زخمدار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
V.izadbin (بحث | مشارکت‌ها)
M.mehdy.tabrizy (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
رمان «زخمدار» مجموعه­‌ی نامه­‌های یک جانباز است که به قلم [[جهانگیر خسروشاهی]] اولین‌­بار در سال ۱۳۷۴ توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ منتشر شد. این کتاب روایت زندگی جانبازی است که مدت­‌ها اسیر بوده و قدرت تکلم خود را از دست داده است. زخمدار در سال ۱۳۸۶ توسط تکا (وابسته به موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران) مجدد منتشر گردید و تا سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.  
{{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=زخمدار|تصویر=Zakhmdar.png|اندازه تصویر=200px|نویسنده=جهانگیر خسروشاهی|ناشر=ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌|محل انتشارات=تهران|تاریخ_نشر=۱۳۷۴|نوبت چاپ=چاپ سوم از انتشارات تکا  ۱۳۸۸|شابک=تکا: ۹۷۸۹۶۵۵۰۵۱۲۵‬‬‬‬‬‬‬|تعداد_صفحات=۲۹۴|زبان=فارسی|نوع_جلد=گالینگور|قطع=رقعی|موضوع=رمان، دفاع مقدس|توضیح=کتاب ابتدا توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ و سپس در سال ۱۳۸۶ در ۳۰۶ صفحه  توسط انتشارات تکا‏‫ (موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران) منتشر گردید.}}


{{وسط|*****}}«زخمدار» ماجرای  زندگی اسماعیل، جانبازی است که چند سالی اسیر بوده است. او را در زمان اسارتش مورد عمل جراحی قرار داده­اند تا ترکشی را از کنار مغزش خارج کنند. اما بعد از عمل قدرت تکلمش را از دست داده و ظاهراً عصبی که در مغز مربوط به تکلم می‌شود، دچار آسیب شده و او به بیماری آلزایمر مبتلا شده است. در اثر یک حادثه با یکی از دوستان هم­رزمش که اکنون دکتر شده است مواجه می‌­گردد. وقت به یاد آوردن خاطرات فراموش­‌شده است و این دو هم­رزم با هم آن‌ها را مرور می­‌کنند.
رمان «زخمدار» مجموعه­‌ نامه­‌های یک جانباز است که به قلم [[جهانگیر خسروشاهی]] اولین‌­بار در سال ۱۳۷۴ توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ منتشر شد. این کتاب روایت زندگی جانبازی است که مدت­‌ها اسیر بوده و قدرت تکلم خود را از دست داده است. زخمدار در سال ۱۳۸۶ توسط تکا (وابسته به موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران) مجدد منتشر گردید و تا سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.
 
{{وسط|*****}}«زخمدار» ماجرای  زندگی اسماعیل، جانبازی است که چند سالی اسیر بوده است. او را در زمان اسارتش مورد عمل جراحی قرار داده‌­اند تا ترکشی را از کنار مغزش خارج کنند، اما بعد از عمل قدرت تکلمش را از دست داده و ظاهراً عصبی که در مغز مربوط به تکلم می‌شود، دچار آسیب شده و او به بیماری آلزایمر مبتلا شده است. در اثر یک حادثه با یکی از دوستان هم­رزمش که اکنون دکتر شده است مواجه می‌­گردد. وقت به یاد آوردن خاطرات فراموش­‌شده است و این دو هم­رزم با هم آن‌ها را مرور می­‌کنند.


کتاب شامل چهل بخش بوده که دلیل نوشتن این چهل نامه، در آخر کتاب و چکیده آن­‌ها در پایان آمده است. به‌­صورت کلی رمان «زخمدار» در قالب­ نامه و با من راوی روایت می‌­شود.جهانگیر خسروشاهی نویسنده، مدرس و منتقد ادبی، در رمان زخمدار، در طی این چهل نامه سعی کرده است تا حوادث ایثار و پایداری رزمندگان را ترسیم نماید. خسروشاهی در داستان­‌هایش بيشتر بر حواشی جنگ و تأثيرات آن برجانبازان، اسراء و خانواده­‌های رزمندگان می‌­پرداخته است.
کتاب شامل چهل بخش بوده که دلیل نوشتن این چهل نامه، در آخر کتاب و چکیده آن­‌ها در پایان آمده است. به‌­صورت کلی رمان «زخمدار» در قالب­ نامه و با من راوی روایت می‌­شود.جهانگیر خسروشاهی نویسنده، مدرس و منتقد ادبی، در رمان زخمدار، در طی این چهل نامه سعی کرده است تا حوادث ایثار و پایداری رزمندگان را ترسیم نماید. خسروشاهی در داستان­‌هایش بيشتر بر حواشی جنگ و تأثيرات آن برجانبازان، اسراء و خانواده­‌های رزمندگان می‌­پرداخته است.
خط ۱۰: خط ۱۲:
او بر اثر تصادف با یک ماشین، در بیمارستان بستری می­‌شود و با دکتری که در دوران جنگ هم­‌سنگرش بوده برخورد می­‌کند. دکتر از اسماعیل می­‌خواهد که به گذشته فکر نکند، بلکه حال را دریابد و لذت ببرد. او از این­‌که دکتر و دیگر هم­‌سنگرش «عمار»، دچار دنیاطلبی شده­‌اند دلگیر می­‌شود. او به یاد می­‌آورد که در نوجوانی، خانواده را بسیار آزار می‌­داده و در محله‌­شان جوان آرام و سربه­‌راهی نبوده است. وی در کوره جنگ پخته می‌­شود و نگرش تازه­ای به زندگی پیدا می­‌کند. در طی دوران اسارت چند نفر از دوستان قدیمی را پیدا می­‌کند و صمیمیت‌شان بیشتر می­‌شود.
او بر اثر تصادف با یک ماشین، در بیمارستان بستری می­‌شود و با دکتری که در دوران جنگ هم­‌سنگرش بوده برخورد می­‌کند. دکتر از اسماعیل می­‌خواهد که به گذشته فکر نکند، بلکه حال را دریابد و لذت ببرد. او از این­‌که دکتر و دیگر هم­‌سنگرش «عمار»، دچار دنیاطلبی شده­‌اند دلگیر می­‌شود. او به یاد می­‌آورد که در نوجوانی، خانواده را بسیار آزار می‌­داده و در محله‌­شان جوان آرام و سربه­‌راهی نبوده است. وی در کوره جنگ پخته می‌­شود و نگرش تازه­ای به زندگی پیدا می­‌کند. در طی دوران اسارت چند نفر از دوستان قدیمی را پیدا می­‌کند و صمیمیت‌شان بیشتر می­‌شود.


