محمدرضا شرفی خبوشان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
غزلِ بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
غزلِ بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶۱: خط ۶۱:
'''محمدرضا شرفی‌ خبوشان''' شاعر و نویسنده‌ای که برای برخی از آثارش نظیر [[بی‌کتابی]] موفق به دریافت [[کتاب سال]] جمهوری اسلامی و [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جایزۀ جلال]] و... شده است. شرفی خبوشان یکی از برگزیدگان «آتیۀ داستان ایرانی» از جایزه ادبی جلال است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/9891/%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%BE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF|عنوان=آتیه داستان ایرانی}}</ref>
'''محمدرضا شرفی‌ خبوشان''' شاعر و نویسنده‌ای که برای برخی از آثارش نظیر [[بی‌کتابی]] موفق به دریافت [[کتاب سال]] جمهوری اسلامی و [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جایزۀ جلال]] و... شده است. شرفی خبوشان یکی از برگزیدگان «آتیۀ داستان ایرانی» از جایزه ادبی جلال است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/9891/%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%BE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF|عنوان=آتیه داستان ایرانی}}</ref>
<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
شرفی خبوشان پدر درپی تصمیمی از قوچان سردسیر به ورامین گرم و خشک مهاجرت کرد. محمدرضا اما در کارنامهٔ ادبی خود، آثاری خلق کرده که گویی از هر دو خطه تأثیر گرفته است. رمان نوجوان و بزرگ‌سال و چند اثر پژوهشی و خاطره‌نگاری، در کنار شعر سپید و غزل معرف گسترهٔ آثار اوست. شرفی خبوشان از نویسندگانی است که ابتدا به عرصۀ شعر پا نهاد و سپس به جهان داستان‌نویسی وارد شد. او از دوران راهنمایی و متوسطه و هم‌زمان با برگزاری مسابقات و اردوهای  شعرخوانی در مدارس، سرودن شعر را به‌صورت حرفه‌ای آغاز کرده و حتی در چند دوره عنوان '''شاعر برتر کشور''' را از آنِ خود کرده بود. نخستین مجموعه شعرش به‌ نام '''«از واژه‌ها تهی»'''، در سال١٣٨٢ و در سن بیست‌وپنج‌سالگی نشر داد، سپس با خاطره‌نگاری از رزمندگان ِدفاع مقدس، دل به داستان‌نویسی سپرد و اولین مجموعه داستانی‌اش را که «بالای سَر آب‌ها» نام دارد در سال١٣٨٨ به‌چاپ رساند.<ref name=''زندگی‌نامه''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www-ketabnevis-ir.blog.ir/post/%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1-%D8%A2%D8%A8%20%D9%87%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C|عنوان= زندگی‌نامه}}</ref> محمدرضا شرفی خبوشان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات و مدرس دانشگاه و ساکن ورامین است. او در جشنواره‌های ادبی متعددی داور بوده است و در نشست‌های نقدادبی شرکت‌ می‌کند و دبیرعلمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال است. <ref name=''دبیر ادبیات''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13930513000774/%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B8%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF|عنوان= دبیر ادبیات}}</ref>   
شرفی خبوشان پدر درپی تصمیمی از قوچان سردسیر به ورامین گرم و خشک مهاجرت کرد. محمدرضا اما در کارنامهٔ ادبی خود، آثاری خلق کرده که گویی از هر دو خطه تأثیر گرفته است. رمان نوجوان و بزرگ‌سال و چند اثر پژوهشی و خاطره‌نگاری، در کنار شعر سپید و غزل معرف گسترهٔ آثار اوست. شرفی خبوشان از نویسندگانی است که ابتدا به عرصۀ شعر پا نهاد و سپس به جهان داستان‌نویسی وارد شد. او از دوران راهنمایی و متوسطه و هم‌زمان با برگزاری مسابقات و اردوهای  شعرخوانی در مدارس، سرودن شعر را به‌صورت حرفه‌ای آغاز کرده و حتی در چند دوره عنوان '''شاعر برتر کشور''' را از آنِ خود کرده بود. نخستین مجموعه شعرش به‌ نام '''«از واژه‌ها تهی»'''، در سال١٣٨٢ و در سن بیست‌وپنج‌سالگی نشر داد، سپس با خاطره‌نگاری از رزمندگان ِدفاع مقدس، دل به داستان‌نویسی سپرد و اولین مجموعه داستانی‌اش را که «بالای سَر آب‌ها» نام دارد در سال١٣٨٨ به‌چاپ رساند.<ref name=''زندگی‌نامه''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www-ketabnevis-ir.blog.ir/post/%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1-%D8%A2%D8%A8%20%D9%87%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C|عنوان= زندگی‌نامه}}</ref> محمدرضا شرفی خبوشان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات و مدرس دانشگاه و ساکن ورامین است. او در جشنواره‌های ادبی متعددی داور بوده است و در نشست‌های نقدادبی شرکت‌ می‌کند و دبیرعلمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال است.<ref name=''دبیر ادبیات''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13930513000774/%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B8%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF|عنوان= دبیر ادبیات}}</ref>   


==داستانک==
==از میان یادها==
===آنچه مرا به دنیای شعر نزدیک کرد===
===آنچه مرا به دنیای شعر نزدیک کرد===
شاید همه چیز از جنگ آغاز شد جنگی که بعدها شرفی خبوشان از آن بسیار سرود و قهرمان‌های داستان‌هایش را در سایۀ آن روایت کرد: «در دوران جنگ بعضی از اقوام ما برای درامان‌ماندن از موشک‌باران، «تهران» را ترک می‌کردند و به «ورامین» می‌آمدند. یکی از مهمانان کتاب‌هایش را در کارتنی بسته‌بندی کرده و با خودش آورده بود و من هم با همان حال‌وهوای کودکی، مخفیانه گاهی ناخنکی به آن کارتن می‌زدم و برخی از کتاب‌ها را به‌نوعی کشف می‌کردم. این‌ کار برایم خیلی لذت‌بخش بود! کشف و خواندن این کتاب‌ها روزنه‌ای شد که شعر را دریابم و شعر دریچه‌ای شد برای لحظه‌های تنهایی و خلوتم.»<ref name=''مصاحبه''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.varamincity.ir/?p=18403|عنوان= گفت‌وگو با خبوشان}}</ref>  
شاید همه چیز از جنگ آغاز شد جنگی که بعدها شرفی خبوشان از آن بسیار سرود و قهرمان‌های داستان‌هایش را در سایۀ آن روایت کرد: «در دوران جنگ بعضی از اقوام ما برای درامان‌ماندن از موشک‌باران، «تهران» را ترک می‌کردند و به «ورامین» می‌آمدند. یکی از مهمانان کتاب‌هایش را در کارتنی بسته‌بندی کرده و با خودش آورده بود و من هم با همان حال‌وهوای کودکی، مخفیانه گاهی ناخنکی به آن کارتن می‌زدم و برخی از کتاب‌ها را به‌نوعی کشف می‌کردم. این‌ کار برایم خیلی لذت‌بخش بود! کشف و خواندن این کتاب‌ها روزنه‌ای شد که شعر را دریابم و شعر دریچه‌ای شد برای لحظه‌های تنهایی و خلوتم.»<ref name=''مصاحبه''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.varamincity.ir/?p=18403|عنوان= گفت‌وگو با خبوشان}}</ref>  
خط ۸۱: خط ۸۱:


===نام‌ها ریشه در اسطوره‌ دارند===
===نام‌ها ریشه در اسطوره‌ دارند===
شرفی خبوشان از ایدۀ انتخاب نام «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» برای رمانش می‌گوید: «علت انتخاب این نام را باید در اسطوره‌های تاریخی جستجو کرد. جوانان نجات یافته از بند ضحاک به البرزکوه پناه می‌برند و روزبه‌روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود و بر ضحاک قیام می‌کنند. در این‌جا کوه جنبه اسطوره‌ای داشته است و نام البرز هم شاید بتواند به تعمیق این اسطوره کمک کند.»<ref name=''ممیزی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://defapress.ir/fa/news/6314/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B2-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%A9-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D9%84|عنوان=ممیزی}}</ref>
شرفی خبوشان از ایدۀ انتخاب نام «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» برای رمانش می‌گوید: «علت انتخاب این نام را باید در اسطوره‌های تاریخی جست‌وجو کرد. جوانان نجات‌یافته از بند ضحاک به البرزکوه پناه می‌برند و روزبه‌روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود و بر ضحاک قیام می‌کنند. در اینجا کوه جنبه اسطوره‌ای داشته است و نام البرز هم شاید بتواند به تعمیق این اسطوره کمک کند.»<ref name=''ممیزی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://defapress.ir/fa/news/6314/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B2-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%A9-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D9%84|عنوان=ممیزی}}</ref>


===تقدیم جایزه به سیل‌زدگان===
===تقدیم جایزه به سیل‌زدگان===
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


===با داستان‌هایم قهر می‌کنم===
===با داستان‌هایم قهر می‌کنم===
شرفی خبوشان از به‌دام‌نیفتادن داستان‌هایش در ورطهٔ تکرار، چنین می‌گوید: «من از وقتی داستانی را می‌نویسم تا قبل از چاپ کتاب، موضوع را رها نمی‌کنم. اما همین که داستان چاپ شد حالا دیگر موقعِ رهاکردن یا به‌قول خودم قهرکردن با آن داستان است؛ چون باید وارد داستان دیگری شوم و اگر بخواهم در همان داستان بمانم نمی‌توانم دنیای دیگری خلق کنم.»<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13961103000325/%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D8%AA|عنوان=قهر با داستان‌هایم}</ref>
شرفی خبوشان از به‌دام‌نیفتادن داستان‌هایش در ورطهٔ تکرار، چنین می‌گوید: «من از وقتی داستانی را می‌نویسم تا قبل از چاپ کتاب، موضوع را رها نمی‌کنم. اما همین که داستان چاپ شد حالا دیگر موقعِ رهاکردن یا به‌قول خودم قهرکردن با آن داستان است؛ چون باید وارد داستان دیگری شوم و اگر بخواهم در همان داستان بمانم نمی‌توانم دنیای دیگری خلق کنم.»<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13961103000325/%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D8%AA|عنوان=قهر با داستان‌هایم}}</ref>
 
===ون‌گوگ دو سال در ممیزی===
رمان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» دو سال در نوبت دریافت مجوز برای انتشار و ممیزی بود. شرفی خبوشان از این مسئله انتقاد کرد و گفت: «رمانی که موضوع آن انقلاب و حوادث مشروطه و تاریخ سرزمین است چرا باید دو سال در صف مجوز ارشاد بماند؟»<ref name=''ممیزی''/>


