روزگار جلال آلاحمد: تفاوت میان نسخهها
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[جلال آلاحمد]] در ۲آذر۱۳۰۲خورشیدی یا ۱۹۲۳میلادی، به گوشهای از باغوحش این دنیا واقع در تهران نزول اجلال | [[جلال آلاحمد]] در ۲آذر۱۳۰۲خورشیدی یا ۱۹۲۳میلادی، به گوشهای از باغوحش این دنیا واقع در تهران نزول اجلال کرد آنهم در خانوادهای شدیداً مقید به سنن مذهبی. بعد از دوران ابتدایی، دور از چشم پدر، به مدرسهٔ شبانهٔ [[دارالفنون]] رفت و از همان مکان و همان زمان با افکار کسروی و اندیشههای چپ آشنا شد. ۱۳۲۳ بهاصرار پدر برای کسب علوم مذهبی به نجف رفت؛ اما چند ماه بیشتر دوام نیاورد و پس از بازگشت به وطن علاوهبر کنارگذاشتن اعتقادات مذهبی، به حزب توده پیوست. دوران سرسپردگی آلاحمد چندان طولانی نبود و بعد از اختلاف بر سر اشغال آذربایجان بین شخصیتهای هستهٔ مرکزی حزب، جلال با خلیل ملکی از توده، انشعاب کرد و حزب زحمتکشان را بنا نهاد. آنهم طولی نکشید و بار دیگر بهاتفاق ملکی نیروی سوم را پایهریزی کرد. از نیروی سوم نیز کناره گرفت و مدتها بهدور از فعالیتهای سیاسی و سرسپردگی ایدئولوژیکی، صرفاً به نوشتن پرداخت. تحولات دهه۳۰ یعنی کودتای ۲۸مرداد، اصلاحات ارضی و نپاییدن آزادی نصفهونیمهای که بعد از جنگ جهانی دوم، نسیم خنکش به ایران وزیده بود، آلاحمد را دوباره بهسوی سیاست کشاند؛ اما این بار بهجای پیوستن به حزبهای سیاسی، تأمل در اندیشههای سیاسی را بنیان گذارد و کمکم جوانههایی فرضیهای که به نام آلاحمد مهر خورد؛ یعنی [[غربزدگی]] با نوشتن یادداشتهای اولیه و انتشارش در کیهان که منجر به توقیف این روزنامه شد، رشد کرد و جزوهها دستبهدست بین مردم گشت و تبدیل شد به اثری ماندگار.<ref name= ''حورا یاوری''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.youtube.com/watch?v=z49yShBm1iU|عنوان= جلال و سیمین از نامههایشان بشناسیم!}}</ref> | ||
==ازدواج و درسهایش== | ==ازدواج و درسهایش== | ||
===[[سیمین دانشور|سیمین]] که بود=== | ===[[سیمین دانشور|سیمین]] که بود=== | ||
جلال در سال۱۳۲۷ با دختری آشنا شد که بهقول خودش در خانوادهایی آشنا با تحول و ترقی غرب، زاده شده بود. پدر سیمین دانشور از پزشکان سرشناس شیراز و مادرش نقاشی حرفهای بود. سیمین تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهٔ مهرآیین شیراز بهزبان انگلیسی تمام کرده بود و تحصیلات تکمیلی را در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران. دانشور تز دکتری را با عنوان «جمالشناسی» زیرنظر [[بدیعالزمان فروزانفر]] گذراند.<ref name= ''حورا یاوری''/> | [[جلال آلاحمد|جلال]] در سال۱۳۲۷ با دختری آشنا شد که بهقول خودش در خانوادهایی آشنا با تحول و ترقی غرب، زاده شده بود. پدر سیمین دانشور از پزشکان سرشناس شیراز و مادرش نقاشی حرفهای بود. سیمین تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهٔ مهرآیین شیراز بهزبان انگلیسی تمام کرده بود و تحصیلات تکمیلی را در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران. دانشور تز دکتری را با عنوان «جمالشناسی» زیرنظر [[بدیعالزمان فروزانفر]] گذراند.<ref name= ''حورا یاوری''/> | ||
