شبهای شعر گوته: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
پاییز۱۳۵۶ [[کانون نویسندگان ایران]] با همکاری انستیتو گوته، ده شب شعر و سخنرانی در باغ سفارت آلمان برگزار کرد که به شبهای شعر گوته معروفاند. بیش از ۶۰ نویسنده و شاعر در این شبها علیه فضای اختناق و سانسور حاکم، شعر خواندند و سخنرانی کردند. جمعیت عظیمی از سراسر ایران در این شبها حاضر شدند و حاصل حضور مردم و روشنفکران طیفهای مختلف، یکی از رویدادهای فرهنگی بسیار بزرگ و مهمِ پیش از انقلاب را رقم زد. | |||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==چیستی و چرایی== | ==چیستی و چرایی== | ||
===تاریخچه=== | ===تاریخچه=== | ||
شبهای شعر گوته رویدادی فرهنگی بود که در ۱۸تا۲۷ مهرماه۱۳۵۶ در ایران علیه سانسور و در مدح و ثنای آزادی برگزار شد. این ده شب بهگونهای به عصیان آزادیخواهی مردم ایران دامن زد. | |||
===گردش مالی=== | ===گردش مالی=== | ||
===میزان اهمیت در جامعه و مقایسه با برنامههای مشابه === | ===میزان اهمیت در جامعه و مقایسه با برنامههای مشابه=== | ||
۶۰ تن از شاعران و روشنفکران در شبهای شعر گونه به مدح آزادی پرداختند و بیش از هزاران نفر از مردم در این اجتماع شرکت کردند. در بعضی از شبها و سخنرانیها این روحیه آزادیخواهی قوت بیشتری گرفت که بهمناسبات آن زمان تحت کنترل قرار گرفت؛ زیرا کانون نویسندگان تصمیم به بهرهبرداری کامل از این ده شب داشت. | |||
===دلایل مانایی و اثرات ملی و کشوری آن=== | ===دلایل مانایی و اثرات ملی و کشوری آن=== | ||
===دلایل مخالفت با آن و تحریمکنندگان مشهور رویداد=== | ===دلایل مخالفت با آن و تحریمکنندگان مشهور رویداد=== | ||
پس از سخنرانی نسبتاً تند سعید سلطانپور، هاینس بکر بهطور رسمی اعلام کرد که این گردهمایی تماماً وجهه فرهنگی داشت نه سیاسی: | |||
پس از سخنرانی | :باتوجهبه احترامی که برای مردم ایران قائل هستیم به خود اجازه نمیدهیم در مسائل داخلی سیاسی این کشور که در آن مهمانیم، مداخله کنیم.{{سخ}} | ||
هیئت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران نیز طی بیانیهای اعلام کرد: | |||
:متأسفانه در بعضی شبها بعضی از سخنگویان و شاعران از حد مسئولیت خود پا فراتر گذاشتند و هیئت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران از این بابت بسیار متأسف است. | |||
هیئت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران از این بابت بسیار | |||
===پیوستگی افراد مشهور آن رشته با رویداد=== | ===پیوستگی افراد مشهور آن رشته با رویداد=== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
===شب اول=== | ===شب اول=== | ||
شب اول | شب اول را سخنرانی رحمتالله مراغهای آغاز کرد. وقتی بیانیه [[کانون نویسندگان ایران|کانون نویسندگان]] را خواند، هیچکس پیشبینیِ ده شب تند را نمیکرد.{{سخ}} | ||
در ادامه سیمین دانشور سخنرانی | در ادامه [[سیمین دانشور]] سخنرانی درباب مسائل هنر معاصر ارائه داد: | ||
:دفاع از آزادی مهمترین مسئلهای است که در هنر معاصر مطرح میشود و هنرمندان واقعی با وجود عوامل بازدارنده این رسالت مهم را از یاد نبردهاند و اینکه زشتی هنر معاصر بهعلت زشتی زمانه ماست. وی در گفتههای خود به سه جریان هنری معاصر یعنی رئالیسم یا واقعگرایی انتقادی، رئالیسم، سوسیالیسم و هنر مدرن اشاره کرده و توضیحاتی ارائه میدهد. پس از آن چند شعرخوانی با حضور [[مهدی اخوان ثالث]] (شعری از کتاب دوزخ اما سرد)، سیاوش مطهری، تقی هنرور شجاعی و منصور اوجی برگزار میشود. | |||
===شب دوم=== | ===شب دوم=== | ||
