مجله یغما
مجلهٔ یغما بزرگترین خدمت حبیب یغمایی به زبان و ادب فارسی و پژوهشهای ایرانی است. مجلهٔ مذکور از منظمترین انتشارات دوره خود بود که اول هر ماه بهچاپ میرسید. یغما پردوامترین مجلهٔ ادبی صد سال اخیر ایران است.
مجلهٔ یغما | |
---|---|
نویسنده | حبیب یغمایی |
ناشر | انتشارات یغما |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | فروردین۱۳۲۷ |
موضوع | ادبی، پژوهشی، اجتماعی و تاریخی |
نوع رسانه | ماهنامه |
آشنایی نخست
یغما نشریهای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشناکردن مردم این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آنها و پیشینهٔ ایران است. درونمایهٔ مجله، آثار نامدارترین و بزرگترین محققان معاصر ایران است. در این اثر مقالههای ادبی و پژوهشی عیناً درج شده و با شیوهای جذاب و گیرا به آنها پرداخته شده است. یغما از منابع ادبی بسیار مهم ایران در سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ بهشمار میرود؛ اما علاقهٔ چندانی به ادبیات نو نشان نداد. همچنین مجله طیِ سالهایِ انتشارش از مطالب نویسندگان نوقلم نیز استقبال میکرد. اگر بخشی از نوشتههای تازهکاران ایراد داشت سردبیر در پایین صفحه یا صفحههای پایانی هر شماره، اشتباه را ذکر میکرد و درست آن را بهکار میبرد.
غلطِ دانشجو
داستان، همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجوست:
- هنگامیکه یغمایی با سِمت رئیس فرهنگ کرمان به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از محمدابراهیم باستانی پاریزی که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند؛ اما خوش خیالی بود که همهچیز مرتب و طبق روال پیش رود! چون داستان غلط مشهور و خرابکاری و دستبردن در شعر ملکالشعرا بهار در نبود یغمایی رخ داد و او روحش هم خبردار نبود. باستانی پاریزی میخواست لطفی کند و بهمناسبت درگذشت علامه قزوینی شعری درخورِ وی در مجله بهچاپ برساند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش میزند و شعری که بهار در رثای عارف قزوینی سروده را اول تغییر میدهد و سپس با ذوق و شوق در مجله درج میکند و به خیال خود میگوید که حتماً ملکالشعرا نیز از این انتخاب مشعوف خواهند شد! حبیب از راه میرسد و محمدتقی بلافاصله به او تلفن میکند که ایفلانی! با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیب مات و مبهوت فقط میگوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا درست میفرمایید... و به گردن میگیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از این میکرد بهار قیامتی بهپا میکرد که چرا یک بچهْدانشجو شعر مرا خراب کرده! و اینگونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد![۱]
مجلهای به نام یغما
مجلهای ادبی، پژوهشی، تاریخی و اجتماعی، با نام یغما بهکوشش حبیب یغمایی در سال۱۳۲۷ چاپ شد. ترتیب انتشار مجله، اول هر ماه بود و سردبیر تأکید داشت باید در ابتدای هر ماه، شمارهٔ مخصوص همان ماه منتشر شود و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد. انتشار یغما اهداف بسیاری را در پی داشت. مهمترین آنها حفظ زبان و ادب فارسی و نخواندن مجلات بیبنیاد بود.
بعضی شمارهها
ویژهٔ سالِ اول، چهارم و ششم
در سال نخست، ۱۰ شماره از مجله منتشر شد و بهجای دو شمارهٔ ۱۱ و ۱۲، کتاب اقبال لاهوری به نوشتهٔ مجتبی مینوی بهچاپ رسید. از دیگر شمارههای ویژه میتوان به شماره۱۲، سال چهارم(۱۳۳۰) و ششم(۱۳۳۲) اشاره کرد که رسالهای به ضمیمهٔ مجله چاپ شد و برای مشترکین ارسال شد.[۲]
شمارهٔ۱۲ سال۱۴
سردبیر در سرمقالهٔ شمارهٔ۱۲ سال۱۴ نوشته: هدف از انتشار یغما چاپ پژوهشها و تحقیقات ایرانشناسی است.
