غلام‌حسین یوسفی نویسنده، مترجم، مصحح، شاعر، ویراستار و استاد ادبیات فارسی بود.

غلام‌حسین یوسفی

با سعدی محشور می‌شوم
زمینهٔ کاری تألیف، تصحیح، ترجمه
زادروز ۲بهمن۱۳۰۶ [۱]
مشهد
مرگ ۱۴آذر۱۳۶۹ [۱]
محل زندگی مشهد و تهران
علت مرگ سرطان ریه
جایگاه خاکسپاری حرم امام رضا (دارالعباده)
بنیانگذار مجلۀ فرهنگ
همسر(ها) نیکو بازرگان
فرزندان روشنک و سروش
مدرک تحصیلی دکتری ادبیات فارسی
کارشناس حقوق
امضا
* * * * *

به باور بزرگان ادب و فرهنگ ایران یوسفی گام‌های بلندی در راستای ارتقای ادبیات ایران برداشت. یکی از زمینه‌های مورد علاقۀ او تصحیح متون برپایۀ دقیق‌ترین شیوه‌های علمی بود. از ویژگی‌های وی تسلط بر ادبیات عرب و فرانسه بود که وی را از سایرین ممتاز ‌می‌کرد.
در دیدگاه وی مهم نبود که مخاطب کیست و زمینهٔ موضوعی نوشته‌های او چیست، مهم آن بود که امانت و دقت و متانت در حدّ اعلا رعایت شود. گاهی برای اینکه دریابد دربارۀ کتابی که تصحیح می‌کند یا مطلبی که می‌نویسد چه کاری انجام داده است از هرکس و هرجا پرس‌وجو می‌کرد. هرکس کوچک‌ترین کمکی به او در نوشتن کتاب یا تحقیقاتش می‌کرد در مقدمۀ کتاب از او یاد و تشکر می‌کرد، چنان وسواسی در صحت کارش داشت و نگران بود مبادا اشتباه کند و خواننده دچار خطا شود که تا نگرانی‌اش بر سر یک نکته کاملاً رفع نمی‌شد بر سر نکته دیگری نمی‌رفت.[۲]
عرصۀ دومی که دکتر یوسفی در آن ید بیضایی درخور توجه تحسین کرد، نقد ادبی بود. وی با نگارش کتاب‌های ممتازی چون دیداری با اهل قلم و چشمه روشن نقد ادبی ما را وارد دوره‌ای درخشان و تازه کرد و یک دوره کامل از عالی‌ترین و علمی‌ترین نقد ادبی را به شیفتگان دانش ادبی هدیه داد. نثر وی خوش‌تراش، خوش‌آهنگ و خوش‌آیند است و ترکیبات تازه و حتی معانی و تعابیر تازه به زبان اضافه کرده است؛ اعتقاد داشت که می‌توان برای خلق واژه‌های جدید از لهجه‌های زبان فارسی مدد گرفت، می‌گفت چه بسا کلمات مناسب برای مفاهیم گوناگون در این لهجه‌ها موجود باشد[۳].
غلام‌حسین در سنین کودکی پدرش را از دست می‌دهد و یتیم می‌شود،امّا در غیاب پدر، مادر و خواهر نقش حساس و مهمی را در زندگیش ایفا می‌کنند، خواهرش معلم ادبیات بود، یکی از مشوقینش در ادبیات خواهرش بود؛ زمانی که خواهرش را بر اثر سرطان در سال ۱۳۵۲ از دست می‌دهد برای مدتی از سفر مطالعاتی که به کلمبیا رفته بود برمی‌گردد تا در غم از دست دادن خواهرش مویه کند[۴].
همسر وی به معنای مطلق خود را وقف کرده بود؛ در ابتدای زندگی خانم بازرگان که خود دارای مدرک عالی هنر از دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستند برای اینکه بتواند از نظر مالی کمکی به همسرش بکند وسایل دست‌ساز هنری درست می‌کند و آنها را می‌فروشد، به مدت یک‌سال این کار را انجام می‌دهد تا بتواند نسخه‌ای را که همسرش احتیاج دارد خریداری کند و در سالگرد ازدواجش آن را به همسرش تقدیم کند[۵].
به خواست همسرش بعد از بازنشستگی زندگی خود را به تهران منتقل کرد[۶] . در مدت ۱۱ سال بعد از بازنشستگی تا جایی که در توان داشت با استفاده از قلم پرتوانش در راه گسترش فرهنگ و ادب پارسی تلاش کرد. بنا به وصیتش پیکرش در مشهد به خاک سپرده شد[۷].

داستانک

خط خوب

شادروان اشرف‌‏زاده می‌گفت: «اگر خطّت خوب باشد، خواهی توانست کارنامه‌‏های دانش‏‌آموزان را بنویسی» و من بدین‏ شوق می‌‏کوشیدم هرچه خوش‏تر بنویسم. چنان‏که کارنامۀ سال‏ سوم ابتدایی به خط خودم استیوسفی، غلام‌حسین. «یادی از معلم بزرگوار». ایرانشناسی ۵، ش. ۹ (اردیبهشت ۱۳۴۴): ۱-۴. </ref>.

معلم ریاضی

در سال ۱۳۱۶ مقرّر شد که در ۱۵ بهمن‏ ماه هر سال، که‏ مصادف با جشن تأسیس دانشگاه تهران بود، به شاگردان اول‏ آموزشگاه‏ها جوایزی داده شود. در آن هنگام من دانش‏ آموز سال‏ چهارم دبستان بودم. آن روزها به قدری برف و باران آمده بود که من به واسطۀ خردسالی و کوچک اندامی به هیچ‌وجه نمی ‏توانستم آن راه را طی کنم؛ مرحوم اشرف‌‏زاده که‏ دلش نمی‌خواست یکی از شاگردان او از تشویقی که مقرر بود، محروم شود، در میان آن‏ همه گل و لای مرا چون فرزند خویش در تمام راه بر دوش گرفت، آن روز در ذهن کودکانۀ خود می‌اندیشیدم و تعجب می‏‌کردم که چه طور ممکن است مدیر مدرسه‌‏ای شاگردش را بر دوش ببرد! و به کلی‏ دست و پای خود را گم کرده بودم[۸].

چهارپایه

در آن ایام چندان خردسال و کوچک‏ بودم که وقتی پشت میز سخنرانی می‌‏ایستادم، حاضران مرا نمی‌‏دیدند و برای رفع این اشکال ناچار چهارپایه‌‏ای زیر پایم‏ می‌‏گذاشتند که سر و گردنم از بالای میز خطابه دیده شود. اشرف‌‏زاده برای تقویت روحیۀ من و تشویقم به‏ سخنرانی همواره می‌‏گفت: «وقتی می‏خواهی سخنرانی کنی، فرض کن که ابداً کسی در مجلس ننشسته است؛ هر طور دلت‏ می‏‌خواهد منظور خود را بگو و اگر اشتباهی کردی، معذرتی‏ بخواه و آن را تصحیح کن»[۹].

