مجله یغما: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات مجله
{{جعبه اطلاعات کتاب
|عنوان= یغما
|عنوان = مجلهٔ یغما
|پرونده تصویر=  
|تصویر = Majale yaqma.png
|اندازه تصویر=  
|اندازه تصویر   = 200px
|زیرنویس تصویر =  
|زیرنویس تصویر =  
|سردبیر= [[حبیب یغمایی]]
|نویسنده = [[حبیب یغمایی]]
|مدیران دیگر = اقبال یغمایی،‌ [[محمد ابراهیم باستانی پاریزی]] 
|تصویرگر =
|بسامد=  
|طراح جلد =  
|شمارگان = حدود۵۰۰۰
|زبان =  
|دسته‌بندی=  
|مجموعه         =
|شرکت=  
|موضوع         = ادبی، پژوهشی، اجتماعی و تاریخی
|ناشر= انتشارات مجله یغما
|سبک =  
|نخستین تاریخ= فروردین۱۳۲۷
|ناشر = انتشارات یغما
|کشور= ایران
|ناشر فارسی =
|زبان= فارسی
|محل انتشارات = تهران
|وب‌گاه=  
|تاریخ نشر     = فروردین۱۳۲۷
| issn =
|تاریخ نشر فارسی=
|محل ناشر فارسی =
|نوع رسانه = ماهنامه
|صفحه =  
|شابک =
|پس از =  
|پیش از         =  
}}
}}


یغما بزرگ‌ترین خدمت [[حبیب یغمایی]] به زبان و ادب فارسی و پژوهش‌های ایرانی است. مجلهٔ یغما مجله‌ای است ادبی و پژوهشی.مجلهٔ مذکور از منظم‌ترین انتشارات دوره خود بود که اول هرماه به چاپ می‌رسید. یغما '''پردوام‌ترین مجلهٔ صدسال اخیر''' ایران است.
[[پرونده: Yaqma.habib.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''سردبیر جندقیِ ماهنامه‌ای با ۳۱دوره'''</center>]]
[[پرونده: Yaqma.arshiv.jpg|220px|چپ]]
[[پرونده: Yaqma ba bozorgan.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''بزرگ‌مردان از راست : [[کیکاووس جهان‌داری]]، [[جواد مجابی|مجابی]]، [[ایرج افشار|افشار]]، [[جلال ستاری]]، یغمایی، ناشناس، [[ضیاءالدین سجادی]]، [[محمدابراهیم باستانی پاریزی|باستانی پاریزی]]، ناشناس و [[کاوه دهگان]]{{سخ}}خرم‌آباد بالای قلعه فلک‌‌الافلاک'''</center>]]
'''مجلهٔ یغما''' بزرگ‌ترین خدمت [[حبیب یغمایی]] به زبان و ادب فارسی و پژوهش‌های ایرانی است. مجلهٔ مذکور از منظم‌ترین انتشارات دوره خود بود که اول هر ماه به‌چاپ می‌رسید. یغما '''پردوام‌ترین مجلهٔ ادبی صد سال اخیر''' ایران است.
<center>* * * * *</center>


==آشنایی نخست==
یغما نشریه‌ای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشناکردن مردم این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آن‌ها و پیشینه‌ٔ ایران است. درون‌مایه‌ٔ مجله، آثار نامدارترین و بزرگ‌ترین محققان معاصر ایران است. در این اثر مقاله‌های ادبی و پژوهشی عیناً درج شده و با شیوه‌ای جذاب و گیرا به آن‌ها پرداخته شده است. یغما از منابع ادبی بسیار مهم ایران در سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ به‌شمار می‌رود؛ اما علاقه‌ٔ چندانی به ادبیات نو نشان نداد. همچنین مجله طیِ سال‌هایِ انتشارش از مطالب نویسندگان نوقلم نیز استقبال می‌کرد. اگر بخشی از نوشته‌های تازه‌کاران ایراد داشت سردبیر در پایین صفحه یا صفحه‌های پایانی هر شماره، اشتباه را ذکر می‌کرد و درست آن را به‌کار می‌برد.


==برای کسانی که مجله را نخوانده‌اند==
===غلطِ دانشجو===
'''یغما''' مجله‌ای کهن نیست، که مختص افراد پیر باشد بلکه نشریه‌ای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشنا کردن مردم این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آن‌ها و پیشینهٔ ایران است. [[حبیب یغمایی|یغمایی]] در این اثر؛ مطالبی از آثار بزرگان را عینا درج کرده، و با شیوه‌ای جذاب و گیرا  به آن‌ها می‌پردازد تا مردم آن روزگار از خواندن داستان‌ها و مجلات  بی‌اساس و دیدن نمایش‌های بی بنیاد ستارگان سینما روی برگردانند. همچنین در طی سی‌ویک سال انتشار مجله زمینه‌ای فراهم بود تا مردم بتوانند آثار دست به قلمان تازه‌کار را نیز بخوانند. 
داستان، همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجوست:
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله===
:هنگامی‌که [[حبیب یغمایی|یغمایی]] با سِمت رئیس فرهنگ کرمان به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از [[محمدابراهیم باستانی پاریزی]] که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند؛ اما خوش خیالی بود که همه‌چیز مرتب و طبق روال پیش رود! چون داستان غلط مشهور و خراب‌کاری و دست‌بردن در شعر [[ملک‌الشعرا بهار]] در نبود یغمایی رخ داد و او روحش هم خبردار نبود. باستانی پاریزی می‌خواست لطفی کند و به‌مناسبت درگذشت [[علامه قزوینی]] شعری درخورِ وی در مجله به‌چاپ برساند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش می‌زند و شعری که بهار در رثای [[عارف قزوینی]] سروده را اول تغییر می‌دهد و سپس با ذوق و شوق در مجله درج می‌کند و به خیال خود می‌گوید که حتماً ملک‌الشعرا نیز از این انتخاب مشعوف خواهند شد! حبیب از راه می‌رسد و محمدتقی بلافاصله به او تلفن می‌کند که ای‌فلانی! با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیب مات و مبهوت فقط می‌گوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا درست می‌فرمایید... و به گردن می‌گیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از این می‌کرد بهار قیامتی به‌پا می‌کرد که چرا یک بچه‌ْدانشجو شعر مرا خراب کرده! و این‌گونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد!<ref>{{پک|اتحاد|ک= پژوهشگران معاصر ایران(ج:۸)|ص= ۵۴تا۵۶}}</ref>
داستانه همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجو است؛
:هنگامی که [[حبیب یغمایی|یغمایی]] به عنوان رئیس فرهنگ به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از [[محمدابراهیم باستانی پاریزی]] که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند. اما خوش خیال بود که فکر می‌کرد همه چیز مرتب و طبق روال پیش خواهد رفت! چون داستان غلط مشهور و خراب‌کاری و دست بردن در شهر [[ملک‌الشعرا بهار|بهار]] در نبود یغمایی رخ داد که روحش هم خبردار نبود. محمدابراهیم خانِ باستانی پاریزی می‌خواستند لطفی کنند و به مناسبت درگذشت [[علامه قزوینی]] شعری درخور در مجله به چاپ برسانند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش می‌زند و شعری که ملک‌الشعرا در رثای [[عارف قزوینی]] سروده را اول تغییر داده و سپس با ذوق و شوق در مجله درج می‌کند و به خیال خود می‌گوید که حتما ملک‌الشعرای بهار نیز از این انتخاب و از این تغییر، مشعوف خواهند شد! نمی‌دانست که در آرامش قبل از توفان است. حبیب خسته و دور از خانه بالاخره از کرمان باز می‌گردد و ملک‌الشعرا بلافاصله به او تلفن می‌کند که ای فلانی! چه کردی؟ تو با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیبِ مات و مبهوت فقط می‌گوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا، درست می‌فرمایید... و به گردن می‌گیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از اینم کار را می‌کرد بهار قیامتی به پا می‌کرد که چرا یک بچه شعر مرا خراب کرده کرده! و این‌گونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد!    


===یک بند در معرفی خلاصهٔ مجله (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامه‌ای)===
===مجله‌ای به نام یغما===
مجله‌ای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره به چاپ می‌رسید. هر شماره تقریبا ۶۴صفحه بود. در طی سی‌ویک سال، ۳۶۶شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجلهٔ ادبی و پژوهشی یغما، اول هر ماه بود و سردبیر بسیار اصرار داشت و حساس بود که دقیقا در ابتدای هر ماه، شماره مخصوص همان ماه منشر شود. و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد.
مجله‌ای ادبی، پژوهشی، تاریخی و اجتماعی، با نام یغما به‌کوشش [[حبیب یغمایی]] در سال۱۳۲۷ چاپ شد. ترتیب انتشار مجله، اول هر ماه بود و سردبیر تأکید داشت باید در ابتدای هر ماه، شمارهٔ مخصوص همان ماه منتشر شود و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد. انتشار یغما اهداف بسیاری را در پی داشت. مهم‌ترین آن‌ها حفظ زبان و ادب فارسی و نخواندن مجلات بی‌بنیاد بود.
   


