فرشید مثقالی
فرشید مثقالی | ||||
---|---|---|---|---|
زمینهٔ کاری | تصویرگر، انیمشنساز، کارگردان و طراح گرافیک | |||
زادروز | ۱۳ تیر ۱۳۲۲ اصفهان | |||
محل زندگی | کالیفرنیا، آمریکا | |||
وبگاه رسمی | http://www.farshidmesghali.com/ | |||
|
فرشید مثقالی (متولد ۱۳ تیر ماه ۱۳۲۲، اصفهان) تصویرگر، انیماتور، مجسمهساز، کارگردان، نویسنده و طراح گرافیک ایرانی است. او برندهی جایزهی معتبر «هانس کریستین آندرسون» در حوزهی ادبیات کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۵۳ و درحالیکه تنها ۳۱ سال داشت میباشد.
او در دانشگاه تهران در رشتهی نقاشی به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۶۴ فعالیت حرفهای خود را به عنوان طراح گرافیک و تصویرگر آغاز کرد. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، به عضویت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درآمد. در طول سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ جوایز زیادی را برای تصویرگری، انیمشنسازی و طرحی پوستر فیلم برای کودکان کسب نمود. در سال ۱۹۷۹ به پاریس نقل مکان کرد. در 4 سال بعدی به عنوان نقاش و مجسمهساز فعالیت نمود و مجموعهی کارهایش در گالری «سامی کینگ» در پاریس به نمایش درآمد. در سال ۱۹۸۶ او به کالیفرنیای جنوبی در آمریکا نقل مکان و استودیوی طراحی گرافیک شخصی خود را با نام «دسکتاپ» در لس آنجلس افتتاح نمود. فرشید مثقالی در سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ کارهای هنری دیجیتالی بر اساس اسنپ شات عکسهای مختلف خلق نمود که در برخی گالریها و سپس در موزهی هنرهای مدرن لس آنجلس نمایش داده شد. او در حال حاضر در استودیوی شخصی خود مشغول نقاشی، مجسمهسازی و پروژههای تصویرسازی گوناگون است.[۱]
زندگینامه
او درسال ۱۳۴۰-۱۳۳۹ از دبیرستان معروف سعدی اصفهان دیپلم ریاضی گرفت و سپس برای کنکور به تهران آمد، در رشتهی معماری پذیرفته نشد [۲] و در عوض نقاشی را در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران و در حضور کسانی مانند «علیمحمد حیدریان»، «محمود جوادیپور» و «جواد حمیدی» آغاز کرد. آغاز کار حرفهای او در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ و با همکاری با مجلهی «نگین» رقم خورد که در آن تصویرگری و تنظیم صفحات را بر عهده داشت.
پس از آن و با فاصلهی چند سال، مثقالی همکاری خود را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز نمود و بر همین اساس زندگی هنری او برای سنین پایین رقم خورد. تصويرگرى چند كتاب كودك، كه «عمو نوروز» نخستين آنها به شمار مى رفت، حاصل اين دوره از همكارى هنرمند با كانون بود. دوره اى دو سه ساله كه تصويرگرى «ماهى سياه كوچولو» هم در آن جاى مى گيرد و جايزه اول نمایشگاه «بولونيا»ى ايتاليا را در سال ۱۳۴۸ نصيب او مى كند. جايزه اى كه در همان سال با افتخار نمایشگاه «براتيسلاوا» چكسلواكى و براى همان كتاب همراه مى شود. در سال ۱۳۴۹ همراه با «آراپيك باغداساريان» بخش فيلمهاى كارتونى اين نهاد فرهنگی را پایه ریزی کردند. فيلمهاى کوتاه «آقاى هيولا» و «سوءتفاهم» نخستین آثاراین هنرمندان جوان به شمار مى آيند كه باز هم به درخشش مثقالی مى انجامند و در جشنواره فيلمهاى كودك تهران جايزه مخصوص و ديپلم افتخار را به دنبال مىآورند. در سال ۱۳۴۹ مثقالی علاوه بر ادامهی فعالیتهای قبلی به طراحی پوستر فیلم کودک نیز روی میآورد.
