محمدعلی جمالزاده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
جمالزاده در لبنان است که محمدعلی شاه قاجار (سلطنت ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ ق/ ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹ م) مجلس را بهتوپ میبندد و آزادیخواهان را سرکوب میکند. سیدجمال سعی میکند خود را به عتبات برساند اما توسط عمال دولتی بروجرد به قتل میرسد.اندوه ناشی از شکست مشروطیت، کشته شدن پدر و ترس از محیط خفقانآور ایران چنان ضربهای به روح محمدعلی وارد میکند که برای همیشه ایران را ترک میگوید و جز در چند سفر کوتاه، حاضر نمیشود دیگر به وطنی بیاید که هم از آن گریزان است و هم شیفته و دلبستهٔ فرهنگ و ادبیات آن. | جمالزاده در لبنان است که محمدعلی شاه قاجار (سلطنت ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ ق/ ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹ م) مجلس را بهتوپ میبندد و آزادیخواهان را سرکوب میکند. سیدجمال سعی میکند خود را به عتبات برساند اما توسط عمال دولتی بروجرد به قتل میرسد.اندوه ناشی از شکست مشروطیت، کشته شدن پدر و ترس از محیط خفقانآور ایران چنان ضربهای به روح محمدعلی وارد میکند که برای همیشه ایران را ترک میگوید و جز در چند سفر کوتاه، حاضر نمیشود دیگر به وطنی بیاید که هم از آن گریزان است و هم شیفته و دلبستهٔ فرهنگ و ادبیات آن. | ||
او به قصد ادامه تحصیل، عازم فرانسه میشود. دیپلم خود را در رشته حقوق از دانشگاه دیژون دریافت میکند و با آغاز جنگ جهانی اول، برای همکاری با [[کمیتهٔ ملّیون]] بهسال ۱۲۹۴ ش به آلمان میرود؛ کمیتهای که بههمت [[حسن تقیزاده]] برای مبارزه علیه دولتهای روس و انگلیس در برلین شکل میگیرد. در همین دوران است که نوشتن برای مجله | او به قصد ادامه تحصیل، عازم فرانسه میشود. دیپلم خود را در رشته حقوق از دانشگاه دیژون دریافت میکند و با آغاز جنگ جهانی اول، برای همکاری با [[کمیتهٔ ملّیون]] بهسال ۱۲۹۴ ش به آلمان میرود؛ کمیتهای که بههمت [[حسن تقیزاده]] برای مبارزه علیه دولتهای روس و انگلیس در برلین شکل میگیرد. در همین دوران است که نوشتن برای مجله ''کاوه'' را آغاز میکند. پیش از انتشار داستانهایش، برای ''کاوه'' و چند نشریه دیگر مطلب مینویسد. بهعقیده [[ایرج افشار]] «دانشگاه واقعی او دورهٔ همکاریش با مجله ''کاوه'' در برلین بود»<ref name=''مجلهٔ کاوه''>{{یادکرد|نویسنده=افشار|مقاله=محمدعلی جمالزاده|ترجمه=|ژورنال=نامه فرهنگستان|تاریخ=۱۳۷۶|دوره=۳|شماره=۳|صفحه۱۳}}</ref> | ||
نخستین کتاب جمالزاده با عنون گنج شایگان در سال ۱۹۱۷ م در برلین منتشر شد. | نخستین کتاب جمالزاده با عنون ''گنج شایگان'' در سال ۱۹۱۷ م در برلین منتشر شد. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
در بحبوحه جنگ جهانی اول، جمالزاده از طرف [[کمیتهٔ ملیّون]] برای مأموریت به بغداد و کرمانشاه اعزام میشود. ششماه برای سازماندادن به ایلنشینان غرب کشور در این مناطق میماند. در بازگشت به برلین، به همکاریِ قلمی مجلهٔ ''کاوه'' و اداره امور آن دعوت میشود و تا تعطیلی آن، با تقیزاده کار میکند. او در این دوران با مستشرقان ناموری چون ژ. مارکوارت، و. کایگر، اینگن میتوح و اسکار مان آشنا میشود و با اطلاع یافتن از کتابهای نوشتهشده در غرب درباره مشرق، راهوروش اروپایی تحقیق و پژوهش را فرامیگیرد.