این اسراء سخت­‌ترین شکنجه‌­های روحی و جسمی را تحمل می­‌کنند و اتحادشان را از دست نمی‌­دهند. در طی اسارت، اسراء هر کدام روایت زندگی خود یا شهادت دوستانشان را تعریف می‌­کنند. بالاخره بعد از تحمل این شکنجه­‌ها اسماعیل مبادله می­‌شود. او پس از آزادی، خاطرات همه‌­ی آن­‌ها را مرور می­‌کند. اسماعیل نمی‌­خواهد باور کند که جانبازان به خاطر درصد و منافع مادی در بنیاد جانبازان با هم درگیر می­‌شوند. از سوی دیگر جانبازان با واقعیت تلخ دیگری روبه‌­رو هستند و ناچارند این‌گونه برای گرفتن حق­شان تحقیر شوند. بنیاد شهید و امور ایثارگران خانه­‌ای هم به او می­‌دهد. <ref name=":0">[https://navideshahed.com/fa/news/242386/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D8%AA%D9%88%D8%B5%D9%8A%D9%81%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D9%85%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B6%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%A7 «معرفی توصيفي داستان زخمدار / تقابل ميان ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها»]. نوید شاهد. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸</ref>
این اسراء سخت­‌ترین شکنجه‌­های روحی و جسمی را تحمل می­‌کنند و اتحادشان را از دست نمی‌­دهند. در طی اسارت، اسراء هر کدام روایت زندگی خود یا شهادت دوستانشان را تعریف می‌­کنند. بالاخره بعد از تحمل این شکنجه­‌ها اسماعیل مبادله می­‌شود. او پس از آزادی، خاطرات همه‌­آن­‌ها را مرور می­‌کند. اسماعیل نمی‌­‌خواهد باور کند که جانبازان به خاطر درصد و منافع مادی در بنیاد جانبازان با هم درگیر می­‌شوند. از سوی دیگر جانبازان با واقعیت تلخ دیگری روبه‌­رو هستند و ناچارند این‌گونه برای گرفتن حق­شان تحقیر شوند. بنیاد شهید و امور ایثارگران خانه­‌ای هم به او می­‌دهد. <ref name=":0">[https://navideshahed.com/fa/news/242386/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D8%AA%D9%88%D8%B5%D9%8A%D9%81%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D9%85%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B6%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D8%A7 «معرفی توصيفي داستان زخمدار / تقابل ميان ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها»]. نوید شاهد. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸</ref>


نامه­‌هایی که اسماعیل به علت ناتوانی در تکلم برای حبیب می‌­نویسد، تماماً  یک طرفه است؛ چون حبیب شهید شده است.  
نامه­‌هایی که اسماعیل به علت ناتوانی در تکلم برای حبیب می‌­نویسد، تماماً  یک طرفه است؛ چون حبیب شهید شده است.  
خط ۲۳: خط ۲۵:
روایت جزء به جزء خاطرات اسراء توسط اسماعیل در نامه به حبیب توجیهی ندارد و در خدمت داستان نیست. نثر اثر نیز بیشتر از آن­که داستانی باشد، شاعرانه و ادبی است. تصاویر شکنجه­‌ها و دوستی‌­های اسراء، تصاویر جاندار و زیبایی است، اما معلوم نیست به چه دلیل همه بچه‌ ­محل­ه‌ای اسماعیل در یک زندان جمع شده‌­اند. انگار این جمع ­شدن­‌ها، بیشتر ابزار روایت اسماعیل برای یادآوری خاطرات محله­‌شان است. اعتقاد به زنده بودن شهید و علم و آگاهی او نسبت به جزء جزء مسائل پیرامون ما باعث می‌­شود توجیه دلتنگی صرف برای روایت اسماعیل، توجیه محکمی نباشد.  
روایت جزء به جزء خاطرات اسراء توسط اسماعیل در نامه به حبیب توجیهی ندارد و در خدمت داستان نیست. نثر اثر نیز بیشتر از آن­که داستانی باشد، شاعرانه و ادبی است. تصاویر شکنجه­‌ها و دوستی‌­های اسراء، تصاویر جاندار و زیبایی است، اما معلوم نیست به چه دلیل همه بچه‌ ­محل­ه‌ای اسماعیل در یک زندان جمع شده‌­اند. انگار این جمع ­شدن­‌ها، بیشتر ابزار روایت اسماعیل برای یادآوری خاطرات محله­‌شان است. اعتقاد به زنده بودن شهید و علم و آگاهی او نسبت به جزء جزء مسائل پیرامون ما باعث می‌­شود توجیه دلتنگی صرف برای روایت اسماعیل، توجیه محکمی نباشد.  


تقابل بین کمرنگ ­شدن ارزش‌­های دفاع مقدس و جاری شدن دنیا­طلبی، به داستان کشش و جاذبه داده است و خسرو شاهی توانسته است این تقابل را به خوبی نشان دهد. معلوم است که دغدغه او در این اثر کمرنگ‌شدن ارزش‌­های والای دفاع مقدس در گذر زمان است. تغییر نگرش نسبت به زندگی و توجه خاص به کسب درآمد و فعالیت‌های اقتصادی سبب شده تا برخی از جانباران نیز ارزش­‌های خود را به فراموشی بسپارند و گرفتار روزمرگی شوند. خسروشاهی توانسته است با قوت به انتقاد از کج­روی­‌ها بپردازد. <ref name=":0" />
تقابل بین کم‌رنگ ­شدن ارزش‌­های دفاع مقدس و جاری شدن دنیا­طلبی، به داستان کشش و جاذبه داده است و خسرو شاهی توانسته است این تقابل را به خوبی نشان دهد. معلوم است که دغدغه او در این اثر کمرنگ‌شدن ارزش‌­های والای دفاع مقدس در گذر زمان است. تغییر نگرش نسبت به زندگی و توجه خاص به کسب درآمد و فعالیت‌های اقتصادی سبب شده تا برخی از جانباران نیز ارزش­‌های خود را به فراموشی بسپارند و گرفتار روزمرگی شوند. خسروشاهی توانسته است با قوت به انتقاد از کج­روی­‌ها بپردازد. <ref name=":0" />


== درباره نویسنده ==
== درباره نویسنده ==
جهانگیر خسروشاهی (زاده ۱ آذر ۱۳۴۰) رمان‌نویس و داستان­نویس ایرانی بود که در سیزدهم بهمن ١۴٠٠ و در سن ۶٠ سالگی براثر سکته قلبی درگذشت. <ref>[https://www.ibna.ir/news/318119/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA «جهانگیر خسروشاهی درگذشت»]. ایبنا. ۱۳ بهمن ۱۴۰۰</ref>
[[پرونده:Khosroshahi.png|بندانگشتی|جهانگیر خسروشاهی؛ نویسنده اثر]]
[[جهانگیر خسروشاهی]] (زاده ۱ آذر ۱۳۴۰) رمان‌نویس و داستان‌­نویس ایرانی بود که در سیزدهم بهمن ١۴٠٠ و در سن ۶٠ سالگی براثر سکته قلبی درگذشت. <ref>[https://www.ibna.ir/news/318119/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA «جهانگیر خسروشاهی درگذشت»]. ایبنا. ۱۳ بهمن ۱۴۰۰</ref>


او در روستای دهق واقع در ۸۴ کیلومتری شمال غرب اصفهان در خانواده‌ای مذهبی و روحانی متولّد شد. وی خواندن و نوشتن را در مکتب­‌خانه آموخت و پس از دوره‌ای تحصیل در مدرسه، وارد حوزه شد و به تحصیلات حوزوی پرداخت. فعالیت‌های فرهنگی خود را از ابتدای انقلاب اسلامی شروع کرد و از سال ۱۳۶۸ همکاری با حوزه هنری انقلاب اسلامی را آغاز نمود.  
او در روستای دهق واقع در ۸۴ کیلومتری شمال غرب اصفهان در خانواده‌ای مذهبی و روحانی متولد شد. وی خواندن و نوشتن را در مکتب­‌خانه آموخت و پس از دوره‌ای تحصیل در مدرسه، وارد حوزه شد و به تحصیلات حوزوی پرداخت. فعالیت‌های فرهنگی خود را از ابتدای انقلاب اسلامی شروع کرد و از سال ۱۳۶۸ همکاری با حوزه هنری انقلاب اسلامی را آغاز نمود.  


