نثر علی شریعتی

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نثر علی شریعتی
پرونده:Ktabkhaneh shariaati.png
سرنوشت تو متنی است که
اگر ندانی دست‌های نویسندگان
اگر بدانی، خود می‌توانی نوشت.
نام اصلی نثر ادبی علی شریعتی؛
بررسی نمونه‌ای چند اثر
سبک نوشتاری ادبی‌تحقیقی
کتاب‌ها کویر، هُبوط و...
دلیل سرشناسی تأثیرگذاری بر ادیبان معاصر
اثرگذاشته بر جوانان دههٔ شصت به‌بعد
اثرپذیرفته از خواجه عبدالله انصاری
نوشتن را باید از جایی آغاز کرد!
پرونده:Shariati.hokm.jpg
آقای علی مزینانی شریعتی
استادیار دانشکدهٔ ادبیات و علوم‌انسانی مشهد

به‌طوری‌که درخواست نموده‌اید به‌استناد تبصره الحاقی ماده۷۴ قانون استخدام کشوری، به‌موجب این حکم از تاریخ ۵۲/۱۰/۱ به افتخار بازنشستگی نائل می‌شوید.
حقوق بازنشستگی شما از طریق اداره‌کل بازنشستگی تعیین و طبق حکم جداگانه‌ای اعلام خواهد شد.[۱][۲]
دیدار با شریعتی در خانه‌موزه‌اش

نثر علی شریعتی و سبک نویسندگی او در میدان نثر و نظم ادب پارسی جایگاه ویژه‌ای دارد و از نمونه سبک‌های تأثیرگذار بر جامعهٔ تحصیل‌کرده‌ٔ عصر حاضر است؛ چراکه شریعتی را در شمار مفاخر و مشاهیر معاصر و مبدع نثر تحقیقی‌انتقادی می‌دانند.[۳]

* * * * *

«از سکوت اگر به خشم آمدی، سکوت کن.»
علی شریعتی از جنبه‌های علمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و مبارزاتی، محل تفحص و پژوهش است و در این میان «نگارش ادبی» او نیز به‌تنهایی درخور توجه و گفت‌وگوست؛ چراکه قلم توانایی داشت و از ابزارهای ادبی، به‌تناسب موضوع گاه تیز و انتقادی و گاه نرم و شاعرانه، بهره می‌گرفت؛ تاحدی‌که برخی شریعتی را خالق سبک جدیدی در سدهٔ کنونی دانسته‌اند که تلفیقی از نگارش ادبی‌مذهبی و انتقادی است.
نثر علی شریعتی گویای آن است که نگارندهٔ هُبوط، کویر و هبوط در کویر، بر علم بیان و بدیع در ادبیات تسلط کافی دارد و هرگز صنعت‌های ادبی را تصنعی به‌کار نگرفته است. صنعت «تکرار» که شریعتی گاه در آثار ادبی‌اش بسیار بهره گرفته قاعده‌ای در سبک نوشتارش شده است که با کمک آن، کلامش را ضرب‌آهنگ می‌کند و ساختار نثرش را منسجم. آنچه سبب می‌شود برخی نثر علی شریعتی را تغزلی، خطابی و تعلیمی از نوع نثر خواجه عبدالله انصاری بدانند آشنایی کافی او به موسیقی درونی یا صنایع بدیع لفظی و نیز برجسته‌ساختن این صنعت در کلام است.[۳]

