بیژن الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آقای مستقیم (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
آقای مستقیم (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۵: خط ۹۵:
===یادمان و بزرگداشت‌ها===
===یادمان و بزرگداشت‌ها===


===از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)===
===از نگاه دیگران===
 
====[[قاسم هاشمی‌نژاد]]====
قاسم هاشمی‌نژاد، از دوستان الهی، پس از مرگ او در یادداشتی چنین از دوست رفته‌اش یادکرد:
{{گفتاورد تزیینی|صدای او صادق‌ترین صدای ادبیات معاصر ایران است. صادق‌ترین است، نه از آن‌که جان و عمر و زندگی‌اش را یک‌سره بر سر کاری گذاشت که عاشقانه دوست می‌داشت. صادق‌ترین است، از آن‌که صدای او رازگشای زیر و بم‌های ناشناخته زبان فارسی، لحن و لهجه فراموش شده آن، توانایی‌های بی‌مانندش و آن موسیقی الفاظی بود که او به مدد قریحهٔ وحی‌آمیزش از دل چیزی بیرون می‌کشید که برای همگان نامنتظر و ناشنیده بود. یاران او می‌دانند که نه تنها صادق‌ترین صدای ادب معاصر را از دست داده‌اند، بلکه مهم‌ترین و باقریحه‌ترین و جامع‌ترین شخصیت ادبی سه دههٔ اخیر ایران را دیگر در کنار خود ندارند. زبان فارسی با مرگ او بخشی از توانایی‌هایش را زیر خاک خواهد نهاد... دلسپردهٔ احادیث منقول از ائمهٔ اطهار بود و مدد معنوی از آن‌ها می‌گرفت. گزارش فارسی او از «ابن عربی» حلاوت زبان شاعرانه و دقت بیان محققانه هر دو را دارد. حضرت ادب شرق و غرب زیر سیطره او بود. بال‌های او گشوده بود به گذشته و آینده. آشنایی‌اش با کاوافی شاعر یونانی او را با تلفیق دو زبان نوشتاری و گفتاری آشنا کرد. با شناخت تجربه‌های زبانی [[شمس‌الدین تندرکیا|تندرکیا]] دامنه‌های تازه و امکانات تازه‌ای را در زبان فارسی کشف کرد. تجربه‌های دو زبانی او از زبان نوشتاری و زبان گفتاری او را به نویسندگان سرآغازین، به رودکی، به فردوسی و سورآبادی پیوند می‌دهند. از این لحاظ چیزی از رازدانی‌های کارورزان اولیه قلم، از آن آشام سرچشمه، در وجود و مذاق او بود.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= هاشمی‌نژاد |نام۱= قاسمعنوان= بیژن الهی و صدای رازگشای او}}</ref>}}
====[[آیدین آغداشلو]]====
به باور آیدین آغداشلو:
{{گفتاورد تزیینی|بیژن الهی آدم نازنین و فوق‌العاده‌یی بود. ممکن است هر کسی بر اساس چارچوب‌های ذهنی‌اش ایراداتی بر او وارد کند و نحوهٔ زندگی‌اش را نپسندد، خب اشکالی هم ندارد، ولی چیزی که غیرقابل انکار است آن نبوغ شعله‌ور مسلم است، بیژن در تجلیل این نبوغ کار زیادی کرد و خوراک رساند به این نبوغ که دیمی نباشد، کار عظیمی کرد... بیژن الگوی کسی نیست، مثل یک جرقه خیلی خاص و شهاب درخشانی بود که آسمان را طی کرد. شاید مدت‌ها بنشینیم و به آسمان زل بزنیم و دیگر چنین شهابی نیاید. فصل‌هایی هست که این شهاب‌ها زیاد می‌شوند، در فصل‌های خاصی شما شهاب‌های زیادی را در آسمان می‌بینید، دههٔ چهل یکی از این فصل‌ها بود... من خودش را خیلی دوست داشتم شاید در جاهایی به نحوهٔ زندگی‌اش خیلی اعتقاد نداشتم، خرده‌گیری هم می‌کردم، شوخی‌هایی با او می‌کردم، اما هیچ‌وقت گلاویز نشدیم. راستش حالاکه فکر می‌کنم، می‌بینم شفاعت این همه خاص‌بودن، متفاوت‌بودن و عجیب‌بودن را آثارش به عهده گرفته اند.<ref name= "Aghdashlou etemad"/>}}
====[[م. مؤید]]====
{{گفتاورد تزیینی|بیژن گویی از پیش گزیده شده بود تا بیش‌تر از آن جهان ناپدیداری باشد و از دیدگاه آن جهان به این جهان پدیداری نگاه کند. آن‌چه او را نگه می‌داشت، جان فرهیخته باورکارش بود و این جان به گونهٔ شگفت‌آوری توان هم‌خوانی با کسان گوناگونی را داشت که کم‌تر با هم هم‌خوان بودند. بی آن‌که این تنوع به مرزهای باورش آسیبی برساند. کوشایی شخصی‌اش، یعنی فرهنگ‌یابی و علم‌طلبی‌اش بدان‌جا رسید که واژه‌هایش را به بسندگی می‌شناخت. دیگر این‌که پیش‌آگاهی‌های گسترش‌دارش بال به بال ناخودآگاهی جوشیده از اعماق و پا‌به‌پای فروتنی شریف او، همیشه مرا شگفت‌زده کرده است و می‌کند. شاید یکی از عوامل دل‌ربایی‌هایش همین بود. کارهایش را متوقف شده و ایستا نمی‌دید و با آن‌ها رفت‌وآمد داشت. خودش منتقدشان بود. من و بیژن مقدار معتنابهی فضاهای ذهنی مشترک داشتیم. به خاطر باورمندی‌هایمان که به نظر خیلی‌ها عقب‌مانده می‌آمد. از نظر ما اشکالی هم نداشت. بدمان که نمی‌آمد هیچ، خوش‌مان هم می‌آمد... بیژن هم زبان عربی‌اش خوب بود. آدم عجیبی بود و به هر چه شعر و نوشته برتری داشت.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=مؤید |نام۱=م.|عنوان= دربارهٔ دوستم، بيژن الهی|}}</ref>}}
===نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش===
===نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش===