دفتر جلد سبز

یک ماهی بود که به نیویورک سفر کرده بود گفته بود آدرس پستی و نمرۀ تلفنش را از رئیس دفتر دانشکده بگیرم که اگر مشکلی داشتم ازو بپرسم وگرنه در موعد معیّن تکلیف‌ها را برایش ارسال کنم درست به یاد ندارم که رفت و برگشتِ دفترِ چهارصد و چند برگی که یکرویه نوشته چندماه طول کشید، اما این را فراموش نکرده‌ام که وقتی دفتر جلد سبزم با یادداشت چشم‌نواز پایانی‌اش از طریق پست به دستم رسید از سرعت و دقّت و دلسوزی استاد به شگفت درمانده بودمیاحقی، محمدجعفر. «ره‌شناسی می‌بباید». مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات فردوسی مشهد، ش. ۲۶ (۱۳۷۷): ۴۱-۴۲. </ref>.

نقطۀ اضافی

آن روزها را هرگز فراموش نمی‌کنم که دکتر دور نقطه‌ای خط کشید و نوشت: «دخترم –مهدخت- به اصل متن رجوع کن، اگر در داخل متن کلمه غصب است بگذار بماند وگرنه آن را حذف کن». وقتی به اصل متن رجوع کردم دیدم که در متن غصب است و من به اشتباه غضب نوشته‌ام، ایشان با صعه صدری که داشتند دانشجو را راهنمایی می کردند که خود متوجه اشتباهش بشود[۱۰].

برادران سحرخیز

رسم بود که بعضی از بزرگان شهر مشهد حواله‌هایی تهیه می‌کردند و یک نفر رابط آن را به مستمندان می‌داد. او نیز یکی از آنها بود. چندباری او را در مغازۀ پدرمان دیده بودیم آنچه در ذهن و حافظۀ روزهای کودکی‌مان نقش بسته، تواضع و فروتنی او بود[۱۱].

عنوان دکتر

روزی در منزل ایشان بودم، می‌خواست با حبیب یغمایی در تهران تماس بگیرد، آن موقع باید با مرکز مخابرات مشهد تماس می‌گرفت و شمارۀ تلفن تهران را می‌داد تا شمارۀ مورد نظر را برایش بگیرند. حدود هفت روز در ساعات مختلف به مرکز مخابرات شماره داده بود، اما تلفن‌چی شمارۀ تهران را نگرفته بود. سرانجام آن روز وقتی خود را با عنوان «دکتر» معرفی کرد چند دقیقه بعد تماس برقرار شد[۱۲].

ضبط

دکتر عبدالعزیز ساشادینا، استاد ادیان و اسلام¬شناسی دانشگاه ویرجینیای آمریکا می گوید: حدود سال های 46 تا 47 وارد ایران شدم در اوایل صدای استاد را ضبط می کردم؛ گاهی نوارها را از من می گرفت و آن ها را گوش می داد متوجه شدم بعد از گوش دادن سخنرانی های خود، منظم تر و منسجم تر صحبت می کند. معلمی سخت گیر و بسیار منظمی بود. یوسفی از ما امتحان شفاهی می گرفت و این باعث می¬شد که نوعی ترس و اضطراب بر ما حاکم شود. البته این شیوۀ امتحان برای من لذّت خاصی داشت و بعدها خود من هم در دانشگاه ویرجینیا این شیوه را به کار بردم.

رادیو

استاد برای تشویق دانشجویان ادبیات، از گردانندگان رادیو مشهد درخواست کرده بود که مقالات بگزیدۀ دانشجویان با معرفی خود ایشان، از رادیو پخش شود.

زندگی و تراث

1306: متولد دوم بهمن ماه در مشهد
1313-19: تحصیل در دبستان عنصری
25-1319: تحصیل در دورۀ متوسطه و اتمام ششم ادبی در دبیرستان شاهرضای مشهد؛ اخذ یک قطعه مدال علمی درجۀ دوم به دلیل شاگرد اول شدن در پایۀ ششم ادبی؛ همدرس بودن با طلاب علوم دینی در صرف و نحو، معانی و بیان و بدیع و عروض همزمان با تحصیل در مدارس قدیمی
1325-28: ترک مشهد به مقصد تهران برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی
1328-30: ادامه تحصیل در دانشگاه تهران تا مقطع دکتری
1329: استخدام آموزش و پرورش و تدریس زبان و ادبیات فارسی و عربی در دبیرستان های مشهد
1329-30: به پایان رساندن دورۀ لیسانس حقوق قضایی و سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران
31-1329: همکاری با کمیسیون ملّی یونسکو، شرکت در انجمن ادبی فرخ، انجمن ادبی خراسان و انجمن نگارنده
32-1330: تاسیس مجله ای به نام ماهنامۀ ادبی و تربیتی‏ نامۀ فرهنگ به مدت دو سال
33-1332: سفر به آمریکا جهت تکمیل مطالعه در باب امور تربیتی
1334: تدریس دروس تاریخ ادبیات با تأسیس دانشکده ادبیات در دانشگاه فردوسی مشهد؛ تصدی تربیت معلم خراسان
1335: اخذ درجه دکتری زبان و ادبیات فارسی با عنوان رسالۀ «وصف طبیعت در شعر فارسی تا قرن هفتم هجری» به راهنمایی استاد بدیع الزمان فروزانفر
1336: ارتقاء به مرتبۀ دانشیاری زبان و ادب فارسی در شهریورماه و انتقال به مشهد
1337: ازدواج با خانم نیکو بازرگان، برادرزادۀ مهندس بازرگان، در بیست و پنجم آذرماه
1338: تأسيس ادارۀ انتشارات و روابط دانشگاهي و انتصاب به عنوان ریاست آن؛ بنیان نهادن نشر کتاب های دانشگاهي و کوشش برای ایجاد چاپخانۀ دانشگاه مشهد
1338: تولد نخستین فرزند به نام روشنک در اسفندماه
1341: برگزیده شدن کتاب فرخی سیستانی به عنوان کتاب سال
1342: ارتقاء به درجه استادی
43-1342: سفرهای مطالعاتی به کشورهای مختلف از جمله فرانسه و انگلستان
1343: تصدّی مديريت گروه آموزش زبان و ادبيات فارسي به مدت 13 سال
1344: بنیان نهادن مجلۀ دانشکدۀ ادبیات با همکاری دکتر احمد علی رجایی
1345: برگزیده شدن کتاب قابوس نامه به عنوان تصحیح سال
1348: تولد دومین فرزند به نام سروش در آذرماه
1349: تأسیس دورۀ فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی در مشهد برای نخستین بار پس از تهران
52-1351: تحقیق و تدریس پاره ای از دروس ایران شناسی در دانشگاه کلمبیا آمریکا
1352: فوت خواهر وی به نام عصمت یوسفی در تابستان
1355: تأسیس دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی پس از تهران در مشهد
1356: تصدّی مدیریت دوره های تخصصی زبان و ادبیات فارسی
1358: بازنشسته شدن در مهرماه به درخواست خود و انتقال زندگی به تهران
1367: انتخاب ترجمۀ کتاب شیوه های نقد ادبی اثر دیوید دیچز به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
1369: نپذیرفتن عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی
1369: فوت در 14 آذرماه بر اثر سرطان ریه و انتقال پیکر وی به مشهد و دفن وی در حرم مطهر
1369: جایزۀ ادبی موقوفات افشار

