مجتبی مینوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|ملیت = | |ملیت = | ||
|تاریخ تولد = ۱۹بهمن۱۲۸۱ | |تاریخ تولد = ۱۹بهمن۱۲۸۱ | ||
|محل تولد = | |محل تولد = تهران | ||
|والدین = '''شیخ عیسی شریعتمداری''' | |والدین = '''شیخ عیسی شریعتمداری''' | ||
|تاریخ مرگ = ۶بهمن۱۳۵۵ <ref name=''استاد مینوی''/><ref name=''نسخه چاپی''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۲}}</ref> | |تاریخ مرگ = ۶بهمن۱۳۵۵<ref name=''استاد مینوی''/><ref name=''نسخه چاپی''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۲}}</ref> | ||
|محل مرگ = تهران | |محل مرگ = تهران | ||
|علت مرگ = | |علت مرگ = | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|لقب = | |لقب = | ||
|بنیانگذار = | |بنیانگذار = | ||
|پیشه = استاد دانشگاه تهران{{سخ}} رایزن فرهنگی ایران در ترکیه{{سخ}} رئیس تعلیمات عالیهٔ وزارت فرهنگ {{سخ}} سرپرستی علمی بنیاد شاهنامهٔ فردوسی | |پیشه = استاد دانشگاه تهران{{سخ}}رایزن فرهنگی ایران در ترکیه{{سخ}}رئیس تعلیمات عالیهٔ وزارت فرهنگ{{سخ}}سرپرستی علمی بنیاد شاهنامهٔ فردوسی | ||
|سالهای نویسندگی = | |سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|دیوان اشعار = | |دیوان اشعار = | ||
|تخلص = | |تخلص = | ||
|فیلم | |فیلم ساخته براساس اثر = | ||
|همسر = | |همسر = | ||
|شریک زندگی = | |شریک زندگی = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:Minavi&zirinkob.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center> | [[پرونده:Minavi&zirinkob.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|'''<center>در کنار قمر آریان و [[عبدالحسین زرینکوب]]{{سخ}}لندن</center>''']] | ||
'''مجتبی مینوی''' | '''مجتبی مینوی''' پژوهشگر، ایرانشناس، شاهنامهپژوه، نسخهشناسِ برجستهٔ معاصر، مترجم و شاعر است. شاگر خَلف [[محمد قزوینی]] است که تصحیح متون قدیمی مهم ایران و تهیه میکروفیلم از نسخ خطی ارزشمندِ کتابخانههای ترکیه برای کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران، از برجستهترین خدمات علمی او در عرصه زبان، ادبیات، فرهنگ فارسی بهشمار میرود. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
مجتبی مینوی طهرانی ادیب، نویسنده، مصحّح، مورخ و مترجم بزرگ ایرانی از دانشآموختگان [[دارالفنون]] بود و در همین مدرسه با چهرههایی همچون [[صادق هدایت]] دوستی و مراوده داشت. او در کنار [[مسعود فرزاد]]، [[بزرگ علوی]] و صادق هدایت [[گروه ربعه]] را تشکیل داد. مینوی در نوجوانی با چهرههای سرشناسی چون [[محمدعلی فروغی]] و [[محمد قزوینی]] آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را از علامه قزوینی فراگرفت و با فروغی نیز در تهیهٔ خلاصهٔ شاهنامه همکاری کرد. مینوی سال۱۳۲۸ و در دورهٔ اوجگرفتن نهضت ملیشدن صنعت نفت پس از ۱۵ سال، از انگلستان به ایران بازگشت و در [[دانشگاه تهران]] به تدریس در [[دانشکده ادبیات دانشگاه تهران|دانشکدهٔ ادبیات]] پرداخت. سال۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت یافت تا با سفر به ترکیه، ضمن جستوجو در کتابخانههای این کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد. او گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالههایی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجلهٔ دانشکده ادبیات تهران طی سه شماره متوالی در سال۱۳۳۵ منتشر کرد. همان دوران موفق شد بیش از ده هزار نسخه خطی را بهصورت میکروفیلم بایگانی کند که اکنون در [[کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران]] نگهداری میشود. | |||
مجتبی مینوی | |||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
== | ==از میان یادها== | ||
===داستانک عشق=== | ===داستانک عشق=== | ||
===نیش قلمش اشک استاد را درآورد=== | ===نیش قلمش اشک استاد را درآورد=== | ||
عباس اقبال استاد مینوی و یغمایی بود. روزی | [[عباس اقبال آشتیانی|عباس اقبال]] استاد مینوی و [[جبیب یغمایی|یغمایی]] بود. روزی یغمایی، اقبال را اشک درچشم، میبیند. استاد که از نقدی تند که دربارهاش در [[مجله یغما]] چاپ شده بود، ناراحت بود، میگوید: من با تو و مینوی که هر دو شاگردم بودهاید چه کردهام؟ یغمایی میگوید: مینوی نوشته نه من. پاسخ میشود: او نوشت تو چرا باید چاپ کنی!<ref name=''استاد مینوی''>{{یادکرد|نویسنده= یغمایی|مقاله= استاد مجتبی مینوی|ژورنال= یغما|تاریخ= ۱۳۵۵|شماره= ۳۴۲|صفحه= ۷۴۶تا۷۵۱}}</ref> | ||
===از کلاس اخراج شدم=== | ===از کلاس اخراج شدم=== | ||
هنگام تحصیل در دارالمعلمین، به کلاس درس «صدیقاعلم» میرود که انگلیسی درس میداد. وارد کلاس میشود. معلم شروع میکند به انگلیسی حرفزدن؛ اما مینوی چیزی نمیفهمد. وقتی اعلم میبیند او چیزی متوجه نمیشود، بهفارسی میپرسد: چرا دیر سر کلاس آمدهای. مینوی از برگزاری کلاس اظهار بیاطلاعی میکند. «صدیقاعلم» میگوید ما در این کلاس انگلیسی حرف میزنیم، تو هم باید انگلیسی یاد بگیری. بعد، مینوی میرود و گوشهای از کلاس مینشیند و گوش میدهد. میگوید: «دیدم آقای «صدیقاعلم» میگویند sundy و mondy و من که گمان کرده بودم «ماندی» مهمل «ساندی» است، خندهام گرفت و همین باعث شد که آقای «صدیقاعلم» مرا از کلاس بیرون کرد و بنده هم انگلیسی یاد نگرفتم.»<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
===این، اولین شغلم بود=== | ===این، اولین شغلم بود=== | ||
در آن زمان اعلام کرده بودند که | در آن زمان اعلام کرده بودند که هرکس تصدیق ششم ابتدایی داشته باشد، میتواند معلم شود. مینوی که این تصدیق را داشت، داوطلب معلمی میشود. به او میگویند: تو به این کوچولویی چطور میخواهی معلم بشوی؟ میگوید: کسانی که من به آنها درس خواهم داد، از من کوچکترند. این نخستین شغل مینوی بود.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''>{{یادکرد|نویسنده=|مقاله=مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده|ترجمه=|ژورنال=کتابِ امروز|تاریخ=۱۳۵۲|دوره=|شماره= ۶|صفحه ۲تا۱۹}}</ref> | ||
===با مادرم انگلیسی حرف میزدم=== | ===با مادرم انگلیسی حرف میزدم=== | ||
مینوی علاقه زیادی به یادگیری | مینوی علاقه زیادی به یادگیری انگلیسی داشت. زمانی که به لندن رفته بود، علاوهبر کلاس زبانی که سپری میکرد، شبی پنجاهشصت و گاه هفتاد صفحه کتاب انگلیسی میخواند. به آثار «چارلز دیکنز» رماننویس انگلیسی علاقهٔ وافر داشت. بهگفتهٔ خود، بیش از هزار کتاب انگلیسی خوانده است. چنان شوری به یادگیری این زبان داشت که گاهی در خواب با مادرش انگلیسی صحبت میکرد و مادرش هم انگلیسی جوابش را میداد؛ درحالیکه مادرش اصلاً انگلیسی نمیدانست!<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | ||
==زندگی و یادگار== | |||
==زندگی و | |||
===سالشمار=== | ===سالشمار=== | ||
* | * '''۱۲۸۲''': تولد در تهران، نوزدهم بهمن | ||
