صبح بنارس

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
صبح بنارس
نویسندهعلی‌رضا قزوه
ناشرنشر سلمان پاک
تاریخ نشر۱۳۹۱
شابک۹۷۸۶۰۰۹۳۳۹۵۶۳
تعداد صفحات۱۵۸
موضوعشعر فارسی
زبانفارسی
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
ناشر دوم: شهرستان ادب نوبت چاپ: چاپ سوم در سال ۱۳۹۲

«صبح بنارس» مجموعه‌ شعری ازعلی‌رضا قزوه است که اولین‌­بار در سال ۱۳۹۱ توسط  انتشارات سلمان پاک منتشر شده‌است. این اثر در سال ۱۳۹۲، توسط انتشارات شهرستان ادب مجدداً به چاپ رسید. این کتاب، به عنوان اثر برگزیده بیست و یکمین دوره کتاب فصل جمهوری اسلامی ایران و اثر برگزیده بخش شعر بزرگ‌سالان یازدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین معرفی شده ‌است.

*****

«صبح بنارس» شامل هفتاد سروده از علی‌رضا قزوه در قالب غزل و قصیده است. این شعرها طی اقامت این شاعر در هند و در فاصله سال‌های۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ سروده شده‌است. علی‌رضا قزوه جزء مطرح‌ترین شاعران سال‌های پس از انقلاب است که توجه به معارف دینی و زبان استوار و روان از ویژگی‌های اصلی آثار او است. قزوه در خلوتِ انزوای خودش نتوانسته باز هم جامعه را فراموش کند، در بیشتر شعر‌های این مجموعه آرمان‌های اجتماعی با جهانِ عرفانی ممزوج شده‌اند.

پشت جلد

خلاصه اثر

صبح بنارس حاوی شعرهایی در قالب قصیده و غزل است که قزوه در دوران ریاست خود بر مرکز تحقیقات فارسی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو، آن‌­ها را سروده است. این شاعر نام‌ آشنا با سرودن این مجموعه اشعار و گردآوری آن­‌ها علاوه بر پاسخ دادن به طبع شاعرانه خود، منظور دیگری هم داشته و منظورش را مشخصاً در معرفی که خود بر «صبح بنارس» نوشته، بیان کرده است:

«حال من بد نیست و از شما چه پنهان این پنج سال آخر در شلوغی هند آرامشی عجیب را آموختم. هند به من و غزل‌هایم آموخت که دنیا بزرگ‌تر از آن چیز‌هایی است که می‌دیدم و هنوز می‌بینیم. این سال‌ها با بچه‌های هند به فارسی مشق غزل کردیم، یاد عبدالقادر بیدل را زنده نگاه داشتیم و روغنی از اشک در چراغ نیمه مرده‌ زبان فارسی ریختم که داشت فراموش می‌شد. مثل بیدل و غزل پارسی و خیلی چیزهای دیگر که شاید حکایتش را روزی  در سفرنامه قطار مهاراجه خواندید.»[۱]

چشم‌انداز صبح‌گاهی شهر بنارس

قزوه هفتاد غزل کتاب را به نوعی یادگاری از هند می‌داند و خودش را در هند تصور می‌کند. او با اشعارش سوار بر قطاری از تونل خنده‌ها و گریه‌های سرزمین هفتاد و دو ملت می‌گذرد. این شاعر در این کتاب به نوعی نگران حال غزل فارسی است که سرزمین صبح بنارس شرایط مساعدی ندارد. او در این کتاب سعی کرده مرهمی باشد بر این حال بد و کوششی برای پایان دادن به دلتنگی‌های زبان فارسی کرده است. قزوه نشان داده هر چند او در هند باشد، قلبش جای دیگری است و حافظ فرهنگ و عقاید ملت و کشورش است. از هند می‌گوید و دلش را در نیشابور جا می‌گذارد:

«همه شب «رام‌رام»ی گفت و من «الله‌الله»
‌‌‌
هلال نیمه شعبان رسید و داغ من نو شد»
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌(ص ۲۰)


از شراب مشرق توحید خواهد مست شد
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌
گر نسیم هند، از خاک خراسان بگذرد»
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ (ص ۴۲)


