محمد قزوینی

از ویکی‌ادبیات
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۶ توسط چری (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
محمد قزوینی
پرونده:محمد قزوینی.jpg
«ایرانی که باز ممکن است از آن دانشمندی مثل میرزا محمدخان قزوینی به وجود آید، هرگز نخواهد مرد» پروفسور ژوزف مرکوارت[۱]
نام اصلی میرزا محمد بن عبدالوهاب قزوینی
زمینهٔ کاری کتابشناسی، تصحیح متون، نسخه‌شناسی، پژوهش ادبی
زادروز ۱۱فروردین۱۲۵۶[۲]
تهران محلهٔ دروازه قزوین
پدر و مادر ملاعبدالوهاب بن عبدالعلیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
مرگ ۶خرداد۱۳۲۸
تهران کوچهٔ دانش منشعب از خیابان فروردین[۳]
ملیت ایرانی
محل زندگی تهران، لندن، پاریس، برلین
جایگاه خاکسپاری امام‌زاده شاه‌عبدالعظیم
جنب مزار شیخ‌ابوالفتوح رازیخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
لقب علامه قزوینی
بنیانگذار تصحیح انتقادی متون کهن در ایران
پیشه پژوهشگر و مصحح
سال‌های نویسندگی از نوجوانی تا وفات
کتاب‌ها یادداشت‌های قزوینی، بیست مقالهٔ قزوینی، تصحیح کتب تذکرهٔ لباب‌الالباب، مرزبان‌نامه، تاریخ جهانگشای جوینی، چهارمقاله، دیوان حافظ و...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد[۴]
شریک(های)
زندگی
بانو رُزا[۵]
فرزندان سوزان خانمخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
مدرک تحصیلی علوم متداولهٔ اسلامی در تهرانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
امضا پرونده:امضای قزوینی.jpg

علامه محمد قزوینی، استاد مسلم زبان و ادبیات پارسی، مصحح متون کهن، مترجم، متفکر، نویسنده و روزنامه‌نگار است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

* * * * *

مهمترین کار ادبی قزوینی، آموختن روش انتقادی و تحقیقی جدید در زبان و ادبیات فارسی به نسل معاصر ماست. در واقع می‌توان گفت او مکتبی را در ایران پایه‌گذاری کرد که در تاریخ‌نویسی، تصحیح آثار ادبی و به طور کلی انتشار آثار خطی قدیم برای محققان بعدی او سرمشق شد.[۶]
خواندن و مطالعه شاید بزرگترین لذت ایام حیات قزوینی بود. چیزی نبود که به دست او بیفتد یا سراغ آن را در جایی بگیرد و تهیه کند و آن را تا آخر به دقت تمام نخواند. در خواندن هیچ عجله نمی‌کرد و وقتی به مطالعه مشغول می‌شد، زمان و مکان را فراموش می‌کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
بی‌جهت نیست که فضلای معاصر بالاتفاق آن مرحوم را با عنوان «علامه» خطاب می‌کنند؛ او پدر علم کتابشناسی در عرصهٔ ادبیات پارسی است، به جهت اینکه ۳۵ سال از عمر شریف خویش را وقف مطالعه، مقایسه و نسخه‌برداری از نسخ خطی در کتابخانه‌های مشهور جهان کرد. علاقهٔ شدیدی به کتاب و کتابت، کتابداری و کتابشناسی داشت. زبان فرانسه را خوب می‌دانست و با زبان آلمانی و انگلیسی به میزان کافی آشنا بود. زبان سریانی را در اروپا آموخته بود و لغت ترکی مغولی را به واسطهٔ ممارست بسیار در مآخذ و کتب مربوط به تاریخ مغول می‌دانست. در زبان و ادبیات عربی احاطه‌ای شگرف و باورنکردنی داشت؛ به طوری که جزئیات صرف و نحو و اشتقاق این زبان چون موم در زیر انگشت او بود. در اخبار و سیر و لغت عرب و رجال و انساب و معرفت کتب و علم عروض، همپایه و در بعضی از آنها حتی بالاتر از مشاهیر و بزرگان این فنون بود. از علوم قدیم نظیر حساب، هندسه، نجوم و طب بهرهٔ کافی برده بود و در فقه و اصول سال‌ها کار کرده بود. تاریخ مغول را احیا کرد و تحقیقی کامل در فرقهٔ اسماعیلیه نمود. احاطهٔ لغوی قزوینی بر زبان فارسی غریب بود و همهٔ اساتید و شعرای درجهٔ اول، حتی درجهٔ چهارم زبان فارسی را، اعم از شاعر یا نثرنویس، کاملا می‌شناخت و در این زمینه‌ها تتبع فراوان کرده بود. قزوینی بسیاری از کتب ادبی را تصحیح نمود. همکاری خوبی با مشرق‌شناسان در خارج از کشور داشت و زمینهٔ رشد و ارتقای زبان ادبیات پارسی را در داخل و خارج کشور گسترش داد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


داستانک

اقربای غربتخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

قزوینی در طول اقامت اولیهٔ خود در پاریس، با علی‌اکبر دهخدا که در اوایل استبداد صغیر جزء مهاجرین ملی به پاریس آمده بود، دوستی خود را از سر گرفت و اغلب اوقات خود را با او به سر می‌برد. محمد قزوینی از هم‌نشینی با دهخدا در نهایت احترام چنین یاد می‌کند:


از دیگر بزرگانی که قزوینی در همین دوران، با وی آشنایی داشت، می‌توان به سید نصرالله تقوی اشاره کرد که در هنگام تصحیح «مرزبان‌نامه» کمک‌های شایانی به علامه داشت. تقوی نسخهٔ تصحیح‌شدهٔ خود را بدون سابقهٔ آشنایی و اعتماد قبلی در اختیار قزوینی نهاد که این امر موجب آغاز دوستی عمیق بین آن دو شد.
محمدعلی فروغی نیز که از نوجوانی همدم و مانوس قزوینی بود و به تعبیر وی دوستی‌شان «عروه‌الوثقای مودت» بود، در مدت اقامت دوم قزوینی در پاریس، یار و حامی او بود. علامه در مورد رابطهٔ صمیمانهٔ یکرنگ فروغی در بلاد غربت می‌نویسد:

در محضر پرشکوه استاد

شیرین‌تر از دیدار یار

کمیتهٔ ایرانی

در دوران اقامت قزوینی در آلمان، سیدحسن تقی‌زاده به مساعدت دولت آلمان، انجمنی تشکیل داده‌بود تحت عنوان «کمیتهٔ ایرانی». تقی‌زاده جمعی از اندیشمندان ایرانی را که در آن روزگار، به دلیل انقطاع روابط بین‌المللی در آلمان ماندگار شده بودند، در این انجمن گرد آورده‌بود. از جمله اعضای این انجمن می‌توان به قزوینی، میرزا فضلعلی‌ آقا مجتهد تبریزی، نمایندهٔ سابق آذربایجان و صاحب نظر در ادبیات عرب، محمدعلی جمال‌زاده، میرزا حسین کاظم‌زاده، مدیر مجلهٔ «ایرانشهر» در برلین، میرزا محمدعلی تربیت، سیدمحمدرضا مساوات و ابراهیم پورداود اشاره کرد.
به همت تقی‌زاده، چهارشنبه‌شب‌ها، ده پانزده نفر از این فضلا در ادارهٔ ‹‹کاوه›› جمع می‌شدند و در انواع مسائل علمی و ادبی و فنی گفتگو می‌کردند. مقرر بود که هر یک از اعضاء به نوبهٔ خود در موضوعی به خصوص که خود او از پیش به دلخواه، معین می‌کرد، مقالهٔ مستندی نوشته در حضور اعضاء قرائت کند. حاصل این نشست‌ها مجلهٔ «کاوه» بود که سهم بزرگی در پیشبرد پژ‌وهش ادبی در زبان فارسی و اشاعهٔ فرهنگ ایرانی داشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

وداع با مادر به شوق پژوهش

پایان شطرنج و آغاز راهی بی‌نهایت

مرا با این اوباش سر و کاری نیست...

«باقر عاقلی» در خاطرات خود نقل می‌کند:

داستانک‌های انتشار

داستانک شاگرد

داستانک مردم

داستانک‌های قهر

داستانک‌های آشتی‌ها

داستانک نگرفتن جوایز

داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است

داستانک‌های مذهب و ارتباط با خدا

داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامه‌ها و مجلات و نمونه‌هایی از آن

داستانک‌های دارایی

داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده

داستانک‌های مشهور ممیزی

داستانک‌های مربوط به مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونه‌هایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری

عکس سنگ قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن

زندگی و تراث

در فراز و نشیب سالیانخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد[۷][۸][۹]خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

در نوشتن این سال‌شمار از زندگی‌نامهٔ خودنوشت علامه در مقدمهٔ «تاریخ جهانگشای جوینی» و بیست‌مقالهٔ قزوینی، مقدمهٔ او بر «چهارمقاله»، مدخل «محمد قزوینی» در فرهنگ معین و سایت کتابخانهٔ ملی ایران بهره گرفته‌ایم.

  • ۱۱ فروردین ۱۲۵۶(مطابق با ۱۵ ربیع‌الاول ۱۲۹۴): تولد در تهران
  • دو دههٔ اول زندگی: فراگرفتن علوم اسلامی اعم از صرف و نحو، اصول فقه، کلام و حکمت قدیم و استفاده از محضر اساتید بزرگ آن عصر – تلمذ زبان فرانسه نزد محمدعلی فروغی
  • ۱۲۸۳ تا ۱۳۱۸: سفر به لندن به دعوت برادرش میرزا احمدخان و بعد از آن سفر به پاریس و برلین، آشنایی و همکاری او با خاورشناسان و پژوهشگران ادب فارسی و عربی از جمله ادوارد براون، سر دنیزن رس، هرتویک درنبورک، کلمانت هورات، ولادیمیر مینورسکی، پاول کراوس، ادگار بلوشه، لوئی ماسینیون، هانری ماسه، ژوزف مرکوارت و ... در همین دوران صورت گرفت.
  • ۱۲۸۵: هیئت رئیسهٔ اوقاف گیب لندن به پیشنهاد ادوارد بروان، کار تصحیح برخی متون فارسی از جمله «تاریخ جهانگشای جوینی» را به قزوینی واگذار کرد – سفر به پاریس(در دوران اقامت در پاریس با علی‌اکبر دهخدا و محمدعلی فروغی معاشرت نزدیک داشت.)
  • ۱۲۸۷: انتشار تصحیح مرزبان‌نامهٔ سعدالدین وراوینی
  • ۱۲۸۸: انتشار تصحیح چهارمقالهٔ نظامی عروضی سمرقندی
  • ۱۲۹۱: انتشار تصحیح تاریخ جهانگشای جوینی
  • ۱۲۹۸: بازگشت به پاریس
  • ۱۳۰۷: ترجمهٔ لوایح جامی به فرانسوی(این ترجمه توسط وینفیلد به انگلیسی ترجمه شد و همراه با متن اصلی در لندن به چاپ رسید.)
  • ۱۳۱۸: بازگشت به تهران به دلیل آشفتگی‌های جنگ دوم جهانی
  • ۱۳۲۰: انتشار تصحیح دیوان حافظ
  • ۱۳۲۸: خاموشی ابدی در تهران

از خامی تا پختگیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی داردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