از اتفاقات مهم شب دوم میتوان به سخنرانی پُرطعنهٔ منوچهر هزارخانی و شعرخوانی [[عمران صلاحی]] اشاره کرد.{{سخ}} | |||
از اتفاقات مهم شب دوم | منوچهر هزارخانی با عنوان «قیم و رشد آزادی» اولین سخنرانی بود که از سانسور و سیاست فرهنگی عصر پهلوی در آن ده شب خرده گرفت: | ||
:ما گفتهایم که قلم و اندیشه باید آزاد باشد. گفتهایم که این آزادی را تنها در شکلی میشناسیم که قانون اساسی ایران و اعلامیه حقوق بشر بهصراحت معلوم کردهاند. ما گفتهایم دستگاه تفتیش عقاید و سانسور اندیشه، به هر بهانهای که برای توجیه آن متوسل شوند، با حق آزادی اندیشه و بیان تضاد دارد. ما گفتهایم و میگوییم که یک ملت بالغ و رشید نیاز به قیم و مرشد ندارد و خود کاملاٌ قادر است درست را از نادرست تمیز دهد.{{سخ}} | |||
ما | در این شب، عمران صلاحی نیز شعری خواند که در حوزهٔ ادبیات اجتماعی یکی از ماندگارها شد. کاظمالسادات شکوری، م.ازرم و محمدعلی بهمنی نیز در ادامه شعرهایی خواندند. | ||
عمران صلاحی نیز شعری خواند که در | |||
===شب سوم=== | ===شب سوم=== | ||
شب سوم اوج ماجرا بود. بهگفته [[محمدعلی سپانلو]]، بهرام بیضایی با دیدن التهاب مردم یادداشتی را که از قبل دربارهٔ وضعیت تئاتر نوشته بود، کنار گذاشت و سخنانی بیان کرد که امروز هم برای ما ملموس است: | |||
شب سوم اوج ماجرا بود . | :سانسور آن قشر مرئی ظاهر نیست، دیگران هم شما را سانسور میکنند که همهٔ ما زیر اسم واقعیت این کار را میکنیم؛ ولی منظورمان از واقعیت واقعاً واقعیت نیست، بلکه مصلحت است.{{سخ}} | ||
او در این سخنرانی بیان میکند که سانسور تنها در دست نهادهای دولتی نیست؛ بلکه میتوان از طریق افکارعمومی و از مجرایهای سرمایه و... فشار آورد و در آخر، سخنرانی خود را با اینچنین بهپایان رساند: | |||
:کلمههایی که از دستگاههای دولتی تا روشنفکر معاصر همین طور یکسان بهکار میبرند، به من حق بدهید که نسبت به این کلمهها مشکوک باشم. اگر قرار باشد دستگاه دولت مسئول بگوید و ما هم بگوییم، من به این مسئولیت مشکوکم. اگر قرار است او دربارهٔ آزادی بگوید و ما هم، من به این آزادی مشکوکم.{{سخ}} | |||
[[شمس آلاحمد]] نیز مستقیماًً اشاره میکند که آقای دکتر بکر، رئیس انجمن خواهش کردند که از بهکاربردن کلمه سانسور پرهیز کنم و به این علت امشب از ممیزی حرف خواهم زد.{{سخ}} | |||
او در این سخنرانی بیان | شب سوم شب شعرخوانی محمد زهری، سیروس مشفقی، احمد کسیلا، فاروق امیری و طاهره صفارزاده نیز بود. | ||
شمس | |||
شب سوم شب شعرخوانی محمد | |||
===شب چهارم=== | ===شب چهارم=== | ||
در ابتدا [[غلامحسین ساعدی]] سخنرانی خود را با عنوان «پیرامون شبه هنرمند» بیان میکند. | |||
وی در این سخنرانی از شبه هنرمندها که وابسته به حکومت هستند سخن گفت و بیان کرد: | |||
در ابتدا غلامحسین ساعدی سخنرانی خود را با عنوان | :مسئله این است که عرصه، هیچ وقت برای شبههنرمند تنگ نیست! هیچ وقت. بله، مسئله مهم این است که شبههنرمند با سانسور مخالف نیست، وجودش را حس نمیکند، این دو تا برادران توامان همدیگرند، اصلاً شبههنرمند زاییده سانسور است، از عواید سانسور است، از عوارض سانسور است . سانسور هنرمند واقعی را میکوبد و بذر هنرمند کاذب را همه جا پخش میکند، وقتی آلودگی باشد چرا شبهوبا نباشد؟ وقتی سانسور باشد چرا شبههنرمند نباشد؟ | ||
وی در این سخنرانی از شبه | شب چهارم شامل شعرخوانی [[علیرضا نوریزاده]]، [[عظیم خلیلی]]، [[حسین منزوی]]، [[مفتون امینی]] و [[ه.ا.سایه|هوشنگ ابتهاج]] بهعنوان حسنختام شب چهارم بودند. | ||
شب چهارم شامل | |||
===شب پنجم=== | ===شب پنجم=== | ||