<ref name=''سرگذشت جمالزاده''>{{یادکرد|نویسنده=افشار|مقاله=محمدعلی جمالزاده|ترجمه=|ژورنال=نامه فرهنگستان|تاریخ=۱۳۷۶|دوره=۳|شماره=۳|صفحه۱۱ و ۱۳}}</ref> <ref name=''چاپی''/> | در بحبوحه جنگ جهانی اول، جمالزاده از طرف [[کمیتهٔ ملیّون]] برای مأموریت به بغداد و کرمانشاه اعزام میشود. ششماه برای سازماندادن به ایلنشینان غرب کشور در این مناطق میماند. در بازگشت به برلین، به همکاریِ قلمی مجلهٔ ''کاوه'' و اداره امور آن دعوت میشود و تا تعطیلی آن، با تقیزاده کار میکند. او در این دوران با مستشرقان ناموری چون ژ. مارکوارت، و. کایگر، اینگن میتوح و اسکار مان آشنا میشود و با اطلاع یافتن از کتابهای نوشتهشده در غرب درباره مشرق، راهوروش اروپایی تحقیق و پژوهش را فرامیگیرد.<ref name=''سرگذشت جمالزاده''>{{یادکرد|نویسنده=افشار|مقاله=محمدعلی جمالزاده|ترجمه=|ژورنال=نامه فرهنگستان|تاریخ=۱۳۷۶|دوره=۳|شماره=۳|صفحه۱۱ و ۱۳}}</ref> <ref name=''چاپی''/> | ||
جمالزاده با نام مستعار «شاهرخ» برای | در طول همکاری با ''کاوه''، جمالزاده با نام مستعار «شاهرخ» برای این مجله، مقاله مینویسد. ''تاریخ روابط ایران و روس'' که در سال ۱۳۷۲ ش بهصورت کتاب منتشر شد. ''بالشویسم در ایرانِ قدیم- مزدک'' از جمله نخستین مقالات منتشرشدهٔ اوست. | ||
نسخهٔ ۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۱۷
محمدعلی جمالزاده | |
---|---|
نام اصلی | سیدمحمدعلی جمالزاده اصفهانی |
زمینهٔ کاری | داستاننویسی، روزنامهنگاری و ترجمه |
زادروز | دی۱۲۷۰ شمسی خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهاصفهان |
پدر و مادر | سیدجمالالدین و مریم بانو |
مرگ | ۱۷آبان۱۳۷۶ خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهژنو، سوئیس |
محل زندگی | اصفهان، تهران، برلین و ژنو |
جایگاه خاکسپاری | ژنو، سوئیس |
لقب | شاهرخ [۱] |
بنیانگذار | داستان کوتاه |
سبک نوشتاری | واقعگرایی |
کتابها | یکی بود یکی نبود، راهآبنامه، قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار و... |
مدرک تحصیلی | دیپلم حقوق از دانشگاه دیژون [۲] |
دانشگاه | دانشگاه لوزان سوئیس دیژون فرانسه |
سیدمحمدعلی جمالزاده اصفهانی معروف به محمدعلی جمالزاده نویسنده، داستاننویس، روزنامهنگار، مترجم، منتقد ادبیِ و فعال سیاسی در دوران مشروطیت بود.
جمهور ادبا و نویسندگان، جمالزاده را پدر داستاننویسی نو و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات معاصر میدانند. او ادبیات را به میان مردم آورد و زندگی و دغدغه آنان را موضوع نوشتههایش کرد. قصهها، اصطلاحات عامیانه و مَثلهای زبانزد مردم بنمایه داستانهای جمالزاده را تشکیل میدهد. زبانش، زبان مردم است و کوشیده با لحنی طنزآمیز و طعنی حزنانگیز خُلقیات ناپسند ایرانیان را در روزگار خود آشکار سازد. او با بهره بردن از شیوه محاوره و استفاده از اصطلاحات سبک ادبی جدیدی را خلق کرد و بر کارِ نویسندگان پس از خود مؤثر افتاد.
سید محمدعلی جمالزاده در اصفهان بهدنیا آمد؛ در خانوادهای مذهبی – سیاسی. مادرش، مریمخانم دختر یکی از بزرگان و اعیان اصفهان بود که در آموزش او سعیِ تمام کرد. اما پدر، سیدّ جمالالدین واعظ اصفهانی معروف به صدرالمحققین از خطیبان مشهور مشروطهخواه دوران قاجار بود. در کسوت روحانی به مبارزه با ظلم و استبداد روزگار خود برخاست و از آزادیخواهانی بود که با کلام و قلمِ خویش به جنگ با دشمنان آزادی و عدالت شتافت و عاقبت در این راه کشته شد.
