بدیع‌الزمان فروزانفر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۴: خط ۸۴:
====پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی====
====پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی====
[[فتح‌الله مجتبایی]]بنیان‌گذار مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی در ایران که روزگاری شاگرد استاد فروزانفر بود، می‌گوید: از او پرسیدم. استاد ظاهرا [کلمهٔ] خاموش به‌معنای کنونی آن قبل از قرن ششم به‌کار نرفته است. استاد دستی به ریش خود کشید و در همان حال که مشغول حرکت به سوی درب خروجی دانشکده بود، شروع به خواندن شواهدی از شعرای قبل از قرن ششم کرد که «خاموش» را به این معنی به‌کار برده بودند و آن‌قدر شاهد نقل کرد کرد تا به سه‌راه ژاله رسیدیم. آن‌گاه پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی.<ref name=''شاگرد استاد''/>   
[[فتح‌الله مجتبایی]]بنیان‌گذار مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی در ایران که روزگاری شاگرد استاد فروزانفر بود، می‌گوید: از او پرسیدم. استاد ظاهرا [کلمهٔ] خاموش به‌معنای کنونی آن قبل از قرن ششم به‌کار نرفته است. استاد دستی به ریش خود کشید و در همان حال که مشغول حرکت به سوی درب خروجی دانشکده بود، شروع به خواندن شواهدی از شعرای قبل از قرن ششم کرد که «خاموش» را به این معنی به‌کار برده بودند و آن‌قدر شاهد نقل کرد کرد تا به سه‌راه ژاله رسیدیم. آن‌گاه پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی.<ref name=''شاگرد استاد''/>   
===داستانک مردم===
====بعضی‌ها صد رو هستند====
[[پرویز ناتل خانلری]] در جایی نقل می‌کند: زمانی که شاه پس از بازگشت به ایران برای برگزاری جشن اول مهر به دانشگاه تهران آمده بود، هنگام گذشتن از مقابل صف رؤسای دانشکده‌ها وقتی به فروزانفر در کنار دکتر «احمد فرهاد» رئیس وقت دانشگاه تهران می‌رسد، رویش را برمی‌گرداند و می‌گوید: '''«بعضی‌ها دورو هستند، سه‌رو هستند، صدرو هستند»''' و می‌گذرد. فروزانفر پس از گذشتن شاه با زیرکی معهود خود خطاب به دکتر فرهاد می‌گوید: « دکتر فرهاد اعلی‌حضرت با شما بی‌مهری کردند؟» <ref name=''شاگرد استاد''/>


===ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود===
====ذکر خیر فروزانفری====
پروین گنابادی نقل می‌کند که فروزانفر در مشهد ساکن بود که روزی در منزل او را می‌زنند. از اهل منزل به دم در می‌رود و می‌آید به فروزانفر می‌گوید: آقای فلان (یکی از شعرای مشهد) آمده است. فروزانفر شروع به بدگویی می‌کند که این مردکهٔ‌ احمق می‌آید و وقت ما را می‌گیرد. سرانجام می‌گوید که بگو بیاید داخل. به محض ورود مهمان، فروزانفر از جا برمی‌خیزد و می‌گوید آقا چقدر لطف کردید تشریف آوردید، خیلی مسرور شدم. همین‌الان ذکرخیر جناب‌عالی بود. این نوع ذکر خیر نزد هم‌قطاران فروزانفر به '''«ذکر خیر فروزانفری»''' معروف شده بود.<ref name=''شاگرد استاد''/>


===داستانک‌های دشمنی===
====مملکت را باش!====
 
مرحوم دکتر «جمال رضایی» استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و از شاگردان سابق فروزانفر نقل می‌کند که روزی برای انجام کاری به وزارت فرهنگ سابق (آموزش و پروزش کنونی) در خیابان اکباتان می‌رود. مرحوم فروزانفر هم را آنجا می‌بیند. یکی از اعضای عالی‌رتبهٔ وزارت‌خانه نیز به‌نام زین‌العابیدن سلامت (قمی) هم نفس‌‌زنان وارد اطاق می‌شود و شروع می‌کند به نالیدن از سلامتی خود خود. فروزانفر که خوش‌طبع و بذله‌گوست می‌گوید: '''«مملکت را باش! این سلامتش است و این یکی هم جمالش»'''.<ref name=''شاگرد استاد''/>  
===داستانک‌های دوستی===
بعضی‌ها صد رو هستند
[[پرویز ناتل خانلری]] در جایی نقل می‌کند: زمانی که شاه پس از بازگشت به ایران برای برگزاری جشن اول مهر به دانشگاه تهران آمده بود، هنگام گذشتن از مقابل صف رؤسای دانشکده‌ها وقتی به فروزانفر در کنار دکتر «احمد فرهاد» رئیس وقت دانشگاه تهران می‌رسد، رویش را برمی‌گرداند و می‌گوید: '''«بعضی‌ها دورو هستند، سه‌رو هستند، صدرو هستند»''' و می‌گذرد. فروزانفر پس از گذشتن شاه با زیرکی معهود خود خطاب به دکتر فرهاد می‌گوید: « دکتر فرهاد اعلی‌حضرت با شما بی‌مهری کردند؟»<ref name=''شاگرد استاد''/>


===داستانک‌های قهر===
===داستانک‌های قهر===
خط ۹۹: خط ۹۸:


===داستانک نگرفتن جوایز===
===داستانک نگرفتن جوایز===
===داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است===
===داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است===


خط ۱۲۱: خط ۱۱۹:


===عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن===
===عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن===
 
===علاقه شاه به فروزان‌فر====
علاقه و توجه شاه و دربار به فروانفر تاحدی بود که روز تشیع جنازه او در مسجد سپهسالار اسد‌الله علم وزیر دربار و مهرداد پهلند وزیر فرهنگ و هنر و شوهرخواهر شاه و بعضی دیگر از وزرا و درباریان در راهروی مسجد و جلوی در ورودی شبستان صاحب‌عزایی می‌کردند.<ref name=''شاگرد استاد''/> دانشجویان و اهالی علم و ادب نیز حضور وسیعی در این مراسم داشتند.
===داستان‌های دیگر===
===داستان‌های دیگر===


