مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج
مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج | |
---|---|
نویسنده | سیروس طاهباز |
ناشر | نگاه |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | چاپ اول ۱۳۷۰ چاپ شانزدهم ۱۳۹۷ |
شابک | ۳-۰۲-۶۱۷۴-۹۶۴-۹۷۸ |
تعداد صفحات | رقعی ۹۰۶ |
زبان | فارسی |
سری | اشعار گویش فارسی |
مجموعهٔ کامل اشعار نیما یوشیج شامل تمام اشعار نیما ست که سیروس طاهباز گردآوری کرده و سال۱۳۷۰ در انتشارات نگاه با ۹۰۶ صفحه بهچاپ رسیده است.
ابتدای «مجموعهٔ اشعار نیما یوشیج» یادداشتهایی از محمد معین، جلال آلاحمد و خود نگارنده درباب گردآوری و چاپ اشعار نیما بعد از مرگش طی سالیان مختلف آورده شده و درادامه نیز تمام اشعار نیما بهترتیب تاریخ آورده شده است، بهجز رباعیات و پارهای از قطعات پایان کتاب.
در انتهای کتاب نیز فرهنگ لغاتی از اشعار نیما گردآوری شده است.
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب
===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)===تمام اشعار نیما یوشیج از اولین شعرش به نام قصهٔ رنگ پریده که در سال ۱۲۹۹ سروده شد و در سال ۱۳۰۹ با هزینهٔ شخصی خودش چاپ شد تا آخرین شعر دیوانش به نام شب همه شب که تاریخ ۱۳۳۷ را دارد در این کتاب گردآوری شده است. نیما وصیت کرده بود که محمد معین مسئول گردآوری آثارش شود. سیروس طاهباز از سال ۱۳۴۰ با اجازهٔ محمد معین و با همراهی شراگیم یوشیج، فرزند نیما، برخی از اشعار را در مجموعههای جداگانه به چاپ رساند اما مجموعهٔ نسبتاً کامل اشعار نیما به صورت یک جا برای اولین بار با عنوان مجموعه آثار نیما یوشیج، دفتر اول، شعر به کوشش سیروس طاهباز و با نظارت شراگیم یوشیج، سال ۱۳۶۴ در ۷۲۲ صفحه به همت نشر ناشر به چاپ رسید. اما مجموعهٔ کامل اشعار نیما در سال ۱۳۷۰ به نام مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج به کوشش سیروس طاهباز توسط انتشارات نگاه چاپ شد و در سال ۱۳۹۷ به چاپ شانزدهم رسید.
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
« | علی اسفندیاری ۱۳۳۸-۱۲۷۶ اولین شعرش به نام قصهٔ رنگ پریده را در سال۱۲۹۹ سرود و در سال۱۳۰۹ با هزینهٔ شخصی خودش چاپ کرد و آخرین شعر دیوانش به نام شب همه شب تاریخ ۱۳۳۷ را دارد. نیما بعد از مثنوی قصهٔ رنگ پریده که در قالب و سبک اشعار کلاسیک بود در سال۱۳۰۱ بخشی از منظومه افسانه را در روزنامهٔ قرن بیستم میرزاده عشقی که یکی از تندروترین روزنامههای آن دوران بود منتشر ساخت و قسمتهای دیگر نیز در شمارههای بعد منتشر شد. در همین سال بود که جمالزاده کتاب یکی بود یکی نبود خود را منتشر کرد؛ بههمیندلیل این سال را باید آغازگر ادبیات معاصر فارسی دانست. نیما افسانه را به معلم خود نظام وفا تقدیم کرده است معلمی که بهقول خود نیما: | » |
از این تاریخ تا سال۱۳۰۹ شعرهای دیگری مانند خانوادهٔ سرباز در سال۱۳۰۴، محبس در سال۱۳۰۳، سرباز فولادین در سال۱۳۰۶ و... میسراید. زبان و صورت و سبک این اشعار با سنت شعر کلاسیک بیگانه نبود. این شعرها آبی بر التهاب انتشار پیش از وقت افسانه بود و تدارک زمینهای مناسب برای شعرهایی که می بایست از مرز صورت و قالب سنتآشنای افسانه نیز بگذرد. در حکایتهای طنز این دوره تأثیر مخزنالاسرار نظامی که از کهن سرایان طرف توجه نیماست پنهان نیست. [۱] شعر دود را در سال۱۳۱۳ و در همین سال بلندترین مثنوی داستانی خود به نام قلعهٔ سقریم را میسراید که بهگفتهٔ پورنامداریان این قطعه، داستان شاه سیاهپوش هفت پیکر نظامی را بهیاد میآورد.
