فریدون رهنما: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
آقای مستقیم (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۰: خط ۸۰:
===بورژوآ===
===بورژوآ===
[[محمدرضا اصلانی]]، از شاگردان رهنما، در رابطه با چاپ یکی از کتاب‌های رهنما چنین می‌گوید:
[[محمدرضا اصلانی]]، از شاگردان رهنما، در رابطه با چاپ یکی از کتاب‌های رهنما چنین می‌گوید:
{{گفتاورد تزیینی|او (فریدون رهنما) می‌توانست به هر دو زبان (فرانسوی و فارسی) فکر کند. او از دوازده سالگی تا بیست و چند سالگی و دوره آخر دانشجویی در فرانسه بود. کتاب «واقعیت گرایی سینما» نیز تز او بود که من تشویقش کردم به ترجمهٔ آن که بعد از ترجمه هم باز منتشرش نکرد و دوباره من پیگیر انتشار آن شدم. [[سعید سلطان‌پور]] چپ مارکسیست بود و جلوی انتشار کتاب را گرفت و به رهنما دشنام داد و او را بورژوآ خطاب کرد.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=نوری |نام۱=عطیه |عنوان=مردی با کوله‌بار فرهنگی|}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|او (فریدون رهنما) می‌توانست به هر دو زبان (فرانسوی و فارسی) فکر کند. او از دوازده سالگی تا بیست و چند سالگی و دوره آخر دانشجویی در فرانسه بود. کتاب «واقعیت گرایی سینما» نیز تز او بود که من تشویقش کردم به ترجمهٔ آن که بعد از ترجمه هم باز منتشرش نکرد و دوباره من پیگیر انتشار آن شدم. [[سعید سلطان‌پور]] چپ مارکسیست بود و جلوی انتشار کتاب را گرفت و به رهنما دشنام داد و او را بورژوآ خطاب کرد.<ref name= "kouleh">{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=نوری |نام۱=عطیه |عنوان=مردی با کوله‌بار فرهنگی|}}</ref>}}
===شمایل فرانسوی===
===شمایل فرانسوی===
{{گفتاورد تزیینی|پرویز کلانتری تعریف می‌کند: [[منوچهر شیبانی]] در تهران اجاره‌نشین سرگردان بود... هر بار که برای دیدن کارهای جدیدش به خانه‌اش می‌رفتم، فریدون رهنما را می‌دیدم که با هیجان دربارهٔ نقاشی‌های شیبانی حرف می‌زند. در این دیدارها گاه کسان دیگری هم همراه رهنما بودند که در خاطرم نمانده‌ است؛ اما سرووضع و لباس پوشیدن فریدون رهنما که تازه از پاریس آمده بود و مثل فرانسوی‌ها رفتار می‌کرد و حرف‌های شنیدنی تازه داشت، بسیار جلب‌ نظر می‌کرد.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= کلانتری|نام۱=پرویز| |عنوان= پرداختن به شیوه‌ای شاعرانه در نقاشی}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|پرویز کلانتری تعریف می‌کند: [[منوچهر شیبانی]] در تهران اجاره‌نشین سرگردان بود... هر بار که برای دیدن کارهای جدیدش به خانه‌اش می‌رفتم، فریدون رهنما را می‌دیدم که با هیجان دربارهٔ نقاشی‌های شیبانی حرف می‌زند. در این دیدارها گاه کسان دیگری هم همراه رهنما بودند که در خاطرم نمانده‌ است؛ اما سرووضع و لباس پوشیدن فریدون رهنما که تازه از پاریس آمده بود و مثل فرانسوی‌ها رفتار می‌کرد و حرف‌های شنیدنی تازه داشت، بسیار جلب‌ نظر می‌کرد.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= کلانتری|نام۱=پرویز| |عنوان= پرداختن به شیوه‌ای شاعرانه در نقاشی}}</ref>}}
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
[[آیدین آغداشلو]] باور دارد :
[[آیدین آغداشلو]] باور دارد :
{{نقل‌قول|او آدم بسیار باسوادی بود، بی آن‌که گمان کنیم دارد ادای باسواد بودن را درمی‌آورد. او به نسبت عمر کوتاهش کار زیادی کرد. وجه روشنفکری رهنما، اگر به نوشته‌هایش نگاه کنیم کاملاً آشکار است. یعنی به ادبیات فرانسه مسلّط است و تحصیل‌کردهٔ فرانسه است، نیمی از عمرش را در خارج از ایران گذرانده است و به فرانسه شعر می‌گوید. علاقهٔ او به سینما است و به آن‌چه که در جهان می‌گذرد. معاصر بودنش وجه اساسی او بود، اما در عین حال به عنوان یک هنرمند لازم نبود با جهان روشنفکر فاصله گیرد و نظر پالودهٔ خود را غلبه دهد.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=آغداشلو |نام۱=آیدین |عنوان=دوجهانه بودن فریدون رهنما}}</ref>}}
{{نقل‌قول|او آدم بسیار باسوادی بود، بی آن‌که گمان کنیم دارد ادای باسواد بودن را درمی‌آورد. او به نسبت عمر کوتاهش کار زیادی کرد. وجه روشنفکری رهنما، اگر به نوشته‌هایش نگاه کنیم کاملاً آشکار است. یعنی به ادبیات فرانسه مسلّط است و تحصیل‌کردهٔ فرانسه است، نیمی از عمرش را در خارج از ایران گذرانده است و به فرانسه شعر می‌گوید. علاقهٔ او به سینما است و به آن‌چه که در جهان می‌گذرد. معاصر بودنش وجه اساسی او بود، اما در عین حال به عنوان یک هنرمند لازم نبود با جهان روشنفکر فاصله گیرد و نظر پالودهٔ خود را غلبه دهد.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=آغداشلو |نام۱=آیدین |عنوان=دوجهانه بودن فریدون رهنما}}</ref>}}
 
