کلک خیال‌انگیز

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کلک خیال‌انگیز
نویسندهابوالفضل حری
ناشرنشر نی
شابک۹۷۸۹۶۴۱۸۵۳۷۶۳
زبانفارسی
نوع رسانهکتاب

کتاب «کلک خیال‌انگیز: بوطیقای ادبیات وهمناک، کرامات و معجزات» نوشته ابولفضل حری است.[۱]

* * * * *

اين كتاب شامل دو بخش اصلی نظريه و عمل است. در بخش نظريه درباره مبانی ژانر فانتاستيک وهم‌ناک در حوزه‌های مختلف از جمله فلسفه،روان‌كاوی و البته ادبيات بحث مي‌شود. سپس كاربرد فانتاستيک در حوزه روان‌كاوی و در آثار ينتش لاكان و سيكسوا در مقاله شگرف بررسی می‌شود و همچنين تعبير روان‌كاوانه فرويد از داستان مرد شنی اثر هوفمان نيز ارزيابی می‌شود. در پايان به تفضيل رويكرد ساختاری وهم‌ناک كه تودوروف طرح كرده است بررسی می‌شود و ژانر وهم‌ناک به شگرف، شگفت و تمثيل و انواع فرعی‌تر تقسيم می‌شود. در بخش عمل اصول فانتاستيک در گزيده آثار ادبيات فارسی بررسی می‌شود. نخست برخی از حكايات باب‌های ششم تا دهم كتاب فرج بعد از شدت تحليل می‌شود و در ادامه پيشنهاد داده می‌شود در بررسی اين نوع داستان‌ها به جای فانتاستيكاز واژه كرامات استفاده شود. پس از آن داستان‌های هفت پيكر نظامي، گزيده‌ای از قصه‌های هزار و يك شب و برخی از حكايات عجايب هند رامهرمزی با توجه به رويكرد ساختاری تودوروف به فانتاستيک بررسی می‌شود. بخش دوم كتاب با تلقی داستان‌های سوره كهف به منزله نوعی ادبيات عجيب يا معجزات به پايان می‌آيد.[۱]

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

خلاصه کتاب

ادبیات به دو گونۀ کلی محاکاتی و غیر محاکاتی تقسیم می‌شود. ادبیات محاکاتی از واقعیت عینی و مصداق‌پذیر تقلید می‌کند و ادبیات غیرمحاکاتی واقعیت عینی و مصداق‌پذیر را تغییر می‌دهد. ژانر فانتزی گونه‌ای از ادبیات غیرمحاکاتی است که پا را از حدود و ثغور ادبیات واقع‌گرا فراتر گذاشته و به مرزهای خیال و وهم وارد می‌شود. از این‌رو هر گونۀ ادبی که مرزهای واقعیت عینی را درنوردد و به اقلیم اوهام و خیال وارد شود، فانتزی خواهد بود. به دیگر سخن هر جا که واقعیت، خیال شود و خیال، رنگ و بوی واقعیت پذیرد، با ادبیات محاکاتی سروکار داریم. این نوع ادبیات به یک یا چند گونه محدود نمی‌شود و از کم‌رنگ‌ترین ادبیات غیرمحاکاتی تا پررنگ‌ترین ادبیات غیرمحاکاتی طیف‌بندی می‌شود. کم‌رنگ‌ترین به ادبیات محاکاتی تنه می‌زند و پررنگ‌ترین با ادبیات محاکاتی وجه مع‌الفارق پیدا می‌کند. ادبیات وهمناک / فانتاستیک نیز زیرگونه‌ای از ادبیات غیرمحاکاتی است که در این کتاب به آن پرداخته می‌شود.

زمینۀ اصلی بحث پرداختن به قلمرو فانتاستیک / و همناک به منزلۀ ژانری ادبی ـ به تعبیر تودوروف ـ و حوزه‌های فرعی مرتبط با آن یعنی شگرف و شگفت و تعیین میزان کارآمدی این ژانرها در ژانربندی یا تعیین نوع ادبی برخی از آثار نظم و نثر فارسی از جمله برخی حکایت‌های اخلاقی فرج بعد از شدت، خمسه نظامی، هزار و یک شب و برخ از داستان‌های قرآنی است. ابتدا به معیارهای تعیین نوع آثار ادبی اشاره شد و سپس از تبار و تعریف ژانر و همناک ذکر به میان آمد. آنگاه از وهمناک در روانکاوی سخن رانده شد و به نظریه‌ها و دیدگاه‌ها رایج از جمله ینتش، فروید و دیگران اشاره شد. سپس از وهمناک در ادبیات ذکر به میان آورده و از میان نظریه‌های رایج به دیدگاه ساختارگرایانۀ تودوروف دربارۀ وهمناک اشاره گردید. به نظر می‌آید دسته‌بند تودوروف و نموداری که او از وهمناک ارائه می‌دهد با اندکی اصلاحات و افزودن یکی دو مؤلفه بدان می‌تواند در ژانربندی آثار نظم و نثر فارسی کارآمد عمل کند. دستکاری نمودار تودوروف از این رو ضروری به نظر می‌‌رسد که به جز آنکه منتقدان بسیاری از مغرب زمین بر آن اصلاحیه وارد کرده‌اند، قرار است بر داستان‌هایی و به ویژه داستان‌های فرج بعد از شدت و قصص قرآنی اعمال شود که جزو حکایت‌های مذهبی و دین شناختی‌اند. در این حکایت‌ها، دستی از سر آستین غیب بیرون می‌آید و گره از مشکل اشخاص داستان برمی‌گشاید. از این رو، این‌گونه حکایت‌ها را در ژانر کرامات نیز قرار داده شد.

