ملکان عذاب: تفاوت میان نسخهها
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) جز طراوت بارانی صفحهٔ ملکان غذاب را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به ملکان عذاب منتقل کرد |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''ملکان عذاب''' آخرین رمان از [[ابوتراب خسروى]] که برندۀ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزۀ جلال]] شد، توصیفی است از سه نسلِ یک خانواده که هرکدام راوى سرنوشت خود و دیگریاند. این رمان از سال۹۲تا۹۸ پنج نوبت و جمعاً بیش از ۵هراز نسخه چاپ شده است. | '''ملکان عذاب''' آخرین رمان از [[ابوتراب خسروى]] که برندۀ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزۀ جلال]] شد، توصیفی است از سه نسلِ یک خانواده که هرکدام راوى سرنوشت خود و دیگریاند. این رمان از سال۹۲تا۹۸ پنج نوبت و جمعاً بیش از ۵هراز نسخه چاپ شده است. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
«ملکان عذاب» در کنار «اسفار کاتبان» و «رود راوی» پایانبخش سهگانۀ ابوتراب خسروی است.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= فقیری|عنوان= نقد و بررسی رمان|ژورنال= گلستانه|سال= شهریور۱۳۹۲ | «ملکان عذاب» در کنار «اسفار کاتبان» و «رود راوی» پایانبخش سهگانۀ ابوتراب خسروی است.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= فقیری|عنوان= نقد و بررسی رمان|ژورنال= گلستانه|سال= شهریور۱۳۹۲|صفحات= ۶۷}}</ref> رمان از زبان زکریا آغاز میشود و با روایت سه شخصیت، هرکدام از زایۀ دید خود، ماجرا ادامه مییابد و در مکانهای مختلف پیش میرود. فضاسازی دقیق و دایرۀ گستردهای از واژگان متناسب با زبان هر شخصیت، ویژگیِ برجستۀ این اثر است. رمان خسروی که بهعقیدهٔ برخی صاحبنظران ادبی، داستانی است [[واقعگرا]] با رگههای [[واقعگرایی جادویی|رئالیسم جادویی]]، نقدی ریشهای از سوی [[محمدرضا سرشار]] به خود دیده است. وی اساساً آن را سبکی سبُک میداند که بهدور از چالش در فضای ادبی است. داوران بخش رمان و داستانبلندِ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزۀ ادبی جلال]] در سال۱۳۹۳، به ملکان عذاب همراهبا رقیبش، [[آهِ باشین]] جایزهای مشترک دادند و کتاب در سال۱۳۹۸ برای پنجمین بار روانهٔ بازار شد. | ||
==نخستین رویارویی با ملکان عذاب== | ==نخستین رویارویی با ملکان عذاب== | ||
===از چه قصه میکند=== | ===از چه قصه میکند=== | ||
زکریا فرزند ارشد خاتون بالاگداری است؛ اما نمیداند پدرش کیست و در جستوجوی همین راز، میپذیرد که نوشتن کتابی در شرححال پدربزرگش شیخاحمد را تمام کند. طی مسیر اتفاقهای عجیبی میافتد که تا آخر عمر درگیر یادداشتبرداری میشود و سرانجام به پسرش میسپارد تا... . | زکریا فرزند ارشد خاتون بالاگداری است؛ اما نمیداند پدرش کیست و در جستوجوی همین راز، میپذیرد که نوشتن کتابی در شرححال پدربزرگش شیخاحمد را تمام کند. طی مسیر اتفاقهای عجیبی میافتد که تا آخر عمر درگیر یادداشتبرداری میشود و سرانجام به پسرش میسپارد تا... . | ||
خط ۴۱: | خط ۳۹: | ||
===دلیل شهرت=== | ===دلیل شهرت=== | ||
* '''خانگاه'''، شاهد رخدادهای ریز و درشت این رمان است. مکانی که میان اقسام فضاهای انتخابی داستاننویسان، گزینشی است نسبتاً خاص، بیآنکه آشنازدا باشد. [[ابوتراب خسروی|خسروی]] از خلال روایت راویان، به گذشتۀ دور تاریخى و فرهنگی نقب میزند و کششی برای خواننده ایجاد میکند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.parsine.com/fa/news/117764/%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B0%D8%A7%D8%A8|عنوان= گفتوگو دربارهٔ رمان با پدیدآورش}}</ref> | * '''خانگاه'''، شاهد رخدادهای ریز و درشت این رمان است. مکانی که میان اقسام فضاهای انتخابی داستاننویسان، گزینشی است نسبتاً خاص، بیآنکه آشنازدا باشد. [[ابوتراب خسروی|خسروی]] از خلال روایت راویان، به گذشتۀ دور تاریخى و فرهنگی نقب میزند و کششی برای خواننده ایجاد میکند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.parsine.com/fa/news/117764/%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B0%D8%A7%D8%A8|عنوان= گفتوگو دربارهٔ رمان با پدیدآورش}}</ref> | ||
* دریافت جایزهٔ ادبی آنهم در نخستین سال انتشار، دلیل دیگری است که دنبالکنندگان آثار خسروی را به خواندن این اثر نیز مشتاقتر میکند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= | * دریافت جایزهٔ ادبی آنهم در نخستین سال انتشار، دلیل دیگری است که دنبالکنندگان آثار خسروی را به خواندن این اثر نیز مشتاقتر میکند.<ref name= ''جایزهٔ جلال''>{{یادکرد وب|نشانی= | ||
https://www.javanonline.ir/fa/news/688265/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D9%83%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85%D9%8A%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%8A%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84|عنوان= کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://jamejamonline.ir/online/1083882242810991349/%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C|عنوان= مضامین اشراقی در داستانهای ابوتراب خسروی}}</ref> | https://www.javanonline.ir/fa/news/688265/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D9%83%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85%D9%8A%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%8A%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84|عنوان= کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://jamejamonline.ir/online/1083882242810991349/%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C|عنوان= مضامین اشراقی در داستانهای ابوتراب خسروی}}</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۴۸: | ||
===چرا باید این کتاب را خواند=== | ===چرا باید این کتاب را خواند=== | ||
==باهمخوانی رمان== | ==باهمخوانی رمان برای آنانکه قبلاً خواندهاند== | ||
===داستان واگذاری امتیاز به «گمان»=== | ===داستان واگذاری امتیاز به «گمان»=== | ||
۳۱فروردین۱۳۹۴ بود که [[ابوتراب خسروی|خسروی]] از مشکلاتش با نشر «ثالث» دادسخن داد: | ۳۱فروردین۱۳۹۴ بود که [[ابوتراب خسروی|خسروی]] از مشکلاتش با نشر «ثالث» دادسخن داد: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۶: | ||
===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ||
با ورود پنجمین قشون دولت به خاتونآباد، رئیس قشون که از بیاحترامی خاتونآبادیها عصبانی شده آنها را تهدید میکند که خاک روستا را به توبره میکشد. بزرگان آبادی برای آرامکردنش رسم همیشگیشان، یعنی تقدیم دختری از اهالی روستا به رئیس قشون را پیش میکشند. قیصرو زن نوجوان بیوهای است که در زیبایی نظیر ندارد و این بار به اتاق احمد، رئیس قشون میرود. یک هفته بعد، موعد حرکت سربازان میرسد. مولای | با ورود پنجمین قشون دولت به خاتونآباد، رئیس قشون که از بیاحترامی خاتونآبادیها عصبانی شده آنها را تهدید میکند که خاک روستا را به توبره میکشد. بزرگان آبادی برای آرامکردنش رسم همیشگیشان، یعنی تقدیم دختری از اهالی روستا به رئیس قشون را پیش میکشند. قیصرو زن نوجوان بیوهای است که در زیبایی نظیر ندارد و این بار به اتاق احمد، رئیس قشون میرود. یک هفته بعد، موعد حرکت سربازان میرسد. مولای دِه، صیغۀ طلاق را جاری میکند و مدتی بعد مشخص میشود که قیصروی چهاردهساله از احمدشیخ باردار است. زکریا شرف بهدنیا میآید؛ ولی پدرش را نمیشناسد. او در عمارت خاننشین با ناپدریهای متعددی که همگی از خانها بودهاند زندگی مرفهی را میگذراند و سرانجام برای تحصیل به تهران میرود. زکریا پیش از سفر، قصۀ تولدش را میفهمد و کنجکاو میشود که پدر را ببیند. طولی نمیکشد که قاصدانی از طرف پدر، او را به ملاقات دعوت میکنند. پدری که دیگر آن مرد خوشگذران و ظالم نیست و در سیروسلوکی صوفیانه، اینک قطب حی خانقاه تجندیه در سمیرمسفلی و جانشین حضرت حبحمید است.{{سخ}}احمد، پسرش را ادامۀ وجود و حیات روح پدر میداند و از او میخواهد که زندگی گذشتهاش را در قالب کلمات نیز ادامه دهد و زکریا میپذیرد؛ اما درپی مرگ عجیب و وحشتناک پدر، پسر از خانقاه گریزان میشود. زکریا بعدها با خجسته نجومی، همکلاسیِ دوران دانشگاه، ازدواج میکند. وقایعی نیز بین خجسته و محمد مجد، دوست صمیمیِ زکریا اتفاق میافتد که برای فرزند زکریا و محمد یعنی شمس و حوریه درپسپرده است. شمس در یادداشتهای پدرش نشانهایی مییابد از ارتباط محمد مجد و اشرف تکش، مادر حوریه و قرارومدارهای مخفیانه بین این دو که فقط زکریا از آن باخبر است. درپی این کشف، بعد از سالها دوری بار دیگر با حوریه ملاقات میکند و ادامهٔ راهِ برآوردکردن خواستِ پدر را باهم میروند. | ||
