قلب زیبای بابور: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
کاش به جای جلا دادن صورتمان قدری به فکر جلا دادن دلهایمان بودیم..... | کاش به جای جلا دادن صورتمان قدری به فکر جلا دادن دلهایمان بودیم..... | ||
کاش به جای این که به فکر درش بودن چشمانمان باشیم کمی به فکر بزرگ بودن دلهایمان بودیم..... | کاش به جای این که به فکر درش بودن چشمانمان باشیم کمی به فکر بزرگ بودن دلهایمان بودیم..... | ||
کاش و کاش و کاش........<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.5dari.blogfa.com/post/65|عنوان= ما قلب زیبای بابور را دیدیم؟!}} | کاش و کاش و کاش........<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.5dari.blogfa.com/post/65|عنوان= ما قلب زیبای بابور را دیدیم؟!}}</ref> | ||
نسخهٔ ۳۱ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۵
قلب زیبای بابور | |
---|---|
پسر جنوبی خانیان | |
نویسنده | جمشید خانیان |
ناشر | کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان |
محل نشر | تهران مکان ناشر فارسی: تهران |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۹۱۰۰ |
تعداد صفحات | ۸۰ |
موضوع | داستانهای فارسی |
زبان | فارسی |
تصویرگر | علیاصغر محتاج |
قلب زیبای بابور قصهای است که جمشید خانیان دربارهٔ پسر نوجوان جنوبی نوشته که با قلب مهربان خود باعث آشتی دو بندر میشود.[۱]
این اثر خلقی از خانیان در سال۱۳۸۴ است که انتشارات کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان تصویرگری این قصه را به علیاصغر محتاج میسپارد.[۲]
قلب زیبای بابور کاندید نهایی جایزه مهرگان ۱۳۸۳و برگزیدهی کتابخانه بینالمللی کتاب کودک و نوجوان مونیخ (۲۰۰۵) است که این موضوع بر اهمیت این کتاب میافزاید.[۳]
قلب زیبای بابور را باید خواند
جمشید خانیان این داستان را برای کودکان نوشت اما قلب زیبای بابور با بزرگترها هم مأنوس گشته و در دنیا همه گیر شده است.
قلب زیبای بابور آموزشی است به نسل جوان برای نشان دادن ارزش صلح و شجاعت و عشق برای داشتن جهانی زیباتر.
قلب زیبای بابور واقعیتی است که مشکلات و دردهای طبقه فقیر جامعه که تحت سلطه طبقهی ثروتمند هستند را به نمایش میگذارد و از قدرت تلاش و شجاعت برای رسیدن به صلح سخن میگوید<refname=test">الگو:یادکردوب</ref>
افشرهی داستان بابور
داستان بابور خیلی قبل از تولد او شروع میشود یعنی زمانی که هنوز بابور پا به دنیا نگذاشته بود اتفاقاتی رقم میخورد که نه تنها زندگی کهور(پدر بابور)را تغییر میدهد بلکه باعث میشود سال های سال بعد پسر او بابور دست به کاری شجاعانه بزند.[۴]
جذابیت قصه
قلب زیبای بابور محدود به رده سنی خاصی نیست، بلکه داستانی است که ذهن هر مخاطبی را به خود جلب میکند.
- شیوهی داستان گویی متفاوت نویسنده یعنی به کارگیری داستانهای دیگر در بینابین داستان خود بر شهرت آن افزوده است.[۵]
قصد خانیان از گفتن این قصه تنها نویسندگی نیست بلکه انگیزهی شاعر برای داشتن جهانی سرشار از آرامش و صلح و عشق در ین داستان دیده میشود.
وی در نشست های ادبی عنوان کرد که آنچه امروزه باید با آن مواجه بود بحث آموزش است.
