حسن حبیبی: تفاوت میان نسخهها
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|شریک زندگی = | |شریک زندگی = | ||
|فرزندان = آزاده حبیبی | |فرزندان = آزاده حبیبی | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات = "حقوق" و "ادبیات"(کارشناسی){{سخ}}"جامعهشناسی با گرایش حقوق"(دکتری){{سخ}} | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = "دانشگاه تهران"، "دانشگاه سوربون پاریس" | ||
|حوزه = حوزه علمیه(نوجوانی) | |حوزه = حوزه علمیه(نوجوانی) | ||
|شاگرد = | |شاگرد = | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
"'حسن ابراهیم حبیبی"'، مشهور به حسن حبیبی؛ ادیب، سیاستمدار، نویسنده، شاعر، مترجم، حقوقدان، جامعهشناس و دولتمرد ایرانی است. | |||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
این مرد نامآشنا، از سیاستمداران و روشنفکران مخالف رژیم پهلوی بود. «معاون اول رئیس جمهور» سمتی است که سالیان سال همراه و دنبالهٔ نام حبیبی بود و هنوز بسیاری، از او با این نام یاد میکنند. چراکه حسن حبیبی اولین شخصی است که معاونت رئیس جمهور را در دو دولت هاشمی رفسنجانی و بعد از آن در دولت نخست محمد خاتمی، به مدت ۱۲ سال در اختیار داشت.{{سخ}} | این مرد نامآشنا، از سیاستمداران و روشنفکران مخالف رژیم پهلوی بود. «معاون اول رئیس جمهور» سمتی است که سالیان سال همراه و دنبالهٔ نام حبیبی بود و هنوز بسیاری، از او با این نام یاد میکنند. چراکه حسن حبیبی اولین شخصی است که معاونت رئیس جمهور را در دو دولت هاشمی رفسنجانی و بعد از آن در دولت نخست محمد خاتمی، به مدت ۱۲ سال در اختیار داشت.{{سخ}} | ||
«مرد روی جلد [[گلآقا]]» چاشنی هر شماره این هفتهنامهٔ دوستداشتنی بود و همنسلهایشان گلآقا را با حبیبی و حبیبی را با گلآقا میشناختند. حبیبی از منظر گلآقا، نماد دولت بود و کاریکاتورهای او، بازگوکنندهٔ انتقادهایی طنزآلود به دولت آن زمان. کاریکاتورهایی که هیچوقت بازخورد منفی از جانب حبیبی، این مرد انتقادپذیر، نداشت. <ref name= | «مرد روی جلد [[گلآقا]]» چاشنی هر شماره این هفتهنامهٔ دوستداشتنی بود و همنسلهایشان گلآقا را با حبیبی و حبیبی را با گلآقا میشناختند. حبیبی از منظر گلآقا، نماد دولت بود و کاریکاتورهای او، بازگوکنندهٔ انتقادهایی طنزآلود به دولت آن زمان. کاریکاتورهایی که هیچوقت بازخورد منفی از جانب حبیبی، این مرد انتقادپذیر، نداشت. <ref name= "گلاقا">{{یادکرد وب|نشانی =https://www.asriran.com/fa/news/255161//|عنوان =دلمان برای حبیبی و کاریکاتورهایش تنگ میشود|ناشر= عصر ایران|تاریخ انتشار= ۱۳بهمن ۱۳۹۱|تاریخ بازبینی= ۱۵اسفند ۱۳۹۷}}</ref> {{سخ}} | ||
حسن حبیبی، ١٢ بهمنماه ١٣٥٧ با پرواز انقلاب همراه امام(ره) از پاریس به ایران آمد و ٣٤ سال بعد در همان روز دیده از جهان فروبست. در طول این ۳۴ سال سمتهای مهمی از جمله: عضویت در شورای انقلاب، وزیر فرهنگ و آموزش عالی دولت شورای انقلاب، عضو حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان، نماینده مردم تهران در مجلس اول، وزیر دادگستری دولت مهندس موسوی، عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال ٦٨، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده داشت.او همچنین ازجمله حقوقدانانی بود که پس از انقلاب، پیشنویس متن قانون اساسی ایران را تنظیم کرد. <ref name= | حسن حبیبی، ١٢ بهمنماه ١٣٥٧ با پرواز انقلاب همراه امام(ره) از پاریس به ایران آمد و ٣٤ سال بعد در همان روز دیده از جهان فروبست. در طول این ۳۴ سال سمتهای مهمی از جمله: عضویت در شورای انقلاب، وزیر فرهنگ و آموزش عالی دولت شورای انقلاب، عضو حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان، نماینده مردم تهران در مجلس اول، وزیر دادگستری دولت مهندس موسوی، عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال ٦٨، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده داشت.او همچنین ازجمله حقوقدانانی بود که پس از انقلاب، پیشنویس متن قانون اساسی ایران را تنظیم کرد. <ref name= "نگاهی به">{{یادکرد وب|نشانی = https://www.ghatreh.com/news/nn46103783//|عنوان = اخلاقمندی اهل علم و فرهنگ|ناشر= خبرگزاری دانشجویان ایران؛ ایسنا|تاریخ انشار= ۱۰بهمن ۱۳۹۷|تاریخ بازبینی= ۱۵اسفند ۱۳۹۷}}</ref>{{سخ}} | ||
حبیبی، در مسیر حفظ و احیای ادب و فرهنگ ایران نیز گامهای استواری نهاد. تأسیس بنیاد ایرانشناسی و بنیاد امیرکبیر، حفظ سر در باغ ملی، مرمت باغ نگارستان و احیای کاخ گلستان و بازگرداندن شاهنامه بایسنقری به کشور و تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی عناوینی از اقدامات فرهنگی ایشان است. <ref name= | حبیبی، در مسیر حفظ و احیای ادب و فرهنگ ایران نیز گامهای استواری نهاد. تأسیس بنیاد ایرانشناسی و بنیاد امیرکبیر، حفظ سر در باغ ملی، مرمت باغ نگارستان و احیای کاخ گلستان و بازگرداندن شاهنامه بایسنقری به کشور و تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی عناوینی از اقدامات فرهنگی ایشان است. <ref name= "خاطرات شفیقه">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.ettelaat.com/mobile/?p=114545&device=phone//|عنوان = از جنس مردم|ناشر= روزنامه اطلاعات|تاریخ انتشار= |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
