بهاءالدین خرمشاهی
بهاءالدین خرمشاهی حافظپژوه، مصحح، نویسنده، مترجم و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
بهاءالدین خرمشاهی | |
---|---|
زمینهٔ کاری | نویسندگی، پژوهش، تصحیح و ترجمه |
زادروز | ۱۲فروردین۱۳۲۴ قزوین |
پدر و مادر | میرزاابوالقاسم |
نام(های) دیگر |
ضیاءالدین[۱] |
پیشه | پژوهشگر، نویسنده، مصحح و مترجم |
کتابها | «حافظنامه»، «فرار از فلسفه» و... |
نوشتارها | حافظ شاملو |
همسر(ها) | مهناز حاجیزاده |
فرزندان | هاتف، عارف و حافظ |
مدرک تحصیلی | لیسانس زبانوادبیات فارسی فوقلیسانس کتابداری |
دانشگاه | تهران |
استاد | پرویز ناتل خانلری، مهدی محقق، عبدالحمید بدیعالزمانی |
بهاءالدین خرمشاهی که در خانوادهٔ مذهبی چشم باز کرد پس از گذراندن دوران تحصیل زندگی حرفهای خود را بیشتر وقف پژوهش درباب قران کرد و آثار زیادی با این موضوع برجا گذاشت.
شاخهٔ بعد در تحقیق و تفحص خرمشاهی حافظ و حافظپژوهی است. وی در این مسیر تا جایی پیش رفت که نخستین شهروند افتخاری شیراز اعلام شد.[۲]
انصراف از خواندن رشتهٔ پزشکی و تحصیل در کتابداری خطی ممتد در زندگیِ حرفهای خرمشاهی کشید که منجر شد تصحیح و ترجمه و نیز نوشتن و گاهی سرودن سراسر زندگی شغلی و حتی شخصی او را پر کند و همکاریاش با مجموعههایی چون فرهنگستان زبان نیز در همین باب است. جوایزی که دریافتش از سال۱۳۶۳ شروع شد همگی بیانگر خط سیری مستقیم بر پژوهشهای دینی و البته حافظشناسی خرمشاهی است.
از میان یادها
کار و زحمت بسیار
روزی خرمشاهی بهعلّت خستگی ناشی از کار مفرط، به بیمارستان ایران مهر مراجعه کرده بود. یکی از اقوام تلفنی مسئله را به دکتر اسماعیل اربابی اطلاع داده و او سریعاً به بیمارستان میرود و بعد از معاینهٔ خرمشاهی، علّت کسالت را خستگی تشخیص میدهد و به خرمشاهی استراحت مطلق داده و میگوید: «استاد عزیز، کم کار کنید و بیشتر بخوابید و راهپیمایی کنید.» خرمشاهی میخندد و میگوید: «حدود چهار سال است که از ساعت ۶و۷ شب تا ۸ صبح روز بعد مشغول ترجمهٔ قرآن کریم هستم و حاضرم جانم را نیز سر این کار بگذارم.»[۳]
سردرد دروغین خواهر
زمانی که خواهر کوچکتر خرمشاهی، طاهره کلاس پنجم ابتدایی بود خرمشاهی در دانشگاه تهران در رشتهٔ ادبیات فارسی تحصیل میکرد. یک روز در مدرسه طاهره با معلّمش بر سر یک غلط املایی بحث میکند که کلمه را درست نوشته و نباید نمره از او کم شود. او سعی کرد با گریه و حتی تمارض حرفش را به کرسی بنشاند که نشد. فرّاش مدرسه او را با حال زار به خانه میرساند و همان موقع خرمشاهی برای تعطیلات آخر هفته و دیدن خانواده به قزوین آمده بود. طاهره غرق در لذت پیروزی بود از اینکه چنین مسئله سادهای توانسته بود اینهمه توجّه و محبّت خرمشاهی را نثار او کندو همچنان به کسالت خود ادامه داد تا جایی که خرمشاهی واجب دید او را برای تغییر روحیه و رفع افسردگی با خود به تهران ببرد. در تهران به دکترهای زیادی مراجعه کردند تا علت سردرد دروغین او معلوم شود که نشد خرمشاهی که بهتر از هر دکتر دیگری بیماری او را تشخیص داده بود برایش سنگ تمام گذاشت. یک هفتهٔ تمام به گشتوگذار و تفریح و سینما و رستوران و هدیه خریدن برای دوستان گذشت و سلامتی حاصل شد و طاهره به درس و دیار بازگشت.[۴]
