قاسمعلی فراست
قاسمعلی فراست | |
---|---|
زادروز | ۱۳۳۸ روستای فیلاخص گیلان |
ملیت | ایرانی |
سالهای نویسندگی | ۱۳۵۶ تاکنون |
مدرک تحصیلی | لیسانس ادبیات دراماتیک |
دانشگاه | دانشگاه تهران |
قاسمعلی فراست (متولد ۱۳۳۸روستای فیلاخص گیلان) نویسنده، مدیر فرهنگی و داور جشنوارههای متعدد است اما بیش از همه به عنوان آغازگر نسل جدید نویسندگان جنگ شهرت دارد.[۱]
نویسندگی را به طور رسمی از سال ۱۳۵۷ آغاز کرده و از نویسندگان نسل انقلاب به شمار میرود. فراست با یک رمان دفاع مقدسی وارد جرگهٔ نویسندگان انقلاب شد. در نهادهای انقلابی و جشنوارههای مختلف مرتبط با این حوزه به عنوان نویسنده و داور حضور داشته است. آثار او را به دو دستهٔ ادبیات داستانی بزرگسال و ادبیات داستانی نوجوان میتوان تقسیم کرد. ادبیات داستانی بزرگسال فراست شامل رمانها و مجموعه داستانهایش است. همچنین یک بخش از مجموعه داستانهای او دفاع مقدسی و ادبیات دینی و بخشی دیگر ادبیات اجتماعی است. در کارنامهٔ ادبی او رمان، مجموعه داستان، نمایشنامه و خاطرهنگاری دیده میشود.[۲] کتابهای «نخلهای بی سر»، «نیاز»، «عشق مانعی ندارد» و «گلاب خانم» آثار این نویسنده در حوزهٔ جنگ هستند. «افطار»، «روزهای برفی»، «آوازهای ممنوع»، «بنبست»، «آن روزها» و «باغ سیب» از دیگر آثار فراست هستند. او دو کتاب هم در حوزهٔ کتابشناسی با عنوان «کتابشناسی داستانهای توصیفی امام، انقلاب، جنگ» و «کتابشناسی داستانهای روستایی» تالیف کرده است.[۳] قاسمعلی فراست که فارغالتحصیل رشتهٔ ادبیات دراماتیک از دانشگاه تهران است سالها مدیریت بخشهای فرهنگی و هنری را به عهده داشت که از آن جمله است: مدیریت گروه ادب و هنر شبکهٔ دو سیمای جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۶ و مدیریت دفتر مطالعات ادبیات داستانی ایران از سال ۱۳۷۲.[۱]
از میان یادها
نویسندهٔ عاشق
عاشق برای رسیدن به معشوق خود هر سختی را تحمل میکند و این سختی را متوجه نمیشود، نویسنده هم همین گونه است چون غرق در نوشتن است سختی را نمیبیند و برای او شیرین است و لذتی از نوشتن میبرد که حاضر نیست آن را با ثروت و شهرت عوض کند. اگر شرایط بدتر از این هم شود باز هم از نویسندگی پشیمان نمیشوم مانند مجنون که با هر سختی دست از عشق خود نکشید.[۴]
ابتدا شعر، سپس داستان
در ابتدا با شعر شروع کردم. خاطرم هست که یک شب تا نیمههای سحر، شعری را نوشتم و با ذوق و شوق فراوان، صبح روز بعد آن را به کلاس ادبیات بردم. به معلمم گفتم که شعری سرودهام. با لحنی تند به من گفت که سر جایت بنشین. در این کشور حافظ شعر میگوید، تو هم شعر میگویی؟[۵] من حس و حرفهایی را در وجودم پیدا کردم که برای بیان آن به زبان شاعری نیاز داشتم. من هم اکنون پشیمان نیستم که نویسنده شدم اما از جامعهای که ارزش قلم و هنر را نداند ناراحتم. این بیاحترامی به قلمی است که خداوند به نام او قسم یاد کرده است.[۴]
کلاس داستان نویسی
اگر من به کلاسهای داستاننویسی نرفتم به این دلیل بود که اصلا چنین کلاسهایی در آن زمان وجود نداشت. تمام آن چیزهایی که یاد گرفتم تجربی بود اما وقتی به تهران آمدم درسهای بزرگی را از اساتیدی همچون خانم دانشور، آقای احمد محمود و خانم صفارزاده آموختم. کلاسهای داستاننویسی لزوما نویسنده بیرون نمیدهد اما همینکه باعث میشود بین هنرجویان بده و بستان برقرار باشد، یقینا تاثیرگذار خواهد بود.[۵]
