صبح بنارس: تفاوت میان نسخهها
جز بررسی جهت کارشناسی |
|||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
'''بهترین اشعار طنزآمیز فارسی در صبح بنارس''' | '''بهترین اشعار طنزآمیز فارسی در صبح بنارس''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=کتابهای قزوه از گذشته تاکنون عالمی خاص و یک جورکمالگرایی داشته است؛ قزوه به دنبال آرمانهای خود است و به خاطر همین هم هست که از دنیای واقعی فاصله میگیرد. ردیفهای با طراواتی که قزوه در برخی غزلیاتش به کار برده ستودنی است، همچنین طنزهای نابی در این مجموعه آورده شده که به عقیده من از بهترین اشعار طنزآمیز معاصر به شمار میآید.}} | {{گفتاورد تزیینی|text=کتابهای قزوه از گذشته تاکنون عالمی خاص و یک جورکمالگرایی داشته است؛ قزوه به دنبال آرمانهای خود است و به خاطر همین هم هست که از دنیای واقعی فاصله میگیرد. ردیفهای با طراواتی که قزوه در برخی غزلیاتش به کار برده ستودنی است، همچنین طنزهای نابی در این مجموعه آورده شده که به عقیده من از بهترین اشعار طنزآمیز معاصر به شمار میآید.<ref name=":4" />}} | ||
=== احمد نادمی؛ منتقد ادبی === | === احمد نادمی؛ منتقد ادبی === | ||
'''بالا بردن توقع مخاطب از اثر''' | '''بالا بردن توقع مخاطب از اثر''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=پیشانی نوشتهای که در کتاب وجود دارد، توقع مخاطب را بالا میبرد و ما را بر آن میدارد که ناخواسته در کتاب به دنبال اشعار «بیدل» باشیم. | {{گفتاورد تزیینی|text=پیشانی نوشتهای که در کتاب وجود دارد، توقع مخاطب را بالا میبرد و ما را بر آن میدارد که ناخواسته در کتاب به دنبال اشعار «بیدل» باشیم.<ref name=":4" />}} | ||
<ref name=":4" /> | |||
=== مصطفی علیپور؛ شاعر و منتقد === | === مصطفی علیپور؛ شاعر و منتقد === | ||
'''نگاهی اسطورهای به جهان''' | '''نگاهی اسطورهای به جهان''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=قزوه در «صبح بنارس» به جهان هستی نگاهی اسطورهوار دارد و جامعه را یک جامعه اسطورهای میداند. اوهمواره شاعری معناگرا بوده است است. قزوه عناصر کلاسیک را بدون دخل و تصرف استفاده کرده و بارها از کلمات زلف، پریشانی، گیسو و... بهره برده که این مساله موجب کهنگی زبان او شده است. نکته دیگر اینکه قزوه در بسیاری از جاها دچار نثرنویسی شده که این مسئله مخاطب را آزار میدهد.}} | {{گفتاورد تزیینی|text=قزوه در «صبح بنارس» به جهان هستی نگاهی اسطورهوار دارد و جامعه را یک جامعه اسطورهای میداند. اوهمواره شاعری معناگرا بوده است است. قزوه عناصر کلاسیک را بدون دخل و تصرف استفاده کرده و بارها از کلمات زلف، پریشانی، گیسو و... بهره برده که این مساله موجب کهنگی زبان او شده است. نکته دیگر اینکه قزوه در بسیاری از جاها دچار نثرنویسی شده که این مسئله مخاطب را آزار میدهد.<ref name=":4" />}} | ||
=== زکریا اخلاقی؛ شاعر === | === زکریا اخلاقی؛ شاعر === | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=علیرضا قزوه در این مجموعه، شعرهای معتدل و قویای دارد که هم از لحاظ سبک معتدل است و هم از حیث زبان و عاطفه دارای اندیشه نیرومندی است. غزلهای قزوه در این مجموعه، زبان بهروز و روانی دارد و این زبان روان و دلنشین میتواند بر شعر شاعران جوان تأثیرگذار باشد. | {{گفتاورد تزیینی|text=علیرضا قزوه در این مجموعه، شعرهای معتدل و قویای دارد که هم از لحاظ سبک معتدل است و هم از حیث زبان و عاطفه دارای اندیشه نیرومندی است. غزلهای قزوه در این مجموعه، زبان بهروز و روانی دارد و این زبان روان و دلنشین میتواند بر شعر شاعران جوان تأثیرگذار باشد. | ||
همچنین اندیشههایی در این شعرها هست که میتواند برای خواننده مفید باشد. در این شعرها صرفاً مسائل احساسی و عاطفی مطرح نمیشود. غزلهایی آیینی و آزاد این مجموعه دارای اندیشه است و چیزی را نصیب خواننده میکند. به گمانم قزوه یکی از برجستهترین شاعران معاصر باشد. این مجموعه حاصل سالها حضور این شاعر در هند است. | همچنین اندیشههایی در این شعرها هست که میتواند برای خواننده مفید باشد. در این شعرها صرفاً مسائل احساسی و عاطفی مطرح نمیشود. غزلهایی آیینی و آزاد این مجموعه دارای اندیشه است و چیزی را نصیب خواننده میکند. به گمانم قزوه یکی از برجستهترین شاعران معاصر باشد. این مجموعه حاصل سالها حضور این شاعر در هند است. | ||