قلم توتم من است؛ توتم ماست
♦ ♦ ♦ ♦ ♦
به قلمم سوگند؛ به خون سیاهی که از حلقومش می‌چکد سوگند؛ به رشحهٔ خونی که از زبانش می‌تراود سوگند؛ به ضجه‌های دردی که از سینه‌اش بر می‌آید سوگند... که توتم مقدسم را نمی‌فروشم؛ نمی‌کُشم؛ گوشت و خونش را نمی‌خورم؛ به دست زورش تسلیم نمی‌کنم؛ به کیسهٔ زرش نمی‌بخشم؛ به سرانگشت تزویرش نمی‌سپارم...
♦ ♦ ♦ ♦ ♦
دستم را قلم می‌کنم و قلمم را از دست نمی‌گذارم؛ چشم‌هایم را کور می‌کنم؛ گوش‌هایم را کر می‌کنم؛ پاهایم را می‌شکنم؛ انگشتم را بندبند می‌بُرم؛ سینه‌ام را می‌شکافم؛ قلبم را می‌کُشم؛ حتی زبانم را می‌برم و لبم را می‌دوزم؛ اما قلمم را به بیگانه نمی‌دهم...
♦ ♦ ♦ ♦ ♦
به جان او سوگند که جان را فدیه‌اش می‌کنم؛ اسماعیلم را قربانیش می‌کنم؛ به خون سیاه او سوگند که در غدیر خون سرخم غوطه می‌خورم؛ به فرمان او هر جا مرا بخواند، هر جا مرا براند، در طاعتش درنگ نمی‌کنم.
♦ ♦ ♦ ♦ ♦
بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به‌صلیبم کشند؛ به چهار میخم کوبند؛ تا او که استوانه حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود؛ شاهد رسالتم گردد؛ گواه شهادتم باشد؛ تا خدا ببیند که به نام‌جویی، بر قلمم بالا نرفته‌ام؛ تا خلق بداند که به کام‌جویی، بر سفره گوشت حرام توتمم ننشته‌ام...
♦ ♦ ♦ ♦ ♦
...هرکس را، هر قبیله‌ را، توتمی است؛ توتم من، توتم قبیلهٔ من، قلم است.
(گزیده‌ای از مقالهٔ «توتم‌پرستی»، نوشتهٔ علی شریعتی)

از میان یادها

از شیفتگی تا تأثیرپذیری

شریعتی سال‌هایی چند از عمر خود را در فرانسه گذرانده و طبیعی است که از ادبیات غنی این کشور بهره برده باشد. در جای‌جای کتاب کویر به‌ویژه در نوشته‌ٔ اول که نام این کتاب را بر پیشانی دارد حین ترسیم فضاهای مدنظرش از تشبیه‌ها و توصیف‌های متصل و متوالی استفاده می‌کند به‌گونه‌ای که نوشته‌های نویسندگان قرن ١٨ و ١٩ فرانسه و امثال بالزاک و آندره ژید را به‌‌ذهن می‌آورد. آثاری که توصیف‌گرایی و احساس‌گرایی، دو ویژگی غالب خالقان آنان بود و البته شریعتی، خود نیز در بخشی از کتاب کویر می‌نویسد که زمانی بسیار شیفته‌ٔ دکارت و آندره ژید بوده است.[۴]

نوشتن را شروع کنیم حتی از...!

سارا شریعتی دربارهٔ اهمیت نوشتن نزد پدرش چنین تعریف می‌کند:

«یک بار در آن ایامی که باباعلی زندان بود من به ابتکار خودم شروع به شعارنویسی در دست‌شویی مدرسه کردم. مدیر مدرسه باخبر شد و مادرم را صدا زد. موضوع را به او گفت و خیلی جدی تهدید کرد که اگر این کار ادامه پیدا کند به گوش ساواک می‌رساند. پس از آزادی بابا مادرم قضیه را برای او تعریف کرد و پدرم با خنده گفت: من کتابی نوشته‌ام به نام «از کجا آغاز کنیم». حالا دخترم از دست‌شویی آغاز کرده است.»[۵]

مؤلفه‌های سبک و لحنش در یک نگاه[۳]