==زندگی و تراث==
==زندگی و تراث==
خط ۲۰۷: خط ۲۰۵:
====بدیع‌الزمان و نقد====
====بدیع‌الزمان و نقد====
فروزانفر به‌عنوان منتقدی ادبی، فردی واقع‌بین، بی‌طرف و دقیق بود. او در میان هم‌عصران خود به تهور و رک‌گویی در نقد شعر کلاسیک مشهور بود.<ref name=''فروزانفر''/>
فروزانفر به‌عنوان منتقدی ادبی، فردی واقع‌بین، بی‌طرف و دقیق بود. او در میان هم‌عصران خود به تهور و رک‌گویی در نقد شعر کلاسیک مشهور بود.<ref name=''فروزانفر''/>
====قرآنِ فروزانفر====
استاد فروزانفر، ترجمه‌ای از قرآن نیز دارد که مفقود شده است. یک روز در کلاس درس گفت: «من مدت‌ها بود که مشغول ترجمهٔ قرآن بودم. خوشبختانه پریروز از کار آن فارغ شدم». سال‌ها گذشته اما این کتاب رنگ چاپ به خود ندیده است. استاد قرارداد چاپ کتاب را همان زمان با وزات فرهنگ و هنر بسته بود. پس از انقلاب، آقای «عنایت‌الله مجیدی» متصدی کارهای خانواده مرحوم فروزانفر برای  گرفتن این کتاب به متصدی کتاب‌ها در وزارت‌خانه مراجعه می‌کند؛ اما تنها پوشه‌ای حاوی مکاتبات فروزانفر با وزارت فرهنگ برای ترجمه و چاپ این قرآن در اختیارش می‌گذارند بدون هیچ نسخه‌ای از آن. پس از مدت‌ها جست‌وجو به محمدامین ریاحی مدیر کل نگارش وقت وزارت فرهنگ می‌رسد که دستور داده بود از روی اصل نسخهٔ کتاب، چهار نسخه ماشین شود. بنابرین کتاب منحصر به یک نسخه نبوده که مفقود شود!<ref name=''شاگرد استاد''/>


====خوی و خصلت‌های استاد====
====خوی و خصلت‌های استاد====
حاضرجوابی، لطیفه‌گویی، حافظهٔ قوی، وسعت اطلاعات و اشعار فراوانی که به‌ویژه از قدما ازبر داشت، شخصیت جذاب و فوق‌العاده‌ای از استاد فروزانفر ساخته بود.  
جوشش و رابطه گرمش با دانشجویان، عدم تکبر با زیردستان، نکته‌بینی، حاضرجوابی، متلک گویی، ظرافت کلام توصیف بسیاری از شاگردان و هم‌عصران فروزانفر از این استاد است.
حاضرجوابی، لطیفه‌گویی، حافظهٔ قوی، وسعت اطلاعات و اشعار فراوانی که به‌ویژه از قدما ازبر داشت، از فروزانفر شخصیتی جذاب و فوق‌العاده‌ای فروزانفر ساخته بود.


به اعتقاد همکاران و اساتید و شاگردان، استاد حافظه‌ای بس نیرومند و توانا داشت.«فروزانفر به سبب داشتن حافظهٔ بسیار نیرومند اهل یادداشت و فیش‌بردای منظم به سبک محققان امروز نبود و از او یادداشت‌های مهمی مانند یادداشت‌های قزوینی یا مینوی باقی نمانده است».<ref name=''شاگرد استاد''>{{یادکرد|نویسنده=صادقی|مقاله= استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم|ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|دوره=|شماره= ۷|صفحه ۳۴۹ تا ۳۵۶}}</ref> یک بار در کلاسِ درس گفته بود:{{گفتاورد تزیینی| '''من یک سوم شاهنامه و بخش بزرگی از مثنوی را در حافظه دارم'''.<ref name=''شاگرد استاد''/>}}
به اعتقاد همکاران و اساتید و شاگردان، استاد حافظه‌ای بس نیرومند و توانا داشت. «فروزانفر به سبب داشتن حافظهٔ بسیار نیرومند اهل یادداشت و فیش‌بردای منظم به سبک محققان امروز نبود و از او یادداشت‌های مهمی مانند یادداشت‌های قزوینی یا مینوی باقی نمانده است».<ref name=''شاگرد استاد''>{{یادکرد|نویسنده=صادقی|مقاله= استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم|ترجمه=|ژورنال= زیباشناخت|تاریخ=۱۳۸۱|دوره=|شماره= ۷|صفحه ۳۴۹ تا ۳۵۶}}</ref> یک بار در کلاسِ درس گفته بود:{{گفتاورد تزیینی| '''من یک سوم شاهنامه و بخش بزرگی از مثنوی را در حافظه دارم'''.<ref name=''شاگرد استاد''/>}}
====فعالیت‌های سیاسی و اداری استاد====
====فعالیت‌های سیاسی و اداری استاد====
بدیع‌الزمان از سال ۱۳۱۳ که دانشکده معقول و منقول (الهیات) تشکیل شد، به‌عنوان معاون دانشکده و در سال ۱۳۲۳ به ریاست آن‌جا انتخاب شد تا ۱۳۴۶ که بازنشست شد در این سمت باقی ماند. او از همان ۱۳۴۶ تا پایان زندگی‌اش در سال ۱۳۴۹ نیز ریاست '''کتابخانهٔ سلطنتی''' را به عهده داشت.
بدیع‌الزمان از سال ۱۳۱۳ که دانشکده معقول و منقول (الهیات) تشکیل شد، به‌عنوان معاون دانشکده و در سال ۱۳۲۳ به ریاست آن‌جا انتخاب شد تا ۱۳۴۶ که بازنشست شد در این سمت باقی ماند. او از همان ۱۳۴۶ تا پایان زندگی‌اش در سال ۱۳۴۹ نیز ریاست '''کتابخانهٔ سلطنتی''' را به عهده داشت.

نسخهٔ ‏۱۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۸

بدیع‌الزمان فروزانفر

نام اصلی محمدحسین بُشرویه‌ای
زادروز ۱۴ شهریور ۱۲۷۶ه‍.خ
بُشرویه
پدر و مادر آقا شیخ علی بُشرویه‌ای
مرگ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ (۷۳سالگی)
تهران
جایگاه خاکسپاری باغ طوطی (صحن شاه عبدالعظیم)
لقب شیخ عبدالجلیل
ضیاء[۱]
پیشه پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی، عضو فرهنگستان زبان‌وادب ایران
استاد ادیب نیشابوری
دلیل سرشناسی استاد برجستهٔ زبان و ادبیات فارسی

بدیع‌الزمان فروزانفر استاد زبان و ادبیات فارسی، منتقد و پژوهشگر ادبی، مصحح، مترجم، شاعر، عضو فرهنگستان زبان و سیاست‌ورز معاصر است.


