محمدرضا شرفی خبوشان
محمدرضا شرفی خبوشان | ||||
---|---|---|---|---|
نوشتن تمرینی است برای زیستن[۱] | ||||
زمینهٔ کاری | شعر و داستاننویسی خاطرهنگاری و پژوهش تدرس و دبیریِ جایزهٔ جلال | |||
زادروز | ٢٠مهر۱۳۵۷ ورامین اصفهان | |||
پیشه | شاعر و داستاننویس و دبیر | |||
کتابها | «بالای سر آبها» «موهای تو خانهٔ ماهیهاست» «عاشقی بهسبک ونگوک» «بیکتابی» و... | |||
دیوان سرودهها | «از واژهها تهی» «نامت را بگذار وسط این شعر» و... | |||
مدرک تحصیلی | کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی | |||
امضا | پرونده:Eeemzaaa.jpg | |||
|
محمدرضا شرفی خبوشان شاعر و نویسندهای که برای برخی از آثارش موفق به دریافت کتاب سال جمهوری اسلامی و جایزۀ جلال و... است. شرفی از برگزیدگان «آتیۀ داستان ایرانی» جایزه ادبی جلال است.[۲]
خانواده شرفی درپی تصمیم پدر از قوچان سردسیر به ورامین گرم و خشک مهاجرت کرد. محمدرضا اما در کارنامهٔ ادبی خود، آثاری خلق کرده که گویی از هر دو خطه تأثیر گرفته است. رمان نوجوان و بزرگسال و چند اثر پژوهشی و خاطرهنگاری، در کنار شعر غزل و سپید معرف گسترهٔ آثار اوست. شرفی از نویسندگانی است که ابتدا به عرصۀ شعر پانهاد و سپس به جهان داستاننویسی وارد شد. او از دوران راهنمایی و متوسطه و همزمان با برگزاری مسابقات و اردوهای شعرخوانی در مدارس، سرودن شعر را بهصورت حرفهای آغاز کرد و حتی در چند دوره عنوان شاعر برتر کشور را از آن خود کرد. نخستین مجموعه شعرش بهنام «از واژهها تهی»، در سال١٣٨٢ و در سن بیستوپنجسالگی نشر داد.[۳] محمدرضا شرفی خبوشان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات و مدرس دانشگاه است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستانک
آنچه مرا به دنیای شعر نزدیک کرد
شاید همه چیز از جنگ آغاز شد جنگی که بعدها شرفی خبوشان از آن بسیار سرود و قهرمانهای داستانهایش را در سایۀ آن روایت کرد: «در دوران جنگ بعضی از اقوام ما برای اینکه از موشک باران در امان باشند از «تهران» به «ورامین» میآمدند و ما میزبان آنها بودیم. خیلی از مهمانانی که میآمدند با خودشان اثاثیه و وسایل هم میآوردند. یکی از این مهمانان کتابهایش را در یک کارتن بستهبندی کرده بود و با خودش آورده بود و من هم به صورت مخفیانه در عوالم کودکی گاهی ناخنکی به این کارتن میزدم و کتابهایی که در این کارتن بود را به نوعی کشف میکردم و این کار برایم خیلی لذتبخش بود! بهواسطه کشف این کتابها و خواندن و مطالعۀ آنها به دنبال شعر افتادم و در روند شعر قرار گرفتم و شعر دریچهای برای لحظههای تنهایی و خلوتم شد.»[۴]
دفترچهل برگ
شرفی خبوشان از دفتر چهل برگ و دستنوشتههایی میگوید که بالهای او را در آسمان شعر گشود: «انتهای کوچۀ ما شاعری زندگی میکرد که بیشترین حجم آثار اشعار عاشورایی را در ایران دارد. ایشان آقای ژولیده نیشابوری بودند. من نخستین بار دوازدهساله بودم که اشعارم را در دفتر چهل برگی نوشتم و فهرست بندی و نامگذاری کردم و به ایشان نشان دادم و گفتم که این را ببینید این کتاب شعر من است!»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نخستین کتابم وقتی چاپ شد
نخ باریکی که این شاعر را به دنیای حرفهایشدن متصل کرد تا نمود آثارش را در نگاه دیگران به تماشا بنشیند این گونه آغاز شد: «بین جرئت و جسارت و حماقت میگویند یک نخ باریک وجود دارد. من اولین مجموعه شعرم را در سال١٣٨٢، زمانی که بیست و پنج سال داشتم چاپ کردم که البته زیاد زود هم نبوده است. سالها قبل از آنهم مجموعه شعر آماده داشتم؛ زیرا آغاز شعرسرایی من از دوران تحصیلات راهنمایی بود؛ یعنی تقریباً از دوازدهسالگی.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
از خاطرهنگاری تا داستاننویسی
خاطرهنویسی دریچهای شد تا شرفی خبوشان دنیای پرنور داستان را بیاغازد: «من در مسیری قرار گرفتم که علاقهمند شدم خاطرات دوران دفاع مقدس را جمعآوری کنم و با کسانی که جنگ رفتهاند مصاحبه کنم. وقتی در این مسیر قرار گرفتم دیدم که خاطرات چه ظرفیت بالایی برای تأثیرگذاری روی مخاطب دارد و شکل اولیۀ داستان است از همین جا متوجه ارزش داستان شدم؛ یعنی داستان را با خاطره و تدوین و گردآوری و ویرایش و چاپ خاطرات آغاز کردم و پنج شش کتاب از ایندست که مربوط به خاطرات و گفتوگوهای دفاع مقدس بود را بهچاپ رساندم که همه آنها با همت و همکاری با اداره حفظ آثار و نشر دفاع مقدس شهرستان ورامین شکل گرفت؛ کتابهایی مانند «مردی که در ارتفاع ماند».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نقاش روشنفکر بهسبک ونگوگ