===پای ثابت کنسرتهای موسیقی!=== | ===پای ثابت کنسرتهای موسیقی!=== | ||
موسیقی را خوب میشناخت و به خیلی از کنسرتها میرفت. کنسرتی نبود که او را دعوت کنند و نرود؛ جزء محالات بود. با آقای چکناواریان دوست بود و هر وقت به ایران میآمد، حتما او را میدید. هم موسیقی کلاسیک را میشناخت و هم موسیقی اصیل ایرانی و هم موسیقی فعلی را. راجع به شاهنامه نیز هر جا برنامه بود، میرفت؛ از این چیزها پرهیز نداشت. <ref name= | موسیقی را خوب میشناخت و به خیلی از کنسرتها میرفت. کنسرتی نبود که او را دعوت کنند و نرود؛ جزء محالات بود. با آقای چکناواریان دوست بود و هر وقت به ایران میآمد، حتما او را میدید. هم موسیقی کلاسیک را میشناخت و هم موسیقی اصیل ایرانی و هم موسیقی فعلی را. راجع به شاهنامه نیز هر جا برنامه بود، میرفت؛ از این چیزها پرهیز نداشت. <ref name= "خاطرات"/> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
همسر حبیبی میگوید: ۲۵ سال تمام مستأجر بودیم و اعتقادی به سکونت در خانه سازمانی نداشت. اگر با خودش روزنامهای به خانه میآورد، صبح فردا باید همراه خود به محل کار بازمیگرداند. ریاکارانه از خانه غذا نمیبرد، اما هزینه غذایش را پرداخت میکرد. | همسر حبیبی میگوید: ۲۵ سال تمام مستأجر بودیم و اعتقادی به سکونت در خانه سازمانی نداشت. اگر با خودش روزنامهای به خانه میآورد، صبح فردا باید همراه خود به محل کار بازمیگرداند. ریاکارانه از خانه غذا نمیبرد، اما هزینه غذایش را پرداخت میکرد. | ||
هیچ پساندازی نداشت تنها محل درآمدش حقوقی بود که از دولت دریافت میکرد. نه دلاری داشت و نه اندوختهای، آخرین موجودی حساب بانکیاش سه میلیون تومان بود. | هیچ پساندازی نداشت تنها محل درآمدش حقوقی بود که از دولت دریافت میکرد. نه دلاری داشت و نه اندوختهای، آخرین موجودی حساب بانکیاش سه میلیون تومان بود. | ||
هرآنچه در طول سالیان صدارتش به عنوان هدیه دریافت کرده بود به بنیاد امیرکبیر اهدا کرد تا در معرض مردم قرار گیرد. <ref name= | هرآنچه در طول سالیان صدارتش به عنوان هدیه دریافت کرده بود به بنیاد امیرکبیر اهدا کرد تا در معرض مردم قرار گیرد. <ref name= "خاطرات شفیقه"/> | ||
===دولتمردی که رمان میخواند=== | ===دولتمردی که رمان میخواند=== | ||
حبیبی [[کلیدر]] را به دقت خوانده بود و در این باره خاطرهای دارد: «یک بار [[محمود دولتآبادی]] آمد و گفت: شما که کار ما را نمیخوانید، گرفتار مسائل سیاسی هستید! من تمام موارد و ایرادهایی که مربوط به شخصیتهای رمان بود را برایش گفتم و بسیار تعجب کرد.» <ref name= | حبیبی [[کلیدر]] را به دقت خوانده بود و در این باره خاطرهای دارد: «یک بار [[محمود دولتآبادی]] آمد و گفت: شما که کار ما را نمیخوانید، گرفتار مسائل سیاسی هستید! من تمام موارد و ایرادهایی که مربوط به شخصیتهای رمان بود را برایش گفتم و بسیار تعجب کرد.» <ref name= "مرادی کرمانی"/> | ||
===مهمان سیگاری=== | ===مهمان سیگاری=== | ||
همسر حبیبی از میزبانی دکتر علی شریعتی در فرانسه میگوید: «دکتر شریعتی قبل از فوت پیش ما آمدند و مدتی را در منزل ما، در جنوب فرانسه اقامت داشتند. ما یک خانه کوچک ٦٠ یا ٧٠ متری داشتیم ولی یک اتاق آن کتابخانه آقای دکتر بود که دکتر شریعتی همانجا میخوابید و همانجا نیز از کتابها استفاده میکرد. در این مدت شاهد سیگارکشیدن زیاد او بودیم، طوری که کبریت نداشت و سیگار را با سیگار روشن میکرد!» <ref name= | همسر حبیبی از میزبانی دکتر علی شریعتی در فرانسه میگوید: «دکتر شریعتی قبل از فوت پیش ما آمدند و مدتی را در منزل ما، در جنوب فرانسه اقامت داشتند. ما یک خانه کوچک ٦٠ یا ٧٠ متری داشتیم ولی یک اتاق آن کتابخانه آقای دکتر بود که دکتر شریعتی همانجا میخوابید و همانجا نیز از کتابها استفاده میکرد. در این مدت شاهد سیگارکشیدن زیاد او بودیم، طوری که کبریت نداشت و سیگار را با سیگار روشن میکرد!» <ref name= "خاطرات"/> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
===مشق علم و مشق کار؛ جوراببافی در کنار درس=== | ===مشق علم و مشق کار؛ جوراببافی در کنار درس=== | ||
حسن حبیبی در سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. کلاس اول و دوم دبستان را در یک سال خواند و در سالهای بعد در کنار درس مدرسه، درسهای دیگر را که در حوزههای علمیه معمول بود، بخصوص در تابستان نزد پدرش و یکی دو تن از مدرسان حوزهها فراگرفت. | حسن حبیبی در سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. کلاس اول و دوم دبستان را در یک سال خواند و در سالهای بعد در کنار درس مدرسه، درسهای دیگر را که در حوزههای علمیه معمول بود، بخصوص در تابستان نزد پدرش و یکی دو تن از مدرسان حوزهها فراگرفت. | ||