* '''۱۲۸۶''': تحصیل در مکتبخانه بهاصرار خودش و ختم قرآن قبل از ۵سالگی | |||
*۱۲۸۶ | * '''۱۲۸۷''': تحصیل در مدرسهٔ شهر سامرا در سن ۵سالگی. | ||
* '''۱۲۹۰''': بازگشت به ایران و حفظ کامل قرآن کریم در ۸سالگی | |||
*۱۲۸۷ | * '''۱۲۹۱''': ادامه تحصیل در مدارس «امانت» و «افتخاریه» | ||
* '''۱۲۹۸''': عزیمت به رشت بههمراه خانواده درپی انتصاب پدر به ریاست عدلیهٔ رشت؛ منشیگری در عدلیه | |||
*۱۲۹۰ بازگشت به | * '''۱۲۹۹''': شروع به تحصیل در دارالمعلمین | ||
* '''۱۳۰۲''': بازگشت به تهران درپی اشتغال پدر در مجلس شورای ملی؛ تندنویس مجلس شورای ملی بهمدت ۲ سال | |||
*۱۲۹۱ ادامه | * '''۱۳۰۷''': تصحیح و چاپ دیوان ناصرخسرو؛ عزیمت به فرانسه بهمنظور تأسیس دفتر سرپرستی محصلین در سفارت ایران و انتصاب در پست معاونت آن دفتر؛ بازگشت به ایران پس از چند ماه درپی اختلاف وی و رئیس آن دفتر؛ ریاست کتابخانه معارف همان [[کتابخانه ملی]] فعلی؛ آشنایی با [[علامه قزوینی]] و فراگیری روش نقد تحقیقی نزد وی | ||
* '''۱۳۰۸''': سرپرستی محصلین ایرانی در لندن؛ فراگیری کامل زبانهای انگلیسی و فرانسوی؛ حشرونشر با مستشرقان مطرح اروپایی طی مدت اقامتش در اروپا؛ شکایت حسودان و بدطینتان از کتاب مینوی نزد رضاشاه و دستور توقیف و جمعآوری آن توسط شاه؛ قطع حقوق وی از وزارت معارف به دستور شاه؛ ادامه اقامت اجباری در اروپا بهمدت ۱۵ سال | |||
*۱۲۹۸ | * '''۱۳۱۰''': [[تصحیح متون|تصحیح]] «سیاستنامه» با همکاری خلخالی | ||
* '''۱۳۱۱''': تصحیح کتاب «نامهٔ تنسر» | |||
*۱۲۹۹ شروع به | * '''۱۳۱۳''': حضور در کنگره بینالمللی هزارهٔ فردوسی در تهران؛ ترجمه و چاپ کتاب «وضع ملت، دولت و دربار ایران در دورهٔ ساسانی» نوشتهٔ پرفسور «آرتور کریستین»؛ سفر به انگلیس | ||
* '''۱۳۱۴''': تصحیح داستان «ویسورامین فخرالدین اسعد گرگانی» | |||
*۱۳۰۲ بازگشت به تهران | * '''۱۳۱۸''': ریاست دبستان ایرانیان در ترکیه | ||
* '''۱۳۱۹''': سفر به انگلیس | |||
* ۱۳۰۷ | * '''۱۳۲۰''': رفع توقیف کتاب «وضع ملت، دولت و دربار ایران در دوره ساسانی»؛ تصحیح «رساله در امر مالیات»، تألیف خواجه نصیرالدین طوسی با همکاری «ولادیمیر مینورسکی» | ||
* '''۱۳۲۸''': بازگشت به ایران درپی دعوت به تدریس از سوی دانشگاه تهران؛ تدریس «تاریخ ایران بعد از اسلام» در دو دانشکدهٔ [[دانشکده ادبیات دانشگاه تهران|ادبیات]] و الهیات | |||
*۱۳۰۸ | * '''۱۳۳۰''': رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بهمدت ۴ سال؛ شرکت در کنگرهٔ بینالمللی خاورشناسان استانبول؛ شروع به یادداشتبرداری از دوازدههزار جلد کتاب خطیِ کتابخانههای ترکیه؛ عکسبرداری و تهیه میکرو فیلم از آن کتابها و ارسال آن برای [[کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران]] | ||
* '''۱۳۳۱''': تصحیح کتاب «منصفات» اثر افضلالدین کاشانی | |||
*۱۳۱۰ | * '''۱۳۳۲''': شرکت در سمینار بررسی فرهنگ اسلامی در پرینستون؛ ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ | ||
* '''۱۳۳۳''': تصحیح «عیونالحکمه » تألیف ابوعلی سینا با همکاری [[یحیی مهدوی]] | |||
*۱۳۱۱ تصحیح کتاب «نامهٔ تنسر» | * '''۱۳۳۵''': شرکت در سمینار «تمدن غرب از نظر مشرق زمین» در شهر ونیز؛ تألیف کتاب «پانزده گفتار» درباب ادبیات اروپایی و تطبیق آنها با ادب فارسی؛ چاپ رهآوردِ سفرهایش به ترکیه در مجموعهمقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات تهران طی سه شمارهٔ متوالی؛ تصحیح کتاب «تحریمهالقلم» اثر سنایی غزنوی | ||
* '''۱۳۳۸''': حضور فعال در سمینار «مورخان خاورمیانه» در لندن | |||
*۱۳۱۳ حضور در کنگره | * '''۱۳۳۹''': شرکت در کنگرهٔ بینالمللی هنر و معماری ایران در نیویورک؛ حضور در کنگرهٔ بینالمللی خاورشناسان در مسکو؛ تهیه فهرست برای نسخههای خطی فارسی کتابخانه «چستر بیتی» | ||
* '''۱۳۴۳''': تصحیح کتاب «کلیلهودمنه» ترجمه و انشای نصرالله منشی | |||
*۱۳۱۴ | * '''۱۳۴۴''': تصحیح سیرت جلالالدین منکبرتی | ||
* '''۱۳۴۵''': رد دعوت محمدرضاشاه برای حضور در ضیافت دربار | |||
*۱۳۱۸ | * '''۱۳۴۶''': شرکت در کنگرهٔ بینالمللی خاورشناسان در شهر انآربر؛ چاپ کتاب «فردوسی و شعر او» | ||
* '''۱۳۵۰''': تصحیح کتاب «وقفنامه ربع رشیدی» تألیف رشیدالدین فضلالله همدانی با همکاری [[ایرج افشار]] | |||
*۱۳۱۹ سفر به | * '''۱۳۵۲''': حضور در کنگرهٔ بینالمللی «خاورشناسان پاریس»؛ انتشار کتاب «تاریخ و فرهنگ» | ||
* '''۱۳۵۴''': تصحیح کتاب «احوال و اقوال شیخابوالحسن خرقانی» | |||
*۱۳۲۰ رفع | * '''۱۳۵۵''': بستریشدن در بیمارستان در اثر زمینخوردن و شکستگی دنده | ||
* '''۱۳۵۵''': پیوستن به ملکوت، ششم بهمنماه | |||
===مختصری از شرح زندگی=== | |||
سال۱۲۸۲ش مینوی در خانوادهای روحانی متولد میشود. کودکیاش بین سه تا هشتسالگی در سامره میگذرد. پنجساله است که شروع به خواندن قرآن، گلستان و دیوان حافظ میکند. پس از بازگشت به ایران، تحصیلات متوسطهاش را در مدرسههای «امانت»، «اسلام» و [[دارالفنون]] سپری میکند. در این ایام مدتی هم پیشنماز مدرسه میشود. با «نصرتالله باستان»، [[صادق هدایت]] و [[مسعود فرزاد]] همدوره است. سال۱۳۰۹ همراه «حسن تقیزاده» عازم لندن میشود. در آنجا سرپرستیِ محصلین ایرانی میشود و سرگرم یادگرفتن زبان انگلیسی در کینگزکالج و مدرسه پلیتنیک. پس از بازگشت به ایران در وزارت معارف (وزارت فرهنگ و ارشاد کنونی) مشغولبهکار میشود.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | |||
=== | |||
مینوی در | |||
====گروه ربعه==== | ====گروه ربعه==== | ||
در همان دوران تحصیل در دارالفنون است که دوستیاش با [[صادق هدایت]]، [[بزرگ علوی]]، [[عبدالحسین نوشین]]، [[مسعود فرزاد]] و یکی دو سال بعد، [[پرویز ناتل خانلری]]، به تشکیل گروهی به نام «ربعه» منتهی میشود. در آن روزها اغلب در کافهها دور هم جمع میشدند و | در همان دوران تحصیل در دارالفنون است که دوستیاش با [[صادق هدایت]]، [[بزرگ علوی]]، [[عبدالحسین نوشین]]، [[مسعود فرزاد]] و یکی دو سال بعد، [[پرویز ناتل خانلری]]، به تشکیل گروهی به نام «ربعه» منتهی میشود. در آن روزها اغلب در کافهها دور هم جمع میشدند و شطرنجبازی میکردند و سعی میکردند در سیاست دخالتی نکنند. مینوی این پنجسال را دوره «کمال کاروری و کاربری» این گروه میداند. | ||
در همین دوران است که سه تابلو از شاهنامه را برای «هزاره فردوسی» آماده میکنند. مینوی '''«نامه تنسر»'''، '''«نوروزنامه»''' و '''«اطلال شهر پارسه»''' را چاپ میکند. با [[صادق هدایت]] کتاب '''«مازیار»''' را مینویسد؛ مینوی قسمت تاریخی آن را و هدایت قسمت نمایشیاش را. '''«ویس و رامین»''' و جلد اول شاهنامه را هم چاپ میکند. خلاصهٔ شاهنامه را با مرحوم فروغی درست میکند و '''«شاهنشاهی ساسانیان»''' اثر «کریستین سن» ایرانشناس دانمارکی را ترجمه میکند. | در همین دوران است که سه تابلو از شاهنامه را برای «هزاره فردوسی» آماده میکنند. مینوی '''«نامه تنسر»'''، '''«نوروزنامه»''' و '''«اطلال شهر پارسه»''' را چاپ میکند. با [[صادق هدایت]] کتاب '''«مازیار»''' را مینویسد؛ مینوی قسمت تاریخی آن را و هدایت قسمت نمایشیاش را. '''«ویس و رامین»''' و جلد اول شاهنامه را هم چاپ میکند. خلاصهٔ شاهنامه را با مرحوم [[محمدعلی فروغی]] درست میکند و '''«شاهنشاهی ساسانیان»''' اثر «کریستین سن» ایرانشناس دانمارکی را ترجمه میکند. پس از آن راهی لندن میشود.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | ||