سید حسن تقیزاده، سیدّجمال را از «مؤسسین آزادی سیاسی» ایران میداند. علاوهبر فعالیتهای سیاسی، اهل وعظ و خطابه است، کلامش دلنشین و عامهپسند است. از عمده صفات سیدّجمال، سخنگوییاش به زبان عوام و استفاده از تعبیرات و مَثلهای عامیانه است؛ چنان در دل و جان مردم اثر میگذارد که هوادارانش مواعظ و سخنانش را در نشریه الجمال بهچاپ میرسانند. [۳]
محمدعلی روزگار کودکی را در اصفهان میگذراند. در مکتبخانههای اصفهان، تحصیلات مقدماتی خود را آغاز میکند. چون از دهسالگی فرتر میرود، پدر را در سفرهایش به شهرهای مختلف برای وعظ، همراهی میکند. بهدلیل جور و ستم مسعودمیرزا (ظلّالسطان) حاکم اصفهان، مجبور میشود به سال ۱۲۸۲ ش همراه خانواده به تهران مهاجرت کند. پس از چندسالی، پدر او را برای ادامه تحصیل به بیروت میفرستد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه در مدرسهای که به دست کشیشهای لازاری اداره میشود درس میخواند و در همین ایام است که نخستین بارقههای قریحهٔ ادبی او در نوشتههایی نمایان میشود که برای نشریه دیواری این مدرسه مینویسد.
جمالزاده در لبنان است که محمدعلی شاه قاجار (سلطنت ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ ق/ ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹ م) مجلس را بهتوپ میبندد و آزادیخواهان را سرکوب میکند. سیدجمال سعی میکند خود را به عتبات برساند اما توسط عمال دولتی بروجرد به قتل میرسد.اندوه ناشی از شکست مشروطیت، کشته شدن پدر و ترس از محیط خفقانآور ایران چنان ضربهای به روح محمدعلی وارد میکند که برای همیشه ایران را ترک میگوید و جز در چند سفر کوتاه، حاضر نمیشود دیگر به وطنی بیاید که هم از آن گریزان است و هم شیفته و دلبستهٔ فرهنگ و ادبیات آن.
او به قصد ادامه تحصیل، عازم فرانسه میشود. دیپلم خود را در رشته حقوق از دانشگاه دیژون دریافت میکند و با آغاز جنگ جهانی اول، برای همکاری با کمیتهٔ ملّیون بهسال ۱۲۹۴ ش به آلمان میرود؛ کمیتهای که بههمت حسن تقیزاده برای مبارزه علیه دولتهای روس و انگلیس در برلین شکل میگیرد. در همین دوران است که نوشتن برای مجله کاوه را آغاز میکند. پیش از انتشار داستانهایش، برای کاوه و چند نشریه دیگر مطلب مینویسد. بهعقیده ایرج افشار «دانشگاه واقعی او دورهٔ همکاریش با مجله کاوه در برلین بود»[۴]
نخستین کتاب جمالزاده با عنون گنج شایگان در سال ۱۹۱۷ م در برلین منتشر شد.
داستانک
داستانکهای انتشار
داستانک عشق
داستانک استاد
داستانک شاگرد
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
ابرهای آسمان
جمالزاده در خاطراتش تعریف میکند وقتی همراه پدرش سوار بر کالسکه جایی میرفتند، برایاینکه حوصلهشان سر نروود، پدر با آنها بازیِ خیالی میکرد. میگفت هر کس بهنوبت دربارهٔ ابرهای آسمان بگوید که آن ابر به چه میماند. با این بازی بود که «قوهٔ تصور من به این شکل پرورش یافت». پدر اهمیت توجه به جزئیات و نحوه توصیف طبیعت را به فرزند میآموزد.