حبیبی نوجوان بود که پدرش ضمن تشویق به درس خواندن، از او خواست تا حرفهای نیز بیاموزد تا در صورت لزوم برای گذراندن زندگی خود کاری بلد باشد. از این رو قرار شد که جوراببافی یاد بگیرد و تابستانها به آن کار مشغول شود. از آنجا که مادر و پدرش جوراببافی میدانستند، یادگیری کار آسان بود، محل کار نیز خانه بود و برای تهیه نخ و رنگ کردن آنها و باز کردن کلافها، بافتن جورابها و به بازار بردن آنها و... باید کارهایی را میآموخت و اطلاعاتی بدست میآورد. این تجربه باعث گردید که از آغاز نوجوانی با محیط کار و برخی از انواع آن، روابط و برخی از دشواریها آشنا شود. <ref name= | حبیبی نوجوان بود که پدرش ضمن تشویق به درس خواندن، از او خواست تا حرفهای نیز بیاموزد تا در صورت لزوم برای گذراندن زندگی خود کاری بلد باشد. از این رو قرار شد که جوراببافی یاد بگیرد و تابستانها به آن کار مشغول شود. از آنجا که مادر و پدرش جوراببافی میدانستند، یادگیری کار آسان بود، محل کار نیز خانه بود و برای تهیه نخ و رنگ کردن آنها و باز کردن کلافها، بافتن جورابها و به بازار بردن آنها و... باید کارهایی را میآموخت و اطلاعاتی بدست میآورد. این تجربه باعث گردید که از آغاز نوجوانی با محیط کار و برخی از انواع آن، روابط و برخی از دشواریها آشنا شود. <ref name= "همشهری آنلاین">{{یادکرد وب|نشانی = http://www.hamshahrionline.ir/news/61783///|عنوان = زندگینامه حسن حبیبی|ناشر= نسخه اینترنتی روزنامه همشهری|تاریخ انتشار= ۶ شهریور ۱۳۸۷|تاریخ بازبینی= ۱۵اسفند ۱۳۹۷}}</ref> | ||
در حدود سال ۴۳ حبیبی و بنیصدر برای تحصیل در مقطع دکترا به پاریس آمدند... | در حدود سال ۴۳ حبیبی و بنیصدر برای تحصیل در مقطع دکترا به پاریس آمدند... | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
===دیدار یار=== | ===دیدار یار=== | ||
حبیبی جوان، در سالهای اولیه زندگیاش در پاریس، برای گروههای مختلف سیاسی در «خانهٔ ایران»، که در شهرک دانشگاهی پاریس بود، سخنرانی میکرد. در این نشستها، اقشار مختلفی حضور داشتند. روزی از روزهای سال ۵۰-۱۳۴۹، در جریان یکی از سخنرانیهایش با عنوان «مولوی، شاعر متعهد عصر خود»، برای نخستین بار، نگاهش به نگاه دختری افتاد که در انتهای سالن، ناگزیر از ازدحام جمعیت، ایستاده گوش میکرد. «شفیقه رهیده»، دختر ایرانی که در مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی که وابسته به دانشگاه سوربن بود، در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی مشغول تحصیل بود. اواسط سال ۱۳۵۰، کمتر از یک سال بعد از آن آشنایی، یکی شدند! <ref name= | حبیبی جوان، در سالهای اولیه زندگیاش در پاریس، برای گروههای مختلف سیاسی در «خانهٔ ایران»، که در شهرک دانشگاهی پاریس بود، سخنرانی میکرد. در این نشستها، اقشار مختلفی حضور داشتند. روزی از روزهای سال ۵۰-۱۳۴۹، در جریان یکی از سخنرانیهایش با عنوان «مولوی، شاعر متعهد عصر خود»، برای نخستین بار، نگاهش به نگاه دختری افتاد که در انتهای سالن، ناگزیر از ازدحام جمعیت، ایستاده گوش میکرد. «شفیقه رهیده»، دختر ایرانی که در مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی که وابسته به دانشگاه سوربن بود، در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی مشغول تحصیل بود. اواسط سال ۱۳۵۰، کمتر از یک سال بعد از آن آشنایی، یکی شدند! <ref name= "خاطرات">{{یادکرد وب|نشانی = https://www.isna.ir/news/95111207922////|عنوان = ناگفتههایی درباره حسن حبیبی به روایت همسرش|ناشر= خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا»|تاریخ انتشار= ۱۲ بهمن ۱۳۹۵|تاریخ بازبینی= ۱۸اسفند ۱۳۹۷}}</ref> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
===پیشنویس قانون اساسی=== | ===پیشنویس قانون اساسی=== | ||
در روزهای قبل انقلاب، وقتی که نفسهای حکومت شاه به شماره افتاده بود، مهمترین دغدغه امام خمینی(ره) در پاریس تهیه و تدوین یک قانون اساسی برای نظام نوپای بعد از انقلاب اسلامی بود. حسن حبیبی بر اساس مأموریتی که از جانب رهبر انقلاب داشت، نخستین یادداشتها را در قالب پیشنویس قانون اساسی جمعآوری کرد. <ref>{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =بهشتیسرشت | نام =محسن | نام خانوادگی۲ = صابر | نام۲ = حسین | عنوان= تاریخچه تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران | ژورنال = فصلنامه ژرفاپژوه| مکان = | دوره = دوم| شماره =۲و۳ | سال =۱۳۹۴-۱۳۹۳ |ص= ۳۷}}</ref> | در روزهای قبل انقلاب، وقتی که نفسهای حکومت شاه به شماره افتاده بود، مهمترین دغدغه امام خمینی(ره) در پاریس تهیه و تدوین یک قانون اساسی برای نظام نوپای بعد از انقلاب اسلامی بود. حسن حبیبی بر اساس مأموریتی که از جانب رهبر انقلاب داشت، نخستین یادداشتها را در قالب پیشنویس قانون اساسی جمعآوری کرد. <ref>{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =بهشتیسرشت | نام =محسن | نام خانوادگی۲ = صابر | نام۲ = حسین | عنوان= تاریخچه تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران | ژورنال = فصلنامه ژرفاپژوه| مکان = | دوره = دوم| شماره =۲و۳ | سال =۱۳۹۴-۱۳۹۳ |ص= ۳۷}}</ref> | ||