خط ۱۰۳: خط ۱۱۰:
===موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران===
===موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران===


===همراهی‌های سیاسی===
===بیژن الهی و سیاست===
 
[[آیدین آغداشلو]] معتقد است بیژن الهی اصولاً آدم سیاسی‌ای نبود:
===مخالفت‌های سیاسی===
{{نقل‌قول|خب هر آدمی سیاسی است. هر آدمی وقتی هوا گرم می‌شود غر می‌زند، هوا سرد می شود می‌رود در اتاقش. بالاخره آدم است و به وقایع اطراف خودش عکس‌العمل نشان می‌دهد. یک جایی از یک خبر خوش، خوشحال می‌شود، گاهی ناراحت می‌شود، خب این وجه غالب یک آدم هوشیار و متمدن است. اما سیاسی بودن به عنوان این‌که فرقه و حزبی را به یک معنای ازپیش‌تعیین‌شده دنبال کند و براساس آن عمل کند، فرق دارد. در این صورت پیوسته می‌رود به اپوزیسیون، یعنی آن طوری که در همان دههٔ چهل جریان داشت، هدایت می‌شد، [[جلال آل‌احمد|آل‌احمد]] می‌گفت برای کجا بنویسند و کجا ننویسند، آدم سیاسی آل احمد بود، حتی [[احمد شاملو|شاملو]] هم نبود، به این معنایی که اشاره کردم، خلیل ملکی بود. اگر به این معنا بخواهید آدم سیاسی را در نظر بگیرید، بیژن آدم سیاسی نبود. ولی به معنای این‌که بالاخره نسبت به اتفاقات داوری و نظر داشت، بله این طور بود.<ref name= "Aghdashlou etemad">{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= حسینی |نام۱=فرزام|عنوان= بیژن الهی نخواست شاعر رسمی باشد}}</ref>}}
 
اما به گفته‌ٔ [[غلام‌رضا صراف]] بیژن الهی نه تنها سیاسی بود، بلکه در شعر‌هایش رگه‌های مخالفت با رژیم شاهنشاهی دیده می‌شده است:
{{نقل‌قول|به نظر من جریان نقد ساده‌نگر براساس روساخت قضاوت می‌کند. شاید بنیان‌های سیاسی شعر این شاعران(منظور بیژن الهی و شاعران هم‌سبک اوست.) نسبت به شاعران دیگر بسیار قوی‌تر باشد. مطمئناً آن زیباشناسی حقیقی که محصول خلاقیت است از شرایط پیرامونی تأثیر می‌پذیرد، حال شاعری مانند شاملو رخدادهای سیاسی، مانند جریان سیاهکل را طوری بیان می‌کند که المان‌ها و نمادهایش قابل تشخیص است. ولی برای مثال در شعر [[ذوذنبی بر خاک]]، که [[بهرام اردبیلی|اردبیلی]] می‌گوید:{{سخ}}
«الامان ای جوخه! ماشه را نچکان/ هنوز اندکی شب است»، این اتفاق بسیار درونی‌تر نشان داده می‌شود. در مورد الهی باید بگویم که در سه شعری که [[مجلهٔ روزن]] چاپ کرد می‌توان گرایش سیاسی و رادیکال او را در مبارزه با نظام شاهنشاهی پیشین پیگیری کرد. برای مثال دریکی از آن‌ها درخصوص اعدام یک زندانی سیاسی در پیش از انقلاب می گوید: « ا که زادگاه، وطن، قلمرومان، چارپایه‌یی کوتاه است/در دم تبعید -کشیدن چارپایه‌یی - / در دم خفقان/ بدانیم پادشاه هواییم، پادشاه هواییم».<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= جعفری |نام۱=سهراب|عنوان= بیژن الهی حقیقی ترین پیرو نیما|}}</ref>}}
===نامه‌های سرگشاده===
===نامه‌های سرگشاده===


