شب شعر سیدعلی خامنه‌ای در نیمهٔ رمضان

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
شب شعر [آیت‌الله] سیدعلی خامنه‌ای سابقه‌ای طولانی دارد.

جلسهٔ شعریِ سیدعلی خامنه‌ای هر ساله در شب پانزدهم ماه رمضان هم‌زمان با ولادت [امام] حسن‌بن‌علی برگزار می‌شود. [آیت‌الله] سیدعلی خامنه‌ای میزبان این برنامه ادبی است که سابقهٔ آن به بیش از سه دهه می‌رسد.

* * * * *

شب‌های شعر سیدعلی خامنه‌ای از جلسه‌های شعری بسیار معروف کشور است. شاعران بسیاری علاقه‌مندند که در این جلسه شرکت کنند و شعر بخوانند تا بی‌واسطه نظر [آیت‌الله] خامنه‌ای را بدانند.


چیستی و چرایی

میزان اهمیت در جامعه و مقایسه با برنامه‌های مشابه

دلایل مانایی و اثرات ملی و کشوری آن

دلایل مخالفت با آن و تحریم‌کنندگان مشهور رویداد

پیوستگی افراد مشهور آن رشته با رویداد

مشابهت رویداد ملی با رویداد بین‌المللی یا ملی مشهور در جهان

تاریخچه

دیدار شاعران با [آیت‌الله] خامنه‌ای به دههٔ ۶۰، زمانی که ایشان رییس جمهور بود، برمی‌گردد؛ ولی آنچه به شب شعر نیمه‌ رمضان مشهور است، نزدیک به ربع قرن قدمت دارد.[۱]

از سال ۱۳۶۱، جشنواره‌های شعر انقلاب به‌راه افتاد و از سال ۶۳ دیدارهای منظم و غیررسمی [آیت‌الله] خامنه‌ای با حلقهٔ شاعران انقلابی مشهد شروع شد. این جلسات که خشت اول آن در مشهد گذاشته شد، زمینهٔ تشکیل کلیک شب‌ شعرهای منظم و رسمی در دوران رهبری سیدعلی خامنه‌ای بود.
هرچند شعردوستی خامنه‌ای به دوران پیش از انقلاب برمی‌گردد. وی دوران پیش از انقلاب عضو «انجمن ادبی فردوسی» بود و به «انجمن ادبی فرخ» نیز رفت و آمد داشت.[۲]

محسن مؤمنی شریف دربارهٔ تاریخچه برگزاری شب‌های شعر سیدعلی خامنه‌ای، می‌گوید:

از همان سال‌های اول که رهبریِ [آیت‌الله] خامنه‌ای مسجل شد، این جلسات برگزار می‌شد و از ابتدا با حضور شاعرانی مانند علی معلم دامغانی، حمید سبزواری، مهرداد اوستا و برخی دیگر از شاعران برجسته کشور همراه بود.[۳]

در دههٔ هفتاد خورشیدی، کم‌کم گرده‌های غیررسمی شاعران با سیدعلی خامنه‌ای که حالا جای خالی روح‌الله خمینی را پرکرده بود، تبدیل به نشست‌های رسمی سالانه شدند... . بیش از یک دهه است که شب‌های شعر رهبر جمهوری اسلامی شکل رسانه‌ای و رسمی به‌خود گرفته است.[۴]

داستانک‌ها، حواشی و اتفاقات ماندگار در گذر از دوره‌های مختلف

جدی‌شدن طنز

پیش از اینکه در جلسات دیدار شاعران با رهبر، ابوالفضل زرویی نصرآباد شعر طنز بخواند، خیلی سخت می‌شد در محافل و مجالس ادبی شعر طنز خواند؛ اما ازآنجاکه آن جلسه به معیار و ملاکی در شعر کشور تبدیل شده است، بعد از برگزاری آن جلسه و شعرخوانی نصرآباد، شعر طنز جدی گرفته شد و به‌لحاظ کیفی و کمی افزایش پیدا کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