===رهنما و بسترآفرینی برای شعر مدرن===
پس از شکست‌ تلاش افرادی مثل [[هوشنگ ایرانی]] و [[شمس‌الدین تندرکیا|تندرکیا]]، برای نوآوری همه‌جانبه در شعر فارسی، در دههٔ چهل این‌بار این گونه تلاش‌ها بار دیگر به همّت افرادی مثل [[احمدرضا احمدی]]، [[بیژن الهی]]، [[بهرام اردبیلی]] و... به بار نشست و جریان‌هایی در شعر معاصر فارسی، مثل [[موج نو]]، [[شعر دیگر]] و [[شعر حجم]] به وجود آمد. دفتر شعر «طرح» از احمدرضا احمدی از اولین دفاتر شعری است که از این فضا برخاست. اشعار احمدی توسط رهنما، که از او و دیگر شاعران جوان حمایت همه‌جانبه می‌کرد، «موج نو» نام گرفت.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= حسین‌پور|نام۱= علی|عنوان= شعر موج نو و شعر حجم‌گرای معاصر فارسی|}}</ref> به گفتهٔ [[محمدرضا اصلانی]] عنوان «شعر دیگر» را خود رهنما روی این جریان گذاشته بود.<ref name= "kouleh"/>  دربارهٔ تأثیر فریدون رهنما بر شاعران جوان نسل خود، می‌توان به این حرف از بیژن الهی رجوع کرد:
{{گفتاورد تزیینی دیگر|right|آن زمان‌ها خیلی‌ها به ریش ما خندیند، لج خیلی‌ها بالا آمد، که طفل اول باید برود سواد یاد بگیرد، بعد فلان و بهمان بکند! فریدون رهنما ولی، به طفل پناهی داد. خدا بیامرزد. گفت: «غلط کرده‌اند! «الوار» گفته مهرورزی راه شناسایی است!»|بیژن الهی|این شماره با تأخیر۶، ص۵۵}}
[[پرونده:Ahmadirahnamahandwriting.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شعری از [[احمدرضا احمدی]] به دست‌خط فریدون رهنما'''</center>]]
===زمینهٔ فعالیت===
===زمینهٔ فعالیت===
====شعر====
====شعر====
خط ۲۹۲: خط ۲۹۵:
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= رهنما|نام۱= فریدون |تاریخ= فروردین۱۳۳۹|عنوان= نیما و دلش که می‌تپید|ژورنال= یغما|شماره= ۱۴۱|تاریخ بازبینی= ۸مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= رهنما|نام۱= فریدون |تاریخ= فروردین۱۳۳۹|عنوان= نیما و دلش که می‌تپید|ژورنال= یغما|شماره= ۱۴۱|تاریخ بازبینی= ۸مرداد۱۳۹۸}}
# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= یوشیج|نام= نیما|عنوان= یادداشت‌های روزانهٔ نیما یوشیج|ناشر= مروارید|شهر= تهران|سال= ۱۳۹۶|شابک= ۹۷۸۹۶۴۸۸۳۸۹۲۳}}
# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= یوشیج|نام= نیما|عنوان= یادداشت‌های روزانهٔ نیما یوشیج|ناشر= مروارید|شهر= تهران|سال= ۱۳۹۶|شابک= ۹۷۸۹۶۴۸۸۳۸۹۲۳}}
 
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= حسین‌پور|نام۱= علی |تاریخ= پاییز ۱۳۸۹|عنوان= شعر موج نو و شعر حجم‌گرای معاصر فارسی|ژورنال= زبان و ادب فارسی|شماره= ۱۸۸|تاریخ بازبینی= ۱۸مرداد۱۳۹۸}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.doublag.ir/index.php/fa/%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C/%D9%86%D8%B8%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%86|عنوان= رهنما از موافقان دوبله|ناشر= دوبله‌فیلم|تاریخ بازبینی= ۱۶مرداد۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.doublag.ir/index.php/fa/%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C/%D9%86%D8%B8%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%86|عنوان= رهنما از موافقان دوبله|ناشر= دوبله‌فیلم|تاریخ بازبینی= ۱۶مرداد۱۳۹۸}}

نسخهٔ ‏۱۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۲

فریدون رهنما

یافتم ویرانه را که رؤیای مسکنم بود
زمینهٔ کاری شعر، فیلم‌سازی، نویسندگی و ترجمه
زادروز ۲خرداد۱۳۰۹
تهران
پدر و مادر زین‌العابدین رهنما و زکیه حائری
مرگ ۱۷مرداد۱۳۵۴
پاریس
محل زندگی تهران، بیروت و پاریس
در زمان حکومت پهلوی
نام(های)
دیگر
کاوه طبرستانی، کوچه
چوبین، فرهاد ایرانی
هادی فریدونی
پیشه شاعر، سینماگر و مترجم
سال‌های نویسندگی از ۱۳۲۷تا۱۳۵۴
کتاب‌ها منظومه‌ای برای جهان، آوازهای رهایی و...
نوشتارها «پایان یک تولد»، «نیما یوشیج و دل‌اش که می‌تپید»
فیلم‌نامه‌ها «پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است»، «سیاوش در تخت جمشید» و ...
دانشگاه دانشگاه سوربن، مؤسسهٔ فیلم‌شناسی پاریس
دلیل سرشناسی فیلم و شعر پیشرو
اثرگذاشته بر بیژن الهی، یدالله رویایی، احمد شاملو، محمدرضا اصلانی و...
اثرپذیرفته از نیما یوشیج، هنری لانگلوا، پل الوار و...

فریدون رهنما شاعر، روزنامه‌نگار، منتقد و پژوهشگر سینما و کارگردان فیلم‌هایی که واژه‌های معادل فارسی را به‌جای واژه‌های سینمایی باب کرد.[۱]

***

فریدون رهنما یکی از شخصیت‌های بسیار تأثیرگذار در شعر معاصر و سینماگران بسیار مهم‌ عصر حاضر در ایران است. در دهه چهل شمسی، دوران موسوم به دوران طلایی ادبیات در ایران، شاید کمتر کسی را همچون فریدون رهنما بتوان یافت که تا این حد در شعر آوانگارد ایران نقش بازی کرده است.[۲]
در گفت‌وگوهای متفاوتی که از فریدون رهنما به‌جا مانده است او را به معنای واقعیِ کلمه روشن‌فکری ایرانی می‌بینیم که مدافع حرکت‌های نو و مدرن در حیطهٔ هنر، ادبیات، سینما و تئاتر بوده است. در حیطهٔ شعر، می‌توان به حمایت او از شاعران نوپرداز اشاره کرد.[۳]
ساختن سه فیلم کوتاه و انتشار پنج دفتر شعر به زبان فرانسه و یک دفتر شعر به فارسی و نگارش ده‌ها مقاله در نقد سینما و ادبیات، حاصل عمر کوتاه فریدون رهنما بود. فریدون رهنما را باید در کنار ابراهیم گلستان و فرخ غفاری از پیشگامان سینمای مدرن و روشنفکری در ایران به حساب آورد. او با این‌که سه فیلم بیشتر نساخت اما با نوآوری‌ها و جسارت‌های فرمی و بیانی خود، نقش مهمی در ارتقا زبان و فرهنگ سینما در ایران داشت و الهام‌بخش سینماگران بعد از خود شد.[۴]
همچنان که گیوم آپولینر در شعر و ادبیات فرانسه شخصیتی تأثیرگذار بود، فریدون رهنما نیز بر جریان شعر مدرن ایران تأثیر بسیار گذاشت، تا جایی که می‌توان ردپای فریدون رهنما را در مهم‌ترین جریان‌های شعری پس از نیما مشاهده کرد.[۲]

