سید مجتبی آقابزرگ علوی مشهور به بزرگ علوی نویسندهٔ واقع‌گرا، استاد زبان فارسی ایرانی و سیاست‌مداری چپ‌گرا بود.

بزرگ علوی

نام اصلی سیدمجتبی آقابزرگ علوی
زمینهٔ کاری رمان نویسی
زادروز ۱٣بهمن۱۲۸۲
تهران
پدر و مادر حاج سید ابوالحسن و خدیجه قمرالسادات
مرگ ۲۸ بهمن ۱۳۷۵
برلین، آلمان
علت مرگ سکتهٔ قلبی
جایگاه خاکسپاری برلین
نام(های)
دیگر
فریدون ناخدا
کتاب‌ها چشم‌هایش، چمدان، گیله‌مرد، پنجاه‌وسه نفر و...
همسر(ها) فاطمه علوی
شریک(های)
زندگی
گرنرود علوی
فرزندان مانی
مدرک تحصیلی دیپلم
دلیل سرشناسی داستان‌نویسی
در ایام جوانی
بزرگ علوی و هدایت
بزرگ علوی با هدایت در جمع دوستان
بزرگ علوی، مجتبی مینوی
عبدالحسین زرین‌کوب
بزرگ علوی، مجتبی مینوی
سحر، غلام‌حسین ساعدی، بزرگ علوی
بزرگ علوی و صادق چوبک[۱]
بزرگ علوی، انجوی شیرازی، علی دهباشی
آرامگاه بزرگ علوی
عکسی که بزرگ علوی تکذیبش کردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
احضار علوی برای تعیین وضع حزبیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
دو خط متفاوت از بزرگ علویخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
گفت‌وگوی با روزنامهٔ رستاخیز
قبل از انقلابخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
گفت‌وگوی با روزنامهٔ آیندگان
پس از انقلابخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
کاریکاتور بزرگ علوی
* * * * *

بزرگ علوی نزدیک به یک‌ قرن زیست. زندگی پرماجرایی داشت و حوادث سهمگینی را از سر گذراند. زندگی‌اش را باید در دو زمینه شناخت. یکی بُعد سیاسی و یکی بُعد ادبی. نامش در ایران با داستان‌نویسی همراه است و در کنار محمدعلی جمال‌زاده ، صادق هدایت، صادق چوبک یکی از چهار پایه‌گذار شیوهٔ داستان‌نویسی در ایران است.[۲]

از میان یادها

زندگی و یادگار

بزرگ علوی در گذر سالیان[۳]