بیان بزرگ ترین مشکل جامعه یعنی فقر و سلطه ثروتمندان و نگرانی خانیان از این بابت و درخواست برقراری صلح در این داستان به روشنی بیان شده است.[۶]
همجنین شهرت خانیان و کسب جوایز متعدد وی و نامزد شدن خانیان دذ جایزهی آسترید لیندگرن۲۰۱۹ توسط انجمن نویسندگان کودکونوجوان خود دلایلی است که داستان قلب زیبای بابور را خواندنیتر کردهاست.[۷]
برگزیده شدن این داستان در کتابخانهی بین المللی کتاب کودکونوجوان مونیخ (۲۰۰۵)و کاندید شدن در جایزهی مهرگان۱۳۸۴ هم باعث شهرت قلب زیبای بابور شده است.[۸] '
بچه معروف های قصه
قصهی قلب زیبای بابور با ورود به دنیای دختر نوجوانی آغاز میشود که عاشق قصه هاست و جملات و عبارت های زیبای کتاب ها را قاب بندی میکند و به دیوار میزندو همین اشارات ما را با ذهنیت خاص یک نوجوان قصه خوان آشنا میکند و این باعث شده که قبل از آشنایی با شخصیت های دیگر قصه، شخصیت راوی برای ما برجسته شود.
شخصیت دیگر داستان کهور است، پسری سیاهپوست و فقیر که عاشق حزبا دختر تاجر ثروتمند میشود.
کهور مردی با قلب مهربان است که عشق را مقدس ترین سرمایهی زندگی میداند.
پدر حزبا ثروتمند و خودخواه است و روزگاری پر از سختی و رنج را برای مردم بندر ملو ایجاد میکند. ، بابور پسر کهور و حزباست که شخصیت اصلی داستان است، بابور نوجوان جنوبی است که با قلب مهربان خود دل به دریا میزند و باعث صلح بین دو بندر میشود. [۹] [۱۰]
تقدیمشده به
- جمشید خانیان این کتاب را به دختر خود تقدیم کرده است و میگوید:
- جمشید خانیان این کتاب را به دختر خود تقدیم کرده است و میگوید:
برای دخترم آناهیتا که راوی داستان برگرفته از شخصیت اوست.
خانیان میگوید من کتاب قلب زیبای بابور را به دخترم آناهیتا تقدیم میکنم چون در نگارش آن سهم جدی داشتهاست آن موقع آناهیتا نوجوان بود اما حالا بزرگ شده و دیگر نوجوان نیست.
همچنان او اولین کسی است که داستانهایم را میخواند و نظر میدهد،او یک مخاطب حرفهای و بیغرض است .
وقتی دربارهی کارهایم صحبت میکند ه دقت گوش میدهم و فکر میکنم.
نویسنده با ین تقدیم نامه در واقع راوی داستان را معرفی میکند و نشان میدهد که چنین شخصیتی میتواند وجود داشته باشد و به این شکل راوی داستان را برای مخاطب باورپذیرتر میکند.[۱۱]
چرا باید بابور را بخانیم
دغدغهاصلی نویسنده یعنی آموزش بهترین دلیل برای خواندن این کتاب است و پیام محوری داستان یعنی عشق و صلح، خواننده را هر چه بیشتر به خو جلب میکند.
پیام صلح همواره از دیرباز وجود داشته و تاکید شاعر بر آن برای پر رنگ شدن هر چه بیشتر آن است.کتاب قلب زیبای بابور کتابی است است که چشمها را بر حقایق پیش رو باز میکند و دردهای مردم را بیان میکند.
در واقع بیان نکات اخلاقی چون تبعیض نژادی و به خطر انداختن خود برای دیگران مسائلی است که ارزش خواندن این کتاب را چند برابر میکند.
[۱۰]
'===دوباره و این بار باهم بخانیم'===
افشرهی مفصل تر قصه
سال های سال پیش وقتی هنوز بابور پا به دنیا نگذاشته بود مرد سیاه پوستی به نام کهور در روستای بندر ملو زندگی میکرد، یک روز وقتی کشتی بادبانی ناخدا ماجد از سفر صید مروارید باز میگردد، ناخدا به کهور پیغام میفرسد که هر چه زودتر نزد او بیاید. کهور در خانهی ناخدا کسی رامیبیند که زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد.کهور عاشق حزبا میشود اما پدر او مخالف است پس کهور و حزبا شبانه فرار میکنند و بعد از فرار از دست پدر و ازدواج پنهانی، به قبیلهی کهور پناه میبرند، پدر حزبا وقتی از ماجرا آگاه میشود اهالی بندر ملو را که زندگیشان وابسته به اوست تحریم میکندو این تحریم در صورت آوردن مرواریدی به نام حزبا پایان مییابد کهور که اینک صاحب دختر و پسرس است به قصد یافتن مروارید راهی دریا میشود اما هیچگاه بازنمیگردد.سالهای سختی بر مردم ملو میگذرد تا اینکه بابور پسر کهور با شجاعت به دریا رفته و بعد از روبهرو شدن با سختیهای فراوان مروارید را مییابد و این گونه صلح به دامن ارتباطات دو بندر باز میگردد. [۱۲] [۱۳] [۱۴]
نقاط قوت و ویژگیهای مهم کتاب
- برجستهکردن شخصیت راوی باعث شده که قبل از آشنایی با شخصیت های دیگر قصه، شخصیت راوی برایمان نمایان شود.