تشبیه به فروزانفر

نصرالله فلسفی می‌گفت: اول بار، که عیسی صدیق‌اعلم، وزیر فرهنگ شد، با سعید نفیسی و بدیع‌الزمان فروزانفر و عباس اقبال برای تبریک‌گویی به منزلش رفتیم. پاییز بود و هوا کمی سرد و فروزانفر پالتو داشت. موقع خداحافظی، صدیق‌اعلم به احترام مقام علمی فروزانفر پالتوی او را برداشت تا بر او بپوشاند. فروزانفر، که از وزرای پیش از صدیق چنین ادبی ندیده بود، از پوشیدن پالتو اِبا و خود را کج و دور می‌کرد و می‌کوشید که پالتو را از صدیق بگیرد و شخصا بر تن کند. صدیق برای آرام کردنِ فروزانفر گفت: اشکالی ندارد، بگذارید بر شما بپوشانم. این‌کار از آدابِ جدید است و وظیفۀ میزبان. من هم وقتی به آمریکا رفته بودم، به دیدن فورد متمول رفتم. او، با وجود تفاوت سن و مقام خود، پالتوی مرا گرفت و من پوشیدم. پس از خروج از خانۀ صدیق، فروزانفر گفت: رفقا دیدید که صدیق چه بدجنسی‌ای کرد. پرسیدیم: مگر چه کرد؟ گفت: مرا به خودش تشبیه کرد و خودش را به فورد[!] (مجلهٔ آینده)

به بشرویه پشت نمی‌کرد

فروزانفر همیشه از صفای مردان و بزرگان زادگاهش تعریف می‌کرد و علاقهٔ‌ زیادی به بشرویه داشت. وقتی در کلاس درس می‌گفت، سعی می‌کرد صندلی‌اش رو به بشرویه باشد. در یکی از روزها که کلاس درس به علت برخی تعمیرات تغییر کرده بود، استاد به‌محض ورود به کلاس به این طرف و آن طرف نگاه کرد و جای صندلی خود را تغییر داد. وقتی دانشجویان علت را پرسیدند. گفت: «من هیچ‌وقت پشت به بشرویه نمی‌نشینم». [۲]

داستانک‌های انتشار

داستانک عشق

شب‌های محرم

فروزانفر یک‌بار به‌شکل خصوصی به یکی از دوستانش که برای مقابلهٔ رسالهٔ قشیریه پیش او رفته بود، گفت: من شب‌های محرم به دربار می‌روم و وقایع تاریخی کربلا را برای اعلی‌حضرت و درباریان شرح می‌دهم.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه پس از کودتای ۲۸ مرداد شاه به‌سبب شعری که بدیع‌الزمان برای مصدق سروده بود، با او سرد شده بود.

داستانک شاگرد

حافظه بی‌بدیل استاد

شفیعی کدکنی شاگرد استاد فروزانفر درباره حافظه کم‌نظیر استاد در دوران کهنسالی می‌گوید: در زمانی که استاد فروزانفر به تألیف شرح مثنوی شریف اشتغال داشتند، روزی برای دیدنشان به منزلشان رفتم. فروزانفر مشغول نوشتن بود. می‌دیدم که استاد عبارات طولانی کتاب‌هایی مانند احیاء در تفسیر امام فخر و ... را عینا از حافظه نقل می‌کنند. مثلا بدون رجوع به اصل کتاب، می‌نوشت که در جلد فلان احیاء، صفحهٔ فلان، چاپ فلان چنین آمده است و بعد تمام آن مطلب را از روی حافظهٔ خویش نقل می‌کرد. البته استاد پس از نوشتن، مطالب را با اصل کتاب مقابله می‌کرد و هرگز احتیاط علمی را ترک نمی‌گفت. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

دوشیزهٔ مشکین شیرازی

سیمین دانشور سال‌ها شاگرد فروزانفر بود. در کلاس‌ها غرق تدریس استاد و علم‌ کم‌نظیرش می‌شد. مولوی که تدریس می‌کرد، سیمین گمان می‌کرد که تازه از قونیه آمده است. روزی از او می‌پرسد: استاد!‌ شما عارفید؟ فروازنفر می‌گوید: نه دوشیرهٔ مِشکین شیرازی! سیمین را به خاطر پوست سبزه‌ای که داشت، مِشکین خطاب می‌کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

قاطرهای دماوندی

روزی ایرج افشار به همراه ستوده پس از گردش کوهستانیِ چند روزه به دیدن فروزانفر می‌روند. به آن‌ها می‌گوید کجا بودید که چهر‌ه‌هایتان تافته و سوخته شده است؟ می‌گویند: از این کوه به آن کوه و از این دره به آن دره و از این آبادی به آن آبادی رفته بودیم. فروزانفر نگاهی تابناک به‌ آن‌ها می‌کند و می‌گوید: حقا روی قاطرهای دماوندی را سیاه کردید.[۳]

یو آر وری ماچ بیزی

علی‌اشرف صادقی شاگرد فروزانفر ندانستن زبان‌های خارجی را تنها نقص استاد کم‌نظیر و دانشمندِ خود می‌داند. اگرچه او ده پانزده سال آخر عمرش مشغول آموختن انگلیسی شده بود و کم‌وبیش می‌توانست از تحقیقات غربی‌ها درباره مثنوی استفاده کند. به گفته شاگردش، گاه‌گاه سر کلاس یک جمله انگلیسی با لهجه فارسی می‌پراند. یک‌بار گفت فلان استاد فرنگی به من نوشته است: می دانم که «یو آر وری ماچ (با آی بسیار کشیده) بیزی (با ای کشیده)». خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

پیراهن سبز

دکتر صادق‌کیا از قدرت‌نمایی حافظه فروزانفر می‌گوید. در زمان دانشجویی یک روز که در کلاس نشسته بودند، استاد تدریس را شروع می‌کند. دختری با پیراهن سبز وارد کلاس می‌شود. استاد بلافاصله ابیاتی از شعرای قدیم درباره پیراهن سبز می‌خواند؛ چون بیت زیر:

پیراهن سبز بر درختانچون جامهٔ عید نیک‌بختان

همچنان می‌خواند تا به چهل بیت می‌رسد. چهل بیت از شاعران مختلف دربارهٔ پیراهن سبز. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی

فتح‌الله مجتباییبنیان‌گذار مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی در ایران که روزگاری شاگرد استاد فروزانفر بود، می‌گوید: از او پرسیدم. استاد ظاهرا [کلمهٔ] خاموش به‌معنای کنونی آن قبل از قرن ششم به‌کار نرفته است. استاد دستی به ریش خود کشید و در همان حال که مشغول حرکت به سوی درب خروجی دانشکده بود، شروع به خواندن شواهدی از شعرای قبل از قرن ششم کرد که «خاموش» را به این معنی به‌کار برده بودند و آن‌قدر شاهد نقل کرد کرد تا به سه‌راه ژاله رسیدیم. آن‌گاه پرسید: کافی است؟ گفتم: بلی.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