١٢٨٢: تولد در محلهٔ «چاله میدان» تهران
١٣٠١: مهاجرت به آلمان به همراه پدر و برادرش مرتضی
١٣٠۶: خودکشی پدر
١٣٠٧: اتمام تحصیلات و بازگشت به ایران، اقامت در شیراز، تدریس زبان آلمانی در مدرسهٔ صنعتی شیراز، ترجمهٔ بخش‌هایی از «دوشیزه اورلئان»
١٣٠٨: اقامت در گیلان به‌عنوان مترجمِ نقشه‌بردار آلمانی و نوشتن داستان «گیله‌مرد»، چاپ داستان «قلم خونین» در روزنامهٔ پرورش رشت، آشنایی با روشنفکران سوسیال‌دمکراتی چون «گریگور یقیکیان»، تدریس زبان آلمانی در مدرسهٔ صنعتی تهران و آشنایی با نیما یوشیج
١٣٠٩: آشنایی با صادق هدایت، چاپ مقالهٔ «گوتهٔ ایران»، دوستی با تقی ارانی و شرکت در محافل اجتماعی‌سیاسی آنان
١٣١٠: شرکت در نشست‌های ادبی هدایت و دوستانش و تشکیل گروه «رُبعه»، ترجمهٔ «شبی در پاییز» اثر گورگی، چاپ «باد سام» و «دیو، دیو»، چاپ مقاله‌ای دربارهٔ معرفی نیچه، آشنایی با محمدعلی جمال‌زاده
١٣١١: فرار برادرش مرتضی به شوروی
١٣١٢: تشکیل هیئت تحریریهٔ مجلهٔ دنیا و انتشار مجله، ترجمهٔ «گل‌های سفید» و چاپ آن با نام مستعار «فریدون ناخدا»
١٣١٣: چاپ مجموعه داستانی «چمدان»
١٣١۴: توقف در چاپ مجلهٔ دنیا، آشنایی با «گیتا» دخترآلمانی‌تبار یهودی که به ایران مهاجرت کرده بود.
١٣١۵: ازدواج با «گیتا»
١٣١۶: بازداشت علوی
١٣١٧: محکومیت علوی به هفت سال زندان و آغاز زندگی سرشار از مخاطرات و دربه‌دری‌ها
١٣١٨: مرگ مشکوک دوستش تقی ارانی در زندان، جدایی از همسرش «گیتا»
١٣٢٠: آغاز داستان‌نویسی در زندان به‌صورت مخفیانه که بعدها تحت‌عنوان «ورق‌پاره‌های زندان» منتشر شد، آزادی از زندان، انتشار روزنامهٔ مردم
١٣٢٢: چاپ داستان «پنجاه‌وسه نفر»
١٣٢٣: چاپ داستان «رسوایی» در مجلهٔ سخن، سردبیری مجلهٔ پیام نو
١٣٢۴: عضویت در کمیتهٔ ایالتی حزب تودهٔ تهران، چاپ داستان‌های «دزاشوب» و «اجاره‌خانه»
١٣٢۵: عضویت در نخستین کنگرهٔ نویسندگان ایران، چاپ داستان «یه ره نچکا»، نقدی بر رمان «زیر گنبد کبود» اثر شهیدنورایی، ترجمهٔ نمایش‌نامهٔ «مستنطق»
١٣٢٧: بازداشت در زندان به‌مدت چهار هفته به‌سبب جریان تیراندازی به شاه، چاپ مجموعه مقاله‌هایی دربارهٔ خیام، چاپ سفرنامهٔ «اوزبک‌ها» و انتشار داستان «آب»
١٣٣٠: چاپ مجموعه داستانی «نامه‌ها»، نوشتن نقد ادبی بر کتاب‌هایی چون خوشه‌های خشمِ فاکنر، هفت داستانِ چخوف و ...
١٣٣١: چاپ رمان «چشمهایش»
١٣٣٢: کودتای ٢٨مرداد و مهاجرت به آلمان شرقی، تدریس زبان فارسی در دانشگاه همبودلت آلمان
١٣٣٣: انتشار داستان «ایران رزمنده» به زبان آلمانی
١٣٣۴: فعالیت در حزب توده و مسافرت به مسکو برای شرکت در پلنوم چهارم
١٣٣۶: چاپ داستان «گل و بلبل» به زبان آلمانی
١٣٣٨: چاپ ترجمهٔ آلمانی «چشمهایش»
١٣٣٩: ترجمهٔ پانزده داستان با عنوان «دیوار سفید» به آلمانی و چاپ آن
١٣۴٠: ترجمهٔ آلمانی «بوف کور» با همکاری هینگر در برلین و و چاپ آن
١٣۴٢: ممنوعیت چاپ آثارش در ایران، ترجمهٔ آلمانی «حاجی آقا» با همکاری وساندرمن
١٣۴٣: چاپ کتاب «تاریخ و تطور ادبیات نوین ایران» به زبان آلمانی در برلین
١٣۴۴: چاپ «فرهنگ لغات فارسی به آلمانی» به همکاری یونکر
١٣۴۶: چاپ کتاب درسی فارسی برای آلمانی‌زبانان، چاپ خاطرات خانلری دربارهٔ بزرگ علوی تحت‌عنوان «این نویسنده صمیمی و احساساتی»
١٣۴٧: ترجمهٔ رباعیات خیام به آلمانی با نام «افسوس که دورهٔ جوانی طی شد»
١٣۵٠: چاپ مقالهٔ «سفر به لنین‌گراد»
١٣۵١: چاپ داستان‌های «احسن‌القصص» و «تحت‌الحنکی» در مجلهٔ کاوهٔ مونیخ، چاپ یادداشت‌های علوی و مانفردلورنس دربارهٔ متون جدید کردی
١٣۵٣: چاپ ویژه‌نامه‌ای به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد بزرگ علوی و چاپ داستان «در به در» در مجلهٔ کاوه، تجلیل دانشگاه همبولدت آلمان از بزرگ علوی و برپایی نمایشگاهی از آثارش.
١٣۵۶: ترجمهٔ «هفت پیکر نظامی» با عنوان «هفت شاهزاده خانم» به زبان آلمانی در برلین شرقی
١٣۵٧: با وقوع انقلاب اسلامی آثار بزرگ علوی در ایران مجوز چاپ می‌گیرد.
١٣۵٨: بازگشت به ایران در پانزدهم فرودین واقامت به‌مدت یک‌ماه، شرکت در جلسهٔ «کانون نویسندگان ایران»، مصاحبه با ماهنامهٔ پویا شماره ٢و١، مجلهٔ جوان شماره٢٢، روزنامهٔ صدای معاصر شماره‌های ٧و۶ ، ویژه‌نامهٔ ادبیات و هنر
١٣۵٩: سیزدهم فرودین ماه دوباره به ایران می‌آید و به مشهد، شیراز، اصفهان و شمال سفر می‌کند.
١٣۶٠: چاپ مقالهٔ «دیداری از وطنم پس از بیست‌وشش سال» در مجلهٔ آینده، علوی در این دوره تجدیدنظری اساسی به نگاه ادبی خویش می‌کند و عمدتاً به‌شیوه نقد مألوف دانشگاهی دربارهٔ متون کلاسیک می‌نویسد.
١٣۶١: چاپ مقالهٔ «فرزاد انسان رنجیدیده و ستیزگر»
١٣۶٢:رمان «موریانه» را می‌نویسد که البته تا سال١٣٧٢ امکان چاپ نمی‌یابد.
١٣۶۴:«اندر ترجمهٔ بوستان و گلستان» به زبان آلمانی، شرحی از سیر تاریخی «ترجمهٔ رباعیات خیام» به زبان آلمانی
١٣۶۶:چاپ مقالهٔ «تأثیر نوشته‌های فارسی در ادبیات انگلیسی»
١٣۶٧: ترجمهٔ «چشمهایش» به زبان انگلیسی توسط او. کین
١٣۶٨: نقدی بر رمان «کلیدر»
١٣۶٩: بخشی از زندگی‌نامه خود را به‌عنوان «گذشت‌نامه» در داستان‌های کوتاه ایران و جهان چاپ می‌کند. چاپ مقالهٔ «خانلری فرهنگی و خانلری سیاسی»
١٣٧٠: مصاحبه با آدینهٔ شمارهٔ ۶٧
١٣٧٢: انتشار رمان «موریانه»
١٣٧۵: چاپ نامه‌هایی از بزرگ علوی به علی دهباشی، چاپ مقالهٔ «ایرانی در یونان» ، بیست‌وهشتم بهمن در بیمارستانی آلمانی بر اثر سکته قلبی جان می‌سپارد و در گورستان مسلمان به خاک سپرده می‌شود.
١٣٧۶:برگزاری یادمان بزرگ علوی در دانشگاه برلین توسط خانهٔ فرهنگی نیما
١٣٧٧: انتشار رمان «روایت»