داستانک

در جوانی

بورژوآ

محمدرضا اصلانی، از شاگردان رهنما، در رابطه با چاپ یکی از کتاب‌های رهنما چنین می‌گوید:

شمایل فرانسوی

استعفا

داریوش شایگان در برهه‌ای همراه با فریدون رهنما در دانشکدهٔ هنرهای تزیینی تدریس می‌کرد. او دربارهٔ این تجربه و استعفای خودشان از این دانشکده چنین شرح می‌دهد:

اُوِراکسپوز

به نقل از محمدرضا اصلانی، برخورد منتقدین با نگاه شاعرانهٔ رهنما در فیلم‌هایش چندان مناسب نبود نبود و به اعتقاد او آن‌ها نتوانستند این نگاه را دریابند:

زندگی و تراث

فریدون رهنما و دل‌اش که می‌تپید

سال‌شمار زندگی فریدون رهنما

  • ۱۳۰۹: دوم خرداد، تولّد در تهران.
  • ۱۳۲۷: سرودن دفتر شعر به زبان فارسی «هیچ» با نام مستعار کوچه.

سرودن دفتر شعر به فرانسه با نام «Naitre» «زاده شدن».

  • ۱۳۲۸/۲۹: تحصیل در دانشکدهٔ ادبیات سوربن و مؤسسهٔ فیلم‌شناسی پاریس،

سرودن شعر «آن طرف زندگی را»، «کاش من صد هزار زبان داشتم»، «خندهٔ معدن»، «برای بودلر که نمی‌دانست»

  • ۱۳۳۰: انتشار دفتر شعر به فرانسه Ode a la Perse «منظومه‌ای برای ایران»، با نام مستعار کاوه طبرستانی، پاریس، انتشارات پی‌ییر سگرس (اکتبر ۱۹۵۱)

نقد سه کتاب: «خورشید می‌دمد» (کارن)، «حکمت خدا» (دریا)، «آخرین نبرد» (آینده)، «شعر زندگیست» مقدمه‌ای برای دفتر شعر ا. صبح (شاملو) با نام مستعار چوبین،

  • ۱۳۳۲: کتاب‌دار کتاب‌خانهٔ مجلس، سرودن دفتر شعر Faire Naitre «زادن»
  • ۱۳۳۴: انتشار Ode au Monde «منظومه‌ای برای جهان» (دو دفتر)، پاریس، انتشارات پی‌ییر سگرس، (۱۹۵۵).

سرودن دفتر شعر Retours «بازگشت».
مقاله‌ای دربارهٔ سینمای ایران (سخن)

  • ۱۳۳۵: سرودن دفتر شعر Renaissances «نوزایش‌ها».
  • ۱۳۳۶/۳۷: گذراندن رسالهٔ «واقعیت‌گرایی در فیلم» در مؤسسهٔ فیلم‌شناسی پاریس.

سرپرستی مجلهٔ «فیلم و زندگی» (شمارهٔ ۴تا۶)، انتشار مقالهٔ «صبای انسان»، «شعر و شاعر» (مجلهٔ صدف)

  • ۱۳۳۸: انتشار مجموعهٔ شعر poem Anciens «سروده‌های کهنه»(۱۳۲۷-۱۳۳۷)، پاریس، انتشارات دبرس (۱۹۵۹)

نمایش‌نامهٔ «داستان سیاوش»، مقالهٔ «سخنی چند دربارهٔ فردوسی»، انتشار مقالهٔ دربارهٔ م. امید (دفترهای زمانه)

  • ۱۳۳۹: نخستین نمایش فیلم «سیاوش در تخت جمشید» در مرکز بین‌المللی فیلم در پاریس و سخنرانی دربارهٔ «مسائل کنونی هنر ایران».

انتشار مقالهٔ «نیما یوشج و دلش که می‌تپید» (یغما)، «تاریک و روشن سپهری» (نقش و نگار).
مقالهٔ روژه لسو دربارهٔ شعر فریدون رهنما، پاریس، مجلهٔ (Orient اوریان)

  • ۱۳۴۰: نمایش فیلم «تخت جمشید» در کانون فیلم تهران

«یادداشت‌ دربارهٔ چند نمایش ایرانی»، (تعزیه و نمایش دروازه قزوین)

  • ۱۳۴۱: آغاز تهیهٔ فیلم «سیاوش در تخت جمشید» با وام‌های گوناگون، تدریس سبک‌شناسی در دانشکدهٔ هنرهای تزیینی.
  • ۱۳۴۴: نخستین نمایش «سیاوش در تخت جمشید» در سینماتک فرانسه و معرفی فیلم توسط هانری لانگلوا، رییس سینمانک فرانسه

سخن‌رانی هانری کربن با عنوان «سیاوش در تخت جمشید، معرفی فیلم فریدون رهنما» در موزهٔ گیمه و انتشار آن در مجلهٔ Orient اوریان شمارهٔ ۳۹.
انتشار مقالهٔ «فیلم مستند و پیوند آن با گذشته» (مجلهٔ نگین)

  • ۱۳۴۵: دریافت جایزهٔ اپستاین به خاطر «پیش‌برد زبان سینمایی» در فستیوال لوکارنو (۱۹۶۶)

انتشار «پایان یک تولد» دربارهٔ فروغ فرخزاد (آرش)

  • ۱۳۴۶: انتشار «فروغ فرخزاد» (مجلهٔ تلاش)

سرپرستی قسمت پژوهش در سازمان تلوزیون ملّی،
تدریس هنرشناسی فیلم در مدرسهٔ عالی تلویزیون و سینما،
سخنرانی «کنونی بودن شخصیت‌های شاهنامه»

  • ۱۳۴۷: انتشار دفتر شعر به فرانسه Chant de delivrance «آوازهای رهایی»، پاریس، انتشارات پ. ژ. اسوالد،

انتشار «دیباچه برای دفتر شعری از یک شاعر جوان» ( کتاب اول شعر دیگر)
انتشار «ذره‌های یک نگاه آینده» درباره‌ٔ طرح‌های بهمن فرمان (تلاش)

  • ۱۳۴۸: آغاز تهیه فیلم «پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است» با وام ۱۵ ساله از تلویزیون ملّی.
  • ۱۳۴۹: انتشار چند ترجمه از شعرهای او (کتاب دوم شعر دیگر)
  • ۱۳۵۰: انتشار مقالهٔ «اژدرهای نفس ما در چشم اردشیر محصص» (مجلهٔ نگین)
  • ۱۳۵۱: انتشار کتاب «واقعیت‌گرایی فیلم» (انتشارات بوف)
  • ۱۳۵۲: سفر زمینی به اروپا، برداشت چند نمای فیلم «پسر ایران» در پاریس و نوشتن زیرنویس فرانسه برای آن.