شعر ققنوس اولین شعر آزاد نیمایی است که در سال ۱۳۱۶ سروده شده است.
دلیل شهرت
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید خواند
تأمل در شعر نیما برای کسی مطرح است که با فکری بهدور از تعصب، آمادهء پذیرش تحول مطلوب در شعر و ادب باشد. خاصهآنکه زندگانی پرتلاطم و تحول امروز، ناگزیر برخی دگرگونیها را در همهٔ زمینهها پدید میآورد...، شاعر امروز اگر بخواهد آثارش نمودار احوال انسان عصر او باشد نمیتواند به این عوالم بیاعتنا بماند.[۲]
اهمیت اشعار نیما را باید در گفتههای خود او یافت
نیما مایهٔ اصلی اشعارش را رنج معرفی میکند و میگوید به عقیدهٔ من گوینده واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود و دیگران شعر میگویم و کلمات و وزن و قافیه در همه وقت برای من ابزارهایی بودهاند که مجبور به عوض کردن آنها بودهام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.[۳]
تنوع در آثار نیما چه از نظر شکل و چه از نظر مضمون به قدری است که در نظر اول خواننده را گمراه میکند؛ از شعر موزون و مقفی تا شعر سفید، از رئالیسم تا سمبولیسم، از بدبینی تا امید.به گفته خودش: من به رودخانهای شبیه هستم که از هر کجای آن لازم باشد بدون سر و صدا میتوان آب برداشت.[۴]
شعر نیما مثل پروانهای است که از همان پیلهها و کارگاههای ابریشمین، مستحکم، لطیف و سودمند قدیم برآمده است و همه چیزش خلقاً و خلقاً با گذشته متفاوت است.[۵]
به گفتهٔ سعید نفیسی جنبهٔ مهم شعر او پیوستگی و تسلسل و انسجام و صراحت بیان اوست. در توصیف محیط فکر خود بسیار تواناست. اشعار وی آهنگ موزون طبیعی دارد و از آغاز تا پایان هر منظومهای آن آهنگ را با قدرت خاصی نگاه میدارد. موسیقی مخصوصی در شعر او هست که با مضامین وی تناسب کامل دارد.[۶]
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
===داستانکها===نیما در سال ۱۳۲۵ جزو شرکت کنندگان نخستین کنگره نویسندگان ایران بود که از سوی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی برگزار شده بود.
« | بار اول که پیرمرد را دیدم در کنگره نویسندگانی بود که خانه وکس در تهران علم کرده بود. تیر ماه ۱۳۲۵. زبر و زرنگ میآمد و میرفت. دیگر شعرا کاری به کار او نداشتند. شبی که نوبت شعر خواندن او شد یادم است. برق خاموش شد و بر روی میز خطابه شمعی نهادند و او در محیطی عهد بوقی آی آدمهایش را خواند. سر بزرگ و تاسش برق میزد و گودی چشمها و دهان عمیق شده بود و خودش ریزهتر مینموده و تعجب میکردی که این فریاد از کجای او در می آید؟... | » |
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
==== استحال و اقتباس====جای پای شاعران رمانتیک فرانسه به خصوص لامارتین و آلفرد دوموسه در منظومهٔ افسانه نمایان است.[۸]
از نظر شهریار نیما پس از خواندن اهریمن، اثر میخائیل لرمانتوف شاعر روس، تحت تأثیر آن واقع شد و منظومهٔ افسانه را ساخت.[۹]
سالشمار کتاب
===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند===
نیما در زندگینامهاش میگوید:
« | آشنایی با زبان خارجی راه تازهای در پیش چشم من گذاشت. ثمرهٔ کاوش من در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذارانیدن دوران دلدادگی به آنجا میانجامد که ممکن است در منظومهٔ افسانهٔ من دیده شود | » |