===ازدواج در اوج مخالفت=== | ===ازدواج در اوج مخالفت=== | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۷: | ||
* تصویب قانون نسخ القاب و درجات نظامی سابق از سوی مجلس شورای ملی | * تصویب قانون نسخ القاب و درجات نظامی سابق از سوی مجلس شورای ملی | ||
* آغاز تظاهرات علیه قاجاریه در تمام شهرها و مخاطره صدا تلگراف به مجلس برای خلع قاجاریه | * آغاز تظاهرات علیه قاجاریه در تمام شهرها و مخاطره صدا تلگراف به مجلس برای خلع قاجاریه | ||
* انقراض سلسلهٔ قاجاریه پس از ۱۵۳ سال در | * انقراض سلسلهٔ قاجاریه پس از ۱۵۳ سال در نهمآبان با تصویب مادهواحدهای بهاکثریت آرا و تعیین رضاخان پهلوی بهعنوان رئیس موقت حکومت | ||
* صدور فرمان ولایتعهدی محمدرضا پهلوی فرزند ارشد رضاشاه | * صدور فرمان ولایتعهدی محمدرضا پهلوی فرزند ارشد رضاشاه | ||
|----- | |----- | ||
| | | | ||
|} | |} | ||
===تا [[جلال آلاحمد|جلال]] زنده بود<ref name= ''سوانح عمر''>{{پک|عاقلی|۱۳۸۴|ک= روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد اول|ص= ۱۷۷تا۴۹۱}}</ref><ref name= ''جلد دوم''>{{پک|عاقلی|۱۳۸۴|ک= روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد دوم|ص= ۱۰تا۲۳۸}}</ref>=== | ===تا [[جلال آلاحمد|جلال]] زنده بود<ref name= ''سوانح عمر''>{{پک|عاقلی|۱۳۸۴|ک= روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد اول|ص= ۱۷۷تا۴۹۱}}</ref><ref name= ''جلد دوم''>{{پک|عاقلی|۱۳۸۴|ک= روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد دوم|ص= ۱۰تا۲۳۸}}</ref>=== | ||
خط ۳۶۵: | خط ۳۶۴: | ||
</nowiki> | </nowiki> | ||
| | | | ||
* ازدواج با [[سیمین دانشور]] | * ازدواج با [[سیمین دانشور|سیمین]] | ||
* انتشار نمایشنامهٔ [[سوءتفاهم]] از آلبر کامو | * انتشار نمایشنامهٔ [[سوءتفاهم]] از آلبر کامو | ||
* مدیریت شاهد بهصاحبامتیازیِ علی زهری و بهسردبیریِ مظفر بقایی | * مدیریت شاهد بهصاحبامتیازیِ علی زهری و بهسردبیریِ مظفر بقایی | ||
خط ۴۵۴: | خط ۴۵۳: | ||
</nowiki> | </nowiki> | ||
| | | | ||
* سفر به اروپا بهاتفاق | * سفر به اروپا بهاتفاق همسرش | ||
| | | | ||
* درگذشت ابوالحسن صبا استاد موسیقی ایران | * درگذشت ابوالحسن صبا استاد موسیقی ایران | ||
خط ۵۱۹: | خط ۵۱۸: | ||
* وقوع زلزلهٔ بیساقه در بوئین زهرای قزوین طی صد سال اخیر و اعلان عزای عمومی و درخواست کمک در سطح بینالمللی از سوی شیر خورشید سرخ | * وقوع زلزلهٔ بیساقه در بوئین زهرای قزوین طی صد سال اخیر و اعلان عزای عمومی و درخواست کمک در سطح بینالمللی از سوی شیر خورشید سرخ | ||
* ردوبدلشدن مخابرات تند میان علماء و امیراسدالله عَلَم | * ردوبدلشدن مخابرات تند میان علماء و امیراسدالله عَلَم | ||
* ارسال تلگراف از سوی [آیتالله] [[ | * ارسال تلگراف از سوی [آیتالله] [[روحالله موسوی خمینی|خمینی]] به امیراسداالله علم با لحنی پرخاشجویانه و قهر امیر بهدنبال پخش و نشر تلگرامهای وی | ||