در این شب دو سخنرانی از باقر مؤمنی و سعید سلطانپور ایراد شد که هر دو به نوعی درخور توجه بود. | |||
باقر مؤمنی بدون رعایت این مسئله که نباید از کلمه سانسور بهطور مستقیم استفاده میشد سخنرانی خود را با عنوان «سانسور و عوارض ناشی از آن» ایراد کرد و بیان میکند: | |||
در این شب دو سخنرانی از باقر | بدترین عارضه سانسوری که از جانب قدرت حاکم اعمال میشود سانسور دیگری است که از آن زاییده میشود. سانسور مردم بر روشنفکران و روشنفکران بر خودشان. | ||
باقر | و سپس شاهد شعرخوانی تند سعید سلطانپور هستیم که بهتازگی از زندان آزاده شده بود: | ||
بدترین عارضه سانسوری که از جانب قدرت حاکم اعمال | {{گفتاورد تزیینی|سلام شکستگان سالهای سیاه...{{سخ}} | ||
شکستگان آزادی...خواهران و برادرانم سلام...}} | |||
سلام شکستگان | سپس به نقصان انتشار کتابها، زندانیشدنهای متعدد و علل آنها اشاره کرد. در انتها شعر کشتارگاه را خواند که سرانجام دکتر بکر سکوت خود را شکست و اعلام کرد که کانون باید مسئولیت کنترل این شبها را بهعهده بگیرد یا برنامه را در همینجا تعطیل کنند که درنهایت با پادرمیانی [[غلامحسین ساعدی]] و [[محمود اعتمادزاده|بهآذین]] برنامه براساس توافق ضمنی ادامه پیدا کرد. | ||
شکستگان آزادی...خواهران و برادرانم سلام... | اسماعیل شاهرودی، اورنگ خضرایی و [[سیدعلی موسوی گرمارودی]] از دیگر شعرخوانان شب پنجم بودند. | ||
سپس به | |||
در انتها | |||
===شب ششم=== | ===شب ششم=== | ||
در ابتدای شب ششم سخنرانی دکتر بکر برگزار شد. سپس سخنرانی محمد علی مهمید در باب آرمانگرایی در شعر پارسی و سپس سخنرانی [[هوشنگ گلشیری]] با عنوان «جوانمرگی در نثر معاصر فارسی»: | |||
:اما مقصودم از جوانمرگی، مرگ، به هر علت که باشد، قبل از چهلسالگی است و کمتر، چه شاعر یا نویسنده زنده باشد چه مرده؛ یعنی ممکن است نویسنده یا شاعر همچنان زنده بمانند، اما دیگر از خلق و ابداع در آنان خبری نباشد. خودشان را تکرار کنند و از حدوحدودی که در همان جوانی بدان دست یافتهاند فراتر نروند. | |||
در ابتدای شب ششم سخنرانی دکتر بکر برگزار شد . سپس سخنرانی محمد علی مهمید در باب آرمانگرایی در شعر پارسی و سپس سخنرانی هوشنگ گلشیری با عنوان | وی در ادامه علل جوانمرگی را این گونه بیان میکند: | ||
اما مقصودم از | * توقف در مرحله انقلاب مشروطه | ||
وی در ادامه علل | * فقدان تداوم فرهنگی | ||
* رابطهٔ نویسنده و ممیزان | |||
* متفننبودن | |||
* کوچهای اضطراری یا اجباری | |||
* دورهٔ فترت ترجمه | |||
که به تشریح این عوامل میپردازد.{{سخ}} | |||
وی در شب دهم نیز دوباره سخنرانی کرد و به همهٔ اتهاماتی که علیه کانون نویسندگان و آن ده شب مطرح شده بود پاسخ داد. شب ششم، شب شعرخوانی [[سیاوش کسرایی]]، [[فریدون مشیری]]، حسن ندیمی و محمد خلیلی بود. | |||
که به تشریح این | |||
وی در شب دهم نیز دوباره سخنرانی | |||
شب | |||
===شب هفتم=== | ===شب هفتم=== | ||
شب هفتم اسلام کاظمیه در قیاسی سنجیده و با جزییات ثابت کرد که تشکیل کانون نویسندگان ایران بهلحاظ قانونی خالی از اشکال است و در پی آن داریوش آشوری سخنرانی ای با عنوان «شعر آزادی است» داشت که بسیار درخور توجه بود. بتول عزیز پور، جلال سرافراز، جعفر کوشآبادی، علی بابا چاهی، جواد مجابی و [[محمود مشرف آزاد تهرانی|م.آزاد]] هم آن شب شعرخوانی داشتند. | |||
شب هفتم اسلام کاظمیه در قیاسی سنجیده و با جزییات ثابت کرد که تشکیل کانون نویسندگان ایران | |||
===شب هشتم=== | ===شب هشتم=== | ||