همسر حبیبی درباره تنظیم این پیشنویس میگوید: «دکتر حبیبی آن را در پاریس نوشته بود. او از ١٠ کتاب یا بیشتر استفاده کرده بود و بهعلاوه مشاوران دیگری هم بودند که همه خوانده و کم و زیاد کرده بودند. مهمتر از همه اینکه امام متن را میخواند، برخی چیزها را به آن اضافه یا برخی چیزها را حذف میکرد. متنی که چند حقوقدان نوشتند و براساس حقوق کشورهای مختلف تهیه شده که همه را تلفیق کردند، چیز خوبی بود که برای شروع یک جریان میتوانست بهترین روش باشد. ضمن اینکه حقوق همه افراد در آن دیده شده بود.» <ref name= | همسر حبیبی درباره تنظیم این پیشنویس میگوید: «دکتر حبیبی آن را در پاریس نوشته بود. او از ١٠ کتاب یا بیشتر استفاده کرده بود و بهعلاوه مشاوران دیگری هم بودند که همه خوانده و کم و زیاد کرده بودند. مهمتر از همه اینکه امام متن را میخواند، برخی چیزها را به آن اضافه یا برخی چیزها را حذف میکرد. متنی که چند حقوقدان نوشتند و براساس حقوق کشورهای مختلف تهیه شده که همه را تلفیق کردند، چیز خوبی بود که برای شروع یک جریان میتوانست بهترین روش باشد. ضمن اینکه حقوق همه افراد در آن دیده شده بود.» <ref name= "خاطرات"/> | ||
===ماجرای بازگشت [[شاهنامهٔ طهماسبی]] به ایران=== | ===ماجرای بازگشت [[شاهنامهٔ طهماسبی]] به ایران=== | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
====[[هوشنگ مرادی کرمانی]]==== | ====[[هوشنگ مرادی کرمانی]]==== | ||
آقای دکتر حبیبی نسبت به نویسندگان و هنرمندان عنایت خاصی داشت... تا جایی که من میدانم، از آن آدمهایی بود که دلش برای ایران و ایرانی میسوخت. وسعت دید بسیار بالایی داشت و خیلی پایبند این نبود که خودش چه اعتقادی دارد. به موقعیت فکری دیگران و آثاری که تولید میشد اهمیت میداد و آنها را دوست داشت و هم به موقع بحث میکرد. <ref name= | آقای دکتر حبیبی نسبت به نویسندگان و هنرمندان عنایت خاصی داشت... تا جایی که من میدانم، از آن آدمهایی بود که دلش برای ایران و ایرانی میسوخت. وسعت دید بسیار بالایی داشت و خیلی پایبند این نبود که خودش چه اعتقادی دارد. به موقعیت فکری دیگران و آثاری که تولید میشد اهمیت میداد و آنها را دوست داشت و هم به موقع بحث میکرد. <ref name= "مرادی کرمانی">{{پک|مرادی کرمانی|هوشنگ|۱۳۹۳|ک= زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر حسن حبیبی| «دولتمرد هنرمند»| ص=۹۹}}</ref> | ||
====[[محمدعلی موحد]]==== | ====[[محمدعلی موحد]]==== | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
زیباکلام از منظری دیگر، سیاستمداری حبیبی را اینگونه توصیف میکند: حسن حبیبی سیاستمداری بود که شاید اگر در عصر و فضا و مقطع تاریخی دیگری ظاهر میشد، عصر و فضایی که جامعه ایران کمی بیشتر پذیرای آدمهای وزینتر و عمیقتر میبود، بهتر میدرخشید. حسن حبیبی در شرایطی در سپهر سیاسی ایران ظاهر شد که جامعه ایران هیجانزده، تبآلود، توسعه نیافته و به شدت گرفتار عواطف و احساسات بود. چنین جامعهای کسی مثل حسن حبیبی را خیلی برنمیتافت.{{سخ}} | زیباکلام از منظری دیگر، سیاستمداری حبیبی را اینگونه توصیف میکند: حسن حبیبی سیاستمداری بود که شاید اگر در عصر و فضا و مقطع تاریخی دیگری ظاهر میشد، عصر و فضایی که جامعه ایران کمی بیشتر پذیرای آدمهای وزینتر و عمیقتر میبود، بهتر میدرخشید. حسن حبیبی در شرایطی در سپهر سیاسی ایران ظاهر شد که جامعه ایران هیجانزده، تبآلود، توسعه نیافته و به شدت گرفتار عواطف و احساسات بود. چنین جامعهای کسی مثل حسن حبیبی را خیلی برنمیتافت.{{سخ}} | ||
فضای انقلابی ایران پذیرای شخصی مثل مرحوم محمد منتظری، پسر آیتالله منتظری، بود که برای بردن «انقلابیون داوطلب» به لیبی، فرودگاه را قرق کرد. قهرمانان جامعه ما در آن دوران، چنین چهرههایی بودند. آدمی که صبور و بیسروصدا و بی جار و جنجال باشد ولی اعتقادات عمیق به اسلام و دموکراسی و لیبرالیسم داشته باشد و به انسجام جامعه بر اساس قانون اساسی و قانونمداری باور داشته باشد، خیلی نمیتوانست در جامعه ایران گل کند. مرحوم حسن حبیبی هم خیلی گل نکرد.{{سخ}} | فضای انقلابی ایران پذیرای شخصی مثل مرحوم محمد منتظری، پسر آیتالله منتظری، بود که برای بردن «انقلابیون داوطلب» به لیبی، فرودگاه را قرق کرد. قهرمانان جامعه ما در آن دوران، چنین چهرههایی بودند. آدمی که صبور و بیسروصدا و بی جار و جنجال باشد ولی اعتقادات عمیق به اسلام و دموکراسی و لیبرالیسم داشته باشد و به انسجام جامعه بر اساس قانون اساسی و قانونمداری باور داشته باشد، خیلی نمیتوانست در جامعه ایران گل کند. مرحوم حسن حبیبی هم خیلی گل نکرد.{{سخ}} | ||
