ضد: تفاوت میان نسخه‌ها

Sardabiri1 (بحث | مشارکت‌ها)
Sardabiri1 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:


== برشی از کتاب ==
== برشی از کتاب ==
{{وسط|سکه قلب}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|نه دل آزرده، نه دلتنگ، نه دلسوخته‌ام|یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته‌ام}}{{ب|پاسخ ساده من سخت تر از پرسش توست|عشق درسی است که من نیز نیاموخته‌ام}}{{ب|روسیاه محک عشق شدن نزدیک است|سکه «قلب» زیامی است که نفروخته‌ام}}{{ب|برکه‌ای گفت به خود، ماه به من خیره شده‌است|ماه خندید که من چشم به «خود» دوخته‌ام}}{{بیت|شده ام ابر که با گریه فروبنشانم|آتش صاعقه‌ای را که خود افروخته‌ام}}
{{وسط|'''سکه قلب'''}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|نه دل آزرده، نه دلتنگ، نه دلسوخته‌ام|یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته‌ام}}{{ب|پاسخ ساده من سخت تر از پرسش توست|عشق درسی است که من نیز نیاموخته‌ام}}{{ب|روسیاه محک عشق شدن نزدیک است|سکه «قلب» زیامی است که نفروخته‌ام}}{{ب|برکه‌ای گفت به خود، ماه به من خیره شده‌است|ماه خندید که من چشم به «خود» دوخته‌ام}}{{بیت|شده ام ابر که با گریه فروبنشانم|آتش صاعقه‌ای را که خود افروخته‌ام}}


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:




{{وسط|آسمان۱}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم|به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم}}{{ب|اگر پرنده مرا آفریده‌اند چرا|قفس بسازم و در بند آشیان باشم}}{{ب|اگرچه ریشه در این دشت بسته‌ام، باید|به جای خاک گرفتار آسمان باشم}}{{ب|من از نزاع«دلم» با «خودم» خبر دارم|چگونه با دو «ستم‌پیشه» مهربان باشم}}
{{وسط|'''آسمان۱'''}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم|به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم}}{{ب|اگر پرنده مرا آفریده‌اند چرا|قفس بسازم و در بند آشیان باشم}}{{ب|اگرچه ریشه در این دشت بسته‌ام، باید|به جای خاک گرفتار آسمان باشم}}{{ب|من از نزاع«دلم» با «خودم» خبر دارم|چگونه با دو «ستم‌پیشه» مهربان باشم}}


{{بیت|نه او به خاطر من می‌تواند این باشد|نه من به خاطر او می‌توانم آن باشم}}
{{بیت|نه او به خاطر من می‌تواند این باشد|نه من به خاطر او می‌توانم آن باشم}}
خط ۲۳۷: خط ۲۳۷:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


{{وسط|□□□}}{{وسط|شب}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|شور دیدارت اگر شعله به دل‌هابکشد|رود را از جگر کوه به دریا بکشد}}{{ب|گیسوان تو شبیه است به شب اما نه!|شب که انقدر نباید به درازا بکشد}}{{ب|خودشناسی قدم اول عاشق شدن است|وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد}}{{ب|عقل، یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم|هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد}}{{ب|یکی از ما دو نفر کشته به دست دگریست|باش تا کار من و عقل به فردا بکشد}}{{ب|زخمی کینه من! این تو و این سینه من|من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد}}{{ب|حال با پای خودت سر به بیابان بگذار|پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد}}
{{وسط|□□□}}{{وسط|'''شب'''}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|شور دیدارت اگر شعله به دل‌هابکشد|رود را از جگر کوه به دریا بکشد}}{{ب|گیسوان تو شبیه است به شب اما نه!|شب که انقدر نباید به درازا بکشد}}{{ب|خودشناسی قدم اول عاشق شدن است|وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد}}{{ب|عقل، یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم|هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد}}{{ب|یکی از ما دو نفر کشته به دست دگریست|باش تا کار من و عقل به فردا بکشد}}{{ب|زخمی کینه من! این تو و این سینه من|من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد}}{{ب|حال با پای خودت سر به بیابان بگذار|پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد}}


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}