===سر بی‌کلاه دن‌کیشوت===
===سر بی‌کلاه دن‌کیشوت===
خط ۱۱۲: خط ۱۰۹:
[[پرونده:Sharafi (2).jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تکیه به کارنامهٔ اعمال'''</center>]]
[[پرونده:Sharafi (2).jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تکیه به کارنامهٔ اعمال'''</center>]]
[[پرونده:1123.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''با ورزش محبوبش در قلعه ایرج خان'''</center>]]
[[پرونده:1123.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''با ورزش محبوبش در قلعه ایرج خان'''</center>]]
==زندگی و تراث==
==زندگی و یادگار==
===سال‌شمار زندگی===
===سال‌شمار زندگی===
* '''۱۳۵۷''': تولد در ورامین
* '''۱۳۵۷''': تولد در ورامین
خط ۱۶۲: خط ۱۵۹:
شرفی خبوشان نویسنده و شاعری است که اشعارِ شاعران از حوزهٔ دفاع مقدس را در یک مجموعه، گردآوری‌ کرده است و چند اثر پژوهشی دارد. او مدتی به خاطره‌نگاری از رزمندگان دفاع مقدس  پرداخته است. شرفی خبوشان آموزگار مدارس، استاد دانشگاه و دبیر و داور جشنواره‌های ادبی و مدرس کارگاه‌های داستان‌نویسی و منتقد پایگاه نقد داستان بوده است و در حوزهٔ ادبیات نوجوان، چند رمان منتشر کرده است.<ref name=''مستند نویسنده''/>
شرفی خبوشان نویسنده و شاعری است که اشعارِ شاعران از حوزهٔ دفاع مقدس را در یک مجموعه، گردآوری‌ کرده است و چند اثر پژوهشی دارد. او مدتی به خاطره‌نگاری از رزمندگان دفاع مقدس  پرداخته است. شرفی خبوشان آموزگار مدارس، استاد دانشگاه و دبیر و داور جشنواره‌های ادبی و مدرس کارگاه‌های داستان‌نویسی و منتقد پایگاه نقد داستان بوده است و در حوزهٔ ادبیات نوجوان، چند رمان منتشر کرده است.<ref name=''مستند نویسنده''/>


[[پرونده:Asheghi BeSabkeVangog.png|200px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نقد«عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»'''</center>]]
[[پرونده:Asheghi BeSabkeVangog.png|200px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نقد «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»'''</center>]]
[[پرونده:Samir (2).jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''«پسری شبیه سمیر» برنده داستان انقلاب'''</center>]]
[[پرونده:Samir (2).jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' «پسری شبیه سمیر» برنده داستان انقلاب'''</center>]]
===در زلال نگاه‌ها===
===در زلال نگاه‌ها===
====حمیدعبداللهیان====  
====حمیدعبداللهیان====  
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:Hamid.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]]شرفی‎ خبوشان، [[محمود دولت‌آبادی|دولت‌آبادیِ ]] مدرن است. نخست، نثر انعطاف‌پذیر و متناسبی برای داستان‌ها دارد. دوم، روایت‌ها جذابیت دارند. اینکه به چه نکاتی و چگونه اشاره شود، جزء شم نویسندگی است و بر اساس این دو فاکتور می‌توان شرفی ‎خبوشان را یک دولت‌آبادیِ مدرن دانست.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/4078/%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8|عنوان=دولت‌آبادی مدرن}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:Hamid.jpg|60px|راست]]شرفی‎ خبوشان، [[محمود دولت‌آبادی|دولت‌آبادیِ ]] مدرن است. نخست، نثر انعطاف‌پذیر و متناسبی برای داستان‌ها دارد. دوم، روایت‌ها جذابیت دارند. اینکه به چه نکاتی و چگونه اشاره شود، جزء شم نویسندگی است و بر اساس این دو فاکتور می‌توان شرفی ‎خبوشان را یک دولت‌آبادیِ مدرن دانست.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/4078/%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8|عنوان=دولت‌آبادی مدرن}}</ref>}}


====حسین قرایی====  
====حسین قرایی====  
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:Hossein.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]]دو ویژگی در کارهای آقای خبوشان وجود دارد: اول تمایل جدی به شعر که گاهی حجاب داستان می‌شود و دوم، تمایل به داستان که گاهی حجاب شعر می‌شود. مجموعه اشعار «پوتین من کجاست» اثر قابل‌توجه‌ای است که البته منتقدان به آن کم توجه بوده‌اند.<ref name=''نقد نویسنده''>{{یادکرد وب|نشانی=http://hvasl.ir/news/15496|عنوان= نقد نویسنده}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:Hossein.jpg|60px|راست]]دو ویژگی در کارهای آقای خبوشان وجود دارد: اول تمایل جدی به شعر که گاهی حجاب داستان می‌شود و دوم، تمایل به داستان که گاهی حجاب شعر می‌شود. مجموعه اشعار «پوتین من کجاست» اثر قابل‌توجه‌ای است که البته منتقدان به آن کم توجه بوده‌اند.<ref name=''نقد نویسنده''>{{یادکرد وب|نشانی=http://hvasl.ir/news/15496|عنوان= نقد نویسنده}}</ref>}}


====[[کامران پارسی‌نژاد]]====
====[[کامران پارسی‌نژاد]]====
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:Parasaee.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]]یکی از ویژگی‌های خوب کار خبوشان، نثر اوست، امیدوارم در حوزه‌های مختلف رشته‌های علوم انسانی نیز کار کند و گسترش دهد.اشاره‌های شرفی خبوشان به تاریخ پهلوی نشانه‌های خوبی است، امابرای برخی موضوع‌ها درشت‌نمایی صورت گرفته است.<ref name=''نقد نویسنده''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:Parasaee.jpg|60px|راست]]یکی از ویژگی‌های خوب کار خبوشان، نثر اوست، امیدوارم در حوزه‌های مختلف رشته‌های علوم انسانی نیز کار کند و گسترش دهد.اشاره‌های شرفی خبوشان به تاریخ پهلوی نشانه‌های خوبی است، امابرای برخی موضوع‌ها درشت‌نمایی صورت گرفته است.<ref name=''نقد نویسنده''/>}}


===شرفی خبوشان از خودش می‌گوید===
===شرفی خبوشان از خودش می‌گوید===
خط ۱۷۹: خط ۱۷۶:


===شرفی خبوشان در قامت دبیر علمی [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جایزه جلال]]===
===شرفی خبوشان در قامت دبیر علمی [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جایزه جلال]]===
<span style="color:SeaGreen">به‌عنوان دبیرعلمی تمام تلاشم دوری از حاشیه‌ها و داشتن نگاه برآمده از یک جریان علمی و دانشی بر پایه معیارها و ملاک‌های اساسنامه است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/07/14/2112562/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D9%BE%D8%B1%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B1%D8%AF|عنوان=دور از حواشی}}</ref>هدف کلی جایزه، گسترش و حفظ شأن و شکوه زبان فارسی و هویت دینی ماست، به‌خصوص که نام جلال بر این جایزه است و تحول و شگفتی هدف ماست. به‌طور قطع می‌گویم که ما امسال هیچ کتابی را از قلم نمی‌اندازیم و به همه آثاری که تولید می‌شود قطعاً توجه خواهد شد. چون این جایزه ملی است، وظیفه دارد نگاه فراگیر داشته باشد و این اطمینان را داشته باشید که همه کتاب‌ها دیده می‌شوند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://sobhe-no.ir/newspaper/791/12/31693|عنوان=جایزه ملی}}</ref>
<span style="color:SeaGreen">به‌عنوان دبیرعلمی تمام تلاشم دوری از حاشیه‌ها و داشتن نگاه برآمده از یک جریان علمی و دانشی بر پایه معیارها و ملاک‌های اساسنامه است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/07/14/2112562/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D9%BE%D8%B1%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%B1%D8%AF|عنوان=دور از حواشی}}</ref>هدف کلی جایزه، گسترش و حفظ شأن و شکوه زبان فارسی و هویت دینی ماست، به‌خصوص که نام جلال بر این جایزه است و تحول و شگفتی هدف ماست. به‌طور قطع می‌گویم که ما امسال هیچ کتابی را از قلم نمی‌اندازیم و به همه آثاری که تولید می‌شود قطعاً توجه خواهد شد. چون این جایزه ملی است، وظیفه دارد نگاه فراگیر داشته باشد و این اطمینان را داشته باشید که همه کتاب‌ها دیده می‌شوند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://sobhe-no.ir/newspaper/791/12/31693|عنوان= جایزه ملی}}</ref>




خط ۱۸۷: خط ۱۸۴:
[[پرونده:Sharafikhaboushan (1).jpg|200px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> '''معرفی خبوشان در نمایشگاه پاریس'''</center>]]
[[پرونده:Sharafikhaboushan (1).jpg|200px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> '''معرفی خبوشان در نمایشگاه پاریس'''</center>]]