- «چیزی که مرا مشتاق کرد رمان «عاشقی بهسبک ونگوگ» را بنویسم شخصیت نقاشروشنفکر بود که برایم جذاب بود. در تاریخ معاصرمان شخصیتهایی را داریم که هم نقاش هستند و هم روشنفکر و بخش زیادی از هنر ما در گذشته بر عهده این جماعت بوده است. فضای خاصی برای خودشان داشتند. احساس میکردم تکیه بر نقاشی و روشنفکری و ارتباط با وقایع پیش از انقلاب میتواند موضوع جذابی برای نوشتن باشد.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نامها ریشه در اسطوره دارند
شرفی خبوشان از ایدۀ انتخاب نام «عاشقی بهسبک ونگوگ» برای رمانش میگوید: «علت انتخاب این نام را باید در اسطورههای تاریخی جستجو کرد. زمانی که جوانان نجات یافته از دست ضحاک به کوههای "البرز کوه" پناه میبرند و روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود و بر ضحاک قیام میکنند. در اینجا کوه جنبه اسطورهای داشته و نام البرز هم شاید بتواند به تعمیق این اسطوره کمک کند.»[۵]
تقدیم جایزه به سیلزدگان
شرفی خبوشان برای رمان «کارخانه اسلحهسازی داوود داله» یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی شعر و داستان انقلاب بود که جایزه نقدیاش را به احیای کتابخانههای آسیبدیده در سیل اختصاص داد.[۶]
روایتگری در شاعران ما
این نویسندهٔ شاعر در یکی از دورههای داستاننویسی گفته است: «همه شاعران ما روایتگر بودهاند نهتنها فردوسی در شاهنامه حماسهپردازی و قهرمانسازی کرده است یا مولوی در حکایتها تعالیم عرفانی واخلاقی داده است ؛ حتی حافظ هم یک روایتگر است. این تک بیت شخصیت، راوی و مکان دارد و محدودۀ فشرده زمانی آن، مشابهتهایش را با داستان کوتاه بیان میکند.[۷]
ای کبک خوش خرام که خوش میروی به ناز | غره مشو که گربه زاهد نماز کرد |
جهانی فراتر از جوایز ادبی
شرفی خبوشان پس از آنکه رمان «عاشقی بهسبک ونگوگ» در جوایز ادبی متعدد فقط نامزد شد و به جوایزی دست نیافت گفت: «این جایزهها نه جای شعف دارد نه جای دلخوری. باتوجهبه اینکه خودم داور و کارشناس مسابقات و جشنوارههای متعدد بودم و هستم و کاملاً برایم قابل لمس است که داوریکردن جوایز مؤلفههای خاص خودش را دارد و بنابر بافت هیئت داوران است . قطعاً هر اثری که انتخاب میشود جنبهای از آن ارزشمند بوده است و به این معنا نیست که جایزه گرفتن یا نگرفتن در اثر تأثیر میگذارد. فقط میتواند در معرفی و فروش اثر تأثیر بگذارد که امیدوارم بگذارد. وگرنه جهان و نگاه نویسنده باید فراتر از جوایز ادبی باشد و برای معنای زیستن در متن ادبی و اهداف والاتر بنویسد؛ اما جایزه ادبی هم خیلی خوب است و میتواند به نویسنده کمک کند.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
جایزهای که مردم به من دادند
شرفی خبوشان پس از دریافت جایزه ادبی جلال آلاحمد گفت:
- «با افتخار این جایزه را قبول میکنم؛ چون جایزهای است که مردم آن را به من دادهاند و اعتقادی به ذهنیت تفکیکی بین مردم و دولت یا ارگان یا سیستم ندارم و همه را در یک مجموعه میبینم. برای همین کتاب بیکتابی هم بهنوعی میخواهد این اندیشه را بگوید که ما رهایی پیدا کنیم از این ذهنیت تفکیکی که ایجاد شده است.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
در رکاب خلق جهان داستان
شرفی خبوشان نویسندهایی که دوچرخهسواری را ورزش مجبوش میداند و هرروز با تکرارِ رکابزدن، در خلق جهان داستانش غرق میشود. او بارها و بارها مسافتهای طولانی را رکاب زده است و از ورامین تا رشت، ورامین تا قم، ورامین تا کاشان، با دوچرخهاش همپا بوده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ونگوگ دو سال در ممیزی
رمان «عاشقی بهسبک ونگوگ» دو سال در نوبت دریافت مجوز برای انتشار و ممیزی بود. شرفی خبوشان از این مسئله انتقاد کرد و گفت: «رمانی که موضوع آن انقلاب و حوادث مشروطه و تاریخ سرزمین است چرا باید دو سال در صف مجوز ارشاد بماند؟»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سر بیکلاه دنکیشوت