هدیهٔ دوستان
بیشتر وقتها که خرمشاهی به نشر دانشگاهی میرفت، به قول خودش دوستان دست و دلبازش همیشه کتابهای جدیدالانتشار را به او هدیه میدادند و او دو بسته کتاب شکار میزد و به منزل میآورد و همیشه هم میگفت: «من مدیون این دوستان هستم. نمیدانم چطور ای محبت هایشان را جبران کنم.» همسر خرمشاهی هم باور میکرد تا اینکه یک روز برادر خانم خرمشاهی او را در حال پول دادن در بانک دیده بود با دو بسته کتاب که داشت قیمت آنها را به حساب نشر دانشگاهی میریخت. از آن روز بهبعد همسر خرمشاهی فهمید این دوستان دستودلباز هیچکس جز خود او نیست که برای خودش هدیه میخرد.[۵]
کوپنهای حافظ
یک روز در آن دورانی که کوپن نفت میدادهاند، خرمشاهی میرود و میگوید: «کوپنهای نفت حافظ را بدهید به من.» طرف میگوید: «باید حافظ خودش بیاید کوپنش را بگیرد.» خرمشاهی میگوید: «من از حافظ هم حافظترم. آنقدر که من روی شعر و شخصیت حافظ کار کردهام خودش نکرده است.» و کتابها و تحقیقاتش را میبرد و نشان میدهد. طرف قانع میشود و همهٔ کوپنهای حافظ را از نفت گرفته تا قند و شکر و روغن و صابون و غیره را میگیرد و میگذارد توی جیبش! او سالها با کوپنهای حافظ روزگار میگذارند.[۶]
زندگی و یادگار
سالشمار[۷]
- ۱۳۲۴: تولد در قزوین، ۱۲فروردین
- ۱۳۴۲: گرفتن دیپلم طبیعی؛ ردشدن در کنکور
- ۱۳۴۳: قبولی در رشتهٔ پزشکی و تغییر رشته به زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران
- ۱۳۴۷: گرفتن لیسانس
- ۱۳۴۸: رفتن به سربازی
- ۱۳۵۰: پایان خدمت؛ استخدام در کادر اداری دانشگاه ملی؛ ثبتنام در فوقلیسانس رشتهٔ کتابداری در دانشگاه تهران
- ۱۳۵۱: استخدام رسمی در مرکز خدمات کتابداری؛ انتشار نخستین مقاله در مجلهٔ سخن؛ انتشار کتاب شعر «کتیبهای بر باد»؛ ترجمهٔ کتاب هِنری میلر
- ۱۳۵۲: گرفتن مدرک فوقلیسانس کتابداری؛ انتشار «شیطان در بهشت» اثر هنری میلر؛ ازدواج با مهناز حاجیزاده
- ۱۳۵۳: عضویت در هیئت علمی مرکز خدمات کتابداری
- ۱۳۵۴: انتشار کتاب «علم در تاریخ» با همکاریِ چند مترجم دیگر؛ تولد فرزند ارشد(هاتف)
- ۱۳۵۵: فوت پدر
- ۱۳۵۶: انتشار نخستین مقالهٔ مهم «حافظ شاملو»؛ انتشار ترجمهٔ مجموعهداستانهایی از میگل اونامونو با عنوان «هابیل و چند داستان دیگر»؛ انتشار تصحیح مجدد «کلیات سعدی»
- ۱۳۵۸: چاپ ترجمهٔ «عرفان و فلسفه» اثر و.ت.استیس؛ تولد فرزند دوم(عارف)
- ۱۳۶۰: چاپ ترجمهٔ «درد جاودانگی» اثر میگل اونامونو
- ۱۳۶۱: انتشار «پوزیتیویسم منطقی» و «ذهن و زبان حافظ»
