میرزاده عشقی: تفاوت میان نسخهها
سهراب مکانیک (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
سهراب مکانیک (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
===نحوهٔ پوشش=== | ===نحوهٔ پوشش=== | ||
عشقی خیلی زودتر ازخیلیها همرنگ عقاید متجددانه خود شد و لباسهای ایرانی –سنتی-اش را درآورد و البسه فرنگی –مدرن- را به تن کرد. گویند حتی در ایامی که هنوز رخت فرنگی در ایران همهگیر نشده بود عشقی در خیابانهای تهران، با کت و شلوار، کراوات رنگارنگ با گره درشت، موی بلند- به شیوه هنرمندان کارتیه لاتن پاریس- قدم میزده است. | |||
===تکیهکلامها=== | ===تکیهکلامها=== | ||
خط ۲۸۲: | خط ۲۸۳: | ||
====شعر==== | ====شعر==== | ||
میرزاده عشقی از جمله پیشگامان شعر نو است و از نخستین ادبای معاصر ایران است که به مقوله شعر نو توجه نمود.عشقی با بسیاری از هم عصرانش که می گفتند باید اساساً در قالب شعر فارسی تغییراتی جدی صورت بگیرد، و با اسلوب غربی پیش برود مخالف بود. او در این جهت اشعاری سرود و حتی در طرز قافیه نیز تغییراتی ایجاد کرد و سعی کرد شعرهایی به زعم خود نو بسراید. اما شعر ایران و ادبیات ایران تغییراتی بیش از این میخواست، همان تغییری که شعرای بعدی و بیش از همه «نیما» به وجود آوردند. نیما که اولین آثارش، برای اولین بار توسط عشقی و در روزنامه قرن بیستم چاپ شد، بعدها پیروان بسیاری د، یافت و نهضت او جانی تازه به ادبیات داد. | میرزاده عشقی از جمله پیشگامان شعر نو است و از نخستین ادبای معاصر ایران است که به مقوله شعر نو توجه نمود.عشقی با بسیاری از هم عصرانش که می گفتند باید اساساً در قالب شعر فارسی تغییراتی جدی صورت بگیرد، و با اسلوب غربی پیش برود مخالف بود. او در این جهت اشعاری سرود و حتی در طرز قافیه نیز تغییراتی ایجاد کرد و سعی کرد شعرهایی به زعم خود نو بسراید. اما شعر ایران و ادبیات ایران تغییراتی بیش از این میخواست، همان تغییری که شعرای بعدی و بیش از همه «نیما» به وجود آوردند. نیما که اولین آثارش، برای اولین بار توسط عشقی و در روزنامه قرن بیستم چاپ شد، بعدها پیروان بسیاری د، یافت و نهضت او جانی تازه به ادبیات داد. | ||
شعر عشقی بیانگر «من» خودبنیاد و عاصی او است؛ در دیار غربت یک جور و در ماجراهای عاشقانه هم جور دیگر. این شعر، وظیفهاش بیانِ من اومانیست و متجددی است که ربطی به عالم بیرون خود ندارد. با این همه میل عشقی در تحول شعر و ادبیات فارسی، هنوز میل به شکستن محتواهای کهنه و طرح محتواهای تازه بود. او بهشدت نسبت به کوششهای اسلوبشکن شعری تردید کرد و این کار را عاملی برای بیهویتی شعر فارسی و انضمام آن به دنباله تاریخ شعر اروپایی دانست. نمایشنامههای منظوم و شعرهای بدیعی مانند سه تابلوی مریم (یا سه تابلوی عشقی) هم از نوآوریهایی مانند شخصیتپردازی، آرایش صحنهها و گفتگو برخوردارند که شایان ذکر است. | |||
خود در این باره نوشته: « با برخی از ادبایی که به تازه در تجدید ادبیات ایران جدیت میورزند، همآرزو نیستم. زیرا آنان تجدید ادبیات پارسی را تبدیل اسلوب آن با اسلوب مغربزمین در نظر گرفته و آنچه را نگارنده فقط قالب آن عبارت از پارسی است و گرنه تماما روح و سخنان مغرب زمینی در آن دیده شده و خود باعث میشود که بهکلی اصالت ادبیات پارسی را سلب کرده و در آینده، آهنگ ادبیات ایران را رهین ادبای اروپا بدارند. شک ندارم که اجراکنندگان این مقصد در برابر ارواح حیثیات ملی ایرانیت مورد سرزنش خواهند بود! پندار من این است که باید در اسلوب سخنسرایی زبان فارسی تغییری داد ولی در این تغییر نبایستی ملاحظه اصال آن را از دست نهاد. اندام اسلوب ادبیات ایران چنانچه فرتوت شده و محتاج به تغییر است، همانا مناسب آن است که از قماش تازه دستنخورده در خور اندامش جامه آراست، نه کهنهپوش جامه ادبیات سایر اقوامش کرد.» | |||
====تئاتر==== | ====تئاتر==== | ||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۹: | ||
==نوا، نما، نگاه== | ==نوا، نما، نگاه== | ||
===خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)=== | ===خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)=== | ||
نسخهٔ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۱
سید محمدرضا کردستانی مشهور به میرزاده عشقی شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامه نویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریه قرن بیستم بود؛ که در اشعارش به مسايل مختلف سياسي، اجتماعي و اعتقادي پرداخته است. عشقی در دوره نخستوزیری رضاخان، به دستور رئیس اداره تأمینات نظمیه وقت، ترور شد.