کناره‌‌گیری

امین‌پور نه‌تنها از شرکت در شب شعر سیدعلی خامنه‌ای پرهیز می‌کرد؛ بلکه حتی در اواخر عمر در همان شب دیدار شاعران با [آیت‌الله] خامنه‌ای، ترجیح داد در مراسم سخنرانی محمد خاتمی در موزه قرآن شرکت کند، کسی که تازه از سیاست کنار رفته بود؛ اما هنوز ممنوعیت کنونی را نداشت.[۵]

مواظب جوجه‌ها باشید!خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

رمضان سال ۸۹ وقتی نوبت به شعرخوانیِ حسین جنتی] رسید، شعری خواند که بخشی از آن چنین بود:

گاه شب‌ها بعد کار سخت و ارزان خواب می‌بینمپول خان با چکمه‌اش از دوشِ دهقان، می‌رود بالا
جوجه‌های اعتقادم را کجا پنهان کنم؟ وقتیشک، شبیه گربه از دیوارِ ایمان، می‌رود بالا

شعرش به این دو بیت که رسید، سیدعلی خامنه‌ای گفت: «آفرین! آفرین! ولی باید پنهان کنید حسابی: مواظب جوجه‌ها باشید»

برای فلسطین شعر بگو؛ نه یاسر عرفات

جلسات خصوصی

علی معلم دامغانی دربارهٔ شب شعر سیدعلی خامنه‌ای تعریف می‌کند که: هرچند جلسات شب شعر به‌شکل رسمی در نیمهٔ ماه رمضان برگزار می‌شود؛ اما آقا با شاعران دیدارهای خصوصی‌تری نیز دارند. چند سال پیش، به‌اتفاق یکی دو نفر از دوستان و آقای هوشنگ ابتهاج (سایه) خدمت آقا رسیدیم، دیداری با ایشان داشتیم که رسانه‌ای نشد. جلسه‌ٔ بسیار صمیمی و گرمی بود. یکی از خاطرات جالبی که از آن دیدار به‌یاد دارم این است که یکی از همراهان دربارهٔ چند تصنیف، به آقا گفت که این‌ها کار آقای سایه است. آقا به‌اصطلاح تجاهل‌العارفی کردند و به‌خاطر آن شعرها آقای سایه را تشویق کردند؛ اما در ادامه‌ٔ این جلسه معلوم شد که آقا به‌تازگی شعری از آقای سایه خوانده بودند و حتی برخی مصراع‌های آن ‌را هم در ذهن داشتند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

«ی» نکره

ابوالفضل زرویی نصرآباد نیز از سیدعلی خامنه‌ای خاطراتی دارد: سال ۱۳۸۵ شعری را خدمت رهبر انقلاب خواندم. شعر بلندی هم بود اتفاقاً. شعر کوتاهی نبود که با متوجه‌نشدن یک بیت، اتفاق خاصی رخ دهد. درضمن اواخر جلسه هم بود و همه خسته بودند. در این شعر بیتی است که در زمان سرودن آن متوجه این ایراد شدم؛ ولی چون شعر روزانه‌ای بود در روزنامه‌ای چاپ شد. با خودم گفتم کسی متوجه این ظرایف نمی‌شود. آن نکته این بود که «ی نکره» را نمی‌توان با «ی نسبت» یا «ی مصدری» هم‌قافیه کرد. شعر درباره‌ٔ انتخاب مدیر جدید بود و در آن بیت چنین گفته بودم:

انتخاب شما ربوبی بودچقدر انتخاب خوبی بود

خوب اینجا ایراد قافیه دارد. «ربوبی» یعنی ربانی، پس آن مصرع دیگر باید «خوبی» باشد، یعنی خوب‌بودن. دقیقاً وقتی من این بیت را خواندم، تند هم داشتم می‌خواندم، آقا متوجه شدند و گفتند خوبی بود؟ گفتم بله و سریع ادامه دادم که آبرویم نرود؛ چون اگر مکث می‌کردم ایشان مجبور بودند توضیح دهند آن «ی» با این «ی» فرق دارد. خیلی از بچه‌هایی که آنجا بودند حتی متوجه این اشاره‌ای که ایشان کرد و بله‌ای که من گفتم برای حفظ آبرو نشدند.[۷]