- برجستهکردن شخصیت راوی باعث شده که قبل از آشنایی با شخصیت های دیگر قصه، شخصیت راوی برایمان نمایان شود.
روایت داستان به صورت عینی و لحظه به لحظه و در زمان حال است.
بیان مشکلات و و دردهای طبقهی فقیر و نیازمند جامعه که تحت سلطهی طبقهی ثروتمند هستند و پیام محوری تبعیض طبقاتی خود یکی از نقاط قوت این قصه است.
این داستان در واقع تعریف جدیدی از زیبایی را بیان میکند، برخلاف آنکه اکثریت زیبایی را در ظاهر میبینند که پدر حزبا اینگونه بود و تنها خواستهاش زباترین مرواری جهان بود.
و قاب زیبا که همان کهور و بابور هستند.
شخصیت بسیار جالب داستان شنبه است که برای فروش اجناس گاه به گاه به روستا میآید و اخبر شهر را با خود به روستا میآورد و به نوعی در واقع نقش رسانه را در دنیای امروز دارد.
- نقاظ قوت داستان در ترکیب داستان با داستانهایی چون شازده کوچولو و جوجهاردک زشت است.[۱۵]
قلب زیبای بابور در شیراز نقد شد
- به گزارش خبرنگار مهر جمشید خانیان برای شرکت در جلسه نقد و برسی قلب زیبای بابور در مجتمع فرهنگیهنری اداره کل کانون پرورش فکری کودکونوجان فارس در جمع مربیان و کارشناسان حاضر شد.
وی در این نشست عنوان کرد آنچه امروزه باید در جامعه با آن مواجه باشیم بحث آموزش است.
او به نقد ها و سخنان مربیان و کارشناسان کانون درر رابطه با نقد کتاب قلب زیبای بابور گوش سپرد و در حین بحث در رابطه با کتاب به برخی داستان های رئالیستی و داستان های مدرن اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار مهر این نویسنده همچنین با حضور در مرکز فرهنگیهنری شماره ۵ فارس در جمع اعضای کتابخوان کانون قرار گرفت و به بحث و گفت و گو پرداخت.[۱۶]
سبک کتاب
قب زیبای بابور به زبانی ساده و روان نوشته شده است و به صورت عینی و لحظه به لحظه و در زمان حال توسط راوی داستان با زاویه دید سوم شخص بیان شده است که شخصیت راوی را برای خواننده به وسیلهی توصیفات و اشارات در متن برجستهتر از شحصیت های دیگر میکندو این باعث شدهاست که قبل از آشنایی با شخصیتهای دیگر قصه شخصیت راوی برای ما آشنا گردد. شخصیت اصلی داستان که خانیان عنوان کتاب خود را هم از آن گرفته،بابور است که صلح و آرامش را با خود به ارمغان میاورد. آن چه داستان بابور را از داستانهی دیگر متمایز میکند این است که خانیان در قلب زیبای بابور از شازدهکوچولو و جوجهاردک زشت برای ارزشمند شدن کتاب خود استفاده کرده است که این خود باعث شهرت قلب زیبای بابور شدهاست.
قلب زیبای بابور تخیلی است اما تخیل به کار رفته در آن چندان قوی نیست.
در جایی از کتاب گفته شده است که هر داستانی فقط زمانی که پایان باز داشته باشد میتواند به دنیای قصهها بپیوندد.در واقع داستان بابور با نیمه کاره ماندن یا توضیح کامل نداشتن به دنیای قصهها میپیوندد.
- پیوند شخصیتهای مختلف داستانی و حس مشترک آنها با هم در این داستان وجود دارد.