جرّاحی مغز در استکهلم.

  • ۱۳۵۴: اول خرداد آن سال، نمایش «پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است» در سینماتک پاریس، با معرفی هانری لانگلوا و در حضور کارگردان.

۲۷ تیرماه آن سال، نخستین نمایش فیلم در ایران، جشنوارهٔ توس.
۱۷ مرداد آن سال، در گذشت فریدون رهنما در پاریس.
۱۹ مرداد، مصاحبه با هانری لانگلوا دربارهٔ فریدون رهنما.
اعطای جایزهٔ «فریدون رهنما» به فیلم «صدای تازه»، ساخته‌ٔ سهیل سوزنی.

  • ۱۳۵۶: اعطای جایزهٔ طلایی «فریدون رهنما» به فیلم «بچّه‌های وحشی»، ساخته‌ٔ کینگ یوک‌فونگ از چین.
  • ۱۳۸۱: انتشار «واقعیت‌گرایی فیلم» ویراست دوم، زیر نظر فریده رهنما، انتشارات نوروز هنر.
  • ۱۳۸۳: انتشار فیلم‌نامهٔ «سیاوش در تخت‌ جمشید»، زیر نظر فریده رهنما، نشر قطره.
  • ۱۳۹۴: انتشار «واقعیت مادر است»، زیر نظر فریده رهنما، نشر دانه.

انتشار «گذشته مرگ نیست، نقاب نیست، گندم است، لاله است و جان» (شعرهایی از فریدون رهنما)، با پیش‌گفتار و ترجمهٔ فریدهٔ رهنما، نشر دانه. [۹]

دست‌ و دست‌خط

فراز و نشیب زندگی رهنما

فریدون رهنما در دوم خرداد ۱۳۰۹ در تهران زاده شد. پدر او زین‌العابدین رهنما، نویسنده مفسّر و مترجم قرآن و مادر او زکیه حائری، نوهٔ شیخ عبدالله مازندرانی بود. فعالیت‌های ادبی پدر فریدون در آغاز در زمینهٔ روزنامه‌نگاری بود و در دوران رضاشاه او بیشتر به‌عنوان مدیر مجلهٔ رهنما و سپس روزنامهٔ ایران شهرت یافت، ولی همین فعالیّت او را به جدال‌های سیاسی با مقامات دولتی کشانید و به تبعید او به بیروت انجامید. فریدون نیز همراه با خانواده به بیروت رفت. پس از برکناری رضاشاه از سلطنت در سال ۱۳۲۰ و با باز شدن فضای سیاسی کشور، خانوادهٔ رهنما به تهران بازگشتند.[۱۰]
فریدون در سال ۱۳۲۱ در دبیرستان «فیروزبهرام» نام‌نویسی کرد و دانش‌آموز آن‌جا شد. حضور او در آن دبیرستان و ایران دیری نپایید و تنها دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۳ همراه پدر به پاریس مهاجرت کردند. فریدون در پاریس در دبیرستان «ژانسون دوسایی» ادامهٔ تحصیل داد و در این ایّام بر زبان فرانسوی تسلّط کامل یافت.[۱۱]
فریدون رهنما در سال ۱۳۳۲ به عنوان کتاب‌دار کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی مشغول به‌کار شد. خود او در جایی می‌گوید: «با آن‌که به من پیشنهادهایی برای ساختن فیلم شد، ترجیح دادم بروم و در یک کتابخانه کتاب‌دار شوم.» دلیل این امر بیزاری او از فضای آن زمان سینمای ایران و یا به اصطلاح «فیلمفارسی» بود.[۴] او از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸، برروی شعر، به‌ خصوص شعر فرانسوی، می‌کوشد و کارهایی از جمله اشعاری و مقالاتی از این دوره به یادگار دارد. از جملهٔ اشعار این دوره می‌توان به «نیست گهواره در خم زمین»، «دفتر شعر هیچ» و «دفتر شعر زاده‌ شدن» و مقالاتی در رابطه با صادق چوبک و ... نام برد. [۱۱] او در سال ۱۳۲۸ در «دانشگاه سوربن» پاریس، در رشتهٔ ادبیات فرانسوی به تحصیل پرداخت.[۷] [۱۲]
فریدون رهنما در سال ۱۳۲۹ در دومین کنگرهٔ جهانی صلح در ورشو شرکت کرد. در آن‌جا پابلو نرودا با اشعار او آشنا شد.[۱۱] در سال ۱۳۳۰ رهنما اولین دفتر شعر خود را به زبان فرانسوی با نام «Ode a la parse»(منظومه‌ای برای ایران) با نام مستعار کاوه طبرستانی منتشر کرد.[۹] او در همین سال به علّت ابتلا به بیماری سل در بیمارستانی در سوئیس بستری شد. [۱۱] در سال ۱۳۳۵ او برای گذراندن رساله‌اش به‌ نام «واقعیت‌گرایی فیلم» در مؤسسهٔ فیلم‌شناسی پاریس به فرانسه سفر کرد.[۱۱]
رهنما در سال ۱۳۴۱ همراه با داریوش شایگان، پرویز تناولی، سهراب سپهری و دیگر شخصیت‌های برجستهٔ آن زمان به تدریس در دانشکدهٔ هنرهای تزیینی پرداخت. او در آن دانشکده سبک‌شناسی تدریس می‌کرد.[۷]
فریدون رهنما با افرادی مثل هانری لانگلوا، مؤسس سینماتک پاریس، پابلو نرودا و پل الوار شاعر و هانری کربن در ارتباط و مورد ستایش آنان بود. به عنوان مثال فیلم «پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است» برای اوّلین‌بار توسط هانری لانگلوا در سینماتک پاریس معرفی و پخش شد. همچنین هانری کربن در موزهٔ گیمهٔ پاریس در سال۱۳۴۴ دربارهٔ فیلم او، «سیاوش در تخت جشید» به سخنرانی پرداخت.[۱۱]
فریدون رهنما در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ به علّت بیماری به بیمارستانی در پاریس منتقل شد و همان روز درگذشت. پس از مرگ او جایزه‌ای برای فیلم‌سازان منطقهٔ آسیا به نام «جایزه فریدون رهنما» تعیین شد.[۹][۱۱]