بعضی‌ها صد رو هستند

پرویز ناتل خانلری در جایی نقل می‌کند: زمانی که شاه پس از بازگشت به ایران برای برگزاری جشن اول مهر به دانشگاه تهران آمده بود، هنگام گذشتن از مقابل صف رؤسای دانشکده‌ها وقتی به فروزانفر در کنار دکتر «احمد فرهاد» رئیس وقت دانشگاه تهران می‌رسد، رویش را برمی‌گرداند و می‌گوید: «بعضی‌ها دورو هستند، سه‌رو هستند، صدرو هستند» و می‌گذرد. فروزانفر پس از گذشتن شاه با زیرکی معهود خود خطاب به دکتر فرهاد می‌گوید: « دکتر فرهاد اعلی‌حضرت با شما بی‌مهری کردند؟» خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

ذکر خیر فروزانفری

پروین گنابادی نقل می‌کند که فروزانفر در مشهد ساکن بود که روزی در منزل او را می‌زنند. از اهل منزل به دم در می‌رود و می‌آید به فروزانفر می‌گوید: آقای فلان (یکی از شعرای مشهد) آمده است. فروزانفر شروع به بدگویی می‌کند که این مردکهٔ‌ احمق می‌آید و وقت ما را می‌گیرد. سرانجام می‌گوید که بگو بیاید داخل. به محض ورود مهمان، فروزانفر از جا برمی‌خیزد و می‌گوید آقا چقدر لطف کردید تشریف آوردید، خیلی مسرور شدم. همین‌الان ذکرخیر جناب‌عالی بود. این نوع ذکر خیر نزد هم‌قطاران فروزانفر به «ذکر خیر فروزانفری» معروف شده بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

مملکت را باش!

مرحوم دکتر «جمال رضایی» استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و از شاگردان سابق فروزانفر نقل می‌کند که روزی برای انجام کاری به وزارت فرهنگ سابق (آموزش و پروزش کنونی) در خیابان اکباتان می‌رود. مرحوم فروزانفر هم را آنجا می‌بیند. یکی از اعضای عالی‌رتبهٔ وزارت‌خانه نیز به‌نام زین‌العابیدن سلامت (قمی) هم نفس‌‌زنان وارد اطاق می‌شود و شروع می‌کند به نالیدن از سلامتی خود خود. فروزانفر که خوش‌طبع و بذله‌گوست می‌گوید: «مملکت را باش! این سلامتش است و این یکی هم جمالش».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

داستانک‌های قهر

داستانک‌های آشتی‌ها

داستانک نگرفتن جوایز

داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است

داستانک‌های مذهب و ارتباط با خدا

داستانک‌های عصبانیت، ترک مجلس، مهمانی‌ها، برنامه‌ها، استعفا و مشابه آن

داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامه‌ها و مجلات و نمونه‌هایی از آن

داستانک‌های دارایی

داستانک‌های زندگی شخصی

داستانک برخی خاله‌زنکی‌های شیرین (اشک‌ها و لبخندها)

داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده

داستانک‌های مشهور ممیزی

داستانک‌های مربوط به مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونه‌هایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری

عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن

علاقه شاه به فروزان‌فر=

علاقه و توجه شاه و دربار به فروانفر تاحدی بود که روز تشیع جنازه او در مسجد سپهسالار اسد‌الله علم وزیر دربار و مهرداد پهلند وزیر فرهنگ و هنر و شوهرخواهر شاه و بعضی دیگر از وزرا و درباریان در راهروی مسجد و جلوی در ورودی شبستان صاحب‌عزایی می‌کردند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه دانشجویان و اهالی علم و ادب نیز حضور وسیعی در این مراسم داشتند.

داستان‌های دیگر

زندگی و تراث

زیر و روی زندگی[۴]

  • ۱۲۷۶ ه.ش: در بشرویه‌، یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی، در خانواده‌ای از اهل علم، دیده به جهان گشود. (سال ۱۲۸۳ هم به عنوان سال تولد وی ذکر شده است.)
  • ۱۲۹۷: در ۲۴ سالگی (به روایتی ۱۶ سالگی) به مشهد رفت و از محضر درس ادیب نیشابوری و دیگر علما بهره برد.
  • ۱۲۹۸: قصیدۀ بهاریه‌ای در مدح احمد قوام، والی خراسان سرود و صله و پاداش به همراه لقب « بدیع‌الزمان» از وی دریافت کرد.
  • ۱۳۰۳: آغاز اقامت در تهران.
  • ۱۳۰۵: به سمت معلمی مدرسه دارالفنون منصوب شد و به تدریس فقه و عربی پرداخت.
  • ۱۳۱۸تا۱۳۱۳: معاونت دانشکده معقول و منقول (الهیات) را بر عهده گرفت.
  • ۱۳۱۴: کتاب رساله در تحقیق احوال زندگانی مولانا جلال‌الدین‌محمد، مشهور به مولوی را نوشت که در حکم رساله‌ای برای ورود به کار علمی دانشگاه‌ها بود.
  • ۱۳۱۴: به اخذ گواهینامۀ دکتری از دانشگاه نائل آمد.
  • ۱۳۱۵: ریاست موسسۀ وعظ و خطابه را بر عهده گرفت و سالیان دراز این مسئولیت را عهده‌دار بود.
  • ۱۳۱۵: وفات مادر فروزانفر
  • ۱۳۱۷: با خانم «رخشنده گل‌گلاب» ازدواج کرد که حاصل آن، سه فرزند به نام‌های «نوشین»، «فرانک» و «شیرین» شد؛ شیرین فرزند خردسال فروزانفر در پنج‌سالگی دار فانی را وداع گفت.
  • ۱۳۱۸: به رتبۀ استادی دانشگاه ارتقاء پیدا کرد.
  • ۱۳۱۸: کتاب خلاصۀ مثنوی را تالیف و شرح نمود.
  • ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۶: ریاست دانشکدۀ معقول و منقول (الهیات)
  • ۱۳۲۷: کتاب دستور زبان فارسی را به همراه چهار تن از استادان برجستۀ دانشگاه نوشت.
  • ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۱: نمایندۀ انتصابی مجلس سنا و سپس مجلس موسسان گردید.
  • ۱۳۳۳: کتاب مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی را نوشت.
  • ۱۳۳۴: کتاب احادیث مثنوی را تالیف کرد.
  • ۱۳۳۵: پدر فروزانفر، آقا شیخ‌علی احمدی دار فانی را وداع گفت.
  • ۱۳۳۶تا ۱۳۴۶: کتاب ده جلدی کلیات شمس را تصحیح کرد.
  • ۱۳۳۸: قصیده‌ای ۳۲ بیتی در مدح امام رضا (ع) با عنوان «باغ رضوان» سرود.
  • ۱۳۴۰: کتاب شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ‌ فریدالدین عطار نیشابوری را نوشت.
  • ۱۳۴۶: عنوان استاد ممتاز دانشگاه به وی اعطا شد.
  • ۱۳۴۶: بعد از عمری فعالیت علمی از دانشگاه بازنشسته شد.
  • ۱۳۴۶: جلد اول مثنوی شریف را تالیف کرد. جلد دوم و سوم آن را هم، تا سال ۱۳۴۹ نوشت که مجموعا شرح ۳۰۱۲ بیت از دفتر اول مثنوی است.
  • ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۹: ریاست کتابخانۀ سلطنتی را بر عهده داشت.
  • ۱۳۴۹: پس از یک عمر تلاش و کوشش، دار فانی را وداع گفت.