====مینوی و کتابخانههای ترکیه==== | ====مینوی و کتابخانههای ترکیه==== | ||
مدت اقامتش در انگلیس هم تحصیل میکرد هم تدریس. نزد «والتر هنینگ» ایرانشناس آلمانی و انگلیسی، پهلوی میخواند، در دانشگاه آکسفورد نیز تدریس میکند. | مدت اقامتش در انگلیس هم تحصیل میکرد هم تدریس. نزد «والتر هنینگ» ایرانشناس آلمانی و انگلیسی، پهلوی میخواند، در دانشگاه آکسفورد نیز تدریس میکند. مینوی بیش از ده سال در انگلستان میماند و سالها به تحقیق و پژوهش و نوشتن مشغول میشود. میخواهد به وطن بازگردد؛ اما کینهای که وزارت معارف و سایرین از او بابت چاپ کتابش داشتند، کار را برایش دشوار کرده بود. درنهایت ابلاغیهای صادر میشود و به او در سمت رئیس دبستان ایرانیان در استانبول عازم ترکیه میشود. در آنجاست که به عظمت کتابخانههای ترکیه پی میبرد و زمینه را برای عکسبرداری از کتابخانه موجود در آن فراهم میکند. پس از بازگشت به ایران، از طرف دانشگاه مأمور عکسبرداری از کتابهای کتابخانه ترکیه میشود. پس از آن، رایزن فرهنگی در ترکیه شد که چهار سال ادامه یافت. در این مدت بیش از دهدوازههزار جلد از کتابهای خطی موجود در کتابخانههای ترکیه را بررسی و یادداشتهایی از آنها تهیه میکند.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | ||
مینوی بیش از ده سال در انگلستان میماند و سالها به تحقیق و پژوهش و نوشتن مشغول میشود. میخواهد به وطن | |||
[[پرونده:His library.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''میراث استاد مینوی''']] | [[پرونده:His library.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''میراث استاد مینوی''']] | ||
[[پرونده:His library 2.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''حاصل یکعمر پویندگی مینوی''']] | [[پرونده:His library 2.jpg|180px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''حاصل یکعمر پویندگی مینوی''']] | ||
====کتابخانه شخصی مینوی==== | ====کتابخانه شخصی مینوی==== | ||
هر کتابی که میخرید، تاریخ خرید و نامش بر روی آن نقش میبست. در پایان عمر، کتابخانهای کمنظیر و غنی | هر کتابی که میخرید، تاریخ خرید و نامش بر روی آن نقش میبست. در پایان عمر، کتابخانهای کمنظیر و غنی افزونبر بیستوپنجهزار جلد کتاب داشت که حاصل یک عمر تکاپوی خود را یکجا به ملت ایران تقدیم کرد.<ref name=''نسخه چاپی''/> پس از درگذشت استاد، مدتی کتابخانه تعطیل بود و بعد از آن در اواخر دههٔ۶۰، کتابخانه با چند مجموعه دیگر نظیر «انجمن حکمت و فلسفه ایران» و «مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی» ادغام شد. درحالحاضر کتابخانه وابسته به «مرکز مطالعات فرهنگی» است. | ||
کتابهای این مجموعه | کتابهای این مجموعه بهزبانهای فارسی، عربی، اردو، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، روسی و دیگر زبانهاست. این کتابخانه همچنین دارای نسخههای خطی و عکسی در زمینههای ایرانشناسی، اسلامشناسی، تاریخ، ادبیات و جغرافیاست. | ||
===شخصیت و اندیشه=== | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
====شیفتگی مینوی به فردوسی و شاهنامه==== | ====شیفتگی مینوی به فردوسی و شاهنامه==== | ||
مینوی با شاهنامه زندگی میکرد. علاقهاش به این اثر وصفنشدنی بود. | مینوی با شاهنامه زندگی میکرد. علاقهاش به این اثر وصفنشدنی بود. فردوسی را جولانگه حس غرور ملی میدانست. معتقد بود که این اثر در دوام فرهنگ ایران نقش اساسی داشته است. از اینکه میدید شاهنامه در سدههای پیشین توسط ایرانشناسان خارجی تصحیح و چاپ شده، رنج میبرد. به نوشته [[محمدامین ریاحی]] '''مینوی به شاهنامه عشق میورزید و این تعلق خاطر از عشق او به ایران و عشق به کمال سرچشمه میگرفت'''.<ref name=''نظرگاه دیگران''/>}} | ||
معتقد بود که شاعران زیادی | معتقد بود که شاعران زیادی طی هزار سال گذشته، اشعار سست و رکیک خود را به شاهنامه فردوسی اضافه کردند که اصلاً با سبک و نوع شعر فردوسی تناسب ندارد. اشعار شاهنامه را پسوپیش کرده و گاه تغییر دادهاند و گاه کموزیاد کردهاند. بهعقیدهٔ او هرکسی هر کاری که دلش خواسته با این کتاب کرده؛ بهطوریکه اگر خود فردوسی هم زنده بشود نخواهد توانست ابیات خودش را از این میان دربیاورد؛ بنابرین معتقد بود که شاهنامه باید تصحیح شود و آنچه فردوسی گفته، به دست مردم برسد. به عقیده مینوی «کسی حق ندارد در آثار ملی ما دست ببرد و آن را به هر شکلی دلش میخواهد دربیاورد.»<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | ||
====عاشق وطن بود==== | ====عاشق وطن بود==== | ||
مینوی عاشق ادب و فرهنگ فارسی بود. این عشق با وجود او آمیخته شده بود. در | مینوی عاشق ادب و فرهنگ فارسی بود. این عشق با وجود او آمیخته شده بود. در ۲۸سپتامبر۱۹۴۷ از لندن به یحیی مهدوی نامهای مینویسد: عشق من و قلب من و جان من همواره مصروف ایران و متوجه ایرانیان و اسیر زبان و ادبیات فارسی است. دلم می خواهد به هموطنان خود ادبیات و حکم و زبان خودشان را بشناسانم و ادبیات و حکم عالم را معرفی کنم و آنها را به راه معرفت و حکمت بکشم؛ البته به قدری که از عهده مرد کمتربیتی مثل من برمیآید.<ref name=''مینوی''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۵|ک=پژوهشگران معاصر ایران|ص=۵}}</ref> | ||
====سختگیریها و تندیهای استاد==== | ====سختگیریها و تندیهای استاد==== | ||
درباره هر چیزی که به زبان و ادبیات فارسی مربوط میشد، سختگیر بود | درباره هر چیزی که به زبان و ادبیات فارسی مربوط میشد، سختگیر بود و تندمزاج. با کسی خصومت شخصی و درباره مسائل دنیوی نزاعی نداشت. دوستیها و دشمنیهایش بر گِرد زبان و ادبیات فارسی و هرچیز مرتبط به تحقیق و پژوهش میچرخید. بهبیان [[عباس زریاب خویی]]، هدف حملات او کسانی بودند که به زعم او با نداشتن صلاحیت، با لغتسازی و اشتقاق بازی میکردند یا متون قدیم را با بیدقتی بهچاپ میرساندند یا فلان کلمه را در جای خود بهکار نمیبردند... او فارسی و ادب آن را تا حد عشق ستایش میکرد و کدام عاشق است که ننگ حمله و بیاحترامی به معشوق را تحمل کند.<ref name=''مینوی''/> | ||
====ظرایف علمی مینوی==== | ====ظرایف علمی مینوی==== | ||
خط ۲۱۱: | خط ۱۴۱: | ||
==== شکلگیری بنیاد شاهنامه==== | ==== شکلگیری بنیاد شاهنامه==== | ||