سبک مقایسهای داستان بابور با داستان های دیگر جذاب است اما نباید مقایسهها زیاد شود زیرا باعث سردرگمی مخاطب میشود. پایان داستان هم به گونهای است که آزادی فکر را به خواننده میدهد.[۱۷]
تحلیل داستان قلب زیبای بابور و نکات اخلاقی
- ===تبعیض نژادی و فاصلهی طبقاتی===
- ===به خطر انداختن دیگران برای منافع خود===
- ===به خطر انداختن خود برای منافع دیگران===
گرهی اصلی داستان به دلیل سیاه و فقیر بودن کهور شکل میگیرد و به دلیل ضدارزش تبعیض نژادی است که در کل طرح داستانی پیش میرود. طرح مسئلهی تبعیض نژادی از نقاط قوت اخلاقی داستان است و نمونهای است از واردی که کلان سیستم حاکم و ارزشهای آن در تضاد با ارزشهای انسانی قرار گرفته اند. دو راهی اخلاقی زمانی شکل میگیرد که کهور و زنش حزبا بعد ار فرار از دست پدر و ازدواج به قبیلهی کهور پناه میبرند و پدر حزبا با شنیدن این خبر، آن قبیله را تحریم میکند و زندگی را بر ان ها سخت میکند.
آیا کار این زوج در به سختی انداختن دیگران برای منافع خود اخلاقی است؟ این سوال اخلاقی گرچه گاهی به شکل مستقیم در داستان مورد بحث قرار نگرفته است اما با استفاده از مولف احساس کناه بار دیگر اهمیت اخلاقی مییابد.
کهور برای جبران آن چه عمل او برای قبیله اش ایجاد کرده است بدلیل احساس گناه خود را به خطر میاندازد و برای یافتن مروارید به دریا میرود و جانش را از دست میدهد و سرانجام بابور نیز راه پدر را ادامه میدهد و برای قبیلهاش دست به ایثار میزند. این نمونهای است از به خطر انداختن خود برای دیگران که از طریق ارائهی سرمشقی مستقیم و مثبت عرضه شدهاست، ضمن آنکه سرمشق بابور در این ماجرا نیز پدرش بوده و این خود نوعی سرمشقدهی مثبت در داستان است.[۱۰]
نظرات دانشآموزان به اسم، طرح روی جلد، تصاویر کتاب و خلاصه نویسی پشت
نظرات دانشآموزان درباره قلب زیبای بابور نشان میدهد که بیشترین توجه آن ها به اسم، طرح روی جلد،تصاویر پشت کتاب و خلاصه نویسی پشت آن بوده است. نظرات مثبت و منفی بچه ها نشان میدهد که آنها قلب زیبای بابور را خوب فهمیدهاند و به نوعی انس با قلب زیبای بابور آنها را به فهم نقد مثبت و منفی رسانده است زیرا وقتی کتابی را میفهمیم که بتوانیم درباره آن کتاب به نقد بپردازیم وگرنه خواندن آن بدون توجه به عناصر به کار رفته در دنیای آن کتاب هیچ نفعی برای ما ندارد.
مقایسه قلب زیبای بابور با کتابهایی چون شازدهکوچولو و جوجه اردک زشت یکی از مواردی بود که دانشآموزان توجه زیادی به آن داشتند به طوری که عنوان کردند که خانیان بیشتر سعی کرده بود با شازدهکوچولو به کتاب خود ارزش بدهد که این کار او را از متن اصلی دور کرده بود یا مقایسهی بیش از حد خانیان در بابور را باعث سردرگمی مخاطب میدانستند و میگفتند اگر خواننده شازدهکوچولو و جوجهاردک زشت را نخوانده بود چه؟ پس وجود پیش نیاز برای قلب زیبای بابور را هم لازم دانستند که این کار به فهم بیشتر خواننده کمک خواهد کرد البته بسیاری از دانشآموزان این امر را نکته مثبتی میدانستند و بیان کردند که جمع آوری چند کتاب در یک کتاب کار جالبی بود اما نظر بیشتر آنها زیاده گویی و سردرگم شدن به علت مقایسهی بیش از حد خانیان بود .