- ۱۳۶۲: چاپ ترجمهٔ «علم و دین» اثر ایان باربور؛ انتشار ترجمهٔ «اندیشهٔ سیاسی در اسلام معاصر»
- ۱۳۶۳: تولد فرزند سوم(حافظ)؛ انتقال از مرکز خدمات کتابداری به انجمن فلسفه
- ۱۳۶۴: انتشار «فرهنگ موضوعی قرآن مجید»
- ۱۳۶۵: چاپ «تفسیر و تفاسیر جدید»
- ۱۳۶۶: انتشار کتابهای «حافظنامه»، «جهان غیب و غیب جهان»، نخستین جلد از «دایرةالمعارف تشیع» و کتاب «چارده روایت»
- ۱۳۶۹: منتخب عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی
- ۱۳۷۰: انتشار ترجمهٔ «دورهٔ تاریخ فلسفهٔ فردریک کاپلستون» اثر بنتام تاراسل؛ انتشار «سیر بیسلوک»
- ۱۳۷۲: انتشار «دین پژوهی»، «حافظ» و «تصحیح دیوان حافظ»
- ۱۳۷۳: همکاری با «مرکز ترجمهٔ قرآن مجید به زبانهای خارجی»؛ همکاری در تأسیس موسسهٔ نشر و پژوهش فرزان؛ انتشار کتاب «قرآنپژوهی»
- ۱۳۷۴: انتشار «تصحیح و تعلیق شرح عرفانی غزلهای حافظ»، «قرآن شناخت»، ترجمهٔ «قرآن کریم» و «فرهنگ و دین»
- ۱۳۷۵: چاپ تصحیح جدیدی از «کلیات سعدی»
- ۱۳۷۷: انتشار «فرار از فلسفه»، «در خاطرهٔ شط» و «دانشنامهٔ قرآن و قرآنپژوهی»
- ۱۳۷۸: چاپ تصحیح جدید «مرآت المثنوی» اثر تلمذ حسین
- ۱۳۷۹: بازنشستگی از پژوهشگاه علومانسانی وابسته به وزارت علوم؛ برگزیدهشدن به «شهروند افتخاری شیراز»
- ۱۳۸۰: انتشار «چشمها را باید شست» و «محققنامه»
- ۱۳۸۲: انتشار ترجمهٔ «درآمدی بر تاریخ قرآن» اثر مونتگمری وات و ریچارد بل؛ برگزاری مجلس بزرگداشت خرمشاهی از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
- ۱۳۸۴: انتشار کتابهای «بررسی ترجمههای امروزین فارسی قرآن کریم»، «از شک تا یقین»، «نبض شعر»، «رستگاری نزدیک»، «از سبزه تا ستاره»، ترجمهٔ آزاد «دعای کمیل» و «کژتابیهای ذهن و زبان»؛ آغاز «شرح نخبهٔ غزلهای شمس»
- ۱۳۸۵: برگزاری بزرگداشت خرمشاهی در فرهنگسرای قانون
شرحی کوتاه بر زندگی
خرمشاهی در خانوادهای مذهبی در شهر قزوین به دنیا آمد. پدر او میرزاابوالقاسم ابتدا در لباس روحانیت بود؛ ولی با راهاندازی تشکیلات دادگستری جدید، امتحان فقه و اصول داده و پروانهٔ وکالت دادگستری گرفته بود. خرمشاهی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر زادگاهش به پایان رساند و باآنکه در رشتهٔ پزشکی قبول شده بود، علاقهای به این حرفه نداشت. درنهایت سال۱۳۴۳ همراهبا دوست صمیمیاش کامران فانی در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.[۸] بعد از اتمام تحصیل و پایان دورهٔ سربازی در سال۵۰ در مقطع فوقلیسانس کتابداری دانشگاه تهران درسخواندن را ادامه داد. خرمشاهی در سال۵۲ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند پسر بود. در سال۶۱ خرمشاهی بههمراه چند تن از دوستان و همکارانش دایرةالمعارف تشیّع را تأسیس کردند. او در سال۶۹ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و همکاری او با این سازمان همچنان ادامه دارد.