نامش محمد و نام پدرش عبدالوهاب بن عبدالعلی قزوینی است. پدرش یکی از مولفین اربعهٔ نامهٔ دانشوران بود و نگارش احوال نحویان و بزرگان لغت، ادب و فقه غالبا به او محول می‌شد. نام پدر در مقدمهٔ آن کتاب و ترجمهٔ حال مختصری از وی در کتاب «المآثر و الآثار» مرحوم محمدحسن خان اعتمادالسلطنه آمده‌است و در سال ۱۲۶۸ شمسی در تهران از دنیا رفت. محمد قزوینی در یازدهم فروردین ۱۲۵۶ شمسی در محلهٔ دروازه قزوین تهران دیده به جهان گشود. صرف و نحو را نزد پدر و حاجی سید مصطفی مشهور به «قنات‌آبادی» فراگرفت. در محضر «قنات‌آبادی»، «حاج شیخ محمدصادق تهرانی» و «حاج شیخ فضل‌الله نوری» درس فقه را آموخت. کلام و حکمت قدیم را نزد «حاج شیخ علی نوری» در مدرسهٔ خان مروی، اصول فقه را نزد «ملامحمد آملی» در مدرسهٔ خازن‌الملک و اصول فقه خارج را در محضر «آقا میرزاحسن آشتیانی»، ملقب به افضل‌المتاخرین و صاحب حاشیهٔ مشهور بر «رسائل» «شیخ مرتضی انصاری»، آموخت. از علمای دیگری چون «حاج شیخ هادی نجم‌آبادی» و «شیخ محمدمهدی قزوینی عبدالرب‌آبادی» علوم دینی و از «سید احمد ادیب پیشاوری» علوم ادبی را بدون حضور در مجالس درس فراگرفت. از دیگر بزرگانی‌ که به گردن علامه، حق تربیت و تعلیم دارند، می‌توان به «میرزا محمدحسین‌خان اصفهانی» متخلص به «فروغی» و ملقب به «ذکاءالملک» اشاره داشت که قزوینی حدود ده سال غالب شب‌ها را در مجالست و موانست با وی به سر می‌برد و در تمام این مدت از مصاحبت دو فرزند دانشمند فروغی، یعنی «میرزا محمدعلی‌خان ذکاءالملک» و «میرزا ابوالحسن‌خان فروغی» بهره‌ها برد. قزوینی زبان فرانسه را از آنان می‌آموخت و به آنها عربی می‌آموخت.
در بیست‌وهفت سالگی به دعوت برادرش، میرزا احمدخان وهابی، به لندن سفر نمود و پس از آن در فرانسه و آلمان اقامت گزید. در اروپا با «ادوارد براون» انگلیسی که در کشورمان به واسطهٔ کثرت آثار خود پیرامون ادب فارسی معروف است آشنا شد. از دیگر خاورشناسانی که قزوینی در این دوره با آنها آشنا شد، می‌توان به «الس» کتابدار موزهٔ بریتانیا، «آمدروز» ناشر «تاریخ‌الوزرا» هلال صابی و «تاریخ دمشق» لابن القلانسی، «سر دنیزن رس» مترجم «تاریخ رشیدی» به انگلیسی، «هرتویک درنبورک» عربی‌دان معروف که کتاب سیبویه را منتشر کرده است، «باربیه دومنار» مصحح و مترجم «مُروج الذهب» مسعودی، «میه» زبانشناس معروف که قزوینی در کلاس‌های درس او در دانشگاه سوربن حاضر شد و «هوارت» که در علوم زبان فارسی، عربی و ترکی آثاری به طبع رسانده بود، اشاره کرد. عده‌ای از این خاورشناسان و در راس آنها، ادوارد براون، هیئت امنای ادارهٔ اوقاف گیب لندن را تشکیل می‌دادند. این اداره به پیشنهاد بروان، امر خطیر تصحیح متن «تاریخ جهانگشای جوینی» را به قزوینی پیشنهاد نمود. او با برعهده‌گرفتن این وظیفه، لندن را به مقصد پاریس جهت استفاده از نسخ خطی موجود در کتابخانه‌های آنجا ترک کرد.
در سال ۱۲۹۴ شمسی، به دلیل اوضاع نامساعد فرانسه در جنگ جهانی، علامه به پیشنهاد «حسینقلی‌خان نواب»، که دربار برلین به سمت وزیر مختار(سفیر) منصوب شده بود، رهسپار آلمان شد و چهار سال و نیم در این دیار به سر برد. شرح مشقاتی که علامه در این مدت به خاطر قحطی و اوضاع آشفتهٔ آلمان آن زمان تجربه نمود، بسیار تکان‌دهنده است؛ به شکلی که همه چیز اعم از خوراک و پوشاک و دیگر وسایل روزمرهٔ زندگی تقریبا نایاب شده بود. در این چند سال، قزوینی در معیت سیدحسن تقی‌زاده بود و همراه با جمعی از پژوهشگران از جمله «میرزا فضلعلی آقا مجتهد تبریزی»، محمدعلی جمال‌زاده، «میرزا محمدعلی‌خان تربیت»، «میرزا حسین‌خان کاظم‌زاده» و ابراهیم پورداود در مجلهٔ «کاوه» پژوهش‌های ارزنده‌ای ارائه کرد. آشنایی قزوینی با خاورشناسان آلمانی مانند «ژوزف مرکوارت»، «زاخائو»، «هارتمن»، «مان»، «میتووخ»، «فرانک» و «سباستین بک» هم در این دوره اتفاق افتاد.
قزوینی دو سال بعد از جنگ جهانی اول جهت اتمام تصحیح «جهانگشای جوینی» قصد مراجعه به پاریس نمود که به دلیل آشفتگی اوضاع مابین دو کشور، مسافرت از آلمان به فرانسه مقدور نبود. در آن ایام محمدعلی فروغی در سمت یکی از اعضای هیئت مامورین ایران در مجلس صلح پاریس وارد فرانسه شده‌بود. علامه جهت تسهیل سفر خود، از فروغی مساعدت طلبید و او نیز مقدمات ورود قزوینی به پاریس را فراهم نمود و قزوینی در سال ۱۲۹۸ شمسی وارد خاک فرانسه شد. قزوینی در مدت اقامت مجدد در پاریس، با چند تن از دیگر از مستشرقین آشنا شد و آشنایی دورادور و مکاتبه‌های او با عباس اقبال آشتیانی و «میرمحمدحسین عبدالملک» شروع شد. قزوینی در مدت اقامت در اروپا، تعدادی از کتب کهن به تصحیح او رساله‌هایی از او در زمینهٔ تاریخ ادبیات منتشر شد.
قزوینی در اواخر سال ۱۳۱۸ شمسی، در بحبوبهٔ آغاز جنگ جهانی دوم، به تهران بازگشت و در مدت اقامت خود در ایران، پژوهش‌های خود را ادامه داد که بهترین کار او در این دوران، تصحیح دیوان حافظ به درخواست وزارت فرهنگ وقت بود. محمد قزوینی، روز جمعه ششم خرداد ۱۳۲۸ شمسی، حدود ساعت ده و نیم در کوچه «دانش» منشعب از خیابان فروردین تهران، که به احترام اقامت او به این نام آراسته شده‌بود، چهره در نقاب خاک کشید.