«ای نسیمی که در کوچه‌های هند، شاهد «رام‌رام»  ‌و آرامیاز مدینه که می‌آمدی این سو، از مقام محمد خبر داری؟
ای نسیمی که در کوچه‌های دهلی بوی عود و حنا می‌دهد جانت!از نشابور آیا گذر کردی؟ از سناباد و مشهد خبر داری؟
طوطی هند بودن نمی‌خواهم؛ من کبوتر، نه، آهوی دلتنگم
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌
تو دلت سوز دارد؛ خبر دارم، من دلم درد دارد؛ خبر داری! »
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌(ص ۴۴)


«گرچه نام «رام» و «لچمن» نیز نام اوستدر نگاهم هیچ نامی جز «محمد» نیست
در دلم تا «اشهد ان لا اله» اوست
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌
گوش جانم وام‌دار زنگ معبد نیست.»
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌(ص ۵۸)

علت نام‌گذاری اثر

شاعر شرح نداده که چرا از شام اَوَد و صبح بنارس، سحرهای کشمیر و غروب‌های‌ دهلی و نام‌های بسیار دیگر، صبح بنارس را شناسنامه این دفتر کرده است، اما نام کتاب محتوای غنی دارد. انتخاب این نام (بنارس از شهرهای مهم تاریخی، فرهنگی و تجاری هند، و از مراکز قدیمی و مهم شیعیان شبه‌قاره هند به‌شمار می‌آید)، نشان دهنده رد پای عمیق این سرزمین در اشعار کتاب است و واژه‌های هند، هندو، گجراتی، معبد، رام رامی (ذکر مقدس هندوان) به وفور در اشعار دیده می‌شوند.[۱]

داستان نگارش اثر

قزوه را به شعر اجتماعی می‌شناسند و واقعیت این است که او از سرآمدانِ شعر اجتماعی امروز است. حالا فرض کنید چنین شاعری برای پنج سال مجبور شود از متنِ جامعه‌اش به سرزمینی دیگر سفر کند. فرض کنید آن سرزمین هم سرزمین اقوام و ادیان، سرزمین تفرد و عرفان، یعنی «هندوستان» باشد. رهاوردِ این دوری از وطن، «صبح بنارس» است.[۱]

درباره شاعر

علی‌رضا قزوه؛ شاعر اثر

علی‌رضا قزوه یکم بهمن ماه سال ۱۳۴۲ در گرمسار به دنیا آمد. او از هجده سالگی سرودن شعر را آغاز می‌کند. او سال ۱۳۶۱ دیپلم تجربی گرفت و در ۱۳۶۴ وارد دانشگاه حقوق قم می‌شود. در سال ۱۳۶۹، مدرک کارشناسی خود را از آن دانشگاه دریافت می‌کند.

او تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته زبان و ادبیات فارسی ادامه می‌دهد و سال ۱۳۷۶ با رساله خود در زمینه ادبیات و شعر معاصر تاجیکستان، موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد تهران می‌شود. قزوه در سال ۱۳۷۷ به عنوان رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان انتخاب می‌شود و به مدت چند سال در تاجیکستان به فعالیت‌های ادبی و فرهنگی می‌پردازد. سال ۱۳۹۱ در تاجیکستان، موفق به دریافت دکتری در رشته لغت‌شناسی می‌شود.[۲]

مقطع مهم بعدی فعالیت‌های قزوه، حضور او به عنوان مدیر مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی‌نو از سال ۱۳۸۶ به مدت هشت سال است. شاید بتوان حضور قزوه در هند را مهم‌ترین مقطع کاری، شعری و ادبی او دانست؛ چرا که فعالیت‌های بسیاری در هند درباره زبان فارسی، نسخه‌شناسی و ترویج شعر و ادبیات فارسی دارد. غزوه بخشی از ماندگارترین شعرهای خود را در آن دوران می‌نویسد که در کتاب‌های «صبح بنارس» و «شام اود» منتشر شده‌اند.[۲]