===درک [[ابوتراب خسروی|خسروی]] از اماکن «ملکان عذاب»=== | ===درک [[ابوتراب خسروی|خسروی]] از اماکن «ملکان عذاب»=== | ||
خسروی که خود زادۀ شهرستان فسا در استان فارس است، ضمن تسلط بر جایجای رخدادهای رمان، بهخوبی توانسته هم با توصیف و نامبردن از پل صفا و باغ ارم (ص:۹۸) و هم با | خسروی که خود زادۀ شهرستان فسا در استان فارس است، ضمن تسلط بر جایجای رخدادهای رمان، بهخوبی توانسته هم با توصیف و نامبردن از پل صفا و باغ ارم (ص:۹۸) و هم با ساخت مکان در قالب فضاسازی، مخاطب را با خود، همراه سازد. بهگفتهٔ خودش: | ||
:«در خانههایی رشد کردهام که دیواربهدیوار خانقاه بوده و هر بار در دیدارهای خانوادگی، جدلهای متشرعان و درویشها را دیدهام. | :«در خانههایی رشد کردهام که دیواربهدیوار خانقاه بوده و هر بار در دیدارهای خانوادگی، جدلهای متشرعان و درویشها را دیدهام. مدعیام که خیلی بیشتر از «بورخس» به مسائل تصوف و عرفان ایرانی نزدیکم و از آبشخور اصلی آن تأثیر میگیرم. من در شهری زندگی میکنم که شاید دهها خانقاه دارد و شعار اجتماعی آن، شعارهای عارفانه و صوفیانه است.»<ref name= ''گفتههای خودش''>{{یادکرد وب|نشانی= https://fararu.com/fa/news/192745/%D9%87%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان= همهچیز از تاریکی شروع میشود}}</ref> | ||
===علت نامگذاری رمان=== | ===علت نامگذاری رمان=== | ||
زکریا بهنقل از پدر، روایت میکند که اولیای خانقاه بهدلایلی مریدان خود را در شکل و شمایل افساها به خلوت پدر میفرستند تا جلوی افشاکردن رازی را که در سینه دارد بگیرند. او در هشتادوچندسالگی همۀ حرفهای ناگفته را نوشته است؛ اما «مگر این ملکان درد، افساهای عذاب اجازه میدهند تا خوانده شود؟»(ص:۱۲۵) | زکریا بهنقل از پدر، روایت میکند که اولیای خانقاه بهدلایلی مریدان خود را در شکل و شمایل افساها به خلوت پدر میفرستند تا جلوی افشاکردن رازی را که در سینه دارد بگیرند. او در هشتادوچندسالگی همۀ حرفهای ناگفته را نوشته است؛ اما «مگر این ملکان درد، افساهای عذاب اجازه میدهند تا خوانده شود؟»(ص:۱۲۵) ملکان عذاب ممکن است سرشت ما باشند یا قاصدان و مأموران شیخ و ممکن است تازیانی باشند که خود را در هیئت درندگانی بر زکریا آشکار میکنند.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= فقیری|عنوان= نقد و بررسی رمان|ژورنال= گلستانه|سال= شهریور۱۳۹۲|شماره= ۱۲۶|صفحات= ۶۹}}</ref> | ||
ملکان عذاب ممکن است سرشت ما باشند یا قاصدان و مأموران شیخ و ممکن است تازیانی باشند که خود را در هیئت درندگانی بر زکریا آشکار میکنند.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= فقیری|عنوان= نقد و بررسی رمان|ژورنال= گلستانه|سال= شهریور۱۳۹۲|شماره= ۱۲۶|صفحات=۶۹}}</ref> | |||
===انتشار اثر اوّلین بار در کجا و چگونه؟!=== | |||
بهگفتۀ [[ابوتراب خسروی|خسروی]] نوشتن «ملکان عذاب» شش سال طول کشید و حدود چهار سال نیز در بایگانیِ ارشاد ماند تا مجوز بگیرد.<ref name= ''گفتوگو''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.parsine.com/000UdQ|عنوان= گفتوگو با پدیدآور ملکان عذاب}}</ref>{{سخ}} | |||
ملکان عذاب را نخستین بار نشر «ناکجا» ناشر الکترونیکی کتابهای فارسی در پاریس، بهسال۱۳۹۲(۲۰۱۲) منتشر کرد. سپس در همان سال نشر «ثالث» دست به چاپ آن زد. پس از بروز اختلاف بین خسروی و ناشر<ref name= ''نشر ملکان''/>، نویسنده حق چاپ و نشر تمام آثارش را به «گمان» واگذار کرد و این بار سهم چاپ رمان در ۱۳۹۴ به «گمان» رسید. همین انتشارات برای بار دومِ خودش و چهارمِ اثر، ۱۳۹۷ رمان را تجدیدچاپ کرد. «نیماژ» سومین نشر داخلی، ملکان عذاب است که در ۱۳۹۸ رمان را روانۀ بازار کرده و بدینترتیب جمعکل تیراژ این اثر تا نیمۀ سال۹۸ به بیش از ۵هزار نسخه رسیده است. | |||
===آشناییِ کوتاه با صاحب اثر=== | |||
[[ابوتراب خسروی]]، متولد فروردین۱۳۳۵ در شهرستان فسا از استان فارس است. او بهواسطه شغل پدر در شهرهای بسیاری زندگی کرده و بههمین سبب با فرهنگ جایجای ایران آشنا شده است. طی همین سفرها و اقامتش در اصفهان بود که شاگرد [[هوشنگ گلشیری]] شد. ابوتراب «هاویه» را در سال۱۳۷۰ منتشر کرد. اما اثری که نام او را بر سر زبانها انداخته مجموعهداستان «دیوان سومنات» است. داستان معروف «مرثیهای برای ژاله و قاتلش» در همین مجموعه چاپ شد. خسروی از آن دسته نویسندگانی است که بسیاری از آثارش جایزههای ادبی فراوان میگیرد. «اسفار کاتبان» برندهٔ جایزۀ مهرگان ادب۱۳۸۰، «رود راوی» برندهٔ جایزۀ هوشنگ گلشیری۱۳۸۳ یعنی چهارمین دوره و «وبران» برنده یازدهمین دورۀ همین جایزه شدند و سرانجام «ملکان عذاب» که ۱۳۹۳ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزۀ جلال]] را برد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://dastanshiraz.blogfa.com/post/5|عنوان= شیرازیها از هماستانیشان میگویند}}</ref> | |||
===تکنیکهای خسروی در ملکان عذاب=== | |||
====شیوهٔ روایت==== | |||
سیر رمان در سه خط روایی موازی پیش میرود که هر سه راوی، اول شخصاند و هر سه، شخصیت اصلی داستان. رمان را راویِ ناآشنایی شروع میکند که بعدها میفهمیم زکریاست. درواقع مخاطب ابتدا گیج و گنگ است. کمکم نویسنده دست خواننده را میگیرد و در شگفتی که ساخته است، شریک میکند.<ref name= ''تکینیکها''>{{یادکرد وب|نشانی= https://piadero.ir/post/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B0%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-1|عنوان= نقدی بر رمان «ملکان عذاب»}}</ref> | |||
====صورِخیال==== | |||
بهرهگیری از صورِخیال، باعث شده راویها بهکمک نماد، نشانه و کنایه، معانیِ پوشیده در متن را غیرمستقیم بیان کنند و به ارزش تصویرسازیهای دیداری و شنیداری، دست یابند؛ ازاینرو مخاطب نهایت لذت را از تکنیک [[ابوتراب خسروی|نویسنده]] میبرد. خواننده دچار شگفتی است. آن شگفتی ممکن است حتی ناشی از تناقضهای رفتار شخصیتها باشد.<ref name= ''تکینیکها''/> | |||
====جریان سیال ذهن==== | |||
از تکنیکهای کاربردی در داستانهای مدرن و پستمدرن، جریان سیال ذهن است که [[ابوتراب خسروی|خسروی]] بسیار از آن بهره میبرد. درهمریختگیِ ذهنیِ بعضی از شخصیتها حین روایت، ساختار زبانیِ رمان و استفاده از شیوهٔ برگشتبهگذشته، گذشتهای که در آن افکار و ادراک هرکدام از شخصیتها دربارهٔ محیط را بیان میکند و نیز اتفاقهایی که در ذهنشان پیش میآید. همهٔ این رفتوبرگشتها بدون ذرهای توجه به واقعیتهای گوناگون، گاهی با بههمریختن نحو و ترکیب کلام، در زبان روایت جاری میشود.<ref name= ''تکینیکها''/> | |||
====شخصیتپردازی==== | |||
[[ابوتراب خسروی]] برعکس بسیاری از نویسندگان همعصر خود، وجوه انسانی بعضی از شخصیتها را کاملاً سیاه نمیداند. او دقیقاً میداند در همین شخصیتها وجوه انسانیِ خوب هم نهفته است؛ یعنی خلاف کلاسیکنویسان که قهرمان را سفید نشان میدهد و ضدقهرمان را کاملاً سیاه، خسروی به شخصیت پدر که روح بد یا پلیدی دارد، ماهیتی میبخشد که از مظاهر انسانی بیبهره نیست.<ref name= ''تکینیکها''/> | |||
=== | ====واژه بهمثابهٔ شخصیت داستانی==== | ||
قالب پرتکرار شیوۀ نویسندگی داستانهای پیشین [[ابوتراب خسروی|خسروی]] مبتنیبر کتابت و کلمه است؛ اما در «ملکان عذاب» کلمه و عناصر کتابت، جان میگیرند. نویسنده باتوجهبه اهمیت پیوند میان کلمه و آفرینش، کوشیده تا بین نوشتن و آفرینش و اهمیت کتابت در خلق اثر پیوند برقرار کند.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= تحلیل ژرفساخت رمان و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده|ژورنال= زبان و ادبیات فارسی|سال= بهار و تابستان۱۳۹۵|صفحات= ۲۳۶}}</ref> | |||
===پیشینهٔ کتاب=== | ===پیشینهٔ کتاب=== | ||
===پیرنگ=== | ===پیرنگ=== | ||
===شخصیتپردازی=== | ===شخصیتپردازی=== | ||
===ویژگیهای مهم کتاب=== | ===ویژگیهای مهم کتاب=== | ||