YesY آثار انتقادی شریعتی که همگی را با آگاهی بر زندگی و آثار سرآمدان زمان خود، می‌نوشت سرشار از نفوذ و زیبایی کلام است. نمونه‌ایی از نثر تحقیقی‌انتقادی در بین آثار شریعتی، کتاب بازگشت به خویش است.
YesY استفاده از ترکبیات کلمات که نوشتارش را شیوا و نافذ کرده دیگر ویژگیِ مشهود در کویر است. شریعتی در کنار کاربرد عبارات و واژگان فارسی سره که خاصهٔ اهل قلم است کلمات عامیانه نیز به‌کار می‌برد تا متنش برای عامهٔ‌ مردن نیز مفهوم باشد.
YesY بهره‌جستن از واژه‌های متضاد در تک‌تک کتاب‌هایی که شریعتی از خود به‌جا گذاشته سبکی است برای این نویسنده، قدری منحصربه‌فرد و گویی بیانگر تضاد و کشاکشِ درونی برخی مفاهیم و مسائل در اندیشهٔ اوست که خوبی و بدی دو سر این منظومه فکری را می‌سازد.
YesY سه عنصر بسیار مهم و همواره مشترک، پربسامد و تکرارشونده که شریعتی در تمامیِ آثار مکتوب مستقیم و غیرمستقیمِ خود، گاه مفصل و گاه مختصر به آن‌ها می‌پردازد «خودسازی»، «خودشناسی» و «خودباوری» است.

به دو شیوهٔ کاملاً متفاوت می‌نوشت

نوشتار شریعتی هم«ایجاز» دارد و هم «اطناب».

من تمام تلاشم این است که حرفم را بزنم و همهٔ ترسم این است که آن را بد بفهمند. این است که آن‌همه شرح و بسط می‌دهم و بازهم خیلی بد می‌فهمند و اما در آنجاها که می‌بینید مسئله‌ای را چند بار تکرار کرده‌ام می‌خواهم بگویم که من جز این، هیچ حرف دیگری ندارم؛ بقیه همه، حاشیه است؛ مثلاً زر، زور و تزویر، هرجا که جز تکرار این سه، حرف دیگری زده‌ام، پشیمانم.[۶][۷]

هرچند به‌لحاظ سبکی همواره تمایلش به درازنویسی بود گاهی از این میل ثابت خویش فاصله می‌گرفت و به‌نفع موضوع و مخاطب، جملات را کوتاه و ساده می‌نگاشت و البته که علی شریعتی در تمام متونی که سخن را طول و تفصیل داده نیز کلامش همیشه آمیخته با توصیفاتی زنده، جاندار و اغلب شاعرانه است. این سبک غالباً ویژگیِ نوشته‌هایی از اوست که به یک موضوع محدود می‌شود؛ اما آنجاکه اظهارنظرهایش را بیان می‌کند به سادگی زبان و روشن‌گویی و گاهی نیز به زبان کنایی گرایش دارد.[۳]

بررسی موشکافانه‌ترِ ویژگی‌های چند اثر

آشنایی با نثر علی شریعتی در متون ادبی وی با بررسی دقیق‌تر چهار اثر هبوط، کویر، «انسان» و «نامه‌ها» میسر است. ساختار این ویژگی‌های مشترک چنین است:


روح‌های اندک و بی‌سرمایه‌اند
که در بی‌دردی، به ابتذال می‌کشند.
سخنی از حقیقت سرشار است که
هیچ مصلحتی گفتن آن را ایجاب نمی‌کند.
پرونده:Habot dar kavir.png
در گذار عمر، بر راه حیات، بادهای سردی وزان است.
«زنهار»! خوشتن را بر آن‌ها عرضه کنید.
کتابخانه‌‌ٔ عمومی شریعتی در مشهد
تأسیس: ۱۳۰۲، در شرف صدسالگی!
[۸]

درنگی در کویر

کویر نوشته‌ای است کوتاه از علی شریعتی که واکاوی نثر آن از جنبهٔ ادبی در توصیفی دهگانه می‌گنجد. این ویژگی‌ها شاید در دیگر آثار شریعتی نیز مشهود باشد؛ اما کنارهم و هم‌زمانی آن‌ها در «کویر» معرف آن است که متن «کویر» از هر متن متعارفی متمایزتر و تفسیرپذیرتر است.[۹]
موضوع «کویر» داستان جداییِ انسان از خداوند و هُبوط او روی زمینی است که در آن گرفتار دردِ «بودن» و جدابودن از خداوند می‌شود و سرانجام با رسیدن به پروردگارش، از رنج و محنتِ بودن رهایی می‌یابد.[۶] برشمردن ویژگی‌های چندگونه‌ایی این اثر، تجزیه و تشریح پیکر مردهٔ «کویر» است؛ اما «کویر» زنده و زیبا همان کویرِ خواندنیِ خوانده‌شده و خوانده‌شونده است:[۹]