زندگی و یادگار
سالشمار زندگی
کودکی تا جوانی
قاسمعلی فراست سال ۱۳۳۸ در یکی از روستاهای گلپایگان متولد شد. دوران دبستان را در همان روستا گذراند. اما برای تحصیل در مقاطع بالاتر به گلپایگان رفت. علاقهاش به داستاننویسی از همان دوران با خواندن کتابهای مختلف شکل گرفت. او این علاقه را ابتدا با گفتن شعر آغاز کرد و سپس به داستاننویسی رو آورد. فراست در سال ۱۳۵۶ که همزمان بود با اوج مبارزهٔ سیاسی کشور، وارد دانشگاه تهران شد و اولین مجموعهٔ داستانش را با نام «زیارت» در حوزهٔ هنری منتشر کرد. وی فارغ التحصیل رشتهٔ ادبیات دراماتیک از دانشگاه تهران است. و از سال ۱۳۵۷ شروع به نویسندگی کرده است. حاصل فعالیتهای او در حوزهٔ نویسندگی چندین رمان، مجموعه داستان، نمایشنامه، خاطره و پژوهش است بعد از وقوع جنگ بین ایران و عراق، تصمیم گرفت داستانهایش را با موضوعات مربوط به دفاع مقدس بنویسد.[۳]
شخصیت و اندیشه
ادبیات، انقلاب، اجتماع
وقتی بخواهیم راجع به ادبیات و انقلاب حرف بزنیم باید اول از رابطهٔ ادبیات با وقایع بزرگ اجتماعی حرف بزنیم. باید بدانیم که چه نسبتی بین ادبیات و وقایع اجتماعی از جمله انقلابها وجود دارد. هر پیامد بزرگ اجتماعی در هر جای دنیا با داستان رابطهٔ تعاملی دارد. یک رابطهٔ دوطرفه که هر دو روی هم اثر میگذارند. از یک طرف نویسنده با مشاهده وقایع بزرگ اجتماعی متأثر میشود و آنها را در ادبیات بازتاب میدهد و از طرفی رخدادهای اجتماعی، ادبیات را فربه میکند.ادبیات و رخدادهای اجتماعی مکمل هم هستند. ادبیات رخداد اجتماعی را توسعه میدهد و واقعهٔ اجتماعی به ادبیات تنوع میبخشد. اگر وقایع اجتماعی با هنر و ادبیات همراه نشود مجبور میشود وارد حوزهٔ تاریخ شود و تاریخ بی رحم، یک طرفه و نامرد است.تنوع موضوعی و سوژههای متنوع رهاوردی است که رخدادهای اجتماعی برای ادبیات دارد. تعداد سوژه های قبل انقلاب خیلی محدود است، با وقوع انقلاب و دفاع مقدس و هر اتفاق بزرگ دیگری تعداد این سوژه ها و تنوع آن ها بیشتر شده است. ادبیات لایههای درونی واقعه را به شکل زنده، ملموس و قابلباور برای نسلها و قرنهای بعدی تصور میکند. ادبیات پلی بین خواننده و وقایع اجتماعی برای آشنایی آن ها با یکدیگر است. ادبیات وقایع اجتماعی را تراش میدهد و به شکلی دیدنی و حسکردنی در اختیار مخاطب قرار میدهد.[۶]
چهار ضلعی ادبیات
قاسمعلی فراست ادبیات را دارای چهار ساحت میداند. ضلع اول نویسنده است. نویسنده براساس مشاهدهای که از جامعه میگیرد آن را جزئی از وجدان و ذوقش قرار میدهد و با توجه به تجربیات زیستی خودش، نوشتن را شروع میکند. از نظر فراست مشاهده، انتخاب کردن از بین مشاهدههای صورت گرفته، مکاشفه و خلق داستان از اضلاع این امر است.
ضلع دوم ادبیات تولید و توزیع است. یکی از علتهای کتابخوان نشدن جامعهٔ ما نبود توزیع درست و چگونگی آن در کشور است. اگر سیستم توزیع و دسترسی به کتاب درست تعریف شود بخشی از مشکل کتابخوانی ما حل میشود. خواننده اگر به عنوان کالا با کتاب برخورد کند یک اتفاق میافتد و اگر به عنوان یک نیاز با آن مواجه شود قطعا اتفاق دیگری خواهد افتاد. این دو نگاه با هم فرق دارند و نتایج متفاوتی از آن ها منتج میشود.