شب هشتم مصطفی رحیمی در سخنرانی با عنوان «فرهنگ و دیوان»، بحث «دیوانسالاری» را مطرح کرد و از نظر جامعهشناسانه آن را به سانسور پیوند زد. [[نصرت رحمانی]]، [[کیومرث منشیزاده]]، [[فرخ تمیمی]] و [[اصغر واقدی]] شعرخوانان شب هشتم بودند. | |||
شب هشتم مصطفی رحیمی در سخنرانی با عنوان | |||
===شب نهم=== | ===شب نهم=== | ||
در شب نهم باقر پرهام از اعضای اصلی کانون نویسندگان در سخنرانی خود میگوید: | |||
من در گفتار امشب خود، همچنان به زبان ملاحظه سخن خواهم گفت و نه زبان صراحت و بیپردگی. چرا؟ بهدلیلاینکه بیماری اجتماعی قرنها را نمیتوان یک شبه درمان کرد. | |||
در شب نهم باقر پرهام از اعضای اصلی کانون نویسندگان در سخنرانی خود | او سخنرانیش را این گونه بهپایان میرساند: «دریغ است که ایران ویران شود.» | ||
من در گفتار امشب | شب نهم شامل داستان خوانی فریدون تنکابنی و شعرخوانی منوچهر نیستانی، بیژن کلکی، [[عبدالله کوثر]] و [[محمد حقوقی]] میشد. | ||
او | |||
شب نهم شامل داستان خوانی فریدون تنکابنی و شعرخوانی منوچهر | |||
===شب دهم=== | ===شب دهم=== | ||
در شب دهم جمعیت حاضر در باغ گوته بیش از ۱۵هزار نفر بود. در آن ده شب درست نزدیک ساختمان تلویزیون دولتی شاهنشاهی ، نویسندگان و شاعران مخاطبان تازهای پیدا کرده بودند. آن شب [[محمود اعتمادزاده|بهآذین]] رییس کانون نویسندگان ایران پیام این شبها را به مردمی که با چتر و بی چتر در باغ آلمانی ها گرد هم آمده بودند منتقل کرد و گفت: ده شب، بهصورت جمعیتی که غالباً سر به دههزار و بیشتر میزد، آمدید و اینجا روی چمن و خاک نمناک ، روی آجر و سمنت لبه حوض ، نشسته و ایستاده ، در هوای خنک پاییز و گاه ساعتها زیر باران تند، صبر کردید و گوش به گویندگان دادید. چه شنیدید؟ آزادی و آزادی و آزادی... | |||
در شب دهم جمعیت حاضر در باغ گوته بیش از | در آخرین شب، اسماعیل خویی، جواد طالعی و فریدون فریاد شعرخوانی کردند. | ||
در آخرین | در انتها پیامی که به وسیله هوشنگ گلشیری قرائت می شود و از جمعیت در خواست میشود که آرام همانگونهکه بودید، به خانههایتان که خانههای ماست بروید... | ||
در انتها پیامی که به وسیله هوشنگ گلشیری قرائت می شود و از جمعیت در خواست | |||
==داستانکها، حواشی و اتفاقات ماندگار در گذر از دورههای مختلف== | ==داستانکها، حواشی و اتفاقات ماندگار در گذر از دورههای مختلف== | ||
=== | ===سانسورشدن سانسور=== | ||
بهگفته باقر مؤمنی وی اطلاعی از این مسئله نداشت که حق استفاده از کلمه سانسور را در سخنرانیها نداشته و باید کلمه ممیزی را جایگزین میکردند و این در حالی موضوع اصلی صحبت وی سانسور بود. | |||
===تأییدنشدن متن سعید سلطانپور=== | |||
درپی سخنرانی و شعرخوانی تند و انقلابی سعید سلطانپور که بهتازگی از زندان آزاد شده بود، پرهام اعلام کرد که شعر دیگری را برای تأیید به ایشان دادهاند؛ اما متن دیگری را قرائت کرده است. درنهایت بهخواست [[محمود اعتمادزاده|بهآذین]] سعید سلطانپور از تریبون پایین آورده شد. | |||
=== | |||
از تریبون پایین آورده شد. | |||
===باران شدید و حضور مردم=== | ===باران شدید و حضور مردم=== | ||
حضور گستردهٔ مردم بهرغم باران شدید آن شبها جذابیتی خاص به این رویداد ادبی داده بود. اسماعیل خویی در صحبتهای خود به این مطلب اشاره میکند که اجتماع سنگین مردم از شب دوم شروع شد. مردم که زیر باران تند با چترهای خود، سرپناه ساخته بودند، با علاقه و شیفتگی خاصی به شاعران و نویسندگان گوش فرا میدادند.. | |||
===جو سیاسی حاکم=== | ===جو سیاسی حاکم=== | ||
فریدون تنکابنی در خاطرات آن | [[فریدون تنکابنی]] در خاطرات آن شبها و در تأیید جو سیاسی حاکم بهیاد میآورد که: | ||