از سوی دیگر حسن حبیبی یک تکنوکرات به معنای دقیق کلمه هم نبود. او بیشتر به درد کارهای عمیق و زیربنایی فکری و فرهنگی میخورد. به عنوان مثال، در دوران انقلاب که صادق قطبزاده، دکتر ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنیصدر و دیگران در نوفل لوشاتو در اطراف امام بودند و همه به دنبال پیش بردن امور روزمره انقلاب و برنامهریزی قیام بودند، حسن حبیبی به فکر تدوین قانون اساسی آینده ایران بود. این مثال به بهترین وجه از شخصیت مرحوم دکتر حسن حبیبی پرده برمیدارد و نشان میدهد که او بیشتر به مسائل عمیقتر، بی سر و صداتر و کم هیجانتر میاندیشید و فکر میکرد. <ref name= | از سوی دیگر حسن حبیبی یک تکنوکرات به معنای دقیق کلمه هم نبود. او بیشتر به درد کارهای عمیق و زیربنایی فکری و فرهنگی میخورد. به عنوان مثال، در دوران انقلاب که صادق قطبزاده، دکتر ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنیصدر و دیگران در نوفل لوشاتو در اطراف امام بودند و همه به دنبال پیش بردن امور روزمره انقلاب و برنامهریزی قیام بودند، حسن حبیبی به فکر تدوین قانون اساسی آینده ایران بود. این مثال به بهترین وجه از شخصیت مرحوم دکتر حسن حبیبی پرده برمیدارد و نشان میدهد که او بیشتر به مسائل عمیقتر، بی سر و صداتر و کم هیجانتر میاندیشید و فکر میکرد. <ref name= "عصرایران">{{یادکرد وب|نشانی = http://https://www.asriran.com/fa/news/255178//|عنوان= حسن حبیبی خنثی بود یا عاقل؟|ناشر= عصر ایران|تاریخ انتشار= ۱۴بهمن ۱۳۹۱|تاریخ بازبینی= ۱۸اسفند ۱۳۹۷}}</ref> | ||
[[پرونده:Rahbar.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|عیادت رهبر انقلاب از دکتر حسن حبیبی در منزل وی]] | [[پرونده:Rahbar.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|عیادت رهبر انقلاب از دکتر حسن حبیبی در منزل وی]] | ||
====[[سید علی خامنهای]]==== | ====[[سید علی خامنهای]]==== | ||
در متن پیام رهبر انقلاب که در پی درگذشت حبیبی صادر شد، از او چنین یاد میشود: «با دریغ و تأسف خبر درگذشت «یار دیرین انقلاب» و «دانشمند متعهد» مرحوم مغفور آقای دکتر حسن حبیبی رحمةاللهعلیه را دریافت کردم.ایشان مؤمنی صادق و پارسا و خدوم بود. تاریخچه خدمات وی به نظام جمهوری اسلامی از پیش از انقلاب و بههنگام تدوین پیشنویس قانون اساسی آغاز شده و در طول سالهای متمادی در عضویت شورای انقلاب و سپس بر عهده گرفتن مسئولیتهای بزرگ دیگر ادامه یافته است. بیماری جانکاه و طولانی وی، صبر و تسلیم و توکل او را نیز بر فهرست مزایای شخصیتی وی افزود...» <ref name= | در متن پیام رهبر انقلاب که در پی درگذشت حبیبی صادر شد، از او چنین یاد میشود: «با دریغ و تأسف خبر درگذشت «یار دیرین انقلاب» و «دانشمند متعهد» مرحوم مغفور آقای دکتر حسن حبیبی رحمةاللهعلیه را دریافت کردم.ایشان مؤمنی صادق و پارسا و خدوم بود. تاریخچه خدمات وی به نظام جمهوری اسلامی از پیش از انقلاب و بههنگام تدوین پیشنویس قانون اساسی آغاز شده و در طول سالهای متمادی در عضویت شورای انقلاب و سپس بر عهده گرفتن مسئولیتهای بزرگ دیگر ادامه یافته است. بیماری جانکاه و طولانی وی، صبر و تسلیم و توکل او را نیز بر فهرست مزایای شخصیتی وی افزود...» <ref name= "رهبر">{{یادکرد وب|نشانی = http://www.leader.ir/fa/content/10283/leader.ir//|عنوان = پیام تسلیت سید علی خامنهای|ناشر= پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری|تاریخ انتشار= ۱۲بهمن ۱۳۹۱|تاریخ بازبینی= ۱۵اسفند ۱۳۹۷}}</ref> | ||
===سمتها و عناوین=== | ===سمتها و عناوین=== | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۳: | ||
* مدال دانشگاه دولتی تفلیس (گرجستان) | * مدال دانشگاه دولتی تفلیس (گرجستان) | ||
* دکتری افتخاری آکادمی علوم ارمنستان | * دکتری افتخاری آکادمی علوم ارمنستان | ||
* دکتری افتخاری دانشگاه دولتی تاجیکستان<ref name= | * دکتری افتخاری دانشگاه دولتی تاجیکستان<ref name= "مُهر مِهر">{{یادکرد وب|نشانی =http://apll.ir/1397/02/22//|عنوان= یادی از ادیب اخلاقمدار|ناشر= فرهنگستان زبان و ادب فارسی|تاریخ انشار= ۱۲بهمن ۱۳۹۶|تاریخ بازبینی= ۱۵اسفند ۱۳۹۷}}</ref> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۱
حسن حبیبی | ||||
---|---|---|---|---|
نام اصلی | حسن ابراهیم حبیبی | |||
زمینهٔ کاری | سیاست، نویسندگی، شعر، حقوق، جامعهشناسی، ایرانشناسی | |||
زادروز | ۱۵اسفند۱۳۱۵ تهران | |||
پدر و مادر | باقر و فاطمه | |||
مرگ | ۱۲بهمن۱۳۹۱ تهران | |||
محل زندگی | تهران | |||
علت مرگ | نارسایی قلبی و جراحی معده | |||
جایگاه خاکسپاری | تهران(مرقد امام خمینی (ره)) | |||
بنیانگذار | بنیاد ایرانشناسی تهران | |||
کتابها | یک حرف از هزاران، دیالکتیک و روششناسی و... | |||
تخلص | بندهٔ خدا | |||
همسر(ها) | شفیقه رهیده | |||
فرزندان | آزاده حبیبی | |||
مدرک تحصیلی | "حقوق" و "ادبیات"(کارشناسی) "جامعهشناسی با گرایش حقوق"(دکتری) | |||
دانشگاه | "دانشگاه تهران"، "دانشگاه سوربون پاریس" | |||
حوزه | حوزه علمیه(نوجوانی) | |||
|
"'حسن ابراهیم حبیبی"'، مشهور به حسن حبیبی؛ ادیب، سیاستمدار، نویسنده، شاعر، مترجم، حقوقدان، جامعهشناس و دولتمرد ایرانی است.