نظرات فرد دربارهٔ اجتماع

مخالفت‌های سیاسی

مبارزات آرام، خردمندانه و دور از تظاهر و هیاهو و شعارِ آن زنده یاد با غربزدگی، بیدینی و فرهنگ وابسته مصرفی که تبلور آن در مقالاتی چون «مرد حق»، «ایران را بشناسیم»، «راه کج»، «افسون تبلیغات» و «لندن میعادگاه تابستانی ایرانیان» قابل درک است، بخشی از زندگی اخلاق مدارانه وی بود.

رواشناسی ایرانیان

دکتر یوسفی به روان‌شناسی ایرانیان هم توجه دارد و بر این خصلت بد انگشت نهاده است، که برخی ایرانیان بویژه درس‌خواندگان، بر این باورند که کسی ارج و قدر ایشان را نمی‌داند و به اصطلاح «مجهول‌القدر»ند. او با مقایسۀ روش و امکانات زندگی استادان برجسته مغرب‌زمین با بسیاری از مدعیان ایرانی، سادگی و بی‌پیرایگی آن استادان غربی را می‌ستاید و بر کوته‌بینی و کاهلی و تنبلی این مدعیان خرده می‌گیرد.
در مقالۀ «خطر جهل» از نادانی و جهل فراگیر در میان مردم به فغان آمده و بعضی از مطبوعات را عامل اصلی دامن زدن به جهل مردم دانسته است. تا آنجا که با ترویج جهل و نادانی، قوه فکر و استدلال و تعقل و فهم را از جوانان سلب کرده و آنان را افرادی سطحی، قشری، ظاهرپرست، بدبین، پرتوقع و کم‌کار بار آورده است.

دستگاه تعلیم و تربیت

در یادداشتی مسخ‌شدن[ ] دستگاه تعلیم و تربیت را نیز نشان می‌دهد و شعر زیر را در که در کتب درسی آن زمان وجود داشته، به تمسخر می‌گرفت:
به علی گفت مادرش روزی
که بترس و کنار حوض مرو
رفت و افتاد ناگهان در حوض
بچه جان حرف مادرت بشنو!

یوسفی در آینهٔ نگاه بزرگان

محمدعلی جمال‌زاده

هیچ به خاطر ندارم که حتی یک مرتبه از خودش از لحاظ فضل و معرفت و خدمت گرانبهایی که به ادب کرده است سخنی به میان آورده باشد.

باستانی پاریزی

ایرج افشار

او دانشمندی بی‌تکلّف، بی‌تکبّر، مشوّق علم و شیفتۀ معارف ایرانی و مقام انسانیت است که این ویژگی‌ها کمتر در یک شخص جمع می‌‌شوند.

بهاءالدین خرمشاهی

تصحیح کتاب گلستان سعدی توسط استاد غلامحسین یوسفی، کاری است کارستان و درجه یک.

محمد مهدی ناصح

او معلمی واقعی بود. بسیار به درس اهمیت می‌داد. درس و دانشجو برایش مقدس بودند تا آنجا که حتی یک ثانیه از کلاس درس را هدر نمی‌داد و دقت می‌کرد چیزی از قلم نیفتد. همیشه همراه درس و بحث در حوزه ادبیات منابع و ماخذی نیز معرفی می‌کرد و از ما می‌خواست تا آن‌ها را مطالعه کنیم.

پرویز اتابکی

هنگام مقابلۀ غزلیات سعدی، بارها و بارها به اجمال میگفتم ببین فروغی چه آورده؟ یوسفی کتاب را نگاه میکرد و میگفت: «مرحوم فروغی در متن چنین آوردهاند ولی دلیل این ترجیح را ذکر نکردهاند» گویی شخص فروغی حضور دارند که چنین مؤدبانه از نسخه چاپیِ ایشان سخن میگوید.

ابوالقاسم قوام

دکتر قوام استاد ادبیات دانشگاه مشهد، ارزش علمی و آموزش او را علاقه به کار و داشتن رابطه ای کاملاً عاطفی و دوستانه با شاگردانش عنوان کرد. دکتر یوسفی به این وسیله خصوصیات و صفات اخلاقی ممتاز خودش را به شاگردانش منتقل کرد.

علی دهباشی

سردبیر مجلۀ دهخدا می‌گوید: میگوید: اصل اول مجله که «حفظ و توسعه و گسترش زبان فارسی» است از راهنمایی‌های دکتر یوسفی است.

محمدرضا شفیعی کدکنی

معلم بینظیری بود، تمام ساعت درس میداد و پرانرژی بود. تمام منابع در مورد موضوعی که تدریس میکرد معرفی میکرد و شاگردان را وادار میکرد که همۀ آنها را بخوانند.

میلاد عظیمی

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، به قول آخوندها رعایت حال «اضعف مأمومین» را میکرد؛ یعنی طوری مینوشت که مخاطب عام و فرهنگ دوست هم از خوان رنگارنگ دانشش بهرهمند گردد. اولین کتابی که از دکتر یوسفی خواندم کتاب روانهای روشن بود، با خواندن این کتاب، ادبیات دوستتر و کتابخوانتر شدم.

رامپور صدر نبوی

استاد ادبیات دانشگاه مشهد، ایشان جنبهای داشتند که کمتر کسی از آن برخوردار بود و آن عبارت بود از «کسب علم به معنای نیل به درمان».

حسین رزمجو

بُعد اول کار یوسفی این است که معلم باسوادی بود. میدانید تنها فضل و علم، یک معلم خوب را نمی‌سازد. قدرت رهبری، کلاسداری و طرز برخورد خوب او، حسن سلوکی که این مرد با دوستان و شاگردان خودش داشت، شفقت، دلسوزی و فروتنی این مرد، محبوبیتی برای او فراهم کرد.

احسان یارشاطر

در احوال او من عموماً روح بوستان سعدی را ممثّل می‌دیدم: همان تواضع و قناعت و همان رضا و استغنا که سعدی فضیلت آنها را برشمرده و در حکایات خود آورده است.