===نگاهِ تیره و روشن به دیگران===
===تیره و روشن‌های دیدگاه خبوشان===
====[[احمد دهقان]]====
====[[احمد دهقان]]====
{{گفتاورد تزیینی|'''احمد دهقان''' در حوزهٔ ادبیات داستانی ما مجاهدت کرد. خودش را وقف این کرد که جریانی را ایجاد کند؛ جریانِ پرداختن به زبان‌روایی در حیطه داستان‌نویسی. جنگ تا پیش از احمد دهقان با زبان رسمی بیان می‌شد تا آن چیزهایی را که لازم است بگوید. وقتی کلیشه‌ها را کنار می‌گذاریم تا با زبان‌روایی، سراغ ماجرا برویم، طبیعتاً متهم می‌شویم. اگر احمد دهقان به‌خصوص پس از رمان «سفر به گرای٢٧٠ درجه» و داستان [[«من قاتل پسرتان هستم»]] متهم شد و درمعرض انتقاد قرار گرفت، به این دلیل بود که او یک‌باره کلیشه‌ها را کنار گذاشت و برای روایت‌کردن، زبان‌روایی صادقانه را دردست گرفت. این تعبیر غلط ''ضدجنگ'' را کسانی به‌وجود می‌آورند که به کلیشه‌ها خو گرفته‌اند و شاید جنس زبان رسمی برای آن پذیرفتنی‌تر باشد و به‌همین‌سبب دسته‌بندی انجام می‌دهند. من این‌را نمی‌پذیرم؛ چون ما دسته‌بندی به نام داستان جنگ و داستان ضدجنگ نداریم.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/265639/%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%82%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C|عنوان=احمد دهقان}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|'''احمد دهقان''' در حوزهٔ ادبیات داستانی ما مجاهدت کرد. خودش را وقف این کرد که جریانی را ایجاد کند؛ جریانِ پرداختن به زبان‌روایی در حیطه داستان‌نویسی. جنگ تا پیش از احمد دهقان با زبان رسمی بیان می‌شد تا آن چیزهایی را که لازم است بگوید. وقتی کلیشه‌ها را کنار می‌گذاریم تا با زبان‌روایی، سراغ ماجرا برویم، طبیعتاً متهم می‌شویم. اگر احمد دهقان به‌خصوص پس از رمان «سفر به گرای٢٧٠ درجه» و داستان [[«من قاتل پسرتان هستم»]] متهم شد و درمعرض انتقاد قرار گرفت، به این دلیل بود که او یک‌باره کلیشه‌ها را کنار گذاشت و برای روایت‌کردن، زبان‌روایی صادقانه را دردست گرفت. این تعبیر غلط ''ضدجنگ'' را کسانی به‌وجود می‌آورند که به کلیشه‌ها خو گرفته‌اند و شاید جنس زبان رسمی برای آن پذیرفتنی‌تر باشد و به‌همین‌سبب دسته‌بندی انجام می‌دهند. من این‌را نمی‌پذیرم؛ چون ما دسته‌بندی به نام داستان جنگ و داستان ضدجنگ نداریم.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/265639/%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%82%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C|عنوان=احمد دهقان}}</ref>}}
خط ۲۰۵: خط ۲۰۲:
====[[علی‌اصغر عزتی‌پاک]]====
====[[علی‌اصغر عزتی‌پاک]]====
{{گفتاورد تزیینی|'''علی‌اصغر عزتیِ پاک''' در سن پختگی هر نویسنده‌‌ای به‌سر می‌برد. از معدود کسانی که در نقد جریان داستان‌نویسیِ پس از انقلاب موفق است و به‌طور دقیق، ادبیات داستانی را می‌شناسد. اعتقاد و باور عزتی‌پاک مثال‌زدنی است و نگاهش به‌شدت عدالت‌محور. یعنی هرکس توان نوشتن دارد و بر این باور است که نوشتن می‌تواند به زیستن ما ایرانیان کمک کند، عزتی‌پاک بدون‌اینکه بداند او کیست و با چه طرز فکری است، سعی می‌کند او را یاری دهد و با طرح و پیاده‌‌سازیِ برنامه‌هایی هدفمند دستگیری کند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/9479/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%B9%D8%B2%D8%AA%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DA%A9|عنوان= علی اصغر عزتی پاک}}</ref>}}
{{گفتاورد تزیینی|'''علی‌اصغر عزتیِ پاک''' در سن پختگی هر نویسنده‌‌ای به‌سر می‌برد. از معدود کسانی که در نقد جریان داستان‌نویسیِ پس از انقلاب موفق است و به‌طور دقیق، ادبیات داستانی را می‌شناسد. اعتقاد و باور عزتی‌پاک مثال‌زدنی است و نگاهش به‌شدت عدالت‌محور. یعنی هرکس توان نوشتن دارد و بر این باور است که نوشتن می‌تواند به زیستن ما ایرانیان کمک کند، عزتی‌پاک بدون‌اینکه بداند او کیست و با چه طرز فکری است، سعی می‌کند او را یاری دهد و با طرح و پیاده‌‌سازیِ برنامه‌هایی هدفمند دستگیری کند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/9479/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%B9%D8%B2%D8%AA%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DA%A9|عنوان= علی اصغر عزتی پاک}}</ref>}}
====گلایه از آموزش‌وپرورش====
{{گفتاورد تزیینی|آموزش و پرورش نسبت به معلمانش هیچ‌گونه شناختی ندارد. آموزش و پرورش باید دبیرانی که صاحب کتاب هستند شناسایی کند و برای استفاده از آنها برنامه ریزی داشته باشد. متأسفانه علاوه بر اینکه هیچ گونه برنامه‌ریزی در این سازمان وجود ندارد، حتی پیشنهادهای معلّمان هم مورداستقبال قرار نمی‌گیرد. حداقل بپذیرد معلّمی دارد که به‌عنوان نویسنده و یا شاعر فعالیت می‌کند و کتاب‌های این معلّم را به دانش‌آموزان معرفی کند و یا در شهر خودش، از او به‌عنوان یک اهل‌نظر دعوت کند.<ref name=''دبیر ادبیات''/>}}


===یک پیام یک آرزو===
===یک پیام یک آرزو===
خط ۳۲۴: خط ۳۱۸:
===بررسی چند اثر===
===بررسی چند اثر===
====عاشقی به‌سبک ون‌گوگ====
====عاشقی به‌سبک ون‌گوگ====
«عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» داستانی سیاسی است و درون‌مایه آن مبارزهای مردمی، علیه حکومت ستم‌شاهی ایران با رویکردی تاریخی است. داستان مشتمل بر چهار فصل است که در فصل نخست، شیدایی در سگ‌دانی، آغاز راهِ عاشقی شخصیتِ اول این کتاب است. داستان با زوایهٔ دید اول‌شخص روایت می‌شود. البرز راوی داستان، فردی سرخورده و درعین‌حال فردی باهوش و هنرمندی نقاش است که ترس‌ها و اندوه خود را در هنر نقاشی‌اش پنهان می‌سازد. بدین‌سبب انتقال حس‌های تازه از طریق شخصیت‌ البرز و تلطیف آن با فضای هنر نقاشی، خواننده را با خود همراه می‌کند. نویسنده با رفت‌وبرگشت‌های پیاپی در بستر زمان، گذشته و حال، آدم‌های داستان را به مخاطب می‌شناساند و شخصیت‌های داستان را شناسنامه‌دار می‌کند. در بخش پایانی داستان، راوی خیلی زود، ناگهان به تمام آن احساسات پشت پا می‌زند. این گسست عاطفی و این حس‌عاشقی با حس‌های لطیف و نقش‌برجسته راوی، بر بوم نقاشی که حالا معلوم نشده است چه جایگزینی برای آن یافته، برای مخاطب قابل‌فهم و پذیرفتنی نیست؛اما مهم‌ترین مشکل داستان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»، زاویهٔ دید آن است. روایت زاویهٔ دید اول شخص داستان، من راوی، در بخش پایانی کتاب، درست همان جایی که مخاطب با شخصیت‌ها و راوی‌ داستان انس والفت یافته و مجذوبش شده،‌ رها می‌شود و به سراغ زوایهٔ دید دیگری می‌رود. اما این رمان به‌رغم برخی‌ کاستی‌های فنی، به‌دلیل مایه‌های ادبی، نثر پاکیزه، جزئی‌نگری‌ها و حسی‌بودن، اثری توجه‌برانگیزاست.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.bultannews.com/fa/news/309573/%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C|عنوان=رمانی سیاسی}}</ref> این رمان بهار١٣٩٣پس از آنکه دو سال در انتظار مجوز چاپ بود سرانجام توسط انتشارات شهرستان ادب به زیور طبع آراسته گردید. طرح جلد کتاب نیز راز و رمز و پیچیدگی خاص خود را دارد و خواننده در طول داستان دنبال کشف طرح جلد، می‌گردد تا جایی که وسط‌های داستان، آنجا که باهوز صحبت از بریدن گوش می‌کند، راز طرح‌جلد کتاب فاش می‌شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/4593/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF|عنوان=راز عاشقی ون‌گوگ}}</ref>
«عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» داستانی سیاسی است و درون‌مایه آن مبارزهای مردمی، علیه حکومت ستم‌شاهی ایران با رویکردی تاریخی است. داستان مشتمل بر چهار فصل است که در فصل نخست، شیدایی در سگ‌دانی، آغاز راهِ عاشقی شخصیتِ اول این کتاب است. داستان با زوایهٔ دید اول‌شخص روایت می‌شود. البرز راوی داستان، فردی سرخورده و درعین‌حال فردی باهوش و هنرمندی نقاش است که ترس‌ها و اندوه خود را در هنر نقاشی‌اش پنهان می‌سازد. بدین‌سبب انتقال حس‌های تازه از طریق شخصیت‌ البرز و تلطیف آن با فضای هنر نقاشی، خواننده را با خود همراه می‌کند. نویسنده با رفت‌وبرگشت‌های پیاپی در بستر زمان، گذشته و حال، آدم‌های داستان را به مخاطب می‌شناساند و شخصیت‌های داستان را شناسنامه‌دار می‌کند. در بخش پایانی داستان، راوی خیلی زود، ناگهان به تمام آن احساسات پشت پا می‌زند. این گسست عاطفی و این حس‌عاشقی با حس‌های لطیف و نقش‌برجسته راوی، بر بوم نقاشی که حالا معلوم نشده است چه جایگزینی برای آن یافته، برای مخاطب قابل‌فهم و پذیرفتنی نیست؛اما مهم‌ترین مشکل داستان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»، زاویهٔ دید آن است. روایت زاویهٔ دید اول شخص داستان، من راوی، در بخش پایانی کتاب، درست همان جایی که مخاطب با شخصیت‌ها و راوی‌ داستان انس والفت یافته و مجذوبش شده،‌ رها می‌شود و به سراغ زوایهٔ دید دیگری می‌رود. اما این رمان به‌رغم برخی‌ کاستی‌های فنی، به‌دلیل مایه‌های ادبی، نثر پاکیزه، جزئی‌نگری‌ها و حسی‌بودن، اثری توجه‌برانگیزاست.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.bultannews.com/fa/news/309573/%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C|عنوان=رمانی سیاسی}}</ref>این رمان بهار١٣٩٣پس از آنکه دو سال در انتظار مجوز چاپ بود سرانجام توسط انتشارات شهرستان ادب به زیور طبع آراسته گردید. طرح جلد کتاب نیز راز و رمز و پیچیدگی خاص خود را دارد و خواننده در طول داستان دنبال کشف طرح جلد، می‌گردد تا جایی که وسط‌های داستان، آنجا که باهوز صحبت از بریدن گوش می‌کند، راز طرح‌جلد کتاب فاش می‌شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahrestanadab.com/Content/ID/4593/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%AF|عنوان=راز عاشقی ون‌گوگ}}</ref>
 
====نقدی بر عاشقی به‌سبک ون‌گوگ====
فضاسازی کتاب آن گونه است که هنگام خواندن، با چشم وقایع را می‌بینیم. مهم‌ترین فصل کتاب، فصل آخر است. آن‌جا که «باهوز» به آرزویش می‌رسد و دانای کل می‌شود و خودش را روایت می‌کند. در فصل آخر، خواننده تمام ظلمی را که به مردم پابرهنه از سوی رژیم‌های شاهنشاهی وارد شده، با تمام وجود لمس می‌کند. نقطه ضعف داستان، ادبیات گاه‌گاه باهوز است. او توصیف یا جمله‌ای به کار می‌برد که برای نقّاش ‌کم‌حرف بیرونی و پرحرف‌ درونی که در درونش غوغایی برپاست، بزرگ است. خواننده احساس می‌کند خود نویسنده است که تعریف می‌کند، نه باهوز.
باهوز برعکس شخصیت مردانه‌اش که باید کلی‌نگر باشد, بسیار به جزئیات توجه کرده است. نویسنده شخصیت باهوز را تحت‌تاثیر ون‌گوگ پرورانده است. مأهیت باهوز آنقدر بی‌همتا هست که نباید با یک نقاش خارجی، ولو نقاش بزرگی مثل ونگوک مقایسه شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/03/12/757957/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%A9|عنوان=نقدی بر عاشقی به‌سبک ون‌گوگ}}</ref>




خط ۳۳۲: خط ۳۳۰:


====نامت را بگذار وسط این شعر ====
====نامت را بگذار وسط این شعر ====
مجموعۀ شعر سپیدِ محمدرضا شرفی­ خبوشان که انتشارات شهرستان ادب سال۱۳۹۱ در٧٨ صفحه چاپ کرد. عموماً اشعار این مجموعه، شعرهایی برای دفاع مقدس است.از ویژگی‌های بارزکتاب، آشنایی­‌زدایی­‌های برخی اشعار است. در صفحۀ٢٠ این کتاب، سه شعر کوتاه به نام «سه اپیزود» است که از کلمات یوسف، یونس و سلیمان استفاده شده و شاعر از پیش­‌زمینۀ ذهنی و عقبۀ تاریخی آن کلمات، آشنایی‌زدایی انجام داده است. در برخی از اشعار روایت غیرخطی وجود دارد و به‌سبب کنش و واکنشی که در روایت غیرخطی بین متن و ذهن مخاطب اتفاق می­‌افتد، مخاطب اندیشه بیشتری در کشفِ پیامِ شاعر می­‌کند. دراین مجموعه، چند شعر به‌ زبان محاوره نوشته شده است و این شکستگی در زبان، ارتباط خواننده با شعر را بیشتر کند.<ref name=''شعر''/>
مجموعۀ شعر سپیدِ محمدرضا شرفی­ خبوشان که انتشارات شهرستان ادب سال۱۳۹۱ در٧٨ صفحه چاپ کرد. عموماً اشعار این مجموعه، شعرهایی برای دفاع مقدس است.از ویژگی‌های بارزکتاب، آشنایی­‌زدایی­‌های برخی اشعار است. در صفحۀ٢٠این کتاب، سه شعر کوتاه به نام «سه اپیزود» است که از کلمات یوسف، یونس و سلیمان استفاده شده و شاعر از پیش­‌زمینۀ ذهنی و عقبۀ تاریخی آن کلمات، آشنایی‌زدایی انجام داده است. در برخی از اشعار روایت غیرخطی وجود دارد و به‌سبب کنش و واکنشی که در روایت غیرخطی بین متن و ذهن مخاطب اتفاق می­‌افتد، مخاطب اندیشه بیشتری در کشفِ پیامِ شاعر می­‌کند. دراین مجموعه، چند شعر به‌ زبان محاوره نوشته شده است و این شکستگی در زبان، ارتباط خواننده با شعر را بیشتر کند.<ref name=''شعر''/>


<span style="color:SeaGreen"> چقدر خندیدیم *** به مرتضی گفتم: *** تا وقتی بمیری *** مجبوری مؤدب باشی *** چون پایی نداری که دراز کنی. *** یحیی گفت: *** از تهِ گلویش *** دَمِ خودم گرم *** دیگر سر کسی داد نمی‌­زنم. *** اصغر مرده بود از خنده *** به آستین­‌های خالی­‌اش نگاه کردیم؛ *** دستی نداشت *** که دراز کند. *** تا آخر دنیا *** توی سفرۀ کسی *** دست نمی­‌برد. *** چقدر خندیدیم! *** تا آخر دنیا *** تا آخر دنیا، امّا *** همۀ ما دل داشتیم *** و آن شب *** با دل­‌های وامانده­‌مان *** آن‌قدر خندیدیم *** که حتی اشک از گوشۀ تنها چشم من *** بیرون آمد.<ref name=''شعر''>{{یادکرد وب|نشانی=https://shahrestanadabpub.ir/content/ID/219/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86|عنوان= شعر}}</ref>  
<span style="color:SeaGreen"> چقدر خندیدیم *** به مرتضی گفتم: *** تا وقتی بمیری *** مجبوری مؤدب باشی *** چون پایی نداری که دراز کنی. *** یحیی گفت: *** از تهِ گلویش *** دَمِ خودم گرم *** دیگر سر کسی داد نمی‌­زنم. *** اصغر مرده بود از خنده *** به آستین­‌های خالی­‌اش نگاه کردیم؛ *** دستی نداشت *** که دراز کند. *** تا آخر دنیا *** توی سفرۀ کسی *** دست نمی­‌برد. *** چقدر خندیدیم! *** تا آخر دنیا *** تا آخر دنیا، امّا *** همۀ ما دل داشتیم *** و آن شب *** با دل­‌های وامانده­‌مان *** آن‌قدر خندیدیم *** که حتی اشک از گوشۀ تنها چشم من *** بیرون آمد.<ref name=''شعر''>{{یادکرد وب|نشانی=https://shahrestanadabpub.ir/content/ID/219/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86|عنوان= شعر}}</ref>  
خط ۴۲۴: خط ۴۲۲:
# {{یادکرد وب|نشانی=https://shahrestanadab.com/Content/ID/7732/%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7|عنوان=شرفی خبوشان در روایت ماه شبکه چهار|ناشر=شهرستان ادب|تاریخ انتشار=۲۴دی۱۳۹۶ |تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://shahrestanadab.com/Content/ID/7732/%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7|عنوان=شرفی خبوشان در روایت ماه شبکه چهار|ناشر=شهرستان ادب|تاریخ انتشار=۲۴دی۱۳۹۶ |تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=http://arttalks.ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86|عنوان=انقلاب و جنگ دو رخداد مهم است|ناشر=آرت تاکس|تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=http://arttalks.ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86|عنوان=انقلاب و جنگ دو رخداد مهم است|ناشر=آرت تاکس|تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/03/12/757957/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%A9|عنوان=شخصیت‌ها در رمان شرفی خبوشان دم‌دستی نیستند|ناشر=تسنیم نیوز|تاریخ انتشار=۱۲خرداد۱۳۹۴|تاریخ بازدید =٢٩مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.radiojavan.ir/videodetails/?m=034133&n=102375|عنوان=بعضی از شاگردهایم می‌دانند نویسنده‌ام|ناشر=رادیوجوان|تاریخ انتشار=٢۵مرداد۱۳۹۶|تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.radiojavan.ir/videodetails/?m=034133&n=102375|عنوان=بعضی از شاگردهایم می‌دانند نویسنده‌ام|ناشر=رادیوجوان|تاریخ انتشار=٢۵مرداد۱۳۹۶|تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.instagram.com/p/B1ZbpHHhoW5/?utm_source=ig_web_copy_link|عنوان=فرشته کتاب|ناشر=ایسنتاگرام محمدرضا شرفی خوبشان |تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.instagram.com/p/B1ZbpHHhoW5/?utm_source=ig_web_copy_link|عنوان=فرشته کتاب|ناشر=اینستاگرام محمدرضا شرفی خوبشان |تاریخ بازدید =٧مهر۱۳۹٨}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۶

محمدرضا شرفی خبوشان

نوشتن تمرینی است برای زیستن[۱]
زمینهٔ کاری شعر و داستان‌نویسی
خاطره‌نگاری و پژوهش
تدرس و دبیریِ جایزهٔ جلال
زادروز ٢٠مهر۱۳۵۷
ورامین
پیشه شاعر و داستان‌نویس و دبیر
کتاب‌ها «بالای سر آب‌ها»
«موهای تو خانهٔ ماهی‌هاست»
«عاشقی به‌سبک ونگوک»
«بی‌کتابی» و...
دیوان سروده‌ها «از واژه‌ها تهی»
«نامت را بگذار وسط این شعر» و...
مدرک تحصیلی کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی
امضا
برنده‌ٔ کتاب سال دفاع مقدس
نقدی بر روشن‌فکری
رمان ویژهٔ نوجوانان از قیام مردم ورامین
مجموعه اشعاری برای دفاع مقدس
روایتی از قیام ١۵خرداد
مجموعه‌اشعاری با نگاهی به طنز
رمانی که جایزه‌اش به کتابخانه‌های سیل‌زده اهدا شد.

محمدرضا شرفی‌ خبوشان شاعر و نویسنده‌ای که برای برخی از آثارش نظیر بی‌کتابی موفق به دریافت کتاب سال جمهوری اسلامی و جایزۀ جلال و... شده است. شرفی خبوشان یکی از برگزیدگان «آتیۀ داستان ایرانی» از جایزه ادبی جلال است.[۲]

* * * * *

شرفی خبوشان پدر درپی تصمیمی از قوچان سردسیر به ورامین گرم و خشک مهاجرت کرد. محمدرضا اما در کارنامهٔ ادبی خود، آثاری خلق کرده که گویی از هر دو خطه تأثیر گرفته است. رمان نوجوان و بزرگ‌سال و چند اثر پژوهشی و خاطره‌نگاری، در کنار شعر سپید و غزل معرف گسترهٔ آثار اوست. شرفی خبوشان از نویسندگانی است که ابتدا به عرصۀ شعر پا نهاد و سپس به جهان داستان‌نویسی وارد شد. او از دوران راهنمایی و متوسطه و هم‌زمان با برگزاری مسابقات و اردوهای شعرخوانی در مدارس، سرودن شعر را به‌صورت حرفه‌ای آغاز کرده و حتی در چند دوره عنوان شاعر برتر کشور را از آنِ خود کرده بود. نخستین مجموعه شعرش به‌ نام «از واژه‌ها تهی»، در سال١٣٨٢ و در سن بیست‌وپنج‌سالگی نشر داد، سپس با خاطره‌نگاری از رزمندگان ِدفاع مقدس، دل به داستان‌نویسی سپرد و اولین مجموعه داستانی‌اش را که «بالای سَر آب‌ها» نام دارد در سال١٣٨٨ به‌چاپ رساند.[۳] محمدرضا شرفی خبوشان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات و مدرس دانشگاه و ساکن ورامین است. او در جشنواره‌های ادبی متعددی داور بوده است و در نشست‌های نقدادبی شرکت‌ می‌کند و دبیرعلمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

از میان یادها

آنچه مرا به دنیای شعر نزدیک کرد

شاید همه چیز از جنگ آغاز شد جنگی که بعدها شرفی خبوشان از آن بسیار سرود و قهرمان‌های داستان‌هایش را در سایۀ آن روایت کرد: «در دوران جنگ بعضی از اقوام ما برای درامان‌ماندن از موشک‌باران، «تهران» را ترک می‌کردند و به «ورامین» می‌آمدند. یکی از مهمانان کتاب‌هایش را در کارتنی بسته‌بندی کرده و با خودش آورده بود و من هم با همان حال‌وهوای کودکی، مخفیانه گاهی ناخنکی به آن کارتن می‌زدم و برخی از کتاب‌ها را به‌نوعی کشف می‌کردم. این‌ کار برایم خیلی لذت‌بخش بود! کشف و خواندن این کتاب‌ها روزنه‌ای شد که شعر را دریابم و شعر دریچه‌ای شد برای لحظه‌های تنهایی و خلوتم.»[۴]

دفتر چهل‌برگ

شرفی خبوشان از دفتر چهل‌برگ و دست‌نوشته‌هایی می‌گوید که بال‌های او را در آسمان شعر گشود:

«انتهای کوچۀ ما شاعری زندگی می‌کرد که بیشترین آثار اشعار عاشورایی در ایران، از اوست. نامش محمدحسن فرح‌بخشیان متخلص به «ژولیده نیشابوری» است. نخستین بار دوازده‌ساله بودم که اشعارم را در دفتر چهل‌برگی نوشتم و فهرست‌بندی و نام‌گذاری کردم و برایش بردم و گفتم این کتاب شعر من است!»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