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
عکس سنگقبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن
داستانهای دیگر
زندگی و تراث
سوانح عمر
- ۱۲۷۰ زادروز در اصفهان
- ۱۲۸۲ مهاجرت به تهران
- ۱۲۸۷ سفر به بیروت برای ادامه تحصیل
- ۱۲۸۹ سفر به پاریس
- ۱۲۸۹ تا۱۲۹۰ آغاز تحصیل در دانشگاه لوزان سوئیس
- ۱۲۹۱ تا ۱۲۹۳ ادامه تحصیل در دانشگاه دیژون فرانسه و ازدواج اول
- ۱۲۹۴ تا ۱۳۰۱ همکاری با کمیتهٔ ملیون ایرانی و مجلهٰ کاوه
- ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۰ سرپرستی محصلین ایرانی در برلین
- ۱۳۱۰ تا ۱۳۴۰ عضویت در دفتر بینالمللی کار و ازدواج دوم
- ۱۷ آبان ۱۳۷۶ درگذشت در ژنو
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
سیدمحمدعلی جمالزاده بهسال ۱۳۰۹ جمادیالآخر - ژانویه ۱۸۹۲ - ۱۲۷۰ در اصفهان زاده شد. گرچه خود او در نامهای به ایرج افشار در ماه می ۱۹۵۰ مینویسد:
«سال تولدم را خواستهاید دوستان آن را از جملهٔ اسرارمگو میدانند ولی حقیقت این است که بر خودم مجهول است. ولی یقین دارم که تاریخ وفاتم روشنتر از تاریخ تولدم خواهد بود و شاید نتیجه آشنایی من با قلم و قرطاس همین باشد»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه جمالزاده همچنین درشرححالی بهقلم خودش مینویسد: «سنم را درست نمیدانم. در حدود نیم قرن پیش در اصفهان بهدنیا آمدهام» [۵]البته ایرج افشار در مقاله خودش اضافه میکند که جمالزاده بعدها براساس قراین و تواریخی که از اطلاعات خانوادگی بهدست آورده بود، سال ۱۳۰۹ قمری را بهعنوان تاریخ تولدش پذیرفته بود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
مادر محمدعلی، مریم خانم دختر یکی از بزرگان اصفهان بود و پدرش سیدجمالالدین از سادات جبل عامل لبنان؛ واعظی شناختهشده در اصفهان معروف به صدرالمحققین. پدر از خطیبان برجسته مشروطهخواه بود که غالبا برای وعظ بهشهرهای مختلف سفر میکرد. جمالزاده دوران کودکیاش را در اصفهان سپری کرد و چون ده سالگی را پشتسر گذاشت همراه پدر بهسفر میرفت. حسن تقیزاده شهرت سیدجمالالدین را بهسبب تلاش گسترده او در راه تحقق آزادی، عدالت میداند: او «مبارز قهرمان بر ضد استبداد و جور دولتیان و متنفذین ظالم در کسوت روحانی و دشمن بیامان جابرین بود». خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه نیز یکی از شایستهترین صفات سیدجمالالدین سخنگوییاش بود بهزبان عوام.از این جهت واعظی بود بینظیر و کلامش بر دل مردم نفوذ بسیار داشت. مردم مجذوب کلام او میشدند که سرشار بود از تعبیرات و مثلهای عامیانه؛ تا جایی که دوستداران تعلیماتش خطابهها و مواعظ او را در روزنامهای به نام "الجمال" منتشر کردند.[۶] سرگذشت سیدجمال بهتفصیل در مقدمه کتاب شهید راه آزادی سیدجمال واعظ اصفهانی بهقلم محمدابراهیم باستانی پاریزی و سیدعلی آلداود آمده است.
محمدعلی تحصیلات مقدماتی خود را در مکتبخانههای اصفهان آغاز میکند؛ اما بهدلیل فعالیتهای سیاسی پدر و ظلم و جور حاکم وقت اصفهان (ظلالسطان) دیگر ماندن در اصفهان میسر نیست و در سال ۱۲۸۲ شمسی همراه خانواده راه تهران در پیش میگیرد. در مدارس ثروت و ادب و دارالفنون درس میخواند تا اینکه پدر او را در سال ۱۲۸۷ شمسی برای ادامه تحصیل بهبیروت میفرستد.
او در بیروت با ابراهیم پورداود و مهدی ملکزاده (فرزند ملکالمتکلمین) چندسالی همدوره بود. در همین دوران است که اوضاع سیاسی ایران دگرگون میشود. با به توپ بستن مجلس آزادیخواهان سرکوب و هر یک بهسرنوشتی دچار میشوند. سیدجمال مخفیانه خود را بههمدان میرساند تا به عتبات برود اما گرفتار عمّال دولتی بروجرد میشود و بنا بهدستور حاکم وقت(امیر افخم) بهقتل میرسد.