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

بررسی چند اثر

آثار و منبع‌شناسی

تمرین فارسی اول ابتدایی، ۱۳۳۳ [کمک درسی، مشتمل بر تمریناتی برای تقویت دانشآموزان در یادگیری زبان فارسی]
فرخي سيستاني، ۱۳۴۱ [شرححال فرخی به علاوه مطالبی راجع به حکومت غزنویان به ویژه محمود غزنوی]
نامه اهل خراسان، ۱۳۴۶ [علل و عوامل ظهور و سقوط قیام ابومسلم خراسانی]
دیداری با اهل قلم، دو جلد، 1355 و ۱۳۵7 [دربارۀ بیست کتاب نثر فارسی؛ نقد و تحلیل بیست اثر برگزیدۀ نثر فارسی از ادبیات کهن و معاصر؛ نگاه تازه به ادبیات قدیم با بینشی نقدآمیز به آثار نویسندگان و شاعران[ ]]
برگ‏هایی در آغوش باد، دوجلد، 1365 [مجموعۀ مقاله، یادداشت و نقد و پژوهش]
کاغذ زر، ۱۳۶۳ [مجموعه مقالات ادبی و تاریخی، بعضی از این مقالات ابتدا در دانشنامۀ ایران و اسلام به چاپ رسیده بود]
روان‏های روشن، 1363 [بیست مقالۀ جداگانه، معرفی یکی از انسانهای کامل در هر بخش]
چشمه روشن، ۱۳۶۹ [هفتاد و دو مقالۀ جداگانه در نقد و تحلیل یک شعر برگزیده از هر یک از هفتاد شاعر از رودکی تا دوران معاصر؛ گاهی در تجزیه و تحلیل اشعار و شاعران از نظریههای نقادان شرق و غرب بهره جسته و در برخی موارد نیز وارد حوزه ادبیات تطبیقی شده است]
ب) ترجمه
الف) از زبان فرانسه
-مقاله
سرگذشت علی بیگ، فنلن ؟؟؟
پدر سیمون، دو مو پاسان، 1331 [داستام کوتاه]
سرمایۀ عرب، ک.و.گئورگیو، 1342 [زندگانی محمّد (ص)]
روزی یک سکۀ طلا، ژان دو تور، 1344 [یکی از داستانهای کوتاه]
-کتاب
سرگذشت جوان تاجر، 1329 [داستانی است مشتمل بر مضامین اخلاقی و اجتماعی برای مطالۀ کودکان و نوجوانان]
انسان دوستی در اسلام، مارسل بوازار، 1362 [مؤلف سوئیسی کوشیده است اشتباه غربیان در طرز رفتار نسبت به مسلمانان و اسلام را به نمایش گذاشته است]
تحقیق دربارۀ سعدی، هنری ماسه، 1364 [پژوهشی در احوال و نقد آثار سعدی همراه با مطالعات تطبیقی و مقایسۀ برخی از افکار و عواطف شاعرانۀ سعدی با نویسندگان و شاعران اروپایی]
اما، من شما را دوست دارم، ژیلبر سیرون 1362 [رمان]
ب) از زبان عربی
-مقاله
شعری از ایلیا ابوماضی، با همکاری دکتر یوسف بکّار، 1354
شعری از الیاس فرحات، با همکاری یوسف بکّار، 1354
رقص با کلمات، نزار قبانی، با همکاری یوسف بکّار، 1354
-کتاب
داستان من و شعر، نزار قبانی، با همکاری یوسف بکّار، 1365
برگزیدهای از شعر عربی معاصر، مصطفی بدوی، با همکاری یوسف بکّار، 1369
ج) از زبان انگلیسی
-مقاله
دختر شرقی من، درینا ویلز 1343 [طرز تفکر عامۀ مردم اروپا در باب موضوع رنگ و نژاد]
هدف ادبیات اسلوب عالی و فضایل ادبی، دیوید دیچز 11363 [ترجمۀ بخشی از کتاب شیوههای نقد ادبی]
ادبیات کلی، تطبیقی و ملی، رنه وِلک 1369 [ترجمه فصلی از کتاب چشماندازی از ادبیات و هنر]
ادب، ؟؟؟ [ترجمۀ سخنرانی یکی از منتقدان انگلیسی دربارۀ «رمان»]
-کتاب
شیوههای نقد ادبی، دیوید دیچز 1366
چشم‌اندازی از ادبیات و هنر، رنه وِلک و دیگران 1370
ج) تصحیحات
قابوسنامه، 1345
به تشویق و ترغیب مجتبی مینوی موجب شد تصحیح جدیدی بر اساس نسخههاس قدیمیتر را ارائه کند. چاپ اوّل در سلسله انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب با مقدمۀ کلی احسان یارشاطر انتشار یافت؛ چاپهای بعدی که جزو انتشارات علمی و فرهنگی منتشر می‌شود، همگی از روی چاپ نخستین افست شده است. از آنجا که وی بهترین تصحیح انتقادی را در سال 45 فراهم آورد کار تهیۀ گزیده به وی واگذار شد[ ].
التصفیه فی احوال المتصوّفه (صوفینامه)، 1347
برای تصحیح این کتاب از119 منبع فارسی و عربی و 5 منبع به زبانهای اروپایی استفاده کرد.
ترجمۀ تقویم الصحّه، 1349
علاوه بر تشویقهای دکتر خانلری و دکتر فیاض، آنچه موجب شد که یوسفی تصحیح این کتاب را برعهده بگیرد ارزش کتاب از لحاظ تاریخ طب بود[ ].
لطائف الحکمة، 1351
علاقۀ یوسفی به تصحیح این کتاب به این دلیل بود که سراجالدین محمود ارموی در زمان مولوی، قاضی القضاة شهر قونیه را برعهده داشته است و با جلالالدین رومی درارتباط بود[ ].{{سخ} ملّخص اللغات، 1362
} فرهنگی است دو زبانه. و دربردارندۀ 4000 لغت است. برای آنکه کار با دقت صورت پذیرد با بسیاری از فرهنگهای فارسی و عربی و بعضی از تفاسیر و متون علمی از جمله منتهی الارب و مهذّب الاسماء مورد استفاده قرار گرفت[ ].


سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

ملک الشعرای بهار

به بي‌نظير بودن او معتقدم، از آن جهت كه او شاعر زندگي بود. همان‌طور كه شعر حافظ و سعدي و فردوسي و ديگر هنرمندان را همه دوست مي‌دارند و بر چشم هنرشناسان قرار دارد، بدان سبب كه در زمان خود نواي زندگي از خلال كلام خويش به گوش جهانيان رسانده‌اند، به همين دليل نيز شعر بهار را همه دوست دارند و دوست خواهند داشت و هميشه ارزش هنري خود را حفظ خواهد كرد.

علی اکبر دهخدا

تصادفی شگفتانگیز است که دو نویسندۀ منقد و ظریفِ زبانِ فارسی، عبید زاکانی و دهخدا هردو از شهر قزوین برخاستهاند، هردو با نهایت ژرفبینی، اوضاع روزگار خود را به باد انتقاد گرفتهاند. فکر هردو نکتهیاب و دقیق، و قلمشان شیرین و طنزآمیزست و بسیار پرتأثیر.

