جمشید خانیان
جمشید خانیان | |
---|---|
خانیان، نویسنده و پژوهشگر | |
نام اصلی | جمشید خانیان |
زمینهٔ کاری | داستاننویس، نمایشنامهنویس و پژوهشگر ادبی |
زادروز | ۱۷شهریور۱۳۴۰ آبادان |
ملیت | ایرانی |
کتابها | قلب زیبای بابور، عاشقانههای یونس در شکم ماهی، کودکیهای زمین و .... |
نمایشنامهها | یک نیمروز در اتاق بازجویی، قتل آقای کاف، تکرار و .... |
جمشید خانیان نمایشنامهنویس، داستاننویس و پژوهشگر ادبی با گرایشی به سمت نقد و پژوهش در عرصۀ ادبیات نوجوان، ابعاد وسیعتری از داستاننویسی را نشان داد که از وی تاکنون در زمینههای مختلف بیش از چهل اثر به چاپ رسیده است.[۱]
در شکلگیری اولیۀ ادبیات دفاع مقدس افراد زیادی موثر بودهاند که شاید امروزه جزو چهرههای مطرح این حوزه محسوب نشوند، اما در دورهای که ادبیات دفاع مقدس هنوز به بلوغ کافی نرسیده بود، این افراد با خلق آثار متعدد و مرتبط با موضوع دفاع مقدس در شکل گیری نهایی آن تاثیرگذار بودهاند، یکی از این افراد، جمشید خانیان، داستاننویس، پژوهشگر ادبی و نمایشنامهنویس است که در سالهای گذشته آثار متعددی در بخشهای مختلف ادبیات دفاع مقدس خلق کرده که بسیاری از آنها جزو آثار قابل تأمل و ماندگار در این حوزه محسوب میشود.[۲]
خانیان با نگارش نمایشنامهها و داستانهای کوتاه بلند در حوزۀ نوشتن فعالیت ادبی خود را آغاز کرد[۱]، اولین رمان خانیان با نام «او» و با موضوعی از انقلاب و دفاع مقدس، توجه همگان را به خود جلب کرد و تاکنون نمایشنامههای بسیاری از او در تهران و شهرستان به پردۀ اجرا رفته است.[۳]
خانیان در زمینۀ نقد هم دستی بر قلم دارد، کتاب «اززمینه تا درونمایه» به قلم خانیان به بررسی عناصر هفتگانۀ آثار ادبی در هفت داستان کوتاه میپردازد.[۳]
دفاع مقدس مهمترین و اصلیترین موضوعی است که به وفور در داستانها و نمایشنامههای خانیان وجود دارد و وضعیت نمایشی آن با نگاهی به تأثرات جنگ به قلم نویسندهای که رنج جنگ مانند عبادت هر روز در اندیشهاش تکرار میشود به نگارش درآمده است.[۳]
آثار خانیان همواره مورد توجه کارشناسان و منتقدان ادبی قرار گرفته است به گونهای که نقدها و مقالههای علمی و پژوهشی بسیاری را به خود اختصاص داده است و همۀاینها در طی سالهای متمادی، مدرس و کارشناس جشنوارههای ادبی و هنری را در کارنامۀ او به ثبت رسانده است.[۱]
جایزۀ اول در جشنوارههای کتاب کلاغ سفید و آسترید لیندگرن گواه شهرت هنری یک هنرمند را یادآوری میکند تا بیش از پیش خانیان در صدر جدول برترینها قرار گیرد.[۱]
خانیان در مدت عمر نویسندگی خود در زمینۀهای مختلف ار داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و نقد داستان و نمایش در ژانری دفاع مقدسی موفق عمل کرده است.[۳]
داستانک
نخستین برخورد
خانیان میگوید: اولین دیدار جدی من با هنر و ادبیات در سال ۵۱ یا ۵۲ و در ّکانون پرورش فکری آبادان و بهطور اتفاقی با کتاب «ماجراهای نارنیا » جلد دوم، نوشته سی.اس.لوئیسّ بود، از آن زمان تا امروز فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتهام، همیشه فکر میکنم آن برخورد اتفاقی کوچک، سرنوشت من را جور دیگری رقم زد، من هنر را زندگی کردم و ذرهذره آن را آموختم؛ بدون آنکه بدانم چه وقت فرایند آموختن را طی کردهام.[۴]
نویسندۀ در لحظه
وقتی سخن از جمشید خانیان میآید به سادگی نمیتوان واژهها را کنار هم ردیف کرد، او جادوی کلمات را میشناسد و به راستی در دنیای شگفتانگیز داستانهایش زندگی میکند.