میرزاده عشقی متولد همدان بود. در مکتبخانههای محلی خواندن و نوشتن را فراگرفت. او را به مدرسهٔ آلیانس فرستادند که زبان فرانسوی جزو برنامهٔ درسی آن بود. پیش از اتمام آلیانس در تجارتخانهٔ بازرگانی فرانسوی به شغل مترجمی پرداخت. در نوجوانی برای ادامه تحصیل به اصفهان و تهران سفر کرد. تحصیلات رسمی را به پایان نرساند. با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳ شمسی در همدان روزنامه «نامه عشقی» را راه انداخت.
داستانک
کلمۀ اجنبی
عشقی در بازگشت از استانبول متاثر از اپراهایی که در آنجا دیده بود اولین اپرای ایرانی را به نام رستاخیز شهریاران تصنیف کرد و مدّتی بعد در اصفهان و تهران آن را اجرا کرد. بعد از اجرای تهران در اطّلاعیهای نوشت «برای آن که کلمۀدیگر به کلمات اجنبی در زبان فارسی اضافه نشود، «اپرا» را «نمایش آهنگی» ترجمه نمودیم» و تاریخ و زمان نمایش آهنگی را اعلام کرد.
زندگی و تراث
۱۲۷۳: در همدان متولّد شد.
۱۲۹۳:روزنامه ای به نام «نامه عشقی» را منتشر کرد.
1294: ائرای رستاخیز شهریاران در ویرانههای مداین را تصنیف کرد.
۱۳۰۰:اولین شماره «قرن بیستم» را منتشر کرد.
۱۳۰۳: در دروازه دولت تهران ترور شد.
سوانح عمر
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
دیدگاه سعید نفیسی
«گاهی قطعاتی را که در هجو این و آن میگفت بسیار دلآزار، تند و بیباکانه بود، کسانی که این اشعار به سودشان بود آنها را به دست گرفته و در شهر میگرداندند و ناچار آن کسی که مورد آزار عشقی قرار گرفته بود سخت میرنجید. گاهی هم که اشعار بلندی از طبع او میترواید و معروف میشد، نمیتوانست این ناسازگاریهای وی را جبران کند، میتوان گفت هنر او به هدر میرفت. من از میان سخن سرایان این دوره تاکنون کسی را ندیدهام که هنر خویشتن را به اینگونه حرام کرده باشد»
شعرهایی در رثای عشقی
جوانمرگی عشقی و تروری که بسیاری آن را به رضاخان مربوط میدانستند عشقی را برای بسیاری از شاعران تبدیل به نماد آشتیناپذیری با استبداد کرد. شاعران زیادی از جمله ملکالشعرای بهار، پروین اعتصامی، نیما یوشیج، شهریار در رثای او شعر سرودند.
