شهریار عباسی
شهریار عباسی | |
---|---|
[[پرونده:|200px]] | |
زمینهٔ کاری | داستان (رمان، مجموعه داستان و تکداستان بلند) |
زادروز | ۱۳۴۹ خرمآباد |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | تهران |
پیشه | داستاننویس، منتقد و مدرس داستاننویسی |
دانشگاه | تهران |
شهریار عاسی (زادهٔ ۱۳۴۹ در خرمآباد)، داستاننویس (رمان، مجموعه داستان و تکداستان بلند)، منتقد، سردبیر مجله و مدرس کارگاههای داستاننویسی است.
شهریار عباسی را بیشتر با آثاری که دربارۀ دفاع مقدس نوشته است میشناسند. صاحبنظران بر این عقیدهاند که آثار این نویسنده نگاه متفاوت و بدیعی نسبت به جنگ دارد و کلیشههای رایج که حاصل سانسور و خودسانسوری است را بهم میزند. همین نگاه متفاوت باعث شده است تاواکنشهای متفاوت و جنجالبرانگیزی دربارۀ این نویسنده شاهد باشیم. از برگذیدگی و داوری جشنواره جایزۀ ادبی جلال آلاحمد تا نامۀ برخی نویسندگان به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی علیه وی، حاکی از برداشتهای بسیار متفاوت از این نویسنده دارد.
شهریار عباسی کودکی را در شهر خرمآباد گذرانید و تا پایان دورۀ متوسطه در همین شهر ماند. سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشگاه تهران در رشتۀ علوم سیاسی درس خواند. وی اکنون ساکن تهران است. شهریار عباسی کار را با تیاتر و تجربه شعرگفتن در نوجوانی شروع کرد.در جوانی چند داستان کوتاه نوشت که بعدها با نام «پیتزای برشته» منتشر شد. اولین رمان شهریار عباسی «التهاب» نام دارد که در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. این رمان در یک فضای سورئالیستی نوشته شده است و دو داستان امروزی و اساطیری (برگرفته از شاهنامه فردوسی) بهطور موازی در آن روایت شده و به موضوع مرگ و ناآگاهی انسان میپردازد. [۱]
اولین رمانی که از شهریار عباسی دیده شد، «میخواهم یک نامۀ کوتاه بنویسم» بود که در سال ۱۳۸۶ منتشر شد. داستان این کتاب در فضای دهه شصت و در شهر خرمآباد میگذرد و فضای رعب و وحشت ناشی از بمبارانهای این شهر در میانۀ جنگ ایران و عراق بر آن حاکم است. شخصیتهای اصلی رمان دو نوجوان اند که وسوسه میشوند برای استفاده از سهمیه رزمندگان به جبهه بروند. این رمان در همان سال نامزد دریافت بهترین رمان با موضوع جنگ در ایران شد. [۲]
«موسم آشفتگی» کار بعدی شهریار عباسی است که به موضوع زلزله در تهران پرداخته. عباسی در این رمان، نوع دیگری از نوشتن را آزمود و رمانی نوشت که قصۀ آن وقوع زلزلهای مهیب و خیالی در شهر تهران است. این رمان از سوی شهرداری تهران بهصورت کتاب صوتی منتشر شده است. [۳]
در سال ۱۳۸۷ «زنی پنهان در میان واژهها» چاپ شد. عباسی تلاش کرده است تا این رمان را در سبک رئالیسم جادویی بنویسد. داستان در شهری در آخر دنیا میگذرد که فقط از طریق یک خط آهن با جاهای دیگر ارتباط دارد. داستان دربارۀ پیرمردی کتابفروش است که با زنی از شخصیتهای کتابهای کتابخانهاش روبهرو میشود. «زنی پنهان در میان واژهها» از سوی جایزه ادبی اصفهان شایسته تقدیر شناخته شد. [۴]
او سپس در سال ۱۳۹۰ رمان «هتل گمو» را منتشر کرد که باز هم داستانی دربارۀ جنگ ایران و عراق است. در این رمان، یک سرباز ایرانی عاشق دختری کرد میشود که با خانوادهاش در روستایی بین ایران و عراق زندگی میکند و جنگ باعث میشود از محل زندگی خود کوچ کند. دربارۀ رمان «هتل گمو» نقدهای فراوانی در نشریات ایران نوشته شد و بیشتر منتقدان به تجلیل از این کتاب پرداختند و آن را بهعنوان اثری متفاوت در حوزه جنگ ایران و عراق بهشمار آوردند. این کتاب نامزد نهایی دریافت چند جایزه ادبی بوده است. [۵]
طولانیترین رمان شهریار عباسی با نام «سایههای بلند» منتشر شد، داستانی طولانی دربارۀ یک خانوادۀ ایرانی است که در آستانۀ انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ در حاشیۀ یکی از شهرهای غرب ایران زندگی میکنند و هر کدام واکنش متفاوتی نسبت به وقوع انقلاب دارند و به سرنوشتهای متفاوتی دچار میشوند. «سایهّهای بلند» رمانی دیالوگمحور است که میتوان سبک نوشتاری آن را «نئورئالیسم» بهشمار آورد. این رمان در جایزۀ ادبی غنیپور نشان ویژهی تقدیر دریافت کرد. «دختر لوتی» در سال ۱۳۹۳ منتشر شد و سال بعد بهعنوان اثر برگزیده جایزه جایزه جلال آل احمد معرفی شد. این رمان دربارۀ معلمی است که در میانۀ جنگ ایران و عراق به شهر کوچکی در جنوب غرب ایران فرستاده میشود و در آنجا با خانوادهای کولی که به کار موسیقی مشغول هستند آشنا میشود. [۶]
«بازیگوش» تازهترین اثر شهریار عباسی است که تقریباً تمی سیاسی دارد. داستان دو مرد و یک زن را در یک قهوهخانه بین راهی در جنوب غرب ایران و در دهههای ۴۰ تا ۶۰ روایت میکند. داستان با قتل یکی از مردها توسط دیگری شروع میشود و زمانی که وارد داستان میشویم متوجه میشویم که اختلاف آنها بر سرِ چه بوده است و شخصیتهای داستان به طور ناخواسته وارد مسائل سیاسی میشوند. شهریار عباسی علاوه بر فعالیت در زمینه ادبیات، در موضوع آسیبهای اجتماعی نیز فعال است. وی از سال ۱۳۸۶ تاکنون سردبیر ماهنامه «ایران پاک» با موضوع آسیب اعتیاد است.
برخی از فعالیتهای ادبی و جوایز کسب شده:
تألیف و انتشار هفت رمان، یک مجموعه داستان و یک داستان بلند برگزیده جایزه شهید غنیپور در سال ۱۳۹۲ در بخش رمان آزاد برای رمان «سایههای بلند» برگزیده جایزه ادبی اصفهان در سال ۱۳۸۸ برای رمان «زنی پنهان در میان واژهها» نامزد نهایی کتاب فصل و جایزه هفت اقلیم در سال ۱۳۹۱ برای رمان «هتل گمو» نامزد نهایی جایزه شهید غنیپور در بخش رمان دفاع مقدس در سال ۱۳۸۷ برای «رمان میخواهم یک نامه کوتاه بنویسم». برگزیده جایزه جلال آلاحمد برای رمان «دختر لوتی» در سال ۱۳۹۴ تالیف و انتشار دهها مقاله و نقد در زمینه ادبیات و مسائل مربوط در نشریات گوناگون داوری جشنواره جلال آلاحمد تدریس داستاننویسی در کلاسها و کارگاههای گوناگون [۷]
داستانک
نامه به وزیر
پس از آنکه سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دهمین دورۀجایزۀ ادبی جلال آلاحمد شهریار عباسی را به دبیری جشنواره منصوب کرد، انجمن قلم ایران به ریاست محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) در نامهای خطاب به وزیر وقت از انتخاب وی انتقاد کردند. متن این نامه بدین شرح است:
«بسمه تعالی
همانگونه که مستحضرید، جشنوارۀ ادبی جلال آلاحمد _خاصه بهواسطۀ مبلغ بالای مالی جایزه آن_ یکی از رویداهای مهم حوزۀ ادبیات کشور محسوب میشود. با این حال در بدو مسئولیت کنونی جنابعالی انتصاب دبیر علمی امسال این جایزه _که عملاً وظیفۀ مهم اجراییِ تعیین داوران و سنجش و گزینش آثار این جشنواره را بر عهده دارد_ باعث تعجب شده است.
انجمن قلم ایران بهعنوان تنها تشکل فراگیر از اهالی قلم کشور که بنا بر وظیفه تعیین شده برای آن در اساسنامهاش باید همواره رصد جریانها و کنشگران این عرصه را دنبال کند، به دلیل مواضع فکری نامنطبق با ارزشهای نظام مشارالیه _ از جمله اینکه مثلاً پدیدآورندگان و نهادهای انقلابی حوزه نشر را بخش "بیصلاحیت دولتی" مینامد_ و نیز فقدان حداقل پیشینه و وزانت علمی لازم برای تصدی چنین مسئولیت خطیری، نگران دور شدن جایزۀ جلال از عدالت و اعمال نظر در جهت خلاف معیارها و اهداف فرهنگی نظام است.
بنابراین برادرانه از جنابعالی درخواست می شود تا دیر نشده در خصوص این انتصاب ناصواب دستور تجدیدنظر صادر فرمایید.» [۸]
مهدی قزلی دبیر اجرایی جایزه در واکنش به نامه سرشار در نشست خبری جایزۀ جلال گفت: اعلام هیأت علمی و دبیر جایزه جلال، در همه دورهها با واکنشهای مثبت و منفی همراه بوده است. البته ما هم انتظار نداریم تا انتخابهای اینچنینی در وزارت ارشاد، هیچکس را به واکنش وا ندارد. جنابآقای سرشار هم مُحق هستند نظرشان را بدهند اما نباید منتظر باشند تا مجموعۀ وزارت ارشاد مطابق نظر ایشان عمل کند. وی در ادامه با دفاع از شهریار عباسی و تلویحاً خطاب به سرشار افزود: کارنامۀ آقای عباسی، کارنامۀ روشنی است؛ ایشان ۱۱-۱۰ کتاب گردنکلفت دارند که برخی از نویسندگان ما این روزها با داشتن یکی دو تا از آنها پادشاهی میکنند. ایشان جوایز ادبی متعددی را به دست آورده است که اگر بخواهیم آن را بشماریم، باید انگشتان دوستانتان هم در کنار انگشتان دست خود استفاده کنید. دیگر باید چه چیزی باشد تا یک نفر وزانت دبیری جایزۀ ما را داشته باشد؟
شهریار عباسی نیز در پاسخ تنها به این جمله اکتفا کرد: «در ادبیات برای همه افراد جا هست؛ بنابراین نباید با چنین نگاهی به ادبیات نگریست. به اعتقاد من جایزه جلال دولتی نیست، بلکه یک جایزه ملی است؛ چراکه دولت من نویسنده را انتخاب کرده است تا با کمک همکارانم یک جایزه را برگزار کنیم بنابراین نمیتوان این جایزه را دولتی دانست. ما در این جایزه نگاه کلی به همه آثار خواهیم داشت؛ چراکه معتقدیم آدمها شبیه آنچه ما از دور میبینیم نیستند و وقتی به آنها نزدیک بشویم، متوجه خواهیم شد که چقدر تفکر ما به این افراد نزدیک است. ما باید همگی به این نتیجه برسیم که ادبیات افراد را به هم نزدیکتر میکند.» [۹]
ممیزیها
از جالبترین ممیزیهایی که آثار شهریار عباسی با آن مواجه شده، میتوان به رمان «دختر لوتی» اشاره کرد که بابت عبارت «ختنه» سانسور شد. دربارۀ رمان «هتل گمبو» که در سال ۸۹ شش ماه توقیف بود، شهریار عباسی میگوید: «بهزحمت توانستم رییس وقت ادارۀ کتاب ارشاد را ملاقات کنم، آنجا با ادله عجیبی مواجه شدم. مسئول مذکور لیستی از موارد را جلوی روی من گذاشت که اولین موردش این بود که «گامو» یک اثر ضد جنگ است! یا در جای دیگری به سیگار کشیدن سربازِ بسیجی ایراد گرفته بودند. واقعا شوکه شدم و به ایشان گفتم؛ سن و سال شما اقتضا نمیکند که بدانید اصلا ما در جبهه سهمیه سیگار هم داشتیم. اما با وجود این توضیحات، ناچار شدم برای انتشار کتاب، بخشهایی مثل شخصیتی اهل سنت را بهطور کامل از کتاب حذف کنم.[۱۰]
بر مزار محمود
به مناسبت سال روز درگذشت احمد محمود، شهریار عباسی نویسنده به همراه مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی و چند تن از نویسندگان بر سر مزار احمد محمود حاضر شدند و یاد او را گرامی داشتند. در این مراسم شهریار عباسی متنی را بر سر مزار این نویسندۀ فقید خواند که از این قرار است:
تگ گرما شکسته است. روزهای اول پاییز است. چهرۀ شهر عوض شده است. احمد پس میکشد و تکیه میدهد به این دیوار ابدی و سکوت میکند. دلش نمیخواهد باور کند چه شده است. هرچه ما وراجی میکنیم، احمد سکوت میکند. جان از دست و پایش بریده است، ولی انگار زیر لب میگوید: کاش... - کاش چی؟ احمد میگوید: من میرم! میخواهم بپرسم کجا؟ ساکش را میاندازد رو دوشش و راه میافتد، ولی دودل است. میگویم: خو په چرا معطلی؟ تازه حرفش میگیرد و مدام چیزهایی میگوید که همهشان در جایی در ذهنم باقی میمانند. از خالد میگوید و چقدر حرف دارد از باران. چنان از باران میگوید که حس میکنم چیز نمانده باران ببارد. دلش پر است از فرامرز و کارهای عجیب و غریبش و فکر میکنم عمه تاجیاش را همین امروز وقتی میرفتم نان بخرم توی کوچه دیدم که آرام میرفت. بهنظرم هنوز واهمهای عمیق از گروهبان غانم دارد و به دیوار مردهشویخانه تکیه داده است و از غم علی سیگار به سیگار میگیراند. وقتی میگوید گودی کمر علی و برجستگی لمبرش از خون دلمه و خشکیده، سیاهی میزند، تنم مور مور میشود. دلم طاقت نمیآورد. سر برمیگردانم و چشمانم را رو هم میگذارم. میگوید: این حکایت حال است. میپرسم کدام حکایت؟ کدام حال؟ بیحوصله میگوید: اه! از مرحله پرتی پسر! از مش رحیم و غلام هم پرتتری تو! میخواهم از بلور خانم و شریفه یا از دختر سیاهچشم بگوید. حوصلهاش نمیکشد و میگوید: هرچه تا حالا گفتم بسه. و بعد بیآنکه چیزی بپرسم، خودش میگوید: داستان تعریف حرکت، تعریف اشیا و حوادث نیست. داستان تعریف است در حرکت! میخواهم بگویم یعنی چه؟ پشیمانم میشوم. گرههای ابرویش و سرفههای خشکاش که انگار از ته حلق من درمیآید پشیمانم میکند. سرفهاش که میایستد، خودش میگوید: تکنیک را باور دارم،عنصر لازمی است برای داستان. داستان باید معماری داشته باشد، خوشساخت باشد، و اینها همه کار تکنیک است که «داستان» را به «رمان» تبدیل میکند. اما «استفاده از تکنیک» و «مرعوب شدن در برابر تکنیک» دو مقوله کاملا جداست. به دستهای لرزانش خیره میشوم و میگویم: وقتی زمین سوخته است، اینها به چه کارمان میآید؟ باز هم به سیگار پک میزند و سرفه میکند و دست بالا میکند و درخت را نشانم میدهد. تا حالا نگاهم به بالای درخت نیفتاده بود. چشمم میافتد به دستی که در انفجار از شانه جدا شده است و همراه موج انفجار بالا رفته است و تو خوشۀ خشک نخل پایهبلند گوشۀ حیاط ننه باران گیر کرده است. آفتاب کاکل نخل را سایهروشن زده است. خون خشک، تمام دست را پوشانده است. انگشت کوچک دست، از بند دوم قطع شده است و سبابهاش مثل یک درد، مثل یک تهمت و مثل یک تیر سه شعبه به قلبم نشانه رفته است. حیران به احمد نگاه میکنم و میگویم: کی انفجار شد؟ چرا ما سالم ماندهایم؟ با سرفه میخندد و به سیگار پک میزند و میگوید: هر کس سهمی از عمر دارد و اگر از دست برآید باید چنان زیست که تلخ نباشد یا تلخی برای دیگران فراهم نیاید.
علوم سیاسی دانشگاه تهران
شهریار عباسی برخلاف کارنامۀ ادبیاش در دانشگاه تهران علوم سیاسی خوانده و تجربۀ نشستن در کلاس اساتیدی چون دکتر حسین بشیریه، دکتر حسین سیف زاده، صادق زیباکلام و...را دارد. همچنین به گفتۀ خودش تنها کسی بوده که در آن دوره توانسته است از دکتر حسین بشیریه نمره20 بگیرد.
زیباکلام و حافظۀ استثناییاش
سالها بعد از دوران دانشجویی شهریار عباسی صادق زیباکلام را در انتشارات روزنه بهصورت اتفاقی میبیند. صادق زیباکلام در اولین برخورد شهریار عباسی را میشناسد و حتی اسامی همدورهایهایش را میگوید و در جواب پرسش یکی از مدیران نشر روزنه که پرسیده بود آیا فکر میکرده، شهریار عباسی نویسنده شود، گفته بود«بله! مطمئن بودم کارمند ارشاد نمیشود.»[۱۱]
زندگی و تراث
نظرات
دخالت نهادهای نظامی در فرهنگ
به نظر من اساساً نهادهای نظامی و یا وابسته به نظام، نمیتوانند و نباید در تولید آثار ادبی وارد شوند زیرا اصولاً تعاریفی که در نظام وجود دارد، با اساس ادبیات متفاوت است. حتی در دموکراتترین کشورهای جهان نیز نمیبینیم که ارتشها مسئولیتی در تولید و یا حمایت از آثار هنری نقشی داشته باشند. نظامیها هرگز به تفاوتها اهمیت نمیدهند و تنها دنبال شباهتها هستند. همانطور که نهادهای نظامی اینطورند. مثلا نظامیان بهدنبال رعایت نظم کامل در رژههای نظامی هستند؛ یعنی دوست دارند بالا رفتن و پایینرفتنهای منظم دست و پای سربازان را ببینند؛ اما هنر و ادبیات، دنبال تفاوتهاست؛ آنچنانکه اگر در میان سربازان، یک سرباز حرکتهای نامنظمی در رژه داشته باشد، آن سرباز است که مورد توجه نویسنده قرار میگیرد.اما این افراد و سازمانهای تابعهشان به دنبال تقدیس بیقید و شرط هستند؛ آنچنان که اهداف سازمانیشان از آنها میخواهد. بنابراین هرگز ایدئولوژی شان را عوض نمیکنند و اصرار دارند جنگ را تنها از یک نگاه باید دید. به همین خاطر است که از بین آثاری که در این ساختار تولید میشوند، هرگز اثر شاخصی تولید نمیشود.[۱۲]
جنگ
من بارها گفتهام که ادبیات ایران اگر بتواند و بخواهد جهانی شود مسیر آن از ادبیات دفاع مقدس میگذرد. جنگ است که میتواند نگاهی عریان به انسان داشته باشد و این نگاه چیزی است که مخاطب جهانی ادبیات از ما انتظارش را دارد. اما اصولاً جنگ در هر فرهنگ و هر کشوری، اتفاق بدی است و هر انسانی با اتکا به انسانیت خود، باید ضدجنگ باشد؛ چرا که محصول جنگ، کشته شدن، تخریب محیط زیست و فجایع مختلف است. بنابراین اینکه یک رمان، موضع ضدجنگ داشته باشد و فضای جنگ را تلخ و تاریک توصیف کند، چیز بدی نیست. من پنجم ابتدایی بودم که جنگ شروع شد و با پایان جنگ، من دیپلم را گرفتم؛ یعنی این دوران بهترین روزهای عمرم را به خود اختصاص داده است. بنابراین میتوانم بگویم جنگ بخشی از زندگی من است، پس چه بخواهم و چه نخواهم، هر وقت قلم به دست میگیرم بر نوشتههایم تاثیر میگذارد. ما نویسندهایم؛ سیاستمدار نیستیم! و از آنجا که جنگ اتفاق مهمی در زندگی ما بوده، از آن مینویسم، همین.[۱۳] و [۱۴]
بنیانگذاری
ماهنامۀ ایران پاک
کتابشناسی
پانویس
- ↑ «معرفی شهریار عباسی». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.
- ↑ «اولین اثر شهریار عباسی». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.
- ↑ «رمان عباسی درپی زلزله تهران». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.
- ↑ «اثری مفتخر به جایزهٔ ادبی اصفهان». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.
- ↑ «هتل گمو پرداختی دوباره به جنگ تحمیلی». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.
- ↑ «سایههای بلند عباسی و نئورئالیسم». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.
- ↑ «شهریار عباسی دبیر علمی جشنواره». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.
- ↑ اعتراض انجمن قلم ایران به یک انتخاب، خبرگزاری ایسنا۲۰ آذر ۱۳۹۶.
- ↑ [http://sobhe-no.ir/newspaper/386/11/15200 صبح نو نشست خبری مهمترین جایزه ادبی کشور]، روزنامۀ صبح نو ۶ دی ۱۳۹۶.
- ↑ ما سیاستمدار نیستیم،نویسندهایم. ، خبرگزاری آنا۳۱ شهریور ۱۳۹۴.
- ↑ ندیدن احمد محمود حسرتی ابدی برای من است، سایت الف ۱۳ مهر۱۳۹۶.
- ↑ نهادهای نظامی در تولید آثار ادبی دخالت نکنند، خبرگزاری آنا ۳۱ شهریور ۱۳۹۴.
- ↑ ضد جنگ بودن چیز بدی نیست.، خبرگزاری آنا ۳۱ شهریور ۱۳۹۴.
- ↑ [https://www.mehrnews.com/news/4359874/%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF تنها جنگ میتواند ادبیات ایران را جهانی کند]، خبرگزاری مهر ۷ مرداد ۱۳۹۷.
منابع
پیوند به بیرون
- «شهریار عباسی و بنیاد ادبیات ایرانیان». وبگاه جایزه ادبی جلال آلاحمد، ۱۳دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۰ژانویه۲۰۱۹.