قزوه، بدون هیچ شک و تردیدی، و جدا از اینکه موافقان یا مخالفان او و اندیشه‌های اجتماعی و سیاسی‌اش چه نظری درباره‌اش دارند، یکی از شاعران شاخص انقلاب محسوب می‌شود. شعرهای اعتراض، آیینی، ملی میهنی، دفاع مقدسی، مقاومت، عاشقانه و آزاد او در زبان و بیان و حال و هوا، راه خود را می‌روند و او را از دیگر شاعران هم‌عصرش متمایز می‌کنند. تنوع قالب‌ها در آثار قزوه، رنگارنگی، گونه‌گونی، تکثر و تنوع فراوانی به شعر او داده و از هر نظر شعر او را قابل توجه و تأمل کرده است.[۲]

قزوه با مجموعه «مولا ویلا نداشت» به عنوان شاعری معترض به جامعه ادبی معرفی شد. پس از آن در کنار شعر اعتراض، آثار فراوانی در شعر آیینی منتشر کرد که یکی از مهم‌ترین آثار او در شعر آیینی، ترکیب‌بند عاشورایی «با کاروان نیزه» است.[۲]

از قزوه آثار زیادی به چاپ رسیده که نزدیک به بیست کتاب شعر، یک رمان، دو سفرنامه و چندین پژوهش و چاپ کتب نسخ خطی از آن جمله است. کتاب‌های ذیل بخشی از مهم‌ترین آثار اوست:

  • «از نخلستان تا خیابان»؛
  • «عشق علیه‌السلام»؛
  • «صبح بنارس»؛
  • «چمدان‌های قدیمی»؛
  • «قطار اندیمشک و ترانه‌های جنگ»؛
  • «برادر انگلستان»؛
  • سفرنامه حج «پرستو در قاف»؛
  • «پشت هر سنگ خداست»؛
  • «من می‌گویم، شما بگریید».[۲]

مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، مسئولیت صفحه ادبی «بشنو از نی» در روزنامه اطلاعات، پایه‌گذار و دبیر نخستین جشنواره شعر فجر، دبیر کنگره سراسری شعر دفاع مقدس، مسئول کانون‌های ادبی فرهنگسراهای تهران از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ و مسئول دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد از دیگر سوابق و مسئولیت‌های قزوه است. قزوه در سال ۱۴۰۳ ریاست دفتر شعر، موسیقی و سرود صداوسیما را بر عهده داشته است.[۲] ترجمه شعر او با نام «بهار در آسانسور» توسط هادی محمدزاده، برنده جایزه بین‌المللی نگاه ویژه هنری از انجمن شاعران جهان در آمریکا شده است. [۳]

قزوه به خاطر با کاروان نیزه در بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، مورد تقدیر قرار گرفت.

نظر شاعر درباره اثر

صبح­­‌های زیبای بنارس و شب­‌های زیبای اور

این دو، نام دو شهر در هندوستان است. صبح بنارس و شام اور در شبه‌قاره هند بسیار معروفند. از این جهت که صبح­­‌های زیبا و شب‌های زیبایی را می‌توان آن­جا تجربه کرد. صبح بنارس و شام اور واقعاً دیدنی و زیبا هستند. مردم آن سامان به زیبایی شب اور و زیبایی صبح بنارس اهمیت می‌دهند و بر آن واقفند.این شعرها به‌­دلیل این­که بیشتر در هندوستان سروده شده، ادای احترامی نسبت به فضایی است که در آنجا زندگی کرده­­‌ام. در واقع این دو نام عجیب مجموعه اشعارم که گفتید، برگرفته از نام این دو خطه در هندوستان است.[۴]

این شعر‌ها محصول هندوستان است

وقتی در هندوستان سکونت داشتم، اغلب وقتم را در شهر دهلی­ نو می‌گذراندم. اما بسیاری مواقع سفرهایی به «لکنو» که مرکز اور است، داشتم. همچنین شهرهایی مانند بنارس و کشمیر را هم دوست می­­‌داشتم. این شعرها محصول آن کشور بود؛ یعنی در آن اقلیم سروده شده است. شعرها هم فضاهای مختلفی دارد.[۴]

نقد و بررسی اثر

ردپای هند

به دلیل سکونت شاعر در هند، شعرهای قزوه در «صبح بنارس» از خود عنوان کتاب گرفته تا کلام، اعلام و اشارات شاعر، تحت تأثیر این فضاست. این بیانگر صداقت شاعر در گزارش احساسات و ادراکات خود در مختصات زمان و مکان است که از نکته­‌های مثبت شاعری است.[۵]