===بعضی شماره‌ها===
====ویژهٔ سالِ اول، چهارم و ششم====
در سال نخست، ۱۰ شماره از مجله منتشر شد و به‌جای دو شمارهٔ ۱۱ و ۱۲، '''کتاب اقبال لاهوری''' به نوشته‌ٔ [[مجتبی مینوی]] به‌چاپ رسید. از دیگر شماره‌های ویژه می‌توان به شماره۱۲، سال چهارم(۱۳۳۰) و ششم(۱۳۳۲) اشاره کرد که رساله‌ای به ضمیمهٔ مجله چاپ شد و برای مشترکین ارسال شد.<ref name=ویژه>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۱۰۷}}</ref>


===گزارشی از بخش‌ها و ستون‌های مختلف و شماره‌های ویژه===
====ویژه‌یِ سالِ اول، چهارم و ششم====
در سال اول سال نخست، ۱۰شماره از مجله انتشار یافت و به جای شمارهٔ ۱۱و۱۲، '''کتاب اقبال لاهوری''' که نوشته‌ی [[مجتبی مینوی]] است به چاپ رسید. از دیگز شماره‌های ویژه می‌توان به شماره۱۲ سال چهارم(۱۳۳۰) و ششم(۱۳۳۲) اشاره کرد که رساله‌ای به ضمیمه مجله چاپ شد و برای مشترکین ارسال شد.<ref name=ویژه>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارج‌نامهٔ حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۷}}</ref>
====شمارهٔ۱۲ سال۱۴====
====شمارهٔ۱۲ سال۱۴====
سردبیر در سر مقالهٔ شمارهٔ۱۲ سال۱۴ بیان کرده که، هدف از انتشار نشریه، چاپ پژوهش‌ها و تحقیقات ایران‌شناسی است و در ادامه می گوید: «نظر اصلی از ایجادد مجلهٔ یغما این بوده‌است که مطالب و مباحثی که ادب‌پژوهان را مفید افتد با عباراتی فصیح و اصیل که فارسی زبانان را به کار آید، انتشار یابد...»  
سردبیر در سرمقالهٔ شمارهٔ۱۲ سال۱۴ نوشته: هدف از انتشار یغما چاپ پژوهش‌ها و تحقیقات ایران‌شناسی است.
:«نظر اصلی از ایجاد مجلهٔ یغما انتشار مطالب و مباحثی است که ادب‌پژوهان را مفید افتد با عباراتی فصیح و اصیل که فارسی زبانان را به‌کار آید


[[پرونده: Yaqma.dargozasht jalal.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''۱۸شهریور۱۳۴۸ چنین اعلام کرد'''</center>]]
===دلیل شهرت===
===دلیل شهرت===
کم‌تر مجله‌ای مانند یغما پیدا می‌شود چه از نظر محتوا و چه از نظر ظاهر و نظم! چون یغما، حاصل سال‌ها تجربه و تلاشِ با عشقِ [[حبیب یغمایی|یغمایی]] بود و سردبیری عاشق داشت. به جرأت می‌توان گفت که یغما ناشر اندیشه‌‌ی دانشمندان بود. دانشمندانی چون؛ [[قزوینی]]، [[دهخدا]]، [[بهار]]، [[بدیع‌الزمان فروزانفر|فروزانفر]]، مینوی، فروغی، تقی‌زاده، بهمن‌یار و... آثار مشهور دهه‌های سی و چهل و پنجاه نیز در مجله به چاپ رسیده‌اند.<ref name=ویژه/>  
کمتر مجله‌ای مانند یغما پیدا می‌شود چه از حیث محتوا و چه ظاهر و نظم. چون این نشریه، حاصل سال‌ها تجربه و تلاشِ با عشقِ [[حبیب یغمایی|یغمایی]] بود. یغما ناشر اندیشه‌‌ٔ ادیبانی چون [[علامه قزوینی]]، [[دهخدا]]، [[بهار]]، [[بدیع‌الزمان فروزانفر|فروزانفر]]، [[مجتبی مینوی|مینوی]]، [[محمدعلی فروغی|فروغی]]، سیدحسن تقی‌زاده، [[احمد بهمنیار]] و... بود. آثار مشهور دهه‌های سی، چهل و پنجاه در این مجله به‌چاپ رسیده‌اند.<ref name=ویژه/>{{سخ}}
هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان تازه‌نفس یغما را تریبون مناسبی برای بیان عقاید خاص خود می‌دانستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارج‌نامه حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۸}}</ref> یک‌سری مقاله‌های دل نشین و خواندنی در یغما سال‌ها درج می‌شد. صاحب اثر دوستعلی‌خان معیرالممالک، نوه‌ی دختری ناصر‌الدین شاه بود که قلمی شیرین و طناز داشت. مقالات مذکور در رابطه با رجال عصر ناصری نوشته می‌شد. نوشته‌های معیرالممالک خواهان بسیاری داشت و تعداد زیادی از خ.انندگان را مجذوب خود می‌کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارج‌نامه حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۹}}</ref>      
هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان تازه‌کار یغما را تریبون مناسبی برای بیان عقاید خاص خود می‌دانستند.<ref>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۱۰۸}}</ref> مقاله‌های دلنشین و خواندنی متعددی، سال‌ها در یغما چاپ می‌شد. صاحب اثر دوست‌علی‌خان معیرالممالک، نوه‌ٔ دختری ناصر‌الدین شاه بود که قلمی شیرین و طناز داشت. این مقاله‌ها در وصف رجال عصر ناصری نوشته می‌شد. نوشته‌های معیرالممالک خواهان بسیاری داشت و تعداد زیادی از خوانندگان را مجذوب خود می‌کرد.<ref>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۱۰۹}}</ref>


===چرا باید این مجله را خواند===
[[پرونده: Yaqma.tajlil.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجله‌ای درخور توجه عام و خاص'''</center>]]
* سال‌‌ها فعالیت، تجربه، تلاشِ بی‌وقفه و هدفی چون حفظ و نگه‌داری از زبان فارسی در پسِ این نشریه نهفته است.
===چرا یغما را باید خواند===
* یغما تنها یک مجله‌ی ادبی، تحقیقی و پژوهشی نمی‌باشد. بلکه به مسایل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم می‌پردازد.  
{{بلی}} سال‌‌ها فعالیت، تجربه، تلاشِ بی‌وقفه و هدفی چون حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی در پسِ این نشریه نهفته است.{{سخ}}
* یغمایی در رابطه با دغدغه‌های روزمره نیز مقالاتی منتشر کرده، که نوشته‌های محمد علی فروغی، مجتبی مینوی، دکتر فخر‌الدین شادمان، دکتر محمود صناعی و دکتر اسلامی ندوشن نمونه‌ای از آن‌هاست. هر چند که هریک از نویسندگان عقاید خاصی داشتند و با یک‌یگر هم‌سو نبودند!
{{بلی}} یغما تنها یک مجله‌ٔ ادبی، تحقیقی و پژوهشی نیست؛ بلکه به مسائل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم می‌پردازد.{{سخ}}
* صفحات پایانی هر شماره از مجله، اخباری است تا از وقایع و حوادث داخلی و خارجی مطلع شویم.
{{بلی}} یغمایی دربارهٔ دغدغه‌های روزانه‌ٔ مردم نیز مقاله‌هایی منتشر کرده که نوشته‌های [[محمدعلی فروغی]]، [[مجتبی مینوی]]، [[فخر‌الدین شادمان]]، [[محمود صناعی]] و [[محمدعلی اسلامی ندوشن]] نمونه‌ای از آن‌هاست. هرچند که هریک از نویسندگان عقاید خاصی داشتند و با یکدیگر هم‌سو نبودند.{{سخ}}
{{بلی}} صفحات پایانی هر شماره، شامل اخباری است تا از وقایع و حوادث داخلی و خارجی مطلع شویم.


==برای کسانی که مجله را خوانده‌اند==  
[[پرونده: Yaqma.farvardin1345.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''سال نوردهم، شمارهٔ نخست، فروردین۱۳۴۵'''</center>]]
هدف سردبیر صرفا درج مقالات و اشعار کهن نیست! بلکه به نحوی به تحلیل آنان پرداخته، آثار را معرفی می‌کند و از نقش آنان در زبان فارسی می‌گوید، خاطراتی که از دوستان شاعرش نقل می‌کند تنها برای سرگرمی نیست، بلکه برای شناساندن شخصیت آنان است. حاشیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسی‌ها برای متفاوت بودن یا عجیب بودن مجله نیست. این کار، گاه به منظور رفع اشکال مطالب نویسندگان جوان است. و گاهی هم پاسخ به کنایه‌هایی است که در مقالات به چشم می‌خورد، و گاهی گلایه‌ای است از دوستان!
[[پرونده: Yaqma.mer1357.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''سال سی‌ویکم، شمارهٔ هفتم، مهر۱۳۵۷'''</center>]]
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله===
==برای آشنایان به مجله==  
درواقع یغما خود را تابع سبک‌های پیشین می‌داند و همان‌طورکه خودِ یغمایی در اهدافِ انتشار مجله نوشته است سعی داشته بیش‌ازآنکه تولید اندیشه کند، میراث برجای‌مانده از گذشتگان را حفظ کند تا از آسیب و گزند به‌دور باشد. ازآنجایی‌که سردبیر کمال ادبیات فارسی را در آثار گذشتگان می‌داند و برای شعر اهمیت خاصی قائل است شعر در مجله‌ٔ او جایگاه ویژه‌ای دارد و بسیاری از آثار ادبیِ مجلهٔ یغما متشکل از شعر کلاسیک است. نثرهای داستانی درج‌شده قالب مشخصی ندارند و تشخیص اینکه کدام داستان، حکایت و نمایشنامه است کار دشواری است. در این اثر داستان جای خود را به حکایت‌ها، خاطرها، روایت‌ها و رخدادهای تاریخی می‌دهد و مقصود، بیشتر ارزش ثانویِ آن‌ها سرگرمی و تعلیمی است. حاشیه‌نویسی‌‌هایی که به‌چشم می‌خورد برای عجیب‌نمودن مجله نیست این نوشته‌ها گاهی پاسخ به کنایه‌هایی است که در مقالات وجود دارد و گاهی گلایه‌ای است از دوستان! گاه این حاشیه‌ها حالت نامه‌نگاری را به خود گرفته‌اند.