* اعلام روز ۶بهمن بهعنوان روز رفراندوم لوایح ششگانه اصلاحات اجتماعی شاه از سوی نخستوزیر | * اعلام روز ۶بهمن بهعنوان روز رفراندوم لوایح ششگانه اصلاحات اجتماعی شاه از سوی نخستوزیر | ||
* صدور حکم تحریم رفراندوم از سوی روحالله خمینی | * صدور حکم تحریم رفراندوم از سوی روحالله خمینی | ||
خط ۵۸۷: | خط ۵۸۶: | ||
* درگذشت جبار باغچهبان، پدر فرهنگ کرولالها | * درگذشت جبار باغچهبان، پدر فرهنگ کرولالها | ||
* اجباریشدن ورزش در دانشگاهها | * اجباریشدن ورزش در دانشگاهها | ||
* درگذشت [[فروغ | * درگذشت [[فروغ فرخزاد]] شاعر بلندآوازه طی سانحهٔ تصادف | ||
| | | | ||
<center>---</center> | <center>---</center> | ||
خط ۶۲۷: | خط ۶۲۶: | ||
| | | | ||
* درگذشت خلیل ملکی در تیرماه | * درگذشت خلیل ملکی در تیرماه | ||
* غروب | * غروب جلال در بعدازظهر هجدهم شهریور در اسالم گیلان | ||
| | | | ||
* آتشگرفتن و سوختن کامل سینماهای پاسیفیک، المپیا و سعدی در تهران | * آتشگرفتن و سوختن کامل سینماهای پاسیفیک، المپیا و سعدی در تهران | ||
خط ۶۴۰: | خط ۶۳۹: | ||
|} | |} | ||
===پس از | ===پس از رفتن [[جلال آلاحمد|جلال]]<ref name= ''ادامه ماجرا''>{{پک|عاقلی|۱۳۸۴|ک= روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد دوم|ص= ۲۳۹تا۴۱۵}}</ref>=== | ||
{| border="1" cellpadding="2" cellspacing="۰" | {| border="1" cellpadding="2" cellspacing="۰" | ||
|----- | |----- | ||
خط ۷۳۳: | خط ۷۳۲: | ||
* درگذشت علی شریعتی در لندن | * درگذشت علی شریعتی در لندن | ||
| | | | ||
* شهادت حاجسیدمصطفی خمینی فرزند ارشد | * شهادت حاجسیدمصطفی خمینی فرزند ارشد روحالله خمینی | ||
* آزادی ۱۳۱ زندانی بهمناسبت چهارم آبان، روز تولد شاه | * آزادی ۱۳۱ زندانی بهمناسبت چهارم آبان، روز تولد شاه | ||
* برگزاری مراسم چهارم آبان بدونِ رنگوبو درمقابل شاه | * برگزاری مراسم چهارم آبان بدونِ رنگوبو درمقابل شاه | ||
خط ۷۵۴: | خط ۷۵۳: | ||
* ناآرامی تهران در پانزدهم فروردین، تظاهرات روبهروی دانشگاه تهران و بهآتشکشیدن چندین بانک | * ناآرامی تهران در پانزدهم فروردین، تظاهرات روبهروی دانشگاه تهران و بهآتشکشیدن چندین بانک | ||
* صدور قطعنامهای ۱۴بندی از سوی جامعه روحانیت و درخواست آزادی آقایان منتظری و طالقانی | * صدور قطعنامهای ۱۴بندی از سوی جامعه روحانیت و درخواست آزادی آقایان منتظری و طالقانی | ||
* فرستادن پیام از سوی | * فرستادن پیام از سوی روحالله خمینی بهمناسبت چهلم شهدای یزد | ||
* تظاهرات شدید در قم و اطراف صحن و کشتهشدن یک پلیس | * تظاهرات شدید در قم و اطراف صحن و کشتهشدن یک پلیس | ||
* محکومکردن حمله به منزل [آیتالله] شریعتمداری از سوی روحانیون آذربایجان | * محکومکردن حمله به منزل [آیتالله] شریعتمداری از سوی روحانیون آذربایجان | ||
خط ۷۶۴: | خط ۷۶۳: | ||
