مجله یغما: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۱: خط ۶۱:
====رفیق یا یغما؟!====
====رفیق یا یغما؟!====
'''رفیق''' نامی بود که توسط یغمایی برای مجله انتخاب شده بود ولی دکتر ولی‌الله نصر با این نام مخالفت کرد به این دلیل؛ تبلیغات حزب توده و این‌که آنان از این واژه استفاده کرده‌اند. '''یغما''' نامی بود که سرانجام انتخاب شد.
'''رفیق''' نامی بود که توسط یغمایی برای مجله انتخاب شده بود ولی دکتر ولی‌الله نصر با این نام مخالفت کرد به این دلیل؛ تبلیغات حزب توده و این‌که آنان از این واژه استفاده کرده‌اند. '''یغما''' نامی بود که سرانجام انتخاب شد.
===سبک مجله===
آن چه که در یغما جلب توجه میکند حاشیه نویسی‌ها و درج مطالبی خاص در کادرهایی کوچک در پایین صفحه است. در واقع یغمایی همچون یک راهنما درمورد بعضی مقالات چه قدیمی و چه تازه توضیح می‌دهد و گاه در صفحات شاهد گفت و گو یا بحث و جدلی طنز‌گونه هستیم که در جواب کنایه‌ی دوستان می‌دهد. همچنین او نکات مهم را از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان میکند مثلا هر سال در شماره اسفند یا فروردین قطعه‌ای درج می‌کرد و سال نو را به خوانندگان تبریک می‌گفت. در دل آن پیام‌های تبریک‌ نکاتی نهفته بود که به صورت نوشته‌ی گزارشی نمی‌توانست بیان کند.
نمونه‌ای از آن‌ها؛
:سال نوو چون برسد می رسد از نو المی
:::رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی
:عمر بگذشت ز هفتاد و در این را دراز
:::از پی مصلحت خود ننهادم قدمی
             
<center><font color=darkcyan> ᗙ ᗙ ᗙ</font></center>
:سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید
:::نخل چون از پای افتد سایه‌اش برسر نیاید
:کهنه هرگز نو نگردد، رفته هرگز بازناید
:::بشنو از خیام اگر گفت منت باور نیاید
:روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را
:::دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید
شاید برخی افراد یغما را قدیمی و کهنه بدانند اما واقعیت چیز دیگری است. موضع گیری های آنان علیه یغما و یغمایی تنها یک دلیل داشت و آن این که؛ شعر نو و نوشته‌‌های نو که به مدح ادبیات نوین پرداخته بودند اهمیت چندانی برایش نداشت و در مجله درج نمی‌کرد یا به ندرت درج می‌کرد آن هم بهترین آن‌ها را!








===سبک مجله===


===پیشینهٔ مجله===
===پیشینهٔ مجله===
خط ۹۱: خط ۱۰۸:
=====نقد یکی از پسران [[حبیب یغمایی|حبیب]]=====
=====نقد یکی از پسران [[حبیب یغمایی|حبیب]]=====
{{گفتاورد تزیینی|یکی از پسران [[حبیب یغمایی|یغمایی]] که در باستان‌شناسی کار می‌کرده شیئی عجیب کشف می‌کند، پدر خبرش را در روزنامه می‌خواند و از او می‌پرسد: چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟! پسرش گفته: در روزنامه‌ها را خوب می‌خوانند مجله تو کهنه است.}}  
{{گفتاورد تزیینی|یکی از پسران [[حبیب یغمایی|یغمایی]] که در باستان‌شناسی کار می‌کرده شیئی عجیب کشف می‌کند، پدر خبرش را در روزنامه می‌خواند و از او می‌پرسد: چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟! پسرش گفته: در روزنامه‌ها را خوب می‌خوانند مجله تو کهنه است.}}  
=====نقل از ایرج افشار(نظر تازه‌جوها)=====
{{گفتاورد تزیینی|ذوق و سلیقه و روش یغمایی در مجله‌نویسی پذیرفته خاطر بسیاری نبود. مخصوصاً تازه‌جوها، مجله یغما را مجله مرده‌ها و مقاله‌های مندرج در آن را مرتجعانه و مروج کهنه‌پرستی می‌خواندند. زیرا در آن شعر نو و مقاله‌هایی که در ستایش ادبیاات نوین معاصر باشد چاپ نمی‌شد. اما یغمایی بی‌هیچ واهمه از طعن و دق این گروه، راهی را که برگزیده بود می‌پیمود.}}
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشن‌فکران====
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشن‌فکران====


