بنیان‌گذار شعر حجم، یدالله رؤیایی می‌گوید: حجم‌گرایی متعلق به هیچ مکتب نیست و مکتب نیست؛ نه مربوط به زمان خاصی است و نه مربوط به سرزمینی خاص. حجم‌گرایی مربوط به فرهنگ بشریت است. کلیدی است برای روایت‌های بی‌مرز و دریچه‌ای برای طرز تفکرهای خاص. ممکن است توقف احجام را در مولوی و خطی از حجم را در هولدرلین و پرشی از حجم را در شاعری از اعصار رفته و آینده بتوان دید.[۱][۲] یدالله رؤیایی می‌گوید: من بانی حجم‌گرایی نیستم؛ بلکه حجم‌گرایی است که گروهِ ما را ساخت تا این نوع شعر را از تمایلاتِ شعریِ معاصر ایران مشخص و جدا کند. بیانیهٔ حجم‌گرایی آن را در «پریدن‌های از سه‌بُعد» خلاصه کرده است.[۳]

* * * * * * * *

بخش عمدهٔ بیانیهٔ شعر حجم یا حجم‌گرایی(Espacementalisme) در تشریح و تبیین و تعریف از شعر حجم تنظیم شده است:
حجم‌گرایی آن‌هایی را گروه می‌کند که در ماوراءِ واقعیت‌ها، به‌جستجوی دریافت‌های مطلق و فوری و بی‌تسکین‌اند. و عطشِ این دریافت‌ها هر جستجوی دیگر را در آن‌ها باطل کرده است.
مطلق است برای آنکه از حکمت وجودی واقعیت و از علت غایی آن برخاسته است و، در تظاهر خود، خویش را با واقعیتِ مادر آشنا نمی‌کند.
فوری است برای آنکه شاعر در رسیدن به دریافت، از حجمی که بینِ آن دریافت و واقعیتِ مادر بوده است نه از طول، به‌سرعت پریده است، بی‌آنکه جای پایی و علامتی به‌جا بگذارد.
بی‌تسکین است برای آنکه به جست‌وجوی کشف حجمی برای پریدن، جذبهٔ حجم‌های دیگری است که عطشِ کشف و جهیدن می‌دهد.
تأملی بر سر این حرف می‌کنیم:
از واقعیت تا مظاهرِ واقعیت، از شیء تا آثارِ شیء، فاصله‌ای است، فاصله‌هایی است؛ فاصله‌هایی از واقعیت تا ماوراء آن. از هزار نقطهٔ یک چیز، هزار شعاع برمی‌خیزد؛ هر شعاع به مظهری در ماوراءِ آن چیز می‌رسد، و واقعیت با مظاهر هزارگانه‌اش، با هزار بُعد وصل می‌شود. شاعر حجم‌گرا، این فاصله را با یک جست طی می‌کند، تند و فوری و بدین‌گونه، از واقعیت، به سود مظهر آن، می‌گریزد. هر مظهری را که انتخاب کند، از بُعدی که بین واقعیت و آن مظهر منتخب است، با یک جست می‌پرد؛ و از هر بُعد که می‌پرد، از عرض، از طول و از عمق می‌پرد.
پس از حجم می‌پرد، پس حجم‌گرا است. و چون پریدن می‌خواهد، به جست‌وجوی حجم است.
اسپاسمانتالیسم، سوررئالیسم نیست. فرقش این است که از سه‌بُعد به ماوراء می‌رسد. و در این رسیدن فقط در یک‌جا با هم ملاقات می‌کنند: در جهیدن از طول. گرچه در این‌جا هم جَست فوری‌تر است. حجم‌گرا در این جَست، خطِ سیر از خود به‌جا نمی‌گذارد. در پشت سر تصویر او سه‌بُعد طی شده است، و این سه‌بُعدِ طی‌شده، اسکله می‌سازد تا خوانندهٔ شعر حجم را به جایی برساند که شاعر رسیده است. خوانندهٔ مشتاق، عبور از اسکله را به تانی یاد می‌گیرد و خوانندهٔ معتاد می‌شود؛ معتاد قصار؛ معتاد رسیدن به ماوراء با عبور از حجم؛ به همان جایی که شاعرِ حجم رسیده است. در آنجا شاعر برای گفتن، حرفی ندارد، شرحی ندارد، و ناگاه چیزی را به زبان می‌آورد که حیرت و راز است، همان چیزی را که ساحران، پیغمبران، و داخوانان، برهمنان، پیام‌آوران کفر، پیام‌آوران ایمان به لب آورده‌اند؛ یعنی شعر، خودِ شعر.
حجم‌گرایی نه خود کاری است، نه اختیاری؛ جذبه‌هایی ارادی است یا اراده‌ای مجذوب است. جذبه‌اش از زیبایی است؛ از زیباشناسی است؛ اراده‌اش از شور و از شعور است؛ از توقع فرم و از دل‌بستن به سرنوشت شعر.
نه هوس است، نه تفنن؛ تپشی است خشن و عصبی؛ تپش آگاه برای هنر شاعری در انسانی دیوانهٔ شعر، که خطر می‌کند که از قربانی‌شدن نمی‌ترسد.
شعر حجم، شعر حرف‌های قشنگ نیست، شعر کمال است، در کمالش وحشی است و در کشفِ زیبایی خشونت می‌کند.