او در تمام لحظهها و ساعتها و همهجا نویسنده است، او را فرای داستانها و نمایشنامههایش نمیتوان تعریف کرد و بیتردید آثار او آنقدر هویت و تشخص دارند که حتی بدون عنوان روی جلد هم خواهیم دانست که آفریدۀ آن قلم خانیان است.[۵]
تجربهها و رنجها
جمشید خانیان میگوید: در مسیر دردآور «نوشتن» همه چیز لذتبخش است،از هیچ چیز پشیمان نیستم؛ حتی از رنجی که میبرم، همۀ رنجهای من، تجربههای من هستند.[۴]
مهمترین آرزو
خانیان میگوید: در این سالهای اخیر که نوشتن برای نوجوانها مسئله اصلی من شده، به شکل غریبی، جنون نوشتن به سراغم آمده است، ذهنم و بعد کاغذهایم پر از طرحهای داستانیاست که باید آنها را تبدیل به رمان و نمایشنامه کنم، امیدوارم این فرصت را داشته باشم، این مهمترین آرزوی من است.[۴]
متعلق به دنیای کودک و نوجوان
جمشید خانیان نویسندگی برای کودکان و نوجوانان را در دهۀ ۸۰ و پس از سالها کار در حوزۀ ادبیات بزرگسال آغاز کرد و بعد از آن خودش را متعلق به دنیای ادبیات کودک و نوجوان دانست و برای آنها آثار زیادی خلق کرده است.[۵]
پنجاه و یکمین سال افتخار
جمشید خانیان در شرایطی به پنجاه و یکمین سال از زندگی خود پا گذاشته است که کتاب «کودکیهای زمین» او بهعنوان برگزیده ۲۰ سال ادبیات دفاع مقدس را به خود اختصاص داد و «شب گربههای چشم سفید» او برگزیدۀ دورۀ انتخاب کتاب سال جشنوارۀ سلام بچهها و پوپک و برگزیدۀ جشنوارۀ کتاب کودک و نوجوان سال ۸۱ شد.
«خشاریاشا» از او هم عنوان سومین جشنواره کتابهای آموزشی رشد را بهدست اورد و «کوسه ماهی»اش کاندیدای مرحلۀ جایزۀ مهرگان سال ۸۲ شد.[۶]
از نوشتن تا خلق اثر
تفکری که قبلا در نوع کارم وجود داشت، تفکر بزرگسالانه بود، اما الان سعی میکنم که راوی داستانهایم نوجوان باشد، مساله و دغدغه نوجوان داشته باشد و از دید یک نوجوان باشد، دنیای بزرگسال برایم دیگر جذابیتی ندارد. ادبیات برای من نوعی بازیکردن است، از فرایند نوشتن، این بازی شروع میشود تا برسد به خلق اثر، در طول این پروسه، شما اگر دستنویسهای من را ببینید، متوجه خواهید شد که چقدر از رنگهای مختلف و مدادرنگی در این نوشتهها استفاده کردم.
بازی با خودکارهای رنگی را دوست دارم و فرآیند نوشتن برایم بسیار مهمتر از خود اثر است که پرداختن به دنیای کودکان و نوجوانان این امکان را برای من فراهم میکند.[۷]
ورودی اتفاقی
خانیان میگوید در سال ۱۳۷۶ وقتی میخاستم کتاب «کودکیهای زمین» را بنویسم، شخصیت فولکوریک این داستان آن چنان من را به خود وا داشت که نتوانستم از آن جدا شوم و همین موضوع عاملی شد برای تکرار نوشتن برای نوجوان و ماندن در این عرصه.