«پسر و ساز و پرنده»، «شهر خاكسترى»، «دوباره نگاه كن»، «كرم خيلى خيلى خوب»، «بهتر، بيشتر»، «يك قطره خون، يك قطره نفت» و نیز مجموعه فيلمهاى «آيا مىدانيد چطور؟» عنوان ساختههاى سينمايى اين هنرمند اواخر دهه پنجاه و در كانون به حساب مىآيد. در طی تمامی این سالیان، او همچنان به تصویرسازی كتابهاى كودك ادامه مىدهد و در سال ۱۳۵۰ جايزه افتخار نمایشگاه كتاب «بولونيا» (ايتاليا) را براى تصويرگرى كتاب «قهرمان»، در سال ۱۳۵۱ جايزه «سيب طلا» نمایشگاه «براتيسلاوا» (چكسلواكى) را براى تصويرگرى كتاب «آرش كمانگير» و بالاخره جايزه «هانس كريستين اندرسون» (نوبل ادبيات كودكان و نوجوانان) را در سال ۱۳۵۳ براى مجموعه آثار تصويرگرى كودكانش دريافت مىكند. یکی از ویژگیهای بنیادی و بکر در اغلب آفریندههای فرشید مثقالی، استفاده از توان فرهنگ غنی ایرانی است. به طوریکه او بیشتر این فرهنگ و آرایههای آن را به عنوان دستمایههای آثار خود برگزیده و در برگردان امروزی آن نیز تا حد زیادی موفق بوده است. [۳] آخرین نمایشگاه انفرادی او در گالری هما در تهران از تاریخ ۲ تا ۱۳ دی ماه ۱۳۹۰ برگزار شد.[۴]
داستانکها
دوران دانشکده
روزگار بچههای هنر آن زمان خیلی فرق داشت. یکی دو سال اول صرفا به تحصیل میگذشت اما بعد از آن هر کدام بیرون از دانشگاه به کار و فعالیت مشغول میشدند و همزمان تحصیل را هم پیش میبردند. دانشگاه و محیط آکادمیک به آن معنا برای هنریها وجود نداشت. همه با هم و در کنار هم زندگی میکردند. بچههای نقاشی، معماری و رشتههای دیگر. آنچنان که فرشید مثقالی میگوید ۹ سال طول کشید تا دانشگاه را تمام کنم. [۲]
با مرتضی ممیز
مرتضی ممیزاسطورهٔ فرشید مثقالی بود تا آنجا که در دربیرستان زمانیکه دوستی از او خواست تا برایش تصویرسازی کند، کارهای ممیز را عینا کپی کرد. مثقالی تعریف میکند که هنگام ورود به دانشکده ممیز پروژهٔ جالبی داشته. یک مجلس عروسی با حضور اساتید دانشکده که عروس مجسمهٔ ونوس بوده و داماد، خود ممیز!
پیک سیاسی
مجلهی پیک قرار بود یک منبع مطالعاتی آموزشی برای دانش آموزان در کنار کتابهای درسی باشد. ایدهی کار را فیروز شیروانلو که تازه او انگلیس برگشته بود برعهده داشت که برای کار طراحی مجله از سه نفر یعنی بهمن بروجنی، آراپیک باغداساریان و فرشید مثقالی دعوت کرد. مثقالی این کار را خیلی دوست داشت چون برخلاف کارهای قبلی در ازای آن پول دریافت میکرد. چندی نگذشت که به جان شاه سوءقصد شد و عدهای را دستگیر کردند که شیروانلو هم جزو آنها بود. هفتهی بعد هم همگی آنان اخراج شدند!
مثقالی، کیمیایی و کیارستمی
مثقالی چند سالی را هم به عنوان گرافیست آزاد کار کرد و بعد به «نگاره» رفت. شرکت ِ جدید شیروانلو که بعد ِ جریان ِ سوءقصد آزاد شده بود. در آنجا بود که با «عباس کیارستمی»، «احمدرضا احمدی»، «فرید فرجام» و «نیکزاد نجومی» همکار شد. آنها به واسطهی روابط شیروانلو سفارشهای زیادی میگرفتند و پوسترهای سینمایی طراحی میکردند. همانجا بود که کیارستمی پوسترهای فیلمهای کیمیایی را طراحی کرد.
نخستین گامها
احتمالا زمانیکه آتلیهی گرافیک «چهل و دو» در سال ۱۳۴۸ افتتاح شد، خیلیها نمیدانستند که خروجی آن چه دستاوردهای مهمی برای کانون به همراه دارد و سرآغاز دوران جدیدی از فعالیتهای هنری این نهاد تاثیرگذار خواهد شد. اما امروز با نگاهی به اسامی رفقای پایهگذار آن فهم این مهم به سادگی میسر است. آدمهایی همچون: «فرشید مثقالی»، «مرتضی ممیز» و «علیاصغر معصومی».
ماهی سیاه کوچولو
مثقالی در سال ۱۳۴۸ تصویرگری اثر منحصربفرد «ماهی سیاه کوچولو» را انجام داد که در آن نسبت به کارهای پیشینش در کانون، از تکنیکها متفاوتی مانند کندهکاری و چاپ استفاده میکند که هنوز هم پالت اولیهاش را نزد خود محفوظ داشته. اما نغز آنجاست که نسخهی اول این اثر بعدها گم میشود تا اینکه پس از انقلاب کسی از آمریکا پیدا میشود و آن را دوباره به کانون میفروشد. این کتاب در دو جشنوارهی بولونیا و براتیسلاو جایزه میگیرد و سکوی پرش فرشید مثقالی میشود.