خط ۹۸: خط ۱۱۸:


====نظر خود مدیرمسئول دربارهٔ مجله====
====نظر خود مدیرمسئول دربارهٔ مجله====
در سر مقاله آخرین شماره از یغما، سردبیر نوشت:
:پایمرد و همکار من در اداره کردن مجله هیچ‌گاه بیش از یک تن در نگذشت و دفتر مجله هیچ‌وقت از دو حجرهٔ فرسوده محقر بیرون نشد و چه مایه شرمندگی برد از استادان و دانشمندان خودی و بیگانه در پذیرایی درویشانه. این پاک مردان در همه هفته‌ها و گاه و بی‌گاه در گرمای تموز و برف و باران دی بی‌هیچ وسیله‌ای در شد و آمد و بی‌هیچ آسایشی در خدمتگری تفقّدها فرمودند و مهربانی ها....


===تأثیرپذیرفته از===
===تأثیرپذیرفته از===
خط ۱۱۵: خط ۱۴۰:
==مشخصات شناسنامه‌ای==
==مشخصات شناسنامه‌ای==
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و مکان‌های توزیع مجله===
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و مکان‌های توزیع مجله===
====تعداد صفحات====
[[حبیب یغمایی|یغمایی]] با توجه به تذکر و یادآوری دکتر مهدی بیاتی(دوست قدیمی‌اش) که گفته بود: تعداد صفحات مجله را در هر شماره بیشتر از ۶۴ نکن تا بتوانی به طور مرتب آن را انتشار دهی. تصمیم گرفت مقاله‌ها و مطالب را طوری مرتب و درج کند که بیش از ۶۴صفحه نشود. در طیِ سی‌ویک سال انتشار این روال ادامه داشت، مگر چند شماره که تعداد صفحه‌های آنان بیشتر است.
====تیراژ====
در سال‌های پایانی انتشار، نشریه، حدود ۵۰۰۰تیراژ داشت.
====شهرهایی که یغما در آن‌جا توزیع می‌شد====





نسخهٔ ‏۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۰

یغما
سردبیرحبیب یغمایی
شمارگانحدود۵۰۰۰
چاپ‌کنندهانتشارات مجله یغما
نخستین شمارهفروردین۱۳۲۷
کشورایران
زبانفارسی

یغما بزرگ‌ترین خدمت حبیب یغمایی به زبان و ادب فارسی و پژوهش‌های ایرانی است. مجلهٔ یغما مجله‌ای است ادبی و پژوهشی که هدف از انتشار آن؛ حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی است. مجلهٔ مذکور از منظم‌ترین انتشارات دوره خود بود که اول هرماه به چاپ می‌رسید.


برای کسانی که مجله را نخوانده‌اند

یغما مجله‌ای کهن نیست، که مختص افراد پیر باشد بلکه نشریه‌ای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشنا کردن مردم این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آن‌ها و پیشینهٔ ایران است. یغمایی در این اثر؛ مطالبی از آثار بزرگان را عینا درج کرده، و با شیوه‌ای جذاب و گیرا به آن‌ها می‌پردازد تا مردم آن روزگار از خواندن داستان‌ها و مجلات بی‌اساس و دیدن نمایش‌های بی بنیاد ستارگان سینما روی برگردانند. همچنین در طی سی‌ویک سال انتشار مجله زمینه‌ای فراهم بود تا مردم بتوانند آثار دست به قلمان تازه‌کار را نیز بخوانند.

آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله

داستانه همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجو است؛

هنگامی که یغمایی به عنوان رئیس فرهنگ به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از محمدابراهیم باستانی پاریزی که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند. اما خوش خیال بود که فکر می‌کرد همه چیز مرتب و طبق روال پیش خواهد رفت! چون داستان غلط مشهور و خراب‌کاری و دست بردن در شهر بهار در نبود یغمایی رخ داد که روحش هم خبردار نبود. محمدابراهیم خانِ باستانی پاریزی می‌خواستند لطفی کنند و به مناسبت درگذشت علامه قزوینی شعری درخور در مجله به چاپ برسانند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش می‌زند و شعری که ملک‌الشعرا در رثای عارف قزوینی سروده را اول تغییر داده و سپس با ذوق و شوق در مجله درج می‌کند و به خیال خود می‌گوید که حتما ملک‌الشعرای بهار نیز از این انتخاب و از این تغییر، مشعوف خواهند شد! نمی‌دانست که در آرامش قبل از توفان است. حبیب خسته و دور از خانه بالاخره از کرمان باز می‌گردد و ملک‌الشعرا بلافاصله به او تلفن می‌کند که ای فلانی! چه کردی؟ تو با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیبِ مات و مبهوت فقط می‌گوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا، درست می‌فرمایید... و به گردن می‌گیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از اینم کار را می‌کرد بهار قیامتی به پا می‌کرد که چرا یک بچه شعر مرا خراب کرده کرده! و این‌گونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد!

یک بند در معرفی خلاصهٔ مجله (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامه‌ای)

مجله‌ای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره به چاپ می‌رسید. هر شماره تقریبا ۶۴صفحه بود. در طی سی‌ویک سال، ۳۶۶شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجلهٔ ادبی و پژوهشی یغما، اول هر ماه بود و سردبیر بسیار اصرار داشت و حساس بود که دقیقا در ابتدای هر ماه، شماره مخصوص همان ماه منشر شود. و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد.



گزارشی از بخش‌ها و ستون‌های مختلف و شماره‌های ویژه

در سال اول سال نخست، ۱۰شماره از مجله انتشار یافت و به جای شمارهٔ ۱۱و۱۲، کتاب اقبال لاهوری که تنوشته‌ی مجتبی مینوی است به چاپ رسید. از دیگز شماره‌های ویژه می‌توان به شماره۱۲ سال چهارم(۱۳۳۰) و ششم(۱۳۳۲) اشاره کرد که رساله‌ای به ضمیمه مجله چاپ شد و برای مشترکین ارسال شد.[۱]

دلیل شهرت

کم‌تر مجله‌ای مانند یغما پیدا می‌شود چه از نظر محتوا و چه از نظر ظاهر و نظم! چون یغما، حاصل سال‌ها تجربه و تلاشِ با عشقِ یغمایی بود و سردبیری عاشق داشت. به جرأت می‌توان گفت که یغما ناشر اندیشه‌‌ی دانشمندان بود. دانشمندانی چون؛ قزوینی، دهخدا، بهار، فروزانفر، مینوی، فروغی، تقی‌زاده، بهمن‌یار و... آثار مشهور دهه‌های سی و چهل و پنجاه نیز در مجله به چاپ رسیده‌اند.[۱] هم نویسندگان باتجربه و هم نویسندگان تازه‌نفس یغما را تریبون مناسبی برای بیان عقاید خاص خود می‌دانستند.[۲] یک‌سری مقاله‌های دل نشین و خواندنی در یغما سال‌ها درج می‌شد. صاحب اثر دوستعلی‌خان معیرالممالک، نوه‌ی دختری ناصر‌الدین شاه بود که قلمی شیرین و طناز داشت. مقالات مذکور در رابطه با رجال عصر ناصری نوشته می‌شد. نوشته‌های معیرالممالک خواهان بسیاری داشت و تعداد زیادی از خ.انندگان را مجذوب خود می‌کرد.[۳]

چرا باید این مجله را خواند

  • سال‌‌ها فعالیت، تجربه، تلاشِ بی‌وقفه و هدفی چون حفظ و نگه‌داری از زبان فارسی در پسِ این نشریه نهفته است.
  • یغما تنها یک مجله‌ی ادبی، تحقیقی و پژوهشی نمی‌باشد. بلکه به مسایل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم می‌پردازد.
  • یغمایی در رابطه با دغدغه‌های روزمره نیز مقالاتی منتشر کرده، که نوشته‌های محمد علی فروغی، مجتبی مینوی، دکتر فخر‌الدین شادمان، دکتر محمود صناعی و دکتر اسلامی ندوشن نمونه‌ای از آن‌هاست. هر چند که هریک از نویسندگان عقاید خاصی داشتند و با یک‌یگر هم‌سو نبودند!
  • صفحات پایانی هر شماره از مجله، اخباری است تا از وقایع و حوادث داخلی و خارجی مطلع شویم.

