شعر گذاشته نشود، آری چنین شاعری نمی‌توانسته تماماً تحت تأثیر احمدی باشد. حالا که قریب پنجاه سال از آن تاریخ می‌گذرد و اشعار دورهٔ شعر دیگر بیژن الهی به نام «دیدن» (نشر بیدگل، ۱۳۹۳) و اشعار دورهٔ موج نوی‌اش به نام «جوانی‌ها» (نشر بیدگل، ۱۳۹۴) منتشرشده دیگر لازم نیست به تک شعرهای پراکنده‌اش رجوع کنیم؛ اما در اشعار جزوه شعر یا همان دوره موج نویی الهی نوعی فراروی از آن قالب هست که او را به شعر دیگر می‌رساند. بیان الهی از مسائل سیاسی حتی در همان اشعار دورهٔ موج نو غیرمستقیم‌تر و استعاری‌تر است و گویی بیشتر سعی کرده شعر را با کلماتی بیان کند که حدس و تخیل خواننده را برانگیزند. بیان احمدی از درون‌مایه‌ها و مضامین آرکائیک و باستانی هم با الهی متفاوت است. برای مثال می‌توان به دو شعر «اگر قطب‌نماها گل‌های یاس را نشان می‌داد» [۱۷] خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

تفسیر خود از آثارش

دیدگاه او دربارهٔ دیگران

فروغ فرخزاد
نادر ابراهیمی

نادر ابراهیمی، مرا به شوق آورد که دوباره برای بچه‌ها بنویسم. نادر ابراهیمی شاید تنها کسی بوده که بعد از انقلاب، دست مرا گرفت تا بتوانم کارم را ادامه دهم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


احمدرضا احمدی و موسیقی و ضبط آثار شاعران در حضور در کانون و بعد از آن

دربارهٔ آلبوم رباعیات خیام

.... یکی از روش‌های نوآورانه احمدی در ضبط صدای شاعر استفاده از موسیقی متناسب با فضای شعر شاعران بود. از این حیث او از آهنگسازان بی‌شماری برای ساخت موسیقی برای این آثار بهره می‌گرفت. بسیاری از آهنگسازان یا کار نخست خود را با این دست‌کارها آغاز کردند و اسم‌ورسمی یافتند یا اساساً با این دست‌کارها شخصیت دیگری یافتند. به‌عنوان نمونه می‌توان از ضبط صدای اخوان ثالث یادکرد که هنوز آن صدا و موسیقی در اذهان مانده. صدای فریدون مشیری و بهترین ضبط از آثار وی که به‌حق زبده آثار او بود. همچنان مرجع در این حوزه قلمداد می‌شود. یا ضبط صدای شهریار و... باید درنظر گرفت که ضبط این آثار در کانون به چهل سال پیش می‌گردد. احمدی دقت فکری و هوش سرشار موسیقی در ضبط و تدوین آثار داشت. برای تولید یک اثر که هم وجه موسیقی و ادبیاتی داشته باشد. پویش و کندوکاو فراوانی انجام می‌داد. او نخست درصدد آن برآمد که زبده رباعیات خیام را ضبط کند که برای این مهم با توجه به ضبط (اشعار مولوی و حافظ) توسط شاملو، خوانش این رباعیات را با دقت فراوانی که هم خود و هم شاملو داشت، به ثمر رساند؛ اما به این فکر افتاد که با توجه به فضای هر رباعی قطعه‌ای ساخته شود که برای این مهم فریدون شهبازیان را انتخاب کرد. برای چند رباعی، نیاز به خواننده پیدا شد که شهبازیان و احمدی هر دو شجریان را انتخاب کردند که او نیز تا آن زمان یکی از بهترین آوازهای خود را ارائه کرد. سبک شهبازیان در بخش‌های آوازی تلفیقی از موتیفهای آوازی و ملودیک بود که شجریان با تکنیک هرچه‌تمام‌تر از پس ارائه این کار برآمد. [۲۱]