نامهٔ پل الوار به فریدون رهنما

شخصیت و اندیشه

به گفتهٔ داریوش شایگان:

فریدون رهنما شخصیتی جامع‌الاطراف بود. او به ادبیات فرانسه احاطهٔ کامل داشت و این تخصص را در دانشگاه سوربن به‌ دست آورده بود. او به ادبیات ایران بسیار عشق می‌ورزید و زبان فارسی را خوب می‌دانست. او عاشق ساختن فیلم بود و از انستیتوی پاریس دیپلم گرفته بود. همچنین او دستی در موسیقی داشت و به‌ یاد دارم روزی پشت پیانو نشست و مدتی به بدیهه‌نوازی پرداخت و من ار این همه استعداد، راستی به حیرت افتادم.[۷]

آیدین آغداشلو باور دارد :

او آدم بسیار باسوادی بود، بی آن‌که گمان کنیم دارد ادای باسواد بودن را درمی‌آورد. او به نسبت عمر کوتاهش کار زیادی کرد. وجه روشنفکری رهنما، اگر به نوشته‌هایش نگاه کنیم کاملاً آشکار است. یعنی به ادبیات فرانسه مسلّط است و تحصیل‌کردهٔ فرانسه است، نیمی از عمرش را در خارج از ایران گذرانده است و به فرانسه شعر می‌گوید. علاقهٔ او به سینما است و به آن‌چه که در جهان می‌گذرد. معاصر بودنش وجه اساسی او بود، اما در عین حال به عنوان یک هنرمند لازم نبود با جهان روشنفکر فاصله گیرد و نظر پالودهٔ خود را غلبه دهد.[۱۳]

رهنما و بسترآفرینی برای شعر مدرن

پس از شکست‌ تلاش افرادی مثل هوشنگ ایرانی و تندرکیا، برای نوآوری همه‌جانبه در شعر فارسی، در دههٔ چهل این‌بار این گونه تلاش‌ها بار دیگر به همّت افرادی مثل احمدرضا احمدی، بیژن الهی، بهرام اردبیلی و... به بار نشست و جریان‌هایی در شعر معاصر فارسی، مثل موج نو، شعر دیگر و شعر حجم به وجود آمد. دفتر شعر «طرح» از احمدرضا احمدی از اولین دفاتر شعری است که از این فضا برخاست. اشعار احمدی توسط رهنما، که از او و دیگر شاعران جوان حمایت همه‌جانبه می‌کرد، «موج نو» نام گرفت.[۱۴] به گفتهٔ محمدرضا اصلانی عنوان «شعر دیگر» را خود رهنما روی این جریان گذاشته بود.[۵] دربارهٔ تأثیر فریدون رهنما بر شاعران جوان نسل خود، می‌توان به این حرف از بیژن الهی رجوع کرد:

آن زمان‌ها خیلی‌ها به ریش ما خندیند، لج خیلی‌ها بالا آمد، که طفل اول باید برود سواد یاد بگیرد، بعد فلان و بهمان بکند! فریدون رهنما ولی، به طفل پناهی داد. خدا بیامرزد. گفت: «غلط کرده‌اند! «الوار» گفته مهرورزی راه شناسایی است!»

—بیژن الهی، این شماره با تأخیر۶، ص۵۵

شعری از احمدرضا احمدی به دست‌خط فریدون رهنما

زمینهٔ فعالیت

شعر

فریدون رهنما شخصیّت بسیار اثرگذاری بر شاعران جوانی بود که بعدتر جنبش‌های شعری مدرنی را مثل شعر دیگر و شعر حجم به‌ وجود آوردند.[۲]
همچنین رهنما اشعاری دارد که اکثر آن‌ها به زبان فرانسوی‌اند. نخستین دفتر او، «هیچ»، تنها دفتر شعری از اوست که به زبان فارسی سروده شده است. باقی اشعار او به زبان فرانسوی است. از جملهٔ این دفاتر شعر می‌توان به دفتر شعر «Naitre» به‌ معنای زاده شدن، «ode a la parse» منظومه‌ای برای ایران، «ode au monde» منظومه‌ای برای جهان و «Chant de delivrence» اشاره کرد.[۱۱] رهنما دفتر شعر «ode a la parse» منظومه‌ای برای ایران را در سن ۱۹سالگی سرود و برای پی‌یر سگرس، شاعر شهیر فرانسوی فرستاد. سگرس در پاسخ به رهنما چنین گفت:

دست‌نوشته‌های شما را خواندم. کنونی بودن شعرتان بسیار اهمیّت دارد. این راست است که شاعر پیش‌گویی ویژه‌ای دارد. این واژگان «برزمینی» و تعمّدی شما را دوست دارم. همان‌گونه که کوچه را دوست دارم. انسان‌ها را دوست دارم. ۷۰۰ نسخه عادی و ۱۵۰ نسخه با کاغذ اعلا و با شماره، به چاپ خواهد رساند و شاعر، به عنوان مؤلف، ده درصد را دریافت خواهد کرد.[۱۵]

کتاب «گذشته مرگ نیست نقاب نیست گندم است لاله است و جان» مجموعه‌ای از اشعار فریدون رهنما است که توسّط فریده رهنما، خواهر فریدون، ترجمه و زیر نظر او چاپ شده‌ است.[۱۶]

فریده رهنما، خواهر فریدون
مجموعهٔ اشعار ترجمه‌شده به فارسی فریدون رهنما که توسّط نشر دانه چاپ شده است.