شکلگیری این بنیاد با نام مینوی گره خورده است. فردوسیپژوهی و جستوجوگری در شاهنامه از دغدغههای مهم علمی او | شکلگیری این بنیاد با نام مینوی گره خورده است. فردوسیپژوهی و جستوجوگری در شاهنامه از دغدغههای مهم علمی او بود؛ ازاینرو میخواست با گردآوری کهنترین نسخههای شاهنامه، تصحیح انتقادی از این اثر در اختیار اهل تحقیق بگذارد. با تأسیس '''«بنیاد شاهنامه»''' نخستین کسی بود که سرپرسی آن را بهعهده گرفت. با تصحیح بخشهایی از شاهنامه مثل «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب»، بنیان تصحیحِ انتقادیِ شاهنامه را پیریزی کرد و با این کار «نهضت ادبی تحقیقی» را در ایران بنیان نهاد.<ref name=''بنیاد شاهنامه''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۶}}</ref> | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: HotPink}}{{ب|'''کنون گویم به جمع دوستداران'''|'''حکایت از گذشته روزگاران''}} | ====یادی منظوم از مجتبی مینوی==== | ||
{{ب|'''سخن از پنجهوششسال پیش است'''|'''دلم زین | شعر از [[حبیب یغمایی]] که در مراسم معرفی خدمات علمی مینوی در ۲۲اردیبهشت۱۳۵۶ در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران خوانده شد: | ||
{{ب|'''جوان بودم جوانی بیستساله'''|'''که در ری شد مرا روزی حواله''}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color: HotPink}}{{ب|'''کنون گویم به جمع دوستداران'''|'''حکایت از گذشته روزگاران'''}} | ||
{{ب|'''ز مهر یار و یاران دست شستم'''|'''به دارالعلم طهران راه جستم''}} | {{ب|'''سخن از پنجهوششسال پیش است'''|'''دلم زین پنجهوشش سال ریش است'''}} | ||
{{ب|'''در آن مکتب | {{ب|'''جوان بودم جوانی بیستساله'''|'''که در ری شد مرا روزی حواله'''}} | ||
{{ب|'''چه دانشور، چه دانشجو، جوانی'''|'''ز هر گون دانشی بسیار دانی''}} | {{ب|'''ز مهر یار و یاران دست شستم'''|'''به دارالعلم طهران راه جستم'''}} | ||
{{ب|''' | {{ب|'''در آن مکتب رفیقم، مجتبی بود'''|'''محصل بود؛ اما اوستا بود'''}} | ||
{{ب|'''یگانه گشته از اهل زمانه'''|'''به الفاظ متین و رأی مُتقن''<ref name=''پانزده گفتار''>{{پک|افشار| | {{ب|'''چه دانشور، چه دانشجو، جوانی'''|'''ز هر گون دانشی بسیار دانی'''}} | ||
{{ب|'''«منوچهری» به وصفش گفته نی من'''|'''که در هر فن بُد او استاد آن فن'''}} | |||
{{ب|'''یگانه گشته از اهل زمانه'''|'''به الفاظ متین و رأی مُتقن'''<ref name=''پانزده گفتار''>{{پک|افشار|۱۳۵۶|ک= پانزده گفتار درباره مجتبی مینوی|ص=۲۰۰}}</ref>}}{{پایان شعر}} | |||
===زمینهٔ فعالیت=== | ===زمینهٔ فعالیت=== | ||
====فعالیتهای اداری و فرهنگی مینوی==== | ====فعالیتهای اداری و فرهنگی مینوی==== | ||
*تندنویسی در مجلس شورای ملی از ۱۳۰۵تا۱۳۰۷ | * تندنویسی در مجلس شورای ملی از ۱۳۰۵تا۱۳۰۷ | ||
* ریاست [[کتابخانه ملی]]، سال۱۳۰۷ | |||
*ریاست کتابخانه | * عضویت در دفتر فرهنگی سفارت ایران در لندن سال۱۳۰۹ و در پاریس سال۱۳۱۳ | ||
* ریاست تعلیمات عالیه وزرات فرهنگ از ۱۳۳۱تا۱۳۳۳ | |||
*عضویت در دفتر فرهنگی سفارت ایران در لندن سال۱۳۰۹ و در پاریس سال۱۳۱۳ | * رایزنی فرهنگی سفارت ایران در ترکیه از ۱۳۳۶تا۱۳۴۰ | ||
* استادی دانشگاه تهران از ۱۳۲۹تا۱۳۴۸ | |||
*ریاست تعلیمات عالیه وزرات فرهنگ از ۱۳۳۱تا۱۳۳۳ | * عضویت پیوسته فرهنگستان ادب و هنر از ۱۳۵۲ بهبعد | ||
* مسئولیت علمی بنیاد شاهنامه فردوسی تا آخر عمر تا آخر عمر | |||
*رایزنی فرهنگی سفارت ایران در ترکیه از ۱۳۳۶تا۱۳۴۰ | |||
*استادی دانشگاه تهران از ۱۳۲۹تا۱۳۴۸ | |||
*عضویت پیوسته فرهنگستان ادب و هنر از ۱۳۵۲ بهبعد | |||
*مسئولیت علمی بنیاد شاهنامه فردوسی تا آخر عمر تا آخر عمر | |||
===یادمان و بزرگداشتها=== | ===یادمان و بزرگداشتها=== | ||
خط ۲۵۰: | خط ۱۷۰: | ||
===از نظرگاه دیگران=== | ===از نظرگاه دیگران=== | ||
====محمدتقی دانشپژوه==== | ====محمدتقی دانشپژوه==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|مینوی کسی بود که | {{گفتاورد تزیینی|مینوی کسی بود که همهٔ اسباب تحقیق و بررسی علمی در او گرد آمده بود و گذشته از دقتنظر و هوش تندوتیزی که داشت، اطلاعات و آگاهی علمی او بسیار گسترده بود. این نظر دانشپژوه درباره مینوی است.<ref name=''نسخه چاپی''/>}} | ||
====محمدرضا نصیری==== | ====محمدرضا نصیری==== | ||
بهعقیده نصیری، استاد مینوی دلی بهپاکی دریا داشت. با همه تندی و گاه ستیهندگی که به او نسبت میدادند بسیار مهربان و گرم بود. بههیچوجه از کسی کینهای به دل نمیگرفت. آنچه را در دل داشت بسیار زود آشکار میکرد و | بهعقیده نصیری، استاد مینوی دلی بهپاکی دریا داشت. با همه تندی و گاه ستیهندگی که به او نسبت میدادند بسیار مهربان و گرم بود. بههیچوجه از کسی کینهای به دل نمیگرفت. آنچه را در دل داشت بسیار زود آشکار میکرد و همین نکته سبب شده بود که برخی گمانِ تندی بر او برند.<ref name=''گفتوگو بامینوی''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۴}}</ref> | ||
====عباس زریاب خویی==== | ====[[عباس زریاب خویی]]==== | ||
خویی میگفت: «بالاترین فضیلت مجتبی مینوی شیفتگی او به حقیقت بود. او محقق بهمعنی واقعیِ کلمه بود. عشق به حققت و تعهد ذاتی بهاینکه جز حقیقت چیزی نگوید و ننویسد در او بهحد وسواس بود. ازاینرو از مشاهدهٔ نادرستیها و نارواها رنج میبرد و خشم و نفرت او بهحد غلیان و طغیان میرسید.»<ref name=''نظرگاه دیگران''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۵}}</ref> | خویی میگفت: «بالاترین فضیلت مجتبی مینوی شیفتگی او به حقیقت بود. او محقق بهمعنی واقعیِ کلمه بود. عشق به حققت و تعهد ذاتی بهاینکه جز حقیقت چیزی نگوید و ننویسد در او بهحد وسواس بود. ازاینرو از مشاهدهٔ نادرستیها و نارواها رنج میبرد و خشم و نفرت او بهحد غلیان و طغیان میرسید.»<ref name=''نظرگاه دیگران''>{{پک|فیضی|۱۳۹۰|ک=زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|ص=۵}}</ref> | ||
====[[پرویز ناتل خانلری]]==== | ====[[پرویز ناتل خانلری]]==== | ||
بدبختانه نظیرش را نداریم. مینوی در ادبیات فارسی و عربی متبحر بود. شاید عدهای دیگر باشند که با او همشأن | بدبختانه نظیرش را نداریم. مینوی در ادبیات فارسی و عربی متبحر بود. شاید عدهای دیگر باشند که با او همشأن باشند؛ اما مینوی علاوهبراین، به چند زبان مهم اروپایی عمیقا آشنا بود و با ادبیات مغربزمین از همان آغاز جوانی آشنایی پیدا کرده بود؛ بنابرین علاوهبر تبحر در ادبیات خودمان، روش علمی و جدید تحقیق ادبی را میدانست و از این جهت، آثارش برای پژوهندگان جوان سرمشق بود.<ref name=''ناتل خانلری''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۵|ک=پژوهشگران معاصر ایران|ص=۳}}</ref> این نگاه خانلری به مینوی است. | ||
====[[ | ====[[غلامحسین یوسفی]]==== | ||
یوسفی زندگی مجتبی مینوی را در این چند کلمه خلاصه کرده است: «یکعمر یاد گرفتنن، مطالعه و پژوهش از روزگار جوانی تا آخرین روزهای حیات و ثمره زندگی خود را بیدریغ نثار همگان کردن»<ref name=''یوسفی''>{{پک|اتحاد| | یوسفی زندگی مجتبی مینوی را در این چند کلمه خلاصه کرده است: «یکعمر یاد گرفتنن، مطالعه و پژوهش از روزگار جوانی تا آخرین روزهای حیات و ثمره زندگی خود را بیدریغ نثار همگان کردن»<ref name=''یوسفی''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۵|ک=پژوهشگران معاصر ایران|ص=۷}}</ref> | ||