هرکس باید عقیده‌ٔ خود را بگوید

علی معلم دامغانی دربارهٔ شب شعر سیدعلی خامنه‌ای تعریف می‌کند که: امسال (۸۸) که به‌نظر می‌رسید مقداری جلسه حساس‌تر از سال‌های گذشته باشد، توصیه‌ٔ امثال ما این بود که شعرها را پیش از ارائه ببینیم؛ اما نه وقت گذاشت و نه بخت. البته در جلسه هم دیدیم که آقا نیز مخالفت خود را با این کار اعلام کردند. ایشان تذکر دادند که نمی‌گذارند حرف کسی توسط اشخاص دیگر عوض شود و هرکس باید عقیده‌ٔ خود را بگوید. در این چند سال، شاید در دو سه نفر شاعر، شعری خوانده و ایشان نسبت به یک قطعه یا یک موضع‌گیری، حساسیت نشان داده‌اند. البته این حساسیت به مسائل ذوقی و سیاسی برنمی‌گردد؛ بلکه بیشتر ناظر به مسائلی است که متوجه منفعت عام بوده یا به مسائلی نظیر ذات مقدس حضرت حق و یا توحید برمی‌گردد، تذکر داده‌اند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

کتاب را خوانده‌ام

از این طرف که منم راه کاروان باز است

محمد صالح‌علاء می‌گوید:

بعد از وقایع تلخی که در سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد، به‌هرحال کدورت‌ها و شکاف‌هایی در جامعه‌ٔ ما ایجاد شد. بنده جزو کسانی بودم که به برخی از اقدامات انتقاد داشتم؛ اما واقعاً دوست داشتم که بعد از ۸۸ ایشان را ملاقات کنم و شخصاً حرف‌هایم را به ایشان عرض کنم. چون خیلی‌ها فکر می‌کنند که در حضور رهبری هیچ نظری که مخالف نظر ایشان باشد، نمی‌شود بر زبان آورد؛ در‌حالی‌که این‌گونه نیست. واقعاً استنباط شخصی من این است که با شناختی که از ایشان پیدا کردم طی این‌همه سال، شخص ایشان هرگز چنین رویه‌ای را ندارند... وقتی که خیلی محترمانه، قبل از اینکه شعر خودم را بخوانم گلایه‌ٔ خودم را خدمت ایشان عرض کردم، ایشان با آن بیت قشنگی که خواندند، پیام خیلی اثرگذاری دادند:
[۸]
تو قاصد ار نفرستی و نامه ننویسیاز این طرف که منم راه کاروان باز است

اولین جرقهٔ مجله گل‌آقا

رضا رفیعی شاگر مرحوم کیومرث صابری به‌نقل از استادش می‌گوید:

آقای خامنه‌ای باتوجه‌به سوابقی که از طنزنویسی من سراغ داشتند، به من پیشنهاد دادند که چرا نمی‌روید یک مجله‌ٔ طنز راه بیاندازید یا این طنز را به‌طور جدی پیگیر شوید؟ یعنی درحقیقت اولین جرقه‌‌ٔ این اتفاق را که مجله‌ٔ طنز شکل بگیرد، رهبری پیش آوردند و همین هم انگیزه‌ای شد که این مجله شکل بگیرد. صابری بعد از آن اتفاق ستون گل‌آقا در روزنامه‌ٔ اطلاعات را در سال ۱۳۶۹ به هفته‌نامه‌ای تبدیل کرد که در همان نسخه‌ٔ اول به چاپ دوم رسید.[۹]

