لمیزرع
لمیزرع | |
---|---|
نویسنده | محمدرضا بایرامی |
ناشر | نیستان |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ١٣٩۴ |
شابک | ٩٧٨-٩۶۴-٣٣٧-٨٣٠-١ |
تعداد صفحات | ٣۵٢ صفحه |
موضوع | جنگ |
سبک | واقعگرای مدرن |
نوع رسانه | کتاب |
طراح جلد | حبیب روانبخش |
«لمیزرع» رمانی واقعگرا با شیوهٔ روایت مدرن است که برگزیدهٔ نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد، برگزیدهٔ سیوچهارمین دورهٔ کتاب سال انقلاب اسلامی و برگزیدهٔ شانزدهمین دورهٔ جایزهٔ شهید حبیب غنیپور شده است.[۱]«لمیزرع» نخستین بار در سال ١٣٩۴ منتشر شد و تاکنون در سه نوبت و با بیش از ۶۶٠٠ نسخه، به چاپ رسیده است.
«لمیزرع» با روایتی پازلگونه در دستهٔ رمانهای واقعگرای مدرن قرار میگیرد که در چهار حوزه دغدغه دارد؛ دغدغههای اجتماعی، فلسفی، سیاسی و روان شناختی. وجه اجتماعی داستان به تعارض باورهای قومیقبیلهای و مذهبی اشاره دارد که داستان آن را بهصورت تلویحی آن را نادرست میشمارد. وجه فلسفی داستان، وجه تقدیر است که در پیشانینوشت رمان نیز آمده است یعنی اگر چیزی تقدیر شده نمیتوان از آن گریخت. وجه سیاسی داستان، استبداد حزب بعث و حکومت استکبارانهای است که دولت بر مردم عراق داشت. وجه روانشناختی داستان میل به دیگری و همان بُعد عاشقانه است که روی ویژگیهای روحی این دو شخصیت کار میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
«لم یزرع» آغازی درخشان است بر فصل تازهای از خلق ادبیات داستانی دفاع مقدس است که سعی دارد رویکردی تازه بر این گونه از داستاننویسی رقم بزند. رمان را میتوان فراتر از یک داستان دید؛ فراتر از روایتی که بایرامی در پس یک سال مطالعهٔ در تاریخ رویدادهای معاصر عراق مطرح کرده و از فاجعه «دجیل» روایتی دراماتیک بیان کرده است.[۲]لم یزرع، دوربینش را در سنگر دشمن نشانده و قصهٔ آنها را میگوید.[۳]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
«لم یزرع» روایت زندگی سربازی شیعه و عراقی است که در گیرودار جنگ ایران و عراق دلباختهٔ دختری اهل سنت میشود و این عشق اما موضوع کامل داستان نیست.[۴]
نگارش لمیزرع پنج سال طول کشید
بایرامی نزدیک به پنج سال، درگیر نوشتن لم یزرع بوده است و بنا به گفته خودش داستان چندبار عوض شد.[۵]
پیشانینوشت لمیزرع
پیشانینوشت «لمیزرع» با بیتی از شاهنامه و جملهای از هزارویکشب آغاز میشود[۶]:
یکی داستانست پر آب چشم | دل نازک آید ز ستم به خشم |
«گفتم هر وقت که خدای کاری را خواهد، لامحاله خواهد شد و از قضایش گریزگاهی نیست.»
ایدهٔ لمیزرع از کجا آمد؟
محمدرضا بایرامی در مصاحبهای که با خبرگزاری فارس کرده است دربارهٔ ایدهٔ اولیهٔ «لمیزرع» چنین گفته است: «واقعاً نمیخواهم شعار بدهم، اما در هر جنگی ظالم و مظلومی وجود دارد و ظالم را جز خسارت وعده نشده است. ایدهٔ اصلی را بنابراین تاوانی رقم زد که سمبلیک بود. چه فقط شخص صدام را مسئول جنگ بدانیم چه دیگران را، قربانیان اما مردم بودند.[۷]»
چرا باید این کتاب را خواند
«لمیزرع» نقطهٔ عطف فعاليت بایرامی در حوزهٔ ادبيات دفاع مقدس بهشمار میرود زیرا تا پيش از او هيچكس جسارت پرداختن به اين شيوه از نوع نگاه و نگارش را نداشت؛ يعنی انتخاب يك رزمندهٔ عراقی در كوران سالهای جنگ تحميلی بهعنوان قهرمان و روايت حوادث و ماجراهای او.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
سالشمار
۱۳۹۴: توسط نشر «نیستان» چاپ شد.