===سال‌شمار مجله===
===ترفند===
شوخی و مزاح، شیوه‌ای بود که سردبیرِ زیرک برای رهایی از مأموران سانسور استفاده می‌کرد. هرگاه از نوشته‌های مجله ایراد می‌گرفتند و قصد توقیف داشتند [[حبیب یغمایی|یغمایی]] می‌گفت: <font color= #4c86d2>''«این مطالب را احمقی می‌نویسد و چند تا احمق هم می‌خوانند!»''</font>


===خلاصهٔ مفصل‌تر مجله در حد دو بند===
===خلاصه‌ای از یغما===
مجله‌ای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره به‌چاپ می‌رسید. هر شماره تقریباً ۶۴ صفحه بود. طی سی‌ویک‌ سال، ۳۶۶ شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجله اول هر ماه بود. در میان آثار ادبی که در یغما موجود است شعر پررنگ‌تر از همه‌ٔ آن‌ها است. سبک آثار بیشتر کلاسیک است.{{سخ}}
سردبیر شعر نو را در مقام شعر قبول ندارد ازهمین‌رو آثار ادبیات‌ِ نو به‌چشم نمی‌خورد. ادیبان و شاعران نامداری چون [[ملک‌الشعرا بهار]]، [[علامه قزوینی]]، [[مجتبی مینوی]]، [[جلال‌الدین همایی|جلال همایی]]، [[محمد معین]] و [[بدیع‌الزمان فروزانفر]] آثار و نتایج تحقیق‌هایشان را در این نشریه به‌چاپ می‌رساندند. بسیاری از صفحه‌های مجله شامل خاطرات [[علی‌اکبر سعیدی سیرجانی|سعیدی سیرجانی]] با عنوان '''«آشوب یادها»''' و مشاهدات [[حبیب یغمایی]] از دیگر کشورهاست. افرادی که آثارشان منتشرشده اغلب محققان موشکافی بودند که عمر خود را صرف تحقیق و کنجکاوی‌ کردند. داستان‌نویسیِ مجلهٔ یغما برعهده‌ٔ مینوی، محقق برجسته‌‌ بود. او بدون رعایت معیارهای حرفه‌ای و به سلیقه‌ٔ خود داستان می‌نوشت.


===چگونگی انتشار===
[[حبیب یغمایی|یغمایی]] در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار '''مجله یغما''' را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از آن تصمیم گرفت مجله را '''«اندرز»''' بنامد و درخواست تغییر نام داد. طیِ مصوبه‌ای در سال۱۳۰۲ با تغییر اسم موافقت شد و امتیاز انتشار اندرز را گرفت؛ اما مجله‌ای با نام فوق هیچ‌گاه منتشر نشد. او فقط یک دلیل برای منصرف‌شدنش از چاپ نشریه آورد آن‌هم گرفتاری‌های پیش‌آمده در زندگی است.{{سخ}}
پیش از اقدام یغمایی برای انتشار یغما، شوهر خواهرِ او عبدالحسین ادیب یغمایی قصد راه‌اندازی نشریه‌ای با نام '''یغما''' را داشته است؛ اما آن مجله هم هرگز به‌چاپ نرسید!{{سخ}}
درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در سال۱۳۲۶ بود که به چاپ مجله در فروردین۱۳۲۷ منجر شد. در این فاصله‌ٔ زمانی، از سال۱۳۰۱ تا ۱۳۲۶، سردبیر یغما یک جا ننشست و تجربه‌های بسیاری در زمینه انتشار مجلات کسب کرد. یک دورهٔ کامل سردبیر مجله‌ٔ نامه فرهنگستان شد و سه سال مدیر مجلهٔ وزارت فرهنگ (آموزش‌وپرورش) بود. در فروردین۱۳۲۷ با کوله‌باری از تجربه‌‌های ناب و تمامِ قدرتِ خویش انتشار نشریه‌ٔ خود را آغاز کرد.


===داستان انتشار مجله (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است)===
[[حبیب یغمایی|حبیب]] در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار '''مجله یغما''' را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از ان تصمیم گرفت مجله را '''«اندرز»''' بنامد و درخواست تغییر نام داد. طیِ مصوبه‌ای در سال۱۳۰۲ با تغییر اسم موافقت شد و امتیاز انتشار اندرز را گرفت. اما مجله‌ای با نام فوق هیچ‌گاه منتشر نشد. او تنها یک دلیل برای منصرف شدنش از چاپ نشریه آورده؛ آن هم گرفتاری‌های پیش آمده در زندگی‌اش بوده! 
پیش از اقدام یغمایی یرای انتشار یغما، شوهر خواهر او عبدالحسین ادیب یغمایی قصد راه‌اندازی نشریه‌ای با نام '''یغما''' را داشته. اما آن مجله نیز هرگز به چاپ نرسید!
درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در سال۱۳۲۶ از سوی یغمایی بود که به چاپ مجله در فروردین۱۳۲۷ منجر شد. در این فاصله‌ی زمانی (از سال۱۳۰۱ تا ۱۳۲۶) سردبیر یغما یک جا ننشست و تجربه‌های بسیاری در زمینه انتشار مجلات کسب کرد. یک دوره کامل سردبیر مجله‌نامهٔ فرهنگستان شد و سه سال مدیر مجله آموزش و پرورش بود. در فروردین۱۳۲۷ با کوله‌باری از تجربه‌‌های ناب و تمامِ قدرتِ خویش انتشار نشریه‌ی خود را آغاز کرد. 
====رفیق یا یغما؟!====
====رفیق یا یغما؟!====
'''رفیق''' نامی بود که توسط یغمایی برای مجله انتخاب شده بود ولی دکتر ولی‌الله نصر با این نام مخالفت کرد به این دلیل؛ تبلیغات حزب توده و این‌که آنان از این واژه استفاده کرده‌اند. '''یغما''' نامی بود که سرانجام انتخاب شد.
'''رفیق''' نخستین نامی بود که برای مجله انتخاب شد. [[حبیب یغمایی|حبیب]] آن نام را درنظر گرفته بود. ولی‌الله نصر به‌سبب تبلیغات حزب توده و استفاده‌‌ٔ آنان از این واژه، با رفیق مخالفت کرد. سرانجام نشریه را '''یغما''' نامیدند.<ref>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۱۰۶}}</ref>


===سبک مجله===
====دفتر مجله====
آن چه که در یغما جلب توجه میکند حاشیه نویسی‌ها و درج مطالبی خاص در کادرهایی کوچک در پایین صفحه است. در واقع یغمایی همچون یک راهنما درمورد بعضی مقالات چه قدیمی و چه تازه توضیح می‌دهد و گاه در صفحات شاهد گفت و گو یا بحث و جدلی طنز‌گونه هستیم که در جواب کنایه‌ی دوستان می‌دهد. همچنین او نکات مهم را از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان میکند مثلا هر سال در شماره اسفند یا فروردین قطعه‌ای درج می‌کرد و سال نو را به خوانندگان تبریک می‌گفت. در دل آن پیام‌های تبریک‌ نکاتی نهفته بود که به صورت نوشته‌ی گزارشی نمی‌توانست بیان کند.
{{گفتاورد تزیینی|دفتر مجله در خانه‌ام بود چنان‌که امروز هم هست. قبوض مجله را فرزندانم صادر می‌کردند و مهر می‌زدند و خود مطالبه می‌کردند.<ref name=حبیبِ‌ادب>{{یادکرد وب|نشانی= http://kouhbanan.ir/index.aspx?pageid=172&newsview=3042|عنوان= پیرامون شخصیت و زندگی شاعر نامور ایرانی، حبیب ادبیات ایران}}</ref>}}
نمونه‌ای از آن‌ها؛
دفتر مجله همیشه شامل دو اتاق بود. دفتر ابتدا در خانهٔ [[حبیب یغمایی|یغمایی]] در خیابان ژاله، سپس در پاساژ اقبال و بعدها به خیابان ظهیرالاسلام، صفی علیشاه و در آخر به خیابان خانقاه منتقل شد. در سال‌های آخر هم آپارتمان کوچکی بود.<ref>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۱۱۳}}</ref>
:سال نوو چون برسد می رسد از نو المی
:::رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی
:عمر بگذشت ز هفتاد و در این را دراز
:::از پی مصلحت خود ننهادم قدمی
             
<center><font color=darkcyan> ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ</font></center>


:سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید
===سبک مجله===
:::نخل چون از پای افتد سایه‌اش برسر نیاید
برخی افراد یغما را مجله کهنه‌پسندان می‌دانند. علتش را می‌توان در افکار یغمایی جست‌وجو کرد او تا شماره آخر به‌جز چند نمونه از شعرهای [[مهدی اخوان ثالث]] شعری نو یا مطلبی که در ستایس ادبیات نو باشد چاپ نکرد مگر یکی دومورد آن‌هم به‌اصرار و معرفی دوستان و همکارانش. این نشئت‌گرفته از دیدگاه وی بود که می‌گفت: «باید فکر نو را در قالب‌های قدیمی با قافیه و وزن سرود.» وی معتقد بود که شعر و ادب باید استخوان‌بندی قدیم را داشته باشد و نو بشود. درواقع مطلب و شعر باید نو باشد و همه‌اش سرهم‌بندی دوسه کلمه به نام شعر نباشد.
:کهنه هرگز نو نگردد، رفته هرگز بازناید
:::بشنو از خیام اگر گفت منت باور نیاید
:روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را
:::دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید
شاید برخی افراد یغما را قدیمی و کهنه بدانند اما واقعیت چیز دیگری است. موضع گیری های آنان علیه یغما و یغمایی تنها یک دلیل داشت و آن این که؛ شعر نو و نوشته‌‌های نو که به مدح ادبیات نوین پرداخته بودند اهمیت چندانی برایش نداشت و در مجله درج نمی‌کرد یا به ندرت درج می‌کرد آن هم بهترین آن‌ها را!