بهار و خزان آقابزرگ

یادمان و بزرگداشت‌ها

پس از فوت بزرگ علوی کتابی در ۸۰۰ صفحه به نام «یاد بزرگ علوی» در تهران چاپ شد که مجموعه‌ای‌ است شامل نوشته‌های حدود ۶۰ نفر از دوستداران او. مقدمهٔ مقالهٔ خانم «عفت داداش‌پور» در این بین جالب توجه است.

 
نامهٔ جمال‌زاده به بزرگ علوی
وساطت تقی‌زاده برای بازگشت او

بزرگ علوی از نگاه دیگران

جمال میرصادقی

حسن میرعابدینی


بزرگ علوی از خویش و آثارش می‌گوید

دیگران از نگاه بزرگ علوی

پرویز ناتل خانلری

«این جوانک امروز وزیر فرهنگ شده و به‌نام شاه از ریپکا(ایران‌شناس اهل چک) دعوت کرده‌ است که به ایران بیاید...یادت به‌خیر، هدایت کجاست ببیند نوچه‌اش چه‌جور از آب درآمده است.» البته علوی بعدها در مصاحبه‌ها با احترام از ناتل‌خانلری یاد کرده و پس از انقلاب در مسافرت دومش او را ملاقات کرده و در آغوش کشیده است. ظاهراً علت خشم سابق او از خانلری مربوط به قبول وزارت بوده که با گذشت زمان فروکش کرده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

جلال آل‌احمد

«من با کار‌های جلال همیشه آشنایی داشته‌ام. خواهش می‌کنم نپرسید نظر من راجع به کارهای آل‌احمد چیست؟ به‌هرحال آل‌احمد مطلبی دارد، چیزی دارد. من عقیده‌ام این است که او همیشه مسئله‌ای را جلوی خودش گذاشته و بعد داستانش را در اطراف این مسئله نوشته‌است. در هر صورت قبول دارم اثر گذاشته بر خیلی از جوان‌های این مملکت. او واقعاً خودش را کشته. منظور من از گفتن اینکه او خودش را کشته با برداشت از حرف خانمش هست که می‌گوید: «جلال هیچ‌وقت سیگارش ترک نمی‌شد.» خوب، این‌ کار که به دلخواه نبود، او در این مملکت زندگی می‌کرده، دردها را می‌دیده، متأثر می‌شده، مگر آل‌احمد چندسالش بود، چیزی در حدود چهل‌وپنج سال. من معتقدم در ایران دو نویسنده شاهکار زندگی‌شان را، که خودشان بودند، ننوشتند: یکی هدایت و دیگری آل‌احمد. این حرف را در مقایسه با بعضی از کسانی می‌زنم که در نیمهٔ راه افتادند توی پول درآوردن و بعد هم فاسد شدند.[۶]»