شخصیت و اندیشهخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

بزرگی و نامداری قزوینی، تنها به دانش و اطلاعات عالمانهٔ او در رشته‌های تاریخ و ادب اسلامی نبود، بلکه صفت برجستهٔ وی برخورداری از «روح علمی» بود که وی را همواره به اندیشیدن درست و ژرف‌نگری رهبری می‌کرد و نمی‌گذاشت که کارها را آسان و خرد بگیرد. بالاتر از همهٔ مراتب تبحر او در پژوهش ادبی، دقت، تعمق، ذره‌بینی، اجتناب کامل از مسامحه و انصاف بود. علاوه بر این، وی از تحقیقات عالمانهٔ محققان غربی اطلاع کامل داشت که این امر عامل روشمند و معتبرشدن پزوهش‌های او بود.
قزوینی فوق‌العاده باانصاف بود و هر کس را در قسمت خوبش می‌دید؛ همین که کسی را مستعد، فاضل و عالم می‌یافت، با آغوش گشوده از او استقبال می‌کرد. عباس اقبال آشتیانی جنبه‌ای منحصر به فرد از شخصیت علامه قزوینی را اینگونه واکاوی می‌کند:


قزوینی در عالم مذهب و عقاید، حقیقت‌پرست بود و یک نوع مذهب التقاطی داشت؛ یعنی حرف حساب را در هر جا بود می‌پسندید و خرافات و سفسطه را هم در هر جا بود رد می‌کرد. نویسندگان کلاسیک همهٔ ملل را می‌شناخت، خوب خوانده و فهمیده بود. به موسیقی خیلی علاقه داشت، موسیقی کلاسیک اروپا را نیک می‌شناخت و کوتاه‌سخن، مردی از نوادر نوابغ بود.

زمینهٔ فعالیت

یادداشت‌نویسی

علامه قزوینی از نوجوانی در حاشیهٔ متون مورد مطالعهٔ خود، یادداشت‌های راهگشا و درخوری می‌نوشت که این عادت را تا آخر عمر حفظ نمود. در میان میراثی که از مکتوبات قزوینی بر جای ماند، چمدانی از ورقه‌ها، فیش‌ها و برخی دفتر یادداشت‌های وی نیز وجود داشت که به استاد ایرج افشار سپرده شد تا حروف‌چینی و منتشر شود. سرنوشت برخی از این دفتر یاددادشت‌ها، که قزوینی در دوران اقامت طولانی خود در پاریس آنها را فراهم آورده بود، دیگرگونه بود، زیرا مطالب این دفاتر در ۱۰ جلدی که به نام یادداشت‌های قزوینی منتشر شد، نیامده است و لازم بود انتشار پيدا كند. ایرج افشار خود این مهم را به انجام رسانید و موفق شد آنها را در چهار مجلد، در انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار به طبع رساند.در این میان آخرین مجلد از مسائل پاریسیه(همان یادداشت‌‌های قزوینی) در اصل آخرین بخش میراث قزوینی بود که در اختیار ایرج افشار قرار داشت، اما اجل مهلت نداد که به دست ایشان، اصل دفترچه به دانشگاه تهران هدیه شود. سال‌ها بعد مقرر شد با هماهنگی خانوادهٔ افشار، آخرین مجلد یادداشت‌ها به دانشگاه تحویل داده‌شود. دفترچه‌ای که بعد از طی حدود هفتاد سال از درگذشت علامه، به آغوش دانشگاه بازگشت.[۱۰]

تصحیح متون

قزوینی شیوهٔ مناسب تصحیح علمای قدیم اسلامی را با بهترین آنچه در کارهای غربیان دیده بود، تلفیق کرد و به ارزیابی نسخه‌ّایی که برای تصحیح مقابله می‌شدند، معتقد بود. قزوینی در سال‌هایی که «ژوزف بدیه» اعتراضات خود را به شیوهٔ تصحیح مدنظر «کارل لاخمان» مطرح می‌کرد، در پاریس بود. علامه، علی‌رغم اقبال عمومی مصححان غربی آن دوره به شیوهٔ بدیه مبنی بر پیروی بی‌قیدو‌شرط از نسخهٔ اساس، به شیوهٔ خود در تصحیح پای‌بند ماند.
آن مرحوم هیچ‌گاه از تنقیح و تصحیح کتبی که خودش تصحیح و چاپ کرده بود نیز ابا نداشت و هرگاه امکان آن بود که بر اساس منبع یا سندی که پس از چاپ کتاب در دسترسش قرار گرفته‌بود، متن مصحح خودش را اصلاح کند، از این کار کوتاهی نمی‌کرد.
ارزش علمی و ادبی و تاریخی کتبی که به همت قزوینی به طبع رسیده‌اند، بر همهٔ طلاب ادب فارسی هویداست؛ اما اهمیت تصحیحات ایشان در این است که نمونهٔ فن تصحیح و تنقیح متونند و کسانی که بخواهند در این راه پای بگذارند از مطالعهٔ مدام آنها بی‌نیاز نیستند.[۱۱]

پژوهش‌های‌ ادبی و ترجمه

علامه علاوه بر تصحیح انتفادی متون و یادداشت‌نویسی، در باب متون ادبی و مولفان آنها پژوهش‌های ارزشمندی نیز انجام داده‌است که از جملهٔ آنها می‌توان به «رساله‌ای در شرح حال مسعود سعد سلمان»، «دیباچه بر تذکره‌الاولیای عطار به تصحیح نیکلسون» و «رساله در شرح احوال شیخ ابوالفتوح رازی» اشاره کرد. ترجمه‌ای از «لوایح جامی» به زبان فرانسوی نیز از او در دست است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد



یادمان و بزرگداشت‌ها

قزوینی در نظر دیگران

قاسم غنی

به نظر غنی در دنیا شاید کمتر کسی زبان عربی را به خوبی و جامعیت قزوینی می‌دانست و به اندازهٔ او در ادب و شعر و نظم و نثر تازی غور کرده بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سیدحسن تقی‌زاده

ذبیح‌الله صفا

وی عقیده دارد در تاریخ ادبیات هر کشور از میان همهٔ کسانی که در فنون ادبیات رنج برده‌اند، افراد معدودی را می‌توان یافت که منشا تحول و تنوعی در ادبیات گردیده باشند؛ محمد قزوینی یکی از این افراد است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سعید نفیسی

سعید نفیسی قزوینی را در حوزهٔ تخصصش از همهٔ معاصران خود، داناتر و بهره‌بخش‌تر معرفی می‌کند و معتقد است خطاهایش یک‌هزارم فضیلت او نیز نیست؛ اما به نظر نفیسی، قزوینی احاطهٔ کاملی را که بر ادب عربی داشت، در زبان فارسی به دست نیاورده بود؛ زیرا بیست‌وهشت سالی که از آغاز عمر صرف فرورفتن در مسائل دشوار و دریای بی‌کران زبان عرب کرده بود، به او مجال نداده‌بود که همان احاطه را در ادب فارسی هم که قطعا دامنهٔ آن وسیع‌تر است، به دست آورد؛ او همهٔ همت خود را صرف ادبیات پیش از حملهٔ مغول کرده و پس از آن هم در سعدی و حافظ تخصص به دست آورده بود ولی به ادبیات ادوار دیگر التفاتی نداشت. علت این امر شاید مصاحبت و همکاری طولانی او با خاورشناسان اروپایی بود و شاید دلیلی دیگر داشت. خاورشناسان اروپایی به ادبیات پانصدوپنجاه سال اخیر ایران به علت وسعت عجیب آن چندان توجهی ندارند. نفیسی، تسلط قزوینی بر زبان‌های انگلیسی و آلمانی را در حد آشنایی می‌داند و معتقد است که وی در این زبان‌ها آزادی مطلق نداشت و خود علامه هم مدعی تخصص نبوده‌است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

مجتبی مینوی

محمدعلی جمال‌زاده

ولادیمیر مینورسکی

مینورسکی دوران مصاحبت خود با علامه را در پاریس، به دانشگاه‏ دوّمی برای خود تشبیه می‌کند که آنجا زیر نظر «یکی از علمائی که در کتب قطور طبقات به اسامی‏ آنها برمیخوریم»، به کسب معلومات می‌پرداخت. به نظر او، قزوینی در زبان عربی دانشمند بزرگی بود و بر حدیث و تفسیر تسلط تمام داشت و به خاطر بیانات مستند و منطقی‌اش، بحث با او خیلی خوشایند و پرفایده بود. بردباری و مهربانی مرحوم قزوینی را پایانی نبود و عدهٔ زیادی اروپائی و هندی‏ و ترک به او مراجعه می‌کردند و نظر او را در مباحث علمی می‌خواستند. خود مینورسکی از صدها نامه و کارتی می‌گوید که از قزوینی به یادگار نگاه داشته و در آنها مشکلات او را پاسخ می‌گفته‌است.[۱۲]

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

از نظرگاه علامه

شیخ هادی نجم‌آبادی

سادگی اطوار و حرکات و سکنات شیخ و آزادی خیالشان به تمام معنی کلمه و خدمتی که در بیداری اذهان و بازکردن چشمها و گوشهای طبقات روشنفکر و عناصر مستعده‌ٔ ایران در آن دوره کرده‌اند، مثال‌زدنی بود. قزوینی از غرابت اوضاع مجالس ایشان، و حضور پیروان ادیان و مذاهب مختلف از مسلمان و یهود و بابی و غیره می‌گوید که مباحثات آنها در انواع مسائل مذهبی و غیره در حضور ایشان در کمال آزادی، طنز و استهزا صورت می‌گرفت. اطاعت و احترام فوق‌العاده که اصحاب آن بزرگوار نسبت به ایشان اظهار می‌نمودند نیز مورد توجه قزوینی قرار گرفته‌است؛ چنانکه تقریباً حرکتی در حضور ایشان از آنها صادر نمی‌شد. به نظر قزوینی، برای شرح حالات آن مرحوم، یک کتاب می‌توان نوشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

شیخ فضل‌الله نوری

شیخ فضل‌الله نوری از جمله اساتیدی بود که محمد قزوینی در جوانی از محضر او بهره‌ها برد. استادی که مکاتباتش با شاگرد در دوران اقامت قزوینی در پاریس نیز قطع نگردید. علامه قزوینی تعلق خاطر وافری به ایشان داشت و به نظر او، سرانجام شیخ و اتفاقاتی که منجر به اعدام وی شد، نباید عاملی جهت انکار مقام علمی وی باشد؛ هر چند که خود قزوینی نیز با مشرب شیخ در اواخر عمر، چندان موافق نیست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سیدحسن تقی‌زاده

قزوینی، این یار قدیمی خود را «یگانه فاضل علامه» معرفی می‌کند و خود را از مفاوضات علمی و ادبی وی بهره‌مند می‌دانسته‌است. به نظر قزوینی، جمع‌آمدن عدهٔ کثیری از پژوهشگران ایرانی درجهٔ اول آن دوران در آلمان و مصون‌ماندن آنها از طوفان عالمگیر جنگ جهانی، تنها بخشی از خدمات این مرد بزرگ به فرهنگ ایران بوده‌است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

