شب شعر سیدعلی خامنهای در نیمهٔ رمضان: تفاوت میان نسخهها
V.Adibniya (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
V.Adibniya (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{گفتاورد تزیینی|یوسفعلی میرشکاک در خاطراتی که از آیت اللّه سیدعلی خامنهای دارد تعریف میکند: | {{گفتاورد تزیینی|یوسفعلی میرشکاک در خاطراتی که از آیت اللّه سیدعلی خامنهای دارد تعریف میکند: | ||
یک بار یاسر عرفات آمده بود ایران و من بههمین مناسبت شعری نیمایی سرودم. آقا که به روزنامه جمهوری اسلامی آمدند، خطاب به من گفتند که شعری گفتهاید؟ من همین شعر را خواندم. یکیدو جا را اشکال وزنی گرفتند که قبول نمیکردم. البته بعدها که عروضم بهتر شد، فهمیدم اشتباه میکردم. درعینحال دربارهٔ محتوای شعر گفتند: | یک بار یاسر عرفات آمده بود ایران و من بههمین مناسبت شعری نیمایی سرودم. آقا که به روزنامه جمهوری اسلامی آمدند، خطاب به من گفتند که شعری گفتهاید؟ من همین شعر را خواندم. یکیدو جا را اشکال وزنی گرفتند که قبول نمیکردم. البته بعدها که عروضم بهتر شد، فهمیدم اشتباه میکردم. درعینحال دربارهٔ محتوای شعر گفتند: | ||
خود ایشان لیاقت شعرگفتن ندارد. میدانیم که ایشان نسبت به مردم فلسطین آدم خائنی است و اگر میبینید که او را تحویل میگیریم یا پیش امام میبریم، این بهخاطر مردم فلسطین است؛ واِلاّ این بشر نه از حیث اخلاقی لیاقت دارد و نه از حیث سیاسی. این آدمِ خودِ آنهاست و قابلِاعتماد نیست و لیاقت شعرگفتن ندارد. شما اگر قرار شد شعری بگویید، برای مردم فلسطین بگویید.}} | خود ایشان لیاقت شعرگفتن ندارد. میدانیم که ایشان نسبت به مردم فلسطین آدم خائنی است و اگر میبینید که او را تحویل میگیریم یا پیش امام میبریم، این بهخاطر مردم فلسطین است؛ واِلاّ این بشر نه از حیث اخلاقی لیاقت دارد و نه از حیث سیاسی. این آدمِ خودِ آنهاست و قابلِاعتماد نیست و لیاقت شعرگفتن ندارد. شما اگر قرار شد شعری بگویید، برای مردم فلسطین بگویید.|منبع=https://farsi.khamenei.ir/others-page?id=27578}} | ||
[[پرونده:Moalem damghani.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''علی معلم و خاطراتش''</center>]] | [[پرونده:Moalem damghani.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''علی معلم و خاطراتش''</center>]] |
نسخهٔ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۲
جلسهٔ شعریِ آیتاللّه سیدعلی خامنهای هر ساله در شب پانزدهم ماه مبارک رمضان همزمان با ولادت امام حسنبنعلی علیه السلام برگزار میشود. ایشان میزبان این برنامه ادبی هستند و سابقهای نزدیک به چهار دهه دارد.
شبهای شعر آیت اللّه خامنهای از جلسههای شعری بسیار با اهمیت و معروف کشور است. شاعران بسیاری علاقهمندند در این جلسه شرکت کنند و شعر بخوانند تا بیواسطه نظر ایشان را بدانند.
آیتالله خامنهای از جوانی به صورت پیوسته در جلسههای متنوع شعری، حضوری فعال و پویا داشتند و با بزرگان شعر رفتوآمد بودند؛ از شرکت در جلسات انجمن ادبی فرخ در مشهد تا همنشینی با سید کریم امیری فیروزکوهی.[۱] ایشان پس از عهدهدار شدن مسئولیت رهبری، همچنان سنتهای ادبی خود را حفظ کردند.[۲] ایشان، با شاعران مینشینند؛ به شعرهایشان گوش میدهند و جوانان اهل شعر را تشویق میکنند و در برخی موارد، اشعار را نقد و اشکالات وزنی و ادبی را یادآور میشوند؛ همانند شعر یوسفعلی میرشکاک در جلسه شعری سال ۹۷. گاهی رگههای طنز در جلسه بالا میگیرد؛ در مورد شعرخوانی سعید بیابانکی، جایی که رهبر مطایبه میکند، دوربین دفتر هم از خندهها در امان نیست و میلرزد.[۳]
برخی از مهمترین اظهارنظرهای آیتالله خامنهای در این جلسهها بیان شده است. ایشان از مجموعههای فعال حوزهی فرهنگ و ادب، به فراخور عملکردشان حمایت و یا کمکاریهایشان را گوشزد کردند؛ از جمله «نگرانی برای زبان فارسی» که در خلال این اظهار نظر، از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران گلایه کردند. شاعران باسابقهای در این جلسه رفتوآمد داشتهاند و محفل نیمه رمضان را مفید دانستهاند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
تاریخچه
دیدار شاعران با آیتالله خامنهای به دههٔ ۶۰ زمانی که ایشان رییس جمهور بودند، برمیگردد ولی آنچه به شب شعر نیمه رمضان مشهور است، نزدیک به ربع قرن قدمت دارد.[۴] سیدعبدالله حسینی، شاعر و فعال فرهنگی مشهدی از نفرات اولیه این جلسات در مشهد، درباره شکلگیری آن میگوید: «این جلسات از سال ۶۴-۶۳ در مشهد شروع شد»[۵]. عکسهایی از جلسههای قدیمیتر در دسترس است که نشان میدهد آیت اللّه خامنهای روی زمین مینشستند و شعرها را میشنیدند. پس از پیدایش عارضهٔ کمردرد، همه حضار همچون ایشان روی صندلی دور هم شعرخوانی میکنند.