زندگی و تراث

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

محمدحسین در سال ۱۲۷۶ شمسی در آبادی «زیرک» در شهرستان «بشرویه» از توابع «طبس» به‌دنیا آمد.

نام اصلی‌اش محمدحسین بود و فامیلش بُشرویه‌ای؛ بعدها خود را «جلیل ضیاء بشرویه‌ای و کمی بعد «جلیل فروزانفر» نام نهاد. تخلص شعری‌اش در ابتدا «ضیاء» بود. در سال ۱۲۹۹ ش، قوام‌السلطنه استاندار وقت خراسان، به سبب سرودن قصیده‌ای در وصف بهار، لقبی افتخاری به وی اعطا می‌کند به‌نام: «بدیع‌الزمان» . [۵]

بدیع‌الزمان در خانواده‌ای مذهبی به‌دنیا می‌آید. با قرآن و مقدمات عربی در دوران کودکی و نوجوانی آشنا می‌شود. در شانزده‌سالگی عازم مشهد می‌شود تا در محضر «ادیب نیشابوری» و سایر آموزگاران عصر، ادبیات عربی و فارسی بخواند. او در سال ۱۳۰۱ برای همیشه به تهران می‌آید و پس از مدتی نام‌خانوادگی «فروزانفر»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردرا برای خود انتخاب می‌کند.

دکتریِ استاد فروزانفر

در سال ۱۳۱۴ هیأت ممیزهٔ دانشگاه تهران شامل نصرالله تقوی، علی‌اکبر دهخدا و ولی‌الله نصر، اثر بدیع‌الزمان به‌نام «تحقیق در زندگانی مولانا جلال‌الدین بلخی» را ارزیابی و در خرداد ۱۳۱۵ به او گواهی‌نامهٔ دکتری می‌دهد.

شخصیت و اندیشه

مولوی‌پژوهی

استاد بدیع‌الزمان چهل سال از عمر خود را صرف تحقیق و تدقیق در آثار مولانا می‌کند که نتیجه آن خلق کتاب‌ها و مقالاتی است که در زمرهٔ بهترین منابع در باب مولوی‌شناسی به‌شمار می‌رود. «رساله در تحقیق احوال زندگی مولانا» که اولین اثر استاد درباره مولاناست در واقع رسالهٔ دکتری اوست. عبدالحسین زرین‌کوب پس از گذشت شصت و پنج‌سال از تألیف این اثر می‌گوید: «هنوز چنان رساله‌ای با آن اندازه عمق و لطف و دقت در دانشگاه به‌وجود نیامده است»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه بدیع‌الزمانِ جوان در دورانی که در مشهد بود، چند سالی در محضر ادیب نیشابوری علم و ادب آموخت. همو که آتش علاقه به مولانا را در نهاد فروزانفر برافروخت. ادیب نیشابوری که فروزانفر نزد او «علوم ادبی و منطق» آموخت، شیفته سبک شاعران خراسان بودخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه و بدیع‌الزمان نیز به پیروی از استاد خویش، دل در گِرو سبک و سیاق شعری شاعران خراسان نهاد.

اما، ادیب پیشاوری دیگر استادِ دانشمندِ بدیع‌الزمان است که تأثیری بس عمیق‌تر در جان شاگردش گذاشت. ادیب پیشاوری «دست فروزانفر را گرفت و پا به پا برد و کم‌کم او را وارد دنیای عرفان و مثنوی کرد». بدیع‌الزمان از آغاز ورود به تهران با ادیب پیشاوری معاشرت و ارتباط علمی و ادبی پیدا کرد و شرح چغمینی را نزد او تلمذ کرد. زین رو استاد پیشاوری در به وجود آمدن فروزانفرِ مولوی‌شناس و تغییر و تحول اندیشه‌های او نقش بسزایی داشت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

بدیع‌الزمان با غرق‌ شدن در عالم جذبه مولانا و مثنوی توانست آثار ارزشمندی چون احادیث مثنوی، شرح مثنوی شریف، معارف بهاءولد، معارف برهان محقق و... را در عرصه مولوی‌پژوهی به ثمر رساند.

اهل ادب و شعر فروزانفر را به‌سبب تصحیح و تألیف آثار ارزشمندی درباره مولانا، هم‌ردیف نیکسلون پایه‌گذاری "مولوی‌شناسی علمی" در جهان عرفان و ادب فارسی می‌دانند.