سیّد محمود فرّخ

فرّخ علاوه بر مراتب علمی و ادبی، مردی شریف و اصیل و جوانمرد بود. امانت و درستکاری و مردم‌دوستی او به زندگیاش درخششی خاص داده بود و در بین مردم احترام و اعتبار بسیار داشت.

ابوالقاسم حبیب اللهی

در پس آن قیافۀ آرام، در درون او طوفانی در جوشش بود؛ از اینرو وقتی پیرامون خویش کاستی و فقر و ستم و تیرهروزی میدید، مرگ را از زندگی خوشتر میانگاشت. بر روی هم اندیشۀ پخته و عواطف انسانی و لطف تخیّل و زبان روشن و گیرا، به شعر نوید زیبایی و حسنِ تأثیری بخشیده است که خوانندۀ سخنشناس خودر در مطالعۀ دیوان او در مییابد.

سید حسین خدیوجم

نثر فارسی را خوب و روان مینوشت و از زبان عربی مایهور بود ترجمههایش رسا و دلپذیرست. او توانست متون علمی و دشوار از زبان عربی را به فارسی ترجمه کند.

حبیب یغمایی

مردی که بر خویشتمن سخت میگرفت، چندان که وقتی مطّلع شده بود که ارادتمندان وی درصددند یادگارنامهای به نام او فراهم آورند به اصرار هخواست از این کار منصرف شوند. او حتی پشت مجموعۀ اشعار خود به نام سرنوشت نوشت: «بها: چهل تومان (و ارزش ندارد)».

پرویز ناتل خانلری

شعر عقاب در حقیقت افقی بلند و آرمانیزا را فرا روی ما مینهد، میل به رهایی از لجۀ تاریک آلودگی و پستی است و پرواز به آسمان بیکران و نورانی شرف و آزادگی.

مجتبی مینوی

با این همه دانش و آگاهی، مینوی – به شیوۀ علمای حقیقی- بیشتر میگفت: «نمیدانم» یعنی تا چیزی بر او مسلم نبود و در آن باب تحقیق نکرده بود، به اظهار نمی‌پرداخت.

محمدعلی جمالزاده

زندگی او پر از حادثه بود، پیشآمدهای گوناگون سبب شد تا از او پولای آبدیده ساخته، آشنا با فراز و نشیب کار جهان و مردم جهان[ ]. ما همه مدیون جمالزادهایم که توانست با استفاده از زبان زندۀ عامّۀ مردم و ترکیب هنرمندانۀ آن با زبان ادبی نثر پرتوان و گرم و حسّاس پدید آورد.

صادق هدایت

علیرغم پرهیز وی از هرگونه خودنمایی و شهرت طلبی، شاید درباب هیچ نویسندهای در ایران این همه بحثهای موافق و مخالف نشده است. چهاثری برتر از آن که نویسنده بتواند نه فقط از نظر هنری در ادبیات کشورش تاثیری بجای نهد، بلکه فکرها را تکان دهد و به ژرفنگری برانگیزد؛ معیارهای ظاهری و پوک را درهم شکند و حکیمانه به زندگی بنگرد و اندیشهها را دگرگون سازد.

فیاض

تحقیق و پژوهش در دکتر فیاض انگیزهای جز فهم حقیقت نداشت، به قول محمّد قزوینی وی دوستدار حقیقت بود «من حیث هی هی».

اخوان ثالث

در سردی و پژمردگی و تاریکی فضای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شعر زمستان را سرود، او زمستانِ اندیشه و پویندگی را احساس می‌کند و در این میان، غم تنهایی و بیگانگی شاید بیش از هر چیز در جان او چنگ انداخته‌است.

فروغ فرخزاد

در برخورد با آثار فروغ با شاعری صاحب ذوق سر و کار داریم، شعر او ما را به عوالم تازهای میبرد. مجموعۀ تولدی دیگر به دلیل تجدد بیشتر و استقلال سبک و به خصوص طرح مسائل اجتماعی بیشتر مورد پسند واقع شده است.

نامه‌نگاری

در نامهنگاری شکیبایی و حوصلهای بیمانند داشت. حتّی در نامه‌های دوستانه‌ای که می‌نوشت این نظم و دقت و متانت را در خط و ربط و انشاء و تنظیم مطالب در سطح محدود صفحه کاغذ می‌شد مشاهده کرد. همیشه با خودنویس و جوهر مینوشت؛ اعتقاد داشت که خودکار خط و ربط آدمی را خراب میکند.

زبان فارسی

خود را ملزم به پاسداری از زبان فارسی میدانست؛ در این راستا 13 مقاله دربارۀ زبان و نثر فارسی نوشت.

شرقشناس پارسیخوان

تاکید برخی از پژوهندگان معاصر در بهرهگیری از زبان و ادبیات فصیح پیشین به جای آن که گرهگشا باشد بر اثر تفریط طرفداران این سلیقه به حالتی میرسد که گاه مانند آن پاسخ شرقشناس میماند که وقتی کسی ازو به فارسی پرسید: «حال شما چه طورست؟» جواب داد: «منّت خدای را عزّوجلّ» و به خیال خود پاسخی بسیار به جا داده بود

اهلیّت زباندانی

برای احراز توانایی در ترجمۀ تعبیرات خارجی به زبان فارسی انس داشتن با روح و شیوۀ بیان طبیعی این زبان است و این اهلیّت جز با فارسی آموختن و آثار فصیح پیشینیان و معاصران را به دقّت خواندن و تأمّل کردن و بهرهبردن دست نمیدهد

ترجمه

در مقالۀ فعل معلوم به جای مجهول مینویسد ساخت جملۀ فارسی را تابع بافت جملات بیگانه کردن زیانش به مراتب بیش از ورود لغات بیگانه است تلاش وی موجب شد که با پیشنهاد وی درس فارسی عمومی به عنوان دو واحد درسی اجباری در برنامۀ درسی دانشکدههای غیر ادبیات و علوم انسانی گنجانده شود.

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

پروردۀ عشق

به دعوت‏ وزارت فرهنگ افغانستان، از بیست و پنجم مهرماه تا اول آبانماه 1356در کنگره‏ای جهانی که به مناسبت نهصدمین سال پس از روزگار تولد سنایی غزنوی‏ برای بزرگداشت آن شاعر عارف در کابل برپا بود حضور یافتند و این چکامه را در آن مجلس عرضه‏ داشتند.