=== فعالیت‌های فرهنگی ===
=== فعالیت‌های فرهنگی ===
خط ۳۸: خط ۴۱:
* همکاری با گروه تلویزیونی جهادسازندگی و گروه تلویزیونی روایت فتح؛
* همکاری با گروه تلویزیونی جهادسازندگی و گروه تلویزیونی روایت فتح؛
* داور جشنواره فیلم دفاع مقدس در سال ۱۳۷۷؛
* داور جشنواره فیلم دفاع مقدس در سال ۱۳۷۷؛
* داور جشنواره انتخاب کتاب دفاع مقدس از سال ۱۳۷۷ تا کنون؛
* داور جشنواره انتخاب کتاب دفاع مقدس از سال ۱۳۷۷ تا زمان فوت؛
* داوری انتخاب کتاب دفاع مقدس دفتر ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۳؛
* داوری انتخاب کتاب دفاع مقدس دفتر ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۳؛
* داوری جشنواره فیلم عمار ۱۳۹۷.
* داوری جشنواره فیلم عمار ۱۳۹۷.


=== '''آثار''' ===
=== آثار ===
'''مجموعه داستان کوتاه'''
'''مجموعه داستان کوتاه'''


خط ۵۲: خط ۵۵:


جز این‌ موارد، مرگ سالی یک بار، تک­داستان به صورت یک جلد تاکنون دوبار به چاپ رسیده است و داستان‌های کوتاه: ریحانه، وداع، ادامه یک مرد، نویسنده و مخاطب در مطبوعات منتشر شده‌است.<ref>[https://www.ensani.ir/fa/article/author/43516 «جهانگیر خسروشاهی»]. پرتابل جامع علوم انسانی. بی­‌تا. دریافت شده ۱۲ بهمن ۱۴۰۳</ref>
جز این‌ موارد، مرگ سالی یک بار، تک­داستان به صورت یک جلد تاکنون دوبار به چاپ رسیده است و داستان‌های کوتاه: ریحانه، وداع، ادامه یک مرد، نویسنده و مخاطب در مطبوعات منتشر شده‌است.<ref>[https://www.ensani.ir/fa/article/author/43516 «جهانگیر خسروشاهی»]. پرتابل جامع علوم انسانی. بی­‌تا. دریافت شده ۱۲ بهمن ۱۴۰۳</ref>
 
[[پرونده:Khosroshahi.jpg|بندانگشتی|جهانگیر خسروشاهی؛ نویسنده اثر]]
'''رمان'''
'''رمان'''


خط ۱۰۳: خط ۱۰۶:
* در عالم اسراری است/ ادبیات داستانی/ ۱۳۸۴؛
* در عالم اسراری است/ ادبیات داستانی/ ۱۳۸۴؛
* آوینی، قاصد انقلاب اسلامی بود/ خبرگزاری فارس/ ۱۳۹۶. <ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C «جهانگیر خسروشاهی»]. ویکی­‌پدیا. بی‌­تا. دریافت شده ۱۲ بهمن ۱۴۰۳</ref>
* آوینی، قاصد انقلاب اسلامی بود/ خبرگزاری فارس/ ۱۳۹۶. <ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C «جهانگیر خسروشاهی»]. ویکی­‌پدیا. بی‌­تا. دریافت شده ۱۲ بهمن ۱۴۰۳</ref>
== نظر نویسنده درباره اثر ==
[[پرونده:Zakhmdar.jpg|بندانگشتی|یادبود مرحوم خسروشاهی و مرور کتب ایشان. نمایشگاه کتاب تهران. ۱۴۰۱]]'''بیش از دو سال و نیم تحقیقات پزشکی برای نگارش کتاب'''<blockquote>این داستان دربرگیرنده چهل بخش است که تاریخ آغازش شهریور ۱۳۶۸  و پایانش دی ۱۳۷۳ است. بیش از دو سال و نیم برای تحقیق درباره موضوعات رمان زخمدار وقت گذاشتم. در این کار اطلاعات پزشکی نقش مهمی داشتند و من زمان زیادی را برای مطالعه بیماری آفازیا (سندرومی که قدرت تکلم را از مغز انسان می‌گیرد) زمان گذاشتم. خوشحالم «زخمدار» حالا در بیشتر کتابخانه‌های دانشکده‌های پزشکی وجود دارد.<ref name=":1">[https://www.ibna.ir/news/188696/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AA%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA «­داستان جنگ، تافته جدابافته از ادبیات انقلاب نیست»]. ایبنا. ۲۵ آذر ۱۳۹۲</ref></blockquote>'''جابه جایی فصل‌­ها مقدور نبود'''<blockquote>یادم هست نوشتن کتاب «زخمدار» مصادف شد با تشکیل دفتر ادبیات و ایثار به ریاست مجتبی رحماندوست در بنیاد شهید و امور ایثارگران. این دفتر، جلساتی تشکیل می‌داد و با حضور نویسندگان و منتقدان، کتاب‌های داستانی را برای چاپ بررسی می‌کرد.


== نظر نویسنده درباره اثر ==
برای من هم دعوت‌نامه‌ای فرستاد. وقتی به آن‌جا رفتم، یکی از منتقدان پیشنهاد کرد که جای فصل‌های ۱۵ و ۲۵ در کتاب عوض شود. من به شدت با این کار مخالفت کردم و مدعی شدم زخمدار را براساس «طرح دایره‌ای» نوشته‌ام و این جا‌به‌جایی فصل‌ها امکان‌پذیر نیست. بالاخره آن‌ها هم موافقت کردند که «زخمدار» با همین ترتیب فصل‌بندی منتشر شود. <ref name=":1" /></blockquote>'''دلم برای شخصیت­‌های داستان تنگ شد'''<blockquote>شاید باورتان نشود اما یادم هست روزی که آخرین کلمات زخمدار را می‌نوشتم، دلم برای شخصیت‌های کتابم تنگ شد و نیم ساعت گریه کردم! من همه  فضای داستانم را باور کرده بودم. <ref name=":1" /></blockquote>
'''بیش از دو سال و نیم تحقیقات پزشکی برای نگارش کتاب'''<blockquote>این داستان دربرگیرنده چهل بخش است که تاریخ آغازش شهریور ۱۳۶۸  و پایانش دی ۱۳۷۳ است. بیش از دو سال و نیم برای تحقیق درباره موضوعات رمان زخمدار وقت گذاشتم. در این کار اطلاعات پزشکی نقش مهمی داشتند و من زمان زیادی را برای مطالعه بیماری آفازیا (سندرومی که قدرت تکلم را از مغز انسان می‌گیرد) زمان گذاشتم. خوشحالم «زخمدار» حالا در بیشتر کتابخانه‌های دانشکده‌های پزشکی وجود دارد.<ref name=":1">[https://www.ibna.ir/news/188696/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AA%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA «­داستان جنگ، تافته جدابافته از ادبیات انقلاب نیست»]. ایبنا. ۲۵ آذر ۱۳۹۲</ref></blockquote>'''جابه جایی فصل‌­ها مقدور نبود'''<blockquote>یادم هست نوشتن کتاب «زخمدار» مصادف شد با تشکیل دفتر ادبیات و ایثار به ریاست مجتبی رحماندوست در بنیاد شهید و امور ایثارگران. این دفتر، جلساتی تشکیل می‌داد و با حضور نویسندگان و منتقدان، کتاب‌های داستانی را برای چاپ بررسی می‌کرد. برای من هم دعوت‌نامه‌ای فرستاد. وقتی به آن‌جا رفتم، یکی از منتقدان پیشنهاد کرد که جای فصل‌های 15 و 25 در کتاب عوض شود. من به شدت با این کار مخالفت کردم و مدعی شدم زخمدار را براساس «طرح دایره‌ای» نوشته‌ام و این جا‌به‌جایی فصل‌ها امکان‌پذیر نیست. بالاخره آن‌ها هم موافقت کردند که «زخمدار» با همین ترتیب فصل‌بندی منتشر شود. <ref name=":1" /></blockquote>'''دلم برای شخصیت­‌های داستان تنگ شد'''<blockquote>شاید باورتان نشود اما یادم هست روزی که آخرین کلمات زخمدار را می‌نوشتم، دلم برای شخصیت‌های کتابم تنگ شد و نیم ساعت گریه کردم! من همه  فضای داستانم را باور کرده بودم. <ref name=":1" /></blockquote>
[[پرونده:Zakhmdar1.jpg|بندانگشتی|آیین رونمایی از کتاب «جهانگیر: یادنامه استاد جهانگیر خسروشاهی». تهران. ۱۴۰۳]]