* برگزاری جشن پنجاهمین سال تأسیس بانک ملی با شرکت ۱۲۵ رئیس از بانکهای مهم جهان | * برگزاری جشن پنجاهمین سال تأسیس بانک ملی با شرکت ۱۲۵ رئیس از بانکهای مهم جهان | ||
* خروج بیشاز یک میلیارد دلار از ایران طی یکهفته بهگزارش بانک مرکزی | * خروج بیشاز یک میلیارد دلار از ایران طی یکهفته بهگزارش بانک مرکزی | ||
* سکونت | * سکونت روحالله خمینی در نوفل لوشاتو در پاریس | ||
* درخواست کمیتهٔ ایرانی حقوق بشر برای تضمین آزادی خمینی در فرانسه و درخواست خمینی از دانشجویان برای تشویق ارتش و حمایت از اعتصاب عمومی کارگران و کارمندان | * درخواست کمیتهٔ ایرانی حقوق بشر برای تضمین آزادی خمینی در فرانسه و درخواست خمینی از دانشجویان برای تشویق ارتش و حمایت از اعتصاب عمومی کارگران و کارمندان | ||
* استیضاح دولت شریفامامی در مجلس شورای ملی | * استیضاح دولت شریفامامی در مجلس شورای ملی | ||
خط ۷۸۲: | خط ۷۸۱: | ||
==داستانی که پایانی ندارد!== | ==داستانی که پایانی ندارد!== | ||
* سالگرد جلال را پس از ۵۰ سال در خانهٔخودش برگزار کردند و از دور و نزدیک جمع دوستداران جلال و | * سالگرد [[جلال آلاحمد|جلال]] را پس از ۵۰ سال در خانهٔخودش برگزار کردند و از دور و نزدیک جمع دوستداران جلال و [[سیمین دانشور|سیمین]]، گردهم آمدند. در این دورهمیِ بیسابقه که گروههای مختلف شخصیتی حاضر بودند، محمدرضا زائری چنین ادای احترام کرد: | ||
:''متأسفانه در هر دو سو وقتی میخواهند از ادبیات حرف بزنند سوی مقابل را نمیبیند؛ جلال بسیار بزرگ است؛ اما بزرگتر از جلال فهم اوست. | :''متأسفانه در هر دو سو وقتی میخواهند از ادبیات حرف بزنند سوی مقابل را نمیبیند؛ جلال بسیار بزرگ است؛ اما بزرگتر از جلال فهم اوست. بهاحترام جلال میایستیم؛ اما قرار نیست در جلال متوقف شویم.''<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.mashreghnews.ir/news/891428/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-72-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF|عنوان= ماجرای ۷۳ خواهرزاده «آلاحمد»| ناشر= مشرقنیوز|تاریخ انتشار= ۱۷شهریور۱۳۹۷|تاریخ بازبینی=۲۵تیر۱۳۹۸}}</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ کنونی تا ۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۷
جلال آلاحمد در ۲آذر۱۳۰۲خورشیدی یا ۱۹۲۳میلادی، به گوشهای از باغوحش این دنیا واقع در تهران نزول اجلال کرد آنهم در خانوادهای شدیداً مقید به سنن مذهبی. بعد از دوران ابتدایی، دور از چشم پدر، به مدرسهٔ شبانهٔ دارالفنون رفت و از همان مکان و همان زمان با افکار کسروی و اندیشههای چپ آشنا شد. ۱۳۲۳ بهاصرار پدر برای کسب علوم مذهبی به نجف رفت؛ اما چند ماه بیشتر دوام نیاورد و پس از بازگشت به وطن علاوهبر کنارگذاشتن اعتقادات مذهبی، به حزب توده پیوست. دوران سرسپردگی آلاحمد چندان طولانی نبود و بعد از اختلاف بر سر اشغال آذربایجان بین شخصیتهای هستهٔ مرکزی حزب، جلال با خلیل ملکی از توده، انشعاب کرد و حزب زحمتکشان را بنا نهاد. آنهم طولی نکشید و بار دیگر بهاتفاق ملکی نیروی سوم را پایهریزی کرد. از نیروی