ورودم به عرصۀ ادبیات نوجوان کاملا اتفاقی بود.[۶]
شروع با موسیقی گوشنواز و آرام
درست یک روز بعد از آمدن بابا
در حالی که به نظر سالم و سرحال به نظر میرسید
مثل درختی که دیگر قادر نباشد با ریشۀ خود از زمین آب بگیرد و با برگهایش هوا را جذب کند خیلی آرام و غیرمنتظره مرد.
این جملۀ آغازین کتاب عاشقانههای یونس در شکم ماهی است که با اقبال مخاطبان بسیاری روبهرو شد و مورد نقد و بررسیهای متعددی قرار گرفت.
شروع داستان نمایشی است نفسگیر که خواننده را کنجکاو میکند خوانش داستان را ادامه دهد و همراه با اشتیاقی که در سطر به سطر آن دنبال میشود و در پاراگرافهای بعدی اوج میگیرد، سوالات زیادی را در دربارۀ شخصیتهایش در ذهن مخاطب بیافریند.
عاشقانههای یونس در شکم مهای از نامزدهای دریافت نشان طلایی لاکپشت پرنده است.[۵]
از تجربههای روزمرۀ زندگی
جمشید خانیان میگوید:ما متأثر از واقعبتهای بیرون از ذهنمان هستیم، این واقعیتهای انکارناپذیرمیشود دستمایۀ کار.
ممکن است اینها در ذات خودشان اهمیت چندانی ندارند اما وقتی قالب داستان به خود میگیرند ما را سخت حیرت زده میکنند، این واقعیتها را باید صید کرد مانند یک عکاس.
برای مثال نکتهای باعث شد «ماه لق» را بنویسم خیلی تصادفی پیش آمد، من در محیط کارم بودم که شنیدم همکارم ماجرایی را برای کسی تعریف میکند، من این ماجرا را شنیدم و متأثر شدم.
یا داستان «همیشه همین وقت»، در واقع یک بازی بود که با پسرم انجام میدادم، پنهان میشد و من پیدایش میکردم، یک روز زندگی در گوشم به صدا درآمد که اگر پیدا نشود!
این شد داستانی که قطعا آن را خوانده اند.[۸]
نوشتن برای نوجوان خوشحالم میکند
خانیان میگوید: نوشتن در حوزۀ ادبیات نوجوان برایم راحتتر است، اما این همه به معنی سهلانگاری در کارنوشتن برای نوجوان نیست زیرا ادبیات نوجوان بسیار چالش برانگیز است.
نوشتن در این حوزه علاوه بر تسلط بر ادبیات داستانی در ژانری مختلف آن نیازمند شناخت دقیقی از نوجوانی و شخصیت نوجوان امروزی است زیرا نوجوان امروز زیرک و باهوش و تیزبین هستند و نوشتن برای آنها موشکافانهتر از نوشتن برای بزرگسالان است.
نویسندهای در این حیطه موفق است که نوجوان امروز رابشناسد و در غیر این صورت جز تکرار تجربیات دوران نوجوانی خود کاری نکرده است.[۶]
خانیان روایتگر شرایط کودکان در جنگ
یکی از آثار قابل تأمل جمشید خانیان در حوزۀ ادبیات داستانی دفاع مقدس، رمان موفق و خواندنی «کودکیهای زمین» است، جمشید خانیان در این داستان نگاه تازهای به بچهها در جنگ دارد و حوادث را از دید نوجوان، با عنصر باورهای افسانهای بومی پیوند میزند.
ارتباط میان شخصیت اصلی داستان و آن موجود خیالی، در زمان نگارش این رمان حادثه تازهای در ادبیات پایداری ایجاد میکند و خیالانگیزی، کشش و رمزوارگی، از نقاط برجسته و بدیع داستان است.