== نشست‌های برگزار شده درباره اثر ==
== نشست‌های برگزار شده درباره اثر ==
خط ۱۱۳: خط ۱۱۸:
== اظهارنظرها درباره اثر ==
== اظهارنظرها درباره اثر ==


=== محمدرضا سرشار نویسنده، منقد ادبی و از مؤسسان انجمن قلم ===
=== محمدرضا سرشار؛ نویسنده منقد ادبی و از مؤسسان انجمن قلم ===
'''اثر اسلامی داستانی'''
'''اثر اسلامی داستانی'''
{{گفتاورد تزیینی|text=من فقط از آثار او، کتاب «زخمدار» را سال‌های پیش خوانده‌ام و آن را یکی از نمونه‌های آثار اسلامی داستانی می‌دانم.}}
{{گفتاورد تزیینی|text=من فقط از آثار او، کتاب «زخمدار» را سال‌های پیش خوانده‌ام و آن را یکی از نمونه‌های آثار اسلامی داستانی می‌دانم.}}
خط ۱۲۵: خط ۱۳۰:
=== راضیه تجار؛ نویسنده، مدرس و منتقد ادبی ===
=== راضیه تجار؛ نویسنده، مدرس و منتقد ادبی ===
'''زخمی بر دل داشته که «زخمدار» را نوشت'''
'''زخمی بر دل داشته که «زخمدار» را نوشت'''
{{گفتاورد تزیینی|text=خسروشاهی از آن دست آدم‌­هایی بود که بی­‌دلیل خوبند و آنقدر ترس از خدا دارند که به شیطان نیاندیشند. از آن نویسندگانی بود که احساس می­کنم زخمی بر دل داشته که توانسته «زخمدار» را بنویسد.}}
{{گفتاورد تزیینی|text=خسروشاهی از آن دست آدم‌­هایی بود که بی­‌دلیل خوبند و آنقدر ترس از خدا دارند که به شیطان نیاندیشند. از آن نویسندگانی بود که احساس می­‌کنم زخمی بر دل داشته که توانسته «زخمدار» را بنویسد.}}
<ref>[https://defapress.ir/fa/news/37270/%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%B2%D8%AE%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA «راضیه تجار: خسروشاهی زخمی بر دل داشته که «زخمدار» را نوشته است»]. خبرگزاری دفاع مقدس. ۹ دی ۱۳۹۳ </ref>
<ref>[https://defapress.ir/fa/news/37270/%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%B2%D8%AE%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA «راضیه تجار: خسروشاهی زخمی بر دل داشته که «زخمدار» را نوشته است»]. خبرگزاری دفاع مقدس. ۹ دی ۱۳۹۳ </ref>


=== مهدی کاموس؛ مؤلف و گردآورنده کتاب جهانگیر ===
=== مهدی کاموس؛ مؤلف و گردآورنده کتاب جهانگیر ===
'''زخمدار حاصل مکاشفه است'''  
'''زخمدار حاصل مکاشفه است'''{{گفتاورد تزیینی|text=در ۱۶، ۱۷ سالی که با مرحوم خسروشاهی آشنایی داشتم، او را همواره در محضر خدا و مصداق آیه «الم یعلم بان الله یری» دیدم. او اصلاً اهل جلوه‌فروشی و تظاهر نبود. خسروشاهی یکی از بزرگترین رمان‌های دفاع‌مقدس را نوشته است. کتاب زخم‌دار نشانگر مکاشفاتش است.}}
 
د
{{گفتاورد تزیینی|text=ر ۱۶، ۱۷ سالی که با مرحوم خسروشاهی آشنایی داشتم، او را همواره در محضر خدا و مصداق آیه «الم یعلم بان الله یری» دیدم. او اصلاً اهل جلوه‌فروشی و تظاهر نبود. خسروشاهی یکی از بزرگترین رمان‌های دفاع‌مقدس را نوشته است. کتاب زخم‌دار نشانگر مکاشفاتش است.}}
<ref name=":2" />
<ref name=":2" />


خط ۱۴۵: خط ۱۴۷:


خواننده در این رمان، با دو زمان عینی و ذهنی مواجه است.}}
خواننده در این رمان، با دو زمان عینی و ذهنی مواجه است.}}
<ref>ابراهیمی خیارک. (۱۳۹۴). بررسی تطبیقی عناصرداستان در سه رمان زارهای زنی به نام بیروت، زخمدار و زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند. پایان­نامه دوره کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی</ref>
<ref>ابراهیمی خیارک. (۱۳۹۴). بررسی تطبیقی عناصرداستان در سه رمان زارهای زنی به نام بیروت، زخمدار و زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند. پایان­‌نامه دوره کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی</ref>


=== محسن پرویز؛ رئیس هیئت‌مدیره انجمن قلم ===
=== محسن پرویز؛ رئیس هیئت‌مدیره انجمن قلم ===
'''رعایت اخلاق و شرع در نویسندگی زخمدار'''
'''رعایت اخلاق و شرع در نویسندگی زخمدار'''
{{گفتاورد تزیینی|text=من اواسط دهه هفتاد، نقدی بر رمان «زخمدار» ایشان نوشتم و مصاحبه مفصلی با ایشان کردم که یک صفحه کامل روزنامه ایران را پر کرد. در آن مصاحبه، نوع نگاه ایشان برای من جالب بود. ایشان مسئله‌ای را مطرح می‌کرد مبنی بر این­که قصه­‌هایی که ما می­نویسیم، زاییده ذهن ماست و به نوعی حقیقت محسوب نمی‌شود؛ در این صورت آیا شرعاً مجازیم که در این سطح مطالب را ارائه کنیم؟ خودش هم این موضوع را تحلیل فلسفی و فقهی می‌کرد و آن را مجاز می‌دانست. این‌که کسی اینجوری راجع به این موضوع فکر کند که حتی اگر می‌خواهیم داستان بنوسیم، آیا به لحاظ شرعی مجازیم یا نه، جالب است. او این‌­ها را در زخمدار و بقیه رمان­‌هایش رعایت کرده بود.}}
{{گفتاورد تزیینی|text=من اواسط دهه هفتاد، نقدی بر رمان «زخمدار» ایشان نوشتم و مصاحبه مفصلی با ایشان کردم که یک صفحه کامل روزنامه ایران را پر کرد. در آن مصاحبه، نوع نگاه ایشان برای من جالب بود. ایشان مسئله‌ای را مطرح می‌کرد مبنی بر این­که قصه­‌هایی که ما می‌­نویسیم، زاییده ذهن ماست و به نوعی حقیقت محسوب نمی‌شود؛ در این صورت آیا شرعاً مجازیم که در این سطح مطالب را ارائه کنیم؟  
خودش هم این موضوع را تحلیل فلسفی و فقهی می‌کرد و آن را مجاز می‌دانست. این‌که کسی اینجوری راجع به این موضوع فکر کند که حتی اگر می‌خواهیم داستان بنوسیم، آیا به لحاظ شرعی مجازیم یا نه، جالب است. او این‌­ها را در زخمدار و بقیه رمان­‌هایش رعایت کرده بود.}}
<ref name=":3">[https://www.mehrnews.com/news/5491290/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%AC-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF «جهانگیر خسروشاهی در پی روایت عروج انسان بود»]. مهر. ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱</ref>  
<ref name=":3">[https://www.mehrnews.com/news/5491290/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%AC-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF «جهانگیر خسروشاهی در پی روایت عروج انسان بود»]. مهر. ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱</ref>  