=== | ====ویژگی رمان از زبان [[ابوتراب خسروی|نویسنده]]==== | ||
==== | {{گفتاورد تزیینی|ابوتراب خسروی در گفتوگو با شرق: | ||
==== | :خواستم که از امکانات فرهنگ مکتوب خود، استفاده کنم و نوعى رمان با تشخص ایرانى بنویسم. رمانى که در آن از نوعی زیباشناسى موجود در فرهنگمان استفاده کنم. این چند رمانی هم که نوشتهام با چنین هدفى بوده است. موفقبودن یا نبودنم مهم نیست؛ مهم این است که این نحوهٔ کار را بسط دهیم.<ref name= ''نشست''>{{یادکرد ژورنال|عنوان= نشستی با خسروی درباب ملکان عذاب|ژورنال= روزنامه شرق|سال= ۲۰خرداد۱۳۹۲|صفحات= ۷}}</ref><ref name= ''گفتوگو''/> | ||
:صادقانه بگویم علاقه دارم شرایطی را ایجاد کنم که طیف بیشتری از مخاطبان رمان را جذب کنم. البته در ملکان عذاب، فقط سعی کردم رمان بسط و توسعه بیشتری پیدا کند تا خوانندهای که کمتر با چنین رمانهایی روبهرو بوده، پس نزند و بخواند. اغلب رمانخوانهای ما رمانهایی را میخوانند که نخواهند فکر کنند، عادت به فکرکردن ندارند؛ بنابراین نوعی علائم راهنما در رمان گذاشتم.<ref name= ''گفتههای خودش''/>}} | |||
===الهام از شخصیتهای تاریخی=== | |||
{{گفتاورد تزیینی|بهگفتهٔ [[ابوتراب خسروی|خسروی]]: | |||
:نویسنده بیش از هر چیزی از واقعیتهای اطرافش استفاده میکند یا حتی از شخصیتهایی که در تاریخ شناخته و خودش با آنها زندگی کرده یا مشغلۀ ذهنیاش بودهاند. این شخصیتها یک پا در واقعیت و یک پا در تخیل دارند. گاهی نویسنده از خودش برای نوشتن وام میگیرد و خصوصیات و خلقیات خودش را تجربه میکند. درواقع هر تکه از وجودش را با این مشخصهها تجزیه و تحلیل میکند. اگر آدم نیکنفسی باشد آن نیکنفسی را در یکی از شخصیتهای داستان متجلی میسازد و اگر رذالتی در وجودش باشد آن را به یکی از آدمهای داستان میدهد. درواقع مسائل درونی خودش را با مصالح داستان بازسازی میکند تا شخصیتی را خلق کند. پس نویسنده هر کاری که بتواند میکند تا داستانش را بنویسد و طبیعتاً از وقایع تاریخی، اطرافیانش و... الهام میگیرد آنها را باهم ترکیب میکند و نهایتاً هدفش ایجاد حقیقتی است که میتواند ماورایی باشد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.khabaronline.ir/news/305889/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%84-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%81%DA%A9%D8%B1|عنوان= جدال یک نویسنده با خرافه و فرقهگرایی}}</ref>}} | |||
===گزارشی از فروش کتاب=== | ===گزارشی از فروش کتاب=== | ||
===گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر=== | ===گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر=== | ||
=== | |||
===اتفاقهای سیاسی و جریانهای اجتماعی زمان رمان=== | |||
سه روایت این کتاب در بازههای مختلف زمانی، اشارههای متعددی به جریانها و اتفاقهای سیاسیاجتماعی آن زمان دارد: | |||
* اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و حضور سربازان خارجی در شهر؛ زکریا: «در آن سالها هر بار که خیابانهای تهران را طی میکردم قشون خارجی را میدیدم که شهر را پرکرده بودند... سربازهای هندی و انگلیسی و آمریکایی یک طرف شهر پراکنده بودند و سربازان روسی طرف دیگر.» (ص:۸۵) | |||
* کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ و حوادث تاریخیِ آن دروان؛ «مأموران دولت کودتا قصد داشتند سرگرد سلیمی را که یک کمونیست دوآتیشه بود تیرباران کنند.» و اشارهٔ دیگر «خانم تکش با آنکه از خانوادۀ بزرگ زمینداران فارس بود ظاهراً بعد از آن قضایا دیگر نباید چیزی برایش مانده باشد که حتی یکیدو سال بعد از قضیۀ کودتا با تشویق و پشتیبانی سرگرد سلیمی مقداری از زمینها که ملکیتش برایش قطعی بود مابین رعیتها و عملهواکرههای پدرش تقسیم کرد.» (ص:۲۱۴) | |||
* بروز اختلاف میان گروههای عقیدتی و سیاسی، متفاوتبودن عقاید اعضای انجمن شفق شیراز، تعارض بین اشتراکمسلکیها، ملیخواههان و عربستیزها یا متشارعان و طرفداران اخوانالمسلمین. (ص:۲۹۴) | |||
* حضور و فعالیت حزب کمونیست در ایران؛ «فرار اشرف تکش از اعضای حزب کمونیست پس از کودتا به مناطق شمالی ایران و سپس خروج از کشور بهسمت مسکو... .» (ص: ۲۵۷) | |||
===نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب=== | ===نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب=== | ||
===اظهارنظرها=== | ===اظهارنظرها=== | ||
==== | ====حسین قسامی و وجوه سهگانهٔ تحلیل رمان==== | ||
==== | در پندار قسامی، برساختن فراروایتهایی که یک پا در سنت و یک پا در تجدد دارد وجه ممیز آثار [[ابوتراب خسروی|خسروی]] با دیگر نویسندگان است و نظاره در وضعیتی معلق، بهدور از داوری بر پیشرفت یا پسرفت خالق ملکان عذاب، سه نتیجه بهدست میدهد: | ||
==== | * زبان امکانی برای تحقق ساخت معنا | ||
==== | :عناصری چون لحن گفتار، شیوهٔ بیان، ساختار امری، پرسشی، اِخباری و... در جمله، خصوصیاتی تجربی نیستند؛ بلکه مشخصههای وجودیِ شخصیتهاست که در وضع هستیِ شخصیتها ریشه دارند و میتوان تمام شخصیتها را به چند شخصیت اصلی فروکاست. | ||
==== | * بازگشت جاودانه | ||
==== | |||
====تأثیرپذیرفته از==== | * خشونت | ||
====دیدگاه شرق در تحلیل اثر==== | |||
# ملکان عذاب، رمانی است که با سلسله روایاتی چندلایه و تودرتو و با ترکیبی هوشمندانه از وهم و تمثیل و معما ماجراهای خاندانی را از زبان پدر پسر و پدربزرگ، قصه میکند. فضاسازیهای چندبعدی و پرداخت به جزییات، متناسب با مقاصد کلی اثر، ذهن خواننده را به بازی میگیرد؛ اما خلاف ادعای [[ابوتراب خسروی|نویسنده]] مبنیبر خلق اثری متفاوت با صبغه پسامدرن، اساساً رویکرد او به مقولهٔ زبان و ادبیات، رویکردی سنتی و کلاسیک است و برداشت او از آنها صورتی کلیشهای و ابزاری دارد.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= رمان در بند قواعد، نگاهی به «ملکان عذاب»|ژورنال= روزنامه شرق|سال= ۱۲خرداد۱۳۹۳|صفحات= ۸}}</ref> | |||
# ملکان عذاب در اتصال این خردهروایتها به یکدیگر و نیز ایجاد نوعى حس تعلیق و انتظار در خواننده براى گرهگشایى از معماهایى که در دل متن تنیده، موفق است. چندلایهبودن اثر، در زبان و لحن نیز بروز میکند. نویسنده بهخوبی توانسته بخشى از ادبیات کهن را غیرمستقیم، جذب و درونى رمان خود کند. <ref name= ''نشست''/> | |||
# در ذم شبیهبه مدح، ابوتراب خسروى فقط خودش را تکرار میکند و شاید اهمیت آثارش در همین باشد. ''ملکان عذاب'' بازنویسىِ مجدد ''اسفار کاتبان'' و ''اسفار کاتبان'' بازنویسی ''مرثیهای برای ژاله و قاتلش'' و زنجیره تکرارپذیرى جهان داستانىِ ابوتراب را میتوان تا هرجا که خواندههای مخاطب فرضی وسعت دارد مدام پسوپیش کرد.<ref name= ''نشست''/> | |||
====[[محمدرضا سرشار]] و نقدش بر اثر==== | |||
بهتر است این کتاب را داستان [[واقعگرا]] با رگههای [[واقعگرایی جادویی|رئالیسم جادویی]] بنامیم. کسانی که این کتاب را [[فراواقعگرا|سورئال]] درنظر گرفتهاند اشتباه میکنند؛ چون سورئال صرفاً مربوط به ناخودآگاه آدمی است و منطق آن از واقعیتِ بیرونی تبعیت نمیکند، بلکه منطقی چون کابوس و خواب دارد... . «ملکان عذاب» رمان نیست، داستان بلند است؛ چون چندان انشعاب ندارد صرفاً داستانی است از خانوادهای... . تحول شخصیتهای اصلی این داستان قانعکننده نیست. این کتاب بهلحاظ زبانی هم بسیار ضعیف است... فکر میکنم در «ملکان عذاب» عنصر [[پیرنگ]] پررنگتر از بقیه عناصر داستانی است و به نظرم بهتر بود که این اثر قصهٔ منسجم و واحدی میداشت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.sarshar.org/archives/notes/post_1484.html|عنوان= نقدهای تند سرشار بر رمان}}</ref> | |||
====نعمت مرادی==== | |||
از زیرلایهٔ «ملکان عذاب» چنین فهم میکنیم که شاید [[ابوتراب خسروی|نویسنده]]، قصد خلق رمان تاریخی نداشته؛ بلکه به دنبال طرح سؤالی بزرگتر در ذهن مخاطب است درباب هستیشناسی. شکهای فلسفی درخلال بیان راویان و روند بینامتنیبودن داستان، یعنی شکلگیریِ معنایی در دل روایت، دگردیسی متنی و اینکه روایت اصلی در میان روایتهایی دیگر است که هرکدام نیز در خود، روایتهای دیگری دارند همهٔ این چفتوبست و درهم تنیدهشدنها تاجایی پیش میرود که متن اصلی با خردهروایت تنیده در آن، یکی میشوند و هویتی واحد میگیرند.<ref name= ''تکینیکها''/> | |||