ملک‌الشعرا بهار

«نثر بهار زیباست و در حدّ اعتدالِ سخن قرار دارد. بهار نه به مغلق‌بافی‌ها و لغت‌پردازی‌های فضل‌فروشان دل‌بست و نه مبتذلات تحریرات اداری و ژورنالیستی متداول را گردن نهاد. او فارسی را درست می‌نوشت. از تکلف و فضل‌فروشی نابه‌جا برکنار بود و مقاصد خود را با قلمی روان و سادگی تمام جامهٔ کلام می‌پوشانید. [۷]»

مخالفت‌های سیاسی

ناهمراهی با حزب توده

در زمان اقامت علوی در برلین شرقی، به مرور روابط او با حزب توده تیره شد. او در یکی از یادداشت‌هایش در سال ۱۳۵۳ می‌نویسد: «دیروز مراد از لندن آمده بود. دو روز در برلین شرقی بوده. خدا می‌داند چه‌کاری داشت. ظاهراً یکی از حضرات را دیده‌بود. ایراداتی که به من داشتند این است: در مجلهٔ «کاوه» می‌نویسد، با سفارت آمدوشد دارد، در برلین غربی سخنرانی کرده، وضع خود را با حزب تعیین نمی‌کند. اگر از این کارها دست بردارم، حاضرند اجازه دهند که باز من به خارج مسافرت کنم. مختصر اینکه تا تسلیم نشوم دست از سر من برنمی‌دارند. به مراد گفتم: هرکاری می‌خواهند بکنند، من تسلیم عرق‌خورها، قالی‌فروشان و قماربازان نمی‌شوم. در مجلهٔ کاوه نوشته بودم و بازهم خواهم نوشت، کلمه‌ای خلاف عقیدهٔ خود، خلاف مصالح عمومی ننوشته‌ام. من همیشه تذکره داشته‌ام و همیشه با سفارت تماس داشته‌ام... وضع من با حضرات روشن است...تره هم برایشان خرد نمی‌کنم...می‌دانم که در پیکاری نابرابر گیر کرده‌ام. چه باید کرد؟ شکست بهتر از تسلیم است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


آثار و کتاب‌شناسی

 
و از همه‌چیز و همه‌کس پیش از همه خبر داشت.[۸]
 
داستانی قهرمان‌محور[۹]
 
'
 
'

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

آثار بزرگ علوی به چهار دسته تقسیم می‌شود:خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
 Y تألیفی به زبان فارسی
 Y تألیفی به زبان آلمانی
 Y ترجمه از فارسی به آلمانی
 Yترجمه از زبان‌های دیگر به فارسی

تألیفی به زبان فارسی

  1. پنجاه‌وسه نفر
  2. چشم‌هایش
  3. چمدان
  4. سالاریها
  5. موریانه
  6. میرزا
  7. ورق پاره‌های زندان
  8. ازبک‌ها
  9. گیله‌مرد
  10. گذشت زمانه
  11. روایت

تألیفی به زبان آلمانی

  • فرهنگ فارسی-آلمانی
  • ایران رزمنده (دربارهٔ ملی‌شدن نفت)
  • کشور گل‌وبلبل (کتاب نیمه سیاسی)
  • دیوار سفید (رمان آلمانی)

ترجمه به زبان آلمانی

  1. هفت‌پیکر نظامی
  2. اشعار خیام
  3. کتاب‌هایی از صادق هدایت: افسانهٔ آفرینش، بوف کور، حاجی‌آقا

ترجمه به زبان فارسی

  • باغ آلبالو (اثر چخوف)
  • دوشیزه اورلئان (اثر شیللر)
  • حماسهٔ ملی ایران (اثر تئودور نولدکه)