===ویژگی‌های مهم===
نکات مهم از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان می‌شد مثلاً هر سال در شمارهٔ اسفند یا فروردین قطعه‌ای به‌منظور تبریک سالِ نو درج می‌شد که در دل آن پیام‌های تبریک‌، نکاتی نهفته بود که [[حبیب یغمایی|یغمایی]] به‌صورت نوشته‌ٔ گزارشی نمی‌توانست بیان کند. نمونه‌ای از آن‌ها:
{{شعر|نستعلیق|سبک= color:brown}}{{ب|سال نو چون برسد می‌رسد از نو المی|رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی}}
{{ب|عمر بگذشت ز هفتاد و در این راه دراز|از پی مصلحت خود ننهادم قدمی}}{{پایان شعر}}
<center><font color=darkorange>'''♦♦♦♦♦'''</font></center>
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}}{{ب|سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید|نخل چون از پای افتد سایه‌اش برسر نیاید}}
{{ب|کهنه هرگز نو نگردد، رفته هرگز بازناید|بشنو از خیام اگر گفت منت باور نیاید}}
{{ب|روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را|دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید}}{{پایان شعر}}
صبر و شکیبایی مدیرِ نشریه در برابر مخالفان و حتی منتقدان، موجب شده بود تا یغما مجله‌ای آزاد باشد.<ref name=حبیبِ‌ادب/>{{سخ}}
معمولاً ارتباط میان مدیر و سردبیر نشریه با خوانندگان، به آثار و نوشته‌هایشان محدود می‌شود؛ اما یغما این‌گونه نبود! پنداری [[حبیب یغمایی]] مجله را برای دلِ خودش منتشر می‌کرد. نظر وی این بود که در زندگی‌اش هیچ مسئله‌ٔ خصوصی برای پنهان‌کردن از مخاطبانش وجود ندارد و رابطه‌ای کاملاً خصوصی و صمیمی میان او و خوانندگان وجود داشت. طوری‌که همه‌ٔ مشکلات خود را ذکر می‌کرد و مخاطب از وضعیتِ زندگیِ او خبر داشت. مثلاً: وضع خانوادگی، بی‌پولی، بیماری‌های گوناگون او همچون؛ کمر درد، سردرد، بیماری چشم و... صفا و صمیمیت سردبیر به‌قدری است که در تمام صفحه‌های مجله احساس می‌شود.<ref>{{پک|اتحاد|ک= پژوهشگران معاصر ایران(ج:۸)|ص= ۲۱و۲۲}}</ref> از دیگر ویژگی‌های یغما شمارهٔ صفحات آن است. صفحاتِ شمارهٔ جدید از یک آغاز نمی‌شود؛ بلکه ادامهٔ صفحه‌بندیِ شماره‌های قبل است.


[[پرونده: Yaqma.asteda.jpg|210px|چپ]]
===گزارشی از فروش مجله===
بهای اشتراکِ سالیانهٔ مجله یغما در ایران: ۲۰۰ ریال و در خارج: دو لیرهٔ انگلیسی بود. تک‌شمارهٔ: ۲۰ ریال.<ref>{{پک|یغمایی|ک= مجله یغما(س:اول، ش:۸)|ص= ۱}}</ref>


====تک‌فروشی====
به‌ندرت در دفتر مجله تک‌فروشی اتفاق می‌افتاد و کسانی که علاقه‌مند بودند؛ ولی مشترک مجله نبودند نشریه را از روزنامه فروشی‌ها تهیه می‌کردند.<ref>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۴۱۴}}</ref>


====آزادیِ سال‌های نخست====
سال های اولی که یغما منتشر می‌شد فضای آزادیِ بیشتری بر کشور حاکم بود و [[حبیب یغمایی|یغمایی]] هم از این فرصت به‌خوبی استفاده می‌کرد و مطالبی سیاسی و انتقادی را چاپ می‌کرد. نمونه‌ای از آن‌ها:
:[[علامه دهخدا]] شعری دارد با موضوع تفرج خلیفه بر روی رود دجله آن شعر را به‌چاپ رساند که تعریضی آشکار به شاه داشت.
همچنین یک ماه پس از سقوط مصدق، در کادری جداگانه غزلی از حافظ چاپ کرد با مطلع زیر:
{{شعر|نستعلیق|سبک= color:darkcyan}}{{ب|'''به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند'''|'''چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی'''}}{{پایان شعر}}


===پیشینهٔ مجله===
====توقیف====
 
خاطره‌ای از [[غلام‌حسین یوسفی]]:
 
:در آغاز شمارهٔ‌ششم، سال هفدهمِ مجلهٔ یعنی شهریور۱۳۴۳ شعری با عنوان '''بی‌چیزی و ولخرجی''' چاپ شد که در فهرست مندرجات آن شماره، به نام این جانب ثبت شده و حال‌آنکه سروده شادروان [[حبیب یغمایی]] است و در فهرست سالانهٔ مجله چنین مذکور است. علت این مسامحهٔ عمدی آن است که بنده مقاله‌ای نوشته بودم با عنوان '''«بی چیزی و ولخرجی»''' که استاد یغمایی آن را بسیار پسندیده و سرمقاله مجله قرار داده بود؛ اما به‌مجرد آنکه خواسته بودند مجله را منتشر کنند این مقاله موجب توقیف مجله شود. مرحوم یغمایی موضوع را به بنده نوشت و در خاتمهٔ نامه افزوده بود:
 
:<font color= #A2006D>'''چو در طاس لغزنده افتاد مور'''</font>
===طراحی جلد و تصویرسازی===
::<font color= #A2006D>'''رهاننده را چاره باید نه زور'''</font>{{سخ}}
 
پس از یکی‌دو ماه مجله انتشار یافت منتهی این مقاله را از آن براشته بودند و به‌جای صفحات ۲۴۹ تا ۲۵۵ یک صفحه قرار گرفته بود حاوی شعری اخلاقی و نصیحت‌آمیز با همان عنوان «بی‌چیزی و ولخرجی» و تضمین ابیات معروف سعدی: <font color= purple>'''«چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن...»'''</font> که استاد یغمایی خود سروده بود.»<ref>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۱۱۱}}</ref>
 
===ویژگی‌های مهم مجله===
 
===گزارشی از فروش مجله===


===گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر===
[[پرونده: Yaqmaee.arjnameh.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شرح زیروبم مجلهٔ یغما نوشتهٔ [[سیدعلی آل‌داود]]، پسربرادر حبیب یغمایی'''</center>]]
===نقدها===
{{جعبه گفتاورد|نقل‌قول= <center><span style="color:purple">'''[[محمدابراهیم باستانی پاریزی|باستانی پاریزی]]: بشوید مثل [[حبیب یغمایی]] که می‌آید همین‌جا و با کارگرها دیزی می‌خورد و التماس می‌کند تا یک فرمش زودتر غلط‌گیری و چاپ شود و مجله به آخر ماه برسد. راه پیشرفت در کار چاپ همین است و بس.'''<ref name=حبیبِ‌ادب/>{{سخ}}
<font color= blue>♦ ♦ ♦ ♦ ♦</font>{{سخ}}
<span style="color:darkorange">'''یکی از پسران [[حبیب یغمایی|یغمایی]] که در باستان‌شناسی کار می‌کرده شیئی عجیب کشف می‌کند، پدر خبرش را در روزنامه می‌خواند و از او می‌پرسد: چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟! پسرش گفته: روزنامه‌ها را خوب می‌خوانند مجلهٔ تو کهنه است.'''
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۱%|رنگ پس‌زمینه=#d5fdf4}}


===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با مجله و جریان‌سازی‌های مجله===
====[[علی‌اکبر سعیدی سیرجانی|سعیدی سیرجانی]]====
{{گفتاورد تزیینی|از بیست‌وچندهزار صفحهٔ دورهٔ سی‌ویک‌سالهٔ یغما، بیش از ده‌هزار صفحه‌اش مطالب بکر و خواندنی است که اگر [[حبیب یغمایی|یغمایی]] نبود و یغمایی نداشت، غالباً از نهان‌خانهٔ ضمیرِ نویسندگان بر صفحه کاغذ نقش نمی‌بست و به دست خوانندگان نمی‌رسید و این خدمت ناچیزی نیست ده‌ها متفکر و نویسنده را به نوشتن واداشتن و با طبایع زودرنج و پرمدعایشان ساختن و از دو سو بار ملامت و جور و جفاکشیدن همتی مردانه می‌خواهد.<ref>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۱۰۵و۱۰۶}}</ref>}}
===نشست‌های خبرساز دربارهٔ مجله===