نگاه او به ترانه

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد احمدی، باور به اعجاز و ایجاز «ترانه» است. او بر این باور بود که ترانه یکی از ژانرهای مهم شعر معاصر محسوب می‌شود که برای شناخت ادبیات معاصر می‌تواند نشانه خوبی محسوب شود. ضمن این‌که آثار شاخصی در تاریخ ترانه عرضه‌شده که برای ادبیات معاصر، ایجاد شخصیت کرده است. احمدی البته هیچ‌گاه ترانه‌ای نساخت؛ زیرا معتقد بود که ترانه دارای یک تخصص و هنر خاصی است که هر شاعری نمی‌تواند به این عرصه گام بنهد؛ اما احاطه او به تاریخ ترانه و تصنیف شگفت‌آور است.
وی ترانه‌های مهدی خالدی با کلامی از نواب صفا، رهی معیری و... را با تنظیم و ارکستراسیون جدید توسط فرهاد فخرالدینی منتشر کرد. یکی از خدمات دیگر احمدی در آن دوران تشویق و ویرایش متون مرجع در قلمرو موسیقی بود. آثار مرجع موسیقی به تشویق ایشان در آن دوره ترجمه شد. علاقه ایشان به موضوع «ترانه» باعث شد در یک مورد حتی مشوق انتشار نت آثار خالدی نیز باشد.
وزارت فرهنگ و هنر در عرصه موسیقی کارهای بی‌شماری می‌کرد؛ اما متأسفانه غیر از پخش آن از رادیو و تلویزیون، یا نشر بسیار محدود، به‌صورت ارگانیک انتشار نیافت. یکی از خدمات احمدی این بود که ارکستر سازهای سنتی به رهبری فرامرز پایور را به کانون آورد و آثار بی‌شماری را ضبط و منتشر کردند. ازجمله کارهای ماندگار احمدی طرح و ضبط آثار محلی به‌صورت آواز کلاسیک بود که مینو جوان و پری زنگنه ازجمله خوانندگان خوب آن بودند که برای این امر انتخاب شدند و قواعد آواز کلاسیک را می‌دانستند. ازجمله کسانی که به تنظیم و آهنگسازی آثار پرداختند زنده‌یاد وروژان، کامبیز روشن‌روان و فریدون شهبازیان بودند. (قسمتی از مقاله فرید دهدزی در دوهفته‌نامه آیت شماره ۱۷خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد)

نامه‌ها

سهراب سپهری


فروغ فرخزاد

علت شهرت

شعر موج نو‌. شعر سپید. ادبیات کودک‌ونوجوان. فعالیت در کانون پرورشی فکر کودکان‌ونوجوانان. مصاحبه و ضبط آثار تعدادی از هنرمندان معاصر و... .

حضور در فیلم‌

  • مستند وقت خوب مصایب ساخته ناصر صفاریان (مستند دربارهٔ خود شاعر)
  • مستند بانو مرا دریاب ساخته ناصر صفاریان (مستند دربارهٔ خود شاعر)
  • فیلم سینمایی پستچی (به‌عنوان بازیگر) ساخته داریوش مهرجويی
  • مستند بلند شب شیدایی دربارهٔ تاریخ ترانه در ایران معاصر ساخته ناصر صفاریان
  • فیلم تیلهُ فرفره و گل‌های شعمدانی ساخته نیما عباس‌پور
  • گوینده گفتار متن فیلم بانوی اردیبهشت به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد، ۱۳۷۶
  • گوینده گفتار متن فیلم نار و نی به کارگردانی سعید ابراهیمی‌فر، ۱۳۶۷
  • نویسنده پویانمایی ملک خورشید به کارگردانی علی‌اکبر صادقی، ۱۳۵۴
  • دستیار کارگردان فیلم پنجره به کارگردانی جلال مقدم ۱۳۴۹ [۲۳]

نام جاهایی که به اسم این فرد است

روز ۲۵مرداد۱۳۹۶ (کاشی ماندگار) از سوی شهرداری تهران بر سردر منزل احمدرضا احمدی که از سال ۱۳۶۶ در آن سکونت دارد نصب شد. [۲۴]

سبک و لحن و ویژگی آثار

انبوهی از این بعدازظهرهای جمعه را به یاد دارم که در غروب آن‌ها در خیابان از تنهایی گریستیم ما نه آواره بودیم، نه غریب اما این بعدازظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت می‌گفتند از کودکی به ما که زمان باز نمی‌گردد؛ اما نمی‌دانم چرا این بعدازظهرهای جمعه بازمی‌گشتند