این نویسندهٔ شاعر در برنامه تلویزیونی کتاب باز، پس از آنکه از رمان و شعرهایش گفت بنا بهرسم برنامه با سه واژه داستان کوتاه نوشت. این سه واژه آسیاب بادی، قطبنما و کلاه کشی بود و آقای شرفی خبوشان داستان «سر بیکلاه دنکیشوت» را اینگونه آغاز کرد: «ریخت هر آسیابی آدم را یاد دنکیشوت میاندازد. مردی که با کلاهخود و زرهای قراضه، بدون قطبنما، سوار بر قاطری پیر، به جنگ غولها و دشمنان خیالی میرود. شوالیهای خودبزرگبین که اگر سرمای واقعی فصل را حس میکرد بهجای حماسهبافتن، ماترک پدرانش را صرف آن میکرد که اول سرِ خودش و بعد همسایههاو همشهریانش بیکلاه نماند. گوسفندهای فراوان و پشم و دستهایی که میتوانند ببافند واقعیتهایی است که دنکیشوت میتوانست ببیند، بماند و غول واقعی سرما را شکست دهد.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زندگی و تراث
سالشمار زندگی
- ۱۳۵۷: تولد در ورامین
- ١٣۶٩: آغاز شعرسرایی
- ۱۳٨١: پایان دوره کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی
- ۱۳٨٢: انتشار نخستین مجموعه اشعار «از واژهها تهی»
- ١٣٨۵: انتشار مجموعه شعر «طعم خوش واژهها و یادداشتهای بیاهمیت یک شاعر شهرنشین»
- ١٣٨٧: گردآوری مجموعه شعر دفاع مقدس از شاعران جنوب شرق استان تهران «پوتین من کجاست؟»
- ١٣٨٨: انتشار مجموعه اشعار «راه ناتمام»
- ١٣٩١: گردآوری مجموعه خاطرات رزمندگان دفاع مقدس «ایستادن در غرب»،انتشار مجموعه شعر «نامت را بگذار وسط این شعر»
- ١٣٩٢: دبیر علمی ششمین دوره جایزه ادبی یوسف
- ١٣٩٣: انتشار رمان «عاشقی بهسبک ونگوگ»
- ١٣٩۴: انتشار رمان نوجوان « یحیی و یاکریم»، نامزد جايزه «قلم زرين» برای رمان «عاشقی بهسبک ونگوگ»
- ١٣٩۵: انتشار رمان نوجوان «موهای تو خانه ماهیهاست»، انتشار رمان «بیکتابی»
- ١٣٩٧ : دبیر علمی بخش داستان شانزدهمین جشنواره شعر و داستان «جوان سوره»[۸]، داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین دورهٔ جایزهٔ جلال آلاحمد، برندهٔ مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب برای رمان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»
- ١٣٩٨ :انتشار رمان نوجوان «کارخانه اسلحهسازی داوود داله»، انتشار رمان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»، شایسته تقدیر در جشنواره شهید غنیپور برای رمان «کارخانه اسلحهسازی داوود داله»
«تقدیم به شهدای غواص»
از خاطره عزیز یاران میگفت
از گمشدن نصیر و سبحان میگفت
انگشت بر آب فاتحه سر میداد
محمود به اروند، گلستان میگفت
اشنوگلش از کنار پل پیدا بود
فانوسقهاش میانه نیها بود
یک تکه لباس پاره غوّاصی
میگفت: نشان رفتن سینا بود
باکی ز خطر نداشت، هنگامه رزم
از خویش خبر نداشت، هنگامه رزم
معراجگهاش جزیرهٔ مجنون بود
میگفت که سر نداشت، هنگامه رزم
از حال گلوی زخمیاش پرسیدم
سربندِ سرِ شکسته را بوسیدم
رمز شب حمله: یا ابا عبدالله(ع)
میگفت: خودش بود، خودش را دیدم
یک نامه برای بچهها جیبش بود
تصویر امام و شهدا جیبش بود
وقتی که برای خط شکستن میرفت
در تاب زمان
محمدرضا شرفی خبوشان متولد بیستم مهر١٣۵٧ و متولد شهر ورامین است. خبوشان نام روستایی در نزدیکی قوچان است که پدرش قبل از سال١٣۴٢ از آنجا به ورامین مهاجرت کرد و پس از گذشت سالها و ازدواج با دختری از اهالی ورامین، در این شهر ماندگار شد. شرفی خبوشان با شعر به دنیای ادبیات پا نهاد و پس از موفقیتهایی که از شاعرانگی کلماتش در قامت دانشآموزی کسب کرد، اولین مجموعه اشعارش را خیلی زود بهچاپ رسانید. پس از دیپلم در «تربیت معلم شهید مفتح شهر ری» قبول شد و سپس به کسوت آموزگاری درآمد. شرفی خبوشان معلمی را شغلی منطبق بر نویسندگی، مطالعه و پژوهش میداند. او آموزگاری را از مقطع دبستان شروع کرد و پلهپله تا کسوت استادی در دانشگاه پیش رفت. وی پس از چاپ چند مجموعه از اشعارش و چند اثر پژوهشی و خاطرهنگاری به داستاننویسی روی آورد. بیشتر اوقاتش صرف مطالعه میشود و پیشدرآمد رمانهایش، پژوهشهای طولانی و نفسگیر است که چند سال طول کشید.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
خبوشان در کارگاههای آموزشی و کلاسهای داستاننویسی متعدّدی درس گفته است و داوری و دبیرعلمی چند جشنواره داستاننویسی را عهدهدار بوده است.