===اظهارنظرها===
====[[ایرج افشار]]====
====نقدهای مثبت====
{{گفتاورد تزیینی|ذوق و سلیقه و روش یغمایی در مجله‌نویسی پذیرفتهٔ خاطر بسیاری نبود. مخصوصاً تازه‌جوها مجله یغما را مجلهٔ مرده‌ها و مقاله‌های مندرج در آن را مرتجعانه و مروج کهنه‌پرستی می‌خواندند؛ زیرا در آن شعر نو و مقاله‌هایی که در ستایش ادبیات نوین معاصر باشد چاپ نمی‌شد اما یغمایی بی‌هیچ واهمه از طعن و دق این گروه، راهی را که برگزیده بود می‌پیمود.}}
=====نظر [[سعیدی سیرجانی]]=====
{{گفتاورد تزیینی|از بیست و چند هزار صفحه دورهٔ سی‌ویک سالهٔ یغما، بیش از ده‌هزار صفحه‌اش مطالب بکر و خواندنی است که اگر [[حبیب یغمایی|یغمایی]] نبود و یغمایی نداشت، غالباً از نهانخانه ضمیر نویسندگان بر صفحه کاغذ نقش نمی‌بست و به دست خوانندگان نمی‌رسید. و این خدمت ناچیزی نیست ده‌ها متفکر و نویسنده را به نوشتن واداشتن و با طبایع زودرنج و پرمدعایشان ساختن و از دو سو بار ملامت و جور جفا کشیدن همتی مردانه می‌خواهد...<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارج‌نامه حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۵و۱۰۶}}</ref>}}
====نقدهای منفی====
=====نقد یکی از پسران [[حبیب یغمایی|حبیب]]=====
{{گفتاورد تزیینی|یکی از پسران [[حبیب یغمایی|یغمایی]] که در باستان‌شناسی کار می‌کرده شیئی عجیب کشف می‌کند، پدر خبرش را در روزنامه می‌خواند و از او می‌پرسد: چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟! پسرش گفته: در روزنامه‌ها را خوب می‌خوانند مجله تو کهنه است.}}
=====نقل از ایرج افشار(نظر تازه‌جوها)=====
{{گفتاورد تزیینی|ذوق و سلیقه و روش یغمایی در مجله‌نویسی پذیرفته خاطر بسیاری نبود. مخصوصاً تازه‌جوها، مجله یغما را مجله مرده‌ها و مقاله‌های مندرج در آن را مرتجعانه و مروج کهنه‌پرستی می‌خواندند. زیرا در آن شعر نو و مقاله‌هایی که در ستایش ادبیاات نوین معاصر باشد چاپ نمی‌شد. اما یغمایی بی‌هیچ واهمه از طعن و دق این گروه، راهی را که برگزیده بود می‌پیمود.}}


====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشن‌فکران====
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشن‌فکران====
# یغما برخلاف مجله‌های ادبی که تلاش می‌کنند با تشویق نویسندگان جوان به داستان‌نویسی نوین و کشف استعدادهای تازه در این عرصه به پیشرفت این ژانر در ادبیات فارسی کمک کنند، بی‌توجه به این نیاز ادبی روز، سعی می‌کند جای داستان را با سفرنامه‌نویسی، خاطره‌گویی، گزارش‌های جالب و امثال آن پر کند و در این مسیر گاه و بی‌گاه از دوستان کلاسیک خود یاری می‌خواهد.
# یغما در معرفی نویسندگان آثار داستانی به مخاطبان خود، بی‌توجه است و جدا از بسیاری حکایات و روایت‌های شبه داستانی در داستان‌هایی که به‌چاپ می‌رساند نیز مؤلف را معرفی نمی‌کند. مثلاً در داستان‌هایی چون «شباهت»، «معامله»، «یک سال بیشتر از عمرش باقی نبود»، «مخترع الماس مصنوعی»، «راهبه شفابخش فورموز»، «مصیبت میدان ملی»، «گیتارنواز»، «لافا» و «شارلوت کرده» که در چند شماره منتشر شدند اشاره‌ای به نام مؤلف نشده است. علاوه‌براین، طیِ سی‌ویک سال انتشارِ مجله، اثری از نویسندگان مشهور و خلاق مانند: [[هدایت]]، [[بزرگ علوی|علوی]]، [[جلال آل‌احمد]]، [[صادق چوبک|چوبک]]، [[غلام‌حسین ساعدی|ساعدی]]، سیدمحمد[[تقی مدرسی]] و... به‌چاپ نرسیده است.<ref name=ادبِ‌کلاسیک>{{یادکرد وب|نشانی= http://ensani.ir/file/download/article/20180131093353-9459-192.pdf|عنوان= رویکرد کلاسیک مجله یغما به ادبیات داستانی}}</ref>


====نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون====
====سردبیر====
* <span style="color:DarkBlue{{{1|}}};background:lime{{{2|}}}">'''سرمقالهٔ آخرین شماره'''</span><noinclude>
{{گفتاورد تزیینی|پایمرد و همکار من در اداره‌کردن مجله هیچ‌گاه بیش از یک تن در نگذشت و دفتر مجله هیچ‌وقت از دو حجرهٔ فرسوده محقر بیرون نشد و چه مایهٔ شرمندگی برد از استادان و دانشمندان خودی و بیگانه در پذیرایی درویشانه. این پاک‌مردان در همهٔ هفته‌ها و گاه‌وبیگاه در گرمای تموز و برف و باران دی بی‌هیچ وسیله‌ای در شدوآمد و بی‌هیچ آسایشی در خدمت‌گری تفقّدها فرمودند و مهربانی‌ها... .}}


====اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها====
====نظر خود مدیرمسئول دربارهٔ مجله====
در سر مقاله آخرین شماره از یغما، سردبیر نوشت:
:پایمرد و همکار من در اداره کردن مجله هیچ‌گاه بیش از یک تن در نگذشت و دفتر مجله هیچ‌وقت از دو حجرهٔ فرسوده محقر بیرون نشد و چه مایه شرمندگی برد از استادان و دانشمندان خودی و بیگانه در پذیرایی درویشانه. این پاک مردان در همه هفته‌ها و گاه و بی‌گاه در گرمای تموز و برف و باران دی بی‌هیچ وسیله‌ای در شد و آمد و بی‌هیچ آسایشی در خدمتگری تفقّدها فرمودند و مهربانی ها....
===تأثیرپذیرفته از===
===تأثیرگذاشته بر===
===فهرست شماره‌ها، گزارش‌ها و اخبار ویژه منتشر در مجله===
===جمله‌های ماندگار مجله===
===جوایز مجله===
===منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ مجله)===


==مشخصات شناسنامه‌ای==
[[پرونده: Yaqma.fehrast muzoee.jpg|230px|چپ]]
===تعداد صفحات===
[[حبیب یغمایی|یغمایی]] باتوجه‌به تذکر و یادآوری مهدی بیاتی(دوست قدیمی‌اش) که گفته بود: تعداد صفحات مجله را در هر شماره بیشتر از ۶۴ نکن تا بتوانی به‌طورمرتب آن را انتشار دهی. تصمیم گرفت مقاله‌ها و مطالب را طوری مرتب و درج کند که بیش از ۶۴ صفحه نشود. طیِ سی‌ویک سال انتشار این روال ادامه داشت، مگر چند شماره که تعداد صفحه‌های آن‌ها بیشتر است.


==مشخصات شناسنامه‌ای==
===تیراژ===
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و مکان‌های توزیع مجله===
در سال‌های پایانی انتشار، نشریه حدود ۵۰۰۰ تیراژ داشت.
====تعداد صفحات====
[[حبیب یغمایی|یغمایی]] با توجه به تذکر و یادآوری دکتر مهدی بیاتی(دوست قدیمی‌اش) که گفته بود: تعداد صفحات مجله را در هر شماره بیشتر از ۶۴ نکن تا بتوانی به طور مرتب آن را انتشار دهی. تصمیم گرفت مقاله‌ها و مطالب را طوری مرتب و درج کند که بیش از ۶۴صفحه نشود. در طیِ سی‌ویک سال انتشار این روال ادامه داشت، مگر چند شماره که تعداد صفحه‌های آنان بیشتر است.
====تیراژ====
در سال‌های پایانی انتشار، نشریه، حدود ۵۰۰۰تیراژ داشت.
====شهرهایی که یغما در آن‌جا توزیع می‌شد====


===هزینه‌های مجله===
مخارج مجله از زبان [[حبیب یغمایی|سردبیرش]]:
:از هزینه‌ٔ نان و پنیر خانه کاستم و به این کار دست یازیدم. شماره‌ٔ اول مجله در هزار نسخه چاپ شد. تصور می‌کردم که اگر اولیای دولت و وکلای مجلس، هریک وجه اشتراک را که ۲۰ تومان تعیین شده بود، بدهند کار مجله سروصورتی می‌گیرد؛ ولی نه‌تنها هیچ‌یک وجه اشتراک را ندادند؛ بلکه مجله را هم برنگرداندند. همین شماره‌ٔ اول، امروزه ۲۰۰۰ تومان قیمت دارد.<ref name=حبیبِ‌ادب/>


===چگونگی توزیع===
به‌محضِ اتمام چاپ هر شماره، کارمندان آماده‌ٔ توزیع می‌شدند تعدادی از مشترک‌ها اشخاص بودند و عده‌ای دیگر سازمان‌ها.<ref name=پخش>{{پک|آل‌داود|ک= ارج‌نامه حبیب یغمایی|ص= ۴۱۳و۴۱۴}}</ref>


==نوا، نما و نگاه==
====اشخاص====  
===تصویر از صفحات مجله===
نام این افراد به‌ترتیب حروف الفبا در دفتری ثبت شده بود. پس از انتشار، مجله را در پاکت‌هایی می‌گذاشتند پاکت را پشت‌نویسی می‌کردند و به ادارهٔ پست می‌دادند تا به دست مشترکان برساند. پس از مدتی بعضی از آن‌ها تماس می‌گرفتند که مجله به دستشان نرسیده است.<ref name=پخش/>