غزل شهریار برای عشقی
«عشقی که درد عشق وطن بود درد او
او بود مرد عشق که کس نیست مرد او
چون دود شمع کشته که با وی دمیست گرم
بس شعله ها که بشکفد از آه سرد او
بر طرف لاله زار شفق پر زند هنوز
پروانه تخیل آفاق گرد او
او فکر اتحاد غلامان به مغز پخت
از بزم خواجه سخت به جا بود طرد او
آن نردباز عشق که جان در نبرد باخت
بردی نمی کنند حریفان نرد او
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
عشقی نمرد و مرد حریف نبرد او
در عاشقی رسید بجائی که هرچه من
چون باد تاختم نرسیدم به گرد او
از جان گذشت عشقی و اجرت چه یافت مرگ
این کارمزد کشور و آن کارکرد او
آن را که دل به سیم خیانت نشد سیاه
با خون سرخ رنگ شود روی زرد او
درمان خود به دادن جان دید شهریار
عشقی که درد عشق وطن بود درد او»
شعر نیما برای عشقی
«عشقی که بود محرم راز جنون عشق
عشقی نمود و عشق دگر را گرفت پیش
آزادی از نفس نفتد تا به تیغ خصم
زینروی بیمضایقه سر را گرفت پیش
با پای خود برفت به گوری که کنده بود
کاو شیر بود و راه خطر را گرفت پیش»
شعر ملکالشعرای بهار برای عشقی
بهار از معدود ادبای تراز اول همدوره عشقی بود که او را جدی میگرفت. او چندبار در اشعارش از عشقی یاد کرد. از آن جمله است:
«وه که عشقی در صباح زندگی
از خدنگ دشمن شبرو بمرد
پرتوی بود ازفروغ آرزو
آن فروغ افسرد وآن پرتو بمرد
شاعری نو بود وشعرش نیز نو
شاعر نو رفت و شعر نو بمرد»
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
درباره سیدضیاءالدین طباطبایی
عشقی در آثارش بسیاری از سیاستمداران زمانهاش را هجو کرده، یکی از معدود کسانی که همیشه ممدوح عشقی بود سید ضیاءالدین طباطبایی است:
پي تجديد فيروزي نسل پاك ساساني
مهين سيدضياءالدين خجسته صدراعظم شد
ندانم این طبیب اجتماعی را چه درمان شد
کازو صدساله زخم مهلک این قوم مرهم شد
و در تابلوی سوم از شعر «ایدهآل» میگوید:
چرا نگردد آئین مرده شوئی باب؟
چو نیست هیچ درین مملکت حساب و کتاب!
کدام دوره تو دیدی که این رجال خراب
پیِ محاکمه دعوت شوند پایِ حساب ؟
بجز سه ماهه ی زمان مهین ضیاء الدین
درباره آیتاالله مدرّس
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
عشقی خیلی زودتر ازخیلیها همرنگ عقاید متجددانه خود شد و لباسهای ایرانی –سنتی-اش را درآورد و البسه فرنگی –مدرن- را به تن کرد. گویند حتی در ایامی که هنوز رخت فرنگی در ایران همهگیر نشده بود عشقی در خیابانهای تهران، با کت و شلوار، کراوات رنگارنگ با گره درشت، موی بلند- به شیوه هنرمندان کارتیه لاتن پاریس- قدم میزده است.
تکیهکلامها
خلقیات
عشقی از نظر اخلاقی آدمی خوش مشرب، نیک صفت و به مادیات بی اعتنا بود، زن و فرزندی نداشت و با کمکهای پدری، خانواده، یاران و آزادیخواهان و بالاخره از درآمد نمایشهای خود روزگار میگذراند. در آخرین کابینه نخست وزیری «مرحوم حسن پیرنیا، مشیرالدوله» از طرف وزارت کشور به ریاست شهرداری اصفهان انتخاب شد ولی نپذیرفت. محمّد قائد او را سیمای یک مبارز، یک آنارشیست و یک فدایی راه قلم میداند.
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
استادان و شاگردان
فیلم ساخته شده براساس زندگی عشقی
تله فیلم «مرگ یک شاعر»، به کارگردانی حسن هدایت بر اساس زندگی میرزاده عشقی ساخته شدهاست؛ این فیلم روز ۲۵ بهمن سال ۱۳۹۲ و ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
خیابانهایی در همدان و اصفهان به اسم میرزاده عشقی نامگذاری شده است.
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و منبعشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
شعر
میرزاده عشقی از جمله پیشگامان شعر نو است و از نخستین ادبای معاصر ایران است که به مقوله شعر نو توجه نمود.عشقی با بسیاری از هم عصرانش که می گفتند باید اساساً در قالب شعر فارسی تغییراتی جدی صورت بگیرد، و با اسلوب غربی پیش برود مخالف بود. او در این جهت اشعاری سرود و حتی در طرز قافیه نیز تغییراتی ایجاد کرد و سعی کرد شعرهایی به زعم خود نو بسراید. اما شعر ایران و ادبیات ایران تغییراتی بیش از این میخواست، همان تغییری که شعرای بعدی و بیش از همه «نیما» به وجود آوردند. نیما که اولین آثارش، برای اولین بار توسط عشقی و در روزنامه قرن بیستم چاپ شد، بعدها پیروان بسیاری د، یافت و نهضت او جانی تازه به ادبیات داد.