جمالزاده در ۱۲۸۹ ش/ ۱۹۱۰م بهقصد تحصیلات دانشگاهی از راه مصر خود را به فرانسه رسانید. بهپیشنهاد ممتازالسلطنه سفیر وقت ایران، برای ادامه تحصیل راهی لوزان سوئیس شد. اما یک سال بعد مجدد به فرانسه بازگشت و دیپلم خود را در رشته حقوق در دانشگاه دیژون اخذ کرد.
در بحبوحه جنگ جهانی اول، جمالزاده از طرف کمیتهٔ ملیّون برای مأموریت به بغداد و کرمانشاه اعزام میشود. ششماه برای سازماندادن به ایلنشینان غرب کشور در این مناطق میماند. در بازگشت به برلین، به همکاریِ قلمی مجلهٔ کاوه و اداره امور آن دعوت میشود و تا تعطیلی آن، با تقیزاده کار میکند. او در این دوران با مستشرقان ناموری چون ژ. مارکوارت، و. کایگر، اینگن میتوح و اسکار مان آشنا میشود و با اطلاع یافتن از کتابهای نوشتهشده در غرب درباره مشرق، راهوروش اروپایی تحقیق و پژوهش را فرامیگیرد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در طول همکاری با کاوه، جمالزاده با نام مستعار «شاهرخ» برای این مجله، مقاله مینویسد. تاریخ روابط ایران و روس که در سال ۱۳۷۲ ش بهصورت کتاب منتشر شد. بالشویسم در ایرانِ قدیم- مزدک از جمله نخستین مقالات منتشرشدهٔ اوست.
پس از تعطیلی مجلهٔ کاوه، در سال ۱۲۹۹ ش به خدمت سفارت ایران در برلین درمیآید و حدود هشت سال مشغول این کار میشود. در همین ایام سرپرستی محصلین ایرانی در خارج از کشور را نیز بهعهده میگیرد. جمالزاده از سال ۱۳۱۰ به ژنو میرود و تا زمان بازنشستگی در سال ۱۳۳۵ ش بهعنوان کارمند دفتر بینالمللی کار وابسته به جامعه ملل به فعالیت خود ادامه میدهد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شخصیت و اندیشه
حسن تقیزاده درباره شخصیت جمالزاده میگوید: «یکی از خصائص عمدهٔ فطرت جمالزاده آزادفکری و آزادیطلبی روح او و انزجار طبیعی نفس و طبع او است از تعصبات و افکار قشری و ظلم و جور و این صفت در نهاد او فوقالعاده متمکن و با خون او سرشته است؛ بهطوری که آثار آن همیشه نمایان است» خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
شب «سیدمحمدعلی جمالزاده» در آبان ۱۳۸۵ بههمت علی دهباشی سردبیر مجله بخارا در خانه هنرمندان برگزار شد.
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
محمد قزوینی
قزوینی کتاب روابط روس و ایران جمالزاده را نمونهای از «وسعت اطلاعات و قوه انتقادی و تدقیق او بهسبک اروپاییان» میداند و نیز معتقد است: «کتاب یکی بود و یکی نبود او نموداری از شیوه انشای شیرین سهل ساده خالی از عناصر خارجی اوست و اگرچه این سبک انشاء کار آسانی نیست و بهاصطلاح سهل ممتنع است ولی معذلک فقط این طرز و شیوه است که باید سرمشق چیزنویسی هر ایرانی جدیدی باشد که میل دارد بهزبان پدر مادری خودش چیز بنویسد و نمیخواهد که بهواسطه عجز از ادای مقصود خود بهزبان فارسی محتاج بهدریوزه نمودن کلمات و جمل و اسالیب تعبیر کلام از اروپائیها بشود؛ چنانکه شیوه ناخوش بعضی از نویسندگان دوره جدید است.»[۷]
فیلیپ ولتی
«فیلیپ ولتى» سفیر سوئیس در ایران، جمالزاده را در قلمرو ادبیات فارسى یک «اصلاحگر» و «انقلابى» میداند.
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد (باغ و ویلا)
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
جمالزاده بیش از نود سال از عمر خود را در غربت بهسر برد، ازاینرو بهطور مستقیم با نشرهای داخل ایران همکاری نداشت. با تشکیل هیأت امنایی به انتخاب خود او و دانشگاه تهران (ایرج افشار، علیاکبر سیاسی و دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی) آثار و نوشتههای این نویسنده شهیر ایرانی، بارها توسط انتشارات سخن، شهاب، سلسله انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار بهچاپ رسیده است.