- «نظر اصلی از ایجاد مجلهٔ یغما انتشار مطالب و مباحثی است که ادبپژوهان را مفید افتد با عباراتی فصیح و اصیل که فارسی زبانان را بهکار آید.»
دلیل شهرت
کمتر مجلهای مانند یغما پیدا میشود چه از حیث محتوا و چه ظاهر و نظم. چون این نشریه، حاصل سالها تجربه و تلاشِ با عشقِ یغمایی بود. یغما ناشر اندیشهٔ ادیبانی چون علامه قزوینی، دهخدا، بهار، فروزانفر، مینوی، فروغی، سیدحسن تقیزاده، احمد بهمنیار و... بود. آثار مشهور دهههای سی، چهل و پنجاه در این مجله بهچاپ رسیدهاند.[۲]
هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان تازهکار یغما را تریبون مناسبی برای بیان عقاید خاص خود میدانستند.[۳] مقالههای دلنشین و خواندنی متعددی، سالها در یغما چاپ میشد. صاحب اثر دوستعلیخان معیرالممالک، نوهٔ دختری ناصرالدین شاه بود که قلمی شیرین و طناز داشت. این مقالهها در وصف رجال عصر ناصری نوشته میشد. نوشتههای معیرالممالک خواهان بسیاری داشت و تعداد زیادی از خوانندگان را مجذوب خود میکرد.[۴]
چرا یغما را باید خواند
سالها فعالیت، تجربه، تلاشِ بیوقفه و هدفی چون حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی در پسِ این نشریه نهفته است.
یغما تنها یک مجلهٔ ادبی، تحقیقی و پژوهشی نیست؛ بلکه به مسائل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم میپردازد.
یغمایی دربارهٔ دغدغههای روزانهٔ مردم نیز مقالههایی منتشر کرده که نوشتههای محمدعلی فروغی، مجتبی مینوی، فخرالدین شادمان، محمود صناعی و محمدعلی اسلامی ندوشن نمونهای از آنهاست. هرچند که هریک از نویسندگان عقاید خاصی داشتند و با یکدیگر همسو نبودند.
صفحات پایانی هر شماره، شامل اخباری است تا از وقایع و حوادث داخلی و خارجی مطلع شویم.
برای آشنایان به مجله
درواقع یغما خود را تابع سبکهای پیشین میداند و همانطورکه خودِ یغمایی در اهدافِ انتشار مجله نوشته است سعی داشته بیشازآنکه تولید اندیشه کند، میراث برجایمانده از گذشتگان را حفظ کند تا از آسیب و گزند بهدور باشد. ازآنجاییکه سردبیر کمال ادبیات فارسی را در آثار گذشتگان میداند و برای شعر اهمیت خاصی قائل است شعر در مجلهٔ او جایگاه ویژهای دارد و بسیاری از آثار ادبیِ مجلهٔ یغما متشکل از شعر کلاسیک است. نثرهای داستانی درجشده قالب مشخصی ندارند و تشخیص اینکه کدام داستان، حکایت و نمایشنامه است کار دشواری است. در این اثر داستان جای خود را به حکایتها، خاطرها، روایتها و رخدادهای تاریخی میدهد و مقصود، بیشتر ارزش ثانویِ آنها سرگرمی و تعلیمی است. حاشیهنویسیهایی که بهچشم میخورد برای عجیبنمودن مجله نیست این نوشتهها گاهی پاسخ به کنایههایی است که در مقالات وجود دارد و گاهی گلایهای است از دوستان! گاه این حاشیهها حالت نامهنگاری را به خود گرفتهاند.
ترفند
شوخی و مزاح، شیوهای بود که سردبیرِ زیرک برای رهایی از مأموران سانسور استفاده میکرد. هرگاه از نوشتههای مجله ایراد میگرفتند و قصد توقیف داشتند یغمایی میگفت: «این مطالب را احمقی مینویسد و چند تا احمق هم میخوانند!»
خلاصهای از یغما
مجلهای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره بهچاپ میرسید. هر شماره تقریباً ۶۴ صفحه بود. طی سیویک سال، ۳۶۶ شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجله اول هر ماه بود. در میان آثار ادبی که در یغما موجود است شعر پررنگتر از همهٔ آنها است. سبک آثار بیشتر کلاسیک است.