عتیقه نیست؛ ولی از بوی باستان بیدار می‌شود.
تغییر جادادن واقعیت هم نیست. در زندگیِ روز و در زبانِ کوچه توقف نمی‌کند. شاعر حجم‌گرا همیشه بر سر آن است که واقعیتی خلق کند ناب‌تر و شدیدتر از واقعیت روزانه و معمول:
ما تصویری از اشیا نمی‌دهیم، منظری از علت غایی آن‌ها می‌سازیم و عواملی را که بدین‌گونه وام می‌گیریم، در جایی دوردست، با فاصله‌ای از واقعیت می‌نشانیم.
کار شعر، گفتن نیست. خلق یک قطعه است؛ یعنی شعر باید خودش موضوعِ خودش باشد.
فصاحت و جستجوهای زبانی رویای ما نیست؛ ولی جادویِ عجیب واژه‌ها را در کارمان فراموش نمی‌کنیم.
شعر حجم از دروغِ ایدئولوژی و از حجرهٔ تعهد می‌گریزد و اگر مسئول است، مسئولِ کارِ خویش و درونِ خویش است، که انقلابی است و بیدار است. و اگر از تعهد می‌گوید، از تعهدی نیست که بر دوش می‌گیرد، بل از تعهدی است که بر دوش می‌گذارد. چرا که شعر حجم‌گرا به دنبال مسئولیت‌ها و تعهدهای جهت‌داده‌شده نمی‌رود؛ به درون نبوت می‌دهد تا از نداهای او جهت بگیرد و جهت بدهد. پس، این شعر، پیش از آنکه متعهد بشود، متعهد می‌کند.
حجم‌گرایی سبکِ دیگرِ شعرِ ایران است. صفت عصر است و خطابی جهانی دارد و چون صفت عصر است، نقاشی، تئاتر، قصه، سینما، و موسیقی را به خود می‌گیرد و این بیانیه دعوتی است برای عزیمت. همراه با نقاشان، نمایش‌نویسان، سینماگران و نویسندگانی که کار خویش را در سمت این خطاب می‌بینند و می‌بینیم.
حجم‌گرایی شاعرانی را گروه می‌کند که به تجربهٔ کارهای خویش رسیده‌اند؛ به لذتِ پریدن‌های از سه‌بُعد. پس اینک بیانیهٔ ما که میوه‌ای رسیده را می‌چیند!
نه پیشواییم و نه بت. مبارزه می‌کنیم؛ مبارزه علیه آن‌هایی که به این کشف خیانت می‌کنند تا به نخوت فردی یا اجتماعی خود رضایت دهند، از ملا، دانشمند؛ یا هنرمند.زمستان۱۳۸۴، تهران[۴] یدالله رؤیایی در نوشتاری با عنوان «بیانیهٔ شعر حجم» می‌نویسد:
سوررئالیست‌ها با تصرف در شکل شیء و گاه در حالت شیء به سوررئال می‌رسند؛ به ماوراءِ واقعیت؛ به‌طوری که خواننده می‌تواند از آن ماوراء با عبور از یک خط به واقعیت مادر برسد. اما حجم‌گرا به تصرفی این‌گونه در شیء بس نمی‌کند؛ بلکه به‌جستجوی علت غایی است. او بدوا از واقعیت یک عبور ذهنی (Mental ) دارد؛ به‌طوری که وقتی از آن‌سوی واقعیت بیرون می‌آید، با یک تجربه و با یک واحد حرف بیرون می‌آید. و همان واحد حرف را حجمی برای رفتن به ماوراء واقعیت می‌کند. و همان واحد حرف، یک پلکان، یک اسکله، یک فاصلهٔ فضایی(Espacement) برای شاعر می‌سازد تا به ماوراءِ واقعیتِ عبورشده بجهد. او در این عبور ذهنی که از واقعیت می‌کند، در تلاشِ شناختن وجودِ آن و به‌جستجوی همان علت غایی است که گفتیم. و در هر واقعیت، چه عینی چه مجرد، علت و علت‌های غایی نهفته است که هر شاعر حجم‌گرا آن را به‌نوعی کشف می‌کند. برحسب تربیت و شیوهٔ عبور ذهنی او.[۵] در کتاب از سکوی سرخ نیز رؤیایی حرف‌های بسیاری دربارهٔ حجم بازگو کرده که بخشی از آن چنین است:
در نوعی از مکانیسم خیال که ما آن را حجم‌گرایی می‌نامیم، شاعر در عین حال که از منحنی یا زاویه عبور می‌کند، از عمق (و یا از ارتفاع) هم عبوری دارد؛ یعنی ماوراءها را جز با این مکانیسم ذهنی نمی‌بیند. او در این سه‌بُعد، ناگزیر از یک حجم گذر دارد، و چون از طرز عبور خود غالبا جای پایی و نشانی باقی نمی‌گذارد، خواندن ریتم انتخاب از (عرض، طول و ارتفاع) گذر کرده ا ست. خواننده ممکن است برای ساختن آن حجم فضایی که شناخته است، از (طول، ارتفاع و عرض) بگذرد و به ماوراء برسد و به جایی در کنار شاعر، آن‌جا بنشیند.[۶]