خوش سلیقه در انتخاب ردیف

سلامت و گوش‌نواز بودن موسیقی، چه موسیقی کناری، چه میانی و چه درونی از مسائلی است که شاعر سعی در رعایت آن در همه شعرها داشته و موفق هم بوده‌است. شاعر در غزل‌های مردف خود، سلیقه خوبی در انتخاب ردیف‌ها داشته و نیز به خوبی از پس آن‌ها و جا انداختن ردیف در کنار قافیه و حُسن هم‌نشینی آن‌ها برآمده‌است. برای مثال در غزل شماره بیست و چهار کتاب:

در همان صبحی که انسان‌ها به دنیا آمدندشانه‌ای لرزید، باران‌ها به دنیا آمدند
دیده وا کردیم دیدیم آسمان در چشم ماستچشم را بستیم مژگان‌ها به دنیا آمدند


ببینید شاعر با وجود وحدت فعل به اقتضای ردیف «به دنیا آمدند» و «ها» که الحاق قبل از فعل ردیف است، کاربری معنوی ردیف را مدیریت کرده‌است و در فضاهای مختلفی آزموده‌است. به دنیا آمدن «انسان‌ها»، «باران‌ها»، «مژگان‌ها» و «خیابان‌ها» از یک نوع نیست. در مصرع اول بیت اول، شاعر به سادگی از خلق نخستین انسان سخن می‌گوید. در مصرع بعدی همان بیت، لرزیدن شانه که می‌تواند دال بر گریستن و فراوانی آن باشد که باعث به دنیا آمدن باران شده‌است، یک تعبیر شاعرانه است. در بیت بعد از آن خلق یک تصویر ظریف، که دیده شدن مژگان‌ها در صورت روی هم گذاشتن چشم هاست و تعبیر آن به معنای به دنیا آمدن و خلق شدن مژگان‌، یک تصویر سازی پرقدرت است.[۵]

غزلی برای تبیین اندیشه‌ها

آخرین غزل کتاب «صبح بنارس» از غزل‌هایی است که شاعر در آن سعی در تبیین اندیشه‌ها و احساسات خود دارد. احساس و اندیشه در این غزل، همانند اغلب غزل‌های قزوه، اعتراض محور است و واژه‌ها با سرکشی پیش می‌روند. تغییر کاربری معنوی ردیف در بیت‌ها، از اتفاقات ظریف این غزل است که این گونه ظرافت‌ها در غزل‌های قزوه سابقه زیادی دارد. بهره‌گیری توأمان و همزمان شاعر از اِلِمان­های ملی و مذهبی در این غزل، اگر چه ظاهراً در سطح شعر رخ داده ولی در نگاهی ریزبینانه‌تر، ریشه در اندیشه شاعر دارد.[۵]

تحت هر شرایط، شاعری اجتماعی

علی‌رضا قزوه در خلوتِ انزوای خودش نتوانسته جامعه را فراموش کند. در بیشتر شعر‌ها، آرمان‌های اجتماعی با این جهانِ عرفانی ممزوج شده‌اند، اما هنوز هم شعرهایی وجود دارند که کاملاً اجتماعی یا کاملاً عرفانی‌اند. مثلاً غزل اجتماعی:

کهنه صرافان دنیا از تصرف می‌خورنداز عدالت می‌نویسند٬ از تخلف می‌خورند


که سرانجام به چنین منزلی می‌رسد:

آخر این قصه را من جور دیگر دیده‌امگرگ‌ها را هم برادرهای یوسف می‌خورند!


یا غزلِ تماماً عرفانیِ:

ز کشته‌ات چو بپرسد یقول انک آتیهزار دجله به قربان تشنگان فراتی

که در فرجام، شاعر داستان و جان شیعی‌اش را به جهانِ هندوستانی‌اش پیوند می‌زند:

(با این توضیح که گجراتی‌ها از متعصب‌ترین هندو‌ها هستند)[۶]


دوباره زلف بیفشان بخوان که عاشق و عطشاندود به سوی حسینیه هندوی گجراتی!