اولین فیلمهای کانون
فرشید مثقالی خودش به کانون پیشنهاد میدهد که انیمیشن «جمشید شاه» را بسازد. اما بودجهی کانون در آن روزها هم محدود بوده بنابرای شیروانلو کار جالبی انجام میدهد. او سیرک مسکو را به تهران دعوت میکند و آنها در محل هتل لاله به اجرا میپردازند. عواید فروش این سیرک صرف راهاندازی قسمت تولید و انتشار این فیلم در کانون میشود.
مجسمههای قیمتی
سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ برای مثقالی سالهای بازگشت به نقاشی است. آتلیهی انیمیشنسازی او نیمه نعطیل میشود و او برای مدتی به انگلیس میرود. هشت ماه اقامت انگلیس مساوی میشود با تجربهٔ جدید مجسمهسازی که در ایران هرگز انجام نداده بود. اما خودش چنان که باید و شاید ازین تجربه راضی نیست و تصمیم میگیرد انگلیس را به مقصد پاریس ترک کند. وقت ِ اساسکشی دو مجسمه از کارهایش را در خیابان کنار سطل آشغال میگذارد. اما یکی دو ساعت بعد که از همانجا عبور میکند میبیند که مجسمهها نیستند و متوجه میشود که آثار هنریش مشتری دارند فقط قیمت آنها مسئله است.
غیرمنتظره
کمتر کسی باورش میشد که فرشید مثقالی ِ جوان جایزهی مهم و ارزشمند «هانس کریستین آندرسون» را از آن خود کند. اما انگار داوران به خوبی معنا و مفهوم عمیق و اشراف والای مثالی را به درستی از پس تصویرسازیهای سادهاش دریافته و به شایستگی او را لایق تقدیر دانسته بودند. مجموعه آثار هنری فرشید مثقالی برای کودکان و نوجوانان در حالی مفتخر به دریافت چنین جایزهی ارزشمندی شد، که هنوز هیچ تصویرگر ایرانی دیگری آن را دریافت نکرده است.
رویای پاریس
روزگار فرشید مثقالی در پاریس به نقاشی و مجسمهسازی گذشت. نقاشیها و مجسمههایی به همان سادگی و لطافت تصویرسازیهای کودکانهی او که اغلب از مواد اولیهی خلاقانهای مانند چسب، چوب و کاغذ ساخته شدهاند. چند سال پیش یکی از مجسمههای او از سقف موزه هنرهای معاصر تهران آویزان بود. همان اثرى كه او در نمايشگاه «باغ ايرانى» و در كنار مجسمه جنباى «الكساندر كالدر» و بالاى حوض روغن هنرمند ژاپنى شركت داده بود. بعدها کتاب «مجسمههاى كاغذى» مجموعهی مجسمههای او را در خود جای داد. کتاب کوچکی که یادآور دوران تصویرسازی او برای کودکان بود.
آرزوی اسپیلبرگ
استیون اسپیلبرگ کارگردان مطرح هالیوودی در سالهای ابتدای ظهور اینترنت رویایی در سر داشت. دلش میخواست کودکان بیمار سراسر دنیا بتوانند ازین طریق با یکدیگر بازی کنند و ازین طریق رنج بیماری را بر خود هموار سازند. اسپیلبرگ این ایده را برای فرشید مثقالی که هنرمندی کارآمد و به روز بود مطرح ساخت و از او خواست تا پروژهای در این زمینه برای او انجام دهد.
روزگار دیگر
مثقالی در سال ۱۳۶۵ به کالیفرنیا رفت و «دسکتاپ» را در آنجا به راه انداخت. استودیوی گرافیکی کوچک شخصی خودش. اما این دوران هم بلاخره در سال ۱۳۷۳ و با نقل مکان به شهر سانفرانسیسکو پایان یافت و مثقالی مشغول فصل دیگری از فعالیتهای هنریاش شد فصلی که با توليد آثار مالتى مديا و طراحى و ساخت فضاهاى ويرچوال رئاليستى براى اينترنت همراه بود.