خط ۱۵۷: خط ۱۶۶:
==آثار و منبع‌شناسی==
==آثار و منبع‌شناسی==
===سبک و لحن و ویژگی آثار===
===سبک و لحن و ویژگی آثار===
 
بیژن الهی و دیگر افراد هم‌نسل خود در جریانی ویژه از نظر زبانی قرار داشتند و با نگاهی کاملاً نو به ادبیات فارسی می‌نگریستند. جریانی که به ویژه با کندوکاو در دقایق زبان فارسی و نوعی آشنایی‌زدایی از عادت‌های زبانی، نگاهی نو به ادبیات کلاسیک فارسی، به ویژه ادبیات عرفانی، احیا ظرفیت‌های نادیده‌انگاشته در زبان فارسی و پیوندزدن تمامی این‌ها با ادبیات جهان مشخص می‌شد و به ادبیات رویکردی نامتعارف داشت. ازهمین رو گذشته‌گرایی شاعری چون بیژن الهی نه یک گذشته گرایی فرسوده، آن گونه که در گرایش استادان محافظه‌کار ادبیات مشهود است، که نوعی نگاه خلاق و نامتعارف به گذشته است که بخشی از آن از شناخت توأمان ادبیات کلاسیک و مدرن جهان نشئت می‌گیرد. ازهمین رو بازخوانی اشعار و ترجمه‌های بیژن الهی نوعی مواجهه دیگرگونه با سنت ادبی را نیز امکان پذیر می کند.<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= حیدرقزوینی |نام۱=پیام|عنوان= کارنامه ایام گذشته|}}</ref>
===کارنامه و فهرست آثار===
===کارنامه و فهرست آثار===


خط ۱۷۹: خط ۱۸۸:


== منابع ==
== منابع ==
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی = صبا|نام = محسن|عنوان = دو گفتار|ناشر =آوانوشت|شهر = تهران|سال =۱۳۹۴|شابک=۹۷۸۶۰۰۷۰۲۴۱۱۳}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= اکبری |نام۱= مینا|تاریخ= ۴ دی ۱۳۹۲|عنوان= جواب آن تنهایی را چه کسی می‌دهد؟|ژورنال= اعتماد|دوره= |شماره=۲۸۵۹ |صفحات= |تاریخ بازبینی= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= اکبری |نام۱= مینا|تاریخ= ۴ دی ۱۳۹۲|عنوان= جواب آن تنهایی را چه کسی می‌دهد؟|ژورنال= اعتماد|دوره= |شماره=۲۸۵۹ |صفحات= |تاریخ بازبینی= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی = صبا|نام = محسن|عنوان = دو گفتار|ناشر =آوانوشت|شهر = تهران|سال =۱۳۹۴|شابک=۹۷۸۶۰۰۷۰۲۴۱۱۳}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= هاشمی‌نژاد |نام۱= قاسم|تاریخ= ۱۱ آذر ۱۳۸۹|عنوان= بیژن الهی و صدای رازگشای او|ژورنال= شرق|دوره= |شماره=۱۱۲۶ |صفحات= |تاریخ بازبینی= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= حسینی |نام۱=فرزام|تاریخ= ۸ دی ۱۳۹۲ |عنوان= بیژن الهی نخواست شاعر رسمی باشد|ژورنال= اعتماد|دوره= |شماره=۲۸۶۲ |صفحات= |تاریخ بازبینی= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= جعفری |نام۱=سهراب|تاریخ= ۱۷ آذر ۱۳۹۳|عنوان= بیژن الهی حقیقی ترین پیرو نیما|ژورنال= اعتماد|دوره= |شماره=۳۱۲۷ |صفحات= |تاریخ بازبینی= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= حیدرقزوینی |نام۱=پیام|تاریخ= ۱۴ شهریور ۱۳۹۷|عنوان= کارنامه ایام گذشته|ژورنال= شرق|دوره= |شماره=۳۲۳۶ |صفحات= |تاریخ بازبینی= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=مؤید |نام۱=م.|تاریخ= ۱ مرداد ۱۳۹۸|عنوان= دربارهٔ دوستم، بيژن الهی|ژورنال= اعتماد|دوره= |شماره=۴۴۲۱ |صفحات= |تاریخ بازبینی= ۱۱مرداد۱۳۹۸}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==