کارنامه و فهرست آثار

برای بزرگسالان

آثار منتشره در چلچله
  • «جای پای عاشقان در برف مانده‌است شعر و نقاشی»
  • «نمایشنامه‌های شاعر در چهار جلد»
  • «بدون دریا از قایق مینویسم»
  • «قطار از ریل خارج شد»
  • «آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد»
آثار منتشره در ثالث
  • «بر دیوار کافه»، ۱۳۹۴
  • «از بارانی که دیر بارید»
  • «میوه‌ها طعم تکراری دارند»
  • «یادگار عشق و حرمان مدام»، ۱۳۹۲
  • «روزی برای تو خواهم گفت»، ۱۳۸۷
  • «چای در غروب جمعه روی میز سرد می‌شود»، چ.اول۱۳۸۶ و چ.دوم ۱۳۸۷
  • «سفر» تصویرگر: ناهید کاظمی ۱۳۹۲
  • «میوه‌ها طعم تکراری دارند» ۱۳۹۳
دفترهای واپسین منتشره در نیکا
  • «هفتم، به‌رنگ آبی نیلی»
  • «ششم، به‌رنگ آبی دریا»
  • «پنجم، به‌رنگ آبی آسمان»
  • «چهارم، به‌رنگ سبز»
  • «سوم، به‌رنگ زرد»
  • «دوم، به‌رنگ پرتقالی»
  • «اول، به‌رنگ آبی»
آثار منتشره در چشمه
دفترهای سال‌خوردگی
  • «هفتم، می‌خواستم روزی گریه کنم: سیب سرخ»
  • «دفتر ششم، روزی که ما سوار قطار شدیم: هوا ابری بود»
  • «دفنر پنجم، در انتهای کوچه در باران شمع را روشن می‌کنیم: تنهایی»
  • «دفتر چهارم، به درخت انار رسیدم انارها شکسته بودند: عشق»
  • «دفتر سوم، پس از فراغت‌های مدام: نیستی»
  • «دفتر دوم، چترهای کهنه در باران باز نمی‌شدند: حرمان»
  • «دفتر یکم، در این کوچه‌ها گُلِ بنفشه می‌روید: باران»
سایر
  • «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» (چ.اول، نشر ماهریز)
  • ‌ «همه شعرهای من»، ۱۳۸۸
  • «ساعت۱۰ صبح بود»، چ.اول:۱۳۸۵، چ.دوم:۱۳۸۶ و چ.سوم: ۱۳۸۷
  • «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، تصویرگر: راشین خیریه، ۱۳۸۹
آثار منتشره در نظر
  • «احمدرضا احمدی از ایوان خانه‌شان فرار کرد»
  • «مژدگانی به یابنده احمدرضا احمدی»
  • «پسرکی به نام احمدرضا احمدی گم شده‌است»
  • «در به در به دنبال احمدرضا احمدی»
  • «ناگهان چراغ‌ها روشن شدند» با تصویرگری احسان عبداللهی
  • «عروس و داماد زیر باران» با تصویرگری نگین احتسابیان
  • ‌ «دخترک ماهی تنهایی» ۱۳۹۰
  • ‌ «دخترک ماهی تنهایی»، تصویرگر: نازنین عباسی ۱۳۹۰
  • ‌ پروانه روی بالش من به خواب رفته بود ۱۳۹۰
  • ‌ پروانه روی بالش من به خواب رفته بود تصویرگر: لیدا طاهری ۱۳۹۰
  • ‌ باران دیگر نمی‌بارید، تصویرگر: ماهی تذهیبی ۱۳۹۳
  • «پسرک و دوازده ماه سال» ۱۳۹۵
  • این همه بادکنک‌های رنگی
  • ‌ «ناگهان چراغ‌ها روشن شدند»
آثار منتشره در افکار
  • «عزیز من»، چ.اول:۱۳۸۳و چ.سوم:۱۳۹۰
  • «عاشقی بود که صبحگاه دیر به مسافرخانه آمده بود»، چ.دوم:۱۳۸۷ (چ.اول:۱۳۷۸، نشر: سالی)
  • «قافیه در باد گم می‌شود»، چ.دوم:۱۳۸۶ (چ.اول:۱۳۶۹، نشر: پاژنگ )
آثار منتشره در نشر شباویز
  • «باز هم نوشتم صبح، صبح شد» با نقاشی لیلا یوسفی، ۱۳۸۶
  • ‌ «بهار بود» با نقاشی شراراه خسروانی
  • «نوشتم باران، باران بارید» با نقاشی علی مفاخری ۱۳۸۵
آثار منتشره فانوس
  • «هزار پله به دریا مانده‌است»، چ.اول:۱۳۶۴، نشر نقره و چ.دوم:۱۳۸۲
  • «نثرهای یومیه»، چ.اول:۱۳۵۹، ناشر: احمدرضا احمدی و چ.دوم:۱۳۸۲،
آثار منتشره در کانون پرورشی فکری کودکان‌و‌نوجوانان
  • «شب روز اول و صبح روز هفتم»، با نقاشی محمدرضا لواسانی
  • «من حرفی دارم که فقط شما بچه‌ها باور می‌کنید»، ۱۳۴۸
  • ‌ «مزرعه گل‌های آفتابگردان»، ۱۳۹۴
  • «مسافران هواپیمای سفید رنگ»، ۱۳۹۰
تک‌‌داستان‌هایی منتشره در مجموعهٔ «همهٔ آن سال‌ها»، ۱۳۷۱، در مرکز