بدیع‌الزمان شاعری توانا

بدیع‌الزمان و نقد

فروزانفر به‌عنوان منتقدی ادبی، فردی واقع‌بین، بی‌طرف و دقیق بود. او در میان هم‌عصران خود به تهور و رک‌گویی در نقد شعر کلاسیک مشهور بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

قرآنِ فروزانفر

استاد فروزانفر، ترجمه‌ای از قرآن نیز دارد که مفقود شده است. یک روز در کلاس درس گفت: «من مدت‌ها بود که مشغول ترجمهٔ قرآن بودم. خوشبختانه پریروز از کار آن فارغ شدم». سال‌ها گذشته اما این کتاب رنگ چاپ به خود ندیده است. استاد قرارداد چاپ کتاب را همان زمان با وزات فرهنگ و هنر بسته بود. پس از انقلاب، آقای «عنایت‌الله مجیدی» متصدی کارهای خانواده مرحوم فروزانفر برای گرفتن این کتاب به متصدی کتاب‌ها در وزارت‌خانه مراجعه می‌کند؛ اما تنها پوشه‌ای حاوی مکاتبات فروزانفر با وزارت فرهنگ برای ترجمه و چاپ این قرآن در اختیارش می‌گذارند بدون هیچ نسخه‌ای از آن. پس از مدت‌ها جست‌وجو به محمدامین ریاحی مدیر کل نگارش وقت وزارت فرهنگ می‌رسد که دستور داده بود از روی اصل نسخهٔ کتاب، چهار نسخه ماشین شود. بنابرین کتاب منحصر به یک نسخه نبوده که مفقود شود!خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه



خوی و خصلت‌های استاد

جوشش و رابطه گرمش با دانشجویان، عدم تکبر با زیردستان، نکته‌بینی، حاضرجوابی، متلک گویی، ظرافت کلام توصیف بسیاری از شاگردان و هم‌عصران فروزانفر از این استاد است. حاضرجوابی، لطیفه‌گویی، حافظهٔ قوی، وسعت اطلاعات و اشعار فراوانی که به‌ویژه از قدما ازبر داشت، از فروزانفر شخصیتی جذاب و فوق‌العاده‌ای فروزانفر ساخته بود.

به اعتقاد همکاران و اساتید و شاگردان، استاد حافظه‌ای بس نیرومند و توانا داشت. «فروزانفر به سبب داشتن حافظهٔ بسیار نیرومند اهل یادداشت و فیش‌بردای منظم به سبک محققان امروز نبود و از او یادداشت‌های مهمی مانند یادداشت‌های قزوینی یا مینوی باقی نمانده است».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه یک بار در کلاسِ درس گفته بود:

فعالیت‌های سیاسی و اداری استاد

بدیع‌الزمان از سال ۱۳۱۳ که دانشکده معقول و منقول (الهیات) تشکیل شد، به‌عنوان معاون دانشکده و در سال ۱۳۲۳ به ریاست آن‌جا انتخاب شد تا ۱۳۴۶ که بازنشست شد در این سمت باقی ماند. او از همان ۱۳۴۶ تا پایان زندگی‌اش در سال ۱۳۴۹ نیز ریاست کتابخانهٔ سلطنتی را به عهده داشت.

فروزانفر علاقه زیادی به سیاست و نزدیکی به مراکز قدرت و مقامات رسمی داشت. او به شاه و دربار نزدیک بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

یک دوره از ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۱ به نمایندگی انتصابی مجلس سنا انتخاب شد. در این سال بود که دکتر «مصدق» مجلس سنا را منحل کرد و فروزانفر شعر معروف خود را در ستایش از او سرود:

ای مصدق تو را ثنا گویم که تو بر هم‌زن سنا بودی

زمینهٔ فعالیت

یادمان و بزرگداشت‌ها

  • برگزاری چهارمین جشنواره جایزه بدیع‌الزمان فروزانفر در ۱۹ اسفند در شهرستان بشرویه زادگاه او.
  • برگزاری مراسم سومین جشنواره جایزه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر در ۲۴ آذر در باغ‌موزه نگارستان.

در نگاه دیگران

محممدعلی اسلامی ندوشن

«یک ایرانی تمام‌عیار بود، پروردهٔ مَهمیزهای تاریخ، که شگفتگی وجود خود را در حُسنِ ارتباط با قدرت حکومتی می‌جست و از خارخارِ تعین‌های سیاسی برکنار نبود... فروزانفر دریایی از معلومات و اطلاعات مربوط به ادب و فرهنگ ایران بود... نزدیک به تمام عمر خود را بر سر غور در آثار مولانا جلال‌الدین گذارد. غزلیات را که از حفظ می‌خواند و کلمات موزون مانندِ ریگ از دهانش می‌ریخت. مولوی پس از هفتصد سال، لایق‌ترین راویِ خود را یافته است.» این گفته‌های ندوشن درباره بدیع‌الزمان است. [۶]

صادق هدایت

هدایت در یکی از نامه‌هایش نظرش را درباره کتاب «سخن و سخنوران» فروزانفر چنین می‌نویسد: «اخیرا کتاب سخن و سخنوران در تاریخ ادبیات ایران، تألیف بدیع‌الزمان چاپ شده، اما، حالا که خودمانیم، چیز مزخرفی است و به تقلید سایرین، با شرح حال خیلی مختصر، اشعارِ شعر را انتخاب کرده» [۷]

سیمین دانشور

از نظر معلومات و تدریس، استاد فروزانفر بی‌بدیل بود. چیزی در ادبیات فارسی بعد از اسلام نبود که نداند. صدای بَم، زبان دَری خراسانی و معلومات وسیع او مسحورکننده بود. در هر مقوله‌ای یا در باب هر گروه یا فرقه‌ای که درس می‌داد، خیال می‌کردم خودش جزء آن گروه است که آن‌قدر درباره‌شان می‌داند. از اخوان‌الصفا می‌گفت خیال می کردم خودش از اخوان‌الصفاست. از اسماعیلیه می‌گفت خیال می‌کردم اسماعیلی است. مولوی که تدریس می‌کرد، خیال می‌کردم تازه از قونیه آمده است... غیرممکن بود درسی بدهد و حرفی بزند که چاشنیِ کلامش شعری زیبا یا ضرب‌المثلی شیوا نباشد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهاین گفته‌هایسیمین دانشور درباره استادش فروزانفر است.

وقت خود را در کارهای اداری تلف کردیم

فروزانفر در جایی می‌گوید: از ادب بعد از اسلام چیزی نیست که ندانم و از پیش از اسلام چیزی نیست که بدانم. [۸] فروزانفر که در کنار کارهای تحقیقاتی‌اش، سال‌ها در دستی در سیاست و امور اداری داشته، روزی خارج از کلاس درس به دانشجویانش درباره خود می‌گوید: «ما متأسفانه وقت خود را در کارهای اداری تلف کردیم و گرفتار کمیسیون‌های اداری شدیم و دیگران به کارهای‌ علمی پرداختند و کار کردند.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

لب مطلب را گفته‌ام

نظر فروزانفر درباره خودش استاد درباره شرح مثنوی خود که تنها یک‌دهم مثنوی را دربرمی‌گیرد، نیز جایی گفت: من لبّ مطلب راجع به مولوی و مثنوی را در این سه جلد گفته‌ام و چیز زیادی باقی نمانده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

همراهی‌های سیاسی

مخالفت‌های سیاسی

نامه‌های سرگشاده

نام‌های دسته‌جمعی

بیانیه‌ها

جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

خلقیات

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

خانه بدیع‌الزمان در شهر بشرویه توسط شورای شهر این منطقه در آذر ۱۳۹۴ به هیأت امنای انتشار آثار فروزانفر واگذار شد. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

لبنان، پاکستان، ترکیه (دو بار)، افغانستان (سه بار)، عربستان، سوریه، اردن، عراق، کویت، هند، آمریکا، انگلیس، شوری از جمله کشورهایی است که فروزانفر برای کارهای علمی و تحقیقی به آن‌ها سفر کرده است.