تاریخی‌نگاری

شریعتی تاحدی لحن تاریخی‌گرایانه دارد و این تاریخی‌گرایی بیشتر در به‌کارگیری واژه‌ها خودنمایی می‌کند. «مدرسهٔ قدیمه»، «سنت‌الاولین»، «ضیاع»، «عقار» و...، نمونه‌ای از این واژه‌هاست. البته که او متعلق به نسل گذشته است؛ اما تفاوت زبان نسل گذشته و نسل اکنون به‌اندازهٔ تفاوتی که در سیاق کلام شریعتی دیده می‌شود نیست. ساختار جمله‌های او بیشتر به نثر سده‌های چهارم تا ششم هجری، به‌ویژه نثر حدود العالم و تاریخ بیهقی نزدیک می‌شود؛ اما درعین‌حال، شیوا و روان است چون کاملاً نامتعارف نیست.[۹]

تلمیح‌گویی

«ناله‌های آن امام راستین و بزرگم را که همچون این شیعهٔ گمنام و غریبش در کنار آن مدینهٔ پلید و در قالب آن کویر بی‌فریاد، سر در حلقوم چاه می‌برد و می‌گریست.»
جملهٔ بالا نمونه‌ای از اشاره‌های بینامتنی پنهان یا تلمیحی است؛ چراکه شریعتی از اشارهٔ مستقیم به نام شخص پرهیز کرده است؛ اما به‌سادگی نام علی(ع) را به‌خاطر می‌آورد.[۹]

تاریخ‌گریزی

«بی‌تاریخ» و نه «ناتاریخ» بودن و نیز «بی‌مکان» و نه «نامکان» بودن ویژگی ماندگاریِ کویر است. شریعتی با صراحت زمان و مکان را به‌هم می‌ریزد و با اشاره به زمان‌ها و مکان‌های مشابه، تمام تاریخ‌ها و فضاها را از زمان و مکان مشخص و واقعی جدا می‌کند. وقتی می‌نویسد: «چه فاجعه‌ای است در آن لحظه که یک مرد می‌گوید!... چه فاجعه‌ای!...»، زمان و مکان از مدینه و زمان علی فراتر می‌رود.[۹]

سبک‌آمیزی

درهم‌آمیختن سبک رسمی و غیررسمی و گاه عامیانه، تفاوتی معنادار در نثر علی شریعتی است که در کویر به‌وضوح دیده می‌شود: «گویی اصحاب پیامبرند یا امام و یا سوختگان آتش ارادت هستند که از مرادشان سخن می‌گویند و من هرگاه با همکلاسانم می‌نشینم و باهم خاطرات زمان تحصیل را نشخوار می‌کنیم دل‌هامان را از دردِ خنده می‌گیریم که آن روز در کلاس معلم خطمان «موش» ول دادیم و... .»[۹]

نوواژگان‌ها

«مهتاب خرابه»، «برق خندهٔ آذرخشی»، «درد گریهٔ تندری»، «دستگاه‌های مجله‌دار و قلم‌دار و مصاحبه‌ساز و قراردادبند»، «محاق سکوت»، «نگاه‌های لوکس»، «نیمه‌مرحوم» و...، این‌دست واژه‌ها و ترکیب‌های «نوساخته» در متن کویر به‌وفور دیده می‌شود و به‌این‌سبب که معنای کانونی آن‌ها هنوز قوام نیافته و در ذهن گویش‌وران جانیافتاده، وارد واژگان زبان نشده است. درنتیجه تفسیرپذیرتر از واژه‌های دیگرند و معنایی پویاتر دارند و قادرند عمق معناییِ بیشتری به متن بدهند؛ گرچه دربارهٔ آن‌ها نیز تغییر معنایی چه به‌شکل «هم‌زمانی»، یعنی گسترش معنایی و استعاره‌سازی و چه به‌شکل «در زمانی» امکان‌پذیر است.[۹]