از سال ۱۳۶۱، جشنوارههای شعر انقلاب بهراه افتاد و از سال ۶۳ دیدارهای منظم و غیررسمی آیتالله خامنهای با حلقهٔ شاعران انقلابی مشهد شروع شد. این جلسات که خشت اول آن در مشهد گذاشته شد، زمینهٔ تشکیل شب شعرهای منظم و رسمی در دوران رهبری آیتالله سیدعلی خامنهای بود.
هرچند شعردوستی آیت اللّه خامنهای به سالها قبل برمیگردد و ایشان از دوران پیش از انقلاب اسلامی ایران، عضو «انجمن ادبی فردوسی» بودند و به «انجمن ادبی فرخ» نیز رفت و آمد داشتند.[۶]
محسن مؤمنی شریف دربارهٔ تاریخچه برگزاری شبهای شعر آیت اللّه سیدعلی خامنهای، میگوید:
- از همان سالهای اول رهبریِ آیتالله خامنهای، این جلسات برگزار میشد و از ابتدا با حضور شاعرانی مانند علی معلم دامغانی، حمید سبزواری، مهرداد اوستا و برخی دیگر از شاعران برجسته کشور همراه بود.[۷]
پس از رحلت رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت اللّه سید روح اللّه موسوی خمینی ،گعدههای غیررسمی شاعران با آیتالله سید علی خامنهای که در جایگاه رهبری قرار گرفتند، شکل رسانهای و رسمی بهخود گرفت و تبدیل به نشستهای رسمی سالانه شدندخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد.
حاشیهها
جدیشدن طنز
تا پیش از شعر خوانی ابوالفضل زرویی نصرآباد، در جلسههای شعر آیت اللّه خامنهای، شعر طنز در محافل و مجالس ادبی جایگاه خاصی نداشت و به راحتی خوانده نمیشد. اما از آنجاکه جلسههای سالانه شعر آیت اللّه خامنهای به معیار و ملاکی در شعر کشور تبدیل شده بود، بعد از شعرخوانی ابوالفضل زرویی نصرآباد، شعر طنز جدی گرفته شد و بهلحاظ کیفی و کمی افزایش پیدا کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مواظب جوجهها باشید!خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
رمضان سال ۸۹ وقتی نوبت به شعرخوانیِ حسین جنتی رسید، شعری خواند که بخشی از آن چنین بود:
گاه شبها بعد کار سخت و ارزان خواب میبینم | پول خان با چکمهاش از دوشِ دهقان، میرود بالا | |
جوجههای اعتقادم را کجا پنهان کنم؟ وقتی | شک، شبیه گربه از دیوارِ ایمان، میرود بالا |
وقتی شعرش به این دو بیت رسید، آیتاللّه سیدعلی خامنهای گفت: «آفرین! آفرین! ولی باید پنهان کنید حسابی: مواظب جوجهها باشید» با این همه حسین جنتی به اندازه دو سه رفتوبرگشت با رهبر گفتمگفت کرد.