باران باریده بود و من گفتم دوستان شاعر ما شعر خواندند | باران باریده بود و من گفتم دوستان شاعر ما شعر خواندند من هم میخواهم شعر بخوانم؛ ولی شاعر نیستم پس من یک شعر از سعدی میخوانم. | ||
:باران که در لطافت طبعش خلاف نیست | |||
:::در باغ لاله روید در شوره زار خس | |||
سپس برحسب تفسیرهای آن زمان هنگام خواندن «در باغ لاله روید» به مردم و هنگام بیان «در شورهزار خس» به کاخ نیاوران اشاره کردم. | |||
===بیماری بتول عزیزپور=== | |||
بتول عزیزپور که یکی از شاعران و سخنرانان آن ده شب بود بهرغم حضور مداوم، بهعلت کسالت شدید در شب سخنرانی خود نتوانست شعر خود را بخواند و شعر وی را [[جلال سرفراز]] که یکی از سخنرانان آن شب بود خواند. | |||
==شبهای شعر گوته را بیشتر بشناسیم== | ==شبهای شعر گوته را بیشتر بشناسیم== | ||
===انتخاب مکان=== | ===انتخاب مکان=== | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۶۴: | ||
===مشارکت بینالمللی=== | ===مشارکت بینالمللی=== | ||
====پیام | ====پیام پشتیبانیِ روشنفکران مطرح آن زمان==== | ||
ژان پلساتر سیمون دوبوار و جمعی از روشنفکران مطرح آن زمان چنین پیام دادند: | |||
میخواهیم حضور همیشگی خود را با دوستان روشنفکر ایرانی خود به صدای بلند اعلام داریم و با نیروی تمام از تظاهرات حق طلبانهشان از یک هفته پیش آغاز شده پشتیبانی کنیم. | |||
==گزارشهای آماری و اطلاعات سالشماری و شناسهای هر دوره بهترتیب سال== | ==گزارشهای آماری و اطلاعات سالشماری و شناسهای هر دوره بهترتیب سال== | ||
خط ۲۰۱: | خط ۱۷۸: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
نسخهٔ ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۸
الگو:PAGENAMEBASE | |
---|---|
مکان برگزاری | باغ سفارت آلمان |
پاییز۱۳۵۶ کانون نویسندگان ایران با همکاری انستیتو گوته، ده شب شعر و سخنرانی در باغ سفارت آلمان برگزار کرد که به شبهای شعر گوته معروفاند. بیش از ۶۰ نویسنده و شاعر در این شبها علیه فضای اختناق و سانسور حاکم، شعر خواندند و سخنرانی کردند. جمعیت عظیمی از سراسر ایران در این شبها حاضر شدند و حاصل حضور مردم و روشنفکران طیفهای مختلف، یکی از رویدادهای فرهنگی بسیار بزرگ و مهمِ پیش از انقلاب را رقم زد.
چیستی و چرایی
تاریخچه
شبهای شعر گوته رویدادی فرهنگی بود که در ۱۸تا۲۷ مهرماه۱۳۵۶ در ایران علیه سانسور و در مدح و ثنای آزادی برگزار شد. این ده شب بهگونهای به عصیان آزادیخواهی مردم ایران دامن زد.
گردش مالی
میزان اهمیت در جامعه و مقایسه با برنامههای مشابه
۶۰ تن از شاعران و روشنفکران در شبهای شعر گونه به مدح آزادی پرداختند و بیش از هزاران نفر از مردم در این اجتماع شرکت کردند. در بعضی از شبها و سخنرانیها این روحیه آزادیخواهی قوت بیشتری گرفت که بهمناسبات آن زمان تحت کنترل قرار گرفت؛ زیرا کانون نویسندگان تصمیم به بهرهبرداری کامل از این ده شب داشت.
دلایل مانایی و اثرات ملی و کشوری آن
دلایل مخالفت با آن و تحریمکنندگان مشهور رویداد
پس از سخنرانی نسبتاً تند سعید سلطانپور، هاینس بکر بهطور رسمی اعلام کرد که این گردهمایی تماماً وجهه فرهنگی داشت نه سیاسی:
- باتوجهبه احترامی که برای مردم ایران قائل هستیم به خود اجازه نمیدهیم در مسائل داخلی سیاسی این کشور که در آن مهمانیم، مداخله کنیم.
هیئت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران نیز طی بیانیهای اعلام کرد:
- متأسفانه در بعضی شبها بعضی از سخنگویان و شاعران از حد مسئولیت خود پا فراتر گذاشتند و هیئت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران از این بابت بسیار متأسف است.