سردبیر شعر نو را در مقام شعر قبول ندارد ازهمینرو آثار ادبیاتِ نو بهچشم نمیخورد. ادیبان و شاعران نامداری چون ملکالشعرا بهار، علامه قزوینی، مجتبی مینوی، جلال همایی، محمد معین و بدیعالزمان فروزانفر آثار و نتایج تحقیقهایشان را در این نشریه بهچاپ میرساندند. بسیاری از صفحههای مجله شامل خاطرات سعیدی سیرجانی با عنوان «آشوب یادها» و مشاهدات حبیب یغمایی از دیگر کشورهاست. افرادی که آثارشان منتشرشده اغلب محققان موشکافی بودند که عمر خود را صرف تحقیق و کنجکاوی کردند. داستاننویسیِ مجلهٔ یغما برعهدهٔ مینوی، محقق برجسته بود. او بدون رعایت معیارهای حرفهای و به سلیقهٔ خود داستان مینوشت.
چگونگی انتشار
یغمایی در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار مجله یغما را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از آن تصمیم گرفت مجله را «اندرز» بنامد و درخواست تغییر نام داد. طیِ مصوبهای در سال۱۳۰۲ با تغییر اسم موافقت شد و امتیاز انتشار اندرز را گرفت؛ اما مجلهای با نام فوق هیچگاه منتشر نشد. او فقط یک دلیل برای منصرفشدنش از چاپ نشریه آورد آنهم گرفتاریهای پیشآمده در زندگی است.
پیش از اقدام یغمایی برای انتشار یغما، شوهر خواهرِ او عبدالحسین ادیب یغمایی قصد راهاندازی نشریهای با نام یغما را داشته است؛ اما آن مجله هم هرگز بهچاپ نرسید!
درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در سال۱۳۲۶ بود که به چاپ مجله در فروردین۱۳۲۷ منجر شد. در این فاصلهٔ زمانی، از سال۱۳۰۱ تا ۱۳۲۶، سردبیر یغما یک جا ننشست و تجربههای بسیاری در زمینه انتشار مجلات کسب کرد. یک دورهٔ کامل سردبیر مجلهٔ نامه فرهنگستان شد و سه سال مدیر مجلهٔ وزارت فرهنگ (آموزشوپرورش) بود. در فروردین۱۳۲۷ با کولهباری از تجربههای ناب و تمامِ قدرتِ خویش انتشار نشریهٔ خود را آغاز کرد.
رفیق یا یغما؟!
رفیق نخستین نامی بود که برای مجله انتخاب شد. حبیب آن نام را درنظر گرفته بود. ولیالله نصر بهسبب تبلیغات حزب توده و استفادهٔ آنان از این واژه، با رفیق مخالفت کرد. سرانجام نشریه را یغما نامیدند.[۵]
دفتر مجله
« | دفتر مجله در خانهام بود چنانکه امروز هم هست. قبوض مجله را فرزندانم صادر میکردند و مهر میزدند و خود مطالبه میکردند.[۶] | » |
دفتر مجله همیشه شامل دو اتاق بود. دفتر ابتدا در خانهٔ یغمایی در خیابان ژاله، سپس در پاساژ اقبال و بعدها به خیابان ظهیرالاسلام، صفی علیشاه و در آخر به خیابان خانقاه منتقل شد. در سالهای آخر هم آپارتمان کوچکی بود.[۷]
سبک مجله
برخی افراد یغما را مجله کهنهپسندان میدانند. علتش را میتوان در افکار یغمایی جستوجو کرد او تا شماره آخر بهجز چند نمونه از شعرهای مهدی اخوان ثالث شعری نو یا مطلبی که در ستایس ادبیات نو باشد چاپ نکرد مگر یکی دومورد آنهم بهاصرار و معرفی دوستان و همکارانش. این نشئتگرفته از دیدگاه وی بود که میگفت: «باید فکر نو را در قالبهای قدیمی با قافیه و وزن سرود.» وی معتقد بود که شعر و ادب باید استخوانبندی قدیم را داشته باشد و نو بشود. درواقع مطلب و شعر باید نو باشد و همهاش سرهمبندی دوسه کلمه به نام شعر نباشد.