خط ۱۵۶: خط ۱۵۹:
{{گفتاورد تزیینی|text=کاری داشتند به نام «زخمدار» که کار خیلی خوبی است. معلوم بود این کار را راحت ننوشته و حالاتی را گذرانده. او اصلاً به دنبال شناخته شدن این اثر خوبش نبود. در آخرین دیداری که در حیاط حوزه هنری داشتیم، از ایشان پرسیدم چرا از این کارِ به این خوبی خبری نیست؟ به‌سختی راجع به آن توضیح داد. متأسفانه اهل معرفی کارهایش نبود.}}
{{گفتاورد تزیینی|text=کاری داشتند به نام «زخمدار» که کار خیلی خوبی است. معلوم بود این کار را راحت ننوشته و حالاتی را گذرانده. او اصلاً به دنبال شناخته شدن این اثر خوبش نبود. در آخرین دیداری که در حیاط حوزه هنری داشتیم، از ایشان پرسیدم چرا از این کارِ به این خوبی خبری نیست؟ به‌سختی راجع به آن توضیح داد. متأسفانه اهل معرفی کارهایش نبود.}}
<ref name=":3" />
<ref name=":3" />
[[پرونده:Zakhmdar2.png|بندانگشتی|شناسنامه کتاب زخمدار]]


== برشی از متن ==
== برشی از متن ==
خط ۱۶۶: خط ۱۷۰:
تو مثل ابرهای رمنده­ای که اکنون – تسلیم در وزش باد تقدیر – به سمت شرق می‌­روند. رفتی و من در حسرت یک قطره بارش به سوی تو می‌­آیم، می­‌آیم.
تو مثل ابرهای رمنده­ای که اکنون – تسلیم در وزش باد تقدیر – به سمت شرق می‌­روند. رفتی و من در حسرت یک قطره بارش به سوی تو می‌­آیم، می­‌آیم.


تنین الفاظ که از دهان­‌های بی­‌چاک بیرون می­‌آید، گوش­‌هایم را معیوب کرده است. تازه از بیمارستان مرخص شده‌­ام و نوشتن برای من نوشداروست؛ مرهمی است شفابخش، برای کسی که اکنون دوره­ی نقاهت خود را طی می­‌کند.
تنین الفاظ که از دهان­‌های بی­‌چاک بیرون می­‌آید، گوش­‌هایم را معیوب کرده است. تازه از بیمارستان مرخص شده‌­ام و نوشتن برای من نوشداروست؛ مرهمی است شفابخش، برای کسی که اکنون دوره‌­ی نقاهت خود را طی می­‌کند.


یک اتفاق ویرانگر باعث شد تا من به این یقین قطعی نائل بشوم که باید برای تو درد دلم را بگویم. چون نمی‌­توانستم حرف بزنم، تنها راه نوشتن بازماند. نوشتنی چنین، فریادی است که وجودم را از عدم فرامی‌­خواند.  
یک اتفاق ویرانگر باعث شد تا من به این یقین قطعی نائل بشوم که باید برای تو درد دلم را بگویم. چون نمی‌­توانستم حرف بزنم، تنها راه نوشتن بازماند. نوشتنی چنین، فریادی است که وجودم را از عدم فرامی‌­خواند.  
خط ۱۸۵: خط ۱۸۹:


== مشخصات کتاب‌شناختی ==
== مشخصات کتاب‌شناختی ==
«زخمدار» نوشته جهانگیر خسروشاهی اولین­‌بار در سال ۱۳۷۴ ­در ۲۹۴ صفحه، توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ چاپ شد. سپس در سال ۱۳۸۶ در ۳۰۶ صفحه در قطع وزیری با جلد سخت توسط انتشارات تکا‏‫ (موسسه نمایشگاه­های فرهنگی ایران) منتشر گردید. این کتاب در سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.
«زخمدار» نوشته [[جهانگیر خسروشاهی]] اولین­‌بار در سال ۱۳۷۴ ­در ۲۹۴ صفحه، توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ چاپ شد. سپس در سال ۱۳۸۶ در ۳۰۶ صفحه در قطع وزیری با جلد سخت توسط انتشارات تکا‏‫ (موسسه نمایشگاه­های فرهنگی ایران) منتشر گردید. این کتاب در سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.


== منبع‌شناسی ==
* ابراهیمی خیارک، سمیه (۱۳۹۴). [https://elmnet.ir/doc/10926106-26125 بررسی تطبیقی عناصرداستان در سه رمان زارهای زنی به نام بیروت، زخمدار و زنگ‌ها برای که به صدا در می آیند]. پایان‌­نامه دوره کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی
* شیشه‌­گران، پرویز. کتاب چهل کتاب «معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس». تهران: انتشارات گلگشت. شابک: ۹۷۸۹۶۴۹۱۲۱۶۹۷
* شاکری، احمد (۱۳۸۴). [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/174742/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA در عالم اسراری هست؛ گفتگو با جهانگیر خسروشاهی]. ماهنامه ادبیات داستانی. ۹۸-۹۹
* مباشری، محبوبه. عدالت کاشی، فروزنده (۱۴۰۰). [https://civilica.com/doc/1686051/ تحلیل رمان زخمدار با توجه به مولفه‌های ملی– مذهبی]. نهمین کنگره ادبیات پایداری. شناسه ملی مقاله: CSUL۰۹_۰۲۷
== پانوشت ==
== پانوشت ==
<references />
<references />
خط ۱۹۵: خط ۲۰۵:
* شیشه‌­گران، پرویز. کتاب چهل کتاب «معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس». تهران: انتشارات گلگشت. شابک: ۹۷۸۹۶۴۹۱۲۱۶۹۷
* شیشه‌­گران، پرویز. کتاب چهل کتاب «معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس». تهران: انتشارات گلگشت. شابک: ۹۷۸۹۶۴۹۱۲۱۶۹۷
* مباشری، محبوبه. عدالت کاشی، فروزنده (۱۴۰۰). «تحلیل رمان زخمدار با توجه به مولفه‌های ملی– مذهبی». نهمین کنگره ادبیات پایداری. شناسه ملی مقاله: CSUL۰۹_۰۲۷
* مباشری، محبوبه. عدالت کاشی، فروزنده (۱۴۰۰). «تحلیل رمان زخمدار با توجه به مولفه‌های ملی– مذهبی». نهمین کنگره ادبیات پایداری. شناسه ملی مقاله: CSUL۰۹_۰۲۷
== منبع‌شناسی ==
* ابراهیمی خیارک، سمیه (۱۳۹۴). [https://elmnet.ir/doc/10926106-26125 بررسی تطبیقی عناصرداستان در سه رمان زارهای زنی به نام بیروت، زخمدار و زنگ‌ها برای که به صدا در می آیند]. پایان‌­نامه دوره کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی
* شیشه‌­گران، پرویز. کتاب چهل کتاب «معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس». تهران: انتشارات گلگشت. شابک: ۹۷۸۹۶۴۹۱۲۱۶۹۷
* شاکری، احمد (۱۳۸۴). [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/174742/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA در عالم اسراری هست؛ گفتگو با جهانگیر خسروشاهی]. ماهنامه ادبیات داستانی. ۹۸-۹۹
* مباشری، محبوبه. عدالت کاشی، فروزنده (۱۴۰۰). [https://civilica.com/doc/1686051/ تحلیل رمان زخمدار با توجه به مولفه‌های ملی– مذهبی]. نهمین کنگره ادبیات پایداری. شناسه ملی مقاله: CSUL۰۹_۰۲۷

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۶

زخمدار
نویسندهجهانگیر خسروشاهی
ناشرک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۷۴
تعداد چاپچاپ سوم از انتشارات تکا ۱۳۸۸
شابکتکا: ۹۷۸۹۶۵۵۰۵۱۲۵‬‬‬‬‬‬‬
تعداد صفحات۲۹۴
موضوعرمان، دفاع مقدس
زبانفارسی
قطعرقعی
نوع جلدگالینگور
کتاب ابتدا توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ و سپس در سال ۱۳۸۶ در ۳۰۶ صفحه توسط انتشارات تکا‏‫ (موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران) منتشر گردید.