ضلع سوم ممیزی است. در این ضلع ما با مدیریت فرهنگی برخورد داریم. در دنیا اگر قرار است ادبیات یک کشور رشد کند کشورهایی موفق میشوند که مدیران فرهنگی حرفهای داشته باشند. در روزگار ما کسانی مدیر فرهنگی شدند که نتوانستند ادبیات کشور را رهبری کنند. مدیری نداریم که بتواند برای نویسنده بسترسازی کند. دستاوردهای ادبیات داستانی کشور را نتیجهٔ دغدغهمندی، درد و وجدان نویسندهها میدانم. درصد زیادی از مدیران فرهنگی روزگار ما آدم هایی نبودند که بتوانند از ظرفیت نویسندههای کشور استفاده کنند.
ضلع آخر ادبیات داستانی نقد و بررسی کتاب است. در ایین بخش حتی اگر نویسنده غیرواقعی باشد و از طرف ممیزی نادیده گرفته شود، باید نسبت به اثرش به مردم پاسخ دهد. متاسفانه بخش ممیزی این قسمت را کمرنگ میبیند. این ضلع باعث معرفی کتاب در تمام کشور میشود چراکه بدون معرفی شهرستانها از چاپ و انتشار کتاب مطلع نمیشوند.[۶]
ادبیات انقلاب
ادبیات انقلاب ادبیاتی است که نتیجهٔ انتخاب مردم از سال ۵۵ تا امروز است. همهٔ اتفاقات داستانی را در این سالها من جزء ادبیات انقلاب میدانم. خیلی موافق این نیستم که رمانی را ادبیات انقلاب بدانیم که تنها به موضوعات انقلاب پرداخته است. جنگ، احتکار، اختلاس، فداکاری مردم و دیگر موضوعات همه ادبیات انقلابند. با همهٔ تلاشهایی که نویسندگان در این سالها انجام دادهاندهنوز نیمی از صمیمیتها، قداستها و فداکاریها را نتوانستهایم بنویسیم.[۶] ادبیات دفاع مقدس بااستحکام و استخواندار شده اما ادبیات انقلاب اسلامی خیلی مغفول و مهجور مانده است. نوشتههای مطرح این نوع ادبیات واقعا انگشتشمار است. انقلاب به علت اتحاد مردم و رهبری امام، زود به نتیجه رسید و بعد از آن خیلی سریع جنگ شروع شد و فرصت برای داستاننویس نبود که به انقلاب بپردازد.[۴]
ادبیات انقلاب و دفاع مقدس کلیشه شده است
هر واقعهٔ اجتماعی در هر کشوری مادامی که مردم پشتیبان آن باشند و مادامی که نویسنده به عنوان نیروی مردمی از آن واقعهٔ اجتماعی بنویسد، هیچوقت کلیشه نخواهد شد. کلیشه را بخشنامه ایجاد میکند. کلیشه بخاطر دیوارکشی و انحصار به وجود میآید. کار ادبیات خارج شدن از کلیشه است.[۶]
ادبیات دینی
تعداد بسیار کمی داستان داریم که در حوزهٔ دین کار کردهاند و قابل استفاده و دفاع هستند اما متاسفانه تعداد بسیار زیادی کتاب داریم که به نام دین و آموزش مسائل معنوی، چه برای کودک و نوجوان و چه برای بزرگسالان منتشر میشوند که نه تنها کمکی به حوزهٔ دین نمیکنند بلکه آسیب بسیار زیادی به این موضوع وارد کرده و میکنند. ما در جامعه دو جانباز داریم؛ جانبازهایی که در خیابان حضور دارند و من و شما میبینیم و می شناسیم. و جانبازی هم هست که اصلا متوجه آن نیستیم و آن دین است. داستان دینی لزوما داستانی نیست که مستقیم از دین و دیانت صحبت کند. ما وقتی به بچهها یاد بدهیم که محبت داشته باشند، مهربان و باگذشت باشند، صبر داشته باشند و بیندیشند و... بدون شک آنها را در حوزهٔ دین و دینباوری بزرگ کرده ایم.[۷]
کتاب سازی
کتابسازی چند دسته است؛ دستهٔ اول کتابهایی که به دست مسئولان غیر حرفهای، صرفا برای دادن گزارش کار منتشر میشوند. بدون توجه به اینکه محتوای کتاب سندیت داشته باشد یا از ساختار ادبی مستحکمی برخوردار باشد. گروه دیگر کتابهایی که به دست نویسندههای غیرحرفهای منتشر میشوند. گروه دیگری هم هستند که خودشان کتاب مینویسند و چون هیچ ناشری حاضر نمیشود به خاطر ضعف داستان آن را چاپ کند، با پول خود کتاب را چاپ و توزیع میکند.[۷]