نخستین کتابم

از خاطره‌نگاری تا داستان‌نویسی

خاطره‌نویسی روزنه‌‌ای شد تا شرفی خبوشان دنیای پرنور داستان را بیاغازد: «من در مسیری قرار گرفتم که علاقه‌مند شدم خاطرات دوران دفاع مقدس را جمع‌آوری کنم و با کسانی که به جنگ رفته‌اند مصاحبه کنم. در مسیر گردآوری و تنظیم و چاپ، متوجه شدم خاطرات شکل اولیۀ داستان هستند و چه ظرفیت بالایی برای تأثیرگذاری روی مخاطب دارند. پنج‌شش کتاب از این‌دست که مربوط به خاطرات و گفت‌وگوهای دفاع مقدس بود را به‌چاپ رساندم که همۀ آن‌ها با همت و همکاری با ادارۀ حفظ آثار و نشر دفاع مقدس شهرستان ورامین شکل گرفت؛ کتاب‌هایی مانند «مردی که در ارتفاع ماند».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

از نقاش‌ روشن‌فکر تا رمان‌نویس شاعر

«جرقهٔ عاشقی به‌سبک ون‌گوگ شخصیتِ نقاش روشن‌فکر بود. در تاریخ معاصرمان شخصیت‌هایی بودند که هم نقاش‌اند و هم روشن‌فکر و بخش زیادی از هنر ما در گذشته برعهدهٔ این جماعت بوده است. فضای خاصی برای خودشان داشتند. احساس می‌کردم تکیه بر نقاشی و روشن‌فکری و ارتباط با وقایع پیش از انقلاب می‌تواند موضوع جذابی برای نوشتن باشد.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

نام‌ها ریشه در اسطوره‌ دارند

شرفی خبوشان از ایدۀ انتخاب نام «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» برای رمانش می‌گوید: «علت انتخاب این نام را باید در اسطوره‌های تاریخی جست‌وجو کرد. جوانان نجات‌یافته از بند ضحاک به البرزکوه پناه می‌برند و روزبه‌روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود و بر ضحاک قیام می‌کنند. در اینجا کوه جنبه اسطوره‌ای داشته است و نام البرز هم شاید بتواند به تعمیق این اسطوره کمک کند.»[۵]

تقدیم جایزه به سیل‌زدگان

شرفی خبوشان برای رمان «کارخانه اسلحه‌سازی داوود داله» که یکی از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی شعر و داستان انقلاب بود؛ جایزه نقدی‌اش را به احیای کتابخانه‌های آسیب‌دیده در سیل اختصاص داد.[۶]

روایت‌گری شاعران ما

نویسندهٔ شاعر در دوره‌های داستان‌نویسی گفته است: «همه شاعران ما روایت‌گر بوده‌اند نه‌تنها فردوسی در شاهنامه حماسه‌پردازی و قهرمان‌‌سازی کرده است یا مولوی در حکایت‌ها تعالیم عرفانی و اخلاقی داده است ؛ حتی حافظ هم یک روایت‌گر است. این تک بیت، شخصیت، راوی و مکان دارد و محدودۀ فشرده زمانی آن، مشابهت‌هایش را با داستان کوتاه بیان می‌کند.[۷]

ای کبک خوش خرام که خوش می‌روی به نازغره مشو که گربه زاهد نماز کرد
برندهٔ جایزه ادبی جلال آل‌احمد

جهانی فراتر از جوایز ادبی

شرفی خبوشان پس از آنکه رمان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» در جوایز ادبی متعدد فقط نامزد شد و به جوایزی دست نیافت گفت: «این جوایز نه جای شعف دارد نه جای دلخوری. خودم داور و کارشناس مسابقه‌ها و جشنواره‌های متعدد بودم و هستم و کاملاً برایم قابل لمس است که داوری‌کردنِ جوایز، مؤلفه‌های خاص خودش را دارد. قطعاً هر اثری که انتخاب می‌شود جنبه‌ای از آن ارزشمند بوده است و به این معنا نیست که جایزه‌گرفتن یا نگرفتن در اثر تأثیر می‌گذارد. فقط می‌تواند در معرفی و فروش اثر تأثیر بگذارد که امیدوارم بگذارد. وگرنه جهان و نگاه نویسنده باید فراتر از جوایز ادبی باشد و برای معنای زیستن در متن ادبی و اهداف والاتر بنویسد.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

جایزه‌ای که مردم به من دادند

شرفی خبوشان پس از دریافت جایزه ادبی جلال آل‌احمد گفت:

«با افتخار جایزه را قبول می‌کنم؛ چون جایزه‌ای است که مردم به من داده‌اند و اعتقادی به ذهنیت تفکیکی بین مردم و دولت یا ارگان یا سیستم ندارم و همه را در یک مجموعه می‌بینم. برای همین بی‌کتابی هم به‌نوعی می‌خواهد این اندیشه را بگوید که مااز ذهنیت تفکیکی رهایی پیدا کنیم .»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

در رکاب خلق جهان داستان

شرفی خبوشان نویسنده‌ایی که دوچرخه‌سواری را ورزش مجبوش می‌داند و هرروز با تکرارِ رکاب‌زدن، در خلق جهان داستانش غرق می‌شود. او بارهاوبارها مسافت‌های طولانی را رکاب زده است و از ورامین تا رشت، ورامین تا قم، ورامین تا کاشان، با دوچرخه‌اش هم‎پا بوده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

با داستان‌هایم قهر می‌کنم

شرفی خبوشان از به‌دام‌نیفتادن داستان‌هایش در ورطهٔ تکرار، چنین می‌گوید: «من از وقتی داستانی را می‌نویسم تا قبل از چاپ کتاب، موضوع را رها نمی‌کنم. اما همین که داستان چاپ شد حالا دیگر موقعِ رهاکردن یا به‌قول خودم قهرکردن با آن داستان است؛ چون باید وارد داستان دیگری شوم و اگر بخواهم در همان داستان بمانم نمی‌توانم دنیای دیگری خلق کنم.»[۸]

سر بی‌کلاه دن‌کیشوت

این نویسندهٔ شاعر در برنامه تلویزیونی کتاب باز، پس از آنکه از رمان و شعرهایش گفت بنا به‌رسم برنامه با سه واژه داستان کوتاه نوشت. این سه واژه آسیاب بادی، قطب‌نما و کلاه کشی بود و شرفی خبوشان داستان «سر بی‌کلاه دن‌کیشوت» را این‌گونه آغاز کرد: «ریخت‌ ِهر آسیابی آدم را یاد دن‌کیشوت می‌اندازد. مردی که با کلاه‌خود و زره‌ای قراضه، بدون قطب‌نما، سوار بر قاطری پیر، به جنگ غول‌ها و دشمنان خیالی می‌رود. شوالیه‌ای خودبزرگ‌بین که اگر سرمای واقعی فصل را حس می‌کرد به‌جای حماسه‌بافتن، ماترک پدرانش را صرف آن می‌کرد که اول سرِ خودش و بعد همسایه‌هاو همشهریانش بی‌کلاه نماند. گوسفندهای فراوان و پشم و دست‌هایی که می‌توانند ببافند واقعیت‌هایی‌ است که دن‌کیشوت می‌توانست ببیند، بماند و غول واقعی سرما را شکست دهد.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

تکیه به کارنامهٔ اعمال
با ورزش محبوبش در قلعه ایرج خان

زندگی و یادگار

سال‌شمار زندگی

  • ۱۳۵۷: تولد در ورامین
  • ١٣۶٩: آغاز شعرسرایی
  • ۱۳٨١: پایان دوره کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی
  • ۱۳٨٢: انتشار نخستین مجموعه اشعار «از واژه‌ها تهی»
  • ١٣٨۵: انتشار مجموعه شعر «طعم خوش واژه‌ها و یادداشت‌های بی‌اهمیت یک شاعر شهرنشین»
  • ١٣٨٧: گردآوری مجموعه شعر دفاع مقدس از شاعران جنوب شرق استان تهران «پوتین من کجاست؟»
  • ١٣٨٨: انتشار مجموعه اشعار «راه ناتمام»
  • ١٣٩١: گردآوری مجموعه خاطرات رزمندگان دفاع مقدس «ایستادن در غرب»؛ انتشار مجموعه شعر «نامت را بگذار وسط این شعر»
  • ١٣٩٢: دبیر علمی ششمین دوره جایزه ادبی یوسف
  • ١٣٩٣: انتشار «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»
  • ١٣٩۴: انتشار « یحیی و یاکریم»؛ نامزد جايزهٔ «قلم زرين» برای رمان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»
  • ١٣٩۵: انتشار «موهای تو خانه ماهی‌هاست»؛ انتشار «بی‌کتابی»
  • ١٣٩٧ : دبیر علمی بخش داستان شانزدهمین جشنواره شعر و داستان «جوان‌ سوره»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه؛ داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین دورهٔ جایزهٔ جلال آل‌احمد، برندهٔ مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب برای رمان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»
  • ١٣٩٨ :انتشار دو رمان «کارخانه اسلحه‌سازی داوود داله» و «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»؛ دبیر علمی دوازدهمین دورهٔ جایزهٔ جلال
روایت اروند
«تقدیم به شهدای غواص»

از خاطره عزیز یاران می‌گفت
از گم‌شدن نصیر و سبحان می‌گفت
انگشت بر آب فاتحه سر می‌داد
محمود به اروند، گلستان می‌گفت
اشنوگلش از کنار پل پیدا بود
فانوسقه‌اش میانه نی‌ها بود
یک تکه لباس پاره غوّاصی
می‌گفت: نشان رفتن سینا بود
باکی ز خطر نداشت، هنگامه رزم
از خویش خبر نداشت، هنگامه رزم
معراجگه‌اش جزیرهٔ مجنون بود
می‌گفت که سر نداشت، هنگامه رزم
از حال گلوی زخمی‌اش پرسیدم
سربندِ سرِ شکسته را بوسیدم
رمز شب حمله: یا ابا عبدالله(ع)
می‌گفت: خودش بود، خودش را دیدم
یک نامه برای بچه‌ها جیبش بود
تصویر امام و شهدا جیبش بود
وقتی که برای خط شکستن می‌رفت

می‌گفت که: مهر کربلا جیبش بود[۹]

در تاب زمان

محمدرضا شرفی خبوشان متولد بیستم مهر١٣۵٧ و متولد شهر ورامین است. خبوشان نام روستایی در نزدیکی قوچان است که پدرش قبل از سال١٣۴٢از آنجا به ورامین مهاجرت کرد و پس از گذشت سال‌ها و ازدواج با دختری اهل‌ ورامین، در این شهر ماندگار شد. شرفی خبوشان با شعر به دنیای ادبیات پا نهاد و پس از موفقیت‌هایی که از شاعرانگی کلامش در قامت دانش‌آموزی کسب کرد، اولین مجموعه اشعارش را خیلی زود به‌چاپ رسانید. پس از دیپلم در «تربیت معلّم شهیدمفتح شهرری» قبول شد و سپس به کسوت آموزگاری درآمد. شرفی خبوشان معلمی را شغلی منطبق بر نویسندگی، مطالعه و پژوهش می‌داند. او آموزگاری را از مقطع دبستان شروع کرد و پله‌پله تا کسوت استادی در دانشگاه پیش رفت. پس از چاپ چند مجموعه از اشعارش و چند اثر پژوهشی و خاطره‌نگاری به داستان‌نویسی روی آورد. بیشتر اوقاتش صرف مطالعه می‌شود و پیش‌درآمد رمان‌هایش، پژوهش‌های طولانی و نفس‌گیر است که چند سال طول می‌کشد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه او با پادر رکاب دوچرخه، که ورزش محبوبش است تمامی روستاهای اطراف ورامین را طی کرده است و از «قلعه ایرج خان» در ورامین و دیگر آثار باستانی به‌عنوان محلی برای پرواز خیال و خلق شخصیت‌های داستانی‌اش یاد می‌کند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه خبوشان در کارگاه‌های آموزشی و کلاس‌های داستان‌نویسی متعدّدی درس گفته است و داوری و دبیرعلمی چند جشنواره داستان‌نویسی را عهده‌دار بوده است. او از منتقدان «پایگاه نقد داستان» در بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان است.[۱۰]