===صدای مدیرمسئول یا صاحب‌امتیاز===
====سازمان‌ها====
چند نسخه از مجله برای سازمان‌ها ارسال می‌شد. پس از بسته‌بندی اتومبیلی کرایه می‌کردند تا در یک صبح به دست همهٔ آن‌ها برسد. هنگامی که مجله در خیابان ظهیرالاسلام شماره۲۴ واقع بود در طبقهٔ همکف مغازه‌داری بود به نام علی‌آقا معمولاً ماشین کهنهٔ او را برای توزیع مجله کرایه می‌کردند.<ref name=پخش/>


===تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ مجله(فیلم و مستند)===
====نشان از توقیف====
{{گفتاورد تزیینی|محمد غلام‌رضایی، همکار یغما:
:باقی‌ماندهٔ مجلات به ادارهٔ توزیع نشریات تحویل می‌شد تا در دکه‌های روزنامه‌فروشی توزیع شود. هرگاه پس از چند روز، حدود دو تا چهار روز، مجله در دکه‌ها توزیع نمی‌شد علامت توقیفِ آن بود. معمولاً به دفتر مجله زنگ می‌زدند و مرحوم یغمایی را احضار می‌کردند و مشکل معین می‌شد. مجلات به دفتر مجله بازمی‌گشت و مطلب مدنظر حذف می‌شد یا به‌نوعی تغییر می‌یافت و مجدداً تحویل ادارهٔ توزیع می‌شد. هرگاه مجله‌ٔ مشترکین قبل از تحویل بقیهٔ مجلات به ادارهٔ توزیع برای آن‌ها فرستاده می‌شد آن‌ها صورت اصلیِ مجله را یعنی پیش از سانسور، دراختیار داشتند. این تفاوت در بعضی از شماره‌های یغما که تجدیدچاپ‌شده، قابلِ‌تشخیص است.<ref name=پخش/>}}


===طرحی خاص که به‌طور ویژه در مجله منتشر شده===
====نمایندگان مجله<ref>{{پک|یغمایی|ک= مجله یغما}}</ref>====
{{گفتاورد تزیینی|[[حبیب یغمایی|یغمایی]]:
:در تمام شهرستان‌ها رؤسا حسابداری فرهنگ نیز سِمَت نمایندگی دارند و اگر مشترکین بهای اشتراک را به آن‌ها بپردازند و رسید دریافت کنند درست است.
* '''آبادان''': آقای یوسف عظیم‌زاده مدیر دفتر فرهنگ
* '''شاهرود''': احمد میرحسینی
* '''سمنان''': محمد ثقفی رئیس اوقاف
* '''شیراز''': ابوالفضل یغمایی دادیار
* '''قوچان''': محمد چرم‌چی(دارائی)
* '''کرمان''': ارجمند رئیس حسابداری
* '''زابل''': احمد داودی رئیس دادگستری
* '''رشت''': حاج‌احمد پیشنمازی رئیس بازرسی اداره‌ٔ فرهنگ
* '''خور''': پرویز یغمایی نمایندهٔ فرهنگ
* '''قم''': غلام‌علی رضوانی حسابدار فرهنگ}}


==نوا و نما و نگاه==
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}


==منابع==
==منابع==
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=اتحاد|نام= هوشنگ|عنوان= پژوهشگران معاصر ایران|جلد= هشتم|سال= ۱۳۸۴|ناشر= فرهنگ معاصر|مکان= تهران|شابک= ۹۶۴-۸۶۳۷-۰۱-۶}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= آل‌داود|نام= سیدعلی|عنوان= ارج‌نامه حبیب یغمایی|سال= ۱۳۸۵|ناشر= میراث مکتوب|مکان= تهران|شابک= ۹۶۴-۸۷۰۰-۱۷-۶}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= یغمایی|نام= حبیب|عنوان= مجله یغما|ناشر= یغما|مکان= تهران|شابک= }}


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* {{یادکرد وب|نشانی= http://kouhbanan.ir/index.aspx?pageid=172&newsview=3042|عنوان= پیرامون شخصیت و زندگی شاعر نامور ایرانی- «حبیب ادبیات ایران»|ناشر= کوهبنان |تاریخ=۷مهر۱۳۹۳|تاریخ بازدید= }}
* {{یادکرد وب|نشانی= http://ensani.ir/file/download/article/20180131093353-9459-192.pdf|عنوان= رویکرد کلاسیک مجلهٔ یغما به ادبیات داستانی|ناشر= پرتال جامع علوم انسانی|تاریخ انتشار= |تاریخ بازدید= }}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۶

مجلهٔ یغما
نویسندهحبیب یغمایی
ناشرانتشارات یغما
محل نشرتهران
تاریخ نشرفروردین۱۳۲۷
موضوعادبی، پژوهشی، اجتماعی و تاریخی
نوع رسانهماهنامه
سردبیر جندقیِ ماهنامه‌ای با ۳۱دوره
بزرگ‌مردان از راست : کیکاووس جهان‌داری، مجابی، افشار، جلال ستاری، یغمایی، ناشناس، ضیاءالدین سجادی، باستانی پاریزی، ناشناس و کاوه دهگان
خرم‌آباد بالای قلعه فلک‌‌الافلاک

مجلهٔ یغما بزرگ‌ترین خدمت حبیب یغمایی به زبان و ادب فارسی و پژوهش‌های ایرانی است. مجلهٔ مذکور از منظم‌ترین انتشارات دوره خود بود که اول هر ماه به‌چاپ می‌رسید. یغما پردوام‌ترین مجلهٔ ادبی صد سال اخیر ایران است.

* * * * *

آشنایی نخست

یغما نشریه‌ای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشناکردن مردم این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آن‌ها و پیشینه‌ٔ ایران است. درون‌مایه‌ٔ مجله، آثار نامدارترین و بزرگ‌ترین محققان معاصر ایران است. در این اثر مقاله‌های ادبی و پژوهشی عیناً درج شده و با شیوه‌ای جذاب و گیرا به آن‌ها پرداخته شده است. یغما از منابع ادبی بسیار مهم ایران در سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ به‌شمار می‌رود؛ اما علاقه‌ٔ چندانی به ادبیات نو نشان نداد. همچنین مجله طیِ سال‌هایِ انتشارش از مطالب نویسندگان نوقلم نیز استقبال می‌کرد. اگر بخشی از نوشته‌های تازه‌کاران ایراد داشت سردبیر در پایین صفحه یا صفحه‌های پایانی هر شماره، اشتباه را ذکر می‌کرد و درست آن را به‌کار می‌برد.

غلطِ دانشجو

داستان، همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجوست:

هنگامی‌که یغمایی با سِمت رئیس فرهنگ کرمان به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از محمدابراهیم باستانی پاریزی که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند؛ اما خوش خیالی بود که همه‌چیز مرتب و طبق روال پیش رود! چون داستان غلط مشهور و خراب‌کاری و دست‌بردن در شعر ملک‌الشعرا بهار در نبود یغمایی رخ داد و او روحش هم خبردار نبود. باستانی پاریزی می‌خواست لطفی کند و به‌مناسبت درگذشت علامه قزوینی شعری درخورِ وی در مجله به‌چاپ برساند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش می‌زند و شعری که بهار در رثای عارف قزوینی سروده را اول تغییر می‌دهد و سپس با ذوق و شوق در مجله درج می‌کند و به خیال خود می‌گوید که حتماً ملک‌الشعرا نیز از این انتخاب مشعوف خواهند شد! حبیب از راه می‌رسد و محمدتقی بلافاصله به او تلفن می‌کند که ای‌فلانی! با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیب مات و مبهوت فقط می‌گوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا درست می‌فرمایید... و به گردن می‌گیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از این می‌کرد بهار قیامتی به‌پا می‌کرد که چرا یک بچه‌ْدانشجو شعر مرا خراب کرده! و این‌گونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد![۱]

مجله‌ای به نام یغما

مجله‌ای ادبی، پژوهشی، تاریخی و اجتماعی، با نام یغما به‌کوشش حبیب یغمایی در سال۱۳۲۷ چاپ شد. ترتیب انتشار مجله، اول هر ماه بود و سردبیر تأکید داشت باید در ابتدای هر ماه، شمارهٔ مخصوص همان ماه منتشر شود و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد. انتشار یغما اهداف بسیاری را در پی داشت. مهم‌ترین آن‌ها حفظ زبان و ادب فارسی و نخواندن مجلات بی‌بنیاد بود.

بعضی شماره‌ها

ویژهٔ سالِ اول، چهارم و ششم

در سال نخست، ۱۰ شماره از مجله منتشر شد و به‌جای دو شمارهٔ ۱۱ و ۱۲، کتاب اقبال لاهوری به نوشته‌ٔ مجتبی مینوی به‌چاپ رسید. از دیگر شماره‌های ویژه می‌توان به شماره۱۲، سال چهارم(۱۳۳۰) و ششم(۱۳۳۲) اشاره کرد که رساله‌ای به ضمیمهٔ مجله چاپ شد و برای مشترکین ارسال شد.[۲]

شمارهٔ۱۲ سال۱۴

سردبیر در سرمقالهٔ شمارهٔ۱۲ سال۱۴ نوشته: هدف از انتشار یغما چاپ پژوهش‌ها و تحقیقات ایران‌شناسی است.