پروردهٔ عشق

{{شعر|نستعلیق|سبک=color: purple}

با دلی پر شوق من از ملک ایران آمدماز دیار جان به سوی شهر جانان آمدم با دلی آکنده از مهر و وفا و دوستیپرکشان تا سرزمین مهربانان آمدم دامنی پر گل ز شعر پارسی آورده‌امبهر کسب فیض از انوار عرفان آمدم آمدم آغوش بگشوده به روی دوستانبر فراز ابرها، من از خراسان آمدم از دیار پاک فردوسی، به بال آرزوتا سنایی را درود آرم فراوان آمدم همچنان پروانه‌ای مجذوب نوراز راه دور دفتر سنایی را ثناخوان آمدم من که خود پروردهٔ عشقم به نزد پیر عشقنکته آموزان و ره‌پرسان و شادان آمدم زندگی خود چیست، جز مشتی خیال و آرزوروزگار خوش‌خیالی‌ها به پایان آمدم رو به سوی عشق بنهادم که نور جان ازوستزان تعلق‌های جانفرسا پشیمان آمدم

* * * * *

بنیان‌گذاری

در زمانی که کمتر کسی به فکر انتشار مجله فرهنگی است یوسفی بدون هرگونه شائبه اقتصادی مجله‌ای مرتبط با نیازهای آموزشی تأسیس می‌کند و نه تنها برخی مقالات هر شماره را می‌نویسد بلکه تلاش می‌نماید مجله با پائین‌ترین قیمت و بهترین کیفیت محتوائی و چاپی ارائه گردد.
صاحب امتیاز و مدیر مسئول مجله نامه‌فرهنگ نامشخص است اما با توجه به یادداشت مرتضی مدرسی (رئیس فرهنگ خراسان وقت)، اداره فرهنگ خراسان عهده‌دار این دو سمت است. سردبیر مجله یوسفی بود. اولین شمارۀ نشریه در دی 1330 در مشهد منتشر شد. نوبت انتشار آن ماهیانه و محل اداره این نشریه مشهد، دبیرستان شاهرضا قرار داشت. از مجله نامه فرهنگ در طی دو سال جمعاً ‎۱۸شماره منتشر شد و پس‌ازآن برای همیشه متوقف شد.

شاعری گمنام

یوسفی شعر هم میگفت اما هیچگاه علاقهای به این که شاعر معروفی بشود از خود نشان نداد بنابراین شعرهای او را پراکنده باید در نشریات و جنگهای ادبی خراسان و مانند آن پیدا کرد[ ]؛ علاوه بر شعر کلاسیک، شعر نو هم گفته‌ است در دشت ناپیدا کران شب یکی از شعرهای نو استاد است که در ۱۳۵۵ در مشهد سروده شد[ ]. امشب مرا حالی است دیگر
با اختران در گفتگویم
گویی پیامی آورد از سوی یزدان
هر پرتوی کز آسمان آید به سویم
گهگاهی برای دوستانش در خلال نامههایش شعر میسرود. شعر یوسفی برای دوستش احمد گلچین «گلچین» مگر به لطف بجوید نشان ما
شاخ گلی فرستد جای گیاه من
خوش باد وقت آن هنری شاعر ادیب
آن یار همزبان من و نیکخواه من
شعر گلچین در رسای یوسفی جز یوسفی که بود؟ که از نیک فطرتی
باشد درین زمانۀ بَد، خیرخواه من
از بَخت بد جلای وطن کرد ناگهان
پیر من و مراد من و خضر راه من
پشتم شکست تا زخراسان بتافت روی
کو بود بیمضایقه پشت و پناه من

هنر و موسیقی

وی به دو هنر خط و موسیقی آراسته بود، در باب آشنایی او به علم موسیقی، مقالهای که محققانه با عنوان «آواز بنان[ ]» نوشت؛ یوسفی معتقد بود بنان روح شعر فارسی را خوب درک کرده و فراز و فرود آواز و زیر و بم صدای خود و تحریرها و تکیهها را با تموج معانی و ظرایف سخن کاملاً پیوند میداد. در باب خط وقتی در شورای سردبیری دانشنامۀ ایرانیکا خواستند کسی را برای تحریر مقالۀ «خط و خطاطی[ ]» نامزد کنند به اتفاق نام وی به عنوان شایستهترین کس به میان آمد؛ خود او نستعلیق و به ویژه شکسته نستعلیق را شیرین مینوشت[ ].

یادنامه‌ها و ویژهنامه‌ها

1360: دانشگاه فردوسی مشهد، فرخنده پیام، مجموعه مقالات تحقیقی-علمی، یادگارنامۀ استاد غلام‌حسین یوسفی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد.
1366: رشد آموزش زبان و ادب فارسی، ش9.
1369: آذرماه. ماهنامۀ کلک، ش 8، سردبیر: علی دهباشی.
1369: پاییز و زمستان. مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، یادنامۀ زنده‌یاد دکتر غلام‌حسین یوسفی، س23، ش4-3.
1369: دی‌ماه. ماهنامۀ خاوران، ش 2، سردبیر: احمد فیلی حقیقی.
1369: اسفند. ماهنامۀ کلک، س 12-11، سردبیر: علی دهباشی.
1369: زمستان. ایرانشناسی، س دوم، ش 4، به یاد استاد غلام‌حسین یوسفی، سردبیر: جلال متینی.
1369: چیستا، ش8.
1370: آذرماه. کتاب پاژ، 3، زیر نظر دکتر محمّد جعفر یاحقی-محمّد رضا خسروی.
1370: رشد آموزش زبان و ادب فارسی، ش2.
1372: آبان-آذر. بینالود، ش 46-45.
1378: پاییز. مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، ویژنامۀ بزرگداشت استاد دکتر غلام‌حسین یوسفی، س 31، ش4-3.
1383: آذرماه. زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی شادروان استاد دانا و پژوهشگر توانا، دکتر غلام‌حسین یوسفی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
1386: محمّد جعفر یاحقی: ارجنامۀ دکتر غلام‌حسین یوسفی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
1396: دوم بهمن‌ماه. مرکز آثار و مفاخر و استاد دانشگاه فردوسی مشهد، روشنان دانشگاه 3.

جوایز و افتخارات

کتاب فرخی سیستانی در سال 1341 به عنوان کتاب سال، تصحیح قابوسنامه در سال 1345 به عنوان تصحیح سال و ترجمۀ کتاب شیوههای نقد ادبی در سال 1367 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. هفت سکۀ بهار آزادی به یوسفی تعلق گرفت وی طی نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد آن را وقف دانشکدۀ ادبیات فارسی دانشگاه مشهد کرد تا به دانشجویانی که در زمینۀ نقد ادبی تحقیق شایستهای انجام دهد اهدا شود. در سال 1369 دومین جایزۀ تاریخی و ادبی دکتر محمود افشار برای زبان فارسی به وی تعلق گرفت، متأسفانه برنامه زمانی انجام شد که یوسفی دار فانی را واع گفته بود بنابراین همسر نیکونهاد وی به شیوۀ همسرش آن را در اختیار گروه زبان و ادبیات فارسی نهاد با به صورت قرضالحسنه به دانشجویان کمبضاعت قرار گیرد. مبلغ این سرمایه بعدها توسط خانم یوسفی تقویت شد و هم اکنون زیر نظر سه تن از اعضای گروه به فعالیت خود ادامه می‌دهد. [۱۳]

فهرست پایان‌نامه‌هایی که دکتر غلامحسین راهنمایی کرده به ترتیب مقطع تحصیلی و تاریخ دفاع