شخصیت و اندیشه
شرفی خبوشان خواستگاه امورسیاسی و تحولات بزرگ صد سال اخیر کشورش را فرهنگ میداند. فرهنگ برای او زیربناست و ورود او به مسائل خودش، کشورش و مردمش از منظر فرهنگ است. تاریخ معاصر ایران دستمایه اصلی آثار این نویسنده است و اینکه او به مشروطه، قیام پانزدهم خرداد، انقلاب پنجاهوهفت و دفاع مقدس پرداخته است گواه بر این امر است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زمینهٔ فعالیت
شرفی خبوشان نویسنده و شاعری است که در گردآوری مجموعه اشعار شاعران دیگر در حوزه دفاع مقدس نیز اهتمام داشته است. او همچنین چند اثر پژوهشی دارد که در آن به خاطرهنگاری از رزمندگان دفاع مقدس پرداخته است. وی آموزگار مدارس، استاد دانشگاه و دبیر و داور جشنوارههای ادبی و مدرس کارگاههای داستاننویسی بوده است و در ادبیات نوجوان هم چند رمان منتشر کرده است.
در زلال نگاهها
حمیدعبداللهیان
« | شرفی خبوشان، دولتآبادیِ مدرن است. نخست، نثر انعطافپذیر و متناسبی برای داستانها دارد. دوم، روایتها جذابیت دارند. اینکه به چه نکاتی و چگونه اشاره شود، جزء شم نویسندگی است و بر اساس این دو فاکتور میتوان شرفی خبوشان را یک دولتآبادیِ مدرن دانست.[۱۰] | » |
حسین قرایی
« | دو ویژگی در کارهای آقای خبوشان وجود دارد: اول تمایل جدی به شعر که گاهی حجاب داستان میشود و دوم، تمایل به داستان که گاهی حجاب شعر میشود. مجموعه اشعار «پوتین من کجاست» اثر قابلتوجهای است که البته منتقدان به آن کم توجه بودهاند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
کامران پارسینژاد
« | یکی از ویژگیهای خوب کار خبوشان، نثر اوست، امیدوارم در حوزههای مختلف رشتههای علوم انسانی نیز کار کند و گسترش دهد.اشارههای به تاریخ پهلوی نشانههای خوبی است، اما در برخی صحنهها برای برخی موضوعات درشتنمایی صورت گرفته است.سه محور عشق، پهلوی و هویتشناسی محورهای داستان محمدرضا خبوشان است. نویسنده بحث هویتشناسی را برای یک نسل بیان میکند. پیشنهاد میکنم مطالعه در علوم انسانی را دنبال کند و مطالعهاش را افزایش دهد. این سه محور بهخوبی دنبال میشود، اما در رسیدن به پایانبندی روی هم قرار نمیگیرند؛ چون بهتر از این هم میشد محورها را به همدیگر متصل کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
شرفی خبوشان از خودش میگوید
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
موضعگیریهای شرفی خبوشان دربارهٔ دیگران
« | احمد دهقان در حوزه ادبیات داستانی ما مجاهدت کرد. خودش را وقف این کرد که جریانی را ایجاد کند؛ جریان بهمعنی پرداختن به زبان روایی در حیطه نوشتن داستان. جنگ تا پیش از احمد دهقان با زبان رسمی بیان میشد تا آن چیزهایی را که لازم است بگوید. وقتی کلیشهها را کنار میگذاریم تا با زبان روایی سراغ ماجرا برویم، طبیعتاً متهم میشویم. اگر احمد دهقان بهخصوص پس از رمان «سفر به گرای٢٧٠ درجه» و داستان «من قاتل پسرتان هستم» متهم شده و درمعرض انتقاد قرار گرفت، به این دلیل بود که او یکباره کلیشهها را کنار گذاشت و برای روایتکردن زبان روایی صادقانه را در دست گرفت. این تعبیر غلط ضدجنگ را کسانی بهوجود میآورند که به کلیشهها خو گرفتهاند و شاید جنس زبان رسمی برای آن پذیرفتنیتر باشد و بههمینسبب دستهبندی انجام میدهند. من اینرا نمیپذیرم؛ چون ما دستهبندی به نام داستان جنگ و داستان ضدجنگ نداریم.[۱۱] | » |
« | ما شعرهای سپید خوبی داریم که مردم آنها را خواندند و با آنها ارتباط خوبی برقرار کردهاند؛ برخی از آنها حتی زمینههای مذهبی و دینی داشتهاند که میتوان در این زمینه از شاعرانی مانند محسن ابوالقاسمی استاد گرمارودی یا «سیدحسن حسینی» نام برد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
« | روشنفکر ما فقط یاد گرفته است دین را زیر سوال ببرد، خیال میکند تمام مشکلاتش دین است، مانند صادق هدایت؛ آمده است و خیال کرده است تمام مشکلات ما زیر سرِ دین است با تمام توانش آمده، بلندقامت ایستاده در اکثرِ آثارش دارد بهسخره میگیرد، این بیراهه رفتن روشنفکران ماست.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