====[[عبدالحسین زرینکوب]]==== | ====[[عبدالحسین زرینکوب]]==== | ||
زرینکوب درباره مینوی معتقد است: «در بین پژوهشگران و منقدان عصر ما، مینوی از جمله رجال معدودی بود که میتوانست جامع بین فرهنگ شرقی و غربی، بین فرهنگ قدیم و جدید، شمرده شود و | زرینکوب درباره مینوی معتقد است: «در بین پژوهشگران و منقدان عصر ما، مینوی از جمله رجال معدودی بود که میتوانست جامع بین فرهنگ شرقی و غربی، بین فرهنگ قدیم و جدید، شمرده شود و درحقیقت، در محافل علمی دنیا و در تمام دانشگاههای مشهور دنیا هم، کسانی که با ادبیات ایران سروکار داشتنداند او را بههمین عنوان میشناختند.»<ref name=''زرینکوب''>{{پک|اتحاد|۱۳۸۵|ک=پژوهشگران معاصر ایران|ص=۹}}</ref> | ||
خط ۲۹۳: | خط ۲۱۳: | ||
===خلقیات=== | ===خلقیات=== | ||
به بیان | به بیان [[حبیب یغمایی]]، مینوی دلی پاک و بیکینه داشت؛ اما گاهی تند و تلخ میشد و دوستان را میرنجاند. این خشونت در مقالاتش نیز نمود داشت.<ref name=''استاد مینوی''/> | ||
همچنین او از بخل و خست به دور بود. اگر اهلی میدید، از نثار و حتی ایثار داشتهها و دانستههایش دریغ نمیورزید.<ref name=''سیرجانی''>{{پک|افشار| | همچنین او از بخل و خست به دور بود. اگر اهلی میدید، از نثار و حتی ایثار داشتهها و دانستههایش دریغ نمیورزید.<ref name=''سیرجانی''>{{پک|افشار|۱۳۵۶|ک=پانزده گفتار درباره مجتبی مینوی|ص=۱۴۷}}</ref> به بیان افشار، هرچه میدانست میگفت و همیشه خبرآور تازههای علمی بود. اما آنچه را نمیدانست، پوشیده نمیکرد. صریح میگفت: «نمیدانم.» از گفتن این واژه خجالت نمیکشید، لذت هم میبرد.<ref name=''نمیدانم''>{{پک|افشار|۱۳۵۶|ک=پانزده گفتار دربارهٔ مجتبی مینوی|ص=۱۸۰}}</ref> | ||
===منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)=== | ===منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)=== | ||
===گزارش جامعی از سفرها | ===گزارش جامعی از سفرها=== | ||
مینوی در | مینوی در عمرش برای کسب دانش و یادگیری شیوههای نوین تحقیق و پژوهش سفرهای متعددی به کشورهای اروپایی و آسیایغربی از جمله فرانسه و انگلیس، آمریکا و ترکیه داشت. شرکت در مجامع علمی و سمینارها از دیگر برنامههای او برای سفر به این کشورها بود. | ||
===برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است=== | ===برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است=== | ||
خط ۳۱۲: | خط ۲۳۲: | ||
===اساتید مینوی=== | ===اساتید مینوی=== | ||
مینوی از محضر بسیاری از بزرگان و محققان عصر خود بهرهها برد که به تنیچند از آنها اشاره میشود: | مینوی از محضر بسیاری از بزرگان و محققان عصر خود بهرهها برد که به تنیچند از آنها اشاره میشود: | ||
*علامه [[محمد قزوینی]] | * علامه [[محمد قزوینی]]، [[عباس اقبال آشتیانی]]، میرزاابوالحسنخان فروغی، میرزاغلامحسینخان رهنما و پروفسورارنست هرتسفلد (ایرانشناس آلمانی) | ||
===علت شهرت=== | ===علت شهرت=== | ||
خط ۳۲۹: | خط ۲۴۱: | ||
===توقیف اثر=== | ===توقیف اثر=== | ||
ترجمهٔ کتاب «شاهنشاهی ساسانیان» مینوی مدتی بعد از چاپ، توقیف میشود. در این دوران مینوی در لندن بهسر میبرد. هم خود او هم «کریستین سن» نویسنده کتاب، به وزارت معارف و دیگران در ایران نامه میزنند و دلیل توقیف کتاب را جویا میشوند. جوابی که میشنوند این است: «چون کتاب شما (مینوی)اغلاط زیادی داشت، وزارت معارف آن را توقیف کرد!» مینوی در پاسخ مینویسد: «این اغلاط را به بنده اطلاع دهید تا تصحیح | ترجمهٔ کتاب «شاهنشاهی ساسانیان» مینوی مدتی بعد از چاپ، توقیف میشود. در این دوران مینوی در لندن بهسر میبرد. هم خود او هم «کریستین سن» نویسنده کتاب، به وزارت معارف و دیگران در ایران نامه میزنند و دلیل توقیف کتاب را جویا میشوند. جوابی که میشنوند این است: «چون کتاب شما (مینوی)اغلاط زیادی داشت، وزارت معارف آن را توقیف کرد!» مینوی در پاسخ مینویسد: «این اغلاط را به بنده اطلاع دهید تا تصحیح کنم.» اما دیگر جوابی دریافت نمیکند. | ||
همین موضوع شرایط مینوی را در لندن دشوار میکند. اجازه فرستادن پول به او داده نمیشود و او روزگار سختی را در انگلیس سپری میکند.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | همین موضوع شرایط مینوی را در لندن دشوار میکند. اجازه فرستادن پول به او داده نمیشود و او روزگار سختی را در انگلیس سپری میکند.<ref name=''پژوهشگر ستیهنده''/> | ||
===نام جاهایی که به اسم این فرد است=== | ===نام جاهایی که به اسم این فرد است=== | ||
خط ۳۵۸: | خط ۲۷۰: | ||
==منبعشناسی | ==منبعشناسی== | ||
==نوا، نما، نگاه== | ==نوا، نما، نگاه== | ||
خط ۳۶۹: | خط ۲۸۰: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=اتحاد|نام=هوشنگ |عنوان = پژوهشگران معاصر ایران|سال= ۱۳۸۵|ناشر= فرهنگ معاصر|مکان= تهران|شابک= | #{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=اتحاد|نام= هوشنگ |عنوان= پژوهشگران معاصر ایران|سال= ۱۳۸۵|ناشر= فرهنگ معاصر|مکان= تهران|شابک= ۹۶۴-۸۶۳۷-۲۰-۲}} | ||
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=افشار|نام=ایرج|عنوان = پانزده گفتار | #{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=افشار|نام=ایرج|عنوان= پانزده گفتار دربارهٔ مجتبی مینوی|سال= ۱۳۵۶|ناشر= چاپخانه گوهر|مکان= تهران|شابک=|صفحه= ۲۲۵}} | ||
#{{یادکرد|نویسنده۱=حبیب یغمایی|مقاله= استاد مجتبی مینوی|ترجمه=|ژورنال= یغما|تاریخ=۱۳۵۵|دوره=|شماره= ۳۴۲|صفحه | #{{یادکرد|نویسنده۱=حبیب یغمایی|مقاله= استاد مجتبی مینوی|ترجمه=|ژورنال= یغما|تاریخ=۱۳۵۵|دوره=|شماره= ۳۴۲|صفحه= ۷۴۶تا۷۵۱}} | ||
#{{یادکرد کتاب | #{{یادکرد کتاب|عنوان= زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی|سال= ۱۳۸۵|ناشر= انجمن آثار و مفاخر فرهنگی|مکان= تهران|چاپ= پنجم|صفحه= ۱۱۲|شابک=۹۶۴-۵۲۸-۰۶۷-۲}} | ||
#{{یادکرد|نویسنده۱= مجتبی مینوی|نویسنده۲=نجف دریابندری|مقاله= مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده | #{{یادکرد|نویسنده۱= مجتبی مینوی|نویسنده۲= نجف دریابندری|مقاله= مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده|ژورنال= کتابِ امروز|تاریخ= ۱۳۵۲|شماره= ۶|صفحه ۲تا۱۹}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
نسخهٔ ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۲
مجتبی مینوی پژوهشگر، ایرانشناس، شاهنامهپژوه، نسخهشناسِ برجستهٔ معاصر، مترجم و شاعر است. شاگر خَلف محمد قزوینی است که تصحیح متون قدیمی مهم ایران و تهیه میکروفیلم از نسخ خطی ارزشمندِ کتابخانههای ترکیه برای کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران، از برجستهترین خدمات علمی او در عرصه زبان، ادبیات، فرهنگ فارسی بهشمار میرود.