===نظرات [[ابوتراب خسروی|خسروی]]=== | |||
====زمان رمان==== | |||
{{گفتاورد تزیینی|به بیان [[ابوتراب خسروی|خالق اثر]]: | |||
:''«تا مفاهیم در ظرف زبان قرار نگیرند درک اتفاق نمیافتد. البته هرچه نویسنده در بهرهبرداری از کلمات دقیقتر عمل کند ارتباط دقیقتر برقرار میشود... . بدون زبان داستان ایجاد نمیشود. داستان متشکل از کلمات است و رفتار نویسنده با کلمات است که نخست زبان ایجاد میکند و سپس ادبیات داستانی.»''<ref name= ''آزما''>{{یادکرد ژورنال|عنوان= انسان با کلمه خود و جهان را میسازد|ژورنال= آزما|شماره= ۱۰۱|صفحات= ۵۲تا۵۴}}</ref><ref name= ''نورمگز''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1375784|عنوان= انسان با کلمه خود و جهان را میسازد}}</ref>}} | |||
====جعل تاریخ==== | |||
[[ابوتراب خسروی|خسروی]] بر این باور است که شناخت تاریخ و درک وقایع برای شناخت هویت انسان معاصر ضروری است و دربارۀ برساختن تاریخ با روایتکردن از فرقهها و شیوخی که ساختۀ ذهنش چنین میگوید: | |||
:''«یکی از کارهای من جعل تاریخ است. البته نویسنده اصالتاً در کارش جعل واقعه میکند، منتها از واقعیت الهام میگیرد. طبعاً وقتی نویسنده در بستر تاریخ رمان مینویسد بهطور طبیعی واقعهای را تخیل میکند منتها این واقعه در امتداد سیر داستان است. اساساً شــخصیت و تاریخ مکمل یکدیگر هستند.»''<ref name= ''آزما''/><ref name= ''نورمگز''/> | |||
====مضامین سهگانه==== | |||
[[ابوتراب خسروی|خسروی]] وجه اشتراک سه کتاب ''رود راوی''، ''اسفار کاتبان'' و ''ملکان عذاب'' را در مضامین «سهگانه» میخواند و سه مفهوم مشترک در این آثار را «قداستگرایی»، «فرقهگرایی» و «خرافه» برمیشمارد. او دربارۀ نگارش رمان اخیرش چنین میگوید: | |||
:''«در نوشتن ملکان عذاب سعی در جذب مخاطب حد میانه داشتم البته بدون اینکه امتیازی به مخاطب میانه بدهم. آرزویم این است که توانسته باشم درک ادبی مخاطب میانه را ارتقا داده باشم.»''<ref name= ''آزما''/><ref name= ''نورمگز''/> | |||
===تأثیرپذیرفته از=== | |||
[[ابوتراب خسروی]] همیشه یکی از ثابتقدمترین پیروان مسیری بوده که [[هوشنگ گلشیری]] با نوشتن «معصوم پنجم» یا «حدیث مرده بردارکردن آن سوار که خواهد آمد» در سال۱۳۵۸ پیش روی ادبیات داستانی معاصر فارسی قرار داد. بنیاد این مسیر بر استفاده از زبان تاریخگرا در متن معاصر، تلاش برای بهروزکردن قابلیتهای آن زبان تاریخگرا و ارتقابخشیدن به کیفیت آن متن معاصر و نیز گستردهکردن دایرهٔ واژگان زبان فارسیِ معاصر بنا شده است. این که بسیاری از تجربههای نویسندههای فارسیزبان در این زمینه با ضعفهایی همراه بوده، کاملاً درست است؛ اما نویسندگانی مثل [[شهریار مندنیپور|مندنیپور]] و خسروی توانستهاند تجربه گلشیری را گامهایی بهپیش برند و در تکاملش سهیم باشند. خسروی بهخصوص در این رمان، دست به کاری زده که هم برای خودش تجربهای جدید و ارزشمند است و هم برای ادبیات داستانی فارسی تاجاییکه در تکامل به این نوع از داستاننویسی، تلاش مؤثری شمرده شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.naakojaa.com/article/2481|عنوان= ملکان درد، افسانههای عذاب}}</ref> | |||
====تأثیرگذاشته بر==== | ====تأثیرگذاشته بر==== | ||
====گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب==== | ====گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب==== | ||
====فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب==== | ====فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب==== | ||
==== | |||
====چند پارگراف بهیادماندیِ رمان==== | |||
* «پدر میگفت: از محاسن تاریکی یکی هم این است که آدمی میتواند در آن پنهان شود. حتی اگر لخت و عریان هم باشد وقیح نمیشود. زیرا که تاریکی او را میپوشاند. تاریکی به او امان میدهد. رسوایش نمیکند.» | |||
* «از حوریه که بنویسم باید از خطهای ریزی بنویسم که چهرهاش را مغشوش کرده بود. به گمانم زمان جسمیتی دارد که همچنان که ما از روی زمین خدا میگذریم، جای پایمان را میگذاریم؛ حتماً زمان هم پاهای غیرقابلتصوری دارد که وقتی بر تنمان میگذرد رد پایش میماند که بر حوریه گذشته بود و چهرهاش را شیار زده بود، بیآنکه حتی به من مجال داده باشد در شمایل سایهای از کنارش گذشته باشم. حتماً آن شیارها از روی شروع به نشستن بر صورتش کرده بودهاند که آن عکس را در سی و چند سالگی گرفته بود که به گمانم در زمان افول زیبایی و جوانیاش بوده است.» | |||
* «قبل از هرچیز خطاب من به شما ای کلمات رساله این خواهد بود که همچنان که ما مینویسیم، خود را بر برزخ سطرها تبعید مینماییم، با این امید که روزگاری نیز فرزندان و ذریات ما هم در امتداد این سطرها بنویسند تا همچنان که آنها ادامه وجود ما هستند کلهم الفاظ آنان نیز بر صفحات این رساله، ادامه اجزای وجود معیوب ما گردند، و از این میان شاید کلماتی از بقایای وجود ما بر صحیفه عالم تا به قیامت باقی بمانند، چیزی از جنس جوهر وجود ما که چون جسم خود را در دوزخ زمینی محو و نابود میکنیم، جسم مکتوبی باشد که آنجا ساکن شویم.» | |||
====جوایز کتاب==== | ====جوایز کتاب==== | ||
* ملکان عذابِ [[ابوتراب خسروی]] [[جایزه ادبی جلال آلاحمد|جایزهٔ جلالش]] را شریک [[آهِ باشین]] اثر [[محمدکاظم مزینانی]] بود. جایزه ادبی جلال، برترین جایزهٔ ادبیدولتی، سال۱۳۹۳ به هفتمین مرتبه رسید و داوران بخش رمان و داستان بلند، [[بلقیس سلیمانی]]، [[قاسمعلی فراست]] و [[حمیدرضا شاهآبادی]]، این دو اثر را برای دریافت جایزه مشترک نام بردند.<ref name= ''جایزهٔ جلال''/> | |||
==مشخصات کتابشناختی== | ==مشخصات کتابشناختی== | ||
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند=== | ===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند=== | ||
# ثالث (۱۳۹۲) چاپ اول، رقعی، ۳۵۴ صفحه | |||
# گمان (۱۳۹۷) چاپ دوم، رقعی، ۳۹۶ صفحه | |||
# نیماژ (۱۳۹۸ چاپ سوم، رقعی، ۳۲۰ صفحه | |||
===طراحی جلد و تصویرسازی=== | ===طراحی جلد و تصویرسازی=== | ||
===تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف=== | ===تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف=== | ||
خط ۱۳۷: | خط ۲۰۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= فقیری|نام= امین|عنوان= نقد و بررسی رمان|ژورنال= گلستانه|سال= شهریور۱۳۹۲|مکان= تهران|شماره= ۱۲۶|صفحات= | * {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= فقیری|نام= امین|عنوان= نقد و بررسی رمان|ژورنال= گلستانه|سال= شهریور۱۳۹۲|مکان= تهران|شماره= ۱۲۶}} | ||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= مالمیر|نام= تیمور|نام خانوادگی۲= قادری|نام۲= فاطمه|عنوان= تحلیل ژرفساخت رمان ملکان عذاب و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده|ژورنال= زبان و ادبیات فارسی|سال= بهار و تابستان۱۳۹۵|مکان= تهران|شماره= ۸۰}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= شروقی|نام= علی|نام خانوادگی۱= مفید|نام۱= مرجان|عنوان= نشستی با خسروی درباب ملکان عذاب|ژورنال= روزنامه شرق(سال دهم)|مکان= تهران|سال= ۲۰خرداد۱۳۹۲|شماره= ۱۷۵۳|تاریخ بازدید= ۱۷تیر۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= فرهمندنیا|نام= فرشید|عنوان= رمان در بند قواعد، نگاهی به «ملکان عذاب» نوشتهٔ ابوتراب خسروی|ژورنال= روزنامه شرق(سال یازدهم)|مکان= تهران|سال= ۱۲خرداد۱۳۹۳|شماره= ۲۰۳۰|تاریخ بازدید= ۱۷تیر۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= عرقینژاد|نام= شقایق|عنوان= انسان با کلمه خود و جهان را میسازد|ژورنال= آزما|سال= اسفند۱۳۹۲ و فروردین۱۳۹۳|مکان= تهران|شماره= ۱۰۱|صفحات= ۵۲تا۵۴}} | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