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

بدیع‌الزمان در مجالس و کنگره‌های علمی بسیاری به عنوان نمایندهٔ ایران شرکت و سخنرانی کرده است. از آن جمله‌ است[۹]:

  • کنگره اسلامی پاکستان (لاهور، ۱۳۳۶)
  • افتتاح کرسی زبان فارسی دانشگاه لبنان (بیروت، ۱۳۳۵)
  • یادبود هفتصدمین سال وفات مولوی (قونیه، ۱۳۳۷)
  • نهصدمین سال وفات خواجه عبدالله انصار (کابل، ۱۳۴۱)
  • کنگرهٔ‌ بنیاد شهر بغداد و یک‌هزاروصدمین سال وفات کَندی (بغداد، ۱۳۴۱)
  • کنگرهٔ‌ اتحاد اسلامی (بغداد، ۱۳۴۱)
  • کنگرهٔ یادبود مولانا جامی (شوروی، ۱۳۴۳)

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

استادان و شاگردان

استادان

ادیب نیشابوری در مشهد و ادیب پیشاوری در تهران اساتید بدیع‌الزمان بودند.

شاگردان

بدیع‌الزمان با تدریس و تألیفاتش، اثرگذار بود و چند نسل از استادان نسل ادبیات فارسی جمگلی از شاگردان به‌نام او هستند.

او سال‌ها تصوف اسلامی و مثنوی در دانشگاه تدریس و شاگردان برجسته‌ای نیز تربیت کرد که هر یک مولوی‌پژوی سرشناس هستند. عبدالحسین زرین‌کوب، منوچهر مرتضوی، محمدرضا شفیعی کدکنی و فتح‌الله مجتبایی از جمله آنانند.

علت شهرت

فیلم ساخته شده براساس

حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و کتاب‌شناسی

استاد فروزانفر آثار ارزشمندی در زمینه‌های تاریخ ادبیات، مولوی‌شناسی و تصحیح متون کهن دارد.

از وی ۳۷ عنوان کتاب (اعم از تألیف، تصحیح و ترجمه)، ۱۰۶ عنوان مقاله و اشارات (این مقاله‌ها در کتاب مقاله‌های فروزانفر و کتاب از خاطر و خط استاد گردآوری و چاپ شده است)، ۱۰۷ عنوان شعر (که در دیوان فروزانفر چاپ ۱۳۸۲ گردآوری و چاپ شده است) و ۴۱ عنوان رساله فوق‌لیسانس و دکتری با راهنمایی استاد، به‌یادگار مانده است.

آثار او به‌ترتیب تاریخ انتشار آورده می‌شود:

۱۲۹۶: [صرف و نحو عربی] خطی. موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ۱۰۴ ص. (به‌شماره ۸۸۰۴)

۱۲۹۹: [شعر و شاعری]. خطی. موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ۸۴ ص. (ضمن یادداشت‌ها)

۱۳۰۶: منتخبات شاهنامه، تهران، ۷۲ ص، سربی، جیبی.

۱۳۰۸-۱۲: سخن و سخنوران (شرح‌حال و منتخب اشعار شعرای خراسان و ماوراءالنهر از ابتدای قرن سوم تا اواخر قرن ششم). تهران، شرکت سهامی طبع کتاب، ۲ جلد، ح+ ۳۹۰+۷+۴+۴۲۷ ص. چاپ ۴ [دو جلد در یک جلد]، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۹، ۷۱۳ص.

۱۳۱۳: آیات منتخبه از کلام‌الله مجید، مخصوص سال‌های پنجم و ششم دبستان‌ها. تهران، شرت مطبوعات و شرکت محدود طبع کتاب (مصوب شورای عالی فرهنگ)، چاپ اول، ۱۳۱۳، چاپ ۵، ۱۳۲۸.

۱۳۱۵: رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، چاپخانه مجلس، ۱۹۲ ص. چاپ ۴، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۶۱، س+۲۳۶ ص. این اثر به ترکی ترجمه و چاپ شده است.

۱۳۱۷: مباحثی از تاریخ ادبیات ایران، از سامانیان تا سلجوقیان، تهران، سلسله انتشارات دانشکده معقول و منقول، ۱۷۹ ص. چاپ دوم، از طاهریان تا سلجوقیان. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، ۱۳۵۴، ۲۷+ ۴۱۲ص. چاپ سوم، با عنوان تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا پایان تیموریان، تهران، انتشارت سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، ۱۳۸۳، ۶۳۶ص.

۱۳۱۷: تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام تا دوره مغول (تقریر کلاسی، ۱۳۱۶)، چاپ نشده است.

۱۳۱۸-۱۹: واژه‌های نو فرهنگستان. [تألیف و تصویب فروزانفر و اعضاء فرهنگستان ایران]. تهران، شماره ۷.

۱۳۱۹: فرهنگ تازی به پارسی. جلد اول [الف-د]. تهران، فرهنگستان ایران، ۳۶۶ ص.

۱۳۲۱: خلاصه مثنوی، به‌انتخاب و انضمام تعلیقات و حواشی. [تهران] وزارت فرهنگ، یج+ ۲+ ۳۰۱ ص. چاپ دوم، تهران، دانشگاه سپاهیان انقلاب ایران، [بی‌تاریخ].

۱۳۲۷: اشعار مثنوی متضمن آیات قرآنی به اشارت یا تضمین. [شامل ۶۲۱ مورد] ۱۳۱ ص، چاپ نشده است.

۱۳۲۸: دیوان اشرف غزنوی ملقب به اشرف. تصحیح محمد تقی مدرس رضوی [با اصلاحات دهخدا و فروزانفر] تهران، دانشگاه تهران، ش ۷۳، عب+ ۳۸۴ ص.

۱۳۲۸-۹:دستور زبان فارسی [دستور پنج‌استاد، برای مدارس]. تهران، ناشر: علی‌اکبر علمی، ۲ جلد. ۱۵۰+۱۳۵ ص. [تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان].