بررسی چند اثر

چشم‌هایش

در آغاز رمان، تهران و خفقان حاکم بر آن توصیف می‌شود. در بخشی از آغاز رمان آمده است: «شهر تهران خفقان گرفته‌بود، هیچ‌کس نفسش درنمی‌آمد، همه از هم می‌ترسیدند، خانواده‌ها از کسانشان می‌ترسیدند، بچه‌ها از معلمان‌نشان، معلمان از فرّاش‌ها و فرّاش‌ها از سلمانی و دلّاک؛ همه از خودشان می‌ترسیدند، از سایه‌شان باک داشتند...سکوت مرگ‌آسائی در سرتاسر کشور حکم‌فرما بود. همه خود را راضی قلمداد می‌کردند. روزنامه‌ها جز مدح دیکتاتور چیزی نداشتند بنویسند. مردم تشنهٔ خبر بودند و پنهانی دروغ‌های شاخدار پخش می‌کردند. کی جرأت داشت علنی بگوید که فلان چیز بد است، مگر می‌شد که در کشور شاهنشاهی چیزی بد باشد.» نقاش بزرگ، استاد ماکان، در هفتم دی‌ماه ۱۳۱۷ درحالی که بیش از سه سال در کلات و در تبعید بوده است به‌صورت مشکوکی می‌میرد. رژیم برای سرپوش گذاشتن بر جنایت، نمایشگاهی از آثار او ترتیب می‌دهد ولی به دلیل هجوم مردم به نمایشگاه، آن را تعطیل می‌کند. از ماکان آثار بسیاری برجای مانده و از جملهٔ آن‌ها تابلویی است به نام‌ «چشم‌هایش». راز این تابلو تبدیل به معما شده است. ناظم به‌عنوان راوی داستان که مسئولیت مدرسهٔ نقاشی استاد ماکان را بعد از مرگ او به عهده دارد، در صدد کشف راز تابلوی چشم‌هایش برمی‌آید.[۱۰]

پنجاه‌وسه نفر

علوی در این کتاب به شرح ایام مصیبت‌باری که در سال ۱۳۱۵ دستگیر و زندانی شد می‌پردازد. یاران او و وضعیت روحی و روانی آنان هم در این کتاب توصیف شده‌است. سال‌های زندان و رفتار زندانبانان و نیز فشارهای روحی ایام زندان به‌روشنی در این کتاب نشان داده شده‌است و به همین دلیل پس از انتشار مورد استقبال گسترده‌ای واقع شد.[۱۱]


منبع‌شناسی

مقاله‌ها و پایان‌نامه‌هایی که دربارهٔ آثار بزرگ علوی چاپ شده است

  1. بررسی ساختار زمانی در «چشمهایش»، نویسندگان: اسماعیل صادقی محمود و آقاخانی بیژنی، مطالعات داستانی سال اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
  2. بررسی داستان «اجاره خانه» از «بزرگ علوی» براساس نظریه جامعه‌شناسی محتوا، نویسندگان: میثم زارع و جهانگیر صفری، مطالعات داستانی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۴
  3. بررسی سمبولیسم اجتماعی در داستان «گیله‌مرد»، نویسندگان: نویسنده: مصطفی گرجی و سولماز مظفری، مطالعات داستانی سال دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۶)
  4. زوال پدرسالاری در داستان های بزرگ علوی، نویسندگان: میثم زارع و جهانگیر صفری، پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی تابستان ١٣٩٢، سال سوم، شماره١٢
  5. «گیله‌مرد» بزرگ علوی علیه ایدئولوژی یا ابزاری ایدئولوژیک؟ نویسندگان:مهدی جاویدشاد و بهی حدایق، نقد ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
  6. طبقه‌بندی تشبیهات در دو مجموعه داستان «چمدان» و «ورق پاره‌های زندان» از بزرگ علوی، نویسنده: میثم زارع، علوم ادبی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
  7. ساختار زمان در رمان چشمهایش از منظر معنی‌شناسی شناختی، نویسندگان: فرهاد دعوت‌خواه و محمدامین صراحی و بهزاد برکت، نقد و نظریه ادبی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
  8. انتروپی در طبیعت و جامعه در داستان «گیله‌مرد»، نویسنده: زهرا پارساپور، ادبیات پارسی معاصر سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)

نوا، نما، نگاه

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  1. اتحاد، هوشنگ (۱۳۹۳). پژوهشگران معاصر ایران. ۲و۱۱. فرهنگ معاصر.
  2. عسگری حسنکلو، عسگر (۱۳۹۴). جامعه‌شناسی رمان فارسی. انتشارات نگاه.
  3. علی دهباشی، علی (۱۳۹۶). یاد بزرگ علوی. ثالث. ص. ۸۳۰.

پیوند به بیرون

  1. «بزرگ علوی و یادداشت‌هایش». بخارا وب، ١٧بهمن۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ١۵دی۱۳۹٨.