آثار خرمشاهی شامل ۱۴ کتاب دربارهٔ حافظ و حافظپژوهی است که معروفترین آنها حافظنامه نام دارد. او همچنین ۱۲ کتاب در زمینهٔ قرآنپژوهی نوشته که اصلیترین آنها ترجمهٔ قرآن کریم با توضیحات در حاشیه و واژهنامهٔ ۱۲هزار مدخلی است. خرمشاهی آثار متعددی شامل آثار تألیفی و ترجمهای دارد.
در نخستین جشنوارهٔ نقد کتاب در سال۸۴، خرمشاهی پیشکسوت نقدنویسی معرفی شد. همچنین در سال۷۹ بنیاد فارسشناسی همراهبا شهرداری شیراز نظر به خدمات و آثار حافظپژوهی، خرمشاهی را نخستین شهروند افتخاری شیراز اعلام و تقدیر کرد.[۹]
شخصیت و اندیشه
شناخت غرب
خرمشاهی در مصاحبهای این موضوع را بهتفصیل شرح داده است که «راهی جز شناخت غرب نداریم». او ستیزهجویی با فرهنگ غرب را نسخهٔ ناصوابی میداند که تاریخ آن بهسر آمده است. او شناخت غرب را تنها راه مقابله با عناصر نامطلوب فرهنگ غرب میداند. خرمشاهی معتقد است در این کار باید اندیشهٔ انقلابی را کنار بگذاریم و به فکر انقلابی در اندیشه باشیم. از نظر او شناخت غرب، جوانان مسلمان امروز را از بلایای فرهنگ غرب واکسینه میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
قرآنپژوهی و حافظپژوهی
اصلاً بدین صورت نیست که هرکسی تحصیلکرده باشد بتواند قرآن را بفهمد و گاهی حتی از عهدهٔ روخوانی قرآن نیز برنمیآیند تا چه رسد به فهم عبارات و تفسیر قرآن که درحقیقت این روند روخوانی و فهم عبارات و تفسیر مستلزم یک عمر جهد و ممارست و عشق و علاقه است که عمری پنجاه ساله میطلبد تا شخص از عهدهٔ آن برآید. بنده شاید به تقریب حدود چهل سال از عمرم را صرف این کار کرده و فعالیتهای مستمری در حوزهٔ قرآنپژوهی و حافظپژوهی نمودهام و با یک نگاه اجمالی درمییابم که حتی همین مدت طولانی نیز هنوز چندان کافی نیست و عمر بیشتری میطلبد تا به فهم دقایق و رموز قرآن و حافظ، توأمان پی ببریم. باآنکه ۱۲ کتاب قرآنی و پانصد مقالهٔ قرآنپژوهانهٔ بلند و در حدود ۱۲۰۰ مقالهٔ کوتاه قرآنی نوشتهام، هنوز فکر میکنم که از آب و گِل اولیه بیرون نیامدهام.[۱۰]
یادمان و بزرگداشتها
- بزرگداشت از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۲۸آبان۱۳۸۲خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - بزرگداشت در فرهنگسرای قانون، ۲۷دی۱۳۸۵
از نگاه دیگران
شعر حسن احمدی گیوی بهمناسب تولد شصتودوسالگی خرمشاهی
- در زادروز آنکه دولتش آباد[۱۱]
ای صبا! با ما بگو آن یار شیرین کار را | ای که گوهر بارد از کلک دُرافشان شما | |
بر سپهر فرّ و فرهنگ وطن بالد چو مهر | هم پژوهشها و هم آثار تابان شما | |
گنج بیپایان ایران را غنا بخشیده است | گوهر اندیشه و ذوق درافشان شما | |
داده قرآن و لسانالغیب را لطفی دگر | ابتکار و خامه و اخلاص و ایمان شما | |
نثر و شعر نغز و طنزت وُه چه غوغا میکند! | آفرین بر طنز و جدّ کلک و دیوان شما | |
بر کمال و دانش و شخصیتت افزوده است | حسن خلق و چهرهٔ جذاب و خندان شما | |