محمدعلی جمال‌زاده

قزوینی دو سال بعد از انتشار کتاب یکی بود یکی نبود، در یادداشت‌های خود، جمال‌زاده را از امیدهای آیندهٔ ایران معرفی می‌نماید و سبک نگارش ‌این اثر را نموداری از شیوهٔ انشای شیرین سادهٔ خالی از عناصر خارجی می‌داند. قزوینی معتقد است این شیوهٔ نگارش کار آسانی نیست و باید سرمشق «چیزنویسی» هر ایرانی جدیدی باشد که میل دارد به زبان مادری خودش چیز بنویسد. او همچنین وسعت اطلاعات و قوهٔ انتقادی و تدقیق جمال‌زاده را در نگارش کتاب «روابط روس و ایران» می‌ستاید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

ابراهیم پورداود

قزوینی، پورداود را از فضلای مقیم برلین در آن ایام می‌داند. او را شاعری معرفی می‌کند با «طرزی بدیع و اسلوبی غریب» که بیشتر متمایل به فارسی خالص است و بر ضد نژاد عرب و هر چه مربوط به آن است، تعصبی مخصوص دارد. علامه با وجود اینکه در تعصب بر ضد زبان عربی، با پورداود هم‌داستان نیست، خلوص نیت و حرارت و شور وی در این خصوص را تحسین می‌کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

ادوارد براون

به نظر علامه، کمتر کسی در ادبیات عرب، به خصوص شعر دوران جاهلیت و مخضرمین، به پایهٔ پروفسور براون می‌رسد. وی ادوارد براون را پژوهشگری در نهایت تبحر، دقت، احتیاط و حتی وسواس در حوزهٔ کاری خود معرفی می‌کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

ژوزف مرکوارت

مستشرق آلمانی که قزوینی درجهٔ احاطه، تبحر و دامنهٔ بسیار وسیع اطلاعات وی را از عجایب روزگار می‌داند و به این نکته اشاره می‌کند که ارامنه، پیرامون او را گرفته‌اند و برای استفادهٔ سیاسی از معلومات او، فوق‌العاده نسبت به او احترام نشان‌ می‌دادند ولی ایرانیان به دلیل عدم آشنایی با او، از دانش وی استفاده‌ای نمی‌بردند. از منظر قزوینی، پروفسور مرکوارت دریایی متلاطم از معلومات و محفوظات زبان‌های پهلوی، فارسی، عربی، ارمنی و سریانی است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

تئودور نولدکه

به زعم قزوینی، نولدکه داناترین و بزرگترین خاورشناس آلمانی در زمان خود بوده‌است. او از اینکه در دوران اقامت خود در آلمان به ملاقات این فرزانه، نائل نیامده، تاسف می‌خورد. او نولدکه را در انواع علوم و فنون راجع به زبان‌های عربی، عبری، سریانی، پهلوی و فارسی متبحر می‌داند و کتاب معروف او در باب تاریخ ساسانیان را از تالیفات گرانبها در این زمینه می‌داند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

لوئی ماسینیون و ادگار بلوشه

عقیدهٔ قزوینی، که به تعداد انگشت‌شماری از علمای فرنگ، مانند براون، دخویه، مرکوارت و نولدکه بسیار احترام می‌گذاشت، در مورد اکثر مستشرقین منفی بود؛ مثلا به آنچه در نامه‌‌ای به سیدحسن تقی‌زاده در مورد دو نفر از این خاورشناسان نوشته‌است توجه کنید:

خلقیاتخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

مردی با اندامی کوچک، چهره‌ای باریک، لاغر و نحیف و رنگ‌پریده اما بسیار بسیار پرکار و خستگی‌ناپذیر که بیست‌وچهار ساعت شبانه‌روز برای او در اغلب اوقات تنگ بود. علامه قزوینی از هوش سرشار، حافظه‌ٔ تند و نیروی کار برخوردار و در کوشش همیشگی خود شکیبا بود. از نادانان دوری می‌جست و دانش را از برای خود دانش دوست می‌داشت و آن را مایهٔ روزی و سبب برتری نمی‌ساخت. از شتاب می‌گریخت و در برتری‌گذاردن نکته‌ای بر نکتهٔ دیگر از انصاف به دور نمی‌ماند. وی شخصیتی فروتن و از لاف و گزاف روی‌گردان بود. به دانشمندان دیگر رشک نمی‌برد و اندوختهٔ علمی خود را به رایگان و خوش‌رویی به خواستاران می‌بخشید.
«ولادیمیر مینورسکی» در باب دقت‌های علامه قزوینی در انجام امور پژوهشی می‌نویسد:


قزوینی در امور پژوهشی از انصاف به حد کمال برخوردار بود، تا آن‌جا که بر خود نیز سخت می‌گرفت و اشتباه و سهو خود را نیز نمی‌پسندید و اگر به اشتباه می‌افتاد به سختی تمام برمی‌پیچید، با سخنان گوناگون در رفع آن می‌کوشید تا سبب گمراهی جویندگان نشود. در میان یادداشت‌های پرسود و خواندنی او مواردی هست که انصاف کم‌مانند او را نشان می‌دهد؛ تا جایی که «قاسم غنی» در این ویژگی اخلاقی علامه می‌گوید:


به کسی تملق نمی‌گفت و حق را به خاطر این و آن دگرگون نمی‌کرد. هر وقت خطایی می‌کرد و خود به آن پی می‌برد با صراحت استعفا می‌جست و اذعان می‌کرد. همیشه برای پذیرفتن، دانستن و پیروی‌کردن هر مطلب و نکتهٔ تازه آماده بود و مردی به تمام معنی وارسته بود؛ یعنی صاحبان جاه و جلال و دنیاداران را بر دانشمند چرکین‌جامه ترجیح نمی‌داد. امین، درست‌گفتار و درست‌کردار بود. در دوستی پایدار و مصر بود و حتی از حق خود می‌گذشت و به دوستانش بیش از هر چیز تعلق خاطر داشت. وی عقیده‌ داشت انسان بدون دوست نمی‌توان زندگی کند، به‌خصوص که در گشودن راز دل و چاره‌جویی مشکلات و سپردن اسرار خاطر، به یارانی محتاج است.