برای فلسطین شعر بگو؛ نه یاسر عرفات
« | یوسفعلی میرشکاک در خاطراتی که از آیت اللّه سیدعلی خامنهای دارد تعریف میکند:
یک بار یاسر عرفات آمده بود ایران و من بههمین مناسبت شعری نیمایی سرودم. آقا که به روزنامه جمهوری اسلامی آمدند، خطاب به من گفتند که شعری گفتهاید؟ من همین شعر را خواندم. یکیدو جا را اشکال وزنی گرفتند که قبول نمیکردم. البته بعدها که عروضم بهتر شد، فهمیدم اشتباه میکردم. درعینحال دربارهٔ محتوای شعر گفتند: خود ایشان لیاقت شعرگفتن ندارد. میدانیم که ایشان نسبت به مردم فلسطین آدم خائنی است و اگر میبینید که او را تحویل میگیریم یا پیش امام میبریم، این بهخاطر مردم فلسطین است؛ واِلاّ این بشر نه از حیث اخلاقی لیاقت دارد و نه از حیث سیاسی. این آدمِ خودِ آنهاست و قابلِاعتماد نیست و لیاقت شعرگفتن ندارد. شما اگر قرار شد شعری بگویید، برای مردم فلسطین بگویید. |
» |
جلسات خصوصی
علی معلم دامغانی دربارهٔ شب شعر آیت اللّه سیدعلی خامنهای تعریف میکند که:
هرچند جلسات شب شعر بهشکل رسمی در نیمهٔ ماه رمضان برگزار میشود؛ اما آقا با شاعران دیدارهای خصوصیتری نیز دارند. چند سال پیش، بهاتفاق یکی دو نفر از دوستان و آقای هوشنگ ابتهاج (سایه) خدمت آقا رسیدیم، دیداری با ایشان داشتیم که رسانهای نشد. جلسهٔ بسیار صمیمی و گرمی بود. یکی از خاطرات جالبی که از آن دیدار بهیاد دارم این است که یکی از همراهان دربارهٔ چند تصنیف، به آقا گفت که اینها کار آقای سایه است. آقا بهاصطلاح تجاهلالعارفی کردند و بهخاطر آن شعرها آقای سایه را تشویق کردند؛ اما در ادامهٔ این جلسه معلوم شد که آقا بهتازگی شعری از آقای سایه خوانده بودند و حتی برخی مصراعهای آن را هم در ذهن داشتند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
«ی» نکره
ابوالفضل زرویی نصرآباد نیز از آیت اللّه سیدعلی خامنهای خاطراتی دارد: سال ۱۳۸۵ شعری را خدمت رهبر انقلاب خواندم. شعر بلندی هم بود اتفاقاً. شعر کوتاهی نبود که با متوجهنشدن یک بیت، اتفاق خاصی رخ دهد. درضمن اواخر جلسه هم بود و همه خسته بودند. در این شعر بیتی است که در زمان سرودن آن متوجه این ایراد شدم؛ ولی چون شعر روزانهای بود در روزنامهای چاپ شد. با خودم گفتم کسی متوجه این ظرایف نمیشود. آن نکته این بود که «ی نکره» را نمیتوان با «ی نسبت» یا «ی مصدری» همقافیه کرد. شعر دربارهٔ انتخاب مدیر جدید بود و در آن بیت چنین گفته بودم:
انتخاب شما ربوبی بود | چقدر انتخاب خوبی بود |
خوب اینجا ایراد قافیه دارد. «ربوبی» یعنی ربانی، پس آن مصرع دیگر باید «خوبی» باشد، یعنی خوببودن. دقیقاً وقتی من این بیت را خواندم، تند هم داشتم میخواندم، آقا متوجه شدند و گفتند خوبی بود؟ گفتم بله و سریع ادامه دادم که آبرویم نرود؛ چون اگر مکث میکردم ایشان مجبور بودند توضیح دهند آن «ی» با این «ی» فرق دارد. خیلی از بچههایی که آنجا بودند حتی متوجه این اشارهای که ایشان کرد و بلهای که من گفتم برای حفظ آبرو نشدند.[۸]
هرکس باید عقیدهٔ خود را بگوید
علی معلم دامغانی دربارهٔ شب شعر آیت اللّه سیدعلی خامنهای تعریف میکند که:
امسال (۸۸) که بهنظر میرسید مقداری جلسه حساستر از سالهای گذشته باشد، توصیهٔ امثال ما این بود که شعرها را پیش از ارائه ببینیم؛ اما نه وقت گذاشت و نه بخت. البته در جلسه هم دیدیم که آقا نیز مخالفت خود را با این کار اعلام کردند. ایشان تذکر دادند که نمیگذارند حرف کسی توسط اشخاص دیگر عوض شود و هرکس باید عقیدهٔ خود را بگوید. در این چند سال، شاید در دو سه نفر شاعر، شعری خوانده و ایشان نسبت به یک قطعه یا یک موضعگیری، حساسیت نشان دادهاند. البته این حساسیت به مسائل ذوقی و سیاسی برنمیگردد؛ بلکه بیشتر ناظر به مسائلی است که متوجه منفعت عام بوده یا به مسائلی نظیر ذات مقدس حضرت حق و یا توحید برمیگردد، تذکر دادهاند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
کتاب را خواندهام
« | ابوالفضل زرویی نصرآباد نیز از آیت اللّه سیدعلی خامنهای خاطرهگویی میکند:
من گاهی دوستی را میبینم میگوید فلان کتاب من را خواندهای میگویم بله، کلی هم لذت بردم. بعد به ذهنم فشار میآورم بیتی، مصرعی یادم بیاید یا یک سرفصلی از قصهاش بگویم که آن دوست باورش شود من کتابش را خواندم. واقعیت این است که خیلی وقتها واقعاً نخواندهام. چند وقت پیش با گروهی از دوستان خدمت آقا بودیم. تعدادی از دوستان نویسنده بودند و داشتند دربارهٔ کتابهایشان صحبت میکردند. یکی از دوستان داستاننویس بالغبر چهلپنجاه کتاب از آثارش را آورده بود. بااینکه بنده دوست ایشان هستم، شاید تابهحال ده دوازده کتاب از ایشان بیشتر نخوانده بودم. آنهم با این وقت آزادی که من دارم و هیچ مقام سیاسی یا اداری دیگری ندارم. آن دوست بنده، یکیک کتابها را برمیداشت تا معرفی کند به آقا، اما همین که موضوع کتاب را میگفت، آقا میگفتند بله این کتاب را خواندهام و توضیحاتی دربارهٔ محتوای کتاب میدادند. هر کتابی را که اسم میبرد آقا دلیل میآوردند که خواندهاند. حتی کتابی بود که در سال ۶۳، تنها ۱۲۰۰ نسخه از آن منتشر شده بود و خود نویسنده هم دیگر آن کتاب را نداشت؛ اما آقا آن را هم خوانده بودند و دربارهٔ آن تحلیل داشتند. این طور نبود که مثلاً بهتعریف بگویند اتفاقاً شما همهٔ کارهایت خوب است، بلکه تحلیل و توضیح داشتند. |
» |
از این طرف که منم راه کاروان باز است
افشین علا میگوید:
- بعد از وقایع تلخی که در سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد، بههرحال کدورتها و شکافهایی در جامعهٔ ما ایجاد شد. بنده جزو کسانی بودم که به برخی از اقدامات انتقاد داشتم؛ اما واقعاً دوست داشتم که بعد از ۸۸ ایشان را ملاقات کنم و شخصاً حرفهایم را به ایشان عرض کنم. چون خیلیها فکر میکنند که در حضور رهبری هیچ نظری که مخالف نظر ایشان باشد، نمیشود بر زبان آورد؛ درحالیکه اینگونه نیست. واقعاً استنباط شخصی من این است که با شناختی که از ایشان پیدا کردم طی اینهمه سال، شخص ایشان هرگز چنین رویهای را ندارند... وقتی که خیلی محترمانه، قبل از اینکه شعر خودم را بخوانم گلایهٔ خودم را خدمت ایشان عرض کردم، ایشان با آن بیت قشنگی که خواندند، پیام خیلی اثرگذاری دادند:
تو قاصد ار نفرستی و نامه ننویسی | از این طرف که منم راه کاروان باز است[۹] |
اولین جرقهٔ مجله گلآقا
رضا رفیعی شاگر مرحوم کیومرث صابری بهنقل از استادش میگوید:
- آقای خامنهای باتوجهبه سوابقی که از طنزنویسی من سراغ داشتند، به من پیشنهاد دادند که چرا نمیروید یک مجلهٔ طنز راه بیاندازید یا این طنز را بهطور جدی پیگیر شوید؟ یعنی درحقیقت اولین جرقهٔ این اتفاق را که مجلهٔ طنز شکل بگیرد، رهبری پیش آوردند و همین هم انگیزهای شد که این مجله شکل بگیرد. صابری بعد از آن اتفاق ستون گلآقا در روزنامهٔ اطلاعات را در سال ۱۳۶۹ به هفتهنامهای تبدیل کرد که در همان نسخهٔ اول به چاپ دوم رسید.[۱۰]
شراب ناب کجا
علیرضا قزوه نوبت را به حجتالاسلام رَشاد داد. آقای رشاد هم با رندی گفت: تعارف نمیکنم؛ چون تعارف آمدونیامد دارد. یکوقت دیدی گفتند نخوان. بعد شروع کرد:
اسب مست و دشت مست و جاده مست | هم زره هم تیغ هم کباده مست |
رهبر بعد از شعر او گفت: یکی از مصراعهای دوم به نظرم وزنش زیاد شد، یک افاعیل زیاد داشت. در قافیهها هم یک جاهایی «ه» غیرملفوظ نداشت.
رشاد گفت: حافظ هم داره! رهبر جواب داد:
- نخیر! نخیر! آن لهجه شیرازی است. شیرازیها «تا به کجا» را میگویند «تاب کجا» آنوقت این با «شراب ناب کجا» قافیه میشود.[۱۱]
رفت و برگشت گلآقا
رضا رفیعی خاطرهای هم از مرحوم صابری دارد که ایشان از دوران ریاستجمهوری آقای خامنهای تعریف میکردند. ظاهراً هر رئیسجمهور جدیدی که میآید، در ریاستجمهوری فرمهایی پخش میکنند برای شناسایی افراد. آقای صابری توقع نداشت که به ایشان هم فرم را بدهند و خیال میکرد چون از قبل بوده است نیازی به پرسشنامه نیست. زیر پرسشنامه شعری نوشته بود از این قرار که:
از نورسیدگان خرابات نیستیم | چون خشت، پا شکستهٔ میخانهایم ما |
این بیت را نوشته بود و میخواست از ریاستجمهوری برود که یکدفعه تلفن زنگ میخورد و رهبر انقلاب از پشن تلفن یک بیت دیگر از همان شعر را میخوانند:
عشاق را به تیغ زبان گرم میکنیم | چون شمع، تازیانهٔ پروانهایم ما |
همانجا گوشی در دست مرحوم صابری شل شد و از تصمیمش برگشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جملات برگزیده [آیتالله] خامنهای در شب شعر