برای کسانی که مجله را خوانده‌اند

هدف سردبیر صرفا درج مقالات و اشعار کهن نیست! بلکه به نحوی به تحلیل آنان پرداخته، آثار را معرفی می‌کند و از نقش آنان در زبان فارسی می‌گوید، خاطراتی که از دوستان شاعرش نقل می‌کند تنها برای سرگرمی نیست، بلکه برای شناساندن شخصیت آنان است. حاشیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسی‌ها برای متفاوت بودن یا عجیب بودن مجله نیست. این کار، گاه به منظور رفع اشکال مطالب نویسندگان جوان است. و گاهی هم پاسخ به کنایه‌هایی است که در مقالات به چشم می‌خورد، و گاهی گلایه‌ای است از دوستان!

آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله

سال‌شمار مجله

خلاصهٔ مفصل‌تر مجله در حد دو بند

داستان انتشار مجله (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است)

حبیب در سال۱۳۰۱ درخواست داد تا امتیاز انتشار مجله یغما را صادر کنند و برای نخستین بار در همان سال امتیاز انتشار مجلهٔ مذکور از سمت وزارت معارف صادر شد. پس از ان تصمیم گرفت مجله را «اندرز» بنامد و درخواست تغییر نام داد. طیِ مصوبه‌ای در سال۱۳۰۲ با تغییر اسم موافقت شد و امتیاز انتشار اندرز را گرفت. اما مجله‌ای با نام فوق هیچ‌گاه منتشر نشد. او تنها یک دلیل برای منصرف شدنش از چاپ نشریه آورده؛ آن هم گرفتاری‌های پیش آمده در زندگی‌اش بوده! پیش از اقدام یغمایی یرای انتشار یغما، شوهر خواهر او عبدالحسین ادیب یغمایی قصد راه‌اندازی نشریه‌ای با نام یغما را داشته. اما آن مجله نیز هرگز به چاپ نرسید! درخواست بعدی، برای امتیاز مجله در سال۱۳۲۶ از سوی یغمایی بود که به چاپ مجله در فروردین۱۳۲۷ منجر شد. در این فاصله‌ی زمانی (از سال۱۳۰۱ تا ۱۳۲۶) سردبیر یغما یک جا ننشست و تجربه‌های بسیاری در زمینه انتشار مجلات کسب کرد. یک دوره کامل سردبیر مجله‌نامهٔ فرهنگستان شد و سه سال مدیر مجله آموزش و پرورش بود. در فروردین۱۳۲۷ با کوله‌باری از تجربه‌‌های ناب و تمامِ قدرتِ خویش انتشار نشریه‌ی خود را آغاز کرد.

رفیق یا یغما؟!

رفیق نامی بود که توسط یغمایی برای مجله انتخاب شده بود ولی دکتر ولی‌الله نصر با این نام مخالفت کرد به این دلیل؛ تبلیغات حزب توده و این‌که آنان از این واژه استفاده کرده‌اند. یغما نامی بود که سرانجام انتخاب شد.

سبک مجله

آن چه که در یغما جلب توجه میکند حاشیه نویسی‌ها و درج مطالبی خاص در کادرهایی کوچک در پایین صفحه است. در واقع یغمایی همچون یک راهنما درمورد بعضی مقالات چه قدیمی و چه تازه توضیح می‌دهد و گاه در صفحات شاهد گفت و گو یا بحث و جدلی طنز‌گونه هستیم که در جواب کنایه‌ی دوستان می‌دهد. همچنین او نکات مهم را از طریق مطلبی کوتاه و بیشتر اوقات از طریق شعر بیان میکند مثلا هر سال در شماره اسفند یا فروردین قطعه‌ای درج می‌کرد و سال نو را به خوانندگان تبریک می‌گفت. در دل آن پیام‌های تبریک‌ نکاتی نهفته بود که به صورت نوشته‌ی گزارشی نمی‌توانست بیان کند. نمونه‌ای از آن‌ها؛