# {{یادکرد وب|نشانی= https://www.parsine.com/fa/news/117764/%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B0%D8%A7%D8%A8|عنوان= گفتوگو دربارهٔ رمان با پدیدآورش|ناشر= پارسینه بهنقل از روزنامۀ شرق|تاریخ انتشار= ۲۱خرداد۱۳۹۲|تاریخ بازدید= ۱۹مرداد۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= | |||
https://www.javanonline.ir/fa/news/688265/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D9%83%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85%D9%8A%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%8A%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84|عنوان= کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال|ناشر= جوان آنلاین، بخش فرهنگ و هنر|تاریخ انتشار= ۳آذر۱۳۹۳|تاریخ بازدید= ۲۱تیر۱۳۹۸}} | https://www.javanonline.ir/fa/news/688265/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D9%83%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%8A-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85%D9%8A%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%8A%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84|عنوان= کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال|ناشر= جوان آنلاین، بخش فرهنگ و هنر|تاریخ انتشار= ۳آذر۱۳۹۳|تاریخ بازدید= ۲۱تیر۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد وب|نشانی= http://jamejamonline.ir/online/1083882242810991349/%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C|عنوان= مضامین اشراقی در داستانهای ابوتراب خسروی|ناشر= جامجم آنلاین، فرهنگی|تاریخ انتشار= ۲۶خرداد۱۳۹۲|تاریخ بازدید= ۱۲تیر۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= | |||
http://ibna.ir/fa/doc/tolidi/221272/%D8%A7%D8%B3%D9%81%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-15-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D9%87%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D8%B4%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%DA%A9-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF|عنوان= کتابهای موهومی که در انبار ناشر خاک میخورند|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۳۱فروردین۱۳۹۴|تاریخ بازدید= ۱۴تیر۱۳۹۸}} | http://ibna.ir/fa/doc/tolidi/221272/%D8%A7%D8%B3%D9%81%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-15-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D9%87%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D8%B4%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%DA%A9-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF|عنوان= کتابهای موهومی که در انبار ناشر خاک میخورند|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۳۱فروردین۱۳۹۴|تاریخ بازدید= ۱۴تیر۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد وب|نشانی= | |||
http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/221462/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%A7%D8%B8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C|عنوان= جوابیه نشر ثالث در پاسخ به اظهارات ابوتراب خسروی|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۲اردیبهشت۱۳۹۴|تاریخ بازدید= ۱۴تیر۱۳۹۸}} | http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/221462/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%A7%D8%B8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C|عنوان= جوابیه نشر ثالث در پاسخ به اظهارات ابوتراب خسروی|ناشر= ایبنا|تاریخ انتشار= ۲اردیبهشت۱۳۹۴|تاریخ بازدید= ۱۴تیر۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد وب|نشانی= | |||
https://www.isna.ir/news/94050703841/%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B7-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF|عنوان= مدیران ارشاد دربارۀ بیتالمال احتیاط کنند|ناشر= ایسنا|تاریخ انتشار= ۷مرداد۱۳۹۴|تاریخ بازدید= ۱۴تیر۱۳۹۸}} | https://www.isna.ir/news/94050703841/%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B7-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF|عنوان= مدیران ارشاد دربارۀ بیتالمال احتیاط کنند|ناشر= ایسنا|تاریخ انتشار= ۷مرداد۱۳۹۴|تاریخ بازدید= ۱۴تیر۱۳۹۸}} | ||
# {{یادکرد وب|نشانی= https://fararu.com/fa/news/192745/%D9%87%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان= همهچیز از تاریکی شروع میشود|ناشر= فرارو بهنقل از روزنامه شرق|تاریخ انتشار= ۱۲خرداد۱۳۹۳|تاریخ بازدید= ۱۸مرداد۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= https://www.parsine.com/000UdQ|عنوان= گفتوگو با پدیدآور ملکان عذاب|ناشر= پارسینه، بهنقل از روزنامۀ شرق|تاریخ انتشار= ۲۱خرداد۱۳۹۲|تاریخ بازدید= ۲۰تیر۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= http://dastanshiraz.blogfa.com/post/5|عنوان= شیرازیها از هماستانیشان میگویند|ناشر= وبلاگ انجمن ادبی شیراز|تاریخ انتشار= ۲۳بهمن۱۳۹۵|تاریخ بازدید= ۲۰تیر۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= | |||
https://piadero.ir/post/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B0%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-1|عنوان= نقدی بر رمان «ملکان عذاب»|ناشر= پیادهرو|تاریخ انتشار= ۲۸اسفند۱۳۹۳|تاریخ بازدید= ۲۰تیر۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= | |||
https://www.khabaronline.ir/news/305889/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%84-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%81%DA%A9%D8%B1|عنوان= جدال یک نویسنده با خرافه و فرقهگرایی|ناشر= خبرآنلاین|تاریخ انتشار= ۷مرداد۱۳۹۲|تاریخ بازدید= ۲۰تیر۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= http://www.sarshar.org/archives/notes/post_1484.html|عنوان= نقدهای تند سرشار بر رمان|ناشر= رضا رهگذر|تاریخ انتشار= ۷مرداد۱۳۹۷|تاریخ بازدید= ۱۵تیر۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1375784|عنوان= انسان با کلمه خود و جهان را میسازد|ناشر= نورمگز (برگرفته از آزما)|تاریخ بازدید= ۱۸آبان۱۳۹۸}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی= https://www.naakojaa.com/article/2481|عنوان= ملکان درد، افسانههای عذاب|ناشر= نشر ناکجا|تاریخ بازدید= ۲۵آبان۱۳۹۸}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۳
ملکان عذاب | |
---|---|
نویسنده | ابوتراب خسروی |
ناشر | ناکجا(الکترونیکی) ناشر فارسی: ثالث |
محل نشر | پاریس مکان ناشر فارسی: تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۲ تاریخ نشر فارسی: ۱۳۹۲ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۷۲۶-۹ |
تعداد صفحات | ۳۵۶ |
موضوع | عشق و خیانت |
سبک | فراواقعگرا |
ملکان عذاب آخرین رمان از ابوتراب خسروى که برندۀ جایزۀ جلال شد، توصیفی است از سه نسلِ یک خانواده که هرکدام راوى سرنوشت خود و دیگریاند. این رمان از سال۹۲تا۹۸ پنج نوبت و جمعاً بیش از ۵هراز نسخه چاپ شده است.
«ملکان عذاب» در کنار «اسفار کاتبان» و «رود راوی» پایانبخش سهگانۀ ابوتراب خسروی است.[۱] رمان از زبان زکریا آغاز میشود و با روایت سه شخصیت، هرکدام از زایۀ دید خود، ماجرا ادامه مییابد و در مکانهای مختلف پیش میرود. فضاسازی دقیق و دایرۀ گستردهای از واژگان متناسب با زبان هر شخصیت، ویژگیِ برجستۀ این اثر است. رمان خسروی که بهعقیدهٔ برخی صاحبنظران ادبی، داستانی است واقعگرا با رگههای رئالیسم جادویی، نقدی ریشهای از سوی محمدرضا سرشار به خود دیده است. وی اساساً آن را سبکی سبُک میداند که بهدور از چالش در فضای ادبی است. داوران بخش رمان و داستانبلندِ جایزۀ ادبی جلال در سال۱۳۹۳، به ملکان عذاب همراهبا رقیبش، آهِ باشین جایزهای مشترک دادند و کتاب در سال۱۳۹۸ برای پنجمین بار روانهٔ بازار شد.
نخستین رویارویی با ملکان عذاب
از چه قصه میکند
زکریا فرزند ارشد خاتون بالاگداری است؛ اما نمیداند پدرش کیست و در جستوجوی همین راز، میپذیرد که نوشتن کتابی در شرححال پدربزرگش شیخاحمد را تمام کند. طی مسیر اتفاقهای عجیبی میافتد که تا آخر عمر درگیر یادداشتبرداری میشود و سرانجام به پسرش میسپارد تا... .
سه نسل از یک دودمان
- زکریا: پسر خاتون مقتدر روستای خاتونآباد فارس، برای تحصیل در رشتۀ حقوق از زادگاهش به تهران مهاجرت میکند.
- شمس: پسر زکریا و میراثدار پدر است تا کشف و شهود پدر را نشر دهد؛ اما بیش از دستنوشتههای پدر، کنجکاویاش را بهارث برده است.
- شیخاحمد: پدربزرگ شمس است و در بخشیهایی از رمان، راویِ رازهایی میشود که زمانی سربهمهر بودند.