واکنشهای سریع
« | ما طی تاریخ و در زمان معاصرِ نزدیک به خودمان هم داشتیم مواردی را که همین واکنشهای سریع بهترین آثار را بهوجود آورد. وقتی که آن هواپیمای اسرائیلی را آن دختر ربود، مرحوم امیری فیروزکوهی [قصیدهای گفت] حالا امیری فیروزکوهی، دوستانی که ایشان را میشناسند [میدانند]، خب ایشان جوان و انقلابی و مانند اینها که نبود؛ امّا روی آن احساسی که پیدا کرد، یک قصیده زیبا و عالی همانوقت، سال چهلوچند، گفت، متناسب با موقع، متناسب با زمان:
حالا خیلی از ابیاتش را یادم نیست، آنوقتها خیلی از بیتهایش را بلد بودیم؛ من از خود ایشان شنیده بودم. علیایّحال، این خیلی خوب است، اینکه به حوادث واکنش سریع نشان داده و تبیین بشود، این بسیار خوب است.[۱۲] |
» |
برای دلتنگی شاعران اصالت قائلیم
« | اگر احساسات شاعرانه، عاشقانه و احساسات مربوط به مسائل جاری زندگی در شعر نیاید شعر همهٔ کار خود را انجام نداده است و گاهی البته افراط میشود و همهٔ شعر میشود این احساسات. غالب شعرا در همه زمانها دلتنگ بودهاند؛ یعنی حسرت چیزهایی را که نداشتهاند میخوردند. این دلتنگیها خیلی جاها هم مادی بود. در یکی از تذکرههای دوره مغولی، درحالیکه آن دوره هم دوره اوج احترام به شاعران و تأمین هزینههایشان بود و هموزنشان سکه میگرفتند، دیدم شاعری از کسادی بازارِ شعر، گله میکند و میگوید قدیمها خیلی بهتر بود. از این قبیل دلتنگیها زیاد است و جای اشکال هم نیست. به شعرهای این گونهای ایرادی نمیتوان گرفت. |
» |
عظمت صائب
بعد از حافظ، هیچ غزلسرایی به عظمت صائب نیامده است. بعد از رودکی، هیچ شاعری به تعداد صائب شعر نگفته است؛ دویستهزار بیت شعر دارد. البته شاعرِ حسابی که بشود روی شعرش ایستاد و از شعرش دفاع کرد، مدنظر است...[۱۴]
از صداوسیما شاکیام
من از صداوسیما گلهمندم، بهدلیلاینکه بهجای ترویج زبان صحیح و معیار و زبان صیقلخورده و درست، گاهی زبان بیهویت و تعابیر غلط و بدتر از همه، تعابیر خارجی را ترویج میکند. انتشار فلان لغت فرنگی یک مترجم یا نویسنده از تلویزیون، موجب عمومیشدن آن لغت و آلودهشدن زبان به زوائد مضر میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
تلویزان و رادیان
« | من گفتم ما میتوانستیم مثلاً همین طور که عربها وقتی که تلویزیون آمد، به آن گفتند «تِلْفاز» -تلفاز یک ساخت لغت عربی است؛ ([مثل] مرحاض؛ تلفاز)- بگوییم «تلویزان» که یک شکل فارسی دارد. ما اصلاً در فارسی کلمهای شبیه رادیو نداریم، مگر حالا ممکن است بِندرت یک چیزی پیدا بشود؛ چه اشکال داشت که ما رادیو را میگفتیم «رادیان» تا میشد فارسی.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
نحوهٔ گزینش شعرا و اشعار
از زبان متولیان
انتخاب شاعران در شب شعر سیدعلی خامنهای حرف و حدیثهایی زیادی بهوجود آورده است؛ ولی متولیان این برنامه نظیر محسن مؤمنی شریف در باب نحوهٔ انتخاب شاعران این شب، چنین میگویند:
برای انتخاب شاعران معیارهای بسیاری درنظر گرفته میشود. یکی از خط قرمزها برای انتخاب شاعران، شعریت اشعارشان است که حضرت آقا در جلسات بر آن تأکید دارند. همچنین اشعاری که در مدح ایشان باشند برای قرائت در جلسه انتخاب نمیشوند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
توضیحات علیرضا قزوه
هیئتی وجود دارد که انتخاب شعرها را برعهده دارد و بنده نیز ششهفت سالی هست که عضو آن هستم. مکانیزم انتخاب شعر نیز به این صورت است که از شعرایی که شعرهای خوب ارایه میدهند و در جشنوارههای مختلف مقام میآورند، درخواست میکنیم که مثلاً سه یا پنج شعر خود را برای ما بفرستند. هیئت نیز بهترین شعر را از جهت ادبی، ساختاری، دستوری به آن شاعر پیشنهاد میکند که صرفاً در حد پیشنهاد است. مثلاً دوستان به آن شاعر جوان ورامینی که آن شعر زیبای انتقادی را خواند، شعر دیگری را پیشنهاد کرده بودند؛ اما خودش دوست داشت و شعر دیگری خواند.[۱۵]
مهمان ویژه
بلرام شکلا، شاعر و پژوهشگر هندی است که بهزبان فارسی شعر میگوید و مهمان ویژهٔ شب شعر سیدعلی خامنهایی در سال ۱۳۹۳ بود. سرودهای که وی برای جمع خواند، به امام علی(ع) تقدیم کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مجریان برنامه