شعر عشقی بیانگر «من» خودبنیاد و عاصی او است؛ در دیار غربت یک جور و در ماجراهای عاشقانه هم جور دیگر. این شعر، وظیفهاش بیانِ من اومانیست و متجددی است که ربطی به عالم بیرون خود ندارد. با این همه میل عشقی در تحول شعر و ادبیات فارسی، هنوز میل به شکستن محتواهای کهنه و طرح محتواهای تازه بود. او بهشدت نسبت به کوششهای اسلوبشکن شعری تردید کرد و این کار را عاملی برای بیهویتی شعر فارسی و انضمام آن به دنباله تاریخ شعر اروپایی دانست. نمایشنامههای منظوم و شعرهای بدیعی مانند سه تابلوی مریم (یا سه تابلوی عشقی) هم از نوآوریهایی مانند شخصیتپردازی، آرایش صحنهها و گفتگو برخوردارند که شایان ذکر است.
خود در این باره نوشته: « با برخی از ادبایی که به تازه در تجدید ادبیات ایران جدیت میورزند، همآرزو نیستم. زیرا آنان تجدید ادبیات پارسی را تبدیل اسلوب آن با اسلوب مغربزمین در نظر گرفته و آنچه را نگارنده فقط قالب آن عبارت از پارسی است و گرنه تماما روح و سخنان مغرب زمینی در آن دیده شده و خود باعث میشود که بهکلی اصالت ادبیات پارسی را سلب کرده و در آینده، آهنگ ادبیات ایران را رهین ادبای اروپا بدارند. شک ندارم که اجراکنندگان این مقصد در برابر ارواح حیثیات ملی ایرانیت مورد سرزنش خواهند بود! پندار من این است که باید در اسلوب سخنسرایی زبان فارسی تغییری داد ولی در این تغییر نبایستی ملاحظه اصال آن را از دست نهاد. اندام اسلوب ادبیات ایران چنانچه فرتوت شده و محتاج به تغییر است، همانا مناسب آن است که از قماش تازه دستنخورده در خور اندامش جامه آراست، نه کهنهپوش جامه ادبیات سایر اقوامش کرد.»
تئاتر
عشقی پس از دیدن بازمانده بناهای عهد ساسانیان در راه سفر از بغداد به موصل در سفر به ترکیه در 1294، اپرای رستاخیز شهریاران در ویرانههای مداین را تصنیف کرد. به نوشته خود او «این منظومه، نخستین نمایشنامه منظوم(اپرا) است که در زبان پارسی سروده شده و به اجرا در آمده». «رستاخیز شهریاران» شامل تعدادی غزل و مثنوی است که در دستگاههای موسیقی ایرانی، یا با حالت خطابه و دکلمه خوانده میشود. الهامبخش عشقی در ساختن این نمایش اپراهایی بوده که در استانبول میدیده. بازیگران این نمایش شش خوانندهاند. خواننده اول خود عشقی است در نقش راوی با لباس سفر در ویرانههای مداین، و پنج شخصیت دیگر: خسرودخت با کفن؛ داریوش؛ سیروس(کوروش پادشاه هخامنشی)؛ انوشیروان؛ وسرانجام زردشت. مضمون نمایش بزرگداشت نیاکان و ستایش روزگار عظمت و شکوه، و دریغ و حسرت بر ویرانی سرزمین آباواجدادی است. از جنبه مضمون و محتوا، رستاخیز شهریاران نماینده نوعی از جهانبینی تاریخی-ملی-سیاسی-ادبی است که تا روزگار ما هم ادامه یافته و فرضش ببر این است که حمله عرب برباد دهنده همه خوبیها، فضایل و زیباییهایی بود که در جامعه ایران وجود داشت، و احیای آن بهشت ازدسترفته باستانی وظیفه مسلّم ماست.
روزنامهنگاری
کارنامه و فهرست آثار
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی چند اثر
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
پانویس
منابع
عشقی: سیمای نجیب یک آنارشیست. قائد، محمّد.1377.
سده میلاد میرزاده عشقی. حائری،سیدهادی.
کلّیاتِ مصوّرِ میرزادۀ عشقی. مشیرسلیمی،علی اکبر.