پیوستگی افراد مشهور آن رشته با رویداد
مشابهت رویداد ملی با کدامین رویداد بینالمللی یا ملی مشهور در جهان
بررسی ده شب
شب اول
شب اول را سخنرانی رحمتالله مراغهای آغاز کرد. وقتی بیانیه کانون نویسندگان را خواند، هیچکس پیشبینیِ ده شب تند را نمیکرد.
در ادامه سیمین دانشور سخنرانی درباب مسائل هنر معاصر ارائه داد:
- دفاع از آزادی مهمترین مسئلهای است که در هنر معاصر مطرح میشود و هنرمندان واقعی با وجود عوامل بازدارنده این رسالت مهم را از یاد نبردهاند و اینکه زشتی هنر معاصر بهعلت زشتی زمانه ماست. وی در گفتههای خود به سه جریان هنری معاصر یعنی رئالیسم یا واقعگرایی انتقادی، رئالیسم، سوسیالیسم و هنر مدرن اشاره کرده و توضیحاتی ارائه میدهد. پس از آن چند شعرخوانی با حضور مهدی اخوان ثالث (شعری از کتاب دوزخ اما سرد)، سیاوش مطهری، تقی هنرور شجاعی و منصور اوجی برگزار میشود.
شب دوم
از اتفاقات مهم شب دوم میتوان به سخنرانی پُرطعنهٔ منوچهر هزارخانی و شعرخوانی عمران صلاحی اشاره کرد.
منوچهر هزارخانی با عنوان «قیم و رشد آزادی» اولین سخنرانی بود که از سانسور و سیاست فرهنگی عصر پهلوی در آن ده شب خرده گرفت:
- ما گفتهایم که قلم و اندیشه باید آزاد باشد. گفتهایم که این آزادی را تنها در شکلی میشناسیم که قانون اساسی ایران و اعلامیه حقوق بشر بهصراحت معلوم کردهاند. ما گفتهایم دستگاه تفتیش عقاید و سانسور اندیشه، به هر بهانهای که برای توجیه آن متوسل شوند، با حق آزادی اندیشه و بیان تضاد دارد. ما گفتهایم و میگوییم که یک ملت بالغ و رشید نیاز به قیم و مرشد ندارد و خود کاملاٌ قادر است درست را از نادرست تمیز دهد.
در این شب، عمران صلاحی نیز شعری خواند که در حوزهٔ ادبیات اجتماعی یکی از ماندگارها شد. کاظمالسادات شکوری، م.ازرم و محمدعلی بهمنی نیز در ادامه شعرهایی خواندند.
شب سوم
شب سوم اوج ماجرا بود. بهگفته محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی با دیدن التهاب مردم یادداشتی را که از قبل دربارهٔ وضعیت تئاتر نوشته بود، کنار گذاشت و سخنانی بیان کرد که امروز هم برای ما ملموس است:
- سانسور آن قشر مرئی ظاهر نیست، دیگران هم شما را سانسور میکنند که همهٔ ما زیر اسم واقعیت این کار را میکنیم؛ ولی منظورمان از واقعیت واقعاً واقعیت نیست، بلکه مصلحت است.
او در این سخنرانی بیان میکند که سانسور تنها در دست نهادهای دولتی نیست؛ بلکه میتوان از طریق افکارعمومی و از مجرایهای سرمایه و... فشار آورد و در آخر، سخنرانی خود را با اینچنین بهپایان رساند:
- کلمههایی که از دستگاههای دولتی تا روشنفکر معاصر همین طور یکسان بهکار میبرند، به من حق بدهید که نسبت به این کلمهها مشکوک باشم. اگر قرار باشد دستگاه دولت مسئول بگوید و ما هم بگوییم، من به این مسئولیت مشکوکم. اگر قرار است او دربارهٔ آزادی بگوید و ما هم، من به این آزادی مشکوکم.
شمس آلاحمد نیز مستقیماًً اشاره میکند که آقای دکتر بکر، رئیس انجمن خواهش کردند که از بهکاربردن کلمه سانسور پرهیز کنم و به این علت امشب از ممیزی حرف خواهم زد.
شب سوم شب شعرخوانی محمد زهری، سیروس مشفقی، احمد کسیلا، فاروق امیری و طاهره صفارزاده نیز بود.