ساعد باقری که از اعضای انجمن شاعران ایران است، پیشتر در جلسات شعر رهبر مجری و در تلویزیون ایران نیز فعال بود؛ اما پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ و طرفداری از جنبش سبز به صف منتقدان پیوست و در این محفل شرکت نکرد با این که از امسال ویژه برنامهٔ سحرگاهی شبکه چهار در ماه رمضان را اجرا میکند.[۱۶] پس از جدایی باقری از جلسهٔ نیمه رمضان، علیرضا قزوه -یکی از شاعران نزدیک به دفتر رهبر- اجرای این برنامه را برعهده گرفت.[۱۷]
از ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸ اجرای این محفل برعهده مرتضی امیری اسفندقه گذاشته شد. هنوز دلایل کنار نشستن قزوه بیان نشده است.[۱۸]
نقد شب شعر سیدعلی خامنهای
در وبگاه رسمیِ بیبیسی فارسی آمده:
- انتقادها به برگزاری شب شعر سیدعلی خامنهای همواره مطرح بوده است؛ در زمانهای که حتی سنگ قبر شاعران بزرگ ایران از گزند مصون نیست، ادیبان مستقل هیچگاه در چنین مراسمی شرکت نکردند و آن را نشانهٔ توجه عالیترین مقام حکومت به هنر شعر ندانستند... . صرفنظر از روال یکنواخت، شعرهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک و ستایشهای غلوآمیز از رهبر جمهوری اسلامی، شرکتنکردن برخی از شاعران مهم در این جلسه، موفقیت این شب شعر را در جذب یا نگهداری شاعران نزدیک به حکومت، بهچالش میکشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در کنار تمام حرف و حدیثهای مطرح، وبلاگ آقاگل نیز این جلسه را نقد کرده است. او به موضوعهای زیر اشاره کرده است:
- نحوهٔ انتخاب شاعران برای شرکت در این مراسم
- طیف شاعران مدعو به مراسم این شب
- نماینده و نمادی بودن یا نبودن شاعران انتخابی از جریان شعری کل کشور
- آیینیبودن بیشتر شعرهایی که در این شب خوانده میشود و آنهم در نازلترین سطح آن[۱۹]
مکان و زمان
شب شعر سیدعلی خامنهای در بیت رهبری در خیابان فلسطین تهران، از یک ساعت مانده به غروبِ شب چهاردهم رمضان، مصادف با شب ولادت امام حسن مجتبی(ع) آغاز و تقربباً گاه تا دقایقی بعد از نیمهشب هم ادامه مییابد. [۲۰]
نمونهای از شعرخوانی
رمضان۸۹ که علیرضا قزوه، مجری برنامه، گفت:
- آقای حداد میگوید، شعر طنز چرا نداریم. خیلی وقت هم هست جعفریان اشاره میکند به ناصر فیض. حالا من هم میترسم ناصر بخواند. یک چیزی گفته که نمیدانم بخواند یا نه.
فیض گفت: آقای قزوه ترست خیلی بیجا نیست. بعد شعرش را شروع کرد، درحالیکه رهبر با لبخند میشنید و به ریشهای سفیدش دست میکشید:
با سر آمد علیرضا قزوه | شد سرآمد علیرضا قزوه | |
همه باید به یک طرف بروند | تا شود رد علیرضا قزوه | |
شعرهایش در ابتدا بودند | یک مجلد علیرضا قزوه | |
چاپ آثار او پس از چندی | شد مجدد علیرضا قزوه | |
نیست جایی و ارگانی | که نباشد علیرضا قزوه | |
شک ندارم که بیشتر از صد | شغل دارد علیرضا قزوه | |
شکر ایزد که زن گرفت و نماند | شد سرآمد علیرضا قزوه | |
نمرهٔ دیگران اگر شد بیست | شد ولی صد علیرضا قزوه | |
بیت رهبر علیرضا قزوه | توی مرقد علیرضا قزوه | |
به یقین رشد کرده از هر حیث | خاصه از قد علیرضا قزوه | |
یک نفر گفت مخلصیم آقا | گفت باشد علیرضا قزوه | |
بوق تکتک تمام شاعرها | بوق ممتد علیرضا قزوه | |
کنگره نیست کنگره وقتی | که ندارد علیرضا قزوه | |
هیچکس مصرعی نخواهد خواند | تا نیاید علیرضا قزوه | |
هرکجا میروی پی کاری | میرسد عد [عدل] علیرضا قزوه | |
وای بر حال تو اگر با تو | بشود بد علیرضا قزوه | |
من که میترسم از عواقب آن | به محمد علیرضا قزوه | |
قزوه یک شاعر است اما کاش... | هیس! آمد علیرضا قزوه |
جمعیت خندان و بشاش منتظر عکسالعمل رهبر یا قزوه بودند که رهبر گفت:
:«خیلی خوب. طیبالله انفاسکم.» شما بالاخره برادرزنهاتونو عوض کردید یا نه؟
جمعیت از خنده منفجر شدند.[۲۱]
حاشیهنویسیها
حاشیهنویسیهای شبهای شعر سیدعلی خامنهای در نیمهٔ رمضان، نوشتههایی خودمانی از این شبها برای مخاطبان بههمراه داشته است. این حاشیهنویسی برعهدهٔ مهدی قزلی بوده است که مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان است. نمونههای زیر متنهایی است کوتاه، از نوشتههای قزلی که طی سالهای مختلف نوشته شده است.
احترام بهعلاوهٔ سیگار و فندک
نیمهٔ رمضان ۸۹ بود که در صف بودم عبور از بازرسی. میرشکاک و مجتبی رحماندوست جلوی ما بودند. محافظها با ادب و احترام ازشان خواستند وسایلشان را بدهند برای چک و خودشان را هم بازرسی کردند. یکی سیگارش را درآورد و فندک و کاغذی، دیگری عصا و پای مصنوعی و کتابی. از تعجب داشتم شاخ درمیآوردم، نه بهدلیل اینکه عصای جانباز را برگرداندند، بل اینکه سیگار و فندک آن دیگری را با احترام تقدیم کردند. آنها هم خوشوبشکنان رفتند. محافظ به شانهام زد و گفت: حواستان کجاست؟ وسایلتان را بگذارید روی میز...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ناقوس
اتاقک نگهبانی درِ [خیابان] فلسطین منتظر ایستاده بودیم تا نگهبان با مرکز دربارهٔ وجود و تأیید اسمها استعلام کند که مردی گذشته از سن میانسالی، ولی قد بلند و آراسته وارد شد. معلوم شد چند دقیقه قبل هم داخل اتاق بوده و خوشش نیامده که گفتهاند برود از درِ غربی وارد شود. دانههای درشت عرق روی پیشانی و دو طرف سرش که کممو شده بود، برق میزد. نور آفتاب هم کمرمق و مایل از غرب، دانههای عرق را نورپردازی کرده بود. مرد که لهجهٔ شهرستانی داشت کلافه بود. با خودش غرولند میکرد. نگهبان کارت ورود از او میخواست و او نداشت. کارتها دست مسئولان اجرایی جلسه بود که کنار درِ غربی مستقر بودند. نگهبان فهمیده بود کار مرد شاعر شهرستانی را باید حل کند و او به درِ غربی نخواهد رفت. تلفن را برداشت و بعد از گفتوگویی از مرد پرسید: حاج آقا اسم شما؟
مرد جواب داد: ناقوس!
نگهبان تعجب کرد و دوباره پرسید: اسمتان؟
مرد با اعتمادبهنفس گفت: «ناقوس. همه میشناسند، تخلصمه. همینو بگو... یا اگر نمیدونه بگو یوسفی، حسین یوسفی.»[۲۲]
جای خالی فیض
در شب شعر نیمهٔ رمضان۹۱، ناصر فیض از سرجایش بلند شده بود و رفته بود یکی از رفقایش را که سمت دیگری نشسته، ببیند. یک نفر دیگر آمد و جای او نشست. وقتی فیض برگشت و جایش را پُر دید، گفت:
- ۵۳ سال است این طوری زندگی میکنم. تا تکان میخورم یکی جایم را میگیرد! و همه دوروبریهایش زدند زیر خنده. فیض تقریباً هر حرفی میزد، جدی یا شوخی، باعث خنده اطرافیانش میشد.[۲۳]
عصای مجتبی
محمدحسین جعفریان لنگلنگان آمد و با چند نفری سلاموعلیکی کرد و تا چشمش به مجتبی رحماندوست افتاد که نشسته بود روی صندلی، با حسرت پرسید:
- صندلی را از کجا آوردی؟
رحماندوست هم به عصای جعفریان اشاره کرد و گفت:
- تو عصا را از کجا آوردی؟ مخصوص همین جلسه است؟خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- تو عصا را از کجا آوردی؟ مخصوص همین جلسه است؟خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
۱۶۰۰ صفحه
جلسه شب شعر نیمهٔ رمضان ۱۳۹۳، پشت سرم محمدکاظم کاظمی و سعیدیراد نشستهاند به صحبت. کاظمی خاطره کتابی را میگوید که این کتاب یک جور رمان تاریخی است از وضعیت ۵۰ سال اخیر افغانستان. یک روز محمدحسین جعفریان اطلاع داد که آقا این کتاب را خوانده و نظراتی هم دربارهاش دارند. من متعجب ماندم کتابی که پخش نشده چطور دست ایشان رسیده و چطور ایشان ۱۶۰۰ صفحه کتاب را با این سرعت خواندند. بعدتر متوجه شدیم یک نسخه از کتاب در نمایشگاه کتاب به ایشان هدیه شده و همان را خواندهاند.
توی دلم چند بار ۱۶۰۰ صفحه را تکرار کردم و در ذهنم ورق زدم. خیلی زیاد است! با خودم گفتم کاش آقا کتاب ۳۰۰صفحهای من را هم میخواندند.[۲۴]
خانهنشین
نیمه رمضان ۱۳۹۷ وقتی که امیری اسفندقه، افشین علا را بهعنوان نفر بعد شعرخوانی معرفی کرد. علا گفت: بهلطف مسئولان فرهنگی، خانهنشین شدم و بیشتر شعر کار میکنم. آقا گفتند:
- ازشون بخواهید که این لطف را به بقیه هم بکنند!
علا شعری نوجوانانه خواند. آقا از بیت اولش ایرادی گرفت و علا بعد از کشوقوسی قبول کرد که باید درستش کند.[۲۵]
علی جنتیِ وزیر ارشاد
آقا از کنار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که با تأخیر هم آمده بود میگذرند و میگویند: با آقای وزیر حرف زیاد داریم، در عرصه فرهنگ اشکال جدی داریم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
منبعشناسیخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
- «جمعیت ارباب وفا»: ۱۳۹۰، انتشارات انقلاب اسلامی
- «شب پانزدهم»، ۱۳۸۸، انتشارات انقلاب اسلامی
- «شب شاعران بیدل»، ۱۳۸۹، انتشارات انقلاب اسلامی، در سه بخش:
- اشعار ۳۰ شاعر حاضر در این برنامه.
- بیانات سیدعلی خامنهای، تحلیل وی از روند شعر و جایگاه آن در گفتمان انقلاب اسلامی، توصیه و سفارش به شاعران و مسئولان حوزه فرهنگ و ادب کشور.
- مروری اِجمالی بر زندگینامه شاعران و مجموعهای از تصاویر این دیدار.
پانویس
- ↑ «حضور آیتالله خامنهای در انجمنهای شعری».
- ↑ «خاطره رضا امیرخانی از قنوت رهبر».
- ↑ «شعرخوانی سعید بیابانکی».
- ↑ «شب شاعران بیدل؛ روایت شاعران از دیدار با رهبر انقلاب».
- ↑ پیشینه جلسات شعر
- ↑ «دیدار خامنهای با هنرمندان؛ تلفیق رهبری مکتب با توهم شاعری».
- ↑ «شاعران چگونه برای دیدار با رهبری انتخاب میشوند؟».
- ↑ «مسئولیت اجتماعی ما برای ایجاد زندگی شادمانه». ۱۸مرداد۱۳۹۵.
- ↑ «در کنار قیصر بودن، درس زندگی میداد.». ۸آبان۱۳۸۹.
- ↑ «اولین جرقه مجله گلآقا کی زده شد؟». ۱۲اریبهشت۱۳۹۶.
- ↑ «بزم شاعرانه رفقا». ۵شهریور۱۳۸۹.
- ↑ «جملات برگزیده در دیدار شاعران». ۱۰تیر۱۳۹۴.
- ↑ «اتفاق غافلگیرکننده».
- ↑ «چشم به راه صائبها...». ۱۹تیر۱۳۹۳.
- ↑ «خطشکن». ۵شهریور۱۳۸۹.
- ↑ «آشتی ساعد باقری با صدا و سیما».
- ↑ «چهل «سلبریتی واقعی» در جمهوری اسلامی ایران».
- ↑ «جلسه جدید».
- ↑ «در نقد جلسات شب شعر رهبری».
- ↑ «منظومهای از شعر و ادبیات ایرانی در شب بارانی».
- ↑ «بزم شاعرانه رفقا». ۵شهریور۱۳۸۹.
- ↑ ««ناقوس»». ۲۴مرداد۱۳۹۰.
- ↑ «زندگی یکنواخت طی ۵۳ سال». ۱۴مرداد۱۳۹۱.
- ↑ «شب غوغای شعر جوانها». ۲۱تیر۱۳۹۳.
- ↑ «دوست داریم شعر بخوانند». ۱۲خرداد۱۳۹۷.
پیوند به بیرون
- «شب شاعران بیدل؛ روایت شاعران از دیدار با رهبر انقلاب». تسنیم، ۲۱خرداد۱۳۹۶. بازبینیشده در ۲۹اردبهشت۱۳۹۸.
- «دیدار خامنهای با هنرمندان؛ تلفیق رهبری مکتب با توهم شاعری». رادیو فردا، ۱۶تیر۱۳۸۹. بازبینیشده در ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸.
- «مسئولیت اجتماعی ما برای ایجاد زندگی شادمانه». وبگاه خامنهای، ۱۸مرداد۱۳۹۵. بازبینیشده در ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸.
- «شاعران چگونه برای دیدار با رهبری انتخاب میشوند؟». ایبنا، ۲۹تیر۱۳۹۳. بازبینیشده در ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸.
- «چهل «سلبریتی واقعی» در جمهوری اسلامی ایران». رادیو زمانه، ۱۹بهمن۱۳۹۷. بازبینیشده در ۳۱اردیبهشت ۱۳۹۸.
- «جلسه جدید». تسنیم، ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۳۱اردیبهشت ۱۳۹۸.
- «از دربار تا بیت رهبری: شعر و قدرت در ایران». بیبیسی (صفحهٔ وبلاگ)، ۵بهمن ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸.
- «از کالای ایرانی تا مذمت عربستان». وبگاه بیبیسی فارسی، ۱۲خرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸.
- «شعرخوانی حسین جنتی». انتشارات انقلاب اسلامی، ۳شهریور۱۳۸۹. بازبینیشده در ۳۰اردیبهشت۱۳۹۸.
- «در نقد جلسات شب شعر رهبری». دو کلمه حرف حساب، ۱۰خرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۹ادیبهشت۱۳۹۸.
- «منظومهای از شعر و ادبیات ایرانی در شب بارانی». خبرگزاری مهر، ۱۰خرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۹ادیبهشت۱۳۹۸.
- «اتفاق غافلگیرکننده». خبرگزاری فارس، ۲مرداد۱۳۹۵. بازبینیشده در ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸.