فریدون مشیری

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ دی ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۵۵ توسط پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فریدون مشیری شاعر و نویسنده‌ای که از کودکی با شعر مأنوس بود و سرایش را از سنین نوجوانی آغاز کرد. او را بیش‌تر شاعر نوگرا می‌دانند اما در قالب کلاسیک هم اشعار پرمغز و نغزی دارد. از مشیری به عنوان شاعری میانه‌گرا یاد می‌شود.

فریدون مشیری

نام اصلی فریدون مشیری
زمینهٔ کاری شاعر و نویسنده
زادروز ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ [۱]
تهران [۱]
پدر و مادر ابراهیم و اعظم السّلطنه
مرگ ۳ آبان ۱۳۷۹
تهران
ملیت ایرانی
پیشه شاعر
مدرک تحصیلی زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه دانشگاه تهران
فریدون مشیری در جوانی
همراه همسرش
با فرهاد فخرالدینی و محمدرضا شجریان
* * * * *

وی علاوه بر سرایش، در زمینه مطبوعات هم فعالیت می‌کرد اما بیش از همه شاعر بود. مشیری در محیطی رشد یافت که در آن زمزمه اشعار حافظ، سعدی و فردوسی همیشه به گوش می‌رسید همین بود که از همان سنین کم اشعار بسیاری را حفظ شد و بعدها به سمت و سویِ سرودن رفت.[۱] خانواده، تا هفت سالگیِ فریدون در تهران زندگی کردند اما بعد، به واسطه شغل پدر و مأموریتی که داشت، راهیِ مشهد شدند. تا کلاس دهم در آن‌جا درس خواند. پس از بمباران آن شهر توسط روس‌ها، که هر یک از اهالی شهر را به گوشه‌ای فراری داده بود، به زادگاهش بازگشت و ادامه دبیرستان را در همین شهر گذراند. بلافاصله بعد از اخذ دیپلم موفق به قبولی در رشته ادبیاتِ دانشگاه تهران شد و همزمان با آن رشته روزنامه‌نگاری را ادامه داد.[۱] علاقه او به سرودن از زمان نوجوانی و نمایان شد چنان که در دوران دبیرستان و اوایل دانشگاه دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد. هنگامی که با شعر نو و قالب‌های آزاد آشنا شد از شعر کهن فاصله گرفت اما یک سبک را انتخاب نکرد و میانه‌روی را برگزید؛ نه اسیر تعصبات سنت‌گراین شد و نه مجذوب نوپردازان افراطی. راهی که او پیش گرفت همان هدف نهایی بنیان‌گذاران شعر نو بود. یعنی او شکستن قالب‌های عروضی و کوتاه و بلند شدن مصراع‌ها و استفاده منطقی و به جا از قافیه را در قالب و فرم پذیرفته و از نظر معنی و مفهوم نیز با نگاه تازه و نو به انسان و طبیعت و جهان و آمیختن آن‌ها با احسا و نازک‌اندیشی‌های خاص خود به شعرش چهره‌ای بی‌بدیل و نو داده است.[۲]

از میان یادها

ماجراهای انتشار

ماجرای عشق

ماجرای استاد

او در خانواده‌ای اهل کتاب پرورش یافته بود؛ پدر و مادر هر دو به شعر علاقه داشتند. همین بود که پسر کوچک به سراغ کتاب‌های آن‌ها می‌رفت. او از سنین هفت هشت سالگی حافظ و سعدی را حفظ کرد. چنان که اشاره کرده است:

با کمال تعجب بگویم، من حافظ را در هفت هشت سالگی آن‌قدر خوانده بودم که در کلاس سوم وقتی معلم از ما خواست انشاء بنویسیم من آن را به زبان شعر گفته بودم. و از همان بچگی فردوسی، سعدی، حافظ،‌ عارف قزوینی، ایرج میرزا،‌ خسرو و شیرین نظامی و بقیه آثار نظامی را می‌خواندم و بسیاری را حفظ بودم.[۱]

ماجرای شاگرد

ماجرای مردم

بین ده تا بیست مطلب برگرفته از مجلات دوره خود

ماجراهای دشمنی

ماجراهای دوستی

ماجراهای قهرها

ماجراهای آشتی‌ها

ماجراهای نگرفتن جوایز

ماجراهای حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است

مذهب و ارتباط با خدا

ماجراهای عصبانیت، ترک مجالس، مهمانی‌ها، برنامه‌ها، استعفا و مشابه آن

ماجراهای نحوه مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامه‌ ها و مجلات و نمونه‌هایی از آن

 
 
 
 

ماجراهای دارایی

ماجراهای زندگی شخصی

ماجرای برخی خاله‌زنکی‌های شیرین

ماجرای شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده

ماجراهای مشهور ممیزی

ماجراهای مربوط به مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و حضور رادیو یا تلویزیون

عکس سنگ قبر و ماجرایی از تشییع جنازه و جزئیات آن

ماجراهای دیگر

 

زندگی و یادگار

گذر عمر

  • ۱۳۰۵: تولد در روز ۳۰شهریور در تهران
  • ۱۳۱۳: آغاز تحصیل در دبستان ادیب واقع در پشت مسجد سپه‌سالار
  • ۱۳۱۹: رفتن به مشهد، سکونت در آن‌جا و تحصیل در دبستان همّت
  • ۱۳۲۰: ادامه تحصیل در دبیرستان شاه‌رضا در مشهد
  • ۱۳۲۳: بازگشت به تهران و ادامه تحصیل در دبیرستان ادیب و دارالفنون
  • ۱۳۲۴: چاپ شعری به نام «فردای ما» در روزنامه ایران ما، درگذشت مادرش
  • ۱۳۲۷: ادامهٔ تحصیل در آموزشگاه فنی وزارت پست، تلگراف و تلفن، بعدها دانشکده مخابرات
  • ۱۳۲۸: انتقال به اداره تلگراف تجریش با سِمَت تلگرافچی مورس
  • ۱۳۳۳: آغاز فعالیت‌های مطبوعاتی؛ خبرنگار روزنامه «شاهد» جبههٔ ملی در مجلس شورای اسلامی، ازدواج با اقبال اخوان، دانشجوی رشته نقاشی دانشگاه تهران بود
  • ۱۳۳۴: آغاز همکاری با مجله «روشنفکر» به مدت ۱۸ سال، انتشار کتاب «تشنهٔ طوفان» در نوروز آن سال
  • ۱۳۳۵: متولد شدن دخترش، بهار در آبان ماه
  • ۱۳۳۶: انتشار کتاب «گناه دریا»
  • ۱۳۳۸: انتشار چاپ دوم «تشنه طوفان» با افزوده‌هایی به نام «نایافته»، تولد پسرش، بابک در اسفند ماه
  • ۱۳۳۹: دریافت نشان پیام از وزارت پست، تلگراف و تلفن
  • ۱۳۴۰: انتشار شعر «کوچه» در اول اردیبهشت
  • ۱۳۴۱: انتشار کتاب «ابر»، آغاز همکاری دائمی با مجله سخن به مدیریت دکتر خانلری
  • ۱۳۴۴: عضویت در شورای نویسندگان رادیو ایران
  • ۱۳۴۵: دریافت دیپلم ششم ادبی و راه یافتن به دانشگاه تهران
  • ۱۳۴۶: انتشار کتاب «یک سو نگریستن»، ماجراهای ابوسعید ابوالخیر
  • ۱۳۴۷: انتشار چاپ دوم کتاب «ابر» با افزوده‌هایی به نام «ابر و کوچه»
  • ۱۳۴۸: انتشار کتاب «بهار را باور کن»،شعر خوانی در کرمان
  • ۱۳۴۹: انتشار کتاب «پرواز با خورشید»
  • ۱۳۵۰: انتشار کتاب «برگزیده اشعار» در قطع جیبی، همکاری با شورای موسیقی رادیو ایران، واحد تولید
  • ۱۳۵۲: مدیریت کل روابط عمومی شرکت مخابرات
  • ۱۳۵۳: سفر به اروپا و بازدید از شهرهای هامبورگ و پاریس
  • ۱۳۵۴: شرکت در سمینار شاهنامه فردوسی، سفر به لندن برای بازدید از نمایشگاه هنر اسلامی، مشاور مطبوعاتی مدیر عامل شرکت مخابرات ایران
  • ۱۳۵۶: انتشار کتاب «از خاموشی»
  • ۱۳۵۷: مسافرت به هندوستان و سخنرانی در کشمیر برای استادان زبان فارسی در سراسر هند
  • ۱۳۶۰: دریافت حکم بازنشستگی پس از ۳۳ سال خدمت اداری در فروردین ماه
  • ۱۳۶۴: درگذشت پدرش
  • ۱۳۶۵: انتشار کتاب «گزینه اشعار» (ریشه در خاک)
  • ۱۳۶۷: انتشار کتاب «مروارید مهر»
  • ۱۳۷۱: انتشار کتاب «آه، آبان»
  • ۱۳۷۲: انتشار کتاب «از دیار آشتی»
  • ۱۳۷۵: انتشار کتاب «با پنج سخن‌سرا»، انتشار کتاب «لحظه‌ها و احساس»
  • ۱۳۷۷: شب شعر در آلمان در شهریور ماه، انتشار مجموعهٔ «یک آسمان پرنده» در آمریکا و سخنرانی و شعرخوانی در ۲۳شهر و ایالت، انتشار مجموعهٔ «دلاویزترین»، انتشار نوار شب شعر در آلمان و سخنرانی در فرانکفورت، برلین، دوسلدرف، انتشار مجموعهٔ «زیبای جاودانه» با مقدمه عبدالحسن زرین‌کوب
  • ۱۳۷۸: انتشار کتاب «آواز آن پرندهٔ غمگین»، انتشار چاپ هفدهم مجموعه «پرواز با خورشید»، برگزاری مراسمی برای گرامی‌داشت فریدون مشیری توسط جوانان فرهنگی، شهریور ماه، در پارک نیاوران و اهدای کتاب «جشن‌نامه» به فریدون مشیری، انتشار کتاب جشن‌نامه فریدون مشیری با نام «به نرمی باران»، سخنرانی در بزرگداشت بزرگان موسیقی در جزیره کیش
  • ۱۳۷۹: انتشار کتاب «شکفتن‌ها و رستن‌ها» مجموعه اشعار شعرای معاصر ایران، انتشار کتاب «تا صبح تابناک اهورایی» در بهار ۱۳۷۹
  • ۱۳۷۹: درگذشت در بامدادِ روز سومِ آبان ماه

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

فریون مشیری در روزهای آخرِ آخرین ماه از تابستان در تهران به دنیا آمد. او در خانواده‌ای ادب‌دوست و اهلِ شعر زاده شد و همان گونه پرورش یافت. سرایش شعر را از ۱۵ سالگی آغاز کرد. همچنین علاقه ویژه‌ای به موسیقی ایرانی داشت و پیرو همین علاقه و دلبستگی در سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضو شورای موسیقی و شعر رادیو شد. همان سال‌ها همکارِ هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی شد که این شخصیت‌ها سهم مهمی در پیوند دادن شعر با موسیقی و پربار ساختن برنامه گل‌های تازه رادیو ایران داشتند. علاقه او به موسیقی این گونه بود که هربار سازی نواخته می‌شد مایه آن را می‌گرفت او فقط مایه‌شناس نبود بلکه می‌گفت چه گوشه و ردیفی دارد. حتی آن گوشه را بست می‌داد بارها و بارها درباره برجسته‌ترین قطعات موسیقی ایران تشخیصی دقیق و تخصصی داشته است. آشنایی او با موسیقی هم مانند شعر، از بستر خانواده شکل گرفت ‌و بیشتر خانواده مادری‌اش. فریدون که از دوران کودکی بر مشکلات شغلی پدر واقف بود و تصمیم داشت در سنین بزرگ‌سالی از شغل‌های این چنینی دوری کند، به دلیل مشکلات خانوادگی نتوانست! در بخشی از خاطراتش بیان می‌کند؛
در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگی‌هایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب حمله کرده بودند آن‌ها دوباره به تهران آمدند و مشیری به ادامه تحصیل مشغول شد ابتدا به دبیرستان و سپس به دانشگاه رفت در تمام دوران کودکی شاهد وضعیت شغلی پدر بود مدام از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز می‌کرد اما مشکلات خانوادگی، بیماری مادر و مسائلی از این دست سبب شد تا در هجده سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شود این کار ۳۳ سال به طول انجامید و او در این باره شعری دارد با عنوان «عمر ویران».
همزمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان در اداره پست و تلگراف نیز مشغول به کار شد در همان سال مادرش در سن ۳۹ سالگی از دنیا رفت. مرگ مادر غم عمیقی بود برایش. و تأثیر عمیقی بر روح او گذاشت. پس از گذشتِ این دوره غمگین، در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصیل شد روزها کار می کرد و شب ها درس می خواند. در حوالی آن سال‌ها به مطبوعات روی آورد و در روزنامه‌ها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را بر عهده گرفت پس از آن در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران تحصیل را ادامه داد اما کار اداری از یک طرف و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر در ادامه تحصیلش مشکلاتی به وجود می‌آورد با این وجود، کار مطبوعات را رها نکرد. وی از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود این صفحات بعدها به نام «هفت تار چنگ» نامیده شد و به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت تعداد زیادی از شاعران مشهور معاصر اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحه معرفی شدند. در سال‌های بعد از آن مشیری تنظیم صفحه شعر و ادبیِ مجله «سپید و سیاه» و «زن روز» را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۳۳ با اقبال اخوان ازدواج کرد، خانمِ اخوان دانشجوی رشتهٔ نقاشی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. اما پس از ازدواج مشغول کار شد و تحصیل را رها کرد. آن‌ها صاحب دو فرزند با نامِ بهار و بابک شدند. هر دو فرزند در رشته معماریِ دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران تحصیل کرده‌اند.[۳]

شخصیت و اندیشه

دوستی که شاگرد او بود در قسمتی از خاطراتش می‌گوید: فریدون آراسته و پاک، و شیک و بدون آن که اطوار معمول شاعران متظاهر را داشته باشد مرا در آغوش کشید...
...در این مدت دوستی هرگز نشنیده‌ام که از کسی حتی انتقاد کند پاک‌دلی او و بزرگی روحش بیش از این‌ها بود حتی با آن‌ها که به ناحق بر او می‌تاختند مدارا می‌کرد. مشیری روحی به زلالیِ یک کودک معصوم دارد.[۴]

زمینه فعالیت

یادمان‌ها و بزرگداشت‌ها

در شهریور ماه سال ۱۳۷۸ جوانان فرهنگ‌دوست مراسم بزرگ و بی‌سابقه‌ای در پارک نیاوران، برای گرامی‌داشت فریدون مشیری بر پا کردند و کتابی با عنوان «جشن‌نامه» به وی اهدا کردند. که این کتاب بعدها با نامِ «به نرمی باران» منتشر شد.[۵]

چند منظر

عبدالحسین زرین کوب

شفیعی کدکنی

عاطفی و ساده، بی پیرایه و مهربان

استاد شفیعی یکی از شعرهای مشیری را این گونه بررسی می‌کند:

شعری که او در تصویرِ یاد کودکی‌های خویش در مشهد سروده است کی از شعرهایی‌ست که مستقیماً با عواطف آدمی سر و کار دارد. او در آن شعر، به جست‌وجوی اجزای تصویر مادر خویش که در آینه‌های کوچک و بیکران سقف حرم حضرت رضا (ع) تجزیه شده می‌پردازد و پس از پنجاه سال هنوز هم در جست‌وجوی آ ذرّه‌هاست. همین الان هم که بندهایی از آن شعر از حافظه‌ام می‌گذرد، گریه‌ام می‌گیرد! نمی‌گویم در برابر تمام شعرهایی که از او خوانده‌ام حتماً متأثر شدم و گریستم انا تأثیری که بعضی از شعرهای او ه خصوص شعرهای کوتاهش طی سالیان بر من داشته از این گونه بوده است: عاطفی و ساده، بی‌پیرایه و مهربان. البته گاهی ممکن است ساختمان شعر، زبان شعر، تصویرها، رابطه حجم پیام و ظرفیت شعر در تمام اجزا با سلیقه کنونی من تطبیق نکند...[۸]

محمدعلی اسلامی ندوشن

سیمین بهبهانی

بهاء‌الدین خرمشاهی

فریدون مشیری شاعر فریادهای در گلو شکسته است. شاعری‌ست خزان‌زده اما بهار را باور دارد و دل در گروِ رستاخیز او بسته است. او شاعر یاد و دریغ است اما رمانتیک فردگرای خویش‌اندیش نیست. در صورتی که در اغاز راه چنین بود، امروز که به کمال کلام دست یافته است جمعگرا و جامعه‌گراست.[۱۰]

محمدامین ریاحی

رودلف گلپکه، پژوهشگر سوئیسی

چنین می نماید که فریدون مشیری همانند معدودی از شاعران به شکرانهٔ وسعت دانسته‌هایش و اطمینان و حساسیت در جمله‌بندی‌هایش رسالت دارد. آن شکاف مصنوعی را که در گذشته نزدیک۷ به سبب کشمکش‌های به اصطلاح نوپردازان و سنت‌گرایان ایجاد شده است، ببندد.[۹]

نادر نادرپور

ای فریدون

م.سرشک شعری در رثای مشیری سروده و او را «شاعر لحظه‌ها و همیشه» نامیده:


«ای فریدون! فریدون! فریدون!
ای مشیر ومشار دل ما!
شاعر لحظه‌ها و همیشه!
ذهن تو بیشه‌ای بیکران است
بیشه‌ای سبز در سبز و شاداب
ریشه‌اش دور باد ز تیشه
...
شعر تو! با دل ما همان کرد
که بهاران به برگان بیشه
خواستم تا به نامیت نامم
نامی از این سزاتر ندیدم:
شاعر لحظه‌ها و همیشه

پرویز خائفی

فریدون شاعر و صیاد لحظه‌های زیبا و گاه تلخ زندگی است. لزومی ندارد شعار بدهد یا در این آشفته بازار که همه شعرها بی‌قواره است و از مفهوم تهی، و به راستی معلوم نیست چه بر سر شعر معاصر آورده‌اند شعری آن‌چنان بگوید که هیچ بنی‌آدمی مفهوم آن را درک نکند.[۴]

رُودولف گِلپکه(نویسنده، محقق و مترجم سوئیسی)

چنین به نظر می‌رسد که فریدون مشیری چون معدودی از شاعران رسالت دارد تا به شکرانهٔ وسعت دانستگی‌اش و اطمینان و حساسیت در جمله‌بندی‌اش، آن شکاف در واقع مصنوعی را که در گذشتهٔ نزدیک به سبب کشمکش‌هایی میان به اصطلاح نوپردازان و سنت‌گرایان ایجاد شده بود، ببندد.

نظرات فرد در مورد خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او درباره دیگران

همراهی‌های سیاسی

مخالفت‌های سیاسی

نامه

نامه‌ٔ شهریار

بخشی از نامه‌ای که شهریار پیش از آشنایی حضوری و دوستی با مشیری نوشته است:

شاعر بلند‌پایه و دوست نادیده‌ام آقای فریدون مشیری! چند سال پیش که اولین اثر چاپی شما را در یکی از جراید خواندم شما را بالقوّه شاعر یافتم. اخیراً هم که چندین اثر هنری از شما خوانده‌ام، عقیده‌ام به شعر شما استوار گشته است. وقتی شعر خوبی می‌خوانم در نظرم کلمات به شکل مرغان زیبا و تیزبالی پر باز می‌کنند و معانی و مفاهیم را در آغوش می‌گیرند. از تماشای این تابلو که هر چه در آن پایه شعر بلندتر باشد روشن‌تر و وسیع‌تر می‌شود، حالتی که گوینده در حین سرودن داشته، در من هم که خواننده آن اثر هستم بیدار می‌شود. هر چه این حالت عمیق تر، پاک‌تر و زلال‌تر باشد مقام شعر در نظر من بالاتر می‌رود. این کیفیت را در اثار شما کاملاً درک می‌کنم و تقریباً هشتاد درصد توّقع بنده را که خیلی هم مشکل‌پسندم، قانع می‌کند. در آثار شما لفظ که محل تجلّی و در حکم وسایل مخابرات شعر است که در وهله اول باید از خواننده جلب نظر بکند، بسیار محکم و حسابی‌ست. بنده حق دارم بیش از سایرین الفاظی که شما در اشعارتان به کار برده‌اید بپسندم. زیرا به سبک و سلیقه بنده نزدیک‌تر و شبیه‌تر است.[۱۳]

نامهٔ مشیری به سردبیر مجله بخارا

متن نامه فریدون مشیری به سردبیر مجله بخارا بدین شرح است:

«دوست گرامی علی دهباشی عزیزم‏ با درود و مهر ۱۵ مردادماه ۱۳۷۸ توفیق آن را یافتم تا کتابی را که بیش از هشت ماه انتظار انتشارش را کشیده بودم از دست شما برای دقایقی چند دریافت کنم. فرمودند فعلا فقط ببینید، بعداً طی مراسمی به شما تقدیم خواهد شد. در همان چند دقیقه، برای همت و پشتکار و کوشش حیرت‏‌آور شما هزاران آفرین گفتم. راستی را که دست‏مریزاد چه سلیقه‌‏ای، چه زحمتی، این جشن‌‏نامه که در حقیقت‏ فریدون‏‌نامه بود مرا نزد این‏ همه ابراز مهر و اظهار لطف دوستان و محبت شخص شما علی دهباشی عزیز و گرامی شرمنده کرد. هرگز تاکنون جشن‏‌نامه‌‏ای به این وسعت و تنوع ندیده بودم و خود را سزاوار این باران‏ مهر و آفرین،از چهار سوی جهان، نمی‏‌دانستم. حق این بود که برای یکایک این سروران ارجمند که مقاله‏‌ای درباره شعر من نوشته و با گشاده‌‏دستی تمام مرا مرهون الطاف گرانقدر خود فرموده بودند، سپاس‌نامه‌‏ای جدا جدا تقدیم می‌‏کردم. اما تاب‏ و توانم را که سنجیدم دیدم از عهده این مهم برنمی‏‌آیم، گفتم از طریق مجله گرمی بخارا مگر بتوانم مراتب تعظیم و سپاس و درود بی‏‌پایان خود را از این‏ همه لطف و مهر به آن سروران ارجمند و بزرگوار تقدیم دارم. جانم به فدای دوستدارانم باد. فریدون مشیری‏.[۱۴]»

بیانیه‌ها

جمله مورد علاقه در کتاب‌هایش

جمله یا جملاتی که از کتابش کالت شده است

نحوه پوشش

تکیه کلام‌ها

خلقیات

منزلی که در آن زندگی میکرد

گزارش جامعی از سفرها

شعرخوانی برای دوست‌داران ادبیات

در سال ۱۳۷۷ بود که به قصد آلمان و سپس آمریکا سفر کرد. او در این کشورها در مراسم شعرخوانی شرکت کرد و این مراسم در شهرهای کلن، لیمبورگ، فرانکفورت و ۲۴ ایالت آمریکا؛ در دانشگاه‌‌های برکی و نیوجرسی به شکل مخصوصی مورد توجه ادب دوستان ایرانی قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ به سوئد سفر کرد و در آن جا هم با شرکت در مراسم‌های شعرخوانی شهرهای استکهلم، مالمو و گوتنبرگ بار دیگر به طور بی‌سابقه‌ای مورد توجه قرار گرفت.[۱۵]

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری‌

تأثیرپذیری‌ها

تأثیرگذاری

مشیری گذشته از ارزش شعری خودش در تعالی شعر معاصر به گردن خیلی ها حق دارد منوچهر نیستانی و بسیاری از شاعران بزرگ معاصر بر محور کار او امکان عرضه آثار خود را داشتند اما هرگز ادعای خودمحوری و برتری نداشت. فروغ را او مطرح کرد و خیلی از چهره‌های سرشناس دیگر.

استادان و شاگردان

علت شهرت

مشیری چند دهه در شعر معاصر مطرح بوده و هست چون مردم زبانش را دوست دارند. بر خلاف آن چه درباره نوشته‌هایش می گویند، بسیاری از شعرهای او سرشار از پیام اجتماعی و انسانی است. و چنان روان و به دور از پیچیدگی است که بذای بیشتر مردم قابل درک است. مردم مخاطب شعرها و دیگر نوشته‌های دست به قلمان هستند وقتی اکثریت آن‌ها اثری را یپذیرند و لذت ببرند زبان شعر کار خودش را کرده است.
اگر از زاویه‌های مختلف شعر شاعر را بررسی کنیم می‌توانیم به یقین بگوییم که شعر او، شعر ماندگار روزگار ماست. چه از عشق بگوید چه طبیعت را به تصویر بکشد و چه از خاطرات کودکی در قالب عرضه عظمت فردوسی. سادگی و تصویر پردازی‌های لطیف و ظریف شعر تنها شیوه خود اوست و به نوعی سهل و ممتنع در قالب نو است. همان طور که تقلید از سعدی به ابتذال کشیده می‌شود شعر فریدون هم قابل تقلید نیست زبان او همواره مایه‌ور و آهنگین است شعر نو می‌گوید اما ریشه در ادب کهن و زبان فصیح دارد شاعر صاحب سبک، شعرش بدون نام هم شناخته می‌شود.[۴]

فیلم ساخته شده بر اساس

حضور در فیلم‌های مستند درباره خود

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل شده از موارد فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و منبع‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

بازتاب نفس صبحدمان

فریدون مشیری از آغاز سرایش شعر تا پایان عمر در مجموع ۲۲دفتر شعر منتشر کرد که برخی از آن‌ها تکمیل شده اشعاری‌ است که سابق بر این منتشر شده و برخی دیگر گزیده‌هایی از اشعار چند دفتر اوست. در سال ۱۳۸۰ تمامی اشعارِ منتشر شده از او در قالب ۱۳ مجموعه شعر در کتابی ۲ جلدی با نامِ «بازتاب نفس صبحدمان» توسط نشر چشمه تهران وارد بازار شد.[۱۶] در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم:

تشنه‌ی طوفان

شامل هفتاد و پنج شعر که نیمی از آن‌ها در قالب چهارپاره و بقیه در قالب‌های رباعی، دوبیتی، غزل، قطعه، مثنوی و تلفیقی سروده شده است. این مجموعه نخستین بار در سال ۱۳۳۴، در بیست و نه سالگیِ شاعر، توسط انتشارات صفی علیشاه تهران با مقدمه‌ای از م.امید منتشر شد. مشیری این شعرها را در سنسن ۱۸ تا ۲۵ سالگی سورده است.[۱۶]

گناه دریا

شامل سی و هشت شعر که فقط یکی از آن‌ها در قالب نیمایی سروده شده است و بقیه پر قالب‌ کلاسیک؛ چهارپاره، رباعی، دوبیتی، غزل، قطعه و تلفیقی سروده شده است. این اشعار برای اولین بار در اسل ۱۳۳۵ توسط انتشارات نیل تهران منتشر شد.[۱۶]

ابر و کوچه

پنجاه و پنج قطعه که هجپه شعر آن نیمایی و باقی آن در قالب کلاسیک سروده شده است. این کتاب تکمیل شده دفتر شعری با نام «ابر» است که در اسل ۱۳۴۰ منتشر شده بود و شاعر با اضافه کردن چند قطعه دیگر از جمله شعر معروفی با نام «کوچه»، این مجموعه را در سال ۱۳۴۶ توسط نشر نیل تهران منتشر کرد.[۱۷]

بهار را باور کن!

این مجموعه سی و دو شعر دارد که حدودِ دو سومِ‌ آن در قالب نیمایی، بیست و شش قطعه، و بقیه در قالب‌های کلاسیک؛ چهارپاره، رباعی، دوبیتی، مثنوی و تلفیقی می‌باشد. ایندفتر شعر نخستین بار در سال ۱۳۴۷ به همتِ نشر نیل تهران منتشر شد.[۱۷]

از خاموشی

شامل چهل و هشت قطعه شعر که بیشتر آن‌ها در قالب نیمایی یعنی چهل قطعه و بقیه در قالب‌ غزل، قطعه، مثنوی و تلفیقی سروده شده است. چاپ اول این اثر در سال ۱۳۵۶ و چاپ دوم نیز در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات سخن بوده است.[۱۷]

ریشه در خاک

دارای چهارده قطعه شعر که یازده شعر در قالب نیمایی و شه شعر دیگر در قالب‌های رباعی، دوبیتی، غزل و قطعه سورده شده است. این اثر برای نخستین بار در سال ۱۳۶۴ با عنوان «گزینه اشعار» توسط انتشارات مروارید تهران منتشر شد. در واقع این دفتر شعر، گزینه‌هایی از اشعار شاعر در مجموععه‌های قبلی است که به صورت مستثل منتشر شده بود. این اشعار در کتاب «بازتاب نفس صبحدمان» از آن حذف شده و به صورت دفتری جداگانه درآمده است.[۱۷]

مروارید مهر

شامل سی و شش شعر در قالب‌های نیمایی و بیست و چهار شعر در قالب‌های رباعی، دوبیتی، قطعه و تلفیقی است که در سال ۱۳۶۵ از سوی نشر چشمه تهران منتشر شد. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ با نام فرعیِ «شعرهای دریایی» با چهل و سه قطعه منتشر شد که در چاپ نهایی آن یعنی بازتاب نفس صبحدمان سی و شش قطعه از اشعار مشیری را در بر می‌گیرد و بقیه اشعار در دفترهای دیگر است.[۱۸]

آه، باران

شامل پنجاه شعر در قالب نیمایی و سی چهار شعر در قالب‌های چهارپاره، دوبیتی، غزل، قطعه و مثنوی که در سال ۱۳۶۷ توسط نشر چشمه تهران منتشر شد.[۱۸]

از دیار آشتی

شامل پنجاه و هفت قطعه شعر در قالب‌های نیمایی و کلاسیک و تلفیقی است. در سال ۱۳۷۱ نشر چشمه تهران این اثر را منتشر کرد. در واقع این مجموعه در چاپ نخست پنجاه و هشت شعر دارد که در کتاب «بازتاب نفس صبحدمان» پنجاه و هفت قطعه از آن آمده است.[۱۸]

با پنج سخن‌سرا

دارای هفت شعر بلند در قالب‌های نیمایی و کلاسیک و تلفیقی است که در سال ۱۳۷۷ با مقدمهٔ شاعر از سوس نشر چشمه تهران نشر یافت.[۱۸]

لحظه‌ها و احساس

شصت و دو قطعه شعر در قالب‌های نیمایی و کلاسیک؛ غزل، قطعه، مثنوی و مفرد است. این اثر در اسل ۱۳۷۶ توسط نشر سخن تهران انتشار یافت. مقدمه کوتاهی از خود شاعر بر این اثر نوشته شده است. همچنین مجموعه مذکور در چاپ نخست شامل پنجاه و چهار شعر بود که در کتاب «بازتاب نفس صبحدمان» با اضافه نمودن اشعار دیگری بر ا» به شصت و دو شعر رسیده است.[۱۹]

آواز آن پرندهٔ غمگین

شصت و چهار شعر در قالب‌های نیمایی و کلاسیک؛ چهارپاره، غزل، قطعه، مثنوی و تلفیقی است که در اسل ۱۳۷۶ از سوی نشر چشمه تهران منتشر شده است.[۲۰]

تا صبح تابناک اهورایی

شصت و دو شعر در قالب‌های نیمایی و کلاسیک؛ رباعی، دوبیتی، غزل،‌ قطعه، مثنوی و تلفیقی است که نشر چشمه تهران آن را در اسل ۱۳۷۹ منتشر کرد. این کتاب آخرین دفتر شعر شاعر است که در زمان زندگانیِ او به چاپ رسیده است.[۲۰]

گزیده

آثاری که به آن‌ها پرداخته می‌شود گزیده‌هایی از سورده‌های شاعر است:

  • نایافته: ۱۳۶۶ تهران، شامل اشعار مجموعهٔ تشنهٔ طوفان و چند شعر دیگر است.
  • پرواز با خورشید: ۱۳۷۴ تهران، اشعاری از چهار دقتر تشنهٔ طوفان، گناه دریا، ابر و کوچه و بهار را باور کن می‌باشد.
  • برگزیدهٔ اشعار مشیری: ۱۳۵۴ تهران، اشعاری از چهار دفتر تشنهٔ طوفان، گناه دریا، ابرو کوچه و بهار را باور کن.
  • گزینهٔ اشعار: ۱۳۶۴ تهران، شعرهایی از پنج دفتر تشنهٔ طوفان، گناه دریا، ابر و کوچه، بهار را باور کن و از خاموشی و چند شعر جدید دیگر است.
  • یک آسمان پرنده: ۱۳۷۶ تهران، شامل اشعاری است ار دوازده دفتر شعر مشیری یعنی تمام مجموعه‌های جمع‌آوری شده در کتاب بازتاب نفس صبحدمان به جز تا صبح تابناک اهورایی.
  • زیبای جاودانه: ۱۳۷۷ تهران، منتخب سیزده مجموعه شعری شاعر، به همراه چند شعر جدید با مقدمه عبدالحسین زرّین کوب.[۲۰]

جوایز و افتخارات

منابعی درباره شاعر و آثارش

  1. «مهتاب شب فریدون مشیری»، به قلم تقی خاوری، منتشر شده توسط فرهنگ توسعه، فروردین ۱۳۸۰، شماره ۴۸[۱۴]
  2. «بازتاب عواطف انسانی در اشعار فریدون مشیری»، به کوشش سهیلا مرادقلی، ابوالقاسم قوام، منتشر شده در پژوهش‌نامه ادب غنایی، سال چهاردهم، بهار و تابستان ۱۳۹۵، شماره ۲۶[۱۴]
  3. «گزارش از مراسم بزرگداشت فریدون مشیری»، به نقدِارشاد رضویان، انتشار توسط مجله بخارا، مرداد ۱۳۷۸، شماره ۷[۱۴]
  4. «شب‌های شعر فریدون مشیری در آلمان»، منتشر شده در کلک، مرداد تا آذر ۱۳۷۶، شماره ۸۹ تا ۹۳[۱۴]
  5. «متنِ نامهٔ فریدون مشیری به سردبیر مجله بخارا»، منتشر شده در مجله بخارا، مرداد ۱۳۷۸، شماره ۷[۱۴]
  6. «خاطره‌ای از فریدون مشیری و سایه»، به قلم میر اصلان شکوهی، منتشر شده در حافظ، شهریور ۱۳۸۵، شماره ۳۴[۱۴]
  7. «بررسی آرمان شهر در اشعار فریدون مشیری»، به قلم جمال احمدی سارا زمانی، انتشار توسط تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی، دوره ۳، پاییز ۱۳۹۰، شماره ۹، طی صفحات ۲۹ تا ۵۹[۱۴]
  8. «گفت‌وگو با فریدون مشیری (زندگی‌نامه شعر و شاعری)»، به کوشش تقی شهسواری، انتشار در گنجینه اسناد، بهار و تابستان ۱۳۸۰، شماره ۴۱ و ۴۲[۱۴]
  9. «نقد روان‌کاوانه عنصر رنگ در اشعار فریدون مشیری»، به قلم عبدالله حسن زاده میرعلی زهرا رحیمی،‌ انتشار رخسار زبان، سال دوم، تابستان ۱۳۹۷، شماره ۵، طی صفحات ۵ تا ۲۷[۱۴]
  10. «فریدون مشیری؛ آمیزه‌ای از شعر و انسانیت»،‌ به قلم پرویز خائفی، منتشر شده در گزارش، مرداد ۱۳۷۸، شماره ۱۰۲[۱۴]
  11. «بررسی فرآیند نوستالژی غم غربت در اشعار فریدون مشیری»، به کوشش مهدی شریفیان، انتشار در فصلنامه علمی پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۶، شماره ۶۶[۱۴]
  12. «بررسی تطبیقی آرمان شهر در اندیشه فریدون مشیری و نازک الملائکه»، به قلم الیاس نورایی و هدیه جهانی، انتشار توسط مطالعات زبان و ادبیات غنایی، سال چهارم، پاییز ۱۳۹۳، شماره ۱۲، طی صفحات ۷۱ تا ۸۳[۱۴]
  13. «بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه در آثار فریدون مشیری و نزار قبانی»، به قلم جواد دهقانیان و عایشه ملاحی، منتشر شده در ادبیات تطبیقی، سال چهارم، بهار و تابستان ۱۳۹۲، شماره ۸[۱۴]
  14. «بررسی مؤلّفه‌های عشق در اشعار فریدون مشیری و محمد ابراهیم ابوسنه»، به قلم عباس گنجعلی و آزاده قادری،‌ منتشر شده در ادبیات تطبیقی، سال ششم، بهار و تابستان ۱۳۹۳، شماره ۱۰[۱۴]
  15. «طبیعت و کارکردهای آن در دستگاه فکری فریدون مشیری و پل الوار»، به قلم حمید جعفری قریه علی، زهرا سیدیزدی و بتول افشارکیا، منتشر شده در ادبیات تطبیقی، سال دوازدهم، بهار و تابستان ۱۳۹۹، شماره ۲۲، طی صفحات ۴۹ تا ۷۴[۱۴]
  16. «بررسی شخصیّت انگاری در اشعار فریدون مشیری با تکیه بر کتاب سه دفتر»، به قلم سولماز مظفری و عاطفه عبدالملکی، انتشار در علوم ادبی، سال نهم، پاییز و زمستان ۱۳۹۸، شماره ۱۶، طی صفحات ۲۸۱ تا ۳۰۷[۱۴]
  17. «فریدون مشیری با شعر «کوچه» در بین جوانان ایران به شهرتی جاودانه دست یافت»، به قلم محمدتقی بهار، منتشر شده در فردوسی، تیر ۱۳۸۸، شماره ۷۸[۱۴]
  18. «واکاوی مؤلّفه‌های تمثیلی و نمادین رضایت‌مندی در اشعار فریدون مشیری از دیدگاه نظریهٔ شخصیت اریکسون»، به قلم صفا ملکی، کامران پاشایی فخری و پروانه عادل زاده،‌ انتشار توسط تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی، دوره ۱۲، بهار ۱۳۹۹، شماره ۴۳،‌ طی صفحات ۷۶ تا ۱۰۰[۱۴]
  19. «اندیشه‌های آرمان شهر و پادآرمان شهر؛ از دیدگاه صاحب‌نظران شعر معاصر ایران (سهراب سپهری و فریدون مشیری)»، به کوشش مسعود حق لسان، زهره عباس زاده و محمدحسین اسلام پور،‌منتشر شده در باغ نظر، سال پانزدهم، شهریور ۱۳۹۷، شماره ۶۳، طی صفحات ۶۵ تا ۷۴[۱۴]
  20. «هنر و اندیشه: عصاره خاطرات چهل سال آشنایی با شادروان فریدون مشیری: درست مثل بستن آلبوم عکسی از خاطرات دیرین...»، به قلم پرویز خائفی، منتشر شده در گزارش، آذر ۱۳۷۹، شماره ۱۱۸[۱۴]
  21. «تحلیل تناسب تشبیه با بافت کلام در دو جریان شعری معاصر: تجدّدگرایان محافظه‌کار، رمانتیسم (مطالعۀ موردی: اشعار سیمین بهبهانی، بهار، حمید مصدّق و فریدون مشیری)»، نوشتهٔ مهرناز اسماعیلی بروجنی، امیدوار مالملی، سید علی سهراب نژاد، منتشر شده در مجله علمی پژوهشیِ ادبیات پارسی معاصر، پاییز و زمستان ۱۳۹۹، سال دهم، شماره ۲، طی صفحات ۳۱ تا ۴۹[۲۱]
  22. «زورقی افکنده‌ام، برای آقای فریدون مشیری عزیزم استاد ارجمند شعر»، سودهٔ نوذر پرنگ، منتشر شده در مجله بخارا، خرداد ۱۳۷۸، شماره ۶، صفحه ۱۲۲[۲۱]
  23. «نمونه‌ای از دستخط فریدون مشیری»، انتشار در مجله بخارا، مرداد و آبان ۱۳۷۹، شماره ۱۳ و ۱۴،‌صفحه ۳۳۱[۲۱]
  24. «اسطوره‌گرایی در اشعار فریدون مشیری»، به قلم مهدیه محمدیان، منتشر شده در مجله کتاب ماه ادبیات، مرداد ۱۳۹۰، شماره ۱۶۶، طی صفحات ۲۵ تا ۲۹[۲۱]
  25. «بررسی شیوه‌های اطناب و بسط کلام در شعر فریدون مشیری» به کوشش زینب باقری، منتشر شده در مجله علمی پژوهشیِ زیبایی‌شناسی ادبی، تابستان ۱۳۹۶، شماره ۳۲، طی صفحات ۱۵۷ تا ۱۷۸[۲۱]
  26. «پژوهشی در تنوع واژگان شعری؛ مطالعهٔ موردی، اشعار رهی معیری، هوشنگ ابتهاج و فریدون مشیری»، به قلم ابراهیم اناری بزچلوئی و احمد امیدوار، انتشار در مجله پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی، زمستان ۱۳۹۱، شماره ۱۰، طی صفحات ۳۱ تا ۵۸[۲۱]
  27. «اندیشه آرمان شهری در اشعار فریدون مشیری و آدونیس»،‌ به قلم محمدرضا حاج بابایی، سحر یوسفی زاده،‌منتشر شده در مجله علمی ترویجی مطالعات ادبیات تطبیقی، پاییز ۱۳۹۱، شماره ۲۳، طی صفحات ۷۱ تا ۸۲[۲۱]

بررسی موردی چند اثر

ناشرینی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدید چاپ‌های کتاب‌ها

نوا، نما و نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ «گفت‌وگو با فریدون مشیری». 
  2. «شب‌های شعر فریدون مشیری در آلمان». 
  3. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۲۶ و ۲۷.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «فریدون مشیری؛ آمیزه‌ای از شعر و انسانیت». 
  5. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۹.
  6. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۲.
  7. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۲ و ۳۳.
  8. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۳.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۴.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۵.
  11. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۴ و ۳۵.
  12. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۵ و ۳۶.
  13. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۶.
  14. ۱۴٫۰۰ ۱۴٫۰۱ ۱۴٫۰۲ ۱۴٫۰۳ ۱۴٫۰۴ ۱۴٫۰۵ ۱۴٫۰۶ ۱۴٫۰۷ ۱۴٫۰۸ ۱۴٫۰۹ ۱۴٫۱۰ ۱۴٫۱۱ ۱۴٫۱۲ ۱۴٫۱۳ ۱۴٫۱۴ ۱۴٫۱۵ ۱۴٫۱۶ ۱۴٫۱۷ ۱۴٫۱۸ ۱۴٫۱۹ ۱۴٫۲۰ «متن نامه فریدون مشیری به سردبیر مجله بخارا». 
  15. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۲۷.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۲۸.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۲۹.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۰.
  19. رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۰ و ۳۱.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ رحیمی کاشانی، پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناختی اشعار فریدون مشیری همراه با نمونه اشعار، ۳۱.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ ۲۱٫۵ ۲۱٫۶ «فریدون مشیری». 

منابع

  1. رحیمی کاشانی، مصطفی (۱۳۹۰). پشت این نقاب خنده، بررسی سبک‌شناسی اشعار فریدون مشیری. قم: فراگرفت. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۵۵۳-۷۴-۱.

پیوند به بیرون

  1. «گفت‌وگو با فریدون مشیری زندگی‌نامه شعر و شاعری». گنجینه، بهار و تابستان ۱۳۸۰. بازبینی‌شده در ۲۰ آبان ۱۴۰۰. 
  2. «فریدون مشیری؛ آمیزه‌ای از شعر و انسانیت». گزارش، مرداد ۱۳۷۸. بازبینی‌شده در ۲۵ آبان ۱۴۰۰. 
  3. «متن نامه فریدون مشیری به سردبیر مجله بخارا». مجله بخارا، مرداد ۱۳۷۸. بازبینی‌شده در ۲۵ آبان ۱۴۰۰.