بزم ما گرم است از آن گفتار گرم و دلنشین | جمع ما جمع است از آن زلف پریشان شما | |
این پیام دوستان مخلص درد آشناست: | «خامه را یکسو منه، دستم به دامان شما!» | |
میبرازد خامه بر آن پنجهٔ سحرآفرین | درخور آید چامه بر طبع درخشان شما | |
عرضه کن بر گلستان معرفت، گلهای نو | تا ببالد مام میهن از گلافشان شما | |
هست اهل معنی و اصحاب ذوق و معرفت | دیده بر دست شما دل در گروگان شما | |
ای بهاءالدین خرمشاهی زرین قلم | خرّم و سرسبز بادا باغ و بستان شما |
کامران فانی
خرمشاهی در میان نسلی که در سالهای دههٔ بیست متولد شدند و در دههٔ پنجاه به کار تألیف و تحقیق و ترجمه پرداختند، بیشک بینظیرترین و برجستهترین چهرهٔ شناخته شده است. کارنامهٔ پربار او شگفتانگیز است.آن هم در زمانهای که کار تحقیق و تألیف با ناکامی و نابسامانی بسیار همراه است. استادان دانشگاه جز به تدریس نمیپردازند محققان و نویسندگان ما هم آنچنان درگیر گرفتاریهای پیچیدهٔ مادی و گذران معاشاند که امکان و فرصت کار ندارند.[۱۲]
دیگران از نگاه او
محمود دولتآبادی
زمانی که خرمشاهی نسخهای از کلیات سعدی تصحیح خودش را به محمود دولتآبادی اهدا کرد، شعری برای دولتآبادی سرود و آن را پیش از صفحهٔ عنوان نوشت:[۱۳]
شکر از مصر و سعدی از شیراز | هر متاعی ز معدنی خیزد | |
دولتآبادی از خراسان خاست | تا بسی نقش طرفه انگیزد | |
نثر را روح تازهای بخشد | قصه را طرح تازهای ریزد | |
داستانهاش راست کردارست | چون ز دل خاست در دل آویزد | |
زندگی میتراود از قلمش | سِره با ناسره نیامیزد | |
امتحانش قبول خاطر خلق | زر پاک از محک نپرهیزد | |
شاهکار زمان کلیدر اوست | آفرین، خرما بنامیزد |
خلقیات
قلم اول
یکی از عادات خرمشاهی این است که تمام آثار خود را با خودنویس مینویسد و بهاصطلاح به «قلم اول» مینگارد بدون پاکنویس و با کمترین خط خوردگی. همچنین بسیاری از شعرها را صبح که از رختخواب خارج میشود هنوز دست و صورت نشسته با خودنویس به یکباره مینویسد و به قول فرزندش «pull out» میگیرد.[۱۴]
پرهیز از سفر
خرمشاهی همواره از سفر گریزان بود و هست. حتی مسافرت درون شهری را مکروه میداند و به این نکته تأکید میکند که مسافرت، در عین داشتن مزایا، به دردسرش نمیارزد و با ژرف اندیشی در افکار حافظ شیرازی، به این وجه مشترک خود و حافظ اینگونه اشاره میکند:خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
با حافظ شیراز که بس باهنر است | هرگونه تشبه که کنم بیثمر است | |
صد شکر که وجه شبهی پیدا شد | بیماری بنده نیز، ترس از سفر است |
بنیانگذاری
- همکاری با «بنیاد اسلامی طاهر» در تأسیس «دایرةالمعارف تشیع» ۱۳۶۲خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - از بنیانگذاران «فرهنگ امروز» ۱۳۷۲
- همکاری در تأسیس «مؤسسهٔ نشر و پژوهش فرزان» ۱۳۷۳
کارنامه و فهرست آثارخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ترجمه