سوم نیز کناره گرفت و مدتها بهدور از فعالیتهای سیاسی و سرسپردگی ایدئولوژیکی، صرفاً به نوشتن پرداخت. تحولات دهه۳۰ یعنی کودتای ۲۸مرداد، اصلاحات ارضی و نپاییدن آزادی نصفهونیمهای که بعد از جنگ جهانی دوم، نسیم خنکش به ایران وزیده بود، آلاحمد را دوباره بهسوی سیاست کشاند؛ اما این بار بهجای پیوستن به حزبهای سیاسی، تأمل در اندیشههای سیاسی را بنیان گذارد و کمکم جوانههایی فرضیهای که به نام آلاحمد مهر خورد؛ یعنی غربزدگی با نوشتن یادداشتهای اولیه و انتشارش در کیهان که منجر به توقیف این روزنامه شد، رشد کرد و جزوهها دستبهدست بین مردم گشت و تبدیل شد به اثری ماندگار.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ازدواج و درسهایش
سیمین که بود
جلال در سال۱۳۲۷ با دختری آشنا شد که بهقول خودش در خانوادهایی آشنا با تحول و ترقی غرب، زاده شده بود. پدر سیمین دانشور از پزشکان سرشناس شیراز و مادرش نقاشی حرفهای بود. سیمین تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهٔ مهرآیین شیراز بهزبان انگلیسی تمام کرده بود و تحصیلات تکمیلی را در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران. دانشور تز دکتری را با عنوان «جمالشناسی» زیرنظر بدیعالزمان فروزانفر گذراند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ازدواج در اوج مخالفت
آشنایی سیمین و جلال که در اتوبوس رخ داده بود، بهرغم تمام تفاوتهای مذهبی، خانوادگی و اجتماعی و حتی خلاف رضایت پدر و مادر جلال بهدلیل بیحجاببودن سیمین، ۱۳۳۰ به ازدواج انجامید و طولی نکشد که هر دو بهشهرت رسیدند؛ جلال با غربزدگی و سیمین با سووشون. اختلاف رفتاری این زوج در تمام طول زندگی مشهود بود. طی ۲۳ سالی که سیمین در کنار جلال بود و شاهد افتوخیزهای تمامنشدنی او هرگز نه راه جلال را رفت و نه سرسپردهٔ حزب و گروه و ایدئولوژی خاصی شد؛ بلکه همواره در نامههایش به جلال، او را از تندرویهای همیشگی برحذر داشت. دانشور در گفتوگویی با مجلهٔ الفبا دربارهٔ آلاحمد چنین گفته:
- جلال البته ایدئولوژی داشت و دمبهدم عوض میکرد. اول مذهبی بود. بعد تودهای شد. بعد انشعاب کرد. بعد رفت در نیروی سوم، بعد در جامعهٔ سوسیالیستها و آخر کار هم دوباره مذهبی شد. من این نوسانات را نداشتم. بااینحال ۲۳ سال آشنایی و عشق و ازدواج با جلال موهبتی بود و مرگش مصیبتی.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه[۱]
توسن خیال با نامهنگاری تازید
طی ۲۳ سال زندگی مشترک، این زوجِ نویسنده چندین بار جدای از هم زندگی کردند. نخستین مرتبهاش، سال۱۳۳۱ بود. سالی که سیمین به آمریکا رفت تا از بورس فولبرایت استفاده کند. این سفر دهماهه کمی قبل از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ بهپایان رسید. جلال و سیمین تمام این مدت بهطور مرتب نامهنگاری کردند. جلال از سیمین خواسته بود تمام آنچه هر روز اتفاق میافتد با ریزترین جزییات برایش بنویسد و خود نیز سیمین را از اقدامهایش مطلع میکرد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
دکان جلال چه بود؟!