شراب ناب کجا

علی‌رضا قزوه نوبت را به حجت‌الاسلام رَشاد داد. آقای رشاد هم با رندی گفت: تعارف نمی‌کنم؛ چون تعارف آمدونیامد دارد. یک‌وقت دیدی گفتند نخوان. بعد شروع کرد:

اسب مست و دشت مست و جاده مستهم زره هم تیغ هم کباده مست

رهبر بعد از شعر او گفت: یکی از مصراع‌های دوم به نظرم وزنش زیاد شد، یک افاعیل زیاد داشت. در قافیه‌ها هم یک جاهایی «ه» غیرملفوظ نداشت.
رشاد گفت: حافظ هم داره! رهبر جواب داد:

نخیر! نخیر! آن لهجه شیرازی است. شیرازی‌ها «تا به کجا» را می‌گویند «تاب کجا» آن‌وقت این با «شراب ناب کجا» قافیه می‌شود.[۱۰]

رفت و برگشت گل‌آقا

رضا رفیعی خاطره‌ای هم از مرحوم صابری دارم که ایشان از دوران ریاست‌جمهوری آقای خامنه‌ای تعریف می‌کردند. ظاهراً هر رئیس‌جمهور جدیدی که می‌آید، در ریاست‌جمهوری فرم‌هایی پخش می‌کنند برای شناسایی افراد. آقای صابری توقع نداشت که به ایشان هم فرم را بدهند و خیال می‌کرد چون از قبل بوده است نیازی به پرسش‌نامه نیست. زیر پرسش‌نامه شعری نوشته بود از این قرار که:

از نورسیدگان خرابات نیستیمچون خشت، پا شکسته‌ٔ میخانه‌ایم ما

این بیت را نوشته بود و می‌خواست از ریاست‌جمهوری برود که یک‌دفعه تلفن زنگ می‌خورد و رهبر انقلاب از پشن تلفن یک بیت دیگر از همان شعر را می‌خوانند:

عشاق را به تیغ زبان گرم می‌کنیمچون شمع، تازیانه‌ٔ پروانه‌‌ایم ما

همانجا گوشی در دست مرحوم صابری شل شد و از تصمیمش برگشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

جملات برگزیده [آیت‌الله] خامنه‌ای در شب شعر

واکنش‌های سریع

برای دلتنگی شاعران اصالت قائلیم

عظمت صائب

بعد از حافظ، هیچ غزل‌سرایی به عظمت صائب نیامده است. بعد از رودکی، هیچ شاعری به تعداد صائب شعر نگفته است؛ دویست‌هزار بیت شعر دارد. البته شاعرِ حسابی که بشود روی شعرش ایستاد و از شعرش دفاع کرد، مدنظر است...[۱۳]

از صداوسیما شاکی‌ام

من از صداوسیما گله‌مندم، به‌دلیل‌اینکه به‌جای ترویج زبان صحیح و معیار و زبان صیقل‌خورده و درست، گاهی زبان بی‌هویت و تعابیر غلط و بدتر از همه، تعابیر خارجی را ترویج می‌کند. انتشار فلان لغت فرنگی یک مترجم یا نویسنده از تلویزیون، موجب عمومی‌شدن آن لغت و آلوده‌شدن زبان به زوائد مضر می‌شود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

نحوهٔ گزینش شعرا

از زبان متولیان

انتخاب شاعران در شب شعر سیدعلی خامنه‌ای حرف و حدیث‌هایی زیادی به‌وجود آورده است؛ ولی متولیان این برنامه نظیر محسن مؤمنی شریف در باب نحوهٔ انتخاب شاعران این شب، چنین می‌گویند: برای انتخاب شاعران معیارهای بسیاری درنظر گرفته می‌شود. یکی از خط قرمزها برای انتخاب شاعران، شعریت اشعارشان است که حضرت آقا در جلسات بر آن تأکید دارند. همچنین اشعاری که در مدح ایشان باشند برای قرائت در جلسه انتخاب نمی‌شوند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