١٣٩۵: برگزیدهٔ نهمین دورهٔ جایزهٔ ادبی جلال؛ برگزیدهٔ سیوچهارمین دورهٔ کتاب سال انقلاب اسلامی؛ برگزیدهٔ شانزدهمین دورهٔ جایزهٔ شهید حبیب غنیپورخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
١٣٩۶: شایستهٔ تقدیر در جشنوارهٔ رشد[۸]
خلاصهٔ مفصلتر لمیزرع
«لمیزرع» روایت زندگی سربازی به نام «سعدون» است كه از شيعيان «دجيل» بوده و دلباختهٔ «احلی» دختری از اهل سنت منطقه است. سنتهای قبيلهای اجازهٔ وصلت به آنها را نمیدهد و «سعدون» در بنبست با عشق تصميم میگيرد داوطلبانه عازم جبههٔ نبرد جنگ با ايران شود و اين آغازِ فرجامی عجيب برای اوست.[۹] نگاه بایرامی در رمانش روایتگر موضوعی تاریخی از جنایات صدام بعد از ترور نافرجام اوست و همچنین فرافکنیهای قبیلهای و سنتی.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی داردرمان سه محوری است و در بسط سه گره دراماتیک میکوشد، عشق سعدون، قتلعام دجیل و جنگ عراق و ایران.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پیشینهٔ کتاب
محمدرضا بایرامی در این باره گفته است: «لمیزرع پشتوانهٔ مطالعاتی زیادی داشت و چیزی از عراق معاصر بهویژه از زمان حکومت صدام به بعد نبود که نخوانده باشم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد»
ارجاعات تاریخی لمیزرع
«لمیزرع» به سراغ ماجرای کشتار شیعیان منطقهٔ دجیل در عراق رفته است. شیعیانی که بهسبب سوءقصد و ترور ناکام صدام در روستایشان، حزب بعث تمامی خانه و کاشانه و زمینهای کشاورزیشان را نابود کرد و تا ده سال اجازهٔ کشاورزی به مردم آن منطقه را نداد.[۱۳]
جلسات نقد و بررسی
رونمایی و بررسی «لم یزرع» با حضور بایرامی، احمد دهقان، رضا امیرخانی، شهریار عباسی و قاسمعلی فراست در فرهنگسرای انقلاب اسلامی در ١٣اردیبهشت١٣٩۵ برگزار شد.[۱۴]
نقد و بررسی رمان با حضور نویسنده و منتقدین شهریار عباسی و حبیب احمدزاده در تالار استاد شهناز خانهٔ هنرمندان یکشنبه۵مهر۱۳۹۵ برگزار شد.[۱۵]
نقد و بررسی کتاب با حضور نویسنده و منتقدین محمدرضا گودرزی و حسین فتاحی در فرهنگسرای گلستان سهشنبه٢٨دی ۱۳۹۵ برگزار شد.[۱۶]
نقد و بررسی با حضور نویسنده و دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور و جمعی از منقدان در کتابخانهٔ عمومی پیروزی ۲۹آذر۱۳۹۵ برگزار شد.[۱۷]
جلسه پرسش و پاسخ کتاب با حضور نویسنده و احسان رضایی در ترنجستان سروش ٣اسفند۱۳۹۵ برگزار شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نقد و بررسی «لم یزرع» با حضور ابراهیم زاهدی مطلق و جمعی از نویسندگان و منتقدان در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ۲۵اردیبهشت١٣٩۶ برگزار شد.[۱۸]
نشست نقد و بررسی «لم یزرع» با حضور نویسنده، احمد دهقان و جمعی از منتقدان در سالن همایشهای کتابخانه عمومی امیرکبیر کرج ۳۰بهمن۱۳۹۶ برگزار شد.[۱۹]
نشست معرفی و بررسی کتاب با حضور نویسنده، عزتالله الوندی و قاسمعلی فراست در سرای اهلقلم موسسهٔ خانه کتاب سهشنبه٩مرداد١٣٩٧ برگزار شد.[۲۰]
نقد و بررسی رمان با حضور نویسنده، از سوی واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان سمنان در سالن جلسات کتابخانه عمومی امام خمینی(ره) شهر سمنان در تاریخ ١٢اسفندماه ١٣٩٧ برگزار شد.[۲۱]
ویژگیهای مهم کتاب