«نظر اصلی از ایجاد مجلهٔ یغما انتشار مطالب و مباحثی است که ادب‌پژوهان را مفید افتد با عباراتی فصیح و اصیل که فارسی زبانان را به‌کار آید.»
۱۸شهریور۱۳۴۸ چنین اعلام کرد

دلیل شهرت

کمتر مجله‌ای مانند یغما پیدا می‌شود چه از حیث محتوا و چه ظاهر و نظم. چون این نشریه، حاصل سال‌ها تجربه و تلاشِ با عشقِ یغمایی بود. یغما ناشر اندیشه‌‌ٔ ادیبانی چون علامه قزوینی، دهخدا، بهار، فروزانفر، مینوی، فروغی، سیدحسن تقی‌زاده، احمد بهمنیار و... بود. آثار مشهور دهه‌های سی، چهل و پنجاه در این مجله به‌چاپ رسیده‌اند.[۲]
هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان تازه‌کار یغما را تریبون مناسبی برای بیان عقاید خاص خود می‌دانستند.[۳] مقاله‌های دلنشین و خواندنی متعددی، سال‌ها در یغما چاپ می‌شد. صاحب اثر دوست‌علی‌خان معیرالممالک، نوه‌ٔ دختری ناصر‌الدین شاه بود که قلمی شیرین و طناز داشت. این مقاله‌ها در وصف رجال عصر ناصری نوشته می‌شد. نوشته‌های معیرالممالک خواهان بسیاری داشت و تعداد زیادی از خوانندگان را مجذوب خود می‌کرد.[۴]

مجله‌ای درخور توجه عام و خاص

چرا یغما را باید خواند

YesY سال‌‌ها فعالیت، تجربه، تلاشِ بی‌وقفه و هدفی چون حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی در پسِ این نشریه نهفته است.
YesY یغما تنها یک مجله‌ٔ ادبی، تحقیقی و پژوهشی نیست؛ بلکه به مسائل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم می‌پردازد.
YesY یغمایی دربارهٔ دغدغه‌های روزانه‌ٔ مردم نیز مقاله‌هایی منتشر کرده که نوشته‌های محمدعلی فروغی، مجتبی مینوی، فخر‌الدین شادمان، محمود صناعی و محمدعلی اسلامی ندوشن نمونه‌ای از آن‌هاست. هرچند که هریک از نویسندگان عقاید خاصی داشتند و با یکدیگر هم‌سو نبودند.
YesY صفحات پایانی هر شماره، شامل اخباری است تا از وقایع و حوادث داخلی و خارجی مطلع شویم.

سال نوردهم، شمارهٔ نخست، فروردین۱۳۴۵
سال سی‌ویکم، شمارهٔ هفتم، مهر۱۳۵۷

برای آشنایان به مجله

درواقع یغما خود را تابع سبک‌های پیشین می‌داند و همان‌طورکه خودِ یغمایی در اهدافِ انتشار مجله نوشته است سعی داشته بیش‌ازآنکه تولید اندیشه کند، میراث برجای‌مانده از گذشتگان را حفظ کند تا از آسیب و گزند به‌دور باشد. ازآنجایی‌که سردبیر کمال ادبیات فارسی را در آثار گذشتگان می‌داند و برای شعر اهمیت خاصی قائل است شعر در مجله‌ٔ او جایگاه ویژه‌ای دارد و بسیاری از آثار ادبیِ مجلهٔ یغما متشکل از شعر کلاسیک است. نثرهای داستانی درج‌شده قالب مشخصی ندارند و تشخیص اینکه کدام داستان، حکایت و نمایشنامه است کار دشواری است. در این اثر داستان جای خود را به حکایت‌ها، خاطرها، روایت‌ها و رخدادهای تاریخی می‌دهد و مقصود، بیشتر ارزش ثانویِ آن‌ها سرگرمی و تعلیمی است. حاشیه‌نویسی‌‌هایی که به‌چشم می‌خورد برای عجیب‌نمودن مجله نیست این نوشته‌ها گاهی پاسخ به کنایه‌هایی است که در مقالات وجود دارد و گاهی گلایه‌ای است از دوستان! گاه این حاشیه‌ها حالت نامه‌نگاری را به خود گرفته‌اند.

ترفند

شوخی و مزاح، شیوه‌ای بود که سردبیرِ زیرک برای رهایی از مأموران سانسور استفاده می‌کرد. هرگاه از نوشته‌های مجله ایراد می‌گرفتند و قصد توقیف داشتند یغمایی می‌گفت: «این مطالب را احمقی می‌نویسد و چند تا احمق هم می‌خوانند!»

خلاصه‌ای از یغما

مجله‌ای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره به‌چاپ می‌رسید. هر شماره تقریباً ۶۴ صفحه بود. طی سی‌ویک‌ سال، ۳۶۶ شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجله اول هر ماه بود. در میان آثار ادبی که در یغما موجود است شعر پررنگ‌تر از همه‌ٔ آن‌ها است. سبک آثار بیشتر کلاسیک است.
سردبیر شعر نو را در مقام شعر قبول ندارد ازهمین‌رو آثار ادبیات‌ِ نو به‌چشم نمی‌خورد. ادیبان و شاعران نامداری چون ملک‌الشعرا بهار، علامه قزوینی، مجتبی مینوی، جلال همایی، محمد معین و بدیع‌الزمان فروزانفر آثار و نتایج تحقیق‌هایشان را در این نشریه به‌چاپ می‌رساندند. بسیاری از صفحه‌های مجله شامل خاطرات سعیدی سیرجانی با عنوان «آشوب یادها» و مشاهدات حبیب یغمایی از دیگر کشورهاست. افرادی که آثارشان منتشرشده اغلب محققان موشکافی بودند که عمر خود را صرف تحقیق و کنجکاوی‌ کردند. داستان‌نویسیِ مجلهٔ یغما برعهده‌ٔ مینوی، محقق برجسته‌‌ بود. او بدون رعایت معیارهای حرفه‌ای و به سلیقه‌ٔ خود داستان می‌نوشت.

چگونگی انتشار

یغمایی در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار مجله یغما را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از آن تصمیم گرفت مجله را «اندرز» بنامد و درخواست تغییر نام داد. طیِ مصوبه‌ای در سال۱۳۰۲ با تغییر اسم موافقت شد و امتیاز انتشار اندرز را گرفت؛ اما مجله‌ای با نام فوق هیچ‌گاه منتشر نشد. او فقط یک دلیل برای منصرف‌شدنش از چاپ نشریه آورد آن‌هم گرفتاری‌های پیش‌آمده در زندگی است.
پیش از اقدام یغمایی برای انتشار یغما، شوهر خواهرِ او عبدالحسین ادیب یغمایی قصد راه‌اندازی نشریه‌ای با نام یغما را داشته است؛ اما آن مجله هم هرگز به‌چاپ نرسید!
درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در سال۱۳۲۶ بود که به چاپ مجله در فروردین۱۳۲۷ منجر شد. در این فاصله‌ٔ زمانی، از سال۱۳۰۱ تا ۱۳۲۶، سردبیر یغما یک جا ننشست و تجربه‌های بسیاری در زمینه انتشار مجلات کسب کرد. یک دورهٔ کامل سردبیر مجله‌ٔ نامه فرهنگستان شد و سه سال مدیر مجلهٔ وزارت فرهنگ (آموزش‌وپرورش) بود. در فروردین۱۳۲۷ با کوله‌باری از تجربه‌‌های ناب و تمامِ قدرتِ خویش انتشار نشریه‌ٔ خود را آغاز کرد.

رفیق یا یغما؟!

رفیق نخستین نامی بود که برای مجله انتخاب شد. حبیب آن نام را درنظر گرفته بود. ولی‌الله نصر به‌سبب تبلیغات حزب توده و استفاده‌‌ٔ آنان از این واژه، با رفیق مخالفت کرد. سرانجام نشریه را یغما نامیدند.[۵]

دفتر مجله

دفتر مجله همیشه شامل دو اتاق بود. دفتر ابتدا در خانهٔ یغمایی در خیابان ژاله، سپس در پاساژ اقبال و بعدها به خیابان ظهیرالاسلام، صفی علیشاه و در آخر به خیابان خانقاه منتقل شد. در سال‌های آخر هم آپارتمان کوچکی بود.[۷]

سبک مجله

برخی افراد یغما را مجله کهنه‌پسندان می‌دانند. علتش را می‌توان در افکار یغمایی جست‌وجو کرد او تا شماره آخر به‌جز چند نمونه از شعرهای مهدی اخوان ثالث شعری نو یا مطلبی که در ستایس ادبیات نو باشد چاپ نکرد مگر یکی دومورد آن‌هم به‌اصرار و معرفی دوستان و همکارانش. این نشئت‌گرفته از دیدگاه وی بود که می‌گفت: «باید فکر نو را در قالب‌های قدیمی با قافیه و وزن سرود.» وی معتقد بود که شعر و ادب باید استخوان‌بندی قدیم را داشته باشد و نو بشود. درواقع مطلب و شعر باید نو باشد و همه‌اش سرهم‌بندی دوسه کلمه به نام شعر نباشد.