تعریف شعر حجم

در کتاب از سکوی سرخ یا از سکوی سرخ|مسائل شعر یدالله رؤیایی آمده: هر شیء دارای سه‌بُعدِ طول و عرض و ارتفاع است، که این هر سه حجم آن شیء را می‌سازند. در شعر حجم، شاعر برای دست‌یافتن به واقعیت و فراتر رفتن از آن، از این سه‌بُعد فراتر می‌رود. شاعرانی هستند که برای رسیدن به ورای واقعیت، خط مستقیم را برمی‌گزینند. و به این ترتیب، شعری که عرضه می‌کنند، ساده و بی‌پیچ‌وخم است. شاعران رومانتیک از این‌گونه‌اند. گاهی شاعر به‌جای عبور از خط مستقیم، از سطح گذر می‌کند؛ یعنی از طول و عرض. در این حالت، شعر اندکی پیچیده می‌شود و برای دست‌یافتن به معنای آن کمی تلاشِ ذهنی لازم است؛ مثل اشعار سمبولیسم و تا حدودی سوررئالیسم. اما شاعر حجم‌گرا در همان حال که از طول عبور می‌کند، از عرض و عمق نیز می‌گذرد. یعنی برای رسیدن به ماوراء واقعیت و فراتررفتن از آن، از سه‌بُعد امور و اشیاء حجمی می‌سازد و جهش می‌کند. در این جهش، جای پایی از خود نمی‌گذارد. به این ترتیب، شاعر حجم‌گرا دریافت مقصود را آسان نمی‌گیرد. برای همین است که در شعر یک شاعر حجم‌گرا همیشه تعبیرهای تازه می‌توان یافت و این‌گونه شعر معمولاً قابلیت تعبیرپذیری بسیار دارد.[۷]

از میان یادها

آخرین‌نشست و اولین‌بیانیه

به‌نقل از یدالله رؤیایی: بحث‌ها و گفت‌وگوهای ما سه‌ماهی طول کشید، تا آخرین و طولانی‌ترین جلسه که در منزل پرویز اسلام‌پوربود، بیانیهٔ شعر حجم تنظیم و تأیید و آمادهٔ خواندن و امضاکردن شد. محل نشست‌های ما کافه نکیسا، خانهٔ من، خانهٔ بهرام اردبیلی، خانهٔ نصیب نصیبی و خانهٔ اسلام‌پور بود. در جلسات ما، به غیر از اردبیلی و نصیبی و اسلام‌پور، محمود شجاعی، فیروز ناجی، هوشنگ آزادی‌ور، فریدون رهنما، پرویز زاهدی، محمدرضا اصلانی، و علی‌مراد فدایی‌نیا هم حضور داشتند. در جمع ما، نویسنده، قصه‌نویس، سینماگر، نمایش‌نامه‌نویس همه‌رقم هنرمند بودند؛ بعضی نیز علاوه‌بر شاعری، هنر دیگری هم داشتند.[۸]

هدایت موج نو به‌سمت حجم

نقد طاهرنوکنده، بر دفتر شعر دریایی‌ها اثر یدالله رؤیایی، آمده:
انتشارات، گالری «روزن»، زیرنظر ابراهیم گلستان و رؤیایی اداره می‌شد. آنان دفترهای روزن را از زمستان۱۳۴۶ منتشر کردند. رؤیایی تلاش می‌کرد هواداران موج نو را در این مؤسسهٔ ساماندهی کند و با تئوریزه‌کردنِ شعر موج نو تحتِ نام فرمالیسم، و بعد از آن حجم‌گرایی، آن را به‌سمت زیبایی‌شناسی و زبان خود پیش بَرَد. چون در توان و خواستهٔ احمدرضا احمدی، بانی موج نو، نبود که هوادرانش را در نشریه‌ای گرد آورده، سامان داده و هدایت کند..[۹]

آغاز شعر حجم ۱

یدالله رؤیایی در مقالهٔ «عبور از شعر حجم» نوشته:
از سال‌های ۴۶ و ۴۷ بود که شعر حجم زندگی‌اش را آغاز کرد، اما به‌صورت پراکنده؛ در «دلتنگی‌ها» و شعرهای من، در کتابی از پرویز اسلام‌پور، در «دفترهای روزن» شمارهٔ ۱ و ۳ که من درآوردم، در شعرهایی از محمود شجاعی، اسلام‌پور، بیژن الهی، بهرام اردبیلی. حرکت ما تازه و متحد بود. هنوز اسمی از حجم‌گرایی نبود. اولین بار در شمارهٔ دوم شعر دیگر عنوان شعر حجم شنیده شد، اما دریغ از حرفی! عکس‌العمل‌ها چیزی شبیه سکوت و یا تحسینی در گریبان بود. هرچند منتقد هنری آیندگان به زحمت حسن نیتی نشان داد؛ اما تحلیل نسبتاً کافی جواد مجابی در اطلاعات، این حرکت نو را گروهی یکپارچه اعلام کرد.[۱۰]

آغاز شعر حجم ۲

به‌نقل از یدالله رؤیایی در مقالهٔ «عبور از شعر حجم»:
تجربهٔ کارهای شاعران در دفتر دوم شعر دیگر نشان می‌داد که آنان خود را به تکنیک معماری حجم رسانده‌ یا طبیعتِ کارشان چنان بوده که می‌توانستند به آن برسند؛ چراکه دیرزمانی می‌شد که چالنگی، شجاعی، اردبیلی، اسلام‌پور، الهی و ناجی به من نزدیک شده بودند و ما درپی تپش‌های مشترکی در شعرهای هم بودیم و در جست‌وجوی کشف اصالت‌ها، به‌دنبال دریافت تئوریک در طرز کارهامان. زمستان۱۳۴۸ را به طرح و تشریح این دریافت گذراندم؛ به اینکه یک حجم چگونه ساخته می‌شود، و در ساختمان یک قطعه چگونه معماری می‌شود، چه نمایی دارد؟ و... تااینکه مانیفیست حجم‌گرایی منتشر شد.[۱۰]

تعجبِ بهنود از کوبیدنِ رؤیایی، موج نویی‌ها را!

سال ۱۳۴۷ در مجلهٔ فردوسی، مسعود بهنود در مصاحبه‌ای با رؤیایی، از او با تعجب می‌پرسد: چرا موج نویی‌ها را می‌کوبی؟ آنان‌که از بین چهره‌های ۱۰ سال اخیر، تنها تو را به رسمیت شناخته‌اند. در ضمن، از حرف‌هایت هم این‌گونه استنباط می‌کنم که انگار از این دوره هیچ چهره‌ای بیرون نخواهد آمد؟ رؤیایی در جواب می‌گوید: جوان‌های موج نو برخلاف نسل ما که از سر شیفتگی شعر می‌گفت، پراکندگی و شیفته‌نشدن را چنان بروز می‌دهند که معلوم نیست کدام یک از شعرای معاصر را قبول دارند. ما شیفتهٔ شعر و شاعران پیش از خود بودیم. در شعر اینان رگه‌ای از شعر نیما و شاملو و فروغ نیست. این اصالت نیست که از همهٔ اصالت‌ها به دور باشیم. هرچه هم می‌گویند مطبوعات چاپشان می‌کند. در هیچ دوره این‌قدر آشفتگی نبود... البته احمدی، الهی، اردبیلی، اسلام‌پور و شجاعی از چهره‌های درخشان موج نو و شاعران خوب شعر دیگر هستند؛ اما ما باید مانیفستی را تنظیم کنیم که در آن به ساختمان، ریتم، ریتم علت‌ها و جهت‌ها، ریتم داخلی و خیلی چیزهای دیگر آن فکر شده باشد.[۱۱]

بهنود از رؤیایی دربارهٔ تعهد می‌پرسد

سال۱۳۴۷ در مجلهٔ فردوسی، مسعود بهنود در مصاحبه‌ای از رؤیایی می‌پرسد: گویا تعهد در شعر را هنوز کاملاً قبول نکرده‌ای؟ رؤیایی می‌گوید: بعضی قوّت و قوامی که در فرم و تکنیک شعر من می‌بینند، می‌گویند رؤیایی فورمالیست است؛ در صورتی که آنان کوته‌های اجتماعی را در شعر من درک نکرده‌اند. من نسبت به سرنوشت انسان بی‌تفاوت نیستم. شعری که در اوج فرم است، نمی‌تواند از سایه‌های اجتماعی بی‌بهره باشد. خیلی‌ها ناتوانی‌هاشان را پشت مسایل اجتماعی پنهان می‌کنند. برای انجام تعهد باید از خیلی چیزها کمک بگیریم. اگر فقط برای ویتنام شعر بگوییم، این دروغ است. شعر باید اول شعر باشد.[۱۲]

نادرپور شعر حجم را مریدبازی می‌داند

گفتم: آقای رؤیایی! لابد خوانده‌اید که آقای نادرپور چه عقیده‌ای دربارهٔ شعر حجم و شما ابراز داشته؟! رؤیایی گفت: مگر چه گفته؟! گفتم: می‌گوید گرایش رؤیایی به مکتب‌سازی و تئوری‌پردازی در نهایت به مریدبازی می‌انجاند. رؤیایی گفت: حرف دیگری هم زد. گفتم: آره، گفت: من در کار شعر همان‌قدر که به سبک شخصی معتقدم، به مکتب و تئوری عقیده ندارم. رؤیایی گفت: مطمئنم که نادرپور نه بیانیهٔ ما را خوانده و نه هیچ یک از حرف‌های ما را، یا اگر خوانده، دقت نکرده؛ چون ما در بیانیه گفتیم که حجم‌گرایی مکتب نیست و خطوط حجم را در اشعار شاعران گذشته و آینده می‌توان دید، یا وقتی نوشتیم حجم‌گرایی کشف است، یعنی قرار نیست بر اساس متُدی شعر بگوییم یا وقتی می‌گوییم بیانیه ما میوهٔ رسیده را می‌چیند، یعنی شاعران امضاکننده از مرحلهٔ تجربه گذشته‌اند.[۱۳]

بیانیهٔ رؤیایی فقط لفاظی است!

از محمدرضا اصلانی که یکی از چهره‌های مطرح موج نو در شعر و سینما است می‌پرسم، در دورهٔ بعدی و در زمان جاه‌طلبی‌های یدالله رؤیایی و شعر حجم، شما بازهم حضور دارید. مگر شما واقعاً به اسپاسمان اعتقاد داشتید؟ می‌گوید: من امضا نکردم. چند جلسه در خانهٔ رهنما و اسلام‌پور گذاشتند. آن زمان رؤیایی رییس حسابداری تلویزیون بود و مهربانانه به خیلی‌ها کمک کرد؛ از بچه‌ها دستگیری می‌کرد. دست خیلی‌ها را گرفت؛ به‌خصوص بچه‌های جنوب را؛ دست علی‌مراد فدایی‌نیا را که تازه از مسجد سلیمان آمده بود. در کل من آن بیانیهٔ حجم را قبول نداشتم. در بیانیه‌ای که رؤیایی در جلسلت می‌خواند، راه هیچ‌چیز مشخص نبود. مشخص نیست که چه می‌گوید؛ ادبی‌نویسی و لفاظی‌کردن که کار بیانیه نیست. در واقع، حجم یک چیزی بود در ازای ایماژ![۱۴]

جوان ۱۸سالهٔ شارح حجم

سال۱۳۵۱ مجلهٔ فردوسی نقدی بر شعر حجم چاپ کرد باعنوان «من یهودا» که گویا اولین نقد بر شعر حجم بود؛ نقدی که از نظر صاحب‌امتیاز مجله و رؤیایی یک نقد جانانه و فوق‌العاده در دفاع از شعر حجم بود. نقد را یک جوان ۱۸سالهٔ لاهیجانی نوشته بود. الان بیش از سه‌دهه از آن زمان گذشته؛ که باز از راحا محمد سینا می‌پرسند که این دفاع بر اساس کدام ضرورت‌ها بود و آیا هنوز شعر حجم را رستگارکردن شعر می‌دانی؟! که او می‌گوید: پیش از این نیز در مجلهٔ زمان و مجلهٔ تماشا هم بر شعرهای صارزاده و فرخ تمیمی و دیگران نقد نوشتم که سردبیر در مواجه با نقد صفارزاده در یادداشتی خبر از یک پدیده، شاعر و نویسنده‌ای یکتا داده بود. رؤیایی هم در مواجه با نقد شعر حجم، حیرت خود را از شاعر و تئوری‌پردازی که از نزدیک ندیده بودش، در مصاحبه با مجله‌ای تکرار کرده بود، که مجله آن تکه را سانسور کرده بود، از بس جهان کوچکی داشتند![۱۵]

از امضاکردن بیانیه بدم می‌آید!

احمدرضا احمدی در گفت‌وگویی با مجلهٔ هفت که از او می‌پرسد: شما مانیفست شعر حجم را امضا کرده بودید؟ می‌گوید: من از امضاکردن بیانیه بدم می‌آید؛ حالا چه سیاسی باشه چه هنری! آخرین قراردادی هم که امضا کردم، عقدنامهٔ ازدواج با همسرم است. چون اصولا فکر جمع و جمعیت اشتباه می‌کند. هرکس مسئول کار خودش است.[۱۶]

مکتب‌سازی کار مورخ ادبی است!

ضمیمهٔ ادبی هنگام در گفت‌وگو با احمدرضا احمدی او را بانی شعر موج نو می‌نامد؛ اما دو قسمت‌شدنِ زودهنگامِ موج نو را به گردنِ رؤیایی می‌اندازند و تاثیر ترجمهٔ مقالاتی می‌دانند که رؤیایی به اسم خودش چاپ می‌کرد (البته از نظر اینان)... و احمدرضا احمدی در جواب می‌گوید:
راستش من این تقسیم‌بندی‌ها و جریانات را دنبال نکردم. من همیشه سرم به کار خودم بوده. اتفاقاتی که در جریان‌های ادبی می‌افتد به من مربوط نیست؛ مثل همین کسانی که الان دارند به‌قول خودشان مکتب می‌سازند. این تقسیم‌بندی‌ها کار مورخ ادبی است![۱۶]

رؤیایی می‌خواست دام حجم را پهن کند!

رؤیایی می‌خواست با شعر حجم خودش را با ما که جریان شعر دیگر بودیم، قاطی کند یا بالعکس! هم‌دوره‌ای‌های رؤیایی تمام شده بودند و خودش هم مثل چشمه خشک شده بود. او زرنگی داشت که نفسش را با نفسِ جوانِ ما یکی کرد. ما چند نفر با هم شعر می‌گفتم اما شبیه هم نبودیم. رؤیایی وقتی می‌خواست دام حجم را پهن کند بیژن الهی لندن بود. امضای بیژن از همه مهم‌تر بود. ما نظرمان این بود که تا بیژن امضا نکند، ما هم امضا نمی‌کنیم. بیژن در جواب نامه‌ام نوشت، بهرام اردبیلی! گدای بکن اما شعر دیگر را ادامه بده و مانیفست و این‌جور چیزها را هم امضا نکن. راستش من هنوز هم نمی‌دانم حجم چیست، مرا یاد حجامت می‌اندازد![۱۷]

هرکسی نمی‌توانست کافه کازبا قهوه بخورد!

سرانجام آنانی که فقیر بودند، برای این‌که باز بتوانند بروند خانهٔ رؤیایی شام بخورند، بیانیهٔ شعر حجم را امضا کردند؛ اما رؤیایی سنگ‌تمام گذاشت و برای همهٔ ما کار هم پیدا کرد. او از همهٔ ما زرنگ‌تر بود؛ هم دعوت‌مان می‌کرد و هم پول میز کافه را یکجا می‌داد. هرکسی نمی‌توانست مثل رؤیایی برود کافه کازبا قهوه بخورد. رؤیایی رئیس حسابداری تلویزیون بود. بعد از عروسی با همسر سویسی‌اش، پنج‌شنبه‌ها تا جمعه مهمانش بودیم و او از همان‌جا کم‌کم پای حرف شعر حجم را وسط کشید.[۱۷]

برداشت‌های متفاوت از شعر حجم

سیمین بهبهانی نقل می‌کند: برداشت‌هایم را از شعر رؤیایی که در کتاب سخن چاپ کرده بودم، برایش بازگو کردم. تصدیق کرد؛ در همان حال، برداشت دیگرم را نیز. تفسیر خودش هم که به اصرار ما بازگو کرده بود، با برداشت ما مطابقت نداشت. او معتقد بود به همین دلیل شعرش شعر حجم است. و این یعنی شعر حجم شعری است با ابعاد مختلف که از هر بُعد به آن نگاه کنی، شکل خاصی می‌گیرد.[۱۸]

پیروان حجم، قربانیان حجم

جواد مجابی از اولین‌کسانی بود که بر «شعر حجم» نقد نوشت؛ زمانی که مسؤولیت بخش ادبی روزنامهٔ اطلاعات را به‌عهده داشت. رؤیایی هم از نقدش استقبال کرده بود؛ اما زمان که گذشت، مجابی به این نتیجه رسید که آنانی که سرسلسلهٔ یک نهضت ادبی‌اند، تنها در تعریف و تفسیر و تبیین شعر خودشان می‌کوشند، نه شعر گروه و بیشتر خودشان در این راه مطرح می‌شوند نه دیگران؛ مثلاً در شعر موج نو که تنها با احمدرضا احمدی و اسماعیل نوری‌علاء مطرح است و همین وضعیت را دارد. در شعر حجم هم که فقط خود رؤیایی توانست رشد کند و بقیه قربانی شدند؛ همان‌طور که رضا براهنی نیز در نوع کارش عدهٔ زیادی را گمراه کرد، اما خودش را نجات داد. با صدور مانیفست در حوزهٔ شعر موافق نیستم. هرچند موج‌سازی و گروه‌سازی پیش می‌آید؛ ولی اصالت ندارد و تنها به سرسلسله‌ها محدود می‌شود.[۱۹]

شعر حجم انشاء و قطعۀ ادبی است!

هوشنگ آزادی‌ور، از شاعرانی که بیانیۀ شعر حجم را امضا کرده بود. اخیرا در گفت‌وگویی گفته:
یدالله رؤیایی مثل ما شاعر شعر دیگر نبود. ما شعرهایش را قبول داشتیم و این عامل پیوند ما بود. بسیاری از وجوۀ بیانیۀ شعر حجم رؤیایی برگرفته از بحث‌های «شعر دیگر» بود. مابقی بیانیه‌اش هم یک‌مشت انشاء و قطعۀ ادبی است. ما به‌خاطر دوستی و البته از روی کم‌تجربگی بیانیۀ شعر حجم را امضا کردیم. بعد دیدیم رؤیایی به‌خاطر نفوذی که در مطبوعات دارد، مدام بیانیه و امضاهای ما را بزرگ می‌کند. قصدش این بود که «شعر دیگر» را ببلعد. آخر کار همین اتفاق هم افتاد و «شعر دیگر» از هم پاشید و شعر حجم به‌جایش رسمیت یافت. آقای رویارویی بیشتر به‌دنبال عرضه‌کردن خودش بود. خیلی‌ها مدعی شعر حجم هستند؛ ولی آقای رؤیایی خودش نظر داد و تنها کسی هم که واقعاً براساس همان نظریات شعر می‌گوید، باز هم خودش است. [۲۰][۲۱]

تاریخچه

در کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو آمده‌است:
شعر حجم گونه‌ای از شعر نو فارسی است که از سال‌های ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ رسماً موجودیت خود را اعلام کرد و یدالله رؤیایی و تنی چند از شاعران همچون پرویز اسلام‌پور در آن سال‌ها بیانیهٔ شعر حجم را نوشتند که برای نخستین‌بار در نشریهٔ «ادبی بارو» ۱۳۴۸منتشر شد.[۸]
رؤیایی راه‌حل گریز از آشفتگی و پراکندگی شعر موج نو را قاعده‌مندی از لحاظ فرم می‌داند (می‌دانست).[۲۲]
رؤیایی پیشنهاد تهیهٔ یک مانیفست را عنوان می‌کند، زیرا معتقد است شاعران موج نو اگر اندیشه‌شده به‌دنبال شعر بروند، به‌جایی می‌رسند. او معتقد است در این مانیفست می‌توان مواردی را پیش‌بینی کرد در قلمروهای مختلف شعری؛ مثلاً ساختمان، ریتم، علت‌ها و جهت‌ها، ریتم داخلی یک قطعه و همین‌طور قواعد ترکیب، تا به‌طور اندیشیده‌شده و با نظم و ترتیب و توافق قبلی بتوان قطعه‌ای را که خالی از این عوامل است، خارج از این حرکت دانست.[۲۲]
به این ترتیب، چند تن از فعال‌ترین شعرای موج نو و چند نقاش و سینماگر و فیلمنامه‌نویس طبق پیشنهاد یدالله رؤیایی دور هم جمع می‌شوند و پس از مدت‌ها گفت‌وگو، در زمستان۱۳۴۸ بیانیه‌ای صادر می‌کنند که «بیانیهٔ شعر حجم» نام می‌گیرد. دو سال بعد در شهریور۱۳۵۰ شهین حنانه از یدالله رؤیایی در مورد دیدگاهش نسبت به شاعران موج نو می‌پرسد که وی پاسخ می‌دهد: «در حال حاضر موج نو در شعر نمی‌بینم، جز آنکه اگر حرکتی نو مطرح باشد که حرکت شاعران حجم‌گراست و آن‌چه در سال‌های پیش به‌نام موج نو نام گرفت، پدیده‌ای خام بود که ناپخته ماند و ناپخته رفت.
رؤیایی: آیندۀ شعر و سرنوشت نوی آن، سرنوشت شعر حجم است.[۲۳]

بیانیۀ شعر حجم

رؤیایی در متنی با عنوان بیانیۀ شعر حجم در بررسی کتاب می‌گوید: به‌دنبال سه ماه بحث و گفت‌وگو، سرانجام بیانیهٔ شعر حجم تأیید و امضا شد. در آن ایام این نام‌ها شرکت داشته‌اند: پرویز اسلام‌پور (شاعر)، محمود شجاعی (شاعر و نمایش‌نامه‌نویس)، بهرام اردبیلی (شاعر)، فیروز ناجی (شاعر و سینماگر)، فریدون رهنما (شاعر و سینماگر)، نصیب نصیبی (سینماگر)، پرویز زاهدی (نویسنده)، محمدرضا اصلانی (شاعر و سینماگر)، علی‌مراد فدایی‌نیا (داستان‌نویس)، یدالله رؤیایی (شاعر) و...[۲۴]
از میان شاعرانی که قرار بود بیانیه را امضا کنند و نکردند، محمدرضا اصلانی بدونِ تأیید امضا نکرد؛ فریدون رهنما با تأییدِ بیانیه؛ مخالفِ اصلِ امضاکردن بود؛ بیژن الهی و هوشنگ چالنگی در آن زمان در سفر بودند و بعد که انتشار آن به اصرار الهی به تعویق افتاد، پی‌گیری اخذ امضا متوقف ماند .سیروس آتابای (شاعر)، نورالدین شفیعی (نمایشنامه‌نویس)، کامران دیبا (معمار و نقاش)، احمدرضا چه‌کنی (شاعر) و رضا زاهد از پارتیزان‌های این جنبش‌اند.
اما در متنی که در دست ماست، این امضاها تشخیص داده می‌شود: یدالله رؤیایی، پرویز اسلام‌پور، محمود شجاعی، بهرام اردبیلی، هوشنگ آزادی‌ور.[۲۵]

مطرح‌ترین شاعران شعر حجم

فرامرز سلیمانی، تبیین‌کنندۀ شعر موج سوم، به مطرح‌ترین شاعران شعر حجم اشاره می‌کند و نام می‌برد از: یدالله رؤیایی، محمدحسین مدل، سهراب مازندرانی، پرویز اسلام‌پور، احمدرضا چکنی، محمدرضا اصلانی، هوشنگ صهبا، علی قلیچ‌خانی، حمید عرفان، احمد طاهری، الف. فرجام، رضا زاهد، عزت قاسمی، هوشنگ آزادی‌ور، هوشنگ چالنگی، شاپور بنیاد، آرش جودکی، بیژن الهی، محمود شجاعی، بهرام اردبیلی، علی مؤمنی، قاسم مؤمنی، احمد سینا، محمود مؤمنی، حسین شرنگ، خشایار فهیمی، منصور خورشیدی، راحا محمدسینا.
اشاره: در منابع موجود، چندتن از شاعران نام‌برده‌شده در فهرست بالا، حجم‌گرابودنِ خود را انکار یا بعدها انکار کرده‌اند. چندتن از این شاعران نیز از شاعران بعد از انقلاب بوده و نام چندتن از شاعران حجم نیز نامشان در این فهرست فراموش شده است.


پانویس

  1. لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۴۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  2. رؤیایی، یدالله. «از سکوی سرخ» (مسائل شعر). تهران: انتشارات مروارید.
  3. رؤیایی، یدالله. «از سکوی سرخ» (مسائل شعر). تهران: مروارید. ص. ۲۰و۵۵.
  4. لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۴۰-۷۴۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  5. لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی) (برگرفته از بررسی کتاب ، «بیانیهٔ شعر حجم»، شمارهٔ ۴، شهریور ۱۳۵۰). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۴۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  6. رؤیایی، یدالله. «از سکوی سرخ» (مسائل شعر). تهران: انتشارات مروارید. ص. ۱۵۷.
  7. رؤیایی، یدالله. «از سکوی سرخ» (مسائل شعر). تهران: انتشارات مروارید. ص. ۱۵۷.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۳۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  9. لنگرودی، شمس (۱۳۷۷). کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی) برگرفته از آیندگان، نقدی بر مجموعه‌شعر «دریایی‌ها» ۲۲ دی ۱۳۴۸. ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۳۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی (برگرفته از بررسی کتاب، مقالهٔ «عبور از شعر حجم» شمارهٔ ۱فروردین۱۳۵۰). ۳. تهران: مرکز. ص. ۱۴۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  11. رؤیایی، یدالله. «از سکوی سرخ» (مسائل شعر) (برگرفته از مجلهٔ فردوسی شماره‌های ۸۹۵تا۸۹۸ بهمن۱۳۴۷). تهران: مروارید. ص. ۷۶تا۷۹.
  12. رؤیایی، یدالله. «از سکوی سرخ» (مسائل شعر) برگرفته از مجلهٔ فردوسی شماره‌های ۸۹۵تا۸۹۸ بهمن۱۳۴۷. تهران: انتشارات مروارید. ص. ۷۴.
  13. رؤیایی، یدالله. «از سکوی سرخ» (مسائل شعر). تهران: مروارید. ص. ۴۷تا۴۹.
  14. «هنگام، ضمیمهٔ ادبی فرهنگی روزنامهٔ عصر مردم». روزنامهٔ عصر مردم، ش. ۴۰ (۱۸دی۱۳۸۲). 
  15. «هنگام، ضمیمهٔ ادبی فرهنگی روزنامهٔ عصر مردم». روزنامهٔ عصر مردم، ش. ۹۸ (۱اردیبهشت۱۳۸۴). 
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ رخشا، رسول. کتاب «یک ضیافت خصوصی»، گفت‌وگوهای احمدرضا احمدی، گزیده رسول رخشا برگرفته از مجلهٔ هفت، مصاحبه احمد طالبی‌نژاد در مرداد۱۳۸۴. تهران: نشر قطره. ص. ۱۳۲و۱۵۲و۱۵۳. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۱۹-۵۶۲-۴.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ «هنگام، ضمیمهٔ ادبی فرهنگی روزنامهٔ عصر مردم». روزنامهٔ عصر مردم، ش. ۱۰۰ (۱۵اردیبهشت۱۳۸۴). 
  18. سیّار، هما. کتاب «از حاشیه تا متن»، مجموعه نقدها، تفسیرها و مقالات در بارۀ مجموعه‌شعر «لبریخته‌ها»(برگرفته از نقد سیمین بهبهانی در کتاب سخن، تابستان ۱۳۷۱ با عنوان «هنگام که بیراهه برای گام آرام است»). سوئد: انتشارات باران. ص. ۲۳.
  19. ««شعر حجم به خود رؤيايی ختم شده است»، گفت‌وگوهايی با جواد مجابی، علی باباچاهی و محمد آرزم دربارۀ «شعر حجم»». 
  20. ««شعر دیگر» هنوز هم زنده است». 
  21. هفته نامه کرگدن، salamatdigital.com.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۳۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  23. لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۳۷و۷۳۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  24. لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۳۰و۷۳۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.
  25. لنگرودی، شمس. کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» (۴ جلدی). ۳. تهران: مرکز. ص. ۷۴۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۶۱-۱.