شخصیت و اندیشه

شرفی خبوشان خاستگاه امورسیاسی و تحولات بزرگ صد سال اخیر کشورش را فرهنگ می‌داند. فرهنگ برای او زیربناست و ورود او به مسائل خودش، کشورش و مردمش از منظر فرهنگ است. تاریخ معاصر ایران دست‌مایه اصلی آثار این نویسنده است. او به مشروطه، قیام پانزدهم‌ خرداد، انقلاب پنجاه‌وهفت و دفاع مقدس پرداخته است که گواه بر این امر است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

زمینهٔ فعالیت

شرفی خبوشان نویسنده و شاعری است که اشعارِ شاعران از حوزهٔ دفاع مقدس را در یک مجموعه، گردآوری‌ کرده است و چند اثر پژوهشی دارد. او مدتی به خاطره‌نگاری از رزمندگان دفاع مقدس پرداخته است. شرفی خبوشان آموزگار مدارس، استاد دانشگاه و دبیر و داور جشنواره‌های ادبی و مدرس کارگاه‌های داستان‌نویسی و منتقد پایگاه نقد داستان بوده است و در حوزهٔ ادبیات نوجوان، چند رمان منتشر کرده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

نقد «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»
«پسری شبیه سمیر» برنده داستان انقلاب

در زلال نگاه‌ها

حمیدعبداللهیان

حسین قرایی

کامران پارسی‌نژاد

شرفی خبوشان از خودش می‌گوید

رمان من، مطالبه از هیچ‌کس نیست، مطالبه از خویشتن است؛ یعنی اگر مطالبه‌­ای، طلبی، نگاهی، انتقادی، حرکتی است همه این‌ها از وجود تک‌تک ماست و چیزی است که حس می‌کنم. این راه نجاتِ انسان است و این مؤلفه‌ای است که ما از فرهنگ­مان می­‌گیریم، از اسطوره­‌هایمان می­‌گیریم، از ادبیات کهن­مان می­‌گیریم؛ یعنی رجعت‌دادن به شناخت خویشتن، اینکه فرافکنی نکنیم، تقصیرها را به گردن دیگری نیندازیم، ضعف­‌ها را می­‌بینیم نقاط قوت و شاخص­‌های استثنایی وجود خودمان را هم ببینیم.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


شرفی خبوشان در قامت دبیر علمی جایزه جلال

به‌عنوان دبیرعلمی تمام تلاشم دوری از حاشیه‌ها و داشتن نگاه برآمده از یک جریان علمی و دانشی بر پایه معیارها و ملاک‌های اساسنامه است.[۱۲]هدف کلی جایزه، گسترش و حفظ شأن و شکوه زبان فارسی و هویت دینی ماست، به‌خصوص که نام جلال بر این جایزه است و تحول و شگفتی هدف ماست. به‌طور قطع می‌گویم که ما امسال هیچ کتابی را از قلم نمی‌اندازیم و به همه آثاری که تولید می‌شود قطعاً توجه خواهد شد. چون این جایزه ملی است، وظیفه دارد نگاه فراگیر داشته باشد و این اطمینان را داشته باشید که همه کتاب‌ها دیده می‌شوند.[۱۳]


تجلیل از شرفی خبوشان
یادداشت شرفی خبوشان برای علی‌اصغر عزتی‌پاک
نقد «موهای تو خانه ماهی‌هاست»
معرفی خبوشان در نمایشگاه پاریس

تیره و روشن‌های دیدگاه خبوشان

احمد دهقان

رضا امیرخانی

گرمارودی و حسینی

صادق هدایت

مجید قیصری

علی‌اصغر عزتی‌پاک

یک پیام یک آرزو

سیاست و رمان

شرفی خبوشان خاستگاه رمان را بالاتر از سیاست می­‌بیند. به عقیده او هرکسی، می‌تواند برداشتی متفاوت از رمان داشته باشد. یک نفر برداشت روان‌شناختی، یک نفر برداشت سیاسی، یک نفر برداشت فلسفی کند. یک نفر خویشتنِ خودش را ببیند. ولی بین همهٔ این‌ها کمترین چیزی که شرفی خبوشان، برای آن قائل است؛ برداشت سیاسی است. سیاست را برای رمان نمی‌پسندد. چون مقولۀ رمان، انسان است.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

شاعرها روایت‌گرند

شرفی خبوشان معتقد است شاعران با نویسندگان شباهت‌های انکارناپذیری دارند. کارکرد داستان کوتاه با کاری که ذهن یک شاعر انجام می‌دهد یکسان است. همه داستان‌نویسان شعر هم سروده‌اند. این جمله مشهور از فاکنر که داستان‌نویسان شاعران شکست خورده‌انددرست نیست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سفرها

شرفی خبوشان تماشای بناهای تاریخی را در آفرینش داستان‌هایش، واقعیتی انکارناپذیر می‌داند. قلعه ایرج‌خان که در زادگاه و سرزمین‌مادری این نویسنده است از مکان‌های مورد‌علاقه اوست که بارهاوبارها با دوچرخه به آنجا آمده است و با پرواز خیال به داستان‌هایش جان داده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

برنده شعر انقلاب
«…برادرم از نمازِ این قالی به جبهه رفت
مادر بزرگ روی همین قالی سبزی پاک کرد و مُرد
بابا روی همین قالی توی گوش همه‌مان اذان گفت
سی‌ودو سال است که این قالی پاهای ما را گوش داده است
خواب‌های ما را دیده است و اشک‌های تو را چشیده است.»

خلقیات

شرفی خبوشان آدم بذله‌گو و نکته‌بینی است و بیش از آنکه حرف بزند و بگوید می‌شنود. عاشق آموزگاری‌ است و درسش را هنرمندانه می‌دهد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه او بر این باور است که اگر معلم نمی‌شد پیشه کتابداری یا صحافی را انتخاب‌ می‌کرد؛ زیرا عاشق کتاب و بوی کاغذ است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

بی‌کتابی در سی‌وهشتمین دوره نمایشگاه کتاب پاریس که با حضور پنجاه کشور، اسفند۱۳۹۶در محل نمایشگاه‌های «پورت دو ورسای» برگزار شده بود، حضور داشت و مذاکراتی با ناشرانی از آلبانی، هند و الجزایر برای ترجمه و انتشار این اثرِ برگزیده جایزهٔ جلال انجام شد.

کارگاه‌های داستان‌نویسی

کارگاه تخصصی در استان‌ها
  • مدرس داستان‌نویسی دوره آل‌جلال در شهرهای مختلف ایران که بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان برگزار کرد.[۱۹]
  • مدرس کارگاه تخصصی تکنیک‌های داستان‌نویسی که با حضور کارشناسان استان‌های سمنان، لرستان، البرز، آذربایجان شرقی و جمعی از نویسندگان کشور افغانستان در حوزه‌هنری تهران برگزار شد.[۲۰]
  • مدرس کارگاه تخصصی رمان که در حوزه هنری استان سمنان برگزار شد.[۲۱]
  • مدرس داستان‌نویسی در کارگاه عناصر داستانی مکتب مهر که تیر۱۳۹۸ برگزار شد.[۲۲]
  • کارگاه آموزشی تکمیلی داستان‌نویسی که در گنبدکاووس برگزار شد.[۲۳]
  • مدرس هشتمین کارگاه تخصصی رمان‌نویسی که با همکاری حوزهٔ هنری استان همدان و شهرستان ادب؛ برگزار شد.[۲۴]
داور جشنواره سوره

داوری در جشنواره‌ها

  • دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد[۲۵]
  • داور بخش رمان و داستان بلند یازدهمین جایزه ادبی جلال آل‌احمد[۲۶]
  • داور جایزه سال داستان کوتاه استان قزوین[۲۷]
  • دبیر بخش داستانی شانزدهمین جشنواره شعر و داستان «جوان سوره»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
با روزنامه شهرآرا
با روزنامه فرهیختگان

دیدار با رهبری

محمدرضا شرفی خبوشان به‌همراه جمعی از نویسندگان با مقام معظم رهبری دیدار داشتند.[۲۸]

تأثیرپذیری‌ها

برخی منتقدان معتقدند فصلِ آخر «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» متأثر از کلیدر اثر محمود دولت‌آبادی است. شرفی خبوشان در پاسخ گفته است: «این رمان را خوانده‌ام و این اثر به‌خوبی به جغرافیای آن منطقه می‌پردازد؛ اما اینکه چقدر تحت تأثیر این رمان بوده‌ام را خودم نباید بگویم؛ ولی قطعاً سعی کردم این‌طور نباشد و شاید اگر حتی مشابهت‌هایی اندک در ذهن مخاطب، با آن رمان به‌وجود بیاید به‌دلیل جغرافیای این فصل با رمان «کلیدر» است. اما ضرب‌آهنگ جملات و لغات متفاوت با «کلیدر» است.[۲۹]

مستندی از نویسنده شاعر

برنامه «فیروزه» از شبکه افق که زندگی نویسندگان معاصر داستانی را بررسی می‌کند مستندی از زندگی شرفی خبوشان نمایش داد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه همچنین رمان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» یکی از نامزدهای آثار برگزیده جایزه ادبی اندرزگو است که قرار است با حمایت موسسه فیلم‌سازی اوج، به فیلم سینمایی تبدیل شود.[۳۰].