توضیحات علیرضا قزوه

هیئتی وجود دارد که انتخاب شعرها را برعهده دارد و بنده نیز شش‌هفت سالی هست که عضو آن هستم. مکانیزم انتخاب شعر نیز به این صورت است که از شعرایی که شعرهای خوب ارایه می‌دهند و در جشنواره‌های مختلف مقام می‌آورند، درخواست می‌کنیم که مثلاً سه یا پنج شعر خود را برای ما بفرستند. هیئت نیز بهترین شعر را از جهت ادبی، ساختاری، دستوری به آن شاعر پیشنهاد می‌کند که صرفاً در حد پیشنهاد است. مثلاً دوستان به آن شاعر جوان ورامینی که آن شعر زیبای انتقادی را خواند، شعر دیگری را پیشنهاد کرده بودند؛ اما خودش دوست داشت و شعر دیگری خواند.[۱۴]

مهمان ویژه

بلرام شکلا، شاعر و پژوهشگر هندی است که به‌زبان فارسی شعر می‌گوید و مهمان ویژهٔ شب شعر سیدعلی خامنه‌ایی در سال ۱۳۹۳ بود. سروده‌ای که وی برای جمع خواند، به امام علی(ع) تقدیم کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

مجریان برنامه

ساعد باقری نیز که از اعضای انجمن شاعران ایران است، پیشتر در جلسات شعر رهبر جمهوری اسلامی به‌عنوان مجری برنامه شرکت می‌کرد و در تلویزیون ایران نیز فعال بود؛ اما پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ و طرفداری از جنبش سبز به صف منتقدان دولت پیوست و از آن پس علیرضا قزوه یکی از شاعران نزدیک به دفتر رهبر جمهوری اسلامی مسئولیت برگزاری شب‌های شعر آیت‌الله خامنه‌ای را نیز برعهده گرفت.[۱۵]

از ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸ اجرای شب شعر نیمهٔ ماه رمضان برعهده مرتضی امیری اسفندقه گذشته شد.[۱۶]

نقد شب شعر سیدعلی خامنه‌ای

در وبگاه رسمیِ بی‌بی‌سی فارسی آمده:

انتقادها به برگزاری شب شعر سیدعلی خامنه‌ای همواره مطرح بوده است؛ در زمانه‌ای که حتی سنگ قبر شاعران بزرگ ایران از گزند مصون نیست، ادیبان مستقل هیچ‌گاه در چنین مراسمی شرکت نکردند و آن را نشانه‌ٔ توجه عالی‌ترین مقام حکومت به هنر شعر ندانستند... . صرف‌نظر از روال یکنواخت، شعرهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک و ستایش‌های غلوآمیز از رهبر جمهوری اسلامی، شرکت‌نکردن برخی از شاعران مهم در این جلسه، موفقیت این شب شعر را در جذب یا نگهداری شاعران نزدیک به حکومت، به‌چالش می‌کشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

در کنار تمام حرف و حدیث‌های مطرح، وب‌لاگ آقاگل نقدهایی را که به‌صورت دقیق بر این مراسم وارد است چنین عنوان می‌کند:

  • نحوهٔ انتخاب شاعران برای شرکت در این مراسم!
  • طیف شاعران مدعو به مراسم این شب.
  • نماینده و نمادی بودن یا نبودن شاعران انتخابی از جریان شعری کل کشور.
  • آیینی‌بودن بیشتر شعرهایی که در این شب خوانده می‌شود و آن‌هم در نازل‌ترین سطح آن.[۱۷]
منظومه‌ای از شعر و ادبیات ایرانی در شب بارانی

مکان و زمان

شب شعر سیدعلی خامنه‌ای در بیت رهبری در خیابان فلسطین تهران، از ساعت ۱۹ شب چهاردهم رمضان، مصادف با شب ولادت امام حسن مجتبی(ع) آغاز و تقربباً تا دقایقی بعد از ساعت ۱۲ شب ادامه دارد. [۱۸]

نمونه‌ای از شعرخوانی

رمضان۸۹ که علیرضا قزوه، مجری برنامه، گفت:

آقای حداد می‌گوید، شعر طنز چرا نداریم. خیلی وقت هم هست جعفریان اشاره می‌کند به ناصر فیض. حالا من هم می‌ترسم ناصر بخواند. یک چیزی گفته که نمی‌دانم بخواند یا نه.