رمان «زخمدار» مجموعه­‌ نامه­‌های یک جانباز است که به قلم جهانگیر خسروشاهی اولین‌­بار در سال ۱۳۷۴ توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ منتشر شد. این کتاب روایت زندگی جانبازی است که مدت­‌ها اسیر بوده و قدرت تکلم خود را از دست داده است. زخمدار در سال ۱۳۸۶ توسط تکا (وابسته به موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران) مجدد منتشر گردید و تا سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.

*****

«زخمدار» ماجرای  زندگی اسماعیل، جانبازی است که چند سالی اسیر بوده است. او را در زمان اسارتش مورد عمل جراحی قرار داده‌­اند تا ترکشی را از کنار مغزش خارج کنند، اما بعد از عمل قدرت تکلمش را از دست داده و ظاهراً عصبی که در مغز مربوط به تکلم می‌شود، دچار آسیب شده و او به بیماری آلزایمر مبتلا شده است. در اثر یک حادثه با یکی از دوستان هم­رزمش که اکنون دکتر شده است مواجه می‌­گردد. وقت به یاد آوردن خاطرات فراموش­‌شده است و این دو هم­رزم با هم آن‌ها را مرور می­‌کنند.

کتاب شامل چهل بخش بوده که دلیل نوشتن این چهل نامه، در آخر کتاب و چکیده آن­‌ها در پایان آمده است. به‌­صورت کلی رمان «زخمدار» در قالب­ نامه و با من راوی روایت می‌­شود.جهانگیر خسروشاهی نویسنده، مدرس و منتقد ادبی، در رمان زخمدار، در طی این چهل نامه سعی کرده است تا حوادث ایثار و پایداری رزمندگان را ترسیم نماید. خسروشاهی در داستان­‌هایش بيشتر بر حواشی جنگ و تأثيرات آن برجانبازان، اسراء و خانواده­‌های رزمندگان می‌­پرداخته است.

خلاصه اثر  

موضوع اصلی داستان، روایت زندگی «اسماعیل»، جانبازی است که چند سالی توسط حزب بعث اسیر بوده است. او در زمان اسارتش برای خارج کردن ترکش در مغزش مورد عمل جراحی قرار گرفته، اما به دلیل تحریک شدن عصب مربوط به تکلم در مغز، دچار آسیب و ابتلا به بیماری آلزایمر شده است. با این حال اسماعیل هر روز صبح بر سر مزار حبیب –دوست شهیدش- می‌­رود و برای او نامه می‌­نویسد. در این نامه‌­ها اسماعیل از سال­‌های اسارت خود و آنچه بر او گذشته است تعریف می‌­کند. اسماعیل یک پایش را هم در اسارت از دست داده و بعد از اسارت با دیدن تغییر احوال مردم دچار غم، اندوه و دلتنگی شده است.

او بر اثر تصادف با یک ماشین، در بیمارستان بستری می­‌شود و با دکتری که در دوران جنگ هم­‌سنگرش بوده برخورد می­‌کند. دکتر از اسماعیل می­‌خواهد که به گذشته فکر نکند، بلکه حال را دریابد و لذت ببرد. او از این­‌که دکتر و دیگر هم­‌سنگرش «عمار»، دچار دنیاطلبی شده­‌اند دلگیر می­‌شود. او به یاد می­‌آورد که در نوجوانی، خانواده را بسیار آزار می‌­داده و در محله‌­شان جوان آرام و سربه­‌راهی نبوده است. وی در کوره جنگ پخته می‌­شود و نگرش تازه­ای به زندگی پیدا می­‌کند. در طی دوران اسارت چند نفر از دوستان قدیمی را پیدا می­‌کند و صمیمیت‌شان بیشتر می­‌شود.

این اسراء سخت­‌ترین شکنجه‌­های روحی و جسمی را تحمل می­‌کنند و اتحادشان را از دست نمی‌­دهند. در طی اسارت، اسراء هر کدام روایت زندگی خود یا شهادت دوستانشان را تعریف می‌­کنند. بالاخره بعد از تحمل این شکنجه­‌ها اسماعیل مبادله می­‌شود. او پس از آزادی، خاطرات همه‌­آن­‌ها را مرور می­‌کند. اسماعیل نمی‌­‌خواهد باور کند که جانبازان به خاطر درصد و منافع مادی در بنیاد جانبازان با هم درگیر می­‌شوند. از سوی دیگر جانبازان با واقعیت تلخ دیگری روبه‌­رو هستند و ناچارند این‌گونه برای گرفتن حق­شان تحقیر شوند. بنیاد شهید و امور ایثارگران خانه­‌ای هم به او می­‌دهد. [۱]

نامه­‌هایی که اسماعیل به علت ناتوانی در تکلم برای حبیب می‌­نویسد، تماماً یک طرفه است؛ چون حبیب شهید شده است.

بالاخره اسماعیل نامه‌­هایش به پایان می­‌رسد. در آخرین روزی که به درددل با حبیب نشسته است، حس می‌­کند می­‌تواند حرف بزند و قدرت تکلمش را به دست می­‌آورد. شب حبیب به خواب اسماعیل می‌­آید و گویی با این خواب همه دلتنگی و رخوت اسماعیل پر می­‌کشد و او به زندگی بر می­‌گردد. او مدت چهل شب را در کنار مزار حبیب به سر ­برده و چهل نامه نوشته است. در شب چهلم نامه را ناتمام می‌­گذارد و دیگر چیزی نمی‌­نویسد. در روز بیست و سوم فروردین احساس می‌­کند که طبق رویای شب چهلم می‌­تواند دوباره صحبت کند.[۲]

او با دوست خواهرش ازدواج می‌کند و معلم می­‌شود؛ شغلی که سال‌ها در آرزویش بوده است. اسماعیل نوشته‌­هایش را به مرتضی، شوهر خواهرش، می­‌دهد تا آن­‌ها را سرو سامانی بدهد و به چاپ برساند.

زخمدار بیشتر به خاطره نزدیک است و نوع روایت، خاطره­‌گونه است. خاطره­‌های اسراء در این کتاب از دهان اسماعیل برای حبیب جزءبه­‌جزء و دقیق گفته می­‌شود. ذکر افرادی که حضور واقعی در جامعه دارند، بار خاطره بودن اثر را بیشتر می­‌کند.[۱]

نقد اثر

روایت جزء به جزء خاطرات اسراء توسط اسماعیل در نامه به حبیب توجیهی ندارد و در خدمت داستان نیست. نثر اثر نیز بیشتر از آن­که داستانی باشد، شاعرانه و ادبی است. تصاویر شکنجه­‌ها و دوستی‌­های اسراء، تصاویر جاندار و زیبایی است، اما معلوم نیست به چه دلیل همه بچه‌ ­محل­ه‌ای اسماعیل در یک زندان جمع شده‌­اند. انگار این جمع ­شدن­‌ها، بیشتر ابزار روایت اسماعیل برای یادآوری خاطرات محله­‌شان است. اعتقاد به زنده بودن شهید و علم و آگاهی او نسبت به جزء جزء مسائل پیرامون ما باعث می‌­شود توجیه دلتنگی صرف برای روایت اسماعیل، توجیه محکمی نباشد.