« | آثار آقای مجید قیصری اسطورهمحور است، یعنی با پیشفرض و با یکخودآگاه و زمینۀچینی قبلی، سراغ اسطوره نرفته است. چون دغدغۀ نویسنده، موقعیت مرگ و زندگی است و به طرف جنگ میرود، روایت اسطوره او را همخوان و همساز میکند؛ چون جنس اسطورهها همین است. همۀ اسطورهها بهنوعی با همین مرگ و زندگی در ارتباطاند و از منظری بهطورکلی دارند به حیات آدمی نگاه میکنند.[۱۲] | » |
« | علیاصغر عزتی پاک در سن پختگی یک نویسنده بهسر میبرد. او جزء معدود کسانی است که در نقد جریان داستاننویسی پس از انقلاب موفق است و بهطور دقیقی با ادبیات داستانی ما آشنایی دارد. اعتقاد و باور عزتی پاک مثالزدنی است و نگاهش بهشدت عدالتمحور است؛ یعنی هرکس توان نوشتن دارد و باور دارد نوشتن میتواند به زیستن ما ایرانیان کمک کند عزتی پاک بدوناینکه بداند او کیست و چه فکری دارد، سعی میکند او را کمک کند و این دستگیری با طرح و پیادهکردن برنامههای هدفمندی که برگزار میکند؛ نمایان است.[۱۳] | » |
سیاست و رمان
«من همیشه خاستگاه رمان را بالاتر از سیاست میبینم. بله یک نفر هم میتواند برداشت روانشناختی داشته باشد، یک نفر برداشت سیاسی داشته باشد، یک نفر برداشت فلسفی، یک نفر خویشتنِ خودش را ببیند؛ ولی بین همه اینها کمترین چیزی که من برای آن قائل هستم، برداشت سیاسی است و اصلاً این واژه برای رمان واژۀ قشنگی نیست؛ چون مقولۀ رمان، انسان است.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شاعرها روایتگرند
شرفی خبوشان معتقد است و میگوید: «شاعران با نویسندگان شباهتهای انکارناپذیری دارند. کارکرد داستان کوتاه با کاری که ذهن یک شاعر انجام میدهد یکسان است. همه داستاننویسان ما شعر هم سرودهاند. این جمله مشهوری از فاکنر که داستاننویسان شاعران شکست خوردهانددرست نیست. داستاننویس از جهان شعر استفاده کرده است و به آن ورود پیدا کرده است و همانندی این دو جهان را کشف کرده است و اگر در شعر از امکانات متعدد زبانی و از آرایههای مختلفی که زبان را زیبا و روحانگیز میکند؛ استفاده کرده است در نثر با سازوکارهای روایی این هنر را بهنمایش میگذارد.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سفرها
او معتقد است تماشای بناهای تاریخی در آفرینش داستانهایش واقعیتی انکارناپذیرند. قلعه ایرج خان که در زادگاه و سرزمین مادری این نویسنده است از مکانهای موردعلاقه اوست که بارهاوبارها با دوچرخه به آنجا آمده است و با پرواز خیال به داستانهایش جان داده است. این نویسنده شاعر که بنا بهگفته خویش، عاشق دوچرخهسواری است با دو چرخه بسیار سفر کرده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
«…برادرم از نماز این قالی به جبهه رفت
مادر بزرگ روی همین قالی سبزی پاک کرد و مرد
بابا روی همین قالی توی گوش همهمان اذان گفت
سیودو سال است که این قالی پاهای ما را گوش داده است
خوابهای ما را دیده است و اشکهای تو را چشیده است.»
پیامش به همقطاران
« | ما نویسندگان خوشاقبالی هستیم که در این دو موقعیت قرار گرفتهایم. انقلاب و جنگ دو رخداد مهمی است که داستانهای بکر میآفریند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
خلقیات
شرفی خبوشان آدم بذلهگو و نکتهبینی است و بیش از آنکه حرف بزند و بگوید میشنود. عاشق آموزگاری است و درسش را هنرمندانه میدهد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
او بر این باور است که اگر معلم نمیشد پیشه کتابداری یا صحافی را انتخاب میکرد؛ زیرا عاشق کتاب و بوی کاغذ است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
رمان بیکتابی در سیوهشتمین دوره نمایشگاه کتاب پاریس که با حضور پنجاه کشور، اسفند۱۳۹۶ در محل نمایشگاههای «پورت دو ورسای» برگزار شده بود، حضور داشت و مذاکراتی با ناشرانی از آلبانی، هند و الجزایر برای ترجمه و انتشار این اثرِ برگزیده جایزهٔ جلال انجام شد.