ویژگی‌های مهم

نکات مهم از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان می‌شد مثلاً هر سال در شمارهٔ اسفند یا فروردین قطعه‌ای به‌منظور تبریک سالِ نو درج می‌شد که در دل آن پیام‌های تبریک‌، نکاتی نهفته بود که یغمایی به‌صورت نوشته‌ٔ گزارشی نمی‌توانست بیان کند. نمونه‌ای از آن‌ها:

سال نو چون برسد می‌رسد از نو المیرخت نابسته غمی آیدم از راه غمی
عمر بگذشت ز هفتاد و در این راه درازاز پی مصلحت خود ننهادم قدمی
♦♦♦♦♦
سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیایدنخل چون از پای افتد سایه‌اش برسر نیاید
کهنه هرگز نو نگردد، رفته هرگز بازنایدبشنو از خیام اگر گفت منت باور نیاید
روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا رادشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید

صبر و شکیبایی مدیرِ نشریه در برابر مخالفان و حتی منتقدان، موجب شده بود تا یغما مجله‌ای آزاد باشد.[۶]
معمولاً ارتباط میان مدیر و سردبیر نشریه با خوانندگان، به آثار و نوشته‌هایشان محدود می‌شود؛ اما یغما این‌گونه نبود! پنداری حبیب یغمایی مجله را برای دلِ خودش منتشر می‌کرد. نظر وی این بود که در زندگی‌اش هیچ مسئله‌ٔ خصوصی برای پنهان‌کردن از مخاطبانش وجود ندارد و رابطه‌ای کاملاً خصوصی و صمیمی میان او و خوانندگان وجود داشت. طوری‌که همه‌ٔ مشکلات خود را ذکر می‌کرد و مخاطب از وضعیتِ زندگیِ او خبر داشت. مثلاً: وضع خانوادگی، بی‌پولی، بیماری‌های گوناگون او همچون؛ کمر درد، سردرد، بیماری چشم و... صفا و صمیمیت سردبیر به‌قدری است که در تمام صفحه‌های مجله احساس می‌شود.[۸] از دیگر ویژگی‌های یغما شمارهٔ صفحات آن است. صفحاتِ شمارهٔ جدید از یک آغاز نمی‌شود؛ بلکه ادامهٔ صفحه‌بندیِ شماره‌های قبل است.

گزارشی از فروش مجله

بهای اشتراکِ سالیانهٔ مجله یغما در ایران: ۲۰۰ ریال و در خارج: دو لیرهٔ انگلیسی بود. تک‌شمارهٔ: ۲۰ ریال.[۹]

تک‌فروشی

به‌ندرت در دفتر مجله تک‌فروشی اتفاق می‌افتاد و کسانی که علاقه‌مند بودند؛ ولی مشترک مجله نبودند نشریه را از روزنامه فروشی‌ها تهیه می‌کردند.[۱۰]

آزادیِ سال‌های نخست

سال های اولی که یغما منتشر می‌شد فضای آزادیِ بیشتری بر کشور حاکم بود و یغمایی هم از این فرصت به‌خوبی استفاده می‌کرد و مطالبی سیاسی و انتقادی را چاپ می‌کرد. نمونه‌ای از آن‌ها:

علامه دهخدا شعری دارد با موضوع تفرج خلیفه بر روی رود دجله آن شعر را به‌چاپ رساند که تعریضی آشکار به شاه داشت.

همچنین یک ماه پس از سقوط مصدق، در کادری جداگانه غزلی از حافظ چاپ کرد با مطلع زیر:

به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکندچنین عزیز نگینی به دست اهرمنی

توقیف

خاطره‌ای از غلام‌حسین یوسفی:

در آغاز شمارهٔ‌ششم، سال هفدهمِ مجلهٔ یعنی شهریور۱۳۴۳ شعری با عنوان بی‌چیزی و ولخرجی چاپ شد که در فهرست مندرجات آن شماره، به نام این جانب ثبت شده و حال‌آنکه سروده شادروان حبیب یغمایی است و در فهرست سالانهٔ مجله چنین مذکور است. علت این مسامحهٔ عمدی آن است که بنده مقاله‌ای نوشته بودم با عنوان «بی چیزی و ولخرجی» که استاد یغمایی آن را بسیار پسندیده و سرمقاله مجله قرار داده بود؛ اما به‌مجرد آنکه خواسته بودند مجله را منتشر کنند این مقاله موجب توقیف مجله شود. مرحوم یغمایی موضوع را به بنده نوشت و در خاتمهٔ نامه افزوده بود:
چو در طاس لغزنده افتاد مور
رهاننده را چاره باید نه زور

پس از یکی‌دو ماه مجله انتشار یافت منتهی این مقاله را از آن براشته بودند و به‌جای صفحات ۲۴۹ تا ۲۵۵ یک صفحه قرار گرفته بود حاوی شعری اخلاقی و نصیحت‌آمیز با همان عنوان «بی‌چیزی و ولخرجی» و تضمین ابیات معروف سعدی: «چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن...» که استاد یغمایی خود سروده بود.»[۱۱]

شرح زیروبم مجلهٔ یغما نوشتهٔ سیدعلی آل‌داود، پسربرادر حبیب یغمایی

نقدها

باستانی پاریزی: بشوید مثل حبیب یغمایی که می‌آید همین‌جا و با کارگرها دیزی می‌خورد و التماس می‌کند تا یک فرمش زودتر غلط‌گیری و چاپ شود و مجله به آخر ماه برسد. راه پیشرفت در کار چاپ همین است و بس.[۶]

♦ ♦ ♦ ♦ ♦
یکی از پسران یغمایی که در باستان‌شناسی کار می‌کرده شیئی عجیب کشف می‌کند، پدر خبرش را در روزنامه می‌خواند و از او می‌پرسد: چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟! پسرش گفته: روزنامه‌ها را خوب می‌خوانند مجلهٔ تو کهنه است.

سعیدی سیرجانی

ایرج افشار

اظهارنظر اهالی ادبیات و روشن‌فکران

  1. یغما برخلاف مجله‌های ادبی که تلاش می‌کنند با تشویق نویسندگان جوان به داستان‌نویسی نوین و کشف استعدادهای تازه در این عرصه به پیشرفت این ژانر در ادبیات فارسی کمک کنند، بی‌توجه به این نیاز ادبی روز، سعی می‌کند جای داستان را با سفرنامه‌نویسی، خاطره‌گویی، گزارش‌های جالب و امثال آن پر کند و در این مسیر گاه و بی‌گاه از دوستان کلاسیک خود یاری می‌خواهد.
  2. یغما در معرفی نویسندگان آثار داستانی به مخاطبان خود، بی‌توجه است و جدا از بسیاری حکایات و روایت‌های شبه داستانی در داستان‌هایی که به‌چاپ می‌رساند نیز مؤلف را معرفی نمی‌کند. مثلاً در داستان‌هایی چون «شباهت»، «معامله»، «یک سال بیشتر از عمرش باقی نبود»، «مخترع الماس مصنوعی»، «راهبه شفابخش فورموز»، «مصیبت میدان ملی»، «گیتارنواز»، «لافا» و «شارلوت کرده» که در چند شماره منتشر شدند اشاره‌ای به نام مؤلف نشده است. علاوه‌براین، طیِ سی‌ویک سال انتشارِ مجله، اثری از نویسندگان مشهور و خلاق مانند: هدایت، علوی، جلال آل‌احمد، چوبک، ساعدی، سیدمحمدتقی مدرسی و... به‌چاپ نرسیده است.[۱۳]

سردبیر

  • سرمقالهٔ آخرین شماره


مشخصات شناسنامه‌ای

تعداد صفحات

یغمایی باتوجه‌به تذکر و یادآوری مهدی بیاتی(دوست قدیمی‌اش) که گفته بود: تعداد صفحات مجله را در هر شماره بیشتر از ۶۴ نکن تا بتوانی به‌طورمرتب آن را انتشار دهی. تصمیم گرفت مقاله‌ها و مطالب را طوری مرتب و درج کند که بیش از ۶۴ صفحه نشود. طیِ سی‌ویک سال انتشار این روال ادامه داشت، مگر چند شماره که تعداد صفحه‌های آن‌ها بیشتر است.

تیراژ

در سال‌های پایانی انتشار، نشریه حدود ۵۰۰۰ تیراژ داشت.

هزینه‌های مجله

مخارج مجله از زبان سردبیرش:

از هزینه‌ٔ نان و پنیر خانه کاستم و به این کار دست یازیدم. شماره‌ٔ اول مجله در هزار نسخه چاپ شد. تصور می‌کردم که اگر اولیای دولت و وکلای مجلس، هریک وجه اشتراک را که ۲۰ تومان تعیین شده بود، بدهند کار مجله سروصورتی می‌گیرد؛ ولی نه‌تنها هیچ‌یک وجه اشتراک را ندادند؛ بلکه مجله را هم برنگرداندند. همین شماره‌ٔ اول، امروزه ۲۰۰۰ تومان قیمت دارد.[۶]

چگونگی توزیع

به‌محضِ اتمام چاپ هر شماره، کارمندان آماده‌ٔ توزیع می‌شدند تعدادی از مشترک‌ها اشخاص بودند و عده‌ای دیگر سازمان‌ها.[۱۴]

اشخاص

نام این افراد به‌ترتیب حروف الفبا در دفتری ثبت شده بود. پس از انتشار، مجله را در پاکت‌هایی می‌گذاشتند پاکت را پشت‌نویسی می‌کردند و به ادارهٔ پست می‌دادند تا به دست مشترکان برساند. پس از مدتی بعضی از آن‌ها تماس می‌گرفتند که مجله به دستشان نرسیده است.[۱۴]

سازمان‌ها

چند نسخه از مجله برای سازمان‌ها ارسال می‌شد. پس از بسته‌بندی اتومبیلی کرایه می‌کردند تا در یک صبح به دست همهٔ آن‌ها برسد. هنگامی که مجله در خیابان ظهیرالاسلام شماره۲۴ واقع بود در طبقهٔ همکف مغازه‌داری بود به نام علی‌آقا معمولاً ماشین کهنهٔ او را برای توزیع مجله کرایه می‌کردند.[۱۴]

نشان از توقیف

نمایندگان مجله[۱۵]

نوا و نما و نگاه

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  • اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۴). پژوهشگران معاصر ایران. هشتم. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۰۱-۶.
  • آل‌داود، سیدعلی (۱۳۸۵). ارج‌نامه حبیب یغمایی. تهران: میراث مکتوب. شابک ۹۶۴-۸۷۰۰-۱۷-۶.
  • یغمایی، حبیب. مجله یغما. تهران: یغما.

پیوند به بیرون