ویژگیهای مهم
نکات مهم از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان میشد مثلاً هر سال در شمارهٔ اسفند یا فروردین قطعهای بهمنظور تبریک سالِ نو درج میشد که در دل آن پیامهای تبریک، نکاتی نهفته بود که یغمایی بهصورت نوشتهٔ گزارشی نمیتوانست بیان کند. نمونهای از آنها:
سال نو چون برسد میرسد از نو المی | رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی | |
عمر بگذشت ز هفتاد و در این راه دراز | از پی مصلحت خود ننهادم قدمی |
سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید | نخل چون از پای افتد سایهاش برسر نیاید | |
کهنه هرگز نو نگردد، رفته هرگز بازناید | بشنو از خیام اگر گفت منت باور نیاید | |
روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را | دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید |
صبر و شکیبایی مدیرِ نشریه در برابر مخالفان و حتی منتقدان، موجب شده بود تا یغما مجلهای آزاد باشد.[۶]
معمولاً ارتباط میان مدیر و سردبیر نشریه با خوانندگان، به آثار و نوشتههایشان محدود میشود؛ اما یغما اینگونه نبود! پنداری حبیب یغمایی مجله را برای دلِ خودش منتشر میکرد. نظر وی این بود که در زندگیاش هیچ مسئلهٔ خصوصی برای پنهانکردن از مخاطبانش وجود ندارد و رابطهای کاملاً خصوصی و صمیمی میان او و خوانندگان وجود داشت. طوریکه همهٔ مشکلات خود را ذکر میکرد و مخاطب از وضعیتِ زندگیِ او خبر داشت. مثلاً: وضع خانوادگی، بیپولی، بیماریهای گوناگون او همچون؛ کمر درد، سردرد، بیماری چشم و... صفا و صمیمیت سردبیر بهقدری است که در تمام صفحههای مجله احساس میشود.[۸] از دیگر ویژگیهای یغما شمارهٔ صفحات آن است. صفحاتِ شمارهٔ جدید از یک آغاز نمیشود؛ بلکه ادامهٔ صفحهبندیِ شمارههای قبل است.
گزارشی از فروش مجله
بهای اشتراکِ سالیانهٔ مجله یغما در ایران: ۲۰۰ ریال و در خارج: دو لیرهٔ انگلیسی بود. تکشمارهٔ: ۲۰ ریال.[۹]
تکفروشی
بهندرت در دفتر مجله تکفروشی اتفاق میافتاد و کسانی که علاقهمند بودند؛ ولی مشترک مجله نبودند نشریه را از روزنامه فروشیها تهیه میکردند.[۱۰]
آزادیِ سالهای نخست
سال های اولی که یغما منتشر میشد فضای آزادیِ بیشتری بر کشور حاکم بود و یغمایی هم از این فرصت بهخوبی استفاده میکرد و مطالبی سیاسی و انتقادی را چاپ میکرد. نمونهای از آنها:
- علامه دهخدا شعری دارد با موضوع تفرج خلیفه بر روی رود دجله آن شعر را بهچاپ رساند که تعریضی آشکار به شاه داشت.
همچنین یک ماه پس از سقوط مصدق، در کادری جداگانه غزلی از حافظ چاپ کرد با مطلع زیر:
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند | چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی |
توقیف
خاطرهای از غلامحسین یوسفی:
- در آغاز شمارهٔششم، سال هفدهمِ مجلهٔ یعنی شهریور۱۳۴۳ شعری با عنوان بیچیزی و ولخرجی چاپ شد که در فهرست مندرجات آن شماره، به نام این جانب ثبت شده و حالآنکه سروده شادروان حبیب یغمایی است و در فهرست سالانهٔ مجله چنین مذکور است. علت این مسامحهٔ عمدی آن است که بنده مقالهای نوشته بودم با عنوان «بی چیزی و ولخرجی» که استاد یغمایی آن را بسیار پسندیده و سرمقاله مجله قرار داده بود؛ اما بهمجرد آنکه خواسته بودند مجله را منتشر کنند این مقاله موجب توقیف مجله شود. مرحوم یغمایی موضوع را به بنده نوشت و در خاتمهٔ نامه افزوده بود:
- چو در طاس لغزنده افتاد مور
- رهاننده را چاره باید نه زور
- رهاننده را چاره باید نه زور
پس از یکیدو ماه مجله انتشار یافت منتهی این مقاله را از آن براشته بودند و بهجای صفحات ۲۴۹ تا ۲۵۵ یک صفحه قرار گرفته بود حاوی شعری اخلاقی و نصیحتآمیز با همان عنوان «بیچیزی و ولخرجی» و تضمین ابیات معروف سعدی: «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن...» که استاد یغمایی خود سروده بود.»[۱۱]
نقدها
♦ ♦ ♦ ♦ ♦
یکی از پسران یغمایی که در باستانشناسی کار میکرده شیئی عجیب کشف میکند، پدر خبرش را در روزنامه میخواند و از او میپرسد: چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟! پسرش گفته: روزنامهها را خوب میخوانند مجلهٔ تو کهنه است.