فیض گفت: آقای قزوه ترست خیلی بیجا نیست. بعد شعرش را شروع کرد، درحالی‌که رهبر با لبخند می‌شنید و به ریش‌های سفیدش دست می‌کشید:

با سر آمد علیرضا قزوهشد سرآمد علیرضا قزوه
همه باید به یک طرف بروندتا شود رد علیرضا قزوه
شعرهایش در ابتدا بودندیک مجلد علیرضا قزوه
چاپ آثار او پس از چندیشد مجدد علیرضا قزوه
نیست جایی و ارگانیکه نباشد علیرضا قزوه
شک ندارم که بیشتر از صدشغل دارد علیرضا قزوه
شکر ایزد که زن گرفت و نماندشد سرآمد علیرضا قزوه
نمرهٔ دیگران اگر شد بیستشد ولی صد علیرضا قزوه
بیت رهبر علیرضا قزوهتوی مرقد علیرضا قزوه
به یقین رشد کرده از هر حیثخاصه از قد علیرضا قزوه
یک نفر گفت مخلصیم آقاگفت باشد علیرضا قزوه
بوق تک‌تک تمام شاعرهابوق ممتد علیرضا قزوه
کنگره نیست کنگره وقتیکه ندارد علیرضا قزوه
هیچ‌کس مصرعی نخواهد خواندتا نیاید علیرضا قزوه
هرکجا می‌روی پی کاریمی‌رسد عد [عدل] علیرضا قزوه
وای بر حال تو اگر با توبشود بد علیرضا قزوه
من که می‌ترسم از عواقب آنبه محمد علیرضا قزوه
قزوه یک شاعر است اما کاش...هیس! آمد علیرضا قزوه

جمعیت خندان و بشاش منتظر عکس‌العمل رهبر یا قزوه بودند که رهبر گفت: :«خیلی خوب. طیب‌الله انفاسکم.» شما بالاخره برادرزن‌هاتونو عوض کردید یا نه؟
جمعیت از خنده منفجر شدند.[۱۹]

حاشیه‌نویسی‌ها

حاشیه‌نویسی‌های شب‌های شعر سیدعلی خامنه‌ای در نیمهٔ رمضان، نوشته‌هایی خودمانی از این شب‌ها برای مخاطبان به‌همراه داشته است، به‌طوری‌که اولین گزارش‌ از این شب‌ها حاصل همین حاشیه‌نویسی‌هاست. نمونه‌های زیر متن‌هایی است کوتاه، اما خواندنی از مهدی قزلی که طی سال‌های مختلف حضور در این شب‌ها نوشته شده است.

احترام به‌علاوهٔ سیگار و فندک

نیمهٔ رمضان ۸۹ بود که در صف بودم عبور از بازرسی. میرشکاک و مجتبی رحمان‌دوست جلوی ما بودند. محافظ‌ها با ادب و احترام ازشان خواستند وسایلشان را بدهند برای چک و خودشان را هم بازرسی کردند. یکی سیگارش را درآورد و فندک و کاغذی، دیگری عصا و پای مصنوعی و کتابی. از تعجب داشتم شاخ درمی‌آوردم، نه به‌دلیل اینکه عصای جانباز را برگرداندند، بل این‌که سیگار و فندک آن دیگری را با احترام تقدیم کردند. آن‌ها هم خوش‌وبش‌کنان رفتند. محافظ به شانه‌ام زد و گفت: حواس‌تان کجاست؟ وسایلتان را بگذارید روی میز...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