زنجیروارگی

تکرار صفت‌ها و اسم‌ها ضرب‌آهنگی خاص به متن می‌دهد و کوبش و برجسته‌سازی زنجیروار متن با جمله‌های بلندی که پی‌درپی، به‌صورت هم‌پایه یا موصولی، به‌هم پیوند می‌خورد بیشتر و بیشتر می‌شود؛ زیرا خواننده اسم‌ها، صفت‌ها، قیدها، فعل‌ها و درنهایت بندها، جمله‌ها و حتی پاراگراف‌ها را پیوسته می‌خواند نه با وقفه‌ٔ ایستای نقطه، بلکه تنها با عطفِ «و»، «که»، «کاما» و مانند آن‌ها. این است که اثر ذهن خواننده را برمی‌انگیزد و پیوسته می‌کوشد تا برداشت خود را بر خواننده تحمیل کند؛ چراکه این تکرار باعث «برجسته‌شدن» و «چشمگیرشدن» سازه‌ها و عناصر مدنظر نویسنده می‌شود: «بی‌دیوار، بی‌حصار، بی‌شکنجه، بی‌شلاق، بی‌جان، بی‌قزاق...» و «در غرفه‌های مساجد یا مدرس‌های مدارس می‌نشستند و حضور در محضرشان، نه پرداخت مبلغ و مدرک و شرایط می‌خواست و نه دریافت غبغب و دبدب و شمایل!»[۹]

تناقض‌پردازی

متناقض‌نمایی در تجلی بهشت و دوزخ در آسمان و زمینِ «کویر»، رودرروی هم و به‌طور هم‌زمان، به‌چشم می‌خورد؛ طوری‌که تفسیرپذیری و ابهام ایجاد می‌کند.
و در جایی دیگر تناقض بین آوای سیر سیرک و «صریح‌ترشدنِ» سکوتِ شب کویر است: «فریادهای غلتان و طولانیِ قورباغه‌هایی که در دوردستِ صحرا می‌خواندند و آوای سیر سیرک‌هایی که هیچ‌جا نیستند و گویی از غیبت سوت می‌کشند سکوت شب کویر را صریح‌تر می‌نمود.» و همچنین است «پایان سرزمین حیات» در مقابل «آغاز سرزمین ماوراءالطبیعه» و «روییدن رؤیا در کویر» در مغایر «نروییدن درخت».
به این روندِ متناقض‌نمایی، فرآیند «وارونه‌سازی» را نیز باید افزود: «ادارهٔ نمی‌دانم چی‌های عالیهٔ ویژهٔ نسخ چاپی به نسخه‌های خطی...» شریعتی در این جمله روند تبدیل‌شدن نسخه‌های خطی به چاپی را وارونه کرده است و جالب‌تر اینکه نسخهٔ خطی، قدیمی‌تر از نسخهٔ چاپی است و طبیعتاً جمع آن باید جمع مکسر عربی «نسخ» می‌بود؛ اما برای آن «ها» به‌کار رفته است. البته شاید ناخودآگاه باشد؛ اما چنین تفسیر و برداشتی را ایجاد می‌کند.[۹]

دوگان‌نگری

تقابلِ «دو نگاه» که خود، عامل تشدید تفسیرهای متفاوت می‌شود ویژگیِ بسیار بارز نثر ادبی شریعتی در کتاب کویر است: «و هر سال، تابستان‌ها به اصل خود، مزینان برمی‌گشتیم و به‌تعبیر امروزمان، می‌رفتیم.»
به‌تعبیر امروزمان، بیانگر این اصل است که هر خواننده و تفسیرگر به‌تعبیر «امروز خود» متن را می‌خواند و این آغاز جاودانگی و بی‌تاریخی است.[۹]

لایه‌لایه‌نویسی

اینکه نویسنده در اثرش منظورِ نهایی و اصلیِ خود را گام‌به‌گام و در لایه‌های مختلف از طریق رسیدن به منظورهای آغازین و میانی طی و پدیدار کند؛ یعنی متن «لایه‌ای» است. درواقع صدق و کذب هر گزاره، پیوسته بر صدق و کذب و نتیجهٔ گزارهٔ بعدی تأثیر می‌گذارد و درنهایت این گزارهٔ «تناقض‌دار» آخرین است که برداشتی تازه ارائه می‌کند: «... و یا فیزیک‌دانی جهانی که انشتین در ملاقاتی که با وی کرده است گفته که من سی سال است که حرف می‌زنم و کسی نمی‌فهمد و این جوان ایرانی سه ساعت است حرف می‌زند و من نمی‌فهمم! و این تنها جمله‌ای است در زبان بشری که درعین‌حال که از بیخ دروغ است از پایه راست است!»[۹]