- کتیبهای بر باد، اثر هنری میلر (کتاب شعر) ۱۳۵۱
- شیطان در بهشت، اثر هنری میلر، ۱۳۵۲
- علم در تاریخ (با همکاری چند مترجم دیگر) ۱۳۵۴
- هابیل و چند داستان دیگر، اثر میگل اونامونو (مجموعه داستان) ۱۳۵۶
- عرفان و فلسفه، اثر و.ت.استیس، ۱۳۵۸
- درد جاودانگی، اثر میگل اونامونو، ۱۳۶۰
- علم و دین، اثر ایان باربور، ۱۳۶۲
- اندیشهٔ سیاسی در اسلام معاصر، اثر حمید عنایت، ۱۳۶۲
- دورهٔ تاریخ فلسفهٔ فردیک کاپلستون، اثر بنتام راسل، ۱۳۷۰
- ترجمهٔ آزاد «دعای کمیل» ۱۳۸۴
حافظپژوهی
- ذهن و زبان حافظ، ۱۳۶۱
- چارده روایت (دربارهٔ شعر و شخصیت حافظ) ۱۳۶۶
- حافظنامه، ۱۳۶۶
- حافظ، ۱۳۷۲
- تصحیح «دیوان حافظ» ۱۳۷۲
- تصحیح و تعلیق شرح عرفانی غزلهای حافظ، ۱۳۷۴
تألیف
- تصحیح «کلیات سعدی»، ۱۳۵۶
- پوزیتیویسم منطقی، ۱۳۶۱
- تفسیر و تفاسیر جدید، ۱۳۶۵
- جهان غیب و غیب جهان، ۱۳۶۶
- سیر بیسلوک (زندگینامهٔ خودنوشت) ۱۳۷۰
- دینپژوهی، ۱۳۷۲
- فرهنگ و دین، ۱۳۷۴
- فرار از فلسفه(زندگینامهٔ خودنوشت) ۱۳۷۷
- در خاطرهٔ شط، ۱۳۷۷
- تصحیح جدید «مرآت المثنوی» اثر تلمذ حسین، ۱۳۷۸
- چشمها را باید شست، ۱۳۸۰
- محققنامه (جشننامهٔ مهدی محقق) ۱۳۸۰
- از شک تا یقین، ۱۳۸۴
- نبض شعر، ۱۳۸۴
- رستگاری نزدیک، ۱۳۸۴
- از سبزه تا ستاره، ۱۳۸۴
- کژتابیهای ذهن و زبان، ۱۳۸۴
- دایرةالمعارف تشیع
قرآنپژوهی
- فرهنگ موضوعی قرآن مجید، ۱۳۶۴
- قرآنپژوهی، ۱۳۷۳
- قرآن شناخت، ۱۳۷۴
- ترجمهٔ قرآن کریم (همراهبا واژهنامه و توضیحات) ۱۳۷۴
- دانشنامهٔ قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷
- ترجمهٔ «درآمدی بر تاریخ قرآن» اثر مونتگمری وات و ریچارد بل، ۱۳۸۲
- بررسی ترجمههای امروزین فارسی قرآن کریم، ۱۳۸۴
- ترجمهٔ قرآنپژوهی، ۱۳۸۴
جوایز و افتخارات[۱۵]
- جایزه کتابِسال برای ترجمهٔ «اندیشهٔ سیاسی در اسلام معاصر» ۱۳۶۳
- کتابِسال برای تألیف «حافظ نامه» ۱۳۶۷
- جایزه و لوح تقدیر مشترک برای همکاری در تدوین «دایرةالمعارف تشیّع» ۱۳۷۴
- جایزه و لوح تقدیر برای ترجمهٔ قرآن کریم بهفارسی، ۱۳۷۵
- جایزه و لوح تقدیر مشترک برای ناشر سال شدن مؤسسهٔ «نشر و پژوهش فروزان» ۱۳۷۵
- جایزه و لوح تقدیر به عنوان خادم قرآن، ۱۳۷۶
- جایزه و لوح تقدیر برای برگزیدهشدن به اولین شهروند افتخاری شیراز، برای خدمات حافظپژوهی، ۱۳۷۹
- جایزه و لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۲
- منتخب جشنوارهٔ «چهرههای ماندگار» ۱۳۸۲
- جایزه و لوح تقدیر در دوازدهمین دورهٔ نمایشگاه بینالمللی قرآن، برای ترجمهٔ «درآمدی بر تاریخ قرآن» ۱۳۸۳
- جایزه و لوح تقدیر «پیشکسوت نگارش تقد کتاب» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۸۳
- جایزه و لوح تقدیر بابت فعالیت در زمینهٔ علم و دین از سوی مرکز علومپزشکی ایران
- جایزه و لوح تقدیر برای مقالهٔ «تحریف ناپذیری قرآن» در دومین جشنوارهٔ مقالات دینپژوهی