دلیل کتاب نخواندن
یکی از دلایل کتاب نخواندن مردم ما دسترسی نداشتن به کتاب خوب است. کتاب خوب بویی دارد که بوی آن همه جا پخش میشود و سر ما به طرف آن بو برمیگردد؛ نگاه نمی کنیم این عطر خوشبو را کدام خانم یا آقا استفاده کرده است. کتاب اگر کتاب خوبی باشد و مزه و شیرینیاش در کام خواننده بنشیند، فکر نمی کنم انسانی پیدا شود که دنبال آن نرود.[۷]
ایدئولوژی
نویسنده نمیتواند خنثی باشد و یک نوشتهٔ بدون ایدئولوژی بنویسد. حتی اگر نویسندهای چنین ادعایی کند این خودش یک ایدئولوژی و فکر پشت اثر است. نویسنده تا چیزی درونش را به شور و هیجان نیاورد نمیتواند بنویسد.[۴]
مشکل سینما
یکی از مشکلات سینمای امروز کشورمان، داستان است. اگر سینمای ما از رمانهای قوی کشور اقتباس کند، هم به ادبیات کمک کرده و هم به سینما. این مساله باعث میشود که رمانها پرمخاطبتر شده و سینما نیز از نظر داستان به اقناع برسد. در این بین کسی که بیشترین سود را میبرد مخاطب است.[۵]
داستان کوتاه
داستان کوتاه در شرایط فعلی روزگار ما، تقاضا و تاثیر بیشتری دارد. وقت آدمها کم شده و این موضوع رویکرد به داستان کوتاه را افزایش میدهد. علاوه بر این باید بگویم که نویسندهٔ حرفهای کسی است که بتواند داستان کوتاه خوب بنویسد. در حقیقت راه ورود به رمان حرفهای، داستان کوتاه است.[۵]
رسانه
رسانه اگر درست عمل کند و کارکرد حرفهای و تخصصی خود را انجام دهد، ادبیات و هنر هر کشوری به مرحلهٔ پویاتری میرسد و بیشتر در دسترس مردم قرار میگیرد. در نتیجه، رسانه همچون آینهای عیب و محاسن اثر نویسنده را به تصویر میکشد و پلی میشود بین هنرمند و مردم. رسانه باید کتاب را به دست، زبان و ذهن مردم برساند و خوبیها، بدیها و ضعفهای کتاب را برای مردم بیان کنداما این نقش را به خوبی ایفا نکرده است. اگر رسانهها به نقش حرفهای خود عمل کرده بودند ادبیات کشور ما وضع و مخاطبان بهتر و بیشتری داشت.[۸]
خطری برای نظامهای سیاسی ندارد
آدمی که دنبال قلم میرود هیچ خطری برای نظامهای سیاسی ندارد و اگر مسئولین شعور فرهنگی داشته باشند فریادهای هنرمندان بخصوص نویسندگان را کمک آنها به یافتن ایرادات و کاستیهای جامعه میپندارند حتی اگر به ظاهر خطرآفرین باشد هیچ خطری ندارد زیرا قلب پاک و روح شفاف در پی هنر متعالی میروند.[۹]
زمینهٔ فعالیت
از نگاه دیگران
هادی خورشاهیان
قاسمعلی فراست از نویسندگانی است که تقریبا همهٔ کتابهایش در حوزهٔ انقلاب و دفاع مقدس است که البته بنمایههای دینی و اجتماعی در همهٔ این آثار وجود دارد. او کار نویسندگی خود را با یک رمان دفاع مقدسی شروع کرد. فراست نویسندهای است حرفهای به این معنا که وقتی مشغول نوشتن است حتی تلفن خود را پاسخ نمیدهد و تمام وقت خود را به خواندن کتاب و نوشتن صرف می کند. فراست جدا از خلاقیت نویسندگی میتواند حتی از چیزی که وجود ندارد یک حماسه خلق کند. از مجموع آثار فراست در حوزههای مختلف دین، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و اجتماعی به این نتیجه میرسیم که او یک نویسندهٔ صرفا دلی نیست بلکه یک نویسندهٔ اندیشمند است. مخاطبانی که سراغ آثار نویسندگانی مثل فراست میروند یک بخش گمشده دارند که در این قبیل کتابها در پی آن هستند.