کارگاههای داستاننویسی
- مدرس داستاننویسی دوره آلجلال در شهرهای مختلف ایران که بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان برگزار کرد.[۱۴]
- مدرس کارگاه تخصصی تکنیکهای داستاننویسی که با حضور کارشناسان استانهای سمنان، لرستان، البرز، آذربایجان شرقی و جمعی از نویسندگان کشور افغانستان در حوزههنری تهران برگزار شد.[۱۵]
- مدرس کارگاه تخصصی رمان که در حوزه هنری استان سمنان برگزار شد.[۱۶]
- مدرس داستاننویسی در کارگاه عناصر داستانی مکتب مهر که تیر۱۳۹۸ برگزار شد.[۱۷]
- کارگاه آموزشی تکمیلی داستاننویسی که در گنبدکاووس برگزار شد.[۱۸]
- مدرس هشتمین کارگاه تخصصی رماننویسی که با همکاری حوزهٔ هنری استان همدان و شهرستان ادب؛ برگزار شد.[۱۹]
داوری در جشنوارهها
- دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد[۲۰]
- داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد[۲۱]
- داور جایزه سال داستان کوتاه استان قزوین[۲۲]
- دبیر بخش داستانی شانزدهمین جشنواره شعر و داستان «جوان سوره»[۲۳]
دیدار با رهبری
محمدرضا شرفی خبوشان بههمراه جمعی از نویسندگان با مقام معظم رهبری دیدار داشتند.این دیدار با هدف بررسی وضعیت جایگاه رمان و داستان پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی برگزار شد.[۲۴]
تأثیرپذیریها
برخی منتقدان معتقدند فصل آخر «عاشقی بهسبک ونگوگ» متأثر از کلیدر اثر محمود دولتآبادی است. شرفی خبوشان اما در پاسخ گفته: «من این رمان را خواندهام و این اثر بهخوبی به جغرافیای آن منطقه میپردازد؛ اما اینکه چقدر تحت تأثیر این رمان بودهام را خودم نباید بگویم؛ ولی قطعاً سعی کردم اینطور نباشد و شاید اگر حتی مشابهتهایی اندک در ذهن مخاطب با آن رمان بهوجود بیاید بهدلیل جغرافیای این فصل با رمان «کلیدر» است. اما ضربآهنگ جملات و لغات متفاوت با «کلیدر» است.[۲۵]
مستندی از نویسنده شاعر
برنامه «فیروزه» از شبکه افق که زندگی نویسندگان معاصر داستانی را بررسی میکند مستندی از زندگی شرفی خبوشان تهیه کرد و نمایش داد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه همچنین رمان «عاشقی بهسبک ونگوگ» یکی از نامزدهای آثار برگزیده جایزه ادبی اندرزگو است که قرار است با حمایت موسسه فیلمسازی اوج، تبدیل به فیلم سینمایی شود.[۲۶].
برگههایی از مصاحبههای شرفی خبوشان
مصاحبه با روزنامه شهرآرا[۲۷]
مصاحبه با روزنامه فرهیختگان[۲۸]
آثار و کتابشناسی
کارنامه و فهرست آثار
از واژهها تهی، مجموعه غزل
طعم خوش واژهها و یادداشتهای بیاهمّیت یک شاعر شهرنشین و مجموعه شعر سپید
نامت را بگذار وسط این شعر، مجموعه شعر سپید
بالای سر آبها، مجموعهداستان
ایستادن در غرب، خاطرات پاسدار انقلاب و دفاع مقدس سردار احمد شاهسون از مبارزات غرب کشور
گردآوری پوتین من کجاست؟، مجموعه شعر دفاع مقدس
موهای تو خانه ماهیهاست، رمان نوجوان
یحیی و یاکریم، رمان نوجوان
راه ناتمام، اشعار برگزیده نخستین جشنواره شعر دفاع مقدس و جایزهی ادبی سرداران شهید جنوب شرق استان تهران
عاشقی بهسبک ونگوگ، رمان
بیکتابی، رمان، برنده جایزه ادبی جلال آلاحمد
کارخانه اسلحهسازی داوودالله، رمان نوجوان
روایت دلخواه پسری شبیه سمیر
، رمان
شیخ غریق، درست چند ساعت بعد از هانی عبدالرسول، موفق شده بود همراه طلبههای نجف، سوار بر یک مینیبوس به کاظمین برود. طلبهها در کاظمین امام را دیدار کرده بودند و بهاتفاق امام به زیارت حرم جوادین رفته بودند و دیده بودند که امام با چه خضوع و خشوعی پس از زیارت حرمین، بر سر قبور متبرک علمایی چون شیخ مفید و خواجه نصیرالدین طوسی و سیدمرتضی و سیدرضی حاضر شده و فاتحه خوانده و دستها را بالا برده و با صدای بلند برایشان دعا کرده. طلبهها همراه امام شده بودند و از دنبال امام به سامرا رفته بودند. آنجا شیوخ سامرا و طلاب مدرسۀ میرزای شیرازی از امام استقبال کرده بودند و همه دیده بودند که چطور امام آنجا هم بعد از زیارت حرم، بالای قبر صاحب فتوای تنباکو ایستاده و دستها را بالا برده و با صدای بلند برایش دعا کرده.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
سبک و لحن و ویژگی آثار
سایه یک شاعر در رمانهای شرفی خبوشان دیده میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهاین نویسنده از دنیای شعر به جهان داستان روی آورده است و علت نامِ عاشقانه رمانهایش را همین شاعرانگی میداند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهداستانهایش ریشه در تاریخ دارند و بخشی از تاریخ معاصر را در بر میگیرد که با انقلاب اسلامی درهم تنیده میشود. نثر داستانها باتوجهبه بافت تاریخگونه اثر، همگون و متناسب است و ردپای شاعرانگی را میتوان در کلماتش دید. سبک این نویسنده رئالیسم است که در برخی از آثار مانند رمان «عاشقی بهسبک ونگوگ» رگههایی از ناتورالیسم در آن نهفته است.[۲۹]