آثار
آثار فرشید مثقالی به چند بخش تقسیم میگردد:
تصویرگری
- ۱۳۴۵: کره اسب سیاه
- ۱۳۴۵: خروس زری، پیرهن پری
- ۱۳۴۶: عمو نوروز
- ۱۳۴۸: کوروش کبیر
- ۱۳۴۷: ماهی سیاه کوچولو
- ۱۳۴۶: جمشید شاه
- ۱۳۴۸: پرویز و آینه
- ۱۳۴۹: قهرمان
- آسیابان و فرزندش
- قصههایی از باله
- شهر ماران
- مارمولک اتاق من
- آرش کمانگیر
- پسرک چشم آبی
- ۱۳۵۶: افسانهی آفرینش در ایران
- ۱۳۵۶: میتراود مهتاب
- ۱۳۹۵: قصههای خوب برای بچههای خوب
کارگردانی
- یک قطره خون، یک قطره نفت (فیلم کوتاه ۱۹۸۰)
- از جهت مخالف (فیلم کوتاه ۱۹۷۸)
- دوباره نگاه کن (فیلم کوتاه ۱۹۷۴)
- کرم ِ خیلی خیلی خوب (فیلم کوتاه ۱۹۷۳)
- شهر خاکستری (فیلم کوتاه ۱۹۷۲)
- پسر، ساز و پرنده (فیلم کوتاه ۱۹۷۱)
- آقای هیولا (فیلم کوتاه ۱۹۷۰)
- سوء تفاهم (فیلم کوتاه ۱۹۷۰)
فیلمنامهنویسی
- یک قطره خون، یک قطره نفت (فیلم کوتاه ۱۹۸۰)
- از جهت مخالف (فیلم کوتاه ۱۹۷۸)
- دوباره نگاه کن (فیلم کوتاه ۱۹۷۴)
- پسر، ساز و پرنده (فیلم کوتاه ۱۹۷۱)
- آقای هیولا (فیلم کوتاه ۱۹۷۰)
- سوء تفاهم (فیلم کوتاه ۱۹۷۰)
انیمیشنسازی
- از جهت مخالف (فیلم کوتاه ۱۹۷۸)
- کرم ِ خیلی خیلی خوب (فیلم کوتاه ۱۹۷۳)
کارگردانی هنری
- دریای مینا (۱۹۷۷)
دیگر آثار مکتوب
- ۱۳۷۹: منتخبی از کارهای گرافیک فرشید مثقالی
- ۱۳۸۳: باغ ایرانی: حکمت کهن، منظر جدید
- ۱۳۸۶: فرشید مثقالی
- ۱۳۸۹: مقدمهای بر گرافیک دیزاین
- ۱۳۹۰: واژهنامه تصویری کودکان و نوجوانان
- ۱۳۹۱: مجسمهها
- ۱۳۹۱: مجسمههای فرشید مثقالی
- ۱۳۹۳: تایپوگرافی (حروف چینی)
- ۱۳۹۳: تصویرسازی
جوایز
- برندهٔ جایزهٔ «هانس کریستین آندرسون» (نوبل ادبیات کودکان و نوجوانان برای مجموعه آثار تصویرگری کودکان (۱۳۵۳)
- برندهٔ جایزهٔ اول گرافیک، ششمین نمایشگاه کتاب کودکان در بولونیا برای کتاب «ماهی سیاه کوچولو» (۱۳۵۱)
- برندهٔ دیپلم افتخار دوسالانهٔ تصویرگری براتیسلاوا چکسلواکی برای تصویرگری کتاب «ماهی سیاه کوچولو» (۱۳۵۱)
- برندهٔ جایزهٔ «سیب طلا» دوسالانه تصویرگری براتیسلاوا چکسلواکی برای تصویرگری کتاب «آرش کمانگیر» (۱۹۷۰)
- برندهٔ دیپلم افتخار نمایشگاه کتاب کودکان در بولونیا برای کتاب «قهرمان» (۱۳۵۱)
- برندهٔ جایزهٔ ویژهی فستیوال فیلم ونیز برای «پسر، ساز و پرنده» (۱۹۷۳)
- برندهٔ جایزهٔ ویژهی نمایشگاه پوستر فیلم «کن» (۱۹۷۴)
- برندهٔ جايزهٔ مخصوص نمايشگاه كتاب «لايپزيك» براى كتاب «مارمولك اتاق من» (۱۳۵۴)
- برندهٔ جایزهٔ ویژهی جشنوارهٔ فیلم «مسکو»، فیلم کوتاه کودکان برای فیلم «دوباره نگاه کن» (۱۹۷۵)
- برندهٔ جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ فیلم «جیفونی» ایتالیا برای فیلم «دوباره نگاه کن» (۱۹۷۵)
- برندهٔ جايزهٔ نمایشگاه پوستر «ورشو» لهستان (۱۳۵۶)
- برندهٔ جايزهٔ «نوا» از ژاپن براى كتاب «من و خارپشت و عروسكم» (۱۳۶۴)
پانویس
منابع
- صفینیا، کوروش. «از پشت سالهای کودکی». هفت، ش. ۴۷ (۱۳۸۳).