تربیت‌یافتگان مکتب قزوینی

ابراهیم پورداود قزوینی را نه تنها مشوق خود در شاعری، بلکه چراغ درخشان و کانون برافروخته‌ای می‌داند که به همهٔ نزدیکان خود، روشنایی و گرمی می‌بخشید و روح تحقیق و تدقیق را در آنان می‌دمید. او معلم و راهنمای عده‌ای از استادان ادب پارسی است که در راه او گام نهادند؛ بزرگانی چون عباس اقبال آشتیانی، بدیع‌الزمان فروزانفر و محمد معین.
قزوینی بر دوستان همدورهٔ خود نیز گاه حق استادی داشت؛ چنانکه «قاسم غنی» استادی چون سیدحسن تقی‌زاده را نیز تربیت‌یافتهٔ شخص محمد قزوینی می‌داند. تقی‌زاده خود نیز در این خصوص گفته‌است که بیش از چهل سال شرف سعادت آشنایی و بهره‌مندی از خوان فضایل قزوینی را داشته‌است.
علامه حتی در مدت اقامت در اروپا نیز راهنما و مشکل‌گشای محققان داخل ایران بود؛ چنانکه حبیب یغمایی در سال‌هایی که با محمدعلی فروغی در تجدید چاپ کلیات سعدی همکاری داشته، غالبا از طرف ذکاءالملک، مشکلات خود را با قزوینی در میان می‌گذاشته و او با مطالعهٔ نسخ موجود در کتابخانه‌های پاریس، آنها را راهنمایی می‌نموده‌است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


همراهی‌های سیاسی

مخالفت‌های سیاسی

نامه‌های سرگشاده

نام‌های دسته‌جمعی

بیانیه‌ها

جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

علت شهرت

فیلم ساخته شده براساس

حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و منبع‌شناسی

سبک نوشتار و شیوهٔ پژوهش علامه قزوینی

زبان قزوینی هم ساده و هم زبان اهل خبره بود و در بند این نبود که به گوش های آهنگ‌پسند خوش آید و در نوشته‌های خود هم مطالب را تکرار می‌کرد. در توضیح مطلب، کلمهٔ «یعنی» را زیاد به کار می‌برد تا شایبهٔ شکی نماند. دقت فوق‌العادهٔ وی و تلاشش در تفهیم مطالب چیزی شبیه به وسواس بود. این مسئله در آثار چاپ‌نشدهٔ او که یادداشت‌های شخصی است، بیشتر و بهتر مشهود است. در هر نوشتهٔ او چندین بار قلم‌خوردگی، فصل و وصل، افزایش و نقصان و حواشی اضافی با مرکب‌های مختلف به چشم می‌خورد.
به زعم مجتبی مینوی سبک انشای قزوینی در مراسلات و یادداشت‌ها با شیوهٔ او در شرح و تعلیق و دیباچهٔ کتاب‌ها متفاوت است. یادداشت‌ها و نامه‌ها را بی‌قید و شبیه مکالمات عادی می‌نوشت و در اواخر عمر، این شیوه به مقالات و تعلیقات کتب چاپی نیز سرایت کرده‌بود؛ بنابراین نمی‌توان گفت سبک نگارش کل آثارش، بی‌نقص و سرمشق انشای فارسی است. مینوی عقیده‌ دارد انشای قزوینی به‌تدریج تحت تاثیر جرایدی که می‌خواند، تغییر کرده و به مرتبه‌ای رسیده بود که بسیار بد شده‌بود. آثار این تغییر تدریجی، در دوران معاشرت او با دوستانش در برلین، مشهود است. تقی‌زاده این ایراد را با قزوینی در میان می‌گذارد و جواب می‌شنود: «در استعمال لغات غلطی که در افواه رایج شده‌است، عیبی نمی‌بینم.» قزوینی در جایی دیگر نیز گفته‌است:


او نخستین قدم علمی را در تصحیح متون برداشت و دیگران شیوه و اسلوب جدید را از او فراگرفتند. قزوینی در معرفی نسخ خطی و تنظیم و تحقیق احوال شعرا و رجال مهم علم و ادب قدیم، آثار متعدد انتشار داد که نمونهٔ کامل دقت نظر است و به حق باید او را معلم اول در رشته‌های ادبی و تاریخی ایران اسلامی دانست. از جمله مهم‌ترین خصایص قزوینی، رعایت امانت علمی در انجام امور پژوهشی بود؛ به شکلی که تا از موضوعی اطلاع قطعی حاصل نمی‌کرد، به هیچ وجه آن را نمی‌پذیرفت و به طالبان علم عرضه نمی‌کرد. اگر در جریان کار چیزی را مورد شک و تردید می‌دید، فورا به مآخذ مختلف مراجعه می‌کرد و از کتابی به کتابی می‌پرید و سریعا آن را می‌یافت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

کارنامه و فهرست آثار

جوایز و افتخارات

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

قطره‌ای از دریا: تاملی در آثار

تصحیح تاریخ جهانگشای جوینی

تصحیح این متن از شاهکارهای بی‌نظیر تتبع و دقت و نمایندهٔ دقیق‌ترین روش تحقیق اروپایی جدید است. این کار از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۳۷ میلادی طول کشید و بیست‌و‌پنج سال از عمر قزوینی را به خود اختصاص داد. پس از انتشار دو جلد اول این اثر، در تصحیح جلد سوم حدود پانزده سال تاخیر افتاد. اعضای اوقاف گیب که تصحیح کتاب را به قزوینی محول کرده بودند و از انتظار به ستوه آمده بودند، عاقبت بر آن شدند که اتمام حجتی با او بکنند. تقی‌زاده در توجیه این تاخیر می‌گوید قزوینی برای یافتن اصل و متن کامل یک بیت عربی که قطعه‌ای از آن در جهان‌گشا آمده، پنج سال تمام مشغول جست‌وجو بوده‌است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
قزوینی از ابتدای کار تا تصحیح کامل متن، صدها کتاب اعم از عربی و فارسی مطالعه نموده و جهت نیل به تاریخ دقیق وقایع موجود در این اثر، وقت زیادی صرف کرده‌است. او حکایات تاریخی مختلفی دربارهٔ خاندان عطاملک جوینی، وقایعی مربوط به مغولان و نیز وقایع مذکور در «تاریخ جهانگشای» استخراج نموده و در مقدمهٔ کتاب آورده‌است. بررسی خصایص نحوی و صرفی، زبان جوینی و توضیح کامل ویژگی‌های نسخ مورد استفاده از دیگر مواردی است که مقدمهٔ مصحح را به پژوهشی جامع و نمونه تبدیل کرده‌است. با وجود زحمات بی‌حد و حصر در تصحیح این متن، قزوینی در مواردی که در ترجیح ضبطی بر ضبط دیگر، تردید داشته است و یا به کنه مطلب مد نظر مولف پی نبرده‌است، در نهایت تواضع علمی به آن اذعان داشته و درهای پژوهش در آن خصوص را به روی محققان آینده گشوده‌است.[۱۴]