  1. ارزش فرهنگهای فارسی، محمد علی قدسی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 37-1336
  2. بحثی در سماع صوفیان، مهدخت صدیقیان، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 37-1336
  3. بحثی راجع به داستانپردازی نظامی، ناهید اعتماد، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 37-1336
  4. داستان کوتاه در ادبیات فارسی بعد از مشروطه، ژاله متحدین، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 37-1336
  5. رابطۀ شعر و تصوف، صدیقه حبیب اللّهی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 37-1336
  6. گلستان و بوستان سعدی از نظر تعلیم و تربیت، علی سالیانی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 38-1337
  7. تصحیح و نقد متون ادبی، حسین کیانی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 38-1337
  8. آداب و رسوم و مشاغل مهم دربار غزنه، پرویز بزرگ گرایلی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 39-1338
  9. فنّ قصهپردازی (فابلنگاری) و افسانه‌های جانوران و پرندگان در شعر فارسی، تقی وحیدیان کامیار، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 39-1338
  10. تاریخ زمان عبید زاکانی و نقد آثار او، نصرالله داودی، دانشگاه مشهد، کارشناسی، 39-1338
  11. گویش بیرجندی، ذبیح‌الله اشرفزاده، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 40-1339
  12. موسیقی کلام حافظ، شکرالله قریب، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 40-1339
  13. بحثی دربارۀ اشعار پروین، اختر پویان، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 40-1339
  14. بحثی انتقادی در علم بدیع فارسی، حمید زرین‌کوب، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 41-1340
  15. تنظیم فرهنگ لغات و اصطلاحات رزمی و بزمی در برهان قاطع، فرزین شکوهی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 41-1340
  16. دهخدا و تأثیر او در نثر فارسی معاصر، مهیندخت پوررحیمی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 41-1340
  17. فرهنگ لغات و اصطلاحات بزمی (مربوط به میگساری) در برهان قاطع، عیسی نیکوکار، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 41-1340
  18. بررسی آثار جمالزاده، رضا نوابپور، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 41-1340
  19. بحثی راجع به کتاب سمک عیّار، محمد ولی شاهی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 42-1341
  20. داستانسرایی عطّار، نپتون جبیب اللهی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 42-1341
  21. فرهنگ لغات و ترکیبات و اصطلاحات دیوان مسعود سعد همراه با بحثی در مختصات دستوری اشعار او به انضمام معانی ملمّعات، طوبی خواجه میری مقدم، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 42-1341
  22. لغات و اصطلاحات مربوط به آرایش در برهان قاطع، شهین معین افشار، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 42-1341
  23. قافیه و هنر شعر (جستوجویی تاریخی و انتقادی دربارۀ قافیه و پیوستگیهای آن با هنر شعر)، محمدرضا شفیعی کدکنی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 44-1343
  24. انتخاب و تحریر داستانهای مناسب کودکان از آثار منظوم سنایی، عطّار، مولوی و بحثی دربارۀ آنها، فلور مجاور، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 45-1343
  25. انعکاس اوضاع اجتماعی عصر در شعر انوری، محمود اقلیمی ترشیز، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 45-1343
  26. رنگ محلی در شعر فرخی، منوچهری، نظامی، حافظ و نیما یوشیج، محمد کریم‌زاده، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 45-1344
  27. انعکاس اوضاع اجتماعی در شعر بهار، عزّت آل داوود، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 51-1350
  28. تصویر در شعر حافظ، لیدا مهرپویا، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 51-1350
  29. تمثیل در دفتر اوّل و دوم مثنوی معنوی، ثریا خدیوی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 51-1350
  30. طنز حافظ نسبت به اجتماع خودش، فائقه رستمیان، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 51-1350
  31. بحث انتقادی در شعر شهریار، مصطفی کریمی‌اصل، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 52-1351
  32. هنر بیان نظامی در خسرو و شیرین، استاد مشاور: جلال متینی، محمد حسین خسروان، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 52-1351
  33. ولی و ولایت از دیدگاه صوفیه، استاد مشاور: جلال متینی، غلامرضا شیرزادی‌نژاد، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 52-1351
  34. نقد و بررسی آثار دکتر سیمین دانشور، استاد مشاور: جلال متینی، زهره سیادت، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 52-1351
  35. نقد و بررسی آثار داستانی صداق هدایت، استاد مشاور: جلال متینی، عباسقلی محمدی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 52-1351
  36. عشق در دیوان حافظ، استاد مشاور: جلال متینی، نورمحمد رحیمی کازرونی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 52-1351
  37. تمثیل در مثنوی مولانا جلالالدین محمد مولوی، محمود هنری، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 52-1351
  38. عشق در مثنوی مولوی، نرگس بردیده، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 55-1354
  39. نقد و بررسی شعر وصال شیرازی، اقدس دلیل، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 55-1354
  40. نقد و بررسی شعر رهی معیری، فریده احمدی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 65-1355
  41. بررسی لغات و ترکیبات دیوان کبیر مولانا جلال‌الدین بلخی، نجیب مایل هروی، کارشناسی، دانشگاه مشهد، 57-1356
  42. آفرینش ترکیبات بدیع در دیوان حافظ، محمدحسین سعادت‌فر، کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد، 52-1351
  43. بحثی انتقادی در داستانسرایی نظامی، ژاله متحدین، کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد، 52-1351
  44. تجلّی شاعرانۀ اساطیر و روایات در شعر عطّار نیشابوری، رضا اشرف‌زاده، کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد، 57-1356
  45. نقد و بررسی شعر صائب، محمد حسن خسروان، کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد، 57-1356
  46. تصویرگری در غزلیات شمس، سید حسین فاطمی، کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد، 1356
  47. تجلّی شاعرانۀ اسطوره و اشارات داستانی در مثنوی مولوی، مهدخت پورخالقی چترودی، کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد، 64-1363
  48. مآخذ قصص و تمثیلات مثنویهای عطّار، فاطمه صنعتی‌نیا، کارشناسی ارشد، ؟؟؟، موسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی
  49. مبانی اخلاق در مثنوی، استاد مشاور: یاحقی، هما حجّتی، کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 69-1368
  50. فرهنگ اشارات داستانی در ادبیات فارسی، استاد مشاور: مهرداد بهار، محمّد جعفر یاحقی، دکتری، دانشگاه تهران، 1359
  51. سیمای انسان در تعلیمات و آثار عرفانی تا پایان قرن دهم هجری، محمد مهدی ناصح، دکتری، 1360

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

شب بخارای غلامحسین یوسفی

سال 96 به مناسبت نودمین سالگرد تولد غلامحسین یوسفی، سیصد و بیست و هفتمین شب از شبهای بخارا با همکاری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه، در عصر دوشنبه دوم بهمن‌ماه در تالار فردوسی دانشگاه فردوسی مشهد با حضور گروه کثیری از دانشجویان و استادان دانشگاه با سخنرانی علی دهباشی برگزار شد؛ در پایان جلسه از کتاب روشنان دانشگاه با حضور خانم نیکو بازرگان و سروش یوسفی رونمایی شد.