داستان بندبازیهای سرگیجهآور جلال از زبان خودش در نامهایی آمده که شب جمعهٔ ۲۱دی۱۳۳۱ به سیمین نوشته است. آن زمان جلال ۲۹ سال داشت و بهعکس سالی که با سرِ تراشیده و انگشتر عقیق و مقید به نماز جعفرتیار وارد مدرسهٔ دارالفنون شد، زمان نوشتن آن نامه، موهایی کاملاً بلند داشت و از آن انگشتر و نماز هم خبری نبود. این نامه را بعد از برگزاریِ نخستین جلسهٔ حزب نیروی سوم نوشت:
- این دکان هم راه افتاد و کمکم دارم حس میکنم که یه چیز دیگری ساخته شده است و موقع آن خواهد رسید که دلم را بزند و ولش کنم. مسخره نیست؟! درست مثل بچههایی که با گِل عروسک و خانه میسازند. موقع ساختن آن باهم دعوا میکنند؛ ولی وقتی ساخته و پرداخته شد دلشان را میزند؛ یا ولش میکنند و میروند یا با یک نوک پا خرابش میکنند. معاملهٔ من با سیاست و حزب، معاملهٔ یک بچه است با اسباببازیهایش، با خانهٔ گِلی که میسازد. ای حماقت!خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهخطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ابزارِکار حزب از دیدگاه جلال
مصالح خانههای گِلی از نگاه جلال در نامهٔ دیگری به سیمین چنین آمده است:
- حزب فقط در صورتی خواهد گرفت که ایمانی مشوق و مؤید آن باشد و هیچ ایمانی نمیتواند بدون سنت و عنعنات و بدون مذهب پابرجا بایستد. خلاصه برایاینکه این دکان بگیرد طبق نقشه مشغول ساختن ایمان شدیم. تعجب نکن. ساختن ایمان هم مثل ساختن مذهبْ وسایل و ابزارِکاری میخواهد. اگر ابزارِکار مذهبْ معجزه، قداست، فداکاری، شهید و امثال اینهاست، ایمان به یک حزب یا هر خرابشدهای، عین همینها را اگر داشته باشد میتواند راه بیفتد. این کارها را کردیم. آیه نازل کردیم. مردم را به کشتن دادیم. فداکاری و شهید بهوجود آوردیم. سُنت ساختیم. شمر و یزید و ابنملجم و امام حسین آن را مشخص کردیم و من یکمرتبه متوجه شدم که ایبابا یک دگم دیگر بهوجود آمده که نهتنها دیگران را ناراحت میکند (گور پدر دیگران)؛ بلکه قبل از همه خود مرا ناراحت میکند.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهخطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
مجموعهٔ چهارجلدی
نامههای سیمین و جلال، مجموعهای است چهار جلدی که پس از اجازهٔ سیمینبانو با ویراستاریِ دقیق و سنجیدهٔ مسعود جعفری در سال۱۳۸۵ منتشر شد. جلد اول، نامههای سیمین است. جلد دوم و سوم، نامههای جلال و جلد چهارم نامههایی است که طی سفرهایی کوتاهی که جلال به آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورها داشته و سیمین نیز از ایران خارج شده است، به یکدیگر نوشتهاند. دورهٔ نامهنگاری جلد چهارم زمانی است که ده سال به عمر آن دو اضافه شده و تحولات بسیار زیادی در صحنهٔ فرهنگ و تاریخ و سیاست ایران رخ داده است. ازسویدیگر آلاحمد گریز از خانوادهٔ پدری را فراموش کرده و رجعتی دوباره به سُنت دارد و تمام اندیشههایش را در غربزدگی نمایان ساخته است. پیوند بین گریز از مذهب و بازگشت به آن و نیز طناب وصل این رفتوبرگشت با افکار سیاسی و اجتماعی جلال در این نامه نمایان است:
- برای من فرد و اجتماع دو نقطهٔ مقابلهم نیست؛ مکمل یکدیگر است. من اگر مرد باشم خودم را بهصورت یک فرد هرچه بیشتر بیان کنم، اجتماع را که خراوار این نمونه است بهتر بیان کردهام و افراد دیگر را ایضاً.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهخطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
اهمیت تحقیق نامههای سیمین و جلال
نامههای این دو نویسنده صرفاً رنگوبوی شخصی ندارد؛ بلکه قرارداشتن آنها در مرکز جریانهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعیِ دستکم دو نسل از جامعهٔ ایران، سبب شده تا مضمون این نامهها گزارشهایی از وقایع روز باشد. نکتهٔ مهم دیگر اینکه، نوشتههای جلال آلاحمد هرگز جدایی از استباطهای شخصی نیست، چه در نامهها و چه در یادداشتها و کتابهایش. درواقع آلاحمد نمینویسد؛ مگراینکه داوری و قضاوت کند و گزارش بدون داوری از نگاه او بیمعناست. نمونهٔ بارزش نامهایی است که به سیمین دربارهٔ دلیل خودکشی صادق هدایت نوشت:
- تو اصلاً میدانی هدایت چرا آن بلا را سر خودش آورد. بزرگترین عامل روحی که باعث خُردشدن و نومیدشدن هدایت شد، این بود که وقتی به پاریس رسید خیال میکرد تمام نویسندگان فرهنگ از او استقبال خواهند کرد و دُمش را داخل بشقاب خواهند گذارد و باد خواهند زد. درصورتیکه تنها عکسالعمل ورود صادق به پاریس این بود که هویدانامی، یکی از دوستان، خبر ورود او را در سه سطر داده در یک روزنامهٔ متوسط هفتگی ادبی چاپ زدهاند؛ آنهم در صفحات وسط، گموگور و ریز.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهخطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
رفت؛ اما پایان نگرفت
عمر ۴۶سالهٔ جلال در ۱۸شهریور۱۳۴۸ بهپایان رسد و افکار و اندیشههایش نهتنها زنده ماند که فرامرزی شد و حصار زمان و مکان را شکست. درک بیشتر آنچه در زمان بودنش رخ داد که بر زندگی و آثارش اثر گذاشت و نیز آنچه پس از رفتنش بر پیکر زمان ماند از طریق مطالعهٔ خط سیر زندگی و مرگش امکانپذیر است.
قبل از حضور جلال[۲]
سال | پیشامدهای فرهنگی | سوانح سیاسی، اجتماعی و مذهبی |
---|---|---|
۱۲۸۵ |
|
|
۱۲۸۶ |
|
|
۱۲۸۷ |
|
|
۱۲۸۸ |
|
|
۱۲۸۹ |
|
|
۱۲۹۰ |
|
|
۱۲۹۱ |
|
|
۱۲۹۲ |
|
|
۱۲۹۳ |
|
|
۱۲۹۴ |
|
|
۱۲۹۵ |
|
|
۱۲۹۶ |
|
|
۱۲۹۷ |
|
|
۱۲۹۸ |
|
|
۱۲۹۹ |
|
|
۱۳۰۰ |
|
|
۱۳۰۱ |
|
|
۱۳۰۲ |
|
|
۱۳۰۳ |
|
|
۱۳۰۴ |
|
|
تا جلال زنده بودخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