این مرد نامآشنا، از سیاستمداران و روشنفکران مخالف رژیم پهلوی بود. «معاون اول رئیس جمهور» سمتی است که سالیان سال همراه و دنبالهٔ نام حبیبی بود و هنوز بسیاری، از او با این نام یاد میکنند. چراکه حسن حبیبی اولین شخصی است که معاونت رئیس جمهور را در دو دولت هاشمی رفسنجانی و بعد از آن در دولت نخست محمد خاتمی، به مدت ۱۲ سال در اختیار داشت.
«مرد روی جلد گلآقا» چاشنی هر شماره این هفتهنامهٔ دوستداشتنی بود و همنسلهایشان گلآقا را با حبیبی و حبیبی را با گلآقا میشناختند. حبیبی از منظر گلآقا، نماد دولت بود و کاریکاتورهای او، بازگوکنندهٔ انتقادهایی طنزآلود به دولت آن زمان. کاریکاتورهایی که هیچوقت بازخورد منفی از جانب حبیبی، این مرد انتقادپذیر، نداشت. [۱]
حسن حبیبی، ١٢ بهمنماه ١٣٥٧ با پرواز انقلاب همراه امام(ره) از پاریس به ایران آمد و ٣٤ سال بعد در همان روز دیده از جهان فروبست. در طول این ۳۴ سال سمتهای مهمی از جمله: عضویت در شورای انقلاب، وزیر فرهنگ و آموزش عالی دولت شورای انقلاب، عضو حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان، نماینده مردم تهران در مجلس اول، وزیر دادگستری دولت مهندس موسوی، عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال ٦٨، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده داشت.او همچنین ازجمله حقوقدانانی بود که پس از انقلاب، پیشنویس متن قانون اساسی ایران را تنظیم کرد. [۲]
حبیبی، در مسیر حفظ و احیای ادب و فرهنگ ایران نیز گامهای استواری نهاد. تأسیس بنیاد ایرانشناسی و بنیاد امیرکبیر، حفظ سر در باغ ملی، مرمت باغ نگارستان و احیای کاخ گلستان و بازگرداندن شاهنامه بایسنقری به کشور و تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی عناوینی از اقدامات فرهنگی ایشان است. [۳]
داستانک
نیم متر قانون!
احمد جلالی خاطره انتساب حبیبی به وزارت دادگستری را اینگونه نقل میکند: «حبیبی در جلسه رأی اعتمادش در مجلس، پنج وظیفهٔ مهم تعریف کرد که کمتر کسی تا آن زمان آن را اینطور فهمیده بود... روزی برای عرض تبریک به دفترش در خیابان پاستور رفتم و گفتم: حالا که چنین شرح وظایف جالبی برای وزیر دادگستری ارائه کردید، در عمل مثلا چه طرحی در سر دارید؟ پشت سرش یک قفسه کتاب بود که کتابهای قانون در طبقات آن چیده شده بود. گفت نگاه کن، ما بیشتر از دو متر کتاب قانون داریم که طی سالها روی هم انباشته شده و همه را گیج کرده؛ میخواهم ببینم آیا میشود این دو متر و نیم را بکنم نیم متر؟!» [۴]
پای ثابت کنسرتهای موسیقی!
موسیقی را خوب میشناخت و به خیلی از کنسرتها میرفت. کنسرتی نبود که او را دعوت کنند و نرود؛ جزء محالات بود. با آقای چکناواریان دوست بود و هر وقت به ایران میآمد، حتما او را میدید. هم موسیقی کلاسیک را میشناخت و هم موسیقی اصیل ایرانی و هم موسیقی فعلی را. راجع به شاهنامه نیز هر جا برنامه بود، میرفت؛ از این چیزها پرهیز نداشت. [۵]
نه دلاری، نه اندوختهای
همسر حبیبی میگوید: ۲۵ سال تمام مستأجر بودیم و اعتقادی به سکونت در خانه سازمانی نداشت. اگر با خودش روزنامهای به خانه میآورد، صبح فردا باید همراه خود به محل کار بازمیگرداند. ریاکارانه از خانه غذا نمیبرد، اما هزینه غذایش را پرداخت میکرد. هیچ پساندازی نداشت تنها محل درآمدش حقوقی بود که از دولت دریافت میکرد. نه دلاری داشت و نه اندوختهای، آخرین موجودی حساب بانکیاش سه میلیون تومان بود. هرآنچه در طول سالیان صدارتش به عنوان هدیه دریافت کرده بود به بنیاد امیرکبیر اهدا کرد تا در معرض مردم قرار گیرد. [۳]
دولتمردی که رمان میخواند
حبیبی کلیدر را به دقت خوانده بود و در این باره خاطرهای دارد: «یک بار محمود دولتآبادی آمد و گفت: شما که کار ما را نمیخوانید، گرفتار مسائل سیاسی هستید! من تمام موارد و ایرادهایی که مربوط به شخصیتهای رمان بود را برایش گفتم و بسیار تعجب کرد.» [۶]
مهمان سیگاری
همسر حبیبی از میزبانی دکتر علی شریعتی در فرانسه میگوید: «دکتر شریعتی قبل از فوت پیش ما آمدند و مدتی را در منزل ما، در جنوب فرانسه اقامت داشتند. ما یک خانه کوچک ٦٠ یا ٧٠ متری داشتیم ولی یک اتاق آن کتابخانه آقای دکتر بود که دکتر شریعتی همانجا میخوابید و همانجا نیز از کتابها استفاده میکرد. در این مدت شاهد سیگارکشیدن زیاد او بودیم، طوری که کبریت نداشت و سیگار را با سیگار روشن میکرد!» [۵]
زندگی و تراث
سوانح عمر
مشق علم و مشق کار؛ جوراببافی در کنار درس
حسن حبیبی در سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. کلاس اول و دوم دبستان را در یک سال خواند و در سالهای بعد در کنار درس مدرسه، درسهای دیگر را که در حوزههای علمیه معمول بود، بخصوص در تابستان نزد پدرش و یکی دو تن از مدرسان حوزهها فراگرفت. حبیبی نوجوان بود که پدرش ضمن تشویق به درس خواندن، از او خواست تا حرفهای نیز بیاموزد تا در صورت لزوم برای گذراندن زندگی خود کاری بلد باشد. از این رو قرار شد که جوراببافی یاد بگیرد و تابستانها به آن کار مشغول شود. از آنجا که مادر و پدرش جوراببافی میدانستند، یادگیری کار آسان بود، محل کار نیز خانه بود و برای تهیه نخ و رنگ کردن آنها و باز کردن کلافها، بافتن جورابها و به بازار بردن آنها و... باید کارهایی را میآموخت و اطلاعاتی بدست میآورد. این تجربه باعث گردید که از آغاز نوجوانی با محیط کار و برخی از انواع آن، روابط و برخی از دشواریها آشنا شود. [۷]
در حدود سال ۴۳ حبیبی و بنیصدر برای تحصیل در مقطع دکترا به پاریس آمدند...