مجتبی مینوی طهرانی ادیب، نویسنده، مصحّح، مورخ و مترجم بزرگ ایرانی از دانشآموختگان دارالفنون بود و در همین مدرسه با چهرههایی همچون صادق هدایت دوستی و مراوده داشت. او در کنار مسعود فرزاد، بزرگ علوی و صادق هدایت گروه ربعه را تشکیل داد. مینوی در نوجوانی با چهرههای سرشناسی چون محمدعلی فروغی و محمد قزوینی آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را از علامه قزوینی فراگرفت و با فروغی نیز در تهیهٔ خلاصهٔ شاهنامه همکاری کرد. مینوی سال۱۳۲۸ و در دورهٔ اوجگرفتن نهضت ملیشدن صنعت نفت پس از ۱۵ سال، از انگلستان به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس در دانشکدهٔ ادبیات پرداخت. سال۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت یافت تا با سفر به ترکیه، ضمن جستوجو در کتابخانههای این کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد. او گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالههایی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجلهٔ دانشکده ادبیات تهران طی سه شماره متوالی در سال۱۳۳۵ منتشر کرد. همان دوران موفق شد بیش از ده هزار نسخه خطی را بهصورت میکروفیلم بایگانی کند که اکنون در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود.
از میان یادها
داستانک عشق
نیش قلمش اشک استاد را درآورد
عباس اقبال استاد مینوی و یغمایی بود. روزی یغمایی، اقبال را اشک درچشم، میبیند. استاد که از نقدی تند که دربارهاش در مجله یغما چاپ شده بود، ناراحت بود، میگوید: من با تو و مینوی که هر دو شاگردم بودهاید چه کردهام؟ یغمایی میگوید: مینوی نوشته نه من. پاسخ میشود: او نوشت تو چرا باید چاپ کنی!خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
از کلاس اخراج شدم
هنگام تحصیل در دارالمعلمین، به کلاس درس «صدیقاعلم» میرود که انگلیسی درس میداد. وارد کلاس میشود. معلم شروع میکند به انگلیسی حرفزدن؛ اما مینوی چیزی نمیفهمد. وقتی اعلم میبیند او چیزی متوجه نمیشود، بهفارسی میپرسد: چرا دیر سر کلاس آمدهای. مینوی از برگزاری کلاس اظهار بیاطلاعی میکند. «صدیقاعلم» میگوید ما در این کلاس انگلیسی حرف میزنیم، تو هم باید انگلیسی یاد بگیری. بعد، مینوی میرود و گوشهای از کلاس مینشیند و گوش میدهد. میگوید: «دیدم آقای «صدیقاعلم» میگویند sundy و mondy و من که گمان کرده بودم «ماندی» مهمل «ساندی» است، خندهام گرفت و همین باعث شد که آقای «صدیقاعلم» مرا از کلاس بیرون کرد و بنده هم انگلیسی یاد نگرفتم.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
این، اولین شغلم بود
در آن زمان اعلام کرده بودند که هرکس تصدیق ششم ابتدایی داشته باشد، میتواند معلم شود. مینوی که این تصدیق را داشت، داوطلب معلمی میشود. به او میگویند: تو به این کوچولویی چطور میخواهی معلم بشوی؟ میگوید: کسانی که من به آنها درس خواهم داد، از من کوچکترند. این نخستین شغل مینوی بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
با مادرم انگلیسی حرف میزدم
مینوی علاقه زیادی به یادگیری انگلیسی داشت. زمانی که به لندن رفته بود، علاوهبر کلاس زبانی که سپری میکرد، شبی پنجاهشصت و گاه هفتاد صفحه کتاب انگلیسی میخواند. به آثار «چارلز دیکنز» رماننویس انگلیسی علاقهٔ وافر داشت. بهگفتهٔ خود، بیش از هزار کتاب انگلیسی خوانده است. چنان شوری به یادگیری این زبان داشت که گاهی در خواب با مادرش انگلیسی صحبت میکرد و مادرش هم انگلیسی جوابش را میداد؛ درحالیکه مادرش اصلاً انگلیسی نمیدانست!خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زندگی و یادگار
سالشمار
- ۱۲۸۲: تولد در تهران، نوزدهم بهمن
- ۱۲۸۶: تحصیل در مکتبخانه بهاصرار خودش و ختم قرآن قبل از ۵سالگی
- ۱۲۸۷: تحصیل در مدرسهٔ شهر سامرا در سن ۵سالگی.
- ۱۲۹۰: بازگشت به ایران و حفظ کامل قرآن کریم در ۸سالگی
- ۱۲۹۱: ادامه تحصیل در مدارس «امانت» و «افتخاریه»
- ۱۲۹۸: عزیمت به رشت بههمراه خانواده درپی انتصاب پدر به ریاست عدلیهٔ رشت؛ منشیگری در عدلیه
- ۱۲۹۹: شروع به تحصیل در دارالمعلمین
- ۱۳۰۲: بازگشت به تهران درپی اشتغال پدر در مجلس شورای ملی؛ تندنویس مجلس شورای ملی بهمدت ۲ سال
- ۱۳۰۷: تصحیح و چاپ دیوان ناصرخسرو؛ عزیمت به فرانسه بهمنظور تأسیس دفتر سرپرستی محصلین در سفارت ایران و انتصاب در پست معاونت آن دفتر؛ بازگشت به ایران پس از چند ماه درپی اختلاف وی و رئیس آن دفتر؛ ریاست کتابخانه معارف همان کتابخانه ملی فعلی؛ آشنایی با علامه قزوینی و فراگیری روش نقد تحقیقی نزد وی
- ۱۳۰۸: سرپرستی محصلین ایرانی در لندن؛ فراگیری کامل زبانهای انگلیسی و فرانسوی؛ حشرونشر با مستشرقان مطرح اروپایی طی مدت اقامتش در اروپا؛ شکایت حسودان و بدطینتان از کتاب مینوی نزد رضاشاه و دستور توقیف و جمعآوری آن توسط شاه؛ قطع حقوق وی از وزارت معارف به دستور شاه؛ ادامه اقامت اجباری در اروپا بهمدت ۱۵ سال
- ۱۳۱۰: تصحیح «سیاستنامه» با همکاری خلخالی
- ۱۳۱۱: تصحیح کتاب «نامهٔ تنسر»
- ۱۳۱۳: حضور در کنگره بینالمللی هزارهٔ فردوسی در تهران؛ ترجمه و چاپ کتاب «وضع ملت، دولت و دربار ایران در دورهٔ ساسانی» نوشتهٔ پرفسور «آرتور کریستین»؛ سفر به انگلیس
- ۱۳۱۴: تصحیح داستان «ویسورامین فخرالدین اسعد گرگانی»
- ۱۳۱۸: ریاست دبستان ایرانیان در ترکیه
- ۱۳۱۹: سفر به انگلیس
- ۱۳۲۰: رفع توقیف کتاب «وضع ملت، دولت و دربار ایران در دوره ساسانی»؛ تصحیح «رساله در امر مالیات»، تألیف خواجه نصیرالدین طوسی با همکاری «ولادیمیر مینورسکی»
- ۱۳۲۸: بازگشت به ایران درپی دعوت به تدریس از سوی دانشگاه تهران؛ تدریس «تاریخ ایران بعد از اسلام» در دو دانشکدهٔ ادبیات و الهیات
- ۱۳۳۰: رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بهمدت ۴ سال؛ شرکت در کنگرهٔ بینالمللی خاورشناسان استانبول؛ شروع به یادداشتبرداری از دوازدههزار جلد کتاب خطیِ کتابخانههای ترکیه؛ عکسبرداری و تهیه میکرو فیلم از آن کتابها و ارسال آن برای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
- ۱۳۳۱: تصحیح کتاب «منصفات» اثر افضلالدین کاشانی
- ۱۳۳۲: شرکت در سمینار بررسی فرهنگ اسلامی در پرینستون؛ ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ
- ۱۳۳۳: تصحیح «عیونالحکمه » تألیف ابوعلی سینا با همکاری یحیی مهدوی
- ۱۳۳۵: شرکت در سمینار «تمدن غرب از نظر مشرق زمین» در شهر ونیز؛ تألیف کتاب «پانزده گفتار» درباب ادبیات اروپایی و تطبیق آنها با ادب فارسی؛ چاپ رهآوردِ سفرهایش به ترکیه در مجموعهمقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات تهران طی سه شمارهٔ متوالی؛ تصحیح کتاب «تحریمهالقلم» اثر سنایی غزنوی
- ۱۳۳۸: حضور فعال در سمینار «مورخان خاورمیانه» در لندن
- ۱۳۳۹: شرکت در کنگرهٔ بینالمللی هنر و معماری ایران در نیویورک؛ حضور در کنگرهٔ بینالمللی خاورشناسان در مسکو؛ تهیه فهرست برای نسخههای خطی فارسی کتابخانه «چستر بیتی»
- ۱۳۴۳: تصحیح کتاب «کلیلهودمنه» ترجمه و انشای نصرالله منشی
- ۱۳۴۴: تصحیح سیرت جلالالدین منکبرتی
- ۱۳۴۵: رد دعوت محمدرضاشاه برای حضور در ضیافت دربار
- ۱۳۴۶: شرکت در کنگرهٔ بینالمللی خاورشناسان در شهر انآربر؛ چاپ کتاب «فردوسی و شعر او»
- ۱۳۵۰: تصحیح کتاب «وقفنامه ربع رشیدی» تألیف رشیدالدین فضلالله همدانی با همکاری ایرج افشار
- ۱۳۵۲: حضور در کنگرهٔ بینالمللی «خاورشناسان پاریس»؛ انتشار کتاب «تاریخ و فرهنگ»
- ۱۳۵۴: تصحیح کتاب «احوال و اقوال شیخابوالحسن خرقانی»
- ۱۳۵۵: بستریشدن در بیمارستان در اثر زمینخوردن و شکستگی دنده
- ۱۳۵۵: پیوستن به ملکوت، ششم بهمنماه
مختصری از شرح زندگی
سال۱۲۸۲ش مینوی در خانوادهای روحانی متولد میشود. کودکیاش بین سه تا هشتسالگی در سامره میگذرد. پنجساله است که شروع به خواندن قرآن، گلستان و دیوان حافظ میکند. پس از بازگشت به ایران، تحصیلات متوسطهاش را در مدرسههای «امانت»، «اسلام» و دارالفنون سپری میکند. در این ایام مدتی هم پیشنماز مدرسه میشود. با «نصرتالله باستان»، صادق هدایت و مسعود فرزاد همدوره است. سال۱۳۰۹ همراه «حسن تقیزاده» عازم لندن میشود. در آنجا سرپرستیِ محصلین ایرانی میشود و سرگرم یادگرفتن زبان انگلیسی در کینگزکالج و مدرسه پلیتنیک. پس از بازگشت به ایران در وزارت معارف (وزارت فرهنگ و ارشاد کنونی) مشغولبهکار میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
گروه ربعه
در همان دوران تحصیل در دارالفنون است که دوستیاش با صادق هدایت، بزرگ علوی، عبدالحسین نوشین، مسعود فرزاد و یکی دو سال بعد، پرویز ناتل خانلری، به تشکیل گروهی به نام «ربعه» منتهی میشود. در آن روزها اغلب در کافهها دور هم جمع میشدند و شطرنجبازی میکردند و سعی میکردند در سیاست دخالتی نکنند. مینوی این پنجسال را دوره «کمال کاروری و کاربری» این گروه میداند.