بهعقیدهٔ منتقدان یکی از وجوه کتاب «لمیزرع»، لایههای پنهان آن است و از مضامین مهم این داستان، مبارزه با «جهل» است. فرزندکشی و جنگ، برخواسته از جهل است که این موارد از لایههای پنهان این داستان هستند. پیچیدگیها به زبان ساده بیان شده و فضای سنگین ماجرا با مهندسی متعادل شده است. در سراسر داستان، مابهازاهای اسطورهای و داستانی وجود دارد که به رمان را عمق میدهد؛ مانند تصور «خلیل» جای رستم و «سعدون» جای سهراب یا «خلیل» جای ابراهیم و «سعدون» جای اسماعیل، همچنین تصور «احلی» به جای شیرین و «سعدون» جای فرهاد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
لمیزرع رمانی در مکتب روس
شهریار عباسی معتقداست که رمان «لم یزرع» در زمره آثاری قرار میگیرد که شبیه به مکتب روس است زیرا در مکتب روس سه نکتهٔ بسیار برجسته وجود دارد که در این کتاب مشاهده میشود. نکتهٔ برجستهٔ اول «جغرافیا» است. در رمانهای روسی مواردی مانند زمین، جغرافیا، آسمان، طبیعت برجسته و بهنوعی خشن است که به خود سرزمین روسیه برمیگردد که جغرافیای خشنی دارد. موضوع دوم برجستگی «گفتوگو و دیالوگ» در رمانهای روس است. در ادبیات روس و بهویژه در آثار افرادی مثل چخوف، داستایوفسکی پیشبرد داستان، شناخت شخصیتها همگی به کمک گفتوگو انجام میشود. در نهایت نکتهٔ سوم مربوط به «عریانبودن احساس و محکمبودن در بیان احساسات» است. این نکته در سایر داستانهای دنیا کمتر دیده میشود به گونهای که اگر رمانی با این ویژگیها را در اختیار شما بگذارند، بهراحتی متوجه میشوید که این رمان متعلق به ادبیات روس است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سبک کتاب
رمان «لم یزرع»، رمانی واقعگرا است که به شیوهٔ مدرن روایت شده است و از نظر موضوعی تلفیقی از جنگ و عشق است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پیرنگ
پیرنگ بسیار محکم است و روابط علت و معلولی و اتفاقاتی که در رمان رخ میدهد دلیل دارد و بهصورت زنجیرهای به هم پیوند محکمی دارند. «سعدون» به دنبال آب میرود، «احلی» را میبیند، عاشق میشود، با موانعی روبهرو میشود، برای رهایی از موانع به جنگ میرود و سپس اتفاقاتی در جنگ رخ میدهد. تمام اتفاقات بهصورت زنجیرهوار به وقوع میپیوندد. نویسنده کل داستان را به پنجاه صحنه تقسیم کرده و این صحنهها را در جای مناسب آورده است و در کنار هم میچیند. این موضوع باعث میشود که خواننده ناگهان با پنج صفحه فلسفهگویی مواجه نشود و همراه با حوادث و عنصر جاذبه به حرفهای نویسنده پی ببرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ساختار روایت
شیوهٔ روایت پازلی است. بایرامی در پرداخت، نوآوری کرده و از ساختار کلاسیک پرهیز کرده است به گونهای که خواننده نمیتواند پایان داستان را پیشبینی کند. روایت همواره در حال رفتوبرگشت است و در هر لحظه روایتی جدید داریم که روایتها در فضای شناور حرکت میکنند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارددر عمق عمیق داستان، ساختار روایت خطی است و اما در لایهٔ برابر چشم، خواننده، مدام با فلاشبک و حال و فلاشفوروارد مواجه است. فصلهای کوتاه و پرشهای زمانی و مکانی، سرعت جابهجایی فریمهای خاطره و تصمیم در فکر را منعکس میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زاویه دید