نسخهٔ ‏۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۱۵

بیژن الهی

'
زمینهٔ کاری سرایش، نقاشی، ترجمه
زادروز ۱۶ تیر ۱۳۲۴
تهران
پدر و مادر علی‌محمد الهی و قدسی‌خانم
مرگ ۹ آذر ۱۳۸۹
تهران، خیابان شیراز
محل زندگی تهران، لندن، پاریس
زعفرانیه، تهران
علت مرگ ایست قلبی
جایگاه خاکسپاری بیجده نو، مرزن‌آباد
پیشه شاعر، نقاش، مترجم
همسر(ها) غزاله علیزاده، ژاله کاظمی
فرزندان سلمی
استاد جواد حمیدی
دلیل سرشناسی شعر برف
اثرپذیرفته از نیما یوشیج،فریدون رهنما، آرتور رمبو، کنستانتین کاوافی و...

بیژن الهی شاعر، نفاش و مترجم ابرانی بود.

* * *

داستانک

خرابه‌های ری نزدیک تهران است

محسن صبا، دوست صمیمی بیژن، که با او هم‌مدرسه‌ای نیز بوده است، چنین نقل می‌کند:

چشم ژاله‌بار

مسعود کیمیاییِ فیلم‌ساز که از نوجوانی با بیژن الهی دوست صمیمی بود، در مصاحبه‌ای داستان ازدواج الهی با ژاله کاظمی را چنین توصیف کرده است:

غروب‌ها

مسعود کیمیایی در رابطه با سال‌‌های آخر زندگی بیژن الهی چنین گفته‌ است:

زندگی و تراث

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

شخصیت و اندیشه

زمینهٔ فعالیت

یادمان و بزرگداشت‌ها

از نگاه دیگران

قاسم هاشمی‌نژاد

قاسم هاشمی‌نژاد، از دوستان الهی، پس از مرگ او در یادداشتی چنین از دوست رفته‌اش یادکرد:

آیدین آغداشلو

به باور آیدین آغداشلو:

م. مؤید

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

بیژن الهی و سیاست

آیدین آغداشلو معتقد است بیژن الهی اصولاً آدم سیاسی‌ای نبود:

خب هر آدمی سیاسی است. هر آدمی وقتی هوا گرم می‌شود غر می‌زند، هوا سرد می شود می‌رود در اتاقش. بالاخره آدم است و به وقایع اطراف خودش عکس‌العمل نشان می‌دهد. یک جایی از یک خبر خوش، خوشحال می‌شود، گاهی ناراحت می‌شود، خب این وجه غالب یک آدم هوشیار و متمدن است. اما سیاسی بودن به عنوان این‌که فرقه و حزبی را به یک معنای ازپیش‌تعیین‌شده دنبال کند و براساس آن عمل کند، فرق دارد. در این صورت پیوسته می‌رود به اپوزیسیون، یعنی آن طوری که در همان دههٔ چهل جریان داشت، هدایت می‌شد، آل‌احمد می‌گفت برای کجا بنویسند و کجا ننویسند، آدم سیاسی آل احمد بود، حتی شاملو هم نبود، به این معنایی که اشاره کردم، خلیل ملکی بود. اگر به این معنا بخواهید آدم سیاسی را در نظر بگیرید، بیژن آدم سیاسی نبود. ولی به معنای این‌که بالاخره نسبت به اتفاقات داوری و نظر داشت، بله این طور بود.[۴]

اما به گفته‌ٔ غلام‌رضا صراف بیژن الهی نه تنها سیاسی بود، بلکه در شعر‌هایش رگه‌های مخالفت با رژیم شاهنشاهی دیده می‌شده است:

به نظر من جریان نقد ساده‌نگر براساس روساخت قضاوت می‌کند. شاید بنیان‌های سیاسی شعر این شاعران(منظور بیژن الهی و شاعران هم‌سبک اوست.) نسبت به شاعران دیگر بسیار قوی‌تر باشد. مطمئناً آن زیباشناسی حقیقی که محصول خلاقیت است از شرایط پیرامونی تأثیر می‌پذیرد، حال شاعری مانند شاملو رخدادهای سیاسی، مانند جریان سیاهکل را طوری بیان می‌کند که المان‌ها و نمادهایش قابل تشخیص است. ولی برای مثال در شعر ذوذنبی بر خاک، که اردبیلی می‌گوید:

«الامان ای جوخه! ماشه را نچکان/ هنوز اندکی شب است»، این اتفاق بسیار درونی‌تر نشان داده می‌شود. در مورد الهی باید بگویم که در سه شعری که مجلهٔ روزن چاپ کرد می‌توان گرایش سیاسی و رادیکال او را در مبارزه با نظام شاهنشاهی پیشین پیگیری کرد. برای مثال دریکی از آن‌ها درخصوص اعدام یک زندانی سیاسی در پیش از انقلاب می گوید: « ا که زادگاه، وطن، قلمرومان، چارپایه‌یی کوتاه است/در دم تبعید -کشیدن چارپایه‌یی - / در دم خفقان/ بدانیم پادشاه هواییم، پادشاه هواییم».[۶]

نامه‌های سرگشاده

نام‌های دسته‌جمعی

بیانیه‌ها

جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

خلقیات

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

استادان و شاگردان

علت شهرت

فیلم ساخته شده براساس

حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و منبع‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

بیژن الهی و دیگر افراد هم‌نسل خود در جریانی ویژه از نظر زبانی قرار داشتند و با نگاهی کاملاً نو به ادبیات فارسی می‌نگریستند. جریانی که به ویژه با کندوکاو در دقایق زبان فارسی و نوعی آشنایی‌زدایی از عادت‌های زبانی، نگاهی نو به ادبیات کلاسیک فارسی، به ویژه ادبیات عرفانی، احیا ظرفیت‌های نادیده‌انگاشته در زبان فارسی و پیوندزدن تمامی این‌ها با ادبیات جهان مشخص می‌شد و به ادبیات رویکردی نامتعارف داشت. ازهمین رو گذشته‌گرایی شاعری چون بیژن الهی نه یک گذشته گرایی فرسوده، آن گونه که در گرایش استادان محافظه‌کار ادبیات مشهود است، که نوعی نگاه خلاق و نامتعارف به گذشته است که بخشی از آن از شناخت توأمان ادبیات کلاسیک و مدرن جهان نشئت می‌گیرد. ازهمین رو بازخوانی اشعار و ترجمه‌های بیژن الهی نوعی مواجهه دیگرگونه با سنت ادبی را نیز امکان پذیر می کند.[۷]

کارنامه و فهرست آثار

جوایز و افتخارات

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

بررسی چند اثر

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

پانویس

  1. صبا، محسن. دو گفتار. صص. ۴۰ و ۴۱.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ اکبری، مینا. جواب آن تنهایی را چه کسی می‌دهد؟. 
  3. هاشمی‌نژاد، قاسمعنوان= بیژن الهی و صدای رازگشای او. 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ حسینی، فرزام. بیژن الهی نخواست شاعر رسمی باشد. 
  5. مؤید، م.. دربارهٔ دوستم، بيژن الهی. 
  6. جعفری، سهراب. بیژن الهی حقیقی ترین پیرو نیما. 
  7. حیدرقزوینی، پیام. کارنامه ایام گذشته. 

منابع

  1. صبا، محسن (۱۳۹۴). دو گفتار. تهران: آوانوشت. شابک ۹۷۸۶۰۰۷۰۲۴۱۱۳ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  2. اکبری، مینا. «جواب آن تنهایی را چه کسی می‌دهد؟». اعتماد، ش. ۲۸۵۹ (۴ دی ۱۳۹۲). 
  3. هاشمی‌نژاد، قاسم. «بیژن الهی و صدای رازگشای او». شرق، ش. ۱۱۲۶ (۱۱ آذر ۱۳۸۹). 
  4. حسینی، فرزام. «بیژن الهی نخواست شاعر رسمی باشد». اعتماد، ش. ۲۸۶۲ (۸ دی ۱۳۹۲). 
  5. جعفری، سهراب. «بیژن الهی حقیقی ترین پیرو نیما». اعتماد، ش. ۳۱۲۷ (۱۷ آذر ۱۳۹۳). 
  6. حیدرقزوینی، پیام. «کارنامه ایام گذشته». شرق، ش. ۳۲۳۶ (۱۴ شهریور ۱۳۹۷). 
  7. مؤید، م.. «دربارهٔ دوستم، بيژن الهی». اعتماد، ش. ۴۴۲۱ (۱ مرداد ۱۳۹۸). 

پیوند به بیرون