دیدار یار
حبیبی جوان، در سالهای اولیه زندگیاش در پاریس، برای گروههای مختلف سیاسی در «خانهٔ ایران»، که در شهرک دانشگاهی پاریس بود، سخنرانی میکرد. در این نشستها، اقشار مختلفی حضور داشتند. روزی از روزهای سال ۵۰-۱۳۴۹، در جریان یکی از سخنرانیهایش با عنوان «مولوی، شاعر متعهد عصر خود»، برای نخستین بار، نگاهش به نگاه دختری افتاد که در انتهای سالن، ناگزیر از ازدحام جمعیت، ایستاده گوش میکرد. «شفیقه رهیده»، دختر ایرانی که در مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی که وابسته به دانشگاه سوربن بود، در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی مشغول تحصیل بود. اواسط سال ۱۳۵۰، کمتر از یک سال بعد از آن آشنایی، یکی شدند! [۵]
زمینهٔ فعالیت
پیشنویس قانون اساسی
در روزهای قبل انقلاب، وقتی که نفسهای حکومت شاه به شماره افتاده بود، مهمترین دغدغه امام خمینی(ره) در پاریس تهیه و تدوین یک قانون اساسی برای نظام نوپای بعد از انقلاب اسلامی بود. حسن حبیبی بر اساس مأموریتی که از جانب رهبر انقلاب داشت، نخستین یادداشتها را در قالب پیشنویس قانون اساسی جمعآوری کرد. [۸] همسر حبیبی درباره تنظیم این پیشنویس میگوید: «دکتر حبیبی آن را در پاریس نوشته بود. او از ١٠ کتاب یا بیشتر استفاده کرده بود و بهعلاوه مشاوران دیگری هم بودند که همه خوانده و کم و زیاد کرده بودند. مهمتر از همه اینکه امام متن را میخواند، برخی چیزها را به آن اضافه یا برخی چیزها را حذف میکرد. متنی که چند حقوقدان نوشتند و براساس حقوق کشورهای مختلف تهیه شده که همه را تلفیق کردند، چیز خوبی بود که برای شروع یک جریان میتوانست بهترین روش باشد. ضمن اینکه حقوق همه افراد در آن دیده شده بود.» [۵]
ماجرای بازگشت شاهنامهٔ طهماسبی به ایران
«شاهنامهٔ شاه طهماسبی به ایران بازگشت!» خبر داغ و ناگهانی که در سال .... از قول معاون اول رئیس جمهور، آقای حسن حبیبی، نقل شد و تیتر اول روزنامهها را به خود اختصاص داد.
از نگاه دیگران
هوشنگ مرادی کرمانی
آقای دکتر حبیبی نسبت به نویسندگان و هنرمندان عنایت خاصی داشت... تا جایی که من میدانم، از آن آدمهایی بود که دلش برای ایران و ایرانی میسوخت. وسعت دید بسیار بالایی داشت و خیلی پایبند این نبود که خودش چه اعتقادی دارد. به موقعیت فکری دیگران و آثاری که تولید میشد اهمیت میداد و آنها را دوست داشت و هم به موقع بحث میکرد. [۶]
محمدعلی موحد
مرحوم حبیبی از زمرهٔ آن نوادر بود که دوران تصدی خود را در جو پرتلاطم انقلاب با نیکنامی و سربلندی به پایان برد و چون از کار دولت کناره گرفت، همهٔ ذخیرهٔ شور و نیرویی را که از طوفان حوادث مصون داشته بود، وقف فعالیت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد ایرانشناسی و بنیاد امیرکبیر کرد. [۹]
فتحالله مجتبایی
ایشان فرهنگمداری بود که سیاستمدار شده بود و خوشا به حال آن کشوری و ملتی که سیاستمدارانشان اول فرهنگمدار باشند... حبیبی یک «نیکمرد» بود و سی و چند سال در جریانهای پرفراز و نشیب سیاست این مملکت شرکت داشت. با نیکنامی زیست و با نیکنامی درگذشت. [۱۰]
صادق زیباکلام
زیباکلام از منظری دیگر، سیاستمداری حبیبی را اینگونه توصیف میکند: حسن حبیبی سیاستمداری بود که شاید اگر در عصر و فضا و مقطع تاریخی دیگری ظاهر میشد، عصر و فضایی که جامعه ایران کمی بیشتر پذیرای آدمهای وزینتر و عمیقتر میبود، بهتر میدرخشید. حسن حبیبی در شرایطی در سپهر سیاسی ایران ظاهر شد که جامعه ایران هیجانزده، تبآلود، توسعه نیافته و به شدت گرفتار عواطف و احساسات بود. چنین جامعهای کسی مثل حسن حبیبی را خیلی برنمیتافت.
فضای انقلابی ایران پذیرای شخصی مثل مرحوم محمد منتظری، پسر آیتالله منتظری، بود که برای بردن «انقلابیون داوطلب» به لیبی، فرودگاه را قرق کرد. قهرمانان جامعه ما در آن دوران، چنین چهرههایی بودند. آدمی که صبور و بیسروصدا و بی جار و جنجال باشد ولی اعتقادات عمیق به اسلام و دموکراسی و لیبرالیسم داشته باشد و به انسجام جامعه بر اساس قانون اساسی و قانونمداری باور داشته باشد، خیلی نمیتوانست در جامعه ایران گل کند. مرحوم حسن حبیبی هم خیلی گل نکرد.