دلیل شهرت
- خانگاه، شاهد رخدادهای ریز و درشت این رمان است. مکانی که میان اقسام فضاهای انتخابی داستاننویسان، گزینشی است نسبتاً خاص، بیآنکه آشنازدا باشد. خسروی از خلال روایت راویان، به گذشتۀ دور تاریخى و فرهنگی نقب میزند و کششی برای خواننده ایجاد میکند.[۲]
- دریافت جایزهٔ ادبی آنهم در نخستین سال انتشار، دلیل دیگری است که دنبالکنندگان آثار خسروی را به خواندن این اثر نیز مشتاقتر میکند.[۳][۴]
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
باهمخوانی رمان برای آنانکه قبلاً خواندهاند
داستان واگذاری امتیاز به «گمان»
۳۱فروردین۱۳۹۴ بود که خسروی از مشکلاتش با نشر «ثالث» دادسخن داد:
- «قراردادم را با ثالث فسخ کردم. مشکلاتی نیز برای فسخ قرارداد داشتم که درنهایت با جیب خالی حاضر شدم همهٔ نسخههای کتابم را از ناشر بخرم؛ چون میگفت فروش نرفته و در انبار است. درحالیکه «گمان» رمان ۱۵ سال پیش من یعنی «اسفار کاتبان» را در بیستوهشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب میفروخت.»[۵]
«ثالث» اما اعتراض خسروی را کذب محض خواند:
- «طبق قرارداد عمل کردیم و حتی خارج از عرف، مدتها پیش از کسب مجوز و انتشار کتابهای خسروی، بهدلیل مراجعه و طرح مشکلات شخصی و خانوادگی و تقاضای کمک مالی، مبلغی را به وی پرداختیم که پس از محاسبهٔ حقالتألیف تمام چاپهای اثر، بازهم حتی نیمی از آن تسویه نشد.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
هفتمین دورۀ جایزۀ جلال صدای سرشار را درآورد
شباهتهایی که محمدرضا سرشار بین «ملکان عذاب» و «آهِ باشین» یافت:
- دو اثر جایزه گرفتند که بسیار عجیب است.
- هر دو در نکات مهمی شباهت دارند که گویی نشان از سلیقهٔ خاص داوران ناآشنا با نقد است و معرف نیازشان به آموزش.
- هر دو با روایت روایان مختلف ارائه شده که در ادبیات داستانی ما و حتی آثار ترجمانی، بهلحاظ پررنگیِ خطا و بیهودهبودن روش، بیسابقه است.
- جایزهدادن به این دو اثر، یعنی کاری بیمنطق که برای جوانان ناآشنا با تکنیک، الگو میشود.
- سبک هر دو اثر آسان و بدون طرح و بهدور از خلاقیت است تاحدی که هرچیزی را هرجایی میتوان آورد.
- انتخاب هر دو اثر در جایزهٔ ادبی، یعنی مدیران فرهنگی ارشاد باید دربارهٔ بیتالمال مسلمین محتاطتر باشند؛ چون چنین انتخابیهایی سلیقهساز است.[۶]
سالشمار اثر
- ۱۳۸۸: اتمام نگارش رمان
- ۱۳۹۱: نخستین انتشار در پاریس با نشر «ناکجا» ناشر کتابهای الکترونیکی
- ۱۳۹۲: چاپ اول در ایران، انتشارات «ثالث»
- ۱۳۹۳: دریافت هفتمین دوره جایزۀ جلال آلاحمد
- ۱۳۹۴: سلب امتیاز از ثالث و واگذاریِ امتیاز نشر تمام آثار به «گمان»
- ۱۳۹۸: ویرایش اثر، تغییر طرح جلد و چاپ برای بار پنجم با نشر «نیماژ» در بیشترین تیراژ
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
با ورود پنجمین قشون دولت به خاتونآباد، رئیس قشون که از بیاحترامی خاتونآبادیها عصبانی شده آنها را تهدید میکند که خاک روستا را به توبره میکشد. بزرگان آبادی برای آرامکردنش رسم همیشگیشان، یعنی تقدیم دختری از اهالی روستا به رئیس قشون را پیش میکشند. قیصرو زن نوجوان بیوهای است که در زیبایی نظیر ندارد و این بار به اتاق احمد، رئیس قشون میرود. یک هفته بعد، موعد حرکت سربازان میرسد. مولای دِه، صیغۀ طلاق را جاری میکند و مدتی بعد مشخص میشود که قیصروی چهاردهساله از احمدشیخ باردار است. زکریا شرف بهدنیا میآید؛ ولی پدرش را نمیشناسد. او در عمارت خاننشین با ناپدریهای متعددی که همگی از خانها بودهاند زندگی مرفهی را میگذراند و سرانجام برای تحصیل به تهران میرود. زکریا پیش از سفر، قصۀ تولدش را میفهمد و کنجکاو میشود که پدر را ببیند. طولی نمیکشد که قاصدانی از طرف پدر، او را به ملاقات دعوت میکنند. پدری که دیگر آن مرد خوشگذران و ظالم نیست و در سیروسلوکی صوفیانه، اینک قطب حی خانقاه تجندیه در سمیرمسفلی و جانشین حضرت حبحمید است.
احمد، پسرش را ادامۀ وجود و حیات روح پدر میداند و از او میخواهد که زندگی گذشتهاش را در قالب کلمات نیز ادامه دهد و زکریا میپذیرد؛ اما درپی مرگ عجیب و وحشتناک پدر، پسر از خانقاه گریزان میشود. زکریا بعدها با خجسته نجومی، همکلاسیِ دوران دانشگاه، ازدواج میکند. وقایعی نیز بین خجسته و محمد مجد، دوست صمیمیِ زکریا اتفاق میافتد که برای فرزند زکریا و محمد یعنی شمس و حوریه درپسپرده است. شمس در یادداشتهای پدرش نشانهایی مییابد از ارتباط محمد مجد و اشرف تکش، مادر حوریه و قرارومدارهای مخفیانه بین این دو که فقط زکریا از آن باخبر است. درپی این کشف، بعد از سالها دوری بار دیگر با حوریه ملاقات میکند و ادامهٔ راهِ برآوردکردن خواستِ پدر را باهم میروند.
درک خسروی از اماکن «ملکان عذاب»
خسروی که خود زادۀ شهرستان فسا در استان فارس است، ضمن تسلط بر جایجای رخدادهای رمان، بهخوبی توانسته هم با توصیف و نامبردن از پل صفا و باغ ارم (ص:۹۸) و هم با ساخت مکان در قالب فضاسازی، مخاطب را با خود، همراه سازد. بهگفتهٔ خودش:
- «در خانههایی رشد کردهام که دیواربهدیوار خانقاه بوده و هر بار در دیدارهای خانوادگی، جدلهای متشرعان و درویشها را دیدهام. مدعیام که خیلی بیشتر از «بورخس» به مسائل تصوف و عرفان ایرانی نزدیکم و از آبشخور اصلی آن تأثیر میگیرم. من در شهری زندگی میکنم که شاید دهها خانقاه دارد و شعار اجتماعی آن، شعارهای عارفانه و صوفیانه است.»[۷]
علت نامگذاری رمان
زکریا بهنقل از پدر، روایت میکند که اولیای خانقاه بهدلایلی مریدان خود را در شکل و شمایل افساها به خلوت پدر میفرستند تا جلوی افشاکردن رازی را که در سینه دارد بگیرند. او در هشتادوچندسالگی همۀ حرفهای ناگفته را نوشته است؛ اما «مگر این ملکان درد، افساهای عذاب اجازه میدهند تا خوانده شود؟»(ص:۱۲۵) ملکان عذاب ممکن است سرشت ما باشند یا قاصدان و مأموران شیخ و ممکن است تازیانی باشند که خود را در هیئت درندگانی بر زکریا آشکار میکنند.[۸]
انتشار اثر اوّلین بار در کجا و چگونه؟!
بهگفتۀ خسروی نوشتن «ملکان عذاب» شش سال طول کشید و حدود چهار سال نیز در بایگانیِ ارشاد ماند تا مجوز بگیرد.[۹]
ملکان عذاب را نخستین بار نشر «ناکجا» ناشر الکترونیکی کتابهای فارسی در پاریس، بهسال۱۳۹۲(۲۰۱۲) منتشر کرد. سپس در همان سال نشر «ثالث» دست به چاپ آن زد. پس از بروز اختلاف بین خسروی و ناشرخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه، نویسنده حق چاپ و نشر تمام آثارش را به «گمان» واگذار کرد و این بار سهم چاپ رمان در ۱۳۹۴ به «گمان» رسید. همین انتشارات برای بار دومِ خودش و چهارمِ اثر، ۱۳۹۷ رمان را تجدیدچاپ کرد. «نیماژ» سومین نشر داخلی، ملکان عذاب است که در ۱۳۹۸ رمان را روانۀ بازار کرده و بدینترتیب جمعکل تیراژ این اثر تا نیمۀ سال۹۸ به بیش از ۵هزار نسخه رسیده است.