سینما

فریدون رهنما دانش‌آموختهٔ مؤسسهٔ فیلم‌شناسی پاریس بود. فیلم‌های رهنما توسّط فردی مثل هانری لانگلوآ، رییس و مؤسس سینماتک پاریس ستوده شده است. او سه کار تصویری در کارنامهٔ خود دارد. اولین کار او در سال ۱۳۳۹ مستندی به نام «تخت جمشید» است.[۹]او در سال ۱۳۴۶ فیلم «سیاوش در تخت جمشید» را می‌سازد. این فیلم در داخل ایران بسیار مورد نقد قرار می‌گیرد، اما در فرانسه بسیار ستایش می‌شود.[۱۵]در سال ۱۳۴۸، رهنما با وام ۱۵ ساله از تلویزیون ملّی شروع به ساخت فیلم «پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است» می‌کند. این فیلم در سال ۱۳۵۴ آماده می‌شود و برای اولین بار در سینماتک فرانسه و با حضور رهنما و با معرّفی هانری لانگلوا به روی پرده می‌رود.[۹]

یادمان و بزرگداشت‌ها

شب فریدون رهنما

در عصر شنبه، پانزدهم اسفندماه ۱۳۹۴، مجلهٔ بخارا در شب ۲۳۶ از شب‌‌های بخارا، به همراه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، بنیاد ملت و انتشارات دانه در کانون زبان فارسی بزرگ‌داشتی تحت عنوان «شب فریدون رهنما» ترتیب داد. از افرادی که در این جلسه حاضر بودند می‌توان: کریم مجتهدی، فریده رهنما، آیدین آغداشلو، محمدرضا اصلانی و داریوش شایگان نام برد.[۱۷]

رهنما برای دیگران چگونه بود؟

نیما یوشیج

احمدرضا احمدی

پل الوار

پل الوار، شاعر فرانسوی، در نامه‌ای به فریدون رهنما صحبت را چنین آغاز می‌کند:

هانری کربن

پی‌یر مورانژ

پی‌یر مورانژ شاعر فرانسوی در نامه‌اش به رهنما چنین می‌نویسد:

احمد شاملو

نادر نادرپور: «چراغی در شب رؤیا»

نادر نادرپور پس از مرگ فریدون رهنما شعر «چراغی در شب رؤیا» را در سوگ او می‌سراید:
باری به دوش داشتی از دوردست‌ها
باری پر از غرور و درستی
باری که دست‌رنج کمال و کلام بود
تصویری می‌کشیدی بر پرده‌ی سپید
تصویری از
همیشه و هرگز
تصویر ناتمام تو ،‌ نقش تمام بود
افسانه می‌سرودی با لفظ ناشناس
لفظی نقاب‌دار معانی
بدرود در کلام تو، عین سلام بود
در لحظه‌ی هجوم جوانی
زخمی به سینه یافتی از هجر آفتاب
زخمی که لطمه‌هاش پس از التیام بود
شب را همیشه دشمن خود می‌شناختی
اما ، به نیروز میانسالی
مغز تو را ستاره مسخّر کرد
این انتقام شب بود ، این انتقام بود
آه ای برادر، ای به سفر رفته
گویی ترا ز بندر پنهان صدا زدند
شاید که گمرهان شب دریا
حاجت به نور سرخ چراغ تو داشتند
آری، چراغ قلب تو یاقوت فام بود

فریدون رهنما در پاریس

از چشم رهنما

دربارهٔ نیما

شاعر بود. زنده بود. چیزهایی که می‌دید در دلش می‌نشست و در چشمش نقش می‌بست. به پاکی رودخانه‌ها و کوه‌ها و دشت‌هایی که دیده‌بود می‌اندیشید و می‌سرود. دروغ نمی‌گفت. شعرش را از این‌جا و آن‌جا نمی‌دزدید. صحنه‌آرای زبردست شعرها و اندیشه‌های دیگران نبود. اطوار نداشت. گفت‌وگو می‌کرد همان‌گونه که حس می‌کرد و همان‌گونه که می‌گریست و یا می‌خندید. مرزی میان زبان و چشم و اندیشه‌اش نداشت. او از آنِ مرزها نبود. از آن هستی بود که بی‌مرز و بی‌پایان است. جهانی با خود آورد و با خود برد. جهانی که مهربان بود و آمادهٔ گسترش. در جهان او آدمی بایست به درخت‌ها و مرغ‌ها رشک ببرد و حتّی خشم به گله بدل می‌شد. شگفت‌آور است که این مرد، مردی که بارها در شعرهایش کوشیده است مزه و بوی خوش سپیده‌دم را به خفتگان و همگان جداافتاده بچشاند، همگان گفتارش را درنیافتند. اما او همگان را بیشتر از آن دوست می‌داشت که از ناشناس ماندن خود بهراسد. نیما یوشیج در راه گذشتگان سنگین ما گام برمی‌داشت و روزی که حجاب‌ها برداشته شود، ارزش او نمایان‌تر خواهد شد.[۲۴]

صادق هدایت

فریدون رهنما پس از دیدار با صادق هدایت، در دوران دانشجویی‌اش در پاریس، هدایت را چنین توصیف کرده‌ است:

فروغ فرخزاد

ابو‌الحسن صبا

دربارهٔ مهدی اخوان‌ثالث

دربارهٔ مروانبیلی و بیژن الهی

دو نوزاد باورنکردنی

آثار و منبع‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

روژه لسکو، مترجم بوف کور به زبان فرانسوی، در مجلهٔ Revue Orient در سال ۱۹۶۱، اشعار فریدون رهنما را بسیار مدرن توصیف می‌کند و معتقد است ریشه‌های عمیق این اشعار را باید در تجربهٔ زیستی او که عجین با بیماری است، جست؛ درون‌مایه‌هایی مثل زاده‌ شدن، بازگشت، باززایی، حضور در مقابل مرگ. لسکو می‌گوید: «آدم متحیّر می‌ماند که او با چه استادی و مهارتی، زبان فرانسه را مهار کرده، گویی این زبان همان‌قدر که زبان ماست، زبان او نیز است.»[۷] همچنین داریوش شایگان می‌گوید:

دربارهٔ اشعار فرانسه فریدون باید بگویم که این اشعار اغلب «پست‌سوررئالیست»اند و لذا فهم آن‌ها ساده نیست و حتّی می‌توان آ‌ن‌ها را آوانگارد تعبیر کرد. من خود با خواندن این اشعار دچار حیرت و سرگشتگی می‌شوم.[۷]

شکوفه شهیدی تجربهٔ لمس اشعار رهنما را چنین توصیف می‌کند:

عنوان کتاب شعر «گذشته مرگ نیست نقاب نیست گندم است لاله است و جان»، به خط خود رهنما، خود گویای مرزناپذیری و زمان‌ناپذیری اندیشه و هنر اوست. شعرهای فارسی رهنما، سروده‌های او در سن نوزده‌سالگی است. با این‌همه گوهر اندیشهٔ رهنما پروردهٔ قرون و اعصار و صیقل‌یافته‌ٔ در «دریای بیکران دنیا» است. انتخاب‌های او آگانه است نه از سر ذوق‌زدگی‌های آنی و پسند این و آن. از این روست که هر لحظه به رنگی در نمی‌آید، می‌توانید با خیال آسوده چشم در چشم او بدوزید و دستش را به گرمی بفشارید. برای او تفاوتی میان مردمان کُره و جوانان ایرانی که قربانی سرکوب و داغ می‌شوند نیست: «تنگ است همه جا گل‌های نفس...» و «روی این زمین، زمین زندگی/ گروهی با عصب‌های میخی/ حلقوم حق را مدام له می‌کنند/ و مثل چسپ دروغ می‌گویند.» اما این امید جان سخت او که در نوزده‌سالگی به «...صورت یک حقیقت تازه/ یک امید نوزاد/ یک بشر هزار دست، هزار چشم، هزار دل...»پدیدار می‌شود، ذکری مقدس است بر زبان و اندیشهٔ او که به کشف این حقیقت می‌انجامد: «ما همه فاوستیم، آدم و حواییم، پرومته‌ایم. زیرا زیر بار نمی‌رویم. نمی‌پذیریم که دست‌هایمان را گو با زیباترین زنجیرها برای همیشه ببندند.»[۳۰]

کارنامه و فهرست آثار

شعر

  • (با نام مستعار کاوه طبرستانی) «Ode a la parse»، پاریس، ‎ ۱۳۳۰ ،‎Pierre seghers
  • (با نام مستعار کاوه طبرستانی) «Ode au monde»، پاریس، ‎ ۱۳۳۴ ،‎Pierre seghers
  • «Poemes anciens‬»، پاریس، ‎ ۱۳۳۸ ،Debresse -Poesie
  • «Chant de Delivrance»، پاریس، ‎ ۱۳۴۷ ، ‎Pierre Jean oswald
  • «گذشته مرگ نیست نقاب نیست گندم است لاله است و جان»، تهران، نشر دانه، ۱۳۹۴

فیلم و مستند

  • مستند «تخت جمشید»، ۱۳۳۹
  • «سیاوش در تخت جمشید»، ۱۳۴۶
  • «پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است»، ۱۳۵۵

سینما/فیلم‌نامه/نمایشنامه

  • «سیاوش: نمایش‌نامه بر پایهٔ داستان شاهنامه»، تهران، نشر دانه، ۱۳۹۶
  • «سیاوش در تخت جمشید»، تهران، نشر قطره، ۱۳۸۳
  • «واقعیت‌گرایی فیلم»، تهران، انتشارات بوف، ۱۳۵۱

مقاله

  • «واقعیت مادر است»، تهران، نشر دانه، ۱۳۹۴
  • «تاریک‌ و روشن سهراب سپهری»، نشریهٔ گرافیک، سال ۹، (فروردین و اردی‌بهشت ۱۳۷۹)، صص ۱۴ و ۱۵
  • «حرف‌هایی تازه از سی سال پیش»، نشریهٔ نقد سینما، شماره ۵، (تابستان ۱۳۷۴)، ص ۸۰ و ۸۱

جوایز و افتخارات

فریدون رهنما در سال ۱۹۶۶ (۱۳۴۵) موفق به کسب جایزهٔ ژان اپشتاین در جشنوارهٔ لوکارنو به‌خاطر پیش‌برد زبان سینمایی شد.[۱۱] همچنین پس از مرگ او در سال ۱۳۵۴، «جایزهٔ فریدون رهنما» برای فیلم‌سازان جوان منطقهٔ آسیا در جشنواره اتحادیهٔ رادیو و تلویزیون‌های آسیا و اقیانوسیه(ABU) تعیین شد. این امر به همّت هوشنگ کاووسی انجام‌ شد که در آن زمان دبیر این جشنواره بود. [۳۱]

منبع‌شناسی

  • امامی، همایون، «آوازهای رهایی»، تهران، توس، ۱۳۷۷
  • اسحاق‌پور، یوسف، «پایان رهنما، اغاز کیارستمی»، گزارش فیلم، ش۹۳، (مرداد ۱۳۷۶)،صص ۷۴-۷۷
  • اسحاق‌پور، یوسف، «پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است»، نشریهٔ حرفه هنرمند، شماره ۱۲، (تابستان ۱۳۸۴)، ص ۶۲-۶۴
  • محمدکاشی، صابره، «پیشگامان سینمای روشنفکری ایران»، نشریهٔ فیلم و هنر، شماره ۲۳، (شهریور ۱۳۷۹)، ص ۴۹-۵۷
  • اصلانی، محمدرضا، «خیال خلاق در عرصهٔ واقعیت»، نشریهٔ حرفه هنرمند، شماره ۱۲، (تابستان ۱۳۸۴)، ص ۵۶-۶۰
  • اصلانی، محمدرضا، «رهنما و اشتیاق‌هایش»، نشریهٔ فیلم و سینما، شماره ۸، (آذر ۱۳۷۵)، ص ۳۴-۳۶
  • زاهدی، پرویز، «سوگداشت فریدون رهنما»، نشریهٔ روزگار وصل، شماره ۲۰، (اسفند ۱۳۷۴، فروردین ۱۳۷۵)، ص ۶۴-۶۵
  • آزرم، محسن، «دل ما به همین خوش است»، روزنامهٔ شرق، ۱۹ فروردین ۱۳۸۴، ص ۶
  • آزرم، محسن، «وصیت‌نامه ایرانی: فریدون رهنما و فیلم‌نامه پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است»، کتابخانه شرق، شماره ۴، تیر ۱۳۸۵، ص ۱۰

بررسی دفتر شعر «آوازهایی برای رهایی»