تصحیح دیوان حافظ

نسخه‌ٔ خطی مورخ ۸۲۷ قمری(حدود سی‌وپنج سال پس از درگذشت حافظ) اساس چاپ عبدالرحیم خلخالی از دیوان حافظ بود. این نسخه تا ۱۳۴۹ شمسی قدیمی‌ترین نسخهٔ شناخته‌شده از دیوان حافظ بود. خلخالی این نسخه را با سه نسخهٔ متاخر مقابله نمود. این چاپ حاوی اشتباهات زیادی بود. همین نسخهٔ خطی مبنای تصحیح قزوینی قرار گرفت که در مقدمهٔ آن، علامه به بسیاری از اغلاط اصلاح‌نشده در چاپ خلخالی و اشتباهات چاپی غیرمندرج در غلطنامه تصریح کرده‌است.
چاپ دیوان حافظ محمد قزوینی و قاسم غنی(تهران-۱۳۲۰ شمسی) که به خط «حسن زرین‌خط» خوش‌نویسی شده‌است، نقطهٔ عطفی در تاریخ چاپ‌های اشعار حافظ بود؛ گرچه خالی از نقص‌هایی هم نیست. این چاپ مبتنی بر مقابلهٔ نسخهٔ خلخالی با هفده نسخهٔ متاخرتر است. با این همه، قزوینی و غنی تفاوت‌های کار خود را با نسخهٔ خلخالی در حواشی یادداشت نکرده‌اند و منابع ابیات اضافی و قرائاتی را نیز که در نسخهٔ خلخالی پیدا نمی‌شود، یادآور نشده‌اند. به گفتهٔ سلیم نیساری ، کار قزوینی و غنی نمی‌تواند ویرایشی رضایت‌بخش از نسخه‌ای واحد باشد یا یک چاپ واقعا انتقادی به دست دهد.[۱۵]

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

پانویس

  1. «نظر مرکوارت در مورد قزوینی». فیس بوک. بازبینی‌شده در ۱۵مرداد ۹۸. 
  2. جوینی، تاریخ جهانگشای جوینی، پانزده تا بیست‌وسه.
  3. «احوال و آثار علامه قزوینی». انسان‌شناسی و فرهنگ. بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۹۸. 
  4. «آثار محمد قزوینی از سایت کتابخانه ملی ایران». 
  5. «یاد قزوینی». خبرگزاری جمهوری اسلامی. بازبینی‌شده در ۱۵ مرداد ۹۸. 
  6. اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۱:‎ ۳-۵۲.
  7. «هنر اسلامی: مرزبان‌نامه». هنر اسلامی. بازبینی‌شده در ۱۵مرداد ۹۸. 
  8. نظامی عروضی سمرقندی، مجمع‌النوادر معروف به چهار مقاله، ۹ تا ۳۲.
  9. معین، فرهنگ فارسی، ۱۴۶۳.
  10. «یادداشت‌های دست‌نویس علامه قزوینی به دانشگاه تهران سپرده شد». همشهری‌آنلاین. بازبینی‌شده در ۱۵مرداد ۹۸. 
  11. امیدسالار. «علامه قزوینی و فن تصحیح متن». نامهٔ بهارستان، ش. ۱۱و۱۲، ۱۸۹تا۲۰۶. 
  12. مینورسکی. «به یاد قزوینی». یغما، ش. ۶۹. 
  13. امیدسالار. «تاریخچه‌‌ای از تصحیح متن در مغرب زمین و در میان مسلمین». آینهٔ میراث، ش. ۳۳و۳۴، ۷تا۳۲. 
  14. جوینی، تاریخ جهانگشای جوینی، ۳-۱۱۰ و ۳۳۵-۳۵۴ و ۶۱۳-۶۳۴.
  15. سعادت، دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی، ۶۵۹.

منابع

  1. جوینی، علاءالدین عطاملک جوینی (۱۳۸۷). تاریخ جهانگشای جوینی. تهران: هرمس.
  2. نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمر بن علی (۱۳۸۸). مجمع‌النوادر معروف به چهارمقاله. تهران: زوار.
  3. معین، محمد (۱۳۸۸). فرهنگ فارسی. ۶. تهران: امیرکبیر.
  4. امیدسالار، محمود. «تاریخچه‌ای از تصحیح متن در مغرب زمین و در میان مسلمین». آینهٔ میراث، ش. ۳۳و۳۴ (تابستان و پاییز۱۳۸۵). 
  5. اتحاد، هوشنگ (۱۳۷۸). پژوهشگران معاصر ایران. ۱. فرهنگ معاصر.
  6. مینورسکی، ولادیمیر. «به یاد قزوینی». یغما، ش. ۶۹ (فروردین ۱۳۳۳). 
  7. امیدسالار، محمود. «علامه قزوینی و فن تصحیح متن». نامهٔ بهارستان، ش. ۱۱و۱۲ (۱۳۸۵-۱۳۸۴). 
  8. سعادت، اسماعیل (۱۳۸۶). دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی. ۲. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

پیوند به بیرون