بنیانگذاری
جمالزاده بنیانگذار نثر داستانی جدید فارسی است.
تأثیرپذیریها
جمالزاده به تأسی از پدر زبان محاوره و استفاده از اصطلاحات و تعابیر عامیانه و مَثلها را بهعنوان زبان نوشتههایش انتخاب میکند. او بهاندازی شیفته و مجذوب پدرش بود که نوشتههای متعددی درباره او بهرشته تحریر درآورده است که برخی از مهمترین آنها در زیر میآید:
- ترجمهٔ حال سید جمالالدین واعظ، یغما، ۷ (۱۳۳۳): ص۱۸ تا ۱۲۳؛ ۱۶۳ تا ۱۷۰؛ ۳۹۴ تا ۴۰۱.
- سید جمالالدین واعظ در مردان خودساخته (تهران ۱۳۳۵)، ص ۱۲۰ تا ۱۳۷.
- انتشار اسناد سیاسی ایران در انگلستان (متن بیانات سید جمالالدین اصفهانی)، وحید، ۱ (۱۳۴۲)، ش۲: ص۱۲ تا ۱۶.
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساختهشده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
محمدعلی جمالزاده طبق موافقتنامهای که به تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۵۵ ش، با دانشگاه تهران بهامضا رسانید، تمام حقوق ناشی از چاپ آثار خود را به دانشگاه تهران واگذار کرد تا بخشی از آن به مصرف خرید کتابهای مفید برسد و در اختیار کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران قرار گیرد. بخش دیگر آن بهعنوان «بورس تحصیلی» یا «اعانه تحصیلی جمالزاده» به دانشجویان ایرانی علاقمند اما بیبضاعتی تعلق بگیرد که خواه در ایران یا در خارج از ایران، مشغول تحقیقات ادبی و تاریخی خواهند بود. بخش سوم آن نیز به یک مؤسسهٔ خیریه از قبیل یتیمخانه و یا خانهٔ مساکین سالخورده در اصفهان تخصیص یابد.
جمالزاده همچنین کتابخانهٔ خود را به کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بخشید و کلیهٔ سهام شرکت سیمان را که مالک آن بود برای کارهای خیر خود به دانشگاه تهران واگذار کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
برای انجام این امور، هیأت امنایی از ایرج افشار (به انتخاب جمالزاده)، دکتر علیاکبر سیاسی (از جانب دانشگاه تهران) و دکتر محمدابراهیم باستانیپاریزی (از جانب این دو) تشکیل شد. این هیأت همچنین به چاپ کتابهای یکی بود و یکی نبود، دارالمجانین، صحرای محشر، آسمان و ریسمان (توسط کانون معرفت)، کهنه و نو، هفت کشور، جنگ ترکمن، قنبرعلی، قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار (توسط انتشار جاویدان) اقدام کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
انتشار مصاحبهای درازدامن از جمالِزادهدر دهه هفتاد شمسی در روزنامه «همشهری» که بعدها بهصورت کتابی مستقل منتشر شد تحت عنوان: لحظهای و سخنی، تهران، ۱۳۷۳.[۸]
آثار و کتابشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
آثار جمالزاده را میتوان در شش دسته کلان کتاب، مقالات و ترجمهها طبقهبندی کرد.