با این اوصاف، یافته‌های زیر دور از ذهن نتواند بود:

  • رویکرد ساختاری به ژانر وهمناک این امکان را می‌دهد که بتواند معیار و الگویی جامع‌تر برای تعیین نوع برخی از گونه‌های ادبی، از جمله برخی آثار کهن و معاصر نظم و نثر فارسی ارائه کند.
  • آثار کهن و معاصر نظم و نثر فارسی این قابلیت را دارند که از دیدگاه نحله‌ها و رویکردهای جدید نقد و نظریه ادبیات بررسی، تحلیل و ارزیابی شوند.
  • عجایب نامه‌نویسی که گونه‌ای ادبیات نوشتاری ایران است و نوعی ادبیات علمی محسوب می‌شود، با آنچه ژانر وهمناک نامیده می‌شود وجه فارق دارد و لازم است در بررسی‌های انتقادی و تحلیلی به این مهم توجه شود.
  • بررسی ادبیات وهمناک ایرانی به منزلۀ ژانر یا گونه‌ای ادب نشان می‌دهد که هنوز گونه‌ها یا انواع کمتر شناخته شده‌ای از آثار ادبی فارسی حی و حاضرند که از تیررس رویکردهای انتقادی به دور مانده‌اند و بر پژوهشگران است که این گونه‌ها را از محاق تاریکی بیرون آورند. از آن جمله است خیل بی‌شمار گونه‌های ادبی که عمدتاً در ادبیات عامیانه یافت می‌شوند؛ مانند تذکره‌ نامه‌ها، مناقب‌خوانی‌ها، پرده‌خوانی‌ها، متل‌ها و شوقات‌های محلی و غیره.
  • رویکرد ساختاری تودوروف به وهمناک بنابر محدودیت‌های روش‌شناختی که با آن روبه‌روست، نمی‌تواند تمام جنبه‌های ادبیات وهمناک ایرانی و به ویژه ادبیات داستانی دین‌شناختی مانند قصص قرآنی را دربرگیرد. در این باره، لازم است این روکرد و الگوهای آن حک و اصلاح شده و مؤلفه و یا مؤلفه‌هایی بدان افزوده و یا از آن کم شود.
  • از جمله مهم‌ترین یافته‌ها این است که در بررس برخی آثار دین‌شناختی مانند حکایت‌های کتاب فرج بعد از شدت و به ویژه قصص قرآنی، ژانر وهمناک بدان گونه که غربیان نظریه‌‌پردازی کرده‌اند افاده معنا نمی‌کند و بهتر است آن را با ژانر کرامات و یا معجزات که ریشه در سنت مسیحی ـ اسلامی دارد، جایگزین کرده و نمودارهای تودوروف را بر همین اساس حک و اصلاح کنیم.

فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:

YesY کلیات

  • بخش اول: نظریه
  • فصل اول: نظریۀ انواع ادبی
  • فصل دوم: فانتزی و فانتاستیک
  • فصل سوم: شگرف در روانکاوی و ادبیات
  • فصل چهارم: رویکرد ساختاری به وهمناک
  • بخش دوم: عمل
  • فصل پنجم: بوطیقای ادبیات وهمناک، معجزات و کرامات در عمل
  • فصل ششم: جمع‌بندی

YesY پیوست‌ها:

  • پیوست اول: خلاصۀ برخی حکایات کتاب فرج بعد از شدت
  • پیوست دوم: برگزیدۀ حکایات کتاب عجایب هند
  • منابع کلی دربارۀ فانتزی[۲]

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«ادبیات را به دو گونه کلی محاکاتی و غیرمحاکاتی تقسیم می‌کنند. ادبیات محاکاتی از واقعیت عینی و مصداق‌پذیر تقلید می‌کند و ادبیات غیرمحاکاتی واقعیت عینی و مصداق‌پذیر را تغییر می‌دهد. ژانر فانتزی گونه‌ای از ادبیات غیرمحاکاتی است که پا را از حدود و ثغور ادبیات واقع‌گرا فراتر گذاشته به مرزهای خیال و وهم وارد می‌شود. ازاین‌رو، هر گونه ادبی که مرزهای واقعیت عینی را درنوردد و به اقلیم اوهام و خیال وارد شود، فانتزی خواهد بود. به دیگر سخن، هرجا که واقعیت خیال شود و خیال رنگ‌وبوی واقعیت پذیرد با ادبیات غیرمحاکاتی سروکار داریم. این نوع ادبیات به یک یا چند گونه محدود نمی‌شود و از کم‌رنگ‌ترین ادبیات غیرمحاکاتی تا پررنگ‌ترین ادبیات غیرمحاکاتی طیف‌بندی می‌شود. کم‌رنگ‌ترین به ادبیات محاکاتی تنه می‌زند و پررنگ‌ترین با ادبیات محاکاتی وجه مع‌الفارق پیدا می‌کند».[۱]

پانویس