از دیگر ویژگی‌های این کتاب مانند دیگر اشعار قزوه، اعتراض است؛ قزوه همچنان جزء شاعرانی است که در بلندای قله شعر اعتراض امروز، ایستاده است:

[۱]
گاوان شکم سیر به دنبال چراینداز سفره‌ شان کم نکنی سیر و عدس را...
خواب است و خیال است و دروغ است و شلوغ استزنگوله تابوت هوس کرده جرس را
این وزوزشان از سر آن است که روزی
در خانه سیمرغ نشانند مگس را
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌(ص ۴۷ و ۴۸)

بیت‌های بالا تنها نمونه‌هایی از شعرهای بسیار فراوان قزوه است که لحنی اعتراضی دارند. با این وجود طبع این شاعر باز هم روان و شیوا است و عبارت‌های زیبا و همه فهم در آن موج می‌زند. از سوی دیگر، در این کتاب شاید بیشتر از دیگر اشعار قزوه بتوان ردپای بیدل را دید، و تاثیر تصحیح و خواندن مداوم این شاعر پارسی گوی دیروز را، در شاعر پارسی زبان امروز حس کرد. مثل بیت زیر:

[۷]
نه پلکی می‌زند عقلم، نه راهی می‌رود هوشم
‌‌‌ ‌‌
چراغ خسته‌ای در انتهای شهر خاموشم
‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌(ص ۷)‌‌‌

ابیاتی از این دست زیاد هستند که تسلط قزوه به ادبیات کهن را نشان می‌دهند. این تسلط به او کمک می‌کنند به زبان امروز و برای فارسی زبانان امروز بسراید. ویژگی‌های اشعار قزوه در این کتاب بسیار متنوع است و می‌توان درباره مضمون‌های متفاوت در صبح بنارس سخن گفت و نوشت.

اما بارزترین مشخصه اشعار او در این کتاب، این است که او باز هم نشان می‌دهد و فریاد می‌زند که شاعر انقلاب است، پس از گذشت‌ سال‌ها باز هم برای انقلاب و از انقلاب می‌سراید و از این پس نیز خواهد سرود. مصداق بارز این اندیشه در سراسر کتاب تجلی کرده است و این اندیشه را به وضوح می‌توانیم در شعر انقلاب «فروش» ببینیم:

سلام بر همه الا به قلب مغلوبانسلام بر همه الا به انقلاب‌فروش
شما که خون دل خلق را پیاله شدیدشرور شهر شمایید یا شراب فروش؟

[۷]

تقدیم جایزه کتاب به محسن پزشکیان

شاعر «صبح بنارس» را به مرحوم پزشکیان تقدیم کرده و چهارم مهر ۱۳۹۱ در پستی از وبلاگ خود نوشته است:

جوایز و افتخارات

نشست‌های برگزار شده درباره اثر

نشست شعرخوانی کتاب. لرستان. ۱۳۹۶
  •  نشست نقد و بررسی کتاب «صبح بنارس» در تهران در سال ۱۳۹۲. این نشست با حضور چند تن از اهالی شعر و منتقدان بدون حضور نویسنده در غرفه «دیدار» نمایشگاه کتاب برگزار شد.[۱۰]
  • مراسم رونمایی کتاب «صبح بنارس» در تهران در سال ۱۳۹۱. این مراسم با حضور علی‌رضا قزوه، شاعراثر و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در بخش غرفه یاس بیست و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.[۱۱]
  • نشست تخصصی کتاب‌خوان شعر در لرستان در سال ۱۳۹۶. این نشست با حضور علی جهان‌آرا مدیرکل کتابخانه‌های عمومی لرستان و جمعی از شاعران، کتابداران، فعالان حوزه کتاب، اهالی فرهنگ و اصحاب رسانه با همکاری موسسه فرهنگی شهر ادب» برگزار شد.[۱۲]