قاسمعلی فراست این را خوب فهمیده و از زاویهٔ دید اجتماعی، از زاویهٔ دید روانی و فردی و خانوادگی هوشمندانه عمل کرده و توانسته به چیزهایی که مورد علاقهٔ عموم است بپردازد. فراست در کارهایش بحثهای انتقادی هم دارد ولی حواسش به این مساله بوده که به باورهای مردم خدشهای وارد نشود. قاسمعلی فراست میتواند بگوید من ۱۰ کتاب نوشتهام که همهٔ آنها دربارهٔ انقلاب است. او هم میتوانست رمان پرفروش در زمینههای دیگر بنویسد ولی اینکار را نکرد و در حوزهٔ باورهایش نوشت.[۲]
مهدی کاموس
مهمترین دلیل جذابیت و سرگرمکننده بودن آثار قاسمعلی فراست در پرداخت شاخه گون و خرده داستانهای مختلف برای شکلگیری داستان واحد خلاصه میشود، اتفاقی که در بین آغازگران جریان ادبیات دفاع مقدس کمتر به چشم میخورد. نکتهٔ حائز اهمیت دیگر در تایید شجاعت و صراحت قلم فراست به دیدگاه رئالیستی او در خلق اثر ادبی بازمیگردد. در حقیقت نویسندهای که برای نخستین بار تلاش میکند سبک و شیوهای جدید را در ادبیات هر سرزمینی بنیانگذاری کند شاید دورترین عاملی که برای خلق اثر خود در نظر میگیرد تبعیت از قوانین نگاه رئالیستی و واقعنمایی است؛ اما فراست با شجاعت تمام و با بینشی دقیق در خلق آثاری با محتوا و محوریت دفاع مقدس از این شیوه بهره برده است. قلم واقعنما و رئالیستی فراست از هولناکترین، ناگوارترین، خشن ترین و تلخترین اتفاقات حماسهٔ دفاع مقدس تا شور و نشاط و شادی مردم و رزمندگان از فتوحات سربازان کشور در آن سال های سخت را نعل به نعل بازتاب میدهد. همین آشنایی مفاهیم تصویری در روایت داستانی فراست است که جذابیت آثار او را برای هر مخاطبی دو چندان میکند. ویژگی سوم قلم فراست را به قدرت زبان و خلق ادبیت او میتوان مربوط دانست. در سالهای بعد از انقلاب اسلامی که عموم نویسندگان از زبان ادبی و زبان معیار برای نگارش استفاده میکردند، فراست با تلفیق این دو گونهٔ زبانی یعنی شفاهی و ادبی، وضعیتی متفاوت را در اثر داستانی و رمان خود به مخاطب ارائه داد.[۱۰]
نیکنام حسینیپور
فراست با کتاب زندگی میکند و کتابهایش پارهٔ تن او هستند و نقش فرزندانش را دارند. آثار فراست، آیینهای از روزگاری است که او تجربهاش میکند و همانا نوشتههای درخورش، تجربههای زیستی نویسنده است و نشان از حضورش در بزنگاههای مهم انقلاب اسلامی دارد. کارنامهٔ فراست در تمام این سالها دغدغهٔ دین دارد و آنجا که باید از دینداران مینویسد و در بزنگاهی دیگر در داستانهای اجتماعیاش به آسیبشناسی رفتارهای خارج از آرمانهای انقلاب نیز میپردازد. دردمندی او تنها در متن و آثارش مستتر نیست بلکه هر کجا که یک مدیر فرهنگی بوده نیز تاریخساز بوده است. قاسمعلی فراست هر کجا که بوده است، شش دانگ حواسش به نویسندگان و اهالی فرهنگ بوده و مونس و همراه و غمخوار و رفیقشان مانده است.[۱۱]
اظهارنظر او دربارهٔ دیگران
محمدرضا بایرامی
بایرامی نویسندهای است که هم خواننده به او اعتماد میکند، هم حکومت به او اعتماد میکند و هم کسانی که میخواهند کار فرهنگی انجام بدهند. نوجوان، روستا و جنگ از ویژگیهای جداییناپذیر رمانهای ایشان است. جنگ، به هر دلیلی یکی از صفات بارز و دغدغههای ایشان شده است. [۱۲]