  • «ما روی زمین هستیم»، چ.اول:۱۳۵۲، انتشارات زمان
  • «من فقط سفیدی اسب را گریستم»، چ.اول:۱۳۵۰، دفترهای زمانه
  • «وقت خوب مصائب»، چ.اول:۱۳۴۷،انتشارات زمان
  • «روزنامهٔ شیشه‌ای»، چ.اول:۱۳۴۳، انتشارات طرفه
  • «طرح»، چ.اول:۱۳۴۱، ناشر: احمدرضا احمدی
دیگر آثار
  • «به‌سوی تو می‌آیم»، سرزمین اهورایی، ۱۳۹۵
  • «دری به‌سوی دریا»، کتاب‌سرای نیک، ۱۳۹۵
  • «به خاطر غنای این اندوه دستان ما را بگیر»، نشر مشکی، ۱۳۹۳
  • «می‌گویند بیرون از این اتاق برف می‌بارد»، نیماژ، ۱۳۹۲
  • «پسرک دریا را نگاه کرد و گفت»، نشر نیستان ۱۳۸۹
  • «قصه‌های پدربزرگ»، تصویرگر: عطیه مرکزی، افق ۱۳۸۹
  • «در یک شب مهتابی که شب چهاردهم ماه بود» ۱۳۸۹
  • «بهاریه»، حوض نقره، ۱۳۸۸
  • «در باغ بزرگ باران می‌بارید»، افق ۱۳۸۷
  • «پسرک تنها روی برف» با نقاشی مریم مبصری، فرهنگ گستر، ۱۳۸۵
  • «برف هفت گل بنفشه را پوشاند» با نقاشی مریم مبصری، فرهنگ گستر، ۱۳۸۵
  • «نشانی» با نقاشی شراره خسروانی، ۱۳۸۵
  • «روزی که مه بی‌پایان بود» با نقاشی شراره خسروانی، ۱۳۸۵
  • «رنگین‌کمانی که همیشه رخ نمی‌داد» با نقاشی محمدعلی بنی‌اسدی، ۱۳۸۵
  • «در باغچه عروس و داماد روییده بود» با نقاشی مرجان وفاییان ۱۳۸۲
  • «یک منظومهٔ دیریاب در برف و باران یافت شد»، نشر ماه‌ریز، ۱۳۸۱
  • «اسب و سیب و بهار» با نقاشی کریم نصر، ۱۳۸۰
  • «از نگاه تو زیر آسمان لاجوردی»، سازمان همگام، ۱۳۷۶
  • «ویرانه‌های دل را به باد می‌سپارم»، نشر زلال، ۱۳۷۳
  • «شب یلدا قصهٔ بلندترین شب سال»، با نقاشی فرح اصولی ۱۳۷۳
  • «خواب یک سیب، سیب یک خواب» با نقاشی ابوالفضل همتی آهویی، ۱۳۷۳
  • «لکه‌ای از عمر بر دیوار بود»، نوید شیراز، ۱۳۷۲
  • «در بهار خرگوش سفیدم را یافتم» با نقاشی نفیسه ریاحی، ۱۳۷۰
  • «حوض کوچک، قایق کوچک» با نقاشی نفیسه شهدادی، ۱۳۷۰
  • «خرگوش سفیدم همیشه سفید بود» و «روزهای آخر پاییز بود» و «در بهار پرنده را صدا کردیم، جواب داد» با نقاشی فرح اصولی ۱۳۶۹
  • «عکاس در حیاط خانه ما منتظر بود» با نقاشی نسرین خسروی، ۱۳۶۹
  • «نوشتم باران، باران بارید» با نقاشی فردوس ابراهیمی‌فر، ۱۳۶۸
  • «تو دیگر از این بوته هزار گل سرخ داری» با نقاشی فردوس ابراهیمی‌فر و مینا ضرابی، ۱۳۶۸
  • «هفت روز هفته دارم» با نقاشی محمدرضا دادگر ۱۳۶۴
  • «هفت کمان هفت‌رنگ» با نقاشی هوشنگ محمدیان ۱۳۶۴
  • «کبوتر سفید کنار آینه» با تصویرگری علیرضا گلدوزیان و گرافیک کورش پارسا نژاد.
ترجمه آثار به دیگر زبان‌ها[۲۵]
  • پرندگان بی‌بال به‌عربی مترجم: مریم حیدری ۱۳۹۰
  • موج‌های دریا یک بطری را به ساحل آوردند به‌فرانسوی ۱۳۹۰
  • خرگوش سفیدم همیشه سفید بود به‌ارمنی ۱۳۸۶
  • ترجمه یک شعر همراه با معرفی شاعر در مجله ژورنال آ.ب به‌اسپانیولی، مترجم: کلارا خاننس با کمک محسن عمادی، ۱۳۸۶
  • ترجمه اشعار به‌ارمنی، مترجم: گالوس خانست، چاپ در مجله (آلیک)، ۱۳۴۵
  • ترجمه شعری به‌آلمانی، مترجم: سیروس آتابای، چاپ در کتابی به نام «آوازهای فردا» در مونیخ
  • آنتولوژی شهر معاصر ایران با نام (باد ما را با خود خواهد برد)، به‌آلمانی
  • ترجمه شعری به‌فرانسوی، مترجم: صدرالدین الهی، چاپ در روزنامه لوموند
  • ندانستی گل حقیقت گیاه است به‌فرانسوی، مترجم: محمدعلی اسلامی ندوشن
  • برخی اشعار به‌ژاپنی، مترجم: کیمیه ماندا
  • برخی اشعار به‌ایتالیایی، مترجم: کامبیز تشیعی
  • برخی اشعار به‌عربی، مترجم: موسی اسوار
  • تک‌شعر به‌ترکی آذربایجانی، مترجم: ایلیاد موسوی