سعیدی سیرجانی
« | از بیستوچندهزار صفحهٔ دورهٔ سیویکسالهٔ یغما، بیش از دههزار صفحهاش مطالب بکر و خواندنی است که اگر یغمایی نبود و یغمایی نداشت، غالباً از نهانخانهٔ ضمیرِ نویسندگان بر صفحه کاغذ نقش نمیبست و به دست خوانندگان نمیرسید و این خدمت ناچیزی نیست دهها متفکر و نویسنده را به نوشتن واداشتن و با طبایع زودرنج و پرمدعایشان ساختن و از دو سو بار ملامت و جور و جفاکشیدن همتی مردانه میخواهد.[۱۲] | » |
ایرج افشار
« | ذوق و سلیقه و روش یغمایی در مجلهنویسی پذیرفتهٔ خاطر بسیاری نبود. مخصوصاً تازهجوها مجله یغما را مجلهٔ مردهها و مقالههای مندرج در آن را مرتجعانه و مروج کهنهپرستی میخواندند؛ زیرا در آن شعر نو و مقالههایی که در ستایش ادبیات نوین معاصر باشد چاپ نمیشد اما یغمایی بیهیچ واهمه از طعن و دق این گروه، راهی را که برگزیده بود میپیمود. | » |
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
- یغما برخلاف مجلههای ادبی که تلاش میکنند با تشویق نویسندگان جوان به داستاننویسی نوین و کشف استعدادهای تازه در این عرصه به پیشرفت این ژانر در ادبیات فارسی کمک کنند، بیتوجه به این نیاز ادبی روز، سعی میکند جای داستان را با سفرنامهنویسی، خاطرهگویی، گزارشهای جالب و امثال آن پر کند و در این مسیر گاه و بیگاه از دوستان کلاسیک خود یاری میخواهد.
- یغما در معرفی نویسندگان آثار داستانی به مخاطبان خود، بیتوجه است و جدا از بسیاری حکایات و روایتهای شبه داستانی در داستانهایی که بهچاپ میرساند نیز مؤلف را معرفی نمیکند. مثلاً در داستانهایی چون «شباهت»، «معامله»، «یک سال بیشتر از عمرش باقی نبود»، «مخترع الماس مصنوعی»، «راهبه شفابخش فورموز»، «مصیبت میدان ملی»، «گیتارنواز»، «لافا» و «شارلوت کرده» که در چند شماره منتشر شدند اشارهای به نام مؤلف نشده است. علاوهبراین، طیِ سیویک سال انتشارِ مجله، اثری از نویسندگان مشهور و خلاق مانند: هدایت، علوی، جلال آلاحمد، چوبک، ساعدی، سیدمحمدتقی مدرسی و... بهچاپ نرسیده است.[۱۳]
سردبیر
- سرمقالهٔ آخرین شماره
« | پایمرد و همکار من در ادارهکردن مجله هیچگاه بیش از یک تن در نگذشت و دفتر مجله هیچوقت از دو حجرهٔ فرسوده محقر بیرون نشد و چه مایهٔ شرمندگی برد از استادان و دانشمندان خودی و بیگانه در پذیرایی درویشانه. این پاکمردان در همهٔ هفتهها و گاهوبیگاه در گرمای تموز و برف و باران دی بیهیچ وسیلهای در شدوآمد و بیهیچ آسایشی در خدمتگری تفقّدها فرمودند و مهربانیها... . | » |
مشخصات شناسنامهای
تعداد صفحات
یغمایی باتوجهبه تذکر و یادآوری مهدی بیاتی(دوست قدیمیاش) که گفته بود: تعداد صفحات مجله را در هر شماره بیشتر از ۶۴ نکن تا بتوانی بهطورمرتب آن را انتشار دهی. تصمیم گرفت مقالهها و مطالب را طوری مرتب و درج کند که بیش از ۶۴ صفحه نشود. طیِ سیویک سال انتشار این روال ادامه داشت، مگر چند شماره که تعداد صفحههای آنها بیشتر است.