اظهارنظرها درباره اثر

اسماعیل امینی؛ شاعر، نویسنده و پژوهشگر

بهترین اشعار طنزآمیز فارسی در صبح بنارس

احمد نادمی؛ منتقد ادبی

بالا بردن توقع مخاطب از اثر

مصطفی علیپور؛ شاعر و منتقد

نگاهی‌ اسطوره‌ای به جهان

زکریا اخلاقی؛ شاعر

اشعار اندیشه محور در صبح بنارس

جواد شیخ الاسلامی؛ شاعر و منتقد ادبی

صبح بوده که بنارس بوده

‌بلرام شکلا؛ شاعر پارسی‌زبان و رایزن فرهنگی هند در ایران

به دلم نشست و آن را ترجمه کردم

برشی از متن

السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ماما به دنبال تو می‌گردیم و تو دنبال ما
ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گمرؤیت این ماه یعنی نامه اعمال ما
خاصه این شب‌ها که ابر و باد و باران با من استخاصه این شب‌ها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شب‌های قدرکاش حَوِل حالَنایی‌تر شود احوال ما
این سحرها در زلال ربنا گم می‌شویماین سحرها آسمان گم می‌شود در بال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیمماه با پای خودش آمد به استقبال ما
گوشه چشمی به ما بنمای ای ابروهلالتا همه خورشید گردد روزی امسال ما

مشخصات کتاب‌شناختی

«صبح بنارس» مجموعه‌ شعری از علی‌رضا غزوه است که  اولین­‌بار توسط نشر سلمان پاک در ۱۵۸ صفحه با قطع رقعی و جلد شومیز در سال ۱۳۹۱ چاپ شده‌است. این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب  نیز در سال ۱۳۹۲، در ۱۵۸ صفحه قطع رقعی با جلد شومیز در تهران به چاپ رسید. چاپ سوم این اثر سال ۱۳۹۲ روانه بازار شد.

نسخه الکترونیکی این کتاب در اپلیکیشن فیدیبو دردسترس است.

نوا، نما و نگاه

منابع و ماخذ

  1. پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ «شاعری سوار بر قطار غزل در تونل خنده‌ها و گریه‌های هفتاد و دو ملت». شهرستان ادب. ۱۲ تیر ۱۳۹۲
  2. پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ «استعمار انگلیس نبود «فارسی» زبان اول دنیا بود؛ پادشاهان هند به فارسی شعر می‌گفتند». سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. ۱۴ آذر ۱۴۰۳
  3. «علیرضا قزوه». تابناک. بی­تا. دریافت شده در ۱۹ دی ۱۴۰۳
  4. پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ «علیرضا قزوه: فارسی در روسیه جدی گرفته می شود؟| واکنش به توئیت فارسی رئیس جمهور هند». همشهری. ۷ شهریور ۱۴۰۲
  5. پرش به بالا به: ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ «معرفی کتاب/ «صبح بنارس»؛ شعرهای زیبای علیرضا قزوه».  آخرین خبر. ۶ تیر ۱۳۹۴
  6. ««صبح بنارس»؛ شعرهایی عرفانی که از شاعری اجتماعی خواندنی شده است». خبرگزاری تسنیم. ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
  7. پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام :02 وارد نشده است
  8. «یازدهمین جشنواره قلم زرین برگزیدگان خود را شناخت». خبرگزاری ایبنا. ۱۶ تیر ۱۳۹۲
  9. «قزوه جایزه کتاب فصل را به محسن پزشکیان اهدا کرد». ایبنا. ۵ مهر ۱۳۹۱
  10. پرش به بالا به: ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ «صبح بنارس در غیاب شاعر نقد شد». نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران. ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲
  11. «رونمایی از صبح بنارس و چمدان­‌های قدیمی دو اثر جدید علی رضا قزوه». شهرستان ادب. ۱۸ شهریور ۱۳۹۱
  12. «نشست کتاب‌خوان تخصصی شعر در خرم‌آباد برگزار شد». نهاد کتاب­خانه­‌های عمومی کشور.  ۲۵ دی ۱۳۹۶
  13. «صبح بنارس، پیشنهاد زکریا اخلاقی برای مطالعه». شهرستان ادب. ۳ بهمن ۱۳۹۳
  14. «عکس یادگاری با یک کتاب شعر». شهرستان ادب. ۱ بهمن ۱۳۹۱. دریافت شده در ۱۹ دی ۱۴۰۳
  15. «جای قزوه از غزه بگویید». ایکنا. ۲۹ مهر ۱۴۰۲