انتخاب شهر آبادان، زادگاه نویسنده، نشان از شناخت نویسنده از این مکان دارد و او توانسته است شخصیت اصلی داستان کتابش، را در بافت اقلیمی آن بهخوبی پیاده کند، چمل در طول رمان، مکانهای عمومی آبادان را با نام بومی، یاد میکند که نویسنده برای آگاهی مخاطب از زیرنویس استفاده کرده است، این شگرد به واقعنمایی اثر کمک شایانی میکند و رویکرد واقعگرایانۀ اثر را بیش از پیش برجسته میکند، اما نویسنده در ادامه یک شخصیت فراواقعی را وارد متن میکند که ورود ناگهانی این عنصر افسانهای، بافت یک دست و مستندوار اثر را برهم میزند و اثر بیش از پیش به قالب افسانهای تخیلی نزدیک میشود، این درحالی است که تلاش نویسنده برای بازتاب دادن وقایع عینی و واقعی بیشتر قابل لمس است.
نویسنده شخصیت اصلی رمان را از میان نوجوانان برمیگزیند و برای همین است که شاید خانیان دست به خلق یک شخصیت خیالی میزند که دنیای پیرامون را از منظر نوجوانی بیخبر از همه جا ببیند.
در مجموع، داستان «کودکیهای زمین» روایتگر روزهای آغازین اشغال بخشی از خاک جمهوری اسلامی ایران توسط نیروهای بعثی عراق است.[۲]
از بزرگسال به نوجوان
خانیان میگوید: میدانم که برای گروه سنی نوجوان مینویسم، اما به این فکر نمیکنم که سن نوجوانی، سن سادهاندیشی است، بهنظر من نوجوانان ما بسیار باسواد، باشعور و فهیم هستند و نوع زندگی و آموزشهایی که میبینند، نشان داده که این گروه سنی بسیار کنجکاو و مشتاق برای کشف جهان هستند، نوجوانان به این فکر نمیکند که جهان پیش از این کشف شده است، بلکه میخواهد خودش دوباره خیلی چیزها را کشف کند، بنابراین هیچگاه به این فکر نمیکنم که برای نوجوانانی مینویسم که کمتر از من میدانند و باید جایی برای کشفکردن و فکرکردن برای آنها بگذارم.[۷]
نامهایی از دل داستان
خانیان میگوید: پیداکردن عنوان برای داستان و کتاب اهمیت زیادی دارد و برای من آخرین مرحلهایست که اتفاق میافتد، بیشتر سعی میکنم از دل خود داستانی که نوشتم و کاراکترهای داستانم کمک بگیرم و یک اسم را بیرون بکشم و اغلب هم از همین روش استفاده میکنم.[۷]
داستان اعتراض
در پی نمایش تلهفیلمی به نام «اولین باران پاییزی» با نویسندگی و کارگردانی افسانه منادی، جمشید خانیان این فیلم را اقتباسی از رمان «طبقه هفتم غربی» خود دانست و نسبت به استفاده بدون اجازه از آن اعتراض کرد.
این نویسنده با ارسال متن نامۀ گلهآمیز خود به مدیر فیلم و سریال شبکه دو سیما به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به ناامنی و بیاهمیت شمردن نویسندگان، نوشت: «وقتی واژهای درست تعریف نشود، خب همین میشود، میآیند اقتباس کنند، سرقت میکنند.»[۹]
میخواستم از جایزه انصراف بدهم
جمشید خانیان، نویسنده ادبیات و نامزد جایزۀ آسترید لیندگرن۲۰۱۹ گفت: وقتی شنیدم انجمن نویسندگان كودک و نوجوان من را بهعنوان نامزد این جایزه انتخاب كرده است، خارج از كشور بودم، ۱۰ روز بعد بازگشتم و فقط ۴۰ روز برای آماده كردن پروندهام وقت داشتم، درحالی كه هیچ اطلاعات سختافزاری و نرمافزاری از خودم نداشتم و انجمن هم خودش را كنار كشید و كارها را به من سپرد.
وی افزود: من هم چیزی از خودم نداشتم، نمیدانستم كجای ادبیات كودک و نوجوان ایران قرار دارم و از سویی هیچ چیز از نوشتن برایم مهمتر نبود، تاحالا هیچ جایزهای در پروسۀ نوشتن من اثر نداشته و ندارد، من نمیدانستم برای كدام بخش ادبیات كودک و نوجوان ایران نامزد شدهام؟، این دلایل باعث شد تصمیم بگیرم از نامزدی جایزه انصراف بدهم اما همان روز «مریم كهنسال» با من تماس گرفت و گفت كه حاضر است پرونده من را آماده كند و خواست انصراف ندهم، به نظر من اگر قرار است در این مراسم از كسی تقدیر شود، باید مریم كهنسال باشد.[۱۰]
زندگی و تراث
سالشمار زندگی
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از دریچۀ دیگران
عباس جهانگیریان
جمشید خانیان یكی از نویسندگان بیحاشیه امروز ایران است، اگر تاكنون به خانیان رشكی برده باشم، به خلوتنشینی حافظ گونه اوست به اینكه بتوانی دور از هیاهوی سپهر شهر تهران، در خلوت و سكوتی كه آرزوی هر نویسندهای است، بنشینی و بیوقفه بخوانی و بنویسی و هر روز رنگ و جانی تازه به ذهن و زبانت ببخشی.
بخش قابل توجهی از وقت ما در تهران صرف رفت و آمدها و روابط بیحاصل میشود، بهویژه همنشینیهای ناخواستهای كه در فضاهای سمی و پرحاشیه اتفاق میافتد، خانیان خلاقیتش را مدام در گردش سنی كودک، نوجوان و بزرگسال آزمایش میكند و از همۀ این آزمونها هم سربلند میگذرد اما این نگرانی هم وجود دارد كه دوزیستی جهان آفرینش خانیان، زبان و تجربههای ادبی او را دو پاره كند.
بعضی آثار خانیان با مخاطب معمولی ارتباط برقرار نمیكند، به نظرم این عیب خانیان نیست، نتیجه شرایطی است كه در غیبت زیباییشناختی جمعی ما ایرانیان شكل گرفته است!
پختهخواری به وجود آمده در عرصۀ ادبیات و هنر، در این سالها ذائقه مخاطب را تنزل داده و این تنبلی كشف و شهود نهادینه شده، به مخاطب فرصت نمیدهد تا حقیقت هنری اثر را با هوش و حواس زیباشناختی خود كشف و درك كند، خانیان از آن گروه نویسندگانی است كه مخاطب نوجوان كتابخوان را دست كم نمیگیرد و استراتژی او ارتقای سطح ذائقه و نگاه زیباشناختی اوست.
خانیان اگر زخم جنگ را بر تن نداشته باشد بر روح دارد، او روایتگر و گزارشگر واقعیتهای هشت سال جنگ نیست، جنگ با همه زشتیاش از عواطف و قلب صلحطلبش عبور كرده و از خانیان نویسندهای با یک پشتوانۀ تجربی تمام نشدنی و ژرفنگر ساخته كه میتواند همچنان از جنگ بگوید بیآنكه سخنش بر كام جنگطلبان خوش آید.[۱۰]
مریم کهنسال
خانیان در انتخاب ساختار و دنیای روایت، شرایطی ایجاد میكند كه باید در آثارش به دنبال آن گشت و نشانه هویت مكتوب جمشید خانیان است.
دنیای تصویری خاص نوشتههای خانیان به گونهای است كه با ساختار مدرن، تصویرها واژگان را كامل میكنند و تصویر كنشگرانه در بافت روایت جا میگیرد.
كهنسال با اشاره به اهمیت هویت ادبی در آثار یك نویسنده گفت: آثار زیادی در هر دوره خلق میشوند كه ارزشمندند اما اینكه نویسندهای هویت ادبی داشته باشد و نسل بعد از خود را تحت تاثیر قرار دهد ویژگی مهمی است كه در آثار خانیان دیده میشود و به این دلیل است كه چندین پایاننامه و رساله برای تحلیل و بررسی آثار خانیان نوشته شده است، چهار دهه فعالیت خانیان در حوزه نویسندگی و خلق اثر در حوزههای نمایشنامه، داستان بزرگسال، آثار پژوهشی و آثار داستان نوجوان را موجب شده كه تک تک این آثار موفق به كسب جایزههای ملی و بینالمللی شدهاند، باید ببینیم چرا این اتفاق در آثار یک نویسنده رخ میدهد، او از مرز یک نفر بودن عبور كرده است و شناخت او و معرفی آثارش معرفی جریانهای ادبی داستانی معاصر ایران است.[۱۰]
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
حدود چهل سال زندگی خانیان در دنیای متن و نوشتن از او نویسندهای ساخته که به دلیل سبک ویژهاش آثار او با اشتیاق و میل مخاطبان بسیاری روبهرو شده و نیز حضور او در عرصههای جهانی و انتخاب او به عنوان نخستین نویسندۀ ایرانی در حوزۀ داستان نوجوان در جشنوارۀ کلاغ سفید به دعوت کتابخانۀ بینالمللی کودک و نوجوان و نیز دریافت جایزۀ جهانی آستریدلیندگرن نشان از شهرت و لیاقت اوست تا نشانی از جایگاه موفق او نزد منتقدان و پژوهشگران را یادآور شود.[۵]
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و کتابشناسی
سبک و ویژگیها
در دنیای داستانهای خانیان میشود زیر آوار جنگ و آسمانی که ابرهایش مانند مار در خود پیچیدهاند هنوز به زندگی و زيبايیهايش انديشيد، میتوان از پلكانی به درازای سالمندی بالا رفت و همچنان تازه نفس ماند، میشود بود و به پنجرهای خيالی دل خوش كرد.
او جهان پيرامون و امكانات دنيای داستان را از آن خود میكند؛ همان چيزی كه منتقدان و مخاطبان نوجوان و بزرگسال را ميخكوب آثار جمشيد خانيان میكند، مخاطبان او خوب میدانند برای ورود به دنيای داستانهای او، بايد قدم به قدم با طرح وارههای ذهنی او همراه شوند و در هر سطر و هر صفحه و هر داستان، برای رويارویی با شگفتیهای معماوار آماده باشند.
سبک جمشيد خانيان، فُرم آثار او، دانش عميق او دربارۀ جهان داستان، بازيگوشیهاي هميشگیاش در شكل دادن به داستانها و نگاه ويژه او به مفاهيم انساني از ويژگيهاي برجسته اوست. او به ادبیات بومی و اقلیمی توجه ویژهای دارد و افسانهها را در قالبهای جدیدی برای کودکان بیان کرده است و نیز خانیان به زندگی شهری و همهگیر شدن این سبک زندگی و ارتباط بین نسلها در آثارش توجه داشته و سعی کرده آنها را به گونهای بیان کند که رنگ و بوی تعلیمی و آموزشی نداشته باشد.
موضوع دیگر توجه خانیان به ادبیات دراماتیک است که تأثیرگرفته از فعالیت او در حوزۀ ادبیات نمایشی است، هريک از داستانها و نمايشنامههای خانیان دنيای تازهای پيش روی مخاطب قرار میدهند، هيچ چيز در قلم و نگاه او تكراری نيست.[۵]
کارنامه و فهرست آثار
داستانها برای مخاطب نوجوان
- رمان «کودکیهای زمین».(۱۳۷۶)[۱۱][۱]
- داستان بلند «شب گربههای چشم سفید».(۱۳۸۰)[۱۱][۱]
- پژوهش تاریخی «خشایارشا». (۱۳۸۰)[۱۱][۱]
- داستان بلند «کوسه ماهی».(۱۳۸۱)[۱۱][۱]
- پژوهش تاریخی «آریاییها».(۱۳۸۲)[۱۱][۱]
- رمان «قلب زیبای بابور».(۱۳۸۲)[۱۱][۱]
- داستان بلند «شبی که جَرواسَک نخوانَد».(۱۳۸۲)[۱۱][۱]
- رمان «لاکپشت فیلی».(۱۳۸۵)[۱۱][۱]
- رمان «ناهی».(۱۳۸۶)[۱۱][۱]
- رمان «طبقهٔ هفتم غربی».(۱۳۸۷)[۱۱][۱]
- رمان «غوص عمیق».(۱۳۸۸)[۱۱][۱]
- رمان «عاشقانههای یونس در شکم ماهی».(۱۳۸۹)[۱۱][۱]
- رمان «یک جعبه پیتزا برای ذوزنقهٔ کباب شده».(۱۳۹۱)[۱۱][۱]
- رمان «امپراتور کوتولهٔ سرزمین لیلیپوت».(۱۳۹۵)[۱۱][۱]
- رمان «گفتوگوی جادوگر بزرگ با ملکهٔ جزیرهٔ رنگها».(۱۳۹۷)[۱۱][۱]
- رمان «ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش».(۱۳۹۷، در حال چاپ)[۱۱][۱]
داستانها برای مخاطب نوجوان
- مجموعة داستان «همیشه، همین وقت، همین بازی».(۱۳۷۲)
- مجموعة داستان «بازی روی خط ممنوع».(۱۳۷۵)
- رمان «سُبور».(۱۳۷۶)
- رمان «خداحافظ همفری بوگارت».(۱۳۷۶)
- رمان «او».(۱۳۷۶)
۶- مجموعة داستان «ننه دلاور». (۱۳۷۸)[۵]
۷- رمان «یک نقش برای کاوه». (۱۳۷۸)[۵]
۸- مجموعة داستان «گزیدهٔ ادبیات معاصر». (۱۳۸۰)[۵]
۹- داستان بلند «فاصلههای غریب». (۱۳۸۶)[۵]
۱۰- مجموعة داستان «حافظهای برای ناقهٔ گوش شکافته». (۱۳۸۷)[۵]
۱۱- رمان «پَرقیچی». (۱۳۸۸)[۵]
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
منبعشناسی
منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایاننامه)
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ۱٫۱۴ ۱٫۱۵ ۱٫۱۶ ۱٫۱۷ ۱٫۱۸ ۱٫۱۹ «جمشید خانیان داستاننویس و نمایشنامهنویس».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «جمشید خانیان روایتگر شرایط کودک و نوجوان».
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ «کتابها و زندگینامۀ جمشید خانیان».
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «حقیقت زندگی را در نمایشنامههایم میکاوم».
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ «جمشید خانیان در همۀ لحظههایش نویسنده است».
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ «سالروز تولد جمشيد خانيان كه از ادبيات بزرگسال به ادبيات نوجوان رسيد».
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ «گفت و گو با جمشید خانیان، نویسنده ادبیات نوجوان».
- ↑ «گفت و گو با جمشید خانیان».
- ↑ «نامۀ اعتراض جمشید خانیان به تلویزیون».
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ «خانیان نویسندهای که مخاطب نوجوان را دست کم نمیگیرد».
- ↑ ۱۱٫۰۰ ۱۱٫۰۱ ۱۱٫۰۲ ۱۱٫۰۳ ۱۱٫۰۴ ۱۱٫۰۵ ۱۱٫۰۶ ۱۱٫۰۷ ۱۱٫۰۸ ۱۱٫۰۹ ۱۱٫۱۰ ۱۱٫۱۱ ۱۱٫۱۲ ۱۱٫۱۳ ۱۱٫۱۴ ۱۱٫۱۵ «داستانهای خانیان برای مخاطب نوجوان».