راوی از یک بُعد «دانای کل» است و از بُعد دیگر در شیوهٔ روایت از یک صدا استفاده شده است که در ادبیات جدید به آن «ویس» میگویند. در حقیقت یکصدایی قسمتهای متفاوت متن را به هم متصل میکند و در میان آنها وحدت ایجاد میکند. زاویه دید در بخشهایی که سعدون در آن حضور دارد، گرایش محدود به ذهن سعدون است اما در جاهایی که سعدون نیست دانای کل داستان را روایت میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیتپردازی
اگر این باور را داشته باشیم که هر اثر هنری، نظامی از نشانهها است، «لم یزرع» یک نظام از نشانهها است. عناصر چهارگانهٔ آب، باد، خاک و آتش، در شخصیتهای داستان نمود دارد. در «لمیزرع» شخصیت اصلی که «سعدون» است و سایر شخصیتهای فرعی پویایی دارند و با توجه به حوداث داستانی دچار تغییر و تحول میشوند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد خواننده شخصیتها را میبیند و با آنها همراه میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تعلیق
رمان، مدام تعلیق در تعلیق است و جایی که داستان میخواهد به نوعی معلوم شود، بازهم نویسنده با ایجاد یک تعلیق سعی دارد تا خواننده را کنجکاو کرده و با خود همراه کند. چرا سعدون را بازداشت و شکنجه کردند؟ آیا او به احلی میرسد؟ کشمکش بین پدر احلی و پدر سعدون به کجا میرسد؟ آیا سعدون دوباره به خانواده خود برمیگردد؟ دلیل دستگیری هیثم چیست؟خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد شروع داستان هم تعلیقبرانگیز بوده و اولین صحنه از کتاب با حلقآویزکردن یک آدم و تمرکزکردن از نگاه او که حلقآویز شده و همه چیز را وارونه نگاه میکند صورت گرفته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیتهای اصلی
شخصیت اصلی «سعدون» است که بار اصلی داستان بر روی دوش اوست و دوربین داستان به روی او زوم شده است. او شخصیت متفاوتی با دیگر جوانها دارد. برای مثال در دیالوگی که با «هیثم» دارد لایههای دیگری از شخصیت وجودی او روشن میشود. او شخصیتی چندبعدی دارد و برخلاف جریان آب حرکت میکند. برای مثال برای رسیدن به عشقی بزرگتر به سربازی میرود اما وقتی میبینید که این موضوع چیزی نیست که آن را حس میکرده سعی میکند که از آن فرار کند و به هر دلیلی از آن بگریزد. او محافظهکار نیست که بگوید فقط این دو سال تمام شود تا من خلاص شوم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیتهای فرعی
«احلی» که عاشق سعدون است و «هیثم» که دوست سعدون است شخصیتهای فرعی به حساب میآیند و هر کدام به اندازهٔ خود پرداخته شدهاند. برای مثال «خلیل»، پدر سعدون، شخصیتی است که در جای خود یعنی زمانی که پسرش را میکُشد، پرداخت فراوانی دارد و در جاهای دیگر بهعنوان یک فرد عادی که نمیخواهد برخلاف قبیله حرکت کند، معرفی میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نثر
بایرامی در «لمیزرع» به زبانی یکتا دست پیدا کرده است. جملاتی بلند و پیوسته و میانش جملاتی بسیار کوتاه که هماهنگی معناداری دارند و حامل بار مفهومی مضمون است. او توانسته بر کلمات و جملات و عبارات و اصطلاحات بیش از تصاویر و مابهازاهای متعارف و شناختهشدهشان معنا بنشاند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اظهارنظرها
ابراهیم زاهدی مطلق
« | «لمیزرع» رمان جنگی نیست، جنگ در حاشیه داستانی عاشقانه است که دستمایهای شده برای این که در فضای جنگ یک اتفاق عاشقانه بیفتد. بهگمان من در درمان دو فلش راهنما برای مخاطب دارد:
|
» |
رضا امیرخانی