ناصر ایرانی
ناصر ایرانی مصداق بارز کسی است که در روابط اجتماعی خود، معاشرتها و زندگی شخصیاش،به دنبال آدم شدن و آدم بودن به معنای واقعی خود بود و به نوعی میتوان گفت که او مظهر جستوجوی آدم شدن بود. این موضوع چه در قلم او، چه در نگاه او و چه در سخنش بارز و هویدا بود. ناصر ایرانی کسی بود که انتقادات صادقانه را به موافقتهای غیرصادقانه ترجیح میداد.[۱۳]
نادر ابراهیمی
نوشتن برای نادر ابراهیمی تفریح نبود بلکه زندگی و نفس او، ادبیات و نوشتن بود. ابراهیمی اساسا زندگی خود را وقف داستاننویسی برای بچهها کرده بود. توجه به درست نوشتن به لحاظ ویرایش و سالم بودن زبان و ادبیات فارسی از ویژگیهای بارز ابراهیمی است. نادر ابراهیمی حتی اگر نامش را پایین نوشتهاش نمیزد، با وسواسی که به خرج میداد معلوم بود که این قلم برای اوست.[۱۴]
زندگی سیاسی
تاثیرگذاری
تاثیرپذیری
علت شهرت
آثار و کتابشناسی
کارنامهٔ آثار
- زیارت ۱۳۶۱
- نخلهای بی سر ۱۳۶۳، انتشارات امیرکبیر
- نمایشنامهٔ بنبست ۱۳۶۶
- مجموعه داستان خانه جدید ۱۳۶۷، انتشارات برگ
- خاطرات رزمندگان ۱۳۷۱
- روزهای برفی ۱۳۷۲، مدرسهٔ برهان
- گلاب خانم ۱۳۷۴، موسسهٔ انتشارات قدیانی
- آن روزها ۱۳۷۹
- کتابشناسی داستانهای روستایی ۱۳۸۲
- کتابشناسی داستانهای بیستسالهٔ انقلاب ۱۳۸۴
- نیاز ۱۳۸۴
- آوازهای ممنوع ۱۳۸۶، موسسهٔ انتشارات قدیانی
- زبان عاشقی ۱۳۸۶
- عشق مانعی ندارد ۱۳۸۷
- مجموعه داستان فقط عاشق زبان عاشق را میفهمد۱۳۹۰، موسسهٔ انتشارات قدیانی
- هر کس گمشدهای دارد ۱۳۹۰
- افطار ۱۳۹۲، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
- فصل جوانی ۱۳۹۲، عصر داستان
- مجموعه داستان هر زندگی یه قصه است ۱۳۹۳، انتشارات کتاب نیستان
- توتستان ۱۳۹۳
- توتستان ۱۳۹۳
- غار آبی ۱۳۹۸[۱۵]
سبک و لحن و ویژگی آثار
تجلیل از فراست
در بیستویکمین عصرانه کتاب (۲۵آبان۱۳۹۸) و همزمان با هفتهٔ کتاب جمهوری اسلامی ایران از قاسمعلی فراست، نویسندهٔ ادبیات دفاع مقدس تجلیل شد.[۱۶]
بررسی چند اثر
دربارهٔ نخلهای بی سر
کتاب نخلهای بی سر اولین کتاب قاسمعلی فراست محسوب میشود که در سن ۲۱ سالگی نوشته است. قهرمان اصلی این کتاب مظلومیت خرمشهر است. نویسنده برای نوشتن این کتاب به خرمشهر سفر کرده و مدتی در جمع رزمندگان حضور یافته و با آنها زیسته تا کتاب بیان واقعی صحنههایی از دفاع مقدس باشد. این کتاب به ماههای آغازین جنگ و اشغال خرمشهر پرداخته است. این کتاب ادبیاتی تهییجی دارد که برای اولین بار به حضور زنان در جنگ پرداخته است. همچنین از اولین رمانهای مرتبط با خرمشهر و جنگ محسوب می شود که واقعگرایی سنتی و روایت خطی را در پیش گرفته است. فراست در این اثر از دو دیدگاه دانای کل محدود و نامحدود استفاده کرده و از آنجا که در تلاش بوده گزارش واقعی از حوادث خرمشهر بدهد برای مستند کردن داستانش اسامی افرادی مانند شهید محمد جهانآرا را به کار برده است.[۱۷]
دربارهٔ هر زندگی یه قصه است