کتابخانه

افتتاح کتابخانۀ غلامحسین یوسفی در 17 آذرماه 1381 به عنوان کتابخانۀ تخصصی قطب علمی فردوسیشناسی و ادبیات خراسان، دارای 4000 کتاب نفیس.

تندیس

رونمایی از تندیس دکتر یوسفی در سال 1396 کار هادی عرب نامی در کنار کتابخانه اهدایی ایشان به دانشکده ادبیات.

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، زندگی‌نامه و خدمات علمی فرهنگی دکتر غلام‌حسین یوسفی.
  2. پورنامداریان، تقی. «دکتر غلام‌حسین یوسفی، خویشتن‌دار، نکته‌یاب و سخن‌سنج». آدینه، ش. ۶۵-۶۶ (دی‌ماه ۱۳۷۰): ۹۰-۹۱. 
  3. «یادنامهٔ استاد نامه‌ای که به مقصد نرسید». مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، ش. ۳-۴ (۱۳۶۳): ۳۳۳-۳۴۵. 
  4. خدیوجم، حسین. «خانم عصمت یوسفی، دانشوری وارسته که نابهنگام به جاودانگان پیوست». یغما، ش. ۵ (مرداد ۱۳۵۲): ۲۶. 
  5. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، زندگی‌نامه و خدمات علمی فرهنگی [داوود غلام زاده. «هم به قدر تشنگی باید چشید»، ۹۰.
  6. یاحقی، ارج‌نامهٔ غلام‌حسین یوسفی، ۶۷.
  7. «سالشمار استاد غلام حسین یوسفی». ایرانشناسی، ش. ۸ (زمستان ۱۳۶۹): ۶۹۶-۶۹۹. 
  8. یوسفی، برگ هایی در آغوش باد، ۸۲۴.
  9. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام برگ‌هایی در آغوش باد وارد نشده است
  10. اصغری، تاریخ ایران، ۶۶.
  11. اصغری، تاریخ ایران، ۶۶.
  12. اصغری، تاریخ ایران، ۶۶.
  13. یاحقی، محمدجعفر، ارج‌نامه، 16-17.

منابع

  1. یوسفی، غلام‌حسین. «مسخ». نامۀ فرهنگ اوّل (5): 193-196. 
  2. پورنامداریان، تقی. «دکتر غلام‌حسین یوسفی، خویشتندار، نکته‌یاب و سخن‌سنج». آدینه، ش. 65-66، 90-91. 
  3. خدیوجم، حسین. «خانم عصمت یوسفی، دانشوری وارسته که نابهنگام به جاودانگان پیوست». یغما، 26. 
  4. یوسفی، غلام‌حسین. «یادی از معلم بزرگوار». نشریۀ فرهنگ خراسان، ش. 9 (5، اردیبهشت 1344): 1-4. 
  5. یاحقی، محمدجعفر. «ره‌شناسی می‌بباید». مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش. 3-4 (1377): 305-310. 
  6. سلطانی گردفرامرزی، علی. «خاطراتی با استاد غلام‌حسین یوسفی». مجلۀ رشد آموزش زبان و ادب فارسی، ش. 26، 41-42. 
  7. جمال‌زاده، محمدعلی. «مقام اخلاقی و عملی دکتر غلام‌حسین یوسفی». کلک، ش. 8، 47-49. 
  8. افشار، ایرج. «یادآوری علمی و فرهنگی دکتر یوسفی». کلک، ش. 8، 59-62. 
  9. خرمشاهی، بهاء‌الدین. «فرزانه‌ای سعدی خصال». کلک، ش. 8، 59-62. 
  10. اتابکی، پرویز. «یاد و یادبودها: پاسداران زبان فارسی». کلک، ش. 21، 174-187. 
  11. یارشاطر، احسان. «یادداشت‌ها (13) به یاد دوست». ایرانشناسی، ش. 8 (1369): 700-707. 
  12. یوسفی، غلام‌حسین. «مجهول‌القدر». مجلۀ وحید اوّل (8): 22-26. 
  13. یوسفی، غلام‌حسین. «خطر جهل». نامۀ فرهنگ اوّل (12): 49-51. 
  14. یوسفی، غلام‌حسین. «افراط، تفریط، اعتدال در نگارش فارسی». نشر دانش 9 (2): 2-4. 
  15. یوسفی، غلام‌حسین. «فعل معلوم به جای فعل مجهول». نشر دانش 8 (1): 10-15. 
  16. یوسفی، غلام‌حسین. «مرد حق». نامۀ آستان قدس 7 (اوّل): 1-8. 
  17. یوسفی، غلام‌حسین. «ایران را بشناسیم». مجلۀ یغما 23 (اوّل): 18-21. 
  18. یوسفی، غلام‌حسین. «راه کج». نشریۀ فرهنگ خراسان 5 (5): 18-20. 
  19. یوسفی، غلام‌حسین. «افسون تبلیغات». مجلۀ یغما 22 (اوّل): 1-5. 
  20. یوسفی، غلام‌حسین. «اندن، میعادگاه تابستانی ایرانیان». نشریۀ هیرمند اوّل، ش. 4 (1344): 392-397. 
  21. یوسفی، غلام‌حسین. «ای بهشت من». مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه مشهد، 1369، 847. 
  22. یوسفی، غلام‌حسین. «شمع سبز». مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه مشهد، 1369، 849. 
  23. یوسفی، غلام‌حسین. «آواز بنان». کلک، ش. 11 و 12، 43-47. 
  24. یوسفی، غلام‌حسین. «استاد بهار: شاعری ملی و هنرمند واقعی بود». نامۀ فرهنگ اوّل (1-3): 16-19، 78-81، 123-125. 
  25. یوسفی، غلام‌حسین. «سرگذشت فرّخ». مجلۀ یغما (زیر نظر مجتبی مینوی)، 1344، 1-23. 
  26. یوسفی، غلام‌حسین. «تصویری از استاد فیاض، یادنامۀ دکتر فیاض». مجلۀ دانشکدۀ ادبیات مشهد 7 (4): 707-716. 
  27. ناصح، محمدمهدی. «توضیحی در باب روش تصحیح متون کهن به شیوۀ علمی-اجتهادی». کنگرۀ کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی (مشهد)، 1374، 1-11. 
  28. حمیدیان، سعید. «بوستان سعدی». نشر دانش 5 (6): 56. 
  29. یوسفی، غلام‌حسین. «زبان فارسی: سلام به سنائی». کلک، ش. 5، 19-20. 

[۱]

پیوند به بیرون

  1. یوسفی غلام‌حسین. دیداری با اهل قلم. مرکز پژوهشی میراث مکتوب = تهران، ۱۳۸۸.