گفت‌وگو با هنرمندان به‌صورت ضبط صدا

مهدی خالدی * پرویز یاحقی * مرتضی ممیز* آیدین آغداشلو * داریوش آشوری * بیژن جلالی * کیومرث صابری * محمدرضا شجریان * پری صابری * سیروس طاهباز * فریدون ناصری

گفت‌وگو با هنرمندن به‌صورت ضبط صدا و تصویر[۲۶]

آثار احمدرضا احمدی (نثر)[۲۷]
نمایشنامه
  • فرودگاه پرواز ۷۰۷
  • اتاق‌ها
  • سردخانه
  • ما از گذشته آمدیم
  • سایه‌ها
  • خواب

جوایز و افتخارات[۲۸]

در سال ۱۳۷۸ سومین جایزه شعر خبرنگاران با مراسمی متفاوت و خصوصی در خانه احمدرضا احمدی برگزار شد. همان سال کانون پرورش فکری کودکان‌و‌نوجوانان در مراسم بزرگداشت احمدرضا احمدی، تندیس مداد پرنده را به او اهدا کرد. در سال ۱۳۸۵ احمدی به‌عنوان شاعر برگزیده، پنجمین دوره‌ اهدای جایزه‌ شعر بیژن جلالی انتخاب شد. احمدرضا احمدی در سال ۱۳۸۸ نامزد دریافت جایزه‌ هانس کریستین اندرسن شد. در سال ۱۳۹۱ نیز در جشنواره شعر فجر جایزه بهترین مجموعه شعری به وی اعطا شد.

  • برگزیده سومین جایزه شعر خبرنگاران
  • نامزد دریافت جایزه جهانی آسترید لیندگرنپ

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است.)