« | «لم یزرع» با محتوای بسیار روشنفکرانه نوشته شده است. رمان اگر چه در حالوهوای دفاع مقدس است اما خواننده را با زندگی در جنگ و نه صرفاً جنگ آشنا میکند. رمان از تجهیزات جنگی از سرباز و گروهبان سخن میگوید اما از خطمقدم چیزی نمیگوید و نشان نمیدهد که سرباز عراقی چگونه به ما شلیک میکند بلکه از زندگی در جنگ میگوید. فضای رمان روستایی و جنگی است که به کار ارزش میدهد. مکان عراق است اما شخصیتهای ایرانی در آن حضور دارند. دو دلداده یعنی احلی و سعدون به وصال نمیرسند و این جنبهٔ ناگوار داستان را نشان میدهد زیرا دلیل فقدان این وصال، پدر سعدون است و این مشاجرهٔ پدر و پسر ما را یاد رستم و سهراب میاندازد. عدموصال لیلی و مجنون فضیلت است اما وصال احلی و سعدون فضیلت است در حالیکه وصال در داستان اتفاق نمیافتد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
احمد دهقان
« | بعد از جنگ جهانی اول رماننویسان شروع به نوشتن رمان دربارهٔ جنگ و صرفاً خود جنگ کردند. بعد از جنگ جهانی دوم دیگر نوشتن از خود جنگ جذاب نبود بلکه به زندگی درون جنگ توجه کردند که دستکم دو نسل طول کشید. در ایران بعد از جنگ تحمیلی ابتدا رمانهایی دربارهٔ جنگ نوشته شد اما بلافاصله بعد از دو دهه رمانهایی دربارهٔ زندگی درون جنگ نوشته شد. بایرامی از رمان «هفت روز آخر» یعنی رمانی دربارهٔ وقایع جنگ، بعد از دو دهه به رمان «لم یزرع» رمانی دربارهٔ زندگی در جنگ رسید.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
شهریار عباسی
« | رمان از یک سو در فضای غریبی سیر میکند و از سوی دیگر ما را با فضای رستم و سهراب، خسرو و شیرین، در آتشافتادن ابراهیم و... آشنا میکند. رمان بهظاهر در حوزهٔ دفاع مقدس نوشته شده است اما داستان، داستان رنج انسان، عشق، تفاوتها و در عین حال شباهتها است. لمیزرع میتواند جهانی و به زبانهای عربی و انگلیسی ترجمه شود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
احمد شاکری
« | لمیزرع داستانی با گرایش واقعگرایی است. اما نه واقعگرایی دینی. شخصیتهای رمان دچار تردید و تزلزلاند و شخصیتهایی باورمند و دینگرایی نیستند که به تجربیات غیبی و قدسی دست یافته باشند. از این رو، بایرامی که در ایستگاه تقدیر باقی مانده است احتمالاً قادر نیست بسیاری از تجربیات ناب دینی صادر شده از شخصیتهای قدسی دفاع مقدس را روایت کند. شخصیتها نه در وجه عقلی که بیشتر از وجه احساسی با عالم مواجه میشوند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
حسین فتاحی
« | رمان لمیزرع چند ویژگی دارد. اولاینکه از فرم جدیدی برخوردار است و تکراری نیست. میتوانست کلاسیک باشد؛ اما دارای فرمی مدرن است. برههٔ زمانی در آن شکسته شده است. دوماینکه رمان شخصیتهای زیادی دارد. سوماینکه کار بر روی تضادها و جزئیات این تضادها درخور توجه است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
نظر نویسنده دربارهٔ کتاب