از سوی دیگر حسن حبیبی یک تکنوکرات به معنای دقیق کلمه هم نبود. او بیشتر به درد کارهای عمیق و زیربنایی فکری و فرهنگی میخورد. به عنوان مثال، در دوران انقلاب که صادق قطبزاده، دکتر ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنیصدر و دیگران در نوفل لوشاتو در اطراف امام بودند و همه به دنبال پیش بردن امور روزمره انقلاب و برنامهریزی قیام بودند، حسن حبیبی به فکر تدوین قانون اساسی آینده ایران بود. این مثال به بهترین وجه از شخصیت مرحوم دکتر حسن حبیبی پرده برمیدارد و نشان میدهد که او بیشتر به مسائل عمیقتر، بی سر و صداتر و کم هیجانتر میاندیشید و فکر میکرد. [۱۱]
سید علی خامنهای
در متن پیام رهبر انقلاب که در پی درگذشت حبیبی صادر شد، از او چنین یاد میشود: «با دریغ و تأسف خبر درگذشت «یار دیرین انقلاب» و «دانشمند متعهد» مرحوم مغفور آقای دکتر حسن حبیبی رحمةاللهعلیه را دریافت کردم.ایشان مؤمنی صادق و پارسا و خدوم بود. تاریخچه خدمات وی به نظام جمهوری اسلامی از پیش از انقلاب و بههنگام تدوین پیشنویس قانون اساسی آغاز شده و در طول سالهای متمادی در عضویت شورای انقلاب و سپس بر عهده گرفتن مسئولیتهای بزرگ دیگر ادامه یافته است. بیماری جانکاه و طولانی وی، صبر و تسلیم و توکل او را نیز بر فهرست مزایای شخصیتی وی افزود...» [۱۲]
سمتها و عناوین
- وزیر فرهنگ و آموزش عالی
- نخستین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
- وزیر دادگستری
- معاون اول رئیسجمهوری
- عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
- عضو هیئتامنای فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران
- عضو هیئتامنای کتابخانه مجلس شورای اسلامی
- عضو کمیسیون ملّی یونسکو(ایران)
- عضو دیوان داوری(لاهه)
- مدیر گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
- رئیس بنیاد ایرانشناسی
بنیانگذاری
- مؤسس بنیاد ایرانشناسی تهران (۱۳۷۶) [۱۳]
- مؤسس بنیاد فرهنگی امیرکبیر (۱۳۷۶)
به نام و به یاد حبیبی
- ٰ بلوار حسن حبیبی (بلوار بینامی در بلوار شهیدحقانی تا اطراف کتابخانه ملی به نام دکتر حسن حبیبی نامگذاری شد.) [۱۴]
برخی از آثار
- دیالکتیک یا سیر جدالی و جامعهشناسی،۱۳۵۱؛
- افضلالجهاد،۱۳۵۱؛
- دیالکتیک و روششناسی،۱۳۵۲؛
- مبادی جامعهشناسی حقوقی،۱۳۵۲؛
- جبرهای اجتماعی و آزادی یا اختیار انسانی،۱۳۵۳؛
- یادی از یار و دیار،۱۳۵۵؛
- عهدین، قرآن و علم،۱۳۵۷؛
- اسلام و مسلمانان در روسیه، ۱۳۵۷؛
- دو سرچشمۀ اخلاق و دین، ۱۳۵۸؛
- اخلاق نظری و علم آداب، ۱۳۵۹؛
- تقسیم کار اجتماعی، ۱۳۵۹؛
- هنر جنگ، ۱۳۵۹؛
- خدا،۱۳۶۰؛
- جامعه، فرهنگ، سیاست، ۱۳۶۳؛
- اسلام و بحران عصر ما، ۱۳۶۳؛
- در آیینۀ حقوق: مناظری از حقوق بینالملل، حقوق تطبیقی و جامعهشناسی (تألیف و ترجمه)، ۱۳۶۷؛
- در جستوجوی ریشهها (تألیف و ترجمه)، ۱۳۷۳؛
- حسب حال یک دانشجوی کهنسال، ۱۳۷۶؛
- یک حرف از هزاران (۲جلد)، ۱۳۷۷-۱۳۸۰؛
- حقوق بینالمللی عمومی (۲جلد)، ۱۳۸۲.
جوایز و افتخارات
- نشان عالی استقلال (۱۳۷۶/۴/۲)
- دکتری افتخاری جامعهشناسی دانشگاه تهران (۱۳۷۶)
- استادی افتخاری دانشگاه دولتی ترکمن (ترکمنستان)
- استادی افتخاری دانشگاه علوم انسانی بیشکک (قرقیزستان)
- مدال دانشگاه دولتی تفلیس (گرجستان)
- دکتری افتخاری آکادمی علوم ارمنستان
- دکتری افتخاری دانشگاه دولتی تاجیکستان[۱۵]
نوا، نما، نگاه
گل آقا
اشعار
پانویس
- ↑ «دلمان برای حبیبی و کاریکاتورهایش تنگ میشود». عصر ایران، ۱۳بهمن ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «اخلاقمندی اهل علم و فرهنگ». خبرگزاری دانشجویان ایران؛ ایسنا. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «از جنس مردم». روزنامه اطلاعات.
- ↑ جلالی، احمد و ۱۳۹۳، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر حسن حبیبی، ۱۹۹.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ «ناگفتههایی درباره حسن حبیبی به روایت همسرش». خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا»، ۱۲ بهمن ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۸اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ مرادی کرمانی، هوشنگ و ۱۳۹۳، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر حسن حبیبی، ۹۹.
- ↑ «زندگینامه حسن حبیبی». نسخه اینترنتی روزنامه همشهری، ۶ شهریور ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ بهشتیسرشت، محسن و حسین صابر. «تاریخچه تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران». فصلنامه ژرفاپژوه دوم، ش. ۲و۳ (۱۳۹۴-۱۳۹۳): ۳۷.
- ↑ موحد، محمدعلی و ۱۳۹۳، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر حسن حبیبی، ۱۱۱.
- ↑ مجتبایی، فتحالله و ۱۳۹۳، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر حسن حبیبی، ۳۶.
- ↑ «حسن حبیبی خنثی بود یا عاقل؟». عصر ایران، ۱۴بهمن ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۸اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «پیام تسلیت سید علی خامنهای». پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، ۱۲بهمن ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «دربارهٔ بنیاد ایرانشناسی». بنیاد ایرانشناسی، ۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۷اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «بلوار حسن حبیبی». شورای اسلامی شهر تهران، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۶ اسفند ۱۳۹۷.
- ↑ «یادی از ادیب اخلاقمدار». فرهنگستان زبان و ادب فارسی. بازبینیشده در ۱۵اسفند ۱۳۹۷.