  • مردی که شبیه شعر خود نیست (به‌کوشش ناصر صفاریان)، نشر ثالث

بررسی چند اثر

غلامرضا صراف در مقاله‌ای تحت عنوان (چشم‌اندازهایی پراکنده از حیات شعری احمدرضا احمدی) در دو هفته نامه آیت (شماره۱۷) می‌نویسد:

... با شعر جمعهٔ خواب که برای مرگ فروغ فرخزاد سروده‌شده کوچک‌ترین شباهتی با اشعار شاملو، اخوان، سپهری، کسرایی و م.آزاد برای فروغ ندارد. هرچند در آغاز شاید به‌دلیل واژه نام تداعی خفیفی با پایان شعر شاملو پیدا کند:
نامت سپیده‌دمی‌ است که بر پیشانی آسمان می‌گذرد!***** متبرک باد نام تو! (مرثیه‌های خاک)

و شعر احمدی:
شفا به‌آسانی دانست که تدبیر نامت چیست/ نامت/ تحقیرشده‌ها/ و له‌شده‌ای آوار خبرها را شفا داد/ اکنون کسی به کوچه می‌آید که تو را به نام می‌خواند. [۲۹]
و باز دیالوگی که با یکی از اشعار فروغ در «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» دارد، شعر فروغ: آن شب اصفهان پر از طنین آبیِ کاشی بود
و سطر پایانی شعر «کمبود تجربه‌های مشترک»: و تنها سؤال می‌کنم/ آیا اصفهان هنوز بوی کاشی دارد؟ [۳۰]
و پاسخ یا دیالوگی که با یکی از اشعار خودش در «وقت خوب مصائب» ایجاد می‌کند. با همان شعر آغاز در تدفین. با جایی در شعر «پدر فردای کوچه‌ها» که می‌گوید:
در فصل قتل بودیم/ گفتند: بگوئید/ پاسخ رسید که: انسان می‌گوید نه. [۳۱]
و اینجا به‌صراحت شاعر اعلام می‌کند که مقصودش از پرنده انسان است، انسانی تنها ایستاده در برابر شهری که فریاد می‌زند آری و کبوتری تنها که می‌گوید نه.

قسمتی از همان مقاله:

به‌نظر می‌رسد اگر دکتر براهنی در اواسط دهه ۴۰ توانست ۱۹ سطر از ۱۹ شاعر انتخاب کند و تنها یک سطر از احمدی «در آن لحظه، در میان جاده‌های ابریشم/ تصادفاً صبح شد» را با آن‌ها برابر بداند و بگوید این سطر را با کل آن اشعار عوض نمی‌کند.[۳۲] حالا دیگر قادر به تفکیک یک سطر از میان انبوه سطرهای شبیه و گاه یکسان اشعار احمدی نباشد که خیلی خاص و ویژه باشد. چون احمدی چنان به تکرار مضامین و درون‌مایه‌های موردعلاقه‌اش همت گمارده که امکان تشخص شعرش را تا حد زیادی سلب کرده است.


به یکی از اشعار خوب احمدی از آغاز تا امروز، شعر «آغاز در تدفین» از دفتر «وقت خوب مصائب» (کتاب زمان، ۱۳۴۷) نگاه می‌کنیم، آغاز شعر از کوبنده‌ترین آغازهای شعر معاصر است. تقابلی سفت‌وسخت و بنیادین میان آری و نه. میان پذیرش و تن زدن. میان رفتن و ماندن. اینجا باید به صفت تصویری «تنها» توجه کنیم. شاعر خیلی راحت می‌توانست بگوید «کبوتری خسته» یا «کبوتری غمگین» (به‌سیاق شعر فروغ) ولی خسته و غمگین صفات توضیحی‌اند نه تصویری؛ یعنی کبوتری تنها از منظر دیداری برای هر بیننده‌ای یکسان است؛ اما خستگی و غمگینی صفاتی‌اند که اعتبارشان از این بیننده تا آن بیننده متغیر است و توافقی بر سر دریافتی که از حالت ظاهری آن مراد می‌کنند وجود ندارد.[۳۳]

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

چشمه * ثالث * نظر * نیکا * کانون پرورشی فکری کودکان‌ونوجوانان * افق * شباویز و... .