تیراژ
در سالهای پایانی انتشار، نشریه حدود ۵۰۰۰ تیراژ داشت.
هزینههای مجله
مخارج مجله از زبان سردبیرش:
- از هزینهٔ نان و پنیر خانه کاستم و به این کار دست یازیدم. شمارهٔ اول مجله در هزار نسخه چاپ شد. تصور میکردم که اگر اولیای دولت و وکلای مجلس، هریک وجه اشتراک را که ۲۰ تومان تعیین شده بود، بدهند کار مجله سروصورتی میگیرد؛ ولی نهتنها هیچیک وجه اشتراک را ندادند؛ بلکه مجله را هم برنگرداندند. همین شمارهٔ اول، امروزه ۲۰۰۰ تومان قیمت دارد.[۶]
چگونگی توزیع
بهمحضِ اتمام چاپ هر شماره، کارمندان آمادهٔ توزیع میشدند تعدادی از مشترکها اشخاص بودند و عدهای دیگر سازمانها.[۱۴]
اشخاص
نام این افراد بهترتیب حروف الفبا در دفتری ثبت شده بود. پس از انتشار، مجله را در پاکتهایی میگذاشتند پاکت را پشتنویسی میکردند و به ادارهٔ پست میدادند تا به دست مشترکان برساند. پس از مدتی بعضی از آنها تماس میگرفتند که مجله به دستشان نرسیده است.[۱۴]
سازمانها
چند نسخه از مجله برای سازمانها ارسال میشد. پس از بستهبندی اتومبیلی کرایه میکردند تا در یک صبح به دست همهٔ آنها برسد. هنگامی که مجله در خیابان ظهیرالاسلام شماره۲۴ واقع بود در طبقهٔ همکف مغازهداری بود به نام علیآقا معمولاً ماشین کهنهٔ او را برای توزیع مجله کرایه میکردند.[۱۴]
نشان از توقیف
« | محمد غلامرضایی، همکار یغما:
|
» |
نمایندگان مجله[۱۵]
« | یغمایی:
|
» |
نوا و نما و نگاه
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران(ج:۸)، ۵۴تا۵۶.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۱۰۷.
- ↑ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۱۰۸.
- ↑ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۱۰۹.
- ↑ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۱۰۶.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ «پیرامون شخصیت و زندگی شاعر نامور ایرانی، حبیب ادبیات ایران».
- ↑ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۱۱۳.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران(ج:۸)، ۲۱و۲۲.
- ↑ یغمایی، مجله یغما(س:اول، ش:۸)، ۱.
- ↑ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۴۱۴.
- ↑ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۱۱۱.
- ↑ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۱۰۵و۱۰۶.
- ↑ «رویکرد کلاسیک مجله یغما به ادبیات داستانی».
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ آلداود، ارجنامه حبیب یغمایی، ۴۱۳و۴۱۴.
- ↑ یغمایی، مجله یغما.
منابع
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۴). پژوهشگران معاصر ایران. هشتم. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۰۱-۶.
- آلداود، سیدعلی (۱۳۸۵). ارجنامه حبیب یغمایی. تهران: میراث مکتوب. شابک ۹۶۴-۸۷۰۰-۱۷-۶.
- یغمایی، حبیب. مجله یغما. تهران: یغما.
پیوند به بیرون
- «پیرامون شخصیت و زندگی شاعر نامور ایرانی- «حبیب ادبیات ایران»». کوهبنان، ۷مهر۱۳۹۳.
- «رویکرد کلاسیک مجلهٔ یغما به ادبیات داستانی». پرتال جامع علوم انسانی.