ناقوس

اتاقک نگهبانی درِ [خیابان] فلسطین منتظر ایستاده بودیم تا نگهبان با مرکز درباره‌ٔ وجود و تأیید اسم‌ها استعلام کند که مردی گذشته از سن میان‌سالی، ولی قد بلند و آراسته وارد شد. معلوم شد چند دقیقه‌ قبل هم داخل اتاق بوده و خوشش نیامده که گفته‌اند برود از درِ غربی وارد شود. دانه‌های درشت عرق روی پیشانی و دو طرف سرش که کم‌مو شده بود، برق می‌زد. نور آفتاب هم کم‌رمق و مایل از غرب، دانه‌های عرق را نورپردازی کرده بود. مرد که لهجه‌ٔ شهرستانی داشت کلافه بود. با خودش غرولند می‌کرد. نگهبان کارت ورود از او می‌خواست و او نداشت. کارت‌ها دست مسئولان اجرایی جلسه بود که کنار درِ غربی مستقر بودند. نگهبان فهمیده بود کار مرد شاعر شهرستانی را باید حل کند و او به درِ غربی نخواهد رفت. تلفن را برداشت و بعد از گفت‌و‌گویی از مرد پرسید: حاج آقا اسم شما؟
مرد جواب داد: ناقوس!
نگهبان تعجب کرد و دوباره پرسید: اسمتان؟
مرد با اعتماد‌به‌نفس گفت: «ناقوس. همه می‌شناسند، تخلصمه. همینو بگو... یا اگر نمی‌دونه بگو یوسفی، حسین یوسفی.»[۲۰]

جای خالی فیض

در شب شعر نیمهٔ رمضان۹۱، ناصر فیض از سرجایش بلند شده بود و رفته بود یکی از رفقایش را که سمت دیگری نشسته، ببیند. یک نفر دیگر آمد و جای او نشست. وقتی فیض برگشت و جایش را پُر دید، گفت:

۵۳ سال است این طوری زندگی می‌کنم. تا تکان می‌خورم یکی جایم را می‌گیرد! و همه دوروبری‌هایش زدند زیر خنده. فیض تقریباً هر حرفی می‌زد، جدی یا شوخی، باعث خنده اطرافیانش می‌شد.[۲۱]

عصای مجتبی

محمدحسین جعفریان لنگ‌لنگان آمد و با چند نفری سلام‌وعلیکی کرد و تا چشمش به مجتبی رحمان‌دوست افتاد که نشسته بود روی صندلی، با حسرت پرسید:

صندلی را از کجا آوردی؟

رحمان‌دوست هم به عصای جعفریان اشاره کرد و گفت:

تو عصا را از کجا آوردی؟ مخصوص همین جلسه است؟خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

۱۶۰۰ صفحه

جلسه شب شعر نیمهٔ رمضان ۱۳۹۳، پشت سرم محمدکاظم کاظمی و سعیدی‌راد نشسته‌اند به صحبت. کاظمی خاطره کتابی را می‌گوید که این کتاب یک جور رمان تاریخی است از وضعیت ۵۰ سال اخیر افغانستان. یک روز محمدحسین جعفریان اطلاع داد که آقا این کتاب را خوانده و نظراتی هم درباره‌اش دارند. من متعجب ماندم کتابی که پخش نشده چطور دست ایشان رسیده و چطور ایشان ۱۶۰۰ صفحه کتاب را با این سرعت خواندند. بعدتر متوجه شدیم یک نسخه از کتاب در نمایشگاه کتاب به ایشان هدیه شده و همان را خوانده‌اند.
توی دلم چند بار ۱۶۰۰ صفحه را تکرار کردم و در ذهنم ورق زدم. خیلی زیاد است! با خودم گفتم کاش آقا کتاب ۳۰۰صفحه‌ای من را هم می‌خواندند.[۲۲]