تصویرپردازی

«تصویرسازی» نیز در کنار «لایه‌لایه‌نویسی» تفسیرپذیری را به‌اوج می‌رساند؛ زیرا وقتی کلام با عناصر زبانی نظیر سازه‌ها، واژه‌ها و ساخته‌ها درآمیزد، تصویر و صحنه و صدالبته رخدادی پویاتر از تصویر و صحنه می‌سازد و این رخداد چنان است که عناصرش کاملاً همانند واقعیت نیستند؛ بلکه همانند خیال‌اند: مه‌آلود و کمی گنگ، ناطبیعی و فراواقعی. آنگاه خواننده که گویی همان بییندهٔ این رؤیاست خیال و خواب را آنچنان که «پیش فهم» و ذهنیتش اجازه می‌دهد تعبیر و تفسیر می‌کند. «قطیفه‌های سفیدی که همچون کفن بر بام‌های ده پهن گسترده بود و مردم خفتهٔ ده را در خود پیچیده بود تکان می‌خورد... و خروسی که خروس بی‌محل شب کویر است و صبح‌دم به دست شاغلام و در برابر سکوت، بی‌تفاوتی یا به بی‌خبری‌زدنِ آدم‌های دیگر، ذبح می‌شود.»[۹]

نثر شریعتی زیر ذرّه‌بین دیگران

محمد فخارزاده

دامن خراسان، دامن‌گیر آثارش شد!

کشف استثنا از قواعد کلی

شریعتی همیشه خوش داشت که قاعده‌ای کلی را بیان کند و بعد استثنایی از میان آن بیرون کشد و به تقدیس آن بپردازد. او همیشه تفاوت‌ها را تحسین می‌کرد و از هرآنچه معمولی و عادی می‌نمود دلگیر می‌شد: «چه بسیارند کسانی که همیشه حرف می‌زنند بی‌آنکه چیزی بگویند و چه کم‌اند کسانی که حرف نمی‌زنند؛ اما بسیار می‌گویند... .»[۴]

برشی‌هایی از آثار

جمله‌های معبودهای من

صفحه‌ای در کویر

«با قیافه‌ای که با همه‌ٔ بلاهتی که از آن می‌ریخت سخت حکیمانه می‌نمود و هرکس از آن احساس می‌کرد شاغلام چیزهای بسیاری می‌داند که او نمی‌داند و او خود نیز بر این عقیده، سخت راسخ بود. می‌کوشید لفظ‌قلم هم حرف بزند تا دیگر نقصی نداشته باشد. تنها کمبودی که احساس می‌کرد همین لهجه‌ٔ دهاتی‌اش بود که آن را هم به‌طرز مسخره‌ای جبران کرده بود. حقایق اصولی را از قبیل اینکه: «برای جلوگیری از ازدحام در رفت‌وآمد مردم بر روی جویی، اگر دو پل بزنند که آیندگان از یک پل و روندگان از پلی دیگر عبور کنند بهتر است از اینکه یک پل بزنند و آیندگان و روندگان همگی بر آن پل عبور کنند!» با طمطراق و آب‌وتاب بسیار می‌گفت و سخت جدیت می‌کرد تا به همه بفهماند و با لب و چشم و ابرو و اصرار و پشتکار از همه‌ٔ حضار تصدیق آمیخته با تحسین بگیرد... .»(ص:۲۸۸)[۴]