در این مجموعه داستان که شامل هفت داستان کوتاه است فراست بیش از دغدغهٔ فرم به دنبال بیان محتوای مد نظر خود در این داستانها بوده است. فراست در این مجموعه داستان با چرخشی در نظرگاه خود به سراغ روایتی تام و تمام و خالص از جامعهای ناهمگون برای مخاطبان شهری رفته است. نویسنده در این مجموعه داستان نه تنها شهری به مخاطب و کشف سوژههایش نگاه نمیکند بلکه دیدگاهش جهانشهری و وسیعتر از قلمروی جغرافیای ساختار دهنده به داستاننویسی مدرن شهرزدهٔ معاصر است. داستانهای این مجموعه داستان، داستان موقعیت است؛ موقعیت هایی انسانی که نویسنده از بیان آنها قصد به لرزش درآوردن دل و تحریک احساسات مخاطبش را ندارد بلکه او با ساده ترین شکل روایی و به دور از پیچیدگیهای فرمی سعی دارد برخی از ساده ترین و در عین حال در معرض فراموش شدگیترین حالات، موقعیتها، باورها و ساختهای موثر در زندگی انسان را در خارج از حصارهای جغرافیای تعریف شده معمول به رخ او بکشد و به وی بباوراند که موقعیت فعلی زیستی وی چیزی جز در مرض فراموشی قرار دادن حقیقت اصیل زندگی توسط وی نیست. عناوین داستانهای کوتاه این کتاب عروسی، شاخهٔ شکستهٔ شمعدانی، یک انگشت عسل، پرده را کنار نزن، میرزا طاهر و کما است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان در ۱۸۴ صفحه منتشر کرده است.[۱۸]
دربارهٔ روزهای برفی
روزهای برفی رمان نوجوان است و به روزهای انقلاب و بهمن ۵۷ در روستاهای گلپایگان بازمیگردد که محور آن نوجوانان هستند. این کتاب نقش روحانیت در اتفاقات انقلاب و فضای اجتماعی را نشان میدهد.[۲]
ناشرانی که با او کار کردهاند
منبع شناسی
نوا، نما، نگاه
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «قاسمعلی فراست نویسنده کتاب گلاب خانم».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «فراست میتوانست رمان پرفروش بنویسد، ولی در حوزه باورهایش نوشت».
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «قاسمعلی فراست 54ساله شد».
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ {{یادکرد وب|نشانی=https://iusnews.ir/fa/news-details/129616/%D8%AF%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%85/%7Cعنوان=دلواپس ارزشهای دفاع مقدس هستیم}
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ «راهاندازی آکادمی داستاننویسی در فضای مجازی».
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ «پیشرفت اندیشه در گروی باور به چند صدایی در جامعه است».
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ {{یادکرد وب|نشانی=http://www.ghatreh.com/news/nn54728084/%D8%B3%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D8%AA%D9%84%D8%AE-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C |عنوان=سرنوشت تلخ برخی کتاب های دینی | قاسمعلی فراست از آسیبهایی }
- ↑ «سرمایهگذاری برای تبلیغ کتاب ایثارگری است».
- ↑ «کسی که دنبال قلم میرود خطری برای نظام سیاسی ندارد».
- ↑ «خرمشهر؛ نخلهای بیسر و قلم تصویرگر و صریح قاسمعلی فراست».
- ↑ «یکی از مصیبتهای کشور دوری از کتاب است».
- ↑ «هنرمندی که هم حکومت به او اعتماد دارد و هم مردم».
- ↑ «قاسمعلی فراست: ناصر ایرانی انتقادات صادقانه را به موافقتهای غیرصادقانه ترجیح میداد».
- ↑ «نوشتن زندگی و نفس نادر ابراهیمی بود».
- ↑ «کتابخانه ملی».
- ↑ «تجلیل از قاسمعلی فراست در سومین روز هفته کتاب».
- ↑ «قاسمعلی فراست؛ آغازگر نسل جدید نویسندگان جنگ».
- ↑ ««هر زندگی یه قصه است» قاسمعلی فراست منتشر شد».