خانه‌نشین

نیمه رمضان ۱۳۹۷ وقتی که امیری اسفندقه، افشین علا را به‌عنوان نفر بعد شعرخوانی معرفی کرد. علا گفت: به‌لطف مسئولان فرهنگی، خانه‌نشین شدم و بیشتر شعر کار می‌کنم. آقا گفتند:

ازشون بخواهید که این لطف را به بقیه هم بکنند! علا شعری نوجوانانه خواند. آقا از بیت اولش ایرادی گرفت و علا بعد از کش‌وقوسی قبول کرد که باید درستش کند.[۲۳]

برگزیدگان

شرکت‌نکردن و تحریم

توقف و استمرار

سطح حضور مقامات ارشد نظام و سیاسی و اجتماعی در رویداد

سخنرانی‌های ماندگار

اجراهای به‌یادماندنی

بازتاب رسانه‌ای و مطبوعاتی

گزارش‌های آماری و اطلاعات سال‌شماری و شناسه‌ای هر دوره به‌ترتیب سال

منبع‌شناسیخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

  1. «جمعیت ارباب وفا»: ۱۳۹۰، انتشارات انقلاب اسلامی
  2. «شب پانزدهم»، ۱۳۸۸، انتشارات انقلاب اسلامی
  3. «شب شاعران بی‌دل»، ۱۳۸۹، انتشارات انقلاب اسلامی، در سه بخش:
  • اشعار ۳۰ شاعر حاضر در این برنامه.
  • بیانات سیدعلی خامنه‌ای، تحلیل وی از روند شعر و جایگاه آن در گفتمان انقلاب اسلامی، توصیه‌ و سفارش‌ به شاعران و مسئولان حوزه فرهنگ و ادب کشور.
  • مروری اِجمالی بر زندگی‌نامه شاعران و مجموعه‌ای از تصاویر این دیدار.


پانویس

  1. «شب شاعران بی‌دل؛ روایت شاعران از دیدار با رهبر انقلاب». 
  2. «دیدار خامنه‌ای با هنرمندان؛ تلفیق رهبری مکتب با توهم شاعری». 
  3. «شاعران چگونه برای دیدار با رهبری انتخاب می‌شوند؟». 
  4. «از دربار تا بیت رهبری: شعر و قدرت در ایران». 
  5. «از کالای ایرانی تا مذمت عربستان». 
  6. «خاطرات میرشکاک». 
  7. «مسئولیت اجتماعی ما برای ایجاد زندگی شادمانه». ۱۸مرداد۱۳۹۵. 
  8. «در کنار قیصر بودن، درس زندگی می‌داد.». ۸آبان۱۳۸۹. 
  9. «اولین جرقه‌ مجله‌ گل‌آقا کی زده شد؟». ۱۲اریبهشت۱۳۹۶. 
  10. «بزم شاعرانه رفقا». ۵شهریور۱۳۸۹. 
  11. . ۱۰تیر۱۳۹۴. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30174. 
  12. «اتفاق غافلگیرکننده». 
  13. ‏ «چشم به راه صائب‌ها...». ۱۹تیر۱۳۹۳. 
  14. «خط‌شکن». ۵شهریور۱۳۸۹. 
  15. «چهل «سلبریتی واقعی» در جمهوری اسلامی ایران». 
  16. «جلسه جدید». 
  17. «در نقد جلسات شب شعر رهبری». 
  18. «منظومه‌ای از شعر و ادبیات ایرانی در شب بارانی». 
  19. «بزم شاعرانه رفقا». ۵شهریور۱۳۸۹. 
  20. ««ناقوس»». ۲۴مرداد۱۳۹۰. 
  21. «زندگی یک‌نواخت طی ۵۳ سال». ۱۴مرداد۱۳۹۱. 
  22. «شب غوغای شعر جوان‌ها». ۲۱تیر۱۳۹۳. 
  23. «دوست داریم شعر بخوانند». ۱۲خرداد۱۳۹۷. 

پیوند به بیرون