« | «لمیزرع» نگاهی از آنسو به مقولهٔ جنگ بود و شخصیت ایرانی نداشت و از جهت ساختار نوشتن سختتر بود، چرا که سعی داشتهام این رمان روی مرز ناممکنها حرکت کند. بارها و بارها آن را نوشتم و مجبور شدم کنار بگذارم. حرکت بهنوعی روی لبهٔ تیغ بود. بهجهت ساختاری درآوردن دوبال موردنظرم مشکل بود؛ این که بین «تقدیر و تصادف» و «ممکن و ناممکن» حرکت کنم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد من در «لمیزرع» میخواستم نشان بدهم که بین تقدیر و تصادف، بین آن چه که باید انجام شود و انجام میشود و مقاومتی که شخصیت داستان در مقابل این مقدر دارد، تقابلی وجود دارد. در فضای کشور عراق و با آن دیکتاتوری که دارد، کسانی صدمه میبینند که هیچ نقش و سهمی نداشتند. در حقیقت وقتی یک آتشی بلند میشود، دود آن به چشم همه میرود حتی اگر این افراد در روشنکردن این آتش نقشی نداشته باشند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
« | «لمیزرع» رمانی بود که از ابتدا بر مبنای تصویر و برای تصویر، آن را نوشتم و تجربهای بود که تا پیش از این نداشتم؛ یعنی برقراری پیوند میان تصویر و ادبیات.[۲۲] | » |
« | عاملی که باعث میشود یک جایزه بُرد و نه لزوماً ارزش پیدا کند، یکی محتوای اثری است که انتخاب میشود و دیگری مبلغ مالی آن جایزه. از حیث محتوایی تکلیف جوایز روشن نیست. حتی در جایزهای به قامت نوبل هم شاهدیم که در این سالها به خوانندهها و ژورنالیستها هم جایزه ادبی دادهاند. البته قبول دارم که اختلاف سلیقه و حتی تضاد سلیقه وجود دارد و نقش تعیین کنندهای هم ایفا می کند، اما با این همه، همین مسئله باعث شده که نتوانیم روی بحث محتوایی بسیاری از جوایز اعتباری باز کنیم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
« | «لم یزرع» بر بستر «تابو»ها پیش میرود، تابوهایی که برخی در دین، هیچ پایهای ندارد و فقط سنتهایی از نوع قبیلهای، آن را رقم زدهاند و باعث دوریها میشوند. شورش سعدون علیه این سنتها، البته به نتیجهای نمیرسد ولی دستکم طرح موضوع است و حسرتبرانگیز.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
چند سطر از لمیزرع
«همه اهل تدبیرند و اهل منطق، البته کمی دیر و بیشتر و هم زمان مرگ و میر! مادر و دختر آن روز خیلی از این حرفها زدند و بعد البته مادر به خواب فرو رفت نه از آن جهت که آن روز خسته بود و یا زیاد کار کرده بود. دیگر کاری نداشت. به خواب فرو رفت، چون دلش میخواست بخوابد. و بلکه هر چه بیشتر بخوابد و بلکه بیشتر از بیشتر بخوابد. فقط در آن وقت بود که آسوده میشد. البته کمی و بلکه دمی. و تا وقتی که خوابها شروع نشده بود. رویا نبودند کابوس هم نبودند. خیالپردزیهای خواب و بیداری هم نبودند حتی. در همهشان راه بود و در آخرش چاه بود. و مسافر، مسافر همیشه بود. میرفت یا میآمد و خطر در کمین بود و همین بود که همین بود.[۲۳]»
جوایز کتاب
برگزیدهٔ نهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد[۲۴]
برگزیدهٔ سیوچهارمین دورهٔ جایزه کتاب سال[۲۵]
برگزیدهٔ شانزدهمين جايزهٔ ادبی شهيد حبيب غنیپور[۲۶]
مشخصات کتابشناختی
به استناد آمار خانهٔ کتاب «لمیزرع» توسط انتشارات «نیستان» و با طراحی جلد حبیب روانبخش، در سه نوبت بهچاپ رسید که در هر نوبت در ٢٢٠٠ نسخه و در مجموع تیراژ آن نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است.
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
«لمیزرع» در چاپ دوم و در سال ١٣٩۶ با طراحی جلد جدید روانهٔ بازار کتاب شد.[۲۷]
نوا، نما و نگاه
کتاب صوتی «لم یزرع» با صدای آرمان سلطانزاده از سایت «نوار» قابلدسترس است.[۲۸]
برگهایی از لمیزرع
جستارهای وابسته
گفتوگو با محمدرضا بایرامی نویسندهٔ ادبیات داستانی و برگزیدهٔ «جایزه جلال» لمیزرع داستانی که هیچکس باور نخواهد کرد.