در همین دوران است که سه تابلو از شاهنامه را برای «هزاره فردوسی» آماده میکنند. مینوی «نامه تنسر»، «نوروزنامه» و «اطلال شهر پارسه» را چاپ میکند. با صادق هدایت کتاب «مازیار» را مینویسد؛ مینوی قسمت تاریخی آن را و هدایت قسمت نمایشیاش را. «ویس و رامین» و جلد اول شاهنامه را هم چاپ میکند. خلاصهٔ شاهنامه را با مرحوم محمدعلی فروغی درست میکند و «شاهنشاهی ساسانیان» اثر «کریستین سن» ایرانشناس دانمارکی را ترجمه میکند. پس از آن راهی لندن میشود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
مینوی و کتابخانههای ترکیه
مدت اقامتش در انگلیس هم تحصیل میکرد هم تدریس. نزد «والتر هنینگ» ایرانشناس آلمانی و انگلیسی، پهلوی میخواند، در دانشگاه آکسفورد نیز تدریس میکند. مینوی بیش از ده سال در انگلستان میماند و سالها به تحقیق و پژوهش و نوشتن مشغول میشود. میخواهد به وطن بازگردد؛ اما کینهای که وزارت معارف و سایرین از او بابت چاپ کتابش داشتند، کار را برایش دشوار کرده بود. درنهایت ابلاغیهای صادر میشود و به او در سمت رئیس دبستان ایرانیان در استانبول عازم ترکیه میشود. در آنجاست که به عظمت کتابخانههای ترکیه پی میبرد و زمینه را برای عکسبرداری از کتابخانه موجود در آن فراهم میکند. پس از بازگشت به ایران، از طرف دانشگاه مأمور عکسبرداری از کتابهای کتابخانه ترکیه میشود. پس از آن، رایزن فرهنگی در ترکیه شد که چهار سال ادامه یافت. در این مدت بیش از دهدوازههزار جلد از کتابهای خطی موجود در کتابخانههای ترکیه را بررسی و یادداشتهایی از آنها تهیه میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
کتابخانه شخصی مینوی
هر کتابی که میخرید، تاریخ خرید و نامش بر روی آن نقش میبست. در پایان عمر، کتابخانهای کمنظیر و غنی افزونبر بیستوپنجهزار جلد کتاب داشت که حاصل یک عمر تکاپوی خود را یکجا به ملت ایران تقدیم کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه پس از درگذشت استاد، مدتی کتابخانه تعطیل بود و بعد از آن در اواخر دههٔ۶۰، کتابخانه با چند مجموعه دیگر نظیر «انجمن حکمت و فلسفه ایران» و «مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی» ادغام شد. درحالحاضر کتابخانه وابسته به «مرکز مطالعات فرهنگی» است.
کتابهای این مجموعه بهزبانهای فارسی، عربی، اردو، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، روسی و دیگر زبانهاست. این کتابخانه همچنین دارای نسخههای خطی و عکسی در زمینههای ایرانشناسی، اسلامشناسی، تاریخ، ادبیات و جغرافیاست.
شخصیت و اندیشه
شیفتگی مینوی به فردوسی و شاهنامه
مینوی با شاهنامه زندگی میکرد. علاقهاش به این اثر وصفنشدنی بود. فردوسی را جولانگه حس غرور ملی میدانست. معتقد بود که این اثر در دوام فرهنگ ایران نقش اساسی داشته است. از اینکه میدید شاهنامه در سدههای پیشین توسط ایرانشناسان خارجی تصحیح و چاپ شده، رنج میبرد. به نوشته محمدامین ریاحی مینوی به شاهنامه عشق میورزید و این تعلق خاطر از عشق او به ایران و عشق به کمال سرچشمه میگرفت.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه}}
معتقد بود که شاعران زیادی طی هزار سال گذشته، اشعار سست و رکیک خود را به شاهنامه فردوسی اضافه کردند که اصلاً با سبک و نوع شعر فردوسی تناسب ندارد. اشعار شاهنامه را پسوپیش کرده و گاه تغییر دادهاند و گاه کموزیاد کردهاند. بهعقیدهٔ او هرکسی هر کاری که دلش خواسته با این کتاب کرده؛ بهطوریکه اگر خود فردوسی هم زنده بشود نخواهد توانست ابیات خودش را از این میان دربیاورد؛ بنابرین معتقد بود که شاهنامه باید تصحیح شود و آنچه فردوسی گفته، به دست مردم برسد. به عقیده مینوی «کسی حق ندارد در آثار ملی ما دست ببرد و آن را به هر شکلی دلش میخواهد دربیاورد.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
عاشق وطن بود
مینوی عاشق ادب و فرهنگ فارسی بود. این عشق با وجود او آمیخته شده بود. در ۲۸سپتامبر۱۹۴۷ از لندن به یحیی مهدوی نامهای مینویسد: عشق من و قلب من و جان من همواره مصروف ایران و متوجه ایرانیان و اسیر زبان و ادبیات فارسی است. دلم می خواهد به هموطنان خود ادبیات و حکم و زبان خودشان را بشناسانم و ادبیات و حکم عالم را معرفی کنم و آنها را به راه معرفت و حکمت بکشم؛ البته به قدری که از عهده مرد کمتربیتی مثل من برمیآید.[۱]
سختگیریها و تندیهای استاد
درباره هر چیزی که به زبان و ادبیات فارسی مربوط میشد، سختگیر بود و تندمزاج. با کسی خصومت شخصی و درباره مسائل دنیوی نزاعی نداشت. دوستیها و دشمنیهایش بر گِرد زبان و ادبیات فارسی و هرچیز مرتبط به تحقیق و پژوهش میچرخید. بهبیان عباس زریاب خویی، هدف حملات او کسانی بودند که به زعم او با نداشتن صلاحیت، با لغتسازی و اشتقاق بازی میکردند یا متون قدیم را با بیدقتی بهچاپ میرساندند یا فلان کلمه را در جای خود بهکار نمیبردند... او فارسی و ادب آن را تا حد عشق ستایش میکرد و کدام عاشق است که ننگ حمله و بیاحترامی به معشوق را تحمل کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ظرایف علمی مینوی
محمد قزوینی دقت و توجه عمیق و هنرمندانه مینوی را در غلطگیری و تصحیح مقالات و نوشتهها یکی از صفات بارز او برمیشمرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد یوسفی نیز فروتنی علمی و از همهکس پرسیدن و پرسشهای خود را بهصورت یادداشت به دوستان سپردان و هر پاسخ صحیح را بهنام ایشان در آثار خود آوردن را از دیگر فضایل مینوی بیان میکند.
