زمستان
پس از ظهور نیما یوشیج، انتشار مجموعه زمستان سروده مهدی اخوان ثالث از مهمترین اتفاقات شعر نو فارسی بود. درست زمانی که عدهای از نوگرایان بعد از نیما شعر نو را رها کردند و زمانی که شاعرانی چون شاملو و سپهری هنوز در مسیر خود روان نبودند اخوان ثالث از راه می رسد و اثری بر جای میگذارد که گویی حاصل دههها تجربه است. اگر نیما نبود و اخوان شعر نیما را نمیشناخت شاید شاعری میشد مثل شهریار یا عماد خراسانی یا قصیدهسرایی مثل ملکالشعرا بهار یا امیری فیروزکوهی. اما شاعر زبانآور خراسانی وقتی به شعر نیما یوشیج رسید، تجدید حیات کرد و درخشانترین شعرهای خود را آفرید. پس از مواجهه با نیما شعر سنتی برای اخوان بیشتر تفنن شد و یاد ایام قدیم و مجالی برای سرودن اخوانیه و دستوپنجهنرمکردنهای انجمنی با شعر.
زمستان | |
---|---|
نویسنده | مهدی اخوان ثالث |
تاریخ نشر | ۱۳۳۵ |
موضوع | شعر |
سبک | شعرنو |
سری | زمستان |
نوع رسانه | کتاب |
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است. کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را. نگه جز پیش پا را دید، نتواند، که ره تاریک و لغزان است. وگر دست محبت سوی کس یازی، به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛ که سرما سخت سوزان است. نفس، کز گرمگاه سینه میآید برون، ابری شود تاریک. چو دیوار ایستد در پیش چشمانت. نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم ز چشمِ دوستان دور یا نزدیک؟ مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین! هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان نفسها ابر، دلها خسته و غمگین درختان اسکلتهای بلورآجین زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است.
اگر نخواندهای بخوان
از زبان صاحب اثر
«من کوشیدهام از راه میانبری از خراسان به مازندران بروم. از خراسان دیروز به مازندران امروز. اما همچنانکه نخواستم یک زائر بیخیال دخیلبند روستایی بمانم (که چیزی جز گنبد زرینهپوش و کهنهپارههایی که میخواهد «دخیل» ببندد، نمیبیند) نیز نمیخواهم در ابهام و تیرگی آبکندها و فراز و فرودهای جنگلی تاریک گم شوم.» ===حکایتِ شعر===
دلیل شهرت و اهمیت
منتشر شدن این اثر به سال ۱۳۳۵ تثبیتی بود برای شعر نیمایی؛ در دورانی که شعر نو دچار کشمکش و ظهور و خاموشی بود.
چرا باید این اثر را خواند
شاعر در بیست و هشت سالگی زمستان را سرود. پیش از آن نیز در سبکهای مختلفی سرایش میکرد از جمله به الگوی خراسانی. و مجموعهای هم به انتشار رسانده بود. او ارغنون را پیش از زمستان در قالب سنتی به اشتراک گذاشت. وی شاعری است که ضعف تألیفها و دشواریهای نیما را تکرار نکرده. او آنقدری در سرایش شعر کهن فارسی بامهارت بود که گویی شاعری کهنسال است. چنان سروده است که سنتگرایان و ادیبان دانشگاهی نتوانستند به شعرش خرده بگیرند و ضعفهای زبانی و دستاندازهای وزنی و پیچیدگیهای کلامی و غلطهای دستوریاش را متذکر شوند. او شاعری زبانآور است و چنان شعر میگوید که انگار شعر او معیار فصاحت و بلاغت است، همچنانکه هست. چنان استادانه وزن نیمایی را به کار میگیرد و بسط میدهد و شکلهای گوناگونی از آن به دست میدهد که انگار چنین وزنهایی قرنها در شعر فارسی وجود داشته است.
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
مجموعه شعر «زمستان» در سال ۱۳۳۵ منتشر میشود، اما قدری زمان لازم است تا قدر ببیند و ارزش و اهمیت اخوان درک شود. اخوان ثالث نه آنقدر چپگرا محسوب میشود که حزب توده مثل منوچهر شیبانی و اسماعیل شاهرودی و امیرهوشنگ ابتهاج (فارغ از ارزشهای شعریشان) شعر او را ترویج کند، نه اعتمادبهنفس شاملو را دارد و رسانههای او را، نه داعیه رهبری جریان ادبی را دارد، نه... همچنانکه سالها میگذرد تا افسانه درک شود و ققنوس فهمیده شود و نیما قدر ببیند، سالهایی نیز میگذرد و کمکم زمستان آغاز فصل تازهای در شعر نو فارسی قلمداد میشود و اخوان در شمار شاعران بزرگ امروز قرار میگیرد.
خلاصهٔ مفصلتر شعر در حد دو بند
«زمستان» اخوان ثالث در حرکت روبه جلو شعر نو فارسی، یعنی جایی که احمد شاملو یک سال بعد «هوای تازه» را منتشر میکند و میکوشد که از چارچوب وزن نیمایی رها شود، جایی که یک سال قبل هوشنگ ایرانی را به خود دیده است و پنج سال بعد احمدرضا احمدی را به خود میبیند، نوعی بازگشت به عقب است. از منظری نوگرایانه که بنگریم اخوان قصیدهسرایی خراسانی است که در صورت شبیه شعر نیمایی است و در حقیقت لحن شعر کهن را دارد و زبانی شبیه قصیدههای خراسانی که قدری روزآمد شده است. از منظری نوگرایانه همه اینها میتواند درست باشد، اما بازگشت به عقب شعر اخوان به تثبیت و استحکام بنای شعر نیمایی که هنوز متزلزل مینماید، منجر میشود. از یکسو مخاطبانی که حافظه تاریخیشان به شعر نو عادت ندارد، از طریق شعرهای او با شعر نو مأنوس میشوند (همچنانکه هنوز هم بسیاری از ایشان اخوان را معیار شعر نو میدانند) و از سوی دیگر اتهام همیشگی شاعران سنتگرا به نوگرایان که از سر استیصال و عدم توانایی در سرودن شعر سنتی به سراغ شعر نو رفتهاند، در مواجهه با بنای شکوهمند شعر او محکمهای برای عرضه پیدا نمیکند.
سبک شعر
شعر نو و نیمایی
نقد و بررسی
کمتر تحلیل و تفسیری است که درباره زمستان نوشته شده باشد و شعر را به روزهای تلخ و یأسآلود جامعه در سالهای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مرتبط نکرده باشد. میزان تفسیرها آنقدر هست که نزد بسیاری زمستان معادل شعری ۲۸ مرداد است. شعر شکست آشناترین لقبی است که به زمستان دادهاند. از منظری زمستان سیاسیترین شعر امروز است و بیشترین قرائتهای سیاسی از این شعر صورت گرفته، اگرچه هیچ نشانه آشکاری از اتفاقهای سیاسی در شعر به چشم نمیخورد و در بهترین حالت میتوان گفت همه شعر استعارهای از موقعیت یأسآلود سیاسی اجتماعی. شاید یکی دیگر از هنرمندیهای بسیار اخوان این باشد که سیاسیترین شعر امروز را بدون هیچ اشاره آشکاری سروده است. شاید هم قرائتهای سیاسی زمستان به سده اخیر محدود شود و در سده بعد دیگر کسی زمستان را سیاسی نخواند، چرا که زمستان اثری است که فراتر از همه قرائتها و جایی بالاتر از همه تفسیرها و تأویلها، بر ارتفاعات شعر نو فارسی ایستاده است.
زمستان در نگاهها
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
۱.«تحلیل ساختاری شعر زمستان اخوان ثالث»، به کوشش طاهره موسیوند، امیرحسین مغیت. منتشر شده در رخسار زبان، سال دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۷، شماره ۶ و۷ ۲.«تأویل نشانه شناختی ساختارگرایی شعر زمستان» به قلم علیرضا انوشیروانی، منتشر شده در پژوهش زبانهای خارجی ۱۳۸۴، شماره ۲۳ ۳. «شب و زمستان در شعر معاصر فارسی»، به قلم سعید قره آغاجلو، منشر شده در ادبیات فارسی (دانشگاه ازاد اسلامی خوی)، ۱۳۸۴، شماره ۳ ۴.« نقد شعر زمستان از منظر نظریه روانکاوی لاکان»، به قلم حسین پاینده، منتشر شده در زبان و ادبیات پارسی دانشگاه علامه طباطبایی۷ زمستان ۱۳۸۸، شماره۴۲ ۵.«روانکاوی معنای زمستان در دوشعر (عبدالصبور شهریار)»، به قلم فرهاد رحیی، منتشر شده در کاوش نامه ادبیات تطبیقی۷ سال سوم۷ بهار۱۳۹۲، شماره۹ ۶. «دیالکتیک شکل و محتوا در شعر زمستان اخوان ثالث»، به قلم مجتبی جوادینیا، محمد خسروی شکیب، منتشر شده در بوستان ادب، سال چهارم۷ تابستان۱۳۹۱، شماره۲