<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4249/%D8%B5%D8%A8%D8%AD-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%B2%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87 «صبح بنارس، پیشنهاد زکریا اخلاقی برای مطالعه»]. شهرستان ادب. ۳ بهمن ۱۳۹۳</ref> | <ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/4249/%D8%B5%D8%A8%D8%AD-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%B2%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87 «صبح بنارس، پیشنهاد زکریا اخلاقی برای مطالعه»]. شهرستان ادب. ۳ بهمن ۱۳۹۳</ref> | ||
}} | |||
=== جواد شیخ الاسلامی؛ شاعر و منتقد ادبی === | === جواد شیخ الاسلامی؛ شاعر و منتقد ادبی === | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۵: | ||
عید را عید و محرّم را محرّم میکشند... | عید را عید و محرّم را محرّم میکشند... | ||
من چندین شب است که قبل از خواب خودم را در این آینه تماشا میکنم. به خودم فکر میکنم و زندگی؛ همین روزها هم میرویم و با هم یک عکس یادگاری میگیریم تا همه حسرتش را بخورند. من از آینههای خوب در این حد خوشم میآید! در این آینه چیزهایی دیگری هم هست که نمیگویم. اصلاً من مگر میتوانم آینه باشم و نشانت بدهم!؟ باید آینه در دستت باشد. خودتان بروید و آینهای بخرید!}} | من چندین شب است که قبل از خواب خودم را در این آینه تماشا میکنم. به خودم فکر میکنم و زندگی؛ همین روزها هم میرویم و با هم یک عکس یادگاری میگیریم تا همه حسرتش را بخورند. من از آینههای خوب در این حد خوشم میآید! در این آینه چیزهایی دیگری هم هست که نمیگویم. اصلاً من مگر میتوانم آینه باشم و نشانت بدهم!؟ باید آینه در دستت باشد. خودتان بروید و آینهای بخرید!<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/1368/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%B9%D8%B1 «عکس یادگاری با یک کتاب شعر»]. شهرستان ادب. ۱ بهمن ۱۳۹۱. دریافت شده در ۱۹ دی ۱۴۰۳</ref> | ||
}} | |||
=== بلرام شکلا؛ شاعر پارسیزبان و رایزن فرهنگی هند در ایران === | === بلرام شکلا؛ شاعر پارسیزبان و رایزن فرهنگی هند در ایران === | ||
'''به دلم نشست و آن را ترجمه کردم''' | '''به دلم نشست و آن را ترجمه کردم''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=بعضی از مجموعه اشعار استاد در زمان اقامت در هند مرتب شدند و به چاپ رسیدند و من خوشبختانه شاهد این قضیه بودم. کتابهایی چون با کاروان نیزه، صبح بنارس و شام اود از این دسته هستند. بعضی از شعرهای این مجموعهها اینقدر در دلم نشسته است که من آنان را به زبان سانسکریت ترجمه منظوم کردم. یکی از این شعرها، شعر انتظار بود با این مصرع: پرشکوفه کن مرا ای کرامت بهار. و دیگر هم: شب و روزم گذشت به هزار آرزو/ نه رسیدم به خود نه رسیدم به او. | {{گفتاورد تزیینی|text=بعضی از مجموعه اشعار استاد در زمان اقامت در هند مرتب شدند و به چاپ رسیدند و من خوشبختانه شاهد این قضیه بودم. کتابهایی چون با کاروان نیزه، صبح بنارس و شام اود از این دسته هستند. بعضی از شعرهای این مجموعهها اینقدر در دلم نشسته است که من آنان را به زبان سانسکریت ترجمه منظوم کردم. یکی از این شعرها، شعر انتظار بود با این مصرع: پرشکوفه کن مرا ای کرامت بهار. و دیگر هم: شب و روزم گذشت به هزار آرزو/ نه رسیدم به خود نه رسیدم به او. | ||
<ref>[https://iqna.ir/fa/news/4176715/%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%B2%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%BA%D8%B2%D9%87-%D8%A8%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%BA-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D8%BA%D8%B2%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D8%AA «جای قزوه از غزه بگویید»]. ایکنا. ۲۹ مهر ۱۴۰۲</ref>}} | |||
<ref>[https://iqna.ir/fa/news/4176715/%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%B2%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%BA%D8%B2%D9%87-%D8%A8%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%BA-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D8%BA%D8%B2%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D8%AA «جای قزوه از غزه بگویید»]. ایکنا. ۲۹ مهر ۱۴۰۲</ref> | |||
== برشی از متن == | == برشی از متن == |