کتاب
داستان
- یکی بود و یکی نبود (۱۳۴۰ق)
- دارالمجانین (۱۳۲۱)
- عمو حسینعلی (۱۳۲۱)
- صحرای محشر (۱۳۲۳)
- قلتشندیوان (۱۳۲۵)
- راه آبنامه (۱۳۲۶)
- معصومهٔ شیرازی (۱۳۳۳)
- سر و ته یک کرباس یا اصفهاننامه (۱۳۳۴)
- مجموعه تلخ و شیرین (۱۳۳۴)
- شاهکار (دو جلدی؛ ۱۳۳۷)
- مجموعه کهنه و نو (۱۳۳۸)
- مجموعه غیر از خدا هیچ کس نبود (۱۳۴۰)
- مجموعه آسمان و ریسمان (۱۳۴۳)
- مجموعه قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار (۱۳۵۳)
- قصهٔ ما به سر رسید (۱۳۵۷)
تاریخ و ادبیات
- گنج شایگان ( ۱۳۳۵ق؛ چاپ برلین)
- تاریخ روابط روس با ایران (۱۳۷۲؛ چاپ برلین و بعد چاپ تهران)
- پندنامه سعدی یا گلستان نیکبختی (۱۳۱۳؛ چاپ تهران)
- قصهٔ قصهها (۱۳۲۱؛ از روی قصص العلمای تنکابنی)
- بانگ نای (۱۳۳۷؛ داستانهای مثنوی مولانا)
- فرهنگ لغات عوامانه (۱۳۴۱)
- طریقهٔ نویسندگی و داستانسرایی (چاپ شیراز)
- سرگذشت حاجیبابای اصفهانی (۱۳۴۸)
- اندک آشنایی با حافظ (۱۳۶۶)
اجتماعی و سیاسی
- آزادی و حیثیت انسانی (۱۳۳۸)
- خاک و آدم (۱۳۴۰)
- زمین، ارباب و دهقان (۱۳۴۱)
- خلقیات ما ایرانیان (۱۳۴۵)
- تصویر زن در فرهنگ ایرانی (۱۳۵۷)
ترجمه
- قهوهخانهٔ سورات یا جنگ هفتاد و دو ملت (از برناردن دوسن پیر؛ ۱۳۴۰)
- ویلهلم تل (۱۳۳۴؛ از شیللر)
- داستان یشر (از هندریک وانلون؛ ۱۳۳۵)
- دون کارلوس (از مولیر؛ ۱۳۳۵)
- خسیس (۱۳۳۶)
- داستانهای برگزیده از چند نویسندهٔ خارجی (۱۳۳۶)
- دشمن ملت (از ایبسن؛ ۱۳۴۰)
- داستانهای هفت کشور (مجموعهای از داستانهای ترجمه شده؛ ۱۳۴۰)
- بلای ترکسن در ایران قاجاریه (از بلوک ویل که در مجلهٔ نگین چاپ شده است؛ ۱۳۴۹)
- قنبرعلی جوانمرد شیراز (از آرتور کنت دوگوبینو؛ ۱۳۵۲)
- سیروسیاحت در ترکستان و ایران (از هانری موزر که در مجلهٔ نگین چاپ شده است؛ ۱۳۵۷)
- جنگ ترکمن (از آرتور کنت دوگوبینو؛ ۱۳۵۷. ابتدا در سال ۱۳۴۹-۱۳۵۰ در مجلهٔ نگین چاپ شده است.)
مقالات
جمالزاده مقالات پژوهشی متعددی در قلمرو ادبیات و تاریخ و تصوف دارد. بهعقیده افشار مقالاتی که در مجلهٔ کاوه بهچاپ سپرده شده است، «جدیتر»، «مبتکرانهتر» و «مفیدتر» است. تعداد مقالاتش از سیصد درمیگذرد. چهلپنجاه مقالهاش زمینهٔ تاریخی دارد و بههمین اندازه نیز به مباحث ادبی مربوط میشود.
درباره ایران پیش از اسلام
- اولین لشکرکشی اروپا به ایران
- نوروز جمشیدی
- نامهٔ تنسر
- بالشویسم در ایران، مزدک
- دخمهٔ انوشیروان کجاست؟
دوران ایرانِ اسلامی
- بیرقهای ایران در عصر صفویه
- شیر و خورشید در پرچم ایران و سکههای قدیمی
- شیر در ایران و در ماوراءالنهر
- جیغههای پادشاهان قاجاری
- حاجی میرزا آقاسی برای خود مردی بوده
- قدیمیترین روابط سیاسی ایران و آلمان
ادبی
در قلمر مقالات ادبی، عمدهٔ مطالب او به مباحث شعری مربوط میشود؛ چراکه دلبستگی خاصی به شعر فارسی داشت.
- مولوی و مثنوی
- سیر و سیاحتی در مثنوی
- کلمات عربی در شاهنامه
- شعر مهستی
- از حافظت تا برشت
- یغمای جندقی
- فلکی شروانی
- واقعگرایی در سعدی
- چهل مجلس علاءالدوله سمنانی
- رواج بازار شعر و شاعری
- فاب در ادبیات فارسی
- شعرای کاسبکار
- تاریخ وفات سعدی
- اشکالات تاریخی در گلستان
بهعقیده افشار هیچیک از این مقالات، حامل «نکتهٔ تازهای» نیست و چنین بهنظر میرسد که همه آنها بهمنظور عرضهکردن مطالبی است که حین خواندن کتابها بهذهن جمالزاده خطور میکرد. البته افشار دو مقالهٔ اخیر «تاریخ وفات سعدی» و «اشکالات تاریخی در گلستان» را «خواندنی» و «ماندنی» توصیف میکند. خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه علاقمندی جمالزاده به ثبت و ضبط اسناد و نامههای تاریخی، سبب شد او از ایندست مدارک را در کتاب «هزار بیشه» بهچاپ برساند.
نوشتههایش درخصوص زبان
- چگونه باید نوشت
- زبان عامیانه
- بلای انشاء و املای عوامانه
- ققنوس
- دری و کبک دری
- زبان داستان
- شیوهٔ نقطهگذاری
مردمشناسی
- منزل با سلیقهٔایرانی
- حمامهای خزانهدار
- قصهٔ دویدم و دویدم
- مکتب
- آوازهای قدیمی ایران
- حاضرجوابیهای اصفهانی
نوشتههای تفننی
- هزار بیشه (جلد اول؛ ۱۳۲۶)
- کشکول جمالی (دو جلد؛ ۱۳۳۹)
- صندوقچهٔاسرار (دو جلد؛ ۱۳۴۲)
نوشتههای خاطراتی
قسمتی از آنها به سرگذشت دوستان و همروزگارانش اختصاص دارد.
- دربارهٔ ابراهیم پورداود
- سیدحسن تقیزاده
- حاجمیرزا یحیی دولتآبادی
- محمد قزوینی
- خاندان علوی
- دکتر محمود افشار
- حسن جابری انصاری اصفهانی
- عارف قزوینی
- سیداشرفالدین نسیم شمال
- محمد معین
- امیرمهدی بدیع
- مجتبی مینوی
- دکتر غلامحسین یوسفی
- صادق هدایت
قسمت دیگر نوشتههای خاطراتی او به سرگذشت پدر و خودش مربوط میشود که عمدتاً در مجلههای راهنمای کتاب، یغما، وحید و آینده بهچاپ رسیده است.
جوایز و افتخارات
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
کتابها دربارهٔ جمالزاده
صدها کتاب درباره زندگی و آثار جمالزاده بهرشته تحریر درآمده است. برخی از آنها بهاین شرح است:
نخستین سرگذشت از جمالزاده که حاوی فهرست تألیفاتش نیز هست، بهقلم ایرج افشار و بهدرخواست سعید نفیسیدر پایان کتاب شاهکارهای نثر فارسی معاصر (تألیف نفیسی) در سال ۱۳۲۹ بهچاپ سپرده شد.
پایاننامه و رسالههای دربارهٔ جمالزاده
بررسی چند اثر
ناشرانی که با او کار کردهاند
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
نوا، نما، نگاه
خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونههای شنیداری و تصویری انتخاب شود)
پانویس
- ↑ عابدینی، شهروندِ شهرهای داستانی، ۱۶.
- ↑ افشار، محمدعلی جمالزاده، ۱۳.
- ↑ افشار و دهباشی، خاطرات سید محمدعلی جمالزاده، ۱۴ تا۱۵.
- ↑ افشار. محمدعلی جمالزاده. . نامه فرهنگستان ۳، ش. ۳ (۱۳۷۶).
- ↑ افشار و دهباشی، خاطرات سید محمدعلی جمالزاده، ۲۱.
- ↑ افشار و دهباشی، خاطرات سید محمدعلی جمالزاده، ۲۵.
- ↑ قزوینی، بیستمقاله قزوینی، ۲۰.
- ↑ «لحظهای و سخنی». همشهری، ۱۹ بهمن ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴ اسفند ۱۳۹۷.
منابع
- نفیسی، سعید (۱۳۳۶). شاهکارهای نثر فارسی معاصر۲. کانون معرفت.
- میرعابدینی، حسن (۱۳۹۶). شهروندِ شهرهای داستانی. چشمه.
- افشار، دهباشی، ایرج، علی (۱۳۷۸). خاطرات سید محمدعلی جمالزاده. شهاب ثاقب، سخن.
- افشار، ایرج، «محمدعلی جمالزاده»، نامه فرهنگستان، ۱۳۷۶.
- قزوینی، محمد (۱۳۳۲). بیستمقاله قزوینی. ۱. کتابفروشی ابنسینا و کتابفروشی ادب.
پیوند به بیرون
- «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران». بازبینیشده در ۲۸ بهمن ۱۳۹۷.
- «خانه کتاب». بازبینیشده در ۲۸ بهمن ۱۳۹۷.
بتاث