آشناییِ کوتاه با صاحب اثر
ابوتراب خسروی، متولد فروردین۱۳۳۵ در شهرستان فسا از استان فارس است. او بهواسطه شغل پدر در شهرهای بسیاری زندگی کرده و بههمین سبب با فرهنگ جایجای ایران آشنا شده است. طی همین سفرها و اقامتش در اصفهان بود که شاگرد هوشنگ گلشیری شد. ابوتراب «هاویه» را در سال۱۳۷۰ منتشر کرد. اما اثری که نام او را بر سر زبانها انداخته مجموعهداستان «دیوان سومنات» است. داستان معروف «مرثیهای برای ژاله و قاتلش» در همین مجموعه چاپ شد. خسروی از آن دسته نویسندگانی است که بسیاری از آثارش جایزههای ادبی فراوان میگیرد. «اسفار کاتبان» برندهٔ جایزۀ مهرگان ادب۱۳۸۰، «رود راوی» برندهٔ جایزۀ هوشنگ گلشیری۱۳۸۳ یعنی چهارمین دوره و «وبران» برنده یازدهمین دورۀ همین جایزه شدند و سرانجام «ملکان عذاب» که ۱۳۹۳ جایزۀ جلال را برد.[۱۰]
تکنیکهای خسروی در ملکان عذاب
شیوهٔ روایت
سیر رمان در سه خط روایی موازی پیش میرود که هر سه راوی، اول شخصاند و هر سه، شخصیت اصلی داستان. رمان را راویِ ناآشنایی شروع میکند که بعدها میفهمیم زکریاست. درواقع مخاطب ابتدا گیج و گنگ است. کمکم نویسنده دست خواننده را میگیرد و در شگفتی که ساخته است، شریک میکند.[۱۱]
صورِخیال
بهرهگیری از صورِخیال، باعث شده راویها بهکمک نماد، نشانه و کنایه، معانیِ پوشیده در متن را غیرمستقیم بیان کنند و به ارزش تصویرسازیهای دیداری و شنیداری، دست یابند؛ ازاینرو مخاطب نهایت لذت را از تکنیک نویسنده میبرد. خواننده دچار شگفتی است. آن شگفتی ممکن است حتی ناشی از تناقضهای رفتار شخصیتها باشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
جریان سیال ذهن
از تکنیکهای کاربردی در داستانهای مدرن و پستمدرن، جریان سیال ذهن است که خسروی بسیار از آن بهره میبرد. درهمریختگیِ ذهنیِ بعضی از شخصیتها حین روایت، ساختار زبانیِ رمان و استفاده از شیوهٔ برگشتبهگذشته، گذشتهای که در آن افکار و ادراک هرکدام از شخصیتها دربارهٔ محیط را بیان میکند و نیز اتفاقهایی که در ذهنشان پیش میآید. همهٔ این رفتوبرگشتها بدون ذرهای توجه به واقعیتهای گوناگون، گاهی با بههمریختن نحو و ترکیب کلام، در زبان روایت جاری میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیتپردازی
ابوتراب خسروی برعکس بسیاری از نویسندگان همعصر خود، وجوه انسانی بعضی از شخصیتها را کاملاً سیاه نمیداند. او دقیقاً میداند در همین شخصیتها وجوه انسانیِ خوب هم نهفته است؛ یعنی خلاف کلاسیکنویسان که قهرمان را سفید نشان میدهد و ضدقهرمان را کاملاً سیاه، خسروی به شخصیت پدر که روح بد یا پلیدی دارد، ماهیتی میبخشد که از مظاهر انسانی بیبهره نیست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
واژه بهمثابهٔ شخصیت داستانی
قالب پرتکرار شیوۀ نویسندگی داستانهای پیشین خسروی مبتنیبر کتابت و کلمه است؛ اما در «ملکان عذاب» کلمه و عناصر کتابت، جان میگیرند. نویسنده باتوجهبه اهمیت پیوند میان کلمه و آفرینش، کوشیده تا بین نوشتن و آفرینش و اهمیت کتابت در خلق اثر پیوند برقرار کند.[۱۲]
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
ویژگی رمان از زبان نویسنده
« | ابوتراب خسروی در گفتوگو با شرق:
|
» |
الهام از شخصیتهای تاریخی
« | بهگفتهٔ خسروی:
|
» |
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقهای سیاسی و جریانهای اجتماعی زمان رمان
سه روایت این کتاب در بازههای مختلف زمانی، اشارههای متعددی به جریانها و اتفاقهای سیاسیاجتماعی آن زمان دارد:
- اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و حضور سربازان خارجی در شهر؛ زکریا: «در آن سالها هر بار که خیابانهای تهران را طی میکردم قشون خارجی را میدیدم که شهر را پرکرده بودند... سربازهای هندی و انگلیسی و آمریکایی یک طرف شهر پراکنده بودند و سربازان روسی طرف دیگر.» (ص:۸۵)
- کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ و حوادث تاریخیِ آن دروان؛ «مأموران دولت کودتا قصد داشتند سرگرد سلیمی را که یک کمونیست دوآتیشه بود تیرباران کنند.» و اشارهٔ دیگر «خانم تکش با آنکه از خانوادۀ بزرگ زمینداران فارس بود ظاهراً بعد از آن قضایا دیگر نباید چیزی برایش مانده باشد که حتی یکیدو سال بعد از قضیۀ کودتا با تشویق و پشتیبانی سرگرد سلیمی مقداری از زمینها که ملکیتش برایش قطعی بود مابین رعیتها و عملهواکرههای پدرش تقسیم کرد.» (ص:۲۱۴)
- بروز اختلاف میان گروههای عقیدتی و سیاسی، متفاوتبودن عقاید اعضای انجمن شفق شیراز، تعارض بین اشتراکمسلکیها، ملیخواههان و عربستیزها یا متشارعان و طرفداران اخوانالمسلمین. (ص:۲۹۴)
- حضور و فعالیت حزب کمونیست در ایران؛ «فرار اشرف تکش از اعضای حزب کمونیست پس از کودتا به مناطق شمالی ایران و سپس خروج از کشور بهسمت مسکو... .» (ص: ۲۵۷)
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
حسین قسامی و وجوه سهگانهٔ تحلیل رمان
در پندار قسامی، برساختن فراروایتهایی که یک پا در سنت و یک پا در تجدد دارد وجه ممیز آثار خسروی با دیگر نویسندگان است و نظاره در وضعیتی معلق، بهدور از داوری بر پیشرفت یا پسرفت خالق ملکان عذاب، سه نتیجه بهدست میدهد:
- زبان امکانی برای تحقق ساخت معنا
- عناصری چون لحن گفتار، شیوهٔ بیان، ساختار امری، پرسشی، اِخباری و... در جمله، خصوصیاتی تجربی نیستند؛ بلکه مشخصههای وجودیِ شخصیتهاست که در وضع هستیِ شخصیتها ریشه دارند و میتوان تمام شخصیتها را به چند شخصیت اصلی فروکاست.
- بازگشت جاودانه
- خشونت
دیدگاه شرق در تحلیل اثر
- ملکان عذاب، رمانی است که با سلسله روایاتی چندلایه و تودرتو و با ترکیبی هوشمندانه از وهم و تمثیل و معما ماجراهای خاندانی را از زبان پدر پسر و پدربزرگ، قصه میکند. فضاسازیهای چندبعدی و پرداخت به جزییات، متناسب با مقاصد کلی اثر، ذهن خواننده را به بازی میگیرد؛ اما خلاف ادعای نویسنده مبنیبر خلق اثری متفاوت با صبغه پسامدرن، اساساً رویکرد او به مقولهٔ زبان و ادبیات، رویکردی سنتی و کلاسیک است و برداشت او از آنها صورتی کلیشهای و ابزاری دارد.[۱۵]
- ملکان عذاب در اتصال این خردهروایتها به یکدیگر و نیز ایجاد نوعى حس تعلیق و انتظار در خواننده براى گرهگشایى از معماهایى که در دل متن تنیده، موفق است. چندلایهبودن اثر، در زبان و لحن نیز بروز میکند. نویسنده بهخوبی توانسته بخشى از ادبیات کهن را غیرمستقیم، جذب و درونى رمان خود کند. خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - در ذم شبیهبه مدح، ابوتراب خسروى فقط خودش را تکرار میکند و شاید اهمیت آثارش در همین باشد. ملکان عذاب بازنویسىِ مجدد اسفار کاتبان و اسفار کاتبان بازنویسی مرثیهای برای ژاله و قاتلش و زنجیره تکرارپذیرى جهان داستانىِ ابوتراب را میتوان تا هرجا که خواندههای مخاطب فرضی وسعت دارد مدام پسوپیش کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
محمدرضا سرشار و نقدش بر اثر
بهتر است این کتاب را داستان واقعگرا با رگههای رئالیسم جادویی بنامیم. کسانی که این کتاب را سورئال درنظر گرفتهاند اشتباه میکنند؛ چون سورئال صرفاً مربوط به ناخودآگاه آدمی است و منطق آن از واقعیتِ بیرونی تبعیت نمیکند، بلکه منطقی چون کابوس و خواب دارد... . «ملکان عذاب» رمان نیست، داستان بلند است؛ چون چندان انشعاب ندارد صرفاً داستانی است از خانوادهای... . تحول شخصیتهای اصلی این داستان قانعکننده نیست. این کتاب بهلحاظ زبانی هم بسیار ضعیف است... فکر میکنم در «ملکان عذاب» عنصر پیرنگ پررنگتر از بقیه عناصر داستانی است و به نظرم بهتر بود که این اثر قصهٔ منسجم و واحدی میداشت.[۱۶]
نعمت مرادی
از زیرلایهٔ «ملکان عذاب» چنین فهم میکنیم که شاید نویسنده، قصد خلق رمان تاریخی نداشته؛ بلکه به دنبال طرح سؤالی بزرگتر در ذهن مخاطب است درباب هستیشناسی. شکهای فلسفی درخلال بیان راویان و روند بینامتنیبودن داستان، یعنی شکلگیریِ معنایی در دل روایت، دگردیسی متنی و اینکه روایت اصلی در میان روایتهایی دیگر است که هرکدام نیز در خود، روایتهای دیگری دارند همهٔ این چفتوبست و درهم تنیدهشدنها تاجایی پیش میرود که متن اصلی با خردهروایت تنیده در آن، یکی میشوند و هویتی واحد میگیرند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نظرات خسروی
زمان رمان
« | به بیان خالق اثر: | » |
جعل تاریخ
خسروی بر این باور است که شناخت تاریخ و درک وقایع برای شناخت هویت انسان معاصر ضروری است و دربارۀ برساختن تاریخ با روایتکردن از فرقهها و شیوخی که ساختۀ ذهنش چنین میگوید:
- «یکی از کارهای من جعل تاریخ است. البته نویسنده اصالتاً در کارش جعل واقعه میکند، منتها از واقعیت الهام میگیرد. طبعاً وقتی نویسنده در بستر تاریخ رمان مینویسد بهطور طبیعی واقعهای را تخیل میکند منتها این واقعه در امتداد سیر داستان است. اساساً شــخصیت و تاریخ مکمل یکدیگر هستند.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی داردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مضامین سهگانه
خسروی وجه اشتراک سه کتاب رود راوی، اسفار کاتبان و ملکان عذاب را در مضامین «سهگانه» میخواند و سه مفهوم مشترک در این آثار را «قداستگرایی»، «فرقهگرایی» و «خرافه» برمیشمارد. او دربارۀ نگارش رمان اخیرش چنین میگوید:
- «در نوشتن ملکان عذاب سعی در جذب مخاطب حد میانه داشتم البته بدون اینکه امتیازی به مخاطب میانه بدهم. آرزویم این است که توانسته باشم درک ادبی مخاطب میانه را ارتقا داده باشم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی داردخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تأثیرپذیرفته از
ابوتراب خسروی همیشه یکی از ثابتقدمترین پیروان مسیری بوده که هوشنگ گلشیری با نوشتن «معصوم پنجم» یا «حدیث مرده بردارکردن آن سوار که خواهد آمد» در سال۱۳۵۸ پیش روی ادبیات داستانی معاصر فارسی قرار داد. بنیاد این مسیر بر استفاده از زبان تاریخگرا در متن معاصر، تلاش برای بهروزکردن قابلیتهای آن زبان تاریخگرا و ارتقابخشیدن به کیفیت آن متن معاصر و نیز گستردهکردن دایرهٔ واژگان زبان فارسیِ معاصر بنا شده است. این که بسیاری از تجربههای نویسندههای فارسیزبان در این زمینه با ضعفهایی همراه بوده، کاملاً درست است؛ اما نویسندگانی مثل مندنیپور و خسروی توانستهاند تجربه گلشیری را گامهایی بهپیش برند و در تکاملش سهیم باشند. خسروی بهخصوص در این رمان، دست به کاری زده که هم برای خودش تجربهای جدید و ارزشمند است و هم برای ادبیات داستانی فارسی تاجاییکه در تکامل به این نوع از داستاننویسی، تلاش مؤثری شمرده شود.[۱۹]
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
چند پارگراف بهیادماندیِ رمان
- «پدر میگفت: از محاسن تاریکی یکی هم این است که آدمی میتواند در آن پنهان شود. حتی اگر لخت و عریان هم باشد وقیح نمیشود. زیرا که تاریکی او را میپوشاند. تاریکی به او امان میدهد. رسوایش نمیکند.»