برگی از نامه‌ای به دوست

اما رویکرد شریعتی به طنز و شوخ‌طبعی خاصش که شاید در آثار جدی او مجال ظهور نیافته باشد لابه‌لای نوشته‌های ادبی‌ به‌چشم می‌خورد. شریعتی گهگاه از طنز برای تغییر ذائقه و نحوه‌ٔ بیان استفاده می‌کند گاهی هم برای تلطیف‌کردن حملات خود به دیدگاه‌های مخالف: «مثل این می‌ماند که شما یک موسیقی‌دان بزرگ را که سراسر روحش مملو از هنر است به صفات خوش‌اندام، مهربان، سخاوتمند و «قهرمان شنای قورباغه» معرفی کنید... .»(ص:۳۰۶)[۴]

داوری سبک‌شناسیِ اثر ادبی، اصولی دارد![۶]

سبک هر هنرمند، روشی است كه برای بیان اندیشهٔ خود برمی‌گزیند مشروط‌برآنكه این روش خاص او باشد و آن را از كسی تقلید نكرده باشد؛ درنتیجه، عنصر اصلی سبک، شكل بيان است. ژرژ لوبی لکلرک دوبوفن مشهور به بوفون نویسندهٔ فرانسوی (۱۷۰۷تا۱۷۸۸) كه سبک را عین نفْس هركسی می‌داند در اين باره می‌نویسد: «سبک امری شخصی و انتقال‌ناپذیر است.»
بنابراین برای داوری سبک هر نویسنده، باید دانست که:
YesY آیا لفظ با معنا برابر است يا نه؟ یعنی الفاظ انتخابی نویسنده برای بیان موضوع باید متناسب باشد.
YesY آیا نويسنده درست همان مطلبی كه درنظر داشته بيان كرده است؟
YesY آیا نويسنده از عهدهٔ بیان اندیشهٔ خود برآمده و الفاظ را آن گونه كه می‌خواسته پرورش داده است؟


منبع‌شناسی

  • کویر، علی شریعتی، ۱۳۸۴. مشهد: چاپ‌خانهٔ طوس.


پانویس

منابع

  • فخارزاده، محمد. «ادبیات فرانسه در سبک کویر اثرگذار بود!». آفتاب اول، ش. ۳ (مردادوشهریور۱۳۸۴). بازبینی‌شده در ۲۷خرداد۱۳۹۸. 
  • نیک‌اندیش، زهره. ابوالقاسم رحیمی. نقدوتحلیل سبکشناختی آثار برگزیدهٔ علی شریعتی (هبوط، کویر، انسان و نامه‌ها) (پایان‌نامهٔ ارشد). ۸۲. 

پیوند به بیرون

  1. «بازنشستگی علی شریعتی». ممتازنیوز. بازبینی‌شده در ۹فروردین۱۳۹۹. 
  2. «احکام پیاپی بازنشستگی علی شریعتی». بنیاد فرهنگی علی شریعتی، ۲۲بهمن۱۳۹۴. بازبینی‌شده در ۹فروردین۱۳۹۹. 
  3. «نوشته‌‌هایش چنین ویژگی‌هایی دارد!». ایمنا، ۲۶خرداد۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۲۶خرداد۱۳۹۸. 
  4. «یادهای سارا شریعتی از پدرش (چاپ‌شده در ماهنامه «گل‌آقا»، شماره۹۳)». خاطره‌نگاری، ۳آذر۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۲۸خرداد۱۳۹۸. 
  5. «ویژگی‌های سبکی کویر شریعتی، نویسنده: فرهاد ساسانی دکترای زبان‌شناسی از دانشگاه علامه‌طباطبایی، استادیار گروه زبان‌شناسی در دانشکدهٔ ادبیات، زبان‌ها و تاریخ». وبلاگ «از شریعتی»، ۱۶فروردین۱۳۹۲. بازبینی‌شده در ۲۷خرداد۱۳۹۸. 
  6. «جشن نودوپنج‌سالگی کتابخانهٔ عمومی دکتر علی شریعتی». پایگاه اطلاع‌رسانی کتابخانه‌های عمومی کشور، ۱۱اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ۲۸خرداد۱۳۹۸. 
  7. «نقدوتحلیل سبکشناختی آثار برگزیدهٔ دکتر علی شریعتی (هبوط، کوير، انسان و نامه‌ها)». پایگاه ایران‌داک (گنج)، ۱۳۸۸. بازبینی‌شده در ۲۶خرداد۱۳۹۸.