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

پانویس

  1. «ماندگاری سعدی به سادگی اوست!». 
  2. «آشنایی با احمدرضا احمدی». 
  3. «گزارش تحلیلی از آثار احمدی». 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «تولد احمدی به‌روایت تصویر». 
  5. «فروش تمامیِ آثار در نخستین ساعت افتتاح نمایشگاه». 
  6. «هواداران زیره به کرمان بردند.». 
  7. «کیمیایی در منزل پدری احمدی». 
  8. «تازه‌ترین شعر احمدرضا احمدی منتشر شد.». 
  9. «شعری برای از نو خواندن». 
  10. «کیمیایی و آغداشلو زیر تابوتم باشند!». 
  11. مردی که شبیه شعر خود نیست. ص. ۲۵۶.
  12. «یادی از شاعر «بانو مرا دریاب!»». 
  13. «کانون هنوز داستان احمدی را منتشر نکرده است!». 
  14. مردی که شبیه شعر خود نیست. ص. ۲۸۲.
  15. «شاعری با ریشه‌های شمعدانی». 
  16. طلا در مس. ص. ۵۹۶.
  17. وقت خوب مصائب. ص. ۱۵۸.
  18. «نامهٔ سهراب به احمدی». 
  19. «نگاه موسیقیایی یک شاعر». 
  20. «برایم نوشت مرا فراموش نکن!». 
  21. «احمدرضا احمدی خود یک نهاد است!». 
  22. «نامهٔ فروغ به احمدی». 
  23. مردی که شبیه شعر خود نیست. ص. ۲۷۸.
  24. «دوازدهمین کاشی ماندگار به سردر خانهٔ احمدی تعلق گرفت.». 
  25. مردی که شبیه شعر خود نیست. ص. ۲۸۱.
  26. مردی که شبیه شعر خود نیست. ص. ۲۷۸.
  27. مردی که شبیه شعر خود نیست. ص. ۲۷۵.
  28. مردی که شبیه شعر خود نیست. ص. ۲۸۲.
  29. وقت خوب مصائب. ص. ۲۰.
  30. وقت خوب مصائب. ص. ۹۶.
  31. وقت خوب مصائب. ص. ۲۶.
  32. طلا در مس. ص. ۶۱۱.
  33. «چشم‌اندازی از حیات شعری احمدی». 

منابع

  • مردی که شبیه شعر خود نیست. تهران.
  • براهنی، رضا (۱۳۴۷). طلا در مس. تهران. پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • وقت خوب مصائب. تهران.


پیوند به بیرون

  1. «ماندگاری سعدی به سادگی اوست!». صدای ایران، ۹اردیبهشت۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  2. «آشنایی با احمدرضا احمدی». وبگاه سرپوش، ۲۱اردیبهشت۱۳۹۶. 
  3. «وقت خوب مصائب!». وبگاه IMV. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  4. «کامنت توییتری». @HSetareh، ۲۹خرداد۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  5. «گزارش تحلیلی از آثار احمدی». وبگاه دوشنبه، هنرآنلاین، ۲۶بهمن۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  6. «تولد احمدی به‌روایت تصویر». وبگاه رکنا، ۶خرداد۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  7. «فروش تمامیِ آثار در نخستین ساعت افتتاح نمایشگاه». خبرگزاری شبستان، ۸اردیبهشت۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  8. «هوادران زیره به کرمان بردند.». Pinterest. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  9. «کیمیایی در منزل پدری احمدی». سینماسینما، ۱۲مرداد۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۱۸فروردین۱۳۹۸. 
  10. «تازه‌ترین شعر احمدرضا احمدی منتشر شد.». ایبنا. 
  11. «شعری برای از نو خواندن». همشهری آنلاین. 
  12. «کیمیایی و آغداشلو زیر تابوتم باشند!». ایسنا. 
  13. «یادی از شاعر «بانو مرا دریاب!»». خبرگزاری فارس، ۳۰اردیبهشت۱۳۹۲. 
  14. «کانون هنوز داستان احمدی را منتشر نکرده است!». خبرگزاری مهر، ۱۱مرداد۱۳۹۳. 
  15. «شاعری با ریشه‌های شمعدانی!». وبگاه روزنامه ایران، ۴خرداد۱۳۹۶. 
  16. «بررسی اشعار موج نو احمدی و الهی». 
  17. «نامهٔ سهراب به احمدی». 
  18. «نگاه موسیقیایی یک شاعر». 
  19. «برایم نوشت مرا فراموش نکن!». 
  20. «احمدرضا احمدی خود یک نهاد است!». 
  21. «نامهٔ فروغ به احمدی». 
  22. «دوازدهمین کاشی ماندگار به سردر خانهٔ احمدی تعلق گرفت.». ایسنا، ۲۵مرداد۱۳۹۶.