دفتر شعر Chant de Delivrance یا همان «آوازهای رهایی»، دومین دفتر شعری فریدون رهنما است که در سال ۱۹۶۷ توسط انتشارات Oswald (اسوالد) در پاریس منتشر شد. بنا به گفتهٔ کریستیان ادژان در مجلهٔ اسپری Espirit، در شماره نوامبر سال ۱۹۶۸، این دفتر شعر فریدون رهنما، در جهت رهایی شعر از مقتضیات زمانی که آن را به بند کشیده است و متن شعر در یک خلسهٔ کلمه‌ای فرورفته است و جاودانگی در لحظه گم‌ شده است و انسان رفتار و گفتار خود را با هم آشتی داده است. شاعر می‌کوشد به رؤیاهایش یک افق واحد ببخشد و عشق کامل خود را در جهشی یگانه حل سازد.[۳۲]
یدالله رؤیایی بخشی از این شعر را ترجمه و در سال ۱۳۴۹ در کتاب دوّم شعر دیگر چاپ کرد.[۱۶]

پانویس

  1. «رهنما از موافقان دوبله». 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «فریدون رهنما و خاموش‌کردن تاریخ!». 
  3. قوکاسیان. از فریدون رهنما غافل نشویم. 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «به یاد «فریدون رهنما»، سینماگر و اندیشمند ایرانی». 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ نوری، عطیه. مردی با کوله‌بار فرهنگی. 
  6. کلانتری، پرویز. پرداختن به شیوه‌ای شاعرانه در نقاشی. 
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ شایگان، داریوش. فریدون رهنما «لبخندی که چون واحه‌ای زمردین در دلم شکفت». 
  8. اصلانی، محمدرضا. آموزه‌های فریدون رهنما. 
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ سالشمار زندگی و آثار فریدون رهنما. 
  10. نصر، سیدحسین. یاد رفتگان‌:درگذشت زین‌العابدین رهنما. 
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ ۱۱٫۵ ۱۱٫۶ ۱۱٫۷ ۱۱٫۸ فریدون رهنما در یک نگاه. 
  12. «رهنما فریدون». 
  13. آغداشلو، آیدین. دوجهانه بودن فریدون رهنما. 
  14. حسین‌پور، علی. شعر موج نو و شعر حجم‌گرای معاصر فارسی. 
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ رهنما، فریده. او برای من مظهر خرد بود. 
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ «گندم است لاله است و جان». 
  17. احدیان، پریسا. گزارش شب فریدون رهنما. 
  18. یوشیج، نیما. یادداشت‌های روزانهٔ نیما یوشیج. ص. ۷۵.
  19. یوشیج، نیما. یادداشت‌های روزانهٔ نیما یوشیج. ص. ۲۴۱.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ «شاملو و فریدون رهنما». 
  21. الوار، پل. دو نامه از پل‌الوار برای فریدون رهنما. 
  22. کربن، هانری و فریده رهنما. سیاوخش در تخت جمشید. 
  23. مورانژ، پی‌یر. نامه‌ای از پی‌یر مورانژ به فریدون رهنما. 
  24. رهنما، فریدون. نیما و دل‌اش که می‌تپید. 
  25. رهنما، فریدون. صادق هدایت. 
  26. رهنما، فریدون. فروغ فرخزاد. 
  27. رهنما، فریدون. شخصیت استاد صبا. 
  28. رهنما، فریدون. اخوان و آخر شاهنامه. 
  29. «دو نوزاد باورنکردنی». 
  30. شهیدی، شکوفه. هشتاد و چنجمین سالگرد تولد فریدون رهنما. 
  31. «بخش‌هایی از بررسی و نقد کارهای فریدون رهنما و فیلم پسر ایران». 
  32. «فریدون رهنما در کتاب دوم شعر دیگر». 

منابع

  1. قوکاسیان، زاون. «از فریدون رهنما غافل نشویم». روزنامه شرق، ش. ۹۹۴ (۱تیر۱۳۸۹). 
  2. شایگان، داریوش. «فریدون رهنما «لبخندی که چون واحه‌ای زمردین در دلم شکفت»». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۰۲تا۱۰۸. 
  3. «سال‌شمار زندگی و آثار فریدون رهنما». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۹۲تا۹۶. 
  4. رهنما، فریدون. «صادق هدایت». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۶۴تا۱۶۶. 
  5. رهنما، فریدون. «فروغ فرخزاد». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۶۷-۱۶۸. 
  6. رهنما، فریده. «او برای من مظهر خرد بود». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۱۴تا۱۱۹. 
  7. الوار، پل. «دونامه از پل‌الوار برای فریدون رهنما». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۸۰و۱۸۱. 
  8. مورانژ، پی‌یر. «نامه‌ای از پی‌یر مورانژ به فریدون رهنما». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۸۲و۱۸۳. 
  9. احدیان، پریسا. «گزارش شب فریدون رهنما». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۹۸تا۱۰۱. 
  10. رهنما، فریدون. «اخوان و آخر شاهنامه». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۶۰تا۱۶۳. 
  11. شهیدی، شکوفه. «هشتادوپنجمین سالگرد تولد فریدون رهنما». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر ۱۳۹۵): ۱۲۰تا۱۲۴. 
  12. رهنما، فریدون. «شخصیت استاد صبا». صدف، بهمن۱۳۳۶. 
  13. اصلانی، محمدرضا. «آموزه‌های فریدون رهنما». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۲۵تا۱۳۰. 
  14. آغداشلو، آیدین. «دوجهانه بودن فریدون رهنما». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۰۹تا۱۱۳. 
  15. کربن، هانری و فریده رهنما. «سیاوخش در تخت جمشید». بخارا، ش. ۱۱۲ (خردادوتیر۱۳۹۵): ۱۴۰تا۱۵۲. 
  16. «فریدون رهنما در یک نگاه». آزما، ش. ۹۲ (آبان‌وآذر۱۳۹۱): ۳۲و۳۳. 
  17. کلانتری، پرویز. «پرداختن به‌شیوه‌ای شاعرانه در نقاشی». تندیس، ش. ۱۷۵ (۱۱خرداد۱۳۸۹): ۵۰ تاریخ بازبینی= ۵مرداد۱۳۹۸. 
  18. نوری، عطیه. «مردی با کوله‌بار فرهنگی». اعتماد، ش. ۲۷۵۲ (۲۴مرداد۱۳۹۲). 
  19. رهنما، فریدون. «نیما و دلش که می‌تپید». یغما، ش. ۱۴۱ (فروردین۱۳۳۹). 
  20. یوشیج، نیما (۱۳۹۶). یادداشت‌های روزانهٔ نیما یوشیج. تهران: مروارید. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۸۳۸۹۲۳.
  21. حسین‌پور، علی. «شعر موج نو و شعر حجم‌گرای معاصر فارسی». زبان و ادب فارسی، ش. ۱۸۸ (پاییز ۱۳۸۹). 

پیوند به بیرون