تورق مصاحبه‌ها

YesY شرفی خبوشان در مصاحبه با روزنامه شهرآرا از رمان جدیدش گفت که دوران تبعید امام خمینی(ره)را، در عراق روایت می‌کند. [۳۱]

YesY شرفی در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان از روایت تاریخ در رمان‌هایش گفت . [۳۲]

آثار و کتاب‌شناسی

برندهٔ کتاب سال
برنده جایزه‌ٔ جلال
تقدیر در جایزه‌ غنی‌پور

کارنامه و فهرست آثار

YesY از واژه‌ها تهی، مجموعه غزل
YesY طعم خوش واژه‌ها و یادداشت‌های بی‌اهمّیت یک شاعر شهرنشین و مجموعه شعر سپید
YesY نامت را بگذار وسط این شعر، مجموعه شعر سپید
YesY بالای سر آب‌ها، مجموعه‌داستان
YesY ایستادن در غرب، خاطرات پاسدار انقلاب و دفاع مقدس سردار احمد شاهسون از مبارزات غرب کشور
YesY گردآوری پوتین من کجاست؟، مجموعه شعر دفاع مقدس
YesY موهای تو خانه ماهی‌هاست، رمان نوجوان
YesY یحیی و یاکریم، رمان نوجوان
YesY راه ناتمام، اشعار برگزیده نخستین جشنواره شعر دفاع مقدس و جایزه‌ی ادبی سرداران شهید جنوب شرق استان تهران
YesY عاشقی به‌سبک ون‌گوگ، رمان
YesY بی‌کتابی، رمان، برنده جایزه ادبی جلال آل‌احمد
YesY کارخانه اسلحه‌سازی داوودالله، رمان نوجوان
YesYروایت دلخواه پسری شبیه سمیر، رمان

بُرشی از «پسری شبیه به سمیر» :
شیخ غریق، درست چند ساعت بعد از هانی عبدالرسول، موفق شده بود همراه طلبه‌های نجف، سوار بر یک مینی‌بوس به کاظمین برود. طلبه‌ها در کاظمین امام را دیدار کرده بودند و به‌اتفاق امام به زیارت حرم جوادین رفته بودند و دیده بودند که امام با چه خضوع و خشوعی پس از زیارت حرمین، بر سر قبور متبرک علمایی چون شیخ مفید و خواجه نصیرالدین طوسی و سیدمرتضی و سیدرضی حاضر شده و فاتحه خوانده و دست‌ها را بالا برده و با صدای بلند برایشان دعا کرده. طلبه‌ها همراه امام شده بودند و از دنبال امام به سامرا رفته بودند. آنجا شیوخ سامرا و طلاب مدرسۀ میرزای شیرازی از امام استقبال کرده بودند و همه دیده بودند که چطور امام آنجا هم بعد از زیارت حرم، بالای قبر صاحب فتوای تنباکو ایستاده و دست‌ها را بالا برده و با صدای بلند برایش دعا کرده.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
«چه کیفی دارد»

از تارهای خاکی
از پودهای خاکی
از روی جیب سینه‌ات
از قرآن کوچک و
از لابه‌لای «لاتحسبّن الّذين قَتلوا...»
از «فی سیبل‌الله»
از «امواتا»
از زیر پیراهنِ سفید و
از بوی تشت و بند رخت حیاط بی‌بی
از بوی صابون تنت
گذشتم.
«بَل احياءُ» شدم و
آمدم
از پوستت
از زیر دنده‌ات توی قلبت نشستم.
صدای «عند ربّهم یرزقون» می‌آمد.
ماندم
و همچنان و هنوز
گوش می‌دهم.
راستش، چه کیفی دارد
گلوله‌ٔ تو شدن![۳۳]

بدین سبک و با این ویژگی

سایهٔ شاعری در رمان‌های شرفی خبوشان دیده می‌شود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهاین نویسنده از دنیای شعر به جهان داستان روی آورده است و علت نامِ عاشقانه رمان‌هایش را همین شاعرانگی می‌داند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهداستان‌هایش ریشه در تاریخ دارند و بخشی از تاریخ معاصر را دربرمی‌گیرد که با انقلاب اسلامی درهم تنیده می‌شود. نثر داستان‌ها باتوجه‌ به بافت تاریخ‌گونه اثر، همگون و متناسب است و ردپای شاعرانگی را می‌توان در کلماتش دید. سبک این نویسنده رئالیسم است که در برخی از آثار مانند رمان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» رگه‌هایی از ناتورالیسم در آن نهفته است.[۳۴]
در حوزه شعر، بیشترین اشعاری که سروده است یا گردآوری کرده است مربوط‌ به جنگ است که طبق تعریف و تقسیم‌بندی منتقدان در زمره اشعار دفاع مقدس قرار می‌گیرد. محاوره‌نویسی، آشنازدایی، غیرخطی‌بودن روایت شعرها و برجسته‌کردن تاریخ در برخی از اشعار، از ویژگی‌های سروده‌های شرفی خبوشان است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

جوایز و افتخارات

  • نامت را بگذار وسط این شعر، نامزد دو جایزهٔ قلم‌ زرّین در سال١٣٩٢ و شعر دفاع مقدس در سال١٣٩٢
  • بالای‌سر آب‌ها بهترین اثر برگزیده کتاب سال دفاع مقدّس در سال۱۳۸۹
  • موهای تو خانهٔ ماهی‌هاست بهترین اثر برگزیده رمان نوجوان جشنواره داستان انقلابو اثر برگزیده جشنواره اشراق
  • عاشقی به‌سبک ون‌گوگ نامزد سه جایزه: جلال آل‌احمد، قلم‌ زرّین و شهید غنی‌پور در سال١٣٩۴
  • بی‌کتابی برندهٔ کتاب سال و جایزه جلال آل‌احمد و نیز تقدیرشده در جایزه‌ غنی‌پور در سال۱۳۹۶
  • «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» دریافت مقام اول در دهمین جشنواره داستان انقلاب
  • «کارخانه اسلحه‌سازی داوود داله» شایسته تقدیر در جایزهٔ غنی‌پور

بررسی چند اثر

عاشقی به‌سبک ون‌گوگ

«عاشقی به‌سبک ون‌گوگ» داستانی سیاسی است و درون‌مایه آن مبارزهای مردمی، علیه حکومت ستم‌شاهی ایران با رویکردی تاریخی است. داستان مشتمل بر چهار فصل است که در فصل نخست، شیدایی در سگ‌دانی، آغاز راهِ عاشقی شخصیتِ اول این کتاب است. داستان با زوایهٔ دید اول‌شخص روایت می‌شود. البرز راوی داستان، فردی سرخورده و درعین‌حال فردی باهوش و هنرمندی نقاش است که ترس‌ها و اندوه خود را در هنر نقاشی‌اش پنهان می‌سازد. بدین‌سبب انتقال حس‌های تازه از طریق شخصیت‌ البرز و تلطیف آن با فضای هنر نقاشی، خواننده را با خود همراه می‌کند. نویسنده با رفت‌وبرگشت‌های پیاپی در بستر زمان، گذشته و حال، آدم‌های داستان را به مخاطب می‌شناساند و شخصیت‌های داستان را شناسنامه‌دار می‌کند. در بخش پایانی داستان، راوی خیلی زود، ناگهان به تمام آن احساسات پشت پا می‌زند. این گسست عاطفی و این حس‌عاشقی با حس‌های لطیف و نقش‌برجسته راوی، بر بوم نقاشی که حالا معلوم نشده است چه جایگزینی برای آن یافته، برای مخاطب قابل‌فهم و پذیرفتنی نیست؛اما مهم‌ترین مشکل داستان «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ»، زاویهٔ دید آن است. روایت زاویهٔ دید اول شخص داستان، من راوی، در بخش پایانی کتاب، درست همان جایی که مخاطب با شخصیت‌ها و راوی‌ داستان انس والفت یافته و مجذوبش شده،‌ رها می‌شود و به سراغ زوایهٔ دید دیگری می‌رود. اما این رمان به‌رغم برخی‌ کاستی‌های فنی، به‌دلیل مایه‌های ادبی، نثر پاکیزه، جزئی‌نگری‌ها و حسی‌بودن، اثری توجه‌برانگیزاست.[۳۵]این رمان بهار١٣٩٣پس از آنکه دو سال در انتظار مجوز چاپ بود سرانجام توسط انتشارات شهرستان ادب به زیور طبع آراسته گردید. طرح جلد کتاب نیز راز و رمز و پیچیدگی خاص خود را دارد و خواننده در طول داستان دنبال کشف طرح جلد، می‌گردد تا جایی که وسط‌های داستان، آنجا که باهوز صحبت از بریدن گوش می‌کند، راز طرح‌جلد کتاب فاش می‌شود.[۳۶]

نقدی بر عاشقی به‌سبک ون‌گوگ

فضاسازی کتاب آن گونه است که هنگام خواندن، با چشم وقایع را می‌بینیم. مهم‌ترین فصل کتاب، فصل آخر است. آن‌جا که «باهوز» به آرزویش می‌رسد و دانای کل می‌شود و خودش را روایت می‌کند. در فصل آخر، خواننده تمام ظلمی را که به مردم پابرهنه از سوی رژیم‌های شاهنشاهی وارد شده، با تمام وجود لمس می‌کند. نقطه ضعف داستان، ادبیات گاه‌گاه باهوز است. او توصیف یا جمله‌ای به کار می‌برد که برای نقّاش ‌کم‌حرف بیرونی و پرحرف‌ درونی که در درونش غوغایی برپاست، بزرگ است. خواننده احساس می‌کند خود نویسنده است که تعریف می‌کند، نه باهوز. باهوز برعکس شخصیت مردانه‌اش که باید کلی‌نگر باشد, بسیار به جزئیات توجه کرده است. نویسنده شخصیت باهوز را تحت‌تاثیر ون‌گوگ پرورانده است. مأهیت باهوز آنقدر بی‌همتا هست که نباید با یک نقاش خارجی، ولو نقاش بزرگی مثل ونگوک مقایسه شود.[۳۷]


روایت دلخواه پسری شبیه سمیر

این رمان تازه‌ترین اثر داستانی محمدرضا شرفی خبوشان است که قرار است به‌زودی توسط انتشارات شهرستان ادب راهی بازار شود. اثری که سال١٣٩٧ مقام اول را در دهمین جشنواره داستان انقلاب از آن خود کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه شرفی خبوشان شخصیت‌های کتاب را عراقی و از اعضای حزب‌ بعث معرفی و بیان کرد: «بخشی از داستان به سال‌های تبعید حضرت امام(ره) در عراق و دوران تبعید می‌پردازد. برهمین‌ اساس داستان در این کشور روایت می‌شود.» او برای تألیف این رمان از مدت‌ها قبل تحقیق و پژوهش را آغاز کرده بود و مطالعات گسترده‌ای انجام داده بود.[۳۸]


نامت را بگذار وسط این شعر

مجموعۀ شعر سپیدِ محمدرضا شرفی­ خبوشان که انتشارات شهرستان ادب سال۱۳۹۱ در٧٨ صفحه چاپ کرد. عموماً اشعار این مجموعه، شعرهایی برای دفاع مقدس است.از ویژگی‌های بارزکتاب، آشنایی­‌زدایی­‌های برخی اشعار است. در صفحۀ٢٠این کتاب، سه شعر کوتاه به نام «سه اپیزود» است که از کلمات یوسف، یونس و سلیمان استفاده شده و شاعر از پیش­‌زمینۀ ذهنی و عقبۀ تاریخی آن کلمات، آشنایی‌زدایی انجام داده است. در برخی از اشعار روایت غیرخطی وجود دارد و به‌سبب کنش و واکنشی که در روایت غیرخطی بین متن و ذهن مخاطب اتفاق می­‌افتد، مخاطب اندیشه بیشتری در کشفِ پیامِ شاعر می­‌کند. دراین مجموعه، چند شعر به‌ زبان محاوره نوشته شده است و این شکستگی در زبان، ارتباط خواننده با شعر را بیشتر کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

چقدر خندیدیم *** به مرتضی گفتم: *** تا وقتی بمیری *** مجبوری مؤدب باشی *** چون پایی نداری که دراز کنی. *** یحیی گفت: *** از تهِ گلویش *** دَمِ خودم گرم *** دیگر سر کسی داد نمی‌­زنم. *** اصغر مرده بود از خنده *** به آستین­‌های خالی­‌اش نگاه کردیم؛ *** دستی نداشت *** که دراز کند. *** تا آخر دنیا *** توی سفرۀ کسی *** دست نمی­‌برد. *** چقدر خندیدیم! *** تا آخر دنیا *** تا آخر دنیا، امّا *** همۀ ما دل داشتیم *** و آن شب *** با دل­‌های وامانده­‌مان *** آن‌قدر خندیدیم *** که حتی اشک از گوشۀ تنها چشم من *** بیرون آمد.[۳۹]