شب چهارم
در ابتدا غلامحسین ساعدی سخنرانی خود را با عنوان «پیرامون شبه هنرمند» بیان میکند. وی در این سخنرانی از شبه هنرمندها که وابسته به حکومت هستند سخن گفت و بیان کرد:
- مسئله این است که عرصه، هیچ وقت برای شبههنرمند تنگ نیست! هیچ وقت. بله، مسئله مهم این است که شبههنرمند با سانسور مخالف نیست، وجودش را حس نمیکند، این دو تا برادران توامان همدیگرند، اصلاً شبههنرمند زاییده سانسور است، از عواید سانسور است، از عوارض سانسور است . سانسور هنرمند واقعی را میکوبد و بذر هنرمند کاذب را همه جا پخش میکند، وقتی آلودگی باشد چرا شبهوبا نباشد؟ وقتی سانسور باشد چرا شبههنرمند نباشد؟
شب چهارم شامل شعرخوانی علیرضا نوریزاده، عظیم خلیلی، حسین منزوی، مفتون امینی و هوشنگ ابتهاج بهعنوان حسنختام شب چهارم بودند.
شب پنجم
در این شب دو سخنرانی از باقر مؤمنی و سعید سلطانپور ایراد شد که هر دو به نوعی درخور توجه بود. باقر مؤمنی بدون رعایت این مسئله که نباید از کلمه سانسور بهطور مستقیم استفاده میشد سخنرانی خود را با عنوان «سانسور و عوارض ناشی از آن» ایراد کرد و بیان میکند: بدترین عارضه سانسوری که از جانب قدرت حاکم اعمال میشود سانسور دیگری است که از آن زاییده میشود. سانسور مردم بر روشنفکران و روشنفکران بر خودشان. و سپس شاهد شعرخوانی تند سعید سلطانپور هستیم که بهتازگی از زندان آزاده شده بود:
« | سلام شکستگان سالهای سیاه... شکستگان آزادی...خواهران و برادرانم سلام... |
» |
سپس به نقصان انتشار کتابها، زندانیشدنهای متعدد و علل آنها اشاره کرد. در انتها شعر کشتارگاه را خواند که سرانجام دکتر بکر سکوت خود را شکست و اعلام کرد که کانون باید مسئولیت کنترل این شبها را بهعهده بگیرد یا برنامه را در همینجا تعطیل کنند که درنهایت با پادرمیانی غلامحسین ساعدی و بهآذین برنامه براساس توافق ضمنی ادامه پیدا کرد. اسماعیل شاهرودی، اورنگ خضرایی و سیدعلی موسوی گرمارودی از دیگر شعرخوانان شب پنجم بودند.
شب ششم
در ابتدای شب ششم سخنرانی دکتر بکر برگزار شد. سپس سخنرانی محمد علی مهمید در باب آرمانگرایی در شعر پارسی و سپس سخنرانی هوشنگ گلشیری با عنوان «جوانمرگی در نثر معاصر فارسی»:
- اما مقصودم از جوانمرگی، مرگ، به هر علت که باشد، قبل از چهلسالگی است و کمتر، چه شاعر یا نویسنده زنده باشد چه مرده؛ یعنی ممکن است نویسنده یا شاعر همچنان زنده بمانند، اما دیگر از خلق و ابداع در آنان خبری نباشد. خودشان را تکرار کنند و از حدوحدودی که در همان جوانی بدان دست یافتهاند فراتر نروند.
وی در ادامه علل جوانمرگی را این گونه بیان میکند:
- توقف در مرحله انقلاب مشروطه
- فقدان تداوم فرهنگی
- رابطهٔ نویسنده و ممیزان
- متفننبودن
- کوچهای اضطراری یا اجباری
- دورهٔ فترت ترجمه
که به تشریح این عوامل میپردازد.
وی در شب دهم نیز دوباره سخنرانی کرد و به همهٔ اتهاماتی که علیه کانون نویسندگان و آن ده شب مطرح شده بود پاسخ داد. شب ششم، شب شعرخوانی سیاوش کسرایی، فریدون مشیری، حسن ندیمی و محمد خلیلی بود.
شب هفتم
شب هفتم اسلام کاظمیه در قیاسی سنجیده و با جزییات ثابت کرد که تشکیل کانون نویسندگان ایران بهلحاظ قانونی خالی از اشکال است و در پی آن داریوش آشوری سخنرانی ای با عنوان «شعر آزادی است» داشت که بسیار درخور توجه بود. بتول عزیز پور، جلال سرافراز، جعفر کوشآبادی، علی بابا چاهی، جواد مجابی و م.آزاد هم آن شب شعرخوانی داشتند.
شب هشتم
شب هشتم مصطفی رحیمی در سخنرانی با عنوان «فرهنگ و دیوان»، بحث «دیوانسالاری» را مطرح کرد و از نظر جامعهشناسانه آن را به سانسور پیوند زد. نصرت رحمانی، کیومرث منشیزاده، فرخ تمیمی و اصغر واقدی شعرخوانان شب هشتم بودند.