سال نوو چون برسد می رسد از نو المی
رخت نابسته غمی آیدم از راه غمی
عمر بگذشت ز هفتاد و در این را دراز
از پی مصلحت خود ننهادم قدمی
ᗙ ᗙ ᗙ
سال اگر کهنه است یا نو، چون رود دیگر نیاید
نخل چون از پای افتد سایه‌اش برسر نیاید
کهنه هرگز نو نگردد، رفته هرگز بازناید
بشنو از خیام اگر گفت منت باور نیاید
روز نو خوش از درآمد، آرزومندم خدا را
دشمنان و دوستان را جز خوشی از در نیاید

شاید برخی افراد یغما را قدیمی و کهنه بدانند اما واقعیت چیز دیگری است. موضع گیری های آنان علیه یغما و یغمایی تنها یک دلیل داشت و آن این که؛ شعر نو و نوشته‌‌های نو که به مدح ادبیات نوین پرداخته بودند اهمیت چندانی برایش نداشت و در مجله درج نمی‌کرد یا به ندرت درج می‌کرد آن هم بهترین آن‌ها را!



پیشینهٔ مجله

طراحی جلد و تصویرسازی

ویژگی‌های مهم مجله

گزارشی از فروش مجله

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با مجله و جریان‌سازی‌های مجله

نشست‌های خبرساز دربارهٔ مجله

اظهارنظرها

نقدهای مثبت

نظر سعیدی سیرجانی

نقدهای منفی

نقد یکی از پسران حبیب
نقل از ایرج افشار(نظر تازه‌جوها)

اظهارنظر اهالی ادبیات و روشن‌فکران

نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون

اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها

نظر خود مدیرمسئول دربارهٔ مجله

در سر مقاله آخرین شماره از یغما، سردبیر نوشت:

پایمرد و همکار من در اداره کردن مجله هیچ‌گاه بیش از یک تن در نگذشت و دفتر مجله هیچ‌وقت از دو حجرهٔ فرسوده محقر بیرون نشد و چه مایه شرمندگی برد از استادان و دانشمندان خودی و بیگانه در پذیرایی درویشانه. این پاک مردان در همه هفته‌ها و گاه و بی‌گاه در گرمای تموز و برف و باران دی بی‌هیچ وسیله‌ای در شد و آمد و بی‌هیچ آسایشی در خدمتگری تفقّدها فرمودند و مهربانی ها....



تأثیرپذیرفته از

تأثیرگذاشته بر

فهرست شماره‌ها، گزارش‌ها و اخبار ویژه منتشر در مجله

جمله‌های ماندگار مجله

جوایز مجله

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ مجله)

مشخصات شناسنامه‌ای

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و مکان‌های توزیع مجله

تعداد صفحات

یغمایی با توجه به تذکر و یادآوری دکتر مهدی بیاتی(دوست قدیمی‌اش) که گفته بود: تعداد صفحات مجله را در هر شماره بیشتر از ۶۴ نکن تا بتوانی به طور مرتب آن را انتشار دهی. تصمیم گرفت مقاله‌ها و مطالب را طوری مرتب و درج کند که بیش از ۶۴صفحه نشود. در طیِ سی‌ویک سال انتشار این روال ادامه داشت، مگر چند شماره که تعداد صفحه‌های آنان بیشتر است.

تیراژ

در سال‌های پایانی انتشار، نشریه، حدود ۵۰۰۰تیراژ داشت.

شهرهایی که یغما در آن‌جا توزیع می‌شد

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات مجله

صدای مدیرمسئول یا صاحب‌امتیاز

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ مجله(فیلم و مستند)

طرحی خاص که به‌طور ویژه در مجله منتشر شده

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

پیوند به بیرون

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ارج‌نامهٔ حبیب یغمایی. ص. ۱۰۷.
  2. ارج‌نامه حبیب یغمایی. ص. ۱۰۸.
  3. ارج‌نامه حبیب یغمایی. ص. ۱۰۹.
  4. ارج‌نامه حبیب یغمایی. ص. ۱۰۵و۱۰۶.