- «از حوریه که بنویسم باید از خطهای ریزی بنویسم که چهرهاش را مغشوش کرده بود. به گمانم زمان جسمیتی دارد که همچنان که ما از روی زمین خدا میگذریم، جای پایمان را میگذاریم؛ حتماً زمان هم پاهای غیرقابلتصوری دارد که وقتی بر تنمان میگذرد رد پایش میماند که بر حوریه گذشته بود و چهرهاش را شیار زده بود، بیآنکه حتی به من مجال داده باشد در شمایل سایهای از کنارش گذشته باشم. حتماً آن شیارها از روی شروع به نشستن بر صورتش کرده بودهاند که آن عکس را در سی و چند سالگی گرفته بود که به گمانم در زمان افول زیبایی و جوانیاش بوده است.»
- «قبل از هرچیز خطاب من به شما ای کلمات رساله این خواهد بود که همچنان که ما مینویسیم، خود را بر برزخ سطرها تبعید مینماییم، با این امید که روزگاری نیز فرزندان و ذریات ما هم در امتداد این سطرها بنویسند تا همچنان که آنها ادامه وجود ما هستند کلهم الفاظ آنان نیز بر صفحات این رساله، ادامه اجزای وجود معیوب ما گردند، و از این میان شاید کلماتی از بقایای وجود ما بر صحیفه عالم تا به قیامت باقی بمانند، چیزی از جنس جوهر وجود ما که چون جسم خود را در دوزخ زمینی محو و نابود میکنیم، جسم مکتوبی باشد که آنجا ساکن شویم.»
جوایز کتاب
- ملکان عذابِ ابوتراب خسروی جایزهٔ جلالش را شریک آهِ باشین اثر محمدکاظم مزینانی بود. جایزه ادبی جلال، برترین جایزهٔ ادبیدولتی، سال۱۳۹۳ به هفتمین مرتبه رسید و داوران بخش رمان و داستان بلند، بلقیس سلیمانی، قاسمعلی فراست و حمیدرضا شاهآبادی، این دو اثر را برای دریافت جایزه مشترک نام بردند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
- ثالث (۱۳۹۲) چاپ اول، رقعی، ۳۵۴ صفحه
- گمان (۱۳۹۷) چاپ دوم، رقعی، ۳۹۶ صفحه
- نیماژ (۱۳۹۸ چاپ سوم، رقعی، ۳۲۰ صفحه
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فقیری. «نقد و بررسی رمان». گلستانه، شهریور۱۳۹۲، ۶۷.
- ↑ «گفتوگو دربارهٔ رمان با پدیدآورش».
- ↑ «کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال».
- ↑ «مضامین اشراقی در داستانهای ابوتراب خسروی».
- ↑ «کتابهای موهومی که در انبار ناشر خاک میخورند».
- ↑ «مدیران ارشاد دربارۀ بیتالمال احتیاط کنند».
- ↑ «همهچیز از تاریکی شروع میشود».
- ↑ فقیری. «نقد و بررسی رمان». گلستانه، ش. ۱۲۶ (شهریور۱۳۹۲): ۶۹.
- ↑ «گفتوگو با پدیدآور ملکان عذاب».
- ↑ «شیرازیها از هماستانیشان میگویند».
- ↑ «نقدی بر رمان «ملکان عذاب»».
- ↑ «تحلیل ژرفساخت رمان و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده». زبان و ادبیات فارسی، بهار و تابستان۱۳۹۵، ۲۳۶.
- ↑ «نشستی با خسروی درباب ملکان عذاب». روزنامه شرق، ۲۰خرداد۱۳۹۲، ۷.
- ↑ «جدال یک نویسنده با خرافه و فرقهگرایی».
- ↑ «رمان در بند قواعد، نگاهی به «ملکان عذاب»». روزنامه شرق، ۱۲خرداد۱۳۹۳، ۸.
- ↑ «نقدهای تند سرشار بر رمان».
- ↑ «انسان با کلمه خود و جهان را میسازد». آزما، ش. ۱۰۱، ۵۲تا۵۴.
- ↑ «انسان با کلمه خود و جهان را میسازد».
- ↑ «ملکان درد، افسانههای عذاب».
منابع
- فقیری، امین. «نقد و بررسی رمان». گلستانه (تهران)، ش. ۱۲۶ (شهریور۱۳۹۲).
- مالمیر، تیمور و فاطمه قادری. «تحلیل ژرفساخت رمان ملکان عذاب و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده». زبان و ادبیات فارسی (تهران)، ش. ۸۰ (بهار و تابستان۱۳۹۵).
- مفید، مرجان. «نشستی با خسروی درباب ملکان عذاب». روزنامه شرق(سال دهم) (تهران)، ش. ۱۷۵۳ (۲۰خرداد۱۳۹۲).
- فرهمندنیا، فرشید. «رمان در بند قواعد، نگاهی به «ملکان عذاب» نوشتهٔ ابوتراب خسروی». روزنامه شرق(سال یازدهم) (تهران)، ش. ۲۰۳۰ (۱۲خرداد۱۳۹۳).
- عرقینژاد، شقایق. «انسان با کلمه خود و جهان را میسازد». آزما (تهران)، ش. ۱۰۱ (اسفند۱۳۹۲ و فروردین۱۳۹۳): ۵۲تا۵۴.
پیوند به بیرون
- «گفتوگو دربارهٔ رمان با پدیدآورش». پارسینه بهنقل از روزنامۀ شرق، ۲۱خرداد۱۳۹۲. بازبینیشده در ۱۹مرداد۱۳۹۸.
- «کتابهای برگزیدۀ هفتمین دورۀ جایزۀ جلال». جوان آنلاین، بخش فرهنگ و هنر، ۳آذر۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۱تیر۱۳۹۸.
- «مضامین اشراقی در داستانهای ابوتراب خسروی». جامجم آنلاین، فرهنگی، ۲۶خرداد۱۳۹۲. بازبینیشده در ۱۲تیر۱۳۹۸.
- «کتابهای موهومی که در انبار ناشر خاک میخورند». ایبنا، ۳۱فروردین۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴تیر۱۳۹۸.
- «جوابیه نشر ثالث در پاسخ به اظهارات ابوتراب خسروی». ایبنا، ۲اردیبهشت۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴تیر۱۳۹۸.
- «مدیران ارشاد دربارۀ بیتالمال احتیاط کنند». ایسنا، ۷مرداد۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۴تیر۱۳۹۸.
- «همهچیز از تاریکی شروع میشود». فرارو بهنقل از روزنامه شرق، ۱۲خرداد۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۸مرداد۱۳۹۸.
- «گفتوگو با پدیدآور ملکان عذاب». پارسینه، بهنقل از روزنامۀ شرق، ۲۱خرداد۱۳۹۲. بازبینیشده در ۲۰تیر۱۳۹۸.
- «شیرازیها از هماستانیشان میگویند». وبلاگ انجمن ادبی شیراز، ۲۳بهمن۱۳۹۵. بازبینیشده در ۲۰تیر۱۳۹۸.
- «نقدی بر رمان «ملکان عذاب»». پیادهرو، ۲۸اسفند۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۰تیر۱۳۹۸.
- «جدال یک نویسنده با خرافه و فرقهگرایی». خبرآنلاین، ۷مرداد۱۳۹۲. بازبینیشده در ۲۰تیر۱۳۹۸.
- «نقدهای تند سرشار بر رمان». رضا رهگذر، ۷مرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۱۵تیر۱۳۹۸.
- «انسان با کلمه خود و جهان را میسازد». نورمگز (برگرفته از آزما). بازبینیشده در ۱۸آبان۱۳۹۸.
- «ملکان درد، افسانههای عذاب». نشر ناکجا. بازبینیشده در ۲۵آبان۱۳۹۸.