۱۳۳۰: فیه ما فیه. از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ش ۱۰۵، یج+ ۳۸۵ ص. چاپ ۲، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۸.

۳۸- ۱۳۳۳: معارف. (مجموعه مواعظ و سخنان سلطان‌العلماء بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد). [تهران] وزارت فرهنگ- اداره کل انطباعات، ما + ۵۰۱ + یج+ ۴۱۶ ص. چهار جلد در دو جلد. چاپ افست. تهران، طهوری، ۱۳۵۲.

۱۳۳۳: مآخذ قصص تمثیلات مثنوی. [تهران]. دانشگاه تهران (ش ۲۱۴)، د+ ۲۶۵ ص. چاپ ۲، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۷.

۱۳۳۴: زنده بیدار (حی بن یقظان). اثر ابن‌طفیل، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۸ – مجموعه آثار فلسفی، ۱۸۴ ص. چاپ ۳، ۱۳۵۱ [مشتمل بر ترجمه متن زنده بیدار، ترجمه قصه حی بن یقظان ابن‌سینا، ترجمه قصه غربة‌الغربیة سهروردی].

۱۳۳۴:احادیث مثنوی. تهران، دانشگاه تهران، (ش ۲۸۳)، یب+ ۲۷۴ ص. چاپ ۳، امیرکبیر، ۱۳۶۱.

۱۳۳۵: فارسی (قرائت فارسی و دستور زبان). برای سال اول دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان. تهران، اقبال.

۱۳۳۵: قرائت فارسی و دستور زبان. برای سال سوم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۰۰ ص.

۱۳۳۶: قرائت فارسی و تاریخ ادبیات. برای سال چهارم دبیرستان‌ها. تألیف فروزانفر و چهار نفر از دانشمندان، تهران، اقبال، ۲۱۲ ص.

۴۸- ۱۳۳۶: کلیات شمس یا دیوان کبیر. از گفتار جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی. تهران، دانشگاه تهران، ده جلد [تصحیح فروزانفر با مشارکت امیرحسین یزدگردی و حسین کریمان]، چاپ ۴، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷.

۱۳۳۹: معارف، مجموعه مواعظ و کلمات سید برهان‌الدین محقق ترمذی. به همراه تفسیر سوره محمد و فتح. تهران، وزارت فرهنگ، اداره کل نگارش، کو+ ۲۳۵ص. چاپ دوم. تهران، سروش، ۱۳۷۷.

۴۰ -۱۳۳۹: شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری. تهران، انجمن آثار ملی (ش ۴۱)، هشت+ ۵۴۰+۱۳۴ ص. چاپ افست، تهران، دهخدا، ۱۳۵۳.

۱۳۳۹: استنساخ مقالات شمس تبریزی. خطی. موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، در دو جلد. (به شماره ۸۷۹۸).

۱۳۴۳: ترجمه کامل قرآن مجید. چاپ نشده است.

۱۳۴۵:ترجمه رساله قشریه. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۲۶۳ مجموعه متون فارسی، ش ۳۳، ۸۴+ ۸۳۸ ص. چاپ ۲، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱.

۸- ۱۳۴۶: شرح مثنوی شریف. تهران، دانشگاه تهران (ش ۱۱۴۶)، گنجینه تحقیقات ایرانی، ش ۳، ۳ جلد، [مشتمل بر شرح ابیات از ۱ تا ۳۰۱۲]. چاپ سوم، زوار، ۱۳۶۷.

۱۳۴۷: مناقب اوحدالدین حامدبن ابی الفخر کرمانی. تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ش ۳۰۲- مجموعه متون فارسی- ش ۳۸، ۳۱۶ص.

۱۳۴۹: مصباح‌الارواح. اثر شمس‌الدین محمد بردسیری کرمانی. با مقدمه ایرج افشار. [تهران]. دانشگاه تهران، ش ۱۲۸۶ – گنجینه متون ایرانی – ش ۷۰، ۱۲۴ص.

۱۳۵۱: مجموعه مقالات و اشعار استاد بدیع‌الزمان فروزانفر. با مقدمه عبدالحسین زرین‌کوب، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، دهخدا، جلد اول، بیست و پنج+ ۴۷۶ ص.

چاپ دوم، با عنوان مقاله‌های فروزانفر با افزودن ۲۸ مقاله جدید، به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۶۰۲ ص.

۱۳۶۸: بدیع‌الزمان فروزانفر- مجموعه اشعار. با مقدمه شفیعی‌کدکنی. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. تهران، طهوری، ۱۸۸ ص.

۱۳۷۴: فرهنگ فروزانفر، شامل اصطلاحات عرفانی، کلام، طب، نجوم، فقه، موسیقی. تدوین مریم‌السادات رنجبر. تهران، نشر پرسش، ۷۰۲ ص.

۱۳۸۳: دیوان فروزانفر. به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی، با مقدمه دکتر شفیعی‌کدکنی، تهرانز سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ۳۶۶ ص.

۱۳۸۴: از خاطر و خط استاد (تقریرات کلاسی). به‌کوشش عنایت‌الله مجیدی. با گفتاری از دکتر حسینعلی هروی، جلد اول، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳، ۴۵۲ص.[۱۰]

سبک و لحن و ویژگی آثار

جوایز و افتخارات

بررسی چند اثر

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

کتاب‌ها

مقاله‌ها

پایان‌نامه‌ها

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

پانویس

منابع

  1. فروزانفر، بدیع‌الزمان (۱۳۸۸). زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی بدیع‌الزمان فروزانفر. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص. ۲۷۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۲۸-۱۴۵-۶.
  2. اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۷). پژوهشگران معاصر ایران. فرهنگ معاصر. ص. ۵۴۸. شابک ۹۷۸- ۹۶۴-۵۵۴۵-۷۲-۵.
  3. رفعتی، علیرضا (۱۳۸۳). احوال و آثار بدیع‌الزمان فروزانفر. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  4. عبدالحسین زرین‌کوب. بدیع‌الزمان فروزانفر. . زیباشناخت، ش. ۷ (۱۳۸۱). 
  5. میلاد عظیمی. فروزانفر و ادیب پیشاوری. . کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۴۶ و ۴۷ (۱۳۸۰). 
  6. علی‌اشرف صادقی. استاد فروزانفر آن‌طور که من دیدم. . زیباشناخت، ش. ۷ (۱۳۸۱). 
  7. مجله آینده، سال۱۳۶۲،ش ، ص۴۳۳.
  8. مجله بخارا، آذر و دی ۱۳۹۰، ش۸۴، ص ۶۱تا۶۷.

پیوند به بیرون