سال | جلال آلاحمد | پیشامدهای فرهنگی | سوانح سیاسی و اجتماعی |
---|---|---|---|
۱۳۰۲ |
|
|
|
۱۳۲۲ |
|
|
|
۱۳۲۳ |
|
|
|
۱۳۲۴ |
|
|
|
۱۳۲۵ |
|
|
|
۱۳۲۶ |
|
|
|
۱۳۲۷ |
|
|
|
۱۳۲۸ |
|
|
|
۱۳۲۹ |
|
|
|
۱۳۳۱ |
|
|
|
۱۳۳۲ |
|
|
|
۱۳۳۳ |
|
|
|
۱۳۳۴ |
|
|
|
۱۳۳۶ |
|
|
|
۱۳۳۷ |
|
|
|
۱۳۳۹ |
|
|
|
۱۳۴۰ |
|
|
|
۱۳۴۱ |
|
|
|
۱۳۴۲ |
|
|
|
۱۳۴۳ |
|
|
|
۱۳۴۴ |
|
|
|
۱۳۴۵ |
|
|
|
۱۳۴۶ |
|
|
|
۱۳۴۷ |
|
|
|
۱۳۴۸ |
|
|
|
پس از رفتن جلالخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
سال | پیشامدهای فرهنگی | سوانح سیاسی و اجتماعی |
---|---|---|
۱۳۴۹ |
|
|
۱۳۵۰ |
|
|
۱۳۵۱ |
|
|
۱۳۵۲ |
|
|
۱۳۵۳ |
|
|
۱۳۵۴ |
|
|
۱۳۵۵ |
|
|
۱۳۵۶ |
|
|
۱۳۵۷ |
|
|
داستانی که پایانی ندارد!
- سالگرد جلال را پس از ۵۰ سال در خانهٔخودش برگزار کردند و از دور و نزدیک جمع دوستداران جلال و سیمین، گردهم آمدند. در این دورهمیِ بیسابقه که گروههای مختلف شخصیتی حاضر بودند، محمدرضا زائری چنین ادای احترام کرد:
- متأسفانه در هر دو سو وقتی میخواهند از ادبیات حرف بزنند سوی مقابل را نمیبیند؛ جلال بسیار بزرگ است؛ اما بزرگتر از جلال فهم اوست. بهاحترام جلال میایستیم؛ اما قرار نیست در جلال متوقف شویم.[۴]
پانویس
- ↑ «پای صحبت سیمین دانشور». الفبا، ۱۴۵تا۱۴۷.
- ↑ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد اول، ۲۷تا۱۷۶.
- ↑ «تولد غربزدگی، کیهانماه در سال۱۳۴۱، دو شماره را بهسردبیریِ جلال درآورد».
- ↑ «ماجرای ۷۳ خواهرزاده «آلاحمد»». مشرقنیوز، ۱۷شهریور۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۵تیر۱۳۹۸.
منابع
- «پای صحبت سیمین دانشور». الفبا ۱۳۶۲:۱۴۵تا۱۴۷.
- جعفریجزی، مسعود (۱۳۸۴). نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد: بخش اول نامههای آلاحمد به دانشور در سفر آمریکای دانشور. ۲جلدی. تهران: نیلوفر. ص. ۴۴۸. شابک ۹۶۴-۴۴۸-۲۷۴-۳.
- جعفریجزی، مسعود (۱۳۸۴). نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد: بخش دوم نامههای آلاحمد به دانشور در سفر آمریکای دانشور. ۲جلدی. تهران: نیلوفر. ص. ۴۵۶. شابک ۹۶۴-۴۴۸-۲۷۵-۱.
- عقلی، باقر (۱۳۸۴). روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی(۲جلدی). اول. تهران: نامک. ص. ۵۸۴. شابک ۹۶۴-۶۸۹-۵۵۱-۴.
- عقلی، باقر (۱۳۸۴). روزشمار تاریخ ایران: از مشروطه تا انقلاب اسلامی(۲جلدی). دوم. تهران: نامک. ص. ۵۱۴. شابک ۹۶۴-۶۸۹-۵۵۲-۲.
پیوند به بیرون
- یاوری، حوری. «جلال و سیمین را با نامههایشان باید شناخت». یوتویوپ. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «تولد غربزدگی، کیهانماه در سال۱۳۴۱، دو شماره را بهسردبیریِ جلال درآورد». سازندگی، ۱۳دی۱۳۹۷. بازبینیشده در ۲۵تیر۱۳۹۸.