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

واج، روزگار، شهرستان ادب، انتشارات سوره مهر، انتشارات علمی و فرهنگی و موسسه علمی و فرهنگی صاحب‌الزمان(عج)

منبع‌شناسی

مقاله‌هایی دربارهٔ آثار شرفی خبوشان

  • «نگاهی به مجموعه شعر دفاع مقدس «پوتین من کجاست؟» چاپ‌شده در روزنامه ایران.
  • «واقع‌گرایی در مرثیه‌ای سهمگین» نوشتهٔ محمدرضا وحیدزاده منتشرشده در روزنامهٔ وطن امروز مورخ ۶خرداد۱۳۹۶.[۴۰]

نوا، نما، نگاه

در قاب تصاویر

صدای نویسنده






رونمایی از رمانی که پس از دو سال مجوز چاپ گرفت

پانویس

  1. «نوشتن و زیستن». 
  2. «آتیه داستان ایرانی». 
  3. «زندگی‌نامه». 
  4. «گفت‌وگو با خبوشان». 
  5. «ممیزی». 
  6. «کمک به سیل‌زدگان». 
  7. «روایت‌گری شعر». 
  8. «قهر با داستان‌هایم». 
  9. «پوتین من کجاست». 
  10. «پایگاه نقد داستان». 
  11. «دولت‌آبادی مدرن». 
  12. «دور از حواشی». 
  13. «جایزه ملی». 
  14. «احمد دهقان». 
  15. «ره‌هش امیرخانی». 
  16. «مجید قیصری». 
  17. «علی اصغر عزتی پاک». 
  18. «فرشته کتاب». 
  19. «دوره آل‌جلال». 
  20. «کارگاه تخصصی مراکز استان‌ها». 
  21. «کارگاه رمان سمنان». 
  22. «کارگاه مکتب مهر». 
  23. «کارگاه گنبد کاووس». 
  24. «کارگاه حوزه هنری همدان». 
  25. «دبیر علمی جایزه جلال آل‌احمد». 
  26. «داور یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد». 
  27. «داور جایزه داستان استان قزوین». 
  28. «دیدار با مقام معظم رهبری». 
  29. «تاثیر دولت‌آبادی». 
  30. «اقتباس سینمایی از عاشقی به‌سبک ون‌گوگ». 
  31. «مصاحبه با روزنامه شهرآرا». 
  32. «مصاحبه با روزنامه فرهیختگان». 
  33. «شعر دفاع مقدس». 
  34. «سبک نویسنده». 
  35. «رمانی سیاسی». 
  36. «راز عاشقی ون‌گوگ». 
  37. «نقدی بر عاشقی به‌سبک ون‌گوگ». 
  38. «روایت سمیر در عراق». 
  39. «شعر». 
  40. «واقع‌گرایی در مرثیه‌ای سهمگین». 
  41. «مصاحبه شبکه چهار». 
  42. «آرت تاکس». 
  43. «مصاحبه رادیوی با شابک». 

منابع

  • شرفی خبوشان، محمدرضا (۱۳۹۷). بی‌کتابی. تهران: شهرستان ادب. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۸۸۹-۹۷-۹.
  • شرفی خبوشان، محمدرضا (۱۳۹۱). نامت را بگذار وسط این شعر. تهران: شهرستان ادب. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۸۸۹-۰۳-۰.

پیوند به بیرون

  1. «نوشتن تمرینی برای زیستن است». خبرگزاری کتاب ایران، ۱۴بهمن۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٣مهر۱۳۹٨. 
  2. ««آتیه داستان ایرانی» در جایزه ادبی جلال تقدیر شدند». شهرستان ادب، ۲۲آذر۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٣مهر۱۳۹٨. 
  3. «مجموعه داستان «بالای سر آب‌ها» اولین داستان چاپ شده شرفی خبوشان است». کتاب بنویس، ٣مرداد۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٣مهر۱۳۹٨. 
  4. «آموزش و پرورش برای استفاده از ظرفیت دبیران صاحب‌قلم برنامه ندارد». خبرگزاری فارس، ١٣مرداد۱۳۹٣. بازبینی‌شده در ٣مهر۱۳۹٨. 
  5. «شرفی خبوشان از خودش می‌گوید». ورامین، ۲۸اسفند۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ٣مهر۱۳۹٨. 
  6. «مستند محمدرضا شرفی خبوشان در برنامه فیروزه شبکه افق». شبکه افق، ۱۹اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  7. «اتفاقات جایزه جلال ناراحتم نکرد». روزنامه صبح نو، ۲۱خرداد۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  8. «عاشقی به‌سبک ونگوک پس از دو سال عاقبت مجوز چاپ گرفت». روزنامه صبح نو، ۲۷آبان۱۳۹۲. بازبینی‌شده در ۴مهر۱۳۹٨. 
  9. «اهدای جایزه به سیل‌زدگان». خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی، ۲۴فروردین۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ۴مهر۱۳۹٨. 
  10. «درس‌گفتار شرفی خبوشان در اردوی آفتابگردان‌ها». رادیو شعر و داستان. بازبینی‌شده در ۴مهر۱۳۹٨. 
  11. «شرفی خبوشان در برنامه کتاب باز از خودش می‌گوید». شهرستان ادب، بهمن۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ۴مهر۱۳۹٨. 
  12. «در جشنواره «سوره جوان» طراوت در حاضران موج می‌زند». خبرگزاری مهر، ۱۷مهر۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ۴مهر۱۳۹٨. 
  13. «شعر روایت اروند». ورامین، ۲۰مرداد۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۴مهر۱۳۹٨. 
  14. «منتقد پایگاه نقد داستان». نقد داستان. بازبینی‌شده در ٢٠مهر۱۳۹٨. 
  15. «نشست بازخوانی و نقد رمان «عاشقی به‌سبک ون‎گوگ» در فرهنگ‎سرای انقلاب». شهرستان ادب، ۱۵آذر۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  16. «کتاب در جامعه ما گران نیست و ارزان‌تر از آن چیزی نداریم». حلقه وصال، ١٠خرداد۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  17. «هر چه بیشتر در مورد کتاب صحبت کنم، بیشتر به کتاب ضربه زده‌ام». شهرستان ادب، ١تیر۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  18. «تمام تلاشم دوری از حاشیه‌‌هاست». تسنیم، ۱۴مهر۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢١مهر۱۳۹٨. 
  19. «امسال هیچ کتابی را از قلم نمی‌اندازیم». صبح نو، ۶مهر۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢١مهر۱۳۹٨. 
  20. «احمد دهقان صداقت را وارد زبان داستانی کرد». ایبنا، ۵مهر۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  21. «شرفی‌خبوشان از «ره‌ش» می‌گوید». اینستاگرام. بازبینی‌شده در ٨مهر۱۳۹٨. 
  22. «نقد «نگهبان تاریکی» با محمدرضا شرفی خبوشان، محمد قائم‌خانی و مجید قیصری». اشهرستان ادب، ۱۰تیر۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ۵مهر۱۳۹۷. 
  23. «شرفی خبوشان:عزتی پاک مثال‌زدنی و نگاهش به‌شدت عدالت‌محور است». شهرستان ادب، ۱۹شهریور۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  24. «روایت شرفی خبوشان از عدالت آموزشی در دوره‌های داستان‌نویسی». شهرستان ادب، ۲۷تیر۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  25. «انسان نظاره‌گر خنثی نمی‌تواند صاحب ایده‌های متنوع باشد». حوزه هنری، ۶مهر١٣٩٨. بازبینی‌شده در ٢مهر۱۳۹٨. 
  26. «ارمان، استخدام تخیل است». حوزه هنری، ٧مهر١٣٩٨. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  27. «اساتید کارگاه‌های مکتب مهر معرفی شدند». خبرگزاری مهر، ۱تیر۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  28. «شریفی خبوشان مدرس کارگاه داستان‌نویسی استان گلستان». پایگاه خبری ترکمن‌های ایران، ١٣تیر۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  29. «تجربه‌های شخصی در نوشتن رمان». حوزه هنری همدان، ١٢اسفند۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  30. «شرفی خبوشان دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد شد». جایزده ادبی جلال، ١مهر۱۳۹٨. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  31. «شرفی خبوشان داور یازدهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد شد». جایزده ادبی جلال، ١۴آذر۱۳۹٧. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  32. «شرفی خبوشان داور جشنواره داستان کوتاه قزوین». ایبنا، ۲۳فروردين۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  33. «روایت محمدرضا شرفی خبوشان از دیدار رهبری». شهرستان ادب، ۲۲مهر۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  34. «سعی کردم متاثر از «کلیدر» نباشم». خبرگزاری فارس، ۲٠دی١٣٩۴. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  35. «فیلم سینمایی برگزیده جایزه ادبی شهید اندرزگو ساخته می‌شود». سینماپرس، ۶شهریور۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  36. «مصاحبه شرفی خبوشان با روزنامه شهرآرا». شهرآرا آنلاین، ۶شهریور۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  37. «شعار شاه باید برگردد از نخواندن تاریخ است». شهرستان ادب، ٣بهمن۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  38. «دیدار با امام خمینی در تبعید به روایت شرفی خبوشان». شهرستان ادب، ۱۳خرداد۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  39. «چه کِیفی دارد! شعری از محمدرضا شرفی‌خبوشان». شهرستان ادب، ٣مهر۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  40. «عاشقی به‌سبک ون‌گوگ تلفیق موفقیت‌آمیزی از عشق، سیاست و تاریخ است». خبرگزاری تسنیم، ۱۲آذر۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  41. «اشعاری که به اجتماعِ بعد از جنگ تشر می‌­زند». شهرستان ادب، ٣٠تیر١٣٩٧. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  42. «داستانی سیاسی است با درونمایه مبارزات مردمی». بولتن نیوز، ۳۰آبان۱۳۹۴. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  43. «نگاهی به عاشقی به‌سبک ون‌گوگ». شهرستان ادب، ۱۷خرداد۱۳۹۴. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  44. «رمانی از سال‌های تبعید حضرت امام در عراق». حامیان ولایت، ۶بهمن١٣٩٧. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  45. «شرفی خبوشان در روایت ماه شبکه چهار». شهرستان ادب، ۲۴دی۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  46. «انقلاب و جنگ دو رخداد مهم است». آرت تاکس. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  47. «شخصیت‌ها در رمان شرفی خبوشان دم‌دستی نیستند». تسنیم نیوز، ۱۲خرداد۱۳۹۴. بازبینی‌شده در ٢٩مهر۱۳۹٨. 
  48. «بعضی از شاگردهایم می‌دانند نویسنده‌ام». رادیوجوان، ٢۵مرداد۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨. 
  49. «فرشته کتاب». اینستاگرام محمدرضا شرفی خوبشان. بازبینی‌شده در ٧مهر۱۳۹٨.