شب نهم
در شب نهم باقر پرهام از اعضای اصلی کانون نویسندگان در سخنرانی خود میگوید: من در گفتار امشب خود، همچنان به زبان ملاحظه سخن خواهم گفت و نه زبان صراحت و بیپردگی. چرا؟ بهدلیلاینکه بیماری اجتماعی قرنها را نمیتوان یک شبه درمان کرد. او سخنرانیش را این گونه بهپایان میرساند: «دریغ است که ایران ویران شود.» شب نهم شامل داستان خوانی فریدون تنکابنی و شعرخوانی منوچهر نیستانی، بیژن کلکی، عبدالله کوثر و محمد حقوقی میشد.
شب دهم
در شب دهم جمعیت حاضر در باغ گوته بیش از ۱۵هزار نفر بود. در آن ده شب درست نزدیک ساختمان تلویزیون دولتی شاهنشاهی ، نویسندگان و شاعران مخاطبان تازهای پیدا کرده بودند. آن شب بهآذین رییس کانون نویسندگان ایران پیام این شبها را به مردمی که با چتر و بی چتر در باغ آلمانی ها گرد هم آمده بودند منتقل کرد و گفت: ده شب، بهصورت جمعیتی که غالباً سر به دههزار و بیشتر میزد، آمدید و اینجا روی چمن و خاک نمناک ، روی آجر و سمنت لبه حوض ، نشسته و ایستاده ، در هوای خنک پاییز و گاه ساعتها زیر باران تند، صبر کردید و گوش به گویندگان دادید. چه شنیدید؟ آزادی و آزادی و آزادی... در آخرین شب، اسماعیل خویی، جواد طالعی و فریدون فریاد شعرخوانی کردند. در انتها پیامی که به وسیله هوشنگ گلشیری قرائت می شود و از جمعیت در خواست میشود که آرام همانگونهکه بودید، به خانههایتان که خانههای ماست بروید...
داستانکها، حواشی و اتفاقات ماندگار در گذر از دورههای مختلف
سانسورشدن سانسور
بهگفته باقر مؤمنی وی اطلاعی از این مسئله نداشت که حق استفاده از کلمه سانسور را در سخنرانیها نداشته و باید کلمه ممیزی را جایگزین میکردند و این در حالی موضوع اصلی صحبت وی سانسور بود.
تأییدنشدن متن سعید سلطانپور
درپی سخنرانی و شعرخوانی تند و انقلابی سعید سلطانپور که بهتازگی از زندان آزاد شده بود، پرهام اعلام کرد که شعر دیگری را برای تأیید به ایشان دادهاند؛ اما متن دیگری را قرائت کرده است. درنهایت بهخواست بهآذین سعید سلطانپور از تریبون پایین آورده شد.
باران شدید و حضور مردم
حضور گستردهٔ مردم بهرغم باران شدید آن شبها جذابیتی خاص به این رویداد ادبی داده بود. اسماعیل خویی در صحبتهای خود به این مطلب اشاره میکند که اجتماع سنگین مردم از شب دوم شروع شد. مردم که زیر باران تند با چترهای خود، سرپناه ساخته بودند، با علاقه و شیفتگی خاصی به شاعران و نویسندگان گوش فرا میدادند..
جو سیاسی حاکم
فریدون تنکابنی در خاطرات آن شبها و در تأیید جو سیاسی حاکم بهیاد میآورد که: باران باریده بود و من گفتم دوستان شاعر ما شعر خواندند من هم میخواهم شعر بخوانم؛ ولی شاعر نیستم پس من یک شعر از سعدی میخوانم.
- باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
- در باغ لاله روید در شوره زار خس
سپس برحسب تفسیرهای آن زمان هنگام خواندن «در باغ لاله روید» به مردم و هنگام بیان «در شورهزار خس» به کاخ نیاوران اشاره کردم.
بیماری بتول عزیزپور
بتول عزیزپور که یکی از شاعران و سخنرانان آن ده شب بود بهرغم حضور مداوم، بهعلت کسالت شدید در شب سخنرانی خود نتوانست شعر خود را بخواند و شعر وی را جلال سرفراز که یکی از سخنرانان آن شب بود خواند.
شبهای شعر گوته را بیشتر بشناسیم
انتخاب مکان
انتخاب زمان
انتخاب استان
برگزیدگان
عدم شرکت و تحریم
توقف و استمرار
سطح حضور مقامات ارشد نظام و سیاسی و اجتماعی در رویداد
سخنرانیهای ماندگار
اجراهای بهیادماندنی
بازتاب رسانهای و مطبوعاتی
مشارکت بینالمللی
پیام پشتیبانیِ روشنفکران مطرح آن زمان
ژان پلساتر سیمون دوبوار و جمعی از روشنفکران مطرح آن زمان چنین پیام دادند: میخواهیم حضور همیشگی خود را با دوستان روشنفکر ایرانی خود به صدای بلند اعلام داریم و با نیروی تمام از تظاهرات حق طلبانهشان از یک هفته پیش آغاز شده پشتیبانی کنیم.