تقابل بین کم‌رنگ ­شدن ارزش‌­های دفاع مقدس و جاری شدن دنیا­طلبی، به داستان کشش و جاذبه داده است و خسرو شاهی توانسته است این تقابل را به خوبی نشان دهد. معلوم است که دغدغه او در این اثر کمرنگ‌شدن ارزش‌­های والای دفاع مقدس در گذر زمان است. تغییر نگرش نسبت به زندگی و توجه خاص به کسب درآمد و فعالیت‌های اقتصادی سبب شده تا برخی از جانباران نیز ارزش­‌های خود را به فراموشی بسپارند و گرفتار روزمرگی شوند. خسروشاهی توانسته است با قوت به انتقاد از کج­روی­‌ها بپردازد. [۱]

درباره نویسنده

جهانگیر خسروشاهی؛ نویسنده اثر

جهانگیر خسروشاهی (زاده ۱ آذر ۱۳۴۰) رمان‌نویس و داستان‌­نویس ایرانی بود که در سیزدهم بهمن ١۴٠٠ و در سن ۶٠ سالگی براثر سکته قلبی درگذشت. [۳]

او در روستای دهق واقع در ۸۴ کیلومتری شمال غرب اصفهان در خانواده‌ای مذهبی و روحانی متولد شد. وی خواندن و نوشتن را در مکتب­‌خانه آموخت و پس از دوره‌ای تحصیل در مدرسه، وارد حوزه شد و به تحصیلات حوزوی پرداخت. فعالیت‌های فرهنگی خود را از ابتدای انقلاب اسلامی شروع کرد و از سال ۱۳۶۸ همکاری با حوزه هنری انقلاب اسلامی را آغاز نمود.

فعالیت‌های فرهنگی

  • همکاری با حوزه هنری از سال ۱۳۶۸؛
  • حضور در مجله سوره؛
  • دو دوره عضویت در شورای بررسی کارگاه قصه و رمان حوزه هنری؛
  • عضویت در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی؛
  • همکاری با گروه تلویزیونی جهادسازندگی و گروه تلویزیونی روایت فتح؛
  • داور جشنواره فیلم دفاع مقدس در سال ۱۳۷۷؛
  • داور جشنواره انتخاب کتاب دفاع مقدس از سال ۱۳۷۷ تا زمان فوت؛
  • داوری انتخاب کتاب دفاع مقدس دفتر ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۳؛
  • داوری جشنواره فیلم عمار ۱۳۹۷.

آثار

مجموعه داستان کوتاه

  • خلفه‌های وحشی (۱۳۷۰)؛
  • باغ باور (۱۳۷۳)؛
  • بیرون قلعه امن نیست  (۱۳۷۶)؛
  • خیابان رؤیت (۱۳۷۹)؛
  • به کلی سری  (۱۳۸۱).

جز این‌ موارد، مرگ سالی یک بار، تک­داستان به صورت یک جلد تاکنون دوبار به چاپ رسیده است و داستان‌های کوتاه: ریحانه، وداع، ادامه یک مرد، نویسنده و مخاطب در مطبوعات منتشر شده‌است.[۴]

جهانگیر خسروشاهی؛ نویسنده اثر

رمان

  • زخمدار  (۱۳۷۴)؛
  • رؤیای داغ  (۱۳۸۳).

داستان بلند

  • نفر پانزدهم(۱۳۶۱)؛
  • صخره‌ها و پروانه‌ها  (۱۳۶۹).

زندگی نامه داستانی

  • همیشه با هم (بی‌­تا)؛
  • دوشنبه‌ای که می‌آید  (۱۳۶۷)؛
  • غروب آبی رود  (۱۳۷۹).

داستان نوجوانان

  • پدربزرگ برکه و درخت گردو  (۱۳۷۹).

نثر ادبی

  • از کوچه‌های بی­‌خبری (۱۳۸۱).

یادداشت درباره فیلم‌های مستند جنگ

  • بر ستیغ جبال فتح (۱۳۸۴) یادداشت درباره مستندهای شهید آوینی.

خاطره

  • نفوذ از کوهستان  (۱۳۶۸).

مقاله‌ها

  • حدود ۲۵ مقاله در هفته نامه مهر؛
  • حدود ۲۷ مقاله در هفته نامه دیدگاه.

متن فیلم مستند

  • حدود پنجاه برنامه/متن فیلم مستند پخش شده از تلویزیون، از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۵.

مصاحبه

  • رمان، غرب باوری یا… /کیهان/۱۳۷۰؛
  • قصه فرعی بر حقیقت وجود بشری است ایران/۱۳۷۵؛
  • وصایای شهدا نمونه‌هایی از ادبیات موفق ما هستند/ سالت/۱۳۷۵؛
  • ادبیات جنگ/ ویژه روزنامه قدس/۱۳۷۵؛
  • وضعیت ادبیات‌های خبرگزاری مهر/۱۳۸۳؛
  • در عالم اسراری است/ ادبیات داستانی/ ۱۳۸۴؛
  • آوینی، قاصد انقلاب اسلامی بود/ خبرگزاری فارس/ ۱۳۹۶. [۵]

نظر نویسنده درباره اثر

یادبود مرحوم خسروشاهی و مرور کتب ایشان. نمایشگاه کتاب تهران. ۱۴۰۱

بیش از دو سال و نیم تحقیقات پزشکی برای نگارش کتاب

این داستان دربرگیرنده چهل بخش است که تاریخ آغازش شهریور ۱۳۶۸ و پایانش دی ۱۳۷۳ است. بیش از دو سال و نیم برای تحقیق درباره موضوعات رمان زخمدار وقت گذاشتم. در این کار اطلاعات پزشکی نقش مهمی داشتند و من زمان زیادی را برای مطالعه بیماری آفازیا (سندرومی که قدرت تکلم را از مغز انسان می‌گیرد) زمان گذاشتم. خوشحالم «زخمدار» حالا در بیشتر کتابخانه‌های دانشکده‌های پزشکی وجود دارد.[۶]

جابه جایی فصل‌­ها مقدور نبود

یادم هست نوشتن کتاب «زخمدار» مصادف شد با تشکیل دفتر ادبیات و ایثار به ریاست مجتبی رحماندوست در بنیاد شهید و امور ایثارگران. این دفتر، جلساتی تشکیل می‌داد و با حضور نویسندگان و منتقدان، کتاب‌های داستانی را برای چاپ بررسی می‌کرد. برای من هم دعوت‌نامه‌ای فرستاد. وقتی به آن‌جا رفتم، یکی از منتقدان پیشنهاد کرد که جای فصل‌های ۱۵ و ۲۵ در کتاب عوض شود. من به شدت با این کار مخالفت کردم و مدعی شدم زخمدار را براساس «طرح دایره‌ای» نوشته‌ام و این جا‌به‌جایی فصل‌ها امکان‌پذیر نیست. بالاخره آن‌ها هم موافقت کردند که «زخمدار» با همین ترتیب فصل‌بندی منتشر شود. [۶]