در حوزه شعر، بیشترین اشعاری که سروده است و یا گردآوری کرده است مربوطبه جنگ است که طبق تعریف و تقسیم بندی منتقدین در زمره اشعار دفاع مقدس قرار میگیرد. محاوره نویسی، آشنازدایی، غیرخطی بودن روایت شعرها و برجسته کردن تاریخ در برخی از اشعار، از ویژگیهای سرودههای محمدرضا شرفی خبوشان است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جوایز و افتخارات
- نامزد جایزه قلم زرّین در سال١٣٩٢ و نامزد جایزه شعر دفاع مقدس در سال١٣٩٢ برای کتاب نامت را بگذار وسط این شعر
- بهترین اثر برگزیده کتاب سال دفاع مقدّس در سال۱۳۸۹ برای کتاب بالایسر آبها
- بهترین اثر برگزیده رمان نوجوان جشنواره داستان انقلابو اثر برگزیده جشنواره اشراق برای کتاب موهای تو خانهٔ ماهیهاست
- نامزد جایزه جلال آلاحمد، نامزد قلم زرّین و نامزد شهید غنیپور در سال١٣٩۴ برای رمان عاشقی بهسبک ونگوگ
- کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و جایزه ادبی جلال آلاحمد و تقدیرشده در جایزه شهید غنیپور در سال۱۳۹۶ برای رمان بیکتابی
- مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب برای رمان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»
- شایسته تقدیر در جشنواره شهید غنیپور برای رمان «کارخانه اسلحه سازی داوود داله»
بررسی چند اثر
روایت دلخواه پسری شبیه سمیر
این رمان تازهترین اثر داستانی محمدرضا شرفی خبوشان است که قرار است بهزودی توسط انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شود و سال١٣٩٧ مقام اول را در دهمین جشنواره داستان انقلاب از آن خود کرده بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه این نویسنده شخصیتهای کتاب را عراقی و از اعضای حزب بعث دانست و بیان کرد: «بخشی از داستان به سالهای تبعید حضرت امام در عراق و دوران تبعید میپردازد. بر همین اساس داستان در این کشور روایت میشود.» او برای تألیف این رمان از مدتها قبل تحقیق و پژوهش را آغاز کرده بود و مطالعات گستردهای انجام داده بود.[۳۰]
چقدر خندیدیم *** به مرتضی گفتم: *** تا وقتی بمیری *** مجبوری مؤدب باشی *** چون پایی نداری که دراز کنی. *** یحیی گفت: *** از تهِ گلویش *** دَمِ خودم گرم *** دیگر سر کسی داد نمیزنم. *** اصغر مرده بود از خنده *** به آستینهای خالیاش نگاه کردیم؛ *** دستی نداشت *** که دراز کند. *** تا آخر دنیا *** توی سفرۀ کسی *** دست نمیبرد. *** چقدر خندیدیم! *** تا آخر دنیا *** تا آخر دنیا، امّا *** همۀ ما دل داشتیم *** و آن شب *** با دلهای واماندهمان *** آنقدر خندیدیم *** که حتی اشک از گوشۀ تنها چشم من *** بیرون آمد.[۳۱]
نامت را بگذار وسط این شعر
«نامت را بگذار وسط این شعر» عنوان مجموعۀ شعر سپیدِ محمدرضا شرفی خبوشان است که از طرف انتشارات شهرستان ادب در ٧٨ صفحه در سال١٣٩١ بهچاپ رسیده است. عموماً اشعار این مجموعه، شعرهایی برای دفاع مقدس هستند.از ویژگیهای بارز این کتاب، آشناییزداییهای برخی اشعار است. در صفحۀ٢٠ این کتاب، سه شعر کوتاه به نام «سه اپیزود» است که از کلمات یوسف، یونس و سلیمان استفاده شده و شاعر از پیشزمینۀ ذهنی و عقبۀ تاریخی آن کلمات، آشنایی زدایی انجام داده است. همچنین در برخی از این اشعار روایت غیرخطی وجود دارد و بهسبب کنش و واکنشی که در روایت غیرخطی بین متن و ذهن مخاطب اتفاق میافتد، مخاطب تلاش بیشتری در اندیشۀ کشفِ پیامِ شاعر میکند. دراین مجموعه اشعار چند شعر بهزبان محاوره نوشته شده است و این شکستگی در زبان ارتباط خواننده با شعر را بیشتر کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ناشرانی که با او کار کردهاند
واج، روزگار، شهرستان ادب، انتشارات سوره مهر، انتشارات علمی و فرهنگی و موسسه علمی و فرهنگی صاحبالزمان(عج)
منبعشناسی
مقالههایی که دربارهٔ آثار شرفی خبوشان نوشتهاند
مقاله «نگاهی به مجموعه شعر دفاع مقدس پوتین من کجاست؟» در روزنامه ایران چاپ شد.[۳۲]
نوا، نما، نگاه
در قاب تصاویر
-
شرفی خبوشان در برنامه کتاب بازخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه -
مصاحبه با شبکه چهار صداسیما[۳۳] -
مصاحبه با آرت تاکس[۳۴] -
مصاحبه رادیویی با برنامه شابک[۳۵]
صدای نویسنده
رونمایی از رمانی که دو سال در ممیزی بود
-
عاشقی به شبک ونگوگ
پانویس
- ↑ «نوشتن و زیستن».