افسانه از نظر محتوا به طور کلی با اشعار کلاسیک فارسی متفاوت است و در آن نوع نگاه شاعر به محیط اطرافش با نوع نگاه شاعران گذشته فرق اساسی دارد؛ ولی صورت و قالب آن با وجود تازگی به شیوهٔ کلاسیک است.آنچه در افسانه تغییر عمیقتری را نسبت به سنت مینماید تا حدودی خروج از اصل معنیداری آشکار شعر است. مضامین شعر قصهٔ رنگ پریده در این شعر به شیوه جدیدی مطرح شده است.[۱۴]افسانه به لحاظ آهنگ هم نوعی تازگی دارد. وزنی مترنم و خوش که قبل از نیما فقط دو شاعر ادیب نیشابوری و حبیب خراسانی از آن استفاده کرده بودند و از قدما در شعر رسمی کسی به آن توجه نکرده بود شاید در میان نوحههای عوام بتوان نمونههایی از عروض افسانه را یافت.[۱۵]توصیفها در این منظومه گاهی به قدری موجز و جاافتاده است که مثل یک مرمر تراشیده شده و به صورت یک پیکر زیبا درآمده است:
یک گوزن فراری در آنجا شاخه ای را ز برگش تهی کرد ... گشت پیدا صداهای دیگر ... شکل مخروطی خانهای فرد... گلهای چند بز در چراگاه... [۱۶]
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک کتاب
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
دیدگاه مهدی اخوان ثالث
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران====
== افسانه از نگاه جلال آلاحمد == افسانه داستان مجادلهای است درونی میان شاعر «دیوانه» که بیشتر «عاشق» نامیده میشود و افسانه که از او میتوان به خدای شور و جذبه و زیبایی تعبیر کرد. داستان بدبینیها و سرخوردگیهای شاعر ناکام جوانی است که از گول و فریب میپرهیزد. عاشق افسانه با اندکی تغییر و با پختگی و کارآمدی بیشتری در شعر و سرخوردگی بیشتری در زندگی همان عاشق قصهٔ رنگ پریده است.[۱۷]
در آغاز منظومه مدتی دل مورد عتاب است که چرا فریفتهٔ افسانه شده و بعد افسانه وارد صحنهٔ خیال میشود و گفتگو از آن پس میان عاشق از طرفی و افسانه از طرف دیگر در میگیرد و تا آخر منظومه همین گفتگو است که ادامه دارد. شاعر که از عشق سرخورده و زیباییهای جهان را ناپایدار مییابد در آخر منظومه از همه چیز به خاطر افسانه، به خاطر زیبایی ابدی هنر چشم میپوشد.[۱۸]
تو دروغی دروغی دلاویز تو غمی یک غم سخت زیبا بی بها ماند عشق و دل من می سپارم به تو عشق و دل را که تو خود را به من واگذاری...
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشتهشده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ پورنامداریان، خانهام ابری است، ۱۱.
- ↑ یوسفی، چشمه روشن، ۴۷۸.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، ۵۸۲.
- ↑ پندری، گزینهٔ اشعار نیما یوشیج، ۷۴.
- ↑ اخوان ثالث، بدعتها و بدایع نیما یوشیج، ۳۸.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، 601.
- ↑ جلال آلاحمد، ارزیابی شتابزده، ۳۷.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، ۵۸۹.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، ۵۹۱.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، ۶۴.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، ۵۵.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، ۵۵.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، ۵۸۲.
- ↑ پورنامداریان، خانهام ابری است، ۵۵.
- ↑ شفیعی کدکنی، ادوار شعر فارسی، ۱۱۰ و ۱۱۱.
- ↑ زمانی نیا، نیما چشم جلال بود، ۱۵.
- ↑ جلال آلاحمد، هفت مقاله، ۲۷.
- ↑ جلال آلاحمد، هفت مقاله، ۲۸.
منابع
- یوسفی، غلامحسین (۱۳۹۸). چشمه روشن. تهران: علمی.