دلم برای شخصیت­‌های داستان تنگ شد

شاید باورتان نشود اما یادم هست روزی که آخرین کلمات زخمدار را می‌نوشتم، دلم برای شخصیت‌های کتابم تنگ شد و نیم ساعت گریه کردم! من همه  فضای داستانم را باور کرده بودم. [۶]

آیین رونمایی از کتاب «جهانگیر: یادنامه استاد جهانگیر خسروشاهی». تهران. ۱۴۰۳

نشست‌های برگزار شده درباره اثر

  •  بیست‌و‌چهارمین نشست «عصر تجربه» در تهران در ۱۳۹۲. این نشست  که در بنیاد ادبیات داستانی یکشنبه ۲۴ آذر ساعت ۱۵ برگزار شد، خالق «همیشه با هم» و «خلفه‌های وحشی» و «زخمدار» از تجربیات نویسندگی خود در این کتب با علاقمندان صحبت کرد.[۷]

اظهارنظرها درباره اثر

محمدرضا سرشار؛ نویسنده منقد ادبی و از مؤسسان انجمن قلم

اثر اسلامی داستانی

[۸]

محبوبه مباشری؛ عضو هیئت علمی دانشگاه الزهراء

تقسیم کردن دنیا به سه دنیا

[۹]

راضیه تجار؛ نویسنده، مدرس و منتقد ادبی

زخمی بر دل داشته که «زخمدار» را نوشت

[۱۰]

مهدی کاموس؛ مؤلف و گردآورنده کتاب جهانگیر

زخمدار حاصل مکاشفه است

[۸]

مصطفی رحمان­دوست؛ نویسنده و منتقد ادبی

از نقد به زخمدار استقبال کرد

[۱۱]

سمیه ابراهیمی خیارک؛ منتقد ادبی

راوی اول شخص رمان

[۱۲]

محسن پرویز؛ رئیس هیئت‌مدیره انجمن قلم

رعایت اخلاق و شرع در نویسندگی زخمدار

[۱۳]

محسن مؤمنی‌شریف، نویسنده و کارشناس ادبی

اهل معرفی کارهایش نبود

[۱۳]

شناسنامه کتاب زخمدار

برشی از متن

هوالفتاح العلیم

اول اسفند هزار و سیصد و شصت و ...

حبیب عزیزم، سلام.

تو مثل ابرهای رمنده­ای که اکنون – تسلیم در وزش باد تقدیر – به سمت شرق می‌­روند. رفتی و من در حسرت یک قطره بارش به سوی تو می‌­آیم، می­‌آیم.

تنین الفاظ که از دهان­‌های بی­‌چاک بیرون می­‌آید، گوش­‌هایم را معیوب کرده است. تازه از بیمارستان مرخص شده‌­ام و نوشتن برای من نوشداروست؛ مرهمی است شفابخش، برای کسی که اکنون دوره‌­ی نقاهت خود را طی می­‌کند.

یک اتفاق ویرانگر باعث شد تا من به این یقین قطعی نائل بشوم که باید برای تو درد دلم را بگویم. چون نمی‌­توانستم حرف بزنم، تنها راه نوشتن بازماند. نوشتنی چنین، فریادی است که وجودم را از عدم فرامی‌­خواند.

□□□

جلوتر رفتم. هنوز نتوانسته بودم منظور خودم را که معذرت خواستن بود، به سرنشینان پاترول بفهمانم. دستم را بردم داخل اتومبیل تا با راننده دست بدهم.

یقه‌­ام را گرفت. محکم کشید. یقه­‌ام پاره شد.

در ذهنم گفتم: «پایم درد گرفت مرد ناحسابی!»

در همین حال، در عقب اتومبیل باز شد. مردی متشخص، حدودا پنجاه ساله، براق و اتوکشیده از آن پیاده شد. پیراهنی که بر تن داشت چهارخانه بود و  چهار جیبه، آستین کوتاه و کمی بلندتر از حد معمول. دکمه­‌ی سینه‌­اش باز بود و انبوه موهای زائد آن بیرون ریخته بود.

مرد در اتومبیل را محکم بست و با تشر به راننده گفت: «تو کی قراره آدم بشی؟ حتما دیرتر از موعد می­رسم.»

به طرف من آمد و گفت: «جهان سوم یعنی همین، یعنی اتلاف وقت!»

در ذهنم گفتم: «همه کسانی که فکر می­‌کنند وقت ندارن یا وقتشون رو گم کردن یا خودشونو»

مشخصات کتاب‌شناختی

«زخمدار» نوشته جهانگیر خسروشاهی اولین­‌بار در سال ۱۳۷۴ ­در ۲۹۴ صفحه، توسط ک‍ان‍ون‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ع‍ل‍م‍ی‌ و ه‍ن‍ری‌ ای‍ث‍ارگ‍ران‌ چاپ شد. سپس در سال ۱۳۸۶ در ۳۰۶ صفحه در قطع وزیری با جلد سخت توسط انتشارات تکا‏‫ (موسسه نمایشگاه­های فرهنگی ایران) منتشر گردید. این کتاب در سال ۱۳۸۸ به چاپ سوم رسید.

منبع‌شناسی

پانوشت

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «معرفی توصيفي داستان زخمدار / تقابل ميان ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها». نوید شاهد. ۲۸ بهمن ۱۳۸۸
  2. «زخمدار». پاتوق کتاب فردا. بی‌­تا. دریافت شده ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
  3. «جهانگیر خسروشاهی درگذشت». ایبنا. ۱۳ بهمن ۱۴۰۰
  4. «جهانگیر خسروشاهی». پرتابل جامع علوم انسانی. بی­‌تا. دریافت شده ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
  5. «جهانگیر خسروشاهی». ویکی­‌پدیا. بی‌­تا. دریافت شده ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ «­داستان جنگ، تافته جدابافته از ادبیات انقلاب نیست». ایبنا. ۲۵ آذر ۱۳۹۲
  7. «جهانگیر خسروشاهی از تجربه نویسندگی می‌گوید». ایسنا. ۱۹ آذر ۱۳۹۲
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ «جهانگیر خسروشاهی از تظاهر گریزان بود». ایبنا. ۵ مهر ۱۴۰۳
  9. مباشری. «نهمین کنگره ادبیات پایداری». ۱۴۰۰
  10. «راضیه تجار: خسروشاهی زخمی بر دل داشته که «زخمدار» را نوشته است». خبرگزاری دفاع مقدس. ۹ دی ۱۳۹۳
  11. «رحماندوست: برای فتنه ۸۸ باید داستان‌ خلق شود». فارس. ۹ دی ۱۳۹۳
  12. ابراهیمی خیارک. (۱۳۹۴). بررسی تطبیقی عناصرداستان در سه رمان زارهای زنی به نام بیروت، زخمدار و زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند. پایان­‌نامه دوره کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ «جهانگیر خسروشاهی در پی روایت عروج انسان بود». مهر. ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

منابع و ماخذ

  • ابراهیمی خیارک، سمیه (۱۳۹۴). بررسی تطبیقی عناصرداستان در سه رمان زارهای زنی به نام بیروت، زخمدار و زنگ‌ها برای که به صدا در می آیند. پایان‌­نامه دوره کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی
  • شیشه‌­گران، پرویز. کتاب چهل کتاب «معرفی توصیفی چهل داستان دفاع مقدس». تهران: انتشارات گلگشت. شابک: ۹۷۸۹۶۴۹۱۲۱۶۹۷
  • مباشری، محبوبه. عدالت کاشی، فروزنده (۱۴۰۰). «تحلیل رمان زخمدار با توجه به مولفه‌های ملی– مذهبی». نهمین کنگره ادبیات پایداری. شناسه ملی مقاله: CSUL۰۹_۰۲۷