- ↑ «آتیه داستان ایرانی».
- ↑ «زندگینامه».
- ↑ «گفتوگو با خبوشان».
- ↑ «ممیزی».
- ↑ «کمک به سیلزدگان».
- ↑ «روایتگری شعر».
- ↑ «دبیرعلمی جوان سوره».
- ↑ «پوتین من کجاست».
- ↑ «دولتآبادی مدرن».
- ↑ «احمد دهقان».
- ↑ «مجید قیصری».
- ↑ «علی اصغر عزتی پاک».
- ↑ «دوره آلجلال».
- ↑ «کارگاه تخصصی مراکز استانها».
- ↑ «کارگاه رمان سمنان».
- ↑ «کارگاه مکتب مهر».
- ↑ «کارگاه گنبد کاووس».
- ↑ «کارگاه حوزه هنری همدان».
- ↑ «دبیر علمی جایزه جلال آلاحمد».
- ↑ «داور یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد».
- ↑ «داور جایزه داستان استان قزوین».
- ↑ «جشنواره جوان سوره».
- ↑ «دیدار با مقام معظم رهبری».
- ↑ «تاثیر دولتآبادی».
- ↑ «اقتباس سینمایی از عاشقی بهسبک ونگوگ».
- ↑ «مصاحبه با روزنامه شهرآرا».
- ↑ «مصاحبه با روزنامه فرهیختگان».
- ↑ «سبک نویسنده».
- ↑ «روایت سمیر در عراق».
- ↑ «شعر».
- ↑ «پوتین من کجاست».
- ↑ «مصاحبه شبکه چهار».
- ↑ «آرت تاکس».
- ↑ «مصاحبه رادیوی با شابک».
منابع
- شرفی خبوشان، محمدرضا (۱۳۹۷). بیکتابی. تهران: شهرستان ادب. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۸۸۹-۹۷-۹.
- شرفی خبوشان، محمدرضا (۱۳۹۱). نامت را بگذار وسط این شعر. تهران: شهرستان ادب. ص. ۸۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۸۸۹-۰۳-۰.
پیوند به بیرون
- «نوشتن تمرینی برای زیستن». خبرگزاری کتاب ایران، ۱۴بهمن۱۳۹۷. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «آتیه داستان ایرانی». شهرستان ادب، ۲۲آذر ۱۳۹۷. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «رمان «بالای سر آبها»». کتاب بنویس، ٣مرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «ظرفیت دبیران صاحب قلم». خبرگزاری فارس، ١٣مرداد۱۳۹٣. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «گپوگفت با شرفی خبوشان». ورامین، ۲۸اسفند۱۳۹۱. بازبینیشده در ٣مهر۱۳۹٨.
- «فیلم مستند محمدرضا شرفی خبوشان». شبکه افق، ۱۹اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «جوایز ادبی». روزنامه صبح نو، ۲۱خرداد۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «دریافت مجوز عاشقی بهسبک ونگوگ». روزنامه صبح نو، ۲۷آبان۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «جشنواره شعر و داستان انقلاب». خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی، ۲۴فروردین۱۳۹۸. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «درسگفتار در اردوی آفتابگردانها». رادیو شعر و داستان. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «شرفی خبوشان در برنامه کتاب باز». شهرستان ادب، بهمن۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «جشنواره جوان سوره». خبرگزاری مهر، ۱۷مهر ۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴مهر۱۳۹٨.
- «نقد عاشقی بهسبک ونگوگ». شهرستان ادب، ۱۵آذر۱۳۹۳. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «شصتوهشتمین عصرانه ادبی فارس». حلقه وصال، ١٠خرداد۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «جایزه جلال». روزنامه صبح نو، ۲۱خرداد۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «احمد دهقان». ایبنا، ۵مهر۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «مدیر مدرسه رمان». شهرستان ادب، ۱۹شهریور۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «عدالت آموزشی». شهرستان ادب، ۲۷تیر۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.
- «کارگاه داستاننویسی مراکز استانی». حوزه هنری، ۶مهر١٣٩٨. بازبینیشده در ٢مهر۱۳۹٨.