البته آنها بیان کردند استفاده از کتابهای پرطرفدار جهانی هم نوعی ارزشمندی برای قلب زیبای بابور بود هم نوعی تبلیغ دوباره برای کتابهای به کاررفته بود و همچنین نوعی یاددآورری آن داستانهای معروف هم به شمار میآمد که تاریخ انسانها و دنیای زیبای داستان آنها را به فراموشی نسپارد.[۵]
ما قلب زیبا را دیدیم؟!
قلب زیبای بابور فقط یک کتاب نیست .... من آدم ها را دیدم یکی سفید یکی سیاه یکی زرد یکی سرخ... یکی به پوست زیبایش مینازید و یکی به چشمانش... یکی به لبهایش و یکی به اندامش... و ما نیز شاید به همه ببالیم......
ما همانهایی را دیدیم که چشم سرمان دید. ما نگاه های معصوم را....ما دستان بیگناه را...ما دلهای پاک را ندیدیم... پس چرا میخواهیم قلب زیبای بابور را ببینیم؟ ما هیچ نمیبینیم..... حتی قلب سنگی خودمان را...
کاش به جای جلا دادن صورتمان قدری به فکر جلا دادن دلهایمان بودیم..... کاش به جای این که به فکر درش بودن چشمانمان باشیم کمی به فکر بزرگ بودن دلهایمان بودیم..... کاش و کاش و کاش........[۱۸]
بینامتنیت در فراداستان قلب زیبای بابور
قلب زیبای بابور نوشتهی جمشید خانیان یک فراداستان است که در پی به کارگیری شیوههای تازه در روایت و گریز از شیوههای سنتی است.
در فراداستان راوی به شیوههای داستانگویی میاندیشد و همچنین یکی از ویژگی های فراداستان مهارت به کارگیری بینامتنیت است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه و یافتن رد پای عناصر بینامتنی و دریافت مناسبت آن با متن و بررسی نقش مخاطب نوجوان در درک این شیوه از داستان نویسی است . اصلی ترین شگرد خانیان در این داستان به کارگیری عناصر بینامتنی و ایجاد مکالمه با داستانهای نام آشنا برای کودکان و نوجوانان به ویژه شازدهکوچولو اثز اگزوپری است. احضار متون شناخته شده در این داستان برای پیشبرد فرایند روایت شکل گیری عناصر داستان باورپذیری و القای معانی انجام گرفته است. همچنین نظر مخاطبان نشان میدهد که نوجوانان میتوانند به شکل های گوناگون با عناصر بینامتنی رابطه برقرار کنند.[۵]
شازده کوچولو در قلب زیبای بابور
نقطه قوت
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
پانویس
- ↑ «احمدرضا عشقیِ کانون پرورش فکری».
- ↑ «نقد قلب زیبای بابور- نوشته نرگس باقری عضو هیأت علمی دانشگاه ولیعصر رفسنجان».
- ↑ «جشنواره تئاتر فجر در صحنه پایانی -ایسنا».
- ↑ الگو:یادکردوب
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ «بینامتنیت در فراداستان قلب زیبای بابور- نرگس باقری».
- ↑ «۴رمان خانیان در مرکز ۲ کوثر نقد شدند».
- ↑ «نامزدهای جایزه آسترید لیندگرن معرفی شدند».
- ↑ «جشنواره تئاتر فجر در صحنه پایانی -ایسنا».
- ↑ «احمدرضا عشقیِ کانون پرورش فکری».
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ «رشد اخلاقی کودک و بررسی آثار خانیان از منظر رشد اخلاقی».
- ↑ «تقدیم نامهی قلب زیبای بابور-ایده های من -رازهای من-همشهری آنلاین».
- ↑ «خلاصه داستان قلب زیبای بابور-هدهد».
- ↑ «بندرشناس -خلاصه داستان قلب زیبای بابور».
- ↑ الگو:یادکد وب
- ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامtest
وارد نشده است - ↑ «قلب زیبای بابور در شیراز نقد شد-خبرگذاری مهر».
- ↑ «چل تکه دوزی داستانی/گزارش بیست و یکمین نشست نقد مخاطبان-کتاب ماه کودکو نوجوان».
- ↑ «ما قلب زیبای بابور را دیدیم؟!».
منابع
پیوند به بیرون
- «احمدرضا عشقیِ کانون پرورش فکری». وبلاگ آسمانک، ۵شهریور۱۳۸۷. بازبینیشده در ۲۹تیر۱۳۹۸.