پانویس
- ↑ «لمیزرع برندهٔ جوایز ادبی».
- ↑ «نقد لمیزرع در روزنامهٔ ایران».
- ↑ «لمیزرع از نگاهی دیگر».
- ↑ «خلاصهٔ لمیزرع».
- ↑ «نفد و بررسی لم یزرع در ترنجستان».
- ↑ بایرامی، لمیزرع، ۵.
- ↑ «ایدهٔ لمیزرع».
- ↑ «لمیزرع شایسته تقدیر در جشنوارهٔ رشد».
- ↑ «دربارهٔ لمیزرع».
- ↑ «لمیزرع در روزنامهٔ قدس».
- ↑ «لمیزرع در روزنامهٔ صبح نو».
- ↑ ««لمیزرع» به بار نشست».
- ↑ «ارجاع تاریخی».
- ↑ «نقد و بررسی در فرهنگسرای انقلاب».
- ↑ «نقد و معرفی در خانهٔ هنرمندان».
- ↑ «نقد و بررسی در فرهنگسرای گلستان».
- ↑ «نقد و بررسی در کتابخانهٔ پیروزی».
- ↑ «نقد و بررسی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه».
- ↑ «نقد و بررسی در کرج».
- ↑ «نقد و معرفی در سرای اهلقلم».
- ↑ «نقد و بررسی در سمنان».
- ↑ «برگزیده در جایزه جلال».
- ↑ بایرامی، لمیزرع، ۵.
- ↑ «جایزهٔ جلال».
- ↑ «جایزهٔ کتاب سال».
- ↑ «جايزهٔ شهيد حبيب غنیپور».
- ↑ «تغییر طراحی جلد».
- ↑ «کتاب صوتی لمیزرع».
منابع
- بایرامی، محمدرضا (۱۳۹۴). لمیزرع. تهران: نیستان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۳۷-۸۳۰-۱.
پیوند به بیرون
- «لمیزرع برگزیدهٔ جوایز ادبی شد». ایسنا، ۱۵مرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «نشست نقد و بررسی «لم یزرع» با حضور محمدرضا بایرامی و منتقدین محمدرضا گودرزی و حسین فتاحی در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.». الف، ۳۰دی۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «رمان «لم یزرع» آغاز فصلی درخشان در ادبیات جنگ». روزنامهٔ ایران، ۲۷بهمن۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «نگاهی به ساختار لمیزرع برندهٔ جایزهٔ ادبی جلال». نیستان، ۴دی۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «بررسی «لم یزرع» با حضور منتقدان در پژوهشگاه فرهنگواندیشهٔ اسلامی برگزار شد.». پژوهشگاه فرهنگواندیشهٔ اسلامی، ٣١اردیبهشت۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «آیین رونمایی و جشن امضای «لم یزرع» در فرهنگسرای انقلاب اسلامی با همکاری انتشارات کتاب نیستان برگزار گردید.». نیستان، ١۴اردیبهشت۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «داستان موقعیت آدمها را بیان میکند.». خبرآنلاین، ۲۹آذر۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «جنگ فقط مجموعهای از ایثارگری محض نبود.». سرای اهل قلم، ۹مرداد۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «لمیزرع رمانی از مکتب ادبی روسیه است.». خبرگزاری مهر، ۵مهر۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «رمان «لمیزرع» در سمنان نقد و بررسی شد.». پایگاه حوزه هنری، ۴اسفند۱۳۹٧. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «نقد و بررسی «لم یزرع» با جمعی از منتقدان در کتابخانهٔ عمومی امیرکبیر کرج برگزار شد.». پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، ۳۰بهمن۱۳۹۶. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «شاید «لمیزرع» فیلم شود.». روزنامهٔ جامجم، ۵اسفند۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- ««لمیزرع» حرکت میان تقدیر و تصادف بود.». ایکنا، ۵دی۱۳۹۵. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.
- «نگاهی به رمان «لمیزرع»؛ روایتی تلخ از دجیل». جوان آنلاین، ۱۹شهريور۱۳۹۹. بازبینیشده در ٢٨مهر۱۳۹۹.