شکلگیری بنیاد شاهنامه
شکلگیری این بنیاد با نام مینوی گره خورده است. فردوسیپژوهی و جستوجوگری در شاهنامه از دغدغههای مهم علمی او بود؛ ازاینرو میخواست با گردآوری کهنترین نسخههای شاهنامه، تصحیح انتقادی از این اثر در اختیار اهل تحقیق بگذارد. با تأسیس «بنیاد شاهنامه» نخستین کسی بود که سرپرسی آن را بهعهده گرفت. با تصحیح بخشهایی از شاهنامه مثل «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب»، بنیان تصحیحِ انتقادیِ شاهنامه را پیریزی کرد و با این کار «نهضت ادبی تحقیقی» را در ایران بنیان نهاد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
یادی منظوم از مجتبی مینوی
شعر از حبیب یغمایی که در مراسم معرفی خدمات علمی مینوی در ۲۲اردیبهشت۱۳۵۶ در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران خوانده شد:
کنون گویم به جمع دوستداران | حکایت از گذشته روزگاران | |
سخن از پنجهوششسال پیش است | دلم زین پنجهوشش سال ریش است | |
جوان بودم جوانی بیستساله | که در ری شد مرا روزی حواله | |
ز مهر یار و یاران دست شستم | به دارالعلم طهران راه جستم | |
در آن مکتب رفیقم، مجتبی بود | محصل بود؛ اما اوستا بود | |
چه دانشور، چه دانشجو، جوانی | ز هر گون دانشی بسیار دانی | |
«منوچهری» به وصفش گفته نی من | که در هر فن بُد او استاد آن فن | |
یگانه گشته از اهل زمانه | به الفاظ متین و رأی مُتقنخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه |
زمینهٔ فعالیت
فعالیتهای اداری و فرهنگی مینوی
- تندنویسی در مجلس شورای ملی از ۱۳۰۵تا۱۳۰۷
- ریاست کتابخانه ملی، سال۱۳۰۷
- عضویت در دفتر فرهنگی سفارت ایران در لندن سال۱۳۰۹ و در پاریس سال۱۳۱۳
- ریاست تعلیمات عالیه وزرات فرهنگ از ۱۳۳۱تا۱۳۳۳
- رایزنی فرهنگی سفارت ایران در ترکیه از ۱۳۳۶تا۱۳۴۰
- استادی دانشگاه تهران از ۱۳۲۹تا۱۳۴۸
- عضویت پیوسته فرهنگستان ادب و هنر از ۱۳۵۲ بهبعد
- مسئولیت علمی بنیاد شاهنامه فردوسی تا آخر عمر تا آخر عمر
یادمان و بزرگداشتها
از نظرگاه دیگران
محمدتقی دانشپژوه
« | مینوی کسی بود که همهٔ اسباب تحقیق و بررسی علمی در او گرد آمده بود و گذشته از دقتنظر و هوش تندوتیزی که داشت، اطلاعات و آگاهی علمی او بسیار گسترده بود. این نظر دانشپژوه درباره مینوی است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
محمدرضا نصیری
بهعقیده نصیری، استاد مینوی دلی بهپاکی دریا داشت. با همه تندی و گاه ستیهندگی که به او نسبت میدادند بسیار مهربان و گرم بود. بههیچوجه از کسی کینهای به دل نمیگرفت. آنچه را در دل داشت بسیار زود آشکار میکرد و همین نکته سبب شده بود که برخی گمانِ تندی بر او برند.[۲]
عباس زریاب خویی
خویی میگفت: «بالاترین فضیلت مجتبی مینوی شیفتگی او به حقیقت بود. او محقق بهمعنی واقعیِ کلمه بود. عشق به حققت و تعهد ذاتی بهاینکه جز حقیقت چیزی نگوید و ننویسد در او بهحد وسواس بود. ازاینرو از مشاهدهٔ نادرستیها و نارواها رنج میبرد و خشم و نفرت او بهحد غلیان و طغیان میرسید.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
پرویز ناتل خانلری
بدبختانه نظیرش را نداریم. مینوی در ادبیات فارسی و عربی متبحر بود. شاید عدهای دیگر باشند که با او همشأن باشند؛ اما مینوی علاوهبراین، به چند زبان مهم اروپایی عمیقا آشنا بود و با ادبیات مغربزمین از همان آغاز جوانی آشنایی پیدا کرده بود؛ بنابرین علاوهبر تبحر در ادبیات خودمان، روش علمی و جدید تحقیق ادبی را میدانست و از این جهت، آثارش برای پژوهندگان جوان سرمشق بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه این نگاه خانلری به مینوی است.
غلامحسین یوسفی
یوسفی زندگی مجتبی مینوی را در این چند کلمه خلاصه کرده است: «یکعمر یاد گرفتنن، مطالعه و پژوهش از روزگار جوانی تا آخرین روزهای حیات و ثمره زندگی خود را بیدریغ نثار همگان کردن»[۳]
عبدالحسین زرینکوب
زرینکوب درباره مینوی معتقد است: «در بین پژوهشگران و منقدان عصر ما، مینوی از جمله رجال معدودی بود که میتوانست جامع بین فرهنگ شرقی و غربی، بین فرهنگ قدیم و جدید، شمرده شود و درحقیقت، در محافل علمی دنیا و در تمام دانشگاههای مشهور دنیا هم، کسانی که با ادبیات ایران سروکار داشتنداند او را بههمین عنوان میشناختند.»[۴]
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
به بیان حبیب یغمایی، مینوی دلی پاک و بیکینه داشت؛ اما گاهی تند و تلخ میشد و دوستان را میرنجاند. این خشونت در مقالاتش نیز نمود داشت.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
همچنین او از بخل و خست به دور بود. اگر اهلی میدید، از نثار و حتی ایثار داشتهها و دانستههایش دریغ نمیورزید.[۵] به بیان افشار، هرچه میدانست میگفت و همیشه خبرآور تازههای علمی بود. اما آنچه را نمیدانست، پوشیده نمیکرد. صریح میگفت: «نمیدانم.» از گفتن این واژه خجالت نمیکشید، لذت هم میبرد.[۶]
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها
مینوی در عمرش برای کسب دانش و یادگیری شیوههای نوین تحقیق و پژوهش سفرهای متعددی به کشورهای اروپایی و آسیایغربی از جمله فرانسه و انگلیس، آمریکا و ترکیه داشت. شرکت در مجامع علمی و سمینارها از دیگر برنامههای او برای سفر به این کشورها بود.
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
اساتید مینوی
مینوی از محضر بسیاری از بزرگان و محققان عصر خود بهرهها برد که به تنیچند از آنها اشاره میشود:
- علامه محمد قزوینی، عباس اقبال آشتیانی، میرزاابوالحسنخان فروغی، میرزاغلامحسینخان رهنما و پروفسورارنست هرتسفلد (ایرانشناس آلمانی)
علت شهرت
شهرت مینوی بهدلیل تسلط وی بر ادبیات عرب، فارسی، فرانسه، انگلیسی، متون کهن فارسی و متون جدید بود.
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
توقیف اثر
ترجمهٔ کتاب «شاهنشاهی ساسانیان» مینوی مدتی بعد از چاپ، توقیف میشود. در این دوران مینوی در لندن بهسر میبرد. هم خود او هم «کریستین سن» نویسنده کتاب، به وزارت معارف و دیگران در ایران نامه میزنند و دلیل توقیف کتاب را جویا میشوند. جوابی که میشنوند این است: «چون کتاب شما (مینوی)اغلاط زیادی داشت، وزارت معارف آن را توقیف کرد!» مینوی در پاسخ مینویسد: «این اغلاط را به بنده اطلاع دهید تا تصحیح کنم.» اما دیگر جوابی دریافت نمیکند.
همین موضوع شرایط مینوی را در لندن دشوار میکند. اجازه فرستادن پول به او داده نمیشود و او روزگار سختی را در انگلیس سپری میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
کتابها
جوایز و افتخارات
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
نوا، نما، نگاه
پانویس
منابع
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۵). پژوهشگران معاصر ایران. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۲۰-۲.
- افشار، ایرج (۱۳۵۶). پانزده گفتار دربارهٔ مجتبی مینوی. تهران: چاپخانه گوهر. ص. ۲۲۵.
- حبیب یغمایی. استاد مجتبی مینوی. . یغما، ش. ۳۴۲ (۱۳۵۵): ۷۴۶تا۷۵۱.
- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد مجتبی مینوی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ۱۳۸۵. ص. ۱۱۲. شابک ۹۶۴-۵۲۸-۰۶۷-۲. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - مجتبی مینوی و نجف دریابندری. مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده. . کتابِ امروز، ش. ۶ (۱۳۵۲).