- جایزه و لوح تقدیر فرهنگسرای طبیعت و انجمن دوستداران حافظ برای فعالیتهای حافظپژوهی، ۱۳۸۴
بررسی چند اثر
فرار از فلسفه
این کتاب یک زندگینامهٔ خودنوشت است. در انتخاب عنوان کتاب، گویا خرمشاهی به نام کتاب عبدالحسین زرینکوب با نام فرار از مدرسه زیر عنوان «نگاهی به زندگی و اندیشههای غزّالی» توجه داشته است. این کتاب شامل ۴ فصل دارد. فصل اول توضیح دوران کودکی و نوجوانی خویش تا زمان ورود به دانشگاه، فصل دوم حوادث سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ و درک و دریافت خرمشاهی از آن حوادث، فصل سوم شرح رخدادهای سالهای ۵۷ تا ۷۶ در حوزهٔ فرهنگ است و فصل چهارم بحث انتقادی درباب فلسفه.[۱۶]
پوزیتیویسم منطقی[۱۷]
در نخستین پارگراف پیشگفتار این کتاب آمده است: «کتاب حاضر، بررسی کوتاه و درعینحال تحلیلی از یکی از درخشانترین و بحثانگیزترین نحلههای فکری و فلسفی و «فسلفهٔ علم» قرن حاضر است؛ زیرا سرانجام با همهٔ بردباری و باریکاندیشی، چون به افراط گرایید، بهجای فراچنگآوردن ایقان و اتقان بیشتر، سر از شکاکیت و ایدئالیسم و بحثهای پردامنه و کمحاصل اسکولاستیکی درآورد.» بحثها و بخشهای این کتاب:
- پوزیتیویسم منطقی چیست؟
- اصل تحقیقپذیری
- غلبه بر متافیزیک از طریق تحلیل منطقی زبان
- پاسخ به کارناپ
- نقدی به کتاب «زبان، حقیقت و منطق»
- نظر پوپر دربارهٔ پوزیتیویسم
- نظر پلانک دربارهٔ پوزیتیویسم
منبعشناسی
نوا، نما، نگاه
پانویس
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۱۶۷و۱۶۸.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۳۶.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۱۱۷.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۱۸۲.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۱۹۴.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۲۵۸.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۳۹تا۴۳.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۳۳.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۳۶.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۲۶۵و۲۶۶.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۸۶و۸۷.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۵۱.
- ↑ دهباشی. «جشننامهٔ محمود دولتآبادی». مجلهٔ فرهنگی و هنری بخارا، ش. ۷۶ (۱۳۸۹).
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۲۱۸.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۴۵و۴۶.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۳۴۲تا۳۴۵.
- ↑ دهباشی، شاخههای شوق، ۲۰۶۴و۲۰۶۵.
منابع
- دهباشی، علی (۱۳۸۶). شاخههای شوق (یادگارنامه بهاءالدین خرمشاهی). ۱و۲. تهران: قطره. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۴۱-۶۸۹-۸.
- دهباشی، علی. «جشننامهٔ محمود دولتآبادی». مجلهٔ